تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,400 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,199,672 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,073,521 |
بررسی رابطۀ خوشبینی مدیریتی و هموارسازی سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدیریت دارایی و تامین مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 5، شماره 3 - شماره پیاپی 18، آبان 1396، صفحه 77-88 اصل مقاله (550.85 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/amf.2017.21186 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمود یحیی زاده فر1؛ شهاب الدین شمس2؛ مریم نادری* 3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد دانشگاه مازندران-بابلسر، دانشکده علوم اقتصاد و اداری، گروه مدیریت بازرگانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار دانشگاه مازندران-بابلسر،دانشکده علوم اقتصاد و اداری، گروه مدیریت بازرگانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران، دانشکده علوم اقتصاد و اداری، گروه مدیریت بازرگانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده مدیران، هموارسازی سود را تحت تأثیر عوامل مختلفی انجام میدهند و خصوصیات مدیران، سبک تصمیمگیری آنها را پیرامون این موضوع تحت تأثیر قرار میدهد. یکی از این خصوصیات، خوشبینی است که با بررسی این موضوع به شناخت بهتری در زمینۀ عملکرد شرکتها و نحوۀ تصمیمگیری دربارۀ خرید سهام آنها میتوان دست یافت. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی تأثیر خوشبینی مدیریتی در هموارسازی سود است. نمونۀ آماری شامل 107 شرکت از بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادر تهران برای یک دورۀ یازدهساله (1393-1383) انتخاب شده است. از معیار تغییرات سود خالص به دارایی کل برای سنجش هموارسازی سود و معیار تعداد روزهای افزایش قیمت سهام برای خوشبینی مدیریت استفاده شده است. همچنین متغیرهای تأثیرگذار در هموارسازی سود (متغیر وابسته) ازجمله مشکلات نمایندگی، عدم تقارن اطلاعاتی و حاکمیت شرکتی برای بررسی دقیقتر مسأله به کار گرفته شده است. دادهها با استفاده از نرمافزار تدبیرپرداز و رهآورد نوین و سایتهای رسمی سازمان بورس اوراق بهادار تهران و بهصورت سالانه جمعآوری شده است. از رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر دادههای ترکیبی بهعنوان الگویی برای آزمون فرضیۀ پژوهش استفاده شده است. تجزیه و تحلیل دادهها نیز با استفاده از نرمافزار ایویوز انجام شده است. نتیجۀ این مطالعه نشان میدهد مدیران خوشبین، بیش از مدیران منطقی، به هموارسازی سود توجه میکنند؛ به عبارت دیگر، صورتهای مالی شرکتهایی که مدیران خوشبین اداره میکنند، سودهای هموار بیشتری را نشان میدهد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بورس اوراق بهادار تهران؛ تورش رفتاری؛ خوشبینی مدیریتی؛ هموارسازی سود | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه
گسترش فرایند فعالیتهای اقتصادی، پیچیدگی روزافزون آنها و لزوم توجه دقیق به اطلاعات حسابداری و صورتهای مالی سبب ابداع روشهای تحلیلی و مدیریتی نوین در حسابداری شده است. یکی از این روشها، هموارسازی سود است که بهدلیل اهمیت زیاد آن در سه دهۀ گذشته، پژوهشگران کشورهای غربی به آن توجه کردهاند. هموارسازی سود بدین معنی است که سرمایهگذران، سود پایدارتری را فارغ از صعود و نزولهای تصادفی ترجیح میدهند. داشتن سود باثبات و هموارتر با درنظرگرفتن نرخ رشد سود شرکت، سبب افزایش رضایت سهامداران میشود و این موضوع، ریسک سرمایهگذاری در شرکت را کاهش و قیمت سهام را افزایش میدهد [30]. نتایج پژوهشهای اخیر نیز نشان میدهد هموارسازی سود یکی از علتهای کاهش ریسک غیرنظاممند شرکتها است [29]. مدیران که تصمیمگیرندگان اصلی شرکت هستند، به هموارسازی سود اقدام میکنند و سودهایی را گزارش میدهند که گاهی بیشتر وگاهی کمتر از سودهای اقتصادی است [23] [28]. نتایج بررسیهای اخیر، این موضوع را تأیید میکند که مدیران بهطور فعال، سودها را هموار و اصلاح میکنند. هموارسازی سود با استفاده از اقلام تعهدی اختیاری انجام میشود و مالیات بر درآمد در فعالیتهای عملیاتی، محرک اصلی برای هموارکردن سود بوده است [32]. عامل نسبت سودآوری شرکت نیز عامل مؤثری در هموارسازی سود در نظر گرفته میشود [1]. این امر در مصاحبه با یک مدیر مالی ارشد نیز تأکید شده است: «واحدهای تجاری نسبت به آنچه که ارقام سود آنها نشان میدهد، آسیبپذیرتر هستند.» [14]. در هر حال، سطح هموارسازی سود در میان شرکتها متفاوت است و مطالعات متعدد تلاش کردهاند تفاوتهای سطح هموارسازی سود در میان شرکتها را بررسی و تفسیر کنند. پژوهشهای زیادی بر ویژگیها و خصوصیات خاص هر شرکت تأکید داشتهاند که از آن جمله به پژوهش ملانظری و کریمیزند (1381) میتوان اشاره کرد. نتایج آنها نشان میدهد بین اندازۀ شرکت و هموارسازی سود، همبستگی قوی وجود دارد و این ارتباط بهصورت معکوس است. وردهانا[1] و همکاران (2014) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که سودهای تقسیمی، انگیزه و محرک مناسبی برای استفاده از هموارسازی سود است. لی و ریچای[2] (2016) اثر هموارسازی سود را در بازار بدهی بررسی کردند. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد شرکتهایی که سطح هموارسازی سود بالاتری دارند، هزینههای بدهی کمتری را ارائه میکنند و همچنین اثر هموارسازی سود در کاهش هزینۀ بدهی در شرکتهایی قویتر است که اطلاعات غیرشفاف و خطر ریسکهای بزرگتری دارند. اعتمادی و عبدلی (1394) نشان دادند در شرکتهای بدون بحران مالی، هموارسازی سود با بازده سهام و بازده غیرعادی سهام، رابطۀ منفی و معناداری دارد؛ در حالی که در شرکتهای دارای بحران مالی، هموارسازی سود با بازده سهام، رابطۀ مثبت و معناداری دارد؛ اما با بازده غیرعادی سهام، رابطۀ معناداری ندارد. طالبنیا و درویش (1393) هموارسازی سود و ماندۀ وجه نقد را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که بین ماندۀ وجه نقد و هموارسازی سود، رابطۀ معنادار و مثبت وجود دارد. این در حالی است که پژوهشهای دیگر، ویژگیها و خصوصیات تصمیمگیرندگان در شرکتها را تجزیه و تحلیل کردهاند که به مواردی همچون هیلی[3] (1985) و برگستر و فیلیپون[4] (2006) میتوان اشاره کرد که تأثیر پاداش مدیران اجرایی را در هموارسازی سود بررسی کردهاند. کلین[5] (2002) نیز بر خصوصیات اعضای هیأت مدیره برای درک این موضوع توجه موضوع تأکید داشته است و جی[6] و همکاران (2011) خصوصیات فردی مدیر عامل ارشد مثل سن و تحصیلات را به هموارسازی سود ارتباط دادهاند. ایدهها و عقاید مدیریتی نیز ازجمله خصوصیات فردی است و اهمیت بسزایی در هموارسازی سود دارد. مالی- رفتاری، با رویکرد بررسی نقش عوامل روانشناسی در محیطهای مالی و در رفتار فعالان اقتصادی، نشان داده است افراد در دنیای واقعی از هیجانها و خطاهای شناختی متأثر میشوند و در بیشتر موارد، مدیران در تصمیمهای خود از تأثیر تورشهای رفتاری مصون نیستند. یکی از این تورشهای رفتاری، خوشبینی است که بهتازگی در علم حسابداری به آن توجه شده است؛ برای مثال، نتایج مطالعات اخیر نشان میدهد خوشبینی مدیریتی که در آن خوشبینی عبارتست از تمایل رو به بالا در ایدهها و عقاید نسبت به نتایج و برآیندها در آینده، در مجموعۀ گستردهای از تصمیمهای فردی و سازمانی تأثیر میگذارد. جاربوی[7] و همکاران (2014) در پژوهش خود، همبستگی میان انتقال کارایی فنی شرکتها و خوشبینی مدیران را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که خوشبینی مدیریتی، انتقال کارایی فنی شرکتها را کاهش میدهد. مطالعات زیاد دیگری در زمینۀ تأثیر خوشبینی مدیریتی در سود بودجۀ مدیریت و محافظهکاری حسابداری انجام شده است؛ نظیر پژوهش هیربار و یانگ (2012) که دریافتهاند مدیران خوشبین بیش از حد مطمئن، احتمالاً سود بسیار خوشبینانهای پیشبینی میکنند و سودهایی دارند که بدون پیشبینیهای آینده است. اسکرند و زکمن[8] (2012) معتقدند مدیر عاملان شرکتهایی که سودها را بهدرستی ارائه نمیکنند، به عملکرد آیندۀ شرکت بسیار خوشبین هستند و حتی ممکن است با ارائۀ نادرست عمدی و تشخیصندادن اینکه پیشبینیهای خوشبینانه هرگز تحقق نخواهد یافت، سودها را بهطور غیرعمد، نادرست و غیرواقعی ارائه کنند. عمل نزدیککردن سود گزارششده به سطح سود هدف با دستکاری انجام میشود و یکی از اهداف دستکاری سود، هموارسازی سود است. با دنبالکردن روند این مطالعات، هدف این پژوهش، بررسی این موضوع است که چگونه خوشبینی مدیریتی در هموارسازی سود تأثیر میگذارد. در این مطالعه سعی شده است از روش جدیدی برای برآورد هموارسازی سود استفاده شود. همچنین از متغیرهای تأثیرگذار در هموارسازی سود (متغیر وابسته) ازجمله مشکلات نمایندگی، عدم تقارن اطلاعاتی و حاکمیت شرکتی که در دیگر پژوهشهای داخلی وجود ندارد، برای بررسی دقیقتر مسأله استفاده شده است.
