تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,640 |
تعداد مقالات | 13,343 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,957,805 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,988,052 |
بررسی سنّت ادبی «استقبال» در دیوان واصل کابلی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 13، شماره 2 - شماره پیاپی 35، تیر 1400، صفحه 107-126 اصل مقاله (908.56 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2021.127616.1982 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سید هاشم شهیر1؛ رضا چهرقانی* 2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشآموختة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نهضت بازگشت ادبی که در واکنش به انحطاط سبک هندی در اصفهان آغاز و در سراسر ایران گسترده شد، تأثیری در ادبیات افغانستان نداشت و شاعران افغانستان بدون توجه به آن، به سرودن شعر در سبک هندی و طرز بیدل دهلوی ادامه دادند. در میان موج مستمرّ بیدلگرایی در افغانستان، واصل کابلی (1244-1309ق) از شاعرانی است که به شعر شاعران پیش از سبک هندی نیز توجه داشته و در سرودن اشعار خویش به استقبال از شاعران قدیم بهویژه حافظ رفته است. اثرپذیری واصل از شاعران پیشین، اگرچه هردو ساحت صورت و محتوا را دربر میگیرد؛ در ساحت صورت بهویژه ازمنظر وزن و قافیه و ردیف چشمگیرتر بوده است. ازاینرو پژوهش پیشِ رو با اتکا به نظریۀ بینامتنیت و با تکیه بر دادههای آماری و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی کوشیده است موارد اثرپذیری شکلی واصل کابلی از شاعران پیش از خود را بررسی کند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد واصل کابلی ضمن استقبال گاهبهگاه از طیف گستردهای از شاعران پیش از خود، بهگونهای نظاممند از حافظ تقلید کرده است؛ چنانکه حدود 50درصد از اشعار برجایمانده از واصل کابلی در استقبال از حافظ شیرازی سروده شده است. مجموعاً 62 غزل، 33 مرثیه، 3 قصیده، 2 مثنوی و 5 قطعه و مفرد وجود دارد که از این تعداد، 32 غزل و یک قصیده را در استقبال از شعر حافظ سروده است. واصل کابلی بعد از حافظ، بیشترین توجه را به غزلیات مولوی نشان داده و 6 غزل از غزلیات دیوان شمس تبریزی را استقبال کرده و در مرتبۀ بعد از مولوی، به استقبال اشعار بیدل دهلوی توجه کرده است. واصل کابلی 42درصد از کلمات قافیة موجود در غزلهای استقبالشده از حافظ را عیناً به شعر خویش راه داده و قریب 58درصد از کلمات قافیه در اشعار وی مختص خود واصل بوده که با عنایت به نقش قافیه در مضمونپردازی، نشاندهندة تنوع بیشتر مضامین در شعر واصل کابلی است. نکتۀ مهم دیگر این است که واصل در استقبال از یک شعر، گاه دو شعر سروده است که نمونههای آن را میتوان در استقبال از شعر مولانا و حافظ و قدسی مشهدی مشاهده کرد. مهمتر اینکه گاهی شعر شاعری را با واسطۀ شاعری دیگر استقبال کرده است؛ مانند نمونهای که در استقبال از مولوی و امیرخسرو دهلوی دیده میشود. گفتنی است که تأثیرپذیری واصل کابلی از حافظ و سایر شاعران یادشده تنها در مقولة استقبال(اثرپذیری در وزن و قافیه) خلاصه نمیشود و چنانکه در تحلیل استقبال از نخستین غزل دیوان حافظ بحث شد، تمامی حوزههای شکلی اعم از موسیقی، زبان، صورخیال و ...) و همچنین همۀ ساحتهای معنایی را دربر میگیرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شعر افغانستان؛ بینامتنیت ادبی؛ واصل کابلی؛ حافظ شیرازی؛ استقبال | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
افغانستان، درکنار ایران و تاجیکستان، یکی از سه قلمرو اصلی زبان و ادبیات فارسی است که شاعران و نویسندگان بسیاری را در دامان خود پرورده است. یکی از شاعران و ادیبان بزرگی که در این سرزمین ظهور کرده، میرزامحمدنبی واصل کابلی است. با آنکه واصل، علاوه بر انشا و دبیری، یکی از شاعران بزرگ افغانستان در قرن سیزدهم هجری قمری محسوب میشود، علیرغم ارزش والای صوری و محتواییِ اشعارش، آنگونه که شایسته است به جامعۀ ادبیِ فارسیزبان در خارج از مرزهای افغانستان معرفی نشده و باوجود دارابودن بیشترین ظرفیت تعامل فرهنگی در میان شاعران قرن سیزدهم، برای ادبدوستان و پژوهشگران ایرانی ناشناس مانده است (کاظمی، 1379: 90). گذشته از گرایشهای شیعیِ واصل که انگیزة سرودن مراثی بسیار تأثیرگذار در سوگ حضرت سیدالشهدا (ع) بوده است، غزلهای نغز و پرمغز او که در سبکی متفاوت با شاعران همروزگار خویش سروده، از جهات مختلف شایسته توجه و تعمّق است. یکی از ویژگیهای ارزشمند غزلیات واصل، پیروی عالمانه و عامدانة او از سبک عراقی و خصوصاً تتبّع طرز بیان حافظ، در روزگار غلبة هندیمآبی و بیدلگراییِ افراطی در افغانستان است (چهرقانی، 1381: 73). اگرچه افزون بر حافظ، تأثیر گروهی از شاعران سبکهای گوناگون شعر فارسی نیز همچون خاقانی، سعدی، امیرخسرو دهلوی، هلالی جغتایی، کلیم کاشانی، مشتاق اصفهانی، شفایی اصفهانی و ... در دیوان واصل دیده میشود. مروری گذرا بر دیوان واصل نشان میدهد که صرفِنظر از مراثی پرسوز، ترجیعبندهای طولانی و دوبیتیها و رباعیات کمشمارِ واصل کابلی، غزلیات او هم ازنظر مؤلفههای شکلی نظیر وزن، قافیه و بهرهگیری از عناصر زیباشناختی و آرایههای ادبی و هم ازلحاظ اندیشه و مضمون بیش از هر شاعر دیگری تحت تأثیر غزلهای حافظ بوده است؛ لذا معرفی واصل کابلی به جامعة ادبی ایران و بازشناسی موارد گوناگون بینامتنیت ادبی در دیوان وی، در کنارِ تحلیل کمّی و گاه کیفی تأثیرپذیری او در ساحت صورت و عرصة معنا از شعر شاعران دیگر، خصوصاً حافظ و البته تبیین تفاوتها و احیاناً نوآوریهای واصل در این عرصه وظیفهای فرهنگی، ادبی و علمی است که این پژوهش بررسی روابط بینامتنی ادبی در دیوان واصل کابلی را بر اساس موسیقی بیرونی و کناری شعر(وزن و قافیه) که در سنّت ادبی، اصطلاحاً استقبال نامیده میشود، برعهده گرفته است.
واصل کابلی در اشعار خود به استقبال کدام شاعران پیش از خود رفته است؟ استقبال وی از شاعران پیش از خود از نظر کمّی چه وضعی دارد؟ باتوجهبه اشعار بازمانده از واصل کابلی بیشترین استقبال وی از کدام شاعر صورت گرفته است؟ اشکال دیگر اثرپذیری واصل از حافظ و سایر شاعران را چگونه میتوان بررسی کرد؟
پیشینة پژوهش ادبپژوهان معاصر افغانستان؛ همچون خالمحمد خسته، طالب قندهاری، محمدحسین بهروز، غلامحسین نایل، محمد همایون و ... که اغلب پیش از آغاز جنگ داخلی در افغانستان کوشیدهاند با گردآوری اشعار پراکندۀ واصل یا نوشتن یادداشتهایی دربارة او، این شاعر شیرینسخن را به اهل ادب افغانستان معرفی کنند، تنها نیمرخی از واصل کابلی را آیینهداری کردهاند و حتی پس از انتشار دیوان نسبتاً منقّح و کامل واصل کابلی، بههمّت عفّت مستشارنیا در سال 1385 خورشیدی، هیچ پژوهشی در باب چگونگی و میزان تأثیرپذیری واصل از حافظ یا سایر شاعران پیش از وی انجام نگرفته است. از منابع معدودی که بهصورت گذرا و بدون بررسی علمی و تحلیلی، تنها به اثرپذیری واصل کابلی از حافظ اشاره کردهاند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1- دانشنامۀ ادب فارسی، جلد سوم، ادب فارسی در افغانستان؛ که ذیل مدخل واصل کابلی به اجمال و بدون ذکر شواهد و هرگونه تحلیلی، در خصوص زندگی و شعر واصل سخن گفته است. 2- کتاب «شعر پارسی»، نوشتۀ محمدکاظم کاظمی که تنها به ذکر نامی از واصل کابلی در کنار شرر کابلی و سیدمیر هراتی از شاعران قرن سیزدهم افغانستان بسنده کرده است. 3- کتاب «از حنجرههای شرقی» نوشتۀ رضا چهرقانی، که مطلع هشت غزل از واصل کابلی را در مقایسه با مطلع هشت غزل از حافظ بدون تحلیل ذکر کرده است. 4- در ضمنِ مقالۀ «بازگشت ادبی در شعر فارسی افغانستان» به قلم اسماعیل شفق و رضا چهرقانی؛ منتشرشده در شمارة 2(پیاپی7)، مجلة فنون ادبی که به بررسی وضعیت بازگشت ادبی در افغانستان پرداخته، اشارهای هم به واصل کابل و اثرپذیری او از حافظ شده است. ازآنجاکه هیچیک از پژوهشهای پیشین به موضوع بینامتنیت ادبی و تأثیرپذیری شعر واصل کابلی از شاعران پیش از وی، بهویژه حافظ را بهطور مستقل مطالعه نکرده است، این پژوهش بهصورت ویژه، مستقل و جامع به بررسی این موضوع پرداخته است. 2-1. روش پژوهش این مقاله گزارشی از یک پژوهشِ نظری و اسنادی است که با استفاده از منابع کتابخانهای و با بهرهگیری از دادههای آماری و روش توصیفی- تحلیلی کوشیده است میزان و چگونگی تأثیرپذیری شکلی شعر واصل کابلی از شاعران دیگر را خصوصاً در زمینة موسیقی بیرونی و کناری شعر که در اصطلاح قدما استقبال نامیده میشد، بررسی و تحلیل کند. این پژوهش ازمنظر پیشینه، پژوهشی ابداعی به شمار میآید و ازآنروی که نتایج کمّی و آماری آن را میتوان در تحلیل وجوه و ابعاد گوناگون بینامتنیت در دیوان واصل و همچنین نقد و ارزشگذاری اشعار وی به کار گرفت، یک تحقیق ابزاری و کاربردی نیز محسوب میگردد (گرجی، 1391: 55).
