تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,677 |
تعداد مقالات | 13,681 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,751,803 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,550,800 |
تعلیق زندگی: بازنمایی خیانت زناشویی در فیلمهای دهۀ 80 و 90 سینمای ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 10، شماره 1 - شماره پیاپی 32، فروردین 1400، صفحه 1-22 اصل مقاله (1.36 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2021.127119.1673 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حسین افراسیابی* 1؛ عسل رضوی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار بخش جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد بخش جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بیوفایی و خیانت زناشویی، ازجمله مسائلی است که در دهههای اخیر در سینما به آن توجه و روایتهای گوناگونی از آن بازنمایی شده است. در سینمای پس از انقلاب ایران، بهطور مشهود از دهۀ 80، خیانت زناشویی بهعنوان آسیبی اجتماعی، جای خود را در سینمای ایران باز کرد. هدف این پژوهش، کشف چگونگی بازنمایی خیانت در فیلمهای دهۀ 80 و 90 سینمای ایران است. نمونهگیری به روش هدفمند انجام شد؛ بهگونهای که 14 فیلم از میان فیلمهای این دو دهه با محور اصلی خیانت برگزیده شد. برای تحلیل دادهها، تکنیک تحلیل تماتیک به کار رفت. حاصل تحلیل دادهها، شکلگیری هشت تم اصلی بود که عبارت است از: برجستهسازی خیانت جنسی/ عاطفی، نارضایتی زناشویی، بستر اجتماعی آسیبزا، بیهنجاری شخصی، خیانت بهمثابه انتقام، پذیرش ناگزیر، آشفتگی ناشی از خیانت و فرسایش ارتباطی خانواده. براساس تم نهایی پژوهش، خیانت زناشویی در سینمای ایران بهصورت یک تعلیق در زندگی بازنمایی شده است؛ یعنی خیانت هم بهعنوان نتیجه و هم علت یک زندگی معلق، آشفته و بیهنجار آمده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خیانت زناشویی؛ سینمای ایران؛ فیلم؛ خانواده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسئله خیانت زناشویی به معنای کلیّۀ رفتارها و عملکردهای خارج از چارچوب خانوادۀ یک فرد متأهل با فردی دیگر است؛ بهگونهای که به روابط عاشقانه یا دوستانه منجر شود و این ارتباط، هیجان خاصی را برای فرد اقدامکننده به همراه داشته باشد (کاوه، 1386: 14). خیانت برای بنیان خانواده، مشکلاتی را به وجود میآورد. از آنجا که خیانت، اساسیترین جزء رابطۀ زناشویی، یعنی اعتماد را خدشهدار میکند، آثار مخرب بسیاری در زندگی مشترک به جای میگذارد. در این میان، بیشتر از همه، همسری که به او بیوفایی و خیانت شده است، آسیب میبیند و سلامت روان و تعادل عاطفی و رفتاری وی مختل میشود. علاوه بر این مشکلات، طلاق و فروپاشی در زندگی زناشویی نیز از دیگر پیامدهای خیانت محسوب میشود و فرزندان نیز از آسیبهای واردشده بینصیب نمیمانند (مؤمنی جاوید و شعاع کاظمی، ۱۳۹۰: 37). بررسیهای گستردۀ جامعهشناختی و روانشناختی در زمینۀ طلاق، موضوع خیانت زناشویی را یکی از عمدهترین علل تقاضای طلاق هر یک از زوجین بیان میکند. در همین زمینه، برخی پژوهشها (سودانی و همکاران، 1391) نشان داده است 46 درصد از زوجین در این مطالعه، بیان کردهاند که افراد متأهل نباید در روابط نامشروع شرکت کنند و در عین حال، خیانت زناشویی، عمدهترین علتی است که زوجین را برای طلاق به کلینیکهای مشاوره خانواده سوق میدهد. همانگونه که آمارها نشان میدهد، آمار طلاق در ایران نیز سالانه در حال افزایش است؛ بهگونهای که از سال ۸۰ تا ۸۶ به میزان 2 درصد به این آمار افزوده شده است (سواری و طلاییزاده، 1394: 68). یکی از راههای بررسی مسائل اجتماعی، مطالعۀ محصولات فرهنگی آن جامعه، مانند رمان و فیلمهاست. در میان رسانههای جمعی شناختهشده، سینما نسبت به دیگر هنرها، هنری برتر قلمداد میشود؛ زیرا امکان بازنمایی عناصر صوتی و تصویری را دارد و ازطریق آن، نشانههای فرهنگی در دوران مدرن خلق و بازتولید میشود (شریعتی و شالچی، 1388 :96). سینما یکی از مهمترین ابزارهای تصویری در جهان است که اثر زیادی بر تماشاگر دارد. سینما در تماشاگر چنان احساسی را برمیانگیزد که مخاطب احساس میکند مشغول تماشای یک واقعیت اجتماعی است. بیننده با فیلم، احساس مشارکت عاطفی میکند و خود را به جای قهرمان داستان میگذارد و با وی همدلی میکند؛ به همین علت، سینماگران، مسائل اجتماعی روز را در آثار خود بازنمایی میکنند. سینما چکیدهای از موقعیت اجتماعی، وضعیت فرهنگی، سبک زندگی و جریانهای فکری هر کشوری است که مطالعۀ آن، راهگشای بحث شناخت و تبیین وضعیت اجتماعی، موقعیتهای فرهنگی و گفتمانهای قدرت آن جامعه است؛ بنابراین، براساس رابطۀ سینما با زمینۀ اجتماعی خود، مطالعۀ سینما بستر مناسبی برای شناخت مسائل اجتماعی است. سینمای ایران از زمان پیدایش تاکنون، مسائل اجتماعی را بهطور مداوم به نمایش گذاشته است. با وقوع انقلاب اسلامی، همگام با تغییر گفتمان سیاسی، سازمان تولید فیلمسازی پهلوی فرو ریخت و سازوکارهای جدیدی با بازنمایی مسائل فرهنگی بر سینمای ایران حاکم شد. در این سالها، ژانر دفاع مقدس شکل گرفت و سینمای ضد طاغوتی در کنار ملودرامهای خانوادگی، جهان اجتماعی را ملهم از گفتمان انقلاب و جنگ تفسیر میکرد. بررسـی تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران در نیمۀ اول دهۀ 1370 نشان میدهد در آغاز این دهه و پس از جنگ تحمیلی، تغییرات حوزة اقتصاد، براساس الگوی سیستمی، در دیگر حوزههای نظام اجتماعی نیز نفوذ کرد و از همه مهمتـر، سـبب تحـول در نظـام فرهنگـی و ارزشی جامعه شد. پیرو توسعه و نوسازی کشور پس از جنگ، اندکاندک، نظـام فرهنگـی و ارزشی جدیدی در جامعه شکل گرفت که با ارزشهـا و هنجارهـای نظـام سیاسـی کشـور، هماهنگی و تعادل نداشت؛ از اینرو، روزبهروز، شکاف ارزشی میـان ایـن دو نظـام (نظـام فرهنگی جامعه و نظام سیاسی کشور یا دولت حاکم)، عمیقتر و از تعداد مخاطبان سینما کاسته شد تا اینکـه ایـن دوگـانگی در سال 1376 به نقطۀ اوج خود رسید و سبب تغییر در حوزة نظام سیاسی کشور و گفتمان سیاسی غالب بر جامعه شد (رفیعپور، 1379؛ ربیعی، 1380). با تغییرات سیاسی و فرهنگی در نیمۀ دوم دهۀ هفتاد (بازترشدن فضای فرهنگی و ورود مسائل حساسیتبرانگیز)، مضامینی مانند خیانت، بحران اقتصادی و بحران هویت شکل گرفت و این مضامین، روند تولید و بازتولید خود را در دهۀ هشتاد و نود حفظ کرد (آقابابایی و همکاران، 1398: 58). از همین سالها بهتدریج، موضوع خیانت بهعنوان مسئلهای اجتماعی وارد فیلمها شد. پیش از این، محسن مخملباف در سال ۱۳۶۹ با فیلم نوبت عاشقی، بهطور غیرمستقیم به موضوع خیانت اشاره کرده بود؛ اما بازنمایی آن بهصورت علنی و بهعنوان موضوع اصلی یک داستان در سال ۱۳۸۰ با فیلم شب یلدا آغاز و در سال ۱۳۸۴ با اکران موفق و پر جایزۀ چهارشنبهسوری (ساختۀ اصغر فرهادی) شکوفا شد. پس از آن، به خیانت زناشویی بهعنوان یکی از مضامین مهم در سینما توجه شد. با توجه به گسترش موضوع خیانت در سینما در دهۀ ۸۰ و ادامهداشتن آن در دهۀ ۹۰، در این پژوهش، چگونگی بازنمایی آن در این دو دوره بررسی میشود. پرسش اصلی پژوهش، پیرامون این مسئله است که خیانت زناشویی در برخی از فیلمهای مهم این دوران چگونه بازنمایی شده است؟ زمینهها، پیامدهای و چگونگی واکنش زوجین به خیانت چگونه روایت شده است؟
پژوهشهای پیشین خیانت زناشویی بهعلت حساسیت و مشکلاتی که در خانواده و جامعه به دنبال دارد، از حساسترین آسیبهاست؛ از همین رو، در سالهای اخیر، پژوهشگران رشتههای مخالف به آن توجه کردهاند. پژوهشها دربارۀ خیانت بهطور عمده، میدانی یا پرسشنامهای بوده است و در کمتر مطالعهای، این مسئله در آثار سینمای ایران بررسی شده است. درادامه، برای آشنایی با مفاهیم و یافتههای این حوزه، برخی پژوهشهای مرتبط با موضوع خیانت مرور شده است. نبویزادۀ نمازی و مولودی (1398)، بررسی نشانهشناختی- جامعهشناختی دربارۀ خیانت زناشویی را در فیلمهای چهارشنبهسوری، سعادتآباد، زندگی خصوصی و برف روی کاجها انجام دادند. نتایج نشان داد علت اصلی خیانت در این فیلمها، نارضایتی زناشویی است. آنان به موارد دیگری دربارۀ علت خیانت زناشویی، مانند سرمایۀ اجتماعی اندک و کنترل اجتماعی اشاره کردهاند. افشاری کاشانیان و همکاران (1398)، ضمن بررسی علل زمینهساز خیانت، آموزش خانواده و غنیسازی روابط پیش از ازدواج را راهکارهای جلوگیری از شکلگیری خیانت میدانند. ژیانپور و بهارلوئی (1398) دریافتند خیانت، حاصل ضعیفشدن نیروهای جاذب خانواده است؛ بهگونهای که این نیروها، زن و مرد را در مدار زندگی مشترک نگاه نمیدارد. تولائی و همکاران (1397)، سبک مقابلهای زنان آسیبدیده را از عهدشکنی همسر بررسی کردند. نتایج نشان داد زنان آسیبدیده از عهدشکنی همسر، از سبکهای مقابلهای یکسانی استفاده نمیکنند. عواملی ازجمله چگونگی افشای خیانت، کیفیت روابط