تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,658 |
تعداد مقالات | 13,566 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,223,027 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,301,523 |
نقش آزمایشهای فکری در فلسفه | ||
متافیزیک | ||
مقاله 6، دوره 11، شماره 28، آذر 1398، صفحه 67-80 اصل مقاله (979.42 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/mph.2020.119338.1188 | ||
نویسنده | ||
مسعود صادقی* | ||
گروه معارف اسلامی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه | ||
چکیده | ||
این مقاله در مقام تعریف، تبیین اهمیت و جایگاه آزمایشهای فکری در فلسفه است. در گام نخست تاریخچهای موجز از چگونگی پیدایش اصطلاح آزمایش فکری و نقش آن در تاریخ اندیشه بیان شده است. در گام دوم، دو تعریف مهم سورنسن و گندلر از آزمایشهای فکری مورد تحلیل قرار گرفته و پس از اشاره به چهار رهیافت کلی به آزمایشهای فکری، نقش شهود در آنها بررسی شده است. همچنین دربارۀ تفاوت آزمایشهای فکری با پدیدههای بهظاهر مشابهی چون داستانهای علمیـتخیلی و حِکمی، آزمایشهای آرمانی و براهین ریاضی بحث شده است. گفتنی است که پس از واکاوی نقش تخیل در آزمایشهای فکری، به تحلیل بیشتر نقش آزمایشهای فکری در فلسفه پرداخته شده است؛ نقشی که درواقع در چهار کارکرد اصلیِ تبیین نمونههای نقضی، نظریهپردازی، تأیید یک تئوری و تبیین ارتباطات ضروری بیشتر تبلور یافته است. همچنین انسان معلّق ابنسینا نیز بهعنوانِ مصداق اتم آزمایش فکری نزد فیلسوفان مسلمان بهاجمال تحلیل شده است. فلسفۀ اخلاق نیز براساسِ یافتههای مقاله بهعنوانِ گرهگاه اصلی فلسفه با آزمایشهای فکری شناخته شده است. | ||
کلیدواژهها | ||
آزمایش فکری؛ علم؛ تخیل؛ فلسفه؛ اخلاق | ||
اصل مقاله | ||
میتوان گفت که هر فرد آزمایشگاه شخصی خود را دارد؛ آزمایشگاهی که همیشه و همهجا با او است؛ در درون و در ساختار ذهنی او. آزمایشهای فکری را یکی از مشترکات همۀ فرهنگهای انسانی میدانند. البته با تصدیق این نکته که لازمۀ آزمایشهای فکری این نیست که فرد حتماً با مفهوم و تعریف آن آشنا باشد؛ چنانکه لازمۀ فرایند تصعید نیز این نیست که فرد مفهوم و تعریف آن را بداند. ضمن آنکه برای انجام آزمایشهای فکری لازم نیست حتماً اصطلاح معمول آن استفاده شود. مثلاً انیشتین در آثار خود هیچگاه اصطلاح آزمایش فکری را بهمعنای رایج و امروزین آن به کار نمیبرد و از تعابیری مانند آزمایش آرمانی[1]، مثال[2]، قیاس[3]، تصویر یا نگاره[4] و... برای افادۀ این معنا استفاده میکند (Ieodiakonou & roux, 2007: 11). براساسِ نظر برخی از روانشناسان رشد، کودکان از وقتی که توانایی استعمال درست حالات و وجوه شرطی را در تعاملات زبانی بهدرستی فرامیگیرند، درواقع به انجام آزمایشهای سادۀ فکری دست میزنند (Sorensen, 1992: 67). اصطلاح آزمایش فکری را نخستین بار ارنست ماخ[5]، فیزیکدان و فیلسوف اتریشی (1916-1838) رواج داد. البته شهرت ماخ در فلسفه و علم بیشتر بهدلیلِ تأثیری است که بر جریان پوزیتیویسم منطقی از یک سو و تئوری کوانتوم از دیگر سو نهاده است (Blackmore, 1972: 300). برخی دیگر نیز معتقدند که هانس کریستین اورستد[6]، شیمیدان و فیزیکدان سرشناس دانمارکی، در قرون هجده و نوزده میلادی، نخستین بار این اصطلاح را در بستر مباحث علمی استعمال کرده است(Ieodiakonou & roux, 2007: 5). اغراق نیست اگر گفته شود که شالودههای علم مدرن بر روی چند آزمایش فکری بنا شده است(Cohen, 2004: viii). در قرن هفدهم میلادی شاهد مشهورترین و مؤثرترین آزمایشهای فکری در تاریخ علم و مشخصاً در کارهای گالیله، نیوتون و دکارت هستیم. بگذریم از آنکه در قرن بیستم نیز، بزرگترین تحولات علمی ازجمله مکانیک کوانتومی و نسبیت بدون وجود آزمایشهای فکری تقریباً تصورناپذیر هستند (Brown & Yiftach, 2014: 3). توماس کوهن در کتاب مهم ساختار انقلابهای علمی، معتقد است که فیلسوفان هیچگاه از یافتههای تجربی غافل نبودهاند و یا میکوشد آنچه را که فلسفیدن از روی مبل راحتی نامیده میشود رد کند؛ اما آزمایشهای فکری در هر صورت یکی از مهمترین ابزارهای ـاگر گفته نشود انحصاری اماـ مشترک میان فلسفهورزی از روی مبل راحتی[7]و فلسفههای متأثر از یافتههای تجربی است؛ آزمایشهایی که برخلاف تصور اولیه، نقش مهمی در رشد علوم تجربی داشتهاند (Cohen, 2004: 1). نه فقط آزمایشهای فکری بلکه بهطورِ کلی، آنچه از روی طعن، فلسفهورزی از روی مبل راحتی خوانده میشود، به هیچ روی یک روش یا رویکرد ضدعلمی به شمار نمیآید و حتی تاریخ علم و فلسفه بهشدت رشد و پویش خود را مدیون آنهاست (Deutsch, 2015: 157). در