تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,639 |
تعداد مقالات | 13,328 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,888,284 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,950,348 |
بررسی اهمیت موضوع نان در تحولات سیاسی اجتماعی شهر اصفهان دوره پهلوی اول (1304تا1320شمسی/1925تا1941م) | ||
پژوهش های تاریخی | ||
مقاله 7، دوره 9، شماره 3 - شماره پیاپی 35، مهر 1396، صفحه 79-91 اصل مقاله (197.97 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2017.21784 | ||
نویسندگان | ||
مسعود سیدبنکدار* 1؛ شهرزاد محمدی آئین2 | ||
1استادیار تاریخ، دانشگاه اصفهان، ایران | ||
2دانشجوی کارشناسیارشد تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه اصفهان، ایران | ||
چکیده | ||
در سدههای اخیر تاریخ ایران، کمبود نان همواره یکی از بحرانهای اصلی بوده است. قحطی نان و خواروبار از مسائل مختلف جغرافیایی و سیاسی، کاهش نزولات آسمانی، شیوه کشاورزی سنتی و بروز دو جنگ جهانی ﻣﺘﺄثر بود. با بروز قحطی، مردم و دولتهای وقت با بحران کمبود نان مواجه میشدند. نانیکه غذای اصلی مردم بود. این پژوهش بهدنبال پاسخگویی به پرسشهای ذیل است: وضعیت نان شهر اصفهان در دوره پهلویاول به چه صورت بود. چه اقداماتی برای رفع این مشکلات صورت گرفت؟ اقدامات دولت تا چه میزان در حل مشکل نان در اصفهان مؤثر بود. براساس یافتههای بهدستآمده در این پژوهش، در دوره پهلویاول برای رسیدگی به وضعیت نان شهر اصفهان و رفع مشکلات آن اقداماتی صورت گرفت. بخشی از این اقدامات عبارت بود از: دخالت مستقیم دولت در خرید گندم از کشاورزان و فروش آن به نانواها، تدوین نظامنامههایی برای کاهشدادن و تثبیتکردن قیمت نان، نظارت بر عملکرد نانواها ازطرف بازرسان شهرداری اصفهان، رسیدگی به وضعیت بهداشت مغازههای نانوایی و سلامت نانواها، صدور مجوز قانونی ازطرف شهرداری برای فعالیت نانواییها. بهنظر میرسد که در دوره پهلویاول، دولت تلاشهایی انجام داد؛ اما بهطور قطع مشکلات نان شهر اصفهان را خاتمه نداد؛ زیرا بروز جنگجهانیدوم و وقایع شهریور1320/1941م، نشان داد که مشکلات ریشهدار مربوط به نان در شهر اصفهان همچنان پابرجاست. در این مقاله، روش پژوهش بهصورت کتابخانهای و بررسی اسناد و روزنامهها و تطبیق و تحلیل منابع موجود، بهخصوص منابع اصلی، است. | ||
کلیدواژهها | ||
نان؛ قحطی؛ اصفهان؛ پهلویاول؛ بلدیه | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه. در سدههای اخیر تاریخ ایران کمبود نان همواره بهگونهای معنادار، بحرانهایی را در پی آورده است. این وضعیت از موقعیت جغرافیایی و سیاسی ایران ﻣﺘﺄثر بود و مردم را گرفتار میکرد و معضلات فراوانی را موجب میشد. کمبود نان در شهرهای بزرگی همچون تهران، اصفهان، تبریز و خراسان از زمان ناصرالدینشاه شروع شد. علاوهبر مسائل جغرافیایی و خشکسالیهایی که هرچند سال یکبار در اثر کاهش نزولات جوی رخ میداد، سودجویی برخی دولتمردان که حاکمان بزرگ زمیندار محسوب میشدند در احتکار گندم و سوءاستفادههای برخی نانواها و پخت نان بدون کیفیت به گسترش بحران نان یاری میرساند. در زمانیکه بهعلت جنگهای جهانی اوضاع کشور آشفته بود، با ناتوانی دولتها در کنترل بحران کمی و کیفی ارزاق و نان، محتکران به بهانه فروش غلات به ارتش روسیه و انگلیس، گندم و خواروبار را در انبارها احتکار میکردند. این امر نایابشدن و افزایش قیمت گندم و آرد را باعث میشد. پس از برکناری رضاشاه از حکومت، بهطور تقریبی تا پایان جنگجهانیدوم بحران نان موجب تشویش و ناراحتی مردم ایران بود. در شهر اصفهان نیز مانند سایر شهرهای ایران در دوره قاجار، قحطی و کمبود نان از سال 1288ق/1871م و از زمان سلطنت ناصرالدینشاه، هرچند سال یکبار دامنگیر مردم بود. این قحطیها بهویژه بعد از نهضت مشروطه تا سال 1321ش/1942م، گسترش یافت. در دوره پهلویاول نیز، حتی سیاستگذاریهای اقتصادی که صورت گرفت، در طولانیمدت به حل مشکل ارزاق عمومی و نان شهر اصفهان منجر نشد. اوج این ناکامی در 17آذر1321/1942م مشخص شد. روند و نتایج سیاستگذاریهای اقتصادی دولت شامل این اقدامات بود: دخالت مستقیم دولت در خرید گندم از کشاورزان و فروش آن به نانواها، نامرغوبی کیفیت نان باوجود قیمت کم آن، تدون نظامنامههایی برای کاهش قیمت نان، نظارت بر عملکرد نانواها ازطرف بازرسان شهرداری اصفهان، رسیدگی به وضعیت بهداشت مغازههای نانوایی و سلامت نانواها از طریق چکاپ پزشکی و صدور مجوز قانونی ازطرف شهرداری برای فعالیت نانواییها. رسیدگی و توجه به بخش کشاورزی بهطور تقریبی تا سال 1319ش/1940م، به تعویق افتاد. این توجه دیرهنگام به بخش کشاورزی کشور، در کنار عوامل طبیعی مانند حمله آفات نباتی ازجمله سن و ملخ به مزارع گندم و جو در اصفهان و سراسر ایران، استمرار مشکلات مربوط به کیفیت و کمیت نان را موجب شد. در فرهنگ غذایی مردم ایران و بهویژه برای طبقات کمدرآمد، نان بهعنوان غذای اصلی اهمیت بسیار دارد؛ پس کمبود شدید نان و خواروبار در مقاطع مختلف زمانی، افزایش قیمت نان، کیفیت پایین نان که نانواها آرد گندم را با خاکاره و شن و مواد ناماکول ترکیب میکردند و ناتوانی دولت در کنترل این مسائل درگیری و زدوخورد مردم را با مسئولان باعث میشد. این پژوهش به روش توصیفتحلیلی، براساس اسناد و روزنامهها و منابع کتابخانهای، به بررسی وضعیت نان در تحولات سیاسی و اجتماعی شهر اصفهان در دوره پهلویاول میپردازد.