زناشویی، باورها و اعتقادات مذهبی، حمایت اجتماعی و خانوادگی و وجود فرزندان در سبک مقابلهای آنان نقش داشت. فیروزجائیان و قدیری (1396)، پژوهشی پدیدارشناختی دربارۀ علل بیوفایی زناشویی انجام دادند. براساس یافتههای این مطالعه، فردگرایی، ضعف دینداری و اخلاقی، رفعنشدن نیازهای جنسی، عاطفی و روانی، خشونت فیزیکی و کلامی شوهر، ضعف نظارت بر زندگی صادقانه، تأثیرپذیری از دوستان، فقر و مشکلات اقتصادی، اعتیاد، رسانهها و شیوع فرهنگ فساد، از علل ورود زنان به رابطۀ خارج از ازدواج است. عجم (1395) در پژوهشی دریافت، تفاوت معناداری در نگرش به خیانت زناشویی بین زنانی که سریالهای ماهوارهای فارسی تماشا میکنند و زنانی که تماشا نمیکنند، وجود دارد. نتایج پژوهش حبیبی عسگرآباد و حاجی حیدری (۱۳۹۴) نشان داد سه عامل مسائل بین فردی، روابط همسران و جامعه، اصلیترین علل خیانت از دیدگاه زنان و مردان است. یافتههای عباسی[1] (2019) نشان میدهد اعتیاد به شبکههای اجتماعی، رفتارهای مربوط به خیانت را تسهیل میکند. تقیپور[2] و همکاران (2019) در پژوهشی نشان دادند عوامل فردی مانند جنسیت، سن، تحصیلات و عوامل اجتماعی مانند نگرشها و ارزشهای مهم دربارۀ ازدواج، با خیانت زناشویی ارتباط دارد. نتایج پژوهش شیرن[3] و وگنر[4] (2018) نشان داد انواع خیانت زناشویی بین زن و مرد متفاوت است؛ مردان، بیشتر درگیر خیانت جنسی هستند و زنان، بیشتر به خیانت عاطفی روی میآورند. در این پژوهش، علت اصلی خیانت برای زنان و مردان، نارضایتی از زندگی مشترک و رابطۀ زناشویی دانسته شده است. سلترمن[5] و همکاران (2017)، پژوهشی دربارۀ انگیزههای خیانت در بین زوجین انجام دادند. آنها انگیزههای خیانت را نارضایتی، غفلت، عصبانیت و میل جنسی، کمبود عشق، تعهد کم، نبود احترام، تنوع جنسی و عوامل موقعیتی (مانند نوشیدن الکل) نشان دادند. فینچام[6] و مای[7] (2016)، پژوهشی دربارۀ امکان پیشبینی خیانت زناشویی انجام دادند. موارد برجستۀ بهدستآمده از این پژوهش، که به تسهیل خیانت کمک میکند، عبارت است از: شکاف جنسی، دوری از مذهب و اینترنت. دیوس[8] و همکاران (2015)، پژوهشی دربارۀ دین، خیانت و به دنبال آن، جدایی زوجین انجام دادند. تجزیهوتحلیل دادهها نشان میدهد دینداری، امکان خیانت زناشویی را کاهش میدهد. همانگونه که مرور پژوهشهای پیشین نشان میدهد، پژوهشها دربارۀ خیانت، بهطور عمده از نوع میدانی است و پژوهش مستقلی که این پدیده را در رسانهها و سینما بررسی کرده باشد، کمتر یافت میشود؛ در حالی که در دنیای امروز، رسانهها و بهویژه سینما بهعنوان یکی از مهمترین بسترهای بازنمایی پدیدهها و مسائل اجتماعی، نقش مهمی دارد. مبانی نظری برای آشنایی با مبانی مفهومی و مهمترین عوامل مرتبط با پدیدۀ خیانت، نظریههای جامعهشناختی و روانشناختی کمککننده است. البته در اینجا، هدف از مرور نظریهها، آشنایی با مهمترین مفاهیم و عواملی است که دربارۀ مسئله مطرح شده است. در نگاهی کلی به این نظریهها گفتنی است بیشتر نظریههای مطرحشده دربارۀ خیانت زناشویی، در حوزۀ روانشناسی و جامعهشناسی قرار دارد. روانشناسی، خیانت را بهعنوان پدیدۀ فردی و بین فردی (بین زوجین) بررسی میکند و نظریههای جامعهشناسی، از خیانت بهعنوان موضوعی متأثر از جامعه یاد میکند. به اعتقاد گلاسر[9]، زوجها زندگی مشترک را با عشق شروع میکنند؛ اما درمییابند صمیمیت اولیه بهتدریج رنگ میبازد. با گذشت زمان، زندگی بسیاری از زوجها به جدایی کشیده میشود؛ اما بیشتر آنها به زندگی مشترک با آهنگی یکنواخت و ملالآور ادامه میدهند و برای تحمل این زندگی به پرخوری، مواد مخدر یا ارتباطات نامشروع روی میآورند (گلاسر، 1389). ازنظر گلاسر، بهترین راه درمان مشکلات زناشویی، کاهش کنترل بیرونی و رشد کنترل درونی در زوجین است. به اعتقاد درایگوتاس[10] و راسبالت[11] (1992)، روابط، امکان ارضای چهار نیاز را علاوه بر نیاز جنسی فراهم میکند. این نیازها شامل صمیمیت، رفاقت، امنیت و روابط عاطفی است. نیاز صمیمیت، مستلزم خودافشاگری، احساس اعتماد به همسر و آگاهی از رازها و عواطف یکدیگر است. ارضای نیاز رفاقت و دوستی با انجامدادن فعالیتهای مشترک مانند همراهی در تفریحات و سپریکردن اوقات فراغت به اتفاق یکدیگر شکل میگیرد که این امر موجب ایجاد حس نزدیکی و صمیمیت در دو طرف میشود. قابلیت اتکاکردن به همسر برای افزودن به غنای رابطه و قابلیت پیشبینی رفتار همسر، به ارضای نیاز به امنیت منجر میشود؛ به عبارتی، این نیاز، با داشتن رابطهای مرتبط است که میتوان به آن اتکا و زندگی را آرامبخش کرد. در ارضای نیازهای عاطفی – هیجانی، احساس فرد به پیوند عاطفی با همسر اهمیت دارد؛ به عبارتی، فرد علاوه بر احساسات خود، به عواطف و احساسات همسرش نیز توجه میکند. به نظر میرسد معمولاً در روابط زناشویی، این پنج نیاز، به شکل مطلوبی برآورده نمیشود که این امر به بروز مشکلاتی در روابط زوجین، مانند پایبندنبودن به همسر میانجامد؛ یعنی اگر رابطهای، نیاز خاصی را ارضا نکند، فرد به احتمال زیاد برای برآوردهکردن آن، مرتکب خیانت میشود. تبیینی از این موضوع، محتمل این نکته است که ارضای نیاز سبب ایجاد احساسهای مثبت و درنهایت، شکلگیری روابط مطلوب و بهینه میشود و برعکس، ارضانشدن نیاز، موجب ایجاد روابط نامطلوب و بیزارکننده میشود و احتمال بیوفایی به همسر را افزایش میدهد (مؤمنی جاوید و شعاع کاظمی، 1390: 24-25). به اعتقاد آرون[12] و نورمن[13] (1998)، افراد برای تحقق خود، روابط صمیمی و نزدیک برقرار میکنند. کسب بینش جدید، مهارتها، تواناییها و تدبیرها، به افزایش خودکارآمدی و ارتقای خود منجر میشود. یکی از راههای رشد و شکوفایی شخصی، اشتراک با همسر در کسب تجربهها و فعالیتهاست. پرداختن به فعالیتهای جدید و خلاقانه، به رشد و گسترش خود میانجامد. نوآوری، همبستگی منفی با یکنواختی و احساس کسالت، و همبستگی مثبتی با کیفیت رابطه دارد. فرایند گسترش خود یا رشد شخصی، مستلزم این است که فرد، همسرش را بخشی از خود تلقی کند؛ به این ترتیب، تمایز میان خود و دیگری، کمرنگ و محو میشود؛ به عبارت دیگر، یکپارچگی و ادغام افکار، ویژگیهای شخصیتی و مهارتهای فرد با همسرش، به رشد خود منجر میشود. گسترش خود با رضایتمندی از رابطه، همبستگی مثبت دارد. در صورتی که در رابطهای، امکان رشد و شکوفایی شخصی برای زوجین فراهم نشود، فرد ترغیب میشود این نیاز خود را از منابع دیگر، مانند برقراری رابطه با نفر دیگر برآورده کند. همچنین، اگر فردی احساس کند که نمیتواند همسرش را بخشی از وجود خود کند، به احتمال زیاد در برابر پایبندینداشتن به همسر آسیبپذیرتر میشود (مؤمنی جاوید و شعاع کاظمی، 1390: 27). ازنظر باومن[14] در دوران مدرن، افراد، بسیار زیاد به دنبال ایجاد رابطه هستند. البته زنان و مردانی که وارد رابطه میشوند، بدیهای آن را نمیخواهند و فقط دنبال خوشی هستند و اگر این نیاز ارضا نشود، به دنبال رابطۀ دیگری میروند (باومن، 11:1384). باومن معتقد است عشق سیال حتی بر روابط جنسی و تولید مثل نیز اثر گذاشته است. در دوران پیش از مدرن، هدف از رابطۀ جنسی، تولید مثل بوده است و پیوندهای محکمی بین افراد وجود داشته است؛ اما در دنیای مصرفی امروز، عشق نیز مانند کالا مصرفی شده است که این موضوع باعث میشود افراد بهلحاظ جنسی تنوعطلب شوند و تا زمانی به این رابطه پایبند هستند که نیازهای آنها را تأمین کند ( باومن، 1384: 12). بندورا[15] معتقد است تجربههای کودکی و نوجوانی، رفتارهای بزرگسالی را شکل میدهد؛ زیرا روان انسانها بهویژه در دوران کودکی، بسیار حساس است و از اینرو، فرد در این دوران مستعد است نشانههای موجود در محیط خانوادگی دوران کودکی را بهسرعت اخذ و رفتارهای مرتبط را در فرایند رشد خود بازتولید کند و سرانجام، رفتارهای مشابهی از خود بروز دهد. والدین بیوفا، مهر تأیید بر بیوفایی میزنند و آن را برای فرزندان خود توجیهپذیر میکنند. این کودکان ممکن است در آینده از برقراری روابط صمیمانه برپایۀ اعتماد متقابل پرهیز کنند و بهراحتی با برقراری رابطۀ سطحی با همسر خود یا دیگری به زندگی خود و دیگران صدمه بزنند (خدمتگزار و همکاران، 1394: 32). آنچه از بررسی نظریهها برمیآید، این است که نارضایتی از زندگی زناشویی، زمینه را برای روابط خارج از ازدواج فراهم میکند. این نارضایتی به علل خرد، مانند ارضانشدن نیازهای گوناگون یا به علل کلان، مانند وضعیتهای سیال و ناپایدار در جامعۀ مدرن است. عوامل مهمی مانند نداشتن رابطۀ صمیمی، بیتوجهی به شکوفایی، بیمسئولیتی، ارضانشدن نیاز، بازاندیشی در مسائل جنسی و ارتباطهای انحرافی با خیانت زناشویی، رابطه دارد. زمانی که سرمایۀ عاطفی خانواده کم شود، افراد، مسئولیتهای خود را در قبال یکدیگر از دست بدهند، در مسائل مربوط به تعهدات جنسی بازاندیشی کنند، اعتقادات سیال داشته باشند و نیازهای زوجین ارضا نشود، نارضایتی از زندگی زناشویی رخ میدهد که نتیجۀ آن، جدایی یا روی آوردن به روابط فرا زناشویی است.
