
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,704 |
تعداد مقالات | 13,954 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,450,587 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,266,535 |
تصحیح انتقادی ابیاتی از دیوان انوری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 8، شماره 3 - شماره پیاپی 31، مهر 1395، صفحه 67-80 اصل مقاله (193.17 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/rpll.2016.20592 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رحمان ذبیحی* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشگاه ایلام | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دیوان انوری - شاعر نامدار سده ششم- از متون ارزشمند تاریخ ادبیات فارسی است که بیش از پنجاه سال پیش، یک بار به همت سعید نفیسی و بار دیگر به کوشش محمدتقی مدرس رضوی تصحیح و منتشر شده است. علیرغم کوشش مصححان و گامهای بلندی که در این راه برداشتهاند، هنوز کاستیهای بسیاری در ضبط اشعار شاعر هست که بیشتر ناشی از نقص در قرائت نسخههای استفاده شده و دسترسی نداشتن به برخی نسخههای کهن است. در این پژوهش دوازده بیت از قصاید و قطعات انوری بر مبنای دوازده نسخه کهن تصحیح شده است که از این تعداد پنج نسخه در اختیار مصححان و دو نسخه در اختیار شارحان بوده است و از پنج نسخه برای نخستین بار در تصحیح اشعار شاعر استفاده شده است. در تصحیح ابیات علاوه بر پشتوانه نسخهها، دلایل و قراین ضبطِ درست بیان شده است. نتیجه پژوهش علاوه بر روشن شدن صورت درست ابیاتی از دیوان انوری و بازشناسی برخی از نوادر لغات و ترکیبات و بعضی تعبیرات و تصاویر شعر وی، از یک سو بیانگر نقش بیبدیل نسخههای کهن مغفول در تصحیح دیوان شاعر و از سوی دیگر گویای میزان سهو و کاستی در قرائت نسخههای استفاده شده در تصحیح دیوان است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تصحیح متون؛ دیوان انوری؛ نسخههای کهن؛ ضبط درست ابیات | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه تصحیح انتقادی متون کهن ادب فارسی به ویژه متون طراز اول، نخستین و مهمترین گام در احیای این آثار است. از جمله این متون دیوان انوری شاعر نامدار سده ششم است که گذشته از فواید تاریخی و فرهنگی و ارزش سخن شاعر در ابعاد موسیقی شعر، تخیل، عواطف و معانی و مضامین بلند، به سبب تجربه درخشان گوینده در ترکیب زبان زنده رایج مردم با زبان ادبی روزگار خویش، یکی از مهمترین اسناد تاریخ زبان فارسی به حساب میآید. دیوان انوری پس از چاپهای سنگی، دو بار با رویکردهای متفاوت به چاپ رسیده اما هنوز کاستیهای بسیاری دارد که غالباً به سبب غفلت مصححان از نسخههای کهن، نقص در قرائت دستنویسهای استفاده شده و نبودن رویکرد منسجم در تصحیح متن است. مهمترین مسأله پژوهش حاضر اثبات ارزش نسخههای کهن و معتبر در تصحیح دیوان انوری و روشن کردن میزان کاستیهای ضبط اشعار در چاپهای رایج این متن از رهگذر اشاره به برخی نمونههاست. برای نیل به این مقصود دوازده نسخه کهن دیوان ـ از اواخر سده ششم تا حدود سده نهم ـ بررسی و به اختصار معرفی شده است و 12 بیت بر مبنای این نسخهها که اغلب از دسترس مصححان دور مانده، تصحیح شده است. علاوه بر بررسی نسخههای کهن، دلایل و قراین دیگری نیز در اثبات صورت درست کلام شاعر بیان شده است. تصحیح این ابیات علاوه بر رفع ابهام از برخی ابیات انوری و روشن کردن برخی نوادر لغات و ترکیبات دیوان وی، گویای فاصله بسیار میان اصل کلام شاعر و صورت سخن وی در دیوانهای چاپی است. برخی از نسخههای محل رجوع ما در این تحقیق در اختیار مدرس رضوی نیز بوده است؛ به ویژه نسخه کتابخانه فاتح استانبول مورخ 7098هـ .ق.، نسخه اساس تصحیح ایشان بوده است اما همان گونه که در تصحیح ابیات ملاحظه میشود غالباً ضبط اصیل این نسخهها مغفول مانده است و در موارد متعدد صورت مغشوشی از ابیات شاعر در تصحیح وی عرضه شده است.
پیشینه پژوهش دیوان انوری یک بار در سال 1266هـ . ق. در تبریز به چاپ سنگی رسیده است (نک. انوری، 1266: 381). چند بار نیز در چاپخانه نولکشور لکهنو منتشر شده است که یک بارِ آن در سال 1889م/ 1306 هـ . ق. و بارِ دیگر در تاریخ 1897م/ 1314 هـ . ق. بوده است (انوری، 1897: 770 و 769؛ 1337: پنجاه و سه مقدمه مصحح). همچنین باید از دو منتخب دیوان شاعر یاد کرد؛ نخست منتخبی با 19 قصیده در 40 صفحه بدون تاریخ که در هندوستان منتشر شده است و دیگر منتخبات دیوان به اهتمام والنتین ژوکوفسکی خاورشناس معروف با شش قصیده، چهار غزل و برخی اشعار الحاقی که در سال 1883م در سن پترزبورگ به طبع رسیده است (انوری، 1337: پنجاه و سه مقدمه مصحح). هر چند این چاپها به عنوان نخستین گام در انتشار دیوان انوری، از عوامل دسترسی گروه وسیعی از مخاطبان به آن محسوب میشود اما به سبب رواج نداشتن شیوه تصحیح انتقادی متون در آن روزگار و بیتوجهی ناشران و کاتبان به نسخههای کهن، کاستیها، اغلاط و اشعار الحاقی فراوان در آنها راه یافته است. پس از چاپهای سنگی، نخستین بار سعید نفیسی با استفاده از هشت نسخه خطی، چاپهای سنگی هندوستان و تبریز، برخی منتخبات و شرحهای شادیآبادی و فراهانی، دیوان انوری را تصحیح کرد (انوری، 1337: پنجاه ـ پنجاه و چهار مقدمه مصحح). نفیسی اعتقادی به ثبت نسخهبدل نداشته است: «در تهیه متن این کتاب اصولی را که در مقابله اینک بسیار رایج شده است و من به کلی ناروا میدانم، عمداً ترک کردهام. خاورشناسان در تهیه و طبع و نشر متون فارسی عادت دارند هر نسخه بدلی را هر چند هم نادرست و سفیهانه باشد، در پای صحایف نقل کنند و بیهوده بر حجم کتاب و سرگردانی خواننده بیفزایند... ؛ من در تهیه متن این کتاب به هیچ وجه رعایت نسخهبدل نکردم و ضبط آنها را زاید و عبث دانستم» (انوری، 1337: پنجاه و چهار مقدمه مصحح). چاپ نفیسی 14722 بیت از جمله هجویات و هزلیات را در بر دارد (انوری، 1337: پنجاه و چهار مقدمه مصحح). پس از نفیسی، محمدتقی مدرس رضوی ـ بنا به گفته خویش ـ با استفاده از پنجاه نسخه خطی، مجموعهها، منتخبات و چاپهای سنگی دیوان انوری را تصحیح و منتشر کرد (انوری، 1376: 150 مقدمه مصحح). مصحح در مقدمه دیوان بیست و سه منبع از جمله نسخ خطی، چاپهای سنگی و منتخبات را معرفی کرده است (انوری، 1376: 149 ـ 121) و درباره دیگر منابع خود گفته است: «علاوه بر نسخی که ذکری از آنها رفت، از چندین نسخه خطی دیوان و جنگهای قدیمی که ذکر هر یک در پاورقیها شده، بهرهمند گردید که در اینجا از یاد آنها خودداری نمود» (انوری، 1376: 149). او متن نسخه کتابخانه فاتح استانبول (مورَّخ 708هـ . ق.) را در آن دسته از اشعار که در اختیار داشته، اساس قرار داده است و نسخه اساس دیگر اشعار را از دیگر نسخهها برگزیده است؛ «چون نظر آن بود که متن حاضر از نسخ قدیمی که اعتماد و ثقت بدانها بیشتر است تهیه گردد، از این رو نسخه عکسی کتابخانه فاتح استانبول را که قدیمیتر و مضبوطتر از نسخ دیگر بود، به نشان «ل» اصل و اساس قرار داد و متن تهیه شده را با آن مقدار از قصاید و قطعات و رباعیات که در آن نسخه یافت میشد، مطابق کرد و اضافاتی را که در این نسخه نبود با قدیمتر و صحیحتر نسخهای که آن اضافات در آن موجود بود، برابر کرد و اختلافات نسخ را که در نتیجه مقابله پیدا شد - آنچه را که مهم و لازم دید- در ذیل صفحات یادداشت نمود» (انوری، 1376: 150-149). پس از چاپ مدرس رضوی نیز برخی کوششهای دیگر در نشر بعضی اشعار شاعر انجام گرفته است1.
روش تحقیق این پژوهش با مراجعه به دوازده نسخه دیوان انوری، مورَّخ اواخر سده ششم تا اوایل سده نهم، صورت گرفته است. ابتدا دستنویسها معرفی شده است و در بخش تصحیح ابیات، نخست صورت بیت از چاپ مدرس رضوی و نفیسی نقل شده است و سپس بر مبنای نسخههای کهن ضبط درست و اصیل آن عرضه شده است. علاوه بر این دلایل و قراین ضبط صحیح بیت نیز بیان شده است.
معرفی نسخهها نسخههای استفاده شده در این پژوهش دو دسته است. دسته نخست شامل هفت نسخه است که از دسترس مصححان به دور مانده است و برای اولین بار در تصحیح دیوان از آنها استفاده شده است. از میان این هفت نسخه، دو نسخه اول محل رجوع شهیدی در شرح مشکلات دیوان انوری و شفیعی کدکنی در تدوین گزیده دیوان با عنوان مفلس کیمیافروش بوده است. دسته دیگر نسخههایی است که پیشتر مدرس رضوی در تصحیح دیوان از آنها استفاده کرده است.
الف. دسته نخست 1ـ ن: نسخه بسیار کهن شماره 4113 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران. این نسخه کامل نیست و از آغاز و انجام ناقص است. «نسخهای کهن و بدون تاریخ که آغاز و انجام آن افتاده است و بعضی اوراق آن نیز در هم ریخته ولی بسیار ضبطهای درست و اصیلی دارد و دارای نوعی نظم موضوعی است؛ مثلاً تمام شعرهایی که [شاعر] درباره یک شخص گفته، پشت سر هم آمده است و پیداست که از روی نسخه خود شاعر یا نسخهای نزدیک بدان کتابت شده است» (شفیعی کدکنی، 1374: 69). «احتمالاً همان نسخهای باشد که مرحوم استاد مینوی در اختیار استاد شهیدی قرار داده بوده است و ایشان در مقدمه شرح مشکلات دیوان انوری صفحه هـ از آن یاد کردهاند» (شفیعی کدکنی، 1374: 355). شهیدی درباره این نسخه نوشته است: «این نسخه ناقص است و در حدود نیمی از مجموع قصیدهها، قطعهها و بعضی رباعیها را در بر دارد. تاریخ کتابت نسخه معلوم نیست ولی شیوه تحریر نشان میدهد که در پایان قرن ششم یا اوایل قرن هفتم نوشته شده است» (شهیدی، 1382: د ـ هـ). این نسخه کمنظیر از جهت اشتمال بر ضبط اصیل اشعار انوری در کمال اهمیت است. 2ـ مج: نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی، مورَّخ سال 680 به شماره 13503 به خط نسخ، 172 برگ و هر صفحه دو ستون 18 تا 19 سطری. این نسخه ارزشمند و کهن از دسترس مصححان به دور بوده است. تنها شهیدی در شرح مشکلات دیوان در مواردی به آن رجوع کرده است (شهیدی، 1382: هـ). نام کاتب از انجامه نسخه محو است اما تاریخ کتابت آن باقی مانده است. از بین دستنویسهایی که در پژوهش حاضر بررسی شدهاند، نسخه یاد شده یگانه منبع دارای 6 قطعه و 87 رباعی انوری است که در دیوانهای چاپی نیامده است2. 3 ـ چ: نسخه کتابخانه مینوی در مجموعه دواوین به شماره 10/ 248 بخش 3. اصل این نسخه که دیوان ده شاعر را در بر دارد، به شماره 103 به کتابخانه ملی ایرلند (چستربیتی) متعلق است. دیوان انوری در این مجموعه 97 برگ است و هر صفحه چهار ستون 29 تا 31 سطری دارد. تاریخ اتمام کتابت نسخه روز دوشنبه 23 ذیالحجه سال 699 هـ و کاتب آن، محمد شاه بن علی بن محمود اصفهانی است. این نسخه از جهت اشتمال بر مقدمه منثور دیوان انوری اهمیت فراوانی دارد. 4- حک: نسخه دیوان انوری در جنگ حکیم اغلو پاشا. میکروفیلم این مجموعه که شامل دوازده دیوان است، به شماره 1 / 170 ف در دانشگاه تهران موجود است. احتمالاً به سده هشتم یا نهم متعلق است. اشعار انوری در ابتدای این مجموعه از برگ 1 تا 100 جای گرفته است و هر صفحه مشتمل بر چهار ستون 35 سطری است. این دستنویس از نسخههای خوب و قابل اطمینان دیوان انوری محسوب میشود. 5 ـ سل: نسخه کتابخانه سپهسالار به شماره 209. 359 برگ هر صفحه دو ستون 19 سطری. نام کاتب معلوم نیست و ظاهراً از سده هفتم هـ. است. با اینکه نسخه یاد شده یکی از کاملترین و کهنترین دستنویسهای دیوان انوری است اما میزان غلطهای آن نسبتاً زیاد است. 6 ـ و: نسخه کتابخانه دانشگاه تهران، به شماره 2/ 240 ف، مورخ 759 هـ. ق. کتابت حسین بن محمد بن محمد ابیالقاسم مدینی. 156 برگ، هر صفحه دو ستون 19 سطری. این دستنویس از نسخههای خوب و قابل اطمینان دیوان انوری است. 7ـ ک: نسخه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، شماره 8527، به خط نسخ، ظاهراً از سده هشتم و نهم. 230 برگ، هر صفحه دو ستون 21 سطری. کاتب این نسخه مشخص نیست.
ب. دسته دوم 1ـ م: نسخه کتابخانه مینوی به شماره 3/234. اصل این دستنویس که دیوانهای ابوالفرج رونی، ازرقی هروی، انوری، عثمان مختاری و رباعیات مجد همگر را در بر دارد، به کتابخانه موزه بریتانیا تعلق دارد. کاتب آن محمد شاه بن علی بن محمود اصفهانی است و تاریخ کتابت آن روز سهشنبه ششم ربیعالآخر سال 692 هـ. . ق. است که در برگ 171 در انتهای دیوان عثمان مختاری ثبت شده است. دیوان انوری در این مجموعه 86 برگ از ورق 36 تا 122 است و هر صفحه چهار ستون 31 سطری دارد. 2ـ ف: نسخه کتابخانه فاتح استانبول که فیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 51 ـ ف نگهداری میشود. مورَّخ شوال 708هـ. . شامل 215 برگ، هر صفحه دو ستون 29 سطری، به خط محمد بن عبدالله بن محمد الحافظ. این دستنویس نسخه اساس تصحیح مدرس رضوی بوده است (انوری، 1376: 150 ـ 149 مقدمه). 3ـ س: نسخه کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 11851 به خط نسخ آمیخته به ثلث، 216 برگ، هر صفحه دو ستون 15 سطری است. «نسبتاً قدیمی است و تاریخ تحریر آن در حدود قرن هشتم میباشد» (انوری، 1376: 126 مقدمه). 4- مل: نسخه کتابخانه ملک. به شماره 5267 به خط نسخ کهن ظاهراً از سده هفتم. 111برگ، هر صفحه دو ستون 20 سطری. «نسخه با اینکه قدیمی است بسیار مغلوط است و یکی از خوانندگان و مالکان آن، آن را با نسخه دیگری مقابله کرده است و اغلاط آن را اصلاح و در روی سطور نوشته است» (انوری، 1376: 126 مقدمه). 5 ـ فا: نسخه کتابخانه فاتح استانبول. فیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 50 ـ ف نگهداری میشود. تاریخ تحریر آن معلوم نیست اما ظاهراً به سده هفتم و هشتم تعلق دارد (انوری، 1376: 126 مقدمه)، 255 برگ، هر صفحه دو ستون 19 سطری. تصحیح ابیات
بیت با چاپ مدرس رضوی (انوری، 1376: 1/10) و نفیسی (انوری، 1337: 8) تطبیق دارد. شهیدی نیز در شرح مشکلات دیوان (1382: 55) و شفیعی کدکنی در گزیده اشعار انوری همین ضبط را برگزیدهاند (1374: 173)؛ ن (برگ4)، مج (برگ 89)، م (برگ47)، ف (برگ67)، سل (برگ128)، مل (برگ17)، فا (برگ20)، و (برگ94): «تاک»؛ حک (برگ4): «تاک» بدون نقطه حرف اول؛ چ (برگ61)، ک (برگ 17)، س (برگ80): «پاک». برخی از نسخههای فراهانی نیز ضبط «تاک» داشتهاند (فراهانی، 1340: 13). از سه نسخهبدل چاپ مدرس رضوی، دو مورد «تاک» و یک مورد «تا که» است که مورد آخر نیز با در نظر گرفتن خطای سمعی کاتب یا مصحح همان «تاک» است (انوری، 1376: 1/10). همان گونه که ضبط نسخههای کهن نشان میدهد، «تاک» درست است و «پاک» را باید تصحیف آن دانست. از شاخه تاک بریده، قطرات آب فرو میچکد. قدما به این امر توجه داشتهاند؛ مؤلف نزهتنامهعلایی در بیان شیوه دفع ملخ از تاک، به طور ضمنی از آب بسیاری که از شاخه بریده آن جاری میشود سخن گفته است: «آب شاخ رز به وقت بریدن بگیرند و با سیکی بیامیزند و در کوزهای کنند و در میان رز بنهند. ملخ آنجا نشود» (شهمردان بن ابیالخیر، 1362: 216). در کتابی که با عنوان معرفت فلاحت چاپ شده، آمده است: «در بهار تاک بریدن پیش از آنکه انگور بیرون آید تاک را ضعیف میکند به سبب آبی که آن وقت از تاک میچکد» (بیرجندی، 1387: 52). به همین دلیل بهترین زمان تیمار تاک و بریدن شاخههای زاید آن را ماه بهمن دانسته است: «بهترین وقت تاک بریدن مابین اول دلو و اول حوت است» (بیرجندی، 1387: 52). موضوع سخن انوری اغراق در کثرت و شدت باران است. شاعر ابتدا ابر را دارای نایژه (نی باریک کوچک، نک. دهخدا، 1377: ذیل نایژه) تصور کرده است که از آن قطرات پیاپی و درشت باران فرو میبارد و سپس این امر را به چکیدن مستمر قطرات آب از تاک بریده مانند کرده است.
بیت از چاپ نفیسی(انوری، 1337: 50) و مدرس رضوی (انوری، 1376: 1/76) است. ن (برگ 70)، م (برگ67)، حک(برگ 12)، س(برگ 117)، سل (برگ 100)، و (برگ 120): «خاکش»؛ ف: قصیده را ندارد؛ مل، فا، ک: بیت را ندارند. از میان نسخهها تنها مج (برگ 26)، چ (برگ 90) «حالش» دارند. همان گونه که ضبط اکثر نسخههای کهن نشان میدهد «خاکش» درست و «حالش» نادرست است. بیت از قصیدهای در مدح کمالالدین خال3 است. منظور از خاک خود شاعر است که در مقابل آسمان که دارای والاترین رتبه است، در پایینترین مرتبه قرار دارد. انوری خطاب به ممدوح میگوید: در ظاهر چه تو را مدح بگویم، چه نگویم همگان واقفند که هواخواه و وابسته تو هستم. همان گونه که بالیدن نهال در گرو باد صبا است و وجودش کمترین نشانه بر لطف و جانبخشی صبا. تو آنی که آسمان بلندمرتبه نیکاندیش توست؛ پس نیاز به ثنا و دعای چون منی که به مثابه خاک است نداری. اشاره به پستی خاک و خود را خاک نامیدن در متون دیگر نیز نمونه دارد:
ضبط بیت مطابق ضبط مدرس رضوی است (انوری، 1376: 1/159). در چاپ نفیسی نیز چنین است ولی به جای حالم، «جانم» آورده است (انوری،1337: 131). در مصراع اول: ن (برگ35)، مج (برگ 40)، م (برگ80)، چ(68)، ف (برگ 21)، حک (برگ 27)، مل(برگ 77)، و(برگ 137)، فا(برگ 116)، ک (برگ 106): «تاکنون تباه»؛ سل (برگ30)، س (برگ 22): «بس تباه بود». در مصراع دوم: ن، مج، م، چ، ف، حک، مل، فا، ک: «لیکن کنون ز شادی تو کار چون نگار»؛ س: مطابق چاپها. ابیات از مقدمه قصیدهای در مدح ضیاءالدین مودود احمد عصمی4 است. شاعر در خلال این ابیات از ورود یار و گفتوگوی خود با او سخن گفته است. در بیت سوم یار از «حال و کار» شاعر میپرسد و شاعر در مصراع اول بیت چهارم، «حال» خود را تا لحظه دیدار به سبب فراق تباه میداند و در مصراع دوم «کار» خود را از دولت ورود یار چون نگار ذکر میکند. ضبط «بس تباه بود» در دیوانهای چاپی علاوه بر اینکه بخشی از موسیقی بیت را ـ که حاصل تکرار «کنون» در دو مصراع است ـ نابود میکند، سبب اختلال در مضمون بیت هم میشود؛ گزینش تعبیر «تاکنون» بسیار دقیق است و شاعر با استفاده از آن بر اهمیت دیدار معشوق و نقش آن در دگرگون شدن حال خویش تأکید کرده است. پشتوانه اکثر قریب به اتفاق نسخههای کهن، زداینده هر تردیدی در صورت درست عبارت است. در مصراع دوم نیز ضبط اکثر نسخهها درست و ضبط دیوانهای چاپی نادرست است زیرا عبارت حال یا جان کسی چون نگار بودن بسیار بعید است. صورت درست عبارت، «کار چون نگار بودن» است در مفهوم «سامان درست داشتن و آراسته بودن کار» که از تعابیر رایج شعر فارسی است. انوری خود جایی دیگر گفته است:
سنایی در مقطع غزلی گفته است:
مصراع اول ضبط مدرس رضوی است (انوری، 1376: 1/223). نفیسی هم با اندکی اختلاف آورده است: دبیری بود زو برتر ز فکرت (انوری، 1337: 108). ن (برگ 71)، مج (برگ 39)، م (برگ 63)، ف (برگ 24)، حک (برگ 20)، مل(برگ 30)، فا (برگ 55)، و (برگ 108)، ک(44): «از او بر تیزفکرت»؛ مج (برگ 39): «دبیری بودش از بر تیزفکرت»؛ س(برگ 28): «ازو برتر به فکرت»؛ چ: بیت را ندارد. مرجع ضمیر او عطارد - دبیرِ فلک- است. بیت از مقدمه قصیدهای است که شاعر در آن به ترتیب اجرام فلکی را توصیف کرده، از ماه به عطارد رسیده است. از میان نسخههای مورد استفاده ما، تنها یک نسخه مؤید ضبط دیوانهای چاپی است. معنی بیت در چاپ مدرس رضوی و نفیسی این است که عطارد از نظر فکرت برتر از ماه است، در حالی که مقصود شاعر چنین نیست؛ بیگمان «دبیری بود ازو بر، تیز فکرت» ضبط درست است. «بر از چیزی یا از چیزی بر بودن» در معنی«بالاتر بودن» در همین قصیده در توصیف مشتری -که در نجوم کهن بالاتر از آفتاب است- و زحل -که بالاتر از مشتری است- دو بار به کار رفته است: بر از وی خواجه چونان مُمَکن (انوری، 1376: 224)، و زو بر پیر دیگر بود هندو (انوری، 1376: 224). شاعر میگوید بالاتر از ماه دبیری تیزفکرت یعنی عطارد قرار داشت که همانند فکرت از ابزار ظاهری کتابت چون کلک و دفتر بینیاز بود. عطارد در نجوم کهن بر دبیری و صاحبدیوانی دلالت دارد (ابوریحان بیرونی، 1386: 387). همچنین بر «قسمتها و مساحتها و شمار و نجوم و کاهنی و هر چیزی که بدو پیشی دانند و هندسه چیزها و علم آسمانی و زمینی و فلسفه دانستن و مناظره و آموزیدن و شعر و بلاغت» دلالت دارد (ابوریحان بیرونی، 1386: 392). انوری صفت تیزفکرت را جایی دیگر نیز به کار برده است:
ضبط مصراع دوم بیت آخر با چاپ مدرس رضوی (انوری، 1376: 1/267) و نفیسی (انوری، 1337: 174) مطابق است؛ ن (برگ 90)، مج (برگ 23)، م (برگ 68)، چ (برگ 93)، ف (78)، حک(برگ 29)، مل(برگ 93)، فا(برگ 86)، و(برگ 87)، ک(برگ 122): «تو مـدان»؛ س: قصیده را ندارد؛ سل (برگ 72): «تو بدان». تعبیر «تو مدان» دو بار در اسرارالتوحید به کار رفته است؛ یک بار در حالی که شیخ همه دارایی خود تا کفش و دستار را میفروشد و خرج درویشان میکند؛ در این حال «پدر روزی ما را بدید سر برهنه و پای برهنه و تن برهنه. او را طاقت برسید. گفت ای پسر آخر این را چه گویند؟ گفتیم این را تو مدان میهنگی گویند» (محمد بن منور، 1389: 1/32). بار دیگر وقتی که مشغول دفن کتابها و نوشتهها در خاک است: «پدر شیخ بیامد و گفت ای پسر آخر این چیست که تو میکنی؟ شیخ گفت یاد داری آن روزگار که ما در دوکان تو آمدیم و سؤال کردیم که در این خریطهها چیست و در این انبانها چه در کردهای؟ تو گفتی تو مدانِ بلخی؟ گفت دارم. شیخ گفت این تو مدان میهنگی است» (محمد بن منور، 1389: 43). همان گونه که مصحح کتاب در تعلیقات گفته است: «تو مدان کلمهای ساخته شده از تو و مدان (نهی از دانستن) است» (محمد بن منور، 1389: 2/491 و 482). از هر دو شاهد به خوبی برمیآید که در پاسخ گوینده نوعی طنز در بیان فراتر بودن مطلب از دایره ادراک و تجارب سؤالکننده وجود دارد. «تو مدان» یک بار در حدیقه هم آمده است و مصحح آن را در نسخهبدل نقل کرده، در متن «تو بدان!» آورده است:
صورت درست بیت سنایی را شفیعی کدکنی به مناسبت بحث در باب ادراک بیچگونه هنر یادآور شدهاست (شفیعی کدکنی، 1392: 69). بیت انوری از قصیدهای در مدح قطبالدین ابوالمظفر العبادی5، عالم و واعظ نامدار سده ششم است. چون نقد سخن ممدوح در هستی رواج مییابد، نفس کل که ناقد و صراف سخن است، از عقل کل در باب ماهیت سخن ممدوح سؤال میکند و عقل کل با پاسخی طنزآمیز به او میفهماند که این امر از مقوله «تو مدان» و بسی فراتر از تجربه و درک او است.
بیت با ضبط مدرس رضوی (انوری، 1376: 1/369) و نفیسی (انوری، 1337: 232) مطابقت دارد؛ ن (برگ 89)، م (برگ 51)، حک (برگ 40)، و (برگ 127): «زمانه کین ترکی»؛ مج(برگ 75): «مقام پنجم از ایشان یکی عدوبندی»، شهیدی در شرح مشکلات همین ضبط را در متن آورده است و در حاشیه به ضبط نسخه ن اشاره کرده است (شهیدی، 1382: 462)؛ چ(برگ 89): «به پنجم اندر ازیشان یکی ترکی»؛ ف(برگ 72)، ک (برگ 43)، مل (برگ 29)، فا (برگ 52): «زمام کش ترکی»؛ س، سل: قصیده را ندارند؛ تعبیر «زمانه کین ترکی» (ترکی که همانند زمانه کینهور است)، کنایه از مریخ در فلک پنجم است که بر تهور، ناباکی، دلیری، لجاجت، کینهتوزی و قتل دلالت دارد. (ابوریحان بیرونی، 1386: 385 و 383) و خداوند عاصیان و جنگجویان است (ابوریحان بیرونی، 1386: 387). شاعر میگوید در منزل پنجم فلک ترکی است در کینهجویی و لجاجت و خونریزی همانند روزگار و زمانه. جنگاوری که گاهِ کینهتوزی گردن روزگار را که مثل اعرف و اجلای کینهوری است، میبندد و او را به تسلیم وا میدارد.
ضبط بیت مطابق چاپ مدرس رضوی (انوری، 1376: 1/466) و نفیسی (انوری، 1337: 306) است. مج، مل: قصیده را ندارند؛ م (برگ 57)، چ (برگ 62)، ف (برگ 36)، حک (برگ 45)، س (برگ 46)، سل (برگ 53)، فا (برگ 27)، ک (برگ 33): مطابق دیوانهای چاپی؛ نسخه بسیار کهن ن (برگ 8): «کاین دگر نازاده شد زاده است دیگر دختری»؛ و (برگ 117): «کاین یکی نازاده و آن یک زاده باشد دختری»، که تا حدودی مؤید ضبط نسخه ن است. ضبط دیوانهای چاپی و اغلب نسخهها، معنی ساده شده صورت اصیل مصراع است. حوادث بیشمار روزگار چون تولد دختر، اندوه و رنج بیپایان در پی دارند و طرفه اینکه از هر حادثه در حالی که خود هنوز کاملاً زاده نشده، حادثهای دیگر پدید میآید. ضبط نسخه ن: «کین دگر نازاده شد، زاده است دیگر دختری»، به بهترین وجه گویای این امر است. در باب نهاد فعل دوم در این ضبط دو فرض قابل پذیرش است؛ نخست اینکه روزگار در مصراع اول را نهاد فرض کنیم که مسبب حوادث پیاپی و ناگوار است. دوم اینکه ضمیر «این» در ابتدای مصراع نهاد باشد. در این فرض این در اشاره به دختر زاده شده اول، خود هنوز کاملاً متولد نشده، دختری دیگر به دنیا میآورد. نسخههای دیگر به سبب بیتوجهی به این نکته، ضبط اصیل مصراع را به «کو چو زاید دختری، دخترش زاید دختری» ساده کردهاند که این ضبط بخش عظیمی از قوت کلام شاعر را از بین میبرد؛ یعنی روشن نیست وقتی دختر حادثه متولد شد، خود کی و چه زمانی دختری (حادثهای) دیگر میزاید. در حالی که ضبط مختار ما به بهترین وجه گویای استمرار زنجیره بلافصل حوادث است.
ضبط بیت مطابق چاپ مدرس رضوی (انوری، 1376: 1/500) است. در چاپ نفیسی: رهآور کرده عالم را ز رفعت پایه قدرش (انوری، 1337: 325). ن (برگ 87): «دهم کرده است عالم را ز رفعت پایه قدرش»؛ فا (برگ 130): «در او کرده است عالم را ز رفعت پایه قدرش»؛ مج (برگ 57): مطابق چاپ نفیسی. م (برگ 81)، چ (برگ 92)، ف (برگ 4)، سل (برگ 2): مطابق چاپ مدرس رضوی؛ حک، مل، و، ک: بیت را ندارند؛ س: قصیده را ندارد. ضبط درست را نسخه بسیار کهن ن حفظ کرده است. نسخه ف نیز با فرض گشتگی «دهم» به «در او» مؤید این ضبط است و حتی ضبط بیمعنی «رهآور کرده عالم را» در نسخه مجلس و چاپ نفیسی، میتواند گشته «دهم کرده است عالم را» باشد. قدما افلاک را گاه هشت و گاه نه فلک دانستهاند؛ ابوریحان بیرونی به هشت فلک معتقد است: «فلکها هشت گویاند یک بر دیگر پیچیده همچون پیچیدن تویهای پیاز و خردترین فلکها آن است که به ما نزدیکتر است و ماه اندر او همی رود... و کره دوم که زبر وی همی گردد، آنِ عطارد است و سوم، آنِ زهره است و چهارم، آنِ آفتاب است و پنجم، آنِ مریخ و ششم، آنِ مشتری و هفتم، آنِ زحل. این گویهای هفت ستاره روندهاند و زبر این همه گویی است ستارگان بیابانی را که ثابته خوانند ایشان را یعنی ایستاده» (ابوریحان بیرونی، 1386: 56). او سپس متذکر شده است که برخی به فلک نهم نیز معتقدند «گروهی زبرِ فلک هشتم، فلکی دیدند نهم آرمیده بیحرکت» (ابوریحان بیرونی، 1386: 57) البته او اطلاق نام فلک را بر آن، به دلیل حرکت نداشتن آن درست ندانسته است. در برخی منابع به وجود افلاک نهگانه تصریح شده است. (ر.ک. دنیسری، 1350: 49-47؛ ماهیار، 1382: 15). انوری خطاب به ممدوح میگوید: تو فراتر از آسمانهای نهگانه هستی و وجود تو عالمی است ورای افلاک؛ پس رفعت قدر تو عالمی بر عوالم نهگانه افزوده، عدد آن را به ده رسانده است؛ عالمی که چون ورای جهان کون و فساد است، لابد جاودانه و برکنار و بیرون از نابودی است.
ابیات از چاپ مدرس رضوی (انوری، 1376: 1/502) و نفیسی (انوری، 1337: 326) است؛ ن (برگ 88)، مج (برگ 57)، م (برگ 81)، چ (برگ 92)، ف (برگ 4)، حک (برگ 48)، مل (برگ 80)، ک (برگ 109)، و (برگ 79): «رتبت افزایی»؛ سل (برگ 2)، فا (برگ 130): «زینت افزایی»؛ س: قصیده را ندارد. انوری از گردش روزگار و افزون و کم شدن متوالی روز و شب در فصول سال، برای دشمن کاستن جان و مرگ و برای ممدوح، بقا و بالا رفتن رتبه و پایگاه آرزو کرده است.
ضبط مصراع مشخص شده مطابق چاپ مدرس رضوی است (انوری، 1376: 2/625). نفیسی: کی به موی فلک بیاویزد؟ (انوری، 1337: 391)، (علامت سؤال از نفیسی است). ن (برگ 56): «از کرم نیز کس نبیند موی»؛ م(برگ 90)، چ (برگ 119)، ف (برگ 104)، حک (برگ 57): «کز کرم نیز کس نبیند روی»؛ مج (برگ 100)، مل (برگ 169)، و (برگ 175): «که به مویی فلک بیاویزند»؛ ک (برگ 194): «که به مویی فلک بیاویزد»؛ فا(برگ 188): «گر به مویی فلک بیاویزد»؛ سل (برگ 190): «که به مویی فلک درآویزد»؛ س: قطعه را ندارد؛ ضبط شش نسخه آخر کمابیش نزدیک به هم است. ضبط درست مصراع تنها در نسخه بسیار کهن ن آمده است که ضبط چهار نسخه کهن دیگر با فرض گشتگیِ «موی» به «روی» مؤید آن است. محور مضمونپردازی در دو مصراع واژه موی است؛ شاعر گفته است اگر سر مویی گزند به ممدوح رسد، کرم و بخشش از هستی رخت بر میبندد به گونهای که هیچ کس از کرم حتی سر مویی نخواهد دید. بیت از قطعهای در بیان حبس ابوالحسن علی بن محمد العِمرانی است که بنا به گفته سمعانی که او را ملاقات کرده، از خاندان بزرگی به همین نام از مردم سرخس بوده است. او از نزدیکان سلطان سنجر بود که کارش در دربار بالا گرفت اما در نهایت در سال 545 هـ . ق. نظر سلطان بر او تغییر یافت و او را زندانی کرد و سرانجام در قریه «شیج» یا «سنج» از قرای مرو به امر سنجر کشته شد (سمعانی، 1400: 9/53 و حاشیه همان صفحه). او از ممدوحان مهم انوری است و شاعر اشعار زیادی در مدح و بیان واقعه حبس و رثای او سروده است. (ر.ک. انوری، 1376: 529، 359، 372، 347، 323 و...).
ضبط بیت مطابق چاپ مدرس رضوی (انوری، 1376: 693) و نفیسی (انوری، 1337: 434) است. ن (برگ131)، مج (برگ 156)، م (برگ 100)، چ (برگ 122)، ف (برگ 149)، حک (برگ 68)، فا (برگ 180)، س (برگ 217)، و (برگ 144): «کیشکی»؛ سل (برگ 128)، مل (برگ 160): «کیسکی»، ک (برگ 186): «کبشکی». همان گونه که ضبط نه نسخه نشان میدهد «کیشک» درست است. کیشک مصغر کیش به معنی تیردان با قربان در معنی غیر مقصود شاعر، یعنی کماندان، ایهام تناسب دارد. عنوان قطعه در برخی نسخهها چنین است: ن: در التماس کیشکی گوید؛ چ: و له فی اقتراح الکیش؛ ف: التماس خلالدان؛ دیگر نسخهها نیز دارای عناوینی چون و لهُ و ایضاً لهُ است. در نفیسی نیز عنوان چنین است: از فخرالدین التماس خلال کند. جالب است که در چاپ مدرس رضوی عنوان قطعه به این صورت آمده است: التماس کفش کند!. لابد با این تصور که کبشک مصغر کبش (=کفش) است. شاید در بیت انوری کیشک (کیش کوچک) به معنی خلالدان باشد؛ آنچه این حدس را تقویت میکند، اینکه شاعر ممدوح را تهدید کرده است که اگر کیشک (خلالدان) را به او نبخشد، او میتواند به جای خلالی که از آن بر دارد، از چوبکی استفاده کند اما باید منتظر هجو شاعر باشد:
عبارت مشخص شده با چاپ مدرس رضوی (انوری، 1376: 2/745) و نفیسی (انوری، 1337: 458) تطبیق دارد. شهیدی در شرح لغات و مشکلات دیوان انوری همین ضبط را آورده است (شهیدی، 1382: 564). ن (برگ 29)، مج (برگ 108)، چ (برگ 103)، مل (برگ 132)، فا (برگ 160): «هر دو سنگانداز سنگانداز چه وان تا به کی»؛ ف (برگ 158)، حک (برگ 71): «هر دو سنگانداز و سنگانداز چه وان تا به کی»؛ سل (برگ262): «هر دو سنگ انداز می وان تا به کی»؛ م، س: قطعه را ندارد. و: بیت را ندارد. ضبط دو نسخه ف، حک همان ضبط پنج نسخه اول است با این تفاوت که در میان دو سنگانداز، «واو» افزودهاند که سبب روانتر شدن کلام میشود. دو بیت موقوفالمعانی هستند و شاعر در دعای تأبید ممدوح میگوید: دوستان و دشمنان تو در دو مجلس مشغول سنگانداز باشند و آنگاه میپرسد: چه را سنگانداز کنند و تا چه زمانی؟ در بیت دوم به طریق ایضاح بعد از ابهام پاسخ میدهد: دشمنانت تا به قیامت مشغول تباه کردن و سنگ زدن به عیش و بخت خویش و دوستانت پیوسته در شادخواری و جشن کلوخ اندازان؛ سنگانداز یا کلوخانداز عبارت بوده است از سیر و تماشا و عشرت و میخواری در پایان ماه شعبان: «و امیر به نشاط ... کلوخانداز که ماه رمضان نزدیک بود، بدین کوشک و بدین باغها تماشا میکرد و شراب میبود» (بیهقی، 1388: 1/498). این جشن بازتاب وسیعی در شعر فارسی یافته است. (ر.ک. خاقانی، 1387: 11)؛ (سنایی، 1385: 592)؛ برای شواهد متعدد: (ر.ک. دهخدا، 1377: ذیل سنگانداز و کلوخانداز). انوری خود در مقطع قصیدهای کوتاه ـ که در چاپ مدرس رضوی جزو غزلیات آمده است (انوری، 1376: 860)ـ خطاب به ممدوح گفته است:
نتیجه پس از چاپهای سنگی، دیوان انوری در دوره معاصر یک بار به همت سعید نفیسی و بار دیگر به کوشش محمد تقی مدرس رضوی تصحیح و منتشر شده است. با وجود جایگاه ارزشمند هر یک از این دو پژوهش و نیاز مصححان آینده به آنها و نقش هر یک در فراهم آوردن زمینه تحقیق در زندگی و شعر انوری، کاستیهای هر دو چاپ کم نیست. دلایل عمده این امر عبارتند از دسترسی نداشتن به برخی از کهنترین و بهترین نسخههای خطی دیوان شاعر و سهو و کمدقتی در قرائت نسخههای استفاده شده و نداشتن رویکردی متقن در استفاده از نسخهها؛ از دوازده نسخه استفاده شده در این پژوهش، پنج نسخه کهن و متقن از دید مصححان و شارحان پیشین به دور بوده است. در موارد بسیار نیز ضبط ابیات در نسخههای مورد استفاده مصححان با آنچه در چاپها آمده است، تفاوت دارد که این امر میتواند حاصل سهو، بدخوانی یا تکیه بر ضبط یک نسخه و غفلت از دیگر نسخههای مبنای تصحیح باشد. از خلال پژوهش حاضر میزان تحریف و تصحیف در ضبط اصیل لغات و ترکیبات، نحو سخن، اعلام، معانی و مضامین و تصاویر شعر انوری در ابیاتی که به عنوان نمونه تصحیح شده است، به خوبی آشکار میشود؛ به عنوان مثال نوادر لغاتی چون «تو مدان» به «همهدان» تبدیل شده یا «کیشک» به صورت «کبشک» قرائت شده است. همچنین تصاویری چون تشبیه بارش باران به چکیدن آب از تاک بریده، با غلط خوانی یک واژه نابود شده است. بسیاری از کاستیها نتیجه کم دقتی در پشتوانه فرهنگی اشعار شاعر و غفلت از دانستههای نجومی او است. همچنین نداشتن دقت کافی در سبک سخن انوری که شامل ترکیب زبان رایج زمانه با سنت ادبی روزگار است، از عوامل گزینش ضبطهای نادرست است.
پینوشتها 1ـ از دیگر کوششها در تصحیح اشعار انوری باید به نشر 159 رباعی نویافته از او به همت علی میرافضلی، در ضمن اثری ارزشمند با عنوان جُنگ رباعی، اشاره کرد. مصحح با دقتی ستودنی به جستجوی رباعیات شاعر از چهار نسخه کهن و منابع دیگر پرداخته است (میرافضلی، 1394: 171 به بعد). 2 ـ محسن شریفی صحی و مهدخت پورخالقی چترودی، در مقالهای با عنوان «اشعار نویافته از انوری در نسخهای کهن» 2 غزل، 5 قطعه و 84 رباعی این نسخه را منتشر کردهاند (شریفی صحی و چترودی، 1391: 38 ـ 25). 3 ـ کمالالدین ابوالقاسم محمود بن ابوبکر خال، حاکم جند و از دانشمندان و فاضلان روزگار و ممدوح شاعرانی چون رشید وطواط و انوری است. بنا بر گزارش جوینی در تاریخ جهانگشا، اتسز در سال 547 همراهی وی در فتح سقناق را خواستار شد اما او از بیم اتسز گریخت و اتسز با فرستادن بزرگان و معاریف و عهد و امان وی را به نزد خود فراخواند و چون او را به چنگ آورد، به بند کشید تا عاقبت در بند جان داد. (نک. عطاملک جوینی، 1378: 2/11 و 10؛ انوری، 1376: 61 مقدمه). 4 ـ ابوالمعالی ضیاءالدین مودود بن احمد عصمی از بزرگان دولت سنجر بوده است و سلطان سنجر در حکمی نیابت دیوان وزارت و اداره دیوان طغری را به وی واگذار کرده است. متن این فرمان در عتبهالکتبه بر جای مانده است «رای ما (سنجر) بر فضایل و مآثر اکفیالکفات اجل عالم ضیاءالدوله و الدین مؤیدالاسلام و المسلمین ادام الله تأییده وقوف یافته است... دیوان طغری و نیابت دیوان وزارت به وی تفویض فرموده شد» (منتجبالدین بدیع، 1384: 49). او از جمله کسانی است که از نبرد قطوان جان سالم به در برده، پس از آن از سوی سنجر امارت هرات یافته است. ضیاءالدین ممدوح شاعرانی چون عبدالواسع جبلی و انوری بوده است. انوری در مدح او ده قصیده دارد (انوری، 1376: 1/ 58-56 مقدمه). 5 ـ قطبالدین ابوالمظفر منصور بن اردشیر العَبّادی از واعظان چیرهدست تاریخ اسلام در سال 491 در قریه سنج عباد از قرای مرو زاده شد. یک بار از جانب سنجر به بغداد رفت و المقتفی لأمرلله او را نواخت و به سفارت نزد سلاطین فرستاد. در ربیعالآخر 547 پس از توفیق در آشتی میان ملکشاه بن محمود بن محمد و بدرالحویزی در خوزستان درگذشت. جسدش را به بغداد بردند و در مقبره جنید در شونیزیه دفن کردند. (ر.ک. قطبالدین عبّادی، 1363: ده ـ بیست). از آثار او میتوان به التصفیه فی الاحوال المتصوفهو مناقبالصوفیه اشاره کرد. او ممدوح برخی شاعران از جمله عمادی شهریاری و قوامی رازی بوده است (قطبالدین عبّادی، 1363: بیست و چهارده). عبّادی با اینکه از علمای معروف روزگار بوده، در زندگی و سلوک تسامح داشته است و حتی گاه منهیات را توجیه کرده است (قطبالدین عبّادی، 1363: بیست و دو و بیست و سه). شاید این ویژگی از عوامل جلب توجه انوری به وی بوده باشد. انوری همین قصیده را در مدح وی دارد و یوسفی در نگارش زندگی عبّادی در مقدمه التصفیه فی احوال المتصوفه از این قصیده یاد نکرده است. (ر.ک. شفیعی کدکنی، 1374: 51). | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ ابوریحان بیرونی. (1386). التّفهیم لأوائل صناعه التّنجیم. تصحیح جلالالدین همایی. تهران: هما. 2ـ انوری، اوحدالدین محمد بن علی. (قرن 6 یا 7 هـ .ق.). دیوان. نسخه خطی کهن شماره 4113 دانشگاه تهران. 3 ـ ------------------- . (680 هـ .ق). دیوان. نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی شماره 13503. 4 ـ ------------------- . (692 هـ .ق). دیوان. نسخه خطی کتابخانه مینوی در مجموعه شماره 3/ 234. کتابت محمد شاه بن علی بن محمود اصفهانی. 5- -------------------. (699 هـ .ق). دیوان. نسخه خطی کتابخانه مینوی در مجموعه شماره 10/ 248. کتابت محمد شاه بن علی بن محمود اصفهانی. 6 ـ ----------------- . (708 هـ .ق). دیوان. فیلم نسخه خطی کتابخانه فاتح استانبول شماره 51 ـ ف کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران. کتابت محمد بن عبدالله بن محمد بن الحافظ. 7ـ ------------------. (قرن 7 هـ .ق). دیوان. نسخه خطی شماره 209 کتابخانه سپهسالار. 8 - ----------------- . (قرن 8 تا 9 هـ .ق). دیوان. فیلم نسخه خطی در جنگ حکیم اغلو پاشا، شماره 1/ 170 ف دانشگاه تهران. 9 ـ ----------------- . (قرن 7 هـ .ق). دیوان. نسخه خطی شماره 5267 کتابخانه ملک. 10 - ---------------- . (قرن 7 تا 8 هـ .ق). دیوان. فیلم نسخه خطی کتابخانه فاتح استانبول، شماره 50 ـ ف کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران. 11- ---------------- . (759 هـ .ق). دیوان. فیلم نسخه خطی کتابخانه دانشگاه تهران، شماره 2/240. کتابت حسین بن محمد بن محمد ابیالقاسم مدینی. 12- ---------------- . (قرن 8 و 9 هـ .ق). دیوان. نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، شماره 8527. 13- ---------------- . (قرن 8 هـ .ق). دیوان. نسخه خطی کتابخانه آستان قدس رضوی، شماره 11851. 14- ----------------- . (1337). دیوان. تصحیح سعید نفیسی. تهران: مؤسسه مطبوعاتی پیروز. 15- -----------------. (1376). دیوان. تصحیح محمدتقی مدرس رضوی. تهران: علمی و فرهنگی. 16- -----------------. (1897 م). دیوان. نولکشور لکهنو. چاپ سنگی. 17 - ----------------- . (1266 هـ .ق). دیوان. تبریز: چاپ سنگی. 18ـ بیