تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,652 |
تعداد مقالات | 13,408 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,253,393 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,089,877 |
بررسی تأثیر همزمان حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی بر کیفیت سود با نقش میانجی ساختار سرمایه و عملکرد مالی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدیریت دارایی و تامین مالی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 7، شماره 1 - شماره پیاپی 24، فروردین 1398، صفحه 83-102 اصل مقاله (975.64 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/amf.2018.111931.1274 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد رمضان احمدی* 1؛ عبدالمجید آهنگری2؛ حمیدرضا حاجب3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار، گروه حسابداری، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار، گروه اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی دکتری، گروه حسابداری، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف: کیفیت سود از ویژگیهای مهم گزارشهای مالی است که بر تخصیص بهینۀ منابع تأثیر میگذارد؛ زیرا سود یکی از ورودیهای اصلی الگوهای ارزیابی سرمایهگذاران و تحلیلگران محسوب میشود. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر همزمان حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی بر کیفیت سود حسابداری با استفاده از الگویابی ساختاری است. روش: به این منظور اطلاعات شرکتها در فاصلۀ زمانی دهساله از 1385 تا 1394 بررسی و 700 سال - شرکت انتخاب شد. برای تحلیل دادهها از الگویابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) و نرمافزار Smart-PLS استفاده شده است. نتایج: نتایج پژوهش نشان میدهد حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی بهطور مستقیم و غیرمستقیم (ازطریق متغیر میانجی عملکرد مالی) بر کیفیت سود تأثیر مثبت معنادار دارند؛ اما ازطریق متغیر میانجی ساختار سرمایه، بهطور معناداری تأثیر منفی میگذارند. بهعلاوه یافتهها نشاندهندۀ این است که تأثیر مستقیم حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی بر کیفیت سود، قویتر از تأثیر غیرمستقیم آنهاست. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کیفیت سود؛ حاکمیت شرکتی؛ کیفیت حسابرسی؛ ساختار سرمایه؛ معادلات ساختاری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه. هدف اولیۀ حسابداری، فراهمکردن اطلاعات مفید برای سرمایهگذاران با هدف پیشبینی عملکرد واحد اقتصادی است. گزارش سود، منبع اولیه برای تصمیمگیری سرمایهگذاران، مدیران و تحلیلگران است که برای محاسبۀ مالیات، ارزیابی عملکرد شرکت، مدیریت توزیع سود، مدیریت واحد اقتصادی و سایر موارد استفاده میشود. بهعلاوه، بهدلیل اینکه ارزش یک شرکت با سودهای حال و آیندهاش مرتبط است، تعیین سود اهمیت بسزایی دارد (هیئت استانداردهای حسابداری مالی، 2003). بهدنبال وقوع بحرانهای مالی پیدرپی و ورشکستگی شرکتهای بزرگ در سالهای اخیر، دربارۀ کیفیت گزارشگری مالی تردید شده و انگشت اتهام بهسوی گزارشگری مالی نشانه رفته است؛ زیرا مدیران شرکتها با استفاده از روشهای مختلف حسابداری و عواملی از قبیل قضاوت، تخصیص و برآورد میتوانند گزارشهای مالی و سود را دستکاری کنند؛ بنابراین، استفادهکنندگان از صورتهای مالی ناگزیرند کیفیت سود گزارششده توسط واحدهای اقتصادی را ارزیابی کنند تا از میزان اطمینان به این رقم اطلاع یابند؛ زیرا گرفتن تصمیم نادرست بهسبب اطلاعات ناکافی و ناصحیح موجب میشود تسهیم منابع بهصورت ناعادلانه انجام شود و رفاه اقتصادی و اجتماعی در جامعه محقق نشود. کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران، دنبال سازوکارهای مؤثریاند که بتواند رفتار فرصتطلبانه و سودجویانۀ مدیران را محدودتر کند تا کیفیت گزارشگری مالی بهبود یابد و سرمایهگذاران بیشتری بهسمت بازار سرمایه گرایش پیدا کنند. تا به حال پژوهشهای متعددی دربارۀ کیفیت سود انجام شده است. بخشی از مبانی مربوط به کیفیت سود، چگونگی محاسبۀ کیفیت سود را بررسی کرده است. حاصل این پژوهشها، ارائۀ الگوهایی متنوع و متفاوت برای محاسبۀ کیفیت سود بوده است. طیف وسیعی از پژوهشهای انجامشده دربارۀ کیفیت سود، تأثیر عوامل مختلف بر کیفیت سود را بررسی کرده است. بررسی پژوهشها نشان میدهد عواملی نظیر حاکمیت شرکتی (برگستاهلر[1] و دیچو[2]، 1997؛ ماتسوموتو[3]، 2002)، کیفیت حسابرسی (لین[4] و وانگ[5]، 2010؛ اشلمن[6] و گو [7]، 2014)، عملکرد مالی (دویل[8]، جی[9] و مکوی[10]، 2007؛ چان[11]، چان، جگادیش[12] و لکنیشوک[13]، 2006) و ساختار سرمایه (الزوبی[14]، 2018؛ باسیونی[15]، سلیمان[16] و رجب[17]، 2016) میتواند بر کیفیت سود مؤثر باشد. ازطرف دیگر، حاکمیت شرکتی بر عملکرد مالی (گامپرز[18]، ایشی[19] و متریک[20]، 2003) و ساختار سرمایه (رهنمایرودپشتی و اصلانی، 2008) تأثیر دارد. کیفیت حسابرسی نیز بر عملکرد مالی (بای[21] و چویی[22]، 2012) و ساختار سرمایه (باتیا[23]، علی[24]، بلاچندران[25] و جوردی[26]، 2015) اثرگذار است. برگستاهلر و دیچو (1997) دریافتند که سرمایهگذاران شرکتهای دارای مالکان متعدد و بدون سهامداران عمده به جای پردازش دقیق اطلاعات موردنیاز خود، بر معیارهای کمهزینهای مانند شاخصهای مبتنی بر سود اتکا میکنند. آنان معتقدند هرچه تعداد سهامداران جزء یک شرکت بیشتر باشد، احتمال اتکا بر شاخصهای سادۀ سود افزایش مییابد. درنتیجه، اتکا بر شاخصهای سود سبب افزایش احتمال مدیریت سود میشود. بهعلاوه، در شرکتهای دارای سهامداران متعدد و متنوع در مقایسه با شرکتهای دارای سهامداران عمده، احتمال انجام مدیریت سود بیشتر است. لین و وانگ (2010) بـرای انـدازهگیـری کیفیت حسابرسی از سه معیار اندازۀ حسـابرس، تخصـص و دورۀ تصدی حسابرس استفاده کردنـد و دریافتند که این معیارها رابطۀ منفی با مدیریت سود دارند. دویل و همکاران (2007) به این نتیجه رسیدند که شرکتهای دارای عملکرد ضعیف، از رویههای حسابداری برای بهبود سود شرکت استفاده میکنند؛ بنابراین، کیفیت سود پایینی دارند. بهطور خاص عملکرد ضعیف شرکت انگیزۀ مدیریت سود را فراهم میکند. نتایج پژوهش الزوبی (2018) نشان میدهد کیفیت حسابرسی و اهرم مالی پایین، قابلیت و توانایی مدیریت سود را کاهش و کیفیت گزارشگری مالی را افزایش میدهد. همینطور بدهی زیاد، ریسک مدیریت سود را افزایش میدهد. گامپرز و همکاران (2003) بیان میکنند که ساختار حاکمیت شرکتی مناسب بر عملکرد شرکت و ارزش بازار آن تأثیر مثبت دارد. رهنمایرودپشتی و اصلانی (2008) به این نتیجه دست یافتند که با افزایش تمرکز مالکیت، بهطور معناداری بر میزان تأمین مالی ازطریق بدهی افزوده میشود؛ یعنی طبق قاعدۀ کلی، سهامداران اکثریت در ایران هم نمیخواهند با آوردن شرکای جدید کنترل خود را بر شرکت از دست بدهند. بای و چویی (2012) ارتباط میان تخصص حسابرس در صنعت و کارآیی سرمایهگذاری را بین شرکتهای خدماتی بررسی کردند. نتایج بهدستآمده نشاندهندۀ این بود که تخصــص حســابرس در صــنعت بــا کــارآیی سرمایهگذاری ارتباط مثبتی دارد. بهاتیا و همکاران (2015) رابطۀ بین حقالزحمۀ حسابرسی (معیار کیفیت حسابرسی) و نسبت بدهی را بررسی کردند. نتایج نشاندهندۀ این بود که شرکتهای با حقالزحمۀ حسابرسی بیشتر، نسبت بدهی بالاتری دارند. پژوهشهای پیشین تأثیر متغیرهای گفتهشده بر کیفیت سود را بهصورت موردی و انفرادی بررسی کردهاند و هیچکدام تأثیر همزمان حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی بر کیفیت سود و نقش میانجی عملکرد مالی و ساختار سرمایه را لحاظ نکردهاند. پژوهش حاضر، با توجه به عوامل مؤثر بر کیفیت سود شرکت شامل حاکمیت شرکتی، کیفیت حسابرسی، ساختار سرمایه و عملکرد مالی، بهدنبال یافتن پاسخی برای این سؤالات است: روابط بین این متغیرها به چه صورت است؟ رابطۀ بین کیفیت سود با حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی چگونه است؟ آیا ساختار سرمایه و عملکرد مالی بر رابطۀ بین کیفیت سود با حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی تأثیر دارد؟ میزان و جهت اثر هر یک از متغیرها بر کیفیت سود چگونه است؟ آیا میتوان الگویی ارائه کرد که در بورس اوراق بهادار تهران، کیفیت سود را با استفاده از اطلاعات شرکتها تبیین کند؟ درواقع، نوآوری آن در این است که با استفاده از عوامل داخلی شرکت که بر کیفیت سود مؤثر است، الگویی ارائه دهد که میزان و جهت اثر هر یک از عوامل را نشان دهد. در این زمینه بهطور همزمان، مسیرهای مستقیم و غیرمستقیمی را واکاوی میکند که بر حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی بر کیفیت سود تأثیر میگذارند. برای اندازهگیری هر یک از عوامل نیز چندین شاخص در نظر گرفته شده است. از آنجا که در اندازهگیری کیفیت سود اجماع نظری وجود ندارد، بهطور همزمان از معیارهای مبتنی بر حسابداری (پایداری و ارزش پیشبینیکنندگی سود) و معیارهای مبتنی بر بازار (صادقانهبودن و بهموقعبودن سود) استفاده شده است.