روش پژوهش این پژوهش با رویکرد کیفی اجرا شده است و روش اجرای آن از میان روشهای مختلف پژوهش کیفی، به تحلیل روایت نزدیک است؛ زیرا دادههای اولیۀ پژوهش، یعنی فیلمهای سینمایی، دراساس، ماهیت روایتی دارد و پژوهشگر نیز در فرایند تحلیل و ارائۀ یافتهها به روایت آنها وفادار مانده است. تحلیل روایت فیلم، روایت را با توجه به جهان داستان، تصویری که از واقعیت به دست میدهد یا مفاهیم گستردهتر آن، نوعی بازنمایی تلقی میکند که درواقع، مجموعهای از بازنمایی نوشتاری، بازنمایی دیداری (تصویرپردازی صحنهها، شخصیتها، اعمال و ...) و بازنمایی شنیداری (موسیقی، جلوههای صوتی و شاخصهای موسیقی متن و...) است. این بازنماییها- که درمجموع، روایت کلی فیلم و بازنمایی کلی را شکل میدهد- با عناصر روایتپرداز فیلم ظاهر میشود (امیری، آقابابایی و فدایی، 1395 :60). شیوۀ گردآوری دادهها: شیوۀ گردآوری دادهها در این مطالعه، مشاهدۀ مکرر فیلمها و یادداشتبرداری از دیالوگها و صحنههای فیلم بود. با توجه به علاقۀ پژوهشگر به سینما و شناخت از فیلمهای سینمایی دهۀ 80 و 90 و آشنایی با موضوع و ژانر آنها، فهرستی از تمامی فیلمها با موضوع خیانت تهیه و بررسی شد. براساس موضوع اصلی فیلمها، تعداد زیادی از آنها کنار گذاشته شد و فیلمهایی برای پژوهش برگزیده شد که در آنها بهطور مستقیم به موضوع خیانت توجه شده بود؛ از اینرو، مهمترین ملاک گزینش فیلمها برای مطالعه، توجه به موضوع خیانت بود که بهطور کلی، بیست فیلم انتخاب شد. در این مطالعه، فیلمهایی کنار گذاشته شد که با وجود اینکه در آنها به خیانت توجه میشد، تم اصلی آنها از نوع خیانت زناشویی نبود یا فیلمهایی که سرانجام در آنها مشخص نمیشد آیا خیانتی انجام شده است یا خیر. پس از تماشای فیلمها و مطالعۀ نقد و بررسی و تحلیلهای مربوط به آنها، چهارده فیلم با موضوع اصلی خیانت انتخاب شد. مشخصات این فیلمها در جدول ذیل آمده است.
جدول 1- مشخصات فیلمهای مورد بررسی Table 1- Characteristics of the investigated movies
شیوۀ تحلیل دادهها: کاولر ریزمن[16] (2008)، چهار رویکرد روششناسی را در پژوهشهای روایتی بیان میکند که عبارت است از: تحلیل تماتیک، تحلیل ساختاری روایت، تحلیل گفتمان و تحلیل عملکرد. در پژوهش حاضر، برای تجزیهوتحلیل دادهها، از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. تحلیل تماتیک، روشی برای تجزیهوتحلیل درونی دادههاست که مجموعهای از دادهها را توصیف و گاهی فراتر از آن، موضوع را از جنبههای مختلف بررسی میکند. تحلیل تماتیک هم روشی رئالیستی از تجربیات، معانی و واقعیات شرکتکنندگان و هم روشی است که شیوۀ استفاده از وقایع، معانی و تجربیاتی را بررسی میکند که در طیف وسیعی از گفتمانها فعالیت میکند (Braun & Clarke, 2006). هدف نهایی از تحلیل تماتیک، گزارش از محتوا و معنی الگوهای موجود در دادههاست. در این پژوهش، برای تجزیهوتحلیل دادهها به روش تماتیک، شش مرحله اجرا شد: 1)آشنایی با دادهها: در این مرحله، تمامی گفتوگوهای کلامی و غیرکلامی فیلمها نوشته شد. با رونویسی این دادهها، پژوهشگر، کاملاً به آنها آشنا و وارد فاز بعدی تحلیل خود میشود. 2) مضامین اولیه: پس از پیادهسازی دادهها، مضامین مشابه در گروههای معناداری سازماندهی شد. این دستهبندی تا جایی ادامه پیدا کرد که دیگر موضوعی برای دستهبندی وجود نداشت. 3) جستوجوی تمها: در این مرحله، مضامین ساختهشده در مرحلۀ قبل، تجزیهوتحلیل شد؛ بدینصورت که آن دسته از مضامینی که برای شکلدادن به یک موضوع مناسب بود، کنار یکدیگر قرار گرفت؛ بنابراین، تمهایی ایجاد شد که هر کدام دربارۀ موضوع پژوهش، حرفی برای گفتن داشت. 4) مرور تمها: تمهای زیاد ایجادشده در مراحل قبل، تجزیهوتحلیل شد تا مشخص شود از میان آنها کدام یک، بیشترین نزدیکی را به اهداف پژوهش دارد. این تجزیهوتحلیل تا جایی ادامه یافت که دادهها دیگر چیزی به پژوهش نمیافزودند (اشباع نظری). در اینجا؛ بعضی از تمهای اولیه حذف و برخی دیگر بهعلت همپوشانی با یکدیگر ادغام شد. 5) نامگذاری تمها: در این مرحله، تمهای بهدستآمده، بهطور دقیق تحلیل شد. هر تم برای نامگذاری به تجزیهوتحلیل دقیق نیاز دارد تا خواننده با خواندن نام آن بهسرعت به موضوع پی ببرد. 6) تهیۀ گزارش (روایت): این مرحله شامل تهیۀ گزارش از تجزیهوتحلیل دادهاست. گزارش باید منطقی، منسجم و با شواهد کافی باشد تا خواننده را دربارۀ شایستگی و اعتبار پژوهش متقاعد کند. در این پژوهش، فراتر از گزارش و در قالب یک روایت، تحلیل منسجمی از تمهای حاصل از توصیف دادهها ارائه شد. اعتبارپذیری: برای اعتبارپذیری پژوهش، از نظریههای متفاوت در تفسیر دادهها و شیوههای متفاوت تحلیل در جمعآوری دادهها استفاده شده است. تحلیلهای نهایی با تأیید استادان راهنما و متخصص در حوزۀ کیفی انجام شده است. همچنین، پژوهشگر، مدت زیادی مشغول دادههای روایتی بود؛ بهگونهای که چندین بار، تغییرات اساسی در آن ایجاد شد تا با بازبینیهای بسیار به این سطح از تحلیل رسید. بهعلت حقیقینبودن نمونههای پژوهش، امکان استفاده از کنترل اعضا ممکن نبود. برای رسیدن به قابلیت تأیید یا همان تأییدپذیری در تحلیـل دادهها در طـول پژوهش، باید دادههای خام، تفسـیرها و پیشنهادها بررسی شود. در صورت لزوم، بررسیکننده، دادههای خام و کلیّۀ یادداشتها، اسناد و ضبطشدهها را برای بازبینی بعدی نگه دارد (Andreas, 2003). به این منظور، تمامی گفتوگوهای مهم، یادداشت، جدولها و مفاهیم حاصل از کدگذاری برای بازبینی مجدد یافتهها نگهداری و از آنها بارها برای بازبینی مجدد و تغییر تمها استفاده شد.
یافتهها پس از کدگذاری مفاهیم و تجزیهوتحلیل آنها، بررسی خیانت زناشویی به هشت تم اصلی رسید که عبارت است از: برجستهسازی خیانت جنسی/ عاطفی، نارضایتی زناشویی، بستر اجتماعی آسیبزا، بیهنجاری شخصی، خیانت بهمثابه انتقام، پذیرش ناگزیر، آشفتگی ناشی از خیانت و فرسایش ارتباطی خانواده. درنهایت، مشخص شد خیانت زناشویی، بازنمایی نوعی تعلیق در زندگی است که درادامه، تحلیل میشود.
برجستهسازی خیانت جنسی/ عاطفی در فیلمهای مورد مطالعه، خیانت در قالب جنسی و عاطفی بازنمایی شده است. بازنمایی خیانت جنسی در فیلمها در طیفی قرار میگیرد که یک سر آن، علاقه و سر دیگر آن، نیازهای جنسی است. در این چارچوب، بهطور عمده، دو رویکرد خیانت جنسی مبتنی بر لذت و خیانت جنسی مبتنی بر دلبستگی روایت شده است. خیانت جنسی مبتنی بر لذت کوتاهمدت است که پس از مدتی، علاقۀ اولیه فروکش میکند. در این نوع خیانت، علاقه به همسر اول وجود دارد و خیانت فقط ناشی از هیجان جنسی و گذراست. فرد خائن پس از مدتزمانی کوتاه، از کار خود پشیمان میشود و در پی رهایی از این رابطه برمیآید. بهروز، دوست علی، در برف روی کاجها: «یه روز علی اومد پیش من. گفت: بهروز بیا به دادم برس، یه غلطی کردم موندم توش. دختره رو کشیدم کنار. گفتم: زشته این کارا. تهدید کرد. علی هم از همین میترسید، میترسید تو بفهمی». در سمت دیگر طیف خیانت جنسی، مبنایی از دلبستگی و علاقه، زمینۀ ورود به خیانت را فراهم میکند. در اینجا، فرد با شخصی که با او به همسرش خیانت کرده است، علاوه بر نیاز، بهعلت علاقه، وارد رابطۀ جنسی میشود. آنها برخلاف رابطۀ کوتاهمدت در خیانت جنسی مبتنی بر لذت، رابطۀ بلندمدتی دارند و زیر یک سقف زندگی میکنند. زمانی که در یک رابطۀ فرا زناشویی، علاقه شدت مییابد، علاقه به همسر از بین میرود. در فیلم خشم و هیاهو، خسرو خطاب به تینا میگوید: «من با دختره رابطه دارم، دوسش دارم، میخوام باهاش زندگی کنم. مگه قرار نبود هر کی لغزید بگه؟» در فیلم زیر سقف دودی، رفتار بهرام با همسر دوم، کاملاً عاشقانه است. با یکدیگر آشپزی میکنند، کازابلانکا میبینند، پاریس میروند؛ در حالی که با همسر اولش، رابطۀ صمیمی ندارد و فقط برای خواب به منزل مشترکشان میرود. خیانت عاطفی، زمانی رخ میدهد که فرد، بیشتر انرژی عاطفی خود را خارج از رابطۀ زناشویی خود خرج میکند و در مقابل نیز حمایتهای احساسی، علاقه و محبت از طرف مقابل دریافت میکند. این نوع خیانت، گاهی با یک درد دل تلفنی شروع میشود. در فیلم شب یلدا، حامد بعد از آگاهشدن از خیانت همسرش، با پریا به بهانۀ درد دلکردن صحبت میکند. حامد خطاب به پریا میگوید: «سؤالی داشتم پریا خانم که ترجیح میدم از یه آدم ناآشنا بپرسم. ابراز عشق و علاقه از طرف یک زن، چطور میشه فهمید حقیقیه یا حقیقی نیست؟» در فیلم زندگی مشترک، متین به بهانۀ درد دلکردن به ساناز نزدیک میشود. رامتین: «متین دوست منه. یه دختره رو میخواسته، بهش ندادن. پناه آورده به ما. خودم به ساناز گفتم باش حرف بزن». خیانت، گاهی به شکل متفاوتی بروز میکند. ممکن است خیانتکار با شخص سوم تبانی کند و بخواهد از همسرش جدا شود یا او را ترک کند. در فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، رامتین پی میبرد که متین به ترکیه مهاجرت کرده است. ساناز نیز بدون اطلاع به آژانس هواپیمایی میرود و بلیت تهیه میکند.
نارضایتی زناشویی همانگونه که در تم قبل گفته شد، سستشدن روابط عاطفی بین همسران، یکی از زمینههای مهم ورود به روابط فرا زناشویی نشان داده شده است. فیلمهای مد نظر، مردان و زنانی را بازنمایی کرده است که با بیمهری و بیتوجهی همسرشان مواجه میشوند و سپس به خیانت دست میزنند. هانیه در فیلم سنتوری در پاسخ شککردن علی به خیانتش، به ارضانشدن نیازهای عاطفی اشاره میکند: «یه بار شده با خودت فکر کنی منم آدمم، یه زنم، دوست دارم شوهرم بالا سرم باشه. هان؟» در فیلم زیر سقف دودی، شیرین و بهرام نه تنها نزدیکی عاطفی ندارند (همانگونه که پیشتر ذکر شد)، شواهد نشان میدهد رابطۀ جنسی نیز بین آنها وجود ندارد (زندگی در اتاقهای مجزا). این مسئله آنقدر تابو است که حتی زمانی که شیرین از این نیاز با بهرام حرف میزند، با سرکوب و تمسخر وی مواجه میشود. شیرین: «زن نیستی بفهمی وقتی یه مرد اتاقشو جدا میکنه، یعنی بیاحترامی». بهرام: «ا، دست ننم درد نکنه، دیگه چی یادت داده این خانم دکتر؟» همچنین، مسائل و مشکلاتی در جریان زندگی زناشویی ایجاد میشود که رابطه را سرد میکند و زوجین برای رهایی از این وضعیت و ایجاد نوعی تنوع، به روابط فرا زناشویی روی میآورند. سردی روابط میتواند ناشی از مشغلههایی مانند فرزندآوری، مشغولیت زیاد به فرزندان و غرقشدن در کار باشد. در مواردی، زمانی که زنان تصمیم بگیرند خارج از منزل کار کنند، وظایفشان دوچندان میشود و این عامل، کمکم زمینۀ دوری از همسر را فراهم میکند؛ برای مثال، در فیلم دوران عاشقی، زنی را میبینیم که وکیل است و مشغلۀ کاری زیادی دارد؛ به همین علت، شوهر وی، خیانت خود را با بهانۀ بیتوجهی و مشغلۀ کاری زیاد همسرش توجیه میکند. حمید: «این رابطه واسه وقتیه که تو نبودی. همیشه سرت تو پروندههای مردمه، یه بار نشد پروندۀ این زندگی رو باز کنی». علاوه بر این، به دنیا آمدن فرزند و رسیدگی بیش از حد به او از جانب مادر، میتواند وی را از همسرش دور و شکاف عاطفی بین آنها ایجاد کند و سبب سردی بیشتر رابطه شود. در فیلم زیر سقف دودی، خود شیرین بیان میکند که وابستگی به آرمان باعث حسادت و کلافگی بهرام میشده است. شیرین: «اون اوایل میدیدم چقدر ناراحت میشد. آرمان رو که بغل میکردم، حسادت و کلافگی رو توش میدیدم». «آدم وقتی مادر میشه، فکر و ذکرش میشه تربیت بچه». «بعد از زایمانم همۀ عشقم شد آرمان». در فیلم پل چوبی، در ابتدای فیلم، امیر، رابطۀشان را اینگونه توصیف میکند: «یه سال نو دیگه کنار هم، یه نقشه برای زندگیمون داشتیم که هیچ چیز مثل اون پیش نمیرفت و همه چیز داشت تکراری میشد». همچنین، در فیلم برف روی کاجها، زن و شوهری را میبینیم که رابطۀ صمیمانه ندارند، سر میز شام ساکتند و مدام خمیازه میکشند؛ بنابراین، از بین رفتن صمیمیت، رکودی عاطفی بین زوجین ایجاد میکند که در صورت کنترلنشدن، باعث مشکلات زیادی میشود که یکی از آنها خیانت زناشویی است؛ زیرا افراد برای به دست آوردن شور و شوق جدید و رهایی از تکرار به زندگی تازهای روی میآورند.
بستر اجتماعی آسیبزا (سوقدهنده) در جریان روایت خیانت در زندگی زناشویی همسران، در فیلمهای سینمایی مد نظر، زمینههایی اجتماعی بازنمایی شده است که زمینهساز شکلگیری بیوفایی و خیانت در روابط زن و مرد میشود. این زمینهها ازجمله رسانه و فضای مجازی، تعارض و سرگردانی ارزشی سنتی- مدرن، نگرش منفی جامعه به طلاق، مردسالاری، اعتیاد و بیکاری است. در سالهای اخیر، شبکههای اجتماعی بهعنوان بزرگترین دستاورد اینترنت و فضای مجازی به علل مختلف، ازجمله نامحدودبودن ارتباطات، بیهویتی، آزادی بسیار زیاد و بیمکانی و بیزمانی کاربران با اقبال عمومی مواجه شده است. به باور بسیاری از پژوهشگران، خیانتهای برخط شایع است. از سال 2000، تعداد کسانی که از اینترنت استفاده میکنند، بهطرز عجیبی افزایش یافته است که بسیاری از آنها به دنبال تصاویر و فیلمهای جنسی و ارتباطات مجازی بودهاند (عبدالملکی، 1392: 27). در فیلم عصر یخبندان، فرهاد در حالی که در شبکههای مجازی در حال چتکردن است، رو به بهرام میگوید: «زن آدم مثل کارت بنزین میمونه؛ همیشه همرات هست و باهات میمونه. بعضی وقتا باید آزاد بزنی. فقط مردا باید وصیت کنند بعد از مرگشون، گوشیشونو بسوزونن». زمانی که تفکرات سنتی جامعه بهعنوان ارزش مثبتی عمل کند، خانواده، ارزشهای دیگر را رد و با آنها مخالفت میکند. حال، اگر شخصی، تفکرات مدرن و مخالف با سنت داشته باشد، ممکن است برای عملکردن آنها به هر کاری دست بزند و درآخر، زمانی که نتوانست از پس گفتمانهای قدرت بربیاید، تصمیم به ترک مکان میگیرد. در فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، هضم تفکرات و اعتقادات نازی برای دیگران دشوار است. همسر نازی، در آزادیهای مورد نیاز او تردید میکند و او برای رهایی از این تفکرات با خیانت به همسرش تصمیم به ترک مکان میگیرد. نازی: «آدم فقط باید از این مملکت بذاره بره تا راحت شه... اینجا نمیشه، نمیذارن». همچنین، در جامعۀ سنتی، طلاق، امر ناپسندی شناخته میشود که ممکن است موقعیتهای اجتماعی افراد را خدشهدار کند؛ بنابراین، زوجها به زندگی خود ادامه میدهند؛ هرچند به همسرشان علاقه ندارند و خارج از ازدواج، روابط پنهانی دارند. در فیلم خشم و هیاهو، خسرو خوانندۀ مشهور و محبوبی است؛ بنابراین، طلاق برای وی میتواند بهمنزلۀ آسیبرساندن به موقعیت اجتماعیاش باشد. زمانی که حنا مصاحبۀ خسرو را در مجله میخواند و به ابراز علاقۀ فراوان وی به همسرش اعتراض میکند، خسرو این توجیه را میآورد: «تو باید شرایط کاری منو درک کنی. مردم من رو میشناسن. باید یه چیزی بگم که باور کنن». وقتی زنان مادر میشوند، توقع جامعۀ مردسالار از آنان بهعنوان یک مادر، فشار روانی زیادی را برای آنان به وجود میآورد که باعث میشود از دیگر مسائل غافل شوند. در فیلم زیر سقف دودی، شیرین پس از به دنیا آمدن پسرش، دیگر به همسرش توجه نمیکند. شیرین آنقدر در نقش مادری غرق میشود که از وظایف زناشویی خود غفلت میکند. یکی دیگر از آسیبهای مردسالاری، خشونت پنهان علیه زنان است. خشونت پنهان، همان حس بیاطمینانی از ماندن مرد در زندگی مشترک و کوشش برای جلب نظر آنهاست. اگر شما بهعنوان یک زن، بینندۀ فیلم زیر سقف دودی باشید، متوجه میشوید مدام پیامهایی از فیلم دریافت میکنید که اگر زیبا نباشید، همیشه شاد و قبراق نباشید، مراقب سلامتی و پوستتان نباشید، ممکن است همسرتان به شما خیانت کند؛ در صورتی که ملاکهای زیبایی برای مردان اصلاً مد نظر قرار نمیگیرد و همین خشونت پنهان به مردان مجوز خیانت میدهد و اشتباه آنان را توجیه میکند. علاوه بر چالشهای ارزشی و نگرشی، فیلمسازان به آسیبهای اجتماعی، مانند اعتیاد و بیکاری نیز بهعنوان زمینههای شکلگیری تنش در روابط همسران و سوقدادن به خیانت توجه کردهاند. اعتیاد ممکن است عواقب جبرانناپذیری، ازجمله طلاق عاطفی، مشکلات اقتصادی و خیانت به دنبال داشته باشد. وابستگی روانی فرد معتاد، خواه شخصی باشد که خیانت کرده است، خواه شخصی که خیانت دیده است، بهعنوان محرک اصلی عمل میکند. در فیلم عصر یخبندان، منیره اعتیاد دارد؛ به همین علت به فرید، که مواد را برایش تهیه میکند، دلبسته میشود. همچنین، ممکن است اعتیاد، خود بهانهای برای خیانت باشد. زمانی که یکی از زوجین به مواد مخدر معتاد میشود، همسر وی بهعلت مشکلات زیادی که پس از اعتیاد برای خانوادهاش به وجود میآید، خیانت میکند. در فیلم سنتوری، اعتیاد علی بیشتر از هر چیزی هانیه را آزار میدهد تا جایی که کوشش وی برای ترک اعتیاد او بیفایده است و این ناامیدی، او را به سمت خیانت میکشد. هانیه خطاب به مادرش: «چیکار کردم؟ هر کاری که یه زن بدبخت میتونه با شوهر معتادش بکنه. چند بار با خود تو بردمش این کلینیک، اون کلینیک. یک هفته نشد، دوباره برگشت. من دیگه باید چیکار بکنم؟ خرج خودشو بدم، پول غذاشو بدم، کرایه خونهشو بدم؟ پول گند اعتیادشو بدم. شما هم نگران نباش اگه این آقا (اشاره به جاوید) و گروهشون بجنبن، زوتر ازین جهنمدره میزنیم میریم بیرون». درآخر، مشکلات مالی در زندگی زناشویی، از موضوعاتی است که برای بسیاری از خانوادهها در مرحلهای از زندگی پیش میآید. یکی از علل بحران و به دنبال آن، خیانت زناشویی در فیلمهای مد نظر، بیکاری مردان و برطرفنکردن نیازهای زن است. در فیلم شب یلدا، حامد بیکار میشود و همسرش، بیکاری حامد را برای مهاجرت بهانه میکند. حامد خطاب به مادرش وقتی از رفتن نازی گله میکند: «بچههای این مملکت، باباشون شغل داره؛ نه مثل من خونه خونۀ دایی، پسانداز صفر، درآمد زیر صفر». گفتنی است همیشه ناتوانی در برطرفکردن نیازهای مالی فقط به بیکاری مربوط نمیشود؛ گاهی مرد برای این امر کوشش میکند؛ اما درآمد وی، کفاف خرجهای خانواده را نمیدهد و به دنبال آن، زن به سمت کسانی کشیده میشود که این نیازهای وی را برطرف میکنند. در فیلم عصر یخبندان، فرید برای منیره، کادوی تولد گرانقیمتی تهیه میکند و منیره حتی به جشن تولدی که بابک و دخترش برایش تدارک دیده بودند، نمیرود. بابک: «من روزی هفده هجده ساعت کار میکنم، نمیتونم این گوشی دومیلیونی رو براش بخرم. بعد میگه: بچههای آرایشگاه برام خریدن».
