تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,654 |
تعداد مقالات | 13,534 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,047,384 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,216,123 |
گزیدهها و شرحهای اشعار صائب در ترازوی نقد ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 9، شماره 1 - شماره پیاپی 33، اردیبهشت 1396، صفحه 1-18 اصل مقاله (309.86 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/rpll.2017.21409 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمدحسین کرمی؛ مرضیه طاهری* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشگاه شیراز | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نقد کتاب، نوعی نقد ادبی است که آثار را بر اساس محتوا، روش کار و نیک و بدیهای آن و همچنین طبق نظر، مهارت و قدرت تحلیل منتقد ارزیابی میکند. منتقد، عوامل مختلفی را برای تحلیل اثر در نظر میگیرد که از آن جمله است: موقعیت و اعتبار نویسندۀ کتاب، تحلیل موضوعی اثر، سطح نگارش، شیوۀ پردازش متن، درستی و نادرستی معانی، اعتبار و ارزش استنادها، رویکردها، روش فصلبندی، جامعنگری متن، اعتبار و برخی عوامل دیگر. صائب، نمایندۀ سبک هندی است. مفاهیم در این سبک به سبب تلاش شاعران در یافتن معنی بیگانه و دیریاب، مضمونهای متفاوت و متنوّع و برقراری ارتباطهای ظریف میان محسوسات و غیر محسوسات، بسیار مبهم و پیچیده هستند. از این رو، اشعار در این سبک به شرح و بررسی دقیق نیازمند است و شرح آنها بسیار ضروری است. چند نویسنده به سبب این ضرورت، برخی از غزلیات صائب را شرح کردهاند. هدف این پژوهش، شناخت منسجمترین و بهترین گزیدة غزلیات صائب و همچنین معرّفی کاستیها و معایب هر یک از آنهاست. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است و در آن شرحهای موجود از نظر اعتبار و شخصیت نویسندگان، مقدّمهها و فهرستها، شیوۀ پردازش، استنادها، شیوۀ نگارش، فواید و نقصان آن و درستی و نادرستی معانی، نقد و بررسی شده است؛ در نتیجه، مشخّص شد اگرچه هنوز، نگارش شرحهای گستردهتر و دقیقتر کاملاً ضروری و لازم به نظر میرسد، هر یک از شرحهای موجود به گونهای در رفع دشواریهای شعر صائب مفید و مناسب است. از نظر محتوایی و دقّت در بیان نکات خاص و مهمّ شعر صائب، شرح معدنکن، قهرمان و کریمی از بهترین شرحها هستند؛ اما با وجود برخی کاستیهای این شروح، میتوان گفت در صورت تفصیلِ بیشتر بر کیفیت آنها نیز افزوده خواهد شد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نقد کتاب؛ شعر؛ صائب؛ شرح | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان معتبر خارجی و داخلی، کتابهای بسیاری در زمینۀ نقد ادبی نوشتهاند و همین موضوع، جایگاه و اهمّیت نقد را برای همه آشکار کرده است. منتقدان با بیان علل تمایز یک اثر و گاهی ذکر معایب آن، معیارهای مناسبی به مخاطب ارائه میدهند تا از طریق آن، ارزش آثار برتر، دریافته و ضعف و سستی آثار کمارزش نیز مشخّص شود. در سایة نقد، مخاطب میتواند میان آثار برتر و ضعیفتر تمایز بگذارد. نقد همچنین به کتابها و آثاری نقدشونده، ارزش دوبارهای میبخشد. برخی از منتقدان معاصر، مانند رولان بارت، نقد را همشأن اثر ادبی دانستهاند. این سخن، ارزش و اهمّیت نقد ادبی آثار را آشکار میکند (ر.ک: شمیسا، 1382: 26). فرای بر آن است که منتقد ادبی باید ادبیات را مطالعه کند و از آن به بررسی استقرایی دست یابد. سپس اصول انتقادی خود را بر اساس شناخت از آن شکل دهد (رک: فرای، 1377: 19). در این مقاله نیز پس از مطالعۀ شرحهای اشعار صائب، این کتابها با توجّه به مطالب درون آنها و نکات لازم و ضروری، نقد و بررسی میشوند. ضرورت شرح اشعار صائب و همچنین اشعار شاعران دیگر سبک هندی بر مخاطبان ادب فارسی آشکار است. سبک هندی، تداعیکنندة باریکخیالی، موشکافی، دقّت در مضامین روزمره، جستجوی مضامین و معانی تازه و بیگانه است. این موضوع، مخاطب را در دریافت معنی منظور شاعر به سختی میاندازد. «گویندگان سبک هندی میخواهند مضمون تازهای بیاورند یا تخیّل بسیار دقیق و ظریفی را در قالب لفظ بریزند و چون گنجایش الفاظ محدود است به استعاره رو میآورند. همۀ اینها کار را دشوار میکند و دیگر فرصتی برای جستجوی کلمات مناسب و مجالی برای دقّت در جملهبندی برایشان باقی نمیگذارد» (دشتی، 1355: 66). این مطلب، دلیل دیگر دشواری ابیات در سبک هندی است. شعر سبک هندی، سرشار از تمثیل است و شاعران برای بیان ملموستر و عینیتر سخن خود از تمثیل بهره میجویند. صائب نیز در زمینۀ تمثیل، ممتاز است؛ چنان که بسیاری از منتقدان، مانند شبلی نعمانی و ذبیحالله صفا بزرگترین هنر او را در تمثیلپردازی دانستهاند و معتقدند که معجزه و هنر واقعی صائب را باید در تمثیل جستجو کرد؛ زیرا قدرت قریحۀ صائب به تمثیل، کیفیت خاصی داده است (شبلی نعمانی، 1314: 131)؛ (صفا، 1363: ج3، 111). به همین سبب برای رفع دشواریهای شعر صائب، باید در درک و دریافت تمثیلها، دقّت و توجّه زیادی داشت؛ به طوری که میتوان گفت «دریافتن رابطۀ میان مصرع اول و دوم یا بیت تمثیل و بیت دیگر، لازمۀ رسیدن به بهترین معنی شعر صائب است» (معدنکن، 1387: 23). دلیل دیگر دشواری رفع ابهام در این اشعار، «گسیختگی معانی و پریشانی اندیشههای سرایندگان آن است که هر بیتی از عالمی ویژۀ خویش سخن میگوید و حتّی گاهی معانی متضاد با یکدیگر در کنار هم قرار میگیرند» (شفیعی کدکنی، 1366: 611). شاعران و منتقدان آن عصر مضامین غریب را میپسندند و این دلیل دیگر پیچیدگی و ابهام شعر سبک هندی و صائب است. در دورۀ صفوی، سادگی از عیوب اصلی کلام بود؛ در نتیجه شعر ساده، روان و خالی از کنایه، استعارههای بعید، مضامین غریب و خیالبافیهای عجیب، مطلوب نبود و سخن پیچیدهتر و دقیقتر، شیرینتر و مقبولتر بود. در مجموع، پایههای شعر سبک هندی بر ویژگی غریبپسندی استوار شده است (کریمی، 1369: 23) و پیچیدگی شعر، ویژگی برجسته و مهم شعر دورۀ صفویه است. شعر باید به گونهای باشد که بهآسانی و با یکی دو بار خواندن، مقصود آن دریافت نشود و اگر چنین نباشد آن شعر به طرز قدما سروده شده است و شاعر آن گداشاعر است (فتوحی، 1379 :33). صائب از بزرگترین شاعران سبک هندی است و بیشتر ادبا و منتقدان از قدیم و جدید، «تازگی خیال و دقّت فکر و وسعت نظر» او را تأیید کردهاند؛ به طوری که کسانی مانند زینالعابدین مؤتمن معتقد است که هیچیک از شاعران ایران از نظر ساختن مضامین غریب و آوردن