
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,706 |
تعداد مقالات | 13,973 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,623,699 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,336,829 |
بررسی عوامل مؤثر بر قیمت آثار تجسمی مبادلهشده در 10 گالری منتخب شهر تهران (نمونهپژوهی آثار نقاشی و حجم) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد شهری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 2، شماره 1 - شماره پیاپی 2، شهریور 1396، صفحه 67-88 اصل مقاله (512 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ue.2017.100546.0 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تبسم توکلی1؛ هما موذن جمشیدی* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناسیارشد اقتصاد فرهنگ و هنر، گروه اقتصاد و کارآفرینی هنر، دانشکده پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه اقتصاد و کارآفرینی، دانشکده پژوهش های عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در این پژوهش سنجش میزان تأثیرگذاری ویژگیهای غیربازاری آثار تجسمی بر قیمت مبادلات آثار، با روش رگرسیون هدانیک انجام شده است. حوزه و محدودۀ این پژوهش بازار اولیه هنرهای تجسمی، یعنی گالریها، شامل 10 گالری در سطح شهر تهران است. جامعهآماری و نموﻧﮥ مطالعهشده نیز 308 تابلو نقاشی و 72 اثر حجم مبادلهشده در نمایشگاههای برگزارشده در 5 ماه متوالی، از بهمن 1393 تا پایان خرداد 1394 را دربرمیگیرد. متغیرهای پژوهششده بهطورکلی به سه دسته متغیرهای مربوط به هنرمند، متغیرهای مربوط به گالری و متغیرهای مربوط به ویژگیهای اثر یعنی سبک، مواد و مصالح و اندازه اثر تقسیمشدهاند. طبق نتایج بهدستآمده، در آثار نقاشی، متغیرهای مربوط به هنرمند و گالری در قیمت اثر تأثیر معناداری دارند. از ویژگیهای اثر سبک پستمدرن، آبستره و مینیاتورمدرن این است که در مقایسه با سبکهای دیگر ﺗﺄثیرگذاری بیشتری در قیمت دارند و متغیر ترکیبمواد و رنگروغن در مقایسه با متغیر آکریلیک، بر قیمت اثر تأثیر بیشتری میگذارند. گالریها نیز بر قیمت آثار حجم مبادلهشده ﺗﺄثیر معناداری دارند. از بین متغیرهای مربوط به مصالح، مواد و مصالح فلزی و پسازآن ترکیبمواد در مقایسه با متغیر مواد و مصالح غیرفلزی تأثیرگذاری بیشتری بر قیمت دارند و در هر دو دسته آثار، اندازۀ اثر در افزایش قیمت آن تأثیرگذار است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد هنر؛ هنرهای تجسمی؛ بازار هنرهای تجسمی؛ روش هدانیک؛ گالری؛ تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه
بازار هنرهای تجسمی بهطور کلی دو بخش بازار اولیه (گالریها) و بازار ثانویه (حراجیها) را شامل میشود. منظور از بازار اولیه هر مکانی است که اثر هنرمند برای نخستینبار در آن به فروش میرسد و ازآنجاییکه این امر بیشتر در گالریها رخ میدهد، گالریهای هنری در حکم بخش عمده و معرف بازار اولیه آثار تجسمی شناخته میشوند. بازار ثانویه آثار تجسمی نیز شامل هر مکانی است که در آن آثار مدنظر برای بار دوم یا چندم مبادله میشوند که حراجیها شاخصترین و درخور مشاهدهترین بخش این بازارند (هیلبرن و گری، 2004).[1] در ایران بازار هنرهای تجسمی که تعریف آن سطح اولیه بازار هنر را دربرمیگیرد بیشتر فعالیت فروش در گالریها را شامل میشود. گالری تعریف مشخصی دارد و بنیادی فرهنگی نیست؛ بلکه جایی است برای عرضه و خریدوفروش آثار هنری. بازار اولیه (گالریها) اهمیت ویژهای دارند؛ چون میزان موفقیت هر هنرمند تجسمی با فروش سالانه او در گالری سنجیده میشود (بامبرگر، 1387)[2]. بیشترِ هنرمندان بازار ثانویه یا فروش مجدد ندارند؛ بهطوریکه پس از فروختهشدن کار آنها در بازار اولیه، آثارشان هرگز دوباره پدیدار نخواهد شد. برخلاف حراجیهای هنر که بازار فروش مجدد آثارند و بهصورت کلی در آنها قیمتها را نظام بازار تعیین میکند. به همین علت گالریهای هنر معاصر در حکم مراکز معتبر خریدوفروش برای آثار هنری تجسمی شناخته میشوند و در این مراکز تصمیمهای مهم قیمتگذاری بهصورت روزانه و مداوم گرفته میشود. درآمد متوسط هنرمندان نشان میدهد کارهای هنری فروختهشده تنها منبع کسب درآمد برای هنرمند نیست و درصد کمی از هنرمندان قادرند با فروش کارهای خود در بازار تجاری زندگی کنند. فروش مجدد آثار در بازار ثانویه نیز بهصورت مستقیم منبع درآمد برای هنرمند نیست؛ بنابراین نحوۀ قیمتگذاری و شناسایی عوامل مؤثر بر قیمت آثار مبادلهشده در بازار اولیه یعنی گالریها، در جایگاه مهمترین محل کسب درآمد هنرمندان، بسیار پراهمیت است. میدانیم که اقتصاد جدید قیمت را معادل ارزش در نظر میگیرد. قیمتهای بازار در بهترین حالت فقط معرف ناقصی از ارزش بنیادیاند (تراسبی، 1382).[3] بسیاری از کالاهایی[4] که در بازار قیمتگذاری میشوند ویژگیهایی غیربازاری دارند و بهاینگونه کالاها، کالاهای غیربازاری گفته میشود.[5] منظور از ویژگیهای غیربازاری ویژگیهایی است که ارزشگذاری آنها بهطور جداگانه در بازار ممکن نیست یا بهشکل جداگانه در بازار خریدوفروش نمیشوند؛ مانند نام[6] که در بازار بهطور جداگانه قیمتی ندارد؛ اما ممکن است قیمت کالا را تحتتأثیر قرار دهد. در مواقعی که بازار در ارائه چنین اطلاعاتی ناموفق است تعیین قیمتها مستلزم پیداکردن ملاکی از تمایل به پرداخت[7] است. نقاشی و حجم نیز در زمرۀ این کالاها به شمار میروند که برای دستیابی به ویژگیهای غیربازاری آنها باید به سراغ تکنیکهای ارزشگذاری غیربازاری رفت. تغییرات بومی در فرایند قیمتگذاری ﻣﺆثرند؛ پس برای پیبردن به اینکه دلالان چگونه از عهدۀ تغییرات بومی برمیآیند، لازم بهنظر میرسد این فرایند از نظر کمی و جزئیات کیفی مطالعه شود. برای برقراری یکدستی در قیمتگذاری و ارزش پولی قیمت هر اثر هنری، بعضی معیارهای پایهای چالشبرانگیز است. تکرار و اندازه افزایش قیمت ممکن است در ابعاد وسیع از هنرمندی به هنرمندی دیگر تفاوت داشته باشد و برپایه عواملی همچون سیاستهای گالری و شهرت و تداوم تقاضا برای کار هنرمند، بین کار هنرمندان مختلف تفاوت قیمت ایجاد شود. شناخت و بررسی متغیرهای تأثیرگذار در قیمت آثار تجسمی، بهویژه آثار نقاشی و حجم، ما را در برآورد قیمت صحیح و مناسب اثر تجسمی یاری کرده و قیمتها را برای مجموعهداران و علاقهمندان به بازار هنرهای معاصر درککردنی و پیشبینیپذیر میکند. بنابراین این پژوهش بهدنبال پاسخ به این پرسش است که کدامیک از متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت آثار مبادلهشده معنادارند و کدامیک از متغیرهای درنظرگرفتهشده، بیشترین تأثیرگذاری را بر قیمت آثار مبادلهشده دارند؟