بیهنجاری شخصی در فیلمهای مد نظر، بیشتر شخصیتها، خیانتکار، پنهانکار و دروغگو هستند؛ بنابراین، علاوه بر خیانت، در برخی رفتارهای آسیبزا و ناهنجار دیگر نیز درگیر هستند؛ به عبارت دیگر، در زنجیرۀ آسیبها گرفتارند. البته رفتارهای ناهنجار مانند پنهانکاری بهعنوان بخشی ریشهدار در شخصیت آنها بازنمایی شده است؛ برای مثال، در فیلم سعادتآباد، مدام دروغگفتنهای محسن دیده میشود؛ دربارۀ اجناس، پول قرض گرفتن و... یا در فیلم شب یلدا، نازی به حامد دربارۀ اقامت دروغ میگوید؛ در حالی که به دنبال جمعکردن مدارک برای پناهندگی بوده است. بیمسئولیتی نیز یکی از موارد بیهنجاری در روابط زناشویی است. بیمسئولیتی، خودشیفتگی، پاسخگونبودن دربارۀ مسائل و مشکلات و اتکای بیش از حد به خود، متکی بر من شخصی به جای ماست و مسئولیت زندگی مشترک را از افراد سلب میکند و به آنها اجازۀ هر کاری را میدهد. در فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، ساناز هیچ مسئولیتی برای خود در زندگی و حقی برای دخالت رامتین قائل نیست. نازی: «به تو چه ربطی داره آقا؟ کجا بودم؟ مطب دکتر بودم. دکتر چرا؟ سرطان دارم نمیخوام تو بدونی». همچنین، در فیلم عصر یخبندان، منیره، مادری است که آنقدر در منِ خود غرق شده است که هیچ توجهی به فرزند خود ندارد و حتی روز تولد خودش برای خوشحالی او به خانه نمیآید. زندگی در دوران مدرن و دسترسی بیش از حد به شبکههای مختلف، نیاز مدام به تغییر در سبک زندگی و تکرارپذیری را در افراد به وجود میآورد. درواقع، تنوعطلبی به یکی از ویژگیهای بنیادین انسان تبدیل شده است. این اشخاص به سیالیت در روابط معتقدند و به روابط گوناگون علاقه دارند؛ برای مثال، در فیلم عصر یخبندان، فرهاد معتقد است: «زن آدم مثل کارت بنزین میمونه؛ همیشه همرات هست، سهمیۀ هر ماهته. بعضی وقتا باید آزاد بزنی. فقط مردا باید وصیت کنن بعد از مرگشون، گوشی موبایلشونو بسوزونن». فروید معتقد است شخصیت انسانها را سه وجه نهاد، ایگو و سوپر ایگو تشکیل میدهد. نهاد، مرکب از غرایز، تمایلات و خواستههای شخص است. نهاد، تابع اصل لذت است و غالباً با ایگو و سوپر ایگو در تعامل است و بهطور عمده در کنترل آنها قرار دارد.ایگو تابع اصل واقعیت است؛ یعنی از یکسو به ارضای خواستهها و تمایلات همت میگمارد و از سوی دیگر، این ارضا را در چارچوب مقررات و ضوابط مطلوب اجتماعی تحقق میبخشد و درآخر، سوپر ایگو در نظریۀ وی، معادل وجدان اخلاقی است که عبارت است از مسائل مطلوب انسانی و اخلاقی و حربۀ کنترل و سانسور شخصیت است. توجه سوپر ایگو به کمال است، نه به لذت و خوشی. بین نهاد و سوپر ایگو همیشه کشمکش و منازعه وجود دارد و ایگو در این میان، نقش میانجی را بازی میکند (ریچارد رایکمن، 1387). با توجه به نظریۀ فروید، خیانت، جلوهای از میلهای متناقض است که موجب شکاف در روان خیانتکار میشود؛ یعنی با پررنگترشدن وجه نهاد، سوپر ایگو ضعیف و باعث میشود فرد خیانتکار، لذت خیانت را در اولویت قرار دهد و عذاب وجدان نداشته باشد؛ مانند فیلم خشم و هیاهو که در آن، خسرو باصراحت به همسرش اعلام میکند که عاشق شده است و از او میخواهد که برود و حتی پس از تصادف همسرش، باز روابطش را با حنا بدون عذاب وجدان ادامه میدهد.
خیانت بهمثابه انتقام مطلعشدن از خیانت همسر، خبری تکاندهنده و ازلحاظ هیجانی، ویرانکننده است. احساس خشم شدید، طردشدن، ترکشدن و بسیاری از احساسات منفی دیگر، ازجمله پیامدهایی است که در بیشتر موارد در شخص خیانتدیده بروز میکند. در این میان، ممکن است فرد خیانتدیده تصمیم بگیرد همسرش را با خیانت متقابل تنبیه کند تا اعتماد به نفس از دست رفته را بازیابد. برخی اوقات، خیانتی حقیقی اتفاق نمیافتد و فرد خیانتدیده برای باز پس گرفتن احساسات از دست رفتهاش در اثر خیانت، تظاهر به خیانت جبرانی میکند. شهلا، در فیلم من همسرش هستم، بعد از شنیدن خیانت همسرش میکوشد با تظاهر به خیانت متقابل، از همسرش انتقام بگیرد. در این نوع خیانت هنوز به همسر اول علاقه وجود دارد و این موضوع فقط تنبیهی برای خیانتکار در نظر گرفته میشود؛ اما گاهی، خیانت جبرانی واقعی نیز اتفاق میافتد. در فیلم شب یلدا، حامد پس از خیانت همسرش برای درد دل با پریا صحبت میکند؛ اما پس از مدتی، دلبستۀ وی میشود. درآخر نیز در دیدار با پریا از وی میخواهد در نبودش از خانه و زندگی وی محافظت کند و شمارۀ تماس او را میگیرد. در فیلم برف روی کاجها نیز رؤیا پس از خیانت همسرش با پسر همسایه ارتباط برقرار میکند و هیجانهای از دست رفتهاش را بازمیجوید. رؤیا: «من با یه آقایی آشنا شدم، وقتی قرار بود بیاد دنبالم، دست و پاهامو گم کردم. یه حسی داشتم. یه حسی که سالها دیگه نداشتم». در زمان خشم زیاد، فرد خیانتدیده ممکن است به هیچ وجه، خیانت همسرش را نپذیرد و برای باز پس گرفتن غرور از دست رفتهاش به آزار و اذیت همسر یا شخص سوم اقدام کند. در فیلم عصر یخبندان، بابک، میکوشد با تهدید و آزار منیره و فرید، آنها را اذیت کند. بابک با موبایلی که از یکی از دوستان فرید پیدا میکند، شروع به تهدید و آزار او و منیره میکند و اینگونه خشم ناشی از خیانت را تخلیه میکند. بابک خطاب به دخترخالهاش: «اتفاقاً من الان چشام وا شده. به منیره اساماس زدم، گفتم: به شوهرت میگم. به اون یارو هم پیام دادم، گفتم: من میشناسمت. تو قاتلی، تو آدم کشتی. باهاشون ساعت 11 قرار گذاشتم. دعا کن اینا فقط بیان. دعا کن».
پذیرش ناگزیر خیانت واکنشها در برابر خیانت، متفاوت است و روشی که فرد خیانتدیده انتخاب میکند به شرایط زندگی و ویژگیهای شخصیتی وی مربوط است. گاهی اوقات، وجود فرزندان، علت محکمی برای فرد خیانتدیده، بهویژه زنان است که آنها را در زندگی مشترک نگه دارد. در فیلمهای چهارشنبهسوری و عادت نمیکنیم، صحنۀ بغلکردن زن و فرزند را میبینیم که نشان میدهد وجود فرزندان، علتی برای باقیماندن آنها در زندگی مشترک نشان داده شده است. در مواردی نیز فرد خیانتدیده به این علت که در زندگی مشترک در موضع ضعف قرار دارد و قدرت مقابله با خیانت را ندارد، با خیانت همسر خود میسازد. در فیلم سنتوری، علی شاهد خیانت همسرش است؛ اما اعتیاد، او را برای مقابله با آنها ناتوان کرده است. در فیلم زیر سقف دودی، شیرین بهعلت ضعیفبودن و نداشتن اعتماد به نفس مجبور به پذیرش خیانت همسرش است. شیرین خطاب به بهرام: «یه آدم قوی باید وایسه جلوی این در تا تو نری، اون آدم قوی من نیستم؛ چون تو نخواستی قوی باشم، برای یه همچین روزی». البته در مواردی نیز همسر، خیانت را میبخشد. بخشیدن در صورتی است که فرد خیانتکار از عمل خود پشیمان شود و در صدد جبران برآید. در فیلم پل چوبی، امیر از خیانت خود پشیمان است و به دنبال همسرش میرود و در سکانس آخر با نشاندادن آنها کنار یکدیگر به نظر میآید شیرین، همسرش را بخشیده است. البته صحنۀ بخشش بهطور کامل در سینمای ایران بازنمایی نشده است و به نظر میرسد علت آن این است که بخشیدن، هرچه قدر نیز با امید به زندگی همراه باشد، درنهایت، اعتماد از بین رفته را بازنمیگرداند. برخی از افراد دربارۀ خیانت همسر، کتمانکردن را برمیگزینند؛ زیرا تصورشان این است که استحکام زندگی و روابط آنها به هم میریزد و تخریب میشود. در فیلم زیر سقف دودی مشخص میشود شیرین از مدتها پیش از خیانت بهرام آگاه بوده است؛ اما برای ساختن زندگی دوباره سکوت میکند. در فیلم سعادتآباد، نیز یاسی از خیانت همسر خود مطلع است؛ ولی وانمود میکند زندگی خوبی دارد و از آن راضی است. در فیلم خشم و هیاهو، تینا با وجود اینکه مطمئن است همسرش خیانت میکند، در کارواش بهعلت شککردن به وی عذرخواهی میکند و حتی طاقت شنیدن این حرف را از دهان همسرش ندارد.