معانی بدیع و بیان نکات ظریف به مرتبة او نمیرسد. استعداد شگفتانگیز و نبوغ و عظمت او را میتوان از هزاران مضمون بکرش دریافت (مؤتمن، 1364: 67). از قدما نیز کسانی مانند نصرآبادی و بسیاری افراد دیگر در تذکرهها و متون خود، صائب را به سبب فصاحت شعر، یافتن معانی باریک و دقیق و نازکخیالی ستودهاند (نصرآبادی، 1352: 218-217). ادوارد براون نیز او را از بزرگترین شاعران قرن یازدهم میداند و میگوید: «به نظرم تنها کسی است که در این کتاب (تاریخ ادبیات)، لایق شرح مفصّل است» (براون، 1369: ج4، 189). دقّت و کنجکاوی صائب در همة امور، حالات انسانی و تضادها و تناقضهای موجود در آنها، همچنین استغراق در تفکّر و اندیشههای دقیق و تازه، موجب گریزانی او از معانی بدیهی و پیش پا افتاده و رویآوردن به لطیفترین افکار و زیباترین مضمونها شده است (امیری فیروزکوهی، 1371: 5). این اشتیاق برای یافتن معنی غریب و جستوجوی مضمون بیگانه، شعر او و شاعران دیگر سبک هندی را پیچیده کرده است؛ به طوری که مخاطب ادیب، تنها با مراجعه به ابیات مشابه و معنی لغات و ترکیبات رسمی یا محاورهای و گاهی با مشاهدۀ شروح میتواند معنی آن ابیات را دریابد. البتّه چون مخاطب میکوشد تا از نکتهها و تعبیرهای سخت به عمق مطلب برسد و از ورای پیچیدگی و تعقید سخن به منظور شاعر دست یابد، دوچندان نیز لذّت میبرد. در حقیقت، دلیل اصلی ایجاد لذّت در مخاطب، ابهام و ایجاز است؛ زیرا او با گرهگشایی از معمّای شعر، علاوه بر احساس رضایت و خشنودی، ارتباط بهتری نیز با متن برقرار میکند. با وجود این لازم است که ابزارهایی در اختیار مخاطب قرار گیرد تا برای یافتن معنای بهتر اشعار از آنها یاری جوید. از این رو، شرح غزلیات صائب برای مخاطبان شعر و دانشجویان ادبیات فارسی، ضروری است تا از طریق آن به عمق سخن شاعر پی ببرند و درک درستتری از شعر سبک هندی داشته باشند. متأسّفانه به دلایل مختلفی مثل حجم فراوان اشعار صائب تا کنون شرح کامل و جامعی از اشعار او تهیّه نشده است. فقط گلچین معانی یک فرهنگ دو جلدی نوشته است که برخی مشکلات را حل میکند. شرحهای اشعار صائب، هر کدام امتیازها و نقصانهایی دارند. هر یک از آنها، پنجاه، صد یا دویست غزل را شرح و بررسی کردهاند که با توجّه به چند هزار غزل صائب، بسیار ناچیز است. اما در این شروح، ابیات با توجّه به تلمیحات، معنی لغات و ترکیبات، واژهها و اصطلاحات عرفانی و آرایههای ادبی شرح شدهاند و به همین سبب این شروح توانسته است در رفع ابهام از شعر صائب، مؤثّر و مفید باشد. گزینش شرحها در این مقاله به ترتیب زمان نگارش انجام شده است. این آثار عبارت از این موارد است: 1- دویست و یک غزل صائب از امیربانو کریمی (1368). 2- گزیدۀ اشعار صائب تبریزی از جعفر شعار و زینالعابدین مؤتمن (1370). 3- مجموعۀ رنگین گل از محمّد قهرمان (1371). 4- شعلۀ آواز از اصغر برزی (1384). 5- نقش پای غزالان از معصومه معدنکن (1387). 1ـ1 پیشینة پژوهش: پیش از این تحقیق، مقالاتی در زمینة نقد شرح در زبان فارسی انجام شده است که از آن جمله است: «آسیبشناسی ساختار شرحنویسی در حوزة فهم ادبی» از مهیار علوی مقدّم (1389) در مجلّة فنون ادبی، «مقایسه و تطبیق چهار شرح از مثنوی» از علیاکبر احمدی دارانی و مرتضی رشیدی آشجردی (1389) در مجلّة متنشناسی ادب فارسی و «نقد و بررسی کتاب شرح دیوان حکیم ناصرخسرو قبادیانی» از ناصر نیکوبخت در پژوهشنامۀ متون و برنامههای علوم انسانی (1385).
2ـ دویست و یک غزل صائب از امیربانو کریمی(1368) 2ـ1 اعتبار و شخصیت علمی پدیدآورنده امیربانو کریمی نخستین فرزند کریم امیری فیروزکوهی است. او با پایان تحصیلات متوسّطه، کار تدریس را آغاز کرد و تحصیلات خود را نیز تا مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران ادامه داد. سپس در همان دانشگاه به تدریس ادبیات مشغول شد. امیربانو کریمی در زمینۀ سبک هندی و صائبشناسی، متخصّص است و در چهارمین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۳، چهرۀ ماندگار زبان و ادبیات فارسی شد. 2ـ2 فهرست و مقدّمۀ کتاب متأسّفانه فهرستی برای این کتاب تهیّه نشده است. بهتر بود که نویسنده در آغاز کتاب، بخشی را به این مطلب اختصاص میداد. او در پیشگفتار از پدر خویش یاد میکند و میگوید این کتاب را به یاد دوران همراهی با پدر و تلاشهای او برای رونقبخشیدن به شعر صائب و سبک هندی نوشته است؛ آن هم در زمانی که استادان ادبیات نیز به سبک هندی بیتوجّه بودند: «در دورهای که صائب و شعر او در دانشگاه راه نداشت و اساتید ادب آن زمان با تسلیم به حکم ظالمانه و مغرضانۀ آذربیگدلی و پیروان او، نه تنها شخص صائب و شعر او، بلکه ادبیات دو قرن مملکت را شایستۀ توجّه و تحقیق نمیدانستند» (کریمی، 1369: 5). همان طور که از عنوان کتاب برمیآید، شارح دویست و یک غزل را از صائب، انتخاب و شرح کرده است. این شرح، مقدّمۀ گویا و رسایی دارد و در آن با نگاه دقیق و موشکافانه، توضیحاتی دربارۀ شعر صائب ارائه شده است که نمایانگر تخصّص و تعمّق نویسنده در این زمینه است. مقدّمة بسیار مختصر اما مفید این اثر دربردارندۀ شرح حال، آثار، خلق و خو، وضع زمان، شیوۀ بیان و محتوای اشعار صائب و نظر معاصران دربارۀ او است. نویسنده در این کتاب با دقّت در عمق و نه در سطح، مطالب را بیان میکند. مقدّمۀ کتاب در مجموع، سی صفحه است. هر بخش آن، صفحات کوتاهی را دربرمیگیرد که حدود یک تا سه صفحه است و مطالب به صورت موجز و مفید بیان میشود. نویسنده، مقدّمه را با شرح حال صائب شروع و در آن مطالب متنوّعی را بیان میکند. نمونۀ آن زندگینامۀ کامل، تاریخ تولّد، سفر حج، آستانبوسی حضرت رضا(ع) و اطّلاعات کلّی دربارۀ زندگی صائب است. سپس در بخش تحقیق در شیوۀ بیان، کلّیاتی را از شیوۀ سخن صائب بیان میکند. در مقدّمه به یک نکتۀ ضروری اشاره شده است و آن لزوم دراختیارداشتن دیوان کامل صائب، همراه با تصحیح انتقادی آن و استخراج همة لغات، ترکیبات، اصطلاحات و صور خیال آن است. نویسنده با استدلال، سعی میکند به این سؤال پاسخ دهد که چرا صائب نماینده و بارزترین شاعر سبک هندی است. همچنین با بررسی تضاد در اشعار صائب، دلیل تضاد و عکس مضمون را در شعر او توضیح میدهد. در توضیح عرفان در شعر صائب به این نکته توجّه دارد که عرفان او از نوع درسی و اصطلاحی نیست، بلکه عرفانی دربردارندۀ این موارد است: «نکتههای فلسفی، انتباه و عبرت، نکتههای اجتماعی، انتقادهای تند از دکانداران شریعت و طریقت و اخلاق» (امیربانوکریمی، 1369: 27). او پایه و اساس شعر صائب را معنییابی میداند و به این مطلب توجّه دارد که لزومی ندارد عشق و شیدایی سعدی و مولانا را در آن بیابیم؛ زیرا شعر صائب ارزش و مرتبۀ خاص خود را دارد (همان: 27). او سستی شعر صائب را نادیده نگرفته است و علّت آن را ورود لغات عامیانه به شعر او بیان میکند. گفتنی است که امیربانو کریمی، جانبداری و تعصّب نسبت به اشعار صائب را کنار گذاشته است (همان: 33). پس از آن نویسنده، روش کار خود و منابع را شرح میدهد. سپس اشعار، معنی و شرح ابیات را ذکر میکند، اما مخاطب از نویسنده انتظار تفصیل بیشتری دارد؛ زیرا با توجّه به دانش و تخصّص نویسنده در سبک هندی و شعر صائب، گزارش و شرح بیشتر ابیات همراه با ضرورت نیاز دانشجویان به کسب اطّلاعات بیشتر در این زمینه، بیتردید بر رونق کار میافزود. 2ـ3 شیوۀ نگارش ضعف این کتاب، بیتوجّهی به رعایت نکات نگارشی در متن است. این اهمال، گاهی در نشانهگذاری مانند ویرگول، نقطهویرگول و گاهی در پیوند جملههای ناقص دیده میشود (ر.ک: همان: 23 و 24). این اشکال در نقل قولها بیشتر است (ر.ک: همان:31). بیدقّتی در گذاشتن خطّ فاصله برای جملۀ بدل (ر.ک: همان: 142) و همچنین رعایتنکردن فاصلهگذاری، مانند «مدرسایی و لالۀ بیداغ»، از کاستیهای این شرح است (ر.ک: 155، 154). به طور کلّی، این کتاب، شرحی به دور از حاشیهروی با جملههای رسا و تأثیرگذار است. همچنین بیان بلیغ، جملههای کوتاه، بدون تعقید و فشرده از مزایای نثر نویسنده است. برجستهسازی لغات و ترکیبات شرحشده در پانویس، استفاده از نشانههای اختصاری مانند «غ: غزل» و «ب: بیت» از محاسن دیگر این شرح است. از سوی دیگر، نویسنده در مقدّمه به تصحیح و تصرّف خویش در متن نیز اشاره کرده است (همان: 37). 2ـ4 شیوۀ پردازش و جامعنگری متن نویسنده در این اثر از چهار نسخه، دویست و یک غزل صائب را انتخاب و شرح کرده است. پس از مقدّمه، متن غزلها با حذف برخی ابیات ذکر میشود. حذف بعضی از ابیات و همچنین شرح تعدادی از آنها از اشکالات این شرح است که خود نویسنده نیز به آن آگاه است، البتّه همة ابیات به شرح نیازمند نیست. نویسنده، شرح ابیات را در پانویس میآورد و به این صورت دسترسی همزمان مخاطب را به شعر و شرح، میسّر میکند. همچنین غزلیاتی که صائب به استقبال از شاعران گذشته و معاصر (ر.ک: همان: 168 و 25) سروده است و ابیات مشابه شاعران متقدّم صائب را مثل ناصرخسرو، حافظ، مولوی، کلیم و سعدی نیز ذکر میکند. علاوه بر این، ابیات مشابه شاعران دیگر مانند سعدی، حافظ و مولانا را در نظر قرار میدهد. گاهی به غیر از ذکر ابیات مشابه در ادامة یک بیت به شواهد عکس مضمون نیز اشاره میکند (ر.ک: همان: 71)، اما متأسّفانه، نشانی اشعار (مانند شمارۀ صفحه و بیت) شاعرانی مثل ناصرخسرو، سنایی و سعدی را در پانویس ثبت نمیکند. از ویژگیهای مهم دیگر این شرح آن است که مباحثی دربارۀ مفهوم کلّی غزل ذکر میشود، مثلاً در غزل دوم نویسنده چنین مینویسد: «معنی کلّی غزل، هشدار است به نفس سالک در تأنّی و دقّت در طی طریق و درک هر مرحله و مقام» (همان: 40). این سخن، مخاطب را در درک ارتباط کلّی ابیات غزل یاری میکند. نویسنده با دقّت و توجّه خاص خود، لغات و ترکیبات و حتّی حروف را معنی میکند. برای مثال میتوان از این نمونهها نام برد: ذکر معنی واژۀ «از» (همان: 58)، دقّت در معنی ردیف غزل (همان: 58)، توجّه به ابتکارات شعری صائب (همان: 62)، دقّت در معنی لغات و ابیات، مانند «جنّت دربسته» (همان: 63) یا «سرمۀ خاموشی: اضافۀ سببی» (همان: 61) و توضیح معنی ترکیبات، برای مثال در قسمتی، دلیل این که ترکیب «گرد یتیمی» را به معنای «رونق و آبداری گوهر» دانسته است، بیان میکند. او برای بسیاری از تعبیرات مانند «برق خانهسوز»، توضیح موشکافانه ارائه میدهد (همان: 186). گاهی نیز دو معنی برای یک بیت ذکر میکند. علاوه بر آن با دقّت به ابیاتی که باید به آنها توجّه شود، اشاره میکند. همچنین از تکرار مضمون، بیتوجّه نمیگذرد. از امتیازهای این شرح، اشاره به زیبایی سخن صائب و ابتکارات شعر او در ضمن کلام است، مانند: «که تیزکرده بهار از شکوفه دندانها» (همان: 66) و (ر.ک: همان: 56 و 65). از محاسن دیگر این شرح، توجّه به آرایههای ادبی مانند تلمیح، کنایه، اضافۀ استعاری و اضافۀ تشبیهی است. نویسنده در مقدّمه به جایگاه آرایۀ ادبی تشخیص در شعر صائب اشاره میکند، اما در متن به آن توجّهی ندارد (ر.ک: همان: 31). به احادیث و امثال هماهنگ با ابیات مورد نظر نیز اشاره کرده است. 2ـ5 درستی و نادرستی مطالب تبحّر و توجّه خاص نویسنده در شرح غزلیات صائب به حدّی است که جایی برای خردهگرفتن از مطالب آن باقی نمیگذارد. فصاحت بیان و تسلّط او به شعر صائب چنان است که در کوتاهترین کلمات، بهترین معنی را برای بیت ذکر میکند؛ به طوری که با وجود نیازمندی شرح شعر سبک هندی به توضیحات بسیار، او توانسته است با کوتاهترین جملهها به بهترین وجه، حقّ معنی را ادا کند (ر.ک: همان: 61، غ17، ب5)، (همان: 65، غ19، ب1). البتّه گاهی نیز در معنی لغات و ابیات، سستی کرده است، مثلاً در معنی واژۀ «جوهر» آورده است: «آینهای است که از فلز باشد. تصویر اشیاء در این آینه شکسته و منکسر دیده میشود» (همان: 166). معنی درست آن طبق شرح قهرمان و لغتنامهها، اینگونه است: «موج آهن و چوب و استخوان و نظایر آنهاست» (قهرمان، 1370: 293). نمونۀ دیگر، این بیت است که در آن دقّت کافی و لازم را نداشته است:
در معنای این بیت آورده است: «شرمساری از بیحاصلی خود را به سرو مثل میزند که میوه ندارد و از روی زمین خجل است؛ زیرا طفلان به هوای میوه او را سنگباران میکنند و سنگها به زمین میافتد و روی آن را آزرده میسازد» (همان: 304). درصورتی که برای ترکیب «خجلت روی زمین»، معنای «آن مقدار شرمساری که در روی زمین یافت میشود» و «خجالت بسیار» که از اصطلاحات محاورهای است، صحیحتر به نظر میرسد (قهرمان، 1381: 306). 2ـ6 استنادها با توجّه به اثر، نویسنده کمتر به منبع لغات، اشاره دارد. همچنین نشانی ابیات شاهد را نیز ذکر نمیکند. برای نوشتن این کتاب از منابع برتر در زمینۀ صائب و سبک هندی، بهره گرفته شده است که از آن جمله است: شعر العجم شبلی، فرهنگ اشعار صائب، ترجمۀ تاریخ ادبیات براون، ترجمۀ تاریخ ادبیات هرمان اته، تذکرۀ نصرآبادی، تذکرۀ آتشکدۀ آذر، زندگی شاه عبّاس کبیر از نصرالله فلسفی، فرهنگ دهخدا و معین، فرهنگ مصطلحات عرفا از سجّادی، نگاهی به صائب از دشتی و صائب و سبک هندی از دریاگشت و موارد دیگر.