پیشینه پژوهش تاکنون مقاله مستقلی در باب وضعیت نان و کیفیت و کمیت آن در شهر اصفهان در دوره پهلویاول و ﺗﺄثیر آن بر تحولات سیاسی و اجتماعی شهر اصفهان ﺗﺄلیف نشده است. تنها پژوهش صورتگرفته در رابطه با مسائل اجتماعیاقتصادی شهر اصفهان، مقالهای است با عنوان «نابسامانیهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اصفهان در سالهای 1320-1324ش» که احمد کتابی در فصلنامه دانشکده ادبیات و علومانسانی، زمستان1377، شماره15 چاپ کرد. این مقاله وضعیت اصفهان را در سالهای مذکور، یعنی ابتدای دوره پهلویدوم، بررسی میکند و علل بحرانهایی را واکاوی میکند که شهر اصفهان در دوره اشغال ایران توسط متفقین در طی جنگجهانیدوم درگیر آن بود. درخصوص بحران نان و قحطیهای ایران پژوهشهای ارزشمندی انجام شده است. احمد کتابی مذکور، به بررسی مسائل مبتلابه اصفهان در زمان جنگجهانیدوم پرداختهاست. نویسنده تاریخ 1320ش/1941م را مبدﺃ مقاله قرار داده است؛ ولی پیامدهای جنگجهانیدوم را که برخی علل آن مربوط به سیاستگذاریهای دوره پهلویاول بود، بیان کرده است و وضعیت ارزاق و نان را در دوره پهلویاول ذکر نکرده است.
اهمیت موضوع نان در اصفهان دوره قاجار. در تابستان1277ق/1861م و بر سر گرانی آذوقه، برای نخستینبار در عهد قاجار در تهران و تبریز اعتراضهایی آغاز شد. این اعتراضها در مدت زمانی کوتاه، بهصورت سراسری در همه ولایات کشور نمود پیدا کرد (امانت، 1383: 498). این قحطی هنگامی روی داد که شاه بدون داشتن صدراعظم، خود زمام امور کشور را در دست داشت (کریمی، 1392: 129). هینریش بروگش (Brugsch, Heinrich)، سفیر پروس که در آن ایام در تهران به سر میبرد، اوضاع را چنین توصیف کرده است: «... اوقات همه تلخ و روحیه همه بر اثر گرانی زیاد و گرسنگی و قحطی و از همه بدتر وبا خراب است. همه جا صحبت از گرانی فوقالعاده نان و سایر اقلام خواروبار و مایحتاج عمومی است. این گرانی مصنوعی به نظر میرسد و عامل آن هم عدهای از ثروتمندان و تجار هستند که گندم و خواروبار را احتکار کردهاند...» (بروگش، 1368: 546). کمبود آذوقه در خراسان، در پارهای مواقع قیمتها را تا سیصددرصد افزایش داد و با اینکه ناصرالدینشاه مجازات مقامات فاسد را وعده داد، در تغییر اوضاع چندان اثری نداشت (امانت، 1383: 499). ابعاد قحطیهای بهظاهر سخت پیش از سال 1288ق/1871م، هیچگاه به پای حوادث و رخدادهای این سال نرسید. قحطی سال 1288ق/1871م، دیگر شهرهای ایران را نیز تحتﺗﺄثیر قرار داد. دکتر ویلز (Wills, Charles James) که در این زمان در فارس به سرمیبرد، در سفرنامه خود از خشکسالی و نبود خواروبار و تلفشدن حیوانات سخن گفته است (کریمی، 1392: 143). حکومت مرکزی که با هجوم مردم گرسنه قم به سمت تهران روبهرو شده بود، چاره کار را در توزیع نان با کیفیت بسیار پایین در میان فقرا دید. ﻣﺄموران حکومتی نان جو مخلوط با آرد حاجیترخان را برای فقرا میفرستادند که گچ و خاک خالص بود و عوض آرد به دولت فروخته بودند. ﻣﺄموران فقرا را به سمت قم میبردند و در عرض راه پیاده میکردند و همان نان موصوف را نیز دخل خود قرار داده بودند (نظامالسلطنه مافی، 1362: 54).. احتشامالسلطنه در کتاب خاطرات خود، وضع تهران را در آن زمان بهصورتی ﺗﺄثربرانگیز توصیف کرده است: «... مردم در کنار خندق بر سر یک لاشه اسب یا قاطر ریخته و با چاقو آن را میبریدند و از دست یکدیگر میکشیدند. مردم پس از خوردن سگ و گربه و هرچه خوردنی بود ناچار به خوردن اطفال پرداختند...» (احتشامالسلطنه، 1366: 13). وضعیت نان شهر اصفهان نیز، با سایر مناطق و شهرهای ایران تفاوتی نداشت. در سال 1288ق/1871م، در اصفهان زایندهرود بهصورتی خشک شد که با حفر چاه هم به آب نمیرسیدند. تمام قرا و قصبات به مخروبه و زمینها به زمین موات و معدوم تبدیل شد. در اصفهان شدت قحطی بهصورتی بود که مردم آن را معیار تعیین زمان وقوع حوادث تاریخی قرار دادند (جابری، 1378: 34). باوجودآنکه قیمت غله به بیشترین حد رسیده بود، حاکم اصفهان نانوایان را مجبور کرد تا نان را به قیمت کم بفروشند؛ ولی در آن زمان تمام نانواهای شهر اصفهان متحد شدند که گندم را با سایر غلات مخلوط کنند (ویلز، 1363: 82). روزنامه فرهنگ اصفهان درباره شورش سال 1296ق/1879م گزارش میدهد، زمانیکه ظلالسلطان برای جمعآوری مالیات دیوان و آبادانی املاک خرابشده اهتمام ورزید و خواست آبهای خالصه را که بهصورت غصب میبردند متوجه زمینهای خالصه (دولتی) کند، باعث ضرر مدعیان شد. آنان نیز بهدنبال دستاویزی برای شورش بودند و چون در زمستان غله کمیاب و بر قیمت آن افزوده شد، از فرصت استفاده کردند و درصدد شورش برآمدند (روزنامه فرهنگ، 9جمادیالاول 1296: ش2).