مبانی نظری. در تعریف مفهوم کیفیت سود به دو ویژگی برای تعیین کیفیت اشاره شده است: یکی سودمندی در تصمیمگیری و دیگری ارتباط بین کیفیت سود و سود اقتصادی؛ یعنی کیفیت سود بالا، نشاندهندۀ مفیدبودن اطلاعات سود برای تصمیمگیری استفادهکنندگان و مطابقت بیشتر آن با سود اقتصادی است (شیپر[27] و وینسنت[28]، 2003). کاهش کیفیت سود به این معناست که سود گزارششده از نتیجۀ عملکرد واحد اقتصادی متفاوت است. در چنین شرایطی محتوای اطلاعاتی سود کاهش مییابد و استفادهکنندگان کمتر میتوانند در الگوهای تصمیمگیری خود به این عنصر مهم صورتهای مالی تکیه کنند (نوروش، مشایخی و برقعی، 2009). در پژوهشهایی که عوامل تعیینکنندۀ کیفیت سود را بررسی میکنند، عوامل مؤثر نقش متغیر مستقل و کیفیت سود نقش متغیر وابسته را دارد. اگرچه عوامل مؤثر بر کیفیت سود بسیار متنوعاند، عوامل داخلی شرکت از قبیل حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی بهمنزلۀ متغیرهای مستقل و عملکرد مالی و ساختار سرمایه بهمنزلۀ متغیرهای میانجی بررسی شده است. دستیابی به سودهای باکیفیت، به سازوکارهای اجرایی مناسب نیازمند است که یکی از مهمترین آنها نظام حاکمیت شرکتی است. نظام حاکمیت شرکتی، زندگی بلندمدت شرکت را هدف قرار میدهد و سعی دارد از منافع سهامداران در مقابل مدیران پشتیبانی کند و مانع از انتقال ناخواستۀ ثروت میان گروههای مختلف و تضییع حقوق عموم و سهامداران جزء شود (بولو، 2007). یکی از سازوکارهای حاکمیت شرکتی، مدیران غیرموظف عضو هیئتمـدیره است که نسـبت بـه سایر اعضا، انگیزۀ قویتری برای نظارت بر کار مـدیران اجرایـی و فراینـد گزارشـگری مـالی دارند. نظارت بهتر بر کار مدیران اجرایی بـه حفظ و ارتقـای شـهرت کـاری اعضـای غیرموظـف هیـئتمـدیره کمـک میکند (پیسنل[29]، پاپ[30] و یانگ[31]، 2005). سهامداران نهادی و تمرکز سهامداران نیز سازوکار دیگر حاکمیت شرکتی است. سهامداران بزرگ اختیار فروش سرمایهگذاریهایشان را دارند؛ ولی بزرگی اندازۀ سـرمایۀ آنها بـهحـدی اســت کــه ســهام در اختیارشــان بــدون تأثیرگذاشتن بر قیمتهای سـهام و کـاهش ارزش آنها فروختنی نیست؛ بنابراین، آنها مجبورند راهبرد بلندمدتی را بپذیرند و همین مسئله سبب انگیـزۀ بیشـتر آنها برای نظارت فعالانۀ مدیر میشود. بهعلاوه، سهامداران بزرگ نسـبت بـه سـهامداران کوچـک، توانــایی ببیشتری بــرای ارزیــابی دقیقتــر و کــاراتر صورتهـای مـالی دارنـد؛ زیرا بیشتر آنها از میان سرمایهگذاران نهـادی و سـازمانهـا و شـرکتهای بــزرگاند کــه امکانــات بهتری را در اختیــار دارند (جانگ[32] و ون[33]، 2002). ماتسوموتو (2002) به این نتیجه رسید که شرکتهایی که عمدۀ سهام آنها به سرمایهگذاران نهادی متعلق است، با احتمال بیشتری از مدیریت سود برای دستیابی به شاخص از پیش تعیینشده (سود) استفاده میکنند. بوشی[34] (1998) معتقد است احتمال انجام مدیریت سود در شرکتهایی که مالکیت بهطور عمده به سرمایهگذاران نهادی متعلق است، در مقایسه با شرکتهای دیگر بیشتر است. حاکمیت شرکتی بر عملکرد مالی و ساختار سرمایه نیز تأثیر دارد. افزایش ضریب اطمینان فعالیتهای شرکت و سیاستهای مدیریت در راستای منافع سهامداران و سایر ذینفعان، از اهداف حاکمیت شرکتی است؛ بنابراین، میتوان انتظار داشت بین سازوکارهای حاکمیت شـرکتی و عملکرد شرکتها رابطۀ معناداری وجود داشته باشد. نوی[35] (2002) بیان میکند که مالکان نهادی یکی از سازوکارهای حاکمیت شرکتیاند که ازطریق نظارت بر عملکرد و کنترل غیرمستقیم شرکت، نقش کلیدی در حداقلکردن تضادهای نمایندگی ایفا میکنند. چنین تمرکزی میتواند بهدلیل دسترسی به اطلاعات محرمانه، موجب عدم تقارن اطلاعاتی بین آنها و سهامداران کوچکتر شود. براون[36] و کایلر[37] (2006) و دیتمیر[38] و مارتاسمیت[39] (2007) دریافتند که شرکتهای دارای سازوکارهای حاکمیت شرکتی قویتر، عملکرد بهتر و ارزش بازار بالاتری دارند. آگهیاسکویی و ملکی (2014) به این نتیجه رسیدند که بین تمرکز مالکیت و عملکرد رابطۀ معناداری وجود ندارد؛ ولی رابطۀ ضعیفی بین سهامداران نهادی و عملکرد وجود دارد. رضایی و محمدزاده (2018) دریافتند که حاکمیت شرکتی تأثیر معناداری بر عملکرد و ارزش شرکت دارد. بریلسفورد[40]، اولیور[41] و پوا[42] (2002) با استفاده از چهارچوب نظری نمایندگی رابطۀ بین ساختار سرمایه و ساختار مالکیتی را بررسی کردند. آنها دریافتند که رابطۀ مثبتی بین سهامداران عمده و اهرم مالی وجود دارد. درواقع، سهامدارن اکثریت تمایلی ندارند تا با آوردن شرکای جدید، کنترل خود را بر شرکت از دست بدهند. حسابرسـان برای حفظ منـافع سـهامداران در مقابل تحریفها و اشتباههای بااهمیـت صـورتهای مالی مــیتواننــد بــا بهبود کیفیــت حسابرســی، اعمال مدیریت سود را کشـف و مدیران را به بهبود کیفیت سود وادار کنند (نمازی، بایزیدی و جبارزادهکنگرلویی، 2011). کیفیت حسابرسـی کـه تعیــینکننــدۀ عملکــرد حسابرســی اســت، تــابع عوامــل متعددی از قبیل اندازۀ مؤسسۀ حسابرسی، تخصص و دورۀ تصدی حسابرس است. مؤسسات حسابرسی بزرگتر، خدمات حسابرسی را با کیفیت بیشتری ارائه میکنند؛ زیرا بهدنبال حفظ و بهبود شهرت خود هستند و هیچ نگرانی بابت ازدستدادن مشتریان خود ندارند. همینطور بهدلیل دسترسی بیشتر به منابع و امکانات برای آموزش حسابرسان خود، خدمات باکیفیتتری ارائه میدهند. دورۀ تصدی کوتاه نیز ممکن است ریسک بالاتر شکست حسابرسی