
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,706 |
تعداد مقالات | 13,972 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,577,100 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,312,784 |
جایگاه و نقش «خواطر» در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهشهای ادب عرفانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 14، شماره 1 - شماره پیاپی 44، شهریور 1399، صفحه 103-114 اصل مقاله (1.08 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jpll.2020.120227.1424 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احسان رئیسی* 1؛ بهاره سادات مهاجری2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار زبان و ادب فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد زبان و ادب فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
موضوعات و بحثهای مربوط به سلوک عرفانی به دو دستة کلی تقسیم میشود: امور اکتسابی و امور غیرمکتسب. هر سالکی با کوشش به موضوعات اکتسابی دست مییابد؛ اما امور غیرمکتسب بدون اختیار سالکان بر آنان وارد میشود و همه نمیتوانند به آن دستیابی داشته باشند؛ بر همین اساس از این امور با عنوان «واردات» یاد میکنند. یکی از مهمترین واردات عرفانی «خواطر» است که بهسبب اهمیت بسیار، همواره در کانون توجه عارفان و مشایخ سنّت اول عرفانی بوده است. با وجود اهمیت بسیار خواطر، در هیچیک از طرحهای سلوکی که عارفان و مشایخِ عرفان و تصوف تدوین و تبیین کردهاند، جایگاه خواطر بهدرستی مشخص نیست. در بسیاری از متون عرفانی و سخنان مشایخ، عبارات و اشاراتی دربارۀ خواطر آمده است؛ ولی همۀ این مباحث غیرمنسجم و پراکنده است و نقش و جایگاه خواطر در نظام سلوکی بهصراحت تبیین نشده است. این پژوهش با تحلیل مضمون سخنان مشایخ سنّت اول عرفان اسلامی درباب «خاطر»، نقش و جایگاه خواطر را در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی تبیین کرده است. یافتهها نشان میدهد خواطر در همة مراحل سیر و سلوک ممکن است بر سالک وارد شود و او را از طیکردن مسیر بازدارد و یا بر توان و سرعت او بیفزاید. درواقع خواطر پسزمینۀ همۀ منزلها و اعمال سلوکی به شمار میرود و از ابتدا ضروری است سالک با انواع و اقسام و روشهای نفی آن آشنا شود تا خواطر در مسیر سلوک مانع حرکت وی نشود و حتی شتاب و توان او را تقویت کند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سنّت اول عرفانی؛ سیر و سلوک؛ واردات؛ خواطر؛ خاطر؛ نفی خواطر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ مقدمه موضوعات مربوط به سیر و سلوک عرفانی به دو دسته تقسیم میشود: مسائل اکتسابی و امور غیرمکتسب. بر همین اساس است که سلوک عرفانی را دو مرحله دانستهاند: «مجاهده و مشاهده» یا «سلوک و جذبه». مجاهده و سلوک به مرحلهای گفته میشود که سالک در آن به اختیار خود و با جهد، منازلی از سلوک را طی میکند. ازسوی دیگر، مشاهده و جذبه به آن مقطع از سیر استکمالی اشاره دارد که در آن واردات عرفانی اعم از احوال و خواطر و غیره بدون اختیار سالک بر او وارد میشود. بیشک یکی از مهمترین وجوه ممیزۀ عرفان از سایر فرقهها و نحلههای فکری و عملی همین مبحث مشاهده و جذب و واردات است. در سایر گروهها تکیه بر جهد و کوشش فرد است؛ ولی در عرفان رکن اصلیْ جذبۀ حق تعالی است. بر این