تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,762 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,216,289 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,750,158 |
بررسی روابط متقابل عناصر زبانی، ادبی و ایدئولوژی نویسنده در آثار سعید عاکف | ||
فنون ادبی | ||
مقاله 2، دوره 13، شماره 2 - شماره پیاپی 35، تیر 1400، صفحه 1-18 اصل مقاله (882.46 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2021.125779.1940 | ||
نویسندگان | ||
حمید جعفری قریه علی* 1؛ زهرا سید یزدی2؛ ناهید میری3 | ||
1دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان، کرمان، ایران | ||
2استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان، کرمان، ایران | ||
3دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان، کرمان، ایران | ||
چکیده | ||
انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدّس از عمدهترین عواملی بودند که سبب شدند در چهار دهۀ اخیر بسیاری از آثار ایدئولوژیک و اعتقادی ظهور یابند. آثاری که بهصراحت اعتقادات مردم را بازتاب میدهند. در اینگونه آثار، توجه نویسنده به اصول و اندیشههای دینی، سبب میشود برای القای افکار و اعتقادات خود از قابلیتهای عناصر زبانی و ادبی بهره ببرد. مطالعه و بررسی آثار یادشده، روابط متقابل عناصر زبانی و شگردهای ادبی را با مبانی ایدئولوژیک نشان میدهد. باتوجهبه جایگاه سعید عاکف در حوزۀ ادبیات دفاع مقدّس و موفقیت آثار او، این پژوهش تلاش دارد به تحلیل سبکی آثار نویسنده با تکیه بر مبانی اعتقادی او بپردازد. بررسی نشانههای زبانی و نقش آن در القای معانی و قدرت شگردهای بلاغی در بازتاب مفاهیم ایدئولوژیک و روابط متقابل صورت و معنا در آثار سعید عاکف از اهداف اصلی پژوهش است. براساس نتایج این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی انجام شده است، سادگی و صمیمیت بیان سعید عاکف، غلبۀ عناصر زبانی، بسامد واژههای قرآنی، گزینش عنوانهای هدفمند و نشاندار، تلمیح به داستانهای قرآنی و حوادث عاشورا، بهرهگیری از کنایاتی با بنمایههای بینش مذهبی، پیوند تنگاتنگ متن را با اندیشههای ارزشی و اهداف عقیدتی نویسنده نشان میدهد. | ||
کلیدواژهها | ||
ادبیات دفاع مقدّس؛ ایدئولوژی؛ سعید عاکف؛ عناصر زبانی؛ شگردهای بلاغی | ||
اصل مقاله | ||
جنگ تحمیلی باوجود بحرانها و خساراتی که آفرید، نتایجی نیز داشت که به اشکال مختلف نتیجۀ آن در طول دوران بعد از جنگ خود را نشان داد. استقامت و پایداری رزمندگان اسلام که از آبشخور عشق و ایمان سرچشمه میگرفت، گوشههایی از توان ملت ایران را به رخ جهانیان کشاند. در این میان برخی از صاحبان اندیشه و هنرمندان که گاه خود نیز در خلق حماسۀ دفاع مقدّس سهیم بودند، تلاش کردند با ثبت خاطرات و گزارشهای این دفاع حقّانی، حماسهای دیگر بیافرینند. «یکی از ویژگیهای ادبیات دفاع مقدّس– که پدیدآورندگان آن یا جنگ را تجربه کردهاند یا با آگاهی، ادراک و احساس ادبی آن را حس کردهاند– واقعگرایی است. این امر در درجۀ اول بهکوشش این نویسندگان برای ثبت و ضبط ارزشها، رشادتها و شجاعتهای رزمندگان جبهه برمیگردد و در درجۀ دوم به شرایط اجتماعی که در آن قرار داشتهاند، مربوط میشود» (صنعتی، 1389: 27-28). سعید عاکف در حوزۀ ادبیات پایداری، یکی از صاحبنظران است. وی چند ماهی را در جبهههای حق علیه باطل گذراند و همزیستی با رزمندگان دفاع مقدّس و تجربۀ شرایط سخت نبرد سبب شد که بتواند شرایط و فضای حاکم بر میدان نبرد را با تمام وجود درک کند. خاطرهگوییها و گزارشگونههای این رزمنده و نویسندۀ دفاع مقدّس، بازتاب همنشینی با رزمندگان و حاصل تجربیات او از جبهههای جنگ است. آثار این نویسنده بیشتر در حوزۀ خاطرهنویسی و زندگینامهنگاری شهیدان و جانبازان است. از جمله آثار او میتوان: «حکایت زمستان»، «خاکهای نرم کوشک»، «جای خالی خاکریز»، «رقص در دل آتش»، «مسافران ملکوت»، «در انتظار هاجر»، «نسیم تقدیر» و «خاطرات شگفت» را نام برد. علاقۀ نویسنده به انقلاب اسلامی، پاسداشت یاد و خاطرۀ مدافعان میهن اسلامی و دلاورمردی رزمندگان دفاع مقدّس در جایجای آثار او دیده میشود. 1-1- بیان مسئله در این پژوهش تلاش میشود پیوند صورت و معنا در آثار سعید عاکف بررسی شود. با این توضیح دو موضوع اساسی مطالعه، نقد و بررسی شده است: الف) کارکرد عناصر زبانی، ب) تأثیر شگردهای بلاغی. مهمترین اهداف این پژوهش عبارتاند از: 1) بررسی نشانههای زبانی و نقش آن در القای معانی و قدرت شگردهای بلاغی در بازتاب مفاهیم ایدئولوژیک و روابط متقابل صورت و معنا در آثار سعید عاکف. 2) معرفی سعید عاکف بهعنوان یکی از نویسندگان موفق عرصۀ ادبیات دفاع مقدّس. 3) بیان مبانی فکری و ارزشهای دفاع و بازتاب گوشهای از دلاورمردیهای رزمندگان در طول هشت سال دفاع مقدّس. با این توضیح اساسیترین پرسش پژوهش حاضر این است که در آثار سعید عاکف، سازههای زبانی و شگردهای بلاغی چه تأثیری در انتقال مفاهیم مدنظر گوینده داشتهاند؟ ذکر این نکته ضروری است که روش ما در این پژوهش نوعی قرائت «طبق راهِ خوابِ متن» است. «منظور از قرائت «طبق راه خواب متن» توجه به موضوعاتی است که نویسنده میخواسته ما به آنها توجه کنیم» (نک. تایسن، 1394: 29). در چنین شیوهای خود متن صراحتاً به موضوعاتی اشاره میکند که خواننده براساس آن میتواند به تفسیر روشنی از متن برسد و اندیشههای مدنظر نویسنده را دریابد. 1 1-2- پیشینۀ پژوهش در مقالۀ «سبکشناسی لایهای داستان پرسه در خاک غریبه احمد دهقان»، نتیجه گرفته شده است که استفاده گسترده از اصطلاحات نظامی، جابهجایی ارکان جمله و واژههای نشاندار منفینگر از ویژگیهای سبکی نویسنده در سطح زبانی و بهرهگیری از تشبیهات نو و دیرفهم از ویژگیهای نثر او در سطح ادبی است. بهلحاظ فکری نیز فضای داستان کاملاً مردسالارانه است (اکبری و صادقی، 1398). در مقالهای با عنوان «ویژگیهای سبکی منظومههای دفاع مقدّس» (کافی، 1390) نویسنده به این نتیجه رسیده است که ویژگیهای سبکی منظومههای بررسیشده در رهیافتی کلیتر میتواند شاخصهای سبک ادبیات انقلاب اسلامی به شمار آید. در پایاننامهای با عنوان «بنمایههای زبانی، تصویری و معنایی حماسی در شعر دفاع مقدّس»، تأثیر عناصر حماسی و چگونگی تأثیر بنمایههای حماسی از دیدگاه صوری و معنایی در شعر دفاع مقدّس بررسی شده است (قربانی زلیخایی، 1388). پایاننامۀ «بررسی سبک و محتوای خاطرات دفاع مقدّس (آثار نویسندۀ دفاع مقدّس، سعید عاکف)، نزدیکترین پژوهش به این جستار است (عبدالهپور، 1393). در این پژوهش تنها چهار اثر از آثار سعید عاکف بررسی شده است. همچنین بخش عمدهای از این پژوهش به مسائل جزئی سبکی ازجمله: بسامد اسامی، صفات، کارکرد سجع، جناس، تضاد و امثال آن اختصاص دارد که مورد توجه این جستار نیست. در بخش درونمایه نیز موضوعات بیشتر براساس عنوانهای درونمتنی آثار سعید عاکف مطرح شده است. درحالیکه پژوهش حاضر بیشتر به پیوند عناصر زبانی و بلاغی و ایدئولوژی نویسنده میپردازد؛ البته آثار بسیاری در پیوند با ویژگیهای سبکی ادبیات دفاع مقدّس نوشته شده است که با این پژوهش ارتباط نزدیکی ندارد و به همین دلیل از پرداختن به آنها خودداری میشود. 1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش دفاع مقدّس بخش جداییناپذیر انقلاب اسلامی است. آثار سعید عاکف بیتردید از تأثیرگذارترین گزارشهای این دفاع آیینی و ارزشی شمرده میشود. زبان بیپیرایه، گزینش انگیزهدار واژهها و بهرهگیری از خاطرات شاهدان عینی سبب شده است که ما در آثار این نویسنده صحنههای عظیم مقاوت و ایثار رزمندگان و روحیه و جسارت بینظیر آنان را در مواجهه با دشمن دریابیم. بررسی این آثار میتواند علاوه بر معرفی خاطرهنویسیهای دفاع مقدّس در انتقال روحیۀ شهادتطلبی، ایثار و دنیاگریزی رزمندگان و جانبازان دفاع مقدّس مؤثر باشد. 1-4- چهارچوب نظری پژوهش باتوجهبه این نظریه که متن پدیدهای قطعی نیست و از لایههای متعددی تشکیل شده است که هریک نمود عینی یک رمزگاناند 2 (نک. سجودی، 1390: 334)، این لایههای متنی متفاوت میتوانند با کمک هم نگرش گوینده را بازتاب دهند و خوانندگان با این نشانهها و لایهها به تفسیری برسند که تصور میکنند درست است. در پژوهش حاضر آثار سعید عاکف در بافت کلی کلام با تکیه بر سطوح واژگانی، نحوی و بلاغی بررسی شدهاند. زبان غیررسمی نویسنده و بیپیرایه بودن آن، انگیزۀ اصلی این گزینش بوده است. چنانکه در ادامه این جستار ملاحظه خواهد شد، کارکرد این نشانههای متنی و وحدت انسجامی بین آنها در القای نظامهای ارزشی حاکم بر کشور و بهویژه فضای حاکم بر جبهههای نبرد، نقشی تعیینکننده دارد.
در آثار ایدئولوژیک بهگونهای واضح حضور پدیدآورندۀ اثر احساس میشود. نویسنده تلاش دارد که با یاری ابزار زبانی، جهانبینی خود را به خواننده القا کند و او را در مسیری قرار دهد که به آن باور دارد. به هر روی ایدئولوژی، این توان را دارد که خود را به زبان تحمیل کند. «ایدئولوژی اصطلاحی بسیار مورد مناقشه در نقد مارکسیستی که اغلب اشاره دارد به ذهنیت جمعی یا اجتماعی یک فرهنگ (در تقابل با واقعیت مادی که تجربه بر آن مبتنی است) یا ذهنیت شخصی آحاد جامعه از مجموعهای از قوانین یا رمزهای حاکم بر سیاست و حقوق و دین و فلسفه و هنر که مورد تأیید بورژوازی و درنتیجه روبنای آن فرهنگ است» (برسلر، 1386: 315). بررسی خاطرات و گزارشگونههای دفاع مقدّس نشان میدهد که ایدئولوژی در این متون بهصورت صریح بازتاب مییابند. با این وصف، این خاطرهگوییها از نوع متنهای گفتمانیاند که میتوان در آنها بهطور شفاف، نشانهها و محتوای اندیشهها را مشاهده کرد. در این متون با بررسی نظام زبانی و نشانهشناختی بهگستردگی عناصر ارزشی و غلبۀ عناصر زبانی ایدئولوژیک پی میبریم. درواقع این نشانهها خاطرهگوییهای دفاع مقدّس را از دیگر آثار دورۀحاضر ممتاز کرده است. 2-1- بررسی عناصر زبانی و کارکرد آنها در القای اندیشهها بین واژگان و ایدئولوژی پیوندی معنادار وجود دارد. میتوان ازطریق بسامد رمزگانی که دلالتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اعتقادی دارند، تأثیر ایدئولوژی را در لایههای واژگانی دریافت. این موضوع امکان دریافت و تفسیر متون را فراهم میکند. بررسی این نشانهها و شاخصهای زبانی تا حدود زیادی گفتمان حاکم بر متن را مشخص میکند. این پژوهش با چنین رویکردی بهواژههای نشاندار میپردازد. 