اقدامات ظلالسلطان حاکم اصفهان در تهیه گندم و منع صدور غله. ظلالسلطان طبق اعلان عمومی، برای رفاه حال مردم، صدور غله اصفهان و یزد را که در این زمان حکومت هر دو شهر بهصورت واحد اداره میشد، به نقاط دیگر ممنوع اعلام کرد (روزنامه فرهنگ، 12رجب1296: ش6). در آبان1296ق/1879م بهعلت کمبود آب و نبود بارش باران، وضع نان باز بحرانی شد. ظلالسلطان عصر روز شنبه 22ذیقعده1296/1879م، حجةالاسلام شیخمحمدباقر مجتهد و سایر علما و بعضی از اعاظم تجار شهر اصفهان را برای مشورت و رسیدگی به مسئله نان احضار کرد. طی برآورد علما و تجار میزان خوارک اهالی حدود هجدههزار خروار شد که ظلالسلطان آن را تهیه کرد و به مباشری دستور داد که گندم را در میان نانواها تقسیم کنند و در اختیار مردم بگذارند (روزنامه فرهنگ، 27ذیقعده1296:ش21) شهرداری یا همان بلدیه از مؤسساتی بود که بعد از نهضت مشروطه به وجود آمد. بعد از مشروطه و در زمان قاجار و پهلویاول، بلدیه وظیفه ساماندهی مسائل اجتماعی، اقتصادی، امنیتی، عمرانی و... را برعهده داشت.. گرانی و احتکار گندم پس از مشروطیت نیز گریبانگیر مردم اصفهان بود و شورشهای اجتماعی بسیاری را به همراه آورد؛ نمونه آن بلوایی است که در سال 1329ق/1911م و بهدنبال قحطی نان و گرسنگی مردم شهر اصفهان رخ داد. مردم خشمگین به بلدیه هجوم آوردند و حاجمحمدجعفر خوانساری را که از اعضای بلدیه و مسئول امر نان بود، بیرون آوردند و مشغول زدن او شدند. مردم آنقدر خوانساری را زدند که جان سپرد؛ سپس به اداره عدلیه حمله کردند و تمام اثاث و وسایل آنجا را غارت و اسناد عدلیه را پاره کردند. این حادثه برای سایر اماکن دولتی مثل انجمن ولایتی نیز رخ داد (رجایی، 1386: 276).. در زمان جنگجهانیاول و در اوایل سال 1329ق/1911م، روزنامه رعد از اصفهان گزارش داد که بهواسطه گرسنگی و کمی غله اهالی شهر مضطرب هستند و چهارده روز است که تمام دکانها تعطیل شدهاند و اهالی در تلگرافخانه متحصن شدهاند. همچنین اعلام کرد روزی نیست که پنجاه نفر از گرسنگی تلف نشوند (رعد، 2ربیعالاول 1336: ش26/ص4). در کاشان نیز حکومت از مرگ فقرا بهعلت گرانی نان و استطاعتنداشتن اهالی خبر داده است (رعد، 22ربیعالاول1336: ش34/ص2). در تلگراف دیگری، میزان مرگومیر در کاشان بسیار ﺗﺄسفبار گزارش شده است (رعد، 10جمادیالاول1336: ش75/ص2).
وضعیت نان اصفهان در دوره پهلویاول. چنانکه ذکر شد مشکل نان شهر اصفهان در دوره قاجار همچنان برجا بود و دولت قاجار از اقدامی اساسی و درازمدت برای رفع این مشکلات ناتوان بود؛ پس این مشکلات بهصورت میراثی نامطلوب به دوره پهلویاول انتقال یافت. روزنامه اخترمسعود در شماره مهر1304/1925م، از کمبود و گرانشدن نان در اصفهان گزارشی ارائه کرد. در شهر و اطراف آن گندم بهسختی پیدا میشد و دارندگان آن به تعدادی محتکر منحصر بود. این وضعیت بهگونهای نگرانکننده شده بود که مردم اصفهان برای اظهار تشویش و نگرانی خود، هر روزه برای مسئولان بلدیه (شهرداری) تلگراف میفرستادند. روزنامه اخترمسعود در مقالهای انتقادی، درباره وضعیت نابسامان نان شهر نوشت: «... نه بلدیه قانونی داریم که باقدرت و اختیارات تامه بتواند جلوگیری از این هرجومرج کرده و نه حکمران محترم، خود به شخصه مسئولیت قبول و مشغول فراهمکردن موجبات آسایش عمومی میشود» (روزنامه اخترمسعود، 27مهر 1304: س6/ش6). باوجوداین، پس از استعفای میرزاحسین جلائی از ریاست بلدیه اصفهان و انتصاب صلاحی، وضعیت نهتنها بهتر نشد بلکه بر نابسامانی وضعیت نان افزوده شد. چنانکه از مطالعه منابع برمیآید، علت این امر انتخاب نامناسب رئیس تازه بلدیه و آگاهینداشتن و تجربهنداشتن وی در امور ارزاق شهر بود. نتیجه این امر افزایش روزافزون بحران ارزاق عمومی مردم شهر و سختترشدن وضعیت زندگی آنان بود (روزنامه اخترمسعود، 27آذر1304: س6/ش24). برای رفع این مشکل، امور مربوط به نان به سرهنگ احمدعلیخان، رئیس نظمیه، محول شد که شخص باتجربهای بود و برخی از متنفذان شهر نظیر حاجآقانورالله و صارمالدوله و سرهنگ ابوالفتحخان، رئیس پادگان اصفهان، به همکاری با احمدعلیخان پرداختند. پس از تشکیل چند کمیسیون مختلف، قرار شد هشتهزار خروار گندم از کشاورزان خریداری شود و مطابق نرخ عادلانه به نانوایان فروخته شود (روزنامه اخترمسعود، 27آذر1304: س6/ش24).. با اقدامات صورتگرفته، دیگر گزارشی از کمبود شدید نان در شهر به دست نمیآید؛ اما باوجوداین، همچنان کیفیت نان طیخشده در شهر نامطلوب بود و قیمت آن چشمگیر بود. روزنامه اخگر در گزارشی درباره وضعیت نان شهر اصفهان در سال 1307ش/1928م نوشت: «درصورتیکه اصفهان یکی از مهمترین ولایات زراعتی و در اطراف آن بهترین گندمها کاشت میشود، بااینوجود نان اصفهان قابل خوردن نیست. نان این شهر به جای آرد گندم یا جو، ترکیبی از مقدار کمی آرد و تخم علف و شن و خاک