تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,637 |
تعداد مقالات | 13,304 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,860,231 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,940,906 |
جستاری در مأخذشناسی برخی از اندرزهای بوستان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 8، شماره 4 - شماره پیاپی 32، دی 1395، صفحه 43-62 اصل مقاله (219.3 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/rpll.2016.21302 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عصمت خوئینی؛ سجاد رحمتیان* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشگاه خوارزمی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سعدی از شاعرانی است که برای موعظه و ارشاد مردم جایگاه ویژهای قائل شدهاست و از میان آثارش، سراسر بوستان را به پند و اندرز در موضوعات مختلفِ حکمی و اخلاقی اختصاص دادهاسـت؛ یقیناً وی در سرودن این اثر و بیان نکات اخلاقی آن، مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر برخی منابع پیش از خود قرار گرفتهاست واحیاناًاز مطالب آنها استفادههایی نیز کردهاست. هدف اصلی این گفتار آن است که به بررسی زمینه و منشأ اندرزهای موجود در بوستان بپردازد و نشان دهد که سعدی هنگام بیان پندهای این اثر تحت تأثیر کدام دسته از متون و آثار قرار داشتهاست؛ بدین منظور سعی شدهاست تا با جستوجو و پژوهش در منابعی که کمابیش به موضوع اندرزگویی اختصاص یافتهاند، رگههایی از تأثیرپذیری سعدی از مطالب اخلاقی و اندرزی آنها کشف و استخراج شود؛ از مهمترین یافتههای این تحقیق میتوان به تأثیرگذاری غیرمستقیم برخی اندرزنامههای پهلوی (نظیر اندرزهای آذرباد مارسپندان و اندرزنامه بزرگمهر) و نیز تأثیرپذیری مستقیم سعدی از آثار حکمی و اخلاقی برخی شاعران و نویسندگان پیش از خود اشاره کرد؛ از این میان تأثیرپذیری سعدی از اندرزهای ابوشکور بلخی، فردوسی و عنصرالمعالی کیکاووسبن اسکندر چشمگیر و شایان توجه است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ادبیات تعلیمی؛ سعدی؛ بوستان؛ مأخذشناسی؛ اندرزنامه نویسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- مقدمه بوستان یا سعدینامه منظومهای تعلیمی و اخلاقی است که سعدی آن را در سال 655 هجری قمری سروده، به اتابک ابوبکر بن سعد زنگی تقدیم کردهاست؛ این آثار «از حیث مطلب پرمایهترین اثر سعدی است؛ در خلال آن بلندی مقصد، استواری فکر، نشر فضایل روحی و اجتماعی و بالجمله روح بزرگوار وی هویدا میشود» (دشتی، 1381: 249). سعدی در این مثنوی بیش از هر موضوع دیگری به دنبال نشر فضایل اخلاقی بودهاست و بدین منظور همه ابیات آن را به نوعی به پند و اندرز اختصاص دادهاست. درباره وی میتوان گفت: «اصولاً زبان سعدی زبانی است که همواره به نصیحت میگردد و خصلت اندرزآمیزی و حکمتگویی طبیعی آن است» (فوشهکور، 1377: 450)؛ فارغ از این سخن که اندکی با تسامح گفته شده -زیرا سعدی شاعری عاشقپیشه نیز هست و بخش زیادی از اشعارش را به این موضوع اختصاص دادهاست و نمیتوان صِرفاً او را شاعری موعظهگر دانست- در اهتمام سعدی به پند و اندرزگویی علاوه بر تحصیل وی در نظامیه بغداد و وظیفه موعظه و ارشاد، دلیل دیگری نیز نهفتهاست که آن را باید در اوضاع و احوال جامعه ایران، مقارن حمله مغول و آشوبها و هرج و مرجهای آن دوران جستوجو کرد: «سعدی دنیای عصر را گمراه، بیمار و محتاج هدایت و تربیت یافت و پنداشت تا وقتی نیازش به رفع ظلم و تبعیض و توهم باقی است، حکمت راستین جز آنچه تعلق به تربیت و اخلاق دارد، به کار دیگری نباید بپردازد» (زرینکوب، 1386: 115). هر شاعر و نویسنده بزرگی در راه خلق آثارش تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم برخی منابع و آثار پیش از خود در آن زمینه قرار دارد. این امر بویژه در حوزه آثار تعلیمی و پند و اندرز که در آن تصویرآفرینی به حداقل میرسد نمود بیشتری دارد. شیخ اجل، سعدی، نیز از این قاعده مستثنی نیست و ناگفته پیداست که وی نیز در بیان اندرزهای بوستان به برخی منابع پیش از خود نظر داشتهاست و از آنها به روشهای مختلف استفاده کردهاست. هدف اصلی این پژوهش نیز آن است که نشان دهد سعدی در بیان پندهای خود در بوستان از چه منابعی استفاده کردهاست و اندرزهای این اثر تحت تاثیر کدام دسته از متون و آثار بیان شدهاست.
