تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,214,527 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,076,492 |
طراحی و آزمون مدل انتخاب مؤلفههای بخشبندی بازار بینالمللی؛ مطالعۀ موردی بازار بینالمللی بنزین | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تحقیقات بازاریابی نوین | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 6، شماره 3 - شماره پیاپی 22، آذر 1395، صفحه 19-36 اصل مقاله (396.63 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nmrj.2016.21070 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بهتاش جمالیه بسطامی* 1؛ محمدرضا حمیدی زاده2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی دانشگاه شهید بهشتی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد دانشکدۀ مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امروزه ضرورت بخشبندی بازارهای بینالمللی بیش از پیش احساس میشود. تحقیقات بسیاری نیز برای شناسایی مؤلفههای مناسب برای بخشبندی بازار بینالمللی انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفههای بخشبندی بازار بینالمللی با مطالعه موردی بازار بینالمللی بنزین و مبتنی بر رویکرد دادههای پانلی است. بدینمنظور، دادههای 35 کشور واردکننده بنزین در منطقه خاورمیانه، آسیا و اقیانوسیه بین سالهای 1995 تا 2012 تجزیه و تحلیل شدهاند و در قالب هفت فرضیه، تأثیر مؤلفههای اندازۀ بازار، پذیرش بازار، توسعۀ اقتصادی، ساختار بازار آزاد، قیمت خردهفروشی بنزین، زیرساخت ارتباطی و کشش درآمدی تقاضای بنزین بر واردات آن بررسی شده است. افزونبراین، محاسبات و تحلیلهای ضروری پژوهش، با نرمافزارهای Eviews-9 و STATA-14 انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش، نشانگر آن است که اندازۀ بازار، توسعۀ اقتصادی، ساختار بازار آزاد، قیمت خردهفروشی بنزین و کشش درآمدی تقاضای بنزین، تأثیر مستقیم و معناداری بر واردات بنزین دارند و اندازۀ بازار در میان مؤلفههای توضیحی دیگر، بیشترین تأثیر را دارد. بر اساس این تحقیق، وجود ارتباط معنادار میان پذیرش بازار و واردات بنزین رد شده است؛ همچنین وجود ارتباط معنادار میان زیرساخت ارتباطی و واردات بنزین تأیید نشده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دادههای پانلی؛ بخشبندی؛ پذیرش بازار؛ توسعۀ اقتصادی؛ ساختار بازار آزاد | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسایی بازارهای هدف، به دلایل زیادی اهمیت دارد؛ شناسایی این بازارها این امکان را فراهم میکند تا تلاشهای بازاریابی متمرکز و از پراکندهنگری و فعالیت در بازارهای متعدد خودداری شود. نظر به اینکه نیاز به بخشبندی بازار بینالمللی روزبهروز بیشتر احساس میشود، توجه به تحقیقات برای شناسایی مؤلفههای مناسب بخشبندی بازار بسیار شده است و عموماً مشخصات کشوری، مبنایی برای بخشبندی بازارهای بینالمللی محسوب میشود (ناچمن[1]، 1994). شناسایی بخشهای بازار و اجزای آنها به مؤلفهها (متغیرها و معیارها) و روشهای بهکارگرفته برای شناسایی آنها بستگی دارد. انتخاب مؤلفههای مناسب بخشبندی و روشهای شناسایی آنها در ارتباط با تعداد و نوع بخشهایی که در تحقیقات بخشبندی شناسایی میشوند و همچنین مفیدبودن آنها برای شرکت بسیار مهم است. انتخاب مبانی بخشبندی، مستقیماً از هدف مطالعه و نوع بازار، مصرفی یا صنعتی، پیروی میکند و انتخاب مؤلفههای مختلف ممکن است به بخشهای متفاوت منجر شود. افزون بر این، انتخاب روشها و مؤلفهها مستقل از یکدیگر نیستند و نیاز است روشهای بخشبندی بر اساس اهداف مشخص مطالعۀ بخشبندی و مؤلفههای بخشبندی منتخب، صورت پذیرد (ودل و کاماکورا[2]، 200). صنعت نفت ایران، مهمترین صنعت و پیشران اقتصاد کشور، جایگاه ویژه و بینظیری در کشور دارد که با توجه به تغییر از خامفروشی به تولید فرآوردههای ارزشمند، در آیندهای نزدیک فرآوردههای نفتی، نقش حیاتی در اقتصاد کشور ایفا میکنند. بنابراین مسئله اصلی این تحقیق که از دغدغههای مدیران صنعت نفت است، مقابله با مازاد فرآوردههای نفتی تولیدی، بهویژه بنزین، در سالهای پیشرو با توجه به بهرهبرداری از پالایشگاه ستارۀ خلیج فارس در آیندهای نزدیک و نبود شناخت کافی از بخشها و مشتریان بازارهای بینالمللی فرآوردههای است. افزون بر این، یکی از عواملی که میتواند در زمینه گسترش صادرات فرآوردههای نفتی ایران به سایر کشورها مؤثر باشد و به حضور بیشتر ایران در بازارهای صادراتی بینجامد، ارزیابی و بخشبندی بازارهای بینالمللی فرآوردههای نفتی است که تاکنون پژوهش و مطالعاتی در این خصوص انجام نشده است. برای پاسخ به این مسئله، شناسایی مؤلفههای مناسب با هدف بخشبندی بازار بینالمللی بنزین، اولین و مهمترین گام در این پژوهش است. پژوهشگران، روشها و الگوهای مختلفی را بهعلت اهمیّت ارزیابی و بخشبندی بازارها، برای بررسی بازارهای خارجی جذاب ارائه دادهاند؛ اما همچنان نیاز به الگویی منعطف، جامع و کارا از منظر هزینه و درخور استفاده در صنایع مختلف احساس میشود. تأمل در پژوهشهای پیشین نشان میدهد متغیرهای لحاظشده در بررسی بازار خارجی، به مرور زمان بیشتر و جامعتر میشوند. با توجه به نبود تحقیقاتی در این زمینه و نظر به مبانی نظری و پیشینۀ تحقیق، در این پژوهش به طراحی و آزمون مدل انتخاب مؤلفهها و متغیرهای بخشبندی بازار بینالمللی بنزین پرداخته شده است.
