تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,654 |
تعداد مقالات | 13,534 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,049,836 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,217,104 |
A Cognitive-based Investigation of the Rules of Semantic Extension of Preposition "An" (about; from) in Quran | ||
Linguistic Research in the Holy Quran | ||
مقاله 15، دوره 6، شماره 1 - شماره پیاپی 11، تیر 2017، صفحه 245-262 اصل مقاله (340.31 K) | ||
نوع مقاله: Research Article | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nrgs.2017.21533 | ||
نویسندگان | ||
maryam tavakolniya* 1؛ Valiollah Hasoomi2 | ||
1MA Student, Faculty of Quranic Sciences of Zahedan, Zahedan, Iran | ||
2Assistant Professor, Department of Quran and Hadith, University of Sistan and Baloochestan, Zahedan, Iran | ||
چکیده | ||
Locative prepositions are considered the rich source of understanding and interpreting Quran methodologically. The present study, focusing on the preposition “؟an” which is one of the most useful prepositions in Quran, aims to analyze the meanings of the preposition as well as the way it has been extended based on the rules and principles of meaning extension within the cognitive semantic framework. To do this, different uses of “؟an” has been studied. Having reviewed the theoretical foundations such as recognition of trajector, landmark as well as the conceptual network of meanings related to prototypes, we introduced the focal meaning of the preposition and the way it has been extended in Koranic expressions. Then we have proposed some rules such as mapping, active domain and semantic dynamism, each of which includes some other components playing a part in its meaning extension. Keywords: "AN" Letter, Cognitive Semantics, Rules of meaning (semantic) expansion, Adaptation, Active area, Dynamics of meaning | ||
کلیدواژهها | ||
Preposition AN؛ Cognitive linguistics؛ Rules of meaning extension؛ Conformity؛ Active Zone | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه معناشناسی شناختی که از زبانشناسی شناختی نشأت گرفته، رویکردی است که در آن زبان را برای سازماندهی، پردازش و انتقال اطلاعات به کار میبرند و بهلحاظ روششناختی، تجزیه و تحلیل مبانی تصوری و تجربی مقولات زبانی برای رسیدن به مقصود گوینده کلام از اهمیت اساسی برخوردار است. معناشناسی شناختی در حروف قرآن هم بحثی است که معنا و مفهوم حروف بهکاررفتهدرقرآنراتحلیل میکند و این تحلیل بهمنظور کشف مفاد نشانههای نمادین برای مفاهیم ذهنی این حروف است. در این رویکرد، نشانههای زبان محصول ذهن است که با شناخت و تجارب محیطی ارتباطی عمیق دارد. معناشناسی شناختی همواره نگاه ویژهای به پدیدة چندمعنایی و قواعد بسط و توسعه معنا بهویژه در حروف داشته است؛ بنابراین ضروری است از رویکرد معناشناسیِ شناختی برای دستیافتن به معارف بیشتری از قرآن بهره برد. ازاینرو، حرف «عن» را برگزیدیم و آن را بر اساس قواعد گسترشمعنا تحلیلشناختی کردیم، تا با واکاویهای این حوزه دربارۀ حرف عن، روشی کاربردی را برای چگونگی تفسیر و کشف معانی حروف قرآنی معرفی کنیم. حال با وجود ارائه تفاسیری که تاکنون دربارۀ قرآن کریم نگاشته شده است، خلاءهایی در آن دربارۀ تبیین معنای حروف مشاهده میشود که معناشناسی شناختی در تفسیر قرآن میکوشد، این خلاءها را پر کند. بنابراین با تکیه بر مطالب فوق نوشتار حاضر در پی پاسخگویی به سؤالات زیر است: 1. ارتباط معنای پیشنمونهای با معانی دیگر حرف «عن» در رویکرد شناختی چگونه تبیین میشود؟ 2. قواعد گسترشمعنا در رویکرد شناختی کدامند؟ 3. نقش قواعد گسترشمعنا در بسط و توسعه معنایی حرف «عن» چگونه تحلیل میشود؟ برای پاسخگویی به این سؤالات نخست پیشینه آن بررسی و سپس مبانی نظری بحث تبیین و بر اساس آنها حرف «عن» با تکیه بر قواعد گسترشمعنا تحلیل شناختی میشود.
پیشینه بحث تا جایی که نگارنده بررسی کرده، کار مستقلی در رابطه با موضوعِ بررسی قواعد گسترشمعنایی حرف «عن» در قرآن با رویکرد شناختی، صورت نگرفته است. پژوهشهای دیگری در زمینه معناشناسی شناختی در قرآن نگارش یافتهاند از جمله: پور ابراهیم (1388) در پژوهش بررسی زبانشناختی استعاره در قرآن، انواع استعارههای مفهومی را در پانزده جزء قرآن کریم بررسی کرده و برای آنها طرحوارههایی ارائه داده است؛ بنابراین به شکل کلی به مبحث استعارهها و طرحوارههای تصویری پرداخته و نقش معانی گوناگون حروف در مفهومسازیهای قرآنی را ارزیابینکرده است. کرد زعفرانلو کامبوزیا و حاجیان (1389) در مقاله «استعارههای جهتی قرآن با رویکرد شناختی»، ضمن تبیین استعاره جهتی و ارائه تعریف طرحواره ایجادشده بهدست آن، وجود استعاره جهتی بالا / و پایین را با آوردن آیات قرآن اثبات کرده است. در این اثر نیز مؤلفان بحثی دربارۀ قواعد گسترشمعنا در حروف مطرح نکردهاند. قائمینیا (1390) در کتاب معناشناسی شناختی قرآن، با نگاه شناختی به تفسیر آیاتی از قرآن پرداخته است، مثلاً ایشان در بخشی از این کتاب بهطورخاص قواعد گسترشمعنا در زبانشناسی شناختی را معرفی کرده است؛ البته به نقش این قواعد در نحوه بهدستآوردن معانی حروف دقت نکرده است، هرچند وی در مبحثی دیگر به معناشناسی شناختی حروف نیز اشارهای کرده است که تغییر معنای حروف اضافه را یکی از عوامل برهمزننده اصالت تعابیر قرآن میداند و در ذیل آیاتی به نقش مفهومسازی حروف میپردازد. خسروی و دیگران (1393) در پژوهش بررسی طرحهای تصویری در معناشناسی شناختی واژگان قرآن، تصویرسازیهای قرآن در قالب سه طرح حجمی، حرکتی، و قدرتی را بررسی کرده است که در آن مؤلفان طرحهای تصویری عبارات قرآنی را مدّنظر قرار داده و از حروف سخنی به میان نیامده است. اثر دیگر در این رابطه ایمانی و منشی زاده (1394) در مقاله بررسی شبکه معنایی حرف «فی» اهمیت آن در ترجمه قرآن از منظر معنیشناسی شناختی، با تکیه بر معنای مکانی و کانونی حرف «فی» سایر معانی زمانی، انتزاعی، استعاری و مجازی را منشعب از معنای پیشنمونه این حرف میداند و کاربردهای حرف «فی» که به این طریق بسط یافتهاند، از قرآن استخراج کرده و در پایان با تحلیلهایی به چگونگی معادلآوری برای این حرف در زبان فارسی توجه داشته است. نقص این مقاله نیز معرفینکردن قواعد دستیابی به شبکههای معنایی حروف است؛ اما آثاری دیگر با هدف تبیین شناختی معنای حروف به رشته تحریر در آمده است که اکثراً بعد شناختی حروف در زبان فارسی را نقد و بررسی کردهاند. نمونههایی از آن آثار چنین است: گلفام و دیگران (1388) در مقاله بررسی حرف اضافه «از» در چارچوب معناشناسی شناختی و مقایسه آن با رویکرد سنتی، علاوه بر معرفی بهترین روش دستیابی به معانی حروف، روشهای سنتی حروف مکانی در زبان فارسی را تعریف کرده است و روش نو در روشنسازی معنای واقعی حروف را روش شبکهای معنا مبتنی بر شباهت حروف میداند و رابطه مفهومی شبکههای معنایی را ظاهر میسازد و این نظریه را با محور قراردادن حروف مکانی و بهطور خاص حرف «از» در چارچوب مفاهیمی چون طرحواره، شکل و زمینه استعاره بررسی میکند. زاهدی و محمدی زیارتی(1390) در مقاله شبکههای معنایی حرف اضافه فارسی «از» در چارچوب معنیشناسی شناختی، بعد از طرح مبانی نظری، روش تایلر و ایونز را در این خصوص مبنا قرار میدهد و سپس معانی این حرف را تحلیل شناختی میکند، مثلاً در این جمله که آب استخر از چاه است، آب استخر را زمینه و چاه، همچون شکل قرار میگیرد و رابطه بین شکل و زمینه را با مفهوم طرحواره تبیین و در نهایت خوشههای معنای این حرف را مشخص میکند. اما تمرکز پژوهش حاضر بهطور خاص روی تبیین معنای حرف عن با تکیه بر رویکرد شناختی است که برای نیل به این مقصود نمونههای آن از قرآن استخراج شده و با توجه به روشهای گسترشمعنا در معناشناسی شناختی این حرف تحلیل و بررسی شده است.
1.مبانی نظری پژوهش زبانشناسی شناختی در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 میلادی متولد شد. این رویکرد زبان را در نقش شناختی آن مطالعه میکند و فرض بر این است که ساختار زبان، انعکاس مستقیم شناخت است؛ بهاینمعنا که یک عبارت زبانی خاص با نوع خاصی از مفهومسازیِ یک رویداد خاص مرتبط میشود (گلفام و یوسفیراد، 1385، ص34). لانگرا و لیکاف را میتوان بنیانگذاران این شاخه زبانشناسی به حساب آورد. یکی از دلایل مهم این زبانشناسان این است که زبان منعکسکننده الگوهای اندیشه و ذهن انسان است؛ بنابراین مطالعه آن، مطالعه الگوهای مفهومسازی است (شریفی، 1388، ص2). برایناساس بین قوای شناختی فرد و معانی زبانی او ارتباطی قوی وجود دارد. تایلر و ایوانز بر طبق الگوی چندمعنایی سامانمند آن را پایهگذاری کردند و سپس در کارهای دیگران گسترش یافت. در الگوی چندمعنایی سامانمند، تلاش بر این است که روشی سامانیافته و انگیخته برای واکاوی معناهای گوناگون یک واژة چندمعنا ارائه شود. بهاینمنظور باید شیوههای روشن و تأییدشده برای شناسایی معناهای مجزای حروف که وابسته به بافت نباشند، در راستای شناسایی معنای اولیۀ آنها در پیش گرفته شود (بامشادی و دیگران، 1394، ص6). بههمیندلیل زبانشناسان شناختی به جای معنا از شبکه شعاعی معنا سخن میگویند. در این مدل برای معنا یک نمونه اصلییا مرکزی به نام «معنای مرکزی» تصور میشود. درنتیجه شبکهای از معانی پیدا میشود و باید متذکر شد، زبانشناسان شناختی با تکیه بر اصل شبکه معنایی بر این باورند که هر واژه دارای یک معنای اولیه و کانونی است که با گذشت زمان و بر اثر کاربرد آن در بافتهای گوناگون، دستخوش گسترشمعنایی میشود و معناهای تازهای را میپذیرد (بامشادی و همکاران، 1394، ص2). حرف جر «عَن» هم از این قاعده مستثنی نیست و گاهی شامل مفاهیمی اضافه بر مفهوم پیشنمونه و مکانیاش است که باید برای فهم لایههای متعدد قرآن این معانی اضافه مدّنظر قرار گیرد. اکنون پس از معرفی معنای پیشنمونه با برشمردن قواعد گسترشمعنا در زبانشناسی شناختی برخی از معانی این حرف را با استخراج آیاتی از قرآن ارائه و حرف «عن» بر اساس این قواعد تحلیل شناختی میشود.
2. تحلیل شناختی حرف «عن» با محوریت معنای پیشنمونه گام نخست در معناشناسی شناختی حرف «عن» تشخیص معنای اولیه و سپس معانی ثانوی آن است که در این رویکرد، از طریق سازوکارهایی چون انطباق، منطقه فعال، پویایی معنا، بسط و توسعه مییابد و در یک شبکه معنایی قرار میگیرد و با دیگر معانی مرتبط میشوند. در معناشناسی شناختییکی از ملاکهای تشخیص معنای اولیه، غلبه و چیرگییک معنا است که کاربران زبان آن را تأیید میکنند (رک: صفوی، 1379، ص243). با مراجعه به منابع اولیه و کاربران زبان، میتوان گفت: مشهورترین و کانونیترین معنای «عن»، «مجاوزت و سیر» است که نشاندهنده عبور از مکان یا زمان یا امری (مجاوزت) است؛ یعنی فاعل فعل قبل چیزی را با فعل خود از مجرور گذرانده است. برای نمونه در آیه «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع» (سجده/16) «پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مىشود»، حرف «عن» به معنای کانونیاش به کار رفته و معنایسیر و مجاوزت لحاظ شده است که این معنای اصلی و مرکزی حرف «عن» است؛ چراکه حرف عن تجاوز «جنوب» را از «مضاجع» که مکان فیزیکی است نشان میدهد، گویی پهلوها از بسترها کنده میشود و از آن میگذرد که مفهومسازی آن به شکل زیر است. در شکل بالا که منظر اعلای «عن» به تصویر کشیده شده است، عنصر متحرک با دایره تیره با نام «مسیرپیما»یا (tr) حرکت خود را آغاز میکند، تا اینکه به «مرز نما» (lm) میرسد؛ اما در محدوده آن زمینه قرار نمیگیرد؛ بلکه از آن میگذرد. این صحنه از موقعیت انسان با محیط پیرامونش با معنای اصیل حرف عن شکل میگیرد که به آن معنای مرکزی میگویند؛ اما گاهی حرکت و گذر شکل متغیر از بالای زمینه اتفاق میافتد و گاهی از پایین. بنابراین مجاوزت که معنای کانونی حرف «عن» است، تنها ورود به زمینه و گذر از میان آن را نمیرساند؛ بلکه مجاوزت ممکن است از بالا یا پایین نیز صورت بگیرد، هرچند در دایره معنایی مفهوم سرنمونی میماند؛ اما در رده پایینتری از معنای کانونی قرار میگیرد و بهتعبیردیگر عبور عنصر متحرک از میان زمینه نسبت به گذر آن از بالا یا پایین مرزنما پیشنمونهایتر است. سایر معانی این حرف، با افزایش و کاهش حول این معنا میچرخند که در ادامه این معانی با استخراج آیات و تحلیل شناختی آنها و چگونگی گسترشمعنایی این حرف در بافت آیات بررسی میشود.