را بهدنبال داشته باشد؛ زیرا حسابرسانی که تجربهای کم و دانشی ناکافی از فعالیت صاحبکار دارند، مجبور میشوند بیشتر به برآوردهای صاحبکار اتکا کنند. حسابرسان متخصص در صنعت نسبت به حسابرسان غیرمتخصص، با احتمال بیشتری میتوانند گزارشگری گمراهکننده و موارد غیرقانونی را بهویژه در سالهای ابتدایی حسابرسی کشف کنند (گول[43]، فانگ[44] و جاگی[45]، 2009). یافتههای پژوهش اشلمن و گو (2014) نشان داد بین صرف حقالزحمۀ حسابرسی و احتمال استفادۀ مدیران از اقلام تعهدی اختیاری در راستای مدیریت سود رابطۀ منفی وجود دارد. صالحی، بزرگمهریان و امینی (2016) نیز به این نتیجه رسیدند که اندازه و تخصص حسابرس با پایداری سود ارتباط مثبت معناداری دارد؛ اما تداوم تصدی حسابرس رابطۀ معناداری با پایداری سود ندارد. بندریان، وحیدیالیزئی و مقصودی (2018) دریافتند که کیفیت حسابرسی سبب کاهش مدیریت سود میشود. بذرافشان و عارفمنش (2014) به این نتیجه رسیدند که تغییر حسابرس در سال قبل از ورشکستگی موجب کاهش سود میشود؛ ولی اندازۀ حسابرس تأثیری بر مدیریت سود ندارد. ازطرف دیگر، کیفیت حسابرسی میتواند بر ساختار سرمایه و عملکرد مالی تأثیرگذار باشد. حسابرسی صورتهای مالی اثرات منفی جدایی مالکیت از مدیریت را بهوسیلۀ کاهش عدمتقارن اطلاعاتی بین کاربران و تهیهکنندگان صورتهای مالی کاهش میدهد؛ بنابراین، حسابرسی با کیفیت مطلوب میتواند موجب هماهنگی بیشتر میان مدیران و سرمایهگذاران و اعتباردهندگان شود و بر ساختار سرمایه تأثیر بگذارد (ایتونن[46]، 2010). بروی[47] و ویل[48] (2008) دریافتند که رابطۀ بین انتخاب مؤسسۀ حسابرسی با کیفیت بالا و اهرم شرکت در کشورهای مختلف بهطورچشمگیری متفاوت است. نتایج پژوهش علویطبری و هاشمیان (2011) نشان میدهد کیفیت حسابرسی بر نسبت بدهی شرکتها تأثیر معناداری ندارد. بادآورنهندی و تقیزادهخانقاه (2014) به این نتیجه رسیدند که بین کیفیت حسابرسی و کارآیی سرمایهگذاری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. بدین ترتیب، بهبود کیفیت حسابرسی با کاهش عدمتقارن اطلاعاتی و برطرفکردن مشکلات نمایندگی سبب افزایش کارآیی سرمایهگذاری میشود. صالحی، موسویشبیری و سدیرنوغانی (2014) دریافتند که حقالزحمۀ حسابرسی با شاخصهای عملکرد مالی رابطۀ معناداری ندارد. تأثیر ساختار سرمایه بر کیفیت سود را میتوان از دو دیدگاه بررسی کرد: دیدگاه اول بیان میکند که با افزایش سطح بدهی کیفیت سود افزایش مییابد؛ زیرا اعتباردهندگان برای اعطای اعتبار، صورتهای مالی حسابرسیشده را درخواست میکنند و هرچه کیفیت اطلاعات ارائهشده بالاتر باشد، اعطای اعتبار راحتتر صورت میگیرد؛ بنابراین، از این طریق کنترل چشمگیری بر اعتبارگیرندگان اعمال میکنند و سبب ارائۀ اطلاعات دقیق و باکیفیت از سوی آنها میشوند. دیدگاه دوم بیانگر آن است که مدیران برای دریافت اعتبار تمایل دارند اطلاعات مالی شرکت را دستکاری کنند و وضعیت مالی مطلوبتری را به نمایش بگذارند. درنتیجه با افزایش سطح بدهی، کیفیت اطلاعات کاهش مییابد (امیری و محمدیخورزوقی، 2013). بیتی[49] و وبر[50] (2003) اثر شروط قراردادهای بدهی بانکی را بر انتخاب رویههای حسابداری یک شرکت بررسی کردند. آنها دریافتند هنگامی که قراردادهای بدهی بانکی تغییر روش حسابداری را مجاز میداند، احتمال بیشتری وجود دارد که وامگیرندگان تغییراتی در جهت افزایش سود ایجاد کنند. هرچند هنگامی که هزینههای موردانتظار تخطی از شروط قرارداد بدهی پایینتر است، این تغییرات کاهش مییابد. براساس نتایج پژوهش بارتو[51] (1993) شرکتها به کمک سود حاصل از فروش داراییها، نوسان سود را کاهش میدهند تا شرایط مندرج در قرارداد بدهی را به دست آورند. باسیونی و همکاران (2016) به این نتیجه رسیدند که اهرم مالی شرکت رابطۀ مثبت معناداری با مدیریت سود دارد. عملکرد مالی میتواند بر کیفیت سود تأثیر بگذارد. چان و همکاران (2006) بیان میکنند که ضعف در عملکرد شرکتها سبب کاهش کیفیت سود میشود. انصاری، نداپور و شیرزاد (2013) دریافتند که عملکرد شرکت هم با مدیریت واقعی سود و هم با سطح کلی مدیریت سود رابطۀ معکوس و معناداری دارد؛ یعنی هرچه عملکرد شرکت بهبود یابد مدیریت سود کاهش مییابد. این در حالی است که برخی پژوهشگران نظیر دیآنجلو[52]، دیآنجلو و اسکینر[53] (1994) معتقدند عملکرد ضعیف بلندمدت یک شرکت میتواند فرصتهای مدیریت سود را مخدوش کند. براساس مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش، الگوی مفهومی روابط بین متغیرهای پژوهش را میتوان به شرح شکل (1) ترسیم کرد. روابط بین متغیرهای موجود در شکل (1)، روابطی ساختاریاند که با نظریه و پیشینۀ پژوهش تأیید و پشتیبانی میشوند. هدف پژوهش حاضر الگویابی ساختاری روابط بین متغیرهای مزبور است؛ بنابراین، از الگویابی معادلات ساختاری برای تبیین روابط بین متغیرها استفاده میشود. تمام متغیرهای موجود در الگوی مفهومی شکل (1)، از نوع متغیرهای پنهان[54] هستند که برای اندازهگیری هر یک از آنها باید شاخص یا الگوی اندازهگیری معرفی کرد. برای اندازهگیری هر متغیر پنهان، چندین متغیر آشکار[55] یا الگوی اندازهگیری تعریف شده است. هر الگوی معادلات ساختاری، از یک الگوی ساختاری و چندین الگوی اندازهگیری تشکیل میشود. بخش ساختاری ارتباط بین متغیرهای پنهان را نشان میدهد و الگوی اندازهگیری، نحوۀ ارتباط متغیرهای پنهان و متغیرهای آشکار (شاخصهای) آنان را منعکس میکند.
