
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,705 |
تعداد مقالات | 13,969 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,496,875 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,274,328 |
نقش سبکهای دلبستگی، سبکهای عشقورزی و ابرازگری هیجان در پیشبینی شادکامی معلمان متأهل | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش نامه روانشناسی مثبت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 5، شماره 4 - شماره پیاپی 20، اسفند 1398، صفحه 15-34 اصل مقاله (1.09 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ppls.2020.116306.1699 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر قربان پور لفمجانی* 1؛ فاطمه دهقان1؛ فاطمه کریمی1؛ سجاد رضائی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه علوم تربیتی و مشاوره، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه روان شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی،دانشگاه گیلان، رشت، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برای معلمان، حیاتی است که در محل کار احساس شادکامی کنند؛ زیرا عملکرد بهتری خواهند داشت. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش سبکهای دلبستگی، سبکهای عشقورزی و ابرازگری هیجان در پیشبینی شادکامی معلمان متأهل انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی - مقطعی و از نوع همبستگی بود. تعداد 260 نفر از معلمان شهرستان رودسر با روش نمونهگیری خوشهای دومرحلهای از میان 30 مدرسه بهطور تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامههای شادکامی آکسفورد، سبکهای دلبستگی بشارت، ابرازگری هیجان کینگ و ایمونز و سبکهای عشقورزی استرنبرگ پاسخ دادند. تحلیلهای همبستگی نشان دادند شادکامی با سبک دلبستگی ایمن، سبک عشقورزی صمیمت، شور و اشتیاق و تعهد و ابرازگری هیجان، رابطۀ مستقیم دارد و با سبک دلبستگی ناایمن و دوسوگرا رابطۀ معکوس دارد. نتایج آزمون t استیودنت نشان دادند میانگین گروه مردان در مقایسه با زنان ازنظر شادکامی بهطور معنیداری بیشتر است. تحلیل رگرسیون در گروه مردان نشان داد سبک دلبستگی ایمن و سبک عشقورزی تعهد بهطورمثبت و معنیدار و سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا بهطور منفی 40 درصد از واریانس نمرات شادکامی را پیشبینی میکند. در گروه زنان نیز مشخص شد سبک دلبستگی دوسوگرا بهطور معکوس و ابرازگری هیجان به شیوۀ مستقیم 52 درصد از نمرات شادکامی را پیشبینی میکند. در مجموع، سبکهای دلبستگی، عشقورزی متعهدانه (بهطور خاص در مردان) و ابرازگری هیجان (بهطور خاص در زنان) میتوانند با اثرگذاری بر نحوۀ تعاملات و ارتباطات، شادکامی جامعۀ معلمان را تبیین کنند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سبکهای دلبستگی؛ سبکهای عشقورزی؛ ابرازگری هیجان؛ شادکامی؛ معلمان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تعلیم و تربیت، امری وقتگیر، پرثمر و در عین حال دشوار است که در آن معلمان بهعنوان نقطۀ آغاز هر تحول آموزشی و پرورشی، بیشترین و برترین نقش را عهده دارند (کیخا و کهرزائی، 1396) و نیازمند توجهاند. یکی از دلایل توجه به وضعیت معلمان، بررسی رضایت آنان بهمنظور افزایش شادکامی و درنتیجه، افزایش بازدهی آموزش و پرورش به واسطۀ معلمان است (علیپور و اعراب شیبانی، 1390)؛ به همین دلیل، برای افراد شاغل ازجمله معلمان، حیاتی است که در محل کار احساس شادکامی کنند؛ زیرا عملکرد بهتری خواهند داشت (سالاس - والینا، الگری و گوئه ررو، 2018)؛ زیرا رفتارها و نگرشهای معلمان، جزء مهمترین عواملی است که تغییرات رفتاری پایدار را بهعنوان هدف نهایی آموزش و پرورش در دانشآموزان ایجاد میکند (اهتیارغلو، 2018). معلمان شادکام میتوانند با پرورش مناسب نسل آینده، در ساخت جامعۀ انسانی نقش حیاتی داشته باشند (تولابی، رئوفی و اللهپور اشرف، 2013)؛ زیرا ازجمله اهداف نظام آموزشی، پرورش افرادی سالم، موفق و شادکام است (مرتوغلو، 2018). شادکامی مانند سلامتی، یک ویژگی خوب با درجۀ بالایِ تأثیرگذاری است (کیمبال و ویلز[1]، 2006؛ به نقل از اصلانی، ابراهیمیپور و اماناللهی، 1393، ص 35). اگرچه تمامی انسانها شادکامی را میشناسند و از این مفهوم استفاده میکنند، توافقی روی تعریف این متغیر وجود ندارد. با این اوصاف شادکامی ارزیابی شناختی و عاطفی یک فرد از زندگی خویش تعریف میشود که سه متغیر رضایت عمومی از زندگی، وجود عواطف مثبت و نبود عواطف منفی را در بر میگیرد (گارایگوردوبیل، 2015). در یک معنای گسترده، شادکامی همۀ چیزهای خوب را شامل میشود و چیزی است که بسیاری از انسانها آن را دنبال میکنند و هدف نهایی آنها محسوب میشود. متخصصان سه مؤلفه برای شادکامی ارائه کردهاند که عبارتاند از عاطفۀ مثبت، عاطفۀ منفی و رضایت از زندگی (دینر، ایموم، لارسن و گریفین[2]، 1985؛ به نقل از چیتچای، سناسو و ساکووراویچ، 2018، ص 2؛ مرادی سیاه افشادی، امیری، مولوی و قاسمی، 2017). توجه به شادکامی از دیرباز در زندگی آدمی مطرح بوده و انسان همواره راهکارهایی را جستجو میکرده است تا بتواند موجبات رضایت و لذت بیشتر خود را فراهم کند و این نکته در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی از اهمیت برخوردار است (حقیان، صادقی، پناغی، موتابی، 1396). شادکامی را مجموع لذتها، منهای دردها و ترکیبی از بیشترین عاطفۀ مثبت و کمترین عاطفۀ منفی تعریف میکنند (زهادت و امیدوار، 1395). اگر هیجانات به شش دستۀ ترس، نفرت، تعجب، ناراحتی و شادی تقسیم شوند، شادی یا شادکامی اساسیترین هیجانی است که افراد در پی دستیابی به آناند و با انواع پیامدهای مطلوب زندگی مثل موفقیت در شغل، ارتباط قوی عاطفی، سلامت روانی و حتی سلامت جسمانی و طول عمر همبسته است (قلیپور، مرعشی، مهرابیزاده هنرمند و ارشدی، 1394) و یک حالت عاطفۀ مثبت است که با خشنودی، لذت و خرسندی مشخص میشود و با خود صفات و علائمی ازجمله داشتن باورهای مثبت دربارۀ زندگی، هیجانات مثبت و نبود هیجانات منفی، قدردانی، احساس شادی درونی، احساس رضایت و علاقه به خود به همراه دارد و لازمۀ بهرهبردن از زندگی و ارتقای رضایت از زندگی است (ساداتی، میرزائیان و دوستی، 1397). با توجه به نقش شادکامی در رضایت از زندگی معلمان و تأثیر آن بر مدیریت کلاس درس (اهتیارغلو، 2018)، رابطۀ آن با کیفیت زندگی کاری معلمان (تولابی، رئوفی و اللهپور اشرف، 2013) و اثرات آن بر موفقیت دانشآموزان (مرتوغلو، 2018)، شناسایی عوامل اثرگذار بر شادکامی معلمان ضرورت دارد. شادکامی از متغیرهای مختلفی ازجمله الگوهای ارتباطی، سبکهای حل تعارض، وضعیت اقتصادی، مدیریت مالی، انعطافپذیری، اشتراک در فرزندپروری، روابط متناسب با نقش جنسی، شاخصههای اقتصادی - اجتماعی و جمعیتشناختی و تقسیم وظایف (علیبلی، ناامنه و نیر، 2019)، روابط جنسی، توافق زوجین در امور مهم و تقسیم کارهای مربوط به خانه (ژانگ و تی سانگ، 2013)، نوع تعامل فرد با دیگران، مهارتهای اجتماعی و خودابرازی هیجانی (بیات، 1396)، کیفیت ارتباط (پاتو، حقیقت و حسن آبادی، 1393) و عوامل روانی - اجتماعی (شیخالاسلامی، نجاتی و احمدی، 1390) تأثیر میگیرد؛ بدین صورت که داشتن رابطۀ نزدیک و صمیمی با دیگران با شادکامی، همبستگی دارد (آرجیل، 2001، به نقل از روحانی و معنویپور، 1387). یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر نوع روابط افراد با دیگران سبکهای دلبستگی است (مقدم، رضایی، قادری و رستمیان، 2016) که میتواند میزان شادکامی آنها را متأثر سازد (فولاد، صادقی و رحمانی فیروزجاه، 2017). سبکهای دلبستگی بر رضایت زندگی، یکی از مؤلفههای شادکامی، تأثیر میگذارد (تمیز و کومرت، 2018) و با شادکامی رابطه دارد (دوکانه ای فرد و صحت، 2015). دلبستگی پیوند عاطفی نسبتاً پایداری است که در رابطۀ بین کودک و مادر یا مراقبِ ثابت او شکل میگیرد. پاسخهای والدین به علایم رفتار دلبستگی کودک و دردسترس بودن آنها در موقعیتهای تنشزا، مکان و شرایط امنی برای کودک فراهم میکند که بر اساس آن، کودک انتظارات خود از محیط را سازماندهی میکند (مقدم و همکاران، 2016). سبکهای دلبستگی براساس روابط اولیۀ مراقب - کودک شکل میگیرد (وربک، بلشاک، باگوزی، پوژارلیف و این - دور، 2017) و بر دیدگاه فرد دربارۀ خود، دیگران و نحوۀ مدیریتکردن روابط بینفردی تأثیر میگذارد. بر اساس این نظریه، اثرات سبکهای دلبستگی در تمامی دورههای زندگی ادامه مییابد و نحوۀ مقابلۀ فرد با مشکلات بینفردی را مشخص میسازد (بایرامی و همکاران، 2012). سازندۀ این سازه، سه سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا را معرفی کرده است. دلبستگی ایمن با ویژگیهای ارتباطی مثبت ازجمله صمیمیت و تعهد، دلبستگی اجتنابی با سطوح پایین صمیمیت و تعهد و دلبستگی دوسوگرا نیز با شور، هیجان و وسواس در روابطِ کمتر لذتبخش مرتبط است (بالبی[3]، 1988؛ به نقل از محمدی، ارجمندنیا و هاشمی رازینی، 2016، ص 108). اثرات دلبستگی در تعاملات بعدی هم خود را نشان خواهد داد و بر متغیرهای مختلفی ازجمله شادکامی اثرگذار است؛ برای مثال، سبکهای دلبستگی ایمن، بر کاهش افکار منفی، مهارتهای اجتماعی و روابط بینفردی و رضایتمندی از زندگی اثرگذار است؛ درنتیجه، افراد دارای سبک دلبستگی ایمن، با بهرهمندی از مهارتهای اجتماعی، روابط بینفردی بهتری را تجربه میکنند (مغنیزاده، هوشمند و طالبیان شریف، 1395) که همین امر بر شادکامی آنها اثرگذار است. تحقیق کمری و شیخالاسلامی (1394) نشان داد 50 درصد از تغییرات شادکامی با سبکهای دلبستگی و خوشبینی پیشبینی میشود. تحقیقات اصغرینژاد و دانش (1384)، نوابینژاد، دوکانه ای فرد و آقاجانی (1388)، رحمانینوده، عبدخدایی و آقامحمدیان (1391)، نوعی ایران و محمودعلیلو (1394)، جزائری، دلاور و درتاج (1397) و دوکانهای فرد و صحت (2015) همگی نشاندهندۀ ارتباط سبکهای دلبستگی با شادکامی و قابلیت آن در پیشبینی شادکامی است. یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر شادکامی، ابرازگری هیجان است (گوله، ماست و لوبمایر، 2014)؛ زیرا با توجه به تعریف شادکامی، دو مؤلفۀ اولِ شادکامی به جنبههای هیجانی آن بر میگردد و نظریۀ عواطف، شادکامی را نوعی احساس و عاطفه میداند (دینر، ایموم، لارسن و گریفین، 1985؛ به نقل از چیتچای و همکاران، 2018). تجربۀ هیجان یا عاطفۀ مثبت یک نشانگر جهانی است از اینکه چقدر کارهایمان را خوب انجام میدهیم. این هیجان مثبت از نتایج بهزیستی[4] روانی است. ما در طول روز طیف متعادلی از عواطف مثبت و منفی را تجربه میکنیم که نشانهای از کارکرد سالم روانی[5] ماست. تحقیقات نشان دادهاند عواطف مثبت، پیامدهای موفقیتآمیزی در پی دارد (دیه نر، ساندویک و پاوت، 1991، به نقل از کونولی و کونولی، 2009).هیجانهای مثبت دامنۀ تفکر - عمل لحظهای را گسترش میدهند که نتیجۀ آن دامنۀ وسیعی از افکار و اعمالی است که فرد احتمالاً آنها را دنبال خواهد کرد. وقتی فرد هیجانهای مثبت را تجربه میکند، احتمالات و امکانات بیشتری را در نظر میگیرد (فردریکسون[6]، 2001، به نقل از مگیار – موئی 2009/ 1391 ترجمۀ براتی سده). نوع و میزان و تنوع ابرازگری هیجان، سلامت و شادکامی افراد را متأثر میسازد (وویلیر، بروکز و نورتون، 2018). تحقیقات انجامشده دربارۀ تنظیم هیجانات مثبت و منفی در زندگی نشان دادهاند استفاده از استراتژیهای مربوط به تنظیم هیجان، به افزایش هیجانات مثبت، کاهش هیجانات منفی و درنتیجه، افزایش حس شادکامی منجر میشود (برانس، کووال، وردوین، لیم و کوپنس[7]، 2013؛ به نقل از فولادچنگ، حسننیا، 1393). افرادی که احساسات خود را مدیریت میکنند، سطوح پایین ترس از استرس و عواطف منفی را تجربه میکنند و به درک و تنظیم احساساتی قادرند که به تجارب مثبت منجر میشود. آنها عواطف خود را ارزیابی و آنها را مدیریت و ابراز میکنند. آنها هیجانات را تشخیص میدهند و در زمان مناسب آن را ابراز میکنند (جزایری و همکاران، 1397). خِرد فراگیر و سنتی ما را به این نکته رهنمون میسازد که زنان در مقایسه با مردان هیجانیترند یا دستکم ابرازگری آنان بیشتر است و شواهد تجربی بسیاری از این باور حمایت میکند (پارکینز، 2012). رضوان، بهرامی و عابدی (1384) در تحقیق خود نشان دادند ارزیابی هیجانات پیش از بروز آن (بهمنظور ابراز آن در موقع مناسب)، مانع کاهش چشمگیر شادکامی پس از حادثۀ هیجانی میشود. خلیلی گشنیگانی (1395) نشان داد بین شادکامی و ابرازگری هیجان، رابطه وجود دارد.تحقیقات دیگر نیز نشان دادهاند تنظیم هیجانات به شیوهای شناختی با شادکامی رابطهای مثبت دارند (شعبانپور و حافظیان، 1395). یکی دیگر از متغیرهای اثرگذار بر شادکامی، سبکهای عشقورزی است؛ زیرا عشقورزی یکی از راههایی است که بدان وسیله هیجانات مثبت ایجاد میشود. عشق پیامدهایی برای سلامت و بهزیستی دارد و ممکن است مناطق مغزی مرتبط با هیجان، توجه، انگیزش و حافظه (یعنی ساختارهای لیمبیک) را فعال و نیز دستگاه عصبی خودکار را کنترل کند؛ یعنی تنیدگی را کاهش میدهد و عملکرد دستگاه ایمنی را بهتر میسازد (ایش و استفانو[8]، 2005؛ به نقل از کرمانی مامازندی و رضائی، 1395). یکی از نظریات مهم دربارۀ عشق، نظریۀ سهوجهی استرنبرگ است که طبق آن عشق شامل صمیمیت، میل یا شور و اشتیاق و تصمیم و تعهد است. صمیمیت، خودفاشسازی، شراکت، درک متقابل و حمایت هیجانی را در بر میگیرد که گرمی و اعتماد را در یک رابطه ایجاد میکند. میل و اشتیاق نیز شامل کشش جسمانی، تمایل جنسی و برانگیختگی فیزیولوژیکی میشود. بخش آخر هم مشتمل بر تصمیم کوتاه مدتی است که یک نفر عاشق فردی شده است و تعهد بلندمدتی برای حفظ این عشق و عاشقماندن دارد (محمودی، گلشنی و نوروزیان، 1392). بر اساس این، عشق یک پدیدۀ روانی است که سه مؤلفۀ رفتاری (صمیمیت)، هیجانی (میل یا شور) و شناختی (تعهد) را شامل میشود (فرحبخش و شفیعآبادی، 1385). ترکیب سه عنصر عشق، انواع مختلف عشق را ایجاد میکند و هنگامی که همۀ عناصر بهطور متوازن حضور داشته باشند، کاملترین نوع عشق یعنی عشق تمام عیار به وجود میآید. درخور ذکر است در روابط نزدیک، عشق تنها یکی از عواملی است که سبب موفقیت ارتباط میشود و متغیرهای مختلف دیگری نیز دخیلاند که میباید شایان توجه قرار گیرند (هدایتی دانا و صابری، 1394). بر اساس این سه عنصر، هفت نوع عشق مطرح شده است که عبارتاند از 1- دوستداشتن که فقط مؤلفۀ صمیمت را دارد؛ 2- شیفتگی یعنی عشقی که تنها مؤلفۀ شور و اشتیاق را دارد؛ 3- عشق پوچ که تنها مؤلفۀ تعهد را دارد؛ 4- عشق رومانتیک که صمیمیت و شور و اشتیاق را شامل میشود؛ 5- عشق همدلانه که صمیمیت و تعهد را در بر دارد؛ 6- عشق ناآگاهانه که شور و اشتیاق و تعهد را شامل میشود؛ 7- عشق آرمانی و کامل که هر سه مؤلفه را با هم دارد (استرنبرگ[9]، 1998؛ به نقل از محمودی و حافظالکتب، 1386). در رابطه با نقش سبکهای عشقورزی در پیشبینی شادکامی تحقیقات محدودی انجام شده است؛ برای مثال، تحقیق کرمانی مامازندی و رضائی (1395) نشان داد سبکهای عشقورزی بهطور مستقیم و غیرمستقیم (با واسطۀ سازگاری زناشویی) بر شادکامی دانشجویان متأهل اثرگذارند. قاسمی (1397) در پژوهش خود نشان داد بین کیفیت زندگی و سبکهای عشقورزی با شادکامی در زنان متأهل شهر بندرعباس رابطه وجود دارد. رفیعینیا و اصغری (1386) نیز در پژوهش خود نشان دادند عشق به سادگی موجب شادکامی نمیشود و رابطۀ بین عشقورزی و بهزیستی روانی ازجمله شادکامی چندبعدی است و عشق رفاقتی برخی از مؤلفههای شادکامی را پیشبینی میکند. مرور پژوهشها نشان میدهد هیچ پژوهشی نقش سبکهای عشقورزی را در پیشبینی شادکامی معلمان بررسی نکرده است. با توجه به اهمیت شادکامی در زندگی معلمان و اثرات این شادکامی بر روابط آنها با دانشآموزان و سایر همکاران، بررسی عوامل تعیینکننده یا پیشبینیکنندۀ شادکامی معلمان اهمیت زیادی دارد. بخشی از شادکامی افراد، از نوع روابط اجتماعی آنها تأثیر میگیرد و نیز سبکهای دلبستگی و ابرازگری هیجان ازجمله مهمترین عوامل تعیینکنندۀ نوع ارتباط افراد با دیگران است. مرور پژوهشهای بررسیشده دربارۀ شادکامی معلمان، نشان میدهد تا کنون نقش این متغیرها بر شادکامی معلمان متأهل بررسی نشده و نقش و رابطۀ عواملی همچون دینداری (کیخا، کهرازئی، 1396)، رضایت شغلی (علیپور، اعراب شیبانی، 1390) و نظمدهی شناختی هیجان (شعبانپور و حافظیان، 1395) با شادکامی معلمان بررسی شده است؛ بنابراین، با توجه به مطالب فوق در پژوهش حاضر، هدف اصلی تعیین نقش سبکهای دلبستگی، سبکهای عشقورزی و ابرازگری هیجان در پیشبینی شادکامی معلمان شهرستان رودسر بود. فرضیههای پژوهش عبارت بودند از: 1- مؤلفۀ ابرازگری هیجان شادکامی معلمان متأهل را پیشبینی میکند. 2- مؤلفۀ سبکهای عشقورزی شادکامی معلمان متأهل را پیشبینی میکند. 3- مؤلفۀ سبکهای دلبستگی شادکامی معلمان متأهل را پیشبینی میکند.
