
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,685 |
تعداد مقالات | 13,848 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,837,014 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,980,129 |
تأثیر فعالیتهای اکتشاف و بهرهبرداری بازار بر عملکرد بازار شرکت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تحقیقات بازاریابی نوین | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 6، شماره 4 - شماره پیاپی 23، اسفند 1395، صفحه 107-124 اصل مقاله (612.32 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nmrj.2017.21271 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مصطفی ابراهیم پور ازبری1؛ سید محمد نوع پسند اصیل1؛ امید کاظمی* 2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار وعضو هیئت علمی گروه مدیریت دانشگاه گیلان، رشت، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناسی ارشد، MBA، دانشگاه گیلان، رشت، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صنایع مختلف در عصر رقابتی امروز، به این مهم دستیافتهاند که برای ماندگاری در بازار، بهبود مستمر در عملکرد سازمانی امری ضروری است. امروزه، سازمانها به دنبال افزایش سودآوری و بهحداکثر رساندن عملکرد بلندمدت خود هستند. در این میان، درک اثرات اقتضایی فعالیتهای بازار بر عملکرد سازمان اهمیت زیادی دارد. برایناساس، پژوهش حاضر تأثیر فعالیتهای اکتشاف و بهرهبرداری بازار بر عملکرد بازار شرکت باتوجه به نقش تعدیلگری مشارکت با تأمینکننده را بررسی خواهد کرد. روش پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی، از حیث نحوة گردآوری و اجرا، توصیفی- علّی و روش جمعآوری اطلاعات از نوع پرسشنامه میباشد. جامعة آماری پژوهش مدیران 51 شرکت فعال از شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط استان مازندران است. برای تجزیهوتحلیل توصیفی پژوهش از نرمافزار SPSS و برای آزمون فرضیهها از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار Smart PLS2 استفاده شدهاست. نتایج نشان میدهد که فعالیتهای بازاریابی، اکتشاف و بهرهبرداری، بر عملکرد بازار با تعدیلگری مشارکت با تأمینکننده مؤثر است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فعالیتهای بهرهبرداری بازار؛ فعالیتهای اکتشاف بازار؛ عملکرد بازار؛ مشارکت با تأمینکننده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در سالهای اخیر سیر شتابان و مستمر رویدادها، بهتدریج مرزها، ساختار و پویایی فضای کسبوکارها را دگرگون ساخته و به شکل فزایندهای تمامی مؤسسهها را با چالشهای جدید و غیرمنتظره مواجه کرده است (اعرابی و حقیقی،1383). هنگامی که بازارها رقابتی میشوند، سازمانها به دنبال فرصتهای کسبوکار جدید و ارتقاء میزان رقابتپذیری خود هستند. اغلب سازمانها بر بهبود چابکی خود تمرکز میکنند، مانند سرعت پاسخگویی به مشتری، بهبود خدمات، ارتقاء کیفیت محصولات و بهبود اثربخشی تولید (تاشمن و اریلی،1996). در شرکتهای ارزشآفرین قرن 21، ارزش انعطافپذیری بیشتر درک شده است و آنها در جستجوی راههایی هستند که بتوانند سریعاٌ تغییر مسیر دهند (مرادی و همکاران، 1393). مأموریت اصلی و محوری سازمانهای پژوهش و فناوری، هدایت علم و فناوری در خدمت نوآوری، بهبود کیفیت زندگی و ایجاد رقابتپذیری صنایع است. آنها باید با طراحی آینده، چالشها و مشکلات پیش رو برای صنایع را شناسایی کنند و قبل از بروز آنها، نسبت به انتخاب راه حل فناوری مناسب و تصمیمگیریهای خلاق و آگاهانه اقدام کنند (بندریان،1389؛ بندریان، 1393). عملکرد برتر در عرصة رقابت مستلزم ترکیب اثربخش تمام عناصر داخلی سازمان است. محققان جنبههای مختلف سنجش عملکرد را شامل سودآوری، سهم بازار، رضایت مشتری و سازگاری میدانند. پژوهشهای گوناگون نشان میدهند شرکتهایی که قادر به تشخیص سهم بازار و رشد فروش هستند و وضعیت بازار خود را بدون کاهش سودآوری بهبود م بخشند، میتوانند به عملکرد بالاتری دست یابند. از دیدگاه هو و لیو (2014)، عملکرد بازار هر شرکتی تحت تأثیر فعالیتهای اکتشاف [1]بازار و فعالیتهای بهرهبرداری[2] بازار است. همچنین مهمترین عنصر یادگیری سازمانی، موضوع اکتشاف و بهرهبرداری است که مارچ[3] (1999) آن را مطرح کرده است. از نظر مارچ، اکتشاف و بررسی دانش جدید، فرصتهایی برای توسعة توانمندیهای جدید ایجاد میکند، اما در مقابل گسترة اصلاح و پالایش توانمندیهای موجود و حداکثر استفاده از ظرفیت و توانایی آنها را محدود میسازد )بندریان، 1393). از جهت دیگر، بهرهبرداری بیش از حد از توانمندیهای موجود میتواند باعث ایجاد وضعیت صُلب (جزمیت( اساسی و ایجاد محدودیت در برابر کشف گزینههای جدید با پتانسیل بهتر شود. بنابراین، مارچ گفتهاست سازمانها باید به صورت