تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,674 |
تعداد مقالات | 13,669 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,674,539 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,510,847 |
کارکردهای موقوفات زنان از مشروطه تا پایان دورﮤ پهلوی اول (نمونهپژوهی: موقوفات زنان تهران) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های تاریخی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 16، دوره 9، شماره 3 - شماره پیاپی 35، مهر 1396، صفحه 257-271 اصل مقاله (511.5 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2017.100615.1001 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الهام ملک زاده* 1؛ مرضیه افرافر2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناسارشد گروه تاریخ، پژوهشکده علوم تاریخی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش حاضر کارکردهای موقوفات زنان از مشروطه تا پایان دورﮤ پهلوی اول و بهطور نمونه زنان واقف شهر تهران را بررسی میکند. پویایی وقف در دوران اسلامی، به رونق فرهنگ و اقتصاد و حتی حوزههای فرهنگی جامعه انجامید. پس از انقلاب مشروطه و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی جامعۀ ایران، وقف نیز متحول شد و در مناسبات فرهنگی و اجتماعی، جایگاه جدیدی به دست آورد. این پژوهش در پی آن است تا علاوهبر شناسایی کارکردهای موقوفات زنان از دورﮤ مشروطه تا پایان دوران پهلوی اول، دریابد که موقوفات زنان تهران در این ادوار چه ویژگیهایی داشت و همچنین براساس اسناد موجود، چه حوزههایی را دربرمیگرفت. ﻧﺘﻴﺠﮥ حاصل از این پژوهش بیانکنندﮤ آن است که زنان واقف در دورﮤ مشروطه و دوران پهلوی اول، از اصلیترین کنشگران مؤثر بر تحولات اجتماعی بودند که موقوفاتشان در این دو بازه زمانی مختلف، تفاوتهای معناداری داشت. بررسی اسناد موجود نشان میدهد که در این زمان، زنان مطابق با تغییرات جامعه پیش میرفتند. تحول در نوع نگرش، انگیزههای واقفان و مطالبات اجتماعی حاکم از علتهای اصلی این تفاوتها بود و در عرصۀ وقف، پایهگذار تحولاتی برای دورههای بعد شدند. بهنظر میرسد که حداقل 20درصد اسناد وقفی تهران در دورﮤ مشروطه و پهلوی اول متعلق به زنان است؛ درعینحال با تغییرات دورﮤ پهلوی اول، واقفان زن بنابه نیازهای اجتماعی، موقوفات خود را بهتدریج در ابعاد اجتماعی متمرکز کردند. روش پژوهش توصیفی همراه با تجزیهوتحلیل دادهها و با تکیهبر اسناد بهدستآمده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وقف؛ زنان واقف تهران؛ مشروطه؛ پهلوی اول؛ کارکرد موقوفات | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه در غرب، زنان تا سال 1900م/1278ش از نظر قانونی حقی نداشتند و اگر زن مالی را فراهم میکرد، متعلق به شوهرش بود (ویل دورانت، 1385: 150)؛ اما زنان ایران در ادوار تاریخی مختلف، در عرصههای متعدد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی حضور مؤثر داشتهاند. وقف در جایگاه نهادی اجتماعی و مدنی، یکی از عرصههایی بود که زنان از دیرباز در آن نقش بسیار مهم و کلیدی داشتند و اکنون نیز دارند. باتوجه به این مسئله که وقف نهادی اجتماعی است، در کشورهای مختلف چارچوبهای قانونی متفاوت و متناسب با فرهنگ آن کشور و سرچشمهگرفته از مبانی قانونی آنها، ضوابط و احکام این رفتار اجتماعی را مشخص میکند (Heap and others, 2016: 5). در این پژوهش1 تلاش شده است به زنان واقف ایران و موقوفات آنان در زمان مشروطه و پهلوی اول توجه شود، آن هم به علت تحولاتی که در این دوران رخ داد؛ همچنین به علت پایتختبودن تهران در این بازه زمانی، مکان در این پژوهش شهر تهران در نظر گرفته شده است. در دورﮤ زمانی موضوع بررسی، زنان از طبقات و قشرهای مختلف جامعه و در بخشهای گوناگون و متناسب با نیاز زمان، با وقف بخشی از اموال و دارایی خود، در جامعه مشارکت فعال داشتند. وقف زنان کارکردهای متنوعی داشت؛ بنابراین در توﺳﻌﮥ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی نقش مهمی ایفا کرد. باوجود تعدد موقوفات مربوط به زنان در کشور، این موقوفات کمتر بهصورت علمی شناسایی و بررسی شدهاند. بخش وسیعی از موقوفات زنان خاص عزاداری اﺋﻤﮥ اطهار و بهخصوص امامحسین(ع) است (شاطری، 1387: 79و80)؛ اما همانند سایر موقوفات، مصارف موقوفات زنان نیز متعدد و متنوع است. از مسجد، پل، حمام، تکیه، آبانبار و اشجار موقوفه تا درمانگاه، بیمارستان، کتابخانه و مدرسه همگی پدیدههای جغرافیاییاند که در ارتباط با بینش و فرهنگ اسلامی و ملی، هر کدام کارکردی مثبت در جامعه دارند.. در طول تاریخ، ساخت مدارس و ﺗﺄمین هزﻳﻨﮥ ادارﮤ آنها از مسائل بسیار مهم در کانون توجه واقفان بوده است. در آغاز اسلام و تا سالها پسازآن، مکان تعلیم و تعلم در نزد مسلمانان مساجد و منازل بود و مدرسه بهمعنی امروزی آن وجود نداشت. بعدها باهدف تعلیم و تربیت اطفال، جنب مساجد مکتبهایی به وجود آمد که آن را «کتاب» مینامیدند. کتاب یعنی شاگردان مکتب که بهطور مجاز به مکتب نیز اطلاق شده است (احمدبنسلمان، 1358: 25)؛ برای مثال در کشور چین که از کشورهای پیشتاز در زﻣﻴﻨﮥ وقف است، مسلمانان یعنی مهمترین گروههای وقفکننده در این کشور، در گذشته بیشتر وقفهای خود را به ایجاد مساجد تخصیص میدادند2 .(Song and others, 2016 :3) بررسی تارﻳﺨﭽﮥ وقف در اسلام نشان میدهد که در طول دورههای تاریخی، واقفان متعدد املاکی را بر مدارس علوم دینی وقف میکردند؛ بهگونهایکه مدارس مهمی همچون مدارس نظامیه در بغداد، مدرﺳﮥ بیهقیه و سعیدیه در نیشابور و مدرﺳﮥ الفاضلیه در قاهره که از مدارس مهم و معتبر جهان اسلام بودند و در ترویج فرهنگ و علوم اسلامی در جهان اسلام نقش مؤثری ایفا کردهاند که به کمک درآمد موقوفات اداره میشدند (ساعاتی، 1374: 20و21). دربارﮤ زنان واقف تهران در دورﮤ مدنظر، تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است که حاوی اطلاعات مستقیمی در این زمینه باشد؛ بااینحال در برخی آثار، اطلاعات پراکندهای در حوزﮤ زنان، وقف و شهر تهران وجود دارد؛ ازجمله پایانناﻣﮥ «نهادهای خیریه و وقفی علیآباد کتول در عهد قاجار و پهلوی» که در آن به مسائلی از این قبیل اشاره شده است: شناسایی موقعیت جغرافیایی، قومیتها، وابستگی موقوفات با یکدیگر، کارکردهای متنوع وقف و امور خیریه، مشکلات موجود و راهحلهایی برای استفادﮤ بهینه با تکیهبر وقفنامهها، نوع موقوفات، تعداد و درآمد آنها در ادوار مختلف، درصد افراد باسواد و ارتباط آنها با موقوفات و امور خیریه و همچنین نوع موقوفات در دورﮤ قاجار و پهلوی (بهرآبادی، 1391). پایانناﻣﮥ دیگری باعنوان «کارکرد نهاد وقف در استان کرمانشاه دردورﮤ قاجار» نیز نهاد وقف و کارکردهای اجتماعی و فرهنگی آن در استان کرمانشاه (کنگاور، سنقر، صحنه، هرسین) را بررسی کرده است (دارایینیا، 1388). کتاب «مؤسسات خیریه رفاهی-بهداشتی در دوره رضاشاه» (ملکزاده، 1392) نیز عوامل مؤثر و نحوﮤ تکوین مؤسسات خیرﻳﮥ رفاهیبهداشتی دورﮤ رضاشاه را بررسی کرده است. مقاﻟﮥ «زنان واقف در تهران عهد قاجار» نیز بدون اراﺋﮥ اطلاعات مدونی از عملکرد واقفان زن، برخی از زنان واقف را در تهران عصر قاجار معرفی کرده است (ورنر، 1378).