هر حال، از اواخر قرن بیستم، ادبیات و مبحث آزمایشهای فکری رو به رشد گذاشت؛ بهگونهای که اکنون در همۀ ساحات و عرصههای علم و دانش نمونههای مهمی از آن را میتوان مشاهده کرد (Ieodiakonou & roux, 2007: 2). در مقام بیان پیشینۀ پژوهش باید گفت در مقالات و تحقیقات انگشتشماری که در زبان فارسی به موضوع آزمایشهای فکری پرداختهاند یا به بیان مقدماتی، کلی و چندسطری برخی از مباحث و در قالب یادداشتی نسبتاً مختصر اکتفا شده (منصوری، 1388) و یا صرفاً یکی از آزمایشهای فکری مشهور مورد واکاوی قرار گرفته و بر بررسینشدن همهجانبۀ موضوع اذعان شده است (سعیدیمهر و خادمزاده،1388: 131). در برخی از مقالات مقدماتی یا مدخلهای فلسفی معتبر نیز که به زبان انگلیسی منتشر شدهاند، کاستیهای مورد اشاره چندان به چشم نمیآید (Brown & Yiftach, 2014)؛ اما نخست اینکه نقش تخیل در آزمایشهای فکری بهطورِ دقیق تحلیل نشده است؛ دوم آنکه دربارۀ تفاوت آزمایشهای فکری با مقولات متقارب بحث جدی و خاصی نشده است و سوم آنکه به پیوند ویژۀ برخی از ساحات فلسفه و مشخصاً فلسفۀ اخلاق با آزمایشهای فکری اشارهای نشده و نقدهای آن نیز طبعاً بررسی نشده است. بگذریم از اینکه جز یک اشارۀ کلی، بحث خاصی دربارۀ ظرایف مهمترین آزمایش فکری در آثار فلاسفۀ مسلمان یعنی «انسان معلّق ابنسینا» هم صورت نگرفته است. هچنین بهدلیلِ مقدماتی و مدخلگونهبودن نوشتار مذکور، به برخی از مسائل و تقسیمبندیهای مهمی که در نوشتۀ پیشِرو مورد توجه قرار گرفتهاند، اشارهای نشده است؛ مثلاً تقسیمبندی راهگشا و سهگانۀ آزمایشهای فکری براساسِ میزان تخالفشان با امر واقع (Ieodiakonou & roux, 2007: 21-20) و یا نظرهای گوناگون در باب اهداف آزمایشهای فکری. بر همین مبنا، تلاش این مقاله آن است که پس از تأمل در تعریف و انواع آزمایشهای فکری و تفکیک دقیق آن از مفاهیم نزدیک و متقارب، نقش و کارکردهای این سنخ از آزمایش در ساحت فلسفه را بررسی کند و کاستیهای گفتهشده در آثار پیشین را در حد امکان برطرف کند.
2.تعریف «آزمایش فکری» آزمایش فکری[8] چیست؟ معنا و تعریف دقیق آزمایشهای فکری، متنوّع و مورد مناقشه است. برخی تا جایی پیش میروند که همۀ ریاضیات را آزمایشهای فکری میدانند و برخی دیگر تعریف و دامنۀ محدودتری را برای آن در نظر میگیرند. بهگمانِ برخی، آزمایش فکری ساختاری سهبخشی[9] یا سهمرحلهای دارد: 1) قصه و سناریویی تخیلی تعریف میشود. 2) استدلال یا برهانی پیشنهاد میشود که میکوشد ارزیابی صحیحی از آن قصه یا سناریو به دست دهد. 3) این ارزیابی از قصۀ تخیلی محملی میشود برای آشکارکردن چیزی دربارۀ مصادیق و مواردی فراتر از آن قصه (Gendler, 2000: 21). گندلر معتقد است اگر این ساختار در آزمایشهای فکری پذیرفته شود، این سه نقد یا خطا را دربارۀ آزمایشهای پیشنهادی میتوان مطرح و محتمل دانست: 1) قصه و سناریوی پیشنهادی، کاملاً قابلِتخیل و تصور نباشد. 2) با وجودِ قابلتخیلبودن قصه، استدلال یا برهانی که میکوشد ارزیابی صحیحی از آن قصه به دست دهد، استدلالی غیرمعتبر و ناصحیح باشد. 3) با وجود قابلِتخیل و تصور بودن قصه، و نیز با وجود صحت و سلامت استدلال، ارزیابی استنتاجی از قصه نتواند در جهان واقع مثالهایی را که آزمایشگر فکری در پی آن است، دقیقاً آشکار کند (Gendler, 2000: 22). برخی نیز در تعریف آزمایشهای فکری، سه مؤلفۀ اصلی را به قرار زیر میدانند: 1. گزارههای شرطی خلاف واقع[10] هستند؛ 2. متضمن سناریویی انضمامی هستند؛ 3. واجد قصد و منظوری هستند که از حیث شناختی بهدرستی معیّن شدهاند (Ieodiakonou & roux, 2007: 19). در هر دو تعریف از آزمایشهای فکری، وجود یک قصه و داستان تخیلی و خلاف واقع، مشترک است. اکنون میتوان پرسید: میزان مخالفت با واقع تا چه حد و به چه معنا است؟ نظریهپردازان حوزۀ آزمایشهای فکری نحوۀ تخیل یک داستان و میزان و شدت خلافِواقعبودن آن را در سه سطح کلی جای میدهند: 1.آزمایشهای واجد تخالف ضعیف با واقع[11]: دستهای از آزمایشهایی فکری که موضوع آنها از حیث فیزیکی و تجربی نهتنها امکانپذیر است، بلکه در زمان طرح آن، انسان توانایی فنی و قابلیت انجام عملی آن را نیز دارد. درواقع تنها دلیل خلافِواقعبودن این آزمایشها آن است که تا زمان طرح آن، هنوز عملاً تحقق نیافته است؛ هرچند اکنون یا در آینده میتواند محقق شود. 2.آزمایشهای واجد تخالف متوسط با واقع[12]: تخالف متوسط با واقع هنگامی رخ میدهد که داستان موردنظر در یک آزمایش فکری نهتنها در عمل رخ ندهد، بلکه با توجه به ملاحظات و معتقدات فعلی درباب توانایی و قابلیت آدمی برای مداخله و تغییر در جهان، کماکان نمیتواند رخ بدهد. 3.