مبانی نظری خوشبینی: مطالعات تجربی نشان میدهد دربارۀ همه خصیصههای شخصی مثبت مانند مهارت در رانندگی، خوشسیمابودن، طبع بذلهگویی، خوشاندامی، امید به زندگی زیاد و نظایر آن، بیشتر افراد تمایل دارند خود را بهتر از حد متوسط ارزیابی کنند و به همین دلیل، سرمایهگذاران نیز تمایل دارند دربارۀ بازارها، اقتصاد و پتانسیلهای عملکرد مطلوب سرمایهگذاری، بیش از اندازه بهینهبین باشند [31]. در سالهای اخیر، مطالعات بسیاری در زمینۀ مالی- رفتاری انجام شده است که اذعان دارد مدیران همواره بهصورت کاملاً عقلایی رفتار نمیکنند و تحت تأثیر خوشبینی ممکن است تصمیمهای غیرعقلایی اتخاذ کنند که تأثیر مهمی در فعالیتهای مالی و سیاستهای شرکت مانند رویههای حسابداری دارد. خوشبینی مدیران باعث ترکیب یا تلفیق با شرکتهایی میشود که ارزش شرکت را کاهش میدهد و این در حالی است که اتخاذ تصمیم اشتباه در نحوۀ سرمایهگذاری، تأمین مالی و یا استفادۀ ناصحیح از روشهای حسابداری هزینهبر است [25]. براساس مطالعات پیشین، در برخی مواقع، خوشبینی مدیران باعث ریسکپذیری آنها و عملکرد بهتر نسبت به سایر مدیران میشود. کمپل[9]و همکاران (2011) معتقدند خوشبینی مدیران به پیشبینی جانبدارانۀ مدیریت منجر شده است. در الگوی هیتون[10] (2002) مدیرانی که گرایش به خوشبینی دارند، بهعنوان تفکری توصیف میشوند که معتقدند مسائل امنیتی بهطور نظاممند باسرمایهگذاران بیرونی ارزیابی خواهد شد؛ از اینرو، تأمین مالی داخلی کمهزینهتر به نظر میرسد و شرکتها از جریان وجهنقد داخلی برای تأمین مالی فرصتهای سرمایهگذاریشان استفاده خواهند کرد و این امر به یک پدیدۀ سرمایهگذاری جریان نقدی منجر میشود.هیتون خوشبینی مدیران ارشد را به تصمیمگیری مالی ارتباط میدهد و انتظار دارد مدیران خوشبین کمتر از آنچه در الگوهای مالی رفتاری سنتی برایشان در نظر گرفته شده است، عقلایی رفتار کنند. آنها معتقدند پروژههای در دست اقدام شرکتها از آنچه واقعاً هستند، بهترند و در این موارد، خواست مدیران بازگشت بیشتر از انتظار این پروژهها نسبت به ارزش واقعیشان است. دشماخ[11] و همکاران (2013) معتقدند مدیران خوشبین در مقایسه با سایر مدیران، تمایل کمتری به پرداخت سود تقسیمی دارند. هوانگ[12] و همکاران (2010) رابطۀ هزینۀ نمایندگی، خوشبینی بیش از حد مدیران و حساسیت جریانهای نقدی را بررسی کردند و دریافتند هزینۀ نمایندگی و خوشبینی بیش از حد مدیران در حساسیت جریانهای نقدی سرمایهگذاری، تأثیر معنادار و مثبتی دارد. بومن[13] (2009) معتقد است بازار به تغییرات سود سهامی که مدیران خوشبین اعلام کردهاند واکنش مثبتتری نشان میدهد تا آنچه مدیران منطقی اعلام کردهاند [5]. باروس و سیلویرا[14] (2008) در مطالعات خود مشاهده کردند شرکتهایی که افراد خوشبین، آنها را اداره میکنند، تمایل بیشتری به انتخاب ساختارهای مالی اهرمیتر از خود نشان میدهند. هموارسازی سود: هپورث[15] (1953) اولین کسی بود که پیشنهاد هموارسازی سود را بهعنوان یکی از موضوعات حسابداری مطرح و تأکید کرد در اصول پذیرفتهشدۀ حسابداری، آزادی بسیاری در تعبیر و تفسیر روشهای تعیین سود دورهای وجود دارد. این آزادی اجازه میدهد مدیریت به هموارسازی سود اقدام کند. تکنیکهای حسابداری که هپورث (1953) برای هموارسازی مطرح کرد، عبارتند از دستکاری در درآمد برای انتقال درآمد به سالهای آینده با روش قیمتگذاری موجودیها، روش محاسبۀ استهلاک و داراییهای نامشهود. در تعریف سادهای از هموارسازی سود گفتنی است هموارسازی، نوعی عمل آگاهانه است که مدیریت با استفاده از ابزارهای خاصی در حسابداری برای کاستن نوسانهای سود انجام میدهد [13]. ایکل[16] (1981) هموارسازی سود را به دو نوع هموارسازی طبیعی (فرایند تحصیل سود بهطور ذاتی، سود را هموار میکند) و هموارسازی مصنوعی