
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,685 |
تعداد مقالات | 13,830 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,696,418 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,920,448 |
دیدگاه روستاییان حاشیة جنگل دربارة محیطزیست و ارتباط آن با وضعیت جنگلها نمونة پژوهش: استان گلستان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 32، شماره 2 - شماره پیاپی 82، تیر 1400، صفحه 67-82 اصل مقاله (650.66 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/gep.2021.124567.1345 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احمد بادآهنگ گله بچه1؛ احمد عابدی سروستانی* 2؛ محمد رضا محبوبی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانش آموخته کارشناسی ارشد ترویج کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده مدیریت کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده حفاظت از جنگلها، یکی از چالشهای توسعة پایدار است؛ به همین دلیل لازم است دیدگاه روستاییان دربارة محیطزیست و جنگلها مطالعه شود؛ بدین منظور و با روش پژوهش پیمایشی، ساکنان روستاهای حاشیة جنگل استان گلستان بررسی شدند. حجم نمونة مورد نیاز با استفاده از جدول کرجسی- مورگان برابر با 364 نفر برآورد شد. اطلاعات لازم با پرسشنامه جمعآوری و روایی آن با کسب نظرات متخصصان و پایایی آن با آزمون کرونباخ تأیید شد. پس از تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS19 مشخص شد گرایش روستاییان به پارادایم جدید زیستمحیطی در حد نسبتاً مناسب و نگرش آنان به تغییر کاربری اراضی جنگلی در حد متوسط است؛ این در حالی بود که ساکنان روستاهایی که جنگلهای نزدیک آنان بیشترین تخریب را داشت، ضمن داشتن گرایش کمتر به پارادایم جدید زیستمحیطی، تمایل بیشتری برای تغییر کاربری اراضی جنگلی داشتند. همبستگی منفی و معنادار بین گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی و نگرش به تغییر کاربری اراضی نشان داد با بهترشدن دیدگاه روستاییان به محیطزیست، تمایل آنان برای تغییر کاربری اراضی جنگلی کمتر شده است. اجرای برنامههای مشارکتی بهمنظور بهبود نگرش روستاییان به طبیعت و حفاظت از جنگلها و توجیه روستاییان درزمینة اهمیت و کارکردهای محیطی، اقتصادی و اجتماعی جنگلها از پیشنهادهای پژوهش حاضر است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حفاظت؛ جنگلها؛ روستاییان؛ محیطزیست | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه طیف گستردهای از تعاریف و معانی برای محیطزیست ارائه شده است. محیطزیست را میتوان به معنی طبیعت در نظر گرفت که شامل مناظر طبیعی با تمام جنبهها، ویژگیها و فرایندهایی است که انسان در ایجاد آنها دخالتی ندارد. در تعریف دیگر، محیطزیست به محیط اطراف گفته میشود که شامل چیزهایی است که یک فرد، شی یا سیستم را احاطه کرده است. افراد، اشیا، عناصر و سیستمها بر محیط پیرامونی خود تأثیر میگذارند و از آن تأثیر میپذیرند؛ بنابراین محیطزیست بهمثابة فضا یا زمینه در قالب یک زیستبوم است که شبکة روابط و تعامل بین موجودات در آن رخ میدهد (Porter, 2021). واقعیت این است که امروزه انسان تهدیدی برای محیطزیست است و تخریب آن، یکی از جدیترین چالشهای پیش روی انسان محسوب میشود (عابدی سروستانی و همکاران، 1391: 9). یکی از مشکلات جدی در دنیای معاصر، استفادة نادرست از زمین است که به زیستبوم آسیب میرساند (Hanafi and Jauffret, 2008: 557)؛ به همین دلیل مطالعات مربوط به تغییر کاربری زمین اهمیت زیادی یافته است (رحیمی، 1396: 59). تغییر کاربری اراضی فرایندی است که به نحوة استفاده از زمین اشاره دارد و طی آن، مناظر طبیعی دگرگون میشود. این تغییرات شرایط زندگی را سختتر میکند و آسیبپذیری افراد را افزایش میدهد (Paul and Rashid, 2017: 183). برخی معتقدند مهمترین عامل در تغییر چهرة زمین، تغییر کاربری اراضی جنگلی و جنگلتراشی بوده است (ابراهیمیان، 1390: 10). تبدیل جنگلها به زمین کشاورزی، جادهسازی و احداث بنا در جنگلها از نمونههای این تغییرات محسوب میشود. گزارش سازمان فائو در سال 2020 نشان میدهد جهان 1/11 میلیارد هکتار جنگل طبیعی دارد، اما در سال 1990 این میزان 81 میلیون هکتار بیشتر بوده است (فائو، 1399: 27). نتایج مطالعات در مناطق مختلف نشان داده است تغییر کاربری اراضی جنگلی موجب هدررفت کربن آلی، تخریب ساختمان خاک، کاهش هدایت هیدرولیکی و افزایش چگالی ظاهری خاک میشود (Zolfaqari and Hajj-Abbasi, 2008: 252). این عمل همچنین موجب بروز سیل میشود که آثار منفی اقتصادی و اجتماعی بر جوامع میگذارد؛ این در حالی است که جنگلهای طبیعی فراتر از یک منبع تولید چوب، یک منبع مهم از ذخایر ژنتیکی گیاهی و جانوری محسوب میشوند. تغییر کاربری اراضی بهصورت طبیعی و انسانی ایجاد میشود. عوامل طبیعی مانند تغییر اقلیم، سیل، آتشسوزی و زلزله موجب تغییر و تبدیل پوششهای اراضی میشود (Helming et al., 2008: 12). در نوع انسانی، انسان نقش اصلی را بر عهده دارد و معمولاً بیشترین آسیب را به محیط طبیعی وارد میکند و باعث میشود جنگلها، مراتع و زمینهای کشاورزی از بین برود و به جای آنها، اراضی انسانساخت مانند جادهها و شهرها ایجاد شود. کمبود وسایل امرار معاش برای روستانشینان حاشیة جنگل، عامل تشدید تغییر کاربری اراضی جنگلی و جنگلتراشی است (Bishet and Ctivan, 1998: 23). توسعة گردشگری نیز به تغییر کاربری اراضی بهطور عام و تغییر کاربری اراضی جنگلی بهطور خاص میانجامد (Symeonakis et al., 2007: 81)؛ این در حالی است که با رشد سریع جمعیت، مناطق وسیعی از اراضی جنگلی دنیا تخریب و به زمینهای زراعی تبدیل شده است (Dumanskia and Pieri, 2000: 94). با توجه به عوامل یادشده بهتر میتوان درک کرد که چرا الگوهای ارائهشده برای بررسی تغییر کاربری زمین بر عوامل زیستیفیزیکی، اجتماعیاقتصادی و سیاسی تأکید دارند (صدرموسوی و همکاران، 1394: 191). تغییر کاربری اراضی پس از کمآبی، دومین مشکل اساسی در ایران محسوب میشود و نمونهای از ناکامی سازوکارهای حفظ محیطزیست به شمار میرود (درودیان و درودیان، 1396: 82). ایران ازنظر جنگل فقیر است؛ زیرا میانگین سرانة جنگل در ایران 2/0 هکتار است، در حالی که در دنیا 8/0 هکتار است (عصاره و سیداخلاقی، 1388: 120). در بخشهایی از ارتفاعات زاگرس بهطور پراکنده جنگل وجود دارد، اما نوار باریکی از دامنههای شمالی رشتهکوه البرز پوشش جنگلی دارد (ابراهیمیان، 1390). جنگلهای شمال ایران ازنظر زیستمحیطی، قدمت، تنوع ژنتیکی و گونههای درختی، یکی از قدیمیترین و ارزشمندترین جنگلهای دنیا محسوب میشوند (میرآخورلو و اخوان، 1396: 45)؛ با وجود این تغییرات وسیعی در محدودة جنگلهای شمال کشور به وجود آمده است. مطالعات نشان داده است طی سالهای 1383 تا 1395 (یک دورة 12ساله) 161 هزار و 290 هکتار از محدودة جنگلهای هیرکانی از معیارهای تعریف جنگل خارج شده است. سهم این تغییرات در استانهای گیلان، مازندران و گلستان به ترتیب برابر با 48543، 79558 و 33189 هکتار بوده است. براساس این مطالعات، میزان کاهش سطح در جنگلهای هیرکانی برابر با 74/0 درصد بوده و مساحت این جنگلها تا پایان سال 1395 برابر با یک میلیون و 650 هزار و 498 هکتار برآورد شده است (همان، 46).