زنان واقف تهران در دورﮤ مشروطه و پهلوی اول در فهرست راهنمای وقفنامههای استان تهران که بیشتر مربوط به دوران قاجار است، 1160 مدخل وجود دارد که نزدیک به 170 مدخل آن، یعنی 15درصد، به نام زنان ثبت شده است (مطبعهچی، 1387: 663تا665). طبق آماری که سازمان اوقاف و امور خیریه منتشر کرده است، بیش از چهلهزار موقوفه شامل بیستوپنجهزار رقبه در نقاط مختلف کشور از زنان خیّر به یادگار مانده است. این آمار دربرگیرندﮤ موقوفاتی است که تاکنون شناسایی و ثبت شده است و بهطور حتم، تعداد واقعی بیش از اینهاست (خسروی، 1374: 4). بهصورت دقیقتر باید گفت که در شهر تهران از 2042 سند وقفی، 328 سند متعلق به دورﮤ مشروطه است. از این تعداد، 77 نموﻧﮥ آن به زنان مربوط میشود که وقف آنها را یا خود این زنان بهصورت مستقیم انجام دادهاند یا براساس وصیت یا بهصورت چندنفره یا توسط فردی دیگر اما به وصیت یک زن انجام شده است. درواقع، 23درصد اسناد وقفی تهران در دورﮤ مشروطه مربوط به زنان است. همچنین 178 سند وقفی مربوط به 16 سال حکومت رضاشاه است که 47 نموﻧﮥ آن را زنان انجام دادهاند؛ به دیگر سخن، 26درصد وقفهای زمان پهلوی اول مربوط به زنان است. درمجموع، از 506 سند مربوط به سال 1285تا 1320ش/1906تا1941م، تعداد 124 سند یا بهعبارتی 24درصد، متعلق به زنان این دوره است. باتوجه به اینکه در این دوران هنوز استقلال مالی زنان تثبیت نشده بود و آنها بهصورت چشمگیر به عرصههای اجتماعی وارد نشده بودند، رقم درخور توجهی به شمار میآید. ناگفته نماند که واقفان 17 سند از دورﮤ مشروطه و 11 سند از دورﮤ پهلوی اول نامعلوم هستند که ممکن است از این تعداد بخشی نیز به زنان تعلق داشته باشد. بنابراین چنین تصور میشود که موقوفههای زنان در این بازه زمانی، بیشتر از آن تعدادی باشد که گفته شد.3
موقوفات زنان تهران و کارکردهای اجتماعی آن عرﺻﮥ وقف از عرصههایی است که نقش زنان در آن بسیار پررنگ بوده است؛ اما کمتر به آن توجه شده است (شاطری، 1387: 84). در این بخش از پژوهش، تلاش شده است تا در اسناد وقفی زنان در دورههای مربوط کنکاشی شود و سهم زنان در این امر مشخص شود؛ همچنین براساس اسناد مربوط، به کارکردهای اجتماعی موقوفات زنان در محدودﮤ شهر تهران نگاهی شود. هریک از نهادها و مراکز وقفشده، در شکلگیری نظام فکری و علمی جامعه نقش حائز اهمیتی داشتهاند (امیدیانی، 1385: 50). موقوفات زنان هم کارکردهای گوناگونی داشتهاند؛ درواقع، بررسی مصارف موقوفات زنان بیانکنندﮤ تعدد مصارف آن در طول دورﮤ زمانی موضوع بررسی است. در وقفنامههای مربوط به زنان، انواع موقوفات و رقبات خانه، دکان، املاک، عمارت، باغ تا زمین مزروعی، نهر و حقالشرب، حمام، اموال منقول و... را شامل میشد.. ﻧﻜﺘﮥ مهم آنکه در بسیاری از وقفنامهها علاوهبر کارکرد اصلی مصرف موقوفات، اغلب کارکردهای دیگری را نیز ذکر کردهاند؛ یا درآمد موقوﻓﮥ خود را به چند سهم تقسیم کردهاند و برای هر سهم مصرفی را در نظر گرفتهاند. درواقع، بعضی از موقوفهها برای هدفی معین و بعضی دیگر برای اجرای چند هدف وقف شدهاند؛ بهعبارتدیگر، از درآمدهای موقوفه استفادﮤ چندمنظوره میکردهاند (شاهحسینی، 1390: 12و13). بسیاری از وقفنامهها نه یک نفر که دارای چند واقف هستند و وقفنامههایی نیز بنابه وصیت یک زن انجام شده است که در این پژوهش بررسی میشوند. در بسیاری از وقفنامهها، حقالتولیه و حقالنظاره یکی از مصارف موقوفه است که در این پژوهش از ذکر آن در قالب کارکردی جداگانه خودداری شده است. برای روشنشدن نوع موقوفه و شرایط مربوط به نحوﮤ اداره و بهکاربستن آنها و بهمنظور تشریح مفصل کارکردهای موقوفات زنان در دورﮤ مشروطه و پهلوی اول، موقوفات تهران بررسی میشود. کارکردهای موقوفات زنان تهران در دورﮤ مشروطه به اموری همچون عزاداری، خیرات و مبرات، مخارج اطعام در حسینیه و مسجد و تکیه، وقف برای امامزاده، مخارج مقبرﮤ فرد مذکور، وقف بر اولاد و موقوفات صورتگرفته توسط اقلیتهای مذهبی مربوط میشدند که در ادامه تشریح و تحلیل میشوند.