شکل (1) الگوی مفهومی پژوهش فرضیههای پژوهش عبارتاند از: فرضیۀ 1: حاکمیت شرکتی بر کیفیت سود حسابداری تأثیر مستقیم دارد. فرضیۀ 2: کیفیت حسابرسی بر کیفیت سود حسابداری تأثیر مستقیم دارد. فرضیۀ 3: حاکمیت شرکتی ازطریق عملکرد مالی بر کیفیت سود حسابداری تأثیر دارد. فرضیۀ 4: حاکمیت شرکتی ازطریق ساختار سرمایه بر کیفیت سود حسابداری تأثیر دارد. فرضیۀ 5: کیفیت حسابرسی ازطریق عملکرد مالی بر کیفیت سود حسابداری تأثیر دارد. فرضیۀ 6: کیفیت حسابرسی ازطریق ساختار سرمایه بر کیفیت سود حسابداری تأثیر دارد.
روش پژوهش. شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دورۀ زمانی 1385 تا 1394، بهمنزلۀ جامعۀ آماری بررسی شده است. سال مالی این شرکتها، سال منتهی به پایان اسفندماه هر سال است (برای خنثیکردن تأثیر چرخههای تجاری مؤثر بر عملکرد و وضعیت مالی شرکتها) که باید قبل از سال مالی 1385 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشند و جزء شرکتهای بیمهای، مالی و سرمایهگذاری و هلدینگها نباشند. براساس این معیارها 700 سال - شرکت شناسایی شد. پس از واردکردن دادههای خام در نرمافزارهای Excel و SPSS، متغیرهای پژوهش، استخراج و با استفاده از نرمافزار [56]Smart-PLS تجزیهوتحلیل نهایی انجام شد. برای الگویابی معادلات ساختاری در PLS، برازش الگوهای اندازهگیری (پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا)، برازش الگوی ساختاری (معیار Z، معیار R2 و معیار Q2) و برازش الگوی کلی (معیار[57] GOF) بررسی شد؛ سپس فرضیههای پژوهش (بارهای عاملی، ضرایب معناداری Z و ضرایب استانداردشدۀ مسیر) آزموده شد. در پایان، برای آزمودن تأثیر یک متغیر میانجی از آزمون سوبل[58] استفاده شد. جدول (1) متغیرهای پژوهش
یافتهها. مراحل الگویابی معادلات ساختاری شامل بررسی برازش الگو و آزمودن فرضیههاست. برازش الگوی اندازهگیری ازطریق پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا بررسی میشود. سنجش بارهای عاملی و پایایی ترکیبی نیز میتواند پایایی را بسنجد. ضریب بار عاملی بیشتر از 4/0 مناسب است (هولاند[77]، 1999). با توجه به جدول (2) ضرایب پایایی ترکیبی و میانگین واریانس استخراجی متغیرهای پنهان
میزان همبستگی متغیر پنهان با متغیرهای آشکار خود، ازطریق روایی همگرا بررسی میشود. معیار AVE نشاندهندۀ روایی همگراست. چنانچه مقدار AVE بیشتر از 5/0 باشد، روایی همگرا در سطح مناسبی است. این مقدار برای همۀ متغیرهای پنهان بهاستثنای متغیر پنهان کیفیت سود بالاتر از 5/0 است. در اینگونه موارد باید متغیری که کمترین بار عاملی را دارد حذف و دوباره مقدار AVE محاسبه و کنترل شود (داوری و رضازاده، 2014). همان گونه که در شکل (2) مشخص است، متغیر ارزش پیشبینیکنندگی سود کمترین بار عاملی را دارد؛ بنابراین، از الگو حذف و دوباره AVE محاسبه میشود که در جدول (2) ارائه شده است. شکل (3)، الگوی مفهومی پژوهش را پس از حذف متغیرهای آشکار (استقلال هیئتمدیره، دوگانگی وظیفۀ مدیرعامل، اندازۀ مؤسسۀ حسابرسی، نرخ بازده داراییها و ارزش پیشبینیکنندگی سود) نشان میدهد.
شکل (2) بار عاملی متغیرهای آشکار پژوهش قبل از اصلاح الگو
شکل (3) بار عاملی متغیرهای آشکار پژوهش پس از اصلاح الگو
روایی واگرا، دو مطلب را بررسی میکند: مورد اول، مقایسۀ میزان همبستگی بین متغیرهای آشکار با متغیر پنهان مربوط به آن در مقابل همبستگی آنها با سایر متغیرهای پنهان؛ مورد دوم، مقایسۀ میزان همبستگی یک متغیر پنهان با متغیرهای آشکارش در مقابل همبستگی آن با سایر متغیرهای پنهان (فورنل[78] و لارکر[79]، 1981). جدول (3) بار عاملی متغیرهای آشکار پژوهش برای بررسی روایی واگرا
همانگونه که در جدول (3) مشخص است، همۀ متغیرهای آشکار مربوط به هر یک از متغیرهای پنهان همبستگی بیشتری نسبت سایر سازهها دارند. برای مثال، تمرکز مالکیت و سرمایهگذاران نهادی که متغیرهای آشکار مربوط به متغیر پنهان حاکمیت شرکتیاند، در سطر مربوط به آن بیشترین مقدار را به خود اختصاص دادهاند (مورد اول). برای بررسی مورد دوم نیز از ماتریس ارائهشده توسط فورنل و لارکر (1981) استفاده میشود. با توجه به جدول (4)، از آنجا که که قطر اصلی، بیشترین مقدار (جذر AVE) را در هر ستون به خود اختصاص داده است، میتوان گفت متغیرهای پنهان تعامل بیشتری با متغیرهای آشکار خود دارند تا با متغیرهای پنهان دیگر (هنسلر[80]، رینگل[81] و سینکوویس[82]، 2009). با توجه به نتایج مورد اول و دوم روایی الگو در حد مناسبی است. جدول (4) ماتریس فورنل و لارکر برای بررسی روایی واگرا
پس از برازش الگوی اندازهگیری، باید برازش الگوی ساختاری بررسی شود. در این زمینه از سه معیار استفاده میشود. مهمترین معیار، ضرایب معناداری z یا همان مقادیر t-values است. اگر مقادیر بیشتر از 96/1 باشند، در سطح اطمینان 95% و چنانچه بیشتر از 66/2 باشند در سطح اطمینان 1% معنادارند (داوری و رضازاده، 2014). شکل (4) نشان میدهد ضرایب معناداری همۀ مسیرها بیشتر از 96/1 است؛ بنابراین، همۀ مسیرها معنادار است. معیار دوم، ضرایب R2 مربوط به متغیرهای درونزای (وابسته) الگوست که نشاندهندۀ تأثیر یک متغیر برونزا بر یک متغیر درونزاست. مقادیر 19/0، 33/0 و 67/0 بهمنزلۀ مقدار ضعیف، متوسط و قوی R2، ملاک قرار میگیرد (محسنین و اسفیدانی، 2014). مطابق با شکل (3)، مقدار R2برای متغیرهای عملکرد مالی، ساختار سرمایه و کیفیت سود است. درواقع، این ضریب برای متغیرهای برونزا محاسبه نمیشود. مقدار R2 برای سازۀ عملکرد مالی 42/0، ساختار سرمایه 52/0 و کیفیت سود 69/0 محاسبه شده است که با توجه به مقدار ملاک، مناسببودن برازش الگوی ساختاری را تأیید میکند. معیار دیگری که قدرت پیشبینی الگو را میسنجد، Q2است. مقادیر 02/0، 15/0 و 35/0 به ترتیب نشاندهندۀ قدرت پیشبینی ضعیف، متوسط و قوی متغیر درونزاست (داوری و رضازاده، 2014). مقدار Q2 برای سازۀ کیفیت سود، عملکرد مالی و ساختار سرمایه به ترتیب برابر با 31/0، 22/0 و 31/0است؛ بنابراین، سازۀ کیفیت سود و ساختار سرمایه که به 35/0 نزدیک است، قدرت پیشبینی قوی الگو و سازۀ عملکرد مالی، قدرت پیشبینی متوسط الگو را نشان میدهد. در مجموع برازش مناسب الگوی ساختاری تأیید میشود. پس از اینکه برازش الگوی اندازهگیری و الگوی ساختاری تأیید شد، برازش کلی الگو با استفاده از معیار GOF بررسی میشود:
مقدار واریانس مشترک[83] از میانگین واریانس مشترک متغیرهای پنهان به دست میآید. با توجه به جدول (2)، مقادیر اشتراکی حاکمیت شرکتی، کیفیت حسابرسی، عملکرد مالی، ساختار سرمایه و کیفیت سود به ترتیب برابر با 86/0، 71/0، 57/0، 63/0 و 56/0 است. از طرف دیگر، مقدار R2 متغیرهای عملکرد مالی، ساختار سرمایه و کیفیت سود به ترتیب عبارتاند از: 42/0، 52/0 و 69/0. بدین ترتیب مقدار 6/0 برای GOF پژوهش به دست میآید. از آنجا که 01/0، 25/0 و 36/0 بهمنزلۀ مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF (محسنین و اسفیدانی، 2014) ملاک عمل قرار میگیرد، مقدار 6/0 نشاندهندۀ برازش کلی قوی الگوی پژوهش است. پس از تأیید برازش الگوی اندازهگیری، ساختاری و کلی پژوهش، فرضیههای پژوهش آزمون میشوند. با توجه به شکل (4)، ضرایب معناداری مسیرهای الگو بیشتر از 96/1 است. این مطلب نشاندهندۀ معناداربودن تأثیر مستقیم و غیرمستقیم (ازطریق متغیر میانجی عملکرد مالی و ساختار سرمایه) حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی بر کیفیت سود است. به عبارتی، هیچکدام از فرضیههای پژوهش را نمیتوان رد کرد.