میباشد و برای مردمی که اغلب باید نان خالی بخورند، یا با نان لبو و کشک امرارمعاش کنند نیروئی باقی نخواهد ماند. توجه به این قضایا از کارهای اولیه بلدیه است و برای سلامتی مردم بیاندازه مهم است» (روزنامه اخگر، 23آبان1307: س1/ش13). ازآنجاکه در این دوره، نظارت بر نانواییهای شهر و ﺗﺄمین ارزاق عمومی مردم تحت نظارت بلدیه بود، روزنامه اخگر انتقادهای خود را از وضعیت نان شهر متوجه بلدیه کرد. باوجود کاهش قیمت گندم، نامرغوببودن کیفیت نان و گرانی آن در ماه رمضان1307ش/1928م همچنان ادامه یافت. روزنامه اخگر که در آن ایام پرخوانندهترین روزنامه شهر بود، با دقت خاصی مشکلات اجتماعی و اقتصادی شهر را بررسی میکرد. این روزنامه ازطرف یکی از شهروندان اصفهان با نام مهدی لاهیجانی، مقالهای را چاپ کرد که در آن نویسنده ضمن بیان مطالبی درخصوص گرانی و غیرماکولبودن نان شهر اصفهان، از نمایندگان دولت میپرسید «چه کسانی غیر از نمایندگان محترم دولت باید اساس آسایش اهالی آبرومند را فراهم کنند؟» او رسیدگی به قیمت نان و گوشت را بهخصوص در ماه مبارک رمضان، از مسئولان بلدیه درخواست کرد (روزنامه اخگر، 22بهمن1307: س1/ش71). در کنار مشکلات مربوط به گرانی نان و نامرغوبی آن که از سوءعملکرد نانواها ناشی بود، از سال 1308ش/1929م به بعد، در روزنامه اطلاعات گزارشهایی از بروز آفات نباتی در دست است؛ گزارشهایی از حمله حشرات مضر همچون ملخ و سن به محصول صیفی و مزارع گندم و جو در شهرهای ایران و همچنین شهر اصفهان و حومه آن که این مسئله بر معضل ارزاق عمومی و بهطور اخص وضع نان در شهر اصفهان ﺗﺄثیر بسیاری گذاشت. «گلپایگان-امروز عصر باد شدت گرفت قدری باران هم آمد بلافاصله عده زیادی ملخ آمده در فضای گلپایگان در پرواز هستند» (اطلاعات، 22تیر1308: ش809/ص3). روزنامه اطلاعات در شمارههای سال 1309 نیز، شیوع ملخ را در شهرستانهای اصفهان ازجمله کاشان، نائین و اردستان گزارش کرده است. «نظر به راپورتهای تلگرافی اردستان و شهرضا راجع به آمدن ملخ در آنجاها و نواحی اصفهان عصر سهشنبه برحسب دعوت حکمران، کمیسیونی از روسای ادارات دولتی در اداره حکومتی تشکیل و با حضور ﻣﺄمورین دفع ملخ مذاکراتی به عمل آمده و درنتیجه رای کمیسیون بر این قرار گرفت که ﻣﺄمورین دفع ملخ به فوریت به شهرضا و اردستان حرکت نموده پس از مراجعت نتیجه مشاهدات خود و تصمیمی که برای دفع ملخ در نظر خواهد گرفت به کمیسیون مزبور پیشنهاد و اقدامات لازم صورت گیرد» (اطلاعات، 3خرداد1309: ش4108/ص3). مسئله نان ممکن بود که در اندک زمانی جنجالیترین مشکل شهر شود. در سال 1310ش/1931م، بلدیه اصفهان تصمیم گرفت که برای ﺗﺄمین هزینههای اصلاحات شهری، بر پخت نان مبلغی جزئی عوارض وضع کند. این امر باعث شد که خبازان از همراهی با این قانون سرباز زنند و کیفیت نان را در عمل خرابتر کنند. آنها در مقابل تهدیدات بلدیه تسلیم نشدند و سرانجام بلدیه تسلیم شد و لغو قانون عوارض بر پخت نان را اعلام کرد (مجله بلدیه، 1310: ش8و17/ص18). بهمنظور جلوگیری از افزایش قیمت نان، بلدیه شهر اصفهان قانونی را تصویب کرد که از خروج گندم از شهر ممانعت میکرد و گندم تولیدی روستاهای آن، ازجمله گلپایگان و کمره ومحلات نیز بهطور انحصاری به اصفهان حمل میشد و در اصفهان به مصرف میرسید. علت این ممنوعیت آن بود که با انتقال گندم از اصفهان به سایر شهرها، قیمت آن افزایش مییافت (روزنامه اخگر، آذر 1311: ش802). نیاز به بهبود کیفیت نان شهر، بلدیه را برآن داشت که برای بهترشدن کیفیت نان اقداماتی اساسی انجام دهد. در مرداد1312/1933م، بلدیه اصفهان به تهیه نظامنامهای اقدام کرد که مهمترین بخش آن عبارت بود از رسیدگی به وضعیت بهداشتی آب برای تهیه نان، ارائه وجهالضمان نقدی و ضمانتنامه معتبر، نصب تابلویی که قیمت نان در آن نوشته شده، تعقیب و مجازات نانواییهایی که نان نامرغوب و غیرماکول طبخ کنند (روزنامه اخگر، 5مرداد1312: ش863). اداره بلدیه سعی کرد با برقراری مقرراتی، از مشکلات نان و مسائل بهداشتی در شهر بکاهد. در اعلان مورخ 28بهمن1309/1930م رئیس بلدیه اصفهان، حسین جلائی، مقرراتی درباره نانواییها به مرحله اجرا گذاشت؛ براساس این مقررات، نانواییها باید اجازهنامه چاپی بلدیه داشتند. درباره آرد هم میبایست از گندم خالص و بدون عیب استفاده میکردند و چنانچه آرد نرم و خالص نبود، آسیابان و «بارورز» بازخواست میشدند. درباره مسائل بهداشتی هم مکان نانوایی باید تا دو متر شستشوپذیر بود و درب فلزی، سقفهای سفید و تمیز و نور کافی داشت. وسایل نانوایی نیز باید همیشه تمیز و پاک و از جنس برنج یا آهن سفید بود. کارکنان نانواییها موظف بودند که ماهی یکبار برای معاینه بهداشتی، نزد پزشک بلدیه محل بروند و تصدیق صحت مزاج دریافت کنند. تمام کارگران خبازی باید پیراهن سفید میپوشیدند و سر خود را با ماشین