2- روش پژوهش در این پژوهش ابتدا مضامین و تعابیر اندرزی بوستان استخراج و طبقهبندی شد. سپس نوشتههای بر جای مانده از زبان پهلوی و آثار ادبی دوره اسلامی (تا پیش از عصر سعدی) که کمابیش به موضوع اندرزگویی اختصاص یافته بودند، مطالعه و بررسی شدند و اندرزهای موجود در آنها نیز استخراج و دستهبندی شد؛ پس از آن به کمک مضامین و تعابیر اندرزی دستهبندی شده، سعی شد اشتراکات و همانندیهای اندرزی میان بوستان و این منابع استخراج شود. در نهایت آثاری به عنوان منابع تأثیرگذار بر اندرزهای بوستان همراه با شواهد و نمونههای کافی برای اثبات این اثرپذیریها معرفی شد؛ در برخی موارد عیناً برخی واژهها و تعابیر یک اندرز در نمونه مشابه آن در بوستان تکرار شدهاست. همچنین صِرف وجود یکی دو مورد تشابه، ملاک عمل قرار نگرفتهاست، زیرا در این صورت آن را میتوان بر سبیل توارد، تشابه موضوعی و... قلمداد کرد. در بیشتر موارد نیز برای پرهیز از اطناب، به ذکر چند نمونه بسنده شدهاست.
3- پیشینه پژوهش درباره بررسی مآخذ اندرزهای بوستان تا کنون چند اثر به نگارش درآمدهاست که از مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: - سبزیان پور، وحید. (1390). تأثیر دیدگاههای تربیتی ایرانیان باستان در ادب فارسی با تکیه بر باب هفتم بوستان سعدی: نویسنده در این مقاله سرچشمههای فکری سعدی را در بیان مسائل تربیتی، در میان برخی منابع عربی که خود نیز به میزان زیادی تحت تأثیر منابع ایرانی پیش از اسلام قرار داشتهاند، جستوجو کردهاست. - سبزیان پور، وحید. (1390). بازتاب حکمت ایرانی در آثار سعـدی: این مقاله تکملهای بر مقاله فوق است. - گذشتی، محمدعلی و اردستانی، حمیدرضا. (1389). دو خورشید در یک آسمان، سنجش اندرزهای فردوسی در شاهنامه و سعدی در بوستان: در این مقاله به موضوعاتی نظیر اسطوره و تمثیل در شاهنامه و بوستان، برخی پندهای همانند در این دو اثر و... پرداخته شدهاست.
4- مآخذ و منابع برخی اندرزهای بوستان سعدی در انتخاب قالب و وزن بوستان از سنتهای پیشینیان پیروی کردهاست. اندرزگویی و بیان نکات اخلاقی در ادب فارسی بیشتر در قالب مثنوی رایج بودهاست مانند کلیله و دمنه منظوم رودکی؛ بحر متقارب نیز که وزن شاهنامهفردوسی و اسکندرنامه نظامی است، از مدتها قبل از سعدی برای بیان نکات اخلاقی وزن مناسبی تشخیص داده شده بود و نه تنها نظامی و فردوسی پند و اندرزهای اخلاقی و فلسفی خود را در این وزن به نظم کشیدهاند بلکه ابوشکور بلخی در آفریننامه و شاعری به نام بدیع یا بدایعی بلخی در منظومهای به نام راحهالانسان -که پندنامه منسوب به انوشیروان است- نیز اشعار خود را در این وزن سرودهاند(نک. زرینکوب، 1386: 75). در بوستان بسامد اندرزهای سیاسی و کشورداری بیشتر از سایر مضامین است و بیش از چهارصد بیت آن به این مضمون اختصاص یافتهاست؛ پس از این مضمون بیشترین فراوانی مربوط به مسائل دینی، اجتماعی، فردی و... است؛ باب اول، در عدل و تدبیر و رای، بیشترین حجم اندرزهای بوستان (بیش از یک سوم) را در خود جای دادهاست. این اندرزها از زبان افراد مختلفی بیان شدهاست؛ بخش زیادی از آنها از زبان خود سعدی و برخی نیز از زبان پادشاهان، بزرگان و شخصیتهای حکایتها نظیر بزرگان تصوف، حاتم طایی و... بیان شدهاست. وجود شباهتهایی میان اندرزهای بوستان با برخی متون گذشته فارسی سبب شد در این مقاله ریشه اندرزهای این اثر در دو حوزه بررسی شود: الف) منابع پهلوی ب) آثار شاعران و نویسندگان ایرانی پیش از سعدی. بخش قابل توجهی از اندرزهای بوستان نیز تحت تأثیر آیات قرآن کریم و احادیث بزرگان دین بیان شدهاست ولی از آنجا که در کتابهایی نظیر شرح بوستان سعدی از غلامحسین یوسفی و تجلی قرآن و حدیث درشعر فارسیاز سید محمد راستگو و... به موارد قابل توجهی از این اثرپذیریها اشاره شدهاست، در اینجا از پرداختن به آنها خودداری شد. 4-1- منابع پهلوی «اندرز و پند بیشتر به سخنانی اطلاق میشود که از سوی شخص برجستهای نظیر پادشاه یا روحانی بلندمرتبهای خطاب به فرزند، ندیمان، مردم جهان و... بیان شود» (2011: 11،shaked & safa). «اندرز و پند که بر مبنای هنجارهای اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی و نیز شرایط اقتصادی زمان و مکان پدید میآید، چکیدهای است از اندیشه و تفکر کس یا کسانی که با مهربانی، دستاورد سالها تجربه و آزمون حیات را برای شنونده و نیوشنده سخن خویش هوشمندانه به یادگار نهادهاند» (مزداپور، 1386: 105). اندرزها در ایران از