تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,652 |
تعداد مقالات | 13,423 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,845,687 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,141,870 |
linguistic Stylistic miracles in the Holy Quran(The study of system theory in Zomar Sura) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Linguistic Research in the Holy Quran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 10، دوره 8، شماره 2 - شماره پیاپی 16، آذر 2019، صفحه 163-174 اصل مقاله (734.51 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nrgs.2019.85776.0 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Sayyedeh Roghayyeh Ahmadi* 1؛ Nasrollah Shameli2؛ Somayyeh Hasanalian3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1PhD Candiadate of Arabic Literature, University of Esfahan, Esfahan, Iran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2professor of Arabic Language and literature, University of Isfahan, Isfahan, Iran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3Assistant professor of Arabic Language and literature, University of Isfahan, Isfahan, Iran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
No doupt that the Scientists Paid attention to Holy Quran since coming off the Prophet (pbuh ) and the topic that they placed great care is Quranic system and its relationship with miracle that peaked when Abd _ alghaher Al _ Jorjani whome drew from all springs which preceded and called for system idea and Philosophized it by his Logical approach and Conscious Thought .Therefore this research aims to study this theory in Zomar Sura, using descriptive analytical approach, referring to the definition of the systems and the most important views of the scientists, meditating in the three parts of the systems, namely: the words, compositions , meaning. The results of the study revealed that compatibility is clear in Sura in its different levels such as Words, compositions, and meaning. And there is Complete Harmony in Using different Styles As Well As The presence of Eloquence imagery Combined with the exact Expressions. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Quran؛ system؛ Zomar؛ Miracle؛ compatibility | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طرح مسئله بینامتنیت ازجمله پدیدههای زبانی جدید است که به تعامل بین متون میپردازد. بیشک خوانندة اشعار علی بن عیسی اربلی، شاعر بزرگ شیعه، بهوضوح، حرص شاعر را برای بهکارگیری میراث دینی همچون حدیث، ادعیه مأثوره و آیات قرآنی در شعرش ملاحظه میکند. آیات قرآنی و معانی الهامگرفته از آیات قرآنی در شعر او به فراوانی یافت میشود و پدیدههای تناص (بینامتنیت) و تضمین از روشهای شاعر است. پدیده بینامتنیت قرآنی در شعر اربلی به روشهای مختلف بهکار رفته است: 1- بینامتنی واژگان و الفاظ قرآنی؛ 2- بینامتنی عبارتها و ترکیبهای قرآنی: در این قسمت، شاعر گاهی جزئی از آیة مبارکه را بهکار برده است که ممکن است عیناً جزئی از آیه را شامل شود و ممکن است این جزء با اندکی تغییر باشد؛ این تغییر یا بهصورت ایجاد فاصله بین واژگان و یا اندکی تغییر در ساختار و صیغة واژه است که این مسئله ناشی از ضروریات شعری چون وزن، قافیه و... است. ما به هر دو نوع با عنوان بینامتنی عبارتها و ترکیبهای قرآنی پرداختهایم؛ همچنین، مواردی معدود نیز آیه را بهصورت کامل بهکار برده است که این نوع بینامتنیت قرآنی نسبت به موارد دیگر کمتر در دیوان او مشاهده میشود. 3- بینامتنی مضامین آیات قرآنی؛ 4- بینامتنی شخصیتهای قرآنی: در این نمونه نیز شاعر کمتر به مفهوم آیهای که نام این شخصیت در آن برده شده و یا به عبارت بهتر، به داستان زندگی شخصیت توجه داشته است و بهکارگیری نام این شخصیت بیشتر برای تصویربخشیدن به شعر و نیز تأکید بر معنای بیت مدّنظر بوده است؛ 5- بینامتنی ساختارهای دستوری قرآنی. درخور ذکر است که در بینامتنی واژگان قرآنی و نیز جزئی از آیه، شاعر گاهی مضمون آیه را هم در نظر داشته است و گاهی نیز مضمون شعر هیچ رابطهای با مضمون آیة وامگیرندة شاعر ندارد؛ بلکه شاعر، تنها برای غنای شعر خود از لحاظ ساختاری و زیبایی واژگان از قرآن کریم اقتباس کرده است؛ اما در بینامتنی آیات قرآنی بهصورت کامل در همه موارد در دیوان اربلی با اقتباس مضمون آیه نیز همراه بوده است.