موقوفات زنان تهران در دورﮤ مشروطه . عزاداری: در اکثر وقفنامههای دورﮤ مشروطه درصد چشمگیری از مصارف برای اقاﻣﮥ عزاداری اﺋﻤﮥ اطهار و بهخصوص امامحسین(ع) اختصاص یافته است که بهطور تقریبی، این وضعیت در تمامی موقوفات کشور مشاهده میشود (شاطری، 1387: 88). این امر از اهتمام زنان به جریان عاشورای حسینی و تلاش در راستای احیای مفاهیم دینی این واقعۀ عظیم حامی است. نموﻧﮥ آن وقف «حلیمهخاتون دختر فتحالله» در سال 1336ق/1917م است. حلیمهخاتون یک دانگ از باغ موروثی پدری واقع و کائن در محلۀ اندرمانیها در شهرری را برای تعزیهداری وقف کرد (سند شماره1، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده700). در برخی اسناد بررسیشده، اصطلاح روضهخوانی به جای تعزیهداری آمده است که آشکارا نحوﮤ مصرف وقف را نشان میدهد. این نوع وقف در عمل بهمعنای پرداخت دستمزد روضهخوانها و نیز فراهمآوردن قهوه، آب و غذای مجانی برای جمعیت شرکتکننده در مراسم عزاداری است. وقفنامه «املیلاخانم دختر ولیمحمد کنی کربلایی» نمونهای از این دست است. در این وقفنامه قید شده است که مخارج روضهخوانی شامل اطعامدادن، قلیان، قهوه، اجرت روضهخوان و غیره است؛ این وقف در 8 صفر1337/13نوامبر1918 صورت گرفته است (سند شماره2، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2855). در بین سندهای زنان واقف مشروطه با کارکرد عزاداری، دو سند با عنوان «حبس» آمده است. باتوجه به اینکه در وقف «دوام» شرط است، حبس مدت مشخصی است؛ ضمناینکه در وقف ملک از مالکیت خارج میشود؛ اما در حبس اینگونه نیست. سند اول مربوط به ربیعالثانی1341/نوامبر1922 است که در آن «سارهخانم دختر میرزاقاسم»، دو من ری زمین واقع در کلاک لواسان را برای تعزیهداری، حبس 50ساله کرده است (سند شماره3، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده136). در سند دوم بنابر وصیت مونسآغا، حاجعلیآقا پسر حاجمحمدعلی، مشهور به بزرگ، براساس وصیت مادرش دو دانگ قریۀ کریمآباد در قریۀ بلوک غار و دو دانگ دیگر از بابت ثلث موصی، هر دو از قریههای شهرری، را حبس 99ساله کرده است. این وقف که در 2شوال1333/13اگوست1915نوشته شده است، علاوهبر تعزیهداری در خانۀ روبهروی درب آهنی صحن حضرت امامزاده حمزه، خیرات و مبرات را هم ذکر کرده است. درواقع، وقف چند کارکردی است (سند شماره4، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2410). در بین وقفنامههای زنان مربوط به عزاداری در دورﮤ مشروطه، دو سند مربوط به عزای خامس آلکساء است. یکی سندی که «مرضیهخانم همسر حاجمحمدتقی» در سال 1329ق/1911م، سه دانگ قطعۀ شمالی از شش دانگ باغ سبزیکاری در محلۀ شاهغلامان، از محلۀ زاویۀ مقدسۀ حضرت عبدالعظیم، را برای فقراء و ایتام و ابناءالسبیل و همچنین تعزیهداری خامس آلعبا(ع) وقف کرده است (سند شماره5، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2287). دیگری سندی که براساسآن در شعبان1342/8مارس1924، چند بانوی واقف به نامهای خوردهخانم، عذرا، علیا، فاطمه، مرضیه و نبات املاک بازار کلایه ولات طالقان در ساوجبلاغ را برای همۀ شیعیان عزای خامس آلکسا(ع)، از ذاکران و مستمعان، وقف کردهاند (سند شماره6، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2267). همچنین دو سند مربوط به عزاداری در شبهای قدر است: یکی وقفنامهای که محمداسماعیل افجهای برحسب وصیت مادرش «خانمجانی» در 5جمادیالثانی1326ق/5جولای1908 انجام داده است و در آن ذکر کرده است که همه ساله منافع عین موقوفه را در لیالی قدر صرف روضهخوانی و اطعام مومنان کنند (سند شماره7، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2802)؛ دیگری وقفنامهای است که علاوهبر روضهخوانی و افطار در سه شب احیاء، روضهخوانی و اطعام دﻫﮥ عاشورا را نیز شامل میشود. ﺑﻘﻴﮥ اسناد زنان در حوزﮤ عزاداری دورﮤ مشروطه، یعنی حدود 95درصد اسناد، همگی مربوط به عزاداری امامحسین (ع) در دﻫﮥ عاشورا یا ایام محرم و صفر است. . خیرات و مبرات: فقر یکی از موانع عمدﮤ پیشرفت و سعادت انسان و بهفعلیترسیدن قوهها و استعدادهاست. یکی از جاهایی که وقف قادر است بهطور فعال وارد عمل شود و موانع سعادت و بهفعلیترسیدن استعدادهای انسان را برطرف کند، در زمان قفر است (سلیمیفر، 1370: 144). در دورﮤ مدنظر، وقف زنان برای فقرا و مسکینها و در کارکرد خیرات و مبرات بهخوبی مشهود است. نموﻧﮥ آن وقف «حاجیهالفتخانم دختر میرزامحمدحسنخان سیستانی» است که چهار دانگ کاروانسرای واقع در چهارراه حسنآباد بهانضمام چهار دانگ از دوازده درب دکان و قهوهخانه متصل به کاروانسرای مزبور را که از جنوب به خیابان باغشاه و دروازه قزوین میرسید و از شرق به کوﭼﮥ مریضخانه دولتی منتهی میشد، در 7جمادیالاولی1339/17ژانویه1921 وقف خیرات و مبرات کرد (سند شماره8، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده634). برخی نیز برای صرف عایدات وقف در امور خیرﻳﮥ مختلف پیشنهادهایی دادهاند؛ برای مثال «حاجیهشاهجهانخانم معروف به عفیفالدوله دختر میرزامصطفی وکیل لشکر» اینگونه وقف کرده است که بعد از نیم عشر که حق متولی است، منافع را دو قسمت کنند: یک قسمت را در تهران صرف تعزیهداری کنند؛ مانند اطعام مجلس تعزیه، چای، قلیان، ابتیاع آلات و اسباب تعزیهداری و اجرت روضهخوان و قسمت دیگر را در مطلق خیرات. سپس مشخص کرده است که مطلق خیرات از سادات و طلاب و تزویجکردن برای عزاب سادات و طلاب و زوار قبور ائمه کرام و کفن و دفن فقرای اموات و غیره از قبیل وقف کتب علمیه است. این وقف در 20جمادیالاولی1326/20ژوئن1908 صورت گرفته است (سند شماره9، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده966). . مخارج اطعام در حسینیه