نمره دو از ته میزدند و ناخنهای خود را کوتاه نگاه میداشتند (ساکما، 290002186). بلدیه برای ایجاد رضایت مردم و افزایش سطح کیفی نان، چهار مغازه نانوایی در چهار نقطه شهر باز کرد و سایر نانواییها را هم مکلف کرد که نان خود را از هر جهت، مطابق نان مغازههای شهرداری تهیه کنند (روزنامه اخگر، 6آبان1313: ش1283)؛ اما باوجود همه این اقدامات، در سال 1315ش/1936م باز مشکل نان در شهر اصفهان شدت گرفت و جمعیت چشمگیری مقابل دکانهای نانوایی تجمع کردند و بسیاری از دکانهای نانوایی، خبازی خود را تعطیل کردند؛ بهطوریکه بازرسان شهرداری مرتب گزارش نانواییهای بستهشده را برای رؤسای شهرداری میفرستادند. در این گزارشها، آمده بود که بیشتر نانواییهای بخش یک و دو و چهار اصفهان تعطیل شدهاند (ساکما، 291000604، 291000598). بروز ناآرامیها در اثر مشکل نان، لزوم رسیدگی به مسئله نان را جدیتر کرد و تصمیم گرفته شد که با نظر حکومت و شهرداری اصفهان ادارات تثبیت نرخ غله، نرخ فروش غلات را تعیین کنند و به خبازان بگویند (ساکما 291000562، 291000575)؛ همچنین انحصار تهیه آرد را اداره تثبیت نرخ غله انجام دهد تا مانع هرگونه قاچاق و تغییر قیمت شود و بهانه از خبازها گرفته شود (ساکما، 291000600). در گزارشی که به وزیر مالیه ارائه شده است، علت بروز این مشکل را در شهر گرانی هزینه آسیابانها و احتکار گندم توسط گروهی از مردم میدانستند که گندمهای مزارع اطراف شهر را خریداری و احتکار میکردند. در این گزارش آمده است: «با این اجزاء غیرمتناسب و قلیل و حقوقهایی که تناسب با مخارج امروزه ندارد تفتیش دائم تقریباً در حکم محال و باید وسائلی فراهم نمود که بهطور قطع و یک مرتبه کار از دست یک قسمت خارج شود در مرحله اول این است که آرد را خود تثبیت غله تهیه نماید» (ساکما، 291000597). از دیگر اقدامات بلدیه اصفهان، ممنوعکردن ورود نان پختهشده از اماکن دیگر برای فروش به داخل شهر اصفهان بود (روزنامه اخگر، 29مهر1314: ش1081). مشکل نان در اصفهان سالهای بعد نیز تکرار شد. در سال 1317ش/1938م، باز هم دکانهای نانوایی بسته شدند و این اسباب زحمت مردم شهر شد. نانواییهای شهر اعتراض میکردند که از دهات حولوحوش شهر، روزانه مقدار چشمگیری نان وارد شهر میشود و به فروش میرسد و از این بابت، خبازیهای شهر متضرر میشوند (اسنادی از انجمنهای بلدی تجار و اصناف، 1380: 2/798؛ ساکما، 291001412). بلدیه نظارت کامل بر کیفیت نان داشت و خبازان را مکلف کرده بود که گندم یا آرد مرغوب و پاککرده را از انبار شرکت تهیه کنند. نرخ غله خریداری تثیبتشده بود و خبازان موظف بودند که عین همان آن را به نان تبدیل کنند و در دسترس مردم گذارند. بنابراین بلدیه ورود نان پخته و نانی را که مواد اولیه آن مبهم و نامشخص بود و نظارتی بر مراحل تهیه آن نشده بود، بهجد ممنوع کرده بود. قرار بر این بود که اگر ﻣﺄموران مربوط در این خصوص کشفیاتی کردند، علاوهبراینکه عین نان به مؤسسات خیریه واگذار شود، متخلفان نیز تعقیب شوند (روزنامه اخگر، 29مهر1314: ش1081). مدتی بعد، شهرداری برای افزایش کیفیت نان در شهر اصفهان به اداره تثبیت غله دستور داد که گندم مصرفی نانواییها را آرد کنند و در اختیار نانواها قراردهند تا زمینه بهانه پخت نان نامرغوب را از نانواییها سلب کنند (روزنامه اخگر، 15مرداد1318: ش1452). در خرداد1319/1940م، روزنامه اطلاعات گزارشی باعنوان «بهبودی و اصلاح بذر گندم» ارائه کرد. اداره کل کشاورزی بهمنظور تهیه بذر مرغوب و متناسب با آبوهوای منطقههای مختلف کشور، گندمهای بومی تمام شهرستانها را بهتدریج جمعآوری میکرد و آزمایش میکرد (اطلاعات، 23خرداد1319: ش4169/ص8). «در نقاط شهرک-شهرضا-اردستان-نجفآباد و غیره نیز با حضور آقایان بخشداریها و نمایندگان ادارههای کشاورزی و اقتصاد و مالکین محل جلساتی تشکیل شده و مشغول مطالعه و بررسی در موضوع توسعه و افزایش و بهبودی کشت و ذرع میباشند» (اطلاعات، 11فروردین1320: ش4461/ص1). از ابتدای تابستان1319ش/1940م، روزنامه اطلاعات گزارشهایی درباره دفع آفت سن در اصفهان داد. بازرسهایی که ازطرف اداره کل کشاورزی برای رسیدگی به عملیات ازبینبردن تخم سن به مناطق سنخیز رفته بودند، پس از مطالعات لازم، در نقاط مختلف شروع به مبارزه کردند (اطلاعات، 1شهریور1319: ش4284/ص8). طبق برخی از گزارشها، رئیس اداره کشاورزی اصفهان خود به محلهای سنخیز رفته بود و عملیات دفع سن را بررسی کرده بود. این نواحی شامل سده و نایین و اشترجان بود که در منطقه سده حدود 800کیلو سن جمعآوری شد (اطلاعات، 15فروردین1320: ش4494/ص1). از بررسی این گزارشها مشخص میشود که یکی از علل کمبود و نامرغوببودن نان، رسیدگی دیرهنگام دولت وقت به اصلاح وضع بذر گندم و امور کشاورزی در سراسر کشور بود. کشاورزی از ارکان مهم اقتصاد کشور محسوب میشد و باوجود انحصار