افتخار ثبت بینامتنیت (Intertextuality) در قامت یک نظریۀ ادبی، پس از مباحث درازدامن از نشانهشناسی سوسور تا مکالمهباوری باختین، نصیب پژوهشگران غربی همچون یولیا کریستوا، ژرار ژنت، لوران ژنی، رولان بارت، مایکل ریفاتر و ... شده است (نامور مطلق، 1394: 50)، اما اصل این مفهوم در ادبیات وجود داشته و کلیات آن اگرچه بهصورت نامنسجم، برای ادیبان شناخته شده بوده است. حتی در بلاغت سنّتی شعر فارسی، اصطلاحاتی را برای نامگذاری گونههایی از بینامتنیّت ابداع کرده بودند که «حلّ، درج، اقتباس، تضمین، تلمیح و استقبال» از آن جملهاند و میتوان با اندکی تسامح بهجای نفیهای سهگانۀ کریستوا (کلی، جزئی، متوازی) یا کلاژ، مولاژ، پوستاژ، مونتاژ و ... در آثار ژنی و ژنت، در اشاره به اقسام بینامتنیت از آنها استفاده کرد. عصارۀ نظریۀ بینامتنیت آنگونه که رولان بارت میگوید، متکی بر این اصل است که هیچ متنی در خلاء خلق نشده و محصول و محمل متنهای پیشین و همروزگار خود است. به عبارت بهتر، در هر متنی، متنهای دیگر از متنهای فرهنگ پیشین گرفته تا متنهای فرهنگهای پیرامون اثر، با اشکال مختلف و در لایههای متفاوت(ازنظر سهولت و صعوبت کشف) در آن حضور دارند. ازاینرو و بر این اساس، هر متن را میتوان یک بافت جدید متشکل از نقل قولهای مستقیم و غیرمستقیم، ثابت یا تحولیافته از متنهای دیگر قلمداد کرد (Barthes, 2002: 451 به نقل از نامورمطلق، 1394: 158). نظریهپردازان بینامتنیت برای روابط بینامتنی از منظرهای گوناگون، طبقهبندیهای متفاوتی را ارائه دادهاند؛ مثلاً کریستوا ازنظر میزان آشکاربودن متن پیشین در متن جدید، نفیهای سهگانه را در مطرح ساخته است (چهرقانی و ذوالقدر، 1398: 200). به اعتبار شکل تقلید و میزان اثرپذیری بافت جدید از متنهای دیگر از «کولاژ، مولاژ، مونتاژ، پوستاژ و پارودی» سخن رفته است. برخی نیز مطالعات بینامتنی را ازمنظر تاریخی به درزمانی و همزمانی تقسیم کردهاند. در طبقهبندی دیگری ازحیث موضوع متنها، به بینامتنیت دینی، هنری و ادبی اشاره شده است. مقصود از بینامتنیت ادبی در این پژوهش، اثرپذیری یک متن ادبی؛ همچون شعر از یک متن ادبی دیگر، مثلاً شعری از شاعر دیگر است که میتواند در ساحت شکل یا محتوا صورت گرفته باشد. یکی از اشکال بینامتنیت ادبی که در عرصۀ شکلی؛ یعنی قالب و موسیقی شعر در تاریخ ادبیات و شعر فارسی سابقهای طولانی دارد، استقبال است. 2-2. موسیقی شعر اگر بپذیریم که شعر «گرهخوردگی عاطفه و خیال است که در زبانی آهنگین شکل یافته» موسیقی یکی از ارکان و عناصر اصلی تشکیلدهندة شعر خواهد بود (شفیعیکدکنی، 1390: 86). بسیاری از اندیشمندان و ادیبان در طول تاریخ، موسیقی را از مقوّمات و ملزومات اصلی شعر دانستهاند. ادبپژوهان معاصر نیز با تأمل و بازنگری در کارکردهای موسیقی در شعر فارسی، آن را به سه بخش «موسیقی بیرونی، درونی و کناری» تقسیم کردهاند. مقصود از موسیقی بیرونی، اوزان عروضی شعر است که در بحور مختلف طبقهبندی و نامگذاری شدهاند و بر نظم حاصل از ضرباهنگ (ریتم) استوارند. مقصود از موسیقی درونی نیز، آن بخش از تناسبات آوایی است که در درون واژگان شعر وجود دارد و مبتنی بر نظمی هارمونیک است. مراد از موسیقی کناری نیز نظم حاصل از تکرار کلماتی با هجاها و آواهای هماهنگ یا یکسان در انتهای مصرعها و ابیات است که اصطلاحاً قافیه و ردیف نامیدهمیشوند (ر.ک کاظمی، 1395: 151و152). محل قرارگرفتن قافیه در شعر، جز در موارد معدود، یکی از معیارهای اصلی برای تعیین قالب شعر محسوب میشود. 3-2. استقبال مقصود از «استقبال آن است که، گفتة یکی از اساتید سخن را سرمشق قرار بدهند و به همان وزن و قافیه شعر بسازند» (همایی، 1373: 403)؛ مثلاً حافظ در استقبال از قصیدۀ سنایی با مطلع:
غزلی با مطلع زیر سروده است:
اگرچه حافظ وزن و قافیه غزل خویش را از قصیدۀ سنایی گرفته است، ازمنظر بلاغت و ارزشهای زیباشناختی بسیار فراتر از سخن سنایی دست به آفرینش هنری زده است. اگرچه مفهوم اثرپذیری شکلی میتواند همة حوزههای صوری شعر؛ اعم از زبان (سطح آوایی، واژگانی، نحوی و ...)، صورخیال (خصوصاً مباحث اصلی علم بیان و بدیع معنوی) و موسیقی را شامل شود، در این جستار صرفاً به آنچه در سنّت ادب فارسی با اصطلاح «استقبال» از آن یاد میشود، پرداخته خواهد شد.