مبانی نظری پژوهش مطالعات نشان دادهاند رفتارهای حامی محیطزیست یک ساختار ناهمگن و چندبعدی است که شامل رفتارها در حوزة عمومی و خصوصی میشود (Ertz et al., 2016: 3971)؛ با این حال به اعتقاد بسیاری از افراد و مجامع بینالمللی، علل تخریب محیطزیست بیشتر درونزاست تا برونزا (Barrow, 2004: 125; World Commission on Environment and Development, 1987: 10)؛ به بیان دیگر علت اصلی تخریب محیطزیست را میباید در رفتار افراد یک اجتماع و طرز تلقی و چگونگی درک و باور آنها دربارة محیطزیست جستوجو کرد؛ به همین دلیل یکی از پرسشهای مهم این است که چگونه میتوان رفتار انسانها را به صورتی تغییر داد که با طبیعت سازگار باشد. در علوم اجتماعی برای یافتن پاسخ این پرسش دو جریان قابل تشخیص است؛ یکی بر شناخت عوامل فردیاجتماعی مؤثر بر رفتارهای حامی محیطزیست مانند جنسیت، سن، محل زندگی، قومیت و سطح آموزش تأکید میکند و دیگری بر تعیینکنندههای روانشناختیاجتماعی مانند ارزشها، هنجارها، نگرشها، شخصیت و تعلق مکانی تمرکز دارد (Liu et al., 2018: 1)؛ اگرچه عوامل اجتماعی، نهادی و سیاسی نقشی تعیینکننده در حکمرانی منابع طبیعی دارند (Abedi Sarvestani and Ingram, 2020: 1)، اما در سطح فردی، رفتار انسان با طبیعت از ویژگیهای شخصیتی مانند نگرشها و باورها، شرایط اقتصادی (مانند درآمد و شغل) (Blankenberg and Alhusen, 2019: 6) و ارزشهای فرهنگی تأثیر میپذیرد (عابدی سروستانی و شاهولی، 1391: 2). واقعیت این است که رفتارهای ما با ایدههایمان هدایت میشود و آنچه مردم در رفتار با زیستبومها انجام میدهند، به برداشت آنان از محیط طبیعی پیرامون خود وابسته است؛ اینکه افراد یک اجتماع چه ارزشی برای محیطزیست قائلند، درنهایت سازندة محیطزیستی است که آنان در آن زندگی خواهند کرد (عابدی سروستانی و شاهولی، 1387: 56). در روانشناسی رفتاری نیز بر نگرش تأکید ویژه میشود؛ به طوری که از آن بهمثابة مهمترین تعیینکنندة رفتار یاد میشود (Simon-Brown, 2004: 2). پژوهشهای تجربی نیز نشان دادهاند نگرشهای مرتبط با محیطزیست از عوامل مهم و تأثیرگذار در رفتار افراد با محیطزیست است (Amerigo et al., 2017: 1)؛ به همین دلیل مطالعات انجامشده دربارة تعامل انسان با طبیعت همگی بر نقش و اهمیت نگرش به طبیعت تأکید زیادی دارند (Poskus, 2018: 969)؛ البته تأثیر نگرش بر رفتار همواره مستقیم نیست، بلکه بر سازوکارهای دیگری مؤثر است که تغییر رفتار را موجب میشوند (Kaiser, 2006: 72)؛ به این ترتیب نگرش پیششرط رفتار است و آن را نظام بادوامی از ارزشیابیهای مثبت یا منفی، احساسات عاطفی و تمایل به عمل موافق یا مخالف به یک موضوع اجتماعی تعریف کردهاند (کریمی، 1382: 8)؛ از این رو مهم است دانسته شود افراد اجتماع دربارة بومشناسی محیط خود چگونه فکر میکنند، دربارة آن چه چیزی میدانند و به آن چه احساسی دارند (Deng et al., 2006: 23)؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کیفیت محیطزیست کاملاً به الگوهای رفتاری انسان وابسته است و نگرش به محیطزیست بر رفتار با آن اثرگذار است (Shobeiri et al., 2015: 22). دیدگاهها دربارة طبیعت و محیطزیست شامل دو دیدگاه کلی است: «پارادایم غالب اجتماعی»[1] و «پارادایم زیستمحیطی جدید»[2]. در دیدگاه پارادایم غالب اجتماعی که ریشه در انقلاب صنعتی دارد، انسانها موجوداتی در نظر گرفته میشوند که به دنبالهروی از قانون طبیعت نیازی ندارند و تا آنجا میتوانند از طبیعت بهرهبرداری کنند که توانایی آنها اجازة آن را میدهد. در این دیدگاه، انسان از طبیعت جدا در نظر گرفته میشود که میباید به هر شکل بر طبیعت حاکم شود. انگارة غالب اجتماعی مبتنی بر باورهایی است که حل مشکلات بشر را با فناوری ممکن میداند و در آن، نفع شخصی بر همه چیز برتری دارد (Hernandez et al., 2000: 613). در کنار رویکردهای سنتی به محیطزیست، طرز تفکر جدیدی در قالب پارادایم جدید زیستمحیطی معرفی شد. این پارادایم بر رابطة متعادلتر بین انسان و سایر گونهها و همچنین پایداری در استفاده از منابع طبیعی تأکید دارد. این پارادایم تصریح میکند انسان گونة منحصربهفردی است، اما یک گونه در کنار سایر گونههاست و میباید بهمثابة یکی از آنها بررسی شود؛ بنابراین در پارادایم جدید زیستمحیطی، انسان بخشی از طبیعت است و زندگی وی از محیط بیوفیزیکی نیز تأثیر میپذیرد که با واکنش به عمل انسان شکل میگیرد (Catton and Dunlap, 1980: 16)؛ همچنین پارادایم جدید زیستمحیطی برخلاف پارادایم غالب اجتماعی، نگاه انتقادی به تصمیمگیریهای سیاسی دارد و از مشارکت فعال شهروندان حمایت میکند (Milbrath, 1985: 54). درمجموع پارادایم جدید زیستمحیطی بر محدودیتهای رشد اقتصادی در جوامع، تعادل طبیعت و ردّ غلبة انسان بر طبیعت تأکید دارد. در این دیدگاه، ارزشهای