آشفتگی روانی خیانت چنانکه در فیلمها روایت شده است، فشارهای ناشی از خیانت، بر هر سه فرد درگیر در رابطه اثر میگذارد. ترس و اضطراب، فراگیرترین احساس فرد خائن است. این ترس و اضطراب هم ناشی از عذاب وجدان خیانت و هم ترس از افشاشدن است. در فیلم چهارشنبهسوری، مرتضی، از یکسو، مدام دچار استرس و اضطراب است و مجبور است برای رهاندن خود، دروغهای مکرر بگوید و از سوی دیگر با دیدن احوال همسرش احساس عذاب وجدان میکند. در فیلم زندگی خصوصی، ترس و اضطراب خائن، عواقب بدتری دارد. ابراهیم از سویی، بهعلت ترس از افشای خیانت نزد همسرش و از سوی دیگر، بیآبروشدن در حرفه، پریسا را به قتل میرساند. اگر فرد خائن پشیمان شود و در صدد جبران برآید، دیگر هیچ چیز مانند قبل نخواهد بود. در فیلم زیر سقف دودی، بهرام پشیمان است و با بر هم زدن رابطۀ خود با معشوقهاش و انجامدادن مسئولیتها سعی در جبران دارد؛ اما بخشیده نمیشود و در سکانس پایانی، تنهاست. از دست دادن اعتماد به نفس، اولین آسیبی است که فرد خیانتدیده تجربه میکند. به دنبال بیمهریای که در حق او شده است، درابتدا، علت را در خودش جستوجو میکند. در فیلم شب یلدا، حامد، با مرور گذشته میخواهد بفهمد چه اشتباهاتی داشته است که همسرش به او خیانت کرده است. از دست رفتن عزت نفسباعث ایجاد دلهره، نگرانی مداوم و از خود بیگانگی شخص میشود؛ بهگونهای که فرد، زندگی خود را فراموش میکند و به دنبال سر نخ میگردد. در فیلم چهارشنبهسوری، مژده در تمام فیلم فقط یک دست لباس سراسر سیاه پوشیده است و بیتوجه به وضع خانه و فرزندش مدام به دنبال مرتضی میرود. همچنین، ممکن است شوک واردشده براثر خیانت به حدی باشد که فرد، خود را فراموش کند و به خودکشی دست بزند. در فیلم خشم و هیاهو، تینا پس از باخبرشدن از خیانت خسرو، بدون توجه به خود و فرزندش، خودش را جلوی ماشین میاندازد. در موقعیتهای دیگر، فرد برای بازپسگیری اعتماد به نفس خود، کارهایی انجام میدهد که دیگر، جزئی از هویت فردی او نیست. در فیلم زیر سقف دودی، شیرین، احساس میکند علت خیانت شوهرش، وضع ظاهری اوست. سکانسهایی را میبینیم که وی موهایش را رنگ میکند (و تأکید دارد که رنگ مویش حتماً جدید باشد)، قصد عمل شکم دارد و به هر چیزی چنگ میزند تا بتواند دوباره نظر همسرش را جلب کند. نفر سوم رابطهبودن برای افراد درگیر در چنین رابطهای، آسیبهای زیادی دارد. اول اینکه، رابطۀ دوم در بسیاری از موارد با دروغهایی دربارۀ رابطه اصلی شکل میگیرد، بعد از مدتی، وقتی رابطۀ دوم عادی شد و رفتار فرد خیانتکار تغییر کرد، شخص سوم، احساس فریبخوردگی میکند. در فیلم من همسرش هستم، زمانی که منشی شرکت متوجه میشود امیرحسین به رابطۀ اصلیاش برگشته است، احساس فریبخوردگی میکند. یکی دیگر از آسیبهای ناشی از نفر سوم رابطهبودن، محرومیت از حقوق خود در یک رابطه است. در فیلم زیر سقف دودی، بهرام نمیتواند تمام وقت خود را کنار رعنا باشد و همیشه تأکید میکند شب به منزل اصلی خود برمیگردد. معمولاً شخص سوم در روابط از اینکه وارد زندگی مشترک دو زوج شده است، احساس گناه و عذاب وجدان میکند. در فیلم خشم و هیاهو، حنا دربارۀ همسر خسرو، احساس گناه و عذاب وجدان دارد تا جایی که دوست دارد از وی پرستاری کند. حنا: «طفلک مثل یه تیکه گوشت افتاده بود اونجا. حاضر بودم تا آخر عمر ازش پرستاری کنم؛ ولی نمیخواستم وقتی به هوش میاد، من اونجا باشم».
فرسایش ارتباط خانواده خیانت در روابط زناشویی، فرسایشی در فضای خانواده ایجاد میکند که بهطور عمده به شکل طلاق عاطفی یا جدایی رسمی بر پیکرۀ خانواده و تعاملات درونی آن بروز مییابد. گاهی، فرد خیانتدیده با اعتماد از دست رفته کنار نمیآید و تصمیم به جدایی میگیرد. در فیلم شب یلدا، حامد با وجود علاقۀ زیادی که به همسر و فرزندش دارد، نمیتواند او را ببخشد. در فیلم زیر سقف دودی نیز شیرین با وجود کوششهای زیادی که برای حفظ خانوادۀ خود میکند، درآخر نمیتواند بهرام را ببخشد و از وی جدا میشود. همیشه جدایی از جانب فرد خیانتدیده رخ نمیدهد؛ بلکه شخصی که به علل مختلف خیانت کرده است، به همان علل نیز میتواند همسرش را رها کند و جدا شود. در فیلم سنتوری، هانیه بهعلت اعتیاد و بیکاری علی به وی خیانت میکند و با شخص سوم مهاجرت میکند و او را تنها میگذارد. طلاق عاطفی، یکی از نتیجههای ملموس خیانت است. زمانی که یکی از زوجین، نیازهای خود را در جای دیگری برطرف کند، نمیتواند با همسرش مانند قبل رفتار کند. این افراد بهعلت محدودیتهای زیادی مانند وجود فرزندان، آبروداری و ... به طلاق قانونی اقدام نمیکنند. در فیلم زیر سقف دودی، بین بهرام و شیرین، طلاق عاطفی شکل گرفته است و آنها فقط زیر یک سقف زندگی میکنند. هر نوع خیانتی میان زوجین باعث تخریب روابط خانواده میشود. در فیلم زیر سقف دودی، خیانت بهرام باعث تکهپارهشدن خانواده میشود؛ بهگونهای که هیچ کدام از اعضای خانواده، دیگر هویتی برای خود قائل نیست و ارزشهای آن خانواده، دیگر اهمیتی ندارد. آرمان، فرزند خانواده، بر سر مادرش فریاد میزند، بهرام، مرد خانواده، فقط شبها خانه میآید و شیرین همیشه تنهاست. آثار خیانت بر فرزندان نیز از پیامدهای مهمی است که در فیلمها به آن توجه شده است. هنگامی که یکی از والدین از همسر خود خیانت میبیند، تمام تمرکز خود را برای خود و شکست عاطفی میگذارد؛ درنتیجه، از کودک خود غافل میشود. در فیلم چهارشنبهسوری، مژده آنچنان درگیر خیانت مرتضی است که از فرزندش غافل میشود. یکی از مهمترین تأثیرات خیانت والدین، بر رفتار فرزندان در اجتماع است. خیانت باعث بحث و دعوا بین زوجین میشود و فرزندان نیز آن را میآموزند؛ درنتیجه، در آینده، رفتارهای پرخاشگرانۀ جدی از خود نشان میدهند. در فیلم زیر سقف دودی، آرمان در خانوادهای پرورش یافته است که پدرش روابط خارج از ازدواج دارد و خانواده دچار تزلزل و طلاق عاطفی است. در این میان، رفتارهای پرخاشگرانۀ پدر خانواده به مادر، این اجازه را به وی میدهد که او نیز بر سر مادر یا نامزد خود فریاد بزند. زمانی که رابطۀ خارج از ازدواج شکل میگیرد، تمام اتفاقاتی که در ازدواج اصلی خوشایند است، در این نوع رابطه، معمولاً دردسرآفرین است. یکی از این مشکلات، باردارشدن همسر دوم و آگاهی از حضور کودکی ناخواسته است. بهطور عمومی، مردان با خبردارشدن از وجود کودکی ناخواسته میکوشند او را از بین ببرند. در فیلم زندگی خصوصی، ابراهیم زمانی که متوجه میشود پریسا باردار است، از او میخواهد جنین را سقط کند. همچنین، کودک ناخواسته چنان ترس و دلهرهای ایجاد میکند که ممکن است افراد به کارهای جبرانناپذیری دست بزنند. در فیلم عادت نمیکنیم، فرنوش بعد از آگاهییافتن از حاملگی خود به خودکشی اقدام میکند.
تم نهایی: تعلیق زندگی در فیلمهای سینمایی انتخابشده، وضعیت خیانت، وضعیتی معلق است. زندگی معلق در اینجا، یعنی افراد در زندگی مشترک خود گرفتار شدهاند؛ بهگونهای که زندگی مشترک برایشان تحملناپذیر شده است و به علتهای خاصی مجبور به ادامۀ زندگی هستند. افراد درگیر خیانت- خواه کسانی که خیانت میکنند، خواه کسانی که خیانت میبینند- دچار سردرگمی، تعلیق و برزخ هستند. این تعلیق در حین، پیش و پس از خیانت بازنمایی شده است. تعلیق پیشاخیانت: چنانکه در فیلمها بازنمایی شده است، زندگی مشترک افراد، پیش از اقدام به خیانت نیز در حالتی از سردرگمی و نامعلومی قرار گرفته است و این تعلیق و سردرگمی، زمینهای برای شکلگیری خیانت میشود. افراد، زندگی مشترکشان را با عشق آغاز میکنند؛ ولی زمانی که صمیمیت اولیه از بین میرود، به روابط مخاطرهآمیزی پناه میبرند که یکی از آنها روابط خارج از ازدواج است. این تجربۀ عشق و صمیمیت مجدد، نیازی اساسی و بهانهای برای جستوجوی تعلق خاطر در خیانت است. از دست دادن علاقۀ اولیه، تکراریشدن، از بین رفتن صمیمیت، ارضانشدن نیازهای مختلف، مشغلۀ بسیار زیاد که موجب بیتوجهی به امور زناشویی میشود، شرایطی که جامعه بهعنوان عنصری وسیع و تأثیرگذار ایجاد میکند و عوامل دیگر، عوامل مهمی است که در فیلمها زندگی پیش از خیانت را در وضعیتی معلق و نامعلوم بازنمایی میکند. این تعلیق و درماندگی، پس از خیانت نیز تمام نمیشود. تعلیق پساخیانت: زمانی که زوجین با خیانت مواجه میشوند، چه میکنند؟ ممکن است با خیانت همسر خود کنار بیایند و آن را بپذیرند. وجود فرزندان و علاقه به همسرشان میتواند علت این انتخاب باشد. البته زندگی پس از بخشش، هیچگاه مانند قبل نمیشود و زندگی زناشویی را وارد رابطهای معلق میکند که نه از هم میپاشد و نه شور و شوق اولیه را دارد. البته سینمای ایران به بازنمایی کنارآمدن و پذیرش ساده بسنده نمیکند؛ بلکه شکلی از انتقام را نشان میدهد که فرد به خیانت جبرانی یا کارهای غیرمنتظرۀ دیگری اقدام میکند؛ اما درنهایت، پس از واکنشهای هیجانی، همان تعلیق و سردرگمی بر زوجین حاکم میشود. درنهایت، این وضعیت معلق، آسیبهای زیادی را بر پیکرۀ فرد و خانواده وارد میکند. آسیب، آنگونه که در سینمای ایران بازنمایی شده است، بر هر سه شخص درگیر در خیانت اثر میگذارد. از دست رفتن عزت نفس فرد خیانتدیده، ترس و اضطراب همیشگی خائن و بیآبرویی و نابودی برای شخص سوم، مهمترین آسیبهای فردی است. در سطح خانواده نیز بحران عمیقی شکل میگیرد که این بحران و بلاتکلیفی، سبب ناکارآمدی خانواده میشود. گاهی نیز شرایط، آنچنان برای زوجین سخت میشود که تصمیم میگیرند به زندگی زناشویی خود پایان دهند. این تصمیم خواه از جانب خیانتکار باشد، خواه از جانب خیانتدیده، برای پایاندادن به زندگیای سست و معلق است.