پیشینه بحث بسیاری از علاقمندان به علم و ادب، آثار این شاعر شیعی را مطالعه کردهاند و دانشمندان و محققان بزرگی ازجمله علامه محقق سیداحمد حسینی، علامه محمد بن طاهر سماوی نجفی، و دکتر کامل سلمان الجبوری، دیوان اشعار او را بارها تحقیق و جمعآوری کردهاند. ازجمله پژوهشها و مقالاتی که در زمینه شعر و شخصیت ایشان نگاشته شده است: - تعلیقات «علی دیوان علی بن عیسی الإربلی» از استاد عبدالله الجبوری، مجله الذخائر اللبنانیة، 2002، العدد التاسع. - مقدمة السیدأحمد الحسینی حول شاعریة الإربلی، کتاب کشف الغمة 1/17-18. - علی بن عیسی اربلی (مورخ عترت)، از سیدعلی نقی میرحسینی، مجلة فرهنگ کوثر، شماره 64، زمستان 1384. اما تا کنون بینامتنیت و بهویژه بینامتنیت قرآنی در اشعار إربلی به سبک مقاله نگاشته نشده است. در این مقاله تلاش شده است روشهای الهامپذیری شاعر از قرآن دستهبندی شود. اهمیت پژوهش حاضر آن است که یکی از مباحث جدید زبانشناسی در دیوان شاعر شیعی بررسی شده که از نظر محتوا در سطح مطلوبی بوده است و شایستگی و ارزش تجزیه و تحلیل را دارد. بدین منظور، ابتدا پدیده بینامتنیت بهصورت اجمال بررسی شده است؛ سپس شرح حال مختصری از علی بن عیسی إربلی و جایگاه شعری وی، ارائه و آنگاه بینامتنیت قرآنی در اشعار او نقد و بررسی شده است.
نظریة بینامتنی نظریة بینامتنیت ازجمله نظریات جدیدی است که در حوزة مطالعات ادبی مطرح شده و به معنی شکلگیری معنای متن با متون دیگر است. اندیشمند روسی «میخائیل باختین» برای نخستین بار در کتاب فلسفه زبان، مفهوم بینامتنیت را مطرح کرد. باختین بینامتنیت را چنین تعریف کرد: بررسی و اطلاع از حقیقت تأثیر و تأثر میان متون در تعامل با متون پیش از خود. (بتیس، 1997، ص 183). شاگرد باختین «ژولیا کریستوا» نظریة بینامتنیت را در اواخر دهه شصت قرن بیستم میلادی به مفهوم نهایی و کامل خود رساند. وی در کتاب خود با عنوان انقلاب زبان شعر به مطالعه و بررسی تطبیقی بینامتنیت پرداخته و مفهوم آن را تأثیر یک متن در متن دیگر دانسته است (زغبی، 2000، ص 14) جولیا کریستوا در سال ۱۹۶۶ دفعات بسیاری، اصطلاح بینامتنیت را از زمان ابداعش تغییر داده و قرض گرفته است. گرچه واژه بینامتنیت از ابداعات ژولیا کریستوا و درنتیجه مطالعات او درباره نظریات باختین است، کریستوا بهشدت متأثر از افکار حاکم بر حلقه تل کل (tel Quel) بود که در آن افرادی همچون رولان بارت، ژاک دریدا و فیلیپ سولر گرد هم میآمدند و از مهمترین حلقههای فکری و فرهنگی قرن بیستم محسوب میشد. اما گذشته از تاریخچه و نظریهپرداز، نظریه بینامتنیت این است که هر متنی یک بینامتن است؛ دیگر متنها در سطوح متغیر و با شکلهای کمابیش قابل شناسایی در آن حضور دارند؛ متنهای فرهنگ پیشین و متنهای فرهنگ پیرامون؛ هر متنی یک بافت جدید از نقل قولهای متحول شده است. «در هر متن، متون دیگر در سطوح متغیر و کمابیش قابل شناسایی حضور دارند؛ متنهایی که متعلق به فرهنگهای پیشین هستند» (کریستوا، 1973، ص128). «سخن با سخنهای پیشین که موضوع مشترکی داشته باشند و با سخنهای آینده گفتوگو میکند که به یک معنا پیشگویی و واکنش به آنهاست» (احمدی، 1387، ص93). درواقع، بینامتنیت «نشاندهندة ناحیه تقاطع مرزهای جنسیت، دورة زمانی، مؤلفان، سوژهها، سبکهای هنری و ملیتهاست» (لواب، 2002، ص 44). درواقع، آثار ادبی پیشین، آثار ادبی را براساس نظامها، رمزگانها و سنتهای ایجادشده بنا میکنند؛ دیگر نظامها و رمزگان و سنتهای هنری در شکلگیری معنای یک اثر ادبی حائز اهمیت هستند و اصولاً بدون در نظر گرفتن آنها ما قادر به دریافت معنی از متن نبودیم. این نشان میدهد که متنها، خواه ادبی خواه غیرادبی، معنای مستقل ندارند و هر کلمه، جمله، متن و بندی که مؤلف بهکار می گیرد یا کل متنی که میآفریند، ریشه در نظام زبانی دارد که خود برآمده از آن بوده است و ازاینرو، معنای خود را نیز براساس همین نظام کسب میکند.