اساس موضوع «واردات» را میتوان از مباحث بسیار مهم عرفان و تصوف به شمار آورد. خواطر یکی از اصلیترین شاخههای واردات است که عارفان و مشایخ بزرگ سنّت اول عرفانی درباب آن آرا و دیدگاههای فراوان و گوناگونی بیان کردهاند و بهسبب اهمیت بسیار زیادی که در نظرگاه آنان داشته از ابتدای شکلگیری عرفان و تصوف تا سدههای ششم و هفتم ـ سنّت اول عرفانی 1 ـ همواره در کانون توجه عارفان و نویسندگان متون عرفانی بوده است. یکی از وجوه اهمیت خاطر در سنّت اول عرفانی آن است که خاطر سالک را به عملی فرامیخواند؛ بر همین مبنا در سنّت اول عرفانی بهصراحت «خواطر مقدمۀ عزایم» و «عزم مقدمۀ اعمال» دانسته شده است (سهروردی، 1374: 181). عملی که خاطر به سالک تکلیف میکند، گاه نیک و پیشبرندۀ سالک در سیر استکمالی است و گاه بد و بازدارندۀ سالک از سیر و سلوک است. درواقع خواطر در سیر و سلوک جایگاهی ویژه دارد و ضروری است سالکان با موضوع خواطر و ویژگیهای آنها بهخوبی آشنا باشند. بر این اساس است که موضوع خواطر همواره جایگاهی ویژه در بین موضوعات و مباحث سنّت اول عرفانی داشته است. با وجود اهمیت این موضوع هنوز پرسشهای نسبتاً بسیاری درباب خواطر وجود دارد. مهمترین پرسش آن است که جایگاه خواطر و نقش آن در سیر و سلوک چیست؟ درواقع با وجود اهمیت بسیار خواطر و اشارات متعدد و متنوع عارفان درباب این موضوع، هنوز نقش خواطر در بین مراحل و منازل سلوک بهطور مشخص تبیین نشده است. برای پاسخگویی بدین پرسش اصلی ضروری است ابتدا تعریف، ابعاد و وجوه مختلف خواطر در سنّت اول عرفانی تبیین شود؛ بر این اساس نخست ضروری است بدین پرسشها پاسخ گفت: 1) تعریف جامع و دقیق خاطر چیست؟ 2) مبانی عرفانی دیدگاهها و نظریات مشایخ درباب خواطر چیست؟ 3) سیر تطور خواطر در سنّت اول عرفانی چگونه بوده است؟ این مقاله درپی آن است که به پرسش اصلی و سه پرسش فرعی پاسخ دهد. بر این اساس سخنان و دیدگاههای عارفان سنّت اول عرفانی گردآوری و تحلیل میشود و براساس آنها در بخشهای مختلف مقاله به پرسشهای یادشده پرداخته خواهد شد. 1ـ1 پیشینة پژوهشدرباب خواطر در سنّت اول عرفانی تاکنون تحقیق مستقل و جامعی انتشار نیافته است. پژوهشهای حوزۀ خواطر نیز بسیار کمشمار است؛ ازجملة این تحقیقها میتوان به دو مقالۀ زیر اشاره کرد: «چیستی و چرایی در نفی خواطر در عرفان اسلامی» (ولیئی محمدآبادی و هاشمی کوچکسرایی، 1393): نویسندگان این مقاله کوشیدهاند نفی خواطر را در عرفان اسلامی تبیین کنند. با وجود کوشش نویسندگان محترم در یافتن منابع و سخنان، پیداست چنین هدفی در مجال یک مقاله نمیگنجد. بر همین مبناست که این مقاله نیز مانند برخی دیگر از مقالات حوزۀ عرفان اسلامی دچار آسیب «خلط مباحث سنّت اول عرفانی و سنّت دوم عرفانی» شده است. 2 افزونبر این، در مقالۀ یادشده دیدگاههای عرفانی معاصر نیز مبنای تحلیل و تبیین قرار گرفته است. فارغ از این آسیب جدی که در بسیاری از مقالات مربوط به عرفان و تصوف اسلامی دیده میشود، در این پژوهش از بین موضوعات متنوع مربوط به خواطر، فقط «نفی خواطر» بیان شده است. «خواطر رحمانی و شیطانی از دیدگاه ملاصدرا» (اکبری، 1390):این مقاله خواطر رحمانی و شیطانی را از دیدگاه حکمت متعالیه در سدة یازدهم هجری بررسی کرده است و بهطور کلی با موضوع پژوهش حاضر متفاوت است. در این مقاله خواطر بهصورت کامل در سنّت اول عرفانی بررسی میشود.