2-1-1- واژهها و ترکیبات انگیزهدار واژهها و ترکیباتی که بار معنوی دارند، انگارههای زبانی شمرده میشوند که تصویرگر حالات درونی روایتگرند و بهدلیل تأثیر انگیزشی که دارند، میتوانند بین نیّت و خواست گوینده و تفسیر متن رابطه برقرار کنند. گاهی بهجرئت میتوان گفت بسامد اینگونه واژهها و ترکیبات، بازگوی خلقیّات روحانی گزارشگر است. بیپیرایه بودن زبان و صمیمیت بیان در پذیرش این نشانههای زبانی و تفسیر آن یاریگر خواننده است. «بخش عمدهای از سرشت یک سبک را نوع گزینش واژهها میسازد. انبوهی از هریک از طیفهای واژگانی در متنهای ادبی و کاربردهای زبانی، زمینه تنوع سبکها را پدید میآورد. ازاینرو برای سبکشناس کاربردهای برجسته، معنادار و نقشمند یک نوع واژه یا یک طبقۀ واژگانی در متن اهمیت دارد» (فتوحی، 1391: 277-248). کاربرد واژهها و ترکیباتی که با روحیه و اعتقادات نویسنده در پیوندی نزدیک است، به آثار سعید عاکف نوعی تشخّص سبکی بخشیده است. بسامد اینگونه واژهها و ترکیبات در بافت کلی زبان، نظامی منسجم و هدفمند را به وجود آورده که میتوانند بهتنهایی بار اهداف درونمتنی را بر دوش کشند. نکتۀ درخور درنگ این است که با بررسی این عناصر نشاندار میتوان گفت هر گروه، گویا وظیفۀ تقویت گروه دیگر را عهدهدار شده است و زنجیرهای را تشکیل داده که قصدشان جهت دادن به اندیشههای مخاطب است. واژههای مذهبی (قرآنی، عاشورایی، اعتقادی)، عرفانی و ... که در بخش زیر بررسی شدهاند، در ابتدای امر، بازخورد افکار قهرمانان خاطرهها و در وهلۀ دوم بازتابی از روحیّات گزارشگرند. 2-1-1-1- رمزگان نهاد انقلاب روحیۀ بسیجی و انقلابی مردم ایران از سالهای قبل از انقلاب از عوامل تأثیرگذار در سبک ادبی بوده است. فرار شاه، بازگشت امام خمینی (ره) به کشور، حوادث انقلاب اسلامی، شهادت گروهی از مردم و پیروزی انقلاب اسلامی در تغییر نگرش مردم مؤثر بوده است. با این تغییر نگرش ادبیات مردمی نیز تغییر میکند که بسیاری از واژههای اشرافی جای خود را به واژههای مردمی و انقلابی میبخشد. بررسی آثار ادبیات انقلاب اسلامی بهویژه ادبیات دفاع مقدّس گونههایی از این رویکرد را بروز میدهد. جنگ تحمیلی عامل مؤثر در تشدید توجه نویسندگان و شاعران به واژهها و ترکیبات انقلاب بود. - «اگر خاطرتان باشد؛ مردم از چند روز قبل از دوازدهم بهمن، تبوتاب آمدن حضرت امام را داشتند. بعد از درگیری و اعمال فشار مردم روی دولت بختیار، بالأخره بنا شد ایشان روز یازدهم وارد خاک ایران شوند که نهایتاً باز هم بختیار شیطنت کرد و مانع شد». - «ساعات ملاقات، همزمان شده بود با ساعات کاری من در کمیته. مجبور شدم با بیسیم و اسلحه و دستبند بروم. بیسیم و اسلحه را دم در گرفتند، ولی بردن دستبند ظاهراً مشکلی نداشت. خاطرم هست که آن روز لباس کمیته تنم نبود.... آن شب او روی دو سه تا تانک و حتی روی کامپوت جیپ فرماندهی هم عکس امام را انداخت. حتی مرا وادار کرد کمکش کنم تا روی سنگر فرماندهی هم شعار بنویسد و عکس امام را بیندازد» (عاکف، 1391: 19-20 و 37 و 46). - «هر موقع که گاردیها و مأمورای شاه میان و شروع میکنن به تیراندازی، ابراهیم جزو آخرین نفراتیه که از جلو تیر اونا در میره. تا آخرین لحظه علیه شاه شعار میده» (عاکف، 1392: 12). واژهها و ترکیبات دوازدهم بهمن، کمیته، عکس امام، شعار، مأمورهای شاه، دولت بختیار و نظایر آن پس از انقلاب اسلامی بار معنایی خاصی یافتند. این واژهها سالها قبل از انقلاب نیز بین مردم رایج بودند، اما حوادث انقلاب و تغییر نگرش مردم یه این واژهها حیاتی دیگر بخشید. بدینگونه میتوان گفت این واژهها با انقلاب اسلامی گره خورده و همراه آن تولّدی دیگر یافتهاند. ایندسته از واژهها علاوه بر دلالت بر یک مفهوم خاص، دربرگیرندۀ معنای ضمنی و مفاهیم ارزشی نیز هستند که نگرش و طرز تلقی نویسنده و گوینده را در خود دارند» (فتوحی، 1391: 262). 2-1-1-2- رمزگان نهاد شریعت برپا داشتن نماز، روزه، حج و زکات از پایههای محکم دین اسلام بوده است و واژهها و اصطلاحاتی متنوع که ریشه در این اعمال عبادی دارند، از دیرباز در ادبیات فارسی راه یافتهاند. باتوجهبه اعتقادات مذهبی و معنوی غیرقابل انکار سعید عاکف، و نوع رویکرد وی به ارزشهای دینی و هنجارهای مورد تأیید دین اسلام، نمونههای زیادی از این نوع واژهها و اصطلاحات در آثار وی راه یافته است:
در این نمونهها حضور واژگان و اصطلاحاتی نظیر وضوگرفتن، نماز جماعت، تولّی و تبرّی، مسجد، سجده، دعا و نماز، تلاوت قرآن، نماز مستحبی و نماز واجب نشان میدهد فضای حاکم بر خاطرهنوشتهها و گزارشها، فضایی کاملاً معنوی است. بسامد این نمادهای آیینی در آثار سعید عاکف گواهی روشنی است بر این حقیقت که او واجبات و فرایض را بهدرستی میشناسد و در هنگام توصیف شخصیتهای خاطرات خود، پایبندی به اصول اعتقادی را از شاخصههای آنان برمیشمرد. 2-1-1-2-1- واژههای عاشورایی حادثۀ عاشورا تأثیری بسیار زیادی بر ادبیات فارسی گذاشته است و از دیرباز نویسندگان و شاعران بهگونههای مختلف، این رخداد و حادثۀ عظیم و دلخراش را در آثار خود بازتاب دادهاند.
از زمان رخداد شگرف عاشور واژهها، اسامی و اصطلاحاتی ویژه بسامد یافت و بعدها در زبان فارسی نیز وارد شد و بهگونهای گسترده در ادبیات عاشورایی و آثار مذهبی تأثیر گذاشت. برخی از این واژههای خاص عبارتاند از: کربلا، امام حسین(ع)، تاسوعا، حضرت ابوالفضل(ع) و حضرت علیاصغر(ع). اینها کلیدواژههای حادثۀ کربلا شمرده میشوند. در کنار این واژههای شریف، اسامی شیطانی نیز نظیر حرمله، خولی، عبیدالله زیاد، شمر و ... نیز در متون دینی و ادبیات دفاع مقدّس دیده میشود. این واژهها و اسامی و تقابل آنها باتوجهبه تلمیحاتی که در آنها نهفته است، در تهییج، ترغیب و تبلیغ روحیۀ شهادتطلبی کارکردی مؤثر دارند و میتوان گفت سعید عاکف نیز در بهرهگیری از این اسامی به این کارکرد توجه داشته است.
