تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,658 |
تعداد مقالات | 13,565 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,195,645 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,285,335 |
تحلیل مکانیزمهای سپتد مؤثر بر امنیت و کاهش بزه در بافتهای فرسوده شهری (مطالعه موردی بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 6، شماره 3 - شماره پیاپی 18، آذر 1396، صفحه 51-72 اصل مقاله (732.11 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ssoss.2017.85506.0 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جواد حاجی علی زاده* 1؛ تقی حیدری2؛ اصغر رشیدی ابراهیم حصاری2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه جغرافیای دانشگاه فرهنگیان، پردیس علامه امینی تبریز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پیشگیری از جرم مسئلۀ مهمی است که مردم، قرنها با آن درگیر بودهاند؛ بنابراین، جلوگیری از آن برای اصلاح زندگی مردم در دنیای گسترده ضرورت دارد. امنیت مفهومی است که تأثیر فراوانی بر میزان رضایتمندی مسکونی خانوار و جابهجایی ساکنان از محلههای مسکونیاشان دارد؛ بدین منظور، هدف از نگارش این پژوهش درک مؤلفههای مؤثر بر امنیت در بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان است. این موضوع در بافت فرسوده این شهر بهدلیل وجود بعضی از مسائل مانند ریزدانگی، تراکم زیاد جمعیتی، وجود کاربریهای جاذب سفر و... با مشکل روبهرو است و به همین دلیل، مطالعه موردی آن اهمیت دارد. نوع پژوهش براساس ماهیت از نوع توصیفیتحلیلی و در تبیین و پیشینه تحقیق و ارائه مدل از مطالعات کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. همچنین، بهمنظور اولویتبندی عناصر تأثیرگذار بر وضعیت حاکم بر امنیت بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان، از معادلات ساختاری لیزرل (Lisrel) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که وضعیت امنیتی بافت فرسوده بخش مرکزی شهر به ترتیب از سازوکارهای شاخص مدیریت و نگهداری فضا، امنیت فیزیکی محیط، قلمروگرایی، تصویر فضا، نظارت طبیعی و خط دید تأثیر گرفته است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بافتهای فرسوده؛ امنیت؛ احساس امنیت؛ شهر زنجان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسأله یکی از ضرورتهای پیدایش و تداوم شهر، آرامش و آسایشی است که انسان شهرنشین از سکونت در چنین فضایی به دست میآورد؛ زیرا شهر کانون و بستر اصلی رشد و تکامل انسانی است. روند تاریخی شکلگیری شهر نشان میدهد که بیشتر ابداعات و نوآوریها در تمام ابعاد زندگی انسان در سایه آرامشی خلق شده که شهر و فضای شهری آن را به وجود آورده است. ناامنی و اضطراب اجتماعی مانع از رشد و توسعه میشود و زمینه را برای عقبماندگی اجتماعی فراهم میآورد؛ برایناساس، آرامش و احساس امنیت شهری ضرورتی انکارناپذیر و بیتوجهی به آن، بیتوجهی به رشد، تکامل و توسعه انسانی است. استقرار امنیت در شهرها مستلزم برقراری امنیت در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی، قوانین و مقررات و ابعاد مدیریتی است. بیشتر نظریهپردازان شهری درباره توجه به امنیت شهری بهصورت بستر اساسی برای ایجاد ارتباطات اجتماعی و ارائه خدمات عمومی و درنتیجه، ایجاد شهری پایدار و سالم، اتفاق نظر دارند و بیتردید بدون توجه به این عامل، وضعیت توسعه مناسب و پایدار شهری فراهم نمیشود. امنیت شهری پایدار در چارچوب توسعه شهری پایدار به استحکام روندهای توسعه کمک میکند و به معنی برآیند و حاصل جمع پایداری در رفع تهدیدات امنیت شهری در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی است. فضاهای شهری نیز به شکل بستر زندگی و فعالیت شهروندان باید بتوانند باتوجهبه شباهتها و تفاوتهای میان افراد و گروههای سنی، اجتماعی و جنسی، محیطی امن، سالم، پایدار و جذاب را برای همه افراد فراهم کنند و به نیاز تمامی اقشار اجتماعی پاسخ مناسب بدهند یا دستکم پاسخگوی حداقل نیازها باشند. بنابراین، یکی از مهمترین مباحث شهرهای زیستپذیر که طی سالهای گذشته، مدنظر برنامهریزان و مدیران شهری قرار گرفته، مقوله امنیت شهر و احساس امنیت شهروندان به دلایل گوناگونی مانند تراکم جمعیت و کاهش روابط چهره به چهره انسانی است. وجود امنیت در محیطهای شهری یکی از الزامات اساسی کیفیت زیست شهروندان محسوب میشود (صالحی، 1383: 23). به عبارتی، امنیت از نیازها و انگیزههای اساسی انسان به شمار میرود؛ بهطوریکه با زوال آن، آرامش خاطر انسان از بین میرود و تشویش، اضطراب و ناآرامی جای آن را میگیرد. برطرفشدن بسیاری از نیازهای آدمی در گرو تأمین امنیت است (به نقل از حیدری و کلانتری، 1393). از نگاه جان نی موزر، امنیت یعنی رهایی نسبی از تهدیدات زیانبخش (بوزان، 1378: 65). از دیرباز شناسایی عوامل محیطی و مکانی بروز بزه و سعی در از بین بردن این عوامل و کاهش تأثیرات آن، مهمترین راهکار افزایش ایمنی و پیشگیری از وقوع ناهنجاریها شناخته شده است؛ زیرا ناهنجاریهای اجتماعی به هر نحو که از انسان سر بزند، بستر ظرف مکانی و زمانی خود را دارد که این رفتارها را از هم متمایز میکند (حیدری و همکاران، 1393). فضاهای شهری بیشترین ارتباط را با مردم و محیط زندگی دارند؛ بنابراین، نقش بسزایی در هویتبخشیدن و یا احساس آرامش شهروندان دارند. امنیت اجتماعی با فضا و ماهیت آن ارتباط معناداری دارد (کلارک، 1387: 25) چنانکه یکی از مهمترین محدودههای تراکم بزهکاری و ناامنی (کانونهای جرمخیز) در شهرهای ایران، بافتهای فرسوده شهری هستند. به عبارتی، این محدودهها ازجمله مهمترین مناطق پرتراکم و پرمسئله شهری ازنظر کالبدیاند که با ویژگیهایشان به نحوی محرک بروز جرم هستند و تأثیر مهمی بر رفتارها و فعالیتهای اجتماعی هنجار یا ناهنجار شهروندان دارند. تمرکز شدید رفت و آمد و فعالیت به همراه ساختار فضای درهم، موجب شده است نسبت رفتارهای ناهنجار در این بخش از شهر بیشتر باشد. بافت فرسوده مرکزی شهر زنجان، باتوجهبه نوع کاربریها، انباشتگی کارکردها، نقش و عملکرد خاص خود و ازجمله قرارگیری بازار سنتی و سایر کاربریهای تجاری و نیز حضور بیشتر جمعیت بهویژه در ساعات روز، یکی از کانونهای وقوع رفتارهای ناهنجار اجتماعی بوده است؛ اما باوجود این مسائل، این بافت به علت داشتن موقعیت، تسهیلات زیرساختی، امکانات و دسترسی مناسب به سایر بخشهای شهری مهمترین محل برای ارائه خدمات متنوع به شمار میرود. علاوهبرآن، اهمیت اقتصادی، ارتباطی، هویتی، تاریخی (شامل 1 مجموعه تاریخی بازار و 21 واحد معماری و ابنیه تاریخی) زیباییشناختی و اهمیت کالبدی (نقطه همگرای شبکه ارتباطی و فعالیتها) بافت فرسوده مرکزی شهر و محوریت آن در روند توسعه شهری جایگاه ویژهای دارد. وجود چنین پدیدههایی، خصلت و قدرتی مرموز و منفی و درعینحال، نیرومند به این بخش از شهر بخشیده است؛ زیرا بافت فرسوده بخش مرکزی محل پویایی و مرکز ثقل، رونق بازار و جلوههای هنری و معماری هویت محلهای است؛ بنابراین، پژوهش حاضر میکوشد وضعیت حاکم بر امنیت و عوامل موجد و مؤثر بر آن را ارزیابی کند. در آینده، درک این عوامل ممکن است زمینه مناسبی برای وضعیت مناسب فضای امن بافت فرسوده شهر فراهم کند. باتوجهبه مباحث مطرحشده، پرسشهای اصلی این است: عوامل و فرایندهای مؤثر بر وضعیت امنیتی بافت فرسوده شهر زنجان کداماند، و کدام راهکارها بر امنیت و احساس امنیت این بافت مؤثر هستند.