همان آغاز با استقبالی نیک روبهرو شد و دلیل آن تعداد زیاد آثار اندرزی و تعلیمی در ادبیات پهلوی و پیش از اسلام است اما باید اذعان کرد که دوران پادشاهی آل ساسان و بویژه شخص خسرو انوشیروان، دوره اوج و اعتلای اندرزنامهنویسی در ایران است؛ در این دوره شاه، وزیر، موبد و... همه به اندرزگویی میپرداختند و این امر در این دوره چنان اهمیت یافت که حتی در دل صخرهها، حاشیه فرشها و در میان نقش و نگار ظروف نیز به یادداشت کردن اندرزها میپرداختند. از مهمترین اندرزهای به جا مانده از زبان پهلوی میتوان به اندرز اوشنر دانا، اندرز آذرباد مارسپندان، پندنامه بزرگمهر و کتاب جاویدان خرد اشاره کرد (نک. محمدی ملایری، 1384: 260). در ادامه تأثیرپذیری سعدی در بوستان از چند متن پهلوی با ذکر نمونههایی نشان داده شدهاست. 4-1-1- اندرزهای آذرباد مارسپندان «آذرباد مهراسپندان یا مارسپندان از موبدان بزرگ دوره ساسانی است که در زمان شاپور دوم (379-310 میلادی) سمت دستوران دستور ایران را داشتهاست... این موبد بزرگ به دستور شاپور، کتاب اوستا را مرور کرد و آن را منظم ساخت» (عفیفی، 1383: 415-414). از وی چندین اندرزنامه بر جای ماندهاست که از مهمترین آنها میتوان «اندرز آذرباد مهرسپندان، پتت (=توبه) آذرباد مهرسپندان، واچک (=سخنی) چند از آذرباد مهرسپندان، نام ستایش و آخرین گهنبار را نام برد» (عفیفی، 1383: 415). از این میان، اندرز آذرباد مهرسپندان از بقیه مفصلتر و مهمتر است و اندرزهای آن «همه کوتاه و از نوع اندرزهای تجربی و مربوط به مسائل عملی زندگی و اخلاق عمومی است» (تفضلی، 1389: 182). میان برخی اندرزهای بوستان و اندرزهای آذرباد شباهتهایی دیده میشود که میتواند دلیلی برای تأثیرپذیری سعدی از اندرزهای وی باشد؛ هر چند مستقیم یا غیرمستقیم بودن این نوع تأثرات را نمیتوان بررسی کرد اما مشابهتهای آنها جالبتوجه است: - نظیر مضمون «آنچه برای خود نمیپسندی، برای دیگران نیز مپسند»، در میان اندرزهای دو اثر دیده میشود: «هر چه به تو نه نیکو (است)، تو نیز به دیگر کس مکن» (مارسپندان، 1339: 518). «اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی، به کسی دشنام مده» (مارسپندان، 1339: 523). که با این بیت بوستان انطباق دارد:
- «به بادافراه به مردمان کردن بیتاب مباش» (مارسپندان، 1339: 519).
- یا تعبیر «اول اندیشه سپس گفتار»: «پس و پیش پاسخ را بسنج» (مارسپندان، 1339: 519). «جز به اندیشه سخن بمگوی» (مارسپندان، 1339: 521). که با این ابیات از بوستان مطابقت دارد:
این اندرز در اندرزنامه آذرباد به گونهای دیگر نیز بیان شدهاست: «سخن به نگرش (=تأمل- احتیاط) گوی چه سخنی است که گفتن به و (سخنی) است که پادنش (= نگاهداشتنش) و آنکه نگاه داشته شود به از آن است که گفته شود» (مارسپندان، 1339: 521). - در سفارش به فروتنی و اینکه فروتنی سبب گرامیشدن فرد میشود: «فروتن باش که بسیاردوست باشی» (مارسپندان، 1339: 522).
- در نفی شکمپرستی: «چه مردِ شکمانبار (=کسی که شکم خود را به صورت انبار غذاهای گوناگون درمیآورد)، بیشتر آشفتهروان (=کسی که آخرت خود را تباه کرده باشد) بود» (مارسپندان، 1340: 24). که با این دو بیت از بوستانشباهت دارد:
در این بیت مقصود از عیسی و خر به ترتیب روح و جسم است.
- در سفارش به نکوداشت بازرگانان و کاروانیان در اندرزهای آذرباد آمدهاست: «کاروانیانپذیر باشید، کتان ایدر و آنجا بهتر پذیرند» (مارسپندان،1340: 24).
- یا این قضیه که: «به بدان بدی مکنید چه بدی او، خود، از کردار خویش (بدو) رسد» (مارسپندان، 1340: 149).
4-1-2- سخنان بختآفرید و آذرباد زردشتان این اندرزنامه شامل دو قطعه کوتاه اندرزی است؛ یکی متعلق به بختآفرید که ظاهراً یکی از روحانیان زمان خسرو انوشیروان بودهاست و از او اندرزهایی در کتاب ششم دینکرد نیز نقل شدهاست. قطعه دیگر متعلق به آذرباد زردشتان، نوه آذرباد مهرسپندان، روحانی معروف زمان شاپور دوم ساسانی است؛ در آغاز متن آمدهاست که وی صد و پنجاه سال زندگی کرد که نود سال آن را موبدان موبد بودهاست. چندین اندرزی که از او نقل شده، اندرزهای تجربی است (تفضلی، 1389: 195). میان برخی مطالب و مضامین این متن و اندرزهای بوستان مشابهتهایی دیده میشود که میتواند دلیلی بر تأثیرپذیری غیرمستقیم سعدی از اندرزهای این اثر باشد؛ در زیر به برخی از این مشابهتها اشاره شدهاست: - در سفارش به صلح و آشتی در این اندرزنامه آمدهاست: «آشتیکردن بهتر است و نه جنگکردن» (آسانا، 1391: 95).
