تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,637 |
تعداد مقالات | 13,311 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,868,096 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,943,914 |
The Study of the Examples of the Word "Zaqqum" in the Quran with Emphasis on Interpretative and Botanical Resources | ||
Linguistic Research in the Holy Quran | ||
مقاله 10، دوره 7، شماره 2، خرداد 2019، صفحه 155-170 اصل مقاله (1.39 M) | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nrgs.2019.111521.1289 | ||
نویسندگان | ||
Maryam Rafiei1؛ Amir Ahmadnezhad* 2؛ Mohsen Samadanian2 | ||
1Ph.D. Student of Quran and Hadith, University of Isfahan, Isfahan, Iran | ||
2Assistan professor, Department of Quran and Hadith, University of Isfahan, Isfahan, Iran | ||
چکیده | ||
According to the Quran, one of the punishments which has been prepared for the damned is eating a plant called "Zaqqum". The characteristics of this plant are burning and thirsting in the body of the sinners, and its similarity to the "head of the devils" causes fear, horror and annoyance. There is a controversy in the material existence of such a plant. Some consider "Zaqqum" as a famous herb to the Arab, while others regard it as unique to the others. The study of the word "devil" indicates that the Arab used the term "devil" as "serpent", and the likeness of the "Zaqqum" to the "head of the devils" could be due to the similarity of the head of the snakes with the fruit of this plant, which carries a bitter toxic. Not only does this poison create thirst and burn, but it can also lead to death. Although the interpretive sources have not raised a serious argument about the material existence of this plant, but due to some geographical and botanical resources, a group of plants called "Euphorbia", which grows in Saudi Arabia, have the highest conformity with the Koranic descriptions of this plant. | ||
کلیدواژهها | ||
Zaqqum؛ Koranic Plants؛ Quran؛ Hell؛ Interpretation | ||
اصل مقاله | ||
طرح مسئله در قرآن کریم نام گیاهان متعددی ذکر شده است که برخی میوهدار، برخی دارای گلهای خوشبو و برخی دارای برگها و ریشههای مغذیاند. از میان این گیاهان که عموماً دردسترس همگان و شناخته شدهاند، برخی ارزش غذایی داشتهاند و برخی نیز خواص دارویی دارند. خداوند در برخی آیات، بهجز گیاهان دنیوی، از گیاهان اخروی نیز یاد کرده است؛ برای مثال «سدر» و «طلح» گیاهان بهشتی و «زقوم» گیاهی جهنمی یاد شدهاند. گیاه «زقوم» در سه سوره از سور مبارکۀ قرآن ذکر شده که بهترتیب نزول - طبق همۀ فهرستهای مشهور ترتیب نزول - ابتدا در سوره واقعه و سپس در سور صافات و دخان آمده است. یکی از مجازاتهای گنهکاران، خوردن از این گیاه است که از ویژگیهای آن سوزانندگی و ایجاد عطش است «کالمهل یغلی فی البطون * کغلی الحمیم» (دخان: 45-46) «چون مسِ گداخته در شکمها مىگدازد * همانند جوشش آب جوشان». در روایات آمده است «ولو أن قطرة من الزقّوم قطرت لأمرّت على أهل الأرض عیشهم فکیف من لیس لهم طعام إلاّ الزّقّوم» (شیبانی، 1416ق، ج3، ص220) «اگر قطرهای زقوم بر زمین بچکد زندگى بر اهل دنیا تلخ شود، پس چگونه باشد حال آنکس که جز زقوم طعامی ندارد» یا «لو أن قطرة من الزقّوم قطرت فی بحار الأرض لأفسدت (لأمرّت) على أهل الأرض معایشهم فکیف بمن یکون طعامه» (مبارکفوری، بیتا، ج7، ص260) «اگر قطرهای زقوم بر دریاهای زمین بچکد زندگانى اهل دنیا فاسد (تلخ) شود، پس چگونه باشد حال آنکس که زقوم طعام اوست». «زقوم» نامی است که اهل دنیا بر هرچیز ناخوشایند و نامطبوع مینهند؛ برای مثال، چشمۀ آبی شور و تلخ، «زقوم» (سلطان، 1364ش، ص205) یا گیاه همیشه سبز سمّی که حتی دود شاخههای آن سمّی است، «زقوم» نام دارد (Dilmen, 2013). در میان کتب مقدس، قرآن کریم تنها کتابی است که نام گیاه «زقوم» را مطرح کرده است (Musselman, 2003, pp.47-52)؛ ولی تفاسیر موجود از این کتاب الهی هیچکدام تصویر روشنی از این گیاه ارائه نکردهاند و مفسران بر چیستی آن اختلافنظر دارند. مدنظر قرار دادن این نکته که بهرهگیری از مثالهای ملموس و محسوس از عالم طبیعت، دأب قرآن کریم در بیان نعمتها و نقمتهای اخروی است، ما را با سؤالاتی مواجه خواهد ساخت: آیا چنین گیاهی وجود مادی دارد؟ چه ویژگیهایی سبب شده است این گیاه، گیاهی جهنمی قلمداد شود؟ آیا در عصر نزول چنین گیاهی وجود داشته است؟ در صورت وجود چنین گیاهی، عرب عصر نزول تا چه اندازه با آن آشنا بوده است؟ آیا امروزه نیز نمونهای از این گیاه یافت میشود؟ با توجه به اینکه تا کنون پژوهشی در رابطه با گیاه «زقوم» صورت نگرفته، در این نوشتار تلاش شده است علاوه بر مراجعه به منابع لغوی و تفسیری، منابع گیاهشناسی و همچنین مصداقی متناسب با توصیفات قرآن از ویژگیهای این گیاه یافت شود.