روش روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: روش تحقیق حاضر توصیفی - مقطعی و از نوع همبستگی است. جامعۀ مطالعهشده در این پژوهش، کلیۀ معلمان زن و مرد متأهل شهرستان رودسر بودند که حدود 800 نفر برآورد شدهاند. تعداد 260 نفر براساس جدول کرجسی - مورگان بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بهمنظور مقابله با افت و دادههای مفقود برای 300 نفر ابزارها تهیه شدند. روش نمونهگیری در این پژوهش، نمونهگیری خوشهای دومرحلهای بود. بدین صورت که ابتدا لیستی از تمامی مدارس شهر رودسر تهیه شد که حدود 50 مدرسه بود، سپس از این 50 مدرسه، 30 مدرسه بهطور تصادفی انتخاب شدند؛ سپس به هر مدرسه به تعداد معلمان همان مدرسه پرسشنامه توزیع شد که درنهایت از 300 پرسشنامۀ توزیعشده، 263 پرسشنامه دریافت شد. پس از بررسی پرسشنامهها تعداد 23 پرسشنامه بیش از 20% گویه را پاسخ نداده بودند که از روال ورود دادهها به نرمافزار حذف شدند؛ بنابراین، 240 پرسشنامه قابلیت بررسی پیدا کردند. با توجه به توصیۀ نانالی و برناشتاین (1994) که برای ورود هر متغیر به معادلۀ رگرسیون دستکم به 10 پاسخدهنده احتیاج است، نمونۀ باقیمانده کفایت میکند. ابزار سنجش: از پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد[10] برای سنجش شادکامی استفاده شد.این پرسشنامه 29 ماده دارد و آرجیل و لو در سال 1989 آن را تهیه کردند. با توجه به اینکه آزمون بک یکی از موفقترین مقیاسهای افسردگی بوده است، آرجیل پس از رایزنی با بک بر آن شد تا جملههای مقیاس افسردگی بک را معکوس کند. بدین ترتیب 21ماده تهیه شد. سپس 11ماده به آنها افزوده شد تا جنبههای دیگر شادکامی را در بر گیرند. سپس این مقیاس 32 مادهای روی تعدادی دانشجو، اجرا و از آنها خواسته شد تا گزینهها را مرتب و دربارۀ روایی صوری جملهها نیز داوری کنند. این امر سبب تغییر برخی مواد و حذف 3 مادۀ دیگر شد. هر گویه از این پرسشنامه شامل 4 عبارت است که عبارت اول نمره صفر، عبارت دوم نمره 1، عبارت سوم نمره 2 و عبارت چهارم نمره 3 میگیرد. درنهایت فرد نمرهای بین 0 تا 87 به دست میآورد که نمرۀ بالاتر نشانۀ شادکامی بیشتر است(سپهریان آذر، محمدی، بدلپور و نوروززاده، 1395). محققان مختلف، ضریب آلفای 90/0 با 1347 آزمودنی، ضریب آلفای 87/0 با 101 آزمودنی و ضریب آلفای کرونباخ 84/0 با 80 آزمودنی را گزارش کردند (علیپور، نوربالا، اژهای و مطیعیان، 1379). آلفای کرونباخ برای نمونۀ خارجی 91/0 گزارش شد و پایایی آزمون با استفاده از شیوۀ دونیمهکردن 86/0 به دست آمد. همچنین بین این آزمون و سایر آزمونهای سنجش شادکامی و خوشبینی، همبستگیهای قوی وجود داشت (دوگان و ساپماز، 2012). ضریب همسانی درونی در نمونۀ ترک تبار، 74/0 و پایایی بازآزمایی نیز 85/0 گزارش شد (اهتیارغلو، 2018). هادینژاد و زارعی (1388) علاوه بر بررسی روایی محتوایی و روایی همگرا و واگرای این پرسشنامه با پنج عامل بزرگ شخصیت، پایایی بازآزمایی آن را برابر با 78/0 و آلفای کرونباخ آن را برابر با 84/0 گزارش کردهاند. علیپور و نوربالا (1385) در یک بررسی مقدماتی بهمنظور سنجش پایایی و روایی پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد با 101 آزمودنی آلفای کرونباخ 93/0 و پایایی دونیمهکردن 92/0 را گزارش کردهاند. 10 کارشناس، روایی صوری پرسشنامه را در این تحقیق تأیید کردند. ثابت و لطفی کاشانی (1389) نیز شواهدی از روایی سازه این پرسشنامه، ارائه و ضریب آلفای کرونباخ آن را برای گروه پسران برابر با 88/0 و برای گروه دختران برابر با 91/0 گزارش کردهاند. ضریب آلفای کرونباخ در تحقیق حاضر 88/0 به دست آمد. برای سنجش سبکهای دلبستگی از پرسشنامۀ سبکهای دلبستگی[11] بشارت (2011) استفاده شد. این مقیاس با استفاده از مواد پرسشنامههای مختلفی ازجمله آزمون دلبستگی همسالان و والدین، مقیاس دلبستگی بزرگسالان، پرسشنامۀ تاریخچۀ دلبستگی و پرسشنامۀ سبکهای ارتباطی، ساخته و روی دانشجویان دانشگاه تهران هنجاریابی شده است (بشارت، 2011). سه سبک دلبستگی ایمن (سؤالات 1-3-5-7-11-12-14-19)، اجتنابی (سؤالات 4-8-13-15-18-20) و دوسوگرا (سؤالات 2-6-9-10-16-17-21) بر حسب 21 سؤال در مقیاس 5 درجهای لیکرت (خیلی کم؛ کم؛ متوسط؛ زیاد؛ خیلی زیاد) از هم متمایز میشوند. برای تعیین سبک دلبستگی هر فرد، ارزشهای عددی گویههای مرتبط با هر سطح با یکدیگر، جمع و بر 7 تقسیم میشوند (کمری و شیخالاسلامی، 1384). ضریب آلفای کرونباخ پرسشهای هر یک از زیر مقیاسهای ایمن، اجتنابی و دوسوگرا دربارۀ یک نمونۀ دانشجویی (n=240) برای کل آزمودنیها بهترتیب 74/0، 72/0 و 72/0، برای دانشجویان دختر 74/0، 72/0 و 69/0 و برای دانشجویان پسر 73/0، 71/0 و 72/0 است که نشانۀ ثبات درونی مقیاس دلبستگی بزرگسالان است. ضریب همبستگی بین نمرههای آزمودنیهای دختر و پسر بهترتیب 85/0 و 87/0 بود. ضریب پایایی بازآزمایی مقیاس دلبستگی بزرگسالان برای یک نمونه 30 نفری در دو نوبت با فاصلۀ دو هفته برای کل آزمودنیها 92/0 بوده است. اعتبار محتوایی مقیاس بزرگسال با سنجش ضرایب همبستگی بین نمرههای 4 نفر از متخصصان روانشناسی بررسی شد. براساس نتایج بهدستآمده، ضرایب همبستگی از 73/0 تا 76/0 برای سبک دلبستگی ایمن، از 60/0 تا 76/0 برای سبک دلبستگی اجتنابی و از 63/0 تا 87/0 برای سبک دلبستگی دوسوگرا محاسبه شده است (بشارت، کریمی و رحیمینژاد، 1385). در پژوهش بشارت، تحلیل عاملی، ساختار سه عاملی این تست را تأیید کرد. روایی واگرا و همگرا نیز تأیید شد. ضریب آلفای کرونباخ برای سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا بهترتیب 91/0، 87/0 و 90/0 به دست آمد (بشارت، 2011). در تحقیق حاضر نیز ضریب آلفای کرونباخ برای سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا بهترتیب 88/0، 87/0 و 82/0 به دست آمد. برای سنجش سبکهای عشقورزی از پرسشنامۀ مقیاس عشق استرنبرگ[12] استفاده شد. رابرت جی. استرنبرگ، این مقیاس را در دانشگاه نورس ایسترن بوستون تهیه کرد که مشتمل بر 45 سؤال و دارای سه خردهمقیاس تعهد، شور و اشتیاق و صمیمیت است (حاجلو، علیزاده گورادل؛ قطبی؛ دولاور قوام، 1392). در این مقیاس 15 سؤال اول صمیمیت، 15 سؤال بعدی شور و اشتیاق و 15 سؤال آخر تعهد را منعکس میکند. پاسخ به آنها به روش لیکرت و بهصورت 9 گزینهای (1 به معنای کاملاً مخالف و 9 به معنای کاملاً