آن به بخش دولتی، در دوره پهلویاول کمترین توجه را به این امر مهم شاهد هستیم؛ بهطوریکه در اواخر دوره پهلویاول، یعنی سال 1319ش/1940م، دولت رسیدگی و توجه به بخش زراعی را در کانون توجه قرار داد. علت دیگر آفات نباتی و حمله آنها به بذر گندم در اصفهان و شهرستانهای آن و در برخی دیگر از استانها، ازجمله شیراز و لرستان، بود. در رابطه با این مسئله، بهطور مرتب گزارشهای کوتاهی در روزنامه اطلاعات درج شده است (اطلاعات، 11خرداد1320: ش4551/ص1). در کنار بروز جنگجهانیدوم، آفات نباتی یکی از علل بسیار مهم کمبود گندم و افزایش قیمت و کاهش کیفیت نان در اواخر دوره پهلویاول بود. در سال 1319ش/1940م، کسری آرد ضروری نانوایان اصفهان برای ﺗﺄمین نان مصرفی ساکنان شهر، سیزدههزار تن بود؛ بنابراین برای جبران این کسری، تصمیم گرفته شد که از کردستان گندم وارد شود (ساکما، 240010339). ﺗﺄثیرات اقتصادی و اجتماعی جنگهای جهانی بر ایران بسیار گسترده و چشمگیر بود و باوجود اعلام بیطرفی دولت ایران در هر دو جنگ جهانی، متفقین بیطرفی ایران را نادیده گرفتند. متفقین با اقدام برای بیرونبردن مواد غذایی از ایران و دراختیارگرفتن راههای مواصلاتی کشور و امکانات حملونقل، در پیدایش و گسترش بحران نان نقش بزرگی داشتند. تورم و دزدی و ناامنی و قحطی نمونههایی از پیامدهای این تهاجم و تعدی به خاک ایران بود. طبق نوشتههای روزنامه اخگر، در همان هفتههای اولیه جنگ عوارض ویرانگر آن آشکار شد؛ برای مثال یکی از شهروندان اصفهان به حالت اعتراض مقالهای را در روزنامه اخگر درج کرد و از گرانی نان و افزایش روزبهروز قیمت ارزاق و خواروبار شکایت کرد (روزنامه اخگر، 8مهر1320: ش1686). درواقع اولین پیامد جنگ در ایران، جدیترشدن بحران نان بود و مثل همیشه کیفیت نان کم شد. درِ دکانهای نانوایی شلوغ شد و عدهای از نانواییها تعطیل شدند. برای بررسی و رفع این مشکل، فرماندار اصفهان و رئیس امور دارایی شهر جلساتی ترتیب دادند. برای واردکردن غله، رئیس دارایی مرکز درخواستهای به پایتخت ارسال کرد. فرماندار اصفهان در نامهای که به وزیر کشور نوشت، بیان کرد اگر گندم وعدهدادهشده به شهر وارد نشود، امکان بروز قحطی در شهر بسیار محتمل است (ساکما، 291003252، 321320، 821320؛ ایران در اشتغال متفقین، 1371: 204). در شهر شایع شده بود که علت افزایش این مشکلات و کمبود مواد غذایی آن است که بیگانگان و قوای نظامی انگلیس و شوروی، خواروبار و ارزاق موجود در بازار را خریداری کردهاند (ساکما، 521320). البته وزیرمختار انگلیس بهطور قاطع این مسئله را تکذیب کرد (ساکما، 10002268). روزنامه اخگر در مقالهای نوشت که گندم اصفهان بهمنظور مصارف و مقاصد خاصی حمل میشود و این مسئله موجبات نگرانی مردم شهر را از وضعیت نان در آینده فراهم کرده است (روزنامه اخگر، 15آبان1320: ش1696). پس از شروع جنگجهانیدوم، اشخاص منفعتجو به بهانه بروز جنگ و تهیه خواروبار ضروری انگلیس و شوروی شروع به خریدن خواروبار کردند. درواقع، با حضور متفقین در ایران و نیاز آنها به غله و خواروبار، این افراد از فرصت ایجادشده به نفع مقاصد خود استفاده کردند و به نام تهیه خواروبار برای این دو کشور، خواروبار ضروری مردم را احتکار کردند تا با قیمت مناسب به فروش رسانند. روزنامه اخگر مقالهای برگرفته از نامه ملی مجله کوشش نقل کرد و در آن، بهشدت از عملکرد ضعیف شهرداری اصفهان انتقاد کرد: «... اگر خارجی بخرد و ببرد و اگر داخلی احتکار نماید، شهرداری عزیز ما جز همین که تماشاچی منظره اعمال حیرتانگیز آنها باشد، کار دیگری ندارد!» (روزنامه اخگر،20آذر1320: ش1702). این روزنامه در ادامه نوشت، بیانصافی است که مردم تهران و شیراز و برخی شهرهای دیگر ایران نان را کیلویی یک ریال بخرند و توده کمدرآمد اصفهان نان را هر کیلو 65/2ریال و گاه هم با قیمت بیشتر خریداری کنند. چرا این مقدار گندم از ملاکان محتکر و بیانصاف اصفهان خریداری شد و چرا اداره دارایی اقتصادی اصفهان بهصورت توافقی گندم مازاد ملاکان را نخرید و چرا با گرفتن رشوه و اعمال محافظهکاری، ملاکان را در انبارکردن گندم خود آزاد گذاشتند (روزنامه اخگر، 11اسفند1320: ش1732). به استناد گزارش شهربانی اصفهان وزیر کشور، سپهبداحمدی، نامهای برای فرمانداری اصفهان فرستاد، مبنیبراینکه: «ازطرف انگلیسها و همچنین عده از کسبه اصفهان من غیرمستقیم برای آنها مشغول خرید خواروبار بوده و حتی آنچه آلات و ادوات اتومبیل در مغازههای اصفهان یافت میشود ابتیاع مینمایند و این مسئله علاوهبراینکه بهزودی اصفهان را ازحیث کمی خواربار عمومی دچار مضیقه و زحمت خواهد نمود اصولاً وحشت و اضطرابی هم بین اهالی ایجاد نموده که مآلاً منجر به عواقب نامطلوبی خواهد گردید». در این نامه وزیرکشور به فرماندار اصفهان دستور داد: «اقدام به عمل آورند که در چنین موقع خطیر