تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,775 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,265,270 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,763,893 |
سنجش رضایتمندی زنان از کیفیت فضاهای عمومی انحصاری با تأکید بر حس ایمنی نمونۀ مطالعاتی: پارک بوستان مادران، شهر جدید اندیشه، تهران1 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 9، شماره 1 - شماره پیاپی 28، فروردین 1399، صفحه 133-158 اصل مقاله (1.22 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2020.112335.1283 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مجتبی رفیعیان* 1؛ ساغر جعفری2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار گروه شهرسازی، دانشکده هنر ومعماری، دانشگاه تربیت مدرس تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در سالهای اخیر، با آنکه عموم مردم، فضاهای انحصاری زنان همچون پارک بانوان را پذیرفتهاند؛ لیکن با انتقاداتی نیز روبرو بوده است. در این پژوهش با بهرهگیری از مطالعات میدانی، رضایتمندی زنان در پارک بانوان بهعنوان پروژۀ فضاهای انحصاری با تأکید بر مقولۀ ایمنی در بعد فراکالبدی آن و با هدف بازتعریف و سنجش عوامل زمینهای مؤثر بر ارتقای آن، بر پایۀ معیارهای کیفیت مکانی مطالعه میشود. روند انجامدادن کار، شامل بررسی مبانی و تجربههای مرتبط و تدوین مدل نظری، مفهومسازی و استخراج ابعاد و شاخصها و متغیرها بوده است. تحلیل آماری دادهها با استفاده از آزمون T و همبستگی رگرسیون انجام شده است. بررسی نتایج نشان میدهد در بعد اجتماعی، شاخص میزان تعاملپذیری افراد در فضا و متغیر شبکههای گروهی زنان (بتای 0.527) و در بعد عملکردی، میزان استفاده از فضا (بتای 0.691) و در بعد محیط طبیعی، شاخص دسترسی به امکانات و تجهیزات محیطی و متغیر تأسیسات عمومی و بهداشتی و خدمات خاص برای بانوان (بتای 0.299) بیشترین اهمیت را در افزایش رضایتمندی زنان براساس متغیرهای زمینهای داشته است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زنان؛ امنیت؛ رضایتمندی؛ فضاهای عمومی انحصاری؛ ارتقای ایمنی؛ شهر جدید اندیشه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسئله هر شهر و اجتماع محلی، پدیدههایی متمایز محسوب می شوند؛ بنابراین، هر شهر و اجتماع محلی، مشکلات امنیت خاص خود را دارند .(www.endvawnow.org: 2017) تحولات دهههای اخیر سبب شده است امکانات جدید شهرهای امروز مانند گذشته، آرامش و امنیت شهروندان را تأمین نکند. عواملی که موجب تهدید، کاهش یا حذف امنیت در شهرها میشود، بیشمار است و برخی فضاهای شهری، ظرفیت زیادی در تهدید امنیت شهرها دارد. بهعلت ازدحام و وسعت، فضاهای عمومی در تجاوز به فضای شخصی افراد و نقض امنیت آنها، همواره آمار زیادی دارد (گلی، 1390: 144). وجود امنیت در فضاهای عمومی از شاخصههای کیفی زندگی شهری است. حس امنیت زنان فقط مقولهای مربوط به زنان نیست (رضایی، 1391: 70-69). ضرورت و اهمیت این موضوع هنگامی آشکارتر میشود که امکان تحرک، شاخص تبعیض اجتماعی است و کسانی که محدودیت جابهجایی دارند، از مشارکت فعال بازمیمانند و نبود امنیت برای زنان، خواه واقعی و خواه بالقوه، سبب میشود زنان، شهروند تمامعیار به شمار نیایند و بهراحتی در زندگی عمومی مشارکت نداشته باشند (زنجانیزاده اعزازی، 1381: 37)؛ زیرا مشارکت پیوستۀ شهروندان، بهویژه زنان در شهرها به کاهش رشد جمعیت، امنیت بیشتر، کیفیت زندگی بهتر، انسجام اجتماعی در حوزۀ سلامتی و تندرستی منجر میشود و با فراهمآوردن الگوهای دوستانه در اجتماعات محلی، موجب راحتی و اعتماد میشود (Wilkinson, 2012). پارکهای شهری بهعنوان یکی از اجزای بسیار مهم بدنۀ شهری، انسانی و طبیعی، بنا بر ویژگیهای سیستمی و نظاممند مکانیابی، نوع طراحی، دسترسی، روشنایی، ساخت جمعیتی و غیره، در القاکردن یا نکردن حس امنیت، بسیار مؤثر واقع میشود (مهدی و همکاران، 1392: 2). همچنین با توجه به حاکمیت ساختار مردسالارانه بر جوامع ما، دسترسی زنان به فضاهای عمومی، امکانات و خدمات محدود است. برای جبران اینگونه محدودیتها و محرومیتها، اختصاص امتیازاتی به بانوان ضروری به نظر میرسد (گلی و همکاران، 1392: 173). از اینرو، امروزه، نوع جدیدی از فضاهای عمومی، مانند پارکها و... ایجاد شده است؛ به عبارت دیگر، برخی فضاهای عمومی، ماهیتی انحصاری برای استفادۀ زنان یافتهاند. سیاست ایجاد فضاهای انحصاری برای زنان، که فضاهایی مجزا برای افزایش حضور آنان هستند و استفاده از آن محدود به زنان است، بازتابهای دوگانهای را به همراه دارد (فرهودیان، 1394). موافقان، هدف اصلی اینگونه فضاها را استفاده از همۀ ظرفیتهای جامعه برای حضور زنان بیان کردهاند و نه جداسازی زنان از مردان؛ اما بسیاری از فعالان حقوق زنان به چنین طرحهایی خوشبین نیستند و تمایز این پارکها را نوعی تبعیض میدانند (هاشمی تیلهنویی و همکاران، 1391: 50). پژوهشهای انجامشده در کشور نشان میدهد احساس ناامنی در میان زنان، در فضاهای عمومی موجود در کلانشهرها بیش از شهرهای میانی و کوچک است (گلی، 1390: 145) و در بیشتر مطالعات، با وجود امنیت نسبی برای زنان در پارکهای بانوان، همواره ضعفهای کالبدی و اجتماعی نیز وجود دارد (گلی، 1390: 145؛ فرهودیان، 1394)؛ لیکن با توجه به افزایش روزافزون مهاجرپذیری شهرهای جدید از کلانشهرها با توجه به مسائلی همچون گرانی مسکن و ...، لزوم تأمین امنیت زنان در این شهرها، بیش از پیش اهمیت یافته است؛ از اینرو، برای نمونه، میتوان به برنامهریزی و طراحی فضاهای انحصاری زنان همچون پارک بانوان در شهر جدید اندیشه اشاره کرد که به دنبال آن، این پرسش مطرح میشود که آیا با ارتقای درک آنها از امنیت فضای پارک بانوان، میزان رضایتمندی و استفادۀ آنها از این محیطها نیز افزایش مییابد؟ بنابراین، در این پژوهش پس از مرور مبانی نظری موضوع و تدوین مدل نظری، بررسی افزایش رضایتمندی زنان با استخراج شاخصهای لازم برای سنجش مؤلفههای زمینهای مؤثر بر مقولۀ حس ایمنی در محدودۀ مطالعاتی انجام میشود. با وجود گستردگی و پراکندگی پژوهشهای این حوزه، بررسیها نشان میدهد مطالعات انجامشده، رضایتمندی زنان با تأکید بر مفهوم ایمنی در ابعاد فراکالبدی و ذهنی آن براساس نقش عوامل زمینهای در سه بعد اجتماعی، عملکردی و محیطی را کمتر بررسی کردهاند؛ از اینرو، این پژوهش در نوع خود کاملاً بدیع است.
پیشینۀ پژوهش با توجه به اهمیت تأمین امنیت ذهنی زنان در فضاهای عمومی، ازجمله پارکهای شهری، پژوهشهای فراوانی انجام شده است که در این قسمت، متناسب با موضوع و هدف این پژوهش، به مهمترین و مرتبطترین آنها توجه میشود. یکی از ابعاد مهم پارکهای بانوان، امنیت ایجادشده بهعلت کنترل بیشتر بر حضور افراد و کاهش میزان ترس از جنایت است؛ بهعنوان نمونه، از پارکهای شهری عمومی آمریکاییهای آفریقاییتبار، نه بهعنوان مکانی برای فعالیت بدنی برای زنان، بلکه بهعنوان مکانهای خطرناک نام بردهاند که در آنها به احتمال زیاد، جنایت رخ میدهد (Wilbur et al., 2002). ماروتاویران و همکاران[1] در سال 2015 در پژوهشی با عنوان «ترس از جرم در پارکهای شهری، مطالعۀ موردی: ساکنان کوالالامپور» به این نتیجه رسیدند که ویژگیهایی همچون پوشش گیاهی متراکم، حضور تنها در پارک، نامنظمی در چیدمان عناصر در پارک، آشنایی با پارک، اطلاعات پیشین دربارۀ جرایم اتفاقافتاده در پارک و تجربیات پیشین قربانیشدن در جرایم، از عوامل مؤثر در میزان احساس امنیت استفادهکنندگان از پارکهای شهری کوالالامپور است. آنها در پژوهشی دیگر (2014) با نام «مطالعۀ اجتماعی ـ اکولوژی ترس از جرم در فضاهای سبز عمومی شهری، یک مطالعۀ سیستماتیک» با استفاده از مطالعات پیشین خود در این زمینه، عوامل مؤثر در میزان احساس امنیت در فضاهای سبز عمومی شهری استخراج کردند و دریافتند عوامل فردی همچون جنسیت و تجربیات پیشین، بیشتر از عوامل محیطی و اجتماعی در احساس وقوع جرم مؤثر است. مملا و ماهاراج[2] در سال 2018 در مطالعهای با عنوان «مهاجران، زنان و جنسیت: مطالعۀ زنان در پارک آلبرت[3] در دوربان[4]، آفریقای جنوبی» با مصاحبهکردن با 27 نفر از زنان بالای 18 سال در محدودۀ مطالعاتی، خشونت تجربهشدۀ مهاجران زن در پارک آلبرت را بررسی کردند و پیشنهادهای بسیاری را ازطریق همین مطالعه مطرح کردند؛ مانند اینکه افسران پلیس زن باید برای رسیدگی به زنان، بهویژه آنها که تجربۀ خشونت جنسی داشتهاند، در دسترس باشند، همۀ افسران پلیس باید آموزش دیده باشند تا به جنسیت حساس باشند و تبعیض علیه خارجیها را متوقف کنند. رفیعیان و خدایی (1388) در مطالعهای اسنادی، شاخصها و معیارهای مؤثر بر رضایتمندی شهروندان از فضاهای عمومی شهری را بررسی کردند. نتایج بررسی آنها نشان داد سه متغیر دسترسی به خدمات، امنیت اجتماعی و هویت مکانی از مؤثرترین عوامل در رضایتمندی شهروندان از فضاهای عمومی شهری و افزایش احساس امنیت آنان در این فضاهاست. بمانیان و همکاران (1388) در مطالعهای با عنوان «سنجش عوامل مؤثر بر ارتقای امنیت زنان در محیطهای شهری (محدودۀ پیرامون پارک شهر تهران)» به این نتیجه رسیدند که میانگین امنیت در محدودۀ مورد مطالعه در حد متوسط ارزیابی شد. نتایج نشان داد بین احساس امنیت درکشده از فضا و میزان تردد و استفاده از آن فضا، رابطۀ مستقیمی وجود دارد. در بررسی رابطۀ نوع کاربری و میزان احساس امنیت، بیشترین میزان احساس امنیت مربوط به کاربریهای مسکونی پیرامون پارک شهر و کمترین میزان آن مربوط به محدودههای کارگاهی و فعالیتهای تولیدی بوده است. گلی و همکاران (1394) در پژوهش «عوامل مؤثر در احساس امنیت اجتماعی زنان در فضاهای عمومی شهری» احساس امنیت زنان و عوامل اجتماعی و کالبدی مرتبط با آن را در پارک ائل گلی تبریز بررسی کردند و با نمونۀ 277 نفری از زنان بالای 15 سال مصاحبه کردند. یافتهها نشان داد بین عوامل فرم فضا، اطلاعات محیطی گمراهکننده، نور، آلودگی محیطی، میزان دسترسی به خدمات حملونقل عمومی، کیفیت فعالیتها و کاربری زمین پیرامون پارک و عوامل اجتماعی استفادهکنندگان ازقبیل سن، شغل، تحصیلات با میزان احساس امنیت زنان، رابطه وجود دارد. همچنین عامل نور، بیشترین تأثیر و عامل فعالیتها و کاربری زمین، کمترین تأثیر را در احساس امنیت زنان دارد.
چارچوب نظری رضایتمندی مفهوم رضایتمندی، ازجمله مفاهیمی است که در چند دهۀ اخیر در ارتباط با مباحث کیفیت محیط، به حوزۀ نظری طراحی محیطی راه یافت. رضایتمندی بهعنوان یکی از معیارهای کلیدی سنجش میزان کیفیت محیطی مطرح شد و در چارچوب این اهمیت، کیفیت محیط مشتمل بر انتقال احساس رفاه و رضایتمندی تعریف شد که با ویژگیهای فیزیکی، اجتماعی و یا نمادین محیط به کاربرانش منتقل میشود (رفیعیان و همکاران، 1388: 57، به نقل از Lansing and Marans, 1969). نظریات پایۀ مرتبط، در کیفیت محیط فقط به عناصر زیستمحیطی و ارزشهای موجود در آن اشاره ندارد؛ بلکه متغیرهای دیگری نظیر امنیت، روابط انسانی و اجتماعی، خصیصههای کالبدی و نظایر آن را نیز در برمیگیرد (رفیعیان و همکاران، 1388: 57). بدینترتیب، از دیدگاه پژوهشگران مختلف، رضایتمندی، معیاری عام برای سنجش میزان مطلوببودن ادراک کیفیت انجامشده از محیط توسط افراد مطرح است (رفیعیان و همکاران، 1388: 57، به نقل از See, Campbell et al., 1983; Baba and Austin, 1989; Ha and Weber, 1994)؛ بنابراین، شناسایی مؤلفههای مؤثر بر میزان رضایتمندی و نارضایتی بانوان، در درک وضعیت موجود پارکها، راهبردهای آتی برای ارتقای سطح کیفیت و امنیت محیط و جلوگیری از تکرار برخی اقدامات نامناسب در سایر پارکها مؤثر واقع میشود (هاشمی تیلهنویی و همکاران، 1391: 51). در این مقاله، رضایتمندی زنان، تابعی از عوامل زمینهای مفهوم حس ایمنی است؛ بنابراین، در ادامه، نظریهها و مؤلفههای مختلف تأثیرگذار بر امنیت زنان در فضاهای عمومی با محوریت عوامل زمینهای بررسی میشود.
امنیت شهری پژوهشگران در چارچوبی واقعبینانه، امنیت[5] را در واژههای سیاسی و انتظامی تعریف کردهاند و بهطور کلی، بیشتر آن را بهمعنی حمایت از ارزشها و مقابله با خطرها و دشمن میدانند (Brownlow, 2004: 586 به نقل از ضابطیان، 1387: 12). بهطور کلی، امنیت را میتوان حقی بنیادین و پیشنیازی برای ابقا و ارتقای رفاه و سلامت مردم دانست. براساس نظریۀ نیازها در هرم مازلو در 1968، امنیت یکی از نیازهای ضروری و پایهای برای تعالی انسان تلقی میشود؛ درست شبیه نیازهای فیزیولوژیک انسان که برای تداوم حیات ضرورت دارد و ارتقای این مؤلفه بر سلامت و سعادت انسانها و درنتیجه، بر جامعه تأثیری مستقیم میگذارد (بمانیان و همکاران، 1387: 51به نقل از گزارش سازمان بهداشت جهانی، 1998: 271). در زبان فارسی، بحث امنیت ذهنی، بیشتر به واژۀ کلی «امنیت» و بخش امنیت عینی، بیشتر به واژۀ «ایمنی» بازمیگردد. درواقع، امنیت ذهنی[6] بیشتر بعد روانی و غیرمادی احساس امنیت را دربرمیگیرد؛ در حالی که امنیت عینی[7] یا ایمنی بیشتر به بعد فیزیکی و کالبدی مؤثر در احساس امنیت بازمیگردد (بمانیان و همکاران، 1387: 40). حال آنکه دو رویکرد پیشگیری از جرم و پیشگیری از آسیب در تعاریف خود از ایمنی اجتماع محلی[8] پذیرفتهاند که در دو بعد به مسئلۀ ایمنی[9] توجه میشود: یک جنبۀ عینی رفتاری و محیطی و یک جنبۀ ذهنی یا احساس ایمنی (Whitzman, 2008: 14).به هر حال، حس ناامنی،[10] مفهومی حسی است .(Ruijsboek et al., 2015: 40) کاربران پارک به استفاده از نواحیای از پارک که آن را ناامن حس میکنند، تمایل ندارند و درنتیجه، ترجیح میدهند از پارکهای امنتر بهطور مرتبتر از پارکهای با ایمنی کمتر استفاده کنند، (Turkseven Dorgsoy and Zengel, 2017: 63 in Macros and Frnacis, 1998; Schroedre and (Anderson, 1984؛ بنابراین، مفهوم ایمنی علاوه بر بعد کالبدی، ابعاد فراکالبدی و ذهنی نیز دارد که در این پژوهش، مفهوم حس ایمنی معادل امنیت در بعد ذهنی است. جین جیکوبز[11]، نظریهپرداز بزرگ شهری (1961)، در تبیین امنیت شهری به تعامل فضای فیزیکی و فرایندهای اجتماعی که محیط را میسازند و بر فعالبودن فضا بهعنوان عاملی در ایجاد یک محیط امن و موفق توجه و تأکید کرد. جیکوبز ایجاد حرکت، استفادههای فعال از سطح خیابان و فعالیتهای خیابانی و مراقبتهای طبیعی از این فعالیتها را بهعنوان مؤلفههایی برای ساختن یک محیط خوب شهری قلمداد میکند. اسکار نیومن[12] (1972) نیز دربارۀ فضاهای قابل دفاع میگوید که مردم و طرحها در یک «شهر خشونتآمیز»[13] از رویکردهای مشابه در رفتارهای اجتماعی و برای توسعۀ یک محیط امن پیروی میکنند. بهتازگی، تیم بیل هیلر[14] با استفاده از نرمافزار اسپیس سینتکس[15] نیز در بعد کالبدی تجمیع خیابانها و لایههای آن را بهعنوان مؤلفههای کلیدی در ایجاد یک محیط امن شهری معرفی کردهاند. ازنظر این گروه، بهترین محیطهای شهری محیطهایی است که بهخوبی با الگوی شهر یکپارچه شدهاند و امنیت عمومی را رواج میدهند (بمانیان و همکاران، 1388: 51، به نقل از Boyle, 2002: 266).