مبانی و چارچوب نظری تحقیق در بیشتر الگوهای رایج تصمیمگیری بخشبندی بازار بینالمللی، یک مرحله غربالگری اولیه وجود دارد که بر اساس شاخصهای دادههای ثانویه ارزانقیمت و مقایسهای در مورد کشورها که بهطور وسیعی در دسترس هستند، مانند شاخصهای منتشرشدۀ بانک جهانی، انجام میگیرد (گاستون برتون و مارتین[3]، 2011). وقتی یک گروه از نامزدهای بازار انتخاب شدند، بازاریابان صنعتی باید دادههایی را انتخاب کنند که مستقیماً به تقاضا برای محصولات صادراتی و بازارهای خارجی شرکتشان مربوط است. بازاریابانی که به ارزیابی پتانسیل بازارهای جهانی برای محصولات و خدمات خاصی علاقهمند هستند، نیازمند شناسایی شاخصهای اقتصادی ویژهای هستند که بیشترین ارتباط را با تجزیه و تحلیل تقاضا دارند (مالهاترا[4]، 1993). معیار راهنما برای انتخاب این متغیرها، عملکرد آنها است که معیاری برای سنجش تقاضای کشورهای مختلف است (داگلاس و ویند[5]، 1987). ناچمن (1994) نیز معتقد است با توجه به اینکه نیاز به بخشبندی بازار بینالمللی روزبهروز بیشتر احساس میشود، برای شناسایی مؤلفههای مناسب بخشبندی توجه بیشتری به تحقیقات شده است و عموماً مشخصات کشوری، مبنایی برای بخشبندی بازارهای بینالمللی هستند و معیار راهنما برای انتخاب این متغیّرها، عملکرد آنها به عنوان معیاری برای تقاضای کشورهای مختلف است. بخشبندی بازار صنعتی در مورد تجزیه و تحلیل و انتخاب کاربردهای مناسبی است که بدان وسیله محصولات یک شرکت، منافع مفید و کاراتری را به مشتریان ارائه میدهد. این موضوع یکی از مهمترین راهبردهای کسبو کار یک شرکت است (ساودرا[6]، 2016). بخشبندی بازار صنعتی در دو سطح سازمانی و کشوری انجام میشود. در سطح سازمانی ویژگیهای شرکت در دو سطح کلان و خرد بررسی میشود و از مؤلفهها و متغیرهایی مانند اندازۀ سازمان، محل جغرافیایی، بخش صنعت، بازار نهایی، ساختار واحد تصمیمگیری، فرآیند تصمیمگیری، سطح خرید، اهمیت خرید، نوع سازمان خریدار و ویژگیهای شخصی و غیره برای بخشبندی سازمانها استفاده میشود (دراموند[7]، 2010). همچنین در سطح کشوری، شاخصهای کلان سیاسی، اقتصادی، جمعیتشناختی، جغرافیایی و غیره کشورها از جمله مؤلفههای بخشبندی هستند. مؤلفهها و متغیّرهای لحاظشده در این پژوهش، بر اساس الگوی جذابیت بازار و حاصل ترکیب شاخص فرصت کلی بازار،[8] که مبنای بازاریابی دارد (کاوسگیل[9]، 1997)، و مدل جاذبه[10] تجارت بینالمللی، که مبنایی اقتصادی دارد، انتخاب شده است. این روشها با توجه به ادبیات موضوع، پشتوانۀ نظری قوی و شهرت بالایی در بررسی روابط تجاری در بازاریابی و اقتصاد بینالملل دارند. اگرچه پژوهشگران معیارها و مؤلفههای متفاوتی را برای غربال کردن بازار استفاده میکنند، اما جذابیت بازار موضوعی است که در مطالعات پیشین در زمینه بخشبندی بازار بینالمللی برای تبعیض میان بازارهای خارجی دائماً استفاده شده است (گاستون برتون و مارتین، 2011). در این راستا، پژوهش حاضر با واردکردن مؤلفههای اندازۀ بازار، پذیرش بازار، توسعۀ اقتصادی، آزادی اقتصادی، قیمت خردهفروشی بنزین، کشش درآمدی تقاضا و زیرساخت در سطح کشوری به شناسایی مؤلفههای بخشبندی بازار بینالمللی بنزین پرداخته است. اندازۀ بازار[11]: به اعتقاد هیرچ (1967) میان تجارت بینالمللی، هزینههای رقابتی و اندازۀ بازار ارتباط وجود دارد (روسو و اوکوروفو[12]، 1996). داگلاس و کریج (1983) نیز بر اهمیت اندازۀ بازار در مقام عامل تعیینکننده فرصتهای بالقوه بازار تأکید میکنند (روسو و اوکوروفو، 1996). بر اساس مطالعات پیشین، نرخ رشد معیار مهمی در مرحله غربالکردن توسعه بینالمللی است. افزون بر این، مدل جاذبۀ اولیه، تجارت بین کشور i و کشور j را تابع مثبتی از اندازه بازار (جمعیت) تخمین میزند (شنگ و مولن[13]، 2011) و غربالکردن بازار بینالمللی، حامی جدی استفاده از اندازه بازار برای شناسایی فرصتهای بالقوه است (روسو و اوکوروفو، 1996). درحقیقت تئوریهای تجارت بینالملل، ارتباطی قوی بین تعاملات تجاری بینالمللیِ بالقوه و اندازه بازار را ارائه میکنند (ساکارایا و همکاران[14]، 2007). هرچند که یک کشور، کاملاً نمیتواند از سوی یک شرکت، بازار هدف در نظر گرفته شود، اما جمعیّت کل، اهمیّت نسبی بازار آن کشور را نشان میدهد (کاوسگیل، 1997). در این پژوهش از جمعیت کل (نفر در سال) و مصرف بنزین (هزار تن در سال) با هدف سنجش اندازه بازار استفاده شده است. پذیرش بازار[15]: پذیرش بازار به بازبودن و قابلیت دسترسی به بازار اشاره دارد و بالا بودن پذیرش بازار، جذابیت بیشتر بازار را نشان میدهد. کاوسگیل و همکاران (2004) از شاخصی در رتبهبندی و خوشهبندی بازارهای بینالمللی استفاده نمودند که آن را «پذیرش بازار» نامیدند. آنها در پژوهش خود از سرانۀ واردات از آمریکا و تجارت کل به صورت درصدی از تولید ناخالص داخلی (GDP)، برای سنجش شاخص پذیرش بازار استفاده نمودند. به اعتقاد کاوسگیل (1997)، پذیرش بازار به اندازهای که یک بازار خارجی پذیرای واردات از آمریکاست اطلاق میشود و با میانگین سالیانۀ نرخ رشد واردات از امریکا طی پنج سال گذشته و سرانۀ واردات از آمریکا اندازهگیری میشود. ازآنجاییکه واردات یک کشور بهتنهایی نمیتواند نمایندۀ پذیرش و دسترسی بازار باشد، شنگ و مولن (2011) در پژوهش خود از واردات محصول و تجارت کل بر اساس درصدی از تولید ناخالص داخلی (GDP) استفاده نمودند. در این پژوهش