1- «زقوم» در لغت «زقوم» از «زقم» بر نوعی خوراکی دلالت کرده (ابن فارس، 1399ق، ج3، ص16) و فعل «زقم» به معنای خوردن «زقوم» است (فراهیدی، 1410ق، ج5، ص94؛ صاحب بن عباد، بیتا، ص 453). برخی «زقم» را نوشیدن شیر و زیادهروی در آن (ابن درید، 1987م، ج2، ص823)، برخی به شدت بلعیدن و بیش از حد نوشیدن (ابن اثیر، 1399ق، ج2، ص306؛ زمخشری، بیتا، ج2، ص 117) و برخی دیگر آن را فروبردن لقمه با کراهت و مشقت میدانند (مصطفوی، 1360ش، ج4، ص332). لغویان «زقوم» را یکی از این سه چیز می دانند: 1- نام گیاهی است (طریحی، 1375ش، ج6، ص79؛ ابن منظور، 1414ق، ج12، ص269). 2- نام غذایی است که در آن کره و خرماست (جوهری، 1407ق، ج5، ص1942). 3- هرگونه خوراکی کشنده است (ابن منظور، 1414ق، ج12، ص269). از میان اهل لغت، ابن منظور به نقل از ابوحنیفه، «زقوم» را گیاهی تیرهرنگ با برگهای کوچک دایرهای شکل دانسته (ابن منظور، 1414ق، ج12، ص269) و مصطفوی نیز به نقل از کتابی با نام إحیاءالتذکرة۱ آن را گیاهی شبیه درخت انار با برگهای پهنتر و شکوفههای مایل به رنگ سبز و سفید همانند گل یاس توصیف میکند که میوهای همچون «أهلیج»2 داشته و برگهای آن برای بهبود جراحات به کار رفته و رویشگاه آن سرزمین قدس و حجاز است(مصطفوی، 1360ش، ج4، ص332). دیگر لغویان شرحی دربارۀ جزئیات این گیاه مطرح نکردهاند.
2- «زقوم» در تفاسیر «زقوم» همانطور که از نامش پیداست کلمهای است که دلالت بر ناخوشایندی میکند. فخر رازی دربارۀ ماده «زق» میگوید: ««زق» جز در امور ناپسندیده و بیفایده جمع نمیشود که از آن جمله است: «مزق»: پارهکردن، «زمق»: کندن و «قزم»: پستی و زبونی» (فخر رازی، 1420ق، ج29، ص414). بیشتر مفسران در توضیح واژه «زقوم» به ماجرای ابوجهل اشاره کردهاند که پس از نزول آیات مشتمل بر گیاه «زقوم» اظهار بیاطلاعی از چنین درختی میکند و وقتی مردی اهل آفریقا «زقوم» را کره و خرما معنا میکند، ابوجهل آن را دستاویز قرار میدهد و به کنیزش دستور میدهد برای آنها کره و خرما بیاورد تا از «زقوم» بخورند (ابوحیان، 1420ق، ج 9، ص106؛ قرطبی، 1364ش، ج11، ص283). دیگر کفار قریش نیز این آیات را به سخره میگرفته و میگفتند «چطور در آتش جهنم که سنگ را میسوزاند، میتواند درختی بروید که آتش آن را نسوزاند» (طبری، 1420ق، ج21، صص52-53). دربارۀ وجود مادی درخت «زقوم» بین مفسران اختلاف است. دستهای بر این باورند که درخت «زقوم» در دنیا وجود دارد. این مفسران یا «زقوم» را نام گیاهی دانستهاند که برگهای تلخ و بدبو دارد و با کندن آنها شیرهای سمی بیرون میآید و ایجاد تورم میکند (آلوسی، 1415ق، ج12، ص92؛ ابن عاشور، 1984ق، ج23، صص122-123) یا پلیدترین درخت بادیه ازنظر تلخی، بدبویی و زشتیمنظر است (شربینی، 1285ق، ج4، ص190؛ قاسمی، 1418ق، ج9، ص124). این دسته از مفسران نامهای دیگری همچون «أستن» یا «رأس الشّیطان»، «صرم» و «صوم» برای «زقوم» ذکر کردهاند و شواهدی شعری نیز برای آنها آوردهاند (قنوجی، 1412ق، ج1، ص393؛ درویش، 1415ق، ج8، ص282؛ نعمانی، 1419ق، ج16، ص314): تحید عن أستن سود أسافلها مثل الإماء اللواتی تحمل الحزما3 موکل بشدوف الصوم یرقبها من المعزب مخطوف الحشا رزم4 بیشتر مفسران قرآنِ اردو زبان، گیاه هندی «تهوهر» را «زقوم» احتمالی دانستهاند که شباهت زیادی به توصیف قرآنی دارد. «تهوهر» یا «سهند»، گیاهی از خانواده «فرفیون» است که همگی آنها طعمی تلخ و شیرهای سمی دارند (فاروقی، 1387ش، صص104-107). گروه دیگری از مفسران، «زقوم» را ناشناخته دانستهاند و صرفاً به نامطلوبی آن اشاره کردهاند. در تلفظ واژه «زقوم» به حنجره فشار وارد می شود. قدرت «قاف» که حرفی است دارای صفت جهر، بهخصوص که در «قاف» دیگری نیز ادغام شود، به همراه توقف بر «میم» که در آن دو لب بر هم انطباق کامل مییابند و هوا کاملاً در دهان حبس میشود، بیانکنندۀ گرفتگی و انسداد گلوی کسی است که از این خوراکی میخورد» (یاسوف، 1419ق، ص226؛ سید بن قطب،1412ق، ج6، ص3465). قرآن کریم ظهور اولیۀ میوه درخت «زقوم» را به سر شیاطین تشبیه کرده است «طلعها کانّه رئوس الشّیاطین» (صافات: 65). برخی از مفسران این تشبیه را تشبیه تخییلی دانسته و معتقدند چون زشتترین صورتی که در اذهان افراد تصورپذیر است، چهره شیطان است، قرآن کریم میوه و ثمره این درخت را بدان تشبیه کرده است؛ همانگونه که زیباترین صورت تصورپذیر در اذهان، چهرۀ فرشتگان است و زنان مصری نیز حضرت یوسف(ع) را به فرشته تشبیه کردند (طباطبایی، 1417ق، ج17، ص141؛ زمخشری، 1407ق، ج4، ص46). هرچند همۀ مفسران به نامطبوعی «زقوم» اشاره کردهاند، هیچکدام بر چیستی آن اتفاقنظر ندارند. با توجه به اینکه این واژه در قرآن کریم یک گیاه مطرح شده، لازم است سراغ منابع گیاهشناسی و گیاهانی با این نام گرفته شود.
3- گیاهان ملقب به «زقوم» به گیاهان مختلفی همچون «أستن»، «صوم»، «افسنطین»، «تنّوم»، «نقد»، «براسیون»، «حنظل»، «تینالشوکی»، «خرمای صحرایی» و «فرفیون»، «زقوم» گفته میشود که در ادامه به هر یک از آنها پرداخته شده است.