میرزامحمدنبی واصل کابلی، ملقّب به دبیرالملک، فرزند محمدهاشم (کابل 1244- پغمان1309ق) دبیر و شاعر افغانستانی، شاگرد میرزامحمدمحسنخان دبیر دربار شیرعلیخان (1280-1296ق) بود. پیشرفت چشمگیر واصل در نویسندگی و تلاش او در فراگیری دانش سبب شد که وی با وساطت استاد خویش، از جوانی در سلک دستیاران و نویسندگان دربار درآید (سلطان عزیز، 1366: 93). هنگامی که محمدمحسنخان از جانب امیرشیرعلیخان به سفارت روسیه و حکومت ترکستان برگزیده شد، واصل را به معاونت خود برکشید. او وظیفة خود را تا زمان مرگ امیر شیرعلیخان به نیکویی انجام داد و همواره نزد پادشاه از احترام بسیار برخوردار بود (فرهنگ، 1374: 429-430). پس از درگذشت شیرعلیخان، هنگامی که امیرعبدالرحمانخان از ماوراءالنهر به کابل میآمد، واصل، با تنی چند از بزرگان به پیشواز وی رفتند. عبدالرحمانخان نیز واصل را به دبیری دربارش برگزید. کفایت و کاردانی واصل، اعتبار وی را در دربار فزونی بخشید؛ بهگونهای که میان وی و شخص شاه نشستوخاستهای بسیار بود و شاه همواره در زمینههای گوناگون کشورداری، با وی به رایزنی میپرداخت. منش والای اخلاقی واصل همواره احترام و اعتماد تمامی کارکنان دولت و حتی شاهزادگان و دیگر افراد حرم شاهی را برمیانگیخت. دلبستگی شاه به واصل تا بدان پایه بود که در واقعة مرگ وی، به مادرش نامه نوشت و با ابراز همدردی خود، او را به پاس پرورش چنین فرزندی ستود. زندگی شغلی و ادبی واصل در دبیری و اهتمام به امور دولتی و سیاسی خلاصه نمیشود. واصل برای پژوهندگان تاریخ ادبیات افغانستان، یکی از فرهیختگان بنام و غزلسرایی آشناست (کهزاد و دیگران، بیتا: 361). واصل در زمرة اندکشمار شاعرانی است که در دوران غلبة سبک هندی در افغانستان به سبک عراقی گرایش داشت (شفق و چهرقانی، 1391: 57). سرودههای واصل دربردارندة گونههای مختلف شعری است و بهگفتة خودش: «واصل از هر نظم دارد بوستان». هنوز هم مرثیهخوانهای افغانستان، مرثیههای پرسوز و گدازی را که واصل سروده است، با شور بسیار در مناسبتهای مذهبی میخوانند (عرفانی، 1375: 109)؛ اما آنچه نقش او را در میان شاعران همروزگارش برجستهتر میسازد، غزلهای برجایمانده از وی است. واصل در شعر خود بیش از هر شاعر دیگری از حافظ پیروی میکرد. دلبستگی فراوان وی به حافظ و کاوش گستردهاش در ویژگیهای شعر حافظ، بهروشنی در غزلیات برجایمانده از او نمایان است. از مقایسة غزلهای واصل و حافظ چنین برمیآید که گویا واصل برآن بوده که از غزلهای حافظ بهگونهای مرتب و نظاممند پیروی کند (چهرقانی، 1390: 26). این پیروی تنها در ردیف، وزن و قافیه نبوده، وی موضوع و توالی بیتها را نیز در نظر داشته است (رک. شهیر، 1396: 18). اشعار واصل که بههمّت طالب قندهاری گردآوری شده و مؤسسة انتشاراتی انیس در کابل آن را منتشر ساخته است، نخستین دفتر منتشرشده از سرودههای واصل است. این مجموعة130 صفحهای دربردارندة 41 غزل و یک ترجیعبند است. در کتاب تحفة شهنشاهی نیز که بههمّت منشی محمدابرهیم حیرت گردآوری شده و به شمارة 334 در آرشیو ملی افغانستان نگهداری میشود، سرودههایی از شاعران سدة سیزدهم و چهاردهم هجری افغانستان و از آن جمله واصل آمده است. از صفحۀ 78 تا119 این کتاب، تحت عنوان «مِن کلام واصل مهجور»، 21 غزل و یک ترجیعبند 186بیتی از واصل به چشم میخورد. همچنین، در صفحههای 271-273 این کتاب در مجموعة کوچکی با نام رباعیات واصل، پنج رباعی از وی آمده است. گرچه وزن این سرودهها با وزن معهودِ رباعی همخوانی ندارد، گردآورنده آنها را به نام رباعی ثبت کرده است (پاکفر، 1361-1362: 93-110). در مجموعة دیگری که به شمارة 1-37-10 در آرشیو ملی افغانستان نگهداری میشود، چهل غزل از واصل با کتابت شخصی بهنام محمد نعیم نگهداری میشود. این مجموعه دارای دو بخش است. از صفحة 1 تا 95 این دفتر، شعرهای واصل و در بخش دوم شعرهای الفت کابلی آمده است (افضلی و همکاران، 1363: 249). منابع یادشده و برخی سرودههای پراکندة واصل را که در نشریات افغانستان منتشر شده است، نمیتوان تمامی شعرهای وی تلقی کرد (خاوری، 1378: 1074-1075).