موافق) نمرهگذاری میشود که نمرات بالاتر به معنای صمیمیت، میل یا شور و اشتیاق و تعهد بیشتر است. پس از مشخصشدن اینکه فرد در هر خردهمقیاس نمرۀ ضعیف یا قوی به دست آورده است، سبک عاشقانۀ او مشخص میشود (قمرانی و جعفر طباطبایی، 1385). آلفای کرونباخ برای هر سه خردهمقیاس این آزمون بالای 90/0 گزارش شده است (استرنبرگ، 1997به نقل از کاسپ - بورگس و پاسکوآلی، 2012). در نمونۀ ایرانی، محمودی، گلشنی و نوروزیان (1392) آلفای کرونباخ را برای صمیمیت 93/0، شور و اشتیاق 95/0، تعهد 96/0 و کل پرسشنامه 95/0 گزارش کردهاند. حفاظی طرقبه، فیروزآبادی و حقشناس (1385) در ایران، ترجمۀ فارسی این مقیاس را تهیه و هنجاریابی کردهاند که پایایی این پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 92/0 و برای مؤلفههای صمیمیت (96/0)، میل (92/0) و تعهد (95/0) گزارش کردهاند که حاکی از پایایی پذیرفتهشدۀ پرسشنامه است. پایایی این آزمون با استفاده از روش بازآزمایی روی 30 نفر به فاصلۀ یک ماه تأیید شد که ضریب همبستگی پیرسون بین نمرات بخش اول و دوم سه جزء صمیمیت، میل و تعهد بهترتیب عبارت بود از (93/0r= و 90/0 r= و 80/0 r=). بخشنده (1381) برای بررسی روایی این پرسشنامه، آن را با پرسشنامۀ ملاک روابط فرد با خود و دیگران همبسته کرد. ضریب اعتبار بهدستآمده (43/0r=) بود و ضریب آلفای کرونباخ و تصنیف بهترتیب 86/0 و 42/0 به دست آمد (به نقل از کرمانی مامازندی و رضائی، 1395) که حاکی از روایی پذیرفتهشده برای این پرسشنامه است. فرحبخش و شفیعآبادی (1385) ضریب پایایی کل پرسشنامه را 89/0 و برای خردهمقیاسهای صمیمیت، شور و اشتیاق و تعهد بهترتیب 65/0، 54/0 و 66/0 گزارش کردند. تحلیل عاملی در پژوهشی خارجی نیز ساختار سه عاملی این تست را تأیید کرد و ضریب آلفای کرونباخ 98/0 به دست آمد که نشان از همسانی درونی قوی این تست میدهد (کاسپ - بورگس و پاسکوآلی، 2012). در تحقیق حاضر نیز ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس و خردهمقیاسهای صمیمیت، شور و اشتیاق و تعهد بهترتیب 86/0، 82/0، 81/0 و 78/0 به دست آمد. برای سنجش ابرازگری هیجان نیز از پرسشنامۀ ابرازگری هیجان[13] استفاده شد. کینگ و امونز (1990) بهمنظور بررسی اهمیت نقش ابراز هیجان در سلامت، این پرسشنامه را طراحی کردهاند. پرسشنامۀ ابرازگری هیجان سه زیرمقیاس و 16 ماده دارد. زیرمقیاسهای آن عبارتاند از: ابراز هیجان مثبت (7 سؤال اول)، ابراز صمیمیت (سؤال 8 تا 12) و ابراز هیجان منفی (سؤال 13 تا 16) (حسنی، بمانی یزدی، 1394). روش نمرهگذاری آن به شیوۀ لیکرت است که به پاسخ «کاملاً موافق» نمره 5 و به پاسخ «کاملاً مخالف» نمره 1 تعلق میگیرد. دربارۀ مواد 7، 8 و 9 روش نمرهگذاری، معکوس است؛ یعنی به پاسخ «کاملاً موافق» نمرۀ 1 و «کاملاً مخالف» نمرۀ 5 تعلق میگیرد که بر اساس این شیوۀ نمرهگذاری، نمرۀ کل یک فرد از 16 تا 80 متغیر خواهد بود. نمرۀ بالاتر بیانکنندۀ ابرازگری هیجان بالاتر است. سازندگان این مقیاس ضریب آلفای کرونباخ را برای مقیاسها و زیرمقیاسهای ذکرشده بهترتیب 70/0، 74/0 63/0 و 67/0 بیان کردهاند (کینگ و ایمونز، 1990). رفیعینیا، رسولزاده طباطبایی و آزادفلاح (1385)، اعتبار این مقیاس را در ایران، با روش همسانی درونی و محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ بررسی کردند و مقدار آن برای کل مقیاس و زیرمقیاسهای ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت، و ابراز هیجان منفی بهترتیب 68/0، 65/0، 59/0 و 68/0 به دست آمد. پایایی آن نیز با استفاده از روش بازآزمایی بهترتیب 79/0، 81/0، 78/0 و 80/0 محاسبه شد. همچنین در تحقیقی خارج از ایران، ساختار سه عاملی این تست تأیید شد و برای خردهمقیاسهای ابراز هیجانهای مثبت و منفی و صمیمیت بهترتیب ضرایب آلفای 58/0، 59/0 و 39/0 به دست آمد (لیون و پریساگی ،2007). در تحقیق حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس و خردهمقیاسهای ابراز هیجانهای مثبت و منفی و صمیمیت بهترتیب80/0، 81/0، 78/0 و 72/0 به دست آمد. روش اجرا و تحلیل آماری: پس از نمونهگیری و مشخصشدن تعداد نمونه، پس از دریافت معرفینامه و مجوزهای لازم از دانشگاه گیلان، طبق هماهنگیهای انجامشده با نواحی آموزش و پرورش، به مدارس نمونه مراجعه شد و از مدیران مدارس درخواست شد این پرسشنامهها را بین معلمان متأهل خود توزیع کنند. از 300 پرسشنامۀ توزیعشده 263 نفر از معلمان متأهل به پرسشنامهها پاسخ دادند که 23 نفر از آنها به دلیل پاسخهای ناقص یا مفقود از پژوهش کنار گذاشته شدند؛ درنتیجه، تعداد نمونه به 240 نفر کاهش یافت. در این پژوهش بهمنظور پردازش دادهها، از برنامۀ کامپیوتری SPSS22 استفاده شده است. دادههای گردآوریشده با استفاده از آزمون t استیودنت نمونههای مستقل، ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه برای دو گروه مردان و زنان، پردازش شدند.
یافتهها تحلیل دادهها روی 119 مرد (6/49 درصد) و 121 زن (4/50 درصد) انجام گرفت. در جدول -1 مشخصههای آماری شامل میانگین و انحراف معیار ویژگیهای جمعیتی آزمودنیها و نیز ضرایب همبستگی سبکهای دلبستگی، سبکهای عشقورزی و ابرازگری هیجان با شادکامی معلمان متأهل آمدهاند.
جدول 1. ماتریس ضرایب همبستگی بین سبکهای دلبستگی، سبکهای عشقورزی و ابرازگری هیجان با شادکامی و متغیرهای جمعیتشناختی معامان متأهل (240n=)
*P<05/0, **P<01/0
با توجه به نتایج جدول 1 بین متغیرهای شادکامی با سبک ایمن، ابراز هیجان، صمیمیت، میل و اشتیاق و تعهد، رابطۀ معنادار و مثبت (01/0>P) و با متغیرهای ناایمن، سبک دلبستگی دوسوگرا رابطۀ معنادار و منفی در سطح 01/0>P وجود دارد. بین مدت ازدواج و سبکهای ناایمن رابطۀ معنادار و منفی و با ابراز هیجان رابطۀ معنادار و مثبت وجود دارد. بین سبک ایمن با سبک ناایمن رابطۀ معنادار و منفی و با دوسوگرا و ابراز هیجان رابطۀ معنادار و مثبت وجود دارد. بین سبک ناایمن و دوسوگرا رابطۀ معنادار و منفی و با ابراز هیجان رابطۀ منفی دارد. بین صمیمیت و تعهد با سبک دو سوگرا رابطۀ معنادار و منفی (05/0>P) وجود دارد. بین صمیمیت با میل و اشتیاق و تعهد و بین میل و اشتیاق با تعهد رابطۀ معنادار و مثبت وجود دارد (01/0P<). در ادامه، جدول 2 نتایج آزمون t استیودنت مستقل را برای مقایسۀ میانگینهای متغیر ملاک شادکامی در دو گروه مردان و زنان معلم نشان میدهد.