بینامتنیت در ادبیات عربی در بررسی ادبیات عربی باید بینامتنیت را اصطلاحی جدید برای یک پدیدة نقدی کهن دانست که با عناوینی همچون «تضمین»[1] و «اقتباس»[2] و «تلمیح»[3] (الهاشمی، 366:1377) در کتب بلاغی و نقدی از آن تعبیر شده است. مهمترین هدفی که بینامتنیت دارد، کشف نشانهها و آثار مثبت متون دیگر بر یک متن است. یکی از منتقدان معاصر عرب، با تأثیر از کریستوا از روابط بینامتنی با واژة «التناص»، تعبیر و آن را چنین تعریف میکند: «بینامتنی، تعامل متون گوناگون با یکدیگر در کمّ و کیفهای مختلف است» (مفتاح، 1985، ص 121). در حالتها و انواع بینامتنیت، گاهی مؤلف، جزئی از متن غایب را بدون هیچگونه تغییر در متن خود میآورد. گاهی نیز متن پنهان با تغییراتی در متن حاضر گنجانده میشود. در پارهای از موارد نیز، مؤلف متن پنهان را بازآفرینی کامل میکند؛ بهگونهایکه آن را در معنایی متفاوت با معنای غایب بهکار میبرد (سالم، 2007، ص51) با نگاهی به آثار ادبی درمیابیم که ادبا از میراث کهن بهویژه میراث دینی بهرۀ فراوانی بردهاند و از آن، مرجعی غنی برای آثار ادبی خود ساختهاند. قرآن کریم در رأس میراث دینی قرار دارد که درحقیقت منبعی کامل است و ادبا در تمام دوران در ادبیات عربی و بهویژه ادبیات اسلامی و شیعه از آن متأثر شدهاند. این امر، یعنی الهامگیری از قرآن دلایل مختلفی دارد که ازجمله آنها انتقال شعر یک شاعر از عرصه شاعران معمولی به درجه شاعران برجسته و قداستبخشیدن به شعر است؛ همچنین نشاندهندة اهتمام فراوان شاعر به تلاوت قرآن و تعمق و تدبر او در معانی و مفاهیم آیات قرآنی و نیز آشنایی او با علوم مختلف قرآنی ازجمله تفسیر وشأن نزول آیات قرآنی و... است.