اگرچه اثرپذیری شکلی میتواند همة حوزههای صوری شعر اعم از زبان (سطح آوایی، واژگانی، نحوی و ...)، صورخیال (خصوصاً مباحث اصلی علم بیان و بدیع معنوی) و موسیقی را شامل شود، در این جستار بهدلیل محدودیتهای قالب نوشتاری مقاله، صرفاً به آنچه در سنّت ادب فارسی با اصطلاح «استقبال» از آن یاد میشود، پرداخته شده است؛ چراکه واصل کابلی در اشعار خود به استقبال طیف وسیعی از شاعران پارسیگوی پیش از خود رفته است که پرداختن به تمامی جنبههای این اثرپذیری در ظرف یک مقاله نمیگنجد. بنابراین از آن میان، اثرپذیری شکلی این شاعر پرآوازۀ افغان در این جستار احصا و ازنظر قافیه تحلیل کمّی شده است. نکتۀ جالب در شعر واصل، کثرت و کیفیت اقبال او به حافظ نسبت به دیگر شاعران است که به نظر میرسد بهدلیل وجود رگههای قوی از مؤلفههای سبک هندی در شعر حافظ صورت گرفته است. پوشیده نیست که حافظ از دو منظر در تکوین سبک هندی یا اصفهانی نقش داشته است؛ یکی اینکه با نبوغ ادبی او، سبک عراقی به نقطۀ اوج خود رسید و عملاً مسیر عبور از حافظ مسدود شد؛ بنابراین شاعران ناگزیر به دنبال راههایی برای دورزدن این مانع بزرگ رفتند و دیگر آنکه حافظ با به کارگیری نظاممند اصل تجرید در تخیل شاعرانۀ خویش به نوعی راه برونرفت از این بنبست را به شاعران پس از خود نشانداد (وهّابنیا، 1390: 147). 3-1. انواع اثرپذیری واصل کابلی از شعر حافظ در دیوان موجود از واصل کابلی2 مجموعاً 62 عنوان غزل مضبوط است. برای انجام این پژوهش تمامی اشعار دیوان واصل بررسی و اشعار وی در استقبال از غزلیات حافظ احصا شده است. پس از استخراج اشعار، وزن و بحر آنها مشخص و تعداد ابیات و قوافی هردو غزل شمارش شده است. در پایان، نسبت میان تعداد ابیات هردو شعر، تعداد قوافی بهکاررفته در هردو شعر و همچنین تعداد قوافی مشترک و مستقل در هریک از دو غزل تعیین شده است. در ادامه، بهمنظور آشنایی با شعر واصل کابلی و شیوۀ اجرای این تحقیق، برای نمونه غزل نخست از دیوان واصل کابلی انتخاب شده است تا چگونگی و میزان تأثیرپذیری شکلی، و بهتبع آن محتوایی، از شعر حافظ تحلیل شود؛ اما اطلاعات جامع از مقابلة اشعار واصل و حافظ ازنظر وزن و قافیه طی جدولهای شمارۀ 1 و 2 و تحلیل آنها طی جدول شمارة 3 ارائه میشود. 3-1-1. نمونۀ تحلیل اثرپذیری شکلی و محتوایی در یک غزل در این بخش، با الگوی قابل اعمال در اجرای تحلیل روابط بینامتنی ادبی در شعر واصل و همچنین نقد فنی مبتنی بر تحلیل آماری از شعر وی، برای نمونه، غزل نخست از دیوان حافظ و غزل نخست از دیوان واصل کابلی، از دو زاویة اثرپذیری شکلی و اثرپذیری محتوایی تطبیق و بررسی میشود.
الف) بررسی اثر پذیری شکلی موسیقی شعر وزن: «مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن»؛ بحر « هزج مثمن سالم» (ر.ک خانلری، 1367: 167) تعداد ابیات و قوافی: غزل حافظ ← 7 بیت با 8 قافیه؛ غزل واصل ← 12 بیت با 13 قافیه. قوافی مشترک: از مجموع 8 قافیه، در غزل حافظ؛ 7 قافیه در شعر واصل نیز تکرار شده که عبارتند از: مشکل، دل، ناول، منزل، محفل، ساحل و محمل. قوافی خاص: غزل حافظ ← اهمل در بیت آخر غزل واصل ← 5 کلمة «عاقل(2 بار در بیت 4 و بیت 10) ، گِل، قاتل، حاصل و ارسل». به اعتبار ارقام بالا، بیش از 87درصد قوافی غزل حافظ وارد شعر واصل شده و بیش از 50درصد قوافی غزل واصل عیناً قافیههای شعر حافظ هستند؛ اما وجود 5 قافیة ویژه در شعر واصل که اقتضائات مضمونی خاص خود را دارند، حاکی از قدرت قریحه و خلاقیت شاعر کابلی است. نکتۀ جالب دیگر این است که واصل دقیقاً؛ همانند حافظ تخلّص خود را در مصراع اول از بیت آخر ذکر کرده است، حال آنکه کلمة «واصل» میتوانست در جایگاه قافیه در پایان مصراع دوم استفاده شود؛ اما ظاهراً اصرار واصل کابلی به آوردن عبارتی عربی در مصرع آخر؛ در همانندی با الگوی خود حافظ، موجب شده تا شاعر از این امتیاز زیباشناختی چشمپوشی کند. آرایههای بدیعی آرایههای بدیع لفظی در ذیل موسیقی شعر، خصوصاً موسیقی درونی، طبقهبندی میشوند و چنانکه میدانیم شعر حافظ از این منظر بسیار غنی و شگفتانگیز است. انواع سجع، جناس، واجآرایی، آوامعنایی، طباق و تضاد و ... بهوفور و بهزیباییِ هرچه تمامتر