آزمایشهای واجد تخالف شدید با واقع[13]: وقتی داستان یک آزمایش فکری نه با توجه به برداشت ما از قوانین طبیعی و فیزیکی جهان امکانپذیر است و نه با توجه به انگاشتههای متافیزیکی، در این صورت شاهد تخالف شدید با واقع خواهیم بود. مثلاً در اوایل قرن هفدهم میلادی نه فقط امکانات فنی برای ایجاد خلأ وجود نداشت، بلکه برخی از فیلسوفان معتقد بودند که بهلحاظِ فلسفی و مطابق با قوانین متافیزیک، امکان ایجاد خلأ محال است؛ زیرا خلأ بهمعنای عدم است و اتّصاف هستی و وجود به عدم، محال است (Ieodiakonou & roux, 2007: 21-20). درمجموع میتوان گفت دو تعریف، بیش از دیگر تعاریف برای آزمایشهای فکری مورد توجه قرار گرفتهاند: تعریف سورنسن و تعریف گندلر. بنابر تعریف سورنسن، آزمایش فکری آزمایشی است که بدون انجام و تحقق عملی، به هدف خود دست مییابد و بنابر تعریف گندلر آزمایش فکری عبارت است از استدلال دربارۀ یک داستان خیالی با هدف تأیید یا ابطال یک فرضیه یا نظریه (Wartenberg, 2007: 57). گفتنی است اگر این گمان وجود داشته باشد که هر آزمایش فکری میتواند آزمایشی موفق و صحیح باشد، درواقع حکم بر تعطیلی و لغوبودن آنها داده شده است. بنابراین باید بتوان نشان داد که آزمایشهای فکری ازحیث معرفتشناختی تفکیکپذیر و تقسیمپذیر به آزمایشهای درست و نادرست یا موفق و ناموفق هستند. بهنظرِ برخی یک آزمایش فکری هنگامی موفق است که اکثریتی از آدمیان تصدیق کنند که این آزمایش، خروجی خاصی دارد که شهوداً آشکار و بدیهی است؛ اگرچه تجربهها یا تئوریپردازیهای بعدی دربارۀ آن ثابت کند که چنین نیست (Ieodiakonou & roux, 2007: 167). درمجموع میتوان گفت که سه شرط موفقیت یک آزمایش فکری به قرار زیر است: الف) معلوم شود آزمایش فکری با باورها سروکار دارد؛ نه با اشیا و نیز نه با انعکاس ذهنی آنها که شهودات ما پنداشته میشوند؛ زیرا درواقع آنچه که تفاوت میان آزمایشهای فکری و یک آزمایش فیزیکال و مادّی را تشکیل میدهد، در موضوع آزمایش نیست؛ بلکه در روش و شیوۀ آزمایش آن است. ب) معلوم شود آزمایش فکری با باورها سروکار دارد؛ نه با اشیا؛ یعنی با باورهایی سروکار دارد که مفروضات یا پیشفرضها نامیده میشوند. ج) باورها باید در یک ساختار سلسلهمراتبی قرار گیرند؛ بهنحوی که توافق شود که باور ضعیفتر به نفع باور بهتر و قویتر کنار نهاده شود (Ieodiakonou & roux, 2007: 180).
3.آزمایشهای فکری و شهود برخی بهطور کلی منکر ارزش علمی[14] آزمایشهای فکری هستند. کم نیستند پژوهشگرانی که آزمایشهای فکری را ابزاری برای خطابههای علمی میدانند و یا معتقدند علم با جهان واقعی سروکار دارد و نه عالم شهود و خیال. و پرداختن به این امور، سبب بیراههرفتن و انحراف از مسیر اصلی دانش میشود. رُی سورنسِن، استدلال این دسته از مخالفان آزمایشهای فکری را اینگونه تنسیق میکند: 1. اگر یک آزمایش فکری بتواند از محک آزمایشی عمومی و همگانی بگذرد، درنتیجه آزمون عملی و واقعی آن، یافتههای آن را تأییدنشده باقی نمیگذارد و به تعبیر دیگر، یک محک واقعی و عملی، آزمایش فکری را زائد یا گمراهکننده میسازد. 2. اگر یک آزمایش فکری نتواند از محک آزمایشهای عمومی و همگانی بگذرد، درنتیجه یافتههای آن تأییدشدنی نیستند. 3. یافتههای هر آزمایشی که تأییدنشده، زائد و گمراهکننده یا تأییدنشدنی باشد، یافتههایی بدونِ ارزش علمی هستند. 4. آزمایشهای فکری، ارزش علمی ندارند (Sorensen, 1992: 48). به نظر میرسد مسئله یا ابهام اصلی مخالفان آزمایشهای فکری در نسبت شهود با واقعیت علمی باشد؛ بهبیانِ دیگر، چگونه میتوان به صِرف تفکر و ذهنیات محض به معرفت واقع دست یافت؟ آیا آزمایشهای فکری، بدون دادههای تجربی جدید میتوانند در حوزۀ موردنظر، اطلاعات تازه و مطابق با واقعی به دست دهند؟ (Brown & Yiftach, 2014: 2). مکس اِمیل دویچ، نویسنده کتاب تازه منتشرشدۀ افسانه امر شهودی[15]نکات مهمی را در تبیین جایگاه آزمایشهای فکری در فلسفۀ تحلیلی بیان میکند. از دید او، ادبیات فلسفۀ تحلیلی مشحون از آزمایشهای فکری و فرضیههای گوناگون است؛ اما نباید گمان کرد که فیلسوفان تحلیلی نگرشی شهودی به این مقولات دارند. یک فیلسوف یا از آزمایش فکری بهعنوانِ شاهدی به سود استدلال خود بهره میبرد یا برای صدق و کذب آن دلیلآوری میکند؛ اما به هیچ وجه نمیخواهد به شهود صرف استناد کند (Deutsch, 2015: 5). بنابر تعریف، روشهای پیشینی، تجربی نیستند؛ اما بهتعبیرِ دویچ، نشستن بر روی مبل راحتی و فلسفیدن از روی آن نیز مبتنی بر یافتههایی پسینی است که یک فیلسوف آنها را پیشتر فراگرفته و پذیرفته است. حتی داوریهای فرد دربارۀ فرضی یا تخیلیترین فرضیهها و آزمایشهای فکری نیز از جهات عدیده متأثر از معلومات تجربی است (Deutsch, 2015: 158).