واژههای اعتقادی و ایمانی این واژهها زیرمجموعۀ واژههای مذهبی هستند. ازآنروی در زیرعنوانی جداگانه بررسی شدهاند که به پندار نویسندگان این جستار، بازتاب حالات معنوی قهرمانان گزارشها و بهگونهای تأییدی بر جهتداربودن شیوۀ خاطرهگوییهاست. شاید بتوان گفت اعتقاد به ذاتی مقدّس، زمینۀ حضور این واژهها و اصطلاحات را در گزارشهای نویسنده فراهم کرده است. حضور این واژهها در نوشتههای عاکف به ما امکان این برداشت را میدهد که بگوییم آنها برای بیان اعتقادات نویسنده یا بازگویی افکار شخصیتهای گزارشها و خاطرهگوییهای او به کار گرفته شدهاند. این برداشت به توانش گفتمان تفسیر میشود؛ بدینگونه که «تغییر در گفتمان وسیلهای است برای تغییر جهان. کشمکش در سطح گفتمان موجب تغییر و نیز بازتولید واقعیت اجتماعی میشود» (یورگنس و فیلیپس، 1393: 30). هر متنی نشانههایی را دربر دارد که شناسایی آنها میتواند به دریافت بهتر پیام منجر شود:
واژهها و ترکیباتی نظیر «خمینی»، انقلابی بودن، نامحرم، روحانی، چادر و مقنعه از واژههای نشاندار متون اعتقادی بهویژه پساز انقلاب اسلامی شمرده میشوند. چادر و مقنعه اسامی ذاتی هستند که در تداول عامه نماد دینداری و پایبندی به شرع شناخته شدهاند. امام «خمینی» (ره) نماد مبارزه با حکومت ظلم است. انقلابی بودن و نامحرم و روحانی نیز از شمار ترکبیبات و واژههایی هستند که بهطور معمول در متون گفتمان محور دیده میشوند و با شرع اسلام پیوندی نزدیک دارند. واژههایی مثل راز و نیاز، عنایت ( عاکف، 1389: 75)، تسلیم و اسلام (همان: 238)، خدا و جهنّم (همان: 262)، قیامت (همان: 127)، دین و ایمان (عاکف، 1391: 213) و ... بهفراوانی در آثار این نویسنده دیده میشود. 2-1-1-3-رمزگان نهاد تصوّف پیوند تاریخی بین عرفان و ادبیات انکارناپذیر است. نشانههای این پیوند را در آثار شاعران و نویسندگان عارف بهوضوح میتوان دید. «عرفان و ادبیات یگانگیها و بیگانگیهایی دارند، اما یگانگیهای این دو پدیده به اندازهایست که آنها را در یک رده میگنجاند؛ هر کدام کفّهای از ترازوی برخورد هنری انسان را میسازند؛ ترازویی که هدف آن ایجاد تعادل میان شناخت ما از خدا و شناخت ما از جهان است» (فولادی، 193:1387). اگرچه ظرفیت زبان، تحمّل بار گران مفاهیم عرفانی را نداشته و همین موضوع سبب تفسیرها و برداشتهای متفاوت شده است و البته در مواردی نیز دریافت متن را دشوار کرده، خلوص و پاکی ضمیر اهل دل، سبب خلق شاهکارهایی شده که بار بخش عمدهای از ادبیات ملتزم و متعهد ما را به دوش میکشد. «از دیدگاه منتقدان جدید نیز آثار بزرگ ادبی ظروفی هستند که ارزشهای انسانی در آن زنده میمانند؛ اما از دیدگاه «لویس» این آثار را باید در عرصۀ اخلاقی- جامعهشناختی سیاست فرهنگی نیز فعّالانه بهکار گرفت» (سلدن و ویدوسون، 1384: 40-41). اصطلاحات خاص این مکتب، در آثار ادبی بهویژه آثار گفتمانمحور دیده میشود. پاکی اندیشۀ دلاورمردان دفاع مقدّس، از عوامل راهیابی عناصر عرفانی در خاطرهگوییهای دفاع مقدّس شده است. قرارگرفتن در فضای معنوی و حالات روحانی و دلبریدگی از مظاهر فریبندۀ دنیوی، موجب غلبۀ اندیشههای عرفانی است. روساخت این عواطف روحانی، بهشکل کاربرد واژهها و اصطلاحات اهل دل در متون مربوط به دفاع مقدّس بروز یافته است. مکاشفه، تجلّی، دل، قبض، عشق، ذکر، ملکوت، حیرت توکّل و ... از نمونۀ اصطلاحات اهل دل است که در آثار سعید عاکف با بار معنایی خاص خود بازتاب داشته است:
2-1-1-4- مترادفات برخی کلمات که دارای بار عاطفی ایدئولوژیک هستند و تشخّص معنایی دارند در جملهها با استفاده از مترادفات و همخانوادهها نشان داده میشوند. نکتۀ درخور توجه این است که در آثار سعید عاکف، مترادفات بهویژه در واژههایی با بار معنایی اعتقادی و ارزشی بیشتر دیده میشوند: «خانم سنگین و مؤقّری بود. بهقول خودمان دست سبکی هم داشت. بچه، راحتتر از آنکه فکرش را میکردم به دنیا آمد، یک دختر قشنگ و چشم پر کن» (عاکف، 1386: 28-29). هر زبانی بهدلیل ظرفیتهایش میتواند با کمک عناصر و سازههای خود، معنا و مفهوم ویژهای را به مخاطب منتقل کند. البته فرهنگ و اعتقادات جامعه در شکلگیری معنای خاص واژه کاملاً تأثیرگذار است؛ حتی در مناطقی از یک جامعه نیز با چنین کارکردهای معنایی زبان روبهرو هستیم. به هر روی میتوان گفت در چنین شرایطی عناصر زبانی بهدلیل قرارگرفتن در فضایی ویژه، بار عاطفی ایدئولوژیک مییابند؛ چنانکه در نمونۀ بالا واژۀ «سنگین» در معنای خاص «باوقار» از معنای اصلی خود فاصله گرفته و واژۀ مترادف آن (موقّر)، این معنا را تقویت کرده است. در نمونههای زیر نیز مترادفات «کبر و غرور»، جدّی و مصمم» و «پاک و مخلص» به دریافت نگرش نویسنده یاری میرسانند:
2-1-1-5- تکرار انگیزهدار باتوجهبه اصرار نویسنده، در کاربرد مستمر برخی افعال، واژهها، ترکیبات و اسامی خاص با بار عاطفی ایدئولوژیک میتوان تصوّر کرد که این تکرارها هدف مشخصی را بیان میکنند:
کاربرد مستمر برخی از واژهها و ترکیبات نیز میتواند نشانهای از پیوند متن با باورهای نویسنده باشد. در آثار عاکف این ویژگی نیز اندیشههای انقلابی و روحیّات بسیجی نویسنده را نشان میدهد. بسامد واژههای دعا، شهید، اباعبدالله، امام زمان، عشق، امام خمینی، زیارت عاشورا، حضرت عباس(ع)، توسّل و ... در تمامی بخشهای مختلف آثار نویسنده نشان از عشق و علاقۀ وی به دین اسلام، انقلاب اسلامی و جبهه و نبرد علیه باطل است. 2-1-1-6-عنوانهای ایدئولوژیک عاکف در بیشتر آثار خود بسیاری از عنوانها را بر اساس اندیشهها و تفکرات مذهبی و پایبندی به اصول و ارزشها برمیگزیند. این عنوانها را میتوان براعت استهلال نویسنده برای ورود به گزارشها و خاطرههای دفاع مقدّس دانست. این گزینگویهها شروع طوفانی برای تهییج و ترغیب مخاطب شمرده میشوند و در مواردی نیز میتوانند کلیدی برای بازجست معارف اسلامی باشند. گزینش هدفمند عنوانها دستکم در برانگیختن حسِ کنجکاوی مخاطب برای پیبردن به حوادث روایات، کارکردی بیبدیل دارند. ازجملۀ این عنوانها: مادر شهید (عاکف، 14:1386)، نذر فی سبیلالله (همان: 67)، عملیات بیبرگشت (همان: 71)، عنایت امابیها، سلامالله علیها (همان: 74)، نسخۀ الهی (همان: 84)، حالی برای نماز (همان: 98)، لطف امام هشتم(سلامالله علیه)(همان: 121)، یک توسّل (همان: 182)، قبر بیسنگ (همان: 239)، نظر عنایت شهید (همان:260). شهادت من (عاکف، 20:1389)، یک ضیافت ملکوتی (همان،41)، خاطرات آسمانی (همان: 67)، بشر مافوق (همان: 83)، هدیۀ الهی (همان: 94) ، غنیمت معنوی (همان: 135) «درسهای صبر و استقامت (عاکف، 1392: 85)، « نقشۀ فرار و وصال یار» (همان: 197). میتوان این گزینگویهها را بهگونهای عصاره تفکرات گوینده برشمرد. بنابر تأثیر مستقیمی که عنوانهای بررسیشده بر مخاطب دارند، قدرت القایی مییابند و بهدور از هیاهوی بایدها و نبایدها که در فلسفۀ اخلاق مطرحاند، بستر پذیرش گزارههای اخلاقی و اجتماعی را فراهم میسازند. 2-1-2- عناصر نحوی و ایدئولوژی ایدئولوژی میتواند در ساختهای نحوی زبان نیز نفوذ کند و بدینگونه در مواردی، روابط نحوی جملهها براساس نوع گفتمان حاکم بر متن شکل بگیرد. استفاده از صفات ویژه، قیدها، مقدّمداشتن برخی عناصر نحوی، کاربرد جملههای معلوم و مجهول از عواملی هستند که میتوانند پیامهای خاصی را منتقل کنند و برای اقناع یا ترغیب مخاطب به کار گرفته شوند. نمونههایی از این کارکرد عناصر نحوی در بخشهای زیر توضیح داده شده است. 2-1-2-1- چیدمان نشاندار: زبان گفتاری و عامیانه در بررسی متون گفتمانمحور نوع جملهها میتواند تا حد قابل ملاحظهای اندیشۀ حاکم بر متن را مشخص کند. ساختار زبان گفتاری جملهها و بیپیرایگی آنها میتواند نشانهای از صمیمیت، خلوص و سادگی اندیشههای حاکم بر متن باشد. این شیوۀ گفتار بیتردید در برانگیختن نفوس بهسوی اغراض گوینده و توجه افکار به اهداف مورد نظر نیز مؤثر است. در آثار سعید عاکف بهویژه خاکهای نرم کوشک، ساختار جملهها بهطور معمول به شیوۀ زبان گفتار نزدیک است. حس سادهزیستی و خاکی بودن نویسنده در جملههای او بازتاب یافته است.
در عمدۀ آثار این نویسنده، نشانههای سبکی زیر نمایان است: 1- کوتاهی جملهها؛ 2- بیپیرایه بودن جملهها؛ 3- گزینش زبان غیررسمی و نزدیکی به زبان گفتار. «نشستم ترک موتور، گازش را گرفت و راه افتاد»؛ «حاج آقا خیلی ضدّ حال زد به ما» (عاکف، 1386: 92 و 125). بسامد جملههایی که بازتاب اعتقادات مسلّم گوینده است، بخش گستردهای از نوشتههای سعید عاکف را پوشش میدهد. این جملهها واگویههایی از حضور وجود مقدّس پروردگار در زندگی بشر و کارکرد ایمان به قرآن و آخرت در رسیدن به اهداف است. ذکر این مطلب لازم است که بخشی از هدف ادبیات متعهد، تعالی انسان است. بهرهگیری مناسب از کلام، بیان رخدادی شگرف در قالب داستانک یا خاطره، اشاره به تجربهای که از نقش اندیشههای الهی در نیل به اهداف سخن میگوید- برای نمونه نقشی که پیشانیبند مزّین بهنام حضرت اباعبدالله (ع) در روحیهبخشی و درنتیجه پیروزی رزمندگان داشته است- فضای خاطرات سعید عاکف را روحانی و معنوی نشان میدهد. این شیوۀ بیان در تغییر نگرش گوینده، بازجست منِ انسانی و تعالیبخشی اندیشههای او کارکردی بیبدیل دارند. فراموش نکنیم فروپاشی هنجارهای ارزشی و آیینی بهدلیل گرفتار شدن در چرخۀ مصائب زندگی راه تعالی و کمال انسان را بهشدت ناهموار ساخته است و کاربرد این شیوۀ بیان، در کنار دیگر ابزار زبانی میتواند الگوهای مناسبی برای بازکاوی و بازیابی ارزشهای اصیل انسانی باشد. با این توجیه، بخشی از وظیفۀ ادبیات، یعنی انسانشناختی، در متون گفتمانمحور مجال بروز و ظهور مییابند: «گفت ناراحت نباش؛ خدا کریمه»؛ «نون زحمتکشی، نون پاک و حلالیه» (عاکف، 1386: 29 و 27). عناصر نحوی ازجمله عناصری هستند که در بیان تفکرات و اهداف ایدئولوژیک نویسنده نقش غیرقابل انکاری دارند. به همیندلیل در متون ایدئولوژیک، برای بیان اعتقادات و ارزشها به کار میروند. «نقطۀ شروع رویکردهای تحلیل گفتمان همان ادعای فلسفۀ زبانی ساختارگرا و پساساختارگراست؛ یعنی اینکه دسترسی ما به واقعیت همواره از طریق زبان است» (یورگنس و فیلیپس، 1393: 29). «این بار لب به دعا گشودم و گفتم: خدایا به من فرصت دیگهای بده تا معرفتم نسبت به تو و اولیایت بیشتر بشه؛ بعد توفیق شهادت رو نصیبم کن» (عاکف، 1392: 24). چنانکه ملاحظه میشود زبان غیررسمی تمایلی به شکوهمندی واژهها ندارد و این شیوۀ بیان در تمام آثار نویسنده، شیوۀ مختار بوده است. صمیمیت بیان، کوتاهی و قاطعیت جملهها، روش بهکارگیری عناصر نحوی ازجمله: وابستۀ اسمی «زحمتکشی، در ترکیب اضافی «نون زحمتکشی»، صفات بیانی «پاک و حلال» و استفاده از زبان غیررسمی که وجه غالب آثار سعید عاکف است، نشان میدهد عناصر نحوی در خدمت بیان ارزشها و باورهای مورد اعتقاد نویسنده قرار گرفتهاند. 