2ـ تعریف خواطرعارفان و مشایخ سنّت اول عرفانی تعریفهای متنوع و نسبتاً پرشماری از خاطر به دست دادهاند. پیش از ارائۀ تعریفی دقیق و برشمردن ویژگیهای خواطر، مناسب است برخی از تعریفها و اشارات موجود درباب خواطر نقل شود: - حلاج (375 ق.): «تحریک سرّ است بدانچه پیدا شود از غیب، در دل درنگ نکند، چون خاطری دیگر درآید» (روزبهان بقلی، 1374: 549). - هجویری (465 ق.): «حصول معنی خواهند اندر دل با سرعت زوال به خاطری دیگر و قدرت صاحب خاطر بر دفعکردن آن از دل و اهل خاطر متابع خاطر اول باشند، اندر امور که از حق باشد» (هجویری، 1386: 563). - قشیری (465 ق.): «خطابی بود که بر ضمایر درآید» (قشیری، 1396: 142). - سهروردی (563 ق.): «وارداتی است که بدون سابقة تفکر و تدبّر در قلب پیدا شود» (سهروردی، 1374: 180). «خواطر مقدمة عزایم هستند و عزم مقدمة اعمال است» (همان: 181). - روزبهان بقلی (606 ق.): «اصل خاطر برید غیوب است به قلوب به نعت ظهور، نه به نعت سکون» (روزبهان بقلی، 1366: 549). «برید الهام است» (همان: 634). - عزالدین محمود کاشانی (735 ق.): «واردی است که بر دل گذر کند در صورت، خطابی یا تعریفی یا طلبی» (کاشانی، 1394: 104). بر مبنای تعریفها و سخنان موجود از خواطر در سنّت اول عرفانی، مهمترین ویژگیهای خواطر را میتوان چنین بیان کرد: 1) خواطر ازجملة واردات است؛ یعنی غیرمکتسب است. 2) خواطر بسیار زودگذر و ناپایدار است. 3) سالک را به انجام عملی فرامیخواند. براساس نوع خاطر این عمل متابعت از فرمان خدا یا مخالفت با آن است. 4) تنها واردی است که دو سوی مثبت و منفی دارد؛ یعنی ممکن است به سالک در سیر و سلوک کمک کند یا او را از سیر استکمالی بازدارد. گاه دیدگاههای عارفان درباب خواطر پراکنده مینماید؛ برای مثال مستملی بخاری (434 ق.) معتقد است فقط خاطری که از حق باشد، خاطر نامیده میشود. انواع دیگر خواطر را به نامهایی دیگر میخواند: «نزدیک این طایفه خاطر آن است که از حق تعالی پدید آید» (مستملی بخاری، 1363: 1775)؛ «آنچه که حق بر سالک نازل کند خاطر است، آنچه ازجانب فرشته بود الهام است، آنچه از دیو بود وسواس است، آنچه ازجانب نفس باشد هاجس است». مستملی بیان میکند دیدگاه عامة مرد با دیدگاه خواص در این باب متفاوت است: عامۀ مردم همۀ واردات را خاطر مینامند: «نامی است چیزی را که بیقصد بر دل بنده بگذرد. آن را عامة خلق خاطر خوانند»؛ ولی نزد خواص فقط آنچه از حق بر سالک نازل شود، خاطر نام دارد (همان). بر مبنای سخنان صریح یا اشارات عارفان و مشایخ سنّت اول درباب خواطر میتوان این دیدگاهها را جمعبندی و بهعنوان تعریف اولیه، خاطر را در سنت اول عرفانی چنین تعریف کرد: واردی ناپایدار است که بر سالک وارد شود و او را به انجام عملی موافق یا مخالف فرمان حق تعالی فرامیخواند.
3ـ انواع خواطردر سنّت اول عرفانی انواعی برای خواطر ذکر شده است. بهطور کلی در دیدگاه عارفان سنّت اول، خواطر دو دسته است: برخی از آنها سالک را به موافقت و متابعت حکم خدا فرامیخوانند و برخی دیگر او را به مخالفت و معاندت با احکام الهی دعوت میکنند. هر دستهبندیِ دیگری از خواطر را میتوان ذیل این دستهبندی کلی در نظر گرفت. خواطر نام عامی است که مشایخ بر نوع خاصی از واردات اطلاق و همة آنان این نوع از واردات را به چهار دستۀ یادشده دستهبندی کردهاند. تقسیمبندیای که عارفان سنّت اول از خواطر به دست میدهند، به وجوه مختلفی از این مبحث مهم عرفانی ناظر است. این وجوه را میتوان چنین برشمرد: 3ـ1 منبع و منشأ خاطردر دیدگاه عارفان سنّت اول خواطر بیشتر بر مبنای اینکه از چه منبعی هستند، تقسیمبندی شدهاند. معمولاً چهار منشأ برای خواطر ذکر شده است: خداوند؛ فرشته؛ نفس؛ شیطان. بر همین مبنا خواطر نیز در چهار نوع گروهبندی شدهاند: حقانی؛ ملکی؛ نفسانی؛ شیطانی (نک: نسفی، 1386: 153؛ عطار، 1386: 384؛ قشیری، 1396: 142؛ سهروردی، 1374: 177؛ مستملی بخاری، 1363: 1175، 1187؛ کاشانی، 1394: 104). افزونبر این، گاه برای هر نوع از خواطر عنوانی مستقل در نظر گرفته شده است؛ برای مثال برخی خواطر اگر ازسوی فرشته باشد، «الهام» و اگر ازسوی دیو بیاید، «وسواس» و اگر منشأ آنها نفس باشد، «هواجس» و اگر از حق نازل شود، «خاطر حق» نامیده شده است (نک: قشیری، 1396: 142). انواع دیگری از خواطر نیز در بین برخی از اهل عرفان رواج داشته است. این انواع عبارت است از: خاطر روح؛ خاطر قلب؛ خاطر شیخ؛ خاطر عقل (نک: کاشانی، 1394: 106). این پنج خاطر نیز برپایۀ منشأ و منبعشان نامگذاری شده است؛ برای نمونه خاطر شیخ آن است که از همّت شیخ و مرشد برمیآید و مشکلات و معضلات سالک را حل میکند (همان). شمس تبریزی خواطر را سه نوع دانسته است: یکی از آنها خانۀ فرشته است؛ دیگری خانۀ دیو و فرشته و نوع سوم خانۀ دیو است (شمس تبریزی، 1385: 211‑212). این تقسیمبندی نیز به منشأ و منبع خواطر ناظر است. 3ـ2 نتیجه و نشانۀ خاطربرخی عارفان معیار تفاوت خواطر را نشانهها و نتایج هر خاطر دانستهاند؛ برای مثال جنید بغدادی خواطر چهارگانه را اینگونه تعریف میکند: خاطر حق: خاطری که به حق دعوت میکند؛ خاطر ملکی: خاطری که به طاعت فرامیخواند؛ خاطر نفسانی: خاطری که به آرایش نفس و تنعم دنیا تحریض میکند؛ خاطر شیطانی: خاطری که به حقد و حسد و حقارت میخواند (عطار، 1386: 384). تفاوت خاطر نفسانی و شیطانی آن است که سالک مبتدی قادر نیست خاطر نفسانی را نفی کند و این خاطر هرچند که زمان بگذرد به همان شکل بر سالک وارد میشود تا زمانی که سالک بدان عمل کند یا آنکه سالک بهطور مدام مجاهدة صادقانه داشته باشد (نک: قشیری، 1396: 143). این دستهبندی چهارگانه از خواطر در آرای دیگر عارفان نیز معمولاً با توجه به نتیجه و نشانۀ انواع خواطر انجام شده است (نک: مستملی بخاری، 1363: 1187؛ سهروردی، 1374: 185؛ کاشانی، 1394: 106؛ قشیری، 1396: 143). براساس آنچه گفته شد، میتوان مهمترین دستهبندی را همان دستهبندی معروفی دانست که در مصباح الهدایه آمده است (نک: کاشانی، 1394: 104) و بسیاری از عارفان دیگر نیز بدان معتقد بودهاند؛ یعنی تقسیم خواطر به چهار دستۀ رحمانی، ملکی، شیطانی و نفسانی. همة عارفان و مشایخ سنّت اول این دستهبندی را پذیرفتهاند؛ برای مثال افرادی مانند عزیز نسفی (نسفی، 1386: 153)، جنید (عطار، 1386: 384)، قشیری (قشیری، 1396: 142)، عبدالله بصری (سهروردی، 1374: 177)، مستلمی بخاری (مستملی بخاری، 1363: 1187)، عزّالدین کاشانی (کاشانی، 1394: 104) نیز آن را بیان کردهاند. افزونبر این دستهبندی، انواع دیگری از خواطر نیز در بین عارفان سنّت اول عرفانی رواج داشته است. برخی از این خواطر ـ بدان سبب که از نوادر بودهاند و معمولاً فقط یک عارف از آنها سخن رانده است ـ با ذکر نام گویندگان آنها در این بخش بیان میشود: «خاطر قلب» را برخی از مشایخ ازجمله نجمالدین کبری بیان کردهاند. اطمینان، آرامش و تسلیم از نتایج و نشانههای این خاطر و توبه و پاکشدن قلب از مقدمات آن است (نک: نجمالدین کبری، 1426 ق: 137). خواطرِ «روح»، «شیخ»، «یقین» و «عقل» انواع دیگری است که برخی از عارفان آنها را پذیرفتهاند؛ ولی عزّالدین محمود کاشانی معتقد است همۀ آنها را میتوان زیرمجموعۀ همان چهار خاطر معروف قرار داد: خاطر روح و قلب جزو خواطر ملکی، خاطر شیخ و یقین زیرمجموعۀ خواطر حقانی، خاطر عقل اگر مدد روح و قلب باشد، خاطر ملکی و اگر مدد نفس و شیطان باشد، خاطر شیطانی است (نک: کاشانی، 1394: 106). محمد غزالی نیز «خاطر ریا» را معرفی کرده و آن را جزو خواطر شیطانی دانسته است (نک: غزالی، 1386، ج 3: 652). بنابر آنچه گفته شد، میتوان انوع خواطر را بهشکل جدول زیر نشان داد. جدول شمارة 1: انواع خواطر از نظر عارفان