متوازن در رابطه با اکتشاف و بهرهبرداری اقدام کنند (Hung et al,2015). برایناساس، سازمانهای دانشبنیان موفق، در یک محیط پویا با امکانات تحت اختیار (بهرهبرداری) و کشف فرصتهای جدید (اکتشاف) دوسوتوان میشوند (مرادی و همکاران،1393). هدف شرکتهای بهرهبردار رسیدن به کارایی بهتر است و هدف شرکتهای اکتشافگرا ایجاد انعطا پذیری در سازمان با رویکرد باز به یادگیری است (مرادی و همکاران،1393). همچنین هو و لیو[4](2014) معتقدند که مشارکت با تأمینکننده نقش تعدیلگر در تأثیر فعالیتهای اکتشاف بازار و فعالیتهای بهرهبرداری بازار با عملکرد بازار دارد. همکاری با تأمینکننده اغلب شامل ارتباط با داراییهای ویژه، تعامل ویژه و ترکیبی از قابلیتها است. این مسئله م تواند الگویی از تقسیم دانش را نیز دربرداشته باشد. شواهد تجربی نشان میدهد که همکاری با تأمینکننده مزایای زیادی مانند توسعة محصول جدید، اثربخشی عملیاتی و ایجاد دانش دارد. شرکتهایی که با تأمینکننده مشارکت دارند، به دنبال افزایش رقابت در منابع و دانش هستند(Ho and Lu,2014). درمجموع، شرکتها در بازار امروز به دنبال رقابت برای ادامةحیات و یا سود بیشتر هستند. بیشتر فعالیتهای مدیریتی م تواند موجب تأخیر یا پیشیگرفتن از رقبا بشود. بنابراین برای شرکتها مهم است که بدانند فعالیتهایی که انجام میدهند د نهایت موجب کسب مزیت رقابتی میشود یا خیر. شرکتهای کوچک و متوسط برای پایداری اقتصادی، نقشی کلیدی را در موتور رشد اقتصادی آینده ایفا میکنند و اعتقاد بر این است که این شرکتها نقشی کلیدی در جهانیسازی و سهم بسیاری در اقتصاد، در حالت بحران خواهند داشت (Bititci et al., 2012). لذا باتوجه به اهمیت این شرکتها در اقتصاد کشور و جامعة آمای تحت بررسی، و همچنین افزایش رقابت شرکتهای رقیب برای دستیابی به شاخصهای عملکرد بازار مانند، حجم فروش بیشتر، افزایش رضایت و وفاداری مشتری، حساسیت قیمت پایینتر و رشد در سهم بازار شرکت، همواره محققان به دنبال عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد بازار بودهاند. بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر فعالیتهای اکتشاف بازار و بهرهبرداری بازار بر عملکرد بازار شرکتها میباشد. بنابراین مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که آیا فعالیتهای اکتشاف بازار و فعالیتهای بهرهبرداری بازار بر عملکرد بازار تأثیر دارند و آیا مشارکت با تأمینکننده میتواند تأثیر فعالیتهای اکتشاف بازار و فعالیتهای بهرهبرداری بازار را تعدیل کند؟
مبانی نظری پژوهش دوسوتوانی[5] سازمانی در ادبیات یادگیری سازمانی، دوسوتوانی بر مبنای مشاهداتی است که شرکتها به تمرکز بر تواناییهای بهرهبرداری و یا اکتشاف تمایل دارند. درحالیکه هدف شرکتهای بهرهبردارگرا، رسیدن به کارایی بهتر برای مثال از طریق تمرکز بر روی تولید و عاد سازی است، هدف شرکتهای اکتشافگرا ایجاد انعطافپذیری در سازمان با یک رویکرد باز به یادگیری است(Ho and Lu,2014). دانکن[6](1976) در تعریف دوسوتوانی بر نیاز سازمانها برای توسعة اولویتهای ساختاری دوگانه برای مدیریت نوآوری تمرکز دارد. مارچ[7] (1991) معتقد است که بهرهبرداری و اکتشاف دو فعالیت یادگیری متفاوتند و سازمان توجه و منابع خود را بین این دو تقسیم میکند. سازمان باید همزمان با اکتشاف و بهره برداری هم تراز باشد (منطقی و همکاران،1394؛ ممبینی و همکاران،1394). تاشمن و اریلی[8] (1996)، دوسوتوانی سازمانی را توانایی همزمان پیگیری نوآوری افزایشی و ناپیوسته برای ساختارها، فرایندها و فرهنگها در گروه متناقض چندگانه در شرکت مشابه که برای بقای یک دسته از شرکتها نیاز میباشد، تعریف کردهاند. گیبسون و بیرکینشاو[9] (2004)، دوسوتوانی را توانایی سازمانی در همسویی و کارایی در پاسخ به تقاضای بازار و همزمان سازگاری با تغییرات در محیط تعریف میکنند (ممبینی و همکاران، 1394). سازمان دوسوتوان به سازمانی گفته میشود که همزمان با توانایی تمرکز بر مسئولیتهای کنونی، بهخوبی فرصتهای آینده را کلیدی برای بقای شرکت دارا باشد )فارسی و همکاران، 1391). محققان دوسوتوان استدلال کردهاند که تعهد در فرایندهای بهرهبرداری و اکتشاف برای بقا و موفقیت بلندمدت سازمان ها ضروری است (Junni et al,2013). تاشمن و اریلی(1996)، معتقدند که برای حفظ نگرش دوسوتوانی، دیدگاه قابلیتهای پویا[10]اهمیت زیادی دارد (مرادی و همکاران،1393). دیدگاه قابلیتهای پویا به دنبال تشریح موفقیت برخی شرکتها در دستیابی به مزیت رقابتی در محیط متغیر میباشد. قابلیتهای پویا تکاملی هستند و با یادگیری سازمانی توسعة مییابند (نقیزاده و همکاران، 1392). قابلیتهای پویا به صورت توانایی شرکت برای یکپارچهکردن، ساختن و پیکربندی مجدد قابلیتهای داخلی و خارجی برای دستیابی به تغییرات سریع محیطی تعریف شد است (مرادی و همکاران،1393).