3-1- أستن بیشتر لغویان «أستن» را «ریشههای درخت پوسیده» معنا کردهاند و تنها اندکی از آنها به درختبودن آن اشاره کردهاند (ابن درید، 1987م، ج1، ص399؛ ابن فارس، 1399ق، ج3، ص132). ابن منظور از قول ابوحنیفه «أستن» را درختی با تکثیر و انتشار در رویشگاه خود معرفی میکند؛ با این ویژگی که وقتی شخصی از دور به آن مینگرد، اندام و هیکل انسان به نظر او میرسد (ابن منظور، 1414ق، ج13، ص203).
3-2- تنّوم در ارتفاعات جنوب شرقی عسیر در سرزمین عربستان، گیاهی با نام «زقوم» وجود دارد که به زبان محلی به آن «تنّوم» گویند (Mandaville, 2011, p.160) (تصویر شماره یک). «تنّوم» برگی شبیه به برگ «مورد» دارد (جندی، 1412ق، ص358) و نهتنها انسان، حیواناتی همچون شتر و آهو نیز از آن میخورند. گفته شده که استفاده از ثمرۀ آن همراه با آب و تخم شاهدانه، کرم روده را دفع کرده و ضماد برگش همراه با سرکه ازبینبرنده زگیل است (فیروزآبادی، 1426ق، ص1083).
3-3- صوم «صوم» نام درختی است که بنا به گفته برخی، برگ ندارد و شبیه به کالبد انسان است. این درخت زشتمنظر میوههایی با نام «رئوس الشّیاطین» دارد که علت این نامگذاری شباهت میوهها به سر مارهاست. این درخت بیبرگ، شاخههایی دراز و فروهشته دارد و وقتی سایۀ این درخت بر فردی بیافتد، عبارت «صام الرجل» به کار میرود (ابن منظور، 1414ق، ج12، صص351-352). تنها گیاهی که نگارنده توانست در بین گیاهان جزیره العرب با نام «صوم» پیدا کند، گیاهی علفی با گلهای زرد است (قشاش، 1427ق، ج1، ص615) که مشخصات ذکرشدۀ فوق را دارا نیست (تصویر شماره دو).
3-4- افسنطین عرب به گیاه «افسنطین»، «زقوم» میگوید (دیدیه، 1422ق، ص286). «افسنطین» در زمینهای بایر سنگلاخی و دامنه کوهستانها و در مناطق گرم و خشک مدیترانهای می روید (تصویر شماره سه). قسمتهای مورد استفادۀ «افسنطین»، برگ و سرشاخههای گلدار آن است که بوی قوی و طعمی تلخ دارد. اگرچه «افسنطین» دارای اثر درمانی است، به علت دارابودن ترکیبات سمی، مسمومیت به وجود میآورد و از عوارض آن بروز تشنج و ناراحتیهایی با منشأ عصبی است (زرگری، 1347ش، ج2، صص177-182).
3-5- فراسیون «فراسیون»، «مفراسیا» یا «براسیون» گیاهی است که در عربستان سعودی به آن «زقوم» میگویند (یونس، 2013، ص823؛ شنوانی، 1417، ص168). این گیاه علفی پوشیده از کرک پنبهای و دارای برگهای دندانهدار و نوک تیز و گلهای کوچک سفید است (تصویر شماره چهار). برگها و سرشاخههای گلدار این گیاه تلخ است و در طب سنتی استفاده میشود. «فراسیون» بهطور خودرو در اراضی متروکه، گودالها و کنار جادهها در مناطق مختلف اروپا، شمال آفریقا و آسیا میروید (میرحیدر، 1375، ج7، ص56).
3-6- فرفیون «فرفیون» یا «اوفربیون» که معنای آن در فارسی «خورنده» است (بیرونی، 1358ش، ج1، ص516)، در باغها و صحراها میروید و نژادهای مختلفی دارد (تصویر شماره پنج). این گیاه، سمی است؛ بهطوریکه خوردن سه گرم از شیرابۀ آن انسان را میکشد و اگر گاو آن را بخورد، میمیرد؛ برای همین به آن «گاوکُشَک» نیز میگویند (خسروی، 1376ش، ص171). در سرزمین عربستان «فرفیون»های کاکتوسمانند رشد میکنند و نام معمولی آنها «رجلـﺔ ابلیس» است (فاروقی، 1387ش، صص106-104). «فرفیون» به «قاتل ابیه» نیز معروف است؛ زیرا همۀ اجزای خود و هر آنچه در آن انداخته شود، میخورد و اگر به زبان برسد، مزۀ تیز آن مثل زمانی است که زبان آتش گرفته باشد و اگر به دست برسد، دست آبله میشود (خسروی، 1376، ص173). قوت «فرفیون» تا ده سال باقی میماند (بیرونی، 1358، ج1، ص516-518). برخی گیاهشناسان معتقدند از میان «فرفیون»ها، «فرفیون صمغی مراکشی»5، «زقوم» واقعی است (تصویر شماره شش)؛ زیرا علاوه بر ویژگی عمومی «فرفیون»ها که سمی و تلخبودن است، ساقههایش بهصورت گرزی مدور است و شباهت زیادی به سر شیطان دارد (فاروقی، 1387ش، ص107).
3-7- گل میمون «گل میمون» گیاهی علفی و چندساله است. زمانی که قسمت گلوی گل این گیاه فشار داده شود، دهان گل باز میشود و وقتی گل آن خشک میشود، بنخوشۀ آن شبیه جمجمۀ میمون است که حاوی بذرهای این گیاه است (تصویر شماره هفت). شکل بنخوشهها سبب شد «زقوم» نامیده شود (دغیم، 2015م).
3-8- نقد درخت «نقد» که در فارسی به آن «سنجد» گفته میشود، معروف به «زقوم» است (زرگری، 1347ش، صص769-770). برخی از انواع این درخت، خاردار و برخی فاقد خار است. «نقد» دارای برگهای دراز و نوکتیز و میوههای بیضوی نارنجیرنگ شبیه به زیتون است (تصویر شماره هشت).
3-9- تین الشوکی «تینالشوکی» یا «برشومی» (جندل، 1971م، ص85) که به آن «زقوم» گفته میشود (Flynn-Burhoe, 2009)، میوهای است که در مناطق گرم و خصوصاً صحرایی رشد میکند (تصویر شماره نه). قشر خارجیِ میوه پر از خار ولی داخل آن دانههای سیاهرنگی است که ملین است و زیادهروی در مصرف آن به سیستم گوارش آسیب میزند (ابراهیم، 2012م، ج3، ص193). میوۀ این گیاه، بیضیشکل و شیرین است و از برگهای آن برای درمان قند و کلسترول خون استفاده میشود (یونس، 2013م، ص563).
3-10- حنظل «حنظل» در فارسی با نامهای «خربزه روباه» و «کدوی تلخ» شناخته شده و گیاهی علفی، چندساله، دارای ساقه خوابیده یا بالارونده و پوشیده از تار است که به «زقوم» نیز معروف است (سیدی، 1355ش، ص70). برگهای آن متناوب، دندانهدار، پوشیده از تار و دارای ظاهری به رنگ مایل به سفید در سطح تحتانی است (تصویر شماره ده). میوهاش کروی، زردرنگ و به بزرگی نارنج کوچک است. حنظل در مناطق کویری، خاکهای قلیایی و شور بهخوبی رشد میکند (یونس، 2013م، ص564).
3-11- خرمای صحرایی «هجلیج»، «تمرالعبید»، «تمرالصحراء»، «بلح العبید»، «بلح الصحراء» و «لالوب» اسامی گیاهی با نام علمی (Balanites Aegyptiaca) است که به آن «زقوم» نیز گفته میشود.(Quattrocchi,2012,v.4,p.520; Duke, 1929,p.60) ارتفاع این گیاه همیشه سبز خاردار حدود 12 متر است و طول خارهای آن به 8 سانتیمتر میرسد. این خارها ابتدا نرم و سپس چوبی میشوند. برگها به رنگ سبز تیره و سبز خاکستری است و میوههای بیضی شکل آن 5/2 تا4 سانتیمتر طول دارد و شبیه خرما هستند. میوههای نارس سبزرنگاند و شباهت فراوان در شکل و طعم به خرمای نارس دارند. این شباهت در نامگذاری درخت اثر گذاشته است و آن را «بَلَح»6 مینامند (تصویر شماره یازده). این درخت نسبت به خشکسالی مقاوم و بومی جنگلهای آفریقا است و از آن در زمرۀ گیاهان دارویی آفریقایی یاد شده است ( .(Iwu,1993, p.154در نواحی مرکزی و جنوبی آفریقا به این گیاه «زچون اُیل»و در زبان انگلیسی نیز علاوه بر «خرمای صحرایی»و درخت خاردار به آن درخت روغنی «زچوم»گفته میشود .(Quattrocchi,2012,v.4,p.520) تمامی اجزای این گیاه شامل میوه، هسته، دانه، برگ، پوسته و ریشه ارزش طبی و دارویی دارند و اهمیت آن تا بدانجاست که تصویر این گیاه روی تمبرهای کشورهای آفریقایی همچون موریتانی وسنگال دیده میشود. خرمای صحرایی در مناطق جنوبی حجاز نیز میروید و از آن در درمان بیماری قند خون، دفع کرمهای دستگاه گوارش و ... استفاده شده و مسهلی قوی نیز است (شنوانی، 1417ق، ص55). استفاده از خرمای صحرایی در طب سنتیِ هند و یونان دارای تاریخچهای طولانی است. گرچه خاصیت ضد زهر و پادزهر بودن ازجمله فواید این گیاه به حساب میآید، عصارۀ پوسته و میوۀ آن سم دارد و استفاده از مقادیر زیاد آن به بدن آسیبهای فراوان وارد میکند .(Quattrocchi,2012,v.4,p.520) به غیر از گیاهان ذکرشده، برخی منابع تنها به توصیف گیاه «زقوم» پرداختهاند و نام دیگری برای آن ذکر نکردهاند؛ برای مثال گروهی آن را گیاهی حجازی دانستهاند که در طعم و شکل شبیه به گیاه «صبار»7 است (ابن نفیس، 1387ش، ج14، ص466) یا گیاهی تیره رنگ با برگهای دایرهای شکل و ساقهای با بنخوشههای خاردار بوده که چوب و برگش بسیار تلخ است و هنگام ردشدن از کنار آن، به انسان یا حیوان میچسبد (غامدی، 2008م) (تصویر شماره دوازده). بیشتر گیاهان ملقب به «زقوم»، گیاهانیاند که مصرف غذایی برای انسان یا حیوان نداشتهاند و جنبۀ دارویی و درمانی دارند. حکمت خداوند متعال اقتضا میکند که هیچچیز هرز و بیفایده نباشد؛ هرچند ظاهری پر از خار و طعمی نامطبوع داشته باشد یا بوی بدی از آن به مشام برسد. توجه به موقعیت جغرافیایی سرزمین عربستان به علت «زقومی» نامیدهشدن برخی گیاهان کمک میکند. عربستان در شمار گرم و خشکترین مناطق دنیاست. میانگین دما در بیشتر مناطق آن بین 30 تا 49 درجه است. گرچه دو طرف این کشور را دریا احاطه کرده، وسعت آبهای مجاور به قدری اندک است که گرمی و خشکی اراضی وسیع و بیابانی آن را کم نمیکند (محمدی آشنانی، 1389ش، ص23). مزاج جغرافیایی هر مکانی بر ساکنان آن تأثیرگذار است (cassidy, 1997, p.2) و اعراب نیز از گرمی و خشکی محل زیست خود بیبهره نبودهاند. آیات قرآن کریم بیانکنندۀ طبع خشک آنهاست؛ برای مثال در سوره انعام آمده است «و ما تأتیهم من ءایه من ءایات ربّهم إلا کانوا عنها معرضین» (انعام: 4) «و هیچ نشانهاى از نشانههاى پروردگارشان به سویشان نمىآمد، مگر آنکه از آن روى بر مىتافتند» یا در سوره لقمان میخوانیم «و اذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل الله قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءابائنا ...» (لقمان: 21) «و چون به آنان گفته شود «آنچه را که خدا نازل کرده پیروى کنید»، مىگویند «[نه!] بلکه آنچه که پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروى مىکنیم ...». خشکی ضد رطوبت، تری، سیالیت و انعطافپذیری است و در مفهوم جمود، حفظ شکل، انعطافناپذیری و شکنندگی به کار میرود (میرابزاده، 1389ش، صص315-323). تعصب، لجاجت و سرسختی عرب عصر نزول در عقاید خود بیانکنندۀ طبع خشک آنهاست. حال اگر تأثیر گیاهان تلخ که در بدن گرمی و خشکی ایجاد میکنند (برقعی، 1387ش، ص219) بر ساکنان شبهجزیرۀ عربستان که از گرمی و خشکی منطقه تأثیر گرفتهاند، مدنظر قرار داده شود، دریافته میشود عرب تا چه حد میتواند از تلخی نفرت داشته باشد و آن را «زقوم» بنامد؛ زیرا بر عطش او در این سرزمین گرم و سوزان میافزاید.