سود (سود را مدیریت هموار میکند) تقسیمبندی کرد. بیدلمن[17](1973) دو دلیل ارائه میکند که مدیریت براساس آن میکوشد سودهای خالص گزارششده را هموار کند. نخستین دلیل بر این فرض استوار است که یک جریان ثابت سود، انتظارات ذهنی سرمایهگذار را نسبت به نتایج احتمالی سود و سهام آینده میتواند تحت تأثیر قرار دهد و درنتیجه، در ارزش سهام شرکت، اثر مطلوبی میگذارد؛ زیرا میزان ریسک کل شرکت را کاهش میدهد. بیدلمن دومین انگیزه را برای هموارسازی، توانایی مقابله با ماهیت ادواریبودن سود و کاهش احتمالی همبستگی بازده مدّنظر شرکت با بازده مجموعه بازار میداند و میگوید: «تا آنجا که عادیسازی موفقیتآمیز باشد و تا حدی که سرمایهگذاران، کاهش کواریانس بازده سهم و بازده بازار را تشخیص و در فرایند ارزشیابیشان دخالت دهند، هموارسازی، آثار سودمندی در ارزش سهام خواهد داشت». درواقع، هموارسازی سود، ناشی از این احساس است که مدیریت میخواهد پدیدۀ عدم اطمینان محیط را خنثی کند و نوسانهای عملکرد سازمان ناشی از چرخۀ میاندورهای مبتنی بر رونق و کساد را کاهش دهد. مارتینز و کاسترو[18] (2011) با تقسیمکردن شرکتها به دو گروه هموارساز و غیرهموارساز نشان دادند بتای شرکتهای هموارساز کمتر از بتای شرکتهای غیرهموارساز است و شرکتهای هموارساز، میانگین بازده بیشتری را نسبت به شرکتهای غیرهموارساز دارند. فرضیۀ پژوهش:پس از بررسی مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش برای بررسی رابطۀ خوشبینی مدیریت و هموارسازی سود این فرضیه تبیین و آزموده میشود که خوشبینی مدیریتی در هموارسازی سود تأثیر دارد.
روش پژوهش گستردۀ زمانی پژوهش از ابتدای سال1383 تا پایان سال 1393است و کلیّۀ متغیرها بهصورت سالانه محاسبه شدهاند. حوزۀ مکانی پژوهش نیز بورس اوراق بهادار تهران است. دادههای ضروری پژوهش از اطلاعات مالی مندرج در صورتهای مالی شرکتها، نرمافزار تدبیرپرداز و رهآورد نوین و سایتهای رسمی سازمان بورس اورق بهادار تهران استخراج شده است. در این پژوهش از نمونهگیری آماری استفاده نمیشود؛ بلکه کلیّۀ شرکتهای جامعۀ آماری که شرایط زیر را داشتهاند، انتخاب و بقیه حذف شدهاند: برای همگنبودن اطلاعات، ماهیت فعالیت آنها سرمایهگذاری و واسطهگری مالی (بانکها و لیزینگها) نباشد. همچنین برای مقایسهپذیربودن اطلاعات، پایان سال مالی شرکتها 29 اسفندماه باشد و معاملات سهام آنها در بورس اوراق بهادار تهران در دورۀ پژوهش بیش از یک سال متوقف نشده باشد. بهعلاوه، اطلاعات مربوط به متغیرهای انتخابشده در این مطالعه دردسترس باشد و در بازه زمانی، سال مالی خود را تغییر نداده باشند. با اعمال شرایط بالا، تعداد اعضای نمونۀ این پژوهش شامل 107 شرکت است. برای برآورد آمارههای توصیفی و پارامترهای الگوی موجود درپژوهش و همچنین تجزیه و تحلیل و استنباط آماری از نرمافزارهای اکسل[19] و ایویوز8[20] کمک گرفته شده است. در پژوهش حاضر از روش تجزیه و تحلیل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر دادههای تابلویی استفاده شدهاست؛ زیرا دادههای تابلویی اطلاعات و تغییرپذیری بیشتر، همخطی کمتر میان متغیرها، درجه آزادی و کارایی بیشتری را ارائه میکند. دادههای تابلویی، تأثیراتی را بهتر تعیین میکند که بهسادگی در دادههای مقطعی و سریزمانی نمیتوان مشاهده کرد. برای آزمون فرضیۀ پژوهش از الگوی رگرسیون (1) استفاده شده است. الگوی (1) SMOOTHi,t = b0 + b1OPTIMISMi,t + b2ASSESTi,t + b3MTBi,t + b4BOOKLEVi,t + b5PROFITABILITYi,t + b6RETEARN_CSi,t + b7COLLATERALi,t + b8CHSIRMANi,t + b9SYSTRISKi,t + ɛi,t