فعالیتهای اکتشاف و بهرهبرداری بازار دانش، منبع مزیت رقابتی دارای اهمیت راهبردی در کسبوکار است و آن چیزی که در انجام آن سازمانها نسبت به بازارها بهتر عمل میکنند خلق و انتقال دانش در درون سازمان است. باتوجه به اینکه خلق دانش جدید به توانمندیهای موجود و اصول سازمانی وابسته است، پس دانش سازمان براساس شیوة وابستگی مسیر از راه بازتکرار و بازترکیب دانش موجود تکامل مییابد. (Kogut&Zander,1992). در یک محیط رقابتی[11]، عملکرد برتر فقط با نوآوری مستمر میتواند پایدار بماند. نوآوری مستمر در کسبوکار نیازمند یادگیری مستمر است. موضوع اکتشاف و بهرهبرداری از مهمترین عناصر مربوط به یادگیری سازمانی میباشند (بندریان،1393). اکتشاف و بهرهبرداری اساساً دو فعالیت سازمانی مجزاست که باید همزمان پیگیری شوند تا سازمان به مزیت رقابتی و بقای بلندمدت دست یابد (Simek et al,2009). برای سازماندهی فعالیتهای اکتشاف و بهرهبرداری در درون سازمانها، سه رویکرد کلی وجود دارد. رویکرد اول که براساس ادبیات فرصت کارآفرینی و همچنین ادبیات یادگیری سازمانی است، اقدامات در دو بخش مجزا یعنی بهرهبرداری و جستجو یا کشف شکل گرفته است که بر موضوع ایجاد یک طرح سازمانی برای ایجاد تعادل در رفتارهای مرتبط با کشف فرصتها، که نوعی رفتارهای آیندهگراست و همچنین رفتارهای مرتبط با بهرهبرداری به معنای یادگیری در مسیرهای قبلی است که صرفاً از طریق پالایش و بهبود روتینهای فعلی (مانند اعمال اصلاحات جزئی در محصولات برای تطبیق بهتر با نیاز بازار) رخ میدهد (قندی آرانی و نجمی، 1393؛ بندریان،1393). بهرهبرداری قابلیتی است که شرکت با آن، به توسعة دانش جدید در رابطه با بازارها، محصولات و تواناییهای خودی میپردازد (اکبری و همکاران،1394). رویکرد دوم را که هسی و همکاران[12](2007) مطرح کردهاند بر موضوع کشف فرصت و تبیین فرایند آن بر یک رویکرد حل مسئله تمرکزدارد. براساس این رویکرد، فعالیت سازمانهای کارآفرین نوعی اقدام کارآفرینانه برای حل یک مسئله که بر اساس نگرش سازمانی تمرکز بر آن موجب خلق ثروت میشود، تعریف میشود (بندریان،1393).اکتشاف قابلیتی است که سبب ایجاد چالش در عقاید موجود در شرکت میشود و دانش جدیدی دربارة بازارها، محصولات و فناوری ایجاد میکند(March,1991). رویکرد سوم را فاس و همکاران (2007) مطرح کردهاند که ضمن انتقاد از تفکیک فعالیتهای سازمانها به کشف فرصت و بهرهبرداری از فرصت و همچنین تمرکز بیش از حد تحقیقات کنونی بر موضوع کشف تمرکز کردند (بندریان،1393). این محققان گفتهاند که از طریق فعالیتهای اکتشاف و بهرهبرداری میتوان در سازمان همترازی ایجاد کرد که این کار مستلزم نوآوری و کارایی در شرکتهاست. برای این کار باید در سازمانها، در بعضی از زمانها تغییراتی ایجاد کرد. طرفداران این نظریه فعالیتهای اکتشاف و بهرهبرداری را با سطوح سلسلهمراتبی مدیریت مرتبط میدانند. آنها معتقدند اکتشاف به سطوحی عملیاتی مرتبط است که در آن مدیر راه حلهای جدیدی برای مشکلات مییابد و بهرهبرداریهای متعاقب، در سطوح مدیریت ارشد اتفاق میافتد ( مرادی و همکاران،1393).
عملکرد بازار شرکت اگرچه اهمیت عملکرد شرکتها بهطورگستردهای شناخته شد است، اما بحثهای مهمی در مورد اندازهگیری عملکرد وجوددارد. تعریف عملکرد شامل کارایی مرتبط با اندازهگیری میشود که به ارتباط درونداد و برونداد سازمان و اثربخشی همراه با اندازهگیری ربط پیدا میکند و به موضوعاتی مثل رشد کسبوکار و رضایتمندی کارکنان منتهی میشود (Alegre and Chiva,2008). همچنین، عملکرد شرکتها به دوقسمت اندازهگیری مالی و غیرمالی تقسیم میشود که بخش مالی با برگشت دارایی و غیرمالی از راه درجة کلی اثربخشی مدیران اندازهگیری میشود (Gopalakrishnan,2006).هرکدام ازاین اندازهگیری عملکرد شرکت، بازتابی از ابعاد متمایز بهرهوری سازمانی است (Alegre and Chiva,2008). از نظر راث [13]کارکرد مناسب بازارها، به قواعد حاکم بر عرصة شکلگیری مبادلات وابسته است. نحوة کارکرد و الزامات هر بازار باید بهخوبی شناخته شود تا اقدامات لازم برای اصلاح بازارهای ضعیف (بازارهای همراه با مشکلات و ناکارایی) یا طراحی و ایجاد بازارهای مفقود- بازارهایی که امکان شکلگیریشان در شرایط موجود فراهم نیست- اتخاذ شود. راث، ویژگیهای مشترکی را برای کارکرد مطلوب بازارها برشمرده است که شامل ضخامت کافی[14] در بازار، غلبه بر ازدحام [15]و ایمنبودن[16] بازار میباشد (نصیری اقدم و همکاران،1393). همچنین، هو و لیو (2014)، بر این عقیدهاند که دوسوتوانی سازمانی م تواند بر عملکرد شرکتها تأثیر بگذارد. براساس تحقیقات پیشین، دوسوتوانی برگرفته از مدیریت دانش، دانش در سازمانها و یادگیری سازمانی میباشد. سازمانهای فعلی باید بهتدریج و مدام برای بقا تغییر کنند و این تغییر باید مبتنی بر جمعآوری دادههایی مناسب از محیط خارجی و داخلی و تبدیل آنها به دانش باشد. لوپز[17] میگوید که دانش و قابلیتهای سازمانی اشکالی از داراییهای استراتژیک هستند که اهداف بلن مدت سازمان را از حیث رقابتی و اقتضائات محیطی ارتقاء میدهند و در محیطهای پویا کاربرد استراتژیک دارند. تبدیل دانش ذهنی)ضمنی (به دانش ثبتشدهةرسمی )صریح (یکی از اهداف کلیدی مدیریت دانش است که باعث کاهش خطرپذیری از دسترفتن دانش باارزش سازمان بهدلیل افت کارکنان و نیز کاهش خطر ازدستدادن حافظة سازمان بههنگام تعدیل نیروی انسانی میشود. بسیاری از سازمان=ها با تمرکز بر مدیریت دانش و سرمایهگذاری گسترده در زمینه فناوری اطلاعات بهدنبال دسترسی به مزایای حاصل از مدیریت دانش هستند (فدایی و همکاران،1390). نظام مدیریت دانش، نوعی نظام اطلاعاتی است که از فرایندهای دانش در ایجاد، جمعآوری، سازماندهی و انتشار دانش مؤثر حمایت میکند. مهمترین ویژگی نظام مدیریت دانش، کیفیت نظام است که معمولاً بر عملکرد آن و بهره برداری از منابع تأکید دارد (ثقفی و محامدپور،1388). بر مبنای مباحث بالا، فرضیههای زیر مطرح میشود: فرضیة اول: فعالیتهای اکتشاف بازار بر عملکرد بازار تأثیر دارند. فرضیة دوم: فعالیتهای بهرهبرداری بازار بر عملکرد بازار تأثیر دارند.