4- بررسی اقوال «زقوم» در قرآن «طعام» گنهکاران معرفی شده و نامطلوبی آن از وصف گلوکیربودنش (مزمل: 13) کاملاً مشخص است. «طعام» در قرآن کریم، علاوه بر گوشت حیوانات (حج: 28،36)، به میوهها (عبس: 28-31)، گیاهان (بوتهای و ساقههای زیرزمینی) (بقره: 61) و آب (بقره: 249) نیز اطلاق شده و مفهوم عام آن خوردنی است. براساس کاربرد قرآنی «طعام»، تمام اجزای درخت «زقوم» جهنمی شامل ریشه، ساقه، شیره، برگ و میوۀ آن میتواند مورد استفاده و نامطلوب و ناگوار باشد؛ اما گوارا یا ناگواربودن یک امر، در دنیا نسبی است و چهبسا چیزی نزد گروهی نامطلوب باشد، ولی همان چیز با تغییر عامل سن، نژاد، فرهنگ، وضعیت جغرافیایی، جنسیت و ... نزد دیگران مطلوب باشد. همانطور که در بحث لغوی و تفسیری ذکر شد عرب سه چیز را «زقوم» می داند: 1- غذایی که از کره و خرما درست شده است؛ 2- هر چیز کشنده؛ 3- درختی زشتمنظر، بدطعم و بدبو. هرچند همگان غذایی را که سلامتیشان را به خطر میاندازد ناگوار و نامطلوب قلمداد میکنند، زیبایی، طعم و بو نزد همۀ افراد یکسان نیست و نمیتوان درختی را در دنیا پیدا کرد که همه، آن را زشتمنظر، بدبو و بدطعم قلمداد کنند. عرب گیاهان متعددی که از دید خود زشت و نامبارک میپنداشته، «زقوم» خوانده است. «زقوم» گاه نام درختی همچون «صوم» است که بیبرگ است و شاخههای دراز و فروهشتۀ آن به هیبت انسان بلندقامت به نظر میرسیده است؛ گاه نام گیاهان تلخ طعمی نظیر «حنظل»، «افسنطین» و «فراسیون» بوده است؛ گاه به گیاهان چسبنده یا تیز و خاردار اطلاق شده و گاهی نیز داشتن شیرابههای سمی، همچون «خرمای صحرایی» یا «فرفیون» سبب نامگذاری آن به «زقوم» شده است. اگرچه مشخص نیست این گیاهان از چه زمانی «زقوم» نام داشتهاند، به نظر میرسد بیشتر آنها پس از نزول آیات مشتمل بر درخت «زقوم» به این نام ملقب شده باشند؛ زیرا تمامی آنها به نوعی نامطبوع بوده و آزار جسمی و روانی را برای عرب تداعی میکردهاند. مروری بر ویژگیهای درخت «زقوم»، که در سور مبارکه واقعه، صافات و دخان آمده است، کمک میکند مصداق صحیحی از این درخت شناسایی شود. این ویژگیها عبارتاند از: 1- به «مهل» شباهت دارد «کالمهل» (دخان: 45) لغویان و مفسران، معانی متعددی را برای «مهل» ذکر کردهاند. آنچه بیشتر بر آن تأکید شده، یکی «دردیّ الزیت» است که در مراحل روغنگیری به باقیماندۀ ته ظرف گفته میشود و دیگری «فلز مذاب» است که هر دو در مایعبودن اشتراک دارند. برخی از مفسران وجهشباهت «مهل» و «زقوم» را غلظت، کثرت رنگ، از حالی به حال دیگر شدن، فساد و بدبویی دانستهاند (ماتریدی، 1426ق، ج7، ص167؛ قنوجی، 1398ق، ج1، ص77). 2- دارای «طلع» است «طلعها» (صافات: 65) «طلع» به معنای شکوفۀ خرما و نخستین چیزی است که از آن بیرون میآید (حمیری، 1420ق، ج7، ص4133) و چون عرب واژه «طلع» را برای خرما به کار میبرد، برخی از مفسران معتقدند «طلع» برای «زقوم» به عاریت گرفته شده است (ابوحیان، 1420ق، ج9، ص106؛ قنوجی، 1412ق، ج11، ص393). 3- «طلع» و ثمرۀ آن به سر شیاطین شباهت دارد «طلعها کأنّه رئوس الشّیاطین» (صافات: 65) طبق بیان قرآن، «زقوم» میوههایی همچون سر شیاطین دارد. با بررسی کاربرد کلمه «شیطان» در میان اعراب عصر نزول خواهیم فهمید «شیطان» علاوه بر نام مردان صاحب قدرت و جمال مانند «شیطان بن مدلج» یا «شیطان بن بکر بن عوف» و نام برخی قبایل مثل «بنوشیطان»، به «مار» نیز اطلاق شده و شواهد شعری نیز بیانکنندۀ همین مطلب است (عسگری، 1389ش، ص204)؛ برای مثال مردی همسرش را اینگونه سرزنش می کند: عنجرد تحلف حین أحلف کمثل شیطان الحماط أعرف8 یا در توصیف ماده شتری آمده است: تلاعب مثنی حضرمی کأنّه تعمج شیطان بذی خروع قفر9 باید توجه داشت در آیه مدنظر «طلع» به «رئوس الشّیاطین» تشبیه شده، نه خود شیاطین و اگر منظور از «شیطان» «مار» دانسته شود، «رأس» و سر آن، قسمت اصلی بدن این حیوان بوده است و اگر مهمترین قسمت یک گیاه با آن تطبیق داده شود، «طلع» و ثمره دانسته میشود که حاوی بذر گیاه است. حال اگر به سر مار که نیش و کیسههای زهر در آن واقع شدهاند، توجه شود، دریافته میشود که تشبیه صورتگرفته به «دردناکی و زهرآگینی» ثمرۀ گیاه اشاره میکند، نه اینکه گیاه ازنظر ظاهری زشت و ناپسندیده باشد؛ زیرا همانطور که گفته شد معیارهای زیبایی نزد