اشخاص منفعتجو از خرید و جمعآوری ارزاق عمومی خودداری نمایند» (ساکما، 100002268). در همین رابطه در تاریخ 15آذر1320/1941م سفارت انگلیس ازطرف بولارد، وزیرمختار انگلیس در ایران، نامهای خطاب به علی سهیلی، وزیرامورخارجه، فرستاد. در نامه مذکور، بولارد نوشت که طبق تلگراف رسیده ازطرف کنسولیار انگلیس در اصفهان، عدهای از تجار غله در آن شهر شایعهای منتشر کردهاند، دایر براینکه نصف مقادیر گندم خود را به نیروهای انگلیس میفروشند و چون مردم نگران بروز قحطی میشوند، این اشخاص گندم خود را با قیمت بسیار هنگفتی به مردم میفروشند. او از فرماندار اصفهان تقاضا کرد که درباره این مسئله اقدام لازم صورت گیرد. بولارد درخواست اقدام برای خاتمه این شایعات کرد و مدعی شد که دولت انگلیس نهتنها گندمی برای مصرف ارتش انگلیس در ایران خریداری نمیکند، بلکه سعی میکند که از هندوستان گندم وارد کند و به مردم ایران بفروشد (ساکما، 100002268). در پی دستور وزیر کشور به فرماندار اصفهان، وی اقدام به احتکار گندم و حبوبات را گناهی بزرگ و نابخشودنی اعلام کرد. او دارندگان گندم و حبوبات را ملزم کرد که گندم خود را به اداره دارایی اقتصادی تحویل دهند و بهجد از احتکار خودداری کنند و قیمت آن را نیز افزایش ندهند. فرماندار اصفهان همچنین خرید گندم برای متفقین را به دور از حقیقت دانست و محتکران را انتشاردهنده اخبار جعلی معرفی کرد (ساکما، 100002268). فرماندار اصفهان در جواب نامه وزیر کشور نوشت: «در موضوع شایعات بیاساس از طرف خریداران غله تصدیع میدهد برای جلوکیری از این شایعات قبلاً از طرف فرمانداری اقدام به عمل آمده و آگهی منتشر گردیده و مراتب عرض شده اینک نیز برای روشنشدن ذهن اهالی و جلوگیری از احتکار و انتشار اخبار جعلی اخطاری در روزنامههای عرفان و اخگر درج و جداگانه نیز مقداری چاپ و به بخشهای تابعه فرستاده شد که در حوزه ﻣﺄموریت خود منتشر نمایند...» (ساکما، 100002268). بهدنبال دستورات وزیر کشور به فرماندار اصفهان، با حضور اردلان فرماندار اصفهان، علیزاده رئیس دارایی اقتصادی و شهردار جلسهای تشکیل شد و موضوع رسیدگی به وضعیت نان شهر اصفهان ارزیابی شد. نتیجه این جلسه واگذاری آرد به نانواها ازطرف اداره دارایی اقتصادی بود و تهیه مازاد آن نیز برعهده نانواها گذاشته شد. همچنین قیمت نان یک ریال و چهل دینار تثبیت شد و مقرر شد اداره مذکور بر عملکرد نانواییها نظارت کند و از آنها بازرسی کند (روزنامه اخگر، 17فروردین1321: ش1740). باوجود تمام تمهیدات فرمانداری و شهرداری و اداره دارایی اقتصادی اصفهان، اخگر در مقالهای نوشت: چون روز گذشته مردم شهر اصفهان انتظار داشتند که نان به قیمت یک ریال به فروش برسد و خلاف انتظار خود را مشاهده کردند، عدهای در بازار اغتشاش ایجاد کردند و به سه مغازه نانوایی هجوم بردند و نانها و موجودی نقدی آنها را غارت کردند (روزنامه اخگر، 17فروردین1321: ش1740). البته ﻣﺄموران شهربانی دوباره نظم و آرامش را در شهر برقرار کردند و سرانجام از روز سهشنبه 18فروردین1321/1942م مقرر شد نصف آرد مصرفی روزانه شهر را اداره دارایی اقتصادی ﺗﺄمین کند و نصف دیگر را نانواها بهصورت آزاد تهیه کنند؛ درنتیجه قیمت نان که معادل 40/2ریال بود به 40/1ریال تنزل یافت (روزنامه اخگر، 20فروردین1321: ش1741).. طبق اظهارات منابع ادعای بولارد، سفیر وقت انگلیس در زمان جنگجهانیدوم، درخصوص خارجنشدن گندم و خواروبار از ایران توسط انگلیس و شوروی بههیچوجه صحت نداشت. طبق پیمان سهجانبه قرار بود که در ایران، کشورهای انگلیس و شوروی نیازهای غذایی قوای نظامی خود را از طریق واردات ﺗﺄمین کنند؛ ولی در عمل این کار صورت نگرفت (هوشنگمهدوی، 1387: 411). ارتش متفقین بهعلت نیاز مبرم به گندم و سایر غلات، مقادیر درخور توجهی از ارزاق عمومی و ضروری داخل کشور را به اجبار یا با قیمت بسیار کم از ایران خارج کردند (فوران، 1392 : 400)؛ پس در این برهه از تاریخ کشورمان، حضور قوای بیگانه در ایران از عوامل ادامه بحران و کمبود شدید نان در تهران و برخی شهرهای دیگر بود. این نوسان قیمت نان و ارزاق و کیفیت آن همچنان ادامه داشت و دولت هم بهعلت درگیرشدن ایران در جنگجهانیدوم، قادر نبود که به قحطی و مسائل مربوط به نان خاتمه دهد. تا اینکه در تاریخ 17آذر1321/1942م، یعنی بیش از یک سال پس از اشغال نظامی ایران، دوباره شورش و اعتراض مردم رقم خورد. بررسی این بحران خود موضوع مستقلی است و کتب و مقالات ارزشمندی در این خصوص انتشار یافته است. منابع اشارهشده، ادعای سفیر بریتانیا در زمینه خریدنکردن اجباری خواروبار و ارزاق و کمبود نان و ﺗﺄثیر متفقین بر آن را رد میکنند؛ اما بااینهمه، در مطالعه منابع مرتبط با پژوهش نمونهای وضعیت نان شهر اصفهلان، از دخالت بریتانیا در وضعیت نابسامان نان در شهر اصفهان اثری به دست نیامد.