جدول 2. نتایج آزمون t استیودنت مستقل برای مقایسۀ میانگین شادکامی معلمان متأهل براساس جنسیت
جدول 3.خلاصۀ دو مدل مجزای رگرسیون چندگانۀ نمرات شادکامی براساس سبکهای دلبستگی، سبکهای عشقورزی و ابرازگری هیجان در دو گروه مردان (119n=) و زنان (121n=)
نتایج جدول 3 نشان میدهند ضرایب R2 و R2 تعدیلشدۀ تحلیل رگرسیون نمرات شادکامی در گروه زنان قویتر از گروه مردان است. این جدول نشان داد 40 و 52 درصد از واریانس نمرات شادکامی بهترتیب در گروه مردان و زنان با مجموعه متغیرهای سبکهای دلبستگی، سبکهای عشقورزی و ابرازگری هیجان تبیینپذیر است. جدول 4 نتایج دو تحلیل رگرسیون مجزای نمرات شادکامی معلمان متأهل را از روی متغیرهای پیشبین نامبرده نشان میدهد.
جدول 4. نتایج دو تحلیل رگرسیون چندگانۀ مجزای نمرات شادکامی براساس متغیرهای پیشبین در دو گروه مردان و زنان
با توجه به جدول 5، متغیرهای سبک دلبستگی ایمن و سبک عشقورزی متعهدانه ایمن بهطور مستقیم و سبکهای دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا بهطور معکوس واریانس مشترک متغیر شادکامی را در گروه مردان پیشبینی میکنند (0001/0P<، 548/10 F=). در گروه زنان نیز آشکار شد سبک دلبستگی دوسوگرا بهطور معکوس و ابرازگری هیجان بهطور مستقیم پیشبینیکنندۀ نمرات شادکامی هستند (001/0P<، 358/17F=). علامتهای ضرایب بتا مندرج در جدول -4 میتواند همانند ماتریس ضرایب همبستگی بهدستآمده در این پژوهش تفسیر شود. درمجموع، نتایج بیان میکنند در گروه مردان، سبکهای دلبستگی و سبک عشقورزی متعهدانه در شادکامی نقش تعیینکننده دارد؛ اما در گروه زنان آشکار شد سبکهای عشوقورزی نقشی در تبیین شادکامی زنان ندارند؛ با وجود این، عواملی نظیر توانایی ابرازگری هیجان و سطوح پایینتر دلبستگی دوسوگرا بر میزان شادکامی زنان مؤثر است.
بحث این تحقیق با هدف تعیین نقش سبکهای دلبستگی، سبکهای عشقورزی و ابرازگری هیجان در پیشبینی شادکامی معلمان متأهل شهرستان رودسر انجام شد. در سطح همبستگیها مشخص شد متغیر شادکامی با سطوح سبک دلبستگی ایمن، ابرازگری هیجان و سطوح بالای صمیمت، شور و اشتیاق و تعهد رابطۀ مستقیم دارد و با متغیر سبک دلبستگی ناایمن و سبک دلبستگی دوسوگرا رابطۀ معکوس دارد. قبل از انجام تحلیل رگرسیون، نتایج آزمون تی استیودنت مستقل نشان داد میانگین دو گروه مردان و زنان ازنظر شادکامی بهطور معنیداری متفاوت است (مردان دارای سطوح شادکامی بیشتری بودند) و بنابراین، به دلیل اهمیت متغیر جنسیت میباید دو تحلیل رگرسیون جداگانه انجام شود. تحلیل رگرسیون در گروه مردان نشان داد سبک دلبستگی ایمن و سبک عشقورزی تعهد بهطور مثبت و معنیدار و سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا بهطور منفی 40 درصد از واریانس نمرات شادکامی را پیشبینی میکند. در گروه زنان نیز مشخص شد سبک دلبستگی دوسوگرا بهطور معکوس و ابرازگری هیجان به شیوۀ مستقیم 52 درصد از نمرات شادکامی را پیشبینی میکند. درمجموع، سبکهای دلبستگی، عشقورزی متعهدانه (بهطور خاص در مردان) و ابرازگری هیجان (بهطور خاص در زنان) میتوانند با اثرگذاری بر نحوۀ تعاملات و ارتباطات، شادکامی جامعۀ معلمان را تبیین کنند. در سطح متغیرها و در رابطه با سبکهای دلبستگی، تحقیق حاضر نشان داد در مردان، سبک دلبستگی ایمن، شادکامی بیشتر و سبکهای ناایمن دوسوگرا و ناایمن اجتنابی، شادکامی کمتر و در زنان فقط سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا توانست شادکامی کمتر را پیشبینی کند. این یافتهها با تحقیقات مغنیزاده و همکاران (1395)، مقدم و همکاران (2016)، محمدی و همکاران (2016)، کمری و شیخالاسلامی (1394)، نوعی ایران و علیلو (1394)، رحمانی نوده، عبدخدایی و همکاران (1391)، اصغرینژاد و دانش (1384)، نوابینژاد، دوکانهای فرد و همکاران (1388) همسو است؛ برای مثال، مغنیزاده و همکاران (1395) در تحقیق خود نشان دادند فقط سبک دلبستگی ایمن توانست شادکامی بیشتر را در دانشجویان پیشبینی کند. رحمانی نوده و همکاران (1391) نیز در تحقیق خود نشان دادند سبک دلبستگی ایمن بهترین پیشبینیکنندۀ شادکامی است. در تحقیق کمری و شیخالاسلامی (1394) مشخص شد سبک دلبستگی ایمن بهواسطۀ خوشبینی توانست شادکامی را پیشبینی کند. در تبیین این یافته، میتوان گفت برخلاف آنهایی که سبک اجتنابی یا دوسوگرای ناایمن دارند، افراد دارای سبک دلبستگی ایمن، امنیت خاطر دارند، ازخودگذشتگی دارند، نگران از دست دادن طرف مقابل رابطه نیستند، نزدیکی و صمیمیت بیشتری را تجربه میکنند (اصغرینژاد و دانش، 1384) و کنترلگری ندارند و طرف مقابل ارتباط را محدود نمیکنند؛ بنابراین، در ارتباط با دیگران کمتر دچار تعارض میشوند. همسو با شواهد نظری، میتوان گفت احساس امنیت، نبود تعارض و شادکامی با سبکهای دلبستگی ایمن در ارتباطاند (کمری و شیخالاسلامی، 1394). سبک دلبستگی ایمن برخلاف سبک دلبستگی اجتنابی یا دوسوگرای ناایمن، بر کاهش افکار منفی، مهارتهای اجتماعی و روابط بینفردی و رضایتمندی از زندگی اثرگذار است؛ بنابراین، افراد دارای سبک دلبستگی ایمن، با بهرهمندی از مهارتهای اجتماعی، روابط بینفردی بهتری را تجربه میکنند. این افراد در برقراری روابط صمیمی راحتاند، توقعات و انتظارات مثبتی از دیگران دارند و درنتیجه، از نزدیکشدن به دیگران هراسی ندارند و این نزدیکی برای آنها راحت است (مغنیزاده و همکاران، 1395) که همین امر به بهبود تعاملات و در پی آن شادکامی آنان منجر میشود. در نقطۀ مقابل، افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن (دوسوگرا یا اجتنابی)، از صمیمت و تعاملات اجتماعی اجتناب میورزند، به علت نگرانی از آسیبدیدن و فریبخوردن، کمتر به دیگران اعتماد میکنند و به آسانی در ارتباط با دیگران قرار نمیگیرند و همیشه نگران طردشدن هستند؛ بنابراین، از تعامل با دیگران اجتناب میکنند (جزایری و همکاران، 1397). این یافته نشان میدهد بخشی از شادکامی، تابع کیفیت ارتباط فرد با دیگران است و بنابراین، برای ارتقای شادکامی میباید متغیرهای اثرگذار بر تعامل و ارتباط (ازجمله سبکهای دلبستگی) را شایان توجه قرار داد؛ زیرا سبک دلبستگی ایمن با شادکامی رابطۀ مثبت و معنیداری دارد و سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا و اجتنابی با شادکامی رابطۀ منفی و معکوس دارد و بخشی از شادکامی افراد تابع مهارتهای اجتماعی و ارتباطی افراد است (بیات، 1396). این نکته در تحقیقات پاتو و همکاران (1393)، شیخالاسلامی و همکاران (1390) و ساداتی و همکاران (1397) نشان داده شد؛ برای مثال، تحقیق پاتو و همکاران (1393) نشان داد کیفیت ارتباط زوجین با شادکامی آنها ارتباط دارد. تحقیق شیخالاسلامی و همکاران (1390) نیز نشان داد شادکامی از روابط و تعاملات زناشویی پیشبینیشدنی است. در تحقیق ساداتی و همکاران (1397) نیز این نتیجه به دست آمد که آموزش مهارتهای اساسی زندگی ازجمله مهارتهای ارتباطی توانست شادکامی را افزایش دهد. در همین رابطه بایرامی و همکاران (2012) در تحقیق خود نشان دادند افراد دارای سبک دلبستگی ایمن، تمایل بیشتری برای برقراری ارتباط با دیگران از خود نشان دادند و بنابراین، شادکامی بیشتری داشتند. تحقیق دوکانه ای فرد و صحت (2015) نیز نشان داد سبکهای دلبستگی ازجمله عواملی است که کیفیت ارتباط زناشویی افراد را متأثر میسازد؛ بنابراین، سبکهای دلبستگی بر نحوۀ ارتباط و تعامل افراد تأثیر میگذارد و از این رهگذر، نوع ارتباط افراد با دیگران نیز میتواند شادکامی آنان را ارتقا دهد. در سطح ابرازگری هیجان، تحقیق حاضر نشان داد در مردان ابرازگری هیجان معنیدار نیست؛ اما در زنان ابرازگری هیجان بهشدت میتواند شادکامی معلمان را پیشبینی کند. این یافته با تحقیقات فولادچنگ و حسننیا (1393)، خلیلی گشنیگانی (1395)، رضوان، بهرامی