3. قواعد تغییر و گسترشمعنا در تغییر و گسترشمعنا در رویکرد شناختی سه مؤلّفه تأثیر بهسزایی دارند که موجب میشود معناییک واژه در بافتها و کاربردهای گوناگون تغییر کند. این سه گزاره، مسئله انطباق، مسئله پدیده فعال و انعطافپذیری هستند. اکنون به توضیح این مؤلّفهها و زیرشاخههای آنها با شواهدی از قرآن که در آن معنای حرف جر «عن» در ترکیبهای مختلف تغییریافته است، میپردازیم.
3-1.انطباق وقتی واحدهای معنایی کنار یکدیگر قرار میگیرند، جرح و تعدیلی در معنای اجزای همنشین به وجود میآورند. لنگاکر برای ایضاح این نکته فعل دویدن را مثال میزند. این فعل معمولاً به حرکت سریع حیوانات دارای پا اطلاق میشود؛ ولی شیوه دویدن انسان با دویدن اسب و دیگر حیوانات متفاوت است، پس فرایند مدلول این فعل در هر حیوانی انطباق پیدا میکند (قائمینیا، 1390، صص310-311). درحقیقت توصیفهای بافتی منجر به تغییر و گسترش معنایییک واژه میشوند که در ادامه به نمونههایی از این نوع روش گسترش معنایی با آوردن مثالهایی قرآنی از حرف «عن» اشاره خواهد شد.
3-1-1. توصیف همنشینی برخی واژهها در قرآن به کار رفتهاند که اگر به بافت یا سیاق همان آیه توجه شود، به معنا یا دامنه معنای آن واژه منتقل میشویم. گاهی از روی سیاق آیه میتوان بافتشناسی کرد و از خود متن، معنا یا مراد را کشف کرد (ایزوتسو، 1378، ص74)؛ بهعبارتدیگر، کلمات یا کدهایی که در یک بافت منسجم همچون یک آیه به کار رفتهاند، میتوانند با یکدیگر رابطهای هماهنگ داشته باشند؛ بهگونهای که از ارجاع بخشی به بخش دیگر در همان آیه میتوان معنای واژه را به دست آورد که در آن تغییر در بافت کاربردی واژه باعث تغییر معنایی آن میشود (قائمینیا، 1389، صص227 ـ 224؛ میه آنتوان، 1976، ص220). مانند کاربرد حرف عن در این آیه «الَّذینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ فی عَنْ وَکانُوا لا یَسْتَطیعُونَ سَمْعاً» (کهف: 101)، همانها که پردهاى چشمانشان را از یاد من پوشانده بود و قدرت شنوایى نداشتند که استفاده از حرف «عن» با «فی» و موقعیتسازی فعل «کانت» در بافت این آیه باعث تغییر معنای حرف عن از «مجاوزت» به «مانعیت» شده است و در تبیین شناختی آن میتوان گفت: در این نمونه حرف «عن» با همنشینی با «فی» مفهوم مانعیت را در ذهن تداعی میکند؛ زیرا از یک طرف با کاربرد فی مسیرپیما در محدوده غطاء قرار میگیرد و او را از گذر به محدوده ذکر باز میدارد و از طرف دیگر کانت موقعیت ایستا را در درون غطاء برای مسیرپیما ترسیم میکند. بنابراین مفاهیم مستخرج از بافت آیه باعث شده است، حرف عن معنای «گذر و مجاوزت» را از دست بدهد و در معنای «مانعیت» گسترش یابد. درحقیقت با همنشینی عن با فی و کانت، معنای مجاوزت به منع حرکت مسیرپیما بهسوی محوطه ذکر و شنیدن کلام حق دلالت دارد.
3-1-2. رابطه جانشینی اگر نسبت مفردات را در محور عمودی پی بگیریم، معنا یا معانی دیگری برای کلمه از طریق جانشینی به دست میآید. اگر واژه «الف» جانشین واژه «ب» در بافت یکسان و مشابه شود، این جانشینی بهلحاظ معناشناسی جایگاه مهمی دارد؛ زیرا در کشف معنا یا مراد، نقش اساسی ایفا میکند و در بسیاری از نمونهها میتواند از نظر معناشناسی تأثیرگذار باشد (ایزوتسو، 1378، ص77؛ قائمینیا، 1389، صص227 ـ 224). در قرآن کریم نمونههاییاز کاربرد حرف عن وجود دارد که تفاوت آنها در جانشینی حروف به جاییکدیگریا طرز قرارگرفتن مسیرپیما و مرزنما است که در ادامه برای روشنکردن این روش گسترشمعنایی نمونههایی از آن تحلیل شناختی میشود، مانند: «...یُحَرِّفُونَ عَنْ ...» (مائده: 13)، سخنان (خدا) را از مواضع خود تحریف و جابهجا مىکردند. «...یحُرِّفُونَ مِن بَعْدِ ...» (مائده: 41)، آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف مىکنند. با کاربرد عن، در آیه اول گذر کلام از جایگاهش مدّنظر خداوند است؛ یعنی اینکه قبل از آنکه کلام در جایگاهش استقرار یابد، آن را تغییر میدادند؛ بنابراین معنای عن در این نمونه «قبل از» است؛ زیرا طبق تصویری که عَن در این آیه ایجاد میکند، مواضع، فضای مکانی است که باید کلام درون آن قرار میگرفت. اما یهودیان کلام را قبل از استقرار در جایگاه و فضا آن عبور دادند، با این توضیح ممکن است منظور تحریف هنگام نوشتن و نسخهبرداری از کلام خداوند باشد؛ زیرا با آنکه میدانستند جایگاه کلام کجاست، آن را از آن موضعش عبور میدادند. با این توضیح، نظر برخی از مفسران که تحریف تفسیری را هم از این آیه نتیجه گرفتهاند، خدشهدار است؛ چراکه در این رابطه میگویند: یحرفونه الکلم عن مواضعه؛ یعنی: 1- تفسیر نادرست؛ 2- تغییر و تبدیلهایى که در عبارات رخ مىدهند و کلامى که از خدا نیست را از خدا میدانند. حتی برخی چون فخر رازی، تحریف تفسیری را بر تحریف لفظی رجحان دادند (رک: فخررازی، 1420، ج11، ص325؛ طبرسی، 1372، ج6، ص274؛ طباطبایی، 1417، ج50، ص240). اگرچه برخی دیگر از مفسران چون مکارم شیرازی، این آیه را مطابق تصویری که از آن بر میآید، تفسیر میکند و در این راستا میگوید: آنها کلمات را تحریف میکنند و از محل و مسیر آن بیرون مىبرند و نیز قسمتهاى ملاحظهانگیزى از آنچه به آنها گفته شده بود را فراموش میکنند (مکارم شیرازی، 1372، ج4، ص312)؛ اما در آیه 41 مائده که «من بعد» جانشین «عن» شده است، هرچند بهلحاظ تفسیر شناختی همانند آیه قبل ناظر به تحریف لفظی است نه تحریف تفسیری؛ بهایندلیل که باز هم از قرارگرفتن کلام در مکان و جایگاهش سخن رفته است و مفسران هم همان خطاهایی که دربارۀ آیه اول داشتهاند، در اینجا نیز تکرار کردهاند؛ زیرا که اکثراً از تغییر و تبدیل حکم سخن گفتهاند (رک: فخر رازی، 1420، ج11، ص359؛ طبرسی، 1372، ج7، ص38)؛ اما بهلحاظ تغییر در نوع کاربرد حرف که در آیه اخیر به جای عن، «من بعد» جایگزین شده است، مشخص است آیات ابتدا در جایگاهشان