و مسجد و تکیه: وقف مخارج اطعام، طعام عاشورا و عزاداران و همچنین اطعام صائمان را شامل میشد؛ مثل وقف «حلیمهخاتونخان زوجه ابوالقاسمکربلایی و برادرش مشهدیمیرزامحمود». این وقف براساس وصیت پدر این خواهر و برادر، یعنی «مشهدیعلیابناسدالله کنی»، در 10ربیعالمولود 1325/23آوریل1907 صورت گرفت. در این وقفنامه، شش دانگ یک باب دکه واقعه در طرف جنوب مسجد میانده واقع در کن و طرف غربی تکیه میانده و همچنین سه دانگ مشاع از شش دانگ یک باب قهوهخانه واقع در محله میانده، برای اطعام مسلمانان در تکیه محله میانده وقف شده است (سند شماره10، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2875). . مخارج مقبره فرد مذکور: در برخی وقفنامههای زنان تهران در دورﮤ مشروطه، نام فرد مدنظرِ واقف ذکر شده است و وقف برای مقبرﮤ او تعیین شده است؛ برای نمونه «کوکب درّی زوجۀ نائبالتولیه»4، در 24ذیحجه1337/20سپتامبر1919دو سهم شایع از کل سیوپنج سهم یک باب کاروانسرای کاشیها واقع در میان بازار بزرگ را برای مخارج مقبرۀ اشرفالسلطنه، زوجۀ سابق نائبالتولیه، وقف کرده است (سند شماره11، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده114). . وقف بر اولاد: وقف بر اولاد از دیگر نمونههای موقوفات زنان تهران در این دوره است. بهطور کلی، تفاوت وقف بر اولاد با بهمیراثگذاشتن ملک یا بخشیدن آن برای فرزند در آن است که به ملک و دارایی نوعی تقدس داده میشود که تاحدی ممکن است آن را از دستبرد دیگران و حتی از مصادرﮤ دولت مصون نگه دارد. دراینصورت، عین ملک بهصورت وقف باقی میماند و فرزند در حکم موقوفعلیهم از منافع آن بهرهمند میشود و عین ملک نیز از تکهتکهشدن و تقسیم میان وارثان محفوظ میماند. در دورﮤ مشروطه، «پاشاخانم متعلقۀ سهرابخان نقدی» در تاریخ 26جمادیالاولی1325/1907م، شش دانگ قرﻳﮥ ابراهیمآباد و چهار دانگ از شش دانگ قرﻳﮥ کردزار واقع در شهریار را وقف اولاد ذکور کرده است (سند شماره12، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده239). . وقف برای امامزاده: در امتداد باورهای رایج جامعۀ ایران در دورۀ قاجار و بازه زمانی پس از انقلاب مشروطه، بهواسطۀ توجه ویژه به مناسک و مراسم شیعی، به آنچه مظهر تشیع محسوب میشد نیز توجه میکردند؛ ازجمله تعمیر و مرمت مزار امامان و امامزادگان. ازاینرو موقوفاتی بر این اماکن وقف میشد تا درآمد آنها علاوهبر تأمین هزﻳﻨﮥ مرمت و نگهداری بنا، دیگر مخارج این اماکن مقدس را مانند فرش، روشنایی، بوی خوش و حتی اطعام زائران فراهم آورد؛ نموﻧﮥ آن موقوﻓﮥ «شهربانوخانم دختر کربلایینقی» است که در رمضان1335ق/21ژوئن1917، یعنی دورﮤ پس از استقرار نظام مشروطه، به همین منظور وقف شده است. طبق این سند، یک قطعه باغ جنب عمارت مشهدیذبیحالله و یک قطعه زمین مشهور به باغ میان در آغشت واقع در ساوجبلاغ، برای تعزیهداری از اول محرم تا آخر صفر و چهار اصله درخت صنوبر برای صرف امامزاده بیبی وقف شده است (سند شماره 13، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده90). . اقلیتهای مذهبی: در بین اسناد زنان واقف در دورﮤ مشروطه، سندهای زنان وابسته به ادیان دیگر هم موجود است؛ ازجمله سندهای دردسترس، سندی است مربوط به «فیروزه دختر خسرونقی پارسی»، از زرتشتیان تهران که شش دانگ یک باب خانه را برای انجام مراسم مخصوص زردشتی وقف کرده است. این وقف که در تاریخ 10ربیعالثانی1335/1917م صورت گرفته است، از توجه زنان سایر ادیان در این دوره به امر وقف نشان دارد (سند شماره14، سازمان اسناد اوقاف وامور خیریه: شماره پرونده258). بهطور کلی، کارکردها و مصارف موقوفات زنان تهران در دورﮤ مشروطه را باید بهاینصورت به نمایش گذاشت:
(برگرفته از آمار موقوفات موجود در سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران).5
موقوفات زنان تهران در دورۀ پهلوی اول کارکردهای موقوفات زنان تهران در دورۀ پهلوی اول نیز به اموری همچون عزاداری، خیرات و مبرات، مخارج اطعام در حسینیه و مسجد و تکیه، مخارج مقبرﮤ فرد مذکور، وقف بر اولاد، موقوفات درمانی، وقف برای امامزاده، موقوفات آموزشی، موقوفات بر وعظ و واعظ و ساخت قبرستان مربوط میشده است که در ادامه تشریح و تحلیل میشوند. .عزاداری: در دورﮤ پهلوی اول، وقف با کارکرد عزاداری مانند سابق ادامه پیدا کرد (شاطری، 1387: 94)؛ حتی تککارکردبودن یا چندکارکردبودن وقف عزاداری در هر دو دوره یکسان بود. بهنظر میرسد حدود سهچهارم وقفهای مربوط به عزاداری در هر دو دوره تککارکرد بود و یکچهارم نیز چندکارکرد بود؛ اما این ﻧﻜﺘﮥ مهم وجود دارد که در دورﮤ پهلوی اول، تعداد وقف بانوان برای عزاداری کمتر از زمان مشروطه بود. شاید به این علت که با حرکت جامعه به سمت مدرنیته، در زﻣﻴﻨﮥ وقف نیز زنان به حوزههایی توجه کردند که محصول مدرنیته و نیازهای جدید بود؛ یا تحتﺗﺄثیر محدودیتهای حکومت، وقف در حوزههای دردسرساز، مانند وقف برای عزاداریهای ایام محرم و مانند آن، در اولویت فعالیتهای آنها قرار نگرفت. باوجوداین، سبک وقف عزاداری مانند گذشته ادامه پیدا کرد و وقف برای امامحسین(ع) در دﻫﮥ عاشورا یا ایام محرم و صفر، همچنان بیشترین درصد، حدود 92درصد، وقف برای عزاداری را شامل میشد. از نمونههای وقف زنان در این دوره، وقف «فاطمهخانم مظفر قاجار معروف به اقدسالدوله بنت مظفرالدینشاه» است. او که دختر شاه بوده است و به ﻃﺒﻘﮥ اشراف جامعه تعلق داشته است، یک خروار ملک در قریۀ چیذر واقع در شمیرانات را برای تعزیهداری در تکیۀ چیذر وقف کرده است (سند شماره15، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده475).این وقف در تاریخ 2آذر1312/23نوامبر1933 صورت گرفته است. در بین اسناد موقوفات زنان در دورۀ رضاشاه، وقفنامهای مربوط به خامس آلعباست و آن وقفی است که چند خواهر و برادر در شمیرانات انجام دادهاند (سند شماره16، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده186). آنها موقوفه را برای روضهخوانی و برگزاری مجلس ذکر خامس آلعبا در ایام سوگواری و اطعام فقرا و ﺗﻬﻴﮥ لباس برای اطفال بیبضاعت وقف کردهاند. همانطورکه در سند آمده است، این وقفی با چند کارکرد بوده است که علاوهبر عزاداری، کارکردهای دیگری را نیز شامل میشده است (سند شماره17، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده186). البته در بین وقفنامههای زنان دورﮤ پهلوی، سندی نیز وجود دارد که به عزاداری برای حضرت فاطمه(س) اختصاص داشته است. در این سند، «صغریخانم دختر حاجسیدعلی فرشفروش کاشانی»، خانهای را در خیابان ارامنه برای اطعام و افطاری در سه شب احیای رمضان و برای روضۀ حضرت فاطمه(س) بهمدت ده روز در هر سال وقف کرده است (سند شماره18، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2232). . خیرات و مبرات:نکتهای که در زﻣﻴﻨﮥ وقف خیرات و مبرات دورﮤ پهلوی اول دیده میشود آن است که برخی از موضوعات وقف مثل تزویجکردن افراد مجرد سادات و طلاب و... که در دورﮤ گذشته رایج بود، در این دوره به امور عامالمنفعۀ دیگری مثل رسیدگی به ایتام اختصاص یافت؛ برای مثال در وقفی که برحسب وصیت «مولود محققالملوک نورعلیان مشهور به محترمالسلطنه» انجام شده است، شش دانگ یک باب عمارت مشتمل بر بیرونی و اندرونی و طویله و دو باب حمام متصل به هم یکی آباد و دیگری مخروبه به انضمام دو دانگ مشاع از شش دانگ یک باب خانه پلاک 3150 واقع در بخش 9 واقع در شمیرانات، به مصرف خیرات و مبرات از قبیل مصارف ایتام و معارف و سایر مبرات به نظر ادارﮤ کل اوقاف رسیده است. این وقف به تاریخ 3دی1319/24دسامبر1940 مربوط است و محمدحاجخانمحمدی برحسب وصیت محترمالسلطنه این وقف را انجام داده است (سند شماره19، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده470). فراوانبودن مقدار موقوفهها از تعلقداشتن واقف به طبقات مرفه جامعه نشان دارد و این خود از نام واقفان مشخص است. در بسیاری مواقع نیز موضوع وقف بهصورت بسیار کلی (مطلق خیرات و مبرات) و بدون بیان چگونگی خرج عواید برای این منظور بیان شده است؛ نمونه آن سندی است که در آن خانم عینکچی در سال 1317ش/1938م، موقوفه خود را صرف خیرات و مبرات کرده است (سند شماره20، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده257). نیازهای روز یا کمبودهای موجود در جامعه که در تغییرات اجتماعی حاصل شد، آرامآرام تغییر دید برخی واقفان را باعث شد و از این دوره به بعد، واقفان نه با ذکر موضوع وقف بلکه با واگذاری اختیار به متولی، عواید حاصل از وقف و موقوفه را به کارهای عامالمنفعه یا همان خیرات و مبرات اختصاص میدادند. بهعبارتیدیگر، براساس آنچه در وقفنامهها آمده است، خیرات و مبرات برخی یا همۀ نمونههای زیر را شامل میشد: تعمیر حمام، مسجد، قنات، معابر؛ اعانت به فقرا، مساکین و ابنالسبیل؛ اطعام و تجهیز متوفی؛ انفاق بر زائران و سایر مصارف. . مخارج اطعام در حسینیه و مسجد و تکیه: وقف با کارکرد مخارج اطعام در زمان پهلوی اول نیز وجود داشته است. نموﻧﮥ آن وقفی است که «هاجرخواتون (مشهدی) دختر غلام علانینی» در 27محرم1353/1935م انجام داده است. در این وقفنامه، منافع چهار من ری بذرافشان در صحرای قریۀ علانین لواسان واقع در لواسانات، برای طعام عاشورا در حسینیه قرﻳﮥ علانین وقف شده است (سند شماره21، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه، شماره پرونده953). . مخارج مقبره فرد مذکور: در دورﮤ پهلوی اول، ﺣﻴﻂﮥ فعالیت زنان در زﻣﻴﻨﮥ وقف با کارکرد مخارج مقبرﮤ فرد مذکور بیشتر شده است؛ اما آنچه مسلم است، واقفان این نوع وقف همگی به طبقات مرفه جامعه تعلق داشتهاند و این امر از نام واقفان و موقوفههای آنان تشخیص داده میشود؛ برای مثال، وقفناﻣﮥ «اشرفالملوک مجدی» که به دورﮤ پهلوی اول متعلق است و واقف آن، اشرفالملوک مجدی مشهور به فخرالدوله، دختر مظفرالدینشاه قاجار بوده است. فخرالدوله شش باب حجرﮤ تحتانی و شش باب بالاخانها را در ناﺣﻴﮥ هشت بازار جنب دالان مسقطفروشان، مشهور به دالان زرتشتیها، برای مخارج مقبرﮤ میرزامحمدخان مجدالملک در زاوﻳﮥ عبدالعظیم وقف کرده است. این وقف در تاریخ 31اردیبهشت1311/1930م انجام شده است (سند شماره22، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2205). باتوجه به موقعیت اجتماعی واقفان این نوع وقف، این کارکرد برای وقف آنها طبیعی به نظر میآید. . وقف بر اولاد: اغلب موقوفۀ «اولادی» با موقوفۀ «غلامی»6 مترادف بوده است. درواقع، منظور از فرزند اغلب فرزند پسر بوده است (سالک، 1372: 42)؛ اما ﻧﮑﺘﮥ جالب توجه سندی است که از دورﮤ پهلوی اول، 26جمادیالاخری1344/11ژانویه1926، در دست است و در آن، «خدیجهسلطانخانم دختر محمدخان بیگلربیگی» دو دانگ باغ وزیرنظامی در قرﻳﮥ دربند واقع در شمیرانات را بر اولاد ذکور آقاسیدابوطالب دربندی وقف کرده است و یک دانگ را نیز بر اولاد اناث و اناث از ذکور آن مرحوم وقف کرده است (سند شماره23، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه، شماره پرونده45). درواقع در این سند، وقف بر فرزندان اناث نیز شده است و واقف بهصراحت، از «وقف بر اولاد اناث» نام برده است و این خود گواهی بر روند تغییرات فکری و اجتماعی صورتگرفته در این دوره است. . موقوفات درمانی: وقف با کارکرد درمانی ازجمله وقفهای مهمی است که بیشتر در این دوره و با هدف اقدامی عامالمنفعه در جهت رفع مشکلات بهداشتی و درمانی، در قالبی نوین و مدرن به آن توجه شده است. تحولات فکری و