مشارکت با تأمین کننده تأمینکنندگان افراد و یا سازمانهایی هستند که برای شرکتها مواد اولیه را تهیه میکنند و در اختیار آنها قرارمیدهند. مشارکت با تأمینکننده به دو صورت امکانپذیر است، اول اینکه همکاری بلندمدت داشته باشند و دوم اینکه با آنها ادغام شوند و به نوعی جزئی از سازمان محسوب شوند (Ho and Lo,2014). همکاری با تأمینکننده اغلب شامل ارتباط با داراییهای ویژه، تعامل ویژه و ترکیبی از قابلیتهاست. این مسئله میتواند الگویی از تقسیم دانش را نیز در برداشته باشد. شرکتهایی که مشارکت با تأمینکننده دارند، به دنبال افزایش رقابت در منابع و دانش هستند. شواهد تجربی نشان میدهد که همکاری با تأمینکننده مزایای زیادی مانند توسعة محصول جدید، اثربخشی عملیاتی و ایجاد دانش دارد. مشارکت با تامینکننده از طریق ویژگیهایی مانند تقسیم اطلاعات، برنامهریزیهای مشترک و حل مشکل به صورت مشترک شناخته میشود. تقسیم اطلاعات در مورد محصول و فرایندهایی است که به خریدار کمک میکند تا برنامههای محصول را توسعه دهد و کالاها را در زمان مناسب تولیدکند و سطح ملزومات را کاهش دهد و درنهایت عملکرد خود را بهبود بخشد. همچنین تأمینکنندگان میتوانند برای محصولات جدید خود بازخور ارائه کنند. مشارکت با تأمینکننده باید اثربخشی اکتشاف را افزایش دهد و تطبیقپذیری شرکت با افکار جدید و دانش جدید در بیرون از سازمان را افزایش بخشد. درمقابل مشارکت با تأمینکننده نقش میانجی منفی در بهرهوری بازاریابی با عملکرد شرکت دارد. دانش بیرونی باارزش به طور معنیداری از دانش شرکت متفاوت است و هدف آنها نیز بهبود در فعالیتهای بازاریابی است(Ho and Lu,2014). باتوجه به بحث بالا، فرضیههای زیر را میتوان مطرح کرد: فرضیة سوم: مشارکت با تأمینکننده رابطة میان فعالیتهای اکتشافات بازار و عملکرد بازار را تعدیل میکند. فرضیة چهارم: مشارکت با تأمینکننده رابطة بین فعالیتهای بهر برداری بازار و عملکرد بازار را تعدیل میکند.
مروری بر پیشینة پژوهش ابراهیمپور و همکاران(1393)، تأثیر دوسوتوانی سازمانی بر عملکرد صنایع تولیدی: بررسی نقش پویاییهای محیطی را بررسی کردهاند. نتایج پژوهش آنان نشان میدهد که دوسوتوانی سازمانی بر عملکرد شرکتها تأثیر دارد ولی نقش تعدیلکنندگی پویاییهای محیطی تأیید نمیشود. مرادی و همکاران(1393)، به بررسی تبیین دوسوتوانی سازمانی، یعنی مفهومی نوین در مدیریت سازمانهای دانش بنیان پرداختهاند. محققان در این تحقیق اینگونه نتیجه گرفتهاند که فعالیت اکتشاف و بهرهبرداری میتواند بر عملکرد تجاری شرکتها مؤثر باشد و رابطة مستقیمی بین این دو عامل دوسوتوانی و عملکرد وجود دارد. اکبری(1393)، تأثیر رهبری استراتژیک بر مزیتهای رقابتی با میانجیگری دوسوتوانی نوآوری را بررسی کردهاست. نتایج این تحقیق نشان میدهد که رهبری مراودهای بر اکتشاف نوآوری مؤثر است و رهبری تحولگرا و رهبری مراودهای (مؤلفههای رهبری استراتژیک) بر بهکارگیری نوآوری تأثیرگذار است و همچنین اکتشاف و بهکارگیری نوآوری بر مزیت تمایز خدمات مؤثرند. بهکارگیری نوآوری بر مزیت قیمت و مزیت تمرکز بر مشتری مؤثر است. فارسی و همکاران(1391)، مؤلفههای دوسوتوانی مؤثر بر عملکرد تجاریسازی تحقیقات دانشگاهی را بررسی و شناسایی کردهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که فعالیت اکتشاف و بهرهبرداری میتواند بر عملکرد تجاری شرکتها مؤثر باشد و رابطة مستقیمی بین دو عامل دوسوتوانی و عملکرد وجود دارد. فو و همکاران(2016)، دوسوتوانی سازمانی را بر عملکرد حرفهای سازمان بررسی کردهاند. نتایج پژوهش آنان نشان میدهد که دوسوتوانی سازمانی تأثیر معنادار و قوی بر روی عملکرد دارند (Fu et al,2016). هو و لیو(2014)، کاربردهای عملکرد اکتشافات بازاریابی و بهرهبرداری بازاریابی و بهرهبرداری بازار: نقش میانجی مشارکت با تأمینکننده را بررسی کردهاند. آنان به این نتیجه رسیدهاند که اگر مشارکت با تأمینکننده در سطح بالاتر باشد، فعالیتهای اکتشاف و بهر برداری موجب ارتقاء سطح عملکرد میشود (Ho and Lu,2014). ژو و ایکسو(2013)، یادگیری سازمانی، دوسوتوانی و عملکرد شرکت را بررسی کردهاند. نتایج آنان نشان میدهدکه یادگیری سازمانی بر دوسوتوانی و عملکرد شرکت تأثیر دارد و دوسوتوانی سازمانی تأثیر میانجی جزئی در این رابطه دارد (Xu & Zhu, 2013).
مدل مفهومی پژوهش هر پژوهشگری برای تدوین فرضیههای پژوهش نیازمند مدل مفهومی است تا بر اساس آن متغیرهای فرضیات را بشناسد و روابط بین این متغیرها و تعاریف مفهومی و عملیاتی آنها را تبیین کند. در پژوهش حاضر، تأثیر دو بعد دوسوتوانی سازمانی (فعالیتهای اکتشاف بازار و بهرهبرداری بازار)، متغیر مستقل، بر عملکرد بازار، در جایگاه متغیر وابسته با نقش تعدیلگری مشارکت با تأمینکننده، بررسی شدهاست. مدل مفهومی پژوهش حاضر برگرفته از مطالعات هو و لیو(2014) است که در شکل (1) نشان داده شده است.