پیشینه پژوهش محمدمهدی عبداللهی در پایاننامه خود باعنوان «بررسی اقتصاد هنر و تحلیل وضعیت اقتصادی هنرمندان تجسمی معاصر در ایران» فضای هنرهای معاصر ایران و بازار هنر آن را بررسی میکند. او بازار داخلی و خارجی هنر ایران را مقایسه میکند. در پایان با پژوهشی که بر روی آثار بهفروشرسیده در نمایشگاه فروش سالانه 7 نگاه در 4 سال و همچنین آثار ایرانی بهفروشرسیده در 9 دوره حراج کریستی دبی از سال 2006تا2010 انجام میدهد از این دو بازار آمار توصیفی اراﺋﻪ میکند (عبداللهی، 1390). فرناز محمدی در پایاننامه کارشناسیارشد خود باعنوان «بررسی وضعیت عرضه و مبادلات آثار هنری معاصر» عوامل مؤثر در چگونگی عرضه و مبادلات آثار هنری و راهکارهای رشد اقتصاد هنر را بررسی کرده است. در این پژوهش هیچگونه آمار و اطلاعات کمّی ارائه نشده است (محمدی، 1384). پانتهآ ابریشمکار در پایاننامه کارشناسیارشد خود باعنوان «فعالیت هنری بهعنوان جزئی از فرهنگ اقتصادی» مانند دیگر بخشها، به بخش هنر از دیدگاه اقتصادی نگریسته است. او به مفاهیم اقتصادی هنر در قالب تقاضا و عرضه و حالت تعادلداشتن و تعادلنداشتن آنها توجه کرده است؛ سپس بهطور مختصر، روند تولید هنرها یا شاخصهای مربوط در ایران را برای دوره 14ساله منتهی به سال80، بررسی کرده است. درمجموع، فرازوفرود فعالیت هنرهای تجسمی را در ارتباط با تولید ناخالص ملی بررسی کرده است (ابریشمکار، 1383). مریدی و تقیزادگان در پژوهشی باعنوان «عرضه و فروش تابلوهای نقاشی در ایران» عوامل اجتماعی مؤثر بر بازار عرضه و فروش تابلوهای نقاشی را در نگارخانههای تهران واکاوی کردهاند. این عوامل را به چهار دسته تقسیم کردهاند که عبارتاند از: 1. ویژگیهای فردی و اجتماعی هنرمند؛ 2. ویژگیهای تجسمی و زیباشناختی تابلوهای نقاشی؛ 3. نقش نگارخانهها و واسطهها؛ 4. قیمتگذاری و سازوکار بازار برای دستیابی به این هدف. با بهکارگیری روش پیمایشی، 404 تابلو نقاشی از مراکز فروش فعال در تهران را در چهار ماه اول سال 1387 نمونهگیری کرده و با استفاده از رگرسیون هدانیک، تأثیر متغیرها را بر قیمت این آثار آزمودهاند. نتیجه نشان میدهد بین ویژگیهای زیباییشناسانه و عوامل غیرزیباییشناسانه بر قیمت آثار نقاشی راﺑﻄﮥ پایدار و معناداری است و میان ارزیابیهای هنری و ارزشگذاریهای اقتصادی قواعد پایدار و مشترکی وجود دارد (مریدی و تقیزادگان، 1387). لاک رنه بوگ و کریستوف اسپنجرز در مقالهای باعنوان «خرید زیبایی: درباره قیمت و بازده در بازار هنر» عوامل تعیینکننده قیمت و کارایی سرمایهگذاری در هنر را بررسی کردهاند؛ سپس مجموعهای از دادههای بیش از یکمیلیون معاملات حراج نقاشی رنگروغن و آبرنگ را با استفاده از رگرسیون هدانیک تحلیل کردهاند. در این پژوهش باتوجه به روش اتخاذشده، اطلاعات فروش حراجیها به بخشهایی همچون مشخصات هنرمند، مشخصات اثر، مشخصات فروش و همچنین مشخصات خاﻧﮥ حراج آن تقسیم شده و میزان تأثیرگذاری این خصوصیات بر بازگشت سرمایهگذاری در هنر سنجیده شده است (رنه بوگ، اسپنجرز، 2013).[8] اشنفلتر و گرَدی در مطالعه «حراج هنر» سیستم حراج، چگونگی شکلگیری قیمت، مزایده و مناقصه هنر، ناهنجاریهای قیمتی، تثبیت قیمت و بهطور کلی مکانیسم بازار حراج را واکاوی کردهاند. آنها برای برآورد متغیرهای سری زمانی از الگوی هدانیک در دادههای 8792 نمونه حراج نقاشیهای امپرسیونیسم و مدرن استفاده کردهاند که تنها تکرار فروش در 474 نمونه آن اتفاق افتاده است. نتایج کلی نشان میدهد هر دو روش هدانیک و رگرسیون تکرار فروش، تخمین میزنند که درآمد نرخ واقعی عملکرد بازگشت در داراییهای هنر، در فواصل زمانی طولانی به یک اندازه است (اشنفلتر و گرَدی، 2011).[9] جوانا در مطالعهای باعنوان «روش آماری استفادهشده برای شناسایی عوامل قیمت هنر» مشکل تعیین قیمت در حراج آثار هنری را با توجه خاص به ویژگیهای آثار هنری ارائهشده در حراجیهای لهستان مانند نام هنرمند اثر، زمان ایجاد اثر، فرمت اثر (اندازه)، موضوع، روش، امضا و... بررسی کرده است. او با استفاده از روشهای آماری بهمنظور بررسی تجربی رابطه بین متغیرها، وابستگی متغیرهای مدنظر را با سه روش: تجزیهوتحلیل واریانس آنووا،[10] مدلهای رگرسیون چندگانه و طبقهبندی درختی توضیح داده است. در این پژوهش روشهای متفاوت بهکاربردهشده نتایج مشابهی را ارائه میکنند. خود هنرمند، تکنیک و زمان ایجاد اثر در مقایسه با متغیرهای دیگری همچون موضوع و امضاء در حراجها ﺗﺄثیرگذاری بیشتری دارند (برلاجوانا، 2009).[11] نیکولتا مارینللی و جولیو پالومبا در مقالهای باعنوان «مدل قیمتگذاری نقاشی معاصر ایتالیا در حراج» از دو روش استفاده کردهاند: روش هکیت[12] برای برآورد ریسک خرید معاملات حراجیها و روش هدانیک برای پیداکردن ویژگیهایی که در فروش هر اثر تأثیرگذارند. پژوهش بیان میکند قیمت نقاشیها به مجموعهای از متغیرها بستگی دارد و در کنار خصوصیات خود نقاشی باید به جنبههای دیگری که سنجششان دشوارتر است، مانند شهرت هنرمند یا اعتبار خانه مزایده، توجه کرد؛ سپس نتیجه میگیرد برخی از ویژگیهای فروش مانند قدر و منزلت خانه حراج و سال فروش اثر در مقایسه با جنبههای فیزیکی نقاشی اهمیت بیشتری دارند. علاوهبراین برخی از ویژگیهای هنری، مانند نام هنرمند و وضعیت زندگی آنها نیز متغیرهای مؤثری در فروشاند (مارینللی و پالومبا، 2008).[13] ولتوییس در مقالهای باعنوان «رویکرد تفسیری به معنای قیمت آثار هنری» با بررسی گالریها و خانههای حراج اتریش نشان داد مجموعهداران و دلالان هنر و هنرمندان با قیمتگذاری آثار، ارتباط معناداری با یکدیگر برقرار میکنند. ارتباطی که تعیینکنندۀ کیفیت آثار هنری است. درنهایت او معتقد است قیمت اثر بر ارزشگذاری هنری و زیباشناختی آن بسیار مؤثر است (ولتوییس، 2003).[14]
مبانی نظری دو کلمه «قیمت» در حکم عامل ارزشگذاری در کالاهای اقتصادی و «ارزش» در جایگاه متغیر تأثیرگذار بر کالاهای فرهنگی مطرحاند.
ارزش چیست؟ مفهوم ارزش،[15] قیمت[16] و بهای تمامشده[17] بیشتر مواقع بهجای یکدیگر به کار میرود؛ درحالیکه این مفاهیم متفاوت از یکدیگرند. در معنای بنیادین، ارزش به مفهوم منشأ و انگیزه همه رفتارهای اقتصادی است. در قلمرو اقتصادی، ارزش به مطلوبیت (فایده) و قیمت و ارزش مادی ربط دارد که افراد یا بازارها به کالا نسبت میدهند (کاووسی و رشیدپور، 1385). واژۀ ارزش بهمعنی بها، ارز، قیمت، ارج، قدر، برازندگی، شایستگی، زیبندگی، قابلیت، استحقاق و اعتبار یک سند یا متاع یا پول است که در سند نوشته میشود (فرهنگ معین، 1392). در فرهنگ عمید ارزش به «ارزیدن» تعبیر شده است.[18]در علوم اقتصادی آمده است: «ارزش مقداری از یک مال است که با مال دیگر مبادله میشود. برای مثال یک کیلو گندم در مقابل دو کیلو آرد جو؛ در این حالت قیمت گندم دو برابر جوست». ارزش اشیا بهطور معمول با پول بیان میشود.