زیستمحور دربرابر ارزشهای فناورمحور قرار میگیرد و جهانبینی فناورمحور ضد محیطزیست تلقی و به چالش کشیده میشود (Barr, 2004: 232). طرفداران پارادایم جدید معتقدند جهتگیریهای ناشی از این دیدگاه به رفتارهای مسئولانه درقبال محیطزیست منجر میشود (عباسزاده و همکاران، 1395: 63). استفادة گستردة پژوهشگران در کشورهای مختلف از پارادایم جدید زیستمحیطی نشان میدهد این الگو ابزار مناسبی برای سنجش نگرش به محیطزیست است و چهارچوبی برای توضیح رفتار زیستمحیطی ارائه میکند (Ntanos et al., 2019: 17). درمجموع میتوان بیان داشت که راه اصلی حفاظت از جنگلها، تغییر رفتار، طرز تلقی و نگاه خودخواهانة انسان به جنگلهاست. تنها باورها و نگرشهایی خواهد توانست به حفظ تعادل زیستبومهای طبیعی مانند جنگلها کمک کند که انسان را جزئی از طبیعت میداند و به غلبة انسان بر طبیعت باور ندارد؛ با این حال کسب سود و مسائل اقتصادی موجب شده است در بسیاری مناطق و ازجمله نواحی شمال کشور، تغییر کاربری اراضی جنگلی بهمثابة یک تهدید مطرح باشد؛ این در حالی است که به دلیل مساحت کم جنگلها در کشور، حفظ این منابع ارزشمند از اهمیت دوچندان برخوردار است؛ در این زمینه مطالعات نشان دادهاند رویکردهای نرم (انسانی و اجتماعی) میباید نسبت به رویکردهای فنی و سخت (فیزیکی) برای حفاظت از طبیعت در اولویت باشند (عابدی سروستانی، 1397: 6). پژوهشها دربارة ادراک کاربری اراضی جنگلی محدودند (Gilg, 2009: S76)، اما مطالعات مختلفی دربارة نگرشهای عمومی به محیطزیست انجام شده است؛ برای نمونه پور و سعادتیار (1391) به این نتیجه رسیدند که نگرش زیستمحیطی، پیشبینیکنندهای قوی برای رفتار مسئولانة زیستمحیطی است. همچنین مطالعات محمدیتمری و احمدوند (1396) و عباسزاده و همکاران (1395) نشان داد بین نگرش و رفتار مسئولانة زیستمحیطی رابطهای معنادار وجود دارد. حجازی و همکاران (1393) نیز نشان دادند نگرشهای زیستمحیطی بر رفتارهای زیستمحیطی روستاییان تأثیر دارد. دانلپ و ونلیر[3] (1978) با بررسی پارادایم جدید زیستمحیطی به این نتیجه رسیدند که بین نگرشها و رفتارهای مسئولانه درقبال محیطزیست، رابطة مثبت معناداری وجود دارد. در پژوهش انجامشده در یونان مشخص شد نگرش به پارادایم جدید زیستمحیطی، موضوعی چندبعدی است که افزایش آگاهیهای زیستمحیطی را در بین مردم نشان میدهد. این پژوهش نشان داد نگرش به پارادایم جدید زیستمحیطی با منطقة سکونت افراد نیز ارتباط دارد (Ntanos et al., 2019: 1). پژوهشی دیگر حاکی است بررسی دیدگاه دربارة محیطزیست در قالب پارادایم جدید زیستمحیطی میتواند بخشی از رفتار زیستمحیطی افراد را تبیین کند (Imran et al., 2014: 135)؛ به این ترتیب دور از انتظار نیست که نگرش ساکنان روستاهای حاشیة جنگل بر رفتار با جنگل و وضعیت آنها تأثیرگذار باشد. از آنجا که تا زمان حاضر، مطالعة مشخصی دربارة دیدگاه و نگرش ساکنان روستاهای حاشیة جنگل به محیطزیست و وضعیت جنگلها یافت نشد، این پژوهش با هدف بررسی این موضوع در قالب پارادایم جدید محیطزیستی انجام شد. پرسش اصلی پژوهش این است که آیا ساکنان روستاهای حاشیة جنگل، دیدگاه مساعدی به محیطزیست دارند و این دیدگاه چه ارتباطی با نگرش آنان به تغییر کاربری اراضی جنگلی و وضعیت جنگلها دارد. فرضیههای پژوهش به شرح زیر است: فرضیة اول (H01): گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی ساکنان روستاهای حاشیة جنگل با بیشترین تخریب با گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی ساکنان روستاهای حاشیة جنگل با کمترین تخریب تفاوتی ندارد. فرضیة دوم (H02): نگرش به تغییر کاربری اراضی جنگلی ساکنان روستاهای حاشیة جنگل با بیشترین تخریب با نگرش به تغییر کاربری اراضی جنگلی ساکنان روستاهای حاشیة جنگل با کمترین تخریب تفاوتی ندارد. فرضیة سوم (H03): بین گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی و نگرش به تغییر کاربری اراضی جنگلی رابطة مستقیم وجود دارد. فرضیة چهارم (H04): در گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی بین زنان و مردان ساکن در روستاهای حاشیة جنگل تفاوتی وجود ندارد.
روششناسی پژوهش استان گلستان از شرق به استان خراسان شمالی، از غرب به استان مازندران، از جنوب به استان سمنان و از شمال شرق به کشور ترکمنستان محدود است. مساحت این استان 20438 کیلومترمربع است. جنگلها از گلوگاه در غرب تا گلیداغ در شرق استان و در حدود 260 کیلومتر امتداد دارند. گونههای با ارزشی مانند بلندمازو، راش، توسکا، افرا، آلولک، بارانک، ملج، نمدار، شیردار، ون و گردو و همچنین گونههای نادری مانند سرخدار، سرونوش و زربین در این جنگلها وجود دارند. شکل 1 پهنهبندی کاربری اراضی استان گلستان را نشان میدهد (استانداری استان گلستان، 1397).
شکل 1. پهنهبندی کاربری اراضی استان گلستان Figur 1. Land use zoning of Golestan province
این پژوهش با روش پیمایشی انجام شد. برای تعیین جمعیت مطالعهشده، نخست فهرست روستاهای واقع در حاشیة جنگل آماده شد که ازنظر ادارة کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گلستان، بیشترین و همچنین کمترین تخریب اراضی جنگلی را داشتند و در هر گروه، 10 روستا و درمجموع، 20 روستا با جمعیت 7038 خانوار از 10 شهرستان استان را شامل شد. حجم نمونة مورد نیاز با استفاده از جدول کرجسی-مورگان برابر با 364 به دست آمد. نمونهگیری به روش طبقهبندیشده تصادفی انجام شد. بدین منظور هر گروه از روستاهای دارای بیشترین یا کمترین تخریب اراضی جنگلی، یک طبقه در نظر گرفته شدند؛ سپس نیمی از روستاها در هر طبقه بهطور تصادفی برای مطالعه انتخاب شدند که 1443 خانوار در پنج روستای دارای بیشترین تخریب جنگل و 1244 خانوار در پنج روستای دارای کمترین تخریب جنگل در 6 شهرستان استان را شامل شد. با توجه به تعداد خانوارهای هر روستا و با استفاده از روش انتساب متناسب، تعداد نمونة لازم از خانوارهای هر روستا بهصورت تصادفی انتخاب و از هر خانوار انتخابی، با یک نفر از اعضای خانوار که دستکم 20 سال داشت، مصاحبه و در ادامه پرسشنامه تکمیل شد؛ سپس دادههای بهدستآمده با نرمافزار SPSS19 تجزیه و تحلیل شد. جدول 1. فهرست روستاهای حاشیةجنگل دارای بیشترین و کمترین تخریب در استان گلستان Table 1. List of forest edge village with the most and least destruction in Golestan province
جدول 2. تعداد نمونة بررسیشده در روستاهای مطالعهشده Table 2. Number of samples in the studied villages
اطلاعات لازم با کمک پرسشنامه جمعآوری شد که دربرگیرندة پرسشهایی دربارة ویژگیهای جمعیتشناختی، گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی و نگرش به تغییر کاربری اراضی جنگلی بود. پرسشهای مربوط به پارادایم جدید زیستمحیطی شامل 15 گویه میشد که براساس شاخص دانلاپ و همکاران[4] (2000) طراحی شد و هر گویه در طیف پنج گزینهای لیکرت شامل کاملاً مخالفم (1)، مخالفم (2)، نظری ندارم (3)، موافقم (4) و کاملاً موافقم (5) مورد پرسش قرار گرفت. نگرش به تغییر کاربری اراضی جنگلی با 26 پرسش در قالب طیف لیکرت پنج گزینهای شامل کاملاً مخالفم (1)، مخالفم (2)، نظری ندارم (3)، موافقم (4) و کاملاً موافقم (5) بررسی شد. این پرسشها با انجام مطالعة کتابخانهای، جستوجوی اینترنتی و مصاحبه با کارشناسان ادارة کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گلستان و اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و با توجه به مؤلفههای نگرش شامل شناخت تغییر کاربری اراضی جنگلی، جهتگیری احساسی به تغییر کاربری اراضی جنگلی و آمادگی برای عمل (تغییر کاربری اراضی جنگلی) طراحی شد. روایی پرسشنامه با روایی صوری تأیید شد. برای این کار، پرسشنامه در اختیار سه نفر از استادان گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و همچنین کارشناسان ادارة کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گلستان قرار گرفت و پس از کسب نظرات، اصلاحات لازم در پرسشنامه انجام شد. برای بررسی پایایی پرسشنامه از مطالعة راهنما[5] استفاده شد؛ بدین منظور پرسشنامه را 30 نفر از افراد مشابه و خارج از منطقه تکمیل کردند. ضریب آلفای کرونباخ برای گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی برابر با 875/0 و برای نگرش به تغییر کاربری اراضی جنگلی برابر با 894/0 به دست آمد که بیانکنندة پایایی مناسب پرسشنامه بود. برای تعیین سطوح گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی از روش ISDM[6] استفاده شد که برمبنای میانگین و انحراف معیار و با استفاده از فرمول زیر انجام میشود: Min< A≤ Mean-sd کم = A Mean-sd Mean<C≤ Mean+sd خوب = C Mean+sd<D≤ Max عالی = D
یافتههای پژوهش تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد نیمی از نمونهها مرد و نیمی دیگر زن بودند. دامنة سنی افراد بین 20 تا 65 سال متغیر بود و میانگین آن برابر با 7/37 با انحراف معیار 43/10 به دست آمد. بیشترین فراوانی مربوط به 20 تا 35 سال (8/41 درصد) و کمترین مربوط به 47 تا 65 سال (22 درصد) بود؛ همچنین 2/80 درصد افراد متأهل بودند. سطح تحصیلات بیشتر افراد در مقطع اول تا سوم راهنمایی (6/29 درصد) و کمترین آن مربوط به افراد بیسواد (4/7 درصد) بود. ازنظر شغلی نیز 22 درصد کشاورز و دامدار، 1/13 درصد دولتی، 6/28 درصد خانهدار، 3/26 درصد تجاری و آزاد، 1/4 درصد محصل و 9/5 درصد نیز ازکارافتاده، بازنشسته و بیکار بودند (جدول 3). جدول 3. توزیع فراوانی مشخصات عمومی افراد مطالعهشده Table 3. Frequency distribution of general characteristics of the participants
توزیع فراوانی پاسخهای دادهشده به گویههای گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی در جدول 4 نشان داده شده است. در این جدول بیشترین میانگین به گویة «گیاهان و حیوانات به اندازة آدمی حق حیات دارند» با میانگین 08/4 و کمترین میانگین به گویة «این حق مسلم انسانهاست که برای برطرفکردن نیازهایشان هر طور که میخواهند طبیعت را تغییر دهند» مربوط است. برای محاسبة امتیاز کل گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی، نخست گویههای 1، 3، 6، 5، 8، 10 و 11 با بقیة گویهها همراستا شدند. برای این کار امتیاز عددی گزینة خیلی کم به خیلی زیاد، گزینة کم به زیاد، گزینة خیلی زیاد به خیلی کم و گزینة زیاد به کم تغییر یافت؛ سپس جمع عددی امتیاز گویههای این شاخص بهمثابة امتیاز کل گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی در نظر گرفته شد؛ بدین ترتیب دامنة امتیاز ممکن از 15 تا 75 متغیر است. بیشینه، کمینه و انحراف معیار امتیاز این شاخص به ترتیب برابر با 67، 36 و 34/6 به دست آمد. میانگین نیز 14/50 بود که بر طیف 1 تا 5 با 34/3 برابر میشود؛ این امر بیانکنندة گرایش نسبتاً خوب پاسخگویان به پارادایم جدید زیستمحیطی است. جدول 4. میانگین، انحراف معیار و اولویت گویههای پارادایم جدید زیستمحیطی Table 4. Mean, standard deviation and rank of the items of the new environmental paradigm
جدول 5 سطوح گرایش افراد مطالعهشده را به پارادایم جدید زیستمحیطی نشان میدهد که با روش ISDM به دست آمده است؛ بر این اساس گرایش 7/15 درصد از افراد به پارادایم جدید زیستمحیطی در حد ضعیف، 4/38 درصد در حد نسبتاً خوب، 3/31 درصد در حد خوب و 6/14 درصد در حد عالی است. جدول 5. سطوح گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی Table 5. Levels of attitude towards the new environmental paradigm