پیشینه پژوهش نخستین نظرها در زمینه امنیت شهری مطالعات مکتب جامعهشناسی شیکاگو بود که باتوجهبه ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی، مناطق مختلف شهر را بررسی کرده بود و بر این عقیده بودند که مطالعه رفتار ساکنان شهری در قالب محیطهای شهری امکانپذیر است. به باور آنان ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی در جرمخیزبودن منطقه تأثیرگذار است. استارک، از پژوهشگران مکتب شیکاگو در سال 1925 پنج جنبه از ساختار شهری را جزو فاکتورهای پیشبینیکننده ارتکاب جرم در محلات بر شمرد که عبارتاند از: تراکم، فقر، کاربری مختلط، جابهجایی مداوم، خرابی و فروریختگی ساختمانها (احمدآبادی و همکاران، 1386). چندین سال بعد، مازلو در سال 1968 در تئوری هرم نیازهای خود، امنیت را بهصورت یکی از نیازهای ضروری و پایهای برای تعالی انسان تلقی میکند، درست شبیه نیازهای فیزیولوژیکی انسان که برای تداوم حیات ضرورت دارد و درمجموع، ارتقای این مؤلفه بر سلامت و سعادت انسانها و درنتیجه، جامعه تأثیر مستقیمی میگذارد (مازلو، 1375). بیشترین توجه به امنیت در محیطهای شهری با تحقیقات نویسندگانی مانند جیکوبز (1961) جفری (1971) و نیومن (1973) در دهههای 1960 و 1970 ادامه پیدا کرد (ذبیحی و همکاران، 1392). جین جیکوبز، نخستین فردی بود که به ارتباط بین تعاملات انسانی، طراحی شهری و پیشگیری از جرم با یکدیگر اشاره کرد. جیکوبز، در تبیین امنیت شهری به تعامل فضای فیزیکی و فرایندهای اجتماعی محیطساز توجه کرده و بر فعالیت فضا به شکل عاملی در ایجاد یک محیط امن و موفق تأکید کرد (الیاسزاده مقدم و ضابطیان، 1389). او ایجاد حرکت، استفادههای فعال از سطح خیابان و فعالیتهای خیابان و مراقبتهای طبیعی از این فعالیتها را مؤلفههایی برای ساختن یک محیط خوب شهری قلمداد میکند. ایده بنیادی او این بود که یک فضای شهری امن است اگر پوشش جمعیتی مناسب داشته باشد یا چشمهای ناظر زیادی در آن فضا وجود داشته باشد (Jacobs, 1987). هنگامی که جیکوبز امنیت را در شلوغی فضاهای عمومی مشاهده کرد، اسکار نیومن، با این استدلال که فضاهای خصوصی حتی امنتر هستند، یک پله جلوتر رفت. نیومن، معتقد بود یک فضای کوچکتر و خصوصیتر، ساکنان را به گسترش دامنه کنترلشان روی فضا تشویق میکند؛ بهگونهایکه به کاهش جرم منجر خواهد شد. او در مطالعهای در شهر نیویورک به این نتیجه رسید که میزان جرم در آپارتمانهای بلندمرتبه موجود، نسبت به پروژههای مسکونی کمارتفاع رشد زیادی دارد. او اینطور استنتاج کرد که این مسئله به این علت است که ساکنان، هیچگونه کنترل یا مسئولیت شخصی برای فضای اشغالشده از جانب افراد زیاد، احساس نمیکردند. نیومن و جیکوبز، هردو اعتقاد داشتند که موفقیت یک فضای قابل دفاع، وابسته به نظارت و پایشی است که بهوسیله ویژگی فضایش به آن القاء می شود. همچنین، در سال 1969 جفری، نخستین کسی بود که عبارت «پیشگیری از جرم و جنایت ازطریق طراحی شهری» را به کار برد. او بر برنامهریزی شهری و طراحی ساختارهای شهری و واحدهای همسایگی برای کنترل و پیشگیری از جرم و جنایت تأکید داشت. به نظر او مراقبتهای طبیعی شهروندان ازطریق طراحی ساختمانها و فضای شهری عامل مهم کنترل جرائم شهری است (COZEN, 2000: 10). به نظر جفری، جامعهشناسان به میزان چشمگیری درباره عوامل اجتماعی مؤثر بر جرم از قبیل محرومیت، تأثیرات فرهنگی، خانواده و... اغراق کردهاند و به عوامل بیولوژیکی و محیطی توجهی نکردهاند. تأکید او بر فرصتهایی است که محیط در اختیار بزهکاران قرار میدهد و جرائم گوناگون را ناشی از این فرصتهای محیطی میدانست ( به نقل از حیدری و کلانتری، 1393). در سال 1973 اسکار نیومن، در زمینه اندیشههای پیشگیری از جرم، دیدگاه فضای مقاوم در برابر جرم (فضای قابل دفاع) را مطرح کرد. مطالعه نیومن، پاسخی به میزان زیاد جرائم در شهرهای آمریکا بود. به اعتقاد او فضاهای مقاوم در برابر جرم، امکان مناسبی برای بازساخت محیط مسکونی شهرها فراهم میآورد؛ تا بدینوسیله محیط امن و سالمی در شهرها برای زندگی ساخته شود. او باور داشت ایجاد تغییرات فیزیکی در محیط برای کاهش جرم، بیشتر واکنش مجرمان را بر میانگیزد؛ بهطوریکه بزهکاران، مجبور به تغییر در رفتار خود یا تغییر محل ارتکاب جرم میشوند (عبداللهیحقی، 1383: 42). پل برانتینگهام و پاتریشا برانتینگهام، پژوهشی در سال 1981 درخصوص توزیع فضای جرم باتوجهبه نوع کاربریها در شهرها انجام دادهاند که براساس آن، دریافتند فعالیتهای غیرقانونی بیشتر در نزدیکی شریانهای اصلی حملونقل و شاهراهها متمرکز است. همچنین، در مسیرهای بین میادین و چهارراهها که عملکردهای گوناگون دارند، میزان بسیار زیادی از جرائم اتفاق میافتد. این نتایج ازطریق این عوامل، کمک مؤثری به پیشگیری از جرم کرده است: طراحی مناسبتر محیطهای شهری همراه با امکان کنترل اجتماعی و نظارت غیررسمی شهر، شناسایی کانونهای جرمخیز، کنترل بهتر این مکانها و تغییر آنها به فضاهای مقاوم در برابر جرم .