جنسیت و احساس امنیت فردی عموماً، عوامل زیادی برای واکنش نشاندادن مردم به ترس وجود دارند؛ اما برخی از این عوامل، نقش بیشتری دارند که جنسیت بهعنوان تأثیرگذارترین عامل شخصیتی، در احساس ناامنی مطرح شده است. در اینجا باید اشاره کرد که بین مردان و زنان و ترسهای مرتبط با انواع مختلف جرمها تفاوت وجود دارد (Bra, 2014) عموماً، زنان نسبت به مردان، ترس بیشتری حس میکنند؛ اگرچه ممکن است کمتر از مردان قربانی شوند (ضابطیان، 1387: 16، به نقل ازHoward, 1999: 219). بهطور کلی، مردان، احساس مثبتتری دربارۀ امنیت محیط خودشان نسبت به زنان دارند. هم مردان و هم زنان در تاریکی، احساس ناامنی میکنند؛ ولی درجۀ ناامنی در زنان بالاتر است؛ مثلاً دربارۀ وسایل نقلیه، بیشتر از 60 درصد زنان در تاریکی احساس ناامنی دارند. البته این مسئله، بیشتر به ترس از آزارهای جنسی بازمیگردد و درحقیقت، ممکن است زنان 10 برابر بیشتر از مردان تحت آزار جنسی قرار بگیرند (ضابطیان، 1387، به نقل از گزارش کنفرانس لندن، 2003: 5). همچنین پژوهشی در سال 2008 در قاهره نشان داد بیشتر از 50 درصد زنان دریافتهاند که آزار و اذیت جنسی، رویدادی روزمره است (Viswanath, Seth and Mehra, 2015: 3)؛ اما برخی از زنان، خود نیز از این ترس، که در طول روز با آنها همراه است، آگاه نیستند و احساس ناخوشایندی دارند. آنها با این ترس به دنیا نیامدهاند؛ ولی برای مثال، این مسئله که اگر در شب بیرون بروند، قربانی حمله خواهند شد، برای آنها همگانی شده و بهصورت هنجار در آمده است. البته خانوادهها، همنوعانشان و رسانهها نیز بر این مسئله تأکید و این نوع ترس را زنده میکنند و زنان هم آن را میپذیرند؛ بنابراین، عموماً مردم برای کاهش خطر قربانیشدن، دو راه در پیش میگیرند: 1) رفتارهای کنارهگیرانه و محدودکننده؛ مانند پرهیزکردن از مکانهای ناامن و یا با هم رفتن به این مکانها و یا کمتر بیرونرفتن در مواقع غیرضروری؛ 2) رفتارهای محافظهکارانه؛ مانند روشهای دفاع شخصی که البته هیچ کدام از این واکنشها نمیتوانند ترس از جرم را کاهش دهند (به نقل از ضابطیان، 1387: 18-17، به نقل از Howard, 1999: 221- 224). درحقیقت، ترس از خشونت در فضاهای عمومی، بر زندگیهای روزمرۀ زنان تأثیر میگذارد (Viswanath, Seth and Mehra, 2015: 3)؛ بدینصورت که حرکتهای آنها را محدود میکند و بهویژه باعث میشود بعد از تاریکشدن هوا در خانه بمانند و فرصتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنها را کاهش میدهد. در چنین اوضاعی، زنان از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی نظیر کارکردن تا دیروقت یا شغلهای شیفتی یا کلاسهای عصر و فعالیتهایی نظیر آن خارج میشوند و البته در اینگونه موارد، هیچ تردیدی نیست که همواره زنانِ فقیرتر، بیشتر قربانی جنایت و ترس ناشی از این ناامنی میشوند (بمانیان و همکاران، 1388: 52، به نقل از Mtani and Lubuva, 2004: 16).
روابط اجتماعی مؤثر در افزایش حضور زنان در فضاهای شهری در سال 1990، ولنتاین[16] ادعا کرد که «با تسهیل ادراکی که از یک مکان فیزیکی وجود دارد و بهطور غیررسمی با طراحی کنترلی، اطمینان زنان را برای بیرونرفتن از خانههایشان و حضور در عرصههای عمومی شهری میتوان افزایش داد». او ده استراتژی طراحی را پیشنهاد کرد که عموماً به راهکارهای مداخلههای فیزیکی منتهی میشد. ولنتاین رویکردش را به محیط اجتماعی نیز بسط داد و گفت: «زنان با حضور بالفعل و بالقوۀ دیگران، بیشتر احساس امنیت میکنند». درک یک زن از امنیت بهطور قوی با این موضوع ارتباط دارد که چگونه او در ارتباط با هر دو نوع محیط فیزیکی و اجتماعی اطرافش احساس راحتی میکند و آنها را چگونه میشناسد؛ درنتیجه، به عقیدۀ او گفتنی است «ارتباطات و گروههای اجتماعی موجود در فضا بیشتر از طراحی آن بر میزان احساس امنیت زنان از محیط تأثیرگذار است» (ضابطیان، 1387: 52- 53، به نقل از Boyle, 1998: 19)؛ پس مطالعۀ گروههای کنترلکننده و تأثیرگذار بر محیط اجتماعی یک فضا، اهمیتی خاص دارد. بین خرابکاری و «ترس از ناامنی» در میان مردم، ارتباط معناداری وجود دارد. خرابکاری یا بینظمی درکشده، این ایده را به مردم میدهد که در ناحیه و بر مردم بازدیدکننده از فضای عمومی، که در برابر دیدن/ شاهد بودن وقوع جرم برای خودشان آسیبپذیر هستند، کنترلی وجود ندارد (Gue et al., 2014: 580)؛ برای مثال، در دو مطالعه دربارۀ احساس امنیت زنان در فضاهای شهری در دو شهر هلینسکی و ادینبرو مشخص شد ترس و احساس ناامنی ممکن است در هر دو محیط متضاد «فضاهای خالی» و «فضاهای شلوغ» یا در فضاهای باز و فضاهای بسته اتفاق بیفتد؛ اما میزان بروز آن در فضاهای بینظم شلوغ، خیلی بیشتر است (ضابطیان، 1387: 51، به نقل از Koskela and Pain, 2000: 271). اصل دیدن و دیدهشدن در فضاهای شهری و بهویژه، پارکها، امری بسیار مهم است. ناتوانی برای دیدن آنچه پیش روی ما در امتداد یک مسیر قرار دارد، مشکل بزرگی است و کُنجهای تیز، دیوارها، سکوها، پوشش گیاهی انبوه، ستونها و... میتوانند موانع جدی برای احساس امنیت باشند (شیخی، 1391: 87، به نقل از Wood, 2005). مسئلۀ مراقبت طبیعی اجتماعی نیز، همانگونه که در نظریۀ چشمهای خیابان جین جیکوبز نیز اشاره شده است، از عوامل اجتماعی تأثیرگذار در احساس امنیت است که بر فرایند نظارت و کنترل فضا دلالت دارد. البته این نظارت در قالب نظارت مصنوعی (دوربینهای مداربسته) نیز انجامشدنی است (بمانیان و همکاران، 1387: 50). وجود فضاهای عمومی دارای خصیصۀ اجتماعپذیری، مکمل مهمی برای اجتماعیشدن افراد است. علاوه بر این، اجتماعپذیری فضاهای عمومی موجب ارتقای روحیۀ همبستگی، رشد فردی، ایجاد و برابری همۀ شهروندان، بدون در نظر گرفتن جنسیت، نژاد، قومیت، سن یا سطح اجتماعی و اقتصادی است (شجاعی و پرتوی، 1394: 97-96، به نقل از Kurniawati, 2012: 477). دعوتشدگی به (ارتباطپذیری با) فضا، از دیگر مؤلفههای اجتماعی تأثیرگذار بر امنیت فضای فیزیکی است. درحقیقت، ترس از جرم در یک جامعه بهعنوان یک عامل نفاق، مشکلی بزرگتر از خود جرم است. مردم اغلب از مکانهایی که در آنها احساس در معرض خطر بودن، آسیبدیدن و بهطور کلی، ناامنی دارند، دوری میکنند و بهتدریج، این محیطها متروک میشوند. اگرچه در ابتدا واقعاً ناامن نبودهاند، حالا واقعاً به مکانهایی برای سوء استفاده و فعالیتهای مجرمانه تبدیل شدهاند. برخی از این نظریهپردازان (مانند نیومن) از اینگونه فضاها بهعنوان «فضاهای بیدفاع» یاد میکنند (بمانیان و همکاران، 1388: 56).