4ـ نتایج و نشانهها، تمییز خواطرمنازل و مقامات و احوال عرفانی هریک نتایج و نشانههایی دارد و آثاری بر وجود سالک باقی میگذارد؛ خواطر نیز در هر مرحلهای از سلوک که بر سالک وارد شود، نتایجی از خود به جای میگذارد. چنانکه پیشتر گفته شد، خواطر ناپایدارترین واردات عرفانی است و بر همین مبنا معمولاً نشانهها و آثار آنها نیز چندان پایدار نیست. در بخش تعریف خواطر بیان شد که خاطر تنها وارد عرفانی است که ممکن است در راه سلوک پیشبرنده یا بازدارنده باشد. همچنین خواطر در هر مرحلهای از سلوک و در هر مرتبهای از سالکان یعنی مبتدیان، متوسطان و منتهیان ممکن است وارد شود؛ براساس این دو موضوع، ضروری است سالکان در هر مقام و منزلی شناخت و تمییز صحیح و دقیقی از خواطر داشته باشند تا بتوانند برپایة خواطر حقانی و ملکی ـ که در سیر استکمالی یاریرسان هستند ـ رفتار کنند و از خواطر نفسانی و شیطانی ـ که سد راه سیر و سلوک است ـ دوری کنند. برای دستیابی به چنین هدفی ضروری است نتایج و نشانهها و همچنین ابزارهای شناخت هر خاطر بهشکلی دقیق تبیین شود تا شناخت درستی از آن خاطر ایجاد گردد. عارفان و مشایخ سنّت اول عرفانی برخی نشانههای خواطر و ابزارهای شناخت هر خاطر را شرح کردهاند. در یک دستهبندی کلی، چنانکه گفته شد، خواطر را میتوان به دو دستۀ پیشبرنده و بازدارنده تقسیم کرد. بیشتر مشایخی که دربارۀ تمییز خواطر و نشانههای آنها اظهار نظر کردهاند، معتقدند خواطری که سالک را به طاعت و رضای خدا دعوت کند، خواطر حقانی یا ملکی است و سالک باید بدانها اعتنا و عمل کند؛ اما خواطری که سالک را به سرپیچی و مخالفت با خداوند فرامیخواند، جزو خواطر نفسانی یا شیطانی قرار میگیرد، سالک باید از آنها پرهیز کند و بدانها اعتنا نورزد (مستملی بخاری، 1363: 1185؛ نیز نک: سهروردی، 1374: 475؛ قشیری، 1396: 143؛ کاشانی، 1394: 108). معیار سنجش این موضوع که خاطری سالک را به طاعت و فرمان میخواند یا به طغیان و عصیان نیز کتاب خدا و سنّت است (نک: مستلمی بخاری، 1363: 1126، 1175؛ کاشانی، 1394: 107). بر این اساس اگر خاطری غامض بر سالک وارد شود که با معیارهای یادشده نتواند راستی و کژی آن را تشخیص دهد، میتواند در آن موضوع اجتهاد کند تا خود را از وساوس و هواجس دور و به طاعت و بندگی نزدیک گرداند (نک: مستلمی بخاری، 1363: 1175). درباب تمییز خواطر، فروع دیگری نیز در متون تبیین شده است؛ برای مثال کلابادی شناختِ هر نوع از خواطر را موقوفِ رسیدن به مرتبهای از کمال میداند. او توحید، معرفت، ایمان و اسلام را به انواری تشبیه میکند که با آنها سالک میتواند خواطر را تمییز دهد.
جدول شمارة 2: ابزار شناخت انواع خواطر از نظر مستملی بخاری
یکی دیگر از فروعی که درباب تمییز خواطر بیان شده، موانع موجود بر سر راه شناخت و تمییز خواطر است. سهروردی پنج عامل را سبب ضعیفشدن تشخیص و تمییز خواطر میداند: 1) ضعف نفس؛ 2) اطاعت از هوای نفس؛ 3) جاهطلبی؛ 4) مالدوستی؛ 5) توجهکردن به رد و قبول خلق (سهروردی، 1374: 475). موضوع دیگری نیز درباب تمییز خواطر و عملکردن به خواطر در متون سنّت اول عرفانی شرح و بیان شده است و آن مبحث «خاطر اول و دوم» یا «تقدم و تأخر خواطر» است. چنانکه پیشتر گفته شد، خاطر، واردی ناپایدار است که سالک را به عملی فرامیخواند؛ بر این اساس ممکن است با فاصلۀ کمی از یک خاطر، خاطر دیگری به سالک وارد شود که او را به عملی متفاوت یا مخالف خاطر نخست فراخواند. مشایخ سنّت اول کوشیدهاند قاعدهای تبیین کنند تا سالکان بدانند وقتی در معرض دو خاطر قرار میگیرند، باید به کدام خاطر عمل کنند و کدامیک را مهمل گذارند. همة عارفان سنّت نخست معتقدند خاطر اول مهمتر و قویتر از خاطر دوم است و سالک باید خاطر اول را مبنای عمل خویش قرار دهد (نک: قشیری، 1396: 143‑144؛ هجویری، 1386: 563). برخی دیگر خاطر دوم را بر خاطر اول برتری دادهاند (نک: قشیری، 1396: 144). بعضی نیز دو خاطر را برابر دانستهاند (نک: همان). به نظر میرسد این تفاوت دیدگاهها برآمده از تفاوت مشرب عارفان سنّت اول است. اهل صحو بیشتر خاطر اول را بر خاطر دوم ترجیح دادهاند؛ ولی اهل سکر راهی دیگر را برای رسیدن به مقصود در نظر داشتهاند. 