شکل (4) ضرایب معناداری Z
برای آزمودن تأثیر یک متغیر میانجی از آزمون سوبل استفاده میشود. چنانچه مقدار Z-Value بهدستآمده از آزمون سوبل بیشتر از 96/1 باشد، میتوان معناداربودن تأثیر متغیر میانجی را در سطح اطمینان 95% تأیید کرد. با توجه به مقادیر نشان دادهشده در جدول (5)، همۀ مقادیر z از 96/1 بیشتر است؛ بنابراین، در سطح اطمینان 95% تأثیر متغیرهای میانجی تأیید میشود. جدول (5) مقادیر Z آزمون سوبل
نتایج بهدستآمده از آزمون فرضیهها، به تفکیک مسیرهای موجود در الگوی مفهومی پژوهش ارائه میشود: مقدار ضریب مسیر در فرضیۀ 1 معادل 59% و ضریب معناداری معادل 49/7 است؛ بنابراین، حاکمیت شرکتی با کیفیت سود همجهت است و به میزان 59% بهطور مستقیم (بدون متغیر میانجی) بر متغیر کیفیت سود تأثیر میگذارد. به عبارت دیگر، تقویت سازوکارهای حاکمیت شرکتی میتواند موجب بهبود کیفیت سود شود. حاکمیت شرکتی بهطور غیرمستقیم و ازطریق متغیر میانجی عملکرد مالی، به میزان 5% (196/0×231/0) بر متغیر کیفیت سود اثر میگذارد. به عبارتی، سازوکارهای حاکمیت شرکتی سبب افزایش و بهبود عملکرد مالی میشود و افزایش عملکرد مالی، افزایش کیفیت سود را بهدنبال خواهد داشت. حاکمیت شرکتی بهطور غیرمستقیم و ازطریق متغیر میانجی ساختار سرمایه، به میزان 24% (481/0×491/0) بر متغیر کیفیت سود تأثیر دارد. به عبارتی، سازوکارهای حاکمیت شرکتی سبب افزایش تأمین مالی ازطریق بدهی میشود که این امر، کاهش کیفیت سود را بههمراه خواهد داشت (بهدلیل وجود علامت منفی در مسیر ساختار سرمایه و کیفیت سود در شکل 3). طبق معیارهای مذکور، تأثیر مستقیم حاکمیت شرکتی بر کیفیت سود، از تأثیر غیرمستقیم آن و از مسیر متغیرهای میانجی قویتر است. با توجه به مقادیر z آزمون سوبل، متغیرهای میانجی بر رابطۀ بین حاکمیت شرکتی و کیفیت سود تأثیر معنادار دارند. مقدار ضریب مسیر در فرضیۀ 2، معادل 41% و ضریب معناداری معادل 46/5 است؛ بنابراین، کیفیت حسابرسی با کیفیت سود همجهت است و به میزان 41% بهطور مستقیم (بدون متغیر میانجی) بر متغیر کیفیت سود تأثیر میگذارد. به عبارت دیگر، با بهبود کیفیت حسابرسی، کیفیت سود نیز ارتقا مییابد. کیفت حسابرسی بهطور غیرمستقیم و ازطریق متغیر میانجی عملکرد مالی، به میزان 11% (231/0×479/0) بر متغیر کیفیت سود اثر میگذارد. به عبارتی، افزایش کیفیت حسابرسی موجب بهبود عملکرد مالی میشود که بهبود عملکرد مالی نیز موجب افزایش کیفیت سود خواهد شد. کیفیت حسابرسی بهطور غیرمستقیم و ازطریق متغیر میانجی ساختار سرمایه، به میزان 13% (481/0×267/0) بر متغیر کیفیت سود تأثیر دارد. به عبارتی، افزایش کیفیت حسابرسی سبب افزایش میزان بدهی و بهدنبال آن کاهش کیفیت سود میشود. طبق معیارهای مذکور، تأثیر مستقیم کیفیت حسابرسی بر کیفیت سود، از تأثیر غیرمستقیم آن و از مسیر متغیرهای میانجی قویتر است. با توجه به آزمون سوبل، متغیرهای میانجی بر رابطۀ بین کیفیت حسابرسی و کیفیت سود تأثیر معنادار دارند. در مجموع، حاکمیت شرکتی به میزان 40% (24/0- 5/0 + 59/0) و کیفیت حسابرسی به میزان 39% (13/0- 11/0 +41/0) بر کیفیت سود تأثیر مثبت دارند و میتوانند 69% (مقدار R2 از شکل 3) از کل واریانس (تغییرات) متغیر کیفیت سود را پیشبینی و تبیین کنند.