نتیجه. نظام پهلویاول که وارث بحران نان و ارزاق عمومی از دوره قاجار بود، برای رسیدگی به وضعیت نان شهر اصفهان به وضع قوانین و نظامنامههایی با نظارت مستمر مبادرت کرد. باتوجه به ماهیت استبدادی نظام سیاسی در دوره پهلویاول و اقدام به انحصار مسائل اقتصادی و سیاسی به دولت، سیاستگذاریهای دولت در بخشهای مختلف برای اجرای برنامههای اصلاحی با نظارت شدید بخش دولتی همراه بود. دخالت مستقیم دولت در خرید گندم از کشاورزان و فروش آن به نانواها و برعهدهگرفتن تمام مراحل پاککردن گندم و تهیه آرد از آن، ازجمله سیاستهای اقتصادی دولت درخصوص نان بود. در تحلیل بسیاری از پژوهشگران، بهلحاظ توسعه اقتصادی، این انحصارطلبی دولت امری نامطلوب مطرح میشود؛ اما زمانیکه به منابع مربوط به آن زمان مراجعه میکنیم معلوم میشود که نظارت دولت بر عملکرد اصناف و مشاغل و دستگاههای ذیربط جزو مطالبات مردم از دولت به شمار میآمد؛ بهعنوان نمونه، اخگر ازطرف یکی از شهروندان اصفهان مقالهای اعتراضآمیز چاپ کرده است که نویسنده آن شهرداری را در کانون سوال قرار میدهد؛ بهواسطه آنکه نتیجه کمیسیون تعیین نرخ گندم و نان را اعلام نکرده است. شهرداری اصفهان نهاد مسئول در رابطه با نان شهر بود و برای رفع کمبود نان و گرانی آن اقداماتی انجام داد. در همین راستا، نظامنامههایی بهمنظور تثبیت قیمت نان تدوین شد و اعلان عمومی شد و بازرسان شهرداری در زمینه رعایت این نظامنامهها، بر عملکرد نانواها نظارت مستمر داشتند. از اقدامات صورتگرفته ازسوی حکومت اصفهان و شهرداری شهر، ممانعت از خروج گندم شهر برای سایر استانها بود. این اقدام بهمنظور جلوگیری از کمبود نان و سودجویی نانواها در ارائه نان بدون کیفیت انجام شد. این سیاست تا شروع جنگجهانیدوم نیز همچنان از سوی فرماندار اصفهان ادامه داشت. در این سالها، با هدف رفع مشکل کمبود گندم، برای دفع آفات نباتی نیز اقداماتی صورت گرفت. این معضل بهصورت زنجیروار، کاهش محصول گندم را موجب میشد و کاهش گندم افزایش قیمت نان و بروز قحطی را باعث میشد. توجهنکردن نظام سیاسی به بخش کشاورزی و پیگیرینکردن راهکار مناسب برای بحران حمله هر ساله سن و ملخ به مزارع کشور، یکی از عوامل اصلی کمبود و گرانی و درنهایت ادامه بحران نان در این سالها بود. مصداق روشن آن نیز اقدام دیرهنگام دولت در سال 1319ش/1940م، بهمنظور اصلاح بذر گندم در همه استانها بود. در شهر اصفهان نیز با تشکیل کمیسیونهای مختلفی با حضور بخشدارها و نمایندگان ادارات کشاورزی و اقتصاد دارایی، برای اصلاح بذر گندم و افزایش محصول استان اصفهان اقدامات دیرهنگامی صورت گرفت. با هدف رفع مشکلات کیفی و کمی نان، نظامنامههایی بهمنظور تثبیت قیمت نان تدوین شد و اعلان عمومی شد و بازرسان شهرداری در زمینه رعایت این نظامنامهها، بر عملکرد نانواها نظارت مستمر داشتند. در زمینه رعایت مسائل بهداشتی نیز شهرداری اصفهان از طریق پزشک معتمد خود، به وضعیت بهداشت مغازههای نانوایی و سلامت نانواها نظارت میکرد و برای ارتقا کیفیت نان شهر، از ورود نان پختهشده به شهر اصفهان جلوگیری میکرد. علت این امر نیز تردیدهای شهرداری درباره کیفیت مواد اولیه مصرفشده در نانهای مزبور و رعایت مسائل بهداشتی آنها بود. بااینهمه در یک جمعبندی کلی براساس مطاله اسناد و منابع، باید گفت باوجود تمهیدات صورتگرفته در دوره پهلویاول، مشکل نان شهر اصفهان همچنان بهصورت مسئلهای حلنشده باقی ماند و مردم اصفهان از گرانی نان و کیفیت نامطلوب آن شاکی بودند؛ بهطوریکه ممکن بود این مشکل در اندک زمانی، به یکی از بحرانهای اجتماعی و سیاسی شهر مبدل شود. | ||
مراجع | ||
کتابنامه الف. اسناد منتشرشده . اسنادی از انجمنهای بلدی تجار و اصناف (1320-1300ش)، (1380)، 2ج، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران. . ایران در اشغال متفقین، (1371 )، به کوشش صفاءالدین تبرائیان، تهران: رسا.
ب. اسناد منتشرنشده . اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران (ساکما): 100002268، 521320، 82132، 291003252، 321320، 240010339، 291001412، 240010339، 290002186، 291000604، 291000597، 291000575، 291000562، 291000600.
ج. کتاب . احتشامالسلطنه، محمود، (1366)، خاطرات احتشامالسلطنه، به کوشش محمدمهدی موسوی، بیجا: زوار. . امانت،عباس، (1383)، قبله عالم، تهران: کارنامه. . بروگش، هینریش، (1368)، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه کردبچه، تهران: اطلاعات. . جابریانصاری، حسنخان، (1378)، تاریخ اصفهان، تصحیح جمشید مظاهری، اصفهان: مشعل. . رجائی، عبدالمهدی، (1386)، اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگجهانیاول، اصفهان: دانشگاه اصفهان. . فوران، جان، (1392)، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، چ14، تهران: رسا. . کریمی، بهزاد، (1392)، ناصرالدینشاه قاجار پنجاه سال سلطنت، تهران: کتاب پارسه. . مافی، حسینقلیخان نظامالسلطنه، (1362)، خاطرات و اسناد حسینقلیخان نظامالسلطنه مافی، به کوشش معصومه مافی و منصوره اتحادیه، چ2، تهران: تاریخ ایران. . ویلز، چارلز.جیمز، (1363)، تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه، ترجمه سیدعبدالله، به کوشش جمشید دودانگه و مهرداد نیکنام، تهران: طلوع. . هوشنگمهدوی، عبدالرضا، (1387)، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگجهانیدوم، چ13، تهران: امیرکبیر.
د. روزنامه . روزنامه اخترمسعود، 27مهر1304ش، س6، ش19. . -------------، (27آذر1304 ش، س6، ش24. . روزنامه اخگر، 23آبان1307 ش، س1، ش13. . --------، 22بهمن1307ش، س1، ش71. . --------، آذر1311ش، س5، ش802. . --------، 5مرداد1312ش، س5، ش863. . --------، 29مهر1314ش، س7، ش1081. . --------، 6آبان1312ش، س9، ش1283. . --------، 15مرداد1318ش، س11، ش1452. . --------، 8مهر1320ش، س13، ش1686. . --------، 15آبان1320ش، س13، ش1696. . --------، 20آذر1320ش، س13، ش1702. . --------، 11اسفند1320ش، س14، ش1732. . --------، 17فروردین1321ش، س14، ش1740. . --------، 20فروردین1321ش، س14، ش1741. . روزنامه اطلاعات، شنبه22تیر1308، س4، ش809. . -----------، شنبه3خرداد1309، س4، ش4108. . -----------، پنجشنبه23خرداد1319، س14، ش4169. . -----------، جمعه1شهریور1319، س15، ش4284. . -----------، دوشنبه11فروردین1320، س15، ش4461. . -----------، جمعه15فروردین1320، س15، ش4494. . -----------، 11خرداد1320، س15، ش4551. . روزنامه رعد، 1336ق، س9، ش26و34و75. . روزنامه فرهنگ، 9جمادیالاول1296ق، ش2. . ---------، 12رجب1296ق، ش6. . --------، 27ذیقعده1296ق، ش21. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,713 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 589 |