واردات کالا و خدمات بر اساس درصدی از تولید ناخالص داخلی (GDP) و تجارت کل بر اساس درصدی از تولید ناخالص داخلی (GDP)، شاخصهای تعیینکننده پذیرش بازار انتخاب شدهاند. توسعۀ اقتصادی[16]: انتخاب بازار خارجی با توسعۀ اقتصادی ارتباط نزدیکی دارد و قدرت اقتصادی ملتها به صورت مثبتی با جذابیت بازار صادراتی آنها در ارتباط است. همچنین دادههای سرانه در بیشتر مدلهای تجزیه و تحلیل بینالمللی بازار ترجیح داده میشوند، به این دلیل که آنها شدت اقتصادی را نشان میدهند (شنگ و مولن، 2011). به اعتقاد کاوسگیل (1997) دو متغیر برای سنجش شدت بازار به کار گرفته میشوند که عبارتاند از: «سرانۀ تولید ناخالص ملی» بر اساس برابری قدرت خرید و «سرانۀ هزینههای مصرفی». همچنین در سال 2004 کاوسگیل از درصد جمعیت شهری و سرانۀ تولید ناخالص داخلی برای سنجش شدت بازار استفاده کرد. همچنین، ناچمن (1994) در پژوهش خود از درآمد سرانه و توزیع درآمد برای بخشبندی بازار بینالمللی استفاده کرده است. با توجه به اینکه تولید ناخالص داخلی میتواند به بروز اشتباهاتی در برآورد اندازۀ اقتصادی منجر شود، مولن و شنگ (2011) در تحقیق خود از دو شاخص مصرف انرژی و الکتریسیته، شاخصهای مطمئن برای توسعۀ اقتصادی و صنعتیشدن کشورها استفاده کردهاند. به اعتقاد سگلوسکی[17] (2006) تولید ناخالص داخلی (GDP)، سرانۀ تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه، شاخصهای مطمئن از توسعۀ اقتصادی هستند که بیانگر قدرت خرید و میزان تقاضای بازار هستند. همچنین گاستون برتون و مارتین (2011)، در تحقیق خود از سرانۀ تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، هزینه تحقیق و توسعه، بر اساس درصدی از تولید ناخالص داخلی، سطح دسترسی به اینترنت و شاخص درک فساد برای سنجش توسعۀ بازار استفاده کردهاند. با توجه به موارد ذکرشده، در این پژوهش از سرانۀ تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید، سرانۀ مصرف الکتریسیته، سرانۀ مصرف انرژی و سرانۀ درآمد ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید، شاخصهای نشاندهندۀ توسعه اقتصادی استفاده شده است. ساختار بازار آزاد[18]: از دیدگاه موسسۀ هریتج، نبود التزام یا اجبار دولت بر تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات تا اندازهای است که افراد بتوانند آزادی خود را حفظ کنند. افراد وقتی دارای آزادی اقتصادی هستند که دارایی مکتسَب خود را بدون استفاده از زور، تقلب یا سرقت بیابند و در برابر تجاوز دیگران حفظ شود و افراد آزادانه دارایی خود را استفاده، مبادله و نگهداری کنند، بدون آنکه موجب تضعیف دیگران شود. معمولاً از دو شاخص آزادی اقتصادی هریتیج و فریزر برای بررسی آزادی اقتصادی استفاده میشود. کاوسگیل (1997) در تحقیق خود برای بخشبندی بازار از شاخص آزادی اقتصادی موسسۀ هریتیج استفاده کرد. همچنین او در سال 2004 علاوه بر شاخص هریتیج از شاخص آزادی سیاسی نیز برای سنجش ساختار بازار آزاد استفاده کرد. در این پژوهش نیز از شاخص هریتیج برای بررسی ساختار بازار آزاد استفاده شده است. قیمت: قیمت از یک نقش محوری در فعالیتهای اقتصادی برخوردار است. قیمتها در واقع بیانگر ارزش کالاها و خدمات هستند و از این طریق امکان مبادلۀ آنها میسّر میشود. ساکارایا و همکاران (2007) در تحقیق خود از متغیر دامنۀ قیمت برای شناخت درک مصرفکنندگان در مورد ویژگیهای خردهفروشی پوشاک کشور ترکیه استفاده کردهاند. اکر[19] و همکاران (2014) نیز در تحقیق خود برای بخشبندی و یکپارچهسازی بازار بین المللی و بین ملیتی در غرب آفریقا از قیمت دو نوع محصولات کشاورزی استفاده کردهاند. دی[20] و همکاران (1998) در تحقیق خود برای بخشبندی بازار جهانی برای محصولات صنعتی از شاخص قیمت مصرفکننده[21] استفاده کردهاند. همچنین، بخشبندی میتواند با استفاده از عوامل خرید معمول برای خریداران صنعتی از جمله عملکرد، کیفیت، خدمات، تحویل و قیمت انجام شود و از طریق تعریف بخشها با استفاده از این پنج عامل خرید، بسته به اینکه کدام یک برای مشتریان بالقوه مهمترند، برخی شرکتهای صنعتی در ایجاد بخشهای بازار موفق بودهاند (لانهالت[22]، 2008). علاوه بر این، یکی از روشهای بخشبندی، گروهبندی شرکتهایی است که نیازمند منافع مشابهی هستند که یکی از این منافع سطح قیمت است (نائوده[23]، 1995). در این تحقیق، از قیمت خردهفروشی بنزین در پمپ بنزینها استفاده شده است. قیمتها نیز بر اساس دلار برای هر لیتر بنزین بوده و پول رایج کشورها به دلار آمریکا تبدیل شده است. کشش درآمدی تقاضا[24]: کشش درآمدی تقاضا، تغییر در مقدار تقاضا را نسبت به تغییر درآمد مصرف کنندگان اندازهگیری میکند. به عبارت دیگر کشش درآمدی تقاضا، با درصد تغییر در مقدار تقاضا، تقسیم بر درصد تغییر در درآمد برابر است. مایرز (1996)؛ ویند (1978)؛ وبستر (1991)؛ رائو ونگ (1995)؛ کلافتیس و چستون (1997)؛ هالواسک و آمس (1986)؛ چرون و کلینشمیت (1985)، در تحقیقات خود از کشش قیمتی برای بخشبندی بازار استفاده کردهاند (فالبی[25]، 2001). در این تحقیق نیز به دنبال سنجش رابطۀ کشش درآمدی تقاضای بنزین و واردات بنزین بررسی شده است که در صورت تایید این ارتباط میتوان از کشش درآمدی تقاضا برای بخشبندی بازار بینالمللی بنزین استفاده کرد. درواقع، هدف آن است تا با ترکیب دو متغیّر تقاضای بنزین و درآمد، به شاخص موثقتری برای