مفهوم ارزش افراد در بیشتر مواقع ارزش را «آنچه میارزد» تعریف میکنند. مفهوم ارزش بهطور معمول برای نشاندادن ارزش در مبادله اقتصاد به کار میرود. این ارزش مبادله کالاست که برای گرفتن یک واحد از کالای معین، مقداری کالای دیگر یا پول مبادله میشود (سبحانی، 1369). اقتصاد جدید قیمت را معادل ارزش در نظر میگیرد. قیمتهای بازار در بهترین حالت فقط معرف ناقصی از ارزش بنیادیاند (تراسبی، 1382). ارزش به مجموعهای از عوامل همچون شخصی که ارزیابی آن را انجام میدهد، هدف، زمانبندی و مجموعهای از عوامل دیگر بستگی دارد؛ به عبارت دیگر، ارزشی در قالب ارزش درست وجود ندارد. درنتیجه، مفاهیم مختلفی برای ارزش وجود دارد و بیان مفاهیم مختلف آن اهمیت بسیاری دارد (رضایی، 2004). ویژگیهای کالاهای فرهنگیهنری کالاها یا محصولات فرهنگیهنری ویژگیهای مشخص و مشترکی دارند که در متون اقتصاد فرهنگ با این ویژگیها شناسایی میشوند. بهطور الزامی کالاهای فرهنگی تمام مشخصات زیر را ندارند؛ اما یک یا چند مشخصه را دارند: . کالاها یا محصولات فرهنگیهنری تجربیاند و لذت استفاده از آنها تمایل مصرف بیشتر را برای مصرفکننده ایجاد میکند. بهنوعی استفاده از آنها اعتیادآور است؛ . کالاها یا محصولات فرهنگیهنری ویژگیهای کالاهای عمومی را دارند و استفاده یک نفر از آن مانع استفاده دیگران از آن نمیشود؛ . در تولید کالاها یا محصولات فرهنگی خلاقیت انسانی نقش تأثیرگذار ایفا میکند؛ . کالاها یا محصولات فرهنگیهنری وسیلهای است برای انتقال پیامهای نمادین به کسانی که آنها را مصرف میکنند و بیشتر از استفادهای که دارند در خدمت اهداف ارتباطی بزرگترند؛ . کالاها یا محصولات فرهنگیهنری حق مالکیت معنوی دارند که به فرد یا گروه تولیدکننده آن منتسب است؛ . کالاها یا محصولات فرهنگی هنری دارای نوعی از ارزشاند که ممکن نیست در بازارهای واقعی یا مشروط برای آن معادل پولی نشان داد (تراسبی، 2006: 7).
ارزشگذاری کالا و خدمات فرهنگیهنری ارزشگذاری اقتصادی بهمعنی تخصیص ارزش پولی[19] برای کالاها و خدمات غیربازاری است. هر اقتصاد، ترکیبی از کالاهای بازاری و غیربازاری را فراهم میکند. کالاها و خدمات بازاری آن دسته از کالاها را شامل میشوند که معامله بین خریدار و فروشنده بهصورت آشکار[20] در بازار رخ میدهد و قیمتها در محل بازار مشخص میشوند. کالاها و خدمات غیربازاری به آن دسته از محصولاتی گفته میشود که بهطور مستقیم در بازار خریدوفروش نمیشوند یا بازار ندارند یا بازار آنها محدود و ناقص است؛ اما بهعلت منافعی که آن کالاها برای انسان دارند، دارای ارزش اقتصادیاند. بهطور کلی اگر یک کالا یا یک خدمت تأثیر مثبتی بر رفاه انسان گذارد ارزش اقتصادی دارد. اینکه آیا کالا یا خدمت برای فرد تأثیر مثبت دارد و رفاه او را فراهم میآورد یا خیر، به ارضای اولویتهای فرد بستگی دارد (پیرس و ازدمیراغلو، 2002).[21] کالاهای هنری مانند آثار نقاشی و حجم، ازجمله کالاهای غیربازاریاند که بازار خاص و عرضهکنندگان و خریداران محدود دارند؛ ازاینرو ارزشگذاری این آثار که برمبنای ویژگیهای مختص هر اثر صورت میگیرد دارای اهمیت است. خلاقیت، شهرت هنرمند، تجربه هنرمند، سبک و مواد و مصالح استفادهشده در ساخت اثر از ویژگیهای غیربازاری آثار نقاشی و حجماند که امکان خریدوفروش آنها بهتنهایی در بازار وجود ندارد.
روشهای ارزشگذاری اقتصادی کالاها اشیایی فیزیکیاند که تقاضا و امکان ایجاد حق مالکیت بر آنها وجود دارد و مالکیت آنها ممکن است با مبادله در بازار، از واحدی نهادی به واحد نهادی دیگری منتقل شود. تولید و مبادله کالاها دو فعالیت بهطور کامل متفاوت است. مستقلبودن فرایند تولید کالاها از فرایند فروش یا فروشهای مجدد بعدی، خصوصیت مهم اقتصادی کالاهاست؛ درصورتیکه خدمات چنین خصوصیتی ندارند (مرکز آمار ایران، 1392).[22] از منظر اقتصادی، ارزش را باید هماندازۀ مصرف کالاها و خدمات خریداریشده یا کالاها و خدمات ارائهشده در بازار دانست که برای آن مبلغی پرداخت نمیشود. در این معنا، هر کالایی که از آن رضایت انفرادی حاصل شود ارزش تلقی میشود. ارزش کل اقتصادی[23] ممکن است براساس نوع ارزش اقتصادی ایجادشده متفاوت باشد. بهطور معمول، ارزش کل اقتصادی را به ارزشهای «استفاده»[24] و «غیراستفاده»[25] تقسیم میکنند (کجر، 2005).[26] ارزش استفاده بهطور معمول در قیمتهای بازاری و تمایل به پرداخت برای کالاها و خدمات عرضهشده در بازار منعکس میشود؛[27] بااینحال بخش عمدهای از محصولات ارائهشده در بخش فرهنگ ممکن است در محل استفاده بهصورت رایگان عرضه شوند[28] یا ممکن است به مبلغ ورودی این اماکن یارانه تعلق گرفته باشد. دراینصورت ممکن نیست ارزش استفاده یا اضافه رفاه مصرفکننده را بهطور کامل اندازهگیری کرد؛ زیرا در این مواقع قیمت دربرگیرندۀ اطلاعات مربوط به ارزش نخواهد بود. حتی در مواقعی که این ارزش آشکار میشود، ممکن است در طول زمان و همینطور برای افراد مختلف متفاوت باشد (ریدج و همکاران، 2007). هدف از ارزشگذاری کالاهای غیربازاری، استخراج مستقیم یا غیرمستقیم ارزش پولی است که افراد برای هزینهها و منافع قائلاند. بهطورکلی دو رهیافت برای ارزیابی تمایل به پرداخت نهایی مصرفکنندگان کالاها و خدمات غیربازاری وجود دارد: روشهای غیرمتکی به منحنی تقاضا و روشهای متکی به منحنی تقاضا (موسوی و رجبی، 2013).[29] روشهای غیرمتکی به منحنی تقاضا برای اندازهگیری تغییرات رفاهی معیارهای مناسبی ارائه نمیکنند؛ اما در روشهای متکی به منحنی تقاضا، قیمت کالاها به کمک منحنی تقاضا تعیین شده و به دو دسته روش ترجیحات آشکارشده[30] و روش ترجیحات اظهارشده[31] تقسیم میشوند. بنابه تعریف گفتهشده، روشهای ارزشگذاری اقتصادی در دو رویکرد اصلی تقسیمبندی میشوند: الف. قیمت بازار یا ترجیحات آشکارشده یا تمایل به پرداخت آشکارشده که در آن ارزشگذاری براساس فرایند تولید و مصرف در بازار انجام شده و رفتار مشاهدهپذیر افراد باتوجه به وضع بازار واقعی یا بازار جایگزین بررسی میشود. ب. بررسی و برآورد تمایل به پرداخت یا ترجیحات اظهارشده که برای ارزشگذاری ارزشهایی به کار میروند که مصرفکنندگان با سناریوهای بازار فرضی مواجهاند. در ترجیحات اظهارشده، میزان تمایل به پرداخت افراد با استفاده از روشهای غیرمستقیم و با پرسش از مخاطبان تعیین میشود (کجر، 2005).[32]
نمودار1- انواع روشهای ارزشگذاری اقتصادی (کجر، 2005).
کالاهای در کانون پژوهش ما آثار تجسمی نقاشی و حجماند و بسیاری از عوامل تأثیرگذار بر قیمت آنها بهتنهایی قابلیت فروش در بازار را ندارند؛ بنابراین در این پژوهش برای برآورد عوامل مؤثر در قیمت آثار مبادلهشده در 10 گالری منتخب تهران، از ترجیحات آشکارشده و روش قیمتگذاری هدانیک استفاده شده است.