علت آن است که این نظریه، یک دیدگاه کلی برای کاهش فرصت ارتکاب هرگونه جرم، اعم از هواپیماربایی، کلاهبرداری، تماس تلفنی شرم آور، خشونت در محیطهای عمومی یا خانوادگی و... ارائه داده است. مطالعات و تحقیقات در زمینه تأثیر محیط بر رفتارهای مجرمانه در کشور ما بسیار دیرتر از کشورهای غربی شروع شده، اما طی سالهای اخیر پژوهشهای زیادی در زمینه بزهکاری و تأثیر محیط بر وقوع انواع آن، انجام شده است. ازجمله جغرافیدانان پیشگام در این زمینه دکتر حسین شکویی، دکتر کینیا، و دکتر مافی هستند که پژوهشهای آنان، راهگشای دیگر پژوهشها دراینخصوص بوده است. در سالهای اخیر نیز تحقیقهای زیادی دررابطهبا تأثیر محیط بر بزهکاری انجام شده است؛ برایناساس، مهمترین این بررسیها در قالب رسالههای دانشگاهی، مقالات و پژوهشهای موردی تفکیک میشوند که به این شرحاند: -محسن کلانتری و همکاران (1389) در مقاله خود با عنوان «تحلیل فضای الگوهای بزه سرقت در بخش مرکزی شهر زنجان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)» نشان دادهاند که توزیع فضای جرائم مدنظر در شهر زنجان، از الگوی خوشهای و متمرکز پیروی میکند و مهمترین کانون جرائم مرتبط با مواد مخدر در این شهر، منطبق بر منطقه اسکان غیررسمی بیسیم (بافت فرسوده) است. این منطقه، از محدودههای پرمسئله شهر زنجان ازنظر کالبدیجمعیتی و با میزان زیاد تراکم و محدودیتهای زیاد ازنظر سرانههای خدماتی، تجهیزات و تأسیسات شهری است؛ بهگونهایکه بسیاری از کاربریهای ضروری یا در این منطقه وجود ندارد یا با کمبود شدید مواجه است. به نظر میرسد از منظر جغرافیایی برای افزایش ایمنی و کاهش ناهنجاریهای اجتماعی در این محدوده، نیاز به طراحی مجدد فضاهای بدون دفاع، ساماندهی فضاهای متروک و رهاشده و تعادلبخشی به سرانه کاربریها بیش از همه احساس میشود. - افراخته و همکاران (1388) در پژوهشی با عنوان «جداییگزینی فضا و نابهنجاریهای اجتماعی بافت فرسوده مطالعه موردی باباطاهر شهر خرمآباد)» مسائل اجتماعی بافت فرسوده را بررسی کردهاند. نتایج نشان میدهد که بهرغم وجود میراث فرهنگی باارزش در محله، بهدلیل بهسازی نامناسب اقشار مرفه محله را ترک میکنند و تمرکز اقشار مختلف فرهنگی نابهنجاریهای اجتماعی را افزایش میدهد. - قمصری و همکاران (1390) در مقاله خود «بررسی تأثیر نوع و میزان کاربری اراضی در شکلگیری الگوهای فضای بزهکاری مورد مطالعه (جرائم مواد مخدر در بخش مرکزی شهر تهران)» معتقدند از مهمترین مشکلات بخش مرکزی شهر تهران، اجرای نادرست اصول و ضوابط برنامهریزی کاربری اراضی شهری و توزیع نامتعادل کاربریها در این بخش از شهر است. این موضوع، مسائل کالبدیاجتماعی را در این بخش از شهر تهران به وجود آورده است. در برخی از کاربریها بهویژه کاربریهای تجاری و خدماتی رخداد جرائم بیشتر از سایر کاربریها است. تراکم زیاد جمعیت و فعالیتها و همچنین، ازدحام و شلوغی جمعیت در طول روز در برخی کاربریهای خاص و در خیابانهای مجاور آن، موجب میشود کانون تمرکز بزهکاری در این مکانها شکل بگیرد که این امور، درنتیجه ترکیب با این مسائل و مشکلات، به کاهش فزاینده سکونت، شتاب در تغییر کاربری اراضی مسکونی و از همه مهمتر میزان زیاد بزهکاری بهویژه جرائم مرتبط با مواد مخدر، منجر میشود: فرسودگی بافت و بناها، زیرساختهای نامناسب، نفوذناپذیری ضعیف بلوکهای شهری، کیفیت نازل محیطی و انواع آلودگیها، اغتشاش سازمان فضایی، ناخوانایی ساختار کالبدی، گریز ساکنین قدیمی و اصیل بخش مرکزی به دیگر نقاط شهر و جایگزینی مهاجران کمدرآمد و مجرد در این بخش از شهر، کمبود فضای سبز و باز، وجود مشاغل کاذب و غیررسمی و تراکم شدید فعالیتهای تجاری. حیدری و کلانتری (1393) در پژوهش خود «آسیبشناسی بافتهای تاریخی شهرها در برابر بزهکاری با تأکید بر بازار سنتی زنجان» نشان دادهاند در بافت سنتی این شهر و بهطور مشخص در محدوده بازار سنتی زنجان، بروز بزهکاری و بهویژه بزه سرقت بسیار زیاد است و این امر، ریشه در تأثیرات غیرقابلانکار عوامل درونی و بیرونی دارد.
چارچوب نظری امنیت ازجمله مفاهیم مطرح در علوم انسانی است که مانند بسیاری مفاهیم دیگر (جامعه، فرهنگ، ارزش و... ) پیچیدگی دارد؛ براین اساس، در تمام دوران حیات بشر بر پهنه هستى، از عناصر اصلى نیازهاى انسانى محسوب شده و در دوران مدرن، اهمیت این امر تا اندازهاى افزایش یافته که به تعبیر بعضی افراد، کار ویژه بىبدیل حکومتها در جامعه مدرن امروزى و عصر مدرنیته، ایجاد و حفظ امنیت در معناى وسیع آن است (عبدی و همکاران، 1388: 588). بهاینترتیب، امنیت پیشزمینه یک اجتماع سالم و احساس امنیت بسترساز توسعه جوامع انسانی است، به طوریکه سعادت یک جامعه در گرو حفظ و بقاء امنیت و احساس ناشی از آن است (قرایی و همکاران، 1389: 25) همچنین، ارضای نیازهای امنیت مستلزم پایداری و رهایی از ترس و اضطراب است (دورودی، 1382: 26). مفهوم فضای شهری امن در مقابل مفهوم فضای شهری ناامن قرار دارد. پدیده ناامنی دو جنبه عینی و ذهنی دارد و کلیه عرصههای زندگی را در بر میگیرد. مقوله ناامنی از جنبه عینی، کلیه مظاهر ناامنی ازجمله سرقت، قتل، خشونت و … را شامل میشود و از جنبه ذهنی، شامل داوری درباره امنیت منطقه و فضا است (صالحی، 1387 به نقل از قرایی، 1389: 19). از این دیدگاه، وجود امنیت در یک جامعه به همان اندازه احساس امنیت و امنیت روانى در آن، مهم است؛ البته بعضی از کارشناسان احساس امنیت را مهمتر از وجود امنیت مىدانند که سخنى بهجاست (تاجران و کلاکی، 1388: 565).