شکل (1): مدل مفهومی پژوهش(منبع: هیو و لیو،2014)
روش پژوهش
ازآنجاکه در این پژوهش تأثیر فعالیتهای اکتشاف بازار و بهرهبرداری بازار بر عملکرد بازار از طریق تعدیلگری مشارکت با تأمینکننده در شرکتهای تولید کوچک و متوسط بررسی شدهاست و نتایج این پژوهش برای بهترشدن کارکرد این شرکتها استفاده میشود، نوع پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی است. همچنین روش انجام آن توصیفی و از نوع پیمایشی و از نظر نوع دادههای جمعآوریشده کمّی و از نوع پرسشنامهای است. برای آزمون فرضیههای پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شدهاست. در این پژوهش ابزار بهکاررفته برای مدلیابی معادلات ساختاری، نرمافزار SmartPLS2 بودهاست. جامعة آماری این پژوهش شامل مدیران ارشد شرکت تولیدی در شهرک صنعتی استان مازندران است.. سه شهر سلمانشهر، تنکابن و آمل برای پژوهش انتخاب شدهاند. در این پژوهش به تمامی شرکتهای تولید در این سه شهر پرسشنامه توزیع شده است. روش نمونهگیری در این تحقیق سرشماری است. براساس آمار بهدستآمده، 51 واحد تولیدی در شهرهای سلما شهر، تنکابن و آمل وجود دارد. در هر واحد تولیدی از 3 مدیر ارشد خواسته شد تا پرسشنامهها را تکمیل کنند. بنابراین 153 پرسشنامه توزیع شد و 150پرسشنامه به طور کامل به محقق برگردانده شد. در هنگام تحلیل دادهها میانگین هر سهنفر در یک واحد تولیدی گرفته شد و دادههای 50 واحد تولیدی بررسی شدهاست، زیرا در این تحقیق هدف محقق بررسی عملکرد سازمانها بود است و نه اشخاص و افراد موجود در سازمان. پرسشنامة پژوهش برگرفته از مطالعات هو و لیو(Ho and Lu,2014) است. این پرسشنامه 23 سؤال دارد که 5 سؤال مربوط به متغیر فعالیتهای اکتشاف بازار، 6 سؤال مربوط به متغیر فعالیتهای بهرهبرداری بازار، 4 سؤال مربوط به متغیر مشارکت با تأمینکننده و 8 سؤال مربوط به متغیر عملکرد بازار شرکت میباشد. همچنین از طیف پنجگزینهای لیکرت ( 1= بسیارکم و 5= بسیارزیاد) برای مقیاس اندازهگیری استفاده شده است. برای اندازهگیری روایی ظاهری، از نظر استادان و متخصصان استفاده شده است، درنتیجه اشکالات ساختاری آن شناسایی و اصلاحات لازم برای برآورده ساختن روایی ظاهری انجام شدهاست. پایایی پرسشنامه نیز با نرمافزار spss و آلفای کرونباخ سنجش شدهاست. برای این سنجش، نخست پیشآزمون بهعملآمد و 30 پرسشنامه در جامعة آماری توزیع شد. آلفای کرونباخ برای همه متغیرها از 7/0 بیشتر است و در محدودة پذیرفتنی قراردارد.
یافتههای پژوهش توصیف متغیرهای جمعیتشناختی جدول شمارة 2، مشخصات جمعیتشناختی نمونة آماری را نشان میدهد. همانطورکه ملاحظه میشود، بیشتر پاسخدهندگان مرد بودهاند (3/71 ). از لحاظ سن بخش بیشتر پاسخدهندگان بین 35 تا 45 سال داشتهاند. از لحاظ تحصیلات، بیشترین پاسخ درصد) و دهندگان (3/77 درصد) در سطح لیسانس بودهاند. از لحاظ مدت فعالیت در شرکت، بیشترین افراد(7/70 درصد) زیر 10 سال فعالیت داشتهاند. از لحاظ ارتباط رشتة تحصیلی با فعالیت پاسخدهندگان، بیشترین افراد (7/52 درصد) پاسخ مثبت دادهاند.
جدول (2) توصیف متغیرهای جمعیتشناختی پژوهش
تجزیه و تحلیل دادهها
بررسی مدل اندازهگیری برای بررسی مدل اندازهگیری، از سه شاخص پایایی ترکیبی (CR)، آلفای کرونباخ(CA) و روایی همگرا(AVE) استفاده شدهاست. مقدار مناسب برای پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ مساوی و بزرگتر از 7/0 میباشد. باتوجه به جدول (3)، مقدار حاصل از این دو معیار برای تمامی متغیرها بالاتر از 7/0 است که نشان از پایابودن ابزار اندازهگیری دارد. همچنین، برای بررسی روایی همگرا ( شان دهندة میانگین واریانس بهاشتراک گذاشتهشده بین هر سازه با شاخصهایش است)، از میانگین واریانس استخراجشده فورنل و لارکر (AVE) استفاده شدهاست. مقدار بحرانی برای سطح قبولی(AVE) مقدار مساوی و بالاتر از 5/0 میباشد. با توجه به جدول(3)، مناسببودن روایی همگرای مدل پژوهش تأیید شدهاست. معیار دیگر برای بررسی مدل اندازهگیری، روایی واگرا میباشد که از طریق معیار فورنل و لارکر اندازهگیری میشود. براساس این معیار، روایی واگرای پذیرفتنی یک مدل حاکی از آن است که یک سازه در مدل، نسبت به سازههای دیگر تعامل بیشتری با شاخصهایش دارد. روایی واگرا وقتی در سطح مناسب و پذیرفتنی است که میزان AVE برای هر سازه بیشتر از واریانس اشتراکی بین آن سازه و سازههای دیگر در مدل باشد.
جدول (3) روایی همگرا، روایی واگرا و ضریب آلفای کرونباخ
مطابق با جدول(4)، نتایج بهدستآمده از همبستگی ها و جذر AVE که بر روی قطر جدول قرار گرفتهاست، میتوان روایی واگرای مدل در سطح سازه را نتیجه گرفت.
جدول (4) همبستگی میان متغیرهای مکنون و مقادیر AVE
بررسی مدل ساختاری و بررسی مدل کلی
نتایج مدل ساختاری و مدل کلی پژوهش در شکل زیر نشان داده شدهاست. در بخش مدل ساختاری، از معیارهای ضریب تعیین(R2) ، ضریب قدرت پیشبینی(Q2) و آمارة t استفاده شدهاست. همچنین در این بخش، فرضیههای پژوهش بررسی شدهاست. ضریب تعیین هر سازه همان اعداد داخل دایره است. براساس بررسی چین (1988)، سه معیار 19/0، 33/0 و 67/0 به ترتیب: مقادیر ضعیف، متوسط و قوی در نظر گرفته شدهاند. مطابق با نتایج R2، متغیر درونزای مدل در این پژوهش تنها عملکرد بازار میباشد که مقدار 72/0 بهدستآمده و برازش قوی مدل را نشان میدهد. همچنین هنسلر و همکاران (2009) در مورد شدت قدرت پیشبینی مدل در مورد سازههای درونزا سه مقدار 02/0، 15/0 و 35/0 را به ترتیب: مقادیر ضعیف، متوسط و قوی تعیین کردهاند. نتایج بهدستآمده از Q2نشان میدهد که مقدار Q2 مربوط به سازة درونزای عملکرد بازار 37/0 میباشد که برازش قوی مدل ساختاری را نشان میدهد. همچنین در شکل(2)و(4)، نتایج حاصل از ضرایب مسیر بین فرضیات و مدل پژوهش در حالت تخمین استاندارد ارائه شدهاست. اعدادی که بر روی مسیر سازهها با یک دیگر نشان داده شدهاست، ضریب مسیر نامیده میشود و برای تأثیر مستقیم یک متغیر بر متغیر دیگر ارائه میشود. همچنین در شکل(3) و (5)، مدل پژوهش در حالت معناداری T-Value با ورود متغیر تعدیلگر نشان داده شدهاست. همانطورکه نشان داده شد، تمامی روابط بین متغیرهای پژوهش و فرضیات دارای آمارة t بزرگتر از 96/1 میباشند که نشان از تأیید فرضیات دارد.
شکل(2).مدل کلی پژوهش در حالت تخمین استاندارد
شکل(3) نتایج مقدار T-Value
شکل(4) مدل کلی پژوهش در حالت تخمین استاندارد
شکل(5) نتایج مقدار T-Value
همچنین بعد از بررسی برازش مدل اندازهگیری و مدل ساختاری، برازش مدل کلی از طریق معیار GOF بررسی شدهاست. سه مقدار 01/0 ، 25/0 و 36/0 به ترتیب: مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF معرفی شدهاند (Wetzels et al,2009). معیار GOF برای این پژوهش مقدار 64/0 بهدستآمد که برازش کلی مدل در حد بسیار قوی است. GOF = معادله (1) فرمول محاسبه برازش کل در روش PLS GOF = همچنین نتایج حاصل از فرضیههای پژوهش بدون ورود متغیر تعدیلگر در جدول(5)، نشان داده شدهاست. آمارة t برای تمام فرضیههای پژوهش از 96/1 بیشتر میباشد؛ درنتیجه همة فرضیههای پژوهش تأیید میشوند. به عبارت دیگر، متغیر فعالیتهای بهرهبرداری بر روی عملکرد بازار در سطح اطمینان 95/0 تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین متغیر فعالیتهای اکتشاف بر عملکرد بازار در سطح اطمینان 95% تأثیر مثبت و معنادار دارد. ضریب استانداردشده مسیر میان فعالیتهای بهرهبرداری و عملکرد بازار بیانگر این مطلب است که فعالیتهای بهرهبرداری به میزان 50 درصد از تغییرات متغیر عملکرد بازار را مستقیماً تبیین میکند. همچنین ضریب استانداردشدة مسیر میان فعالیتهای اکتشاف و عملکرد بازار نشان میدهد که فعالیتهای اکتشاف 43% از عملکرد بازار را تبیین میکند.
جدول (5) آزمون فرضیات پژوهش بدون ورود متغیر تعدیلگر
(ns = no significant, *p < .05, **p < .01, ***p < .001)
همچنین نتایج حاصل از فرضیههای پژوهش با ورود متغیر تعدیلگر مشارکت با تأمینکننده در جدول(6)، نشان داده شدهاست. نتایج ضرایب معناداری t مربوط به متغیر تعاملی (PL*SC)، 00/2 و همچنین نتایج ضرایب معناداری t مربوط به متغیر تعاملی(PR*SC)، 51/2 محاسبه شدهاست که به دلیل بیشتربودن از 96/1، نشان میدهد که در سطح اطمینان 95/0 درصد میتوان تأیید کرد که مشارکت با تأمینکننده، فعالیتهای بهرهبرداری و فعالیتهای اکتشاف بر عملکرد بازار شرکت را تعدیل میکند. فعالیتهای بهرهبرداری بر عملکرد بازار با ورود متغیر تعدیلگر، اثری به اندازه 82/0 دارد. این در حالی است که اثر تعاملی (PL*SC) که شدت تأثیر متغیر تعدیلگر را نشان میدهد، مقدار 96/0- بهدستآمده است. همچنین فعالیتهای اکتشاف بر عملکرد بازار با ورود متغیر تعدیلگر، اثری به اندازة 64% دارد و اثر تعاملی (PR*SC) مقدار 79/0- به دستآمده است.