مطالبات جدید جامعه در دوران مشروطه ازیکسو و تغییرات ایدئولوژیک نظام حکومتی پهلوی اول با برنامۀ تحول اساسی در نوسازی کشور ازسویدیگر، در بهوجودآمدن اینگونه موقوفات تأثیر درخور توجهی داشته است. طی این ادوار موقوفات درمانی چندانی ظهور نیافته است؛ اما همان تعداد اندک، پیشگام این حوزه از فعالیتهای عامالمنفعه و وقف با محورهای مدرن در دورۀ بعد شده است. چنانکه در دورﮤ پهلوی دوم و در مقایسه با ادوار گذشته، میزان نقشآفرینی زنان واقف اندکی کاهش نشان میدهد؛ اما همان موقوفات معدود این دوره، بیشتر در حوزﮤ وقف درمانی بوده است. بهعبارتی دقیقتر، در دوره پهلوی دوم، عمدۀ اقدامات وقفی زنان به وقف درمانی تعلق داشته است. ملکتاجخانم ملقب به نجمالسلطنه، یکی از دختران فیروزمیرزا پسر عباسمیرزا نایبالسلطنه، ازجمله واقفان زن در دورﮤ پهلوی اول بوده است. در سال 1307ش/1928م، نجمالسلطنه به فکر احداث مریضخانهای در باغی در ضلع غربی خیابان یوسفآباد افتاد و بهدنبالآن، در 16آذر1308ش/7دسامبر1929 بیمارستان نجمیه را افتتاح کرد. بیمارستان نجمیه اولین بیمارستان خصوصی تهران بود که نجمالسلطنه نیمی از تختهای آن را وقف بیماران مستمند کرد (اتحادیه، 1388: 23تا27). در وقفناﻣﮥ اول، نجمالسلطنه موقوفات بسیاری را باعنوان مریضخاﻧﮥ نجمیه بر عموم مرضای مملکت وقف کرده است. مشروط برآنکه متولی تومانی یک قران آن را برای تعمیرات عمدۀ اساسی، در بانک معتبری محفوظ کند؛ همچنین براساس مندرجات این سند، نجمالسلطنه املاکی را در داخل و خارج شهر برای مصارف این مرکز و بیماران ضمیمه کرده است و تولیت و نظارت آن را به خود و خانوادهاش واگذار کرده است. تاریخ این وقفنامه 5آبان1307/27اکتبر1928 است (سند شماره24، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده585). در اول مهرماه1309/23سپتامبر1930، نجمالسلطنه بار دیگر موقوفاتی بر بیماران این مرکز و امور دیگر تخصیص داده است (سند شماره24، رونوشت وقفنامه در حاشیۀ وقفنامۀ اول، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده585). وقفنامه دیگری در این پرونده موجود است. این وقفنامه رونوشت وزارت دادگستری از سندی است که در تاریخ 1315ش/1936م، در دفترخانۀ رسمی تنظیم شده است. محمد مصدق با این سند، سهامی از قریۀ مالمیر اراک را برای خواهر و خیرات مادرش و نیز بیمارستان نجمیه وقف کرده است و تولیت و نظارت آن را به اولاد ذکورش واگذار کرده است (سند شماره25، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده585). وقفناﻣﮥ «ماهپارهخانم و همسرش» نیز ازجمله وقفهای با کارکرد درمانی در دورﮤ پهلوی اول بوده است که براساسآن این خانم همراه با همسرش «حاجصدراللهخان یاور ربیعینژاد» در تاریخ 8اسفند1311/27فوریه1933، دو باب عمارت در ناﺣﻴﮥ دهشهر نو در خیابان جمشید و کاروانسرای صدرآباد در ناﺣﻴﮥ 4 سنگلج نزدیک خیابان شاهپور مشهور به فرمانفرما، بهانضمام چهار باب دکان در ناﺣﻴﮥ یک ارگ خیابان باب همایون وصل به قورخاﻧﮥ آتشبازی را در قالب مریضخانۀ صدریۀ نسوان وقف کرده است که بیماریهای زنانه و فقرای زن در آنجا معالجه میشده است (سند شماره26، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده821). . وقف برای امامزاده: همانند دورۀ مشروطه، در دوران حکومت پهلوی اول نیز نمونههایی از وقف بر امامزاده وجود داشته است. وقفنامهای از دورﮤ پهلوی اول و مربوط به تاریخ 31اردیبهشت1312ش/21می1933م در دست است که در آن «نادعلیبنفرهاد کوهافکن» از طرف همسرش «شاهجهانخانم»، نصف شش دانگ زمین خرمن واقع در آغشت در ساوجبلاغ را برای امامزاده بیبی قزلر و نصف دیگر آن را برای عزاداری وقف کرده است (سند شماره27، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده1017). دربارۀ نحوۀ تخصیص مخارج این اماکن نیز بهطور اختصاصی باید به نمونهای اشاره کرد؛ سند وقفی مذکور به یکی از واقفان زن در دورﮤ پهلوی به نام «فاطمه خانم دختر کربلاییخداداد اتیربلاغی» تعلق دارد که یک قطعه زمین کاله واقعه در قرب امامزاده اظهرالدین واقع در ساوجبلاغ را برای کاهگلمالی و شمع و روشنایی و مخارج امامزاده اظهرالدین وقف کرده است. تاریخ این وقف اردیبهشت1306ش/می1927م است (سند شماره28، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2938).. . موقوفات آموزشی: در مقایسه با کنش زنان واقف دوران پس از مشروطه، توجه به امر آموزش از موضوعاتی بود که زنان تهران در دورۀ پهلوی اول به آن توجه میکردند و این از دغدغۀ اساسی ایشان به ارتقای سطح دانش و اگاهی دختران و زنان حکایت دارد؛ ازجمله این موقوفات باید به وقفنامهای از «نگین پرنیا» اشاره کرد که طبق مفاد آن، سه خروار گندم را از عایدات شش دانگ قرﻳﮥ کلهکو و ملک گلشنآباد و ملک مهدیآباد گیلان برای هزﻳﻨﮥ معلمی وقف کرده است که به اطفال درس دهد. همچنین وقف مقبرۀ مویدالسلطان و میرزاتقیخان در امامزاده تجریش نیز در وقفنامه آمده است. این وقفنامه در تاریخ 2تیر1313/23ژوئن1934 انجام شده است (سند شماره29، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2231). واقف آن نیز شاهزادهای از خاندانهای صاحبنام بازمانده از دوران قاجار و متعلق به طبقات مرفه جامعه بوده است. برایناساس بهنظر میرسد در این زمان، هنوز وقفهای آموزشی در بین زنان بیشتر مربوط به طبقات مرفه جامعه بوده است. روند تحولات فرهنگی بهوجودآمده در جامعه، به مرور و آرامآرام تبلور مییافت؛ اما توجه به وقف آموزشی در این زمان، مؤید عملیاتیشدن همین تحولات است که ثمرۀ کاملتر آن در دورﮤ بعد، پهلوی دوم، بیشتر درخور مشاهده بود که موقوفات آموزشی زهراسلطان فرمانفرماییان (نظام مافی) ازآنجمله بود7 (ملکزاده، 1384: 94تا103).
موقوفات بر وعظ و واعظ وقف بر وعظ و واعظ از دیگر نمونههای وقفنامههای زنان واقف تهران در دورﮤ پهلوی اول بوده است. در این دوره، ﻧﮑﺘﮥ جالب این بود که مراسم مذهبی و برگزاری هرگونه مناسک دینی، ازجمله مراسم وعظ و نوحهخوانی و عزاداری در ایام محرم و رمضان، با محدودیت جدی و تنبیههای اساسی مواجه بوده است؛ اما بااینحال، نمونههای متعددی از اینگونه موقوفات یافت میشود که ازآنجمله وقفنامهای است که طبق مفاد آن واقف، یعنی «ماهشرفخانم درخشانیان»، یک دانگ مشاع از شش دانگ قطعه باغی مشجر مشهور به باغ تختدرویشعبدالله واقع در اواخر صحرای دزج کن بهانضمام نیم یک سهم مشاع و همچنین یک دانگ و نیم طوج آب از مجرای نهر بزرگ کن در گردش ده شبانهروز را «یک عشر حق متولی و نیم عشر حق ناظر» وقف کرده است که در یک ماهۀ رمضان یک نفر واعظ دعوت کنند که در یکی از مساجد به منبر برود و موعظه کند «و در سه شب قدر در هر شب لااقل بیست نفر از صائمین را اطعام دهند». تاریخ این وقفنامه 3بهمن1313/23ژانویه1935 است (سند شماره30، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده313).
ساخت قبرستان از دوران موضوع بررسی تنها یک سند وقفی با کارکرد ساخت قبرستان در دست است که آن را هم «زهراخاتون همسر حیدر شمشکی» در 10دی1319/31دسامبر1940 وقف کرده است. در این سند، زهراخاتون قطعه زمینی واقع در لواسانات، در ﻣﺤﻠﮥ پایین شمشک نزدیک حمام را به نام قبرستان عموم مؤمنان وقف کرده است (سند شماره31، سازمان اسناد اوقاف و امور خیریه: شماره پرونده2577). باتوجه به آنچه گفته شد، کارکردها و مصارف موقوفات زنان تهران در دورﮤ پهلوی اول به صورت زیر نمایش داده میشود:
(برگرفته از آمار موقوفات موجود در سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران)8 نتیجه زنان واقف که بخش مهمی از واقفان جامعۀ ایران بودند، همواره و در ﻫﻤﮥ ادوار صاحب اثر بودند و در این عرصه نقش مهمی داشتند. باتوجه به اسناد بررسیشده، دربارﮤ سهیمبودن زنان در وقف آثار در دورﮤ مدنظر پژوهش نیز باید ادعا کرد که در مقایسه با گذشته، سهیمبودن زنان در امر وقف رشد درخور توجهی یافت؛ بهطوریکه از اسناد وقفی در دسترس این بازه تاریخی، حدود 24درصد به زنان تعلق دارد و این رقم در دورﮤ پیشاز موضوع این پژوهش تنها 15درصد بود.
نمودار کارکردهای وقف زنان تهران در دورﮤ مشروطه و پهلوی اول9
طی دورههای موضوع این بررسی، زنان واقف تهران به مسائل اجتماعی، فرهنگی و مذهبی توجه بسیاری داشتند. باوجودآنکه حضور آنان در جامعه هنوز چندان محسوس و پررنگ نشده بود، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر فعالیتهای این حوزهها اثرگذار شدند؛ بهاینترتیب که با تخصیص بخشی از دارایی خود برای امور فرهنگیمذهبی و کارهای عامالمنفعه، بر روند اجرای این امور تأثیر گذاشتند. زنان واقف دانسته یا نادانسته از جریانهای حاکم بر روح جامعه پیروی میکردند؛ پس با دگرگونشدن نظام اجتماعی و فرهنگی و همچنین فراگیرشدن موجی از تجددخواهی و نوگرایی در جامعه و وضعیت جدیدی که وقف را نیز بینصیب نگذاشت، زنان با نوع موقوفات خود و شروطی که برای آن قرار میدادند، در این جریانها مؤثر بودند. ورود بیشازپیش زنان به عرﺻﮥ وقف در این محدودﮤ زمانی و مکانی، از برداشتهشدن گام مهمی در جهت مشارکت زنان در عرﺻﮥ فعالیتهای اجتماعی نشان دارد؛ بهویژه در دورﮤ پهلوی اول. حوزﮤ بهداشت و درمان ازجمله نمونههایی بود که زنان در آن حوزه وقف کردند. هدف آنان نیز اقدام در امور عامالمنفعه بهمنظور رفع مشکلات بهداشتی و درمانی بود که در قالبی نوین و مدرن، نظیر تأسیس بیمارستان، صورت میگرفت. آموزش حوزﮤ دیگری بود که زنان تهران در بازﮤ موضوع بررسی و بهویژه دورﮤ پهلوی اول کارکرد موقوفات خود را به آن تخصیص میدادند. این امر از دغدغۀ آنان به ارتقای سطح دانش و اگاهی دختران و زنان ناشی میشد. برایناساس چه در غالب تأمین هزﻳﻨﮥ آموزش و تحصیل و چه در غالب تأسیس مدارس، موقوفاتی در این زمینه صورت گرفت. ساخت قبرستان حوزﮤ دیگری بود که در دورﮤ پهلوی اول، زنان تهران از طریق موقوفات در آن وارد شدند. تمامی این سه کارکرد که این نمونهها را ذیل امور عمرانی عامالمنفعه قرار میدهد، از اندﻳﺸﮥ مسئولیت اجتماعی فرد در برابر جامعه نشئت میگرفت. در این دورهها هنوز کارکردهای موقوفات تفاوت چشمگیری با دورههای پیشین پیدا نکرده بود؛ اما همان تعدادی که وجود دارد، خود گواه بر واردشدن وقف زنان به عرﺻﮥ نیازهای جدید اجتماعی است که از تحول در نگرش و تغییرات و مطالبات آرامآرام جامعه حکایت دارد. برایناساس، غالب و بیشترشدن این قبیل موقوفات جدید در دورههای بعد، دلیلی بر اثبات این مدعاست. پینوشت 1. این مقاله مستخرج از رسالهای با عنوان «بررسی عملکرد زنان واقف و تأثیر فعالیت آنان از مشروطه تا پایان دورة پهلوی اول (مطالعة موردی زنان واقف تهران)» تحت حمایت بنیاد خیریه راهبری آلا تدوین و نوشته شده است. 2. مردم چین در سالهای اخیر برای انجام وقف در زﻣﻴﻨﮥ صنعتی، علاﻗﮥ فراوانی از خود نشان دادهاند وآمار آن روبه رشد است و نقش وقف مردمی آنها در بخش صنعت و بخشش زمین برای انجام فعالیتهای اقتصادی صنعتی نقشی چشمپوشیناپذیر است.(Song and others,2016 :3) 3. آمارهای ارائهشده براساس بررسی اسناد موجود در سازمان اوقاف و امور خیریه است. 4. لغتنامه دهخدا: [ ی بُت ت ی ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) آنکه به نیابت متولی تولیت موقوفهای را تعهد کند. 5. تمام آمارهای ارائهشده در دورﮤ مدنظر، براساس بررسی اسناد موجود زنان واقف شهر تهران در سازمان اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه است. 6. برای اطلاعات بیشتر: (ر. ک. سالک، محمدتقی، (1372)، سخنی درباره وقف و نگاهی به موقوفه غلامی، میراث جاویدان، اداره اوقاف و امور خیریه، ش2، ص40تا45. 