مستقر شدهاند و بعد از آن از جایگاهشان تحریف شدهاند؛ چراکه حرف مِن، آغاز حرکت آیات را چون مسیرپیمایی از محلشان نشان میدهد. چنانکه ملاحظه شد، خداوند در تعبیرییکسان صرفاً با جانشینی حروف به جاییکدیگر صحنههای مختلفی از تحریف کتاب مقدس را آشکار میکند؛ بنابراین چون حرف عن بر گذر و مجاوزت دلالت دارد، زمانی را نشان میدهد که هنوز آیات در جایگاهشان مستقر نشدهاند که در این هنگام دچار تحریف میشوند و مسیرپیما با حالت تحریف بر آنها گذر میکند و نمیگذارد در جایگاهشان قرار بگیرند؛ بنابراین معنای حرف عن از مفهوم مجاوزت صرف به مفهوم گذر و عبور به همراه اشاره به زمانی خاص گسترش یافته است. نمونه دیگری که منجر به بسط و توسعه معنا در حرف عن به این روش شده است، در این آیات دیده میشود که در آنها در تعبیرییکسان با رابطه جانشینی جایگاه مرزنماها متحول شده است و همین موضوع سبب توسعه معنای حرف عن شده است: «اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْ مِنْ رَبِّکَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ» (انعام: 106)، از آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو وحى شده پیروى کن، جز او هیچ معبودى نیست و از مشرکان روى برتاب. «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ» (اعراف: 199)، عفو و گذشت پیشه کن و به کار پسندیده فرمان ده و از نادانها روى برتاب. «... فَإِنْ جاؤُ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَن ...» (مائده: 42)، پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داورى کن یا (اگر صلاح دانستى) آنها را به حال خود واگذار. در این سه آیه حرف «عن» موقعیتیکسان مسیرپیما (پیامبر«ص») را برای گذر از مرزنماهای مختلف گزارش میکند که میتوان نوعی رابطه جانشینی بین این سه آیه قایل شد. درواقع بین سه مفهوم «مشرکان» و «جاهلان» و «برخی از یهودیان» مشترکاتی از جمله نافرمانی از خدا و رسولش وجود دارد، چنانکه اعراض پیامبر(ص) از این سه فرقه میگذرد و آنها به این دلیل که مشمول رویگردانی پیامبر شدهاند، به هم پیوند میخوردند. گویی هر یک از این گروه میتوانند مصداقی برای گروه دیگر باشد، برای مثال مشرکین و آن گروه یهودی مصداقی از جاهلین تلقی شوند؛ زیرا آنها نیز به یگانگی خدا یا نسبت به حقانیت رسول اکرم جاهل بودند؛ بنابراین نقش حرف عن ایجاد رابطه جانشینی بین این سه مرزنما است. بنابراین میتوان گفت: معنای حرف عن در این نمونه از معنای «مجاوزت» به «بیاعتنایی» توسعه یافته است؛ زیرا در معنای مجاوزت و عبور معنای بیاعتنایی نهفته است. همانطور که توقف معنای «توجه» را به همراه دارد، به این ترتیب پیامبر(ص) مأمور شدند، تا با بیاعتنایی به رفتار و گفتار این سه فرقه از کنار آنها بگذرد و به آنها توجه نکند. بنابراین «عن» که در نمونه نخست گذر پیامبر(ص) را از محیط مشرکان و در آیه بعد از محیط جاهلان و در نمونه سوم از طایفهای از یهودیان نشان میدهد اگر با رویکرد تلفیق مفهومی به این آیات نگریسته شود، این سه مفهوم متفاوت میتوانند به یک مفهوم تبدیل شوند؛ زیرا میتوان بین این سه فرقه که به پیامبر(ص) امر شده است، به آنها بیاعتنا باشد، اشتراکات زیادی را پیدا کرد، درنتیجه هدف از چینش این شکلی کلمات که تشابه تقریبی عبارات را نشان میدهد، جایگاهیکسان این سه فرقه نزد خداست که هر سه را مستحق رویگردانی پیامبرش میداند.
3-1-3.انتخاب واژه قرآن داراییک نظام منسجم برتر است. از یک سو در این کتاب برای افاده یک معنا یا مراد، واژهای خاص در نظر گرفته شده است و از سوی دیگر، این انتخاب بهدست پیامدهندهای همانند خدا صورت گرفته که خالقِ وجود و متن است و به تمام زوایا و سطوح آن دو واقف است. بنابراین گزینشیک کلمه بهگونهای صورت گرفته است که برای آن جایگزینی نمیتوان در نظر گرفت و اگر لفظی جانشین شود، نه تنها معنای آیه تغییر میکند؛ بلکه در ساحتی بالاتر، نظم منسجم سوره و کل قرآن مختل خواهد شد (بنتالشاطی، 1376، ص299). مانند زمانی که حرف «عن» در آیهای به کار میرود که جایگزینکردن حرفی دیگر در مقام آن باعث بههمریختن مفهوم آیه میشود. برای مثال به این آیه دقت کنید: «وَمَا کاَنَ اسْتِغْفَارُ لِأَبِیهِ إِلَّا عَن» (توبه: 114) و استغفار ابراهیم براى پدرش، فقط بهخاطر وعدهاى بود که به او داده بود. دربارۀ معنای «عن» گفته شده که معنای تعبیر «عن موعده»، «لاجل موعده» است؛ بنابراین با توجه به مفهومسازی این حرف، زمینه ابراهیم (ع) در موقعیت استغفار «موعده» تلقی شده تا نشاندهندۀ این مطلب باشد که منشاء استغفار حضرت وعده است که این مفهوم از همراهی عن با مفهوم لام برداشت میشود؛ اما ارتباطش با معنای پیشنمونه اینطور تبیین میشود، مسیرپیما که ابتدا در این زمینه بود، به دلیل اطمینان به اینکه آزر دیگر ایمان نمیآورد از آن محیط میگذرد و دیگر تحقق وعدهاش را دنبال نمیکند. در این راستا ذکر یک نکته ضروری است، مکارم شیرازی این آیه را اینطور تفسیر میکند که: «استغفار ابراهیم براى پدرش (عمویش آزر) بهخاطر وعدهاى بود که به او داد؛ اما هنگامى که براى او آشکار شد که وى دشمن خدا است، از او بیزارى جست و برایش استغفار نکرد (مکارم شیرازی، 1374، ج8، ص156). حال جای این سوال باقی است آیا تا قبل از وعدهدادن، حضرت ابراهیم نمیدانست که عمویش مشرک است که به او وعده داد؟ بنابراین بهتر است چنین تفسیر شود، همینکه از ایمانآوردن وی مأیوس شد از او بیزاری جست، چنانکه برخی از مفسران نیز به آن اشاره داشتهاند و در رویکردشناختی نیز تفسیر اخیر تأیید میشود؛ زیرا حضرت بهدلیل اشتیاق به هدایت عمویش درصدد ماندگاری در زمینه وعدهدادن است؛ اما وقتی ایماننیاوردن او برای ایشان آشکار شد، از آن محیط گذر میکند و دور میشود؛ بهاینترتیب این حرف گذر مسیرپیما را از مرزنما (موعده) نشان میدهد.