بخشبندی بازار دست یافته شود. گفتنی است که تاکنون از این شاخص برای بخشبندی بازار استفاده نشده است، بدین دلیل میتوان آن را یکی از نوآوریهای تحقیق نام برد. برای محاسبه کشش درآمدی تقاضای بنزین از تقاضای سالانه بنزین و سرانۀ درآمد ناخالص ملی بر اساس برابری قدرت خرید، از فرمول زیر استفاده شده است. Et= × I: سرانۀ درآمد ناخالص ملی بر اساس برابری قدرت خرید؛ Q: تقاضای سالانه بنزین. زیرساخت ارتباطی[26]: بعضی از پژوهشگران بر تأثیر زیرساختهای ارتباطی بر روی جریانهای تجاری بینالمللی تمرکز نمودهاند. لیما و وندابلز[27] (2001) شاخصی از میزان زیرساخت ارائه نمودند و دریافتند که شاخص تعیینکننده مهمی در تجارت دوجانبه محسوب میشود. پورتس و ری[28] (2005) متغیّر مخابرات تلفنی را به معادلات جاذبه خود اضافه نمودند و دریافتند که ارتباطات بیشتر با افزایش تجارت ارتباط دارد. فروند و وینهولد[29] (2004) تأثیر گستردگی استفاده از اینترنت را در تجارت ارزیابی و تحلیل کردند و دریافتند که تأثیر معنادار و افزایشی در سالهای 1991 تا 1997 وجود دارد. همچنین به گفته فینک و همکاران[30] (2005) هزینههای ارتباطات از طریق تأثیر بر هزینههای تجارت، بر میزان تجارت تأثیر میگذارد و کاهش هزینههای ارتباطی با افزایش میزان تجارت ارتباط دارد. در این پژوهش تعداد مشترکین موبایل (در هر 100 نفر) و تعداد کاربران اینترنت (در هر 100 نفر) برای شاخصهای تعیینکننده زیرساخت انتخاب شدهاند.
جدول 1- مؤلفهها و متغیرهای بخشبندی بازار بینالمللی بنزین
روش تحقیق در این مطالعه، از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر دادههای تابلویی برای بررسی روابط متغیّرها استفاده شده است، بدین معنی که تأثیرات چند متغیّر مستقل بر متغیّر وابسته ارزیابی میشود. روش تجزیه و تحلیل رگرسیون چندمتغیره دادههای تابلویی، ترکیبی از دادههای مقطعی و سری زمانی است، یعنی اطلاعات مربوط به دادههای مقطعی در طول زمان مشاهده میشود. دلایل مختلفی برای استفاده از این مدلها وجود دارد: اولاً اگر هدف مطالعات منطقهای و بینکشوری باشد، خصوصاً در اقتصادهایی با ساختارهای نزدیک به همدیگر، استفاده از مدلهای تابلویی ضروری است؛ ثانیاً در عموم موضوعات کلان اقتصادی با دادههای سالانه مواجه میشویم. از اینرو حجم نمونههای مورد مطالعه پایین بوده است، بنابراین به نتایج حاصل از تخمین مدلهای سری زمانی نمیتوان اتکا کرد. در حالی که در رویکرد دادههای تابلویی میتوان در صورت دادههای کمحجم، با تلفیق مقاطع به حجم بالایی از دادهها دست یافت. (گوجارات، 2012). درمجموع، میتوان گفت که دادههای پانلی دارای مزایای فراوانی نسبت به دادههای مقطعی یا سری زمانی هستند. افزن بر این، در بررسی بسیاری از رخدادهای اقتصادی، دیده میشود که عوامل مختلف با ابعاد مختلف و در حوزههای متفاوت بر پیدایش یک پدیده مانند واردات بنزین مؤثرند که بهکارگیری همه این عوامل در بررسیهای اقتصادسنجی نهتنها باعث ایجاد مشکلات فنی مانند همخطی میشوند، بلکه باعث پیچیدگی مدل و افزایش اشتباهات آماری نیز میشوند. بنابراین، استفاده از تکنیکهای مختلف مانند روش مؤلفههای اساسی، راهی برای کاهش این خطاها و دسترسی به نتایج بهتر است. مزیت اصلی کاربرد این روش در اقتصادسنجی ازبینبردن همخطی در مدلها به واسطه تعداد زیاد متغیرهای مؤثر در مدل است. در تحقیق حاضر، نیز از تحلیل مؤلفههای اساسی برای دستیابی به مؤلفههای اندازۀ بازار، پذیرش بازار، توسعۀ اقتصادی و زیرساخت استفاده شده است. سپس از روش تجزیه و تحلیل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر دادههای تابلویی با کمک نرمافزار Eviews-9 استفاده شده است. به این ترتیب، بعد از بررسی ریشۀ واحد دادهها برای تعیین مدل آزمون، پانل (ترکیبی) و یا پولد (تلفیقی) از آزمونF استفاده گردیده است. درصورت پانلبودن، برای تعیین الگو از آزمون هاسمن استفاده شده است. در تمامی موارد در صورت روبهرو شدن با ناهمسانی واریانس، از روش حداقل مربّعات تعمیمیافته (EGLS) استفاده خواهد شد و از آزمون خودهمبستگی برای بررسی اخلال مدل رگرسیون استفاده شده است. جامعۀ آماری پژوهش شامل 35 کشور واردکننده بنزین در منطقۀ خاورمیانه، آسیا و اقیانوسیه است. در زمینه جنبههای علمی مرتبط با موضوع و بررسی متغیرهای تحقیق، دادههای تحقیق از نوع دادههای تلفیقی (دادههای پانلی) است که بین سالهای 1995 تا 2012 جمعآوری شده است. همچنین اطلاعات مورد نیاز در بازار بینالمللی بنزین در منطقه خاورمیانه، آسیا و اقیانوسیه از طریق مراجعه به مجلات تخصصی فرآوردههای نفتی، سایت سازمان ملل متحد، سازمان بینالمللی انرژی و غیره استخراج شده است. افزون بر این، برای جمعآوری اطلاعات مربوط به ادبیات این تحقیق و مباحث نظری مرتبط با موضوع از روش مطالعات کتابخانهای استفاده شده است.
متغیرهای تحقیق پژوهش حاضر به کنکاش دربارۀ عوامل مؤثر بر واردات بنزین با توجه به مبانی نظری و مطالعات تجربی پرداخته است. لذا واردات بنزین متغیّر وابسته بوده و از میزان واردات بنزین کشورها بر اساس هزارتن در سال استفاده شده است. همچنین از شاخصهای ترکیبی با نامهای اندازۀ بازار، پذیرش بازار، توسعۀ اقتصادی، ساختار بازار آزاد، زیرساخت ارتباطی و کشش درآمدی تقاضای بنزین و همچنین متغیّر قیمت خردهفروشی بنزین، برای مؤلفههای مستقل و تأثیرگذار بر واردات بنزین استفاده شده است.
فرضیهها فرضیههای تحقیق با توجه به مسئله تحقیق و در راستای دستیابی به هدف تحقیق که شناسایی مؤلفهها و متغیرهای بخشبندی بازار بینالمللی فرآوردههای نفتی از طریق مطالعه موردی بنزین است، به شرح ذیل بررسی میشوند: H1: بین واردات بنزین و اندازه بازار رابطه معناداری وجود دارد. H2: بین واردات بنزین و پذیرش بازار رابطه معناداری وجود دارد. H3: بین واردات بنزین و توسعه اقتصادی رابطه معناداری وجود دارد. H4: بین واردات بنزین و ساختار بازار آزاد رابطه معناداری وجود دارد. H5: بین واردات بنزین و قیمت خردهفروشی بنزین رابطه معناداری وجود دارد. H6: بین واردات بنزین و کشش درآمدی تقاضای بنزین رابطه معناداری وجود دارد. H7: بین واردات بنزین و زیرساخت ارتباطی رابطه معناداری وجود دارد.
مدل رگرسیون تحقیق با توجه به متغیرهای مذکور، تصریح مدل اقتصادیسنجی پژوهش حاضر به صورت ذیل معرفی میشود: GIit = α + β1 MSit + β2 MRit + β3 EDit + β4 FMSit + β5 PGPit + β6 IEDit +
در مدل فوق، واردات بنزین (GIit) متغیر وابسته و اندازۀ بازار (MSit)، پذیرش بازار (MRit)، توسعۀ اقتصادی (EDit)، ساختار بازار آزاد (FMSit)، قیمت خردهفروشی بنزین (PGPit)، کشش درآمدی تقاضا (IEDit) و زیرساخت ارتباطی (INFit) متغیّرهای مستقل هستند.
تحلیل دادهها و یافتههای پژوهش همانگونه که اشاره شد، نخست با استفاده از تحلیل مؤلفههای اساسی، مؤلفههای اندازۀ بازار، پذیرش بازار، توسعۀ اقتصادی و زیرساخت محاسبه میگردند؛ سپس از آزمونهای ریشه واحد، تشخیص، ناهمسانی واریانس و خودهمبستگی استفاده میشود که در ادامه بررسی میشوند. اندازه بازار: همانطور که قبلاً اشاره شد، در این پژوهش از جمعیت کل (TP) و مصرف بنزین (GC) با هدف سنجش اندازه بازار استفاده شده است. همانگونه که جدول 2 نتایج حاصل از برآورد مؤلفههای اساسی را نشان میدهد، مقدار ویژه اولین مؤلفه بزرگتر از یک است و 79 درصد پراکندگی مجموعه دادهها به وسیله این مؤلفه آشکار میشود. بنابراین مؤلفه اول بهترین انتخاب است.
جدول 2- تحلیل مؤلفه های اساسی اندازه بازار
پذیرش بازار: در این پژوهش واردات کالا و خدمات (IGS) و تجارت کل (TR)، شاخصهای تعیینکننده پذیرش بازار انتخاب شدهاند. همانگونه که جدول 3 نتایج حاصل از برآورد مؤلفههای اساسی را نشان میدهد، مقدار ویژه اولین مؤلفه در حدود 2 است و 98 درصد پراکندگی مجموعه دادهها با این مؤلفه بیان میشود. بنابراین مؤلفه اول، بهترین انتخاب است.
جدول 3- تحلیل مؤلفههای اساسی پذیرش بازار
توسعۀ اقتصادی: در این پژوهش، از سرانۀ تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید (GDPPC)، سرانۀ مصرف الکتریسیته (EPCPC)، سرانۀ مصرف انرژی (EC) و سرانۀ درآمد ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید (GNIPC)، شاخصهای نشاندهنده توسعۀ اقتصادی استفاده میشود. به علاوه جدول4 نتایج حاصل از برآورد مؤلفههای اساسی را نشان میدهد. مقدار ویژه اولین مؤلفه 72/3 است و 93 درصد پراکندگی مجموعه دادهها با این مؤلفه آشکار میشود. بنابراین مؤلفه اول بهترین انتخاب است.
جدول 4- تحلیل مؤلفههای اساسی توسعۀ اقتصادی
زیرساخت ارتباطی: در این پژوهش تعداد مشترکین موبایل در هر 100 نفر (MCS) و تعداد کاربران اینترنت در هر 100 نفر (IU)، شاخصهای تعیینکننده زیرساخت انتخاب شدهاند. جدول 5 نتایج حاصل از برآورد مؤلفههای اساسی را نشان میدهد. همانگونه که مشاهده میشود مقدار ویژه اولین مؤلفه 80/1 است و 90 درصد پراکندگی مجموعه دادهها با این مؤلفه بیان میشود. بنابراین مؤلفه اول بهترین انتخاب است.
جدول 5- تحلیل مؤلفههای اساسی زیرساخت ارتباطی
آزمون ریشه واحد برای متغیّرهای تحقیق پیش از برآورد مدل، لازم است مانایی تمام متغیّرهای مورد استفاده در تخمینهاآزموده شوند، به این دلیل که نامانایی متغیرها چه در مورد دادههای سری زمانی و چه در دادههای تابلویی، باعث بروز مشکل رگرسیون کاذب میشود و یکی از مهمترین ضعفهای مطالعات تجربی بهخصوص در حوزه مدلهای دادههای پانلی، التزام نداشتن محققان به آزمون مانایی دادههای بهکار رفته در مدل است. بر خلاف آنچه در مورد دادههای سری زمانی مرسوم است، در مورد دادههای تابلویی نمیتوان برای آزمون مانایی از آزمونهای دیکی فولر و دیکی فولر تعمیمیافته بهره جست، بلکه لازم است مانایی جمعی متغیرها آزموده شود. بدین منظور در این تحقیق از آزمون لوین، لین و چو استفاده شده است که نتایج آن در جدول 6 آمده است. جدول فوق، نتایج آزمون ریشه واحد بر روی متغیرهای بهکار رفته در این تحقیق را نشان میدهد که نشان از رد فرضیه صفر و در نتیجه مانایی شاخصها دارد. بهعبارت دیگر مطابق نتایج بهدستآمده، فرضیه صفر آزمون مبنی بر وجود ریشه واحد در همه متغیرهای تحقیق در سطح اطمینان 99 درصد رد شده است.