نمودار 1- روابط علی و معلولی مشکلات و معضلات حاصل از ناامنی محیطی در محله مأخذ: عسگریتفرشی و همکاران،1389: 42.
قلمرو امنیت برحسب مکاتب مکاتب امنیتی به سه دسته عمده و اساسی پوزیتیویست[1]، سازهانگاران[2] و مکاتب پستپوزیتیویست[3] تقسیم شدهاند (عبداللهیحقی، 1383: 183) که به ترتیب بر امنیت وجودی[4]، امنیت رفاهی[5] و امنیت معنابخش[6] تأکید دارند (سیفزاده، 1383: 15). این مکاتب، صاحبنظران متعدد با چشماندازهای نظری مخصوص به خود دارند که در عین داشتن اصول موضوعی مشترک، تفاوتهایی نیز در آنها هست؛ اما در مقاله حاضر، مجال پرداختن به تمامی آنان نیست. بنابراین، به تعدادی از اصولی متمایزکننده اساسی میان این سه مکتب عمده، اشاره میشود. چنانکه در جدول آمده است هدف، حوزه معنای امنیت، رویه و ابزارهای امنیتی برحسب مکاتب تفاوت میکند، همچنین، هریک از این مکاتب قصد دارند برای جنبه خاصی از زندگی اجتماعی ایمنی را تأمین کنند (جدول 1).
جدول 1- قلمرو امنیت برحسب مکاتب
مأخذ: نویدنیا، 1389: 91
کنت والتز [7]، مورگنتا [8]، جان میرشایمر [9] و رندال شویلر [10] ازجمله نظریهپردازان مکتب پوزیتیویست به شمار میآیند. به اعتقاد این تئوریسینها امنیت با هدف حفظ و بقای وضع موجود، بر نظمبخشی استوار است. این مکتب، پاسداری از وضع موجود را دال بر امنیت دانسته است؛ به این معنا که فرد، گروه، شهر، کشور یا هر مرجع امنیتی دیگر، وقتی قادر به حراست و نگهداری از حیات خود باشد و بتواند هستی خویش را تضمین کند، به امنیت دست یافته است (Pandey et al., 2013) برایناساس، پوزیتیویستها بر امنیت وجودی تأکید دارند. امنیت در این وادی برابر و مترداف نظم تلقی شده است و هرچه بتوان محیط فرد و افراد جامعه را با قاعده و هنجارها به سمت برقراری نظم سوق داد، امنیت محقق میشود. اطاعت افراد از قوانین رسمی جامعه و رفتار مبتنی بر عرف و رسوم جاری نظم زندگی را تضمین میکند و امنیت برقرار میماند. در این چشمانداز، حوزه معنایی امنیت با نظم اجتماعی همپوشانی دارد (Balzacq, 2005). به اعتقاد آنها برای تحقق نظم و امنیت باید با خطرها و تهدیدات مخل جان و حیات افراد جامعه، مقابله کرد. مهمترین و اساسیترین تهدیدات، جرائم و تخلفات هستند که نظم قانونی جامعه را از بین میبرند و به شهروندان آسیب میزنند. ابزارهای زور و قدرت کارآمدترین تجهیزات برای مقابله با خطرها در نظر گرفته شدهاند (نویدنیا، 1389) چنانکه پلیس با قدرت نظامی زیادتر، توان مقابله بیشتری با مجرمان خواهد داشت و بالعکس، هرچه تجهیزات نظامی و ادوات انتظامی کمتر باشد یا مدرن و جدید نباشد، از توان مقابله پلیس کاسته خواهد شد. بهعبارتدیگر، برقراری امنیت در گرو توان مقابله با جرائمی است که جان افراد را به خطر انداخته و مانع از برقراری امنیت وجودی است. در کنار دیدگاه پوزیتیویستی مکاتب سازهانگاران قرار دارد که به تعبیری حلقه واسط میان دیدگاههای پوزیتیویست و پستپوزیتیویستی است. ایمانوئل آدلر [11]، مایکل بارنت [12]، پیتر کاتزنشتاین [13] و الکساندر ونت [14] ازجمله نظریهپردازان سازهانگار محسوب میشوند. به اعتقاد آنان، امنیت برابر آسایش دانسته میشود و عوامل ایجاد دغدغه، تشویش و از بین رفتن آسودگی و آرامش را ناامنی تلقی میکنند. بهاینترتیب، نظریهپردازان سازهانگار برای امنیت، حوزه معنایی گسترده و وسیعی قائل هستند، بهگونهایکه تمام شئونات و ابعاد زندگی انسان را در بر میگیرد. آنان بر امنیت رفاهی تأکید دارند و با ایجاد بسترهای دستیابی به رفاه، امکانات و فرصتها، نگرانیها را زدوده و آرامش و آسایش را ایجاد میکنند (Sørensen, 2006). سازهانگاران مقابله با جرائم را شرط لازم برای تحقق امنیت میدانند؛ اما در این زمینه، بیشتر بر پیشگیری از خطرها، تهدیدها و آسیبها بهصورت شرط کافی تأکید دارند. آنان معتقدند در بسیاری از موقعیتهای اجتماعی اگر مکانیسمهای پیشگیری صحیح عمل کنند، جرم و تخلفی رخ نخواهد داد و بر این امر تأکید میکنند که پیشگیری زمانی قادر به کاهش جرائم و خطرها است که امکانات لازم آمادهسازی شده باشند و برای هدف امنیتی برنامهریزی و مدیریت شوند (نویدنیا، 1389). باتوجهبه این چشمانداز، قدرت و زور بهترین و کارآمدترین ابزارهای امنیتبخشی نیستند و باید از ابزارهای ارتباطی و فرهنگی در کنار توان نظامی بهره جست؛ یعنی با آموزش، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی از اضطراب، ترس و خطرها کاست و با یادگیری رویههای پیشگیری آسودگی و آرامش را فراهم کرد (Kilgour, 2009 به نقل از زنگانه، 1392: 45). پستپوزیتیویست، به تعبیری در مقابل پوزیتیویست قرار دارد. پوزیتیویستها بر خطرهای عینی، تهدیدات فیزیکی، مقابلههای سختافزاری و رویههای نظامیگری تأکید دارند؛ درحالیکه در مقابل پستپوزیتیویستها به جنبههای ذهنی و فرهنگی، تقابلات نرمافزاری و مناسبات تمدنی توجه و از نیازهای مشترک مانند تأمین جان و مال گذر کردهاند و به معنابخشی و شکوفایی زندگی معطوف هستند. برایناساس، آنها امنیت معنابخش را مطرح میکنند و به این دلیل، حوزه معنایی امنیت در مکاتب پستپوزیتیویستها جنبه خاص و ویژه انسانی پیدا کرده که همانا آزادی و آزادپروری است. به اعتقاد این نظریهپردازان، امنیت زمانی محقق