علی بن عیسی اربلی «ابوالحسن بهاءالدین علی بن عیسی» معروف به علی بن عیسی بین سالهای 620 تا 625 ق. در شهر «اربل» به دنیا آمد. اربل، شهری قدیمی است که در جنوب شرقی شهر موصل و شمال شرقی کشور عراق واقع شده است. (الحموی، 1323، ج1، ص172). اربلی، علوم مقدّماتی را در زادگاهش آموخت. وی ادبیات، فقه و حدیث را نزد دانشمندان شیعی و سنّی اربل فراگرفت و در کمترین زمان ممکن، در زمرة عالمان بنام شهر قرار گرفت. او بعد از اتمام تحصیلات و کسب علوم رایج عصر خویش در نزد اساتید فن و نخبگان آن دوران به ترویج فرهنگ اسلام پرداخت. وی در فن نگارش و شعر و ادب، شایان توجه عالمان دانشدوست و حاکمان عالمپرور قرار گرفت. اربلی در دوران زندگی خویش با دانشمندان بزرگ اسلامی چون خواجه نصیرالدین طوسی، حسن بن یوسف (پدر علامه حلی) وعلی بن موسی بن طاووس معاصر و مرتبط بود و از استادان شخصیتهای بنامی چون علامه حلی و ابنالفوطی نیز است (الإربلی، 1984، ص 213). آثار مهم علمی و ادبی اربلی عبارتند از: المقامات، رسالة الطیف، دیوان اشعار و کشف الغمة فی معرفة الائمة علیهمالسلام. کشف الغمة کتابی گرانقدر و بهترین اثری است که درباره تاریخ پیشوایان دین، نشاندادن فضائل آنان و دفاع از حریمشان و دعوت به سوی آنان نوشته شده است. برای بیان مقام رفیع علمی او همین اثر ارزشمند کشف الغمه کفایت میکند که مجموعهای مستند و متقن در فضائل و مناقب اهل بیت علیهمالسلام و درحقیقت یک دوره امامشناسی و یکی از مهمترین منابع شیعی در این موضوع است. گرچه مهمترین و مشهورترین اثر بهجامانده از اربلی، کشف الغمّه است که یک کتاب تاریخی و روایی است، نبوغ او در شعر و ادب، بیش از تاریخ و روایت بوده است. او به دلیل برخورداری از ذوق شعری و طهارت درون و ید طولایی که در شعر و ادب داشت، به تدریس، تشکیل و اداره جلسات علمی و ادبی و نظارت و کنترل بر سرودههای دیگران پرداخت. وی به این منظور، خانهاش را در بغداد مکانی برای آمدوشد فضلا و شاعرانی قرار داد که آثار خویش را نقد و بررسی میکردند و به مباحثه علمی میپرداختند. دیوان شعری دارد که مشتمل بر حدود هزار بیت شعر است که نیمی از اشعار دیوان او به مدح اهل بیت علیهمالسلام اختصاص دارد. علی بن عیسی اربلی بعد از سالها تلاش و کوشش در راه ترویج دین و مذهب تشیع و اعتلای پرچم پرافتخار اهل بیت علیهمالسلام در سال (693 هـ.ق ) دارفانی را وداع گفت. پیکر شریف او در شهر بغداد و در خانه مسکونیاش به خاک سپرده شد. مزار این عالم وارسته قرنهاست که زیارتگاه شیفتگان آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
بررسی بینامتنی قرآنی در شعر علی بن عیسی اربلی 1- بینامتنیت واژگان قرآنی: بهکارگیری واژگان و الفاظ قرآنی مهمترین و فراوانترین شکل تناص را در اشعار اربلی تشکیل میدهد که در آن، شاعر لفظ یا الفاظی را از یکی از آیات قرآن ذکر میکند که برای کسی که آشنایی اجمالی با آیات قرآن کریم داشته باشد، آشکارا فهمپذیر است. در این قسمت به برخی نمونههای آن اشاره میشود: «عبدا شکورا»:
(الإربلی، 2006، 86) ﴿اِنَّهُ کانَ عَبداً شَکُورا﴾ [ اسراء:3] گویی اربلی با یادآوری این آیه به لزوم بندهای شکرگزاربودن در برابر نعمتهای بیکران الهی تأکید میکند و جملاتی از قرآن را یادآوری میکند و مضمون شعر او نیز با مضمون آیه هماهنگ است. ناقدان معاصر این سبک تناص را «التناص الاقتباسی الکامل المنصص» نامیدهاند و این نوع تناص عبارت است از اینکه «شاعر در اثنای کلام خود، متن مستقل و کاملی از قرآن، حدیث، بیت و یا مصراع شعری از شاعر دیگر را به همراه دلالت معنایی آن به کار ببرد» (حلبی، 2007، ص35).
«عبوس»
(الإربلی، 2006، 86) در این آیه دو نوع بینامتنیت وجود دارد. بینامتنیت واژگانی که شاهد آن، واژه «عبوس» است و شاعر آن را از این آیه مبارکه اقتباس کرده است: ﴿إنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً﴾ [انسان:10] و بینامتنیت مضمونی که بیت یادآور مضمون این آیه از قرآن است: ﴿وُجُوهٌ یَوَمئذٍ مُسفِرَةٌ ۖ ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَةٌ، ۖ وَوُجوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرة ۖتَرهَقُها قَتَرَةٌ ﴾ [عبس: 38-41] «اخلَع»
(الإربلی، 2006، 83)
(الإربلی، 2006، 65) ﴿وَاخلَع نَعلَیکَ إنَّکَ بِالوادِالمُقَدَّسِ طُویً﴾ [طه:12] در این دو بیت، علاوه بر اینکه شاعر واژه «اخلع» را از قرآن کریم وامگیری کرده، به مضمون آیه مبارکه نیز اشاره کرده است که خداوند به موسی کلیم الله دستور داد که در وادی مقدس «طوی» نعلین خود را از پا بیرون آورد. «مدرار»
(الإربلی، 2006، 71) ﴿ یُرسِلِ السَّماءَ عَلیَکُم مِدرارا﴾ [نوح: 11]. «السبع الشداد»
(الإربلی، 2006، 63) ﴿ وَ بَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا﴾ [نبأ: 12]V «حسیرا»
(الإربلی، 2006، 59)
(الإربلی، 2006، 85) ﴿الله الذی خلق سبع سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ۖ مَّا تَرَىٰ فِی خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِن تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِن فُطُورٍ ۖ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِیرٌ﴾ [ملک:3و4] «برداً وسلاما»
(الإربلی، 2006، 55) ﴿ قُلْنا یا نارُ کُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهیمَ﴾ [انبیاء: 69 و70]. «جنة الخُلد»
(الإربلی، 2006، 86)
(الإربلی، 2006، 51) ﴿قل اذلک خیر أم جنه الخلد التی وعد المتقون کانت لهم جزاء ومصیرا﴾. [فرقان:15] «زاد» و«حرّاً»
(الإربلی، 2006،55) ﴿...وَقَالُواْ لاَ تَنفِرُواْ فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ ... وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِیمَانًا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ﴾ [توبه: 129] در این بیت نیز شاعر به اقتباس چند واژه به صورت پراکنده از آیه مورد نطر پرداخته واقتباسی از مضمون آیه وجود ندارد. «العروة الوثقی»
﴿...فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بالعُروَةِ الوُثقَی...﴾ [بقره: 256] (الإربلی، 2006:99) در این بیت علاوه بر بینامتنیتِ واژگانی در مصراع اول، بینامتنیتِ مضمونی نیز در مصراع دوم وجود دارد که به آن اشاره خواهد شد.
2- بینامتنیت عبارات و تراکیب قرآنی: «وجّهت وجهیَ»
(الإربلی، 2006، 57) ﴿ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ﴾ [انعام: 79] در این بیت نیز شاعر در وصف جمال محبوب خویش، تنها به اقتباس بخشی از آیه اکتفا کرده است و مضمون بیت با مضمون آیه همخوانی ندارد. «لایستطیع الصبر»
(الإربلی، 2006: 87)
(الإربلی، 2006: 54) ﴿قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً﴾ [کهف:72]. در این دو بیت شاعر در بیان عدماستطاعت خویش در صبر و تحمل بر فراق محبوب از بخشی از آیة قرآنی با اندکی تغییر در صیغة فعل از «یستطیع» به «استطعت» و نیز واژة «صبر» به «تصبر» و«تجلد»، به معنی صبر، وامگیری کرده است.
«حسبی الله»
(الإربلی، 2006: 35) ﴿الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ﴾[آل عمران: 173]. در این بیت نیز اقتباس جزئی از آیه، واضح واشکار است. «دَعا، سمیع، مجیب»:
(الإربلی، 2006: 38)
(الإربلی، 2006: 39) ﴿هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴾ [آل عمران:38] ﴿...إنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ﴾ [سورة هود: 61] ﴿ وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ﴾ [بقره: 186]. بین مضمون این دو بیت و مضمون آیات مبارکه ارتباطی وجود ندارد. شاعر برای بیان تسلیمشدن و اجابت بیدرنگ قلب خود در مقابل عشق محبوب، از واژگان و جزئی از آیات مبارکه وامگیری کرده است که بر خواندن و دعاکردن و شنیدن دعا و اجابت سریع آن از جانب خداوند متعال دلالت میکند.