5ـ نفی خواطرسالک برای آنکه منازل سلوک را به سلامت پشت سر بگذارد، باید خواطرِ بازدارنده از حق را دور کند و بدانها توجهی نداشته باشد. تمیز خواطر ابزاری برای نفی خواطر است و درواقع سالک با شناخت دقیق و صحیح خاطری که بر او وارد شده است، میتواند خواطر حقانی و ملکی را از دیگر خواطر تمییز دهد و بدین شیوه متوجه شود کدام خاطر را باید نفی کند و از خود براند. بر این اساس نفی خواطر را میتوان یکی از مهمترین اعمال سلوکی دانست که سالک را از خواطر نفسانی و شیطانی یعنی از بازماندن از سیر و سلوک حفظ میکند. بدان سبب که خواطر در هر مرحله و مرتبهای از سلوک ممکن است بر سالک وارد شود، نفی خواطر ازجمله اعمالی است که در همة مقامات و منازل و برای مبتدیان، متوسطان و منتهیان ضروری است. عارفان سنّت اول ضمن تأکید بر اهمیت و ضرورت نفی خواطر، راهها و ابزارهای آن را نیز تبیین کردهاند. مهمترینِ این شیوهها و ابزارها عبارت است از: 1) ذکر؛ 2) عزلت و چلهنشینی. 5ـ1 ذکرذکر ازجمله مباحث و موضوعات مهم عرفان اسلامی است که درباب آن در سنّت اول عرفانی مطالب فراوانی در متون و تحقیقات گستردهای در منابع پژوهشی آمده است. 3 ذکر یکی از مهمترین ابزارهای نفی خواطر شیطانی است. کاشانی ضمن تبیین این موضوع، شرح داده است که ذکر نمیتواند خواطر نفسانی را دفع کند (نک: کاشانی، 1394: 105؛ غزالی، 1386، ج 3: 64؛ نجم رازی، 1379: 282‑283). ارتباط نفی خواطر با ذکر زمانی روشنتر میشود که به تعریف غزالی از ذکر رجوع شود. غزالی ذکر را چهار درجه میداند: 1) ذکری که بر زبان جاری میشود؛ اما دل هنوز از آن غافل است؛ اثر این ذکر ضعیف است؛ 2) ذکری که در دل است؛ اما هنوز آن ذکر بهطور کامل در دل تمکین نیافته است. در این حالت، دل را باید با تکلف و سختی به ذکر مشغول کرد؛ 3) ذکری که در دل تمکین و قرار دارد. اثر این ذکر عظیم است؛ 4) در این حالت، مذکور بر دل غالب میشود؛ کمال ذکر در این حالت است؛ چون ذکر و آگاهی ذکر از دل میرود و تنها مذکور باقی میماند (غزالی، 1383، ج 1: 254؛ نیز درباب ذکر و مراتب آن نک: نجمالدین کبری، 1426 ق: 58؛ همان، 1386: 63‑64). چنانکه سالک میکوشد به حقیقت ذکر (مرتبۀ چهارم) دست یابد، از غیرخدا فارغ و دور و به حق نزدیک میشود. ناگزیر حقیقت نفی خاطر شیطانی نیز همین است: دفع واردی که سالک را به مخالفت حق میخواند. بر این مبنا میتوان ذکر را اساسیترین ابزار نفی خواطر شیطانی دانست؛ چون حقیقت ذکر همسو با حقیقت نفی خاطر شیطانی است. 5ـ2 عزلت و چلهنشینیبیشتر عارفانی که درباب نفی خواطر اظهار نظر کردهاند، بر این موضوع اتفاق داشتهاند که مبتدیان باید همۀ خواطر را نفی کنند؛ زیرا قوّت تمییز خواطر را ندارند و اصطلاحاً خاطرشناس نیستند (نک: سهروردی، 1374: 177؛ نسفی، 1386: 153). بر همین مبنا یکی از شیوههای مهم برای دوری مبتدیان از خواطر، عزلت و خلوت و چلهنشینی است. چلهنشینی و عزلت یکی از آموزههای مهم صوفیانه بوده است و افزونبر سایر کارکردهای معرفتی و تربیتی برای نفی خواطرِ مبتدیان نیز توصیه شده است (نک: نسفی، 1386: 153؛ غزالی، 1386، ج 3: 64؛ نجم رازی، 1379: 282‑283). براساس آنچه گفته شد، میتوان فهمید مانند ذکر، حقیقت خلوت ـ که ترک ماسویالله و رویآوردن به خداست ـ نیز با حقیقت نفی خواطر همسو است.