3ـ گزیدۀ اشعار صائب تبریزی از جعفر شعار و زین العابدین مؤتمن (1369) 3ـ1 موقعیت علمی و اعتبار نویسندگان 3ـ1ـ1 جعفر شعار (1۳۰۴-۱۳۸۰): او پژوهشگر ادبی، مصحّح و مترجم ایرانی است. شش سال عضویت در سازمان لغتنامۀ دهخدا، تدریس در دانشگاه تربیت معلّم و دانشگاه تهران، همکاری با مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی از فعالیتهای ارزندۀ اوست (ر.ک: شعار، 1390: 15-17). 3ـ1ـ2 زین العابدین مؤتمن (1384-1293): او نویسندۀ چیرهدست و محقّق اندیشمندی بود. در اثر مطالعات و تحقیقات بسیار، فرد باتجربه و صاحبنظری شد. مجموعهای از گزیدههای شعر صائب را به نام گوهرهای راز از دریای اندیشة صائب منتشر کرد. او از افراد معدودی بود که صائب تبریزی را پس از مدّتها فراموشی دوباره به شکل یک شاعر ممتاز مطرح کرد. او معتقد بود که زمان صفویه، دوران انحطاط ادبیات فارسی نیست و حتّی غیر ممکن است که ادبیات در عهد صفویه، عصر شکوه و پرورش هنر، از بین رفته باشد. علاقۀ او به صائب به تألیف کتابهای گلچین صائب و گوهرهای راز از دریای اندیشه صائب انجامید (کمالیپور، 1392: 2). 3ـ2 بخش یادداشتها و مقدمه نگارندگان در بخش یادداشتها در حدّ مختصری دربارۀ ادبیات سخن گفتهاند و سپس اهداف کتاب را بیان کردهاند. آنها یکی از اهداف این اثر را یاریرسانی به بهبود تدریس در دانشگاهها میدانند. نویسندگان بر این اندیشهاند که بهترین بخشهای هر اثر ادبی را در قالب کتابهای نسبتاً کمحجمی همراه با شرح و تحلیل در دسترس دانشجویان و طالبان دیگر قرار دهند: «در گزیدة حاضر، نه تنها معنی واژهها و اصطلاحات و تعبیرهای دشوار و مهجور را جا به جا نوشتهایم، بلکه ابیات دشوار را نیز معنی کرده و نکتههای دستوری را هم تا آنجا که به فهم یاری میرساند، توضیح دادهایم» (شعار و مؤتمن، 1370: 10). مقدّمۀ کتاب از حسن انوری است که نظرات دقیق و سودمندی را بیان کرده است. این مقدّمه مشتمل بر این مطالب است: اطّلاعات کلّی و عمومی دربارۀ صائب، عصر صائب و نظرات موافق و مخالف نسبت به صائب، سبک هندی، مضمون و معنی بیگانه و عرفان صائب و ... . 3ـ3 شیوۀ پردازش محتوا و جامعنگری متن شارحان در این اثر، صد و نود غزل از صائب و تعداد اندکی قصیده و بیتهای گزیده را شرح کردهاند. مطالب این کتاب در حدّ اطّلاعات عمومی است که یک مخاطب عام یا یک دانشجوی کارشناسی به آن نیاز دارد. نویسندگان نیز در مقدّمه به این موضوع اشاره داشتهاند. علاوه بر آن به این نکته نیز معترفند که همۀ دشواریها را حل نکردهاند و حتّی گاهی حدس خود را با تردید بیان کردهاند. نویسندگان در بسیاری از غزلها، بیش از یک یا دو بیت را معنی نمیکنند و ابیات را با جزییات غیر ضروری و یا با اشاره توضیح میدهند، مثلاً در غزل 35 و همچنین غزلهای 50، 51 و 60، فقط معنی چند کلمه از بیت ذکر شده است و دیگر هیچ بیتی معنی نشده است. گاهی نیز شرح بیتی لازم است، اما ارائه نمیشود، مانند «خرقۀ تزویر از باد غرور آبستن است» (شعار و مؤتمن، 1370: 106). در غزل شمارة 89 فقط معنی سه کلمة ساده آمده است که مخاطب مبتدی نیز به آن آگاه است، مانند «اجابت: اجابت دعا» (همان: 127). در این نمونهها، توضیحات سادهای ذکر میشود که گاهی به حشوگویی شباهت مییابد؛ توضیحات بسیار بدیهی و ساده که ضرورتی برای بیان آن نیست، مانند: «چون: مانند، همچون» (همان: 159). بیتهایی که به شرح نیاز دارند با یک توضیح ساده و بدون توجّه و تأکید بر معنی شایستة تأمّل، رها شدهاند (همان: 108). توضیحات، بسیار بدیهی و واضح است و بیشتر ابیات به توضیح فراتر از این حد نیازمند است. به طور کلّی، شارحان در این کتاب به نکاتی توجّه کردهاند که شرح آنها ضرورت زیادی ندارد و در مقابل از شرح و بیان ضروری معنای ابیات دوری کردهاند. با وجود کوشش بسیار شارحان، معنای دقیق و مناسبی برای لغات، ترکیبات و ابیات در نمونههای بسیاری، ذکر نشده است. همچنین ابیات، عموماً بدون تحلیل با گرایش به اختصار، ابهامگرایی و کلّینویسی، شرح و تفسیر شده است. از محاسن کتاب، ذکر شاهد و مثال برای بعضی ابیات است که گاهی برای مضمون ضدّ آن نیز مثال آورده شده است. نویسندگان برای بعضی واژهها توضیحات مفیدی ارائه کردهاند، مانند «رند»، «وسعت مشرب»، «خرابات مغان» و «شیشۀ ساعت». علاوه بر آن، بیشتر لغات عرفانی را نیز شرح و معنی کردهاند. همچنین از ویژگیهای دیگر مفید این شرح، توضیح مناسب و مفید برای بعضی تلمیحات و ذکر آیات متناسب با ابیات است (ر.ک: همان: 118 و 120). در زمینۀ آرایههای ادبی به مراعاتنظیر، تشبیه و گاهی استعاره توجّه بیشتری دارند. از تمایزات این کتاب، علاوه بر شرح پنج قصیده از قصاید صائب، شرح تکبیتهایی از شاعر با اشتراک موضوعاتی مانند خداشناسی، عرفان و عشق است. این شرح، بخشی به نام بازیافت و تصحیح دارد که توضیحات آن نسبت به توضیحات کتاب، مفیدتر است. بیتوجّهی به مفهوم کلّی هر غزل، غیر تحلیلیبودن شرح، نادیدهگرفتن لطایف و زیباییهای شعر صائب، شاهد و مثال و واژههای کلیدی در شعر صائب از معایب انکارنشدنی این شرح شمرده میشود. 3ـ4 شیوة نگارش ستارهدارکردن ابیاتی که معنا شدهاند از کارهای اثرگذار در ظاهر متن و مفید برای مخاطب است. نویسندگان رسم الخطّ کتاب را به تفصیل توضیح دادهاند و گفتهاند که به کتاب فرهنگ املایی اثر جعفر شعار نظر داشتهاند. بخش نشانهها و اختصارها در آخر کتاب نیز از قسمتهای مهم این شرح است. 3ـ5 درستی و نادرستی مطالب همانطور که قبلاً نیز بیان شد، نویسندگان، بسیاری از ابیات دشوار و نیازمند شرح را رها کردهاند. به همین سبب سخن چندانی دربارۀ درستی و نادرستی مطالب، بهویژه دربارۀ اشعار دشوار، نمیتوان ارائه کرد؛ اما دربارۀ معنی بعضی از کلمات، دقّت و تیزبینی نگارندگان، شایستة تقدیر و توجّه است، مانند معنی واژۀ «وسعت مشرب: آزادی و آسانگیری در مسلک و آیین و دوری از تعصّب مذهبی و زهد ریایی» (همان: 75) که بهترین معنی با توجّه به اندیشه و مسلک شاعر در اشعارش، بیان شده است. همچنین نمونههای بسیار دیگری را میتوان یافت که این دقّت و موشکافی را آشکار میکند: «سبزه تیغ» (همان: 149، غ 12، ب 2) و «غنچهنشستن» (همان: 102، غ 49، ب 11). اما گاهی در این زمینه نیز کمدقّتی و بیتوجّهی دیده میشود، مثلاً این بیت:
در توضیح آن مینویسند: «چوب گل: شاخ گل، صائب اغلب در معنی چوب تنبیه به کار برده است» و بیت را چنین معنا میکنند: «دیوانه چوب تنبیه را تختۀ مشق قرار داد، رنج و مشقّت را برگزید و تدبیر عقل را به یکسو نهاد» (همان: 87). در صورتی که با توجّه به تناسب سودا، دیوانگی، جنون و تدبیر عقل، شاخ گل را میتوان به معنای رفعکنندۀ سودا نیز به کار برد؛ چنان که در بهار عجم ذیل چوب گل آمده است: «شاخ گل، گویند سودا را نافع بود» (بهار: 1380). بهتر بود بیت، این گونه معنی میشد: با بهکارگیری تدابیر عقل، سودا و دیوانگی من فزونی گرفت. همان طور که در اثر چوب گل که برای سودا نافع است و همچنین برای تنبیه به کار میرود، نه تنها جنون من دیوانه رفع نشد، بلکه چون تختۀ مشقی برای جنون من شد و بر دیوانگیام افزود. همچنین در غزل 53 ذیل بیت 5 آمده است:
علاوه بر نکات مناسب و لازمی که شارحان بیان کردهاند، میتوان اضافه کرد که شاعر به گذاشتن گل در کورۀ آتش برای بهدستآوردن گلاب نیز اشاره دارد. همچنین به سرخرنگی و شکوفایی و جلوة گل نیز میتواند نظری داشته باشد که نویسندگان به این موارد توجّهی نکردهاند. 3ـ6 بخش دیدگاهها و استنادها از ویژگیهای دیگر ممتاز این کتاب، فصلی در بیان دیدگاهها دربارۀ شعر صائب است که در آن از تذکرههای بسیاری مانند تذکرۀ نصرآبادی، تذکرۀ مرآت الخیال، تذکرۀ خیر البیان و تذکرۀ مآثر الکلام استفاده شده است. همچنین در این بخش، نکات مهم بسیاری از نویسندگان و کتابهایی آمده است که دربارۀ صائب نظری دادهاند. این نکات برای تحقیق و تفحّص بسیار مفید و کارگشاست. داشتن واژهنامه، نامنامه، کتابنامه و فهرست نیز از مزایای دیگر این کتاب است.