*** «طهَّرَکُم تَطهیراً»:
(الإربلی، 2006: 85) ﴿ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِب عَنکمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطهِّرَکمْ تَطهِیراً.﴾. [احزاب:33] ***
(الإربلی، 2006: 86) ﴿ویُطعِمونَ الطَّعامَ علَی حُبِّه مِسکیناً ویَتیماً وأَسیراً، ۖ إِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللّهِ لانُریدُ مِنکُم جَزاءً ولا شُکُورا، ۖ إّنّا نَخافُ مِن رَبِّنا یوماً عَبوساً قَمطَریرا، ۖ فَوَقَهمُ اللهُ شرَّ ذلکَ الیومِ ولقَّهُم نَضرَةً وسُرورا، ۖ وجزاهم بِما صَبَروا جَنَّةً وحَریرا﴾ شاعر در این چهار بیت، پنج آیة سورة «انسان» را بهکار برده که خداوند در شأن أهل بیت (ع) نازل کرده است؛ زمانی که سه روز روزه گرفتند و هر سه روز افطاری خود را به سه سائلِ مسکین، یتیم و اسیر بخشیدند. ***
(الإربلی، 2006: 86) ﴿ویَصلَی سَعیراً ﴾ [انشقاق 12 ] در این بیت شاعر آیه قرآنی را بهصورت کامل اقتباس کرده است.
3- بینامتنی مضامین آیات قرآنی گاهی اربلی از مضمون آیه یا آیاتی برای به تصویر کشیدن اندیشه و فکر خود الهام میگیرد؛ بدون اینکه به ذکر صریح مفردات آن آیه اقدام کند. هرچند گاهی واژهای از آیه با تغییراتی نیز ذکر میشود، آنچه مدّنظر شاعر بوده، تأکید بر معنا و مفهوم آیه است که پژوهشگران معاصر این نوع بینامتنیت را «امتصاصی» نامیدهاند. امتصاصی عبارت است از اینکه شاعر از مضمون، هدف و اندیشه متنی دیگر الهام بگیرد وآن را در ساختاری جدید بهکار گیرد؛ بدون ذکر صریح و واضح از متن سابق. (حلبی، 2007، ص40) دشمنشدن بعضی از دوستان با یکدیگر در روز قیامت:
(الإربلی، 2006:99) مصرع دوم بیت به مضمون این آیه مبارکه اشاره میکند: ﴿الأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ﴾ [الزخرف: 68]. هرچند شاعر واژه قرآنی «خلیل» را بهصورت جمع به کار برده است، تأکید بر معنا و مضمون آیه، مدّنظر شاعر بوده است و آن بیان این واقعیت است که در روز قیامت که بسیاری از دوستان صمیمی با یکدیگر دشمن میشوند، اهل بین معین و یاور و ریسمان محکمی هستند که انسان میتواند به آن متمسک شود. مساوینبودن عالم ونادان. شاعر خطاب به کسانی میگوید که او را به خاطر عشقش سرزنش میکنند:
(الإربلی،2006:107) از سرزنش من دست بردار؛ زیرا نادان به احوال کسی مانند دانا به احوال او نیست. یعنی تو از حال و شیدایی من در عشق بیخبری؛ پس مرا سرزنش نکن که به مضمون این آیة قرآنی اشاره دارد: ﴿ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ﴾ [ زمر:10] خوف ظالم از خسران و بدبختی
(الإربلی، 2006:90) ﴿پوَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا یَخَافُ ظُلْماً وَلَا هَضْماً﴾ [طه: 112]. شاعر در مدح امام رضا(ع) میگوید: در روز قیامت که دیگران از خسران و بیچارگی میترسند، او به واسطة امام(ع) امید نجات و رستگاری دارد که میتوان گفت شاعر از مضمون این آیة مبارکه به روش عکس بهره برده است؛ بدین صورت که وقتی مؤمن از ظلم و فنا نمیترسد، پس غیرمؤمن حتماً میترسد. همسانی واژه «خاف» با «یخاف» در اشتقاق، و دو واژه «ضراً و بؤسا» با « ظلما و هضما» در وزن و اعراب بیانکنندة این امر است. 4- بینامتنی ساختارهای دستوری قرآنی: «یأن» و«أن»
(الإربلی، 2006: 110) ﴿أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ...﴾ [حدید، 16] پیرامون این بیت درخور ذکر است هرچند واژة «آن» اشتقاقی از واژه «یأن» است و عین لفظ نیست؛ در هر صورت شاعر در بیان مفهوم مدّنظر خویش از ساختار دستوری جملات قرآنی استفاده کرده است.