و عابدی (1384) همسو است؛ برای مثال، تحقیق فولادچنگ و حسننیا (1393) نشان داد آموزش تنظیم هیجان بر افزایش شادکامی زنان اثربخش است. رضوان و همکاران (1384) نشان دادند دانشجویان دختری که هیجانات را سرکوب میکنند، در مقایسه با دیگران شادکامی کمتری را تجربه میکنند. تحقیق خلیلی گشنیگانی (1395) نیز نشان داد ابرازگری هیجان و بخشودگی میتوانند شادکامی مردان و زنان را پیشبینی کنند. پارکینز (2012) نیز نشان داد ابرازگری هیجان بهخصوص دربارۀ شادکامی در زنان، بیشتر از مردان است. در رابطه با نقش هیجانات در شادکامی، ساداتی و همکاران (1397) نیز به این نتیجه رسیدند که آموزش مهارتهای اساسی زندگی ازجمله شناخت و ابراز هیجانات مثبت و مدیریت هیجانات منفی توانست شادکامی دانشجویان زن متاهل را افزایش دهد. شعبانپور و حافظیان (1395) نیز نشان دادند بین راهبردهای نظمدهی شناختی هیجان با خلاقیت و شادکامی مردان و زنان رابطه وجود دارد. با توجه به این تحقیقات، نوع و میزان و تنوع ابرازگری هیجان، سلامت و بهزیستی و شادکامی افراد را متأثر میسازد (وویلیر و همکاران، 2018). در رابطه با چگونگی اثرگذاری ابرازگری هیجان بر شادکامی میتوان از نظریۀ ساخت و گسترش استفاده کرد که یکی از نظریههای روانشناسی مثبتنگر است (کونولی و کونولی، 2009). این نظریه با استمداد از چند فرضیه ازجمله فرضیههای گسترش، ایجاد، ابطال، تابآوری و بالندگی به بحث دربارۀ هیجانات مثبت میپردازد. وقتی هیجانات مثبت، خزانۀ تفکر - عمل لحظهای را گسترش میدهد، با گذشت زمان، منابع تقویتی و شخصی گوناگونی ساخته و پرداخته میشوند. این منابع عبارتاند از منابع جسمانی، اجتماعی، فکری و ذهنی و روانشناختی. از مؤلفههای منابع روانشناختی میتوان به خوشبینی و تابآوری اشاره کرد. هرچند هیجانات مثبتی که به ایجاد این منابع منجر میشوند، موقتیاند، منابع شخصی حاصل از آنها پایدارند و افراد میتوانند در موقعیتهای مشکلساز آتی از این منابع استفاده کنند (مگیار – موئی 2009/ 1391 ترجمۀ براتی سده). درواقع ابراز هیجانات مثبت، نوعی مقابلۀ هیجانمدار است که میزان تحمل فرد و تابآوری او را افزایش میدهد. در همین رابطه و دربارۀ اثرات هیجانات مثبت، تحقیقات، نتایج تحسینبرانگیزی را ارائه کردند؛ برای مثال، در یک تحقیق مشخص شد شادکامی ناشی از هیجانات مثبت، روابط اجتماعی، رفتار سالم، توانایی مقابله و سیستمهای ایمنی افراد را تسهیل میکند. احساسات مکرر شادکامی، استرس، تصادفات و نرخ خودکشیها را کاهش میدهد و تعهد ما را نسبت به ارزشها و رشد شخصیتمان افزایش میدهد. افراد شادتر، انساندوستی، مهربانی و رفتارهای خیرخواهانۀ بیشتری از خود نشان میدهند. همچنین مشخص شد عواطف مثبت از سوء مصرف مواد و مشکلات مرتبط با نوشیدن الکل جلوگیری میکند (لیوبومیرسکی، کینگ و دیه نر[15]، 2005، ویلز، سندی، شینار و یائه گر[16]، 1999، پترسون، سلیگمن، یارکو، مارتین و فریدمن[17]، 1998؛ به نقل از کونولی و کونولی، 2009، ص 15). در تأیید این یافتهها، قلیپور و همکاران (1394) نشان دادند ویژگیهای شخصیتی ازطریق تابآوری بر شادکامی اثر میگذارد. درواقع تابآورها بینش خوبی نسبت به آینده دارند. تابآوری باعث عوامل محافظتی میشود که هم از جنبه روانی و هم از جنبه اجتماعی باعث خوشبینی افراد نسبت به وقایع میشود و درنتیجه، حالت تسلط بر محیط افزایش مییابد و به بهبود عملکرد فرد و شادکامی او در آینده میانجامد. زهادت و امیدوار (1395) نیز در تحقیق خود نشان دادند تابآوری به گونهای معنیدار به پیشبینی شادکامی قادر است؛ زیرا افراد دارای تابآوری، سطح امید به زندگی بالاتری دارند؛ یعنی امیدوارترند، از باورهای خودکارآمدی بالاتری برخوردارند، چشمانداز زندگی را مثبتتر میبینند و درنهایت، توانایی مقاومت در برابر چالشهای زندگی را دارند و در پی آن، احساس شادکامی بیشتری میکنند. در رابطه با سبکهای عشقورزی، تحقیق حاضر نشان داد در زنان هیچکدام از سبکهای عشقورزی نتوانستند شادکامی را پیشبینی کنند؛ اما در مردان، تعهد، شادکامی بالاتر را پیشبینی کرد. این یافته درمجموع با نتایج تحقیقات رفیعینیا و اصغری (1386) و کرمانی مامازندی و رضائی (1395) و قاسمی (1397) غیرهمسو است؛ برای مثال، تحقیق کرمانی مامازندی و رضائی (1395) نشان داد سبکهای عشقورزی با شادکامی دانشجویان مرد و زن متأهل رابطه دارد و آن را پیشبینی میکند. تحقیق رفیعینیا و اصغری (1386) نشان داد سبکهای عشقورزی با ابعاد شادکامی دانشجویان مرد و زن متأهل ارتباط دارد و آن را پیشبینی میکند. قاسمی (1397) نیز در تحقیق خود نشان داد سبکهای عشقورزی با شادکامی زنان ارتباط دارد. در تبیین این فرضیه میتوان به نوع جامعۀ تحقیق حاضر و تفاوت آن با تحقیقات مذکور اشاره کرد. تمامی تحقیقاتی که در آن عشقورزی توانست شادکامی را پیشبینی کند، روی دانشجویان متأهل انجام شدهاند. این در حالی است که تحقیق حاضر روی معلمان انجام شده است و با توجه به شناخت محققان از فرهنگ این شهرستان، میتوان احتمال داد جامعۀ مدنظر به سؤالات مربوط به سبکهای عشقورزی آزادانه پاسخ ندادهاند. شایان ذکر است بر جامعۀ ما فرهنگی حاکم است که در آن بخشی از مردم هنوز به درستی و آزادنه نمیتوانند از عشق و دوستداشتن سخن بگویند و نوعی خجالت و شرم در ابرازگری عشق بر آنان حاکم است؛ به نحوی که افراد به دلیل شرم و خجالت ناشی از تربیت و مؤلفههای فرهنگی، در دادن اطلاعات در این باره بهصورت محافظهکارانه عمل میکنند. در رابطه با نقش تعهد مردان در رابطه با شادکامی آنها میتوان گفت همانقدر که از زنان انتظار میرود در رابطه، ابرازگری هیجان بیشتری داشته باشند تا شادکامی رابطه بیشتر شود، از مردان نیز انتظار میرود به رابطۀ انحصاری با همسر متعهد بمانند تا شادکامی رابطه ارتقا یابد. ژانگ و تی سانگ (2013) در تحقیق خود نشان دادند تعهد نقش تعیینکنندهای در شادکامی زناشویی دارد. در این رابطه، اگرچه عشق هیجانی است که با تحریک شهوانی همراه میشود، پس از وصل جنسی و ارضای میل، ممکن است افراد برای یکدیگر عادی شوند و دیگر جذابیتشان کم شود؛ بنابراین، نیاز است عنصر تعهد نیز درگیر شود تا افراد به رابطه پایبند بمانند (مامازندی و همکاران، 1395)؛ زیرا در صورت وجود تعهد، افراد تلاش میکنند به نیازها و خواستههای هم توجه کنند، برای خانواده و فرزندان وقت میگذارند، تقسیم وظیفه متعادلی میکنند، خود را وقف یکدیگر میکنند و برای رشد یکدیگر ازخودگذشتگی نشان میدهند، نسبت به هم انعطافپذیر و مسئولیتپذیرترند؛ نتیجه چنین رفتارهایی صمیمیت بیشتر زوجین و شادکامی آنهاست (علیبلی و همکاران، 2019). همچنین طبق تعریف، یکی از ابعاد شادکامی، رضایتمندی از زندگی (در کنار وجود عواطف مثبت و نبود عواطف منفی) است و تنها مؤلفۀ تعیینکننده و اثرگذار بر رضایت از زندگی، سبکهای عشقورزی نیست و احتمالاً موارد دیگری در این زمینه تعیینکنندهاند که میتوان در قالب پژوهشی کیفی (تحقیق زمینهای) ابعاد شادکامی معلمان و عوامل عِلّی، زمینهساز و مداخلهگر در شادکامی آنها را کشف کرد. تحقیق حاضر روی معلمان متأهل در استان گیلان انجام شده و قابلیت تعمیم آن به سایر شهرها نیازمند تأمل است. با توجه به یافتههای تحقیق و تبیینهای صورتگرفته پیشنهاد میشود در دورههای ضمن خدمت معلمان، به موضوع سبکهای دلبستگی و نقش آن بر نحوۀ ارتباطات بینفردی پرداخته شود. همچنین اهمیت ابرازگری هیجان و نقش آن در ایجاد تابآوری و در پی آن، شادکامی برای معلمان نیز ازجمله مواردی است که میباید در این زمینه به معلمان آموزش داد. با توجه به نقش متفاوت سبکهای عشقورزی و ابرازگری هیجان در شادکامی مردان و زنان، پیشنهاد میشود در تحقیقی کیفی از نوع زمینهای (داده بنیاد)، شادکامی معلمان به تفکیک جنسیت بررسی شود تا ابعاد، زمینهها و علل