همگان یکسان نیست و گیاهی که برخی آن را زشت میپندارند، ممکن است نزد افراد دیگر زیبا به حساب آید. بر اساس این، گیاه «زقوم» دنیوی، گیاهی زشتمنظر نبوده و تنها ویژگیهای خاص آن همچون خارهای تیز سبب «زقوم» نامیده شدن آن شده است که همچون نیش مار پوست را سوراخ و دردناک میکند یا سم مهلک آن انسان یا حیوان را از پای در میآورد یا تأثیرات منفی بر جسم و روان او میگذارد. جالب این است که بیشتر گیاهانی که عرب آنها را «زقوم» مینامند، طعمی تلخ دارند. طعم تلخ که برخی در مثال آن را همچون «زهر مار» میدانند (دهخدا، 1388ش، ص146)، برای بسیاری از افراد، طعمی ناخوشایند دارد و برخی معتقدند تمایلنداشتن بیشتر انسانها به تلخی، ناشی از جلوگیری ذاتی از مسمومشدن است؛ زیرا بسیاری از سموم تلخ مزهاند (stuckey, 2012, p.200). 4- مقادیر زیادی از آن خورده میشود «فمالئون منها البطون» (واقعه: 53) 5- در شکم ایجاد غلیان میکند «یغلی فی البطون» (دخان: 45) «غلی» به معنای رسیدن به بیشترین درجۀ حرارت و مرحلۀ جوش است (عمر، 1429ق، ج2، ص1639) و عبارت «یغلی فی البطون» نشاندهندۀ حرارت زیاد محتویات شکم است. این حرارت شدید با عبارت «کغلی الحمیم» (دخان: 46) «همانند جوشش آب جوشان» نیز تأکید میشود. 6- ایجاد تشنگی میکند «فشاربون شرب الهیم» (واقعه: 55) «[مانند] نوشیدن اشتران تشنه» «هیم» جمع «أهیم» و مؤنث «هیماء» است و به شتری گفته میشود که از آب سیر نمیشود (قرشی، 1371ش، ج7، ص174). حرارت درون خورندگان «زقوم» طبق آنچه قبلاً ذکر شد چنان بالا میرود که نیازمند فرونشاندن آن با آبی خنکاند؛ اما تنها آب دردسترس و موجود، آبی جوشان و سوزاننده است. از میان گیاهان ملقب به «زقوم»، گیاهی که بیشترین انطباق را با «زقوم» قرآن دارد، «خرمای صحرایی» است. دلایلی استنادپذیر در این زمینه عبارتاند از: الف) کاربرد واژه «طلع» دربارۀ این گیاه. طبق آنچه گفته شد «طلع» را عرب برای خرما به کار میبرد و این گیاه نیز نوعی خرماست؛ هرچند به قول برخی از مفسران، نه درختش شبیه «نخل» است و نه «طلع» آن شبیه خرما (بلخی، 1423ق، ج3، ص609). ب) شباهت این گیاه با آنچه برخی از اهل لغت به آن اشاره کردهاند (مصطفوی، 1360ش، ج4، ص332). ج) با آنچه دربارۀ عکسالعمل قریش در هنگام نزول آیات مشتمل بر گیاه «زقوم» ذکر شده است، تناسب دارد. لغویان و مفسران آوردهاند که قریش پس از نزول آیات «زقوم»، از وجود چنین گیاهی اظهار بیاطلاعی میکنند و تنها مردی اهل آفریقا لب به سخن میگشاید و میگوید در لغت ما به غذایی مشتمل بر کره و خرما، «زقوم» میگویند (فراهیدی، 1410ق، ج5، ص94؛ ابوحیان، 1420ق، ج9، ص106). اگر مشخصات گیاهی «خرمای صحرایی» مدنظر قرار داده شود، دانسته میشود این گیاه بومی آفریقا است و با نام «زچون» (Zachun) از آن یاد میشود که شباهت زیادی با تلفظ «زقوم» دارد. همچنین در کتبی همچون «کتاب النبات» که متعلق به ابوحنیفه دینوری از گیاهشناسان قرن سوم و از منابع دست اول در گیاهشناسی جزیرة العرب است، گیاهی با نام «زقوم» وجود ندارد. پس در عصر نزول نام «زقوم» برای بیشتر اعراب ناشناخته بوده است و شاید تنها گروهی از طبیبان که از خواص دارویی آن مطلع بودهاند، آن را می شناخته و با نامی دیگر آن را میخواندهاند. بوعلی سینا نیز در کتاب «القانون فی الطب» گیاهی را با این ویژگی ذکر کرده است که ظاهر میوهاش در طعم و شکل شبیه خرمای نارس است و خواص دارویی دارد؛ اما نام «زقوم» برای آن بیان نشده است (ابن سینا، بیتا، ج3، ص328). د) شیره و عصارهای که از میوۀ این درخت گرفته میشود، با آنچه از میوه و هستۀ زیتون گرفته میشود و تهماندۀ آن شباهت دارد که «دردیّ الزیت» یا همان «مهل» است. همچنین عصارۀ میوه آن همانطور که در قسمت گیاهشناسی بدان اشاره شد سمی است و میتوان میوۀ این گیاه را به سر مار تشبیه کرد؛ زیرا حاوی زهر است. این زهر مایع مطابق با روایاتی است که «زقوم» را مایعی تلخ معرفی میکنند (شیبانی، 1416ق، ج3، ص220؛ مبارکفوری، بیتا، ج7، ص260). این زهر گرچه به مقدار کم در بدن عملکرد پادزهری دارد، مقادیر زیاد آن «فمالئون منها البطون» آسیب جدی به دنبال خواهد داشت. زهر در درون بدن ایجاد حرارت میکند «کالمهل یغلی فی البطون کغلی الحمیم» و کسی که زهر میخورد، احساس تشنگی شدید میکند «فشاربون شرب الهیم».