6ـ سیر تطوّر خواطر در سنّت اول عرفانیخواطر ازجمله اصطلاحاتی است که در سنّت اول عرفانی در هر سده تعریف و تقسیمبندیها و معیارهای جدیدی بدان افزوده شده است. تعریف، ویژگیها، انواع خواطر و شیوههای تمییز و نفی آنها پیشتر بهتفصیل بیان شد. برای شرح و بیان فرایند شکلگیری، بسط و گسترش این موضوع مهم عرفانی در سنّت اول، مناسب است بهاجمال خط سیر این اصطلاح در سنّت نخست ترسیم شود. در متون سدۀ سوم هجری تعریف، تقسیمبندی یا موضوع مهمی دربارة خواطر بیان نشده است. نخستین تعریف خواطر در سخنان حسین بن منصور حلاج در سدۀ چهارم آمده است. حلاج خواطر را تحریک سرّ میداند که بر دل وارد میشود و زود دفع میشود و ثابت و ساکن نیست (نک: روزبهان بقلی، 1366: 549). بر این اساس در نخستین تعریف، حلاج خواطر را وارد دانسته و آشکارا به «وارد و گذرا بودن» آن اشاره کرده است. در سدههای چهارم و پنجم هجری تغییر خاصی در مفهوم و معنای خواطر ایجاد نشده؛ ولی در سدۀ پنجم بر گستردگی و تنوع تعاریف آن افزوده شده است. در این دوره عموم عارفان خواطر را به چهار قسم خواطر حقانی، ملکی، نفسانی و شیطانی تقسیم کردهاند (برای مثال، نک: مستملی بخاری، 1363: 1187؛ قشیری، 1396: 142). همچنین در این دوره نفی خواطر رکنی اصلی و سختترین و پیچیدهترین موضوع در خواطر به شمار رفته و یکی از وظایف مهم سالک نفی خواطر دانسته شده است. بر همین مبنا مشایخ سنت اولْ مقدمات، ابزارها و روشهایی برای نفی خواطر بیان کردهاند. یکی از مهمترینِ این مقدمات تمییز خواطر است که جز با آن نفی خواطر مهمل میماند. در این دوره مباحث و موضوعاتی نیز در زمینۀ تشخیص خواطر شرح و بیان شده است (برای مثال نک: مستملی، 1175:1364). یکی دیگر از موضوعاتی که در سدۀ پنجم طبقهبندی و تحلیل شد، موضوع تعارض خواطر است. چنانکه گفته شد برخی از خواطر بهصورت همزمان یا به فاصلۀ زمانی اندکی از یکدیگر بر سالک نازل میشود و گاه او را به کارهای متعارض فرامیخواند. در این سده دیدگاههای مختلف درباب این موضوع گردآوری و تحلیل شد (نک: قشیری، 1396: 142‑144؛ هجویری، 1386: 563). در سدۀ ششم مباحث خواطر بسط و گسترش یافت. در این سده روشهای نفی خواطر بهتفصیل و با جزئیات در متون عرفانی شرح و بیان شده است. از آن جمله میتوان ذکر و عزلت را نام برد که مشایخ سنّت اول در این دوره از آنها بهعنوان مهمترین ابزارهای نفی خواطر یاد کردند (برای مثال نک: نجمالدین کبری، 1363: 58‑60؛ نجم رازی، 1379: 275‑283؛ غزالی، 1386، ج 3: 64). در سدۀ هفتم در موضوعات مربوط به خواطر تغییر چشمگیری دیده نمیشود. تعاریفی چند بر تعریفهای پیشین افزوده شده است که این تعاریف جدید نیز مانند آنچه در سدههای قبل آمده است، «وارد و ناپایدار بودن» خواطر را بیان کردهاند (برای مثال نک: روزبهان بقلی، 1366: 634؛ سهروردی، 1374: 177). افزونبر آن، در این سده مباحث مربوط به انواع، شناخت و تمییز خواطر با تفصیل بیشتری بیان شده است (برای مثال نک: سهروردی، 1374: 177؛ نسفی، 1370: 224). همچنین ذیل مباحث مربوط به چلهنشینی، نفی خواطر یکی از نتایج چلهنشینی معرفی شده است (نک: نسفی، 1386: 153). در سدۀ هشتم عزالدین محمود کاشانی مهمترین دیدگاهها را دربارة خواطر در مصباح الهدایه بیان کرد. در موضوع خواطر نیز تأثیرپذیری کاشانی از سهروردی و عوارفالمعارف او بهخوبی آشکار است. کاشانی مانند عمده مباحث دیگری که در مصباح آمده است، آرا و نظریات عارفان پیش از خود را دربارة خواطر نظم داده، دستهبندی کرده و در برخی مواضع آن دیدگاهها را نقد کرده یا چیزی بر آنها افزوده است. برخی از مهمترین نکاتی که کاشانی در سدۀ هشتم در موضوع خواطر بیان کرده، بدین شرح است: خواطر چهار دسته است و هر نوع دیگری را که عارفان به این مبحث افزودهاند، میتوان در ذیل همان چهار خاطر حقانی، ملکی، نفسانی و شیطانی دستهبندی کرد؛ اصل و ریشۀ خواطر دو چیز بیش نیست: لمّۀ شیطانی و لمّۀ ملکی. کاشانی همچنین راههایی برای تشخیص خاطر حقانی از دیگر خواطر ارائه کرده که پیش از او چنین شیوههایی بیان نشده است (نک: کاشانی، 1394: 104‑108). 