نتایج و پیشنهادها. هدف این پژوهش الگویابی ساختاری عوامل مؤثر بر کیفیت سود است. بدین منظور، حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی، متغیرهای مستقل، عملکرد مالی و ساختار سرمایه، متغیرهای میانجی و کیفیت سود متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. با توجه به نتایج بهدستآمده از آزمون فرضیهها، حاکمیت شرکتی قوی موجب بهبود کیفیت سود حسابداری میشود؛ یعنی وجود حاکمیت شرکتی قوی و مستحکم، رفتار فرصتطلبانه و سودجویانۀ مدیران را محدودتر میکند؛ بنابراین، کیفیت و توان اتکا به سود بهبود مییابد. نتیجۀ پژوهش با فرضیۀ نظارت همخوانی دارد؛ زیرا ساختارهای راهبردی قویتر سبب نظارت بیشتر میشود و درنتیجه کیفیت سود بهبود مییابد. مدیران شرکتهایی که مالکان متعدد دارند و سهامداران عمده ندارند، انگیزۀ بیشتری برای مدیریت سود دارند؛ زیرا هزینۀ پردازش اطلاعات برای سهامداران جزء، توجیه اقتصادی ندارد. درنتیجه، آنان مجبورند به اطلاعات سود و زیان گزارششده توسط مدیریت شرکتها اتکا کنند (بلک[84]، 1992). ازطرف دیگر، مالکان نهادی سرمایهگذاران حرفهای با اهداف بلندمدتاند. با توجه به حجم سرمایهگذاری و حرفهایبودن مالکان نهادی، حضور آنان موجب نظارت بر مدیریت میشود. این موضوع میتواند به جای تمرکز بر اهداف کوتاهمدت سودآوری، موجب توجه به حداکثرسازی ارزش بلندمدت شرکت شود (بارتو، رادکریشنان[85] و کرینسکی[86]، 2000)؛ بنابراین، حاکمیت شرکتی قوی میتواند بهبود کیفیت سود حسابداری را بهدنبال داشته باشد. نتایج نشان میدهد حاکمیت شرکتی قوی موجب بهبود عملکرد مالی میشود و بهبود عملکرد مالی بهبود کیفیت سود را بههمراه دارد. میتوان چنین نتیجهگیری کرد که شرکتهای دارای سازوکارهای حاکمیت شرکتی قویتر، عملکرد بهتر و ارزش بالاتری دارند و این امر از پایینبودن هزینههای نمایندگی نشئت میگیرد. ازطرف دیگر، شرکتهای دارای عملکرد ضعیف، از رویههای حسابداری برای بهبود سود شرکت استفاده میکنند؛ بنابراین، کیفیت سود پایینی دارند (دویل و همکاران، 2007). آزمون فرضیۀ چهارم نشان میدهد حاکمیت شرکتی ازطریق ساختار سرمایه میتواند موجب کاهش کیفیت سود شود. میتوان چنین استنباط کرد که سهامداران اکثریت نمیخواهند با آوردن شرکای جدید کنترل خود را بر شرکت از دست بدهند؛ بنابراین، به تأمین مالی ازطریق استقراض روی میآورند؛ یعنی حاکمیت شرکتی تأثیر مثبت بر ساختار سرمایه دارد. ازطرف دیگر، فرضیۀ بدهی پیشبینی میکند که اگر یک واحد تجاری برای دریافت وام با اعتباردهندگان قرارداد مبتنی بر ارقام حسابداری تنظیم کند، اعتباردهنده، محدودیتها و شرطهایی نظیر داشتن حد معینی از نسبت بدهی را برای آن واحد تعیین میکند. این موضوع سبب میشود مدیران از روشها و فنهای حسابداری استفاده کنند که سودها و داراییها را افزایش دهند تا نسبت بدهی کاهش یابد (واتس[87] و زیمرمن[88]، 1978)؛ بنابراین، مدیران فرصتطلب برای دستکاری سود در جهت کاهش احتمال نقض شروط قرارداد بدهی، انگیزه پیدا میکنند که این امر موجب تخریب کیفیت سود میشود. همین طور دریافت وام میتواند انگیزهای برای دستکاری سود باشد؛ زیرا اعتباردهندگان هنگام اعطای وام، به اطلاعات صورتهای مالی برای ارزیابی توان بازپرداخت وام اتکا میکنند. نتایج همسو با پژوهشهای برگستاهلر و دیچو (1997)، بریلسفورد و همکاران (2002)، گامپرز و همکاران (2003)، رهنمایرودپشتی و اصلانی (2008)، رضایی و محمدزاده (2018) و مخالف با پژوهشهای ماتسوموتو (2002) و بوشی (1998) است. نتایج پژوهش نشان میدهد کیفیت حسابرسی میتواند بهطور مستقیم و ازطریق متغیر میانجی عملکرد مالی، اثر مثبت بر کیفیت سود داشته باشد. بدین معنا که داشتن تخصص و دورۀ تصدی طولانیتر میتواند کیفیت حسابرسی را بالا ببرد؛ حسابرسان متخصص زیرا از دانش و شناخت بیشتری نسبت به سـایر حسابرسان برخوردارند و سعی میکنند از مدیریت فرصتطلبانۀ سود ممانعت و شهرت خویش را حفظ کنند. در واقع، آنها در صنعت با احتمال بیشتری نسبت به حسابرسان غیرمتخصص، برای کشف گزارشگری گمراهکننده و موارد غیرقانونی موفق میشوند. بهعلاوه، حسابرسـی بـا بهبـود محـیط اطلاعاتی و کاهش انتخاب نادرست و خطر اخلاقی در تصمیمگیریهای مدیریت، بـه اثربخشـی تصــمیمهای سرمایهگذاری مــدیریت و درنهایــت کــارآیی سرمایهگذاریهای شرکت کمک میکند. یافتهها نشاندهندۀ این است که کیفیت حسابرسی ازطریق متغیر میانجی ساختار سرمایه اثر منفی بر کیفیت سود دارد؛ یعنی از یک طرف، شرکتهایی که از حسابرسی باکیفیتتر استفاده میکنند، دسترسی بیشتری به تأمین مالی ازطریق بدهی دارند؛ زیرا حسابرسی باکیفیت، سبب کاهش عدمتقارن اطلاعاتی میشود و اعتباردهندگان با اطمینان بیشتری وام در اختیار اعتبارگیرندگان قرار میدهند. ازطرف دیگر، افزایش بدهی با توجه به فرضیۀ بدهی موجب کاهش کیفیت سود خواهد شد. نتایج همسو با پژوهشهای اشلمن و گو (2014)، بای و چوی (2012)، لین و وانگ (2010)، بادآورنهندی و تقیزادهخانقاه (2014)، باتیا و همکاران (2015)، الزوبی (2018) و مخالف با پژوهشهای علویطبری و هاشمیان (2011) و صالحی و همکاران (2014) است. براساس نتایج به سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و تحلیلگران مالی توصیه میشود با استفاده از عوامل مؤثر شناساییشده در پژوهش و میزان و جهت (مثبت یا منفی) اثر مستقیم و غیرمستقیم هر کدام از آنها، کیفیت سود و کیفیت گزارشگری مالی را ارزیابی کنند. به عبارت دیگر، کاربران گزارشهای مالی باید به اثرات مستقیم و غیرمستقم مثبت و اثرات غیرمستقیم منفی سازوکارهای حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی بهطور همزمان توجه کنند. سازمان بورس اوراق بهادار نیز میتواند برای تعیین کیفیت سود شرکتها، از عوامل مؤثر شناساییشده استفاده کند؛ درواقع، برای تدوین قوانین و مقررات (برای مثال قوانینی برای تقویت ساختار حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی شرکتها) و نظارت (بر شرکتهایی که کیفیت سود پایینتری دارند)، از نتایج استفاده کند. مهمترین محدودیتهایی که در جمعآوری دادهها و اجرای پژوهش وجود دارد و در تفسیر و تعمیم نتایج باید به آنها توجه شود، عبارتاند از: 1- بهدلیل برخی معیارهای گزینشی (مانند سال مالی منتهی به پایان اسفندماه) در انتخاب شرکتها و ناقصبودن دادههای برخی شرکتها، تعداد شرکتهای مطالعهشده کاهش یافت. 2- شرایط تورمی کشور و عدم تعدیل اقلام صورتهای مالی بر محاسبۀ متغیرهای پژوهش مؤثر است که نادیده گرفته شده است. 3- کنترلنشدن برخی عوامل مؤثر بر نتایج پژوهش ازجمله تأثیر عوامل اقتصادی و سیاسی که خارج از دسترس پژوهشگر است. 4- در اندازهگیری کیفیت سود اجماع نظری وجود ندارد؛ بنابراین، روشهای متفاوتی به کار میرود که ممکن است نتایج متفاوتی حاصل شود. [1]. Burgstahler [2]. Dichev [3]. Matsumoto [4]. Lin [5]. Hwang [6]. Eshleman [7]. Guo [8]. Doyle [9]. Ge [10]. Mcvay [11]. Chan [12]. Jegadeesh [13]. Lakonishok [14]. Alzoubi [15]. Bassiouny [16]. Soliman [17]. Ragab [18]. Gompers [19]. Ishii [20]. Metrick [21]. Bae [22]. Choi [23]. Bahatia [24]. Ali [25]. Balachandran [26]. Jurdi [27]. Schipper [28]. Vincent [29]. Peasnell [30]. Pope [31]. Young [32]. Jung [33]. Kwon [34]. Bushee [35]. Noe [36]. Brown [37]. Caylor [38]. Dittmar [39]. Mahrt-Smith [40]. Brailsford [41]. Oliver [42]. Pua [43]. Gul [44]. Fung [45]. Jaggi [46]. Ittonen [47]. Broye [48]. Weill [49]. Beatty [50]. Weber [51]. Bartov [52]. DeAngelo [53]. Skinner [54]. Latent variables [55]. Observed variable [56]. Partial least squires [57]. Goodness of fit [58]. Sobel test [59]. ParsaZ [60]. Chong [61]. Isimoya [62]. Mayhew [63]. Wilkins [64]. Das [65]. Pandit [66]. Damodaran [67]. Wang [68]. Jou [69]. Chang [70]. Wu [71]. Anuar [72]. Chin [73]. Francis [74]. Lafond [75]. Olsson [76]. Dechow [77]. Hulland [78]. Fornell [79]. Larcker [80]. Henseler [81]. Ringle [82]. Sinkovics [83] .Communalities [84]. Black [85]. Radhakrishnan [86]. Krinsky [87]. Watts [88]. Zimmerman | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[1] آگهیاسکویی، الف.، و ملکی، م. (1393). بررسی رابطۀ حاکمیت شرکتی و ارزش افزودۀ اقتصادی در شرکتهای تولیدی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. مدیریت دارایی و تأمین مالی، 2 (4)، 75-96. [2] امیری، هـ.