SMOOTHi, t هموارسازی سود در شرکت i و در زمان t است که براساس پژوهش لانگ و همکاران (2006) و مییرز و همکاران (2007) براساس رابطۀ زیر محاسبه میشود: الگوی (2) (NIt-NIt-1)/TAt که در آن NIi,t سود خالص شرکت i درسال t، i,t-1NI سود خالص شرکت i در سال t-1، TAi,t دارایی کل مربوط به شرکت i در سال مالی t. OPTIMISMi, t خوشبینی مدیریتی در شرکت i و در زمانt است. با تعدیل شاخصهای به کار گرفتهشده در پژوهش کمپل و همکاران (2011) براساس تعداد روزهای افزایش قیمت سهام محاسبه میشود؛ بهگونهای که اگر در طول سال مالی، تعداد روزهای افزایش قیمت سهام بیشتر از تعداد روزهای کاهش قیمت سهام باشد، فرض خوشبینی مدیریت بیشتر است و به آن عدد 1 تعلق میگیرد، در غیر این صورت به آن عدد صفر داده میشود. متغیرهایی که ممکن است در متغیرهموارسازی سود تأثیرگذارند، عبارتند از: ASSESTi,t اندازۀ شرکت i در زمان t که برابر با لگاریتم کل دارایی است. از بعد نظری، برخی پژوهشگران استدلال کردهاند که شرکتهای بزرگتر، انگیزۀ بیشتری برای هموارسازی سود دارند؛ زیرا نیاز آنها به گزارش سودهای هموار بیشتر است. درواقع، منشأ این نیاز آن است که شرکتهای بزرگتر در معرض پاسخگویی بیشتری به طیف وسیعی از مدعیان قرار دارند. همچنین گفته شده است شرکتهای بزرگتر در معرض رسیدگیهای دقیقتری قرار دارند و تجزیه و تحلیلهای بیشتری که بازار دربارۀ این شرکتها انجام میدهد، به این نتیجه منجر میشود که شرکتهای بزرگتر، هموارسازی سود کمتری داشته باشند [27].MTBi,t ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری آن در شرکت i در زمان t است. ارزش بالای حقوق صاحبان سهام، انگیزۀ قوی برای مدیران ایجاد میکند که سودی را گزارش کنند که بازار را رونق دهد.BOOKLEVi,t اهرم دفتری شرکت i در زمانt که از نسبت کل بدهی به کل دارایی به دست میآید. شرکتها با نسبت بدهی زیاد برای اطمینانبخشی به اعتباردهندگان مبنی بر پرداخت اصل و بهره تسهیلات اعتبارات دریافتی، به هموارسازی سود اقدام میکنند. PROFITABILITYi,t سودآوری شرکت i در زمان t که از نسبت سود عملیاتی به کل دارایی به دست میآید. توجه مدیران خوشبین به هموارسازی سود بیشتر، به این دلیل است که آنها در حال اتخاذ تهیکردن سود در تصمیمهای سرمایهگذاری هستند؛ بنابراین با کنترل سودآوری شرکت، هموارسازی متفاوتی میان مدیران خوشبین و عقلایی وجود خواهد داشت [6]. RETEARN_CSi,tمشکلات نمایندگی شرکت i در زمان t که برابر با سود انباشتۀ شرکت است. شرکتهایی که مــالکیت آنها از مدیریت جدا است، تمایل بیشتری به هموارسازی سود نشان میدهند [34]. دی انجلو و همکاران (2006) دریافتند شرکتهایی که با مشکلات نمایندگی زیادی مواجه هستند، سود انباشتهشدۀ زیادی دارند. COLLATERALi,t مشکلات اطلاعات نامتقارن شرکت i در زمان t که از نسبت دارایی مشهود به کل دارایی به دست میآید. وجود عدم تقارن اطلاعاتی به هموارسازی بیشتر سود منجر میشود؛ زیرا هموارسازی، وسیلهای است که اطلاعات خصوصی مدیران را از رسیدن به سرمایهگذران محفوظ نگه میدارد. مشکلات اطلاعات نامتقارن اینگونه فرض میشود که در شرکتهایی با داراییهای محسوس کم، وسیعتر باشد [6]. CHSIRMANi,t متغیر مجازی حاکمیت شرکتی در شرکت i و در زمان t است؛ بهگونهای که اگر مدیر عامل شرکت، رئیس هیأت مدیره نیز باشد، برابر یک و در غیر این صورت برابر صفر خواهد بود. مدیران معتقدند هموارسازی سود بهعنوان توزیعکنندۀ قیمت سهام به مقداری بیشتر از قیمت متوسط عمل میکند؛ بنابراین مدیران با سهام و حق انتخاب بیشتر، تمایل بیشتری به هموارسازی سود دارند [4]. SYSTRISKi,t ریسک نظاممند شرکت i در زمان t که براساس الگوی (3) از الگوی تکعاملی بازار محاسبه میشود. شرکتها با ریسک نظاممند بیشتر ممکن است به هموارسازی بیشتر سود توجه کنند. الگوی (3) rit = ai + bi * rmt + ɛi,t که در آن ri,t نرخ بازده شرکت i در سالt ، rm,t نرخ بازده بازار در سال t و ɛi,t جزء اخلال شرکت i در سال t است.