دادههای پژوهش در این پژوهش آنچه در قالب متغیر در نظر گرفته شده است مجموعه عواملی است که بر قیمت آثار هنری مبادلهشده تأثیرگذارند و انتخاب این عوامل با استفاده از روش کیفی، یعنی مشاهده و مصاحبه و روش کمّی صورت گرفته است؛ بهعبارتی یا از روش مشاهده و مصاحبه یا بهشکل مشاهده میدانی به دست آمده است؛ همچنین دادههای مذکور با دادههای جمعآوریشده از اسناد و مدارک موجود مبادﻟﮥ آثار تجسمی (نقاشی و حجم) که گالریداران خود در اختیار پژوهنده قرار دادند تلفیق و جمعبندی شده و سپس ارزیابی شده است. برای اندازهگیری متغیرهای مدنظر تلاش بر آن بود که دادهها بهشکل کمّی برای برآورد دقیقتر استفاده شوند. به همین علت با تبدیل دادههای کیفی به کمّی، متغیرهای تأثیرگذار مدنظر را در یک سطح قرار دادیم. در راستای به دست آوردن نتایج مدنظر پژوهنده و بهمنظور به دست آوردن رابطه معنادار متغیرهای تأثیرگذار و یافتن متغیری که در قیمت آثار مبادلهشدۀ نقاشی و حجم بیشترین تأثیر را میگذارد، برای تجزیهوتحلیل دادههای مربوط به بازار هنرهای تجسمی ایران از روش رگرسیون[33]هدانیک استفاده شد. متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت آثار تجسمی (نقاشی و حجم) باتوجه به ویژگیهای این دو شاخه از هنرهای تجسمی، در این پژوهش در دستهبندیهای زیر بررسی شدند:
نمودار2- متغیرهای مستقل در مبادله آثار نقاشی
همانطورکه در نمودار2 نشان داده شد، متغیرهای آثار نقاشی در سه دسته متغیرهای مربوط به هنرمند، ویژگیهای اثر و متغیرهای گالری بررسی شدهاند. متغیرهای مربوط به هنرمند اثر: جنسیت هنرمند و سابقه فعالیت هنری هنرمند شامل تعداد نمایشگاههای برگزارشده، فروشهای پیشین و حضور در فضاهای فروش بینالمللی. متغیرهای مربوط به اثر: ویژگیهای کالبدی و ارائه اثر شامل ابعاد اثر (طول و عرض)، مواد و مصالح استفادهشده در خلق اثر (تکنیک اثر) و سبک اثر. متغیرهای مربوط به گالری نمایشدهنده اثر: نام گالری و سابقه گالری.
نمودار3- متغیرهای مستقل در مبادله آثار حجم
همانطورکه در نمودار3 نشان داده شده است برای آثار حجم نیز متغیرهای مدنظر در سه دسته متغیرهای مربوط به هنرمند، ویژگیهای اثر و متغیرهای گالری بررسی میشوند. متغیرهای مربوط به هنرمند اثر: سابقه فعالیت هنری هنرمند شامل تعداد نمایشگاههای برگزارشده، فروشهای پیشین، حضور در فضاهای فروش بینالمللی. متغیرهای مربوط به اثر: ویژگیهای کالبدی و ارائه اثر شامل ابعاد اثر (طول و عرض و ارتفاع)، مواد استفادهشده در خلق اثر. متغیرهای مربوط به گالری نمایشدهنده اثر: نام گالری و سابقه گالری.
روش پژوهش روش قیمتگذاری دوگانه یا هدانیک (HPM)[34] روش قیمتگذاری هدانیک از قیمت یک کالا برای ارزشگذاری ویژگیهای آن کالا استفاده میکند که در بازار بهشکل رسمی معامله نمیشود. مفهوم اقتصادی این واژه بهمعنای مطلوبیت یا رضایت ناشی از مصرف کالاها و خدمات است (چین، 2003).[35] در پژوهشهای اخیر از روش هدانیک برای بررسی عوامل مؤثر بر قیمت و چگونگی ارزشگذاری آثار تجسمی در گالریها و حراجیها استفاده شده است. این روش براساس ارتباط میان قیمت مشاهدهشده کالاهای مختلف و تعدادی از ویژگیها و صفات مرتبط با این کالاهای تولیدشده پایهریزی شده است. این الگو بیان میکند ممکن است کالا را براساس مطلوبیت حاصل از ویژگیهای آن قیمتگذاری کرد. ضرایب هدانیک، قیمتهای ضمنی ویژگیهای کالاست. به تعبیر دیگر این قیمتها میزان اهمیت ویژگیهای موجود در کالاها را نشان میدهد (باتیسک، 2007).[36] الگوی هدانیک برای قیمت، از نظریه مصرف لانکستر در سال 1966 و رزن در سال 1974 به دست آمده است و نشان میدهد هر کالا مجموعهای از تعداد فراوانی ویژگی مختلف است که این ویژگیها در ترکیب با یکدیگر، بر مطلوبیت مصرفکننده تأثیرگذار است (چین، 2003). این امکان وجود دارد که کالاها را براساس ویژگیهای دیدنی و اندازهگرفتنی آنها تقسیمبندی کرد؛ پس ممکن است برداری از ویژگیهای آن کالا را بهشکل (Z=(Z1, Z2, …., Zn) تعریف کرد که Zi مقدار ویژگی iام را در کالا نشان میدهد. بستههای مختلف و متفاوت از ترکیب این ویژگیها با یکدیگر کالاهای متفاوتی را به خریدار پیشنهاد میکند. بهشکل خاص، تابع P(z)=P(Z1,Z2,…) نشاندهنده قیمت حاصل از برخورد عرضه و تقاضای کالای Z در بازار این کالاست. Pziها مجموعهای از قیمتهای ضمنی است (رزن، 1974).[37] رزن نشان داده است چگونه ممکن است با این الگو قیمت پیشنهادی هر مصرفکننده را برای خصوصیات کیفی یکسان به دست آورد که این قیمت پیشنهادی در حالت تعادل، با قیمت واقعی این خصوصیات برابر خواهد بود. رزن مسائل مربوط به برآورد این الگو را با روش استاندارد از برخورد توابع عرضه و تقاضا بررسی کرد. بنابراین با این الگو قیمتی که برای هریک از ویژگیهای کالا zi مشاهده شده است به دست میآید. قیمتهایی همچون قیمت پیشنهادی مصرفکننده و قیمتی که تولیدکننده حاضر است با آن کالای خود را بفروشد. فرم خطی توابع پیشنهادی آنها بهشکل زیر است: әp/әzj=wij= β0+β1zi+β2xi+β3D0i+eij (1) әp/әzj=wij= β0+β1zi+β2xi+β3D0i+eij (2) zi әp/әzij قیمت نهایی برای ویژگی هزینه مصرفکننده برای دیگر کالاها بهجز کالای z =Xi ویژگیهایی از تقاضاکننده که بر قیمت پیشنهادی مؤثراست= D01 پیشنهاد نهایی مصرفکننده iام برای خصوصیتj ام=Wij مشخصات تولیدکننده که بر قیمت درخواستی مؤثر است= Soi قیمت پیشنهادی تولیدکنندهiام برای ویژگیjام= Gij
جمعآوری دادهها و نمونهگیری جمعآوری دادههای این پژوهش به روش تلفیقی صورت گرفته است. با استفاده از مصاحبه با گالریداران، واسطهها، عوامل فروش و مدیران هنری گالریها اطلاعات کلی و دیدگاههای این افراد که بهنوعی همه در بازار هنر ایران نقش فعال بازی میکنند جمعآوری شد؛ همچنین با مشاهده میدانی و حضور در نمایشگاههای برپاشده و بررسی واکنش بازدیدکنندگان به قیمتهای موجود و صحبت با خریداران که در بین آنها مجموعهداران حرفهای نیز وجود داشتند، بازتاب عوامل مدنظر در خرید آنها بررسی شده است (بعد کیفی). درنهایت اطلاعات نمایش و فروش آثار مبادلهشده در گالریها، با مشارکت و تمایل شخص گالریدار یا مدیر مجموعه از آرشیو گالریها جمعآوری شده و مطابق با لیست قیمت آثار مبادلهشده، اسناد و مدارک موجود تجزیهوتحلیل شده است (بعد کمّی). جامعه آماری پژوهش آثار مبادلهشده در گالریها بودند. همچنین نمونه مطالعهشده این پژوهش شامل آثار حجم و تابلوهای نقاشی مبادلهشده در نمایشگاههای برگزارشده در این گالریها در 5ماه متوالی از بهمن1393 تا پایان خرداد1394 است. محدوده حوزه پژوهش پیش رو شامل 10گالری در سطح شهر تهران است. در حال حاضر حدود 150گالری در تهران فعالیت میکنند که بیشترِ آنها آثار دانشجویی را نمایش میدهند و از نظر قدمت، زمان فعالیت در طول یک سال و دامنه و حجم مبادلات محدود است. 10گالری انتخابشده در این پژوهش هم در سطح بازار اولیه و هم در سطح همجواران خود، یک یا چند ویژگی شاخص دارند؛ بهطوریکه در بیشترِ روزهای سال، به غیر از 10تا20 روز در تابستان، فعالیت میکنند و قدمت و تاریخچه فعالیت بیشتری دارند و درنهایت، بهلحاظ دامنه مشتریان و فعالیت و حجم مبادلات از سایر گالریهای موجود بسیار گستردهترند و در سطح بینالمللی هم فعالیت میکنند. با هدف اینکه وسعت پژوهش درخور کنترل و ارزیابی باشد، حدومرز موضوع پژوهش به فروش داخل نمایشگاههای برگزارشده توسط گالریهای مدنظر در دوره زمانی تعیینشده محدود شده است.[38] دادههای این پژوهش شامل 308 اثر نقاشی و 72 اثر حجم مبادلهشده در دوره زمانی 5ماه متوالی از بهمن 1393 تا پایان خرداد 1394 در 10 گالری منتخب است؛ بنابراین دادههای بهدستآمده در دو دسته دادههای نقاشی و دادههای حجم تفکیک شده است و هرکدام از آنها بهصورت جداگانه بررسی و برآورد میشوند.
روشهای تجزیهوتحلیل آماری تحلیل رگرسیونی، روش آماری برای بررسی رابطه بین متغیرهاست. براساس این روش، رابطه بین متغیرهای مؤثر بر متغیر وابسته بررسی میشوند. در این پژوهش برای بررسی تأثیرگذاری متغیرها بر قیمت آثار مبادلهشده (نقاشی و حجم) در گالریهای تهران، از روش رگرسیون هدانیک استفاده شده است. تکنیک هدانیک را نخستینبار کورت[39] در سال 1949 مطرح کرد. الگوی قیمت هدانیک را در سال 1971 گریلیچس[40] گسترش داد و در سال 1974 روزن[41]این الگو را گسترش بیشتری داد. از زمان انتشار مقاله روزن، تکنیک هدانیک برای تحلیل بسیاری از جنبههای بازار مسکن در غرب ازجمله مالیاتها، قیمت کالاها و تسهیلات عمومی، تبعیض نژادی و کیفیت مسکنسازی استفاده شده است؛ اما دامنه کاربرد این تکنیک در مطالعات اقتصادی دیگر هنوز گسترش چندانی نیافته است. پس از روزن، فریمن[42]هدانیک را خلاصه کرد و دوباره فریمن (1985) و در این اواخر پالمکوئیست[43] (1991) آن را خلاصه کردند. روش قیمتگذاری هدانیک براساس اصل لذتگرایی، برای ارزیابی کالاها و خدمات غیربازاری تلاش میکند. کالاها و خدماتی که وجود آنها بهطور مستقیم بر برخی قیمتهای بازاری خاص تأثیر میگذارد. الگوهای هدانیک شکل خلاصهشدۀ الگوهای آماری است که برای مطرحشدن مقطعی از زمان، بهصورت تابعی از مشخصات ناهمگن واقعی معادله شده است. از دهه 1950 تاکنون کاربردهای بیشماری برای این الگوها ارائه شده است. روش قیمتگذاری هدانیک براساس معاملات واقعی و انتخاب است. متداولترین کاربرد این روش در معاملات املاک است. در مطالعات هدانیک فرض میشود قیمت منعکسکننده تمایل به پرداخت است. به بیان دیگر در این روش فرض میشود تفاوتها در قیمت بهعلت اختلاف در ویژگیهاست. برایناساس، قیمت نشاندهندۀ بیشترین پولی است که مردم تمایل دارند برای کیفیت، میزان خاصی از امکانات و... بپردازند. در پژوهشهای اخیر مربوط به حراجیهای هنر و بازار هنر، بهویژه بازار هنرهای تجسمی، از روش قیمتگذاری هدانیک استفاده شده است. برایناساس ویژگیهای مستقل مربوط به آثار سنجیده میشود که گمان میرود در قیمت تأثیرگذار باشند. بنابه نوع اثر، ویژگیهای کالبدی اثر از قبیل ابعاد، مواد استفادهشده، سال خلق اثر، تعداد فروش مجدد اثر و همچنین جنبههای غیرکالبدی مربوط به هنرمند اثر مدنظر قرار میگیرد؛ مانند نام هنرمند، سابقه فعالیت هنرمند، سابقه فروش آثار دیگر هنرمند و... . در مواقعی ارائهدهندۀ اثر به بازار هنر، یعنی گالریدار یا مجموعهدار و تعداد فروش مجدد یک اثر که بر قیمت تأثیرگذار بودهاند نیز در نظر گرفته میشود. همه این عوامل را بهصورت دادههای کمّی در رگرسیون میسنجند و نتایج مدنظر را از آن به دست میآورند.
ابزارهای تجزیهوتحلیل در این پژوهش بهمنظور تخمین تابع قیمت هدانیک، به روش مرسوم از بستههای نرمافزاری Excel و Stata استفـاده میشود.
تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش برای بررسی صحتوسقم فرضیههای هر نوع پژوهش، تجزیهوتحلیل دادهها اهمیت خاصی دارد. در این بخش تجزیهوتحلیل مربوط به تخمین اقتصادسنجی الگو آورده میشود. همانطورکه بیان شد دادههای بهدستآمده در دو دسته دادههای نقاشی و دادههای حجم، تفکیک شده است و هرکدام از آنها بهصورت جداگانه بررسی و برآورد میشوند. بنابراین تجزیهوتحلیل دادهها شامل دو بخش است: بخش اول به بررسی میزان معناداری متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت آثار نقاشی مربوط است؛ همچنین میزان تأثیرگذاری متغیرهای مؤثر بر قیمت آثار نقاشی را برآورد میکند. بخش دوم میزان معناداری متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت آثار حجم را بررسی میکند؛ همچنین میزان تأثیرگذاری متغیرهای مؤثر بر قیمت آثار حجم را ارزیابی میکند.
تصریح الگو در این پژوهش بهمنظور سنجش و برآورد عوامل تأثیرگذار بر قیمت آثار تجسمی، از روش هدانیک استفاده میشود. فرم کلی تابع هدانیک بهشکل زیر است: Yi=β0+β1X1+β2X2+β3X3+…+ei (3) که در آن Yiنشاندهندهمتغیر وابسته در الگو برآورد شده است، β 0عرض از مبدأ مختصات تابع است، Xها متغیرهای تأثیرگذار در الگو را نشان میدهند و ei متغیر خطای تصادفی تابع مدنظر است. فرم کلی تابع استفادشده در این پژوهش تابع خطی زیر است: (4) Pi=C0+C1X1+C2X2+C3X3+C4X4+C5X5+…+ei
که در آن Piقیمت اثر تجسمی، C0عرض از مبدأ و Xها متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت آثارند. در این پژوهش دو الگوی خطی، یک الگو برای آثار نقاشی و یک الگو برای آثار حجم استفاده شده است.
تصریح مدل برآوردشده برای آثار نقاشی معادله رگرسیون استفادهشده در قسمت آثار نقاشی به این شکل است: Price=C0+C1experience+C2exhibition+C3galleryetemad+C4galleryjorjani+C5galleryshirin+C6galleryatbin+C7gallerydastanbasement+C8gallerysyhon+C9galleryhoma+C10galleryelahe+C11metodromantic+C12metodpostmodern+C13metodabstract+C14metodcalligraphy+C15metodrealism+C16metodminiator+C17mediumoil+C18mediumsynthetic+C19mediumothers+C20size +ei (5) که متغیرهای آن در جدول1 توضیح داده شده است. هنگام استفاده از رگرسیون خطی درصورتیکه متغیرهای سنجیدهشده متغیرهای مجازی باشند، برای رسیدن به نتایج صحیح باید تعداد متغیرهای واردشده در رگرسیون برای هریک از ویژگیهای سنجیدهشده، یکی کمتر از تعداد کل متغیرهای پژوهش باشد و در نتیجهگیری ضریب بهدستآمده برمبنای متغیری تفسیر شود که خارج از رگرسیون قرار دارد. در این پژوهش برای بررسی رگرسیونی آثار تجسمی (نقاشی)، از متغیرهای مجازی مربوط به گالریها متغیر گالری آن و از متغیرهای مربوط به مواد و مصالح متغیر آکریلیک و از متغیرهای مربوط به سبک اثر تغیر سبک فیگوراتیو وارد رگرسیون نشده است. باتوجه به توضیحات دادهشده در جدول3 نتایج تخمین الگوی آثار نقاشی و سطح معنیداری هریک از متغیرها آورده شده است.
تصریح الگوی برآوردشده برای آثار حجم معادله رگرسیون استفادهشده در قسمت آثار حجم عبارت است از: Price=C0+C1experience+C2exhibition+C3galleryann+ C4galleryetemad +C5galleryjorjani+C6galleryshirin +C7galleryatbin +C8gallerymoon +C9ironwerironcopperbronzegoldaddit+C10mediumsynthetic+C11edition +C12size +ei(6) برای بررسی رگرسیون آثار تجسمی (حجم) از متغیرهای مجازی مربوط به گالریها متغیر گالری شیرین و از متغیرهای مربوط به مواد و مصالح متغیر مواد غیرفلزی همچون شیشه، چوب، سرامیک، آجر و... وارد رگرسیون نشده است.
جدول1- متغیرهای بررسیشده در الگوی رگرسیونی آثار تجسمی (نقاشی)
جدول2- متغیرهای بررسیشده در الگوی رگرسیونی آثار تجسمی (حجم)
یافتههای پژوهش
نتایج حاصل از برآورد الگو برای آثار نقاشی
جدول3- نتایج تخمین الگو (متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت آثار نقاشی)
بنابه نتایج بهدستآمده 76/0 R2 = است که نشاندهندۀ این امر است که الگوی تخمینزدهشده، قدرت توضیحدهنگی مناسبی دارد و 76درصد از تغییرات متغیر وابسته را الگو، متغیرهای توضیحی که در نظر گرفته شدهاند، توضیح دادهاند. براساس نتایج گزارششده در جدول3، از سه دسته متغیری که در رابطه با عوامل مؤثر بر قیمت در نظر گرفتهشده است: - از بین متغیرهای مربوط به هنرمند: متغیر نمایشگاههای برگزارشده توسط هنرمند در سطح اطمینان 99درصد و متغیر تجربه هنرمند در سطح اطمینان 95درصد مثبت و معنادارند. مثبت و معناداربودن ضریب متغیر تعداد نمایشگاههای برگزارشده توسط هنرمند بیانکنندۀ این است که با افزایش تعداد نمایشگاههای برگزارشده توسط هنرمند، قیمت آثار او افزایش مییابد. مثبت و معناداربودن ضریب متغیر تجربه هنرمند بیانکنندۀ این است که با افزایش هر سال تجربه هنرمند، قیمت آثار او افزایش مییابد. - از بین متغیرهای مربوط به گالریها: گفتنی است از بین گالریهای پژوهششده، متغیر گالری «آن» در حکم متغیر مبنای مقایسه از رگرسیون حذف شده است. در ادامه، ضریب تأثیر سایر گالریها در مقایسه با این گالری تفسیر میشود. متغیر مربوط به گالری جرجانی، شیرین، آتبین، زیرزمین دستان، الهه و هما در سطح اطمینان 99درصد و گالری اعتماد در سطح اطمینان 95درصد منفی و معنادارند و متغیر مربوط به گالری سیحون معنادار نیست. منفی و معناداربودن ضریب متغیرهای مربوط به گالریهای جرجانی، شیرین، آتبین، زیرزمین دستان، الهه، هما و اعتماد یعنی آثار فروشرفته در این گالریها در مقایسه با آثار فروشرفته در گالری آن بهطور متوسط قیمت کمتری داشتهاند. معنادارنبودن ضریب گالری سیحون به این معناست که قیمت آثار مبادلهشده در این گالری با قیمت آثار مبادلهشده در گالری آن تفاوت معناداری دارد. - از بین متغیرهای مربوط به ویژگیهای اثر سبک و مواد و مصالح استفادهشده در ساخت: از بین متغیرهای مربوط به ویژگیهای سبک متغیر، سبک فیگوراتیو در حکم متغیر مبنای مقایسه از رگرسیون حذف شده است. در ادامه، ضریب تأثیر سایر سبکها در مقایسه با این سبک تفسیر میشود. متغیر سبک پستمدرن، آبستره و مینیاتور مدرن در سطح اطمینان 99درصد مثبت و معنادارند و متغیر سبک رمانتیک، رئالیسم و نقاشیخط معنادار نیستند. مثبت و معناداربودن ضرایب متغیرهای مربوط به سبکهای پستمدرن، آبستره و مینیاتور به این معناست که قیمت آثار مبادلهشده در این سبکها بهطور متوسط از قیمت آثار فیگوراتیو مبادلهشده گزافتر است. همینطور قیمت آثار رئالیسم، نقاشیخط و رمانتیک با قیمت آثار فیگوراتیو تفاوت معناداری ندارد. از بین متغیرهای مربوط به ویژگیهای مواد و مصالح استفادهشده، مواد و مصالح آکریلیک در حکم متغیر مبنای مقایسه از رگرسیون حذف شده است. همچنین متغیر مواد و مصالح رنگروغن، مواد و مصالح ترکیب مواد در سطح اطمینان 99درصد مثبت و معنادارند و متغیر مواد و مصالح دیگر معنادار نیست. بنابراین مثبت و معناداربودن ضرایب متغیرهای مربوط به مواد و مصالح رنگروغن و مواد و مصالح ترکیب مواد به این معناست که قیمت این آثار بهطور متوسط از قیمت آثار اکریکیک بیشتر است. همینطور بین قیمت آثار با مواد و مصالح آکریلیک و سایر مواد، تفاوت معناداری وجود ندارد. متغیر مربوط به اندازۀ اثر در سطح اطمینان 99درصد مثبت و معنادار است. مثبت و معناداربودن ضریب متغیر اندازۀ اثر بیانکنندۀ این است که اندازۀ اثر بر قیمت آن تأثیر مستقیم دارد؛ هرچه اثر بزرگتر باشد قیمت آن هنگفتتر خواهد بود.
نتایج حاصل از برآورد الگو برای آثار حجم تعداد و نام گالریهای در کانون پژوهش، در قسمت آثار حجم با آثار نقاشی به چند علت تفاوت دارند: اول آنکه در همه گالریهای مربوط به آثار نقاشی، آثار حجم به نمایش درنمیآیند و بعضی از آنها بهطور اختصاصی آثار نقاشی را نمایش میدهند؛ دوم آنکه در دوره زمانی موضوع پژوهش، پراکندگی نمایش آثار حجم بهگونهای بود که پژوهنده ناگزیر شد گالریهای متفاوت را انتخاب کند.
جدول4- نتایج تخمین الگو (متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت آثار حجم)
-
بنابه نتایج بهدستآمده 74/0=R2 است و نشان میدهد الگوی تخمینزدهشده قدرت توضیحدهندگی مناسبی دارد و74درصد از تغییرات متغیر وابسته را الگوی متغیرهای توضیحی که در نظر گرفته شدهاند، توضیح دادهاند. براساس نتایج بهدستآمده از جدول بالا، از سه دسته متغیری که در رابطه با عوامل مؤثر بر قیمت آثار حجم در نظر گرفته شده است: - از بین متغیرهای مربوط به هنرمند: متغیر مربوط به تجربه هنرمند با اطمینان بیش از 95درصد منفی و معنادار است و متغیر نمایشگاههای برگزارشده توسط هنرمند معنادار نیست. منفی و معناداربودن متغیر مربوط به تجربه هنرمند برخلاف انتظار است؛ زیرا انتظار میرود با افزایش سابقه فعالیت، بر شهرت هنرمند افزوده شود و این متغیر بر قیمت آثار او ﺗﺄثیر مثبتی داشته باشد. - از بین متغیرهای مربوط به گالریها: از بین گالریهای در کانون پژوهش، متغیر گالری شیرین در حکم متغیر مبنای مقایسه از رگرسیون حذف شده است. در ادامه، ضریب تأثیر سایر گالریها در مقایسه با این گالری تفسیر میشود. متغیر مربوط به گالری اعتماد و آتبین در سطح اطمینان 99درصد منفی و معنادار است و متغیر مربوط به گالری آن، جرجانی و ماه معنادار نیستند. منفی و معناداربودن ضریب متغیرهای مربوط به گالریهای اعتماد و آتبین یعنی آثار فروشرفته در این گالریها، در مقایسه با آثار فروشرفته در گالری شیرین، بهطور متوسط قیمت کمتری داشتهاند. معنادارنبودن ضریب گالری آن، جرجانی و ماه به این معناست که قیمت آثار مبادلهشده در این گالری با قیمت آثار مبادلهشده در گالری شیرین تفاوت معناداری دارد. - متغیرهای مربوط به ویژگیهای اثر و مواد و مصالح: از بین مواد و مصالح موضوع پژوهش، متغیر مربوط به آثار غیرفلزی همچون چوب، شیشه، سرامیک و... در الگو وارد نشده است و در قالب مبنای تفسیرها در ادامه مطلب استفاده میشوند؛ به این صورت که ضریب تأثیر سایر مواد و مصالح در مقایسه با مواد و مصالح غیرفلزی تفسیر میشود. متغیر مربوط به مواد و مصالح فلزی و متغیر ترکیب مواد، در سطح اطمینان 99درصد منفی و معنادار است. منفی و معناداربودن متغیر مواد و مصالح فلزی و مواد و مصالح ترکیب مواد به این معناست: قیمت آثاری که در تولید آنها از فلز یا مواد ترکیبی استفاده شده است در مقایسه با آثار غیرفلزی بهطور متوسط کمتر است. متغیر مربوط به تعداد یک اثر معنادار نیست؛ به این معنی که تعداد موجود از یک اثر حجم بر قیمت آن تأثیر معناداری ندارد. متغیر مربوط به اندازۀ اثر در سطح اطمینان 99درصد مثبت و معنادار است. مثبت و معناداربودن ضریب متغیر اندازۀ اثر بیانکنندۀ این است که اندازۀ اثر بر قیمت اثر تأثیر مستقیم دارد. هرچه اثر بزرگتر باشد مواد و مصالح بیشتری در آن استفاده شده و در ساخت آن کار و زمان بیشتری هزینه شده است؛ پس قیمت آن گزافتر خواهد بود.