نتیجهگیری طبق بیان قرآن کریم، «زقوم» گیاهی است که ایجاد حرارت و عطش میکند و ثمرۀ آن به «سر شیاطین» تشبیه شده است. این گیاه خوراک گناهکاران بوده و به دلیل نامطبوعی، گلوگیر است و به جای لذتبخشی، درد و رنج را به همراه دارد. هرچند این گیاه، گیاهی جهنمی در قرآن کریم مطرح شده است، خداوند در بشارت و انذار، نمونههایی دردسترس و ملموس از عالم طبیعت را مثال میآورد تا افراد کاملاً آن را درک کنند. بر اساس این، گیاه «زقوم» در عصر نزول وجود داشته است؛ ولی انتشار و فراوانی گستردهای در شبهجزیرۀ عرب نداشته است تا همۀ افراد با این گیاه و خواص آن آشنایی داشته باشند و احتمال دارد تنها برخی طبیبان از خواص دارویی آن مطلع بودهاند و با نام دیگری غیر از «زقوم» آن را میخواندهاند. اطلاق «شیطان» بر «مار» نزد اعراب عصر نزول ازطرفی و تشبیه ثمرۀ گیاه «زقوم» به «سر شیاطین» در قرآن کریم از طرف دیگر، به مهلکبودن و زهرآگینی این گیاه اشاره میکند و به نظر نمیرسد زشتی منظر این گیاه منظور باشد؛ زیرا معیارهای زیبایی نزد همه یکسان نیست و نمیتوان گیاهی را در دنیا یافت که همگان بر نازیبایی آن گواهی دهند. از میان گیاهان ملقب به «زقوم»، گیاه «خرمای صحرایی» به چند دلیل «زقوم» واقعی است: 1- نخستین ظهور ثمرۀ آن «طلع» نامیده میشود و عرب «طلع» را برای خرما به کار میبرد و این گیاه نوعی خرما محسوب میشود؛ 2- گیاه «خرمای صحرایی» بومی آفریقا است و با توضیحات لغویان و مفسران دربارۀ آشناییداشتن مردی آفریقایی زبان با نام «زقوم» و غذایی که از خرما و کره درست میشود، متناسب است. همچنین این گیاه در نواحی مختلف آفریقا «زچون» خوانده میشود که شبیه تلفظ «زقوم» است؛ 3- سمیبودن میوۀ این گیاه، شیره و عصارۀ گرفتهشده از میوۀ آن و ایجاد حرارت و تشنگی پس از مصرف آن، با واژهها و عبارتهای «رئوس الشیاطین»، «مهل»، «یغلی فی البطون» و «فشاربون شرب الهیم» مطابقت میکند. روایاتی نیز که «زقوم» در آنها بهصورت مایع (قطرة) و تلخ (مرّ) توصیف شده و استفاده از آن سبب فساد معرفی شده، نشاندهندۀ همین مطلب است؛ البته باید توجه داشت گیاهان اخروی و دنیوی از لحاظ کیفیت بسیار متفاوتاند، هرچند در نام باهم مشابهتاند.
تصاویر گیاهان ملقب به «زقوم»
تصویر شماره یک: «تنّوم»
تصویر شماره دو: «صوم»
تصویر شماره سه: «افسنطین»
تصویر شماره چهار: «فراسیون»
تصویر شماره پنج: «فرفیون»«گاو کشک»
تصویر شماره شش: «فرفیون صمغی مراکشی»
تصویر شماره هفت: «گل میمون»
تصویر شماره هشت: «نقد»
تصویر شماره نه: «تینالشوکی»
تصویر شماره ده: «حنظل»
تصویر شماره یازده: «خرمای صحرایی»
تصویر شماره دوازده
پینوشت 1 «إحیاء التذکرة فی النباتات الطبیة والمفردات العطاریة» اثر رمزی مفتاح. 2 نام فارسی آن «هلیله» بوده و آن درختی است که میوهای بیضوی، تلخ و کوچکتر از سنجد دارد (گرامی، 1386ش، ص123). 3 گاو از درخت «أستن» میرمد. درختی که تنهای سیاهرنگ داشته است [و شاخههایی خشک بر بالای آن است] مانند کنیزانى که روى سر خود هیزم حمل میکنند (دینوری، 1423ق، ص101 ). 4 موکّل بود بر کالبد درخت صوم (که شکل انسانست) و آن را مواظبت میکرد از گلّه بز و گوسفند که از آن نخورند و مسموم نشوند. 5"Euphorbia abyssinica" 6 نامهای خرما از نخستین ظهور تا آخرین مرحلۀ رسیدن بهترتیب «طلع»، «خلال»، «بلح»، «بسر»، «رطب» و «تمر» است (جوهری، 1407ق، ج1، ص356). 7 گیاهی صحرایی و خاردار است که انواع مختلفی دارد و برخی از آنها میوههایی دارند که میتوان خورد (جرار، 2010م، ص164). 8 این بیت با «عجیز» نیز آمده و به این معناست «زن سلیطهای که سوگند میخورد هنگامی که من سوگند میخورم؛ مثل ماری که در درخت «حماط» منزل کرده و شناخته شده است» (طبری، 1420ق، ج21، ص54) 9 «عنانها بر پشت شتر حضرموتی همچون پیچوتاب خوردن مار در بیابانی که گیاه «بیدانجیر» در آن روییده باشد، به هم میپیچند» (عسگری، 1389ش، ص204). | ||
مراجع | ||
قرآن کریم ترجمۀ محمدمهدی فولادوند ابراهیم، احمد شوقی (2012م)، موسوعة عالم الإنسان فی ضوء القرآن و السنة، مصر: دارالنهضة. ابن أثیر، مجدالدین (1399ق)، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، بیروت: المکتبة العلمیة. ابن درید، محمد بن حسن (1987م)، جمهرة اللغة، تحقیق رمزی منیر بعلبکی، بیروت: دار العلم للملایین. ابن سینا، بوعلی (بیتا)، القانون فی الطب، تحقیق محمد أمین الضناوی، بیجا، بینا. ابن عاشور، محمد بن طاهر (1984ق)، التحریر و التنویر، تونس: الدار التونسیة. ابن فارس، احمد (1399ق)، معجم مقائیس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، بیجا، دارالفکر. ابن منظور، محمد بن مکرم (1414ق)، لسان العرب، بیروت: دارصادر، چاپ سوم. ابن نفیس، علی بن أبی حزم (1387ش)، الشامل فی الصناعة الطبّیة، تحقیق یوسف زیدان، تهران: مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل. ابوحیان، محمد بن یوسف (1420ق)، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت: دارالفکر. آلوسی، محمود (1415ق)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دارالکتب العلمیة. برقعی، حسین (1387ش)، ادویه قلبیه بوعلی سینا، تهران: نی. بلخی، مقاتل بن سلیمان (1423ق)، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت: إحیاء التراث. بیرونی، ابوریحان (1358ش)، صیدنه، ترجمۀ ابوبکر کاسانی، تهران: شرکت افست. جرار، دلال یوسف (2010م)، لتکونی أجمل، بیجا، عالم الثقافة. جندل، جاسم محمد (1971م)، أمراض العصر، بیروت- لبنان: دارالکتب العلمیة. جندی، علی (1412ق)، فی التاریخ الأدب الجاهلی، بیجا، دارالتراث الأول. جوهری، اسماعیل بن حماد (1407ق)، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، بیروت: دار العلم للملایین. حمیرى، نشوان بن سعید (1420ق)، شمس العلوم ودواء کلام العرب من الکلوم، تحقیق حسین عمری، بیروت – لبنان: دارالفکر المعاصر. خسروی، مهدی (1376ش)، گیاهان دارویی، تهران: محمد. درویش، محیالدین (1415ق)، اعراب القرآن و بیانه، سوریه: دار الارشاد. دغیم، بتول (2015م)، «أین توجد شجرة الزقوم»، http://mawdoo3،com، 05/01/97. دهخدا، علیاکبر (1388ش)، گزیده امثال و حکم، به کوشش محمد دبیر سیاقی، بیجا، شرکت کتاب. دیدیه، چارلز (1422ق)، رحلة إلی الحجاز، ریاض: دارالفیصل الثقافیة. دینوری، عبدالله بن مسلم (1423ق)، الشعر و الشعراء، بیروت- لبنان: دار الارقم بن ابی الارقم. رازی، فخرالدین (1420ق)، مفاتیح الغیب، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم. زرگری، علی (1347ش)، گیاهان دارویی، بیجا، امیرکبیر. زمخشری، محمود بن عمرو (بیتا)، الفائق فی غریب الحدیث والأثر، تحقیق علی محمد البجاوی، لبنان: دار المعرفه. ________________ (1407ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت: دارالکتاب العربی. سلطان، محمدمیرزا (1364ش)، سفرنامه سیف الدول، تهران: نی. سید بن قطب، ابراهیم (1412ق)، فی ظلال القران، بیروت - قاهرة: دارالشروق. سیدی، علی رئیس (1355ش)، مرآة الممالک، ترجمۀ محمود تفضلی، تهران: فرهنگ ایران. شربینی، محمد بن احمد (1285ق)، السراج المنیر فی الاعانة علی معرفة بعض معانی کلام ربنا الحکیم الخبیر، قاهره: بولاق. شنوانی، محمد (1417ق)، النباتات المستخدمة فی الطب الشعبی السعودی، ریاض: مدینة الملک عبدالعزیز للعلوم و التقنیة. شیبانی، احمد بن محمد (1416ق)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، تحقیق احمد محمد شاکر، قاهره: دارالحدیث. صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباس (بیتا)، المحیط فی اللغة، بیجا، بینا. طباطبایی، سید محمدحسین (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. طبری، محمد بن جریر (1420ق)، جامع البیان فی تأویل القرآن، تحقیق أحمد محمد شاکر، بیجا، موسسه الرسالة. طریحی، فخرالدین (1375ش)، مجمع البحرین، تهران: مرتضوی. عسگری، انسیه (1389ش)، «معناشناسی نوین از واژه شیطان»، پژوهشهای قرآنی، 16(64)، ص 204. عمر، احمد مختار (1429ق)، معجم اللغة العربیة المعاصرة، بیجا، عالم الکتب. غامدی، ابراهیم(2008م)، «نبات الزقوم»،http://www،thomala،com ، 06/12/96. فاروقی، محمد اقتدار حسین (1387ش)، گیاهان در قرآن، ترجمۀ احمد نمایی، مشهد: پژوهشهای اسلامی. فراهیدی، خلیل بن احمد (1410ق)، کتاب العین، قم: هجرت، چاپ دوم. فیروزآبادى، محمد بن یعقوب (1426ق)، القاموس المحیط، تحقیق التراث فی مؤسسة الرسالة، بیروت – لبنان: مؤسسة الرسالة. قاسمی، محمد (1418ق)، محاسن التأویل، تحقیق محمد باسل عیون السود، بیروت: دار الکتب العلمیة. قرشی، علیاکبر (1371ش)، قاموس قرآن، تهران: دارالکتب الإسلامیة. قرطبی، محمد بن احمد (1364ش)، الجامع لأحکام القرآن، تهران: ناصرخسرو. قشاش، محمد (1427ق)، النبات فی جبال السراة و الحجاز، مدینه: سروات. قنوجی، محمد (1412ق)، فتح البیان فی مقاصد القرآن، بیروت: المکتبة العصریّة. ________ (1398ق)، یقظة اولی الاعتبار مما ورد فی ذکر النار وأصحاب النار، قاهره: مکتبة عاطف - دار الأنصار. گرامی، بهرام (1386ش)، گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی، تهران: سخن. ماتریدی، ابومنصور (1426ق)، تفسیر الماتریدی، تحقیق مجدی باسلوم، بیروت - لبنان: دار الکتب العلمیة. مبارکفوری، محمد (بیتا)، تحفه الأحوذی بشرح جامع الترمذی، بیروت: دارالکتب العلمیة. محمدی آشنانی، علی (1389ش)، درسنامۀ شناخت عربستان، تهران: مشعر. مصطفوی، حسن (1360ش)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: ترجمه و نشر کتاب. میرابزاده اردکانی، مهران (1389ش)، «امور طبیعیه و ارکان در مکتب طب ایرانی»، فصلنامۀ طب سنتی اسلام و ایران، 1(4)، صص315-323. میرحیدر، حسین (1375ش)، معارف گیاهی: کاربرد گیاهان در پیشگیری و درمان بیماریها، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. نعمانی، سراجالدین (1419ق)، اللباب فی علوم الکتاب، تحقیق عادل أحمد عبد الموجود، بیروت - لبنان: دار الکتب العلمیة. یاسوف، احمد (1419ق)، جمالیات المفردة القرآنیة، دمشق: دارالمکتبی. یونس، ایاد عبدالقادر (2013م)، موسوعة الطب البدیل، موصل: دار الکتب و الوثائق الوطنیة. Cassidy, Tony (1997). Environmental Psychology. New York: Psychology Press. Dilmen, Nevit (2013). "Nerium Oleander Zakkum". http://commons.wikimedia.org. Duke, James A. (1929). Duke's Handbook of Medical Plants of the Bible. London- New York: CRC Press. Flynn-Burhoe, Maureen (2009)."Mapping Metaphors: A Thorny Path". https:// oceanflynn.wordpress.com/tag/tree-of-zaqqum. Iwu, Maurice M. (1993). Handbook of African Medicinal Plants. CRC Press. -65 Mandaville, James p. (2011). Bedouin Ethnobotany: Plant Concepts and Uses in a Desert Pastoral World. University of Arizona Press. Musselman, Lytton John (2003)." Trees in the Koran and the Bible". Unasylva English ed 54(213). Quattrocchi, Umberto (2012). CRC World Dictionary of Medicinal and Poisonous Plants. Boca Raton: CRC Press. Stuckey, Barb (2012). Taste: Surprising Stories and Science About Why Food Tastes Good. New York: Simon and Schuster. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 7,844 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 487 |