، و محمدیخورزوقی، هـ. (1391). تحلیل ارتباط بین تأمین مالی ازطریق بدهی و کیفیت سود شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامۀ حسابداری مالی، 4 (16)، 81-61. [3] انصاری، ع.، و نداپور، غ.، و شیرزاد، ع. (1392). بررسی عملکرد شرکت بر مدیریت واقعی سود و سطح کلی مدیریت سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. دومین همایش بررسی راهکارهای ارتقای مباحث مدیریت، حسابداری، مهندسی صنایع در سازمانها. [4] بادآور نهندی، ی.، و تقیزادهخانقاه، و. (1392). بررسی ارتباط بین کیفیت حسابرسی و کارآیی سرمایهگذاری. بررسیهای حسابداری و حسابرسی، 20 (2)، 42-19. [5] بذرافشان، آ.، و عارفمنش، ز. (1393). رفتار سود در شرکتهای ورشکسته: نقش حسابرس. مدیریت دارایی و تأمین مالی، 2 (4)، 1-14. [6] بندریان، الف.، و وحیدیالیزئی، الف.، و مقصودی، ف. (1397). تأثیر تعدیلکنندگی کیفیت و تداوم حسابرسی بر رابطۀ بین ساختار مالکیت و مدیریت سود. پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، 10 (37)، 214-195. [7] بولو، ق. (1385). نظام راهبری شرکت و تأثیر آن بر کیفیت سود. مجله بورس، 52، 11-8. [8] داوری، ع.، و رضازاده، آ. (1393). مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار PLS. تهران: جهاد دانشگاهی. [9] رضایی، ش.، و محمدزاده، الف. (1397). بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر عملکرد مالی و بحران مالی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. مجلۀ مدیریت توسعه و تحول، 32، 88-81. [10] رهنمایرودپشتی، ف.، و اصلانی، ع. (1387). بررسی ارتباط بین حاکمیت شرکتی و روشهای تأمین مالی و سودآوری در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. مجلۀ مدیریت، 78، 53-45. [11] صالحی، الف.، بزرگمهریان، ش.، و امینی، الف. (1395). بررسی تأثیر کیفیت حسابرسی بر پایداری سود (مطالعۀ موردی: شرکتهای درماندۀ مالی نسبت به دیگر شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران). فصلنامۀ علمی - پژوهشی حسابداری و حسابرسی مدیریت، 5 (20)، 59-47. [12] صالحی، م.، موسویشبیری، م.، و سدیرنوغانی، ح. (1392). بررسی رابطۀ بین حقالزحمۀ حسابرسی و عملکرد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامۀ حسابداری مالی، 5 (20)، 21-1. [13] علویطبری، ح.، و هاشمیان، م. (1390). تأثیر کیفیت حسابرسی بر تصمیمات تأمین مالی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. پژوهش حسابداری، 1 (1)، 17-1. [14] محسنین، ش.، و اسفیدانی، م. (1393). معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی به کمک نرمافزار Smart-PLS. تهران: مهربان. [15] نمازی، م.، و بایزیدی، الف.، و جبازادهکنگرلویی، س. (1390). بررسی رابطۀ بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. تحقیقات حسابداری و حسابرسی، 3 (9)، 21-4. [16] نوروش، الف.، مشایخی، ب.، و برقعی، ز. (1388). بررسی تأثیر اقلام تعهدی بر کیفیت سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار. فصلنامۀ حسابداری مالی، 1 (3)، 53-31.
References [17] Agahi Oskuei, A., & Maleki, M. (2014). Investigating the relationship between corporate governance and economic value added in manufacturing companies accepted in Tehran Stock Exchange. Asset Management and Financing, 2 (4), 75-96. (in persian). [18] Alavi Tabari, S. H., & Hashemian, S. M. (2011). Effect of audit quality on financing decisions in companies acquired in Tehran Stock Exchange. Journal of Accounting Research, 1 (1), 1-17. (in persian). Doi: 10.22051/ijar.2013.426. [19] Alzoubi, E. S. S. (2018). Audit quality, debt financing and earnings management: Evidence from Jordan. Journal of International Accounting, Auditing and Taxation, 30, 69-84. https://doi.org/10.1016/ j.intaccaudtax.2017.12.001. [20] Amiri, H., & Mohammadi Khorzughi, H. (2013). Analysis of the relationship between debt financing and earnings quality of listed companies in Tehran Stock Exchange. Quarterly Financial Accounting Journal, 4 (16), 61-81. (in persian). [21] Ansari, A., Nedapour, G., & Shirzad, A. (2013). Investigating the company's performance on the real earning management and the overall level of earnings management in companies admitted to Tehran Stock Exchange. second conference on reviewing solutions for management Issues, accounting, industrial engineering in organizations. (in persian). [22] Anuar, H., & Chin, O. (2016). the development of debt to equity ratio in capital structure model: A case of micro franchising. Procedia Economic and Finance, 35, 274-280. https://Doi.org/10.1016/S2212-5671(16)00034-4. [23] Badavar Nahandi, Y., & Taghizadeh Khanghah, V. (2014). Investigating the relationship between audit quality and investment efficiency. Accounting and Audit Reviews, 20 (2), 19-42. (in persian). [24] Bae, G. S., & Choi, S. U. (2012). Do industry specialist auditors improve investment efficiency? http:// www.ssrn.com. http://dx. Doi.org/10.2139/ ssrn.2145191. [25] Bandarian, A., Vahidi Elizooei, A., & Maghsudi, F. (2018). the effect of quality moderation and continuity of audit on the relationship between ownership structure and profit management. the Financial Accounting and Auditing Researches, 10 (37), 195-213. (in persian). [26] Bartov, E. (1993). the timing of asset sales and earnings manipulation. Accounting Review, 68 (4), 840-855. [27] Bartov, E., Radhakrishnan, S., & Krinsky, I. (2000). Investor sophistication and patterns in stock returns after earnings announcements. the Accounting Review, 75 (1), 43-63. https://doi.org/10.2308/accr. 2000.75.1.43. [28] Bassiouny, S. W., Soliman, M. M., & Ragab, A. (2016). the impact of firm characteristics on earnings management: An empirical study on the listed firms in Egypt. the Business and Management Review, 7 (2), 91-101. [29] Bazr afshan, A., & Aref manesh, Z. (2014). Profit behavior in bankrupt companies: the role of an auditor. Asset Management and Financing, 2 (4), 1-14. (in persian). [30] Beatty, A., & Weber, J. (2003). the effects of debt contracting on voluntary accounting method changes. the Accounting Review, 78 (1), 119-142. [31] Bhatia, A., Ali, M. J., Balachandran, B., & Jurdi, D. (2015). Audit fees and capital structure decision. http:// www.ssrn.com. [32] Black, B. S. (1992). Institutional investors and corporate governance: the case for institutional voice. Journal of Applied Corporate Finance, 5 (3), 19-32. https://doi.org/10.1111/j.1745 6622.1992.tb00223.x [33] Bolu, G. (2007). Corporate governance and its impact on the earning quality. Exchange Magazine, 52, 8-11. (in persian). [34] Brailsford, T. J., Oliver, B. R., & Pua, S. L. (2002). on the relation between ownership structure and capital structure. Accounting & Finance, 42 (1), 1-26. https://Doi.org/10.1111/1467-629X.00001. [35] Brown, L. D., & Caylor, M. L. (2006). Corporate governance and firm valuation. Journal of Accounting and Public Policy, 25, 409-434. https://Doi.org/10.1016/ j.jaccpubpol.2006.05.005. [36] Broye, G., & Weill, L. (2008). Does leverage influence auditor choice? a cross-country analysis. Applied Financial Economics, 18 (9), 715-731. Doi: 10.1080/09603100701222325. [37] Burgstahler, D., & Dichev, I. (1997). Earnings management to avoid earnings decreases and losses. Journal of Accounting And Economics, 24 (1), 99-126. https://doi.org/10.1016/S0165-4101(97)00017-7. [38] Bushee, B. J. (1998). the influence of institutional investors on myopic R&D investment