3-1-4) تقابل معنایی این اصطلاح را برای معانی متضاد و متقابل به کار میبرند که یکی از ویژگیهای نظاممند زبان است و واژههایی را که در تقابل معنایی با یکدیگر قرار میگیرند «متضاد» یکدیگر مینامند (صفوی، 1381، صص137-136). برهمیناساس گاهی حرف عن تقابل معنایی مسیرپیما و مرزنما را نشان میدهد. مانند: «فَأَعْرِضْ عَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنا وَلَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاةَ الدُّنْیا» (نجم: 29)، حال که چنین است از کسى که از یاد ما روى مىگرداند اعراض کن. در این نمونه حرف «عن» بیانکننده تقابل بینIM و TR است. مخاطب این آیه «پیامبر(ص)» است که مسیرپیما جمله است و در طرف دیگر «مشرکان» در جایگاه مرزنما قرار دارند، بهاینترتیب حرف «عن» نشاندهندۀ رابطه تقابلی آنها است که بر اثر غفلت از یاد پروردگار این تقابل ایجاد شده است؛ بنابراین گسترشمعنایی این حرف در جهت متعارض نشاندادن عنصر متحرک و زمینهاش مفهومسازی شده است.
3-2. منطقه فعال در جملههای زبانی معمولاً با پدیده منطقه فعال روبرو هستیم. وقتی دو چیز در یک موقعیت با هم مشارکت دارند، تنها ابعاد خاصی از آنها بهطور مستقیم با هم در ارتباطند. مثلاً وقتی گفته میشود: «ماشین را تعمیر کردم» یا گفته میشود: «ماشینم را شستم» یا زمانی که جمله «ماشینم در تصادف فقط خراش برداشت» را به کار میبریم، هریک از این جملهها به وجوه و بخشهای مختلفی از «ماشین» مربوط میشوند. در جمله اول فقط بخش مکانیکی ماشین تعمیر شده است، در جمله بعدی فقط سطح فلزی آن شسته شده است و در جمله آخر هم بخشی از بدنه آن خراش برداشته است. این پدیده نشان میدهد که هر واژه درحقیقت با مجموعهای از اطلاعات یا با حوزهای از اطلاعات بههمپیوسته ارتباط دارد و در هر بافتی بخشی از آن فعال میشود (قائمینیا، 1390، صص311-312). در این موضع به آن دسته از آیاتی اشاره میشود که کاربرد حرف عن در آنها در هرکدام از آن آیات نشاندهندۀ رخداد خاصی است.
3-2-1. طراحی صحنه متفاوت گاهی نحوه قرارگرفتن حرف «عن» در جملات باعث طراحی صحنههای متفاوتی از یک موقعیت خاص میشود، مانند کاربرد این حرف در آیات ذیل که در آن دو صحنه کاملاً مجزا از داستان حضرت آدم به نمایش در آمده است: «... وَقالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدینَ» (آلعمران: 20) و گفت: پروردگارتان شما را از این گیاه نهى نکرد، مگر بهخاطر اینکه (اگر از آن بخورید)، فرشته خواهید شد یا جاودانه خواهید بود! «...وَناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبینٌ» (آلعمران: 22) و پروردگارشان آنها را ندا داد که: «آیا شما را از آن درخت نهى نکردم و نگفتم که شیطان براى شما دشمن آشکارى است. در این دو آیه دو صحنه متفاوت از یک رخداد، یعنی نهی از نزدیکشدن آدم و حوا به درخت ممنوعه بازنمایی شده است و هرکدام قسمتی از این صحنه را گزارش میدهد که در تبیین شناختی آن میتوان گفت: در آیه نخست که مرزنمای «عن» هذه شجره است، در لحنی خطابی شیطان به آدم و حوا میگوید: خداوند شما را از این درخت نهی نکرد؛ بنابراین مشخص است که آدم و حوا و همچنین شیطان نزدیک به درخت هستند که وسوسه شیطان مبنی بر گذر آن دو بر درخت ممنوعه است؛ اما در آیه دوم که خداوند آدم و حوا را مخاطب قرار داده است، از اسم اشاره تلکما به همراه شجره که مرزنما است، استفاده میکند که این صحنه گزارشگر زمانی است که شیطان آن دو را اغوا میکند و آنها بر درخت ممنوعه گذر کردند و درواقع از فرمان خداوند تجاوز کردهاند و خداوند با لحنی توأم با سرزنش آنها را خطاب میکند و چون آنها به وسوسه شیطان عمل کردند، از مقام قرب خداوند دور شدند. چنانکه علامه نیز به آن اشاره کرده است و چنین تفسیر میکند: براى اینکه «ندا» به معناى صدازدن از دور است، همچنانکه «تلکما» هم که در «تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ» است، این دلالت را دارد که آنها از مقام قرب دور شدهاند؛ زیرا این کلمه نیز براى اشاره به دور است، بهخلاف «هذا» که براى اشاره به نزدیک است و بنابراین در ابتداى ورود آدم به بهشت و قبل از اینکه آدم و حوا اغوا شوند، خداوند آنها را چنین خطاب میکند: «وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ» (طباطبایی، 1417، ج8، ص34).