میشود که هر فرد انسانی در انتخاب راه و روش زندگی خود آزاد باشد و امور مطلوب با تدبیر و اندیشه خویش را به دست آورد (سیفزاده، 1383: 43). هیچکس آزادی و اختیار را از انسان دریغ نمیکند؛ زیرا در این صورت ناامنی بروز میکند. بهاینترتیب، امنیت مترداف با آزادی است و وقتی انسان آزادانه به دنبال اهداف زندگی خویش باشد، امنیت معنابخش تحقق یافته است و بالعکس، اگر به هر دلیلی چون اجبار، ترس، مجازات و ازاینقبیل، انسان آزادی خویش را از دست دهد، امنیت نیز از بین رفته است (نویدنیا، 1389). استیو اسمیت [15]، استفن وات [16]، اشلی و والکر [17]، کاکس و گیل [18] ازجمله نظریهپردازان پستپوزیتیویست هستند که بر ایجاد توانمندی، افزایش ظرفیتهای انسانی و پرورش استعدادهای بشر تأکید دارند و این امور، شایستهزیستی را برای انسان به ارمغان میآورند و آزادی را در روح و جان میپرورند. برایناساس، آنها برای تولید، بهرهوری و افزایش منافع برنامهریزی و تلاش میکنند. این امر، به معنای غفلت از خطرها، تهدیدها و جرائم نیست، بلکه توجه بر جنبههای انسانی است که سایر مکاتب فراموش کردهاند. بیعدالتی، فقر، نابرابری، تبعیض و خشونت ازجمله مواردی هستند که موجب میشوند زندگی از ارزشهای انسانی تهی شود و بر این مبنا آنها به سلطه و اسارت انسان دامن میزنند و آزاداندیشی و آزادزیستی را میربایند. این امور که ناامنی تلقی میشوند، با قدرت نظامی و اعمال زور از بین نمیروند، بلکه باید با حمایت از نیروهای آسیبدیده و مراقبت از آنان، توان ازدسترفته را به آنان بازگرداند و ضمن بازسازی سرمایههای انسانی به شیوههای پشتیبانی و حمایتگری دامن زد تا زمینههای بهزیستی فراهم شود. بنابراین، این مکتب بیشتر از سایر مکاتب به وضعیت اقوام، اقلیتهای مذهبی، زنان و کودکان، اقشار ضعیف، طبقات کارگری و لمپنها، وضعیت تحصیلی، سانسور و محدودیتهای اطلاعاتی و وضعیت زندانیان توجه کرده است. با عنایت به این مطالب، چنین نتیجهگیری میشود که امنیت شهر به مفهوم تضمین آسودگی و آرامش است و تمام شهروندان، لایههای متعددی دارند که حداقل سه نیاز امنیتی عمده، یعنی امنیت وجودی، رفاهی و امنیت معنابخش را در بر میگیرد و این نیازها با سازوکارهای امنیتی مخصوص به خود تأمین میشوند. بهاینترتیب، امنیت وجودی در سایه مقابله با مجرمان و به کمک ابزارهای زور و قدرت تحقق میپذیرد و این موضوع در مکاتب پوزیتیویستی مطرح است. امنیت رفاهی مدنظر سازهانگاران در بستر فراهمسازی امکانات و تسهیلات زندگی قصد دارد از آسیبها پیشگیری کند و آسایش را برای شهروندان به ارمغان آورد؛ درحالیکه امنیت معنابخش که پستپوزیتیویستها از آن سخن گفتهاند، با حمایت و مراقبت از شهروندان، سرمایههای انسانی را تولید و بازسازی میکند و آزادزیستی را تحقق میبخشد. بهعبارتدیگر، برای دستیابی به امنیت وجودی از الگوی سازهانگاران استفاده نمیشود و باید برای داشتن امنیت رفاهی از برنامههای پوزیتیویستها بهره برد. لازمه تأمین هر نیاز امنیتی بهکارگیری ابزارهای شناختهشده الگوی امنیتی مربوط به آن است.
روش پژوهش روش تحقیق توصیفیتحلیلی است و برای شناسایی عوامل مؤثر بر امنیت بافت، بهمنظور گردآوری دادههای پژوهش، از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. مبانی نظری ازطریق منابع داخلی و خارجی فراهم شده و جامعه تحقیق ساکنین بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان، به کمک روش نمونهگیری (مصاحبه با شهروندان ساکن بافت) هستند. برآورد تعداد جامعه نمونه از راه فرمول کوکران با ضریب اطمینان 95درصد و ضریب خطای 5درصد تعیین شده است. در این بافت تعداد نمونه نیز با احتساب جمعیت 75057نفری آن در سال 1390 به تعداد 491 پرسشنامه تعیین شده است که این تعداد پرسشنامه، به روش نمونهگیری تصادفی ساده و متناسب با حجم جمعیت در بین افراد متخصص توزیع میشود.
جدول 2- تعداد جامعه آماری و نمونه به تفکیک محلات بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان
*محدوده بازار در این تحقیق، منطبق بر محدوده بازار مدنظر برای عملکرد سازمان میراث فرهنگی است مأخذ: محاسبات نگارنده بر پایه نقشه پایه طرح بافت فرسوده شهر زنجان، 1388
باتوجهبه اهداف مختلف پژوهش، از فنون مختلف توصیف و تحلیل آمارها و اطلاعات استفاده شده است. بخش نخست با هدف شناسایی وضعیت حاکم بر امنیت بافت فرسوده شهر زنجان، ازطریق مدلهای هیبریدی تصمیمگیری چندمعیاره (TOPSIS-ANP) و تحلیلهای فضا و با استفاده از دادههای جمعآوریشده شهروندان ساکن در این بافت (ازطریق پرسشنامه) محقق شده است. بدینوسیله متناسب با نیاز، برای آمادهسازی و پردازش اطلاعات لازم در دو بخش مذکور، از نرمافزارهایSPSS و Arc Gis و برای آزمون پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. براساس این روش، بهصورت تصادفی و با استفاده از نرمافزار آماری Spss و نیز به کمک یک مطالعه مقدماتی روی 30 مراجعهکننده جامعه مدنظر، میزان پایایی سؤالات مربوط به تحلیل وضعیت امنیت شهری این بافت، بررسی شده است. همچنین، گفتنی است که این بافت فرسوده 7 مؤلفه و 60 معرف دارد. برای برآورد پایایی اولیه نیز از روش آلفای کرونباخ استفاده و ضریب آن برای سؤالات عدد 906/0 شده است.