مفاهیم بنیادین رویکرد برنامهریزی کالبدی به امنیت شهری براساس آنچه انجمن شهرسازی آمریکا در قالب استانداردهای برنامهریزی و طراحی شهری مطرح کرده است، برای ارزیابی فضای شهری در مقابل تهدیدها و آسیبها باید به شرایط درونی و بیرونی فضا شامل کاربریهای مجاور، الگوهای حرکتی، مرزهای فضا، محلهای بالقوه برای پنهانشدن، روشنایی فضا و جلوگیری از اعمال خرابکارانه توجه شود. افزون بر این، باید به پیادهروهای اطراف فضا و حرکت خودروها و دسترسیها نیز توجه داشت و سپس فضا را لایهبندی امنیتی کرد تا براساس این لایهبندی کنترل شود (انجمن شهرسازی آمریکا، 1387: 292). با بررسی سیر نظریهپردازیها پیرامون ارتباط محیط فیزیکی و جرم و ناامنی در شهرها، به رویکرد پیشگیری از جرم ازطریق طراحی محیطی (CPTED)میتوان اشاره کرد که درحقیقت، برایندی از نظریههای گوناگون در زمینۀ روشهای کنترل کالبدی فضا همسو با ارتقای امنیت است. نظریهپردازان این رویکرد به دو نسل اول و دوم تقسیم شدهاند. نسل اول (مانند جین جیکوبز، الیزابت وود و ...)، اولین کسانی بودند که مسئلۀ پیشگیری از جرم را به کمک تغییرات کالبدی تدوین کردند و در این بررسیها تأکید بیشتر بر عوامل فیزیکی محیط و تأثیر آن بر انسان و رفتار او بود؛ در حالی که بنا بر پژوهشهای نسل دوم (مانند ویتزمن و...)، جرم پیش از آنکه پدیدهای جبرگرایانه و ناشی از عوامل قطعی و تغییرناپذیر محیط طبیعی باشد، پدیدهای اجتماعی و متأثر از شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه است (شیخی، 1391: 33). بهطور کلی، از عناصر و عوامل تأثیرگذار در رویکرد کالبدی به موارد ذیل میتوان اشاره کرد:
الف- کاربریها و فعالیتهای ناشی از آنها امنیت یک فضا به کاربریهای محاطکنندۀ آن نیز بستگی دارد و باید تدابیری برای کاهش آثار منفی کاربریهای خلوت و متروک مشکلساز اندیشیده شود. ایدۀ کاربریهای مختلط، که جین جیکوبز در دهۀ 1960 مطرح کرد، هنوز بهخوبی در دانش طراحی نفوذ نکرده است. در این ایده، از ساختن محیطهایی صحبت شده بود که زنان را در نظر بگیرد. بهطور کلی، برخی از اصول کلی مطرحشده در این زمینه به شرح ذیل است: - کاربریهای طبقات همکف باید فعال باشند (منفعل و راکد نباشند و بر محیط تأثیرگذار باشند.) - توجه به نظریۀ چشمهای خیابان و استفاده از نماهای فعال برای نظارت بر فضاها و ارتقای امنیت آنها. - نگهداری خوب (نظریۀ پنجرههای شکسته) که اگر یک پنجره بشکند، موجب میشود بقیۀ پنجرهها با سرعت بیشتری بشکنند و بهطور کلی، حرکت روبهزوال مارپیچی ایجاد میشود. برای نمونه، در انگلستان و در راستای ارتقای امنیت در فضاهای عمومی شهری، سیاست کاربریهای مختلط تشویق شدند و مخلوطی از مشاغل کوچک، خانهها و ادارهها در مراکز شهری و ایجاد آپارتمانها در طبقات بالای مغازهها در طرحها اعمال شد تا میزان فعالیت و درنتیجه، امنیت را افزایش بدهد (ضابطیان، 1387: 40، به نقل ازwww.dacorum.gov.uk ).
ب ـ دسترسی به کمک تجهیزات امدادی (حتی اگر نمادین باشند) موجب احساس آرامش و امنیت ذهنی میشود؛ برای مثال، تدابیری نظیر نصب تلفنهای عمومی در مکانهای در معرض دید، سبب میشود احساس رها و جدابودن فضا از بین برود. ممکن است بهندرت از آنها استفاده شود؛ اما موجب میشود احساس امکان دسترسی به کمک در افراد تقویت شود. درحقیقت، تلفنها شاید بیشتر حالت نمادین داشته باشند و البته در مواقعی هم واقعاً تلفنها ابزاری برای امداد محسوب میشوند. در اینگونه موقعیتها بهتر است تلفنها کد یا مشخصۀ تعیین موقعیت داشته باشند تا شخصی که ازطریق آنها تماس میگیرد، بهسرعت بتواند موقعیت جغرافیایی خود را اعلام کند. همچنین مکان تلفنها نیز بهتر است با نور (در شب) و نشانههای هدایتکننده (که باید از 20 متری نیز مشخص باشد) مشخص شده باشد تا اطمینان لازم را در عابران ایجاد کند. نکتۀ مهم این است که طراحی تجهیزات امدادی باید بهگونهای باشد که اعمال خرابکارانه را تشویق نکند؛ زیرا وجود هر گونه منابع صدمهدیدۀ ناشی از اعمال خرابکارانه در محیط شهری، میتواند اثر منفی در حس امنیت منتقلشده به شهروندان داشته باشد. همچنین دیدن گشتهای پلیس نیز میتواند به افزایش احساس امنیت کمک کند (ضابطیان، 1387: 41، به نقل ازwww.pps.org, 2005 )
ج ـ امنیت و تاریکی (نورپردازی) فضاهای عمومی، که بهخوبی نورپردازی شدهاند، به احتمال زیاد، کمتر، بهعنوان فضای ناامن درک میشوند؛ زیرا روشنایی، توانایی ایدهگرفتن سریع و بررسی اجمالی فضا را به مردم میدهد. اگر یک فضا بهخوبی نورپردازی نشده باشد و قابلیت دید[17] آن محدود شده باشد، احساس ناامنی را افزایش میدهد. به هر حال، ناحیهای با نورپردازی خوب، در ارتباط کمتری با جرایم احتمالی قابل رخدادن قرار میگیرد؛ زیرا مردم احساس میکنند که نورپردازی کافی باعث میشود وقوع جرم در جای دیگری اتفاق بیفتد و همچنین اینگونه نواحی، حس امنیت را ایجاد میکنندBrands et al., 2015: 442, 449) .(. در مطالعۀ ماروتاویران و همکاران (2014) به نورپردازی بهعنوان عامل مهمی اشاره میشود که بر درک ایمنی اثر میگذارد. به هر حال، این مطالعه نشان داد وجود نورپردازی در یک فضای عمومی لزوماً، حس امنیت را در میان بازدیدکنندگان آن تضمین نمیکند. ویژگیهای کالبدی در ترکیب با ایمنی درکشده، نورپردازی و فضاهای دارای پوشش گیاهی متراکم در یک ناحیه (مانند بوتههای بلند) باعث میشود مردم، کمتر احساس راحتی کنند. به نظر میرسد مردم در نواحی دارای پوشش گیاهی کوتاه- که به بازدیدکنندگان، قابلیت دید بیشتری را از کل ناحیه میدهد- راحتتر هستند.
طبقهبندیهای بسیاری برای تعیین کیفیت و جذابیت فضاهای عمومی وجود دارد که یکی از آنها، امنیت است(Mehta, 2014: 66) . و جایگاهی ویژه نیز دارد؛ بهگونهای که اگر در فضایی تمامی اصول طراحی رعایت شده باشد، اما بهلحاظ امنیت، شرایط مناسبی نداشته باشد، نمیتواند موفق عمل کند (ایزدی و حقی، 1394: 6) و استفادۀ افراد از فضا نیز کاهش مییابد. امروزه، اعتقاد بر آن است که فضاهای عمومی موفق، فضاهایی هستند که افراد با ویژگیهای مختلف سنی و جنسی، خواستههای خود را محقق میسازند و فعالیتهای متنوعی انجام میدهند. اینگونه فضاها، جذابیت لازم را برای استفاده افراد مختلف دارند. پژوهشگران در PPS، مؤسسۀ آمریکایی براساس کار ویلیام. اچ وایت دریافتند موفقترین و کاراترین فضای عمومی، چهار کلید کیفیتی دارند: این فضاها در دسترس هستند[18]، افراد در آنها درگیر فعالیت میشوند[19]، راحت هستند[20] و مناظر زیبایی دارند و درنهایت، مکانی اجتماعی هستند[21](سیفایی، 1384: 76). بنابراین، مقولۀ میزان استفادۀ افراد از فضاها را میتوان وجه اشتراک مفهوم حس ایمنی زنان و مدل مکانی PPS در نظر گرفت.