3-2-2. ارائه چشمانداز گاهی گوینده کلام بهمنظور ساخت معنای جدید و ارائه چشماندازهای گوناگون از یک صحنه، جایگاه حروف در عبارات را تغییر میدهد؛ بنابراین چینش و گزینش کلمات را بهگونهای انجام میدهد که میان دو حرف در مواضع مختلف رابطه تضاد برقرار شده است و طرحوارههای متضادی از آن صحنه ارائه میشود، مانند زمانی که گفته میشود: «کوره با شیب تندی از بالای کوه به دره سرازیر شد» یا وقتی که گفته میشود: «کوره راه با شیب تندی از دره به بالای کوه صعود میکند» که هر دو جمله موقعیت واحدی را از دو چشمانداز متفاوت گزارش میدهند (رک: ایزوتسو، 1378، ص76؛ قائمینیا، 1390، ص64). چنانکه چینش واژگان و انتخاب حروف در آیه زیر با این رویکرد انجام میشود و از موقعیت نگهبانبودن فرشتگان از اعمال انسان چشماندازهای مختلفی را با حرف عن تبیین میکند، مانند: «إِذْ یَتَلَقَّى عَنِ وَعَنِ قَعِیدٌ» (ق: 17)، هنگامى را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند، اعمال او را دریافت مىدارند. در اینجا کاربرد حرف عن بهجهت گزارش صحنه تجاوز و عبور دو فرشته نگهبان اعمال بر دو سمت انسان است، درواقع «عن» در این آیه صرفاً ناظر به نمایشدادن صحنهای است که دو فرشته پیوسته در اطراف انسان حرکت میکنند؛ البته این صحنه را از دو چشمانداز و نمای مختلف گزارش میکند. در نمونه اول موقعیت مسیرپیما در جهت راست صحنه تصویرسازی شده است و در نمونه دوم زاویه دید ناظر تغییر میکند و مسیرپیما در سمت چپ مرزنما قرار دارد و ما میدانیم وقتی شخصی همواره از جهات مختلف تحت کنترل قرار میگیرد، درواقع تحت حراست و نگهبانی آنها قرار گرفته است؛ ازهمینرو خداوند برای فهماندن مفهوم «حفظ و نگهدارى اعمال بهدست فرشتگان» با حرف عن گذر و عبور فرشتههای نگهبان را از دو جهت راست و چپ او تصویرسازی میکند تا با ارائه چشماندازهای مختلف از این صحنه و درحقیقت با تکیه بر این صحنه به ساخت مفهوم حفظ و حراست منتقل شود و تغییر معنایی حرف عن نمود یابد و چون معنا چشماندازی خاص به جهان خارج است، هرگاه چشمانداز تغییر کند، بهتبع آن معنا نیز تغییر میکند.
3-3. انعطافپذیری و پویایی معنا یک قلمرو ترکیبی از معارف است که با توصیف معنا ارتباط دارد. گاهی برای تعیینیک چیز باید به قلمروهای مختلفی از معارف اشاره کرد، برای مثال باید به رنگ، اندازه و طعم آن اشاره کرد که هریک به قلمروی خاصی از معارف تعلق دارد. مجموعه این قلمروها برای تعیین معنای آن چیزیک شبکه معنایی را تشکیل میدهد. این شبکههای معنایی موجب میشوند که معنا انعطافپذیر باشد و در سیاقهای مختلف بخش خاصی از اطلاعات برجسته شود. این رویکرد باعث شده است، زبانشناسان شناختییک معنا را معنای کانونی در نظر بگیرند و معانی دیگر را شعاعها و پرتوهای معنای مرکزی به حساب آورند که این شبکههای شعاعی معنا ابزاری برای تولیدمعانی جداگانه از معنای کانونی نیستند (قائمینیا، 1390، صص312-313). با تکیه بر این دیدگاه توسیع معنایی حرف عن را در قرآن میتوان در سه شبکه تحلیل و بررسی کرد.
3-3-1. شبکه شعاعی هممعنایی این شبکه معنایی از طریق توسعه حقیقی به بسط و توسعه معنایی حرف «عن» کمک میکند؛ بهاینترتیبیک واژه ممکن است علاوه بر معنای سرنمونی معانی سایر حروف را بهطور همزمان افاده کند. برای ایضاح سخن به نمونههایی از آن میپردازیم و آن را با شاهد مثالهای قرآنیتحلیل شناختی خواهیم کرد. بر اساس کتب مختلفی چون الاتقان و مغنیاللبیب این حرف علاوه بر معنای کانونی که دلالت بر «مجاوزت و عبور» دارد، هممعنایی با سایر حروف چون ترادف با «علی»، «لام تعلیل»، «بعد»، «فی»، «من»، «باء» را هم با نام پرتوهای از معنای خود پذیرفته است ( حسینی، 1388، ج2، ص210 – 223؛شرتونی، 1429، ص363، سیوطی، 1392، صص170-172) که در ادامه با تکیه بر مثالهای قرآنی برخی از آنها را تحلیل شناختی خواهیم کرد. از جمله در آیه 32 سوره ص که میفرماید: «فَقَالَ إِنىّ أَحْبَبْتُ حُبَّ عَن حَتىَ تَوَارَتْ بِالحْجَابِ» گفت: «من این اسبان را بهخاطر پروردگارم دوست دارم، تا از دیدگانش پنهان شدند. گفته میشود که کلمه «عن» به معناى «لام» است و منظور سلیمان (ع) این است که: من محبتى را که به اسبان دارم ایثار و اختیار مىکنم بر یاد پروردگارم یعنی نماز. درنتیجه وقتى اسبان را بر من عرضه مىدارند، از نمازم غافل مىشوم تا خورشید غروب مىکند (طباطبایی، 1374، ج17، ص308). معنای عن گویا گذر دوستی اسبان از محیط ذکر ربی را نشان میدهد که موجب غفلت از نماز شده است؛ اما اگر به تعبیر «ذکر پروردگار» توجه کنیم، منظور حضرت مشخص میشود که میگوید دوستیاسبان را بهخاطر یاد خدا برگزیدم. بهتعبیردیگر، معنای «ذکر ربی» در اینجا هم «نماز» میتواند باشد و هم به معنای اصلییعنییاد پروردگار. یعنی ذکر رب مکانی است که محل نماز قرار دارد؛ اما به گفته حضرت این بار ذکر رب مکان حبالخیر قرار میگیرد، تا این معنا را برساند که هرچند ذکر و یادآوری پروردگار با توجه به آفرینش آفریدههایی چون اسب برای حضرت انجام شد؛ اما آن را جایگزین نماز کرد که جنبه دیگری برای ذکر رب محسوب میشود. یا در آیه 38 سوره محمد که حرف عن در آن به معنای «علی» به کار رفته است، میفرماید: «هَأَنتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُواْ فىِ سَبِیلِ الله و یبخل فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَن» (محمد: 38)، در این آیه گویی انسان فضایی است و بخل که حرکتش از بیاعتنایی به «تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُواْ» شروع شده در مسیر حرکت در زمینه (انسان بخیل) قرار گرفته و از آن عبور نکرده است؛ بهتعبیردیگر، عن گذر مسیرپیما را با حالت خساست تا مستقرشدن روی مرزنما نشان میدهد، با این مفهومسازی گویا میخواهد بگوید آثار بخل بعد از گذر از مراحلی بر شخص بخیل مستولی میشود و خیر دنیا و آخرت که از آثار انفاق است، از او گرفته میشود. با دقت در آیات فوق دریافتیم که اگرچه این حرف معانی سایر حروف را هم در برخی نمونهها کدگذاری کرده است؛ اما هیچگاه آن معنی جدید از معنای کانونی عن جدا نشده است؛ بلکه با تلفیق مفهوم مجاوزت با مفاهیم آن حروف تغییر در معنای حرف «عن» رخ داده است.
3-3-2. شبکه شعاعی طرحوارهای در توسعه طرحوارهای، معانی مختلفی که در تجربه مکانی ریشه دارند، در چارچوب طرحوارههای تصویری ساخته میشوند و در آن معانی مکانی نسبت به غیرمکانی در نظر سخنگویان اصلی زبان، پیشنمونهایتر هستند و انشعاب طرحوارههای دیگر از تغییر طرحواره اصلی منجر به ایجاد شبکهای از معانی میشود (قائمینیا، 1388، ص9)؛ بنابراین تغییر حالت مسیرپیما نسبت به مرزنما مثلاً حرکت یا ایستایی آن طرز قرارگرفتن مرزنما باعث تغییر طرحواره اصلی حرف عن میشود و معانی جدید را به وجود میآورد که در ادامه به نمونههایی از آن اشاره میکنیم.