نمودار 2- ترتیب و توالی محاسبه اوزان نهایی عوامل مؤثر بر امنیت بافت فرسوده شهر زنجان مأخذ: نگارنده، 1394
محدوده مدنظر زنجان، ازجمله شهرهای میانی کشور و مرکز استان زنجان است که به علت داشتن سابقه طولانی از آن دسته شهرهایی است که دورههای مختلف اوج و حضیض را در پویش شهرنشینی پشت سر گذاشته است. این شهر، علیرغم داشتن قدمت تاریخی همسنگ با شهرهای شناختهشده، فاقد پیشینه مدون تاریخی است و دیرینگی و قدمت آن، براساس مطالعات انجامشده به اواخر هزاره دوم قبل از میلاد میرسد (قزلباش، 1387: 181). بعضی از تاریخنگاران زنجان را با شهر «آگانزانا» یکی دانستهاند و بطلمیوس از این شهر نام برده است (پرچکانی، 1386: 179). نمودی از شکل ظاهری شخصیت پیش از اسلام در این منطقه، پیداشدن اجسادی با مومیایی طبیعی معروف به «مردان نمکی» در معدن نمک روستای چهرهآباد زنجان است که کارشناسان برای آنها عمر 2300 الی 2500ساله در نظر گرفتهاند (حسینعلی، 1388: 11). بافت فرسوده مرکزی شهر با 492 هکتار، تقریبا 97/7درصد از کل مساحت آن (77/6169 هکتار) را شامل میشود (مهندسان مشاور آرمانشهر، 1388: 16). این بافت، ازنظر محل قرارگیری محدوده مرکزی شهر زنجان را در بر میگیرد. محدوده بافت فرسوده، بر مبنای آخرین طرح تفصیلی مصوب سال 1386 شامل 8 ناحیه و 31 محله است که نام بعضی از محلات، بهدلیل موقعیت استقرارشان در شهر اقتباس شده است؛ مانند محله دروازه ارگ و محله دروازه رشت و برخی دیگر بهدلیل وجود نشانهای خاص در آن محله، به این نام موسوم شدهاند: مانند محله سرچشمه و محله دگرمان ارخی (نهر آسیاب). بعضی دیگر به نام تکیه یا مسجد محله نامگذاری شدهاند: مانند محله تکیه داوودقلی و برخی باتوجهبه تجمعهای صنفی: مثل محله دباغلر (دباغها) یا محله مسگرها و تعدادی نیز نام خود را از روستای محل سکونت مهاجران گرفتهاند: مانند محله رازبینآباد (مشکینی و همکاران، 1386: 193). محدوده بافت فرسوده، براساس نقشه تقسیمات مناطق سهگانه و محلات شهرداری این شهر جزو منطقه سه شهرداری قرار میگیرد[19]. تاریخ شکلگیری این قسمت از شهر به سالهای قبل از 1220 باز میگردد. در دهه اخیر، مداخلات گسترده و غیرهدفمندی در بافت تاریخی شهر زنجان انجام شده و موجب از بین رفتن و کمرنگشدن بسیاری از ارزشهای تاریخی موجود در این پهنه شده است؛ با وجود این، هنوز هم فرصتهای بسیاری برای احیاء ارزشهای باقیمانده در بافت وجود دارد که باید شناسایی و از آنها به بهترین شکل استفاده شود. مهمترین اثر تاریخی موجود در این بافت فرسوده، مجموعه بازار تاریخی شهر زنجان است که ازجمله محوطههای تاریخی ارزشمند در کشور محسوب میشود (سلطانی، 1379: 56).
نقشه 1- موقعیت عناصر تاریخی در محدوده بافت فرسوده مأخذ: مهندسان مشاور آرمانشهر،1388: 45
تجزیه و تحلیل برای تبیین تأثیرگذاری عوامل تعیین و بررسیشده، در این مرحله ابتدا ضریب بتای سازوکارهای مؤثر بر وضعیت امنیت بافت فرسوده و گویههای مربوط به آن محاسبه میشود (نمودار 3).
نمودار 3- ضریب بتای عوامل مؤثر بر امنیت بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان
بر مبنای نمودار، از بین معیارهای مطرحشده به ترتیب مدیریت فضا، قلمروگرایی، امنیت فیزیکی، تصویر و نگهداری فضا و کنترل دسترسیها با بار عاملی (غیراستاندارد) 1.04، 0.98، 0.96، 0.94، 0.80و 0.21 بر امنیت بافت فرسوده بخش مرکزی زنجان تأثیر میگذارند. مرحله بعد از نشاندادن این شدت تأثیر، ضریب بتای استانداردشده است. در وضعیت محاسباتی این ضریب، همه گویهها و مؤلفهها بهصورت یک شبکه علی در مدل فرض میشوند که یک کل منسجم هستند. در این حالت، به شرط معناداربودن مسیرها شدت تأثیر سنجیده میشود (نمودار 4).
نمودار 4- استاندارد عوامل مؤثر بر امنیت بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان
براساس این محاسبات و خروجی معادلات ساختاری، شاخصهای ششگانه مدیریت فضا با بار عاملی (غیراستاندارد) 1.08، امنیت فیزیکی 0.99، قلمروگرایی 0.96، تصویر فضا 0.94، نظارت طبیعی 0.82 و درنهایت، کنترل دسترسیها با بار عاملی 0.20 بر امنیت بافت فرسوده شهر تأثیر میگذارند. در مرحله سوم، معناداربودن مسیرهای مختلف مربوط به شبکه تأثیرگذاری (شبکه علی) مدنظر را آزمایش میکنند تا از معناداربودن تمام مسیرهای شبکه تأثیرگذاری مربوط به سازوکارهای مؤثر بر امنیت بافت، اطمینان حاصل شود (نمودار 5).
نمودار 5- ضریب معناداری عوامل مؤثر بر امنیت بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان
بر مبنای نمودار (6) در همه مسیرهای مربوط به مدل ساختاری عوامل و مؤلفههای مؤثر بر امنیت، ضریب معناداری بیشتر از ارزش عددی ذکرشده بوده است، بنابراین، معناداربودن مسیرها مشخص میشود. سرانجام، در مدل ساختاری مربوط به سازوکار مؤثر بر امنیت بافت فرسوده بخش مرکزی شهر، خوشهبندی گویهها براساس اکتشاف انجامشده در مرحله پیشین پژوهش بوده است و در معادلات ساختاری و تحلیل مسیر، آنها مبنای تفسیر قرار گرفتهاند. در این مرحله، سعی میشود بر ارتباط احتمالی بین گویهها (سنجهها) تأکید شود، چراکه آنها زیربنای توجه به فعالیت متقابل و احتمالی عوامل (براساس احتمال ارتباط سنجهها) هستند (نمودار 6).