5- بینامتنیت شخصیات و حوادث قرآنی: هاروت
(الإربلی، 2006: 42)
(الإربلی، 2006: 41)
(الإربلی، 2006: 115)
(الإربلی، 2006: 84) ﴿وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ﴾ [بقره: 102] آنچه پیرامون این آیه مبارکه شایان ذکر است این است که «هاروت» و«ماروت» دو جادوگر قهار در بابل بودند که دیگران از جادوی آنها استفاده صحیحی نمیکردند؛ جادویی را که از آن دو میآموختند در راههای نادرستی چون جداییانداختن میان زن و شوهر و... بهکار میبردند که روایات در انسان و یا فرشتهبودن این دو مختلف است و بحث مفصل نیز درمورد این مطلب از حوصله این مقاله خارج است. شاعر بارها در غزلهای خود در وصف جادوگری چشم محبوب به این شخصیت قرآنی، اشاره و جادوگری چشمان محبوب را به جادوگری این شخصیت قرآنی مانند کرده است. در یک مورد نیز تنها به ذکر نام «بابل»، محل این فرشته، اکتفا کرده است که درواقع منظور شخص «هاروت» بوده است. «خلیل» و«کلیم»
(الإربلی، 2006: 54) ظاهر واژه «خلیل» در مصراع اول به شخصیت حضرت ابراهیم خلیل الله در این آیه اشاره میکند: ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لله وَهُوَ مُحْسِنٌ واتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَاتَّخَذَ الله إِبْرَاهِیمَ خَلِیلاً...﴾.[نساء:125]. و ظاهر واژة «کلیم» در مصراع دوم به این آیه قرآنی اشاره میکند: ﴿وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَرُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَکْلِیماً﴾. [نساء164] شایان ذکر است که تنها ظاهر این دو کلمه بر شخصیت حضرت ابراهیم و موسی علیهماالسلام دلالت میکند؛ اما درواقع، «خلیل» در این بیت به معنای دوست و«کلیم» به معنای مجروح است و شاعر خطاب به دوست خود میگوید: دوست تو (شاعر) در فراق تو مجروح و زخمدیده شده است. درواقع، شاعر برای آراستن شعرش به محسنات بدیعی برای بیان منظور خویش از دو واژه استفاده میکند که ظاهر آنها بر شخصیت دو پیامبر عظیم الشأن دلالت میکند، اما معنای واقعی آن دو چیز دیگری است. علمای بلاغت، این عمل شاعر را «توریه» نامیدهاند که یک صنعت بدیعی است و عبارت از این است که کلمهای ذکر شود که دارای دو معنی است. یکی نزدیک؛ اما مدّنظر نیست. یک معنی دور که مدّنظر است (التفتازانی1383، ص 271).
نتیجهگیری با تأمل در اشعار علی بن عیسی اربلی برای پیبردن به میزان اثرپذیری وی از قرآن کریم نتایجی چند به دست آمد: بینامتنی عبارات و تراکیب قرآنی و واژگان قرآنی و مضامین ومفاهیم قرآنی بیشترین تأثیر را در غنی سازی شعر از لحاظ زیبایی ساختار ظاهری و نیز مضمون دارند. این سه نوع بینامتنی به ترتیب، بیشترین نوع بینامتنی قرآنی است که شاعر بهکار گرفته است. بینامتنی ساختار دستوری و شخصیت، کمترین نوع بینامتنی است که شاعر بهکار گرفته است. شاید به این دلیل که در بینامتنی شخصیت، تنها اشاره به یک حادثه تاریخی و ملموسکردن معنای مدّنظر بهصورت اشاره و تلمیح مدّنظر است و تأثیر چندانی در زیبایی ظاهری و حتی معنایی شعر ندارد؛ درحالیکه آنچه برای شاعر اهمیت دارد، زیبایی واژگان و عبارات و ترکیبهای شعری است. در بهکارگیری واژگان و عبارتها و ترکیبهای شاعر گاهی مضمون آیه را نیز مد ّظر داشته است؛ اما در بیشتر موارد، مضمون شعر به مضمون آیه ارتباطی ندارد و شاعر، تنها ظاهر عبارت را از قرآن اتخاذ کرده است. قرآن کریم ضمن بهکارگیری الفاظ و ساختارهای زبان و ادبیات زمانه خود و ایجاد تنوع و نوآوری در ساختارهای مختلف به متنی سهل و ممتنع مبدل شده است؛ بهگونهایکه همه خوانندگان به سادگی با آن انس میگیرند و ارتباط برقرار میکنند. إربلی نیز در شعر خود با آن ارتباط برقرار کرده و به روشهای مختلف از آن وامگیری کرده است. قرآن کریم بر اساس واژگان و ساختارهای زبان و ادبیات عرب نازل شده است؛ اما هدف قرآن از بهکارگیری این واژگان و ساختارهای گوناگون کلام، تنها بیان مفاهیم الهی و هدایتگر است. همین امر مهمترین تفاوت قرآن با دیگر متون پیش و پس از آن است که با بررسی اشعار شاعران مختلف و بهویژه شاعر مدّنظر این قضیه به اثبات میرسد؛ زیرا شاعر هم در غزل خود که وصف دلداگیهای او با معشوق است و بیان مفاهیم الهی مدّنظر نیست و هم در مدح اهل بیت(ع) که بیان این مفاهیم مدّنظر است، از آیات قرآن بهره برده است.