روش تحقیق مفهومسازی و استخراج شاخصهای مرتبط با ارتقای حس امنیت فردی در فرایند مفهومسازی[22]- که درحقیقت، ساختن مفهومی انتزاعی برای فهمیدن یک امر واقعی است (خاکی، 1378: 75)- ابتدا مفهوم به ابعاد تقسیم شده است تا بهراحتی بررسی شود؛ سپس هر بعد به شاخصهای سازندۀ آن تفکیک شده است که خود، متغیرهایی دارد و در پرسشنامهای، پرسشی متناظر با هر یک از متغیرهای مدنظر طرح شده است. عوامل زمینهای، که به مکان وابستهاند و از فضا و بستر تأثیر میپذیرند، از مهمترین ویژگیها و شاخصهای مؤثر بر کیفیت و موفقیت فضا برپایۀ مدل مکانمحور مؤسسۀ PPS در چهار بعد دسترسی و پیوستگی، آسایش و منظر، استفادهها و فعالیتها و اجتماعیبودن بازتعریف میشوند. مدل عملیاتی ساختهشده برای سنجش میزان تأثیر عوامل زمینهای بر ارتقای امنیت ذهنی درکشده توسط زنان از کل محدودۀ فیزیکی استفادهشدۀ آنان، در سطح اول، ابعاد و در سطوح دوم و سوم، شاخصها و متغیرها دارد. در بعد اجتماعی، شاخصهای 1) «نظارت و مراقبت از فضا» شامل متغیرهای مراقبتهای طبیعی[23]و مراقبتهای کنترلشده و 2) «دعوتشدگی به فضا» شامل متغیرهای تمایل به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و تمایل به مکث و توقف در فضا و 3) «میزان تعاملپذیری افراد در فضا» شامل متغیرهای شبکههای گروهی زنان، آزادیهای فردی زنان، راحتی و تمایل افراد در برقراری تعامل اجتماعی و در بعد عملکردی، شاخص «ترجیح میزان استفاده از فضا» شامل متغیرهای ترجیح نحوۀ استفاده از فضا، ترجیح انجامدادن نوع فعالیت در فضا و ترجیح استفاده از پارک، در صورت وجود فضای مشابه و در بعد محیط طبیعی، شاخصهای 1) «نحوۀ پیوستگی فضا با محیط اطراف» شامل متغیرهای ساختمانهای مجاور، همجواری فعالیتهای مختلف اطراف پارک و دسترسی 2) «مناسبسازی محیطی» شامل متغیرهای حس تمیزی فضا، نورپردازی و کفسازی محیط و 3) «دسترسی به امکانات و تجهیزات محیطی» شامل متغیرهای فضای سبز و طبیعی؛ امکانات ورزشی، فرهنگی و تفریحی؛ تجهیزات و تأسیسات امدادی و ایمنی و تأسیسات عمومی و بهداشتی و خدمات خاص برای بانوان سنجیده میشود. گام اول در طراحی برنامهای برای ایجاد فضایی امن برای زنان، توسعۀ پایگاهی اطلاعاتی است که اجبارها و چالشهای پیش روی زنان را مشخص میکند تا بر عناصر مشخصشده تمرکز شود (Brady, 2005: 66 به نقل از بمانیان و همکاران، 1388: 56)؛ بنابراین، رویکرد مطالعاتی منتخب در این پژوهش بر مبنای استفاده از مشارکت مردمی و اعمال نظرهای مستقیم بانوان در عرصۀ برنامهریزی افزایش رضایتمندی آنهاست. در مرحلۀ بعد از فرایند تحلیل مفهوم با توجه به رویکرد مشارکتی مطرحشده، شاخصها در قالب پرسشهای مرتبط در پرسشنامهای تنظیم شد. گفتنی است در تمام فرایند پژوهش، ارزیابیها براساس نتایج پرسشنامههای توزیعشده در محدودۀ مطالعات میدانی انجام شده است. همچنین با استفاده از روشهای همبستگی اسپیرمن، ضریب کای اسکوئر و وی کرامرز، ارتباط متغیرهای مداخلهگر فردی و متغیر حس ایمنی زنان بررسی شده است.
روش و مدل تحلیل دادهها در تنظیم پرسشنامه از طیف لیکرت (پنجگزینهای) استفاده شده است. جامعۀ آماری، شامل کلیّۀ زنان استفادهکنندگان از پارک بوستان مادران، واقع در گروه سنی 15 تا 64 سال است. برای برآورد حجم جامعۀ آماری، پس از آزمون اولیه، پرسشنامۀ مقدماتی (تعداد20 نمونه) بین زنان توزیع، انحراف معیار آن محاسبه و اعتبار پرسشها تأیید شد. برای تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران (طالب، 1370: 67) و با جایگذاری انحراف معیار در این فرمول و انتخاب دقت a=0.5 تعداد حجم نمونه، معادل 179 عدد در نظر گرفته شده است؛ سپس پرسشنامهها در زمانهای مختلف روز و شب و در بین اقشار گوناگون زنان در محدوده توزیع شده است. درنهایت، دادههای خام بهدستآمده، دستهبندی و با استفاده از نرمافزارهای Excel و SPSS تجزیهوتحلیل شده است. برای تحلیل و سنجش میزان درستی پرسشهای پرسشنامه و سنجش مناسب ابزار تحلیل، با استفاده از روش تحلیل قابلیت اطمینان، ضرایب آلفای تمامی پرسشها محاسبه شده است. با توجه به مطالعات مشابهی همچون ضابطیان (1387)، بمانیان، رفیعیان و ضابطیان (1387)، الیاسزاده مقدم و ضابطیان (1387) در این پژوهش نیز براساس محاسبات انجامشده، ضرایب آلفای پرسشنامه، بیشتر از 6/0 است؛ بنابراین، ضرورتی برای حذف این پرسشها وجود ندارد و تأیید شد که مدل عملیاتی طراحیشده برای سنجش حس ایمنی زنان، دقت و صحت مناسبی دارد. درنهایت، پس از جمعبندی نتایج تحلیلی مطالعات میدانی، پیشنهادهایی برای ارتقای حس ایمنی زنان براساس اثرگذارترین متغیرهای زمینهای مطرح میشود تا رضایتمندی زنان از محدودۀ مطالعاتی افزایش یابد.
شناخت و تحلیل یافتهها سنجش میزان حس ایمنی زنان در این پژوهش، رضایتمندی زنان، تابعی از درک آنها از ایمنی فضاست؛ از اینرو، برای محاسبۀ میزان حس امنیت زنان در محدودۀ مطالعاتی، دادهها با استفاده از روش آزمون مقایسۀ میانگین گروههای مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد میانگین امتیاز حس امنیت محیط بهصورت کلی، عددی معادل 3.94 است که اختلاف بسیار نزدیک آن به عدد 3 (میانگین ارزشی تعیینشده) نشان میدهد میزان رضایتمندی زنان با توجه به ادراک آنها از امنیت محیط پارک را میتوان در حد در خور توجهی ارزیابی کرد.
جدول 1- میانگین حس ایمنی زنان Table 1- Average of women's safety sense
بررسی رابطۀ ابعاد سهگانه با یکدیگر در سنجش مفهوم حس ایمنی در اینجا، ضریب همبستگی پیرسون برای یافتن رابطۀ ابعاد اجتماعی، عملکردی و محیط طبیعی به کار میرود و علاوه بر آن، سطح معناداری رابطۀ متغیرها محاسبه میشود. در روش پیرسون اگر سطح معناداری (sig) کمتر از 0.05 باشد، گفتنی است بین دو متغیر، رابطۀ معناداری وجود دارد؛ بنابراین، همۀ ابعاد در سطح معناداری قرار دارند. همچنین براساس جدول شمارۀ 2، که شدت ابعاد سهگانه را بهصورت دوبهدو نشان میدهد، شدت همبستگی ابعاد اجتماعی و عملکردی (0.331) و عملکردی و محیط طبیعی (0.270)، مستقیم و ضعیف است و همچنین شدت همبستگی بعدهای اجتماعی و محیط طبیعی (0.451)، مستقیم و متوسط است.
جدول 2- بررسی شدت رابطۀ ابعاد سهگانۀ مدل عملیاتی Table 2- Investingating the intensity of the relationship between three dimensions of operational model
** نشاندهندۀ شدت در سطح 0.99 است.
سنجش شاخصهای بعد اجتماعی مؤثر بر حس ایمنی این بعد با استفاده از سه شاخص نظارت و مراقبت از فضا، دعوتشدگی به فضا و میزان تعاملپذیری افراد در فضا سنجیده شد. در اینجا، مطابق جدول شمارۀ 3 این شاخصها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره و ضرایب بتا، که ضرایبی استاندارد شده است و اهمیت هر یک از آنها را نشان میدهد، رتبهبندی شدهاند.