بحث و نتیجهگیری پیش از بررسی نتایج اصلی تجزیهوتحلیل دادهها، ابتدا به پرسشهای پژوهش پاسخ داده میشود. اولین پرسش، این است که خیانت زناشویی چیست و چه ویژگیهایی دارد. در بازنمایی خیانتهای عاطفی، قصۀ خیانت از یک رفتار یا یک کلام ساده شروع و کمکم به رابطهای عمیق منجر میشود. خیانت عاطفی معمولاً با شخصی آشنا رخ میدهد؛ زیرا فرد به دنبال خلأ عاطفی زندگی خود، به رفتارهای دیگران علاقهمند میشود؛ افرادی که برای درد دل کردن انتخاب میشوند و سپس، رابطههای دیگری بین آنها شکل میگیرد. دومین شکل بازنمایی خیانت، خیانت جنسی است. در دادهها، دو نوع خیانت جنسی کشف شد که یکی، کوتاهمدت و مبتنی بر لذت آنی است و دیگری، بلندمدت و مبتنی بر دلبستگی. برای تشخیص این دو نوع، ملاکهای زیادی مد نظر قرار گرفت که سادهترین آن، تشکیل زندگی با شخص سوم است. در بررسی بسترهای خیانت زناشویی، سه تم اصلی کشف شد که عبارت است از: نارضایتی زناشویی (ارتباطی)، بیهنجاری شخصی (فردی) و زمینۀ اجتماعی آسیبزا (کلان). در بازنمایی نارضایتی زناشویی، دو عامل عمده وجود دارد که سبب نارضایتی میشود: 1- رابطهای که مدتی از آن گذشته است و به سردی میرود و 2- ارضانشدن نیازهای اساسی در محیط خانه. در روایتهای خیانت، اولین و مهمترین علتی که خائن باصراحت به آن اذعان میکند، ارضانشدن نیازهای وی است. ارضانشدن نیازهای عاطفی و جنسی، زوجین را وارد برزخی میکند که برای فرار از آن به شخص سوم پناه میبرند. همچنین، نارضایتی ممکن است بهعلت فاصلهافتادن بین زوجین باشد که کمکم، بذر شکافی عمیق را بین آنها میکارد و زوجین، از جایی به بعد، گرفتار مسائلی میشوند که اگر آنها را کنترل نکنند، زندگی آنها را نابود میکند. سه عامل اساسی در شکاف عاطفی و سردی روابط زوجین در روایتهای خیانت، نقش اساسی دارد: 1- از بین رفتن شور و شوق اولیه و برگشتن زندگی به روال عادی، 2- حضور فرزندان و 3- مشغلۀ زیاد و غرقشدن در کار. پس از بررسی نارضایتی زناشویی بهعنوان عاملی بین فردی، بیهنجاری رفتاری بررسی میشود. این تم، نشان میدهد خیانت همیشه به روابط بین فردی مربوط نمیشود و گاهی، موضوعی فردی و اخلاقی است. سه تیپ شخصیتی در روایت افراد خائن مشاهده میشود که وجه اشتراک تمام آنها اعتمادناپذیری است. افراد خائن در روایتها دروغگو، بیمسئولیت و اعتمادناپذیرهستند. این افراد مدام نگرانند که دیگران، مسئلهای را بفهمند و زمانی که از آنها پرسشی میشود، حقیقت را کتمان میکنند. یکی دیگر از شاخصهای مهم آنها، تنوعطلبی است؛ افرادی که در رابطۀشان احساس کمبود نمیکنند و فقط بهعلت علاقه به رابطههای گوناگون، به خیانت دست میزنند. همانگونه که باومن گفته بود، فرهنگ انسانها در دوران مدرن، مانند استفاده از کالاها، مصرفی شده است. انسان مدرن، زمانی که از کالایی خسته شود، آن را دور میاندازد و همین روند را برای انسانها و روابط عاطفی خود نیز ادامه میدهد. در جامعهای زندگی میکنیم که تقابل سنت و مدرنیته به فراوانی یافته میشود. مدرنیته، بهسرعت در زوایای فکری ما ریشه دوانده است؛ اما بسترهای پذیرش آن هنوز در جامعه وجود ندارد؛ به همین علت، فشار فرهنگی زیادی وارد میکند. روایتهای سینمایی، نشاندهندۀ این تقابلها بهعنوان زمینهای برای شکلگیری خیانت زناشویی است. بازنمایی مادرانی که آموختهاند پس از مادرشدن فقط به فرزندانشان اهمیت بدهند و از همسر خود، که روزی با علاقه با او ازدواج کردهاند، غافل شوند؛ زنانی که زیر فشار خشونتهای پنهان مردسالاری، اعتماد به نفس خود را از دست دادند و به دنبال هویت دیگرند؛ روایت زنانی که هر تصمیمی بگیرند دچار چالش میشوند؛ اگر تصمیم بگیرند زن خانهدار باشند، کمکم افسرده میشوند و به آنها بیمهری میشود و اگر تصمیم بگیرند شاغل باشند، اتهام رسیدگینکردن به زندگی به آنها میخورد. همچنین، این فشارها سبب میشود زنان برای رهایی از محدودیتهای جامعه به دنبال کسی بروند که آنها را نجات دهد؛ بنابراین، فرهنگ مردسالاری و سنتهای حاکم بر جامعه سبب خیانت در مردان و زنان میشود. نارضایتی از درآمد همسر یا بیکاری و اعتیاد در جامعه اگر دامن زوجین را بگیرد، علاوه بر مشکلات مالی که پیش میآورد، بر روابط عاطفی آنها نیز تأثیر بسزایی دارد. روایت اعتیاد هم بهصورت اعتیاد فرد خیانتدیده است که با اعتیادش، سبب دلزدگی همسرش میشود و هم بهصورت اعتیاد خیانتکار است که بهعلت دلبستگی زیاد به مواد به راههای انحرافی دیگری نیز کشیده میشود. پرسش سوم پژوهش دربارۀ روایت واکنشها به خیانت است. در روایتهای خیانت، دو واکنش دیده میشود که یکی از آنها انتقام و دیگری، پذیرش ناگزیر است. انتقام بهعنوان واکنشی در برابر خیانت بهصورت خیانت جبرانی و واکنشی مبتنی بر هیجان بازنمایی شده است. در خیانت جبرانی، فرد قصد دارد احساسی را که به خودش وارد شده است، به همسرش وارد کند؛ بنابراین، یا تظاهر به خیانت میکند یا واقعاً به خیانت دست میزند. رفتارها مبتنی بر هیجان آنی است و فرد خیانتدیده، بلافاصله پس از شنیدن خیانت، بدون درنگ، آنها را انجام میدهد که این واکنشها ناشی از خشم است که یا فروکش میکند یا گاهی نیز فرد آنچنان تحملش اندک است که به خودکشی دست میزند. زمانی که میگوییم فردی از خیانت همسر خود گذشته است، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد، این است که او را بخشیده است و دیگر همه چیز تمام شده است؛ اما درحقیقت اینگونه نیست. علتهای زیادی برای پذیرش خیانت وجود دارد که دستهبندیکردن آنها فقط در کلمۀ گذشت امکانپذیر نیست. در روایتهای خیانت، غمگینترین روایتها مربوط به پذیرش پنهانی خیانت است. این نوع از خیانت، که بیشتر برای زنان روایت شده است، زمانی است که فرد خیانتدیده میداند همسرش خیانت میکند؛ اما به زندگی با وی ادامه میدهد و تظاهر میکند اطلاعی ندارد. زنان روایتشده در این دسته، زندگی غمگین، ولی امیدواری دارند؛ زیرا تمامی آنها منتظر روزی هستند که همسرشان پشیمان شود و دوباره به زندگی قبلی برگردد. البته تجربۀ سازش نیز وجود دارد که خیانتدیدگان یا همسر خود را میبخشند و میکوشند زندگی را دوباره بسازند یا مجبورند آن را بپذیرد؛ زیرا به اندازهای در زندگی معلق زناشوییشان ضعیف شدهاند که چارهای جز پذیرش ندارند. بهطور کلی، خواه پذیرش از نوع اجباری و اختیاری باشد، خواه پنهانی، افراد در دوراهی ماندن و رفتن، ماندن را انتخاب کردند؛ زیرا مزایای ماندن در رابطهای که در آن سرمایهگذاری کردهاند، بیشتر از ترک آن است. پرسش آخر دربارۀ چگونگی بازنمایی پیامدهای خیانت است که در دو تم خودآشفتگی و فرسایش خانواده گنجانده شده است. در یک خیانت، سه نفر درگیر هستند که این رابطه بر هر سه نفر تأثیر میگذارد. فرد خیانتدیده در جریان خیانت، نوعی اضمحلال شخصیتی را تجربه میکند. خیانتدیدگان در روایتهای خیانت، افرادی پریشان، مضطرب، افسرده و بیهویت هستند که در جستوجو و واکاوی خیانت از خودشان غافل میشوند. تجربۀ خائن برخلاف چیزی که به دنبال آن بوده است، نابسامانی و شکست است. فرد خائن هم ازنظر روحی، روایت آشفتهای دارد و هم زندگیاش در پرتگاه سقوط قرار میگیرد. شخص سوم یک رابطه بودن برای هیچ یک از افراد روایتها حس خوشایندی نیست؛ زیرا تصور اینکه خودشان نیز قربانی شوند، برایشان ناممکن است؛ اما با گذر زمان متوجه میشوند که فریب خوردهاند که گاهی ممکن است احساس فریبخوردگی، احساس گناه و پشیمانی آنها آنچنان زیاد باشد که به خودکشی دست بزنند. زمانی که خیانت انجام میشود، آسیبهای آن فقط بر یک فرد اثر نمیگذارد و ممکن است موجب فروپاشی کل خانواده شود. آسیبهای خانوادگی هم بر روابط بین فردی اثر میگذارد و هم به موجودات بیگناه آسیب وارد میکند. پس از خیانت، زوجین ممکن است تصمیم بگیرند از یکدیگر جدا شوند. این جدایی یا بهصورت طلاق رسمی یا غیررسمی است. در فیلمهای مد نظر، طلاق رسمی خواه از جانب خیانتکار و خواه از جانب خیانتدیده، کمتر به چشم میخورد. آنچه بیشتر اتفاق میافتد، طلاق غیررسمی یا طلاق عاطفی است؛ زن و شوهر با یکدیگر وقت نمیگذرانند، بر مسائل دیگری متمرکزند، زندگی آشفتهای دارند و خیانت، زندگی آنها را وارد جریان نامعلومی کرده است که نه پایان مییابد و نه مانند سابق گرم میشود. در روایت اینگونه خانوادهها، دیگر چیزی به نام ارزش وجود ندارد، حرمتها از بین میرود و دیگر، ارتباط صمیمی بین اعضا وجود ندارد. به فرزندان در روایتها کمتر توجه شده است و ارتباط زوجین، اهمیت بیشتری دارد. فرزندان بهعنوان قربانیانی بازنمایی شدهاند که یا ناخواسته، نتیجۀ رابطهای فرازناشویی هستند و هیچ کس، وجودشان را نمیپذیرد یا در خانوادهای هستند که خیانت را تجربه کرده است و وارد بحرانی عاطفی شده است که عواقب آن بر فرزندان نیز اثر میگذارد. درپایان، با توجه به یافتههای موجود، دستگاه نظری این پژوهش بر مبنای این است که خیانت در سینمای ایران بهمثابه تعلیق بازنمایی شده است. این بازنمایی علاوه بر گفتوگوها در تمامی صحنههای فیلمها دیده میشود. وضعیت ظاهری خانهها تاریک، بیرنگ و بدون روشنایی است که زندگی گنگ و بیهدفی را تداعی میکند. بیشتر شخصیتهای داستان، مضطرب و عصبی هستند، حرکات اضافی و بیهدف زیاد انجام میدهند و حرفهای ناامیدانه میزنند. تکگوییهای افراد درگیر در رابطه، پر از تنش، شک، بیاعتمادی