شادکامی آنها کشف شود؛ زیرا احتمال دارد متغیرهای دیگری بر شادکامی آنان اثرگذار باشد که با تحقیق کیفی میتوان آن عوامل را کشف و فرضیههای جدیدی دربارۀ عوامل اثرگذار بر شادکامی معلمان تدوین کرد. در پژوهش حاضر، مقطع تدریسی معلمان، متغیر زمینهای درنظر گرفته نشد؛ بنابراین، پیشنهاد میشود در تحقیقات آتی سطوح شادکامی معلمان سه مقطع به شکل مقایسهای بررسی شود. با توجه به اینکه میزان سابقۀ کاری و رتبه و حقوق دریافتی معلمان، احتمالاً بر روحیه و ابعاد روانشناختی و شادکامی آنان اثرگذار است، پیشنهاد میشود به این مسئله در تحقیقات آتی توجه شود. [1] - Kimball &Willis [2] -Diener, Emmom,Larsen, Griffin [3] - Bowlby [4]-well-being [5]-mental health functioning [6] -Fredrickson [7] - Brans, Koval, Verduyn, Lim & Kuppens [8] - Esch & Stefano [9] - Sternberg [10] - The Oxford Happiness Questionnaire [11] - Attachment Inventory [12] -Sternberg’s Triangular Love Scale [13] -Emotional expressiveness questionnaire [14]. Observed cumulative probability [15]- Lyubomirsky, King and Diener [16] - Wills, Sandy, Shinar & Yaeger [17] - Peterson, Seligman, Yurko, Martin & Friedman | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصغرینژاد، م و دانش، عصمت. (1384). رابطۀ سبکهای دلبستگی با میزان شادکامی و توافق در مسائل زناشویی در دانشجویان زن دانشگاه. تازهها و پژوهشهای مشاوره؛ 4(14)، 90-69. اصلانی، خ؛ ابراهیمیپور، ث؛ اماناللهی، ع. (1393). بررسی بهزیستی روانشناختی و شادکامی زناشویی در طول چرخههای مختلف زندگی. دو فصلنامۀ آسیبشناسی، مشاوره و غنیسازی خانواده؛ 1(1)، 45-32. بشارت، م. ع؛ کریمی، ک؛ رحیمینژاد، ع. (1385). بررسی رابطۀ سبکهای دلبستگی و ابعاد شخصیت. مجلۀ روانشناسی و علوم تربیتی؛ 36(1و2)، 55-37. بیات، م. ر. (1396). رابطۀ الگوهای ارتباطی خانواده و سبکهای دلبستگی با شادمانی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد اندیمشک. فصلنامۀ زن و فرهنگ؛ 9(31)، 102-91. پاتو، م؛ حقیقت، ف؛ حسنآبادی، ح. ر. (1393). بررسی نقش کیفیت ارتباط زناشویی در پیشبینی بهزیستی ذهنی و شادکامی دانشجویان. مطالعات زن و خانواده؛ 2(1)، 23-7. ثابت، م؛ لطفی کاشانی، ف. (1389). هنجاریابی آزمون شادکامی آکسفورد. اندیشه و رفتار در روانشناسی بالینی (اندیشه و رفتار)؛ 4(15)، 18-7. جزائری، س. ح؛ دلاور، ع؛ درتاج، ف. (1397). رابطۀ ویژگیهای شخصیتی، هوش هیجانی، سبکهای دلبستگی و فعالیتهای ارادی با میزان شادکامی زنان متأهل. فصلنامۀ علمیپژوهشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان؛ 20(3)، 82-67. حاجلو، ن؛ علیزاده گورادل، ج؛ قطبی، م. ر؛ دولاور قوام، س. (1392). مقایسۀ ابعاد عشقورزی براساس مدت ازدواج در بین زنان و مردان متأهل. فصلنامۀ مشاوره و رواندرمانی خانواده؛ 4(1)، 63-47. حسنی، ج و بمانی یزدی، ب. (1394). رابطۀ سبکهای ابراز هیجان با ریخت شخصیتی. D مجلۀ علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی؛ 25(2)، 150-141. حفاظی طرقبه، م؛ فیروزآبادی، ع؛ حقشناس، ح. (1385). بررسی ارتباط بین اجزای عشق و رضایتمندی زوجی. مجلۀ دانشگاه علوم پزشکی مازندران؛ 16(54)، 109-99. حقیان، ا؛ صادقی، م. س؛ پناغی، ل؛ موتابی، ف. (1396). الگوی پیشبینیکنندۀ شادکامی زناشویی در افراد متأهل. فصلنامۀ خانوادهپژوهی؛ 13(50)، 196-179. خلیلی گشنیگانی، ز. (1395). پیشبینی شادکامی براساس بخشودگی بینفردی و ابرازگری هیجانی کارکنان. هفتمین کنفرانس بینالمللی روانشناسی و علوم اجتماعی. 28بهمن، تهران، شرکت همایشگران مهر اشراق. رحمانی نوده، ح؛ عبدخدایی، م. س؛ آقامحمدیان، ح. ر. (1391). رابطۀ احساس انسجام روانی و سبکهای دلبستگی با شادکامی دانشآموزان. اولین همایش ملی پژوهش و درمان در روانشناسی بالینی. 10-11خرداد. دانشگاه آزاد واحد تربت جام. رضوان، ش؛ بهرامی، ف؛ عابدی، م. ر. (1384). تأثیر تنظیم هیجان بر شادکامی و نشخوار فکری دانشجویان. مجلۀ روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)؛ 12(3)، 257-251. رفیعینیا، پ و اصغری، آ. (1386). رابطۀ بین انواع عشق و بهزیستی ذهنی در دانشجویان متأهل. خانوادهپژوهی؛ 3(9)، 501-491. رفیعینیا، پ؛ رسولزاده طباطبایی، ک؛ آزاد فلاح، پ. (1385). رابطۀ سبکهای ابراز هیجان با سلامت عمومی در دانشجویان. مجلۀ روانشناسی؛10(1)، 105-84. روحانی، ع؛ معنویپور، د. (1387). رابطة عمل به باورهای دینی با شادکامی و رضایت زناشویی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مبارکه. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی؛ 36، 206-189. زهادت، ع و امیدوار، ب. (1395). پیشبینی عملکرد خانواده و شادکامی زناشویی براساس سرمایۀ روانشناختی زن در خانوادههای کارمندان زن متأهل شهرداری شهر شیراز. فصلنامۀ زن و جامعه؛ 7 (ویژهنامه)، 42-29. ساداتی، س. ز؛ میرزائیان، ب؛ دوستی، ی. ع. (1397). تأثیر آموزش مهارتهای اساسی زندگی بر رضایت زناشویی و شادکامی دانشجویان متأهل. سلامت اجتماعی؛ 5(3)، 290-280. سپهریان آذر، ف؛ محمدی، ن؛ بدلپور، ز؛ نوروززاده، و. (1395). رابطۀ امیدواری و شادکامی با رضایت زناشویی. مجلۀ سلامت و مراقبت؛18(1)، 44-37. شعبانپور، م و حافظیان، م. (1395). رابطۀ راهبردهای نظمدهی شناختی هیجان با خلاقیت هیجانی و شادکامی در معلمان دوره ابتدایی. فصلنامۀ خانواده و پژوهش؛ 13(2)، 125-107. شیخالاسلامی، ر؛ نجاتی، ع؛ احمدی، س. (1390). پیشبینی مؤلفههای شادکامی زنان متأهل ازطریق عزت نفس و روابط زناشویی. زن در فرهنگ و هنر؛ 3(1)، 54-39. علیپور، ا و اعراب شیبانی، خ. (1390). رابطۀ امیدواری و شادکامی با رضایت شغلی معلمان. فصلنامۀ پژوهشهای نوین روانشناختی؛ 6(22)، 78-65. علیپور، ا و نوربالا، ا. ع. (1385). ارزیابی مقدماتی اعتبار و روایی پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد در دانشجویان دانشگاههای تهران. اندیشه و رفتار؛ 5(1و2)، 65-55. علیپور، ا؛ نوربالا، ا. ع؛ اژهای، ج؛ مطیعیان، ح. (1379). شادکامی و عملکرد ایمنی بدن. مجلۀ روانشناسی؛ 3(4)،233 – 220. فرحبخش، ک و شفیعآبادی، ع. (1385). ابعاد عشقورزی براساس نظریۀ سهبعدی عشق در چهار گروه زوجهای در مرحلۀ نامزدی، عقد، ازدواج و دارای فرزند. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، 30، 20-1. فولادچنگ، م و حسننیا، س. (1393). اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر شادکامی و خودکارآمدی زنان سرپرست خانوار. فصلنامۀ علمیپژوهشی زن و جامعه؛ 5(4)، 106-89. قاسمی، صدیقه (1397). بررسی رابطۀ بین کیفیت زندگی و سبکهای عشقورزی با شادکامی در زنان متأهل شهر بندرعباس. پایاننامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندر لنگه. قلیپور،ز؛ مرعشی، س.