نتیجهگیری نتایج بهدستآمده براساس آثار نقاشی و بعد آثار حجم بهترتیب عبارتاند از: 1- براساس شواهد بهدستآمده از عوامل معنادار و مؤثر بر قیمت آثار نقاشی مبادلهشده در محدودۀ پژوهش نتیجه میگیریم ویژگیهای هنرمند و همچنین خصوصیات کالبدی اثر در قیمت نهایی هر اثر نقاشی نقش بسیاری ایفا میکنند. خریداران برای خالق اثر و سابقه هنری او اهمیت قائلاند. اگر خصوصیات هنرمند را معادل نام او در نظر بگیریم، مهم است که اثر چه کسی خریدوفروش میشود. آثار هنرمندان باسابقه و آنها که در ارائه اثر هنری به بازار هنر فعالیت مداوم دارند در ردههای نخست قرار دارد و خریداران اثر هنری حاضرند برای آثار آنها بهای هنگفتی پرداخت کنند. 2- همچنین اندازۀ اثر نقاشی در قیمت آن تأثیر میگذارد. هرچه آثار نقاشی بزرگتر باشد قیمت آن نیز بیشتر است. 3- اگر نام گالری را در جایگاه یک برند بشناسیم و تأثیر آن را در مبادله اثر هنری در نظر بگیریم، گالریهای هنری بر قیمت نقش تأثیرگذار دارند. در بین 10 گالری منتخب در این پژوهش گالریهایی باسابقه سالهای فعالیت متفاوت و شهرت فراوان وجود داشتند و انتظار میرفت سالهای فعالیت آنها در فروش آثار مؤثر باشد؛ اما نتیجه نشان داد باوجود تأثیرگذاری گالری نمایشدهنده بر قیمت اثر، در بازار هنر معاصر ایران گالریها هنوز در جایگاه یک برند شناختـه نمیشود و همچنان هنرمند و ویژگیهای خودِ اثر بر قیمت نهایی تأثیرگذاری بیشتری دارند. 4- باوجودآنکه در سالهای اخیر تعداد گالریهای نمایشدهندۀ آثار تجسمی بیشتر شده است و فضاهای نمایش آثار وسعت و تنوع گرفتهاند، باید گفت خریداران بیشتر بهدنبال اثر هنری و هنرمندند و برای آنها فضای ارائهدهندۀ اثر در اولویت کمتری قرار دارد. این تناقض ممکن است به نوع فعالیت گالریها یا به سلیقه خریداران آثار مربوط باشد که در محدودۀ پژوهش انجامگرفته قرار نمیگیرد. 5- همانطورکه از نتایج برمیآید در قیمت آثار حجم، نام گالری از خود تأثیرگذاری نشان میدهد. قیمت آثار در گالریهای شیرین، آن، جرجانی و ماه تفاوت چندانی با هم ندارند و بهطور تقریبی در آنها آثار در یک محدوده قیمتی قیمتگذاری میشوند و به فروش میرود؛ اما در گالری آتبین و اعتماد قیمتها متفاوت است. ناگفته نماند از بین گالریهای در حال فعالیت در تهران هیچکدام بهصورت تخصصی در زمینه ارائه آثار حجم فعال نیستند. 6- در نتایج بهدستآمده، مواد و مصالح استفادهشده در ساخت آثار حجم بر قیمت اثر تأثیر معنیداری دارند. 7- از بین مواد و مصالح استفادهشده در ساخت آثار حجم، مواد و مصالح غیرفلزی همچون چوب، شیشه، آجر، سرامیک، فایبرگلاس و... در افزایش قیمت این آثار تأثیر دارند. آثار با مصالح غیرفلزی بهطور متوسط بیشترین قیمت را دارند و پسازآن آثار فلزی و ترکیب مواد قرار میگیرند.
پیشنهاد 1- پیشنهاد میشود در فصول دیگر نمایش گالریها، پژوهش دوباره تکرار شود. 2- درصورتیکه امکان دسترسی به اطلاعات سِری زمانی وجود دارد از این دادهها استفاده شود؛ زیرا در مقایسه با دادههای مقطعی، دادههای سری زمانی قدرت توضیحدهندگی بیشتری دارند. 3- پیشنهاد میشود پژوهشگران آینده طیف وسیعتری از گالریها را برای پژوهش خود انتخاب کنند. این امر علاوهبرآنکه در افزایش تعداد نمونهها برای استفاده در رگرسیون و نتایج حاصل از آن تأثیرگذار است، آثار هنرمندان بیشتری را بررسی خواهد کرد. [1]. Heilbrun & Gray [2]. Bamberger [3]. Throsby .[4] کالاها اشیایی فیزیکیاند که تقاضا برای آنها و امکان ایجاد حق مالکیت بر آنها وجود دارد و مالکیت آنها ممکن است با مبادله در بازار، از یک واحد نهادی به واحد نهادی دیگر منتقل شود. کالاها برای ارضای نیازها و خواستههای خانوارها یا جامعه یا برای استفاده در تولید سایر کالاها و خدمات تقاضا داده میشوند. تولید و مبادله کالاها دو فعالیت بهطور کامل متفاوت است. بعضی کالاها ممکن است هرگز مبادله نشوند و بعضی دیگر ممکن است چندینبار خریدوفروش شوند. [5]. خصوصیت مهم اقتصادی کالاهای بازاری، مستقلبودن فرایند تولید کالاها از فرایند فروش یا فروشهای مجدد بعدی است. [6]. Brand [7]. Wilingness to Pay [8]. Renneboog & Spaenjers [9] . Orley Ashenfeleter& Kathryn Graddy [10]. ANOVA Variance [11] .Birula Joanna [12]. Heckit [13] .Marinelli& Puloma [14]. Velthouis [15]. value [16]. Price [17] . Cost 18. لغتنامه دهخدا: ارزش. [اَ زِ] (اِمص، اِ) اسم مصدر از ارزیدن. عمل ارزیدن. || قیمت. بها. (آنندراج). ارز. ارج. آمرغ. || قدر|| برازندگی. شایستگی زیبندگی. قابلیت. استحقاق. || اعتبار یک سند یا متاع. پولی که در سند نوشته شده. / فرهنگ فارسی معین: (اَ زِ) (حامص.) 1. بها، ارز، قیمت؛ 2. قدر، شایستگی. / فرهنگ لغت عمید: (اسم مصدر) ['arzeš] ۱. بها، قیمت؛ ۲. اهمیت؛ ۳. شایستگی؛ ۴. (اسم) (جامعهشناسی) معیارهای مشترک در جامعه برای ارزیابی م... / فرهنگ واژگان مترادف و متضاد: ۱. بها، ثمن، قیمت، مظنه، نرخ ؛ ۲. ارج، اهمیت ؛ ۳. اعتبار، سندیت ؛ ۴. استحقاق، شایستگی، قابلیت، لیاقت، منزلت. [19]. Monetary Value [20]. Explicit [21].[21]Pearce & Ozdemiroglu, 2002 [22] .www.amar.org.ir [23] .Total Economic Value (TEV) [24] .Use [25] .Non-Use [26] .(Kjaer, 2005) [27]. تفاوت بین قیمت و تمایل به پرداخت با اضافه رفاه مصرفکننده برابر است. [28]. نمونههایی نظیر موزهها، گالریها یا انواعی از آثار هنری که در معرض نمایش عموم قرار میگیرند. [29]. (mousavi & Rajabi, 2013) [30]. Revealed Preferences(RP) [31] .Stated(or Expressed) Preferences(SP) [32]. (Kjaer, 2005) [34]. Hedonic Pricing Method [35]. (Chin & Chau, 2003) [36]. (Butisc & Netusil, 2007) [37]. (Rosen, Hedonic Prices And Implicit Markets:Product Differentiation In Pure Competition, 1974) [38]. در گالریها قاعده بر این است که فروش آثار ارائهشده در نمایشگاهها به دوره زمانی نمایش محدود نمیشود و درصورتیکه در طول مدت نمایش آثاری فروخته نشود، گالری یا گالریدار خود را ملزم میداند که برای به فروش رساندن آثار باقیمانده اقدامات لازم را انجام دهد که این مراحل زمان محدودی ندارد و عمل فروش به توافق هنرمند و گالریدار بستگی پیدا میکند. در غیر این توافق آثار ارائهشده در گالری یک یا چند ماه بعد به هنرمند عودت داده میشود. [39]. Court [40]. Griliches [41]. Rosen [42]. Freeman [43] .Palmquest | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
. ابراهیمی، و (1382). مدیریت بازاریابی، تهران: سمت. . ابریشمکار، پ.آ (1383). فعالیت هنری بهعنوان بخشی از اقتصاد، پایاننامه کارشناسیارشد دانشکده اقتصاد، دانشگاه تهران. . افشارمهاجر، ک، (1384)، هنرمند ایرانی و مدرنیسم، تهران: دانشگاه هنر. . ایرانپور، م (1381). پدیده گالری در ایران، پایاننامه کارشناسیارشد، دانشگاه هنر تهران. . ایزدی، ح و برزگر، س (1390). بررسی روشهای ارزشگذاری اقتصادی در تحلیل زیستمحیطی شهرها، اولین کنفرانس اقتصاد شهری، مشهد: شهرداری مشهد. . بامبرگر، آ (1387). هنر خود را واقعبینانه قیمتگذاری کنیم، تدوین ر. صالحیامیری و ع. رشیدپور، در: ارزشگذاری کالاهای فرهنگی و هنری، ترجمه ف. توحیدی، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک. . پاکباز، ر (1384). نقاشی ایران، تهران: سیمین و زرین. . پاکباز، ر (1385). دایرهالمعارف هنر، ج3، چ5، تهران: فرهنگ معاصر. . تراسبی، د (1382). اقتصاد فرهنگ، ترجمه ک. فرهادی، تهران: نی. . تراسبی، د (1387). جنبههای اقتصادی آموزش هنر، ف. چاوشباشی و ع. رشیدپور در ارزشگذاری کالاهای فرهنگی هنری، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، پژوهشکده استراتژیک. . رابینسن، ب (1384). هنر نگارگری ایران، تدوین ی. آژند، تهران: مولی. . رشیدپور (1387). ارزشگذاری کالاهای فرهنگی، ر. صالحیامیری در ارزشگذاری کالاهای فرهنگی و هنری، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام پژوهشکده تحقیقات استراتژیک. . سامانپور، م (1391). نقد بازار هنر؛مفهوم برند در هنر. دو هفتهنامه تندیس، ش 241، ص10-11. . سبحانی، ح (1369). نگرشی بر تئوری ارزش، تهران: امیرکبیر. . سعدوندیان، س و اتحادیه، م (1368). آمار دارلاخلافه تهران، تهران: تاریخ ایران. . طلوعی اشلقی، ع (1387). نقدی بر روشهای موجود ارزشگذاری کالاهای فرهنگی، ر. صالحیامیری در ارزشگذاری کالاهای فرهنگی و