در شعر حافظ به کار گرفته شدهاند. با آنکه هیچیک از مقلدان حافظ، از جمله واصل کابلی، هرگز نتوانستهاند به استانداردهای هنری شعر حافظ از نظر به کارگیری آرایههای بدیعی، نزدیک شوند، در مقایسهای ناگزیر میان دو غزل بالا، کوشش شاعر کابلی برای بهرهگیری از شگردها بلاغی سخن حافظ مشهود است. پارههایی ازقبیل ِ(هوسناکان و بیباکان کجا و شیوة پاکان)، با تکرار متناظر ک و مصوت بلند (ā) کاملاً تحت تأثیر شگردهای موسیقایی حافظ در نگاه کلی به دیوان او، و نه صرفاً غزل مورد بحث آفریده شدهاند. اما اقسام گوناگون ایهام، و کاربرد متعادل و هنرمندانة آن در عصر شاعران ایهامبارة قرن هشتم هجری، همان افسون هوشربایی است که به غزل حافظ، تشخّص، ارزش و حیثیتی ویژه بخشیده است. واصل بهطورکلی ازنظر کاربرد ایهام در اشعار خویش- ازجمله غزل فوق- با تأکید مجدد بر فاصلة معنادار بلاغت سخن وی با سخن خواجة شیراز، تحت تأثیر حافظ بوده است؛ در ادامه بهصورت مجزا و جزئی، موارد شاخصتر کاربرد این آرایة بدیع معنوی را در مقایسة غزل به غزل حافظ و واصل واکاوی خواهیم کرد. در این بیتِ واصل:
کلمة «مردمان» در بیت بالا، ایهام تناسب دارد؛ چراکه در معنای غایب خود با واژگانی مانند چشم و سرشک دارای پیوند لفظی و معنایی است و در معنای حاضر با کلماتی نظیر محفل و فاششدن. بر سخنسنجان پوشیده نیست که آرایههای استخدام و ایهام، بهویژه بازیهای بلاغی با کلمة مردم یا مردمان، یکی از موتیفهای شعر حافظ است؛ بنابراین به ضرس قاطع میتوان گفت واصل، آرایه ایهام تناسب در بیت بالا را تحت تأثیر و در تقلید از حافظ به کار برده است؛ اگرچه این تمهید هنری در شعر واصل کابلی از «آنِ» جاری و ساری در سخن حافظ بیبهره است. چنانکه مشاهده میشود، واصل در ظاهر از غزل نخست دیوان حافظ استقبال کرده است؛ اما در باطن، از مضامین، موتیفها و شگردهای بلاغی در سایر غزلهای او نیز بهره برده است. نکتة جالب توجه دیگر اینکه واصل به تبعیت از حافظ، ترکیب «بوی نافه» را استفاده کرده است، اما کلمة بو در غزل حافظ، متضمن ایهامی لطیف و ظریف به طیفی از معانی گوناگون است؛ حال آنکه در شعر واصل تنها در معنی اصلی آن، «رایحه»، به کار رفته است:
زبان استفاده از کلمات و عبارات غیر فارسی در غزل حافظ دو مصرع عربیِ «الا یا ایها السّاقی ادر کأسا و ناولها» در آغاز و «متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها» در خاتمة غزل دیده میشود که مصرع اول عیناً در بیت دوم غزل واصل تکرار شده است؛ اما در پایان شعر و در مصرع دوم بیت مقطع، واصل عبارت عربی کاملاً متفاوتی را با معنایی بالکل دیگرگونه، برساخته و به کار برده است؛ «فلاتخلف و لا تهوی فبلّغها و ارسلها»؛ یعنی: [اگر معشوقه دل خواهد و گر جانانه جان «واصل»] مخالفت و بیاعتنایی مکن و [دل و جان خود را] به او برسان و به سوی او روانه ساز. ترکیبسازی در زبانهای هند و اروپایی که ساختاری ترکیبی- پیوندی دارند، ترکیبسازی بهمعنی خلق کلمات مرکب با مفهومی تازه از پیوند دو واژه- که از پیش در زبان وجود داشته است یکی از نشانههای قدرت شاعر به شمار میرود. (نیکوبخت و چهرقانی، 1383: 94). در غزل بحثشده از حافظ، کلمة مرکب شاخصی دیده نمیشود و تنها شاید بتوان «سبکبار» را ذکر کرد؛ اما واصل، ترکیباتی همچون: نوشخند، هوسناک، لیلیوش، خبردار (در غیر معنای متعارف امروزین آن) را استفاده کرده است که میتوان بهعنوان کلمات مرکب شاخص در آنها تأمل کرد. به نظر میرسد واصل بیشتر ازنظر اقتباس ترکیبهای وصفی و اضافی از حافظ تأثیر پذیرفته است. ازجمله ترکیباتی که در این میان جلب نظر میکند، علاوه بر «بوی نافه» که عیناً از حافظ اقتباس شده، ترکیبِ «بادة باقی» در مصرع نخست از بیت دومِ غزل واصل است که صورتی تغییریافته از ترکیب وصفیِ «میِ باقی» است در غزلی دیگر از حافظ:
از دیگر ترکیبهای وصفی و اضافی قابل تأمل میتوان به «چشم جادو»، «درد مشتاقی» و «مزد شست» اشاره کرد که ترکیب اخیر، هیچ سابقهای در دیوان حافظ ندارد. ترکیب جالب توجه دیگر، «نور چشم» (کنایه از معشوق) در غزل واصل است که میتواند برداشتی از «قرةالعین» در غزلی دیگر از حافظ باشد که ظاهراً اشارتی است به فرزند ازدسترفتة حافظ.