نمودار 6- ارتباط عوامل مؤثر بر امنیت بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان با یکدیگر
باتوجهبه محاسبات انجامشده، بهطورکلی درخصوص مدل ساختاری مربوط به عوامل مؤثر بر وضعیت حاکم بر امنیت بافت فرسوده، این استنباط ارائه میشود: در مدل ساختاری مربوط به عوامل مؤثر بر امنیت، سؤالهای1، 5، 11، 16، 29 و 41 به شکل متغیر مقیاس ثابت مدنظر قرار گرفته و مقادیر t-value آنها گزارش نشده است. مقادیر پارامتر استانداردشده برای هریک از ابعاد و گویههای مربوط به عوامل مؤثر بر امنیت این بافت، نشاندهنده قدرت بار عاملی بر عامل (متغیر مکنون) بوده است و چنانکه ملاحظه میشود، تمام مقادیر t محاسبهشده برای ابعاد و گویههای مؤثر بر امنیت، بزرگتر از 96/1 بوده است که این امر، معناداربودن مسیرها را نشان میدهد. طبق نتایج بهدستآمده از مدل معادلات ساختاری مقدار X2/ DF محاسبهشده 31/2 و عدد بهدستآمده کوچکتر از 3 است، بنابراین، مشخص میشود که مدل علی مدنظر برای تبیین عوامل کوچک اجتماعی مؤثر بر امنیت این بافت، برازش مناسبی دارد. همچنین، ریشه خطای میانگین مجذورات RMSEA تقریبا باید کمتر از 08/0 باشد که در مدل ارائهشده، این مقدار برابر با 020/0 است. شاخصهای GFI (شاخص نکوئی برازش) و AGFI (شاخص تعدیلشده نیکوئی برازش) به ترتیب برابر 01/1 و 15/1 محاسبه شدهاند و ارزش عددی این شاخصها بدین دلیل که باید بیشتر از 90/0 باشند، برازش مدل علی مدنظر برای تبیین عوامل خرد مؤثر بر امنیت بافت فرسوده را نشان میدهند. نمودار تحلیل عاملی (نمودار استاندارد) نشاندهنده میزان قدرت اثر متغیرهای نهفته برونزا بر متغیرهای نهفته درونزا (مدیریت و نگهداری فضا، امنیت فیزیکی محیط، قلمروگرایی، تصویر فضا، نظارت طبیعی و خط دید و کنترل دسترسی) است؛ بنابراین، باتوجهبه نتایج بهدستآمده، میزان اثرگذاری عوامل مؤثر بر وضعیت امنیتی موجود در این بافت، اینطور اولویتبندی میشود (جدول 3).
جدول 3- میزان قدرت اثر تمام متغیرهای نهفته برونزا (ξ، KSI) بر متغیرهای نهفته درونزا (η، ETA).
نتیجه و ارائه پیشنهادات بر مبنای یافتههای این جدول، از میان عوامل مؤثر بر وضعیت امنیت بافت، شاخص مدیریت و نگهداری فضا با ضریب معناداری 7.59 و ضریب تأثیر 1.04 بیشترین تأثیر را بر وضعیت حاکم بر بافت فرسوده شهر زنجان داشته است. همچنین، در بین شاخصهای مربوط به امنیت، معیار امنیت فیزیکی محیط با ضریب معناداری 10.25 و ضریب تأثیر 0.99 بیشترین تأثیر را بر امنیت بافت داشته است. سایر شاخصهای مربوط به امنیت نیز به این ترتیب وضعیت حاکم بر امنیت بافت فرسوده را تعیین میکنند: قلمروگرایی با ضریب استاندارد 0.96، تصویر فضا 0.94، نظارت طبیعی و خط دید 0.82 و کنترل دسترسی 0.20 . به عبارتی وضعیت حاکم بر امنیت این بافت، ابتدا تابعی از مدیریت و نگهداری فضا بوده و گویههای مربوط به مدیریت و نگهداری فضا در سرنوشت کنونی آن تأثیر داشته است. پس باید پذیرفت میان مدیریت و نگهداری محیط محلات با کاهش جرائم و حفظ امنیت، رابطه وجود دارد. نگهداری بهتر از محیط، علاوه بر افزایش قلمروگرایی در میان ساکنان احساس تعلق به فضا را نیز ارتقاء داده است و این حس را القاء میکند که محله فضای امنی دارد. طبق تحقیقات انجامشده پیشین در هر محله میان بستر و فضای ناهنجار با آسیبپذیری جرم ارتباط وجود دارد. این فضاها از آن جملهاند: کوچههای تاریک، فضاهای خلوت یا خیلی شلوغی که با آدمهای ناجور پر شدهاند، پیادهروهای کمعرض و ورودی به مکانهایی که با حضور گدایان، ولگردان و جوانان بسته یا سد میشوند، همچنین، فضاهایی که ممکن است اتفاقهای خاصی در آنها رخ دهد. بنابراین، ساختار فیزیکی فضا یا به عبارتی فرم فضا در چگونگی ایجاد یک فضای بدون دفاع، نقشی انکارناپذیر دارد و به همین دلیل، توجه به کیفیتهای فرم فضا اهمیت پیدا میکند. باید پذیرفت فضای محلات (ساختمانها، خیابانها، پیادهروها، پارکها و...) فضاهای رخدادن جرم نیستند؛ بلکه ساختار و طراحی فضا به پیشگیری و بازدارندگی از فعالیتهای مجرمانه منجر میشوند و امنیت شهری را بهبود میبخشند یا برعکس، ناامنی به وجود میآورند. اختلال فیزیکی (بهطور مثال آشغال، نقاشیهای دیواری و خرابکاری) و بیفرهنگی در شهر، احساس ناامنی را تقویت میکند؛ همانگونه که تمایل به جرم و جنایت در برخی از محیطها متمرکز است و در برخی دیگر، نسبت به دیگر محیطها میزان بیشتری از ترس وجود دارد. برایناساس، مؤلفه امنیت فیزیکی محیط و گویههای مربوط به آن، وضعیت حاکم بر امنیت محلات بافت فرسوده شهر را رقم میزنند. امروزه در چنین محلاتی (اغلب بخش شمالی بافت) که این وضعیت به نسبت بهتر بوده است، گرایش مهاجران و بخش خصوصی را برای ساخت و ساز و... میبینیم و این امر بدان معناست که وضعیت نسبی امنیت در این محلات، به میزان متوسط متمایل به زیاد است. مؤلفه قلمروگرایی و گویههای مربوط به آن، در رده سوم تأثیرگذاری بر وضعیت حاکم بر امنیت بافت فرسوده بخش مرکزی شهر قرار میگیرند. هایدگر، عقیده دارد که اجزای اصلی قلمرو «مشخص بودن» و «دفاع» از آن است. همچنین، یکی از مهمترین آثار محیط، بهویژه در بافتهای فرسوده «تعلق مکانی» است که تاحدودزیادی با هویت مکانی ارتباط دارد. قلمروگرایی مجموعهای از آن دسته رفتارها و شاخصها محسوب میشود که یک فرد یا گروه بر مبنای مالکیت فرضشده از فضای فیزیکی بروز میدهد؛ درحالیکه برای افزایش تعلق خاطر شهروندان نسبت به اموال و دارایی خود و نیز دیگر فضاهای عمومی تلاش میکند. رتبه چهارم تبیین وضعیت حاکم بر امنیت بافت فرسوده، تصویر و نگهداری از فضا است که معمولا در محلات شهری، هر محلهای مشخصاتی جدا از دیگر محلات دارد و ظاهر فیزیکی آن، نشاندهنده رفتار و روحیات ساکنانش است. تحقیقات انجامشده نشان میدهند قلمرویی که بد تعریف شده باشد (چه قلمروی خانه و چه قلمروی عمومی) پرخاشگری بیشتری را به وجود میآورد، بنابراین، اگر ساکنین محلات بافت تصویر بدی از محیط داشته باشند، احتمال ارتکاب جرم در آن فضا بیشتر خواهد بود. نظارت طبیعی و خط دید نیز جزء نشانههایی هستند که بر وضعیت حاکم بر امنیت بافت تأثیر میگذارند. جاکوبز، درباره خود انتظامی بودن یک خیابان چنین توضیح میدهد: چشمهای کسانی که ما همواره آنان را مالکان طبیعی و حقیقی مینامیم، باید همواره خیابان را بنگرند. پیادهروهای خیابان باید بهصورت مداوم استفاده شوند تا بر تعداد چشمهای ناظر بر خیابان افزوده و به ساکنان آن، شیوه نظارت آموزش داده شود. او میگوید پیشنیاز اساسی برای مراقبت از محله، تعداد چشمگیری از مغازهها و دیگر فضاهای عمومی است که در طول پیادهروهای یک محدوده پراکنده شده باشند. زمانی که محله به ساختمانهای بهسازیشده جدیدی تبدیل شود که بیتوجهی به خیابانها را در پی داشته باشند؛ کمکم خیابانها امنیت خود را از دست میدهند. درنهایت، کنترل دسترسیها فرایندی است که بهمنظور تشخیص، توقیف یا بازرسی افرادی انجام میشود که معیارهای لازم برای دسترسی مجاز را ندارند. کنترل دسترسی به معنای کاهش فرصت برای ارتکاب جرم، ازطریق استراتژیهایی مانند: کنترل سازماندهیشده (نگهبانی) کنترل مکانیکی (قفلها) کنترل طبیعی (تعریف فضای مناسب) و کنترل فیزیکی (حصارها و دیوارها) است. این مقوله در میان معیارهای تأثیرگذار بر وضعیت حاکم بر امنیت شهری این بافت، در رده آخر قرار میگیرد.