7ـ جایگاه خواطر در سیر استکمالیبراساس آنچه گفته شد میتوان فهمید خواطر غیر از فنا ممکن است در هر مرحله از سلوک بر سالک وارد شود و او را از پیمودن مسیر بازدارد یا بر توان و سرعت او بیفزاید. این موضوع بدان دلیل است که منبع و منشأ خواطر که خداوند، فرشته، نفس و شیطان است، در هیچیک از مراحل و منازل سلوک از سالک جدا نمیشود مگر در حال فنا؛ عزالدین محمود کاشانی نیز در موضعی به این نکته اشاره دارد که خواطر حقانی، ملکی و نقسانی در حال فنا قطع میشوند (کاشانی، 1394: 106). البته بهجز او، کس دیگری بدین دقیقه دربارۀ خواطر اشاره نکرده است؛ به هر روی چون در حال فنا نفس سالک مستهلک میشود، میتوان نتیجه گرفت خاطری نیز بر وی وارد نمیشود؛ اما قبل و بعد از آن و در همة مراحل و منازل سلوک، امکان نزول خواطر بر سالک وجود دارد. همین موضوع است که خواطر را از دیگر واردات عرفانی متمایز کرده است؛ برخلاف دیگر واردات که در نظامهای مختلف سلوکی، هریک در موضع و موقعیت خاصی از سلوک جای دارند، خواطر در هیچیک از این ساختارهای تدوینشدة عارفان موقعیت خاصی ندارد. بر این مبنا میتوان گفت نقش و جایگاه این وارداتِ ناپایدار در سیر استکمالیْ آن است که بهعنوان پسزمینه در همۀ منزلها و اعمال سلوکی غیر از فنا حضور دارند و از ابتدا ضروری است سالک با انواع و اقسام و روشهای نفی آنها آشنا شود تا خواطر در مسیر سلوک مانع حرکت وی نشوند و حتی شتاب و توان او را تقویت کنند. بر مبنای آنچه گفته شد میتوان تعریف خواطر را بدین شکل تکمیل کرد: واردی ناپایدار است که در هر مرحلهای از سلوک، غیر از فنا، ممکن است بر سالک وارد شود و او را به انجام عملی موافق یا مخالف فرمان حق تعالی فراخواند.
8ـ نتیجهگیریخاطر را میتوان چنین تعریف کرد: «واردی است ناپایدار که در هر مرحلهای از سلوک، غیر از فنا، ممکن است بر سالک وارد شود و او را به انجام عملی موافق یا مخالف فرمان حق تعالی فراخواند». خواطر انواع و اقسامی دارد. مبنای همۀ تقسیمبندیهایی که از خواطر ارائه شده، این است: برخی خواطر، سالک را به کار نیک و اطاعت فرمان حق دعوت میکند و برخی خواطر او را از حق دور میکند. بر این اساس خواطر به دو دستۀ کلی تقسیم میشود. یکی از مهمترین تقسیمات خواطر که بیشتر عارفان سنّت اول بدان معتقد بودهاند، دستهبندی خواطر به چهار دستۀ حقانی، ملکی، شیطانی و نفسانی است. گروهبندیهایی که در سنّت اول برای خواطر ذکر شده، برپایۀ دو معیار بوده است: «منبع و منشأ خاطر» و «نتیجه و نشانۀ خاطر». یکی دیگر از موضوعات مهم مربوط به خواطر، جایگاه این دسته از واردات در سیر و سلوک است. چنانکه گفته شد خواطر در هر منزل و مرتبهای ممکن است بر سالک وارد شوند و او را به کاری نیک یا ناپسند دعوت کنند؛ بر همین مبنا تشخیص، تمییز و نفی خواطر ازجمله مهمترین اعمال سلوک است که پیران و مشایخ سنّت اول جزئیات و فروع هریک را بهتفصیل بیان کرده و راهکارهایی عملی برای آن ارائه کردهاند.
پینوشت
برای تفصیل نک: رئیسی، 1397: 78‑80. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,703 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 394 |