و بیاحترامی است. تمامی این وضعیت، نشاندهندۀ زندگی معلقی است. روایت این سردرگمی در تمامی فیلمها مشترک نیست؛ اما اشتراکاتی اساسی دارند که بهعنوان مهمترین یافتههای پژوهش بررسی میشود. مهمترین علت خیانت در زندگی زناشویی در بین تمامی فیلمها، نارضایتی از زندگی زناشویی است. رضایت از زندگی زناشویی، تنها عاملی است که بهصورت مستقیم سبب بروز خیانت زناشویی میشود و با آن، رابطۀ منفی دارد؛ به این صورت که هرچه رضایت از زندگی زناشویی بیشتر باشد، امکان ارتکاب به خیانت کاهش مییابد. علتهای ارتکاب به خیانت در سه سطح آسیبهای جامعه، آسیبهای فردی و بین فردی بررسی شد. نتایج نشان داد آسیبهای اجتماعی و فردی بر نارضایتی زناشویی و خیانت تأثیر میگذارد؛ به این صورت که هرچه تفکرات سنتی و مردسالاری، اعتیاد، بازاندیشی دربارۀ مسائل جنسی و عاطفی، سیالیت در رابطهها، بیمسئولیتی و پنهانکاری کاهش یابد، رضایت از زندگی زناشویی بیشتر و درنتیجه، خیانت زناشویی کمتر میشود. در سایر پژوهشها، بهطور عمده به این نکته اشاره شده است که واکنش در برابر خیانت در مردان و زنان، متفاوت است. در این پژوهشها با در نظر گرفتن اینکه زنان، عاطفیتر و مردان، متعصبتر هستند، بخشش برای زنان و جدایی برای مردان، واکنشی در برابر خیانت تلقی میشود. در سینمای ایران، بازنمایی واکنش، بسیار پیچیده است و الگویی کلی برای آن براساس جنسیت یا شرایط دیگر نمیتوان در نظر گرفت؛ اما آنچه در بیشتر فیلمها مشخص است، این است که خیانت، خواه توسط مردان باشد، خواه توسط زنان، با گذشتن (با اغماض) از آن بازنمایی شده است؛ گذشتنی که بهطور عمده حاصل بخشش نیست؛ بلکه فقط به معنای کنارآمدن و تندادن به یک زندگی معلق است. آنچه از یافتههای پژوهش برمیآید، این است که بازنمایی خیانت بهعنوان نتیجۀ نارضایتی زناشویی شایع شده است و به سایر زمینههای آن توجه نشده است. فیلمسازان به سایر علتهای خیانت، واکنشهای مختلف در مقابل خیانت و آسیبهای آن کمتر توجه کردهاند. در این پژوهش، عاملی بهعنوان فشارهای فرهنگی مطرح شد که طرح آن در سینما بسیار اندک است. هژمونی مردسالاری، توجه به علل خیانت زنان (نه فقط علل اقتصادی) و بررسی تفکرات سنتی که نقش مهمی در خیانت همسران دارد، مسائلی است که جای آن در سینما بسیار خالی است. به نظر میرسد خیانت در سینمای ایران، بیشتر در طبقات متوسطی بازنمایی شده است که مدرنشدن را بیشتر از طبقات دیگر تجربه میکنند؛ بنابراین، بازنمایی بیشتر سیالیت روابط، عاملیت بیشتر زنان در روابط زناشویی، توجه بیشتر به خیانت زنان و بررسی عوامل آن ضروری به نظر میرسد. جای اینگونه مسائل، که اتفاقاً موضوعات بسیار مهمی برای جامعۀ در حال گذر ماست، در سینما بسیار خالی است؛ بنابراین، یافتههای این پژوهش به سینماگران کمک میکند عوامل اجتماعی را بیشتر بررسی کنند. همچنین، از بازنمایی واکنشهای دیگر بازنمانند.
[1] Abbasi [2] Taghipour [3] Sheeran [4] Wenger [5] Selterman [6] Fincham [7] Maye [8] Davis [9] Glasser [10] Drigotas [11] Rusbult [12] Aron [13] Norman [14] Bauman [15] Bandura [16] Reisman
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
افشاری کاشانیان، ا.؛ زهراکار، ک.؛ محسنزاده، ف. و تاجیک اسماعیلی، ع. (1398) «شناسایی عوامل زمینهساز خیانت زناشویی در زنان»، پژوهشهای مشاوره، ش 71، ص ۱۲۱-۱۵۴.
آقابابایی، ا.؛ رستگار، ی. و راسخی، ز. (1398) «بازنمایی مسائل اجتماعی در سینمای پس از انقلاب اسلامی ایران». پژوهشهای راهبردی مسائل اجتماعی ایران، د 8، ش 4، ص ۵۷-۷۴.
امیری. س.؛ آقابابایی. ا. و فدایی. م. (1395). «بازنمایی روشنفکر در سینمای ایران (تحلیل روایت چهار فیلم در دهههای 1340 تا 1370)». جامعهشناسی هنر و ادبیات، د 8، ش 2، ص 25-.51
باومن، ز. (1384) عشق سیال در باب ناپایداری پیوندهای انسانی. ترجمۀ عرفان ثابتی، تهران: نشر ققنوس.
تولائی، م.؛ فلاح، م.؛ عشقی، ر. و افشانی، س.ع. (1397) «سبکهای مقابلهای زنان آسیبدیده از عهدشکنی همسر: یک مطالعۀ کیفی». نشریۀ دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، د 19، ش 4، ص ۶۶–۸۱.
حبیبی عسگرآباد، م. و حاجیحیدری، ز. (1394) «علل خیانت زناشویی از دیدگاه زوجین مراجعهکننده به دادگاه خانواده: یک مطالعۀ کیفی، خانوادهپژوهی، ش 42، ص ۱۶۵-۱۸۶.
خدمتگزار، ح. و بوالهری، ج. (1394). بیوفایی همسران: روشهای پیشگیری و رویارویی با بیوفایی، تهران: نشر قطره.
ربیعی، ع. (1380) جامعهشناسی تحولات ارزشی: نگاهی به رفتارشناسی رأیدهندگان در خرداد 76، تهران: فرهنگ اندیشه.
رفیعپور، ف. (1379) توسعه و تضاد. تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
رایکمن، ر. (1387) نظریههای شخصیت. ترجمۀ مهرداد فیروزبخت. تهران: ارسباران.
ژیانپور، م. و بهارلوئی، م. (1398) «گریز از مدار ضعیف زندگی زناشویی کاوشی در معنا و فرایند شکلگیری خیانت»، فصلنامۀ بررسی مسائل اجتماعی ایران، د 10، ش 2، ص ۱۷۹–۲۰۰.
سواری، ک. و طلاییزاده، م. (1394) «مقایسۀ خیانت زناشویی و هوش هیجانی مطلقین و افراد متأهل عادی شهر اهواز»، مجلۀ دستاوردهای روانشناسی بالینی، د 1، ش 2، ص ۶۷–۸۲.
سودانی، م.؛ کریمی، ج.؛ مهرابیزاده هنرمند، م. و نیسی، ع. (1391) «اثربخشی زوجدرمانی هیجانمدار بر کاهش آسیبهای ناشی از خیانت همسر». تحقیقات علوم رفتاری، د 10، ش 4، ص ۲۵۸–۲۶۸.
شریعتی مزینانی، س. و شالچی، و. (1388) «بازنمایی امر اخلاقی در سینمای پرمخاطب ایران از سگکشی تا آتشبس»، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ش 15، ص ۹۳-۱۱۶.
عجم، ع. (1395) «تأثیر آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم ماهوارهای بر تعارض زناشویی و نگرش به خیانت زناشویی»، مطالعات اسلام و روانشناسی، ش 18، ص ۱۲۵–۱۴۶.
عبدالملکی، م. (1392) رسانه، بازاندیشی و گرایش به روابط فرا زناشویی (در بین زوجین 18 تا 42 سالۀ شهر قروه). پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا، دانشکدۀ علوم اجتماعی و اقتصادی.
فیروزجاییان، ع. و قدیری، ح. (1396) «مطالعۀ پدیدارشناختی دلایل بیوفایی زناشویی»، مجلۀ مطالعات اجتماعی ایران، د 11، ش 1، ص 120 – 144.
کاوه، س. (1386) همسران و بیوفایی و خیانت: بررسی عوامل مؤثر و شناخت ویژگیها و عوامل تشکیلدهنده و پیامدهای ناشی از عارضۀ بیوفایی و خیانت میان همسران، تهران: نشر سخن.
گلاسر، ک. و گلاسر، و. (1389) ازدواج بدون شکست،یا، به هم رسیدن و با هم ماندن (چگونه راز ازدواج را کشف کنیم؟)، ترجمۀ علی صاحبی، تهران: نشر فراانگیزش.
مؤمنی جاوید، م. و شعاع کاظمی، م. (۱۳۹۰) دیدگاههای نظری خیانت زناشویی و بهبود روابط، با تأکید بر راهبردهای عملی مشاورهای. تهران: آوای نور.
نبویزادۀ نمازی. و. و مولودی. ا. (1398) خیانت زناشویی در فیلمهای سینمای ایران: بررسی نشانهشناختی-جامعهشناختی درونمایۀ خیات زناشویی در فیلمهای چهارشنبه سوری، سعادتآباد، زندگی خصوصی و برف روی کاجها. تهران: انتشارات روزنه کار.
Abbasi, I.S. (2019) Social media addiction in romantic relationships: does user’s age influence vulnerability to social media infidelity, Personality and Individual Differences, 39(1), 70-83. DOI: 10.1016/j.paid.2018.10.038.
Andreas M. Riege (2003) Validity and reliability tests in case study research: a literature review with hands-on applications for each research phase, Qualitative Market Research. 6(2), 75-86. https://doi.org/10.1108/13522750310470055.
Aron E., and Norman C. (1998) Couples' shared participation in novel and arousing activities and experienced relationship quality. Journal of Personality and Social Psychology. 78(2), 273-284.
Braun, V., & Clarke, V. (2006). Using thematic analysis in psychology. Qualitative research in psychology, Qualitative Research in Psychology, 3(2): 77-101.
Davis, N., and Tuttle, D. (2015) Religion, infidelity, and divorce: Reexamining the effect of religious behavior on divorce among long-married couples, Journal of Divorce and Remarriage. 56(6), 475-489.
Drigotas, S.M., and Rusbult, C.E. (1992) Should I stay or should I go? A dependence model of breakups, Journal of Personality and social Psychology. 62, (1): 62.
Fincham, F. & May, R. (2016) Infidelity in romantic relationships. Current Opinion in Psychology, 13,70-74.
TaghiPour, M., Ismail, A., Marzuki, W., and Yusni, M. (2019). Infidelity in marital relationships, Psychology and Psychological Research. 4(2), 1-14.
Riessman, C.K. (2008) Narrative Methods for the Human Sciences. CA: SAGE Publications.
Scheeren, P., and Wagner, A. (2018). Marital infidelity: The experience of men and women. Trends in Psychology. 26(1), 1-14.
Selterman, D. (2017). Motivations for extradyadic infidelity revisited, The Journal of Sex Reserch, 56(3), 273-286 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,617 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 813 |