جدول (6) آزمون فرضیات پژوهش با ورود متغیر تعدیلگر
(ns = no significant, *p < .05, **p < .01, ***p < .001)
نتیجهگیری و پیشنهادها
پژوهش حاضر، تأثیر فعالیتهای بهرهبرداری بازاریابی و اکتشاف بازاریابی بر عملکرد بازار شرکتها را بررسی کرده است که در این میان مشارکت با تأمینکننده، متغیر تعدیلگر در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از فرضیة اول نشان میدهد که فعالیتهای بهرهبرداری بازار بر عملکرد بازار مؤثر است. به عبارت دیگر، اگر شرکتها محصول خود را مدیریت کنند، خدمات را بر اساس اولویتهای مشتری ارائه کنند و بازارهای هدف خود را برای فروش دقیق مشخص کنند، عملکرد بازار افزایش مییابد. همچنین نتایج حاصل از فرضیة دوم، نشان میدهد که اکتشاف بازار تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد بازار دارد. مدیریت محصول در شرکتها، بالابودن میزان ارائه خدمات، بخشبندی بازار، و کمبودن قیمت محصولات شرکتها که از جمله فعالیتهای اکتشاف در این تحقیق است، بر عملکرد بازار تأثیر معنیدار دارد و موجب افزایش عملکرد بازار این شرکتها میشود. اگر شرکتها فعالیتهای اکتشاف را بهخوبی انجام دهند، حاشیة سود شرکتها افزایش مییابد، و شرکتها در بازار رقابتی پیشرو میشوند. مطابق با فرضیة سوم، مشارکت با تأمینکننده تأثیر فعالیتهای بهرهبرداری بازار بر عملکرد بازار شرکتها را تعدیل میکند. براساس نتایج آزمون فرضیه، نقش تعدیلگری مشارکت با تأمینکننده تأیید میشود. همچنین مقدار ضریب مسیر این فرضیه، نشان میدهد که این تأثیر از نوع معکوس میباشد. فرضیة چهارم، یعنی مشارکت با تأمینکننده تأثیر فعالیتهای بهرهبرداری بازار بر عملکرد بازار شرکتها را تعدیل میکند، نیز براساس نتایج آزمون فرضیه، تأیید میشود. همچنین مقدار ضریب مسیر این فرضیه، نشان میدهد که این تأثیر از نوع معکوس میباشد. بنابراین، با توجه به نتایج، نقش تعدیلکنندگی مشارکت با تأمینکننده در ارتباط بین فعالیتهای اکتشاف بازار و فعالیتهای بهرهبرداری بازار و عملکرد بازار شرکتها معکوس بهدستآمدهاست که دلایل اصلی آن میتواند عوامل زیر باشد: - وسعت کم شرکتهای تولیدی و نبستن قراردادهای بلندمدت با تأمینکنندگان و درنتیجه وجود واسطهها و تأمین مواد و محصولات با واسطهها. - وجود رانتهای گسترده در زمینة تأمینکنندگان مواد اولیه و مشارکت با تأمینکنندگان انحصاری. - دوری تأمینکنندگان از تولیدکنندگان از نظر بُعد مسافت. - وجود شرکتهای تولیدی کوچک با کمتر از 20 تا 30 عضو که زنجیرة تأمین آنها کامل شکل نگرفته است و صرفة اقتصادی ایجاد نمیکند. براساس نتایج حاصل از تحلیل دادهها و بررسی فرضیههای پژوهش، پیشنهادهای کاربردی زیر ارائه میشوند: باتوجه به تأثیر مثبت و معنیدار فعالیتهای بهرهبرداری بازاریابی بر عملکرد بازار، به مدیران شرکتها پیشنهاد میشود که برای بهبود عملکرد بازار شرکت، به افزایش سطح فعالیتهای بهرهبرداری بازاریابی از طریق ارتقا و بهبود محصولات، پیادهسازی مدیریت کیفیت محصولات، در اولویت قراردادن ارائه خدمات مناسب به مشتری، بخشبندی بازار هدف و درنهایت قیمتگذاری شفاف محصولات، اقدام کنند. باتوجه به تأثیر مثبت و معنیدار فعالیتهای اکتشاف بازاریابی بر عملکرد بازار، به مدیران شرکتها پیشنهاد میشود که برای بهبود عملکرد بازار شرکت، سطح فعالیتهای اکتشاف بازاریابی خود را با قیمتگذاری متفاوت و رقابتی نسبت به سایر شرکتها، اجرای مدیریت کیفیت به شیوة نوین، ارائه خدمات و محصولات متفاوت با سایر شرکتها و درنهایت تفاوت در نوع بخشبندی بازار نسبت به سایر شرکتها، افزایش دهند. در پایان، باید افزود که در این پژوهش تنها شرکتهای شهرک صنعتی سه شهر در استان مازندران، در نظرگرفته شدهاند و این امر نوعی محدودیت میباشد. همچنین در این پژوهش بهعلت کمبودن تنوع صنایع و واحدهای تولیدی، صنعت خاص و یا شرکت خاصی در نظر گرفته نشد. کوچکبودن واحدهای تولیدی نیز از دیگر محدودیتهای پژوهش حاضر میباشد. باتوجه به این محدودیتها، به محققان آینده پیشنهاد میشود تا تمامی واحدهای تولیدی در تمامی شرکتهای شهرک صنعتی در سطح استان مازندران را بررسی کنند. همچنین در این تحقیق، زیرمجموعههای دوسوتوانی سازمانی بررسی شدهاست که پیشنهاد میشود متغیر دوسوتوانی به صورت متغیر پنهان در مدل وارد شود و تأثیر آن بر عملکرد بازار بررسی شود.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1-ابراهیمپور، مصطفی؛ مرادی، محمود؛ ممبینی، یعقوب.(1393). تأثیر دوسوتوانی سازمانی بر عملکرد صنایع تولیدی: نقش پویاییهای محیطی، فصلنامة علوم مدیریت ایران، سال نهم، شماره36، 75-53. 2-اکبری، محسن.(1394). بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر مزی های رقابتی با میانجیگری دوسوتوانی نوآوری، پژوهشنامة بازرگانی، شماره74 ، صص:104-81. 3-اکبری، محسن؛ ابراهیمپور ازبری، مصطفی؛ هوشمند چایجانی، میلاد.(1394).بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی و دوسوتوانی نوآوری بر عملکرد صادراتی محصولات جدید با تعدیلگری شدت نوآوری محصول در صنعت خودروسازی، نشرة علمی پژوهشی مدیریت نوآوری، سال چهارم، شماره 4، صص:106-81. 4-اعرابی، سید محمد؛ حقیقی، مهدی.(1383). الگوی هماهنگی تلاطم محیطی و استراتژی سازمانی، فصلنامة مطالعات مدیریت بهبود و تحول، شماره 41 و 42، صص:53-78. 5- بندریان، رضا.(1393). دوسوتوانی همزمان، الگوی مناسب سازماندهی فعالیتهای اکتشاف و بهر برداری در سازمانهای پژوهش و فناوری، دوفصلنامة توسعة تکنولوژی صنعتی، شماره 22 ، صص :33-21. 6-بندریان، رضا.(1389). رویکردی تحلیلی به چیستی و چرایی سازمان، رشد فناوری، سال ششم، شماره 23، صص: 54-39. 7- ثقفی، فاطمه؛ محامدپور،مریم.(1388). مدل ارزیابی متوازن عملکرد پروژه های آینده نگاری فناوری اطلاعات، فصلنامه علمی –پژوهشی سیاست علم و فناوری، سال دوم، شماره 2، صص :28-15. 8- حاف نیا، محمد رضا.(1388).مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، انتشارات سمت، چاپ شانزدهم، تهران. 9- فارسی، جهانگیر؛ زارع،هادی؛ حجازی، سید رضا.