در ادامه، امتیاز شاخص نگرش به تغییر کاربری اراضی جنگلی با جمع نمرات سوالات مربوط به این شاخص محاسبه شد؛ به نحوی که امتیاز بیشتر این شاخص، بیانکنندة نگرش مساعدتر (موافقتر) به تغییر کاربری اراضی جنگلی است. نتایج نشان داد در بین روستاییان امتیاز این شاخص از 26 تا 99 متغیر است و میانگین آن برابر با 82/57 و با انحراف معیار 17/16 به دست آمد؛ بر این اساس نگرش آنان به تغییر کاربری اراضی جنگلی در حد متوسط ارزیابی میشود. بهمنظور آزمون فرضیههای اول و دوم پژوهش یعنی مقایسة گرایش روستاییان به پارادایم جدید زیستمحیطی و همچنین نگرش آنان به تغییر کاربری اراضی با توجه به متغیر میزان تخریب اراضی جنگلی حاشیة روستا، از آزمون مقایسة میانگین رتبهای استفاده شد. گفتنی است نتایج آزمون کولموگروف- اسمیرنف نشان داد توزیع متغیرهای گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی و نگرش به تغییر کاربری اراضی نرمال نیست؛ بنابراین از آزمون من- ویتنی استفاده شد. با توجه به نتایج و سطح معناداری بهدستآمده میتوان نتیجه گرفت که ساکنان واقع در روستاهایی که جنگلهای نزدیک آنان بیشترین تخریب را داشته است، گرایش ضعیفتری به پارادایم جدید زیستمحیطی و درمقابل نگرش قویتری به تغییر کاربری اراضی جنگلی داشتهاند؛ به بیان دیگر آمادگی بیشتری برای تغییر کاربری اراضی جنگلی در آنها وجود دارد (جدول 6)؛ بدین ترتیب فرضیههای اول و دوم پژوهش رد میشود. جدول 6. مقایسة گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی و نگرش به تغییر کاربری اراضیجنگلی در روستاهای مطالعهشده Table 6. Comparison of attitude towards the new environmental paradigm and the attitude towards forest land use change in the studied villages
برای آزمون فرضیة سوم پژوهش یعنی بررسی ارتباط گرایش روستاییان حاشیة جنگل به پارادایم جدید زیستمحیطی با نگرش آنان به تغییر کاربری اراضی، از آزمون همبستگی اسپیرمن- رو استفاده شد. نتایج این آزمون نشان داد بین این دو متغیر، همبستگی منفی و معنادار وجود دارد (01/0>P، 519/0- =r)؛ به بیان دیگر با بهترشدن گرایش افراد به پارادایم جدید زیستمحیطی، نگرش آنان به تغییر کاربری اراضی ضعیفتر میشود و آنان تمایل کمتری به تغییر کاربری اراضی جنگلی مییابند و برعکس (شکل 2).
شکل 2. همبستگی گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی و نگرش به تغییر کاربری اراضی جنگلی Figure 2. Correlation of attitude towarde the new environmental paradigm and attitude to forest land use change
برای آزمون فرضیة چهارم پژوهش یعنی مقایسة گرایش زنان و مردان به پارادایم جدید زیستمحیطی، از آزمون من- ویتنی استفاده شد. با توجه به نتایج و سطح معناداری بهدستآمده میتوان نتیجه گرفت که زنان و مردان از این نظر تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند (جدول 7)؛ بدین ترتیب فرضیة چهارم پژوهش پذیرفته میشود.
جدول 7. مقایسة گرایش به پارادایم جدید زیستمحیطی در بین زنان و مردان Table 7. Comparison of attitude towards the new environmental paradigm among men and women
نتیجهگیری و پیشنهادها نتایج پژوهش حاضر بیانکنندة گرایش نسبتاً خوب افراد مطالعهشده به پارادایم جدید زیستمحیطی است. این نتیجه که نگاه مناسب و دوستانة روستاییان ساکن حاشیة جنگل را به طبیعت و محیطزیست نشان میدهد، حاکی است روستاییان گرایش منفی به محیطزیست ندارند و حامی و طرفدار آن هستند. این یافته با نتایج مطالعة صالحی (1389) سازگار است؛ این در حالی است که سایر مطالعات نیز نشاندهندة اهمیت دیدگاههای زیستمحیطی در پیشبینی نوع رفتار افراد با طبیعت است (عباسزاده و همکاران، 1395: 61). البته باید یادآور شد که نظام ارزشی افراد به صورتی است که معمولاً ترکیبی از جهتگیریهای ارزشی را درقبال محیطزیست دارند (عابدی سروستانی، 1394: 339) و مطالعات نشان دادهاند دیدگاههای مناسب دربارة طبیعت ضرورتاً به اعمال و رفتارهای مناسب با آن منجر نمیشود (فردوسی و همکاران، 1386: 262)؛ اما دستکم ازنظر نوع نگاه به طبیعت و محیطزیست، وضعیت نسبتاً مناسبی در بین روستاییان مطالعهشده وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد زنان و مردان ازنظر گرایش به محیطزیست تفاوتی با یکدیگر ندارند، اما مطالعات انجامشده در کشورهای دیگر عمدتاً بیانکنندة دغدغة بیشتر زنان درقبال محیطزیست بوده است (Ramstetter and Habersack, 2020: 1; Lee et al., 2013: 36). با رجوع به یافتههای پژوهش انجامشده دربارة شهروندان گرگان بهتر میتوان درک کرد که نگرشها به محیطزیست، موضوعی اجتماعی و فرهنگی است؛ زیرا در این مطالعه، زنان و مردان ازنظر ارزشگذاری محیطزیست و گرایش به اخلاق زیستمحیطی تفاوتی با یکدیگر نداشتند (عابدی سروستانی و شهرکی، 1398: 30)؛ با این حال ساکنان روستاهایی که جنگلهای حاشیة آنان کمترین تخریب را داشته است، گرایش مساعدتری به پارادایم جدید زیستمحیطی داشتهاند. این یافته تأییدی بر ارتباط بین نوع نگاه افراد به محیطزیست و کیفیت محیطزیست آنان است و با یافتههای سایر پژوهشگران همراستاست (عباسزاده و همکاران، 1395: 61؛ صالحی، 1389: 225؛ Halkos and Matsiori, 2017: 61)؛ اما باید توجه داشت که گرایش به دیدگاههای حامی محیطزیست، یک متغیر در کنار سایر متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که بر کیفیت محیطزیست تأثیر میگذارد؛ بنابراین در کنار دیدگاههای زیستمحیطی، بررسی اثر سایر عوامل بر وضعیت جنگلها مهم است. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد نگرش افراد به تغییر کاربری اراضی جنگلی در حد متوسط است که وضعیتی نهچندان مناسب را در بین روستاییان مطالعهشده نشان میدهد؛ زیرا ازنظر احساسی نشان از آمادگی متوسط روستاییان برای تغییر کاربری اراضی دارد؛ این در حالی است که ساکنان روستاهایی که اراضی جنگلی حاشیة آنها بیشترین تخریب را داشته است، نگرش مساعدتری به تغییر کاربری اراضی جنگلی داشتهاند و از این نظر آمادگی بیشتری در آنها وجود دارد. این یافته این نگرانی را به وجود میآورد که اگر شرایط برای تغییر اراضی جنگلی فراهم باشد، ازنظر نگرشی با مقاومت چندان روستاییان مواجه نشود. البته یافتة دیگر پژوهش نشان داد بین نگرش روستاییان به تغییر کاربری اراضی جنگلی و گرایش آنان به پارادایم جدید زیستمحیطی، همبستگی منفی و معنادار وجود دارد؛ به بیان دیگر با بهترشدن دیدگاه افراد به پارادایم جدید زیستمحیطی، نگرش آنان به تغییر کاربری اراضی جنگلی ضعیفتر میشود؛ بنابراین میتوان امیدوار بود که با تقویت دیدگاههای حامی محیطزیست، از نگرشهای حامی تغییر کاربری اراضی جنگلی کاسته شود؛ بر این اساس در برنامههای مدیریت و حفاظت از جنگلها میباید دیدگاه مردم به محیطزیست و حفاظت از اراضی جنگلی بهمثابة موضوعی مهم مدنظر قرار گیرد. بدین منظور پیشنهاد میشود با اجرای برنامههای مشارکتی درزمینة مدیریت و حفاظت از جنگلها، فرصت کسب آگاهی و شناخت کافی دربارة اهمیت و کارکردهای جنگل برای روستاییان فراهم شود تا از این راه دیدگاه آنان به جنگل بهبود یابد؛ همچنین تشکیل انجمنهای دوستدار جنگل در روستاها، زمینة مناسبی برای اجرای برنامههای حفاظت از جنگل و افزایش دانش، آگاهی و مسئولیتپذیری مردم محلی درقبال جنگل محسوب میشود. پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی دربارة پیامدهای منفی تغییر کاربری اراضی جنگلی و ضرورت صیانت از جنگلها، از دیگر پیشنهادهای پژوهش حاضر برای اصلاح و تضعیف نگرشهای نامناسب به حفاظت از جنگلهاست. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
References: - Abedi Sarvestani, A., & Ingram, V. (2020).Perceptions and Practices of Rural Council Participatory Forest Governance: Closed Co-Management in Chehel-Chay, Iran. Journal of Forest Policy and Economics, 117, 1-10. - Amerigo, M., Garcia, J. A., & Cortes, P. (2017). Analysis of Environmental Attitudes and Behaviors: An Exploratory Study with a Sample of Brazilian University Students. Journal of Ambiente and Sociedade, 20(3), 1-20. - Barr, S. (2004). Are We All Environmentalists Now? Rhetoric and Reality in Environmental Action. Geoforum, 35(2), 231-249. - Barrow, C. J. (2004). Environmental Management and Development. London: Routledge. - Bishet, B., & Ctivan, S. (1998). Land Use Planning for Sustainable Resource Development in Komaon Lesser Himalaya. A Study of the Gomti Watershed. Journal of Sustainable Development and World Ecology, 3, 23-24. - Blankenberg, A. K., & Alhusen, H. (2019). On the Determinants of Pro-Environmental Behavior: A Literature Review and Guide for the Empirical Economist. Cege Discussion Papers, No. 350, University of Göttingen, Center for European, Governance and Economic Development Research. - Catton Jr, W. R., & Dunlap, R. E. (1980). A New Ecological Paradigm for Post-Exuberant Sociology. Journal of American Behavioral Scientist, 24(1), 15-47. - Dagher, G., & Itani, O. (2012). The Influence of Environmental Attitude, Environmental Concern and Social Influence on Green Purchasing Behavior. Journal of Review of Business Research, 12(2), 104-110. - Deng, J., Walker, G. J., & Swinnerton, G. (2006). A Comparison of Environmental Values and Attitudes Between Chinese in Canada and Anglo-Canadians. Journal of Environment and Behavior, 38(1), 22-47. - Dumanskia, J., & Pieri, C. (2000). Land Quality Indicators: Research Plan. Agriculture, Ecosystems, and Environment, 81(2), 93-102. - Dunlap, R. E., & VanLiere, K. D. (1978). The New Environmental Paradigm: A Proposed Measuring Instrument and Preliminary Results. Journal of Environmental Education, 9(4), 10-19. - Dunlap, R. E., Kent, D. V. L., Mertig, G. A., & Jones, R. E. (2000). Measuring Endorsement of the New Environmental Paradigm: A Revised NEP Scale. Journal of Social Issues, 56(3), 425-442. - Ertz, M., Karakas, F., & Sarigöllü, E. (2016). Exploring Pro-Environmental Behaviors of Consumers: An Analysis of Contextual Factors, Attitude, and Behaviors. Journal of Business Research, 69(10), 3971-3980. - Gilg, A. (2009). Perceptions about Land Use. Land Use Policy, 26(1), S76-S82. - Halkos, G., & Matsiori, S. (2017). Environmental Attitude, Motivations and Values for Marine Biodiversity Protection. Journal of Behavioral and Experimental Economics, 69, 61-70. - Hanafi, J., & Jauffret, S. (2008). Are Long-Term Vegetation Dynamics Useful in Monitoring and Assessing Desertification Processes in the Arid Steppe, Southern Tunisia. Journal of Arid Environments, 72(4), 557-572. - Helming, K., Perez-Soba, M., & Tabbush, P. (Eds.). (2008). Sustainability Impact Assessment of Land Use Changes. Denmark: Springer Science & Business Media. - Hernandez, B., Suarez, E., Martinez-Torvisco, J., & Hess, S. (2000). The Study of Environmental Beliefs by Facet Analysis, Research in the Canary Islands, Spain. Journal of Environment and Behavior, 32(5), 612-636. - Imran, H., Arif, I., Cheema, S., & Azeem, M. (2014). Relationship Between Job Satisfaction, Job Performance, Attitude Towards Work and Organizational Commitment. Entrepreneurship and Innovation Management Journal, 2(2), 135-144. - Kaiser, F. G. (2006). A Moral Extension of the Theory of Planned Behavior: Norms and Anticipated Feelings of Regret in Conservationism. Journal of Personality and Individual Differences, 41(1), 71-81. - Lee, E., Park, N. K., & Hun, J. H. (2013). Gender Difference in Environmental Attitude and Behaviors in Adoption of Energy-Efficient Lighting at Home. Journal of Sustainable Development, 6(9), 36-50. - Liu, X., Zou, Y., & Wu, J. (2018). Factors Influencing Public-Sphere Pro-Environmental Behavior among Mongolian College Students: A Test of Value-Belief-Norm Theory. Sustainability, 10(5), 1384. - Milbrath, L. W. (1985). Environmentalists: Vanguard for a New Society. New York: SUNY Press. - Ntanos, S., Kyriakopoulos, G., Skordoulis, M., Chalikias, M., & Arabatzis, G. (2019). An Application of the New Environmental Paradigm (NEP) Scale in a Greek Context. Energies, 12, 1-18. - Paul, B. K., & Rashid, H. (2017). Climatic Hazards in Coastal Bangladesh: Non-Structural and Structural Solutions. Oxford: Butterworth-Heinemann. - Porter, M. J. (2021). Environmental Science and Management. Available at: https://www.soas.ac.uk/cedep-demos/000_P500_ESM_K3736-Demo/unit1/page_08.htm - Poskus, M. S. (2018). Personality and Pro-Environmental Behaviour. Journal of Epidemiology & Community Health, 72, 969-970. - Ramstetter, L., & Habersack, F. (2020). Do Women Make a Difference? Analysing Environmental Attitudes and Actions of Members of the European Parliament. Environmental Politics, 29(6), 1063-1084. - Shobeiri, S. M., Alihosseini, S. H., Meiboudi, H., & Saradipour, A. (2015). Preschool Educators Qualifications for Environmental Education of Children in Iran. Journal of Educational and Management Studies, 5(1), 22-26. - Simon-Brown, V. (2004). Intelligent Consumption: Addressing Consumer Responsibilities for Natural Resources and Beyond. Journal of Extension, 42(5), 1-9. Available at: http://www.joe.org/joe/2004august/a1.shtml. - Symeonakis, E., Calvo-Cases, A., & Arnau, E. (2007). Land Use Change and Land Degradation in Southeastern Mediterranean Spain. Journal of Environmental Management, 40(1), 80-94. - World Commission on Environment and Development (1987). Our Common Future. Oxford: Oxford University Press. - Zolfaqari, A. A., & Hajj-Abbasi, M. A. (2008). The Effects of Land Use Change on Physical Properties and Water Repellency of Soils in Lordegan Forest and Freidunshar Pasture. Journal of Water and Soil, 22(2), 251-262.
منابع ابراهیمیان، میثم، (1390). بررسی عوامل مؤثر بر تخریب جنگلها و راهکارهای ترویجی مقابله با آن از دیدگاه کارشناسان ادارة کل منابع طبیعی استان مازندران، پایاننامة کارشناسی ارشد، استاد راهنما: چیذری، محمد، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدة کشاورزی. استانداری استان گلستان، (1397). سالنامة آماری استان گلستان، گرگان، معاونت برنامهریزی استانداری گلستان. پور، سمیرا، سعادتیار، فهیمهسادات، (۱۳۹۱). تحلیل و بررسی نگرشها و نیات رفتاری مسئولانة زیستمحیطی با توجه به شهروند زیستمحیطی، مجلة راهبرد یاس، شمارة ۲۹، 214-197. درودیان، حمیدرضا، درودیان، عاطفه، (1396). پیامدهای اجتماعی و بومشناختی تغییر بیرویة کاربری اراضی کشاورزی، مدیریت اراضی، سال 5، شمارة 2، 81-97. حجازی، سحاب، اللهدادی، مریم، آبگینهچی، زهرا، (1393). دستیابی به تعادل زیستمحیطی و حفظ منابع طبیعی با بهکارگیری کامپوزیتهای زیستی، نخستین همایش ملی توسعة پایدار منابع طبیعی تجدیدشونده، مهرماه، همدان، مرکز توسعة پایدار علم و صنعت فرزین. رحیمی، اکبر، (1396). تغییرات کاربری زمین شهری و اثر آن بر کاربریهای عمومی در شهر، جغرافیا و برنامهریزی، سال 21، شمارة 59، 65-88. صالحی، صادق، (1389). نگرش جدید به محیطزیست و مصرف انرژی، فصلنامة انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، سال 6، شمارة 20، 243-226. صدرموسوی، میرستار، پورمحمدی، محمدرضا، رحیمی، اکبر، (1394). تحلیلی بر تغییرات کاربری زمین شهری با استفاده از مدل تحول زمین، نمونة موردی: شهر تبریز، جغرافیا و برنامهریزی، سال 19، شمارة 54، 209-189. عابدی سروستانی، احمد، (1397). اخلاق محیطزیست و نقش آن در صیانت از طبیعت، مجلة طبیعت ایران، سال 3، شمارة 2، 9-6. عابدی سروستانی، احمد، (1394). ارزشها و رفتارهای دوستدار محیطزیست: مطالعهای در پارکهای جنگلی استان گلستان، جغرافیا و برنامهریزی محیطی، سال 26، شمارة 3، 342-329. عابدی سروستانی، احمد، شهرکی، محمدرضا، (1398). بررسی رابطة اخلاق محیطزیستی و رفتارهای حامی محیطزیست در بین ساکنان شهر گرگان، گزارش طرح پژوهشی شماره 6-374-96، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان. عابدی سروستانی، احمد، شاهولی، منصور، محققداماد، سید مصطفی، (1391). مبانی و رهیافتهای اخلاق زیستمحیطی، تهران، مؤسسة پژوهشی حکمت و فلسفة ایران. عابدی سروستانی، احمد، شاهولی، منصور، (1391). تعامل انسان با طبیعت: یک واکاوی هنجاری، تحقیقات جغرافیایی، سال 27، شمارة 4، 32-1. عابدی سروستانی، احمد، شاهولی، منصور، (1387). ضرورت و ویژگیهای پژوهش در اخلاق زیستمحیطی، اخلاق در علوم و فناوری، سال 3، شمارة 3 و 4، 61-56. عباسزاده، محمد، بنیفاطمه، حسین، علیزاده اقدم، محمدباقر، علوی، لیلا، (1395). تأثیرمداخلهای نگرشمسئولانةزیستمحیطیبررابطة بیندلبستگیمکانیورفتارمسئولانة زیستمحیطی، مجلة جامعهشناسی کاربردی، سال 27، شمارة 2، 80-61. فائو، (1399). همهچیز دربارة جنگلها، ترجمه شهره صدری، رشد آموزش علوم زمین، دورة 3، شمارة 7، 31-24. فردوسی، سیما، مرتضوی، شهرناز، رضوانی، نعیمه، (1386). رابطة بین دانش زیستمحیطی و رفتارهای محافظت از محیط، پژوهشنامة علوم انسانی، شمارة 53، 266-253. کریمی، یوسف، (1382). روانشناسی اجتماعی (نظریهها، مفاهیم، کاربردها)، چاپ اول، تهران، نشر ارسباران. عصاره، محمدحسن، سیداخلاقی، سید جعفر، (1388). سند راهبردی توسعة تحقیقات منابع طبیعی ایران: مبانی، راهبردها و راهکارها، تهران، مؤسسة تحقیقات جنگلها و مراتع. محمدی تمری، زکریا، احمدوند، مصطفی، (1396). نگرشروستاییانبهمدیریتمشارکتیجنگل؛ موردمطالعه:روستاهایحاشیة جنگلبخشمارگونشهرستانبویراحمد، مجلة علوم ترویج و آموزش کشاورزی ایران، جلد 13، شمارة 1، 174-161. میرآخورلو، خسرو، اخوان، رضا، (1396). ارزیابی تغییرات سطح جنگلهای هیرکانی از سال 1383 تا 1395، نشریة طبیعت ایران، سال 2، شمارة 3، 45-40. Abedi Sarvestani, A., Ingram, V., (2020). Perceptions and practices of rural council participatory forest governance: Closed co-management in Chehel-Chay, Iran, Forest Policy and Economics, Vol 117, Pp 1-10. Amerigo, M., Garcia, J.A., Cortes, P., (2017). Analysis of environmental attitudes and behaviors: An exploratory study with a sample of Brazilian university students, Ambiente & Sociedade, Vol 20, No 3, Pp 1-20. Barr, S., (2004). Are we all environmentalists now? Rhetoric and reality in environmental action, Geoforum, Vol 35, No 2, Pp 231-249. Barrow, C.J., (2004). Environmental Management and