3-3-2-1. طرحواره حرکتی در این بخش حرف جر «عن» دلالت بر عبور و حرکت دارد، انسان در زندگی با نمونههای زیادی از جابهجایی روبهرو است. او با تجربهای که از حرکت خود و مشاهده حرکت اشیا و پدیدههای اطراف خود دارد، طرحواره جابهجایی را در ذهن خود میپروراند. در این نوع طرحواره سه نکته مبدأ –مسیر- مقصد حایز اهمیت است (روشن و دیگران، 1392، ص85؛ صفوی، 1382، ص69). مثلا ًدر این آیه که با قراردادن مرزنما در جهت بالا حالت گذر و مجاوزت مسیرپیما را عمودی جلوه میدهد و میفرماید: «یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ (قلم: 42) روزى که (لباس) از ساق (پا)ها برطرف شود. در این نمونه «لباس» همچون مسیرپیما از «ساق» که مرزنما است، بالا زده میشود و موجب عریانشدن آن میشود؛ بنابراین حرکت و سیر لباس از پا از سمت پایین بهسمت بالا ترسیم شده است که نتیجه آن آشکارشدن پا و ساق است. طبق برخی از تفاسیر که از این آیه ارائه شده است، منظور کشف حجاب از اصل و اساس چیزی (بیضاوی، 1418، ج5، ص237). گویی نتیجه این کناررفتن حجاب، آشکارشدن اعمالشان است که کار را برایشان سخت کرده است؛ بنابراین حرف «عن» علاوه بر مجاوزت نحوه حرکت و مکان مرزنما را نیز مشخص کرده است و همین باعث تغییراین طرحواره از طرحواره اصلی شده است و درنتیجه گسترشمعنای پیشنمونه را با این رویکرد بیان کرده است. نمونه دیگری که حرف عن برای نشاندادن حرکت افقی به کار رفته در این آیه است: «...وَأَضَلُّ عَنْ» (مائده: 60) و از راه راست، گمراهترند. که در اینجا ایمان چون راه مستقیمی تصویرسازی شده است که افراد گمراه به جای حرکت در این راه مستقیم از آن منحرف شدهاند، درحقیقت خداوند برای ملموسکردن ایمان و بیایمانی از واژههایی چون سواءالسبیل و اضل استفاده کرده است که در تجارب روزمره مخاطبان بر حرکت و گذر اشیاء متحرک دلالت دارند؛ ازاینرو، ایمان راه مستقیمی تصویرسازی میشود که عن حرکت و گذر مسیرپیما را در جهتی مخالف این راه نشان میدهد تا بیایمانی و انحرافشان را از راه ایمان مفهومسازی کنند.
3-3-2-2. طرحواره حجمی یکی از انواع طرحهای تصوری طرح حجمی است. انسان از طریق تجربه قرارگرفتن در اتاق، تخت، خانه، غار و دیگر جاهایی که حکم ظرف پیدا میکند، بدن خود را مظروفی تلقی میکند که میتواند در ظرفهای انتزاعی قرار گیرد (صفوی، 1382، ص68) که در نمونههایی حرف عن به این طریق گسترش معنایییافته است، چنانچه کارکرد این حرف در آیه روبرو ترسیم طرح حجمی است: «کَلاَّ عَنْیَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ» (مطففین: 15)، هرگز چنین نیست قطعاً در آن روز آنان از (ملاقات) پروردگارشان منع شدهاند. در این آیه مکذوبین با انجام گناه در این دنیا حصاری به دور خود ایجاد کردهاند که آنان را از ادامه مسیر و رسیدن به پروردگار در روز قیامت باز داشته است. بهتعبیردیگر همه انسانهادرابتدافطرتاًگرایش به تقرب دارند؛ ولی در ادامه راه از حرکت باز میمانند و وارد محیط تقرب که هدف خلقتشان است، نمیشوند و از ملاقات پروردگارشان در حجم و فضای حجاب از ایشان میمانند. نمونه دیگر گسترشمعنایی حرف عن به این طریق در این آیه است که میفرماید: «وَقالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَذْهَبَ عَن...» (فاطر: 34) و مىگویند: ستایش مخصوص خدایى است که اندوه را از ما برطرف ساخت. درواقع وجود انسان حجمی را تشکیل داده که غم در مسیرحرکتش در آن جای گرفته است؛ اما با توجه به موقعیت «اذهب» سرانجام غم از درونشان خارج میشود و با این خروج از غم به حمد و سپاس خدا میپردازند. با این تفسیر مشخص میشود که قطعاً آنها با اموری غمگین بودهاند؛ اما در ادامه خداوند بر آنها منت گذاشت و غم را از آنها زدود.
3-3-2-3. طرحواره قدرتی در برخی آیات که با حرف عن همراه شدهاند، مسیرپیما دارای قدرت و نیرویی است که مرزنما با نیروی مانعیت باعث ازبینرفتن نیروی مسیرپیما میشود، انگار حرکتی در مسیرپیما وجود دارد؛ اما شرایطی به وجود میآید که در برابر این سیر و عبور نیرویی مقاومت میکند و جلوی حرکت را میگیرد و بهاینترتیب طرحی از این برخورد فیزیکی در ذهن انسان پدید میآید که تداعیگر طرح قدرتی است (صفوی، 1382، ص69). مانند این شاهد مثال قرآنی که به این منظور سامان یافته است: «وَقَالَ مَا نهَئکُمَا رَبُّ عَنْ إِلَّا أَن تَکُونَا مَلَکَینْ أَوْ تَکُونَا مِنَ الخْالِدِینَ» (اعراف: 20) و گفت: پروردگارتان شما را از این گیاه نهى نکرده است، مگر بهخاطر اینکه فرشته خواهید شد، یا از جاودانگان خواهید بود. گویا درخت سد و مانعی است که خداوند بر سر راه حضرت آدم قرار داده است که نباید به آن تجاوزی صورت گیرد؛ اما با وجود نهی از تجاوز که با عبارت «مَا نهَئکُمَا» و کاربرد «عن» مشخص شده است، شیطان آنها را وسوسه میکند و آنها با قدرتی که از وسوسه شیطان به دست میآورند، این مانع را کنار میگذارند، بر امر ارشادی خداوند تجاوز میکنند و از ظالمان کسانی که خود را به زحمت انداختهاند (رک: عاملی، 1360، ج4، ص131؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363، ج4، ص35) میشود.
3-3-3. شبکه شعاعی استعارهای گاهی حرف «عن» از طریق توسیع استعاری بسط و گسترشمعنا را به دنبال دارد. این نوع توسعه در شمار توسعههای مجازییک واژه قرار میگیرد و در تعریف آن میتوان گفت: استعارهها تناظر یک به یک «مفهومها» و انطباق حوزه مفهومی مبدأ با حوزه مفهومی مقصد محسوب میشوند. بهتعبیردیگر، تعداد مفاهیمی هستند که خارج از حوزه مکان است و از طریق مکانمندی در اذهان جریان مییابند، پس در استعاره یک قلمرو مفهومی با قلمرو دیگر درک میشود (کردزعفرانلو، حاجیان، 1389، صص120-124). درواقع معانی استعاری این حرف حامل یک معنای اضافی نسبت به معنای پیشنمونه است، ازهمینرو همچون مفاهیمی متفاوت در نظرگرفته میشود؛ بنابراین در خوشه استعارییک حوزه پیچیده و انتزاعی با حوزه مکانی و سادهتر درک میشود که برای تبیین آن به نمونههایی از این نوع توسعه معنا در حرف عن پرداخته میشود. یکی از مفاهیم حرف عن که با بسط استعاری به دست میآید، جانشینی است. در این مفهوم حرف «عن» به معنای بهجای و درعوضِ به کار رفته است. مانند فرموده خدای متعال در آیه: «وَاتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی عَنْ شَیْئا» (بقره: 47) و از (عذابِ) روزى حفظ کنید که هیچکس به جاى شخص (دیگرى) چیزى (از عذاب) کیفر نمىشود. کاربرد حرف «عن» در این نمونه گذر نفس اول و جایگزین شدنش را به جای نفس دوم نشانهگذاری میکند. گویا حکایت از خواسته انسانها دارد که دوست دارند، دیگران بار مجازاتشان را به عهده بگیرند؛ اما این اجازه به آنان داده نمی شود؛ بنابراین نفس اول نمیتواند تجاوزی به حریم نفس دوم داشته باشد و عذابی و نیازی را از دیگری برطرف کند و موجب شفاعتش شود، گویا انسانها گمان میکنند شرایط زمانی و مکانی آخرت چون دنیا است و همانطور که نظام زندگى دنیا بر اساس اسباب و وسائط و شفاعت سامان میگیرد، عذاب روز قیامت هم بههمینشیوه سامان مییابد که خداوند این گمان را با عبارت «لا تَجْزی» و کاربرد «عن» نفی میکند. معنای شناختی که از حرف عن اراده میشود، این تفسیر را از آیه به دست میدهد که با این نگاه تفسیری علاوه بر معنای بدلیت، اصالت معنای حرف عن نیز حفظ میشود. مفهوم دیگری که به روش استعاری از حرف عن برداشت میشود، مقایسه است. در این معنای استعاری با حرف «عن» شیء متحرک در یک ویژگی خاص با یک زمینه ثابت مقایسه و سنجیده شده است (رک: زاهدی و محمدی زیارتی، 1390، ص74)، مانند کاربردش در این آیه: «أَوْ بِما کَسَبُوا وَ عَنْ کَثیرٍ» (شوری: 34). در این آیه مقایسهای بین دو فعل خداوند یعنی «هلاکت و نابودی» و «بخشش» انجام شده است که با حرف عن «کثرت»، زمینه عفو و بخشش قرار گرفته است، تا وجه تمایز این افعال در زمینه فراوانی عفو مفهومسازی شود؛ بنابراین این نکته برداشت میشود که بخشش و عفو خداوند از هلاکتش بیشتر است؛ زیرا گذر «عفو» از زمینه «کثیر» اتفاق افتاده است. یکی از مفاهیم انتزاعی و استعاری حرف «عن» آفرینش و تولید است که در این آیه به آن اشاره شده است. «وَماعَنِ» (3/نجم) و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید. در آیه فوق مفهوم خلق و تولید کلام از پیامبر(ص) نفی میشود و آن را به خدا نسبت میدهد. بهتعبیردیگر، نشأتگرفتن و شروع حرکت و عبور نطق را از محیط هوای نفس نفی میکند، پس حرف «عن» رابطه خلق و تولید را به همراه دارد که با «ما» این خلاقیت در کلام از پیامبر(ص) نفی شده است؛ بنابراین این معنای حرف عن، چون به ایجاد و شروع مسیرپیما از مرزنما اشاره دارد؛ درحالیکه معنای پیشنمونه آن مجاوزت است، در خوشه استعاری جای میگیرد. البته معانی استعاری حرف «عن» بیش از این نمونهها است، مثلاً مفاهیمی چون «دربرابر»، «برعهده، وظیفه»، «متعلق به»، «بهعلت» و... را نیز به این روش کدگذاری میکند؛ اما چون هدف ما معرفی قواعد گسترشمعنا در حروف قرآنی است، از شرح و تحلیل همه نمونههای آن معذوریم.
نتیجهگیری نتایج حاصل از بررسی حرف «عن» در قرآن با رویکرد معناشناسی شناختی به آشکارشدن ویژگیهای زبانشناسی متن قرآن کریم کمک شایانی کرده است. آنگونه که ملاحظه شد، با این رویکرد حرف «عن» به مفاهیم ذهنی اشاره دارد و در تبیین معانی آن نمیتوان صرفاً به لفظ و معنای لفظی تکیه کرد؛ بلکه در نگاهشناختی، این حرف نشاندهندۀ رابطه بین شکل و پایه جمله است؛ بنابراین در بررسی قواعد گسترشمعنایی آن باید تأثیر این حرف برTRو IM مدّنظر قرار گیرد، تا معنای دقیقتر و نزدیک به هدف گوینده کلام مشخص شود. کاربرد حرف «عن» در همه نمونهها و بافتهای گوناگون یکسان نیست؛ بلکه کارکردهای متفاوت آن بر اساس قواعد گسترشمعنا توسعهپذیر است که در فهم و تفسیر قرآن توجه به آنها لازم و ضروری است. در رویکرد سنتی زبان به چندمعنایی حروف اشاره میشود و هرکدام از این معانی را در کاربرد جدیدش با نام معنای اصلی تلقی میکنند؛ اما طبق بررسی انجامشده در این مقاله، در حرف «عن» یک معنا با نام معنای مرکزی و پیشنمونهای شناخته میشود که همان «مجاوزت و گذر» است و محور و نقطهاجتماعسایر معانی این حرف محسوب میشود؛ ازاینرو برای نشاندادن بسط و گسترشمعنایپیشنمونهای به سایر معانی، نیاز به یک مجموعه قواعد و اصول شناختی است؛ زیرا در قرآن کریم چگونگی فضاسازی حرف «عن» نکته بسیار مهمی است که در این نوشتار بر اساس قاعده انطباق، منطقه فعال و پویاییمعنا که خود شامل مؤلّفههای فرعی دیگری جهت تبیین توسعه معنا است، سایر معانی حرف عن از متن آیات کشف شده است. این روشها میتوانند همچون راهی جهت کشف معنای سایر واژههای قرآنی نیز به کار رود؛ بنابراین حاصل مباحث مطرحشده چنین شد که معنای مرکزی با نام نقطه اتصال همه شعاعهای دایره معنایی حرف عن محسوب میشود که باید در بررسی معانی متعدد این حرف مدّنظر قرار گیرد و در تحلیل هر معنا ارتباطش با آن تبیین شود. نکته دیگر اینکه با طرح قواعد گسترشمعنای حرف عن، برای کشف بطون معنایی قرآن کریم چند راهکار تعریف شد که نشان داد از طریق این روشها در کوچکترین واژههای قرآن هم میتوان مفهومهای مختلفی را دریافت کرد و آن را با نام روششناسی کشف معنای سایر مفردات قرآن به قرآنپژوهان معرفی کند.
| ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,053 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,005 |