- «کسی(که) یزدان او را یار نیست، او از همه بدبختتر است» (آسانا، 1391: 95). که مطابق با این ابیات سعدی در خطاب به پروردگار است:
4-1-3- اندرزنامه بزرگمهر یکی از متون پهلوی که به احتمال زیاد سعدی از فحوای آن اطلاع داشته، از آن در آثارش بویژه بوستان بهره بردهاست، متنی پهلوی موسوم به یادگار بزرگمهر یا پندنامه بزرگمهر بُختگان است و «این پندنامه بیگمان سرچشمه عمده داستانها و پند و اندرزهایی است که سعدی از خسروانوشیروان و بزرگمهر خردمند در بوستان و گلستان آوردهاست» (هخامنشی، 1355: 113). در ادامه نمونههایی از اقتباس از این متن ذکر شدهاست: - در سفارش به نیکیکردن و نیکنامی جستن: «که خسرو (= خوشنام، مشهور) تر؟. آنکه نیکی به مردمان کردن را به دادتر دارد (= سرآمد هر کار داند)» (بزرگمهر بختگان، 1349: 95).
«کمگزیدارتر؟ (چه کسی گزیدارتر)؟ دانای بسیار آزموده» (بزرگمهر بختگان، 1349: 95).
- توصیه به نیکی با بدان نکردن یا نیکی در جای خود کردن: «و چه بی برتر؟ دهشن به ناسپاسان و پیوند با بدتران» (بزرگمهر بختگان، 1349: 99). که با این دو بیت از بوستان تناسب معنایی دارد:
4-1-4- جاویدان خرد «یکی از کتابهایی که در زمینه ادب و اخلاق از فارسی ساسانی به عربی ترجمه شدهاست و آثاری از آن در دست است، کتابی است که هم در فارسی و هم در عربی به نام جاودان خرد خوانده شده، ظاهراً با عنوان نامه هوشنگ نیز معروف بودهاست» (محمدیملایری، 1388: 35). اندرزهای این مجموعه را به هوشنگ، فرمانروای اساطیری ایران نسبت میدهند که البته خالی از اشکال به نظر نمیرسد. این کتاب نیز از جمله متونی است که به نظر میرسد سعدی از مطالب آن بسیار سود جستهاست. برای مثال: - توانگری واقعی را در خرسندی دانستن: «توانگری در خرسندی و بسندهکردن است» (ابنمسکویه، 1350: 49).
«هزل آفت جد است... چو مهتر هزل کند، هیبت و شکوه او از دلها برود» (ابنمسکویه، 1350: 62).
- درباره مضمون مکافات عمل در جاویدان خرد آمدهاست: «چو بدیکردن به دیگران را آسان شمری، از دیگران هرگز نباید چشم نیکی داشته باشی» (ابنمسکویه، 1350: 81). که با این ابیات از بوستان مطابقت دارد:
مـضـامیـن دیـگـری از جـملـه تمـجیـد از زنـان خـوب و نـکوهـش زن بـد، رعایت حـق دوسـتـان و... نیز هستند که برای پرهیز از اطاله کلام از ذکر نمونههای آنها خودداری شد. 4-1-5- الادبالکبیر و الادبالصغیر این دو کتاب را عبدالله بن مقفع در نیمه اول سده دوم هجری قمری به عربی برگرداندهاست و به درستی معلوم نیست که آیا ابن مقفع این منتخبات را خود از منابع پهلوی گردآورده یا اینکه کتابی به همین صورت در زبان پهلوی وجود داشتهاست و او تنها به ترجمه آنها به عربی همـت گماشتهاسـت؛مطالب این دو کتاب شامل اندرزها و پندهایی در موضوعات مختلف ادب و اخلاق و تربیت است(محمدی ملایری، 1388: 113). بسیاری از پندهای بوستان با محتوای این دو کتاب مشابهت دارد؛ البته با توجه به تحصیل سعدی در نظامیه بغداد، ارتباط وی با متونی از این دست محتمل به نظر میرسد. برخی از مشترکات آنها از قـرار زیـر اسـت: - از ادبالکبیر: «یک کلمه که درست و بجا ادا شود، بهتر از صد کلمه است که بیجا و در وقت نامناسب گفته شود» (ابن مقفع، 1375: 47). سعدی همین مضمون را در بوستان چنین بیان میکند:
- در تأکید این نکته که خاموشی، وقار را برای انسان به ارمغان میآورد: «خاموشی بر وقار و دوستی مردم نسبت به تو میافزاید» (ابن مقفع، 1375: 59).
- در سفارش به فروتنی: «در هر مجلس و مقام و نزد هر کس اگر بتوانی نفس خویش را جایی قرار دهی که پایینتر از جای مورد نظر و خواسته توست، بکن و همیشه بر این باش» (ابن مقفع، 1375: 74).
- یا مضمون زیر که در ارتباط با مسائل مربوط به قضا و قدر گفته شدهاست: «بسا هست که در بعض از امور دنیا درماندگان پیش میروند ولی هوشمندان در آن باره درماندهاند» (ابن مقفع، 1375: 84).