behavior. Accounting Review, 73 (3), 305-333. [39] Chan, K., Chan, L. K., Jegadeesh, N., & Lakonishok, J. (2006). Earnings quality and stock returns. Journal of Business, 79 (3), 1-42. http://dx.doi.org/10.1086/500669. [40] Parsa, S., Chong, G., & Isimoya, E. (2007). Disclosure of governance information by small and medium-sized companies. Corporate Governance: the International Journal of Business in Society, 7 (5), 635-684. https://doi.org/10.1108/ 14720700710827211. [41] Damodaran, A. (2002). Investment Valuation: Tools and Techniques for Determining the Value of any Asset. United States of America: Wiley. [42] Das, S., & Pandit, S. (2010). Audit quality, life-cycle stage and the investment efficiency of the firm. www.ssrn.com. [43] Davari, A., & Reza zadeh, A. (2014). Modeling Structural Equations with PLS Software. Tehran: Jahad University Press. (in persian). [44] DeAngelo, H., DeAngelo, L., & Skinner, D. J. (1994). Accounting choice in troubled companies. Journal of Accounting and Economics, 17 (1-2), 113-143. https://doi.org/10.1016/0165-4101(94)90007-8. [45] Dechow, P. (1994). Accounting earnings and cash flows as measures of firm performance the role of accounting accruals. Journal of Accounting and Economic, 18 (1),3-42. https://doi.org/10.1016/0165-4101(94)90016-7. [46] Dittmar, A., & Mahrt-Smith, J. (2007). Corporate governance and the value of cash holdings. Journal Of Financial Economics, 83 (3), 599-634. https://doi.org/10.1016/ j.jfineco.2005.12.006. [47] Doyle, J. T., Ge, W., & McVay, S. (2007) Accruals quality and internal control over financial reporting. the Accounting Review, 82 (5), 1141-1170. https://doi.org/10.2308/ accr.2007.82.5.1141. [48] Eshleman, J. D., & Guo, P. (2014). Abnormal audit fees and audit quality: the importance of considering managerial incentives in tests of earnings management. Auditing: a Journal of Practice & Theory, 33 (1), 117-138. https://doi.org/10.2308/ ajpt-50560. [49] Financial Accounting Standards Board. (2003). Statement of Financial Accounting Standards. [50] Fornell, C., & Larcker, D. F. (1981). Evaluating structural equation models with unobservable variables and measurement error. Journal of Marketing Research, 18 (1), 39-50. https://doi.org/10.1177/ 002224378101800104. [51] Francis, J., LaFond, R., Olsson, P., & Schipper, K. (2004). Costs of equity and earnings attributes. the Accounting Review, 79, 967-1010. 10.2308/accr.2004.79.4.967. [52] Gompers, P., Ishii, J., & Metrick, A. (2003). Corporate governance and equity prices. the Quarterly Journal of Economics, 118 (1), 107-156. https://doi.org/10.1162/ 00335530360535162. [53] Gul, F. A., Fung, S. Y. K., & Jaggi, B. (2009). Earnings quality: Some evidence on the role of auditor tenure and auditors’ industry expertise. Journal of Accounting and Economics, 47 (3), 265-287. https://doi.org/10.1016/j.jacceco.2009.03.001. [54] Henseler, J., Ringle, C. M., & Sinkovics, R. R. (2009). The use of partial least squares path modeling in international marketing. Advances in International Marketing, 20, 277-320. https://doi.org/10.1108/S1474-7979(2009) 0000020014. [55] Hulland, J. (1999). Use of partial least squares (PLS) in strategic management research: A review of four recent studies. Strategic Management Journal, 20, 195-204. Doi:10.1002/(SICI)1097-0266(199902)20:23.0.CO.2-7. [56] Ittonen, K. (2010). A Theoretical Examination of the Role of Auditing and Relevance of Audit Reports. Business Administration 28, Accounting and Finance, University of Vaasa. http://www.uva.fi/material. [57] Jung, K., & Kwon, S. Y. (2002). Ownership structure and earnings informativeness: Evidence from Korea. the International Journal of Accounting, 37 (3), 301-325. https://doi.org/10.1016/S0020-7063(02)00173-5. [58] Lin, J. W., & Hwang, M. I. (2010). Audit quality, corporate governance and earnings management: A meta‐analysis. International Journal of Auditing, 14 (1), 57-77. https://doi.org/10.1111/j.1099-1123.2009.00403.x. [59] Matsumoto, D. A. (2002). Management's incentives to avoid negative earnings surprises. the Accounting Review, 77 (3), 483-514. https://Doi.org/10.2308/accr.2002.77.3.483. [60] Mayhew, B., & Wilkins, M. (2003). Audit firm industry specialization as a differentiation strategy: Evidence from fees charged to firms going public auditing. A Journal of Practice & Theory, 22 (2), 33–52. https://doi.org/10.2308/aud.2003. 22.2.33. [61] Mohsenin, S., & Sfidani, M. R. (2014). Structural equations based on partial least squares approach using Smart-PLS software. Tehran: Book Publishing Institute. (in persian). [62] Namazi, M., Bayazidi, A., & Jabbar Zadeh Kangarluei, S. (2011). Investigating the relationship between audit quality and earnings management of companies accepted in Tehran Stock Exchange. Accounting and Auditing Research, 3 (9), 4-21. (in persian). [63] Noe, T. (2002). Institutional activism and financial market structure. Review of Financial Studies, 15, 289-315. https://doi.org/10.1093/rfs/15.1.289. [64] Nowravesh, I., Mashayekhi, B., & Baraghei, Z. (2009). Investigating the effect of accruals on earnings quality in companies admitted to the stock exchange. Quarterly Financial Accounting, 1 (3), 31-53. [65] Peasnell, K. V., Pope, P. F., & Young, S. (2005). Board monitoring and earnings management: Do outside Directors influence abnormal accruals? Journal of Business Finance & Accounting, 32 (7‐8), 1311-1346. https://Doi.org/10.1111/j.0306-686X.2005.00630.x. [66] Rahnamaye Roudposhti, F., & Aslani, A. (2008). Investigating the relationship between corporate governance and financing methods and profitability in the companies acquired in Tehran Stock Exchange. Journal Management System, 78, 45-53. (in persian). [67] Rezaei, Sh. & Mohammadzadeh, A. (2018). Investigating the effect of corporate governance on financial performance and financial crisis in companies listed in Tehran Stock Exchange. Journal of Development Evolution Management, 32, 81-88. (in persian). [68] Salehi, A., Bozorgmehrian, S., & Amini, A. (2016). Investigating the effect of audit quality on earnest stability. case study: Helpless financial companies compared to other Tehran Stock Exchange companies. Journal of Management Accounting and Auditing, 5 (20), 47-59. (in persian). [69] Salehi, M., Mousavi Shabiri, M., & Sadir Noghani, H. (2014). Investigating the relationship between auditor fees and the performance of listed companies in Tehran Stock Exchange. Quarterly Financial Accounting Journal, 5 (20), 1-21. (in persian). [70] Schipper, K., & Vincent, L. (2003). Earnings quality. Accounting Horizons, 17, 97-110. [71] Wang, S. F., Jou, Y. J., Chang, K. C., & Wu, K. W. (2014). Industry competition, agency problem and firm performance. Romanian Journal of Economic Forecasting, 17 (4), 76-93. [72] Watts, R. L., & Zimmerman, J. L. (1978). Towards a positive theory of the determination of accounting standards. Accounting Review, 53 (1), 112-134.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,855 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,049 |