هنری، نهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک. . عبدللهی، م (1390). بررسی اقتصادی هنر و تحلیل وضعیت اقتصادی هنرمندان معاصر ایران، پایاننامه کارشناسیارشد پژوهش هنر، دانشگاه شاهد تهران. . فری، ب (1387). تئوریهایی درخصوص اقتصاد فرهنگی، ه. نیکومرام و ع. رشیدپور در ارزشگذاری کالاهای فرهنگی هنری، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام. . کاتلر، فلیپ بهمن فروزنده (1382). مدیریت بازاریابی، تهران: آتروپات. . کاتوزیان، م. ع (1358). آدام اسمیت و ثروت ملل، تهران: کتابهای جیبی. . کاوسی، ا و رشیدپور ع (1385). قیمتگذاری کالا و خدمات فرهنگی، راهبرد، ش41، ص211-222. . کیارس، د (1387-1390). تاریخچه گالریهای تهران، دو هفتهنامه تندیس، ش193، ص34-36. . گزارش فرهنگی (1382). وضعیت نگارخانهها در ایران، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. . محمدی، ف (1384). بررسی وضعیت عرضه و مبادله آثار هنری معاصر، دانشگاه هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران. . مریدی، م. ر و تقیزادگان، م (1387). عرضه و فروش تابلوهای نقاشی در ایران، تهران: جامعهشناسی هنر و ادبیات. . منتظر ظهور، م (1355). اقتصاد خرد، تهران: مدرسه عالیه بازرگانی. . موسوی، س و رجبی، م (1392). برآورد تمایل به پرداخت گردشگران برای حفاظت از میدان نقشجهان اصفهان و تحلیل عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر آن (کاربرد الگوهای پروبیت رتبهای و توبیت)، مجله اقتصاد و توسعه منطقهای، س20، دوره جدید، ش 6، 108-132. . نسب، ع. م (بدون تاریخ). روشهای قیمتگذاری، تهران: رادان تحریر. . نگارخانهها (1393). بازیابی از سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. .Artful Business: Using the Arts for Community Economic Development. (2004). Forthcoming Vol 39, No. 2, Spring.45-83 Ashenfelter, O. (2001). A Study of Sale Rates and Prices in. Oxford: University of Oxford and CEPR.32-65 . Ashenfelter, O. (2002). Art auctions: a survey of empirical studies. Nber working paper series. Retrieved from http://www.nber.org/papers/w8997 Ashenfelter, O. (January 2011). Sale Rates and Price Movements in Art Auctions. CEPS Working Paper No. 214.78-94 . Ashenfelter, O. (March 2010). Art Auctions. CEPS Working Paper No. 203.88-92 ASHENFELTER, O. (September 2003). Auctions and the Price of Art. Journal of Economic Literature, 763–786. . Aulonities, G. (2005). Pricing objectives and pricing methods in the service sector. services marketing, 47-57. . Beggs, A. (July 2006). Failure to meet the reserve price. . Birula Joanna, B. (2009). Statistical Methods Used for Identification of art Prices Determinants. Departman of market analysis and maeketing research. . Butisc, V., & Netusil, N. (2007). Valuing water rights in Douglas County, Oregon: Using The Hedonic Price Method. Journal of the American Water Resources, 622-629. . Chin, T., & Chau, K. (2003). A Critical Review Of Literature On The Hedonic Price Model And Its Application To The Housing Market In Penang. International Journal of Housing and its Applications 27, 145-165. . Codignola, F. (2003). The Art Market, Global Economy and. Emerging Issues in Management, n. 2,. Retrieved from www.unimib.it/symphonya . Coslor, E. (2010). Hostile worlds and questionable speculation: recognizing the plurality of views about art and the market. In Economic Action in Theory and Practice (Vol. 30). Emerald Group Publishing Limited. . Crookes, D., & De Wit, M. (2005). Economic Valuation in EA. impact Assessment and Project Appraisal. . Davis, R. (2009). Art Dealer's(field quide). U.S.A: Capital Letters Press. . Freeman, A. (1986). On assessing the state of the art of the contingent valuation method for valuing environmental changes. In C. 10, In: Cummings, R.G., D.S. Brookshire and W.D. Schulze. New Jersey: Rowman and Allanheld. . Frey, B. S. (2005). What Values Should Count in the Arts?The Tension between Economic Effects and Cultural Value. Zurich: CREMA – Center for Research in Economics, Management and the Arts. . Hoevenagel, R. (1994). The contingent valuation method: scope and validity. Amsterdam: Vrije Universiteit. . Heilbrun, j. & Gray, ch, M. (2004). The economics of arts and culture. Cambridge, Cambridge University Press. . Jantzen, J. (2006). The Economic Value of Natural and EnVironmental Resources. TME, Institute for Applied EnVironmental Economics. . Kjaer, T. (2005). A Review of the Discrete Choice Experiment with Emphasis on Its Application in Helth Care. Health Economics. . Marinelli, N. (2008). A Model for Pricing the Italian Contemporary Art Painting at Auction. Universit`a Politecnica delle Marche,. . Marinelli, N., & Puloma, G. (2008). A Model for Pricing the Italian Contemporary Art Painting at Auction. . mousavi, s., & Rajabi, m. (2013). Applicating an Ordered Probit Model for Analysis of the influencing Factors on Tourist's Willingness to Pay ofAbyaneh Village in Esfahan. Rural Research, Vol. 3. No. 4, 31-58. . Pearce, D., & Ozdemiroglu, E. (2002). Economic Valuation with Stated Preference Techniques,Summary Guide. london: Department for Transport, Local Government and the Regions: London. . Rengers. (2002). Economic lives of artists. Universiteit Utrecht. . Rengers, M. (February 2002). Art as an Investment and the Underperformance of Masterpieces. . Renneboog, L., & Spaenjers, C. (2011). Beying Beauty: On Prices and Returns in the art Market. . Rezaee, Z. (2004). Financial Institutions, Valuations, Mergers, and Acquisitions: The Fair Value Approach. New York: Secend Edition . John Wiley & Sons . . Rosen, s. (1974). Hedonic Prices And Implicit Markets:Product Differentiation In Pure Competition. The Journal of Political Economy, 82:34-55. . Rosen, s. (1974). Hedonic Prices And Implicit Markets:Product Differentiation In Pure Competition. The Journal of Political Economy, 82:34-55. . Sch¨onfeld, S. (2005). The effects of gallery and artist reputation on prices in the primary market for art: a note. Working Paper No. 90, May 2005. . T hrosby, D. (2006). Handbook of the Economics of Art and Culture. Elsevier B.V. . Velthouis, O. (2003). Symbolic meanings of prices: Constructing the value of. In Theory and Society 32. Kluwer Academic Publishers. Printed in the Netherlands. . velthouis, o. (2005). New Jersey: Princeton University Press and Copy righted. . Velthuis, O. (2005). New Jersey: Princeton University Press and Copy righted. . Velthuis, O. (2010). "The Return of the 90s. The Art Market in Times of Crisis". Organized by Juicing the Equilibrium (JEQU). Retrieved from www.jequ.org . Velthuis, O. (2013). The contemporary art market between stasis and flux. . Versetti, A. (2013). Talking Prices: Deconstructing the theatricality of pricing strategies on the art market. . wikipedia. (2013). hedonic model. Retrieved from fa.wikipedia.org. . Zimmerman, D. (2011). Art as an Autonomous Commodity within the Global Market. www.artandeducation.net. Retrieved from danainvestment.ir: http://danainvestment.ir/index.php/ (1393) . www.vajehyab.com . www.amar.org.ir. .http://www.amar.org.ir/ Default.aspx =276 . http://tjs.farhang.gov.ir/fa/negakhaneha | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,810 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,045 |