جدول 3- رتبهبندی شاخصهای بعد اجتماعی Table 3- Ranking of the social dimension indexes
همانگونه که در جدول شمارۀ 3 مشاهده میشود، همۀ شاخصها با بعد اجتماعی، رابطه معناداری دارند؛ زیرا sig کمتر از 0.05 دارند. همچنین براساس اولویت شاخصها بهترتیب اهمیت تأثیرگذاریشان در ستون انتهایی جدول، شاخص میزان تعاملپذیری افراد در فضا، که بیشترین درجۀ تأثیر را دارد (بتای 0.403)، شامل متغیرهای شبکههای گروهی زنان، راحتی و تمایل به برقراری تعامل اجتماعی و آزادیهای فردی زنان میشود و نتایج تحلیلهای آماری نشان میدهد در این شاخص نیز متغیر شبکههای گروهی زنان، بیشترین تأثیرگذاری را داشته است (با مقدار بتای برابر با 0.527)؛ زیرا براساس تحلیلهای انجامشده، محدودۀ مدنظر از حیث درجۀ ارتباطات گروهی در سطح بالایی قرار دارد (4.08) که بهعلت استفادۀ زیاد زنان بهصورت گروهی در قالب فعالیتهایی همچون ورزش صبحگاهی و غیره از پارک بوستان مادران است. ضریب تعیین شاخصهای سنجیدهشده در بعد اجتماعی، مقدار آر دو (r2) برابر با 0.86 است که نشان میدهد تحلیل 86 درصد تغییرات واریانس با بعد اجتماعی و 14 درصد باقیمانده با سایر متغیرها تبیین میشود.
4.5. سنجش شاخصهای بعد عملکردی مؤثر بر حس ایمنی بعد عملکردی، شاخص ترجیح استفاده از فضا را دارد. مطابق جدول شمارۀ 4، این شاخص با بعد عملکردی، رابطۀ معناداری دارد؛ زیراsig آن کمتر از 0.05 است.
جدول 4- رتبهبندی شاخص بعد عملکردی Table 4- Ranking of the functional dimension indexes
این شاخص، سه متغیر ترجیح نحوۀ استفاده از فضا، ترجیح استفاده از پارک در صورت وجود فضای مشابه و ترجیح انجامدادن نوع فعالیت در فضاست که رابطۀ معناداری با شاخص ترجیح میزان استفاده از فضا دارد (sig کمتر از 0.05). همچنین براساس رتبهبندی این متغیرها در جدول شمارۀ 5، متغیر ترجیح استفاده از پارک در صورت وجود فضای مشابه با توجه به مقدار بتای آن (0.691) بیشترین تأثیرگذاری را دارد که براساس دیدگاه کاربران پارک مطالعاتی با توجه به محدودیتهای اصلی این فضا (کمبود امکانات فرهنگی، وجود وسایل ورزشی نیاز به تعمیر و غیره) در سطح متوسطی ارزیابی شده است (3.53)؛ زیرا زمانی که زنان ترجیح میدهند از پارک بوستان مادران در مقایسه با فضاهای مشابه آن، به میزان بیشتری این محیط را برای استفادۀ خود انتخاب کنند، درحقیقت، امنیت بیشتری را از آن درک کردهاند.
جدول 5- رتبهبندی متغیرهای شاخص ترجیح میزان استفاده از فضا Table 5- Ranking of the variablesof space usageindex
ضریب تعیین شاخص ترجیح میزان استفاده از فضا، مقدار آر دو (r2) برابر با 0.85 است که نشان میدهد تحلیل 85 درصد تغییرات واریانس با بعد عملکردی و 15 درصد باقیمانده با متغیرهای دیگر تبیین میشود. 5. 5. سنجش شاخصهای بعد محیط طبیعی مؤثر بر حس ایمنی این بعد، شاخصهای نحوۀ پیوستگی فضا با محیط اطراف، مناسبسازی محیطی و دسترسی به امکانات و تجهیزات محیطی دارد. مطابق جدول شمارۀ 6 این شاخصها رتبهبندی شدهاند. برای این منظور، از روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره و ضرایب بتا استفاده شد تا اهمیت هر یک از شاخصها نشان داده شود.
جدول 6- رتبهبندی شاخصهای بعد محیط طبیعی Table 6- Ranking of the natural environmental dimension indexes
همانگونه که در این جدول مشاهده میشود، هر یک از شاخصها با بعد محیطی، رابطه معناداری دارند؛ زیرا sig کمتر از 0.05 دارند. همچنین براساس اولویت شاخصها بهترتیب اهمیت تأثیرگذاریشان در ستون انتهایی جدول، با توجه به میزان بتای شاخص دسترسی به امکانات و تجهیزات محیطی، اهمیت نسبتاً زیادی دارد (0.536) که تأثیرگذارترین متغیر آن، تأسیسات عمومی و بهداشتی و خدمات خاص برای بانوان با بتای 0.299 نشان میدهد اگر کموکاستیهای محیط برای خدماترسانی خاص برای بانوان با توجه به کیفیت و نحوۀ پخش اینگونه تأسیسات موجود در پارک (مبلمان، سرویسهای بهداشتی، آبخوریها و...) برطرف شود، درک زنان از امنیت این پارک نیز افزایش مییابد. شاخص نحوۀ پیوستگی فضا با محیط اطراف با مقدار بتای 0.217 کمترین تأثیرگذاری و متغیر دسترسی با بتای برابر با 0.545، بیشترین تأثیرگذاری را دارد. با توجه به مقدار این متغیر (3.90) گفتنی است دسترسی زنانی که محل سکونتشان در نزدیکی پارک است، در سطح مناسبی قرار دارد؛ حال آنکه زنان در سایر محلات، دسترسی زیادی به این فضا ندارند. ضریب تعیین شاخصهای سنجیدهشده در بعد محیط طبیعی، مقدار آر دو (r2) برابر با 0.85 است که نشان میدهد تحلیل 85 درصد تغییرات واریانس با این بعد و 15 درصد باقیمانده با سایر متغیرها تبیین میشود.
5. 7. رابطۀ متغیرهای مداخلهگر فردی و حس ایمنی زنان مطابق جدول شمارۀ 7، اگرچه ازنظر آماری، صرفاً رابطۀ بهدستآمده از متغیرهای سابقۀ سکونت در محل زندگیشان و میزان حس ایمنی در سطح اطمینان مطلوبی است (sig بیشتر از 0.05)، ضرایب بهدستآمده، نشاندهندۀ کاهش نامحسوس احساس امنیت با توجه به متغیرهای سابقۀ سکونت در محل زندگیشان و سن است و افزایش نسبتاً نامحسوس حس امنیت زنان با توجه به پارامترهای میزان تحصیلات و نوع شغل است.
جدول 7- رابطۀ پارامترهای مداخلهگر فردی و متغیر حس ایمنی زنان Table 7-The Relationship between individual intervention parametres and women's safety sense variable
در نمودار شمارۀ 3، کلیّۀ ابعاد، شاخصها و متغیرهای مرتبط با مفهوم حس ایمنی زنان در مدل عملیاتی، با روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره و مقادیر ضرایب بتای آنها رتبهبندی شده است تا افزایش رضایتمندی زنان با بهکارگیری تأثیرگذارترین متغیرهای زمینهای مؤثر در ارتقای حس ایمنی این گروه خاص در محدودۀ مطالعاتی، پارک بوستان مادران بهعنوان یک فضای عمومی انحصاری برای این گروه، به دست آید. تأثیرگذارترین بُعد در ارتقای حس ایمنی زنان برحسب مقادیر بتای آنها بهترتیب عبارتند از: محیط طبیعی (0.442)، عملکردی (0.438) و اجتماعی (0.351). با توجه به اختصاصیافتن بیشترین ضریب تأثیرگذاری به بعد محیط طبیعی، همسو با افزایش درک زنان از ایمنی پارک مطالعاتی، توجه به عناصر و عوامل محیطی و کالبدی، اهمیت و اولویت خاصی دارد. نکتۀ مهم این است که تأثیرگذارترین متغیر، نورپردازی (با مقدار بتای 0.727) است؛ زیرا با بهبود سیستم روشنایی فضای پارک در قسمتهای مختلف، ورودی و آیتمهای گوناگون آن (مبلمان، درختان و...)، امنیت محیط برای کاربران آن تا حد زیادی افزایش مییابد. در درجۀ دوم اهمیت، متغیر مراقبتهای کنترلشده قرار میگیرد ( با بتای 0.702)؛ زیرا ازنظر زنان، اجرای سازوکارهای کنترلگرا (وجود نگهبانان زن در قسمتهای مختلف پارک، نصب دوربینهای مداربسته در اطراف آن و...) سبب میشود حضور افراد مزاحم و بلاتکلیف در فضا کنترل شود و امنیت آنها نیز بهطور فزایندهای افزایش مییابد. سومین متغیر تأثیرگذار، متغیر تمایل به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی (با مقدار بتای 0.627) است؛ زیرا اگر زنان فضای پارک را بیشتر مشارکتپذیرتر حس کنند، احساس امنیت آنان افزایش مییابد. «درنهایت، متغیر حس تمیزی فضا با توجه به مقدار بتای آن، (0.176)، کمترین تأثیرگذاری را بر ارتقای حس ایمنی زنان دارد». گفتنی است در این نمودار، برحسب مقادیر بتای کلیّۀ مؤلفهها از بیشترین به کمترین، رنگ آبی نشاندهندۀ اولویت اول/ نوع اول، نارنجی یعنی اولویت دوم/ نوع دوم و زرد اولویت سوم/ نوع سوم است.