ع؛ مهرابیزاده هنرمند، م؛ ارشدی، ن. (1394). تابآوری بهعنوان میانجی رابطۀ پنج عامل بزرگ شخصیت و شادکامی. فصلنامۀ روانشناسی تربیتی؛ 12(39)، 155-135. قمرانی، ا و جعفر طباطبایی، س. س. (1385). بررسی روابط عاشقانه زوجین ایرانی و رابطۀ آن با رضایت. پژوهشهای مشاوره (تازهها و پژوهشهای مشاوره)؛ 5 (17)، 109-95. کرمانی مامازندی، ز و رضائی، ع. م. (1395). پیشبینی شادکامی زوجین براساس هوش معنوی و سبکهای عشقورزی: نقش واسطهای سازگاری زناشویی. پژوهشنامۀ روانشناسی مثبت؛ 2(4)، 95-79. کمری، س؛ شیخالاسلامی، ر. (1394). نقش واسطهای خوشبینی در رابطه بین سبکهای دلبستگی افراد با میزان شادکامی و امید به زندگی آنها. پژوهشهای کاربردی در روانشناسی تربیتی؛ 2(2)، 67-50. کیخا، س؛ کهرازئی، ف. (1396). پیشبینی تابآوری و شادکامی معلمان مدارس استثنایی براساس دینداری در کار. مجلۀ مطالعات ناتوانی؛ 7، 8-1. محمودی، غ. م؛ گلشنی، ف؛ نوروزیان، م. (1392). مقایسۀ سبکهای دلبستگی و سبکهای عشقورزی در والدین دارای کودک عقبماندۀ ذهنی و والدین دارای کودک عادی. تحقیقات روانشناختی؛ 6 (21)،74-61. محمودی، غ. ر و حافظالکتب، ل. (1386). رابطۀ سبکهای عشقورزی و رضایتمندی زناشویی. تحقیقات روانشناختی؛ 2(6)، 114-101. مغنیزاده، ز؛ هوشمند، ا؛ طالبیان شریف، ج. (1395). تعیین سهم سبکهای دلبستگی در پیشبینی میزان شادکامی دانشجویان. مجلۀ اصول بهداشت روانی؛ 19(1)، 65-60. مگیار - موئی، ج. ال (1391). فنون روانشناسی مثبتنگر: راهنمای درمانگران. ترجمۀ ف. براتی سده. تهران: انتشارات رشد. (سال انتشار به زبان اصلی: 2009). نوابینژاد، ش؛ دوکانه ای فرد، ف؛ آقاجانی، ف. (1388). بررسی رابطۀ سبک دلبستگی و شادکامی با رضایت زناشویی متأهلین شاغل در بیمارستان خاتمالأنبیا شهر تهران. زن و مطالعات خانواده؛ 2(6)، 149-126. نوعی ایران، ل و محمودعلیلو، م. (1394). پیشبینی کیفیت زندگی و شادکامی بر مبنای سبکهای دلبستگی در زوجین متأهل شهر تبریز. پژوهشتوانبخشیدرپرستاری؛ 1(4)، 69-60. هادینژاد، ح؛ زارعی، ف. (1388). پایایی، اعتبار و هنجاریابی پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد. پژوهشهای روانشناختی؛ 12(1)، 77-62. هدایتی دانا، س و صابری، ه. (1394). پیشبینی رضایت زناشویی براساس سبکهای عشقورزی (صمیمیت، میل و تعهد) و اضطراب. فصلنامۀ خانوادهپژوهی؛ 10(40)، 527-511. Alibeli, M. A., Na’amneh, M. M., & Nair, S. (2019). Marital Happiness in Time of Change: the Case of United Arab Emirates (UAE). Perspectives on Global Development and Technology, 18(3), 229-248. Bayrami, M., Heshmati, R., Mohammadpour, V., Gholamzadeh, M., Hasanloo, H. O., & Moslemifar, M. (2012). Happiness and willingness to communicate in three attachment styles: A study on college students. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 46, 294-298. Besharat, M. A. (2011). Development and validation of adult attachment inventory. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 30, 475-479. Cassepp-Borges, V., & Pasquali, L. (2012). Sternberg s Triangular Love Scale national study of psychometric attributes. Paidéia (Ribeirão Preto), 22(51), 21-31. Chitchai, N., Senasu, K., & Sakworawich, A. (2018). The moderating effect of love of money on relationship between socioeconomic status and happiness. Kasetsart Journal of Social Sciences, 3, 1-9. Conoley, C. W., & Conoley, J. C. (2009). Positive psychology and family therapy: Creative techniques and practical tools for guiding change and enhancing growth. New Jersey: John Wiley & Sons. Dogan, T., & Sapmaz, F. (2012). Examination of psychometric properties of the Turkish version form of the Oxford Happiness Questionnaire in university students. Dusunen Adam, 25(4), 297-304. Dokaneheei Fard, F., Sehhat, S. (2015). The Study of Relationship between Attachment Styles and Marital Satisfaction and Happiness Fell Among Married Female Students of Islamic Azad University Roudehen. Indian Journal of Fundamental and Applied Life Sciences, 5(2), 2061-2066. Folad, M., Sadeghi, J., & Rahmani-Firozjah, A. (2017). Relationship between the Attachment Styles and Happiness in the Youth. Sociological Studies of Youth. 7 (25), 37- 42. Garaigordobil, M. (2015). Predictor variables of happiness and its connection with risk and protective factors for health. Frontiers in Psychology, 6(1176), 1-10. Golle, J., Mast, F. W., & Lobmaier, J. S. (2014). Something to smile about: The interrelationship between attractiveness and emotional expression. Cognition & Emotion, 28(2), 298-310. Ihtiyaroglu, N. (2018). Analyzing the Relationship between Happiness, Teachers' Level of Satisfaction with Life and Classroom Management Profiles. Universal Journal of Educational Research, 6(10), 2227-2237. King, L. A., & Emmons, R. A. (1990). Conflict over emotional expression: Psychological and physical correlates. Journal of Personality and Social Psychology, 58(5), 864-877. Leone, L., & Presaghi, F. (2007). Validity of the need for affect scale: factorial structure, invariance and validity in the Italian context. Testing, Psychometrics, Methodology in Applied Psychology, 14(3-4), 117-134. Mertoglu, M. (2018). Happiness Level of Teachers and Analyzing Its Relation with Some Variables. Asian Journal of Education and Training, 4(4), 396-402. Moghadam, M., Rezaei, F., Ghaderi, E., & Rostamian, N. (2016). Relationship between attachment styles and happiness in medical students. Journal of Family Medicine and Primary Care, 5(3), 593-599. Mohammadi, M., Arjomandnia, A.A., Hashemi Razini, H. (2016). The Relationship between Couples’ Attachment Style and Self-Efficacy with Happiness and Marital Satisfaction. International Academic Journal of Humanities, 3(2), 107-116. Moradi Siahafshadi, M., Amiri, S., Molavi, H., & Ghasemi, N. (2018). The Relationship between Attachment and Subjective Well-being: The Mediating Role of Emotion Regulation Skill. International Journal of Psychology (IPA), 12(1), 118-135. Nunnally, J.C. & Bernstein, I.H. (1994). Psychometric theory (3rd). Neew York: McGraw-Hill. Parkins, R. (2012). Gender and emotional expressiveness: An analysis of prosodic features in emotional expression. Pragmatics and Intercultural Communication, 5(1), 46-54. Salas-Vallina, A., Alegre, J., & Guerrero, R. F. (2018). Happiness at work in knowledge-intensive contexts: Opening the research agenda. European Research on Management and Business Economics, 24(3), 149-159. Temiz, Z. T., & Comert, I. T. (2018). The relationship between life satisfaction, attachment styles, and psychological resilience in university students. Dusunen Adam: Journal of Psychiatry & Neurological Sciences, 31(3), 274-283. Toulabi, Z., Raoufi, M., & Allahpourashraf, Y. (2013). The relationship between teachers’ happiness and quality of working life. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 84, 691-695. Vuillier, L., Brooks, A. W., & Norton, M. I. (2018). Amount and Diversity of Digital Emotional Expression Predicts Happiness. Harvard Business School, 18, 1-42. Verbeke, W., Belschack, F., Bagozzi, R. P., Pozharliev, R. I., & Ein Dor, T. (2017). Why Some People Just “Can’t Get No Satisfaction”: Secure versus Insecure Attachment Styles Affect One’s “Style of Being in the Social World”. International Journal of Marketing Studies, 9(2), 36-55. Zhang, H., & Tsang, S. K. M. (2013). Relative income and marital happiness among urban Chinese women: The moderating role of personal commitment. Journal of Happiness Studies, 14(5), 1575-1584.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,563 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,816 |