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Holy Quran. The language population, India , Hyderabad: Council Ottoman Encyclopedia Press. Ibn Saad AlDadl, Muhammad, (No history), Quranic systems in Surah Al - Raad , No place: World of Books. Ibn Manzour, Jamal al-Din (1994), Arabic Language, Beirut: Dar Sader. Abu Zahra, Muhammad, (1970) , The Great Miracle: Quran, Cairo: Arab Thought House. Aljerjani, Abdul Qahir (1992), Signs of Miracles, Third Edition, Comments by Mahmoud Mohamed Shaker, Cairo: Al - Khanji Library. Zamakhshari, Mahmoud bin Omar bin Mohammed, (1995), Search for The facts of the Quran and And the eyes of gossip in the faces of interpretation. Beirut: Scientific Books House. ------------------------------------------------------------------------, (1923). Basis of rhetoric. Cairo: Egyptian Book House. AlAlavi, Yahya bin Hamza. (1995). The style of the secrets of rhetoric. Investigation of Mohammed Shaheen. Beirut: Scientific Books House. Olman, Stephen. (No history). The role of the word in the language. Translation: Kamel Bishr. Twelfth Edition. Cairo: Dar Ghraib for printing and publishing. Rafiq Ahmed Saleh, Moin. (2003). A Stylistic Study in Surah Maryam. n-Najah National University. Samiee, Ahmad. (1365). The Word and the Message of Hafez. Selected articles on the publication of knowledge about Hafez. Tehran: University Publication Center. Sheikh amin. Bakri. (1994). Artistic expression in the Qur'an. Beirut: House of science for millions. Saleh Al-Samarrai. Fazil. (2008). The eloquence of the word In the Qur'anic expression. Oman: Ammar Publishing House. Sadr Al-Mota-Al-Alyin. Muhammad ibn Abraham. (1366). Interpretation of Al-Quran al-Karim. Qom: Awake. Tabataba'i. Seyed Mohammad Hossein. (1367). The balance in the interpretation of the Quran. Translation by Seyyed Mohammad Bagher Mousavi Hamedani. Fifth Edition. Qom: Islamic Publishers Office. Tabriz, Fazl ibn Hasan. (1372). Complex of the interpretation of the Koran. Third edition. Tehran: Naser Khosrow. Abbas Fazl. (1999). The rhetoric its arts and artists Semantics. fourth edition. Oman: Dar Al Furqan. Abdul Aziz Jaballah. Osama. (2009). Aesthetics of voice coloring in the Holy Quran.Tanta: House and library Isra. Faghy. Sobhy Ibrahim. (2000). Textual Linguistics between Theory and Practice An applied study on the Masculine suras. Cairo: House of Quba. Vendres. J. (1967). The language. Translated by Abdul Hamid Al - Dahali and Mohammed Al – Qassas. Cairo: The Angelo Library. Ghotb. Seyed. (1983). Artistic photography in the Koran. Eighth edition. Cairo: Dar Alsharouq. ----------------, (1971). In the shadows of the Koran. Beirut: Arab Heritage Revival House. Makram Sherazi. Nasser and partners. (1374). Sample Interpretation. Tehran: Islamic Book House. Mandour. Muhammad. (No history. In the new balance. Cairo: Egypt Nahda Library. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,002 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 283 |