شبه جملة «خدا را» نیز که در بیت 6 از غزل واصل استفاده شده، در شعر حافظ سوابق متعددی دارد؛ مانند:
یا
در هر روی خلاقیتهای ویژهای که واصل، علیرغم استقبال از حافظ، از خود نشان داده میتواند گویای این نکته باشد که این شاعر کابلی بهجهت انسی که با شعر حافظ و علاقهای که به شاعر شیراز داشته بدون درغلتیدن به ورطۀ تعسف و تکلف به سراغ استقبال از حافظ رفته است و چنانچه اراده میکرد قادر به سرودن اشعار نغز بیآنکه آشکارا مهر شاعر دیگر را بر پیشانی داشته باشد، هم بوده است. از مقایسة محتوایی دو غزل بحثشده اینگونه استنباط میشود که واصل در این غزل، ازنظر موضوعی و محتوایی اثرپذیری واصل از حافظ بسیار اندک بوده است؛ چراکه گفتمان حاکم بر غزل حافظ عرفان و گفتمان حاکم بر غزل واصل، عشق زمینی است؛ بنابراین در غزل واصل، نه اشارتی به مشکل عشق است و نه تبعیت بیچونوچرا از پیر و نه احوال و خطراتی که سالک طریقت پیش روی دارد. درواقع هیچیک از شاخصههای فکری جهانبینی ویژة حافظ، بهجز نفی عقل در جدال عقل و عشق، در این غزلِ واصل، بهوضوح دیده نمیشود:
گذشته از طنز حافظگونهای که در بیت بالا خودنمایی میکند، قرابت معنایی آن، با ابیات زیر هم قابل تأمل است:
باآنکه در پژوهش اصلی- که مقالة پیش رو مستخرج از آن است- تکتک غزلهای دیوان واصل ازنظر اثرپذیری شکلی و محتوایی با غزلهای حافظ، مطابق الگوی بالا بررسی و تحلیل شده است، بهدلیل محدودیت حجم مقاله، در ادامه تنها اثرپذیری شکلی شعر واصل کابلی از حافظ، با تکیه بر مقولة استقبال (اثرپذیری ازمنظر موسیقی بیرونی و کناری) بررسی و تحلیل میشود. 3-1-2. بررسی استقبال از حافظ در دیوان واصل کابلی در این بخش بهمنظور رعایت اجمال و اختصار، بر اساس دادههای استخراجشده از دیوان واصل کابلی مندرج در جدول پیوست که مصرع نخست از مطلع شعر واصل کابلی در کنار مصرع نخست از مطلع غزل حافظ همراه با اطلاعات آماری مربوط به هریک از دو شعر به تفکیک در آن ارائه شده است. به تحلیل موضوع استقبال از حافظ در دیوان واصل میپردازیم: آمار ارائهشده در جدول پیوست، تعداد ابیات غزل مورد استقبال از حافظ و تعداد ابیات شعر واصل، بهاضافة تعداد و درصد قوافی مشترک در هریک از دو شعر را، بهمنظور دادن شمایی کلی از اطلاعات لازم برای پژوهشگران در تحلیل کیفی اثرپذیری، بهشکلی که در نمونۀ بالا صورت گرفت، به نمایش میگذارد؛ چنانکه در جدول پیوست ملاحظه میشود، در دیوان واصل کابلی 33 قطعه شعر در استقبال از اشعار حافظ سروده شده که البته یکی از این استقبالها تکراری است؛ بدین معنا که در استقبال از یک غزل حافظ، دو قطعه شعر سروده شده است (ردیف 32 و 33 جدول پیوست). در شعر دیگری که مرثیهای در خصوص واقعة عاشوراست، واصل ازنظر وزن و قافیه کاملاً به غزل مورد استقبال وفادار بوده است؛ اما تنها بخشی از ردیف را بیآنکه خللی در وزن شعر ایجاد شود، در شعر خود حفظ کرده است، بدین صورت که بهجای هجای کشیده در انتهای مصرع از هجای بلند استفاده کرده که البته خللی در وزن و بحر شعر (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان/فعلن: مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ) ایجاد نمیکند (ردیف 22 جدول پیوست). از دیگر نکات جالب توجه این است که تعداد ابیات اشعاری که واصل در استقبال از حافظ سروده، اغلب بیشتر از غزل مورد استقبال بوده است (ردیفهای: 1، 4، 7، 8، 9، 13، 17، 18، 19، 20، 21، 23، 25، 27، 28، 29، 30، 32 و 33) که گاه – غالباً در مراثی- تعداد ابیات اشعار واصل به بیش از دو برابر تعداد ابیات غزل حافظ رسیده است (ردیف 29 و 33 ). به هر روی، از مجموع 33 غزل استقبالشده از حافظ، 20 قطعه دارای تعداد ابیات بیشتر از غزل حافظ، 5 قطعه با تعداد ابیات کمتر و 8 قطعه با تعداد ابیات برابر با غزل مورد استقبال وجود دارد. طبیعتاً تعداد قوافی و قوافی مشترک و مستقل اشعار واصل نیز به همین نسبت تغییر کرده است؛ که در جدول شمارة یک، احصا شده و در تحلیل محتوایی اشعار واصل و همچنین تحلیل میزان تواناییهای هنری و تکنیکی شاعر بسیار راهگشاست. جـدول شمـاره (1)
چنانکه ملاحظه میشود، 33 قطعه شعری که واصل در استقبال از حافظ سروده مجموعاً دارای 383 بیت با 416 قافیه و در مقابل، غزلهای مورد استقبال، مجموعاً دارای 294 بیت با 326 قافیه است که از این تعداد 175 کلمة قافیه در شعر واصل عیناً تکرار شده و با اشعار حافظ مشترک است. با این محاسبه روشن میشود که تنها حدود 42درصد از کلمات قافیه در اشعار واصل با حافظ مشترک است و 58درصد از کلمات قافیه مخصوص خود واصل است که در غزلهای مورد استقبال نیامده و خود نمایشگر تنوع مضمونی شعر واصل نسبت به حافظ است (ر.ک شهیر، 1396: 139). جدول شماره (2)