جدول 4- ارائه پیشنهادات برای ارتقاء میزان امنیت بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان
[1] Positivism [2] Constructivist Security Studies [3] Post Positivism [4] Existential Security [5] Welfare Security [6] Signifying Security [7] Kenneth Waltz [8] Hans Morgenthau [9] John Mearsheimer [10] Randall Schweller [11] Emanuel Adler [12] Michael Barentt [13] Peter Katzenstein [14] Alexander Wendt [15] Steve Smith [16] Stephen Walt [17] Ashley & Walker [18] Cox & Gill | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بوزان، ب. (1378). مردم، دولتها و هراس، ترجمه: پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی. پرچکانی، ح. (1386). توسعه فیزیکی شهر زنجان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه زنجان. تاجران، ع. ا. و کلاکی، ح. (1388). «بررسی تأثیر عملکرد پلیس بر احساس امنیت شهروندان تهرانی»، فصلنامه مطالعات مدیریت انتظامی، دوره 4، ش 4، ص 586-561. حیدری، ت. و کلانتری، م. (1393). آسیبشناسی بافت تاریخی شهرها در برابر بزهکاری با تأکید بر بازار سنتی زنجان، زنجان: نشر آذرکلک. زنگانه، ا.؛ جانه، ب.؛ زنگانه، ا. و امیرحاجلو، ا. (1392). زوال شهری، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی واحد خوارزمی. سلطانی، ر. (1379). «زنجان به روایت مینورسکی»، فصلنامه فرهنگ زنجان، س 1، ش 1، ص 45-35. صالحی، ا. (1387). ویژگیهایمحیطیفضاهایشهریامن، تهران: مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی و معماری. عبداللهیحقی، م. (1383). پیشگیریازجرمازطریقبرنامهریزیکاربریاراضیشهریمورد تحقیقسرقتدرشهرزنجان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه زنجان. عبدی، ت.؛ شرافتیپور، ج. و سجادی، غ ر. (1388). «تأثیر عملکرد پلیس اجراییات در افزایش احساس امنیت شهروندان مراجعهکننده به بوستانهای تهران»، مطالعات مدیریت انتظامی، س 4، ش 4، ص600-587. عسگریتفرشی، ح. (1389). «بررسی عوامل محیطی مؤثر در نوسازی بافتهای فرسوده شهری برای افزایش امنیت محلی (نمونه موردی بافت فرسوده محله نعمتآباد منطقه 19 تهران)»، نشریههویتشهر، س 4، ش 6، ص 54-34. قرایی، ف.؛ رادجهانبانی، ن. و رشیدپور، ن. (1389). «بررسی و سنجش حس امنیت در مناطق مختلف شهری»، آرمانشهر، د 3، ش 4، ص 32-17. قزلباش، س. (1387). ناهنجاریهایکالبدیدرمناطقاسکانغیررسمیشهرهاوتأثیرآنبر وقوعناهنجاریهایاجتماعی موردمطالعهمنطقهاسکانغیررسمیبیسیمدرشهرزنجان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه زنجان. کلارک، ر. (1387). «نظریه پیشگیری جرم ازطریق طراحی محیطی»، ترجمه: محمدحسن جعفریان، فصلنامه مطالعات مدیریت انتظامی، س 3، ش 3، ص 123-102. کلانتری، م.؛ صالحی، ر.؛ بیاترستمی، ر . و کرمی، ا. (1389). «تحلیل فضای الگوهای بزه سرقت در بخش مرکزی شهر زنجان با استفاده از سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS)»، فصلنامه مطالعات امنیت اجتماعی، دوره جدید، ش 24، ص 160-141. مازلو، آ. اچ. (1375). انگیزش و شخصیت، ترجمه: احمدرضوانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی. مشکینی، ا. (1386). بافت قدیم شهر زنجان و بررسی روشهای مؤثر در ساماندهی آن، زنجان: نشر استانداری زنجان. مهندسان مشاور آرمانشهر. (1388). مطالعات وضع موجود بافت فرسوده شهر زنجان، جلد اول، زنجان: نشر مسکن و شهرسازی استان زنجان. نویدنیا، م. (1389). «اولویت امنیتی شهروندان در مناطق مختلف شهر تهران»، فصلنامه علمی پژوهشی جغرافیای انسانی، س 2، ش 2، ص 99-87. Balzacq, T. (2005) The Three Faces of Securitization: Political Agency, Audience and Context, First Published June 1, 2005 Research Article. Cozens, P.M. Saville, G. Hillier, D. (2000) “Crime Prevention Through Environmental Design”, PropertyManagement, 23(15):238. Jacobs, A. and Donald, A. (1987) “Toward an Urban Design Manifesto”, Apa Journal, oxford Press, p.32-125. Newman, O. (1973) Defensible Space Peopleand Design in the Violent City. London, Architectural Press, p.11o-112. Pandey, Rama U. (2013) “Understanding Qualitative Conceptions of Livability: An Indian Perspective”, Ijret: International Journal of Research in Engineering and Technology, 2(12):374-379. Sørensen, G. (2006) “What Kind of World Order? A Response to Critics”, Cooperation and Sustainability, University of California Press, p. 345_375.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,566 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,068 |