4ـ مجموعۀ رنگین گل از محمّد قهرمان (گزیدۀ اشعار صائب)(1371) 4ـ1 شخصیت و موقعیت علمی پدیدآورنده محمّد قهرمان(۱۳۰۸– ۱۳۹۲) پژوهشگر، مصحّح و شاعر برجستۀ خراسانی است. او از علاقهمندان سبک هندی و همچنین یکی از شعرای بنام غزلسرای هندی است. در رونقبخشی به سبک هندی و اشعار صائب، نقش ارزنده و درخور توجّهی دارد (ر.ک: فتوحی، 1392)، (کاخی، 1392). 4ـ2 مقدّمه این کتاب، صد و هشتاد غزل و تعدادی ابیات برگزیده از صائب را شرح کرده است و مقدّمۀ بسیار کوتاهی دربارۀ زندگی صائب و مختصری دربارۀ سبک شعری او دارد. نویسنده در این مقدّمه، اطلاق عنوان «هندی» را به سبک شعر دورۀ صفوی اشتباه میداند. همچنین اطلاق «سبک اصفهانی» را به این سبک شعری نمیپذیرد؛ زیرا سبک عراقی خطّۀ اصفهان را نیز دربرمیگرفته است. نویسنده برای صائب، ارزش ویژهای در نظر میگیرد؛ به گونهای که میگوید: «در همین جا باید افزود که حساب او از سایر گویندگان این شیوه جداست. او همچون خواجه حافظ از تمام محسّنات شعرای معاصر و یا نزدیک به عهد خود بهره گرفته و به کمک قریحه و نبوغ خدادادی، سبکی خاص خویش پدید آورده است» (همان: 9-8). علاوه بر آن از عیوب شعر صائب نیز غافل نیست و به این عیوب و نارساییها اشاره میکند، مانند کاستیهایی که از زبان روز به شعر صائب راه یافته است یا مسامحات دستوری و همچنین تکرار قافیه که شاعر نسبت به آن حسّاس نیست و به آن اهمّیتی نمیدهد (ر.ک: همان: 11). از نظر نگارندگان این مقاله، تکرار قافیه نه تنها از عیوب شعر صائب نیست، بلکه از محاسن آن است؛ زیرا در واقع صائب میخواهد به مخاطب این نکته را بفهماند که با قافیههای تکراری نیز میتواند، زیباترین و بدیعترین مضمونها را بیافریند و با وجود تکرار قافیه، غزل را تکراری و یکنواخت نسازد. 4ـ3 شیوۀ نگارش نویسنده در این کتاب از جملههای کوتاه، موجز و بلیغ استفاده میکند. به طور کلّی، فشردگی و موجزی، ویژگی مهم این کتاب است؛ اما با توجّه به گستردگی مفاهیم و مضامین در ابیات سبک هندی و پیچیدگی و ابهام آن در دریافت زیباییها و رفع دشواریها، تفصیل و بحث و بررسی بسیار دربارۀ ابیات ضروری به نظر میرسد که نویسنده در این زمینه کوتاهی کرده است. همچنین بهتر بود که نویسنده، واژههای مربوط به بیت را در گیومه قرار میداد تا با متن تداخل نیابد. دیگر آنکه قلم کوچک و ریز، برجستهنکردن لغات و یکنواختی قلم در بخش توضیحات از معایب این شرح به شمار میرود. 4ـ4 شیوۀ پردازش و جامعنگری متن توضیحات این کتاب، مختصر است و به تفصیل بیشتری نیاز دارد. نویسنده بیشتر آرایههای ادبی را بیان کرده است. البتّه این توضیحات، دقّت و موشکافی نویسنده را در تشبیه و تمثیلهای شعر صائب نشان میدهد (ر.ک: 292: شرح بیت 467 یا 491). بخش تلمیحات این اثر، بسیار خلاصه و کوتاه است و به کتاب فرهنگ تلمیحات ارجاع داده شده است. نویسنده همچنین به غزلیاتی اشاره کرده است که صائب در استقبال از اشعار شاعران دیگر سروده است. او با شیوۀ اشاره، ابیات را شرح میکند. این اشارات اگرچه بسیار سودمند است، اما کافی و کامل نیست. ابیات مشابه و شاهد و مثال در این شرح، بهندرت به کار رفته است. همچنین مطلع غزلهای مشابه با مطلع شاعران دیگر نیز بیان شده است. نویسنده شرح را تا حدّ ممکن، موجز کرده است. تحلیلینبودن و بیاننکردن ظرایف و دقایق شعر صائب از معایب آشکار این شرح است. در حوزۀ آرایههای ادبی، مواردی مانند معادله، تشبیه، تضاد، ایهام، تناسب، کنایه، تلمیح، غلو و اغراق را ذکر کرده است. نویسنده این آرایهها را درون پرانتز قرار میدهد و در این زمینه نسبت به شرحهای دیگر ممتاز است، بهویژه در زمینة ایهام، توجّه و دقّت زیاد نویسنده مشاهده میشود. از سوی دیگر میتوان دریافت که فکر نویسنده با نزدیکی به ذهن موشکاف صائب در کشف لایههای پنهان معنایی ترکیبات و ابیات، موفّق بوده است و مخاطب را به سمت فهم بهتر متن راهنمایی میکند. با وجود این، هنوز هم ابهام بسیاری در شعر صائب وجود دارد که در این شرح به آن توجّهی نشده است. محدودشدن این شرح به حلّ مشکلات واژگانی و بیتوجّهی به تحلیل واژهها و ترکیبات مهم از نواقص دیگر این شرح است. ذکر فهرست لغات دشوار غزلهایی که شرح شده است، همراه با معنی آنها در آخر کتاب از ویژگیهای ممتاز این کتاب است و آشنایی، تحقیق درازمدّت و قدرت نویسنده را در درک سبک هندی و شعر صائب نشان میدهد. 4ـ5 درستی و نادرستی مطالب در قسمتهای مختلف این شرح، دقّت بینظیر نویسنده در شرح ابیات و واکاوی جزییترین ظرایف و زیباترین لطایف شعر صائب بهروشنی مشاهده میشود و این در بسیاری از صفحات آشکار است (ر.ک: همان: 288، / ب 256، 291، / ب 411، 293،/ ب 549). این کتاب از نظر دقّت در معنی ابیات بهویژه اشارۀ دقیق به ابیاتی که به توضیح نیازمند است، بهترین شرح است. هر چند شرح ابیات بهتفصیل بیان نشده است، اما با همان ایجاز و فشردگی نیز به بهترین وجه به دقایق و دشواریهای شعر صائب نظر داشته است و توانسته است مخاطب را برای رفع مشکلات و دشواریهای شعر صائب یاری کند.
5ـ اصغر برزی، شعلۀ آواز (1384) 5ـ1 موقعیت و آثار نویسنده اصغر برزی: از زندگینامۀ این نویسنده، اطّلاعاتی در دست نیست، اما مقالههای ذیل را از او میتوان نام برد: «نامجویی در شاهنامه» (1389) و «محتوا و ساختار در تذکره الاولیای عطار» (1390). همچنین شرح کامل منطق الطیر عطار و ترجمۀ قرآن حکیم و نکات نحوی آن (1374) از کتابهای اوست. 5ـ2 مقدّمۀ کتاب این کتاب، شرح صد غزل صائب است. داشتن فهرست مطالب، ویژگی بسیار مفید این شرح است. عنوان پیشگفتار آن «سایۀ عنایت» و موضوع آن راز و نیاز و نیایش به درگاه خداوند است. گفتنی است که پیشگفتار، بیشتر به قطعۀ ادبی همانند است. مقدّمۀ این کتاب از ویژگیهای مفید دیگر آن است که نویسنده در آن از منابع بسیاری دربارۀ صائب از گذشته و معاصر، بهره برده است، از آن جمله به این آثار میتوان اشاره کرد: تذکرۀ حزین، آتشکدۀ آذر، تاریخ ادبیات ادوارد براون و همچنین مطالبی از استاد امیری فیروزکوهی. در مقدّمه، پیشنهاد جالبی مطرح میشود و آن ایجاد مرکز صائبشناسی است. علاوه بر این، در آن نام صائبشناسان برتر مانند محمّدعلی تربیت، امیری فیروزکوهی و حیدرعلی کمالی ذکر شده است. نگارنده از رضاقلیخان هدایت، آذر بیگدلی، ادوارد براون، امیری فیروزکوهی، زینالعابدین مؤتمن و از کتاب گهرهای راز و غیره نقلقولهای مفید و سودمندی ذکر میکند. اما ویژگیهای شعر صائب که در مقدّمه بیان میشود، بیشتر نکات بدیهی و روشنی مانند ایجاز، تکرار، زبان کوچه و بازار و معادله است. 5ـ3 شیوۀ نگارش از اشکالات متن این شرح، یکدستنبودن سخن است، به طوری که نویسنده گاهی به شیوة مقالهنویسی و گاهی به روش متن ادبی، سخن میگوید. نثر و نگارش نویسنده چندان استوار و علمی نیست. شیوة کلام او هنگامی که دربارۀ روش کار خود، شعر صائب و سبک هندی سخن میگوید، مانند یک قطعۀ ادبی است که به شعر نزدیک میشود، مانند: «یک قرن و نیم عروس شعر صائب در پردۀ تعصّبهای تیره مانده و بالاخره ماه هنرش از پشت ابرهای مخالفت، چهره نمایان کرده است» (برزی، 1384: 6 ) و «آهوی قلم شاعر در بوستان شعر و ادب، نافهگشایی میکند و مشام جان عاشقان و شعر دوستان را عطرآمیز و مشکآلود میگرداند» (همان: 15). با توجّه به محتوای کتاب که شرح و بررسی ابیات صائب است و مخاطب به اطّلاعات دقیقی در این زمینه نیازمند است، بهتر بود که متن به جای نگارش به شیوة متن و قطعة ادبی به شیوۀ مقالهنویسی و با زبان سادهتر و علمیتری نوشته میشد. از معایب دیگر این شرح، رعایتنکردن فاصلۀ مناسب میان خطوط است که به پریشانی و آشفتگی صفحهها انجامیده است. 5ـ4 استنادها نویسنده در متن کتاب به لغتنامههایی که استفاده کرده است، اشارهای نمیکند، اما منابع مهم را مانند فرهنگ معین و فرهنگ اشعار صائب در مقدّمه ذکر و آنها را معرّفی کرده است. مشخّصات مراجع، فهرست آیات، اماکن، کلمات شرحشده، اعلام و متون از مطالب بسیار مفید این کتاب است که نویسنده آن را در نظر داشته است. 5ـ5 شیوۀ پردازش محتوا و جامعنگری متن غزلهای منتخب به صورت کامل و بدون رهاکردن بیت یا ابیاتی ذکر شده است. آوردن نشانی کامل غزل در دیوان صائب همراه با ذکر وزن و بحر آن و شرح غزل بر اساس شمارۀ ابیات از محاسن این شرح است. نویسنده برای هر بیت، توضیحات مفصّل و کافی ارائه میدهد. همچنین اصطلاحات عرفانی را با استفاده از منابع مهم عرفانی مانند رسالۀ قشیریه، نفائس الفنون، شرح گلشن راز و کشفالمحجوب هجویری تفسیر میکند. از سوی دیگر، غزلهای منتخب او بیشتر درونمایۀ عرفانی دارد؛ یعنی مفاهیم عرفانی این غزلها بیشتر است و یا غزل کاملاً بر اساس عرفان است. از اینرو مراجعه به متون عرفانی در این شرح، ضروری به نظر میرسد. در بیان معنی ترکیبات و لغات نیز دقّت و موشکافی ویژهای داشته است. حسن دیگر کتاب، ذکر وزن هر غزل، توجّه به اوزان شعر صائب و مقایسۀ آن با اوزان غزلیات شمس است. نویسنده همچنین دربارۀ وزن و ردیف در شعر صائب سخن گفته است که از ویژگیهای دیگر تحسینبرانگیز این شرح به شمار میرود، چون در شرحهای دیگر به این مبحث توجّهی نشده است. در زمینة روش انتخاب غزلها میتوان گفت که اگرچه نویسنده، غزلهای زیبا و دلنشینی را مانند غزل 77 با مطلع «خنده کردی در گلستان، تازه شد ایمان گل» برگزیده است، اما در این نوع غزلها کمتر میتوان نکات پیچیده و مهم را یافت. بهتر بود که نویسنده غزلیاتی را برگزیند که ضرورت و لزوم شرح آنها بیش از چنین غزلهایی است. در واقع هدف نویسنده، ذکر تعدادی از غزلهای زیبای صائب بوده است نه آوردن غزلهای بحثبرانگیز و نیازمند شرح. متأسّفانه برخلاف شرح کریمی و معدنکن، نویسنده از مضمون کلّی غزل یا مفهوم کلّی بیت، اطّلاعی ارائه نمیدهد، اما در ضمن شرح به ویژگیهای سبک هندی اشاره میکند که از امتیازات این شرح است (ر.ک: همان: 306). در بررسی آرایهها، بیشتر به تناسب و تضاد، معادله و گاهی به ذکر وابستههای عددی خاص، توجّه دارد و از آرایههای ادبی دیگر غافل مانده است، مثلاً از حسآمیزی: «سخن سرد و سخن تلخ» (همان: 240)، تشخیص: «عشوۀ خرمن گل» (همان: 240) یا متناقضنما: «صحّت چشم در آنست که بیمار بود» (همان: 244) سخنی مطرح نمیکند. مثالهای شعری او از دیوان صائب و دیوان حافظ است، اما در این زمینه کار نویسنده حتّی در ابیاتی که از شاعران دیگر ذکر میکند، قوی نیست؛ زیرا این ابیات، بیشتر در پیوند با لغات درون بیت است و ارتباطی با مضمون آن ندارد. با وجود این گاهی نیز در ذکر شاهد و مثال دقّت ویژه و توجّه خاصی دارد؛ چنان که از حافظ و مولانا و دیگران، شاهد میآورد و هنرمندی صائب را در بهرهگیری از تجارب پیشینیان، نمایان میکند. 5ـ6 درستی و نادرستی مطالب دقّت و توجّه نویسنده و استفاده از منابعی مثل فرهنگ اشعار صائب باعث شده است که این شرح تا حدّی به درستی و دقّت انجام شود. علاوه بر آن، ابیات دشوار زیادی در این گزیده وجود ندارد، اما در همان دشواریهای موجود نیز نویسنده سعی کرده است آن را بهخوبی با شیوۀ نیکو و مفصّلی شرح و معنا کند. گاهی نیز در شرح ابیات بیتوجّهی شده است، مثلاً:
نویسنده این بیت را چنین معنا کرده است: «همۀ رفیقان و دوستان در پای خم از شدت سرمستی بیقرار و بیخود افتادند. تنها من هستم که دستم را مانند دستۀ کوزۀ سفالین بر سر خود گرفته و از حیرت، مستی و بیهوشی مثل سبو دست بر سر دارم» (برزی، 1384: 324). چنان که مشاهده میشود ترکیب «دستداشتن» را اشتباه معنی کرده است؛ زیرا صائب آن را در معنای کنایی «مسلّطبودن بر خود» و نه معنای ظاهری آن به کار برده است. این ترکیب در لغتنامۀ دهخدا نیز به معنای «توانابودن در چیزی» آمده است (دهخدا، 1377: ذیل دست). در واقع معنای درست بیت این گونه است: همة دوستان و رفیقان در پای خم، اختیار خود را از دست دادند و من مانند سبو که دست بر سر خود دارد، بر خود مسلّط هستم و هنوز مدهوش و از خود بیخود نشدهام. مفهوم کلّی میتواند کنایه از بینصیبی از عیش و عشرت هم باشد. یا بیت ذیل:
نویسنده آن را چنین معنا کرده است: «در غربت، وجود من بهای گوهر آبدار و درخشان را پیدا میکند. من مثل آب دریا وقتی که در دریای وطن هستم تلخ و شورم. زمانی که به آسمان سیر میکنم و باران میشوم و به جایی دور از دریای وطن میریزم، شیرین و خوشگوار و ارزشمند میشوم» (برزی، 1384: 67). در صورتی که شاعر به قطرهای اشاره دارد که به گوهر تبدیل میشود و میگوید: در غربت، قطرۀ وجود من به گوهر تبدیل میشود، اگرچه هنگام سکونت در وطن مانند آب دریا تلخ و ناگوار بودم. در واقع تأکید شاعر بر این است که وجود او در وطن بیارزش و ناگوار ولی در غربت گرانبها و ارزشمند است، همانند قطرهای که در دهان صدف به گوهر تبدیل میشود. نویسنده به «سیرکردن در آسمان» اشاره کرده است که مضمون بیت با آن ارتباط و پیوندی ندارد. همچنین در بیت ذیل نیز نویسنده به تناسب «سرکه» و «تندیکردن» اشاره نکرده است:
نویسنده در معنای بیت آورده است: «از کنار پاسبان و داروغه با ترشرویی و تندی عبور میکنم که او به بوی شرابی که در کوزۀ شراب دارم، پی نمیبرد، بلکه تصوّر میکند سرکه در کوزه دارم» (برزی، 1384: 324). شارح در اینجا به ارتباط «تندخلقی» و «سرکه» اشارهای نکرده است؛ اگرچه در معنی از آن یاد میکند. در ادب فارسی «سرکۀ ابرو و پیشانی» به معنی «ترشرویی و عبوسی» (دهخدا، 1377: ذیل سرکه) آمده است و «سرکه در کدو داشتن» با «تندیکردن» تناسب دارد که علاوه بر معنای ظاهری به معنای کنایی آن نیز باید توجّه کرد. در بیت ذیل نیز نویسنده، منظور شاعر را بهدرستی درنیافته است:
نویسنده معنی بیت را به این صورت آورده است: «اگر کارفرمای عاشقی مانند فرهاد کوهکن داشته باشم، آنگه تیشۀ من کوه بیستون را دور می اندازد و مرا به کام میرساند. در صورت داشتن چنان کارفرمایی، کوه بیستون با آن عظمت در نظر من مثل سنگ، کوچک مینماید که بتوان آن را در فلاخن گذاشت» (برزی، 1384: 63). معنی درست این بیت در واقع این گونه است: اگر چون کوهکن باشم و کارفرمایی چون شیرین دلربا داشته باشم، تیشۀ من بیستون را چنان به لرزه درمیآورد که بیقرار و بیتاب میشود و به حرکت در میآید؛ به طوری که گویی در فلاخن قرار گرفته است. با وجود آنکه در فرهنگ اشعار صائب نیز ترکیب «در فلاخن گذاشتن» کنایه از «دورکردن و دورانداختن» آمده است (ر.ک: گلچین معانی، 1381، ج2، 188)، اما در این بیت و بسیاری از ابیات مشابه، این معنی درست به نظر نمیرسد و گویی معنای «بیقرارکردن» و «به حرکت درآوردن»، صحیحتر است، مثل «نگین را در فلاخن مینهد بیتابی نامم». همچنین در اینجا لازم است به این نکته اشاره شود که «سنگ فلاخن به سرگشتگی، معروف است» (شمیسا، 1387: ج2، 935). این مفهوم با واقعیت هم تناسب دارد؛ زیرا هنگامی که سنگی را در فلاخن مینهند، ابتدا آن را با سرعت فراوان میچرخانند و سپس آن را پرتاب میکنند. بیت ذیل شاهدی بر این ادّعاست که در دریافت معنی دقیق بیت یاری میرساند:
نکتۀ دیگر آنکه نویسنده، کارفرما را فرهاد دانسته است، در صورتی که منظور شاعر از کارفرما، شیرین و معشوقی همانند اوست و خود را به فرهاد تشبیه کرده است نه کارفرما را. با وجود این موارد، نویسنده در بسیاری از ابیات شاعر با دقّت نظر و توجّه خاصی، اشعار را شرح کرده است و گاهی دو معنی را برای یک بیت ذکر میکند. او در نمونههای زیادی، وجههای مختلف شعر صائب را در نظر میگیرد (ر.ک: برزی، 1384: 58). از این رو به نظر میرسد که در انتقال تجربة شاعر به مخاطب چندان موفّق نیست و کار او در تفسیر متن، برای راهیابی به لایههای پنهان در بافت ذهنی شاعر بهدرستی انجام نشده است.