از ادبالصغیر: - «دنیا دگرگون و همواره در تغییر است. پس آنچه از آن تو و به سود توست، هر چقدر ناتوان باشی به تو خواهد رسید و آنچه نمیپسندی و به زیان توست، هر چند توانا باشـی نمیتوانـی آن را از خود دور کنـی» (ابن مقفع، 1375: 104). نظیر این مضمون را سعدی در بوستان چنین آوردهاست:
- درباره اهمیت سرشت و ذات در کتاب ادبالصغیر آمدهاست: «سگ نزد مردم بیمقدار است وگرچه به گردنبند و پای برنجن آراسته باشد» (ابن مقفع، 1375: 131). سعدی همین مضمون را با تغییر تصویر اینگونه بیان میکند:
درباره کیفیت و چگونگی تأثیر این متون بر اندرزهای بوستان ذکر چند نکته ضروری است: نخست اینکه بر اساس پژوهشهای محققان نه تنها سعدی زبان پهلوی را نمیدانسته بلکه «در میان شعرای فارسی زبان، غیر از فخر گرگانی که در میانه قرن پنجم هجری زندگانی میکردهاست و زردشت بهرام پژدو که در 647 یزدجردی ماه آبان روز آذر کتاب زردشتنامه را به نظم آورده، شاعری دیگر سراغ نداریم که بتوان احتمال داد بر اینکه زبان پهلوی میدانسته» (بهار، 1379: 141). این بدان معناست که تأثیرپذیری سعدی از اندرزهای پهلوی، غیرمستقیم و به واسطه منابع دیگر صورت گرفتهاست؛ نکته دیگر اینکه پارهای از «نوشتههای فارسی میانه دست کم به صورت قطعاتی پراکنده از دستبرد حوادث مصون ماند ولی بخش به مراتب بزرگتری از آن وارد ادبیات تازی شد و بعدها در آنجا حتی به صورت نوشتههای خاص درآمد که به آن ادب میگفتند؛ این نوشتهها در هر وضع و مورد مراجع و مشاور بود و دستورات مندرج در آن رهنمون موفقیت؛ این بخش در کسوت فارسی دری دوباره به ایران بازگشت؛ پندنامهها که معروفترین آنها پندنامه سعدی یا عطار است... قابوس نامه... تا گلستان که در اوج پایه هنری قرار دارد و جز آنها» (ریپکا، 1385: 192-191). علاوه بر این بخشی از «اندرزنامههای پهلوی در طول سه یا چهار قرن اول هجری به زبان عربی ترجمه شد؛ بخشهایی از این اندرزنامهها در کتابهای معروف عربی، بویژه در کتاب جاویدان خرد مسکویه، غُرر ثعالبی و کتاب التاج فی اخلاق ملوک محمد بن حارث ثعالبی نقل شدهاست» (مشرف، 1389: 17). همین کتابها و امثال آنها میان اندرزنامههای پهلوی و آثار ایرانی دوره اسلامی نظیر شاهنامه فردوسی، قابوسنامه، بوستان و گلستان و... ارتباط برقرار میکنند. در زیر به ذکر یک نمونه از این موارد اشاره شدهاست: - نرمش و خشونت:
در ابیات بالا سعدی امنیت و آرامش هر کشوری را در گرو دو عنصر خشونت و نرمش میداند. این بینش در ایران باستان معروف و شناخته بودهاست زیرا از انوشروان نقل شدهاست: «انِ هذا الأمر لا یَصلَحُ لَهُ الا لینٍ فی غَیرِ ضعفِ و شده فی غَیرِ عُنفٍ» (سبزیانپور، 1390: 57). 4-2- تأثیرپذیری سعدی از شاعران و نویسندگان پیش از خود بدون شک سعدی در آثار و دیوانهای نویسندگان و شاعران پیش از خود تتبّع زیادی داشتهاست. نظامی عروضی در این زمینه میگوید: «شاعر بدین درجه نرسد الّا که در عنفوان جوانی بیست هزار بیت از اشعار متقدمان یاد گیرد و ده هزار کلمه از آثار متقدمان پیش چشم کند و پیوسته دواوین استادان همیخواند و یاد همیگیرد» (نظامیعروضی، 1387: 47)؛ سعدی در این نوع ممارستها بیشک از آنها تأثیر پذیرفته، اقتباسهایی نیز کردهاست؛ در ادامه تأثیرپذیری سعدی از آثار برخی شاعران و نویسندگان پیش از وی با ذکر نمونههایی نشان داده خواهد شد: الف) ابوشکور بلخی (معاصر رودکی) از نخستین شاعران ادبیات فارسی است که در اشعارش برای ادبیات تعلیمی و پند و اندرز جایگاه ویژهای قائل شد و با نظم مثنوی آفریننامه یکی از نخستین گامها را در پیدایش مثنویهای تعلیمی در ادبیات فارسی برداشت و از پیشگامان راهی شد که بعدها شاعران زبردستی نظیر سعدی و نظامی دنبال کردند. متأسفانه از اشعار وی چیز زیادی به دست ما نرسیدهاست اما در میان همین ابیات کم و پراکنده نیز میتوان شاهد تأثیر آنها بر اشعار سعدی بود:
که با ابیات زیر از بوستان مطابقت دارد:
- و این مضمون:
که سعدی آن را با تغییر تصویر، چنین بیان میکند:
- در سفارش به خاموشیگزیدن:
که با این بیت از بوستان مطابقت دارد:
و البته بعضی ابیات دیگر بوستان که در فضیلت خاموشی، راز خود را فاش نکردن و... بیان شدهاست؛ نظیر این بیت:
- انعطاف در برابر غالبان:
سعدی همین مضمون را با اندکی تغییر این گونه بیان میکند:
- و یا این مضمون:
که با این بیت از بوستان مطابقت دارد:
ب) سعدی در آثارش توجه ویژهای به فردوسی و شاهنامه وی داشتهاست. به نظر میرسد وی بارها شـاهنامـهرا خوانده، مطالب آن را به خاطر سپردهاست و در آثارش بویژه در گلستان و بوستان ماجراهایی از داستانها و شخصیتهای شاهنامه نقل کردهاست؛ نظیر این دو بیت:
وی در آغاز باب پنجم در اثر شنیدن سخنان شخصی حسود، عنان تمالک و خویشتنداری خود را از دست میدهد و به جنگ با فردوسی میرود:
علاوه بر اینها، سعدی به اندرزهای شاهنامه نیز نظر خاصی داشته، از آنها اقتباسهای قابلملاحظهای کردهاست. در ادامه با ذکر نمونههایی این موضوع به خوبی نشان داده شدهاست: - در پادشاهی، بندگی حق را کردن:
سعدی همین مضمون را با اندکی تفصیل این گونه بیان میکند:
- مرگ برای همه است:
که با این ابیات از بوستان منطبق است:
- در نگاه اول گناهکار را نکشتن:
که با ابیات زیر از بوستان تطبیق دارد:
- فرار به موقع را بر قرار ترجیح دادن:
مقایسه شود با این بیت بوستان:
- در سفارش به مجازات عاملان ظالم:
که سعدی همین اندرز را اینگونه بیان میکند:
ج) ناصرخسرو قبادیانی از دیگر شاعرانی است که در ادامه سعی شدهاست با ذکر نمونههایی، تأثیرگذاری وی بر پارهای اندرزهای بوستان نشان داده شود:
که با ابیات زیر از بوستان مطابقت دارند:
و این مضمون:
که با این بیت از بوستان منطبق است:
- مضمون «چاهکن را عاقبت چاه است»:
که مطابقت کاملی دارد با این بیت از بوستان:
ناصرخسرو مضمون فوق را به گونهای دیگر نیز بیان میکند:
د) همانندیهای فراوانـی میان مضامین شعری نظامی و سعدی و بویژه ابیـات اندرزی آنها وجود دارد که نشان از غور بسیار سعدی در خمسه نظامی دارد. مانند: - نکوهش عیبجویی کردن:
- دشمن را کوچک نشمردن:
- یا این مضمون:
که سعدی آن را با اندکی تغییر این گونه بیان میکند:
و این مضمون:
هـ) عطار نیشابوری از دیگـر شـاعرانی اسـت که به نظر میرسد سعـدی در اشعـارش به آثار وی نظـر داشتهاست؛ از آنجا که عطار یکی از بزرگترین شاعران عارف ادب فارسی به شمار میرود، موارد اشتراک دو شاعر نیز بیشتر در حوزه عرفان و آموزههای عرفانی است:
که سعدی آن را با تغییر تصویر این گونه بیان میکند:
- در سفارش به گوشهگیری از خلق:
و سخن سعدی در این باره:
- و یا این مضون عرفانی:
که با ابیات زیر از بوستان انطباق دارد:
- خطرِ دشمن نفس:
نظیر این مضمون را سعدی این گونه بیان میکند:
علاوه بر تأثرات سعدی از شعر شاعران پیشین، دنباله این اثرپذیریها را میتوان در میان برخی متون نثر گذشته نیز جستوجو کرد. متونی نظیر قابوسنامه، کلیلهودمنه و... . و) قابوسنامه از آثاری است که میتوان اطمینان داشت سعدی آن را مطالعه کردهاست و در آثارش و بویژه بوستان، از مطالب مندرج در آن استفادههایی نیز کردهاست؛ در ذیل به برخی مشابهتهای اندرزی این دو اثر اشاره شدهاست: - «در وقت پیری جوانی نزیبد» (عنصرالمعالی، 1390: 59).
- در مفلسی از عاشقی پرهیز کردن: «از عاشقی بپرهیز که عاشقی بلاست خاصه به هنگام مفلسی» (عنصرالمعالی، 1390: 80).
- فریب دشمن را نخوردن: «به کردار نیک و گفتار خوش دل در دشمن مبند و اگر از دشمن شکر یابی آن را بیگمان شرنگی شمر» (عنصرالمعالی، 1390: 144). که با این بیت بوستان تناسب دارد:
«هرکه به یک نَفَس از پس دشمن میرد، آن مرگ را به غنیمت باید داشت اما چون دانیم که بخواهیم مرد شادمانه نباید بود» (عنصرالمعالی، 1390: 148). نظیر این اندرز را سعدی در حکایتی از بوستان آوردهاست که خلاصه آن در این دو بیت دیده میشود:
- در سفارش به اینکه به افراد مفلس و تهیدست نباید کار سپرد: «مفلس و بینوا را عمل مفرمای» (عنصرالمعالی، 1390: 220). که سعدی آن را با اندکی تغییر اینگونه بیان میکند:
- در منع تعقیب هزیمتیافتگان: «چون ظفر یافتی از پس هزیمتی بسیار مرو که در رجعت بسیار خطاها افتد و نتوان دانستن که حال چون باشد» (عنصرالمعالی، 1390: 225).
- در سفارش به اینکه باید لشکر را آسوده و مرفه داشت: - «لشکر خویش را همیشه دل خوش دار. اگر خواهی که جان از تو دریغ ندارند، تو نان از ایشان دریغ مدار» (عنصرالمعالی، 1390: 226-225).
ز) «منشأ دیگر تأثیر ادبیات اندرزی بر سعدی، کلیلک یا کلیلهودمنه، رهآورد برزویه پزشک خسرو کواتان از سفر وی به هند است» (هخامنشی، 1355: 14). در زیر به چند نمونه از موارد اقتباس سعدی از این کتاب اشاره شدهاست: - در سفارش به مجازات گناهکاران: «هر که نابکاری را زنده گذارد، در فجور با او شریک گردد» (نصرالله منشی، 1386: 144). که به این ابیات از بوستان شبیه است:
- شرط دوستی: «علامت مودت یاران آن است که با دوستانِ مردم، دوست و با دشمنان، دشمن باشد» (نصرالله منشی، 1386: 167). که سعدی آن را اینگونه بیان میکند:
- یا تعبیرِ کعبتین دشمن را به لطف بازمالیدن: «ملوک را یکی از رایهای صائب و تدبیرهای مصیب آن است که کعبتین دشمن به لطف بازمالند و مال را سپر مُلک و ولایت و رعیت گردانند» (نصرالله منشی، 1386: 194).
«عاقل ظفر شمرد دشمنان را از یکدیگر جدا کردن و به نوعی میان ایشان دوگروهی افکندن که اختلاف کلمه خصمان موجب فراغ دل و نظام کار باشد» (نصرالله منشی، 1386: 215-214). که تداعیکننده این ابیات بوستان است:
- «از مضمون ضمیر مصیبتزده آن کس تنسم تواند کرد که بارها به سوز آن مبتلا بوده باشد و هم از آن نوع شربتهای تلخ تجرع کرده باشد» (نصرالله منشی، 1386: 298).
ح) یکی دیگر از منابعی که به نظر میرسد در مطالب اندرزی بوستان مؤثر بودهاست، نوشتههای امام محمد غزالی (450-505 هجری قمری) است. «در آثار سعدی تأثیر امام محمد غزالی بیش از آن است که به چشم میآید و بررسی خاستگاه عقاید و افکار سعدی بدون بررسی آثار غزالی تمام نیست» (موحد، 1388: 53). -در فضیلت قناعت: «محمد واسع (ره) نان خشک اندر آب همیزدی و همیخوردی و میگفتی هر که بدین قناعت کند از همه خلق بینیاز بود» (غزالی، 1384: 2/161). «اگر طمع بِبُرد و به اندک قناعت کند، خویشتن را هیچ نظیر نبیند» (غزالی، 1384: 2/165). که با این ابیات بوستان تناسب دارد:
«و دیگر حکمت آنکه دو گوهرِ عزیزند که با ایشان همه چیز به دست آید و همه کس در ایشان رغبت کند که هر که زر دارد همه چیزی دارد... . خدای تعالی زر و سیم بیافرید و عزیز کرد» (غزالی، 1384: 2/368).
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که نظیر بابهای توبه، شکر و رضای کیمیای سعادت، در بوستان سعدی نیز آمدهاست. دیگـر اینکـه سعدی و غزالی، هر دو بخشـی از عمـر خـود را در محیـط نظامیـه بغداد بـه سـر بردهاند و اینها خود میتوانند دلایل محکمی بر تأثیرپذیری سعدی از آثار غزالی باشد.
نتیجه بی شک هر شاعر و نویسنده بزرگی در آثارش تحت تأثیر برخی منابع پیش از خود در آن زمینه قرار داشتهاست و مستقیم یا غیرمستقیم از آنها استفاده کردهاست؛ این امر بویژه در حوزه آثار تعلیمی و پند و اندرزگویی نمود بیشتری دارد زیرا در این حوزه معنیآفرینی به حداقل میرسد و بیشتر معانی و مضامین همانهایی است که قبلاً گفته شدهاست. شاعران و نویسندگانی که به این حوزه روی میآورند، میکوشند معانی را به گونهای جدید و هنریتر بیان کنند و لباس برازندهتری به آنها بپوشانند. سعدی نیز در بوستان از این امر مستثنی نبوده، در بیان پند و اندرزهای خود به میزان زیادی تحت تأثیر برخی منابع و آثار تعلیمی پیش از خود از جمله منابع پهلوی و متونی نظیر اندرزهای آذرباد مارسپندان، یادگار بزرگمهر، ادبالصغیر و ادبالکبیر و... قرار داشتهاست؛ محتمل مینماید که سعدی به شکل غیرمستقیم و از طریق منابع عربی سدههای نخستین هجری نظیر غرر ثعالبی، عیونالاخبار ابن قتیبه و... که خود نیز در بیشتر موارد تحت تأثیر و منعکسکننده اندرزهای پهلوی هستند، با این منابع آشنا شده باشد؛ مورد دیگر، تأثیرپذیری سعدی از آثار شاعران و نویسندگان پیش از خود همچون فردوسی، نظامی، عنصرالمعالی کیکاووس و... است و در حقیقت بیشترین تأثیرپذیری در اندرزهای بوستان مربوط به این دسته از منابع است؛ در این میان، تأثیرپذیری سعدی از دو کتاب قابوسنامه و کلیلهودمنه و نیز اندرزهای موجود در شاهنامه فردوسی چشمگیر و قابلتوجه است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- آسانا، جاماسب .(1391). متنهای پهلوی. به کوشش سعید عریان. تهران: علمی. 2- ابنمسکویه رازی .(1350). جـاویـدان خـرد. تـرجـمه سـید محـمدکاظـم امام. تهـران: چاپ بوزرجمهـری. 