2-1-2-2-گزینش سبک گسسته گزینش جملههای کوتاه، عاملی مؤثر در سرعت اندیشه و انتقال اهداف به مخاطب است. «سبک گسسته حامل گروهی از جملههای کوتاه و مستقل است که بهترین شیوه در روایت داستان است» (فتوحی، 1391: 276). عاکف از این کارکرد سبکی بهخوبی بهره برده است. جملههای کوتاه نویسنده که گاه چند سطر ادامه مییابد، آهنگی ضربی ایجاد میکند و به نثر او شتاب میبخشد. این موضوع از طرفی سبب میشود که خواننده احساس خستگی نکند و از سوی دیگر به دریافت اندیشههای نویسنده یاری میرساند: «من رفتم توی حرم. چند قدمی ضریح ایستادم. خیرۀ دوروبرم شدم. بعضیها نماز میخواندند، بعضیها زیارتنامه و بعضی هم چسبیده بودند به ضریح و زارزار گریه میکردند» (عاکف، 1390: 200).
2-1-2-3- عناصر تشدیدی و تأکیدی عناصر تشدیدی و تأکیدی در متون ایدئولوژیک از نشانههای بارز سبکی شمرده میشود. این عناصر نیز حسب قرارگرفتن در ساختار نحوی جملهها با گفتمان حاکم بر متن پیوندی ناگسستنی دارند. میتوان پنداشت که عناصر تشدیدی و تأکیدی در اغلب موارد عامدانه در متن به کار گرفته شدهاند. نقش آنها در تثبیت مفاهیم مورد نظر گوینده و تأثیر عاطفی و احساسی آن در مخاطب، کاربرد مستمر آنها را در متن توجیه میکند. نکتۀ درخور توجه این است که «کاربرد ابزار زبانی خاصی، موجب میشود خواننده خود را در بافت داستان ببیند» (وردانک، 1389: 71). در کل، روایتگر به خواننده این امکان را میدهد که موقعیتها و شخصیتهای روایت خود را بهتر بشناسد و رویدادهای مطرحشده را راحتتر بپذیرد.
چنانکه ملاحظه میشود، در نمونههای مورد اشاره، کاربرد واژههای «بیصبرانه، خیلی و چنان شدید» برای بیان قطعیت و صراحت به خدمت گرفته شدهاند و اینگونه احساس میشود که گوینده تلاش دارد با بهرهگیری از این عناصر تأکیدی مخاطب را با خود همداستان کند. یادآوری این نکته ضروری است که در خاطرهنویسیهای دفاع مقدّس نشانهها برای بازجست جهانبینی نویسنده چندان در لایههای متن نهفته نیستند و مثل تابلوهای راهنمایی و رانندگی در برابرخواننده قرار میگیرند. نکتۀ مهم بسامد عناصر تشدیدی و تأکیدی در این متون است که بهپندار نویسندگان این سطور از کلیدیترین سازههای زبانی برای فرهنگسازی شمرده میشوند و تأثیر آنها در ترغیب و تذکار مخاطب انکارناپذیر است.
در نمونههای ذکرشده، قیدهای «اصلاً، حقّاً و قطعاً»، عناصر دستوری شدّتبخشی هستند که صراحت بیان گوینده را نشان میدهند و دلالت ایدئولوژیک دارند. درواقع این عناصر دستوری شدتبخش، اعتقاد مسلّم گوینده را به گزارشهای خود نشان میدهد. 2-1-2-4- کاربرد عنصر نحوی صفت عنصر دستوری صفت در بیان حالات و ویژگیهای شخصیتهای روایت، ابزاری تفسیرگر است و میزان آگاهی روایتگر از موضوع، شدّت و ضعف علاقه او به شخصیتها، موقعیتهای اجتماعی و جایگاه اندیشههای فرهنگی و اعتقادی و میزان گرایش نویسنده را به این اندیشهها نشان میدهد. در متون گفتمانمحور کارکرد صفات بهدلیل نقش روشنگری که دارند، در تبیین اندیشههای گوینده و سرعت انتقال آن به مخاطب اهمیت ویژهای مییابند:
2-1-2-5- وجهیّت وجه فعل در میزان قطعیت نظر مؤلف نسبت به موضوع دخالتی آشکار دارد. «وجهیّت عبارت است از میزان قطعیت گوینده در باره یک گزاره» (فتوحی، 1391: 285). گزینش وجه معرفتی با شاخصهایی نظیر یقیناً، مسلماً، قطعاً، حقیقتاً و ...در ابلاغ پیامهای مذهبی و عقیدتی نویسنده کارکردی تأثیرگذار دارند. این شیوۀ بیان در بیشتر آثار سعید عاکف دیده میشود:
2-1-2-6- بهرهگیری از آیات و احادیث نویسندگان و شاعران از قرآن و احادیث معتبر پیامبر اکرم (ص) و معصومین(ع) برای آراستن نوشتهها و پرداختن معانی خود بهره میبرند. این ویژگی در آثار آیینی نمود بارزتری دارد. از شاخصههای عمده آثار سعید عاکف نیز استناد به آیات و احادیث است:
2-2- روابط متقابل ویژگیهای ادبی و ایدئولوژی در آثار سعید عاکف عناصر بلاغی و شگردهای ادبی کمتر دیده میشود. زبان و بیان ساده نویسنده برای ارتباط هرچه بهتر و صریحتر با خواننده میتواند عاملی مهم در پرهیز او از پرداختن به آرایههای ادبی بهویژه آرایههایی نظیر استعاره و نماد باشد. بااینحال نمونههایی را میتوان مشاهده کرد که نویسنده برای جلب نظر مخاطب و آرایش کلام در اندک مواردی، به شگردهای بلاغی روی آورده است که در بخش زیر به آنها اشاره میشود: 2-2-1-تشبیه تشبیه از عناصر بیانی مهم است که به اشکال مختلف برای ارائۀ مفاهیم متنوع استفاده میشود. دریافت ساده آن از عواملی است که سبب میشود بیشتر شاعران و نویسندگان از این شگرد بیانی برای القای مفاهیم مورد نظر خود بهره ببرند. در متون گفتمانمحور این آرایه، ابزاری مناسب برای بیان مفاهیم ایدئولوژیک است. مطالعۀ آثار سعید عاکف نشان میدهد نویسنده در کنار زبانی ساده و روشن که دارد از تشبیه بهعنوان عاملی اثرگذار برای بیان برخی نکتههای ارزشی و مذهبی کمک میگیرد. در نمونۀ زیر نویسنده با تشبیه پنهانی، حالوهوای یکی از شخصیّتهای داستانش را به آسمان و بهشت تشبیه کرده است:
مار- بنابر روایتی- عامل فریب آدم است که موجب میشود از بهشت رانده شود. در اینجا نویسنده، دختر را به ماری تشبیه کرده است که با ظاهری فریبنده و آراسته، موجب برانگیختن عواطف انسانی میشود و میتواند عاملی برای انحراف شخص باشد.