6ـ نقش پای غزالان: معصومه معدنکن، (1387) 6ـ1 شخصیت علمی نویسنده و آثار او معصومه معدنکن از استادان ادبیات فارسی و عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز است. بیشتر آثار او در زمینۀ خاقانی است و مقالات او با سعدی، حافظ، مولانا و باباطاهر عریان در پیوند است. 6ـ2 مقدّمه در این کتاب، نویسنده پنجاه غزل از صائب را شرح کرده است. او در مقدّمه، تفاوت صائب با شاعران دیگر را به شیوۀ معقولتر و دقیقتری بیان میکند؛ زیرا از معایب شعر صائب چشم نمیپوشد و آن را در کنار محاسن شعرش در نظر میگیرد. اختصاص مبحثی به وابستههای عددی در سبک هندی و شعر صائب همراه با ذکر نمونههای آن از مطالبی است که برای شرح اشعار سبک هندی لازم است و نویسنده این را در نظر گرفته است. 6ـ3 شیوۀ نگارش این کتاب از نظر نگارش و کاربرد روشهای اثربخش در متن در مرتبۀ ممتازی قرار دارد؛ چنان که قراردادن واژههای مهمتر و اصلی در گیومه و برجستهترکردن آنها از ویژگیهای مفید آن است. همین طور جملههای کوتاه، استفادۀ بهجا از علایم ویرایشی مانند ویرگول، نقطهویرگول و نقطه از ویژگیهای خوب و مثبت این شرح است. برجستهترکردن ابیات مشابه، لغات و معنی بیت نیز قابل توجّه است. جملههای نویسنده، کوتاه و بدون تعقید و پیچیدگی است. او با تفکیک بخش یادداشتها از بخش غزلها، متن مرتّب و تمیزی به مخاطب ارائه میدهد که علاوه بر مرتّبشدن ظاهر آن، دسترسی مخاطب را به بیت مورد نظر آسان میکند. مثلاً نویسنده با قراردادن نکاتی در ذیل شرح با عنوان «توضیح 1 و 2»، هم نظم و ترتیب خاصّی به متن داده است و از آشفتگی آن جلوگیری کرده است و هم آسودگی مخاطب را فراهم آورده است. گاهی نویسنده به تعبیرات متفاوتی اشاره میکند که صائب برای یک لفظ و یک واژه در ابیات متعدّد به کار برده است (ر.ک: معدن کن، 1387: 133). همچنین در ضمن شرح، موضوعات توجّهبرانگیز شاعران عارفمسلک را نیز بیان میکند که این نیز از نکات مفید این کتاب است (ر.ک: همان: 92). از نکات دیگر سودمند شرح معدنکن، اشاره به واژههای مضمونساز در شعر صائب است که برای دقّت و تمرکز بیشتر بر واژه به مخاطب کمک میکند و واکاوی و ژرفنگری خوانندة متن در دریافت معانی ابیات را موجب میشود؛ زیرا از این طریق مخاطب به بافت فرهنگی ـ ادبی دورة شاعر و سبک هندی نزدیک میشود و شارح در انتقال تجربههای شاعر موفّقتر عمل میکند. نویسنده بخشی را به نام توضیح، ذیل هر شرح قرار داده است. این بخش دربردارندة نسخۀ بدل متفاوت و یا ابیات مشابه است و اطّلاعات مخاطب را تکمیل میکند. 6ـ4 جامعنگری متن نویسنده در این اثر، بهتفصیل تلمیحات را توضیح داده است و فقط نمونههای معدودی را رها کرده است. توجّه او به غزلهایی است که شاعر در استقبال یا در تأثّر از اشعار شاعران دیگر سروده است و این، حسن دیگر این کتاب است (ر.ک: همان: 206). او همچنین با ذکر شاهد و مثال از دیوان صائب و پیشینیان او مانند حافظ و مولانا بر کیفیت شرح افزوده است. نویسنده با اشارة کلّی به محتوای بیت، روشنگری مخاطب را فراهم میآورد، مثلاً میگوید: «در توصیه بر دلجویی و توجّه به زیردستان معتقد است» (همان: 137) یا «در توصیه بر جاننثاری و فداکاری گوید» (همان: 34). او به ارتباط کلّی غزل توجّهی ندارد، اما تلاش او در ارائة معنایی روشن، رسا و گویا بر ارزش و اعتبار شرح میافزاید. 6ـ5 درستی و نادرستی مطالب دقّت زیاد نویسنده در معنی لغات و ترکیبات، توجّه به نسخههای بدل و گاهی ذکر دو معنی برای یک بیت، معنیکردن بیت با توجّه به آرایههای ادبی، بیان مضمون کلّی بیت قبل از معناکردن آن، تکمیل شرح با آوردن نکاتی در بخش «توضیح»، درنظرگرفتن تعبیرها و مضامینی که صائب به آنها علاقهمند است و اشاره به اینکه واژههای شعر او در ادب فارسی و سابقۀ عرفانی، چه نکاتی را تداعی میکنند، همۀ این موارد، مقبولیت و کاربردیبودن این شرح را موجب شده است و دانشجویان توانستهاند بسیاری از دشواریهای شعر صائب را با آن رفع کنند. علاوه بر آن، جملات نویسنده نه کوتاه و موجز و نه بسیار مفصّل است، بلکه به گونهای است که معنی بیت روشن میشود و مخاطب را در ابهام و سردرگمی باقی نمیگذارد. اما گاهی در شرح ابیات، عیوبی نیز میتوان دید، مثلاً بیت زیر:
در شرح آن آمده است: «در شکوه از وطن میگوید: غم همچو غباری، غمکدۀ وطن را پوشانده است. باری در غربت ناپسندتر و ملالآورتر از یاد وطن چیزی وجود ندارد» (همان: 225). با تأمّل میتوان دریافت در مصراع دوم، تأکید شاعر بر این است که در غربت همهچیز روبهراه و بسامان است و اگر تنها غم و مکروهی وجود داشته باشد، یاد و خاطرۀ وطن است. اما وطن سرشار از گرد و غبار غم است و با گرد غم، فرش شده است. در بیت ذیل نیز ضبط نسخۀ بدل، «صنمخانه»، را برگزیده است، ولی «سیهخانه» بهتر به نظر میرسد:
در شرح آن آورده است: «اگر کعبه، جمال بتکدة عشق را میداشت، تمامی خارهای بیابان از دیدن آن جمال، مجنون میشدند» و ذیل آن آورده است: «نسخۀ بدل «صنمخانه» مرجّح است، به دلیل تقابل با کعبه» (همان: 184). اما با توجّه به معنای «سیهخانه» در لغتنامهها، ترجیح آن بر «صنمخانه» مناسبتر است. معانی «سیهخانه» عبارت از این است: خانۀ مردم چادرنشین (خلف تبریزی، 1335: ذیل سیهخانه)، خیمۀ صحرانشینان عرب (رامپوری، 1363: ذیل سیهخانه)، در اصطلاح کنونی سیهچادر گویند، چه این گروه خیمههای سیاه به کار برند (خلف تبریزی، 1335: ذیل سیهخانه). اگر «سیهخانه» ترجیح داده شود، معنای بیت این گونه میشود: اگرچه عشق چون خیمۀ صحرانشینان، حقیر و کوچک است، اما اگر کعبه زیبایی و جمال آن را داشت، هر سر خاری در بیابان مانند مجنون شیفتة کعبه میشد. همچنین میان بادیه، سیهخانه و مجنون تناسب زیبایی برقرار میشود. علاوه بر آن ضبط بیشتر نسخهها، یعنی نسخههای «آ، پر، پو، ق، ن و ل»، مطابق با متن است و فقط دو نسخه یعنی س و د، «صنمخانه» آوردهاند. ابیات دیگر صائب مانند این دو بیت نیز نشانگر این است که مجنون رو به سیهخانۀ لیلی دارد و جایگاه لیلی یا معشوق در سیهخانه است. از این رو «بادیه»، «مجنون» و «سیهخانه» کمال تناسب را دارند و ترجیح «سیهخانه» بر «صنمخانه» کاملاً پذیرفتنی است.
6ـ6 استنادها به نظر میرسد که نویسنده در شرح لغات و ترکیبات، بیشتر از فرهنگ اشعار صائب بهره گرفته است، البتّه گاهی نیز منابع را ذکر نکرده است، مثلاً در معنی لغات و ترکیبات، اشارهای به لغتنامه یا منبع نکرده است (ر.ک: همان: 337). اشاره به نام کتابها در راهنما، کمک بسیار مفیدی برای مخاطب است. همینطور فهرست کلمات شرحشده، فهرست آیات، اماکن، اعلام و منابع دست اول بسیار، بر ارزشمندی این شرح میافزاید.
7ـ نتیجهگیری از میان شرحهای موجود، برترین شرحها از نظر دقّت در محتوا و موشکافی در معنی لغات، شرحهای قهرمان و کریمی است. نویسندگان این شرحها با تبحّر و تخصّص، اطّلاعات و اندیشههای خود را دربارة بعضی از ابیات غزلهای صائب بیان کردهاند. اطّلاعاتی که اگرچه گاه محدود و موجز به نظر میرسد، اما گرهگشای اشعار سبک هندی به طور کلّی و شعر صائب به طور خاص است. متأسّفانه این دو اثر بهویژه شرح کریمی در زمینۀ نگارش، اشکالاتی دارد و به بازنگری نیازمند است. شرح قهرمان با رعایت برخی نکات در زیباسازی ظاهر متن و مرتّبکردن آن، بیتردید، بسیار مقبولتر است. علاوه بر این، بهتر بود که در شرح قهرمان با توجّه به مهارت و دانایی نویسنده در زمینۀ سبک هندی و شعر صائب، ابیات با تفصیل بیشتری شرح شوند تا درک مشترکی میان نویسنده و خوانندة متن ایجاد شود و فهم معانی ابیات برای مخاطب آسانتر شود. از ویژگیهای بسیار مفید، سودمند و اثرگذار شرح قهرمان، ذکر واژهها همراه با معنی آنها در آخر کتاب است. در این قسمت نویسنده با دقّت معنی لغات را ثبت کرده است. در زمینة آرایههای ادبی، این دو اثر نسبت به آثار دیگر، دقّت بیشتری دارند، اگرچه ممکن است بعضی آرایهها را چندان در نظر نگرفته باشند. در زمینة تلمیحات نیز شرح قهرمان، احتمالاً برای موجزشدن کتاب، آنها را فقط ارجاع داده است و کریمی نیز در این باره چندان به تفصیل سخن نگفته است. در مورد آوردن شاهد و مثال، قهرمان، این بخش را رها کرده است، ولی کریمی نمونههای خوبی دارد که میتوانست بیشتر از این نیز باشد؛ به طوری که اگر این دو کتاب چنین نمونههایی را لحاظ میکردند، اگرچه حجم کتاب افزایش مییافت، اما منبع بسیار مفید و موثّقی برای شرح اشعار صائب در اختیار خوانندگان قرار میگرفت. پس از این دو کتاب، شرح معدنکن شایستة توجّه است. این برتری هم از نظر ظاهری و نگارشی متن است که دقّت نویسنده در این زمینه به متن مرتّب و آراستهای انجامیده است و هم در شرح بعضی از ابیات و ذکر تلمیحات و گاهی معانی اصطلاحات عرفانی است. همچنین به سبب ذکر شواهد و مثال از دیوان صائب و پیشینیان او، کتاب ستودنی و مطلوبی است. شرح شعار و مؤتمن با وجود آنکه نویسندگان متخصّصی دارد، بهویژه مؤتمن که در زمینۀ سبک هندی دانشمند است، از اطّلاعات سودمند و تخصّصی خالی است و بسیاری از ابیات و تعبیرات دشوار، رها شده است. بیتوجّهی به مباحث زیباشناختی شعر صائب، نادیدهگرفتن تأثیرپذیری صائب از مضامین گذشتگان و ذکرنکردن ابیات مشابه در دیوان او از کاستیهای دیگر این شرح است. همان طور که نویسندگان، خود بیان کردهاند، هدف کتاب، ایجاد گزیدهای برای دانشجویان کارشناسی بوده است، با وجود این نسبت به سطح دانش نویسندگان و همین طور نیاز دانشجویان به نظر میرسد که برای دشواریهای ابیات صائب، اطّلاعاتی بیش از این لازم بود؛ زیرا کافیدانستن توصیف و معنی واژههای ساده و غیرضروری، بدون ژرفنگری در شرح ابیات دشوار، سطحینگری مخاطبان را موجب میشود و به آشنایی مخاطب با ذهن و اندیشة صائب نمیانجامد. در مرتبۀ آخر، شرح برزی، معنی ابیات، تلمیحات، لغات عرفانی را مفصّل بیان کرده است که این از امتیازات آن است، اما تلاش نویسنده در انتخاب غزلهای زیبا و ساده است و این گزینش به گونهای نیست که مخاطب با خواندن این شرح، دشواریهای سبک صائب را دریابد و برطرف کند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- احمدی دارانی، علیاکبر و رشیدی آشجردی، مرتضی. (1389). «مقایسه و تطبیق چهار شرح از مثنوی با آغاز دفتر سوم»، متنشناسی ادب فارسی، دوره 2، ش 4، 43ـ58. 2- امیری فیروزکوهی، کریم. (1371).در حقّ صائب،صائب و سبک هندی، به کوشش محمّدرسول دریاگشت، تهران: قطره. 3- براون، ادوارد. (1369). تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ دکتر بهرام مقدادی، تهران: مروارید. 4- برزی، اصغر. (1384). شعلۀ آواز (شرح یکصد غزل از دیوان صائب تبریزی)، تبریز: اعظم. 5- خلف تبریزی، محمّدحسین. (1335-1330). برهان قاطع، مصحّح: دکتر معین، چهار جلد، تهران: زوّار. 6- بهار، لاله تیکچند. (1380).بهار عجم (فرهنگ لغات، ترکیبات، کنایات و امثال فارسی) سه جلد، تصحیح دکتر کاظم دزفولیان، تهران: طلایه. 7- دشتی، علی. (1355). نگاهی به صائب،تهران: امیرکبیر. 8- دهخدا، علی اکبر. (1377). لغتنامۀ دهخدا، تهران: مؤسّسۀ لغتنامۀ دهخدا. 9- رامپوری، غیاثالدین محمد. (1363). غیاث اللغات، به کوشش دکتر منصور ثروت، تهران: امیرکبیر. 10- شبلی نعمانی، محمّد. (1314). شعر العجم یا ادبیات منظوم ایران، تهران: مطبعۀ مجلس. 11- شفیعی کدکنی، محمّدرضا. (1366). شاعر آیینهها (بررسی سبک هندی و شعر بیدل)، تهران: آگاه. 12- شعار، جعفر و مؤتمن، زینالعابدین. (1370). گزیدۀ اشعار صائب تبریزی، تهران: بنیاد. 13- شمیسا، سیروس. (1383). نقد ادبی، تهران: فردوس. 14- صائب، محمّدعلی. (1371). دیوان اشعار شش جلد،به کوشش محمّد قهرمان، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. 15- صفا، ذبیح الله. (1363). گنج سخن، جلد سوم، تهران: ققنوس. 16- علوی مقدّم، مهیار. (1389). «آسیبشناسی ساختار شرحنویسی در حوزۀ فهم متن ادبی»، فنون ادبی، دوره 2، ش 2، 63ـ80. 17- فتوحی، محمود. (1379). نقد خیال (نقد ادبی در سبک هندی)، تهران: روزگار. 18- ---------. (1392). 23 مهر، «محمّد قهرمان در بازشناسی سبک هندی نقش ویژهای داشت»، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، www.isna.ir. 19- فرای، نورتروپ. (1377). تحلیل نقد، ترجمۀ صالح حسینی، تهران: نیلوفر. 20- فرخزاد، پوران. (1381). کارنمای زنان کارای ایران (از دیروز تا امروز)، تهران: قطره. 21- قهرمان، محمّد. (1371). مجموعۀ رنگین گل (گزیده اشعار صائب تبریزی)، تهران: سخن. 22- کاخی، مرتضی. (1392). 30 اردیبهشت، «دیگر این سهشنبه مکتب شعر محمّد قهرمان برگزار نمیشود»،فرهیختگان آنلاین، www.fdn.ir. 23- کریمی، امیربانو. (1368). دویست و یک غزل از صائب، تهران: زوّار. 24- کمالیپور. (1392). 13 خرداد، «زین العابدین مؤتمن، صائب شناس معروف». سایت کتابخانۀ تخصصی ادبیات، www.litereturelib.com. 25- گلچین معانی، احمد. (1381). فرهنگ اشعار صائب،تهران: امیرکبیر. 26- معدنکن، معصومه. (1387). نقش پای غزالان (شرح پنجاه غزل از صائب تبریزی)، تبریز: آیدین. 27- مؤتمن، زینالعابدین(1364). گهرهای راز، تهران: افشاری. 28- نصرآبادی، میرزا محمّدطاهر. (1352). تذکرۀ نصرآبادی. به اهتمام وحید دستگردی، تهران: کتابفروشی فروغی. 29- نیکوبخت، ناصر. (1385). « شرح دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو قبادیانی»، پژوهشنامۀ متون و برنامههای علوم انسانی، شماره 14، 84-77. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 25,333 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,829 |