جدول 6- نتایج آزمون پایایی متغیرهای تحقیق بر اساس آزمون لوین، لین و چو
آزمون F لیمر و هاسمن اولین آزمون برای تشخیص انتخاب بین دادههای ترکیبی (Panel) در برابر دادههای تلفیقی (Pool) بودن فرضیههای تحقیق، آزمونF لیمر است. نتایج بیانگر تأیید اثرات ثابت در برابر روش حداقل مربعات تجمیعشده و بهبیان سادهتر تأیید دادههای ترکیبی (Panel) در برابر دادههای تلفیقی (Pool) است، به این دلیل که مقدار P-Value آزمون F لیمر زیر 05/0 است. حال برای تعیین نوع دادههای تابلویی (انتخاب الگوی اثرات ثابت یا الگوی اثرات تصادفی) از آزمون هاسمن استفاده میشود. همانگونه که مشاهده میشود، نتایج آزمون هاسمن بیانگر رد فرضیه H0است. بهعبارتدیگر نتایج بیانگر تأیید اثرات ثابت در برابر اثرات تصادفی است، چونکه مقدار P-Valueآزمون هاسمن زیر 05/0 است، بنابراین مدل این تحقیق باید به صورت اثرات ثابت تخمین زده شود.
جدول7- نتایج آزمون چاو و هاسمن
آزمون ناهمسانی واریانس[31] و خودهمبستگی[32] یکی از مفروضات معادله رگرسیون، ثابتبودنواریانسهاست. در صورتیکه خطاها، واریانس ثابتی نداشته باشند، میگویند ناهمسانی واریانس وجود دارد. فرض دیگر مدل رگرسیون خطی، صفربودن کواریانس بین اجزای خطا در طول زمان یا بهصورت مقطعی برای انواع دادهها میباشد. به عبارت دیگر فرض فوق مبیّن این است که خطاها به یکدیگر وابسته نیستند. به دلیل اینکه روش دادههای تابلویی، ترکیبی از دادههای سری زمانی و دادههای مقطعی است، مشکلات مربوط به خودهمبستگی و ناهمسانی واریانس در مدل پیش میآید. با توجه به تأثیر مهم ناهمسانی واریانس بر برآورد انحراف معیار ضرایب و همچنین مسئله استنباط آماری، لازم است قبل از پرداختن به هرگونه تخمین، در مورد بود یا نبود ناهمسانی واریانس تحقیق شود. برای آزمون وجود ناهمسانی واریانس از آزمون والد[33] استفاده میشود که به علت در دسترسنبودن این آزمون در مدلهای پانل دیتا در نرمافزار Eviews برای اجرای آزمون مذکور از نرمافزار STATA استفاده میشود. همانگونه که در جدول 8 مشخص است، بررسی نتایج آزمون ناهمسانی واریانس حاکی از سطح معنیداری کمتر از 5 درصد است، پس، فرضیه صفر مبنی بر برابری واریانس رد میشود.
جدول 8- نتایج آزمون ناهمسانی واریانس
بنابراین شکل ناهمسانی واریانس در مدل مشهود است. برای آزمون وجود خودهمبستگی از آزمون ولدریج استفاده میشود که به علت دردسترسنبودن این آزمون در مدلهای پانل دیتا در نرمافزار Eviews برای اجرای آزمون مذکور از نرمافزار STATA استفاده میشود. همانگونه که در جدول 9 مشخص است، بررسی نتایج آزمون خودهمبستگی حاکی از سطح معنیداری کمتر از 5 درصد است. براین اساس فرضیه صفر مبنی بر نبود وجود همبستگی رد میشود که بنابراین شکل خودهمبستگی در مدل مشهود است.
جدول 9- نتایج آزمون خودهمبستگی
آزمون فرضیههای تحقیق با توجه به اینکه در صورت وجود ناهمسانی واریانس در مدلهای پانل دیتا، برآوردهای OLS ناکارا است، در این شرایط از برآورد مدل به روش حداقل مربعات تعمیمیافته تخمینی (EGLS) استفاده شده است. همچنین به علت وجود خودهمبستگی، برای آزمون نهایی مدل رگرسیون از طریق روش اثرات ثابت، از متغیرهای کمکی (1)AR استفاده شد. مقدار آمارهF محاسبهشده مدل برابر 99/244 و مقدار احتمال آماره F برابر صفر است، بنابراین میتوان گفت مدل رگرسیون فوق، معنادار است. بر همین اساس میتوان گفت که بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته یک رابطه خطی وجود دارد.
جدول 10- نتایج برازش مدل دادههای پانلی با اثرات ثابت به روش EGLS
همچنین ضریب تعیین مدل حاکی از آن است که متغیرهای برآوردی مدل از توان توضیح دهندگی بسیار بالایی (95 درصد) برای توضیح متغیّر وابستۀ واردات بنزین برخوردارند. این امر نشانگر آن است که مدل، برازش بسیار بالایی دارد. به علاوه همانگونه که در جدول 10 مشاهده میشود آماره دوربین واتسون (DW) برابر 03/2 است که نشان از نبود خودهمبستگی در مدل دارد. در فرضیۀ اول تحقیق نقش اندازۀ بازار در واردات بنزین در فاصله زمانی 1995 لغایت 2012 بررسی شد. نتایج آماری تحقیق حاکی از آن است که ارتباط مستقیم بین اندازه بازار و واردات بنزین وجود دارد که در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است (32/8t=، 01/0>P). ضریب رگرسیونی بهدستآمده با استفاده از روش دادههای پانلی، ارتباط بین اندازۀ بازار و واردات بنزین را مستقیم و برابر با مقدار 03/3 نشان میدهد که در بین متغیرهای توضیحی دیگر مدل تحقیق، بیشترین ضریب تأثیر را بر واردات بنزین دارد. این خود، به معنای آن است که با افزایش اندازۀ بازار، واردات بنزین نیز افزایش مییابد. نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیق شنگ و مولن (2011) که فرصتهای بازار صادراتی را به صورت مثبتی با اندازه بازار مرتبط میدانند منطبق است. همچنین بر اساس تحقیقات روت (1994)، تئوریهای تجارت بینالملل رابطهای قوی را میان اندازه بازار کشور میزبان و پتانسیل بازار آن کشور نشان میدهند. نتایج فرضیه دوم تحقیق حاکی از آن است که بین متغیره مستقل پذیرش بازار و واردات بنزین رابطه معناداری وجود ندارد و در سطح اطمینان 95 درصد، شواهدی مبنی بر تایید تأثیر متغیر پذیرش بازار بر واردات بنزین به دست نیامده است. بنابراین وجود رابطه بین پذیرش بازار و واردات بنزین رد میشود (48/0 t=، 05/0<P). نتایج آزمون فرضیه سوم تحقیق نشاندهنده آن است که توسعۀ اقتصادی بر واردات بنزین تأثیر دارد. ازاینرو، فرض وجود رابطه بین واردات بنزین کشورها و توسعۀ اقتصادی در سطح اطمینان 99 درصد تأیید میشود (99/2t=، 01/0>P)، به این معنی که با افزایش توسعۀ اقتصادی، واردات بنزین افزایش مییابد. ضریب رگرسیونی متغیر توسعۀ اقتصادی برای توضیح واردات بنزین برابر با مقدار 18/0 است که نشاندهنده رابطه مستقیم بین توسعۀ اقتصادی و