چنانکه مشاهده میشود، عنصر بلاغی تشبیه نیز وظیفۀ تبیین اندیشههای گوینده را به عهده دارند و در جهت جهانبینی خاص او حرکت میکنند. 2-2-2-کنایه کنایه یکی از پرکاربردترین عناصر ادبی است که در القای معانی به مخاطب تأثیر بسیاری دارد. کنایات زبان فارسی بهدلیل پیوند نزدیک با مفاهیم جامعهشناختی و موضوعات فرهنگی، ظرفیت درخور درنگی برای انتقال مفاهیم ارزشی دارند. اگرچه بنابر کارکرد کنایه، این شگرد ادبی بر پوشیده سخنگفتن دلالت دارد، نزدیکی با زبان مردم و کاربرد مستمر آن، این عنصر بلاغی را به حقیقت نزدیک کرده است و میتوان گفت از میان ترفندهای بیانی، این شیوه سخنگفتن با بلاغت کلام تناسب بیشتری دارد و اساساً به سخن ملاحت و لطف ویژهای میبخشد. از این میان، نوع عامیانۀ کنایات بهدلیل پیوند بسیار نزدیک با زبان مردم و بسامد آن، در ارسال پیامهای سیاسی و اجتماعی نقشی برجستهای دارند. در این خصوص ذکر این نکته ضروری است که در بررسی بنمایۀ برخی از کنایات به آیات قرآنی و اعتقادات و بینشهای مذهبی میرسیم. برای نمونه کنایۀ «لن ترانی گفتن» (ناامیدشدن)، به داستان حضرت موسی (ع) و آیۀ شریفۀ «قال رَب اَرنی انظر الیک قال لن تَرانی» (اعراف، 143) اشاره دارد. «وقتی به اصل کنایهها دقت میکنیم و به ریشهیابی آن میپردازیم، میبینیم که سررشتۀ بیشتر آنها در آیات قرآنی، اعتقادات پیشینیان، آداب و رسوم اجتماعی، باورهای اساطیری، بینشهای مذهبی و ... یافت میشود» (میرزانیا، 1378: 903) باتوجهبه این موضوع، بسیاری از نویسندگان برای تأثیرگذاری کلام و انتقال باورها و اندیشههای مورد نظر خود از این قابلیت کنایه بهره بردهاند. میتوان گفت گونههای مختلف این ترفند ادبی، وظیفۀ ارتباط بیپیرایۀ مخاطب و صاحب اثر را برعهده دارند. در آثار سعید عاکف نیز ردپای کارکرد معنارسانی شگرد بلاغی کنایه و قدرت آن در بازگویی گفتمان ویژۀ نویسنده نمایان است که براساس ضرورت پژوهش به نمونههایی اشاره میشود: - «عراقیها از همان اول اسارت، بهزعم خودشان گربه را دم حجله میکشتند. قبل از ورود به اردوگاه و بعد از آن هم، حسابی زهر چشم میگرفتند. درنتیجه، طبیعی بود که ترس آنها در دل بعضی رخنه کند؛ بعضیها هم که شجاع بودند و سر نترس داشتند، باز به ملاحظۀ مصالح فردی و جمعی، طبیعی بود که از آنها حساب ببرند» (عاکف، 1392: 106). - «میدونستم که علیِ من شیر پاک خورده است» (همو، 1390: 27). «به قول معروف، آب پاکی را ریخت روی دستمان، ولی با روحیۀ بالایی که فلاح داشت، ناامید نشدیم. (همو، 1389: 42).
کاربرد این کنایه از زبان شهید برونسی در برابر اقدام شاه برای تقسیم اراضی بین کشاورزان و روستاییان نشان میدهد که گویندۀ خبر (شهید برونسی) همۀ اقدامات شاه ایران را خلاف حق میدانسته و به همین دلیل در برابر آن موضع میگرفته است. این شیوۀ بیان نیز با اندیشههای نویسنده- که بهگونهای آیینه تمام نمای قهرمان روایت خود است- در پیوندی نزدیک است و باورهای او را بازتاب میدهد. 2-2-3- تلمیح تلمیح از ترفندهای بدیعی است که ژرفساخت آن گسترهای از اطلاعات مذهبی، اجتماعی و فرهنگی در اختیار خواننده میگذارد. آبشخور بیشتر تلمیحات موجود در زبان فارسی، داستانهای قرآنی و اخبار و روایات است و همین موضوع سبب میشود دستمایۀ بیشتر اهل ادب برای تقویت تأثیر کلام و معناآفرینی باشد. باتوجهبه نقشی که داستان در حکمتآموزی و تقویت سطح اندیشگی مخاطب دارد، این نوع ادبی همواره دستاویزی برای نویسندگان و شاعران بوده تا گونههای مختلف آن را با کلام خود درآمیزند و آنگاه که مجال سخن تنگ بوده، نوع بسیار فشردۀ آن، یعنی تلمیح را جایگزین مناسبی برای طرح موضوعات مختلف قرار دهند. این شگرد ادبی نیز نظیر کنایه ظرفیّت زیادی در بیان باورهای مذهبی و کنشهای آیینی دارد. بر این اساس که «تلمیحات عصارۀ داستانهای فرهنگی هستند و با مطالعۀ آنها میتوان به محتوای فرهنگ قومی توجه کرد» (شمیسا، 1378: 49)، میتوان از این عنصر زیباییآفرین برای پیوند نسل امروز با گذشته بهره گرفت. در متون گفتمانمحور، تلمیح برای بازتاب بسیاری از باورهای آیینی و مفاهیم ارزشی، سازمایهای قابل اتکاست و همین موضوع سبب شده است که بهفراوانی در آثار گویندگان ادب فارسی حضور داشته باشد. سعید عاکف از نویسندگان ادبیات دفاع مقدّس از گونههای تلمیح بهویژه تلمیحات قرآنی در جایجای آثار خود بهره برده است:
2-2-4- تمثیل تمثیل از روشهای ادبی است که وضعیت و موقعیتی را در ذهن شنونده بهتصویر میکشد و ناظر بهاهدافی چون تحذیر، تنبیه، تشویق و ارشاد است. اصولاً تمثیل از کاربردیترین شیوههای اقناعی کلام است، که بهخصوص شعرا و نویسندگان ایدئولوژیک از آن بهره میبرند:
سعید عاکف در خاطرهنوشتههای خود، آگاهانه و هدفمند از تمثیل بهره برده است. چنانکه در نمونههای بالا دیده میشود، نوع کاربرد تمثیلها با قراینی نظیر «خواست خدا»، «تمثیل قرآنی» و «نور خیرهکننده» -که بر پاکی دلالت دارد- تصویری از فضای معنوی را به نمایش میگذارد و پیوند تگاتنگی با سایر عناصر زبانی و بلاغی برقرار میکند تا دلالتهای ایدئولوژیک شکل بگیرد. بدینگونه شگرد تمثیل از کارکرد زیباییشناسی خود فراتر رفته و چونان سایر ابزار زبانی و بلاغی در خدمت اهداف ارزشی قرار گرفته است.