3- ابنمقـفع، عبدالله. (1375). ادبالکبـیـر و ادبالصغیر. ترجمه محمد وحـید گلـپایگانی. تهران: بلـخ. 4- بزرگمهر بختگان. (1349). اندرزنامـه بزرگمهـر. ترجمه فرهاد آبادانی. انـجـمـن فـرهنـگ ایـران بـاسـتان، 8(2): 107-83. 5- بهار، محمدتقی. (1379). خط و زبان پهلوی در عصر فردوسی. فردوسینامه. به کوشش محمد گلبن. (ص. ص. 171-119). تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. 6- تفضلـی، احمـد. (1389). تـاریـخ ادبـیـات ایـران پیـش از اسـلام. بـه کـوشش ژاله آموزگـار. تهـران: سخـن. 7- دشتی، علی. (1381). در قلمرو سعدی. تهران: امیرکبیر. 8- ریپکا، یان و همکاران. (1385). تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه. ترجمه عیسی شهابی. تهران: علمی و فرهنگی. 9- زرینکوب، عبدالحسین. (1386). حـدیـث خوش سعدی: دربـاره زندگی و اندیشه سعدی. تهران: سخن. 10- سبزیانپور، وحید. (1390). بازتاب حکمت ایرانی در آثار سعدی. بوستان ادب دانشگاه شیراز، 3 (3): 76-49. 11- سبزیانپور، وحید. (1390). تأثیر دیدگاههای تربیتی ایرانیان باستان در ادب فارسی با تکیه بر باب هفتم بوستان سعدی. پژوهشنامه ادبیات تعلیمی، دوره 3، ش 11: 76- 59. 12- سعدی، مصلحالدین .(1381). بوستـان. تصحیـح غلامحسیـن یوسفـی. تهـران: خـوارزمـی. 13- عطـار، فـریدالدین محمد. (1381). دیـوان. تهران: نگاه. 14- عفیفی، رحیم. (1383). اساطیر و فرهنگ ایرانی در نوشتههای پهلوی. تهران: توس. 15-عنصرالمعالی، کیکاووس بن اسکندر. (1390). قابوسنامه. تصحیح غلامحسین یوسفی. تهران: علمی و فرهنگی. 16- غزالی، ابوحامد محمد. (1384). کیمیای سعادت (جلد دوم). به کوشش حسین خدیو جم. تهران: علمی و فرهنگی. 17- فردوسی، ابوالقاسم. (1386). شاهنامه. تصحیح جلال خالقیمطلق. تهران: دایرهالمعارف بزرگ اسلامی. 18- فوشه کور، شارل هانری .(1377). اخلاقیات. ترجمه محمد علی امیر معزی و عبدالمحمد روحبخشان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. 19- گذشتی، محمدعلی؛ اردستانی رستمی، حمیدرضا. (1389). دو خورشید در یک آسمان، سنجش اندرزهای فردوسی در شاهنامه و سعدی در بوستان. مطالعات نقد ادبی، دوره 5، ش 20: 29- 1. 20- لازار، ژیلبر .(1342). اشعار پراکنده قدیمترین شعرای فارسی زبان (جلد دوم). تهران: انجمن ایرانشناسی فرانسه و تهران. 21- مارسپندان، آذرباد. (1338). اندرز آذرباد مارسپندان. ترجمه یحیی ماهیار نوابی. دانشکده ادبیات و علوم انسـانی دانشگاه تبریز، دوره 11، ش 52: 528-501. 22- مارسپندان، آذرباد. (1340). واژهای چند از آذربد مارسپندان. ترجمه یحیی ماهیار نوابی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، دوره 13، ش 57: 30-11. 23- محمدی ملایری، محمد. (1384). فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی. تهران: توس. 24- محمدیملایری، محمد .(1388). ادب و اخلاق در ایران پیش از اسلام. تهران: توس. 25- مزداپور، کتایون. (1386). اندرزنامههای ایرانی. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. 26- مشرف، مریم. (1389). جستارهایی در ادبیات تعلیمی ایران. تهران: دانشگاه شهید بهشتی. 27- موحد، ضیاء. (1388). سعدی. تهران: طرح نو. 28- نـاصـرخسـرو، ابومعین. (1353). دیـوان (جلد اول). تـصحـیح مجتبی مینوی و مهـدی محـقـق. تهـران: دانشگاه تهران. 29- نصرالله منشی. (1386). کلیله و دمنه. تصحیح مجتبی مینوی. تهران: امیرکبیر. 30- نظامی، الیاسبنیوسف. (1315). هفت پیکر. تصحیح حسن وحید دستگردی، تهران: مطبعه ارمغان. 31- نظامی، الیاسبنیوسف. (1389). خمسه. به کوشش سعید حمیدیان. تهران: قطره. 32- نظامیعروضی، احمدبنعمر. (1387). چهار مقاله. تصحیح محمد قزوینی. تصحیح مجدد محمد معین. تهران: جامی. 33- هخامنشی، کیخسرو. (1353). حکمت سعدی. تهران: امیرکبیر. 34- S.Shaked. Z.Safa. (2011). ANDARZ, Encyclopaedia Iranica, Online Edition, Vol. II, Fasc. 1: 11-22. available at http://www.iranicaonline.org/articles/andarz-precept-instruction-advice. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,870 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 714 |