واردات بنزین است. نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیق شنگ و مولن (2011) که فرصتهای بازار صادراتی را به صورت مثبتی با توسعه اقتصادی مرتبط میدانند هماهنگ است. به علاوه، بر اساس تحقیقات ناچمن (1994) ارتباط معناداری بین خرید محصولات صنعتی و توسعۀ اقتصادی وجود دارد. در مورد فرضیۀ چهارم تحقیق، با سطح اطمینان 95 درصد شاهد تأثیر مثبت و معنادار ساختار بازار آزاد بر واردات بنزین هستیم (98/1t=، 05/0>P). ضریب رگرسیونی به دست آمده 01/0 نشاندهنده این موضوع است که در دوره تحقیق، واردات بنزین تحت تأثیر ساختار بازار آزاد بوده است. این خود بدین معنی است که با افزایش ساختار بازار آزاد، واردات بنزین با ضریب رگرسیونی 01/0 افزایش مییابد. نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیق کاوسگیل و همکاران (2004) منطبق است. در فرضیۀ پنجم تحقیق، با سطح اطمینان 99 درصد، تأثیر مثبت و معنیدار قیمت خردهفروشی بنزین بر واردات بنزین دیده میشود(44/2 t=، 01/0>P). ضریب رگرسیونی به دست آمده 02/0 نشاندهنده این است که در دوره تحقیق، واردات بنزین تحت تأثیر قیمت خردهفروشی بنزین بوده است. در فرضیۀ ششم تحقیق، تأثیر معنادار کشش درآمدی تقاضا بر واردات بنزین تایید میشود (11/2 t=، 05/0>P). ضریب رگرسیونی به دست آمده در این تحقیق، برابر با مقدار 01/0 است که با اطمینان 95 درصد نشاندهنده رابطه ضعیف میان کشش درآمدی تقاضا و واردات بنزین است. در فرضیه هفتم، بررسیهای به عمل آمده با روش دادههای تابلویی مبیّن آن است که زیرساخت ارتباطی تأثیر معناداری بر واردات بنزین ندارد. از این رو، فرض وجود رابطه میان زیرساخت ارتباطی و واردات بنزین با اطمینان 95 درصد رد میشود (21/0 t=، 05/0<P). این امر میتواند به علت تأثیر مثبت زیرساخت ارتباطی بر کاهش حمل و نقل و متعاقب آن کاهش تقاضا برای بنزین باشد.
نتیجهگیری و پیشنهادها افزایش رقابت در مقیاس جهانی ناشی از افزایش تعداد شرکتهایی است که فرصتها را در بازارهای بینالمللی جستوجو میکنند تا به اهدافشان نائل آیند و جایگاه بازار و ماندرگاری خود را حفظ کنند. به علت اهمیّت و جایگاه ارزیابی و بخشبندی بازارهای بینالمللی، پژوهش حاضر به طراحی و آزمون مدل انتخاب مؤلفههای بخشبندی بازار بینالمللی با استفاده از رویکرد دادههای پانلی پرداخته است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پژوهش، نشانگر آن است که اندازه بازار، توسعۀ اقتصادی، ساختار بازار آزاد، قیمت خردهفروشی بنزین و کشش درآمدی تقاضای بنزین تأثیر مستقیم و معناداری بر واردات بنزین دارند که این نتایج به شرح ذیل است: در میان متغیرهای توضیحی مدل تحقیق، اندازه بازار بیشترین تأثیر را بر واردات بنزین دارد، چونکه اندازه بازار یکی از مهمترین موضوعات برای تصمیمگیران بازار بوده و مصرف بسیاری از کالاها و خدمات ارتباط مستقیمی با اندازه بازار دارد. به عبارت دیگر، بازارهای بزرگتر جذابیت بیشتری برای بازاریابان دارند. توسعۀ اقتصادی از دیرباز نقش مهم و تأثیرگذاری در شناسایی فرصتهای بازار بینالمللی بهویژه در زمینۀ بازارهای صنعتی داشته است و در تحقیق حاضر نیز بعد از اندازه بازار بیشترین تأثیر را بر واردات بنزین دارد؛ به این دلیل که با افزایش توسعۀ اقتصادی، تقاضای بنزین و به دنبال آن واردات بنزین کشورها افزایش مییابد و کشورهایی با توسعۀ اقتصادی بیشتر بازارهای جذابتری برای صادرات خواهند بود. همچنین کشورهایی با آزادی اقتصادی بیشتر همواره بازاری جذابتر محسوب میشوند و شاخص هریتیج که از ترکیبی با ده متغیر اقتصادی برای اندازهگیری آزادی اقتصادی استفاده میکند، شاخص موثقی برای شناسایی پتانسیلهای بازارهای بینالمللی به ویژه واردات بنزین است. علیرغم افزایش قیمت جهانی نفت و به دنبال آن بالا رفتن قیمت جهانی بنزین طی سالهای دوره تحقیق، بیشتر کشورهای واردکننده بنزین در خاورمیانه، آسیا و اقیانوسیه، یا به علت افزایش درآمد ناشی از بالارفتن قیمت نفت و یا به علت رشد اقتصادی، با افزایش تقاضای بنزین و به دنبال آن افزایش واردات بنزین روبهرو بودهاند. وجود ارتباط مستقیم میان کشش درآمدی تقاضای بنزین و واردات بنزین نشانگر این امر است که در زمان بالابودن کشش درآمدی تقاضا یعنی زمانی که تغییرات تقاضای بنزین نسبت به تغییرات درآمد بیشتر میشود، واردات بنزین نیز برای پاسخگویی به این افزایش تقاضا که علت آن افزایش درآمد است افزایش مییابد. از سوی دیگر زمانی که کشش درآمدی تقاضا کاهش مییابد، یعنی زمانی که تغییرات تقاضای بنزین نسبت به تغییرات درآمد کمتر میشود، واردات بنزین به علت کاهش تقاضای آن کاهش مییابد. گفتنی است که دادههای مقطعی، رفتارهای بلندمدت را نشان نمیدهد و ازسویدیگر در دادههای سری زمانی بر اثرات کوتاه مدت تأکید میشود، درحالیکه با ترکیب این دو خصوصیت در دادههای تابلویی، ساختار عمومیتر و پویاتری را میتوان تصریح و برآورد کرد. بنابراین نتایج بهدستآمده از این طریق، برای سالهای آینده نیز تعمیمپذیر است. با توجه به نتایج تحقیق، پیشنهاد میشود مدیران و تصمیمگیرندگان نفتی کشور برای بخشبندی بازار بینالمللی بنزین کشور از مؤلفههای اندازۀ بازار، توسعۀ اقتصادی، ساختار بازار آزاد، قیمت خردهفروشی بنزین و کشش درآمدی تقاضای بنزین استفاده کنند و در این میان وزن بیشتری را به مؤلفههای اندازۀ بازار، توسعۀ اقتصادی و قیمت خردهفروشی بنزین اختصاص دهند. افزون بر این، برای استفاده هرچه بیشتر از نتایج پژوهش و نیز کمک به شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار بر واردات بنزین در آینده، میتوان موضوعات «مطالعه تأثیر توسعهیافتگی کشورها برروی مؤلفههای تأثیرگذار بر واردات بنزین» و «بررسی تأثیر بهای نفت و رکود بینالمللی برروی مؤلفههای بخشبندی بازار بینالمللی بنزی» را برای تحقیقات بعدی پیشنهاد داد. همچنین از جمله محدودیتهای تحقیق میتوان به کنارگذاشتن برخی کشورهای واردکننده بنزین، به علت فقدان منابع اطلاعاتی در مورد آنها و همچنین دسترسی نداشتن به نوع بنزین وارداتی کشورها اشاره کرد. (1) مستخرج از پایاننامۀ دکتری بهتاش جمالیه بسطامی دانشجوی مدیریت بازرگانی دانشگاه شهید بهشتی