Development, London, Routledge. Bishet, B., Ctivan, S., (1998). Land use planning for sustainable resource development in Komaon Lesser Himalaya. A study of the Gomti watershed, Journal of Sustainable Development and World Ecology, Vol 3, Pp 23-24. Blankenberg, A.K., Alhusen, H., (2019). On the determinants of pro-environmental behavior: A literature review and guide for the empirical economist, cege Discussion Papers, No. 350, University of Göttingen, Center for European, Governance and Economic Development Research. Catton Jr, W.R., Dunlap, R.E., (1980). A newecological paradigm for post-exuberant sociology, American Behavioral Scientist, Vol 24, No 1, Pp 15-47. Deng, J., Walker, G.J., Swinnerton, G., (2006). A comparison of environmental values and attitudes between Chinese in Canada and Anglo-Canadians, Environment and Behavior, Vol 38, No 1, Pp 22-47. Dumanskia, J., Pieri, C., (2000). Land quality indicators: Research plan, Agriculture, Ecosystems and Environment, Vol 81, Pp 93-102. Dunlap, R.E., Kent, D.V.L., Mertig, G.A., Jones, R.E., (2000). Measuring endorsement of the new environmental paradigm: A revised NEP scale, Journal of Social Issues, Vol 56, No 3, Pp 425-442. Dunlap, R.E., VanLiere, K.D., (1978). The new environmental paradigm: Aoposed measuring instrument and preliminary results, Journal of Environmental Education, Vol 9, No 4, Pp 10-19. Ertz, M., Karakas, F., Sarigöllü, E., (2016). Exploring pro-environmental behaviors of consumers: An analysis of contextual factors, attitude, and behaviors, Journal of Business Research, Volume 69, No 10, Pp 3971-3980, Gilg, A., (2009). Perceptions about land use, Land Use Policy, Vol 26, No 1, Pp S76-S82. Grace, K.D., Omar, S.I., (2012), The influence of environmental attitude, environmental concern and social influence on green purchasing behavior, Review of Business Research, Vol 12, No 2, Pp 104-110. Halkos, G., Matsiori, S., (2017). Environmental attitude, motivations and values for marine biodiversity protection, Journal of Behavioral and Experimental Economics, Vol 69, Pp 61-70. Hanafi, j., Jauffret, S., (2008). Are long-term vegetation dynamics useful in monitoring and assessing desertification processes in the arid steppe, southern Tunisia, Journal of Arid Environments, Vol 74, No 4, Pp 557-572. Helming, K., Perez-Soba, M., Tabbush, P., (2008). Sustainability Impact Assessment of Land Use Changes, Denmark, Springer. Hernandez, B., Suarez, E., Martinez-Torvisco, J., Hess, S., (2000). The study of environmental beliefs by facet analysis, research in the Canary Islands, Spain, Environment and Behavior, Vol 32, No 5, Pp 612-636. Imran, H., Arif, I., Cheema, S., Azeem, M., (2014). Relationship between job satisfaction, Job performance, attitude towards work and organizational commitment, Entrepreneurship and Innovation Management Journal, Vol 2, No 2, Pp 135-144. Kaiser, F.G., (2006). A moral extension of the theory of planned behavior: Norms and anticipated feelings of regret in conservationism, Personality and Individual Differences, Vo 41, Pp 71-81. Lee, E., Park, N.K., Hun, J.H., (2013). Gender difference in environmental attitude and behaviors in adoption of energy-efficient lighting at home, Journal of Sustainable Development, Vol 6, No 9, Pp 36-50. Liu, X., Zou, Y., Wu, J., (2018). Factors influencing public-sphere pro-environmental behavior among Mongolian college students: A test of value-belief-norm theory, Sustainability, Vol 10, No 5. Pp 1384, DOI: 10.3390/su10051384. Milbrath, L.W., (1985). Environmentalists: Vanguard for a New Society, New York, SUNY Press. Ntanos, S., Kyriakopoulos, G., Skordoulis, M., Chalikias, M., Arabatzis, G., (2019). An application of the new environmental paradigm (NEP) scale in a Greek context, Energies, Vol 12, Pp 1-18. Paul, B.k., Rashid, H., (2017). Climatic Hazards in Coastal Bangladesh: Non-Structural and Structural Solutions, Oxford, Butterworth-Heinemann. Porter, M.J., (2021). Environmental Science and Management, Available at: https://www.soas.ac.uk/cedep-demos/000_P500_ESM_K3736-Demo/unit1/page_08.htm Poskus, M.S., (2018). Personality and pro-environmental behaviour, Journal of Epidemiology & Community Health, Vol 72, Pp 969-970. Ramstetter, L., Habersack, F., (2020). Do women make a difference? Analysing environmental attitudes and actions of Members of the European Parliament, Environmental Politics, Vol 29, No 6, Pp 1063-1084. Shobeiri, S.M., Alihosseini S.H., Meiboudi, H., Saradipour, A., (2015). Preschool educators qualifications for environmental education of children in Iran, Journal of Educational and Management Studies, Vol 5, No 1, Pp 22-26. Simon-Brown, V., (2004). Intelligent consumption: Addressing consumer responsibilities for naturalresources and beyond, Journal of Extension, Vol 42, No 5, Available at: http://www.joe.org/joe/2004august/a1.shtml. Symeonakis, E., Calvo-Cases, A., Arnau, E., (2007). Land use change and land degradation in Southeastern Mediterranean Spain, Environmental Management, Vol 40, No 1, Pp 80-94. World Commission on Environment and Development, (1987). Our Common Future, Oxford, Oxford University Press. Zolfaqari, A.A., Hajj-Abbasi, M.A., (2008). The effects of land use change on physical properties and water repellency of soils in Lordegan forest and Freidunshar pasture, Journal of Water and Soil, Vol 22, No 2, Pp 251-262. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 892 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 343 |