7. ملکزاده در مقالهای به نام «اقدامات خیریه و موقوفات زهراسلطان نظام مافی»، اقدامات و موقوفات زهراسلطان نظام مافی را تشریح کرده است. 8. تمام آمارهای ارائهشده در دورﮤ مدنظر، براساس بررسی اسناد موجود زنان واقف شهر تهران در سازمان اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه است. 9. تمام آمار و جدولها در دورﮤ مد نظر را نگارندگاه براساس بررسی اسناد موجود زنان واقف شهر تهران در سازمان اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه تهیه کردهاند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کتابنامه الف. اسناد . سند شماره1، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده700. . سند شماره2، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2855. . سند شماره3، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده136. . سند شماره4، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2410. . سند شماره5، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2287. . سند شماره6، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2267. . سند شماره7، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2802. . سند شماره8، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده634. . سند شماره 9، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده966. . سند شماره10، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2875. . سند شماره11، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده114. . سند شماره12، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده239. . سند شماره13، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده90. . سند شماره14، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده258. . سند شماره15، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده475.. . سند شماره16، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده186. . سند شماره17، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده186. . سندشماره18، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2232. . سند شماره19، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده470. . سند شماره20، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده257. . سند شماره21، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده953. . سند شماره22، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2205. . سند شماره23، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده45. . سند شماره24، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده585. . سند شماره25، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده585. . سند شماره26، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده821. . سند شماره27، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده1017. . سند شماره28، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2938. . سند شماره29، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2231. . سند شماره30، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده313. . سند شماره31، بایگانی اسناد سازمان اوقاف و امور خیریه استان تهران، شماره پرونده2577.
ب. کتاب . ابوسعید، احمدبنسلمان، (1358)، مقدمهای بر فرهنگ وقف، سازمان اوقاف و امور خیریه. . اتحادیه، منصوره، (1388)، زنانی که زیر مقنعه کلاهداری نمودهاند؛ زندگی ملکتاجخانم نجمالسلطنه1311-1233ش/1350-1270ق، تهران: تاریخ ایران. . امیدیانی، سیدحسین، (1385)، ﺗﺄثیر موقوفات در شکلدهی فضاهای شهری، تهران: فرهنگ و پژوهش. . ساعاتی، یحییمحمود، (1374)، وقف و ساختار کتابخانههای اسلامی، برگردان احمد امیری شادمهری، مشهد: پژوهشهای آستان قدس رضوی. . سلیمیفر، مصطفی، (1370)، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی- اجتماعی آن، مشهد: آستان قدس رضوی. . شاهحسینی، پروانه، (1390)، وقفشناسی تهران از شهری اسلامی تا شهری مدرن، مشهد: پاپلی. . ملکزاده، الهام، (1385)، نگاهی به امور خیریه در دوره قاجار، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرری. . --------------- ، (1392)، مؤسسات خیریه رفاهی- بهداشتی در دوره رضاشاه، تهران: تاریخ ایران. . ویل دورانت، (1385)، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریابخوئی، تهران: علمی فرهنگی.
ج. مقاله . جعفرزاده، طاهره، (آبان1387)، نقش وقف زنان در توسعه اجتماعی و فرهنگی؛ مطالعه موردی: شهرستانهای بیرجند، سربیشه و درمیان، همایش بینالمللی وقف و تمدن اسلامی، اصفهان، ج3، (مجموعه4 جلدی)، تهران: سازمان اوقاف و امور خیریه و اسوه. . خسروی، محمدعلی، (1374)، موقوفات زنان در ایران، فصلنامه وقف میراث جاویدان، س3، ش10. صفحه؟ . سالک، محمدتقی، (1372)، سخنی درباره وقف و نگاهی به موقوفه غلامی، فصلنامه وقف میراث جاویدان، ش2. . مطبعچی، سیدمصطفی، (آبان1387)، جایگاه وقف در تحولات اجتماعی ایران: دوره قاجاریه، همایش بینالمللی وقف و تمدن اسلامی، اصفهان، ج3، (مجموعه 4جلدی)، تهران: سازمان اوقاف و امور خیریه و اسوه. . ورنر، کریستف، (1378)، زنان واقف در تهران عهد قاجار، ترجمه نسیم مجید قهرودی، فصلنامه وقف میراث جاویدان، س7، ش28. د. پایاننامه . بهرآبادی، حجت، (1391)، نهادهای خیریه و وقفی علیآباد کتول در عهد قاجار و پهلوی، به راهنمایی محمد رادمنش، پایاننامه کارشناسیارشد، دانشکده علومانسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود. . دارایینیا، شهناز، (1388)، کارکرد نهاد وقف در استان کرمانشاه در دوره قاجار،به راهنمایی نزهت احمدی، پایاننامه کارشناسیارشد، دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ دانشگاه الزهراء.
ه. منابع لاتین . Heap shaun and others, (2016), Endowment inequqlity in public goods, economiletters, kings college: London.
. Song malin and others, (2016), coal endowment resourse and high coal consuming idustries, resources, conservation and recycling: university of anhui china. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,015 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 865 |