[1] Nachum [2] Wedel and Kamakura [3] Gaston-Breton and Martín [4] Malhotra [5] Douglas and Wind [6] Saavedra [7] Drummond [8] Overall Market Opportunity Index [9] Cavusgil [10] Gravity [11] Market Size [12] Russow and Okoroafo [13] Sheng and Mullen [14] Sakarya & et al. [15] Market Receptivity [16] Economic Development [17] Ceglowski [18] Free Market Structure [19] Aker & et al. [20] Day & et al. [21] Consumer Price Index [22] Lännhult, [23] Naudé [24] Income elasticity of demand [25] Falbey [26] Communication Infrastructure [27] Limao and Venables [28] Portes and Rey [29] Freund and Weinhold [30] Fink and et al. [31] Heteroskedasticity Test [32] Autocorrelation [33] Wald Test | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- Aker, J. C., Klein & M.W. O’Connel, S. A., (2014). "Borders, ethnicity and trade." Journal of Development Economics 107: 1-16. 2- Cavusgil, S.T. (1997). Measuring the potential of emerging markets: an indexing approach. Business Horizons, 40: 87-91. 3- Cavusgil, S. T. Kiyak, T. & Yeniyurt S. (2004). "Complementary approaches to preliminary foreign market opportunity assessment: Country clustering and country ranking." Industrial Marketing Management 33(7): 607-617. 4- Ceglowski, J. (2006). "Does gravity matter in a service economy?" Review of World Economics 142(2): 307-329. 5- Day, E., Fox, R. J. & Huszagh, S. M. (1988). "Segmenting the global market for industrial goods: issues and implications." International Marketing Review 5(3): 14-27. 6- Douglas, S. P. and Wind, Y. (1987). "The myth of globalization." Columbia Journal of World Business 22(4): 19-29. 7- Drummond, G., Ensor, J. & Ashford, R. (2010). "Strategic marketing Planing and Control". Third Edition, Burlington (USA), Routledge. 8- Falbey, W. (2001). Business Segmentation and Real Estate Development: Measuring the Relationship Between Segmentation Bases and PerceivedEffectiveness of Segmentation Variables, Wayne Huizenga Graduate School of Business and Entrepreneurship Nova Southeastern University. 9- Fink, C., Mattoo, A. & Neagu, I. C. (2005). "Assessing the impact of communication costs on international trade." Journal of International Economics 67(2): 428-445. 10- Freund, C. L. and Weinhold, D. (2004). "The effect of the Internet on international trade." Journal of International Economics 62(1): 171-189. 11- Gaston-Breton, C. and O. M. Martín (2011). "International market selection and segmentation: a two-stage model." International Marketing Review 28(3): 267-290. 12- Gujarati, D. N. (2012). Basic econometrics, Tata McGraw-Hill Education. 13- Lännhult, T. (2008). Can Bulk Products be Segmented?: A Case Study of AVFORM™ L50. (USA) Florida, Karlstad. D-Level. 14- Limao, N. and A. J. Venables (2001). "Infrastructure, geographical disadvantage, transport costs, and trade." The World Bank Economic Review 15(3): 451-479. 15- Malhotra, I. B. B. n. A. N. K. (1993). "Marketing Management Bases for International Market Segmentation: An Alternate Look at the tandardization/Customization Debate." International Marketing Review 10(1):19-44. 16- Moeini, H., Ranjbarian, B., Rashidkaboli, M. & Azarbayejani, K. (2012). "Foreign Market Analysis: Iran Pistachio as a Case Study." Middle-East Journal of Scientific Research 11(8): 1087-1094. 17- Nachum, L. (1994). "The Choice of Variables for Segmentation of the International Market." International Marketing Review 1(3):54-67. 18- Naudé, P. (1995). "Judgmental modeling as a tool for analyzing market structure: An application in the plastics industry." Industrial Marketing Management 24(3): 227-238. 19- Portes, R. and H. Rey (2005). "The determinants of cross-border equity flows." Journal of International Economics 65(2): 269-296. 20- Russow, L. C. and S. C. Okoroafo (1996). "On the way towards developing a global screening model." International Marketing Review 13(1): 46-64. 21- Saavedra, C. A. (2016). "Industrial Market Segmentation." Management for Professionals. First edition,Springer International Publishing Switzerland. 22- Sakarya, S., Eckman, M. and Hyllegard, K. H. (2007). Market selection for international expansion. International Marketing Review, 24(2): 208-238. 23- Sheng, Y. S. and Mullen, M. R. (2011). "A hybrid model for export market opportunity analysis." International Marketing Review 28(2): 163-182. 24- Wedel, M. and Kamakura, W. A. (2000). Market Segmentation: Conceptual and Methodological Foundations (International Series in Quantitative Marketing). Pensylvania (USA.(
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,583 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,168 |