یافتهها تعداد کل مشاهدات 1177 سال- شرکت است که برای متغیر هموارسازی سود، پارامترهای میانگین، میانه و انحراف معیار بهترتیب، 0183/0، 0082/0 و 092/0 واحد است و برای متغیر خوشبینی پارامترهای ذکرشده 432/0، 00/0 و 48/0 واحد به دست آمده است. از میان متغیرهای کنترلی نیز حاکمیت شرکتی، کمترین میانگین ( 017/0 واحد)، میانه (00/0 واحد) و انحراف معیار (12/0 واحد) است. یکی از مواردی که در بحث دادهها مطرح است، پایایی یا ایستایی[21] دادهها است. برای بررسی پایایی از آزمون ریشه واحد[22] استفاده شده است. در این پژوهش، برای آزمون ریشه واحد، آزمون فیلیپس و پرون[23] (PP) به کار گرفته شده و سطح معنیداری آمارۀPP برای همۀ متغیرها کمتراز 05/0 است و بنابراین فرض صفر آزمون رد میشود؛ یعنی همۀ دادهها پایا هستند. با توجه به مقادیر بهدستآمده، از آنجایی که سطح معناداری آزمون F لیمر کمتراز 05/0 است؛ فرض صفر آزمون مبنی بر تلفیقیبودن دادهها رد میشود. همچنین مقدار سطح معناداری آزمون هاسمن نیز زیر 05/0 است که نشاندهندۀ مرجحبودن الگوی آثار ثابت بر الگوی آثار تصادفی است. در آزمون آرچ، مقدار آمارۀF و احتمال آن بهترتیب، برابر 63/71 و 0000/0 است؛ درنتیجه، چون مقدار احتمال آن کمتر از 05/0 است، ناهمسانی واریانس مشاهده میشود که برای رفع این مشکل از روش حداقل مربعات تعمیمیافته استفاده شده است. برای بررسی برازندگی الگو، بهطور معمول از معیارهای ضریب تعیین (R2)، ضریب تعیین تعدیلشده (Adj. R2) و دوربین – واتسون (D-W) و برای بررسی معنیداری الگو از آمارۀ F استفاده میشود. همانگونه که در جدول (1) مشاهده میشود، مقدار ضریب تعیین(R2)، برابر 520/0 و ضریب تعیین تعدیلشده (Adj. R2) برابر 490/0 است؛ یعنی قدرت توضیحدهندگی و برازش الگو در سطح خوبی قرار دارد؛ یعنی 47 درصد تغییرات متغیر وابسته با متغیر مستقل و متغیرهای کنترل تبیینشدنی است. آمارۀ دوربین – واتسون برابر با 17/2 است که چون این مقدار بین 5/1 تا 5/2 است، نبود خودهمبستگی از مرتبۀ اول را نشان میدهد؛ درنتیجه، خودهمبستگی از مرتبۀ اول در جزء خطای الگو وجود ندارد. آمارۀ عامل تورم واریانس، میزان همخطی بین متغیرهای پژوهش را نشان میدهد که مقدار مجاز آن کمتر از 10 است و از آنجایی که مقادیر جدول (1)کمتر از 10 است؛ بین متغیرهای پژوهش همخطی وجود ندارد. درنهایت، مقدار آمارۀ F برابر 24/6 و مقدار احتمال آن نیز برابر 0000/0 است و چون مقدار احتمال آن کمتر از 05/0 است؛ الگو در سطح اطمینان 95/0 معنیدار است. نتایج حاصل از برآورد الگوی رگرسیونی پژوهش در جدول (1) ارائه شده است.
جدول (1) نتایج آزمون الگوی رگرسیونی پژوهش
همانگونه که از جدول برمیآید، ضریب متغیر مستقل برابر 0131/0 است. با توجه به آمارۀ t وسطح معناداری این متغیر، نتایج، نشاندهندۀ معنادار بودن این ضریب در سطح خطای 5 درصد است و نشان میدهد بین ضریب خوشبینی مدیریت و هموارسازی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، رابطۀ معناداری وجود دارد و بهدلیل مثبتبودن ضریب این متغیر، این رابطه مستقیم است. از بین متغیرهای کنترلی نیز احتمال آمارۀ متغیرهای لگاریتم داراییها، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری، اهرم مالی، سودآوری و ریسک نظاممند شرکت کمتر از 05/0 است؛ از اینرو، رابطۀ مثبت معناداری با هموارسازی سود دارند.
نتایج و پیشنهادها طرفداران مالی- رفتاری به نقش روانشناسی در علم مالی هم در سطح اثر در نوسانهای بازار اوراق بهادار و هم در سطح نیروی تأثیرگذار در تصمیمهای مالی افراد، معتقدند آگاهی از تورشهای روانشناختی برای کسب موفقیت در قلمروی تصمیمهای مالی بسیار مهم است. هموارسازی سود شامل ایجاد روابط جانشینی و تهاتر در این مورد است که سود در دورۀ جاری و در آینده چقدر گزارش شود. این روابط تهاتری و جایگزینی، به نظرات و ایدههای مدیریتی دربارۀ رویدادهای آینده بستگی خواهد داشت. در این پژوهش سعی شد شناخت بهتری در زمینۀ تفاوتهای هموارسازی سود با توجه به سوگیری شناختی خوشبینی مدیران درمیان شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران کسب شود و در این راستا، در فرضیۀ پژوهش این موضوع آزموده شد و این نتیجه با اطمینان 95 درصد حاصل شد که مدیران خوشبین نسبت به مدیران منطقی، بیشتر به هموارسازی سود توجه دارند. نتایج آزمون فرضیۀ پژوهش مشابه پژوهش بومن (2014) بود که شرکتهایی با مدیرعاملان خوشبین، نسبت به شرکتهایی با مدیرعامل منطقی به هموارسازی سود بیشتری توجه دارند. در پژوهشی دیگر کرمانی و همکاران (2014) رابطۀ اعتماد بیش از حد مدیریتی و هموارسازی سود در صنایع تولیدی، مواد شیمیایی و دارویی را بررسی کردند. یافتهها نشان میدهد اعتماد بیش از حد مدیریتی، تأثیر معناداری در هموارسازی سود ندارد که این نتیجه متفاوت با نتایج مطالعۀ حاضر است. همچنین نتایج آزمون مطابق با مبانی نظری است؛ بهگونهای که یک مدیر خوشبین (یا بیش از حدخوشبین) بهطور نظاممند، نتایج و برآیندهای پروژههای آینده را بیش از حد واقعی برآورد میکند و درنتیجه، با تأخیر به این نتیجه میرسد که قیمت سهام در آینده، افزایش بیشتری خواهد داشت [19]. اثر اژدهایی[24] شامل کلیّۀ مدیرانی است که هموارسازی سود بیشتری را انجام داده و آنها سودها را در شرایط بد (یعنی شرایطی که در آن، سودهای کسب شده واقعی، کم است) بیش از مقدار واقعی و در شرایط خوب (یعنی شرایطی که در آن، سودهای کسب شده واقعی، بالاست) کمتر از مقدار واقعی گزارش میدهند. مدیران خوشبین در شرایط بد، نسبت به مدیران منطقی، سودها را بیش از حد واقعی گزارش میکنند و بهطور اثربخش، به استقراض از سودهای آینده اقدام میکنند؛ زیرا آنها نسبت به داشتن سودهای کافی در آینده، برای جبران این کسری، خوشبینتر هستند. این امر موجب میشود سودی که یک فرد خوشبین در شرایط خوب گزارش کرده است، کاهش یابد. باتوجه به نتایج حاصل از پژوهش، به سرمایهگذران و تحلیلگران و بهویژه اعتباردهندگان مالی پیشنهاد میشود در هنگام خرید سهام، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی و یا ارزیابی عملکرد شرکتها به سوگیریهای رفتاری مدیران (برای نمونه، خوشبینی مطالعۀ حاضر)که باعث تفاوت درسطح هموارسازی سود میشود، توجه خاصی شود. به پژوهشگران آینده نیز پیشنهاد میشود، از آنجایی که روشهای مختلفی برای اندازهگیری خوشبینی مدیریت وجود دارد، از دیگر معیارهای خوشبینی نیز استفاده شود. در این پژوهش، الگوی برآوردشده بهصورت یکجا برای کلیّۀ صنایع به کار گرفته شد. بر همین اساس، پیشنهاد میشود در مطالعات آینده، الگوی پژوهش برای صنایع مختلف به تفکیک برآورد شود. با توجه به قرارداشتن هموارسازی سود تحت تأثیر تورشهای رفتاری مدیران، بهتر است در پژوهشهای آینده به انواع دیگر تورشها توجه شود. معیارهای گوناگونی برای خوشبینی مدیریتی وجود دارد؛ ولی بهدلیل دردسترس نبودن اطلاعات، از آن معیارها نتوانستیم استفاده کنیم. همچنین دادههای استخراجشده از صورتهای مالی از بابت تورم تعدیل نشدهاند که در صورت تعدیل، ممکن است نتایج متفاوت با نتایج کنونی حاصل شود و درنهایت، انتخاب شرکتهای نمونه از بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، تعمیم نتایج به شرکتهای خارج از بورس را غیرممکن کرده است. [1] wardhana [2] Li & Richie [3] Healy [4] Bergstresser & Philippon [5] Klein [6] Ge [7] Jarboui [8] Schrand & Zechman [9] Campbell [10] Heaton [11] Deshmuhk [12] Hoang [13] Bouwman [14] Barros & Silveira [15] Hepworth [16] Eckel [17] Beidleman [18] Martinez & castro [19] Excel [20] Eview8 [21] Stationary [22] Unit Root test [23] Philips & Perron (PP) test [24] Torpedo effect | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[1] Badri, A. (1998). Identifying the Effective FactorsonEarning Smoothing in Society of Quoted Companies in Tehran Stock Exchange. Thesis in accounting PHD course. University of Tehran [in Persian].
[2] Barros, L., & Silveira, A. D. (2008). Overconfidence, managerial optimism, and the determinants of capital structure. Brazilian Review of Finance. 6(3).
[3] Beidleman, C. R. (1973). Income smoothing: the role of management. The Accounting Review. 48: 653-667.
[4] Bergstresser, D. B., &philippon, T. (2006). CEO incentives and earnings management. Journal of Financial Economics. 80: 511-529.
[5] Bouwman, C. H. S. (2009). Managerial optimism and the market's reaction to dividend changes. Retrived from mit.edu.
[6] Bouwman, C. H. S. (2014). Managerial optimism and earnings smoothing. Journal of Banking & Finance. 41: 283–303.
[7] Campbell, T. C., Gallmeyer, M., Johnson, S. A., Rutherford, J., &Stanley, B. W. (2011). CEO optimism and forced turnover. Journal of Financial Economics. 101(3): 695-712.
[8] DeAngelo, H., DeAngelo, L., &Stulz, R. M. (2006). Dividend policy and the earned/contributed capital mix: a test of the lifecycle theory. Journal of Financial Economics. 81: 227–254.
[9] Deshmukh, S., Goel, A., &Howe, K. (2013). CEO overconfidence and dividend Policy. Journal of Finance Intermediation. 22(3): 440-463.
[10] Eckel, N. (1981). The income smoothing hypothesis revisited. Abacus. 17(1): 28-40.
[11] Etemadi, H., &Abdoli, L. (2015). Income smoothing and stock price peforance in financial crisis. Quarterly Financial Accounting. 25(7): 1-28 [in Persian].
[12] Ge, W., Matsumoto, D., &Zhang, J. (2011). Do CFOs have style? An empirical investigation of the effect of individual CFOs on accounting practices. Contemporary Accounting Research. 28: 1141-1179.
[13] Ghaemi, M. H., Gheytasvand, M., &Tujaki, M. (2003). Income smoothing effect on stock returns in companies listed in the Tehran Stock Exchange. Journal of the Accounting and Auditing Review. 10(3): 131-150 [in Persian].
[14] Graham, J. R., Harvey, C. R., &Rajgopal, S. (2005). The economic implivation of corporate financial reporting. Journal of Accounting and Economics. 40: 3-73.
[15] Healy, P. M. (1985). The effect of bonus schemes on accounting decisions. Journal of Accounting and Economics. 7(1): 85-107.
[16] Heaton, J. B. (2002). Managerial optimism and corporate finance. Financial Management. 31: 33-45.
[17] Hepworth, S. R. (1953). Smooth period income, The Accounting Reviwe. 12: 32-39.
[18] Hoang, M. L., Tan, F. J. , Lai, D. C., Celniker, S. E., Hoskins, R. A., Dunham, M. J., Zheng, Y., &Koshland, D. (2010). The relationship between the cost of representation, optimism over management and cash flow sensitivity. Published: December 2, DOI: journal.pgen.1001228.
[19] Hribar, P., &Yang, H. (2012). CEO overconfidence and management Forecasting. Working Paper.
[20] Jarboui, S., Forget, P., &Boujelbene, Y. (2014). Transport firms’ inefficiency and managerial optimism: a stochastic frontier analysis. Journal of Behavioral and Experimental Finance. 3: 41–51.
[21] Kermani, E., Kargar, E. F., &Zarei, E. (2014). The effect of managerial overconfidence on profit smoothing evidence from Tehran Stock Exchange. Research Journal of Finance and Accounting. 5(9): 111-118.
[22] Klein, A. (2002). Adult committee, board of director characteristics, and earnings manپagement. Journal of Accounting and Economics. 33: 375-400.
[23] Lang, M., Raedy, J. S., &Wilson, W. (2006). Earnings management and cross listing: are reconciled earnings comparable to US earnings? Journal of Accounting and Economics. 42: 255-283.
[24] Li, S., &Richie, N. (2016). Income smoothing and the cost of deb. China Journal of Accounting Research. 1-16.
[25] Malmendier, U., &Tate, G. (2008). Who makes acquisitions? CEO overconfidence and the markt's reaction. Journal of Financial Economics. 89: 20-43.
[26] Martinez, A. L., &Castro, M. A. R. (2011). The smoothing hypothesis, stock returns and risk in Brazil. Brazilian Administration Review. 8(1): 1-20.
[27] Molanazari, M., &Karimizand, S. (2007). Survey the relatianship among income smoothing and firm size, and type of industries in listed componies in Tehran Stock Exchange. Journal of the Accounting and Auditing Review. 14(1): 83-100 [in Persian].
[28] Myers, J. N., Myers, L. A., &Skinner, D. J. (2007). Earnings momentum and earnings management. Journal of Accounting, Auditing and Finance. 22(2): 249-284.
[29] Omidakhgar, M., &Jelvofazan, S. (2015). Effect of income smoothing on unsystematic risk of companies listed in Tehran Stock Exchange. Journal of Accounting Knowledge. 6(20): 123-145 [in Persian].
[30] Pinghsun, H., Yan, Z., Donald, R. D., &Jacquelyn, S. M. (2009). Do artificial income smoothing and real income smoothing contribute to firm value equivalently? Journal of Banking & Finance. 33: 224-233.
[31] Pompian, M. M. (2010). Behavioral finance and asset management knowledge. Ahmad Badri. Tehran: Keyhan [in Persian].
[32] Purheydari, O., &Aflatuni, A. (2006). Survey of objective of earning smoothing in listed companies in Tehran Stock Exchange. Journal of the Accounting and Auditing Review. 13(44): 55-70 [in Persian].
[33] Scherand, C. M., &Zechman, S. L. (2012). Executive overconfidence and the slippery slope to financial misreporting. Journal of Accounting and Economics. 53: 29-311.
[34] Smith, E. D. (1976). The effect of the separation of ownership from control on accounting ploicy decisions. Accounting Review. 4: 707-723.
[35] Talebniya, G., &Darvish, H. (2014). The relatianship between cash holdings and earning smoothing. The Financial Accounting and Auditing Researches. 6(24): 71-87 [in Persian].
[36] Wardhana, L. I., Lepetit, S., &Meslier, C. (2014). Do asymmetric anformation and ownership structure matter for dividend payout decisions? Evidence from European banks. From archives-ouvertes.fr. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,799 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,582 |