۴.آزمایشهای فکری و تخیل برخی معتقدند که هر آزمایشی مسبوق به یک آزمایش فکری است. بهتعبیرِ دیگر، هر آزمایش عملی، پیشتر در ذهن طرحریزی و انجام میشود (Sheldon, 1970: 22). به این معنای کلی، تخیل را میتوان یکی از عوامل اصلی تحقق هر آزمایشی، اعم از فکری و عملی دانست؛ اما حتی اگر هرگونه اندیشۀ قبلی یا پیشآزمایش ذهن مصداق آزمایش فکری در نظر گرفته نشود، باز میتوان بر نقش گستردۀ تخیل در آزمایشهای فکری تأکید کرد. برای تبیین بهتر نقش برجستۀ تخیل در آزمایشهای فکری بد نیست به این نکته توجه شود که در آزمایشهای معمول علمی، معمولاً جزئیاتی مورد اشاره و گزارش قرار میگیرند که با هدف اصلی آزمایش مرتبط و بر آن مؤثر هستند؛ حال آنکه در آزمایشهای فکری، معمولاً جزئیاتی وجود دارند که به هدف اصلی مربوط نیستند و یا بر خروجی آزمایش مؤثر نیستند و صرفاً برای تخیل و تصویر بهتر آن مورد خاص به کار میآیند. نقش تخیل در آزمایشهای فکری تا به آن حد برجسته است که برخی در تعریف و تبیین آزمایشهای فکری تأکید میکنند آزمایشهای فکری به این سمت است که با عبارت «تصور کنید یا تخیل کنید که...» آغاز شوند (Young, 2013: 2). بنابراین میتوان این سنخ از آزمایشها را تخیلاتی قلمداد کرد که تنها محدود به یک قید هستند و آن اینکه ممکن و منطقی هستند. مثلاً نمیتوان سناریوی یک آزمایش فکری را چنین رقم زد: «یک مربع پنجضلعی را تصور کنید که...»؛ زیرا تصور یک مربع پنجضلعی ناممکن و منطقاً غلط است. همچنین نمیتوان گفت: «موجودی را تصور کنید که در زمان و مکانی واحد، هم موجود است و هم معدوم...»؛ زیرا چنین تصوری خلاف منطق و از مُحالات است. البته نباید از یاد برد که محال منطقی بودن به هیچ وجه نباید با نامعمول، دور از انتظار ، نادر یا عجیببودن خلط شود. درواقع نباید پر و بال خیال در آزمایشهای فکری بسته شود؛ مگر با قید و بند منطق. تصور یک انسان هشت پا یا یک خرس پرنده یا چین بدون دیوار چین یا آسمان زرد و... اگرچه بهلحاظِ علمی ممکن است ناممکن یا نامحتمل باشد، ازحیث عقلی و منطقی کاملاً ممکن و شدنی است. یکی از آزمایشهای فکری کلاسیک در تاریخ اندیشه، آزمایش فکری لوکرتیوس[16] در کتاب در طبیعت اشیا[17] است که اشاره به آن به پیشبرد روشن و مصداقیتر بحث کمک میکند[i]. لوکرتیوس در پی اثبات بیکرانگی و نامحدودبودن جهان است. او میگوید اگر جهان کرانمند و محدود باشد، باید دارای مرز و محدودهای مشخص باشد و برای محک همین ادّعا، آزمایش فکریاش را چنین میآغازد: تصور کنید که جهان مرز و محدودهای دارد. اگر کسی بخواهد نیزهای را بهسمتِ این مرز پرتاب کند، منطقاً از دو حال خارج نیست: یا نیزه از آن مرز و دیواره عبور میکند (الف) و یا به آن میخورد و بازمیگردد (ب). اگر «الف» صحیح باشد، معلوم میشود که جهان محدود و محصور نیست و بیکران است و اگر «ب» صحیح باشد، باید لاجرم در آنسوی دیواره نیز چیزی باشد که در هر دو صورت معلوم میشود که جهان ما بیکران و بیپایان است (Young, 2013: 3). درواقع آزمایش مذکور با همه استبعادی که ازحیث علمی و عملی دارد، منطقاً ناشدنی و متضمّن تناقض یا امری محال نیست و بنابراین میتوان آن را مورد توجه و تدقیق قرار داد. حتی در آزمایش فکری معروف کریپکی که مبتنی بر گزارۀ «آب H 2 O نیست» قدرت و وسعت جولان تخیل در این آزمایش مشاهده میشود؛ زیرا در مفهوم آب به هیچ وجه مقولۀ H 2 O مندرج نیست و گذشتگان آب را میفهمیدند بیآنکه از مفهوم H 2 O چیزی بدانند (Kripke, 1980: 153-54).
5.تفاوتهای آزمایش فکری با مفاهیم متقارب یکی از مشکلات احتمالی با برخی از مفاهیم این است که آنها با دیگر مقولات و مفاهیم شبیه به آنها خلط شود یا اشتباه گرفته شود. آزمایشهای آرمانی، براهین ریاضی و برخی از قصههای علمیـتخیلی از مهمترین نمونههای مفاهیمی هستند که بهدلیلِ پارهای از مشابهتها ممکن است به خطا با آزمایشهای فکری اشتباه گرفته شوند.
1.5.تفاوت آزمایشهای فکری با آزمایشهای آرمانی آزمایشهای فکری در آزمایشگاه ذهن انجام میشوند؛ در حالی که آزمایشهای آرمانی در درجۀ نخست در جهان خارج محقق میشوند. البته آزمایشهای آرمانی با سیستم باورهای ما هماهنگ هستند؛ اما نمیتوان گفت که صرفاً محصول ذهنیت ما است و تنها در مغز روی میدهند. یک آزمایش فکری متضمن داستانی خلاف واقع است؛ زیرا نه در جهان خارج، بلکه در ذهن رخ داده؛ حال آنکه ظرف آزمایشهای آرمانی، واقعیت بیرونی است؛ حال آنکه آزمایش آرمانی یا ایدئال آزمایشی است که با لحاظ و کنترل همۀ شرایط انجام میشود و الّا ازحیث عینی و عملیبودن هیچ فرق خاصی با دیگر آزمایشهای عملی ندارد (Ieodiakonou & roux, 2007: 22).
2.5.تفاوت آزمایشهای فکری با براهین ریاضی یک برهان ریاضی در ذهن صورت میپذیرد و عمدتا مبتنی بر فرضی خلاف واقع[18] است. آیا با این حساب، براهین ریاضی نیز مصداق آزمایشهای فکری هستند؟ به نظر میرسد چنین نیست؛ زیرا در آزمایشهای فکری سروکار با یک داستان یا سناریوی مشخص نیز هست؛ داستانهایی زنده و ملموس. شاید به همین دلیل باشد که عنوان و نشان اصلی آزمایشهای فکری به دو چیز گره خورده است: نام و تم اصلی داستان، نام پدیدآورنده آن (Ieodiakonou & roux, 2007: 22).
3.5.تفاوت آزمایشهای فکری با قصههای علمیـتخیلی یا حِکمی صرف بیان یک داستان و تخیلی یا خلافِواقعبودن آن سبب نمیشود که آن ماجرا مصداقی از آزمایشهای فکری در نظر گرفته شود؛ زیرا چه براساسِ تعریف گندلر و چه برمبنای تعریف دیگری که از آزمایشهای فکری مطرح شد، آزمایش فکری در طرح داستان و بیان استدلالی در تبیین آن خلاصه نمیشود. برای تحقق آزمایش فکری، باید از قصۀ تخیلی و خلافِواقع و استدلال مبتنی بر آن فراروی کرد؛ اما این فراروی از داستان، به صرف اشاره به مطلب یا معنایی کلی که در دل داستان نهفته است، محقق نمیشود؛ بلکه باید مشخصاً ناظر بر هدفی از پیش تعیینشده و خاص و دقیق باشد.
6.انواع آزمایشهای فکری ازحیث هدف آزمایش بهنظرِ برخی، بالاخص گندلر، آزمایشهای فکری را میتوان ازحیث هدف طراحی آنها به سه نوع ناظر به واقع[19]، ناظر به مفهوم[20] و ناظر به ارزش[21] تقسیم کرد. آزمایش فکری ناظر به واقع این سنخ از آزمایشها در پی اندیشیدن به راهی نو است که به شناخت نکتهای تازه از جهان مادی و فیزیکال اطراف رهنمون شود. میتوان گفت بیشتر آزمایشهای فکری در حوزۀ علوم تجربی از این گونه هستند. «آنچه هست» موضوع اصلی این آزمایشهای فکری است. پرسش اصلی در این آزمایشها این است: چه روی خواهد داد؟ آزمایش فکری ناظر به مفهوم این نوع از آزمایشهای فکری دربارۀ کاربستها و توابع مفاهیم است و بیشتر در پیوند با حوزۀ متافیزیک و معرفتشناسی است. «آنچه گمان میرود یا گفته میشود که هست» موضوع اصلی این آزمایشها است. پرسش اساسی در این آزمایشها این است که: آنچه رخ داده چگونه باید توصیف و تبیین شود؟ آزمایش فکری ناظر به ارزش این نوع از آزمایشها در پی کشف واکنش اخلاقی یا زیباییشناختی متناسب با یک موقعیتاند و بیشتر ناظر بر ساحت اخلاق و زیباییشناسی هستند. «آنچه باید باشد» موضوع مهمی است که در این عرصه به آن پرداخته میشود. سؤال اصلی در این آزمایشها عبارت است از اینکه: آنچه روی داده چگونه باید ارزیابی و ارزشگذاری شود؟ البته گندلر تأکید دارد که سهگانۀ بالا، صرفاً یک تقسیمبندی برای تفکیک کلی و مبتنی بر بیشینگی مصادیق است وگرنه مثلاً یک آزمایش فکری علمی میتواند ناظر بر چگونگی توصیف یک مفهوم یا یک آزمایش فکری اخلاقی ناظر بر یک رویداد خارجی و واقعی باشد (Gendler, 2000: 24-26). بهنظرِ برخی دیگر ازجمله نویسندگان مدخل آزمایشهای فکری در دایرةالمعارف آنلاین استفورد (و ظاهراً با اتکای اصلی بر نظر خود در یکی از مقالات پیشین(Brawn, 1986: 1)) ازحیث هدف آزمایش، دو نوع آزمایش فکری بیشتر وجود ندارد: آزمایشهای فکری تحکیمگر[22] و آزمایشهای فکری تخریبگر[23] (Brown & Yiftach, 2014: 13). درواقع این تقسیمبندی، به تصریحِ جیمز، بهنوعی بازسازی و بهسازی تقسیمبندی کارل پوپر است که در رابطۀ آزمایشها با یک تئوری علمی، میان یک آزمایش فکریِ دفاعی[24] و انتقادی[25] قائل به تفکیک است (Popper, 1959). آزمایشهای فکری تحکیمگر: آزمایشهایی که مدّعای یک نظریه را بهتر و بیشتر روشن میکنند یا بهشکلی مصور و ممثل درمیآورند، از بهترین مصادیق آزمایشهای تحکیمگر هستند. درواقع هدف اصلی از طرح این آزمایشها تأیید و تحکیم یک مدّعای علمی است. آزمایشهای فکری تخریبگر: شاید سادهترین صورت از این سنخ آزمایشها آنهایی باشند که ناسازگاری درونی یک تئوری را برملا میکنند. صورت دیگر از آزمایشهای تخریبگر آنهایی هستند که ناسازگاری بیرونی یک نظریه با دیگر باورهای ما را نشان میدهند. صور دیگری نیز برای آزمایشهای فکری وجود دارد که در اینجا مجال اشاره به همۀ آنها نیست (Brown & Yiftach, 2014: 13-17). با این وصف، این آزمایشها هدفی ندارند جز ابطال یا دستکم تضعیف یک مدّعای علمی.
7.نقش و کارکردهای آزمایشهای فکری در فلسفه همۀ آزمایشهای فکری نقش واحدی در فلسفه ندارند و میتوان از تنوع این نقشها سخن گفت. مثلاً آزمایشهای فکری بالاخص در فلسفه این فایده را دارند که امکان مفهومیسازی[26] پیشینی[27] واقعیت را عطا میکنند. البته همین کارکرد آزمایشهای فکری سبب زنهار و هشدار پارهای از فیلسوفان ازجمله دنیل دنت[28] شده است (Young, 2013: 5). دنت معتقد است این آزمایشها بهمثابۀ مجاری شهود عمل میکنند که بهشکلی ماهرانه چنان تعبیه شدهاند که شهود ما دربابِ جهان را آنگونه که میخواهند سمتوسو میدهند. بسیاری معتقدند که فلسفه در نبودِ آزمایشهای فکری، مقولهای بیکفایت یا ناتمام خواهد بود (Brown, James Robert and Fehige, Yiftach, 2014: 2). درمجموع، تبیین نمونههای نقضی، تبیین ضرورت ایجاد یا وجوب، تبیین امتناع یک مقوله، تبیین ارتباطات ضروری، تأیید یک تئوری و تسهیل نظریهپردازی را میتوان از مهمترین کارکردهای آزمایشهای فکری در فلسفه به شمار آورد (Wartenberg, 2007: 58-64). در ادامه هریک از این نقشها و کارکردهای کلیدی بهاختصار شرح داده خواهد شد.
1.7.تبیین نمونههای نقضی فلسفۀ تحلیلی معاصر، مملو از مثالهای نقضی است که بهواسطۀ آزمایشهای فکری مطرح شدهاند (Wartenberg, 2007: 58). شاید مثال نقض ادموند گتیه[29] مشهور به مسئلۀ گتیه از مهمترینِ این موارد باشد. گتیه با بیان دو مثال نقض میکوشد تعریف کهن از معرفت بهمثابۀ باور صادق موجّه را به چالش بکشد و نشان دهد که این تعریف همواره صحیح نیست. جالب است بدانید که تأثیر این دو آزمایش فکری گتیه تا به آن حد است که غالب متخصصان معرفتشناسی را به وارددانستن و پذیرش اشکال گتیه مجبور کرده و بسیاری را به بازتعریف مقولۀ معرفت واداشته است.