بحث و نتیجه با توجه به آنکه زنان، نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند و براساس آسیبپذیری ویژۀ زنان در مواجهه با ناامنی و توجه خاص به نیازهای آنها، برنامهریزی برای ارتقای امنیت زنان در طراحی فضاهای عمومی شهری، اهمیت فراوانی دارد. بر این اساس، برنامهریزی، طراحی و ساخت فضاهای عمومی انحصاری برای استفادۀ این گروه خاص در کلانشهرهای ایران و شهرهای جدید، در دستور کار مدیران و مقامات شهری قرار گرفت. از نمودهای عینی چنین رویکردی در تولید فضا میتوان به پارکهای بانوان اشاره کرد؛ سیاستی که در عین فراهمکردن فرصتهایی برای حضور و فعالیت راحتتر زنان در فضای شهری، پیامدهای منفی نیز به دنبال دارد؛ ازجمله محدودیت زمانی برای این پارکها که سبب شده است زنان شاغل نتوانند بهدرستی از آن استفاده کنند و ممکن است به کمشدن حضور زنان در دیگر فضاهای عمومی نیز منجر شود (معززی، 1396: 76 و 80). امنیت درکشده از یک فضا، از عوامل زمینهای و خصوصیات و ویژگیهای فردی کاربران آن تأثیر میپذیرد. در این پژوهش، پارک بوستان مادران در شهر جدید اندیشه واقع در محلۀ فاز 4، بهعنوان تنها پارک مختص بانوان با عملکرد فرامنطقهای در این محدوده، برای نمونۀ مطالعات میدانی انتخاب شد و مدل عملیاتی طراحیشده براساس ابعاد، شاخصها و متغیرهای اصلی پژوهش با مشارکت مستقیم زنان به سنجش گذاشته شد تا میزان اثرگذاری مؤلفههای زمینهای بر ارتقای حس ایمنی زنان و بهتبع آن، افزایش رضایتمندی آنان از پارک بانوان به دست آید. میانگین میزان ایمنی درکشده از فضای مطالعاتی ازنظر زنان در سطح نسبتاً بالایی قرار دارد (میانگین 3.94) که براساس بررسی نتایج آزمون t، نشاندهندۀ زیادبودن میزان استفادۀ گروهی (4.17) و حضور گروههای زنان (4.08)، وجود آزادیهای فردی مختص بانوان (4.06) و همچنین برخورداری مناسب این محیط از فضای سبز (4.28) است. درنهایت، مهمترین شاخصها و متغیرهای ابعاد اجتماعی، عملکردی و محیط طبیعی (براساس آزمون بتای اولویتبندی شاخصها در هر بعد) در این مقاله مرور شد و نتایج نشان داد که براساس تحلیل بعد اجتماعی، در بین شاخصهای سنجیدهشده، شاخص میزان تعاملپذیری افراد در فضا، بیشترین درجۀ اهمیت را دارد که در بین متغیرهای این شاخص، شبکههای گروهی زنان (با بتای 0.545) مهمترین عامل ارتقای حس ایمنی زنان در این مکان است که با توجه به ارتباط آن با مقولۀ وجود استفادۀ گروهی و ارتباطات میانگروهی زنان در مبحث کیفیت مکانی PPSگفتنی است افزایش ارتباطات گروهی زنان در یک فضا، ضمن آنکه سبب برقراری تعاملات اجتماعی و راحتی زنان در ایجاد ارتباطات با یکدیگر میشود، با بروز و پرورش انواع مختلف فعالیتهای اجتماعی، بستر و شرایط لازم برای افزایش تمایل افراد به مشارکت فراهم میشود؛ بنابراین، اگر زنان، فضا را تعاملپذیرتر درک کنند، به دنبال آن، با ایمنتر حسکردن فضا، رضایت آنها نیز افزایش مییابد. در بعد عملکردی، از میان متغیرهای شاخص ترجیح میزان استفاده از فضا، متغیر ترجیح استفاده از فضا، در صورت وجود فضای مشابه (با بتای 0.659)، بیشترین تأثیرگذاری را دارد؛ زیرا زمانی که زنان با ارتقای درک آنان از امنیت محیط پارک ترجیح میدهند از فضای پارک، با وجود فضاهای مشابه با آن ازنظر امکانات و...، به میزان بیشتری استفاده کنند، درحقیقت، بهتبع آن، رضایتمندی آنها نیز افزایش یافته است. متغیر ترجیح نحوۀ استفاده از فضا (با بتای 0.311) در مرتبۀ دوم اهمیت قرار دارد؛ زیرا زنان با افزایش امنیت فضا و ارتباطات گروهی، فضا را برای استفادۀ گروهی و انجامدادن فعالیتهای دستهجمعی، امنتر احساس میکنند و بیشتر ترجیح میدهند از محیط بهصورت گروهی استفاده کنند که این نتیجه در همسویی با پژوهش گلی و همکاران (1394) قرار میگیرد؛ بدینصورت که زنانی که با سه نفر همراه به پارک میروند، بیشترین میزان احساس امنیت را دارند. در بعد محیط طبیعی، شاخص دسترسی به امکانات و تجهیزات محیطی بهطور در خور توجهی، اهمیت بیشتری را نسبت به دو شاخص مناسبسازی محیطی و نحوۀ پیوستگی با محیط اطراف دارد که تأثیرگذارترین متغیر در این شاخص، تأسیسات عمومی و بهداشتی و خدمات خاص برای بانوان (بتای 0.299) است که براساس دیدگاه کاربران پارک، با برطرفشدن کیفیت و دسترسی نامناسب و گاهی، ترکیب نامطلوب تأسیسات عمومی (مبلمان و...) و بهداشتی (سرویسهای بهداشتی، آبخوریها و...) با سایر عناصر کالبدی، محدودیتهای این محیط نیز برای ارائۀ خدماترسانی خاص برای بانوان نیز کاهش مییابد که درنتیجه، رضایتمندی زنان از استفاده از پارک با ارتقای درک امنیتشان از این فضا نیز افزایش مییابد که این نتیجه در همسویی با نظریات افرادی چون جیکوبز، الیزابت وود و اسکار نیومن قرار میگیرد که معتقدند خصوصیات و ویژگیهای مکان میتواند در پیشبینی میزان ناامنی مؤثر باشد. بهطور کلی، تنظیمات فضایی و کالبدی میتواند مانع یا زمینهساز یکسری پدیدههای اجتماعی باشد (گلی و همکاران، 1390). براساس PPS نیز باید در یک مکان، مکانهای کافی برای نشستن بهطور مناسب و با تعداد کافی در فضا تعیین موقعیت شده باشد. افزایش یا کاهش میزان احساس امنیت زنان، از متغیرهای مداخلهگر فردی متأثر نیست و در سایر پژوهشهای داخلی ازجمله گلی (1390)، مدیری (1385)، صادقی فسایی و میرحسینی (1388) نیز نتایج مشابهی به دست آمده است. با شناسایی تأثیرگذاری مؤلفههای مرتبط با عوامل زمینهای مؤثر بر ارتقای ایمنی، پیشنهادهای کاربردی متأثر از زمینه براساس متغیرهای نوع اول و دوم، برای افزایش رضایتمندی زنان در محدودۀ مطالعاتی در جدول ذیل آورده شده است:
جدول 8- پیشنهادهای پژوهشی در حوزههای مختلف (مأخذ: نگارندگان) Table 8- Reasearch Suggestions in Different fields (Source: Authors)
[1]Maruthaveeran and Konijendijk van den Busch [2]Memela and Maharaj [3] Albert Park [4]Durban [5] Security [6] Objective [7] Subjective [8] Community Safety [9] Safety [10] Feeling Unsafe [11] Jane Jacobs [12] Newman [13] Violent city [14] Bill Hiller [15] Space Syntax [16] Valentine [17] Visibility [18] Accessible [19] Actives [20] Comfortable [21] Sociable [22] Conceptualization | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع انجمن شهرسازی آمریکا، مکانها و مکانسازی، استانداردهای برنامهریزی و طراحی شهری. (1387).جلد چهارم. ترجمۀ: اعتماد، گ. بهزادفر، م. و صالحی میلانی، س. تهران: انتشارات جامعۀ مهندسان مشاور ایران. الیاسزاده مقدم، س.ن.، و ضابطیان، ا. (1389). «بررسی شاخصهای برنامهریزی شهری مؤثر در ارتقای امنیت زنان در فضاهای عمومی با رویکرد مشارکتی (نمونۀ موردی: بخش مرکزی شهر تهران)». نشریۀ هنرهای زیبا ـ معماری و شهرسازی، د 2، ش 44، ص 43 - 65. ایزدی، م. و حقی، م. (1394). «ارتقای احساس امنیت در فضاهای عمومی با بهرهگیری از طراحی شهری، نمونۀ مطالعه: میدان امام شهر همدان». نشریۀ هنرهای زیبا ـ معماری و شهرسازی، د 20، ش 5، ص 5-12. بمانیان، م.؛ رفیعیان، م.