3- نتیجه بررسی آثار سعید عاکف بهویژه در حوزۀ زبانی نشان میدهد گزینش زبان غیررسمی و گفتاری، پرهیز از بازیهای زبانی و پرداختهای مناسب از عوامل مؤثر سبکی در جلب نظر مخاطب بوده و سبب شده است که گوینده در انتقال مفاهیم مورد نظر خود موفق باشد. براساس نتایج این پژوهش، عناصر زبانی ازقبیل واژههای انقلابی و مذهبی، عرفانی، بهرهگیری از عناصر تشدیدی و تأکیدی، تکرار و...؛ و در حوزۀ بلاغی، تلمیح، تمثیل، تشبیه از شگردهایی است که نویسنده برای تأثیرگذاری بر مخاطب بهره برده است. درواقع این سازههای زبانی و شگردهای بلاغی بهگونهای در خدمت اعتقادات و مفاهیم ارزشی مورد پذیرش نویسنده قرار گرفتهاند. بسامد واژهها و ترکیباتی که با اعتقادات نویسنده پیوندی نزدیک دارد، به آثار سعید عاکف تشخّص سبکی بخشیده است. با بررسی این عناصر نشاندار میتوان گفت هر گروه، وظیفۀ تقویت گروه دیگر را برعهده دارند که قصدشان جهتدادن به اندیشههای مخاطب است. عنوانهایی که در آثار این نویسنده مشاهده میشود بیشتر مدخل ورود به گزارشها و خاطرههای دفاع مقدّس است. این گزینگویهها شروعی مناسب برای تهییج و ترغیب مخاطب شمرده میشوند و در مواردی نیز میتوانند کلیدی برای بازجست معارف اسلامی باشند. براساس ساختار کلی جملهها در آثار سعید عاکف میتوان به این نتیجه رسید که آنها واگویههایی از حضور وجود مقدّس پروردگار در زندگی بشر و بازنشر کارکرد ایمان به قرآن و آخرت در رسیدن به اهداف ارزشی است.
یادداشتها 1)وقتی ما اثری را طبق راهِ خواب آن میخوانیم در واقع آن را همانگونه که به نظر میرسد از ما توقع دارد، قرائت میکنیم. امّا برعکس وقتی اثری را خلاف راه خوابش میخوانیم، عناصری از متن را تحلیل میکنیم که ممکن است مورد نظر نویسنده نبوده یا از آن بیاطلاع بوده است (نک: تایسن، 1394: 28-29). 2)رمزگان: رمزگان یکی از مفاهیم بنیادین در نشانهشناسی است. رمزگان نشانهشناختی، نظامهایی رویهای از قراردادهای مناسب برای متّصلکردن دالها و مدلولها در یک حوزه معیّن میباشند. رمزگان چهارچوبی را تشکیل میدهند که در آن نشانهها معنا مییابند (چندلر، 1394: 321). | ||
مراجع | ||
4. سجودی، فرزان .(1390). نشانهشناسی: نظریه و عمل. چاپ دوم. تهران: علم. 5. سلدن، رامان و ویدسون، پیتر (1388). راهنمای نظریۀ ادبی معاصر. ترجمۀ عباس مخبر. چاپ چهارم. تهران: طرح نو. 6. شمیسا، سیروس (1378). فرهنگ تلمیحات. چاپ ششم. تهران: فردوس. 7. صنعتی، محمدحسین (1389).آشنایی با ادبیات دفاع مقدّس. چاپ اول. تهران: صریر. 8. عاکف، سعید (1391). حکایت زمستان، چاپ چهلم. مشهد: ملک اعظم. 9. ــــــــــــــ (1389). جای خالی خاکریز. چاپ چهارم. مشهد: ملک اعظم. 10. ــــــــــــــ (1386). خاکهای نرم کوشک. چاپ سیو نهم. مشهد: ملک اعظم. 11. ــــــــــــــ ( 1390). رقص در دل آتش. چاپ هفتم. مشهد: ملک اعظم. 12. ــــــــــــــ (1392). ساکنان ملک اعظم(5). چاپ هشتم. مشهد: ملک اعظم. 13. ــــــــــــــ (1392). نسیم تقدیر. چاپ یازدهم. مشهد: ملک اعظم. 14. ــــــــــــــ (1391). هاجر در انتظار. چاپ سی و دو. مشهد: ملک اعظم. 15. عبدالهپور، سیده زهرا (1393). بررسی سبک و محتوای خاطرات دفاع مقدّس (آثار نویسندۀ دفاع مقدّس، سعید عاکف)، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، بهراهنمایی یوسف نیکپور، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران. 16. فتوحی، محمود (1391). سبکشناسی، نظریهها، رویکردها و روشها. تهران: سخن. 17. کافی، غلامرضا (1390). «ویژگیهای سبکی منظومههای دفاع مقدّس»، نشریۀ ادبیات پایداری، دورۀ 3، ش5-6، صص363-383. 18. قربانی زلیخایی، محمّد. (1388) «بنمایههای زبانی، تصویری و معنایی حماسی در شعر دفاع مقدّس». بهراهنمایی بهروز ژاله. دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه زنجان. 19. میرزانیا، منصور (1378). فرهنگنامۀ کنایه. چاپ اول. تهران: امیرکبیر. 20. وردانک، پیتر (1389) مبانی سبکشناسی. ترجمۀ محمد غفاری. تهران: نشر نی. 21. یورگنس، ماریان و فیلیپس، لوییز .(1393). تحلیل گفتمان. ترجمۀ هادی جلیلی. چاپ چهارم. تهران: نی.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 647 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 380 |