2.7.تصدیق و تبیین وجوب یک مقوله آزمایش فکری دکارت که به دیو فریبکار[30] معروف است یکی از مهمترین آزمایشهای فکری مؤثر در تاریخ فلسفه و مصداقی بارز از آزمایشهایی است که به تبیین وجوب یک مقوله میپردازد. دکارت در کتاب تأملات خویش، یکی از استدلالهای خود برای ابطال شک را بر آزمایش دیو پلید و فریبکار مبتنی میسازد. دکارت میگوید فرض کنید دیوی پلید و فریبکار وجود دارد که همهچیز را بهشکلی گمراهکننده در ذهن من منعکس میسازد؛ اما مسئله اینجاست که او دستِکم در یک چیز نمیتواند مرا فریب دهد و آن اینکه من هستم و در عین حال که در حال اندیشیدن هستم، وجود دارم. نقش چنین آزمایشهای فکری، نشاندادن وجوب یا لزوم یک مدّعای فلسفی است.
3.7.تبیین امتناع یک مقوله از راه آزمایشهای ناموفق آزمایشهای فکری نسبتاً متنوعی وجود دارد که با ناکامی خود در حصول به نتیجهای مشخص میکوشند که امتناع یک مقوله را اثبات کنند. برای نمونه، جورج برکلی[31] در بخشی از کتاب اصول معرفت انسانی[32]میکوشد تا ادّعای جان لاک درباب انتزاعیبودن برخی از ایدههای ذهنی را به چالش بکشد. براساسِ تجربهگرایی لاک، ایدهها یا ریشهای حسی دارند یا ریشهای دروننگرانه[33]. برکلی از آزمایشی فکری کمک میگیرد تا نشان دهد هیچ ایدهای انتزاعی و غیرتجربی نیست. برکلی میگوید سعی کنید که یک مثلث انتزاعی را تصور نمایید. او معتقد است ما هرقدر بکوشیم نمیتوانیم چنین کنیم؛ زیرا مهم نیست که ما چقدر تلاش کنیم؛ در هر حال ما همیشه یک مثلث خاص و با اندازهای مشخص را تخیل میکنیم. بنابراین ازمنظرِ برکلی، چون در این آزمایش فکری ما نمیتوانیم یک مثلث انتزاعی را تخیل کنیم، پس اساساً نمیتوانیم هیچ ایدۀ مطلقاً انتزاعی را در ذهن خود داشته باشیم (Wartenberg, 2007: 60-61).
4.7. تبیین ارتباطات ضروری برخی از آزمایشهای فکری این ویژگی را دارند که به بیان یک ارتباط ضروری یا مفهومی میپردازند. مثلاً جان لاک برای بیان ارتباط ضروری و مفهومی میان شخصیت و ذهنیت انسان از آزمایشی فکری بهره میبرد که طی سناریوی آن، مغز و ذهن یک شاهزاده با همۀ خاطرات و محفوظاتش وارد جمجمه و بدن یک پینهدوز میشود. پرسش لاک این است که حاصل این پیوند جدید چیست؟ آیا این موجود، شاهزادهای است با تن یک پینهدوز یا پینهدوزی است با مغز یک شاهزاده؟ تقریباًش روشن است که پاسخ لاک و بسیاری دیگر این خواهد بود که او شاهزادهای است در صورت پینهدوز! ادّعایی که ازقضا برخی از معاصران با طرح آزمایشهای فکری دیگری میکوشند آن را رد کنند (Wartenberg, 2007: 62).
5.7.تأیید یک تئوری در فلسفۀ هنر آرتور دانتو[34]، برای اثبات و تأیید نظریۀ او درباب معنا و ماهیت اثر هنری، آزمایشی فکری وجود دارد که میتوان با توجه به شخصیت اصلی داستان آن را آزمایش تستادورا[35] نامید. تستادورا فردی بیهنر یا سطحی است که توان تمییز اثر هنری از غیرهنری را ندارد. او در محیطی خاص با دو تختخواب مواجه میشود که یکی رنگارنگ و خطخطی شده و دیگری از دیوار آویزان شده است. او این دو تخت را صرفاً اجسامی کثیف و نامرتب میبیند و متوجه معنای هنری آنها نمیشود. دانتو این آزمایش فکری را برای تأیید نظریۀ عالم هنر به کار میگیرد؛ نظریهای که نقش نظریات هنری در معنابخشی به آثار هنری و تمییز آنها از اشیای معمولی را برجسته میکند.
6.7.نظریهپردازی وارتنبرگ، رسالۀ جمهور افلاطون را نمونۀ مهم و برجستهای از نظریهپردازی فلسفی ازطریق آزمایشهای فکری میداند؛ چرا که بخش عمدهای از رسالۀ جمهور، تلاش افلاطون برای نظریهپردازی درباب یک وضعیت و حالت آرمانی و ایدئال و البته مبتنی بر مفهوم عدالت است. نکتۀ محوری این است که افلاطون این مهم را ازطریق تمسک به گفتوگو با مخاطبان و آزمایشهای فکری انجام میدهد (Wartenberg, 2007: 65).
8. مهمترین آزمایش فکری در تاریخ فلسفۀ اسلامی شاید با اندک فراستی بتوان ردّپای آزمایش فکری در فلسفۀ فیلسوفان مسلمان را پیش و بیش از هرچیز در مقولۀ «انسان معلّق» ابنسینا سراغ گرفت. ازقضا یکی از مقالات خوب و شاید تنها مقالۀ مهم درزمینۀ آزمایشهای فکری در زبان فارسی به همین موضوع میپردازد. مقالۀ «تحلیل ایدۀ انسان معلّق در فضا براساسِ مدل منطقی سورنسن» متناسب با هدف اصلی خود طبیعتاً به بسیاری از ابعاد مبحث آزمایشهای فکری نمیپردازد؛ اما علاوهبر تبیین نظر سورنسن، در تحلیل مقولۀ انسان معلّق بهمثابۀ یک آزمایش فکری نیز خوب عمل کرده است (سعیدیمهر و خادمزاده، ۱۳۸۸: ۱۳۵). ابنسینا با طرح بحث انسان معلّق در پی اثبات سه نکته است: وجود نفس، تجرّد نفس و حضوریبودن علم به خود. او یک بار در ابتدای کتاب نفس شفا، یک بار در اواخر همین کتاب و بار دیگر در اشارات و تنبیهات این آزمایش فکری را مطرح میکند. در این آزمایش فکری شیخالرئیس از مخاطب میخواهد چنین فرض کند که عقل سلیم و تن سالمی دارد، اما حواسش فعالیت خاصی ندارند و در هوا معلّق مانده است؛ بهگونهای که هیچ چیزی بیرون از خویش را حس نمیکند. در چنین حالتی آدمی خواهد دید که از همۀ امور غافل است؛ اما خود و نفس خود را درمییابد (همان: 145-143). نویسندگان مقالهای با عنوان «برهان انسان معلّق ابنسینا و بررسی امکان تحقق عملی آن»، در مقام توجیه استفادۀ ابنسینا از قضیۀ انسان معلّق و البته در پاسخ به مقالۀ «تحلیل