چنانکه در جدول بالا ملاحظه میشود سرودههای واصل کابلی در قالبهای متنوعی اعم از غزل، قصیده، مثنوی، ترجیعبند، قطعه و مفرد ارائه شده که در این میان، بیشترین سهم از آن غزل است. از مجموع 62 غزل واصل، 32 غزل (بیش از 50درصد) در استقبال از غزلهای حافظ سروده شده که از این تعداد 25 غزل، واجد موضوع عاشقانه و 5 غزل با موضوع مرثیۀ عاشوراست. از میان سه قصیدة موجود در دیوان واصل کابلی یک قصیده در منقبت مولا علی (ع) به استقبال از حافظ سروده شده است. 3-2. استقبال از دیگر شاعران در دیوان واصل کابلی در ادامه نمونههایی از استقبال واصل کابلی از شاعران دیگر بهجز حافظ، به ترتیب قرن، تفکیک شاعر و با ذکر مطلع اشعار ارائه و خاطرنشان میشود که در گزینش این اشعار و احراز استقبال صرفاً به بیت مطلع اکتفا نشده و قرائن استقبال در کل شعر مورد توجّه و بررسی قرار گرفته است: ناصرخسرو قبادیانی (394-481) ناصر خسرو:
واصل:
خاقانی:
واصل:
سعدی شیرازی (585-691) سعدی:
واصل:
سعدی:
واصل:
مولانا جلالالدین محمد بلخی (604-672) مولوی:
واصل:
مولوی:
واصل:
مولوی:
مولوی:
واصل:
مولوی:
واصل:
واصل:
امیرخسرو دهلوی (651-725) امیرخسرو:
واصل:
امیرخسرو:
واصل:
گفتنی است، شعر نخست از امیرخسرو دهلوی، خود در استقبال غزلی از دیوان شمس تبریزی سروده شده است. هلالی جغتایی (؟؟؟؟-936) هلالی:
واصل:
کلیم کاشانی (990-1061) کلیم:
واصل:
شفایی اصفهانی (996-1038) شفایی:
واصل:
قدسی مشهدی (؟؟؟؟- 1056) قدسی:
واصل:
واصل:
صائب تبریزی (1000-1086) صائب:
واصل:
بیدل دهلوی(1055-1133) بیدل:
واصل:
بیدل:
واصل:
بیدل:
واصل:
بیدل:
واصل:
مشتاق اصفهانی (1101-1169) مشتاق:
واصل:
مخلص کاشانی (؟؟؟؟-1150) مخلص:
واصل:
چنانکه ملاحظه میشود، در دیوان موجود واصل کابلی، بهجز حافظ استقبال از شعر 14 شاعر دیگر مشاهده میشود که غالباً یک شعر از ایشان مورد استقبال واصل واقع شده است؛ بهجز سعدی، مولوی، امیرخسرو و بیدل دهلوی که تعداد 2 تا 6 شعر از دیوان ایشان را واصل استقبال کرده است.
نتیجه واصل کابلی با اینکه در دوران غلبة سبک هندی و خصوصاً رواج تقلید و تتبع از طرز سخن بیدل دهلوی در افغانستان میزیسته – برخلاف همگنان- کمتر به این شیوة سخنپردازی گراییده و و درمجموع، از پانزده شاعر پیش از خود استقبال کرده است. در این میان، واصل به سرودن شعر به شیوة شاعران سبک عراقی و در رأس ایشان خواجه حافظ علاقه و اشتیاق بیشتری نشان داده است؛ بهطوریکه در سرودن بیش از 50درصد غزلهای خود به پیشواز خواجة شیراز رفته و تعداد زیادی از غزلهای حافظ را استقبال کرده است. در نسخة موجود از دیوان واصل، مجموعاً 62 غزل، 33 مرثیه، 3 قصیده، 2 مثنوی و 5 قطعه و مفرد وجود دارد که از این تعداد، 32 غزل- که موضوع 5 قطعۀ آن مرثیه است و یک قصیده را در استقبال از شعر حافظ سروده است. واصل کابلی بعد از حافظ، بیشترین توجه را به غزلیات مولوی نشان داده و 6 غزل از غزلیات دیوان شمس تبریزی را استقبال کرده است و در مرتبۀ بعد از مولوی، اشعار بیدل دهلوی را استقبال کرده است. نگاه آماری به استقبال از حافظ در دیوان واصل کابلی نشاندهندة آن است که 42درصد از کلمات قافیة موجود در غزلهای استقبالشده از حافظ، عیناً به شعر واصل راه یافته و قریب 58درصد از کلمات قافیه در اشعار مورد بحث، مختص خود واصل بوده است که با عنایت به نقش قافیه در مضمونپردازی، نشاندهندة تنوع بیشتر مضامین در شعر واصل کابلی است. نکتۀ مهم دیگر این است که واصل در استقبال از یک شعر، گاه دو شعر سروده است که نمونههای آن را میتوان در استقبال از شعر مولانا، حافظ و قدسی مشهدی مشاهده کرد و مهمتر اینکه گاهی شعر شاعری را با واسطۀ شاعری دیگر استقبال کرده است؛ مانند نمونهای که در استقبال از مولوی و امیرخسرو دهلوی دیده میشود. تأثیرپذیری واصل کابلی از حافظ و سایر شاعران یادشده تنها در مقولة استقبال (اثرپذیری در وزن و قافیه) خلاصه نمیشود و چنانکه در تحلیل استقبال از نخستین غزل دیوان حافظ بحث شد، تمامی حوزههای شکلی(اعم از موسیقی، زبان، صورخیال و ...) و همچنین همۀ ساحتهای معنایی را دربر میگیرد.
پینوشت
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 819 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 257 |