، و ضابطیان، ا. (1387). «امنیت تردد زنان در فضاهای شهری و سنجش مشارکتی آنها در بخش مرکزی شهر تهران». مجلۀ علمی ـ پژوهشی تحقیقات زنان، د 2، ش 4، ص 39-56. ــــــــــــــــــــــــ . (1388). «سنجش عوامل مؤثر بر ارتقای امنیت زنان در محیطهای شهری (مورد: محدوده اطراف پارک شهر تهران)». پژوهش زنان، د 7، ش 43، ص 49-67. خاکی، غ. (1378). روش تحقیق رویکردی به پایاننامهنویسی. تهران: انتشارات مرکز تحقیقات علمی کشور. زنجانیزاده اعزازی، ه. (1380). «زنان و امنیت شهری». مجلۀ تخصصی زبان و ادبیات دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی مشهد، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، د 34، ش 3-4، ص 603- 626. رشیدپور، ن. و سعیدی رضوانی، ن. (1394). «مقایسۀ تطبیقی عوامل مؤثر بر موفقیت فضاهای عمومی (خیابان و پارک) در ذهن و رفتار شهروندان آنکارا و تهران با تأکید بر نقش نظام برنامهریزی فضای عمومی در شهرهای مذکور». فصلنامۀ علمی ـ پژوهشی مطالعات شهری، د 5، ش 4، ص 5-18. رضایی، م. (1391). «مطالعۀ جامعهشناختی احساس امنیت زنان در فضاهای عمومی: مطالعۀ موردی: خیابان پاسداران شهر سنندج». چکیدۀ اولین همایش ملی علمی و پژوهشی زنان و زندگی شهری، تهران، شهرداری تهران. رفیعیان، م. و خدایی، ز. (1388). «بررسی شاخصها و معیارهای مؤثر بر رضایتمندی شهروندان از فضاهای عمومی شهری». فصلنامۀ راهبرد، د 18، ش 53، ص 227-248. رفیعیان، م.؛ عسگری، ع. و عسگریزاده، ز. (1388). «رضایتمندی شهروندان از محیطهای سکونتی شهری». علوم محیطی، د 7، ش 1، ص 57- 67. سیفایی، م. (1384). مطلوبیتسنجی استفاده از فضاهای عمومی با تأکید بر برنامهریزی مشارکتی. تهران: پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدۀ هنر و معماری. شجاعی، د. و پرتوی، پ. (1394). «عوامل مؤثر بر ایجاد و ارتقای اجتماعپذیری در فضاهای عمومی با مقیاسهای مختلف شهر تهران (نمونۀ موردی: فضاهای عمومی دو محله و یک ناحیه در شهر تهران)». باغ نظر، د 12 ش 34، ص 93-108. شیخی، س. (1391). بازطراحی محیط و منظر پارکهای شهری به جهت ارتقای امنیت و کاهش آسیبهای فردی و اجتماعی (مطالعۀ موردی:پارک لالۀ تهران). تهران: پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، دانشکدۀ محیط زیست. صادقی فسایی، س. و میرحسینی، ز. (1388). «تحلیل جامعهشناختی ترس از جرم در فضاهای شهری». فصلنامۀ علمی ـ پژوهشی رفاه اجتماعی، د 17، ش 36، 57-67. ضابطیان، ا. (1387). شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر ارتقای امنیت زنان در محیط شهری، نمونۀ مورد مطالعه: محدودۀ جنوبی خیابان امام خمینی، حد فاصل خیابان ناصرخسرو تا وحدت اسلامی. تهران: پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدۀ هنر و معماری. طالب، م. (1370). چگونگی انجام مطالعات اجتماعی. تهران: انتشارات امیرکبیر. فرهودیان، ن. (1394). «بررسی امنیت محیطی در پارکهای بانوان بر پایۀ رویکرد CPTED (مطالعۀ موردی: پارک آنا تبریز)». اولین کنفرانس بشر، معماری، مهندسی مدنی و شهر، تبریز، مرکز مطالعات راهبردی معماری و شهرسازی. گلی، ع. (1390). «زنان و امنیت در فضاهای عمومی شهری (مطالعۀ موردی: پارک آزادی شیراز)». جامعهشناسی تاریخی، د 3، ش 2، ص 143-165. گلی، ع.؛ زادولی خواجه، ش. و زادولی خواجه، ف. (1392). «ارزیابی نگرش جنسیتی در طراحی فضاهای شهری (مطالعۀ موردی: پارک بانوان شمس تبریز)». زن در توسعه و سیاست، د 11، ش 2، ص 171-188. گلی، ع.؛ قاسمزاده، ب. و رمضان مقدم واجاری، ی. (1394). «عوامل مؤثر در احساس امنیت اجتماعی زنان در فضاهای عمومی شهری (مطالعۀ موردی: پارک ائل گلی تبریز)». مطالعات راهبردی زنان، د 18، ش 69، ص 97-136. مدیری، آ. (1385). «جرم، خشونت و احساس امنیت در فضاهای عمومی شهر». فصلنامۀ علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، د 6، ش 22، ص 11 - 28. معززی،ا. (1396). «پارکهای بانوان، فضاهای عمومی تکجنسیتی؛ فرصت یا تهدید؟». شهر، زندگی،زیبایی ـ ویژهنامۀ شهر و جنسیت، د 2، ش 3، ص 74-81. مهدی، ع.؛ پوراحمد، ا. و مهدیان بهمنمیری، م. (1392). «بررسی و سنجش سطح امنیت پارکهای شهری در منطقۀ 2 شهر قم».پژوهشهای راهبردی امنیت و نظم اجتماعی، د 2، ش 1، ص 1-24. هاشمی تیلهنویی، م.؛ میرغلامی، م. و رفیعیان، م. (1391). «سنجش رضایتمندی زنان از پارکهای بانوان (مطالعۀ موردی: پارکهای بانوان شهر تبریز)». هویت شهر، د 8، ش 19، ص 49-62. Bra. (2014). The Swedish Crime Survey 2014: Concerning exposure to crime, insecurity and confidence. English summary of Bra report, 2015. Brands, J., Schwanen, T., and Aalsat, I.V. (2015) Fear of crime and effective ambiguities in ambiguities in the night-time economy. Urban Studies, 52(3), 439-455. Francis, J., Giles-Corti, B., Wood, L. and Knuiman, M. (2012). Creating sense of commuinty: The role of public space. Journal of Environmental Psychology, 32(4), 401-409. Gau, J., Carasro, N. and Branson, R. (2014) Revisiting broken window theory: A test of the medication impact of social mechanisms on the disorder fear relationships. Journal of Criminal Justice, 42, 579-588. Maruthaveeran, S. and Konijendijk van den Bosch, C.C. (2014). A Socio-ecological exploration of fear of crime in urban green spaces - A Systematic review. Urban Forestry and Urban Design,13, 1-18. Maruthaveeran, S. and Konijendijk van den Bosch, C.C. (2015). Fear of crime in urban parks? What the residents of Kuala lampur have to say?. Urban Forestry and Urban Design,14(3), 702-713. Mehta, V. (2014). Evaluating public space. Journal of Urban Design, 19(1), 53-88. Memela, S. and Maharaj, B. (2018) Refugees, violence and gender: the case of women in the Albert Park area in Durban, South Africa. 29(4): 429-443. Retrieved from Available on https://doi.org/10.1007/s12132-018-9356-1. Ruijsboek, A., Droomers, M., Groenewegen, P.P., Hardyns, W. and Stronks, K. (2015). Social safety, self-rated general health and physical activity: Changes in area crime, area safety feelings and the role of social cohesion. Health and Place, 31, 39-45. Viswanath, K., Seth, S. and Mehra, R. (2015). How Safe is Your City? Safety Audit Report of 8 Cities. New Dehli: Report Published by Safetipin. Turkseven Dogrusoy, I. and Zengel, R. (2017). Analysis of percieved safety in urban parks, a fiels study in buykpark and hasanaga park. METU JFA, 34(1), 63-84. Whitzman, C. (2008). The Handbook of Community Safety, Gender and Violence Prevention Practical Planning Tools. London: Earthscan Publication. Wilbur, J., Chandler, P., Dancy, B., Choi, J. and Plonczyndki, D. (2002). Environmental, policy and cultural factors related to physical activity in urban women. African American Women's Health, 36(2), 17-38. Wilikinson, T. (2012). Social theory in modern age. Moscow: Locaro Press . https://www.pps.org/article/grplacefeat https://www.endvawnow.org/en/articles/238-why-focus-on-safe-cities-and-communities-for-women-and-girls.html
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,918 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 807 |