ایدۀ انسان معلّق در فضا...» در پی اثبات این نکته هستند که این مقوله در نظر ابنسینا یک آزمایش فکری نیست؛ زیرا مفروض آنها این است که لازمۀ آزمایش فکری بودن، نه فقط فرضیبودن، بلکه غیرقابلِتحققبودن و غیرتجربیبودن موضوع آزمایش است (آهنچی و انواری، 1390: 6). ظاهراً ریشۀ طرح این اشکال به نظر نویسندۀ کتاب جاودانگی بازمیگردد که طی آن، مقولۀ انسان معلّق بهعنوانِ فرضی صرفاً ذهنی توصیف شده است که به هیچ وجه امکان تحقق خارجی ندارد تا مبتنی بر آن بتوان امری وجودی را اثبات نمود (اکبری، 1382: 163). در مقام پاسخ و مبتنی بر آنچه پیشتر گفته شد، باید گفت: وقتی در یک آزمایش فکری سناریویی ذهنی و تخیلی تعریف میشود، رابطۀ این سناریو با واقعیت از سه حال خارج نیست: یا با واقعیت تخالفی ضعیف دارد، یا تخالفی متوسط و ملایم و یا تخالفی شدید. از تخالف شدید که بگذریم، معنای تخالف ضعیف این است که حتی در زمان طرح و تبیین آزمایش فکری نیز امکان تحقق عملی آزمایش وجود دارد؛ اگرچه تا آن زمان در عمل محقّق نشده باشد؛ اما معنای تخالف متوسط چیست؟ یعنی اینکه اگرچه امکان تحقق عملی و تجربی سناریو وجود دارد، اما با توجه به امکانات فعلی و یا احتمالی در آینده نیز بعید است بتوان آن را به مرحلۀ اجرا رساند. ظاهراً نویسندگان کتاب و نیز مقالۀ ذکرشده گمان میکنند که تخالف شدید با واقع یا امتناع عملی سناریو، شرط لازم تکوّن آزمایشهای فکری است؛ حال آنکه این تنها یک صورت از صور سهگانۀ آزمایشهای فکری ازحیث نسبتشان با واقع است. بنابراین و درمجموع میتوان گفت: اول اینکه انسان معلّق ابنسینا یک آزمایش فکری است. دوم اینکه حتی اگر امروزه با آزمایشهایی تجربی شبیه محرومیت حسی یا مغزشویی بتوان سناریوی انسان معلّق را بازسازی کرد و آزمود، این مسئله نافی آزمایش فکری بودن قضیه در نزد ابنسینا نیست. تحققپذیری تجربی انسان معلّق صرفاً نشاندهندۀ آن است که در زمان طرح قضیه در دوران شیخالرئیس، قصۀ این آزمایش فکری با امر واقع تخالف ضعیف یا متوسط داشته است. 9. فلسفۀ اخلاق؛ گرهگاه اصلی آزمایشهای فکری با فلسفه برخی بر این نظر هستند که در میان ساحات و شاخههای گوناگون فلسفه، این فلسفۀ اخلاق است که بخش زیادی از آن مدیون و مولود آزمایشهای فکری است (Brown & others, 2014: 3) و برخی دیگر نیز معتقدند که دستِکم بخشهای خاصی از اخلاق کاربردی مانند اخلاق پزشکی و اخلاق مراقبت مملو از آزمایشهای فکری هستند که البته نقش آنها در این حیطه کمتر از دیگر ساحات فلسفه ازقبیلِ فلسفۀ علم مورد تحلیل قرار گرفته است (Walsh, 2007: 177). آدرین والش در تقسیمی متفاوت از کارکردهای آزمایشهای فکری، در کنار صحهنهادن بر کارکرد آزمایشهای فکری بهمثابۀ نمونههای نقضی و نیز نقش آنها بهمثابۀ دستگاههایی تبیینگر و تأییدبخش از دو کارکرد متفاوت این مقولات در اخلاق سخن میگوید. بازـتصور[36] یا ترسیم دوبارۀ یک مبحث یا موضوع فلسفی از این کارکردهاست. والش حتی از تعبیر بازگشایی[37] یک مبحث نیز برای توضیح بیشتر مقصود خود از این کارکرد متفاوت آزمایشهای فکری بهره میبرد. کارکرد چهارمی که والش برای آزمایشهای فکری در حوزۀ اخلاق برمیشمرد، نقش آنها بهعنوانِ یک مجرای شهود است که میکوشد توجه ما را ازطریق یک قیاس بهسمتِ نتیجهای خاص یا وجه حساس و اخلاقی ماجرا سوق دهد (Walsh, 2007: 179). گفتنی است برخی یا بهدلیلِ مخالفت کلی با آزمایشهای فکری و بعضی بهدلیلِ مخالفت اختصاصی با ورود آزمایشهای فکری به حوزۀ اخلاق، به نقد آزمایشهای فکری در این حوزه میپردازند. ازمنظر تخیل اخلاقی، آزمایشهای فکری رایج اما مورد انتقاد در آثار فیلسوفان اخلاق را به چند دستۀ عمده میتوان تقسیم کرد: آزمایشهایی که به قدر کافی منعکسکنندۀ روابط انسانی بهخصوص مناسبات صمیمی خانوادگی یا دوستانه نیستند؛ آزمایشهایی که اساساً ازحیث تخیلی معیوب و ناصحیح هستند؛ آزمایشهایی که تخیلپذیر هستند؛ اما بیشازحد انتزاعیاند. پل بلوم[38] بیآنکه منکر اصل حضور این آزمایشها در اخلاق باشد، نقدهایی عمیق بر چگونگی حضور آنها در این عرصه دارد. بلوم معتقد است مثالهای فلسفی و آزمایشهای روانشناختی بهندرت ناظر بر شهودهای اخلاقی مرتبط با حوزۀ روابط خانوادگی است. وی برای نمونه به آزمایشفکری تراموای فیلیپیا فوت اشاره میکند؛ آزمایشی که ناظر بر مسئلۀ سقط جنین است. مشکل بلوم با سناریوی کلی این آزمایش آن است که خانم فوت در خلال آن عملاً عمیقترین و پیچیدهترین روابط خانوادگی و عاطفی ازجمله رابطۀ مادر و جنین را به رابطۀ چند بیگانه در یک موقعیت فرضی تحویل میکند (Bloom, 2013: 81). لبّ سخن بلوم این است که مثالهای انتزاعی و فلسفی چندان مبتنیبر شهودهای واقعی و انضمامی نیستند. در راستای سخن بلوم باید اذعان کرد که یکی از مشکلات برخی از آزمایشهای فکری در اخلاق این است که به قول آدرین والش، اصطلاحاَ گرفتار گیر تخیلی[39]هستند (Walsh, 2007: 178). یکی از نقدهای دیگر که به برخی از آزمایشهای فکری رایج در اخلاق وارد شده این است که سناریوی آنها اگرچه تحت عنوان یکی از جهانهای ممکن[40] بهنحوی جای گرفته و منطقاَ توجیهپذیر اما بیشازحد انتزاعی است و بهتعبیری به جهانهایی ممکن اما بسی بعید و دور از جهان واقعی و پیرامونی ما تعلّق دارد (Walsh, 2007: 180).