(1391). شناسایی مؤلفههای دوسوتوانی مؤثر بر عملکرد تجاریسازی تحقیقات دانشگاهی، فصلنامة پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، شماره63 ، صص:90-69. 10-فدایی، غلامرضا؛ حس زاده، محمد؛ ذراتی، ماشاالله.(1390). بررسی مفهوم نظام مدیریت دانش، تحقیقات اطلاعرسانی و کتابخانة عمومی، دورة 17 ، شماره 4، صص :5-553. 11-قندی آرانی، مهدی؛ نجمی، منوچهر.(1393). تحقق دوسوتوانی سازمانی از طریق طراحی رابطه بازاریابی و فروش، فصلنامة علوم مدیریت ایران، سال نهم، شماره35، صص:24-1. 12- مرادی، محمود؛ ابراهیمپور، مصطفی؛ ممبینی، یعقوب.(1393).تبیین دوسوتوانی سازمانی به عنوان مفهومی نوین در مدیریت سازمانهای دانش بینان، فصلنامه رشد و فناوری، سال دهم، شماره40، صص:29-18. 13-ممبینی، یعقوب؛ ابراهیمپور، مصطفی؛ مرادی، محمود.(1394). بررسی ابهامات و نوعشناسی دوسوتوانی سازمانی در سازمانهای تکنولوژیمحور، دوفصلنامه توسعه تکنولوژی صنعتی، شماره23، صص:71-59. 14-منطقی، منوچهر؛ نقی زاده، محمد؛ صفردوست، عاطیه؛ محمد روضه سرا، مریم.(1394). تحلیلی بر نقش دوسوتوانی سازمانی در ایجاد، رشد و موفقیت شرکت های زایشی، دوفصلنامه تکنولوژی صنعتی، شماره26، صص:28-17. 15-نقی زاده، محمد؛ سیدنقوی، میرعلی؛ احسانی، راضیه.(1392). تاثیر قابلیت های پویا بر توانمندی نوآوری محصول در بنگاه های بخش دارویی ایران، نشریة علمی پزوهشی مدیریت نوآوری، سال دوم، شماره 3، صص:51-27. 16- نصیری اقدم، علی؛ رضایی، محمدجواد؛ موحدی، مهدی.(1393). طراحی بازار، چارچوب تحلیلی ارث در درک عملکرد بازار، فصلنامة مجلس و راهبرد، سال21، شماره79، صص:151-123. 17-Alegre, J., & Chiva, R. (2008). Assessing the impact of organizational learning capability on product innovation performance: An empirical test.Technovation, 28(6), 315-326.
18- Bititci, U., Garengo, P., Dörfler, V., & Nudurupati, S. (2012). Performance measurement: Challenges for tomorrow. International Journal of Management Reviews, 14(3), 305-327.
19-Chin, W. W. (1998). Issues and Opinion on Structural Equation Modwling, MIS Quarterly,22(1), 7-16.
20-Duncan, R. B. (1976). The ambidextrous organization: Designing dual structures for innovation, In R. H. Kilmann, L. R. Pondy, & D. Slecin (Eds.), The management of organization, 1, 167−188, New York: North-Holland.
21-Foss, K.; Foss, N.J.; Klein, P.G.; Klein, S.K.; “The entrepreneurial organization of heterogeneous capital”, Journalof Management Studies, Vol. 44, Issue 7, P.p. 1165–1186, 2007.
22-Fornell, C., &Larcker, D. F. (1981). Evaluating structural equation models with unobservable variables and measurement error.Journal of marketing research, 39-50.
23-Fu, N., Flood, P. C., & Morris, T. (2016). Organizational ambidexterity and professional firm performance: the moderating role of organizational capital. Journal of Professions and Organization, jov010.
24-Gupta, A. K., & Govindarajan, V. (2000). Knowledge management's social dimension: Lessons from Nucor Steel. MIT Sloan Management Review,42(1), 71.
25-Gibson, C. B.& Birkinshaw, J. (2004).The antecedents, consequences, andmediating role of organizational ambidexterity, Academy ofManagement Journal, 47(2), 209−226.
26-Ho, H. D., & Lu, R. (2015). Performance implications of marketing exploitation and exploration: Moderating role of supplier collaboration. Journal of Business Research, 68(5), 1026-1034.
27-Huang, J., Baptista, J., & Newell, S. (2015). Communicational ambidexterity as a new capability to manage social media communication within organizations. The Journal of Strategic Information Systems, 24(2), 49-64.
28-Hensler, J., Ringle, C. M.,&Sinkovics, R. R., (2009). The use of partial least squares path modeling in international marketing. Advances in International Marketing, 20,277-320.
29-Hsieh, C.; Nickerson, J.A.; Zenger, T.R.; “Opportunity discovery, problem solving and a theory of the entrepreneurial firm”, Journal of Management Studies, No. 44, P.p. 1255-1277, 2007.
30-Junni, P., Sarala, R. M., Taras, V., & Tarba, S. Y.(2013). Organizational Ambidexterity and Performance: A Meta-Analysis. Academy of Management Perspectives,27(4),299-312.
31-Kogut, B.; Zander, U.; “Knowledge of the firm and the evolutionary theory of the multinational corporation”,Journal of International Business Studies, Vol. 24, No. 4, P.p. 625-645, 1992.
32-March, J. G., 1991. Exploration and exploitation in organizational learning. Organization Science, 2(1), pp.71–87.
33-Simsek, Z.; Heavey, C.; Veiga, J. F.; Souder, D.; "A typology for aligning organizational ambidexterity's conceptualizations, antecedents, and outcomes" , Journal of Management Studies, Vol. 46, Issue 5, p.p. 864-894, 2009.
34.sombasiven.M,Nadan.T,Mohamad.Z,(2009), consideration of performance measure in a supply chain environment, Journal of Enterprise Information, Vol.22, No.6, pp.660-689.
35-Tushman, M. L.& O'Reilly, C. A. (1996).Ambidextrous organizations: Managing evolutionary and revolutionary change, California Management Review, 38, 8−30.
36-Zhou, J., & Xue, Q. Z. (2013). Organizational Learning, Ambidexterity International Conference on Industrial Engineering and Engineering Management (pp. 537-546). Springer Berlin Heidelberg.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,934 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,959 |