10.نتیجهگیری اغراق نیست اگر گفته شود که شالودههای علم مدرن بر چند آزمایش فکری بنا شده است. بنابر تعریف سورنسن، آزمایش فکری آزمایشی است که بدون انجام و تحقق عملی، به هدف خود دست مییابد. طبق تعریف گندلر، آزمایش فکری عبارت است از استدلال دربارۀ یک داستان خیالی با هدف تأیید یا ابطال یک فرضیه یا نظریه. در هر دو تعریف گندلر و سورنسن از آزمایشهای فکری، وجود یک قصه و داستان تخیلی و خلاف واقع مشترک است. یک فیلسوف از آزمایش فکری خویش بهعنوانِ شاهد به سود استدلال خود بهره میبرد یا برای صدق و کذب آن دلیلآوری میکند و به هیچ وجه نمیخواهد به شهود صرف استناد کند. آزمایشهای فکری را از یک حیث (هدف آزمایش) میتوان به سه نوع ناظر به واقع، ناظر به مفهوم و ناظر به ارزش تقسیم کرد. تخیل را میتوان یکی از عوامل اصلی تحقق هر آزمایشی، اعم از فکری و عملی دانست؛ اما حتی اگر هرگونه اندیشۀ قبلی یا پیشآزمایش ذهنی مصداق آزمایش فکری دانسته نشود باز میتوان بر نقش گستردۀ تخیل در آزمایشهای فکری تأکید کرد. درمجموع، تبیین نمونههای نقضی، تبیین ضرورت ایجاد یا وجوب، تبیین امتناع یک مقوله، تبیین ارتباطات ضروری، تأیید یک تئوری و نظریهپردازی را میتوان از مهمترین کارکردهای آزمایشهای فکری در فلسفه به شمار آورد. البته در میان ساحات گوناگون فلسفه، این فلسفۀ اخلاق است که بخش زیادی از آن مدیون و مولود آزمایشهای فکری است و برخی دیگر نیز معتقدند که دستِکم بخشهای خاصی از اخلاق کاربردی مانند اخلاق پزشکی و اخلاق مراقبت مملو از آزمایشهای فکری است. [1]. idealized experiment [2]. example [3]. analogy [4]- illustration [5]. Ernst Mach [6]. Hans Christian Orsted [7]. armchair philosophy [8]. thought experiment [9]. tripartite [10]. counterfactual [11]-weak counterfactuality [13]. strong counterfactuality [14]. scientific value [15]. The Myth of the Intuitive[16]. Lucretius [17]. The Nature of Things [18]. counterfactual hypotheses [19]- factive [20]-conceptual [21]. valuational [22]. constructive [23]. destructive [24]. apologetic [25]. critical [26]. conceptualize [27]. a priori [28]. Daniel Dennett [29]. Edmund Gettier [30]. evil demon [31]. George Berkley [32]. Principles of Human Knowledge [33]. introspective [34] . Arthur Danto [35]. Testadura [36]. re-imagining [37]. reopen [38]. Paul Bloom [39]. imaginative grip [40]. possible worlds [i]- جالب است که لوکرتیوس، شاعر و فیلسوف اپیکوری در قرن اول پیش از میلاد، این نکته و دیگر مفاهیم فلسفی مدّنظرش را در قالب یک منظومۀ شعری بلند به رشتۀ تحریر آورده است. برای آشنایی بیشتر با نظام اندیشۀ او ر.ک. (Gale, 2017) | ||
مراجع | ||
آهنچی، امید؛ انواری، سعید. (1390)، «برهان انسان معلّق ابنسینا و بررسی امکان تحقق عملی آن»، دوفصلنامۀ حکمت سینوی، سال 15، شمارۀ پاییز و زمستان. افلاطون (1379)، جمهور، ترجمۀ فؤاد روحانی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. اکبری، رضا. (1382)، جاودانگی، قم: بوستان کتاب. سعیدیمهر، محمد و وحید خادمزاده. (1388)، «تحلیل ایدۀ انسان معلّق در فضا براساسِ مدل منطقی سورنسن»، نامۀ حکمت، سال هفتم، شماره دوم؛ پاییز و زمستان، 152- 129. منصوری، علیرضا. (1388)، «شأن معرفتی آزمایشهای فکری»، اطلاعات حکمت و معرفت، سال چهارم، شمارۀ 62-58. Bloom, P. (2013). Just Babies: The Origines of Good and Evil. Crown Publishers Brown, J. R. and Fehige, Y. (2014), “Thought Experiments”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Edward N. Zalta(ed.),URL = <http://plato.stanford.edu/archives/fall2014/entries/thought-experiment/>. Blackmore, J. T. (1972), Ernst Mach; His Work, Life, and Influence. University of California Press Cohen, M. (2004), Wittgenstein's Beetle and Other Classic Thought Experiments. Blackwell Publishing Deutsch, M. E. (2015), The Myth of the Intuitive: Experimental Philosophy and Philosophical Method. MIT Press Gendler, T. (2000), Thought Experiment: on the powers and limits of imaginary cases. Garland publishing, Inc. Gale, M.A. (2007), Oxford Readings in Classical Studies: Lucretius. Oxford University Press Ieodiakonou, K. & roux, S. (2007), Thought Experiments in Methodological and Historical Contexts. BRILL Kripke, S. (1980), Naming and Necessity. Cambridge, Harvard University Press Popper, K. (1959), “On the use and misuse of imaginary experiments, especially in Quantum Theory”, in The Logic of Scientific Discovery, London: Hutchinson, 442–456. Sorensen, Roy A. (1992), Thought Experiments. Oxford University Press, Inc. Sheldon, K. (1970), The Nature and Function of 'Gedankenexperimente' in Physics .University of Michigan Walsh, A. (2007), Principles of health care ethics. – 2nd ed. Edited by Ashcroft ,Richard E, [et al.]. John Wiley & Sons Ltd Wartenberg, Th. E. (2007), Thinking On Screen: Film as Philosophy, London: Routledge. Young, G. (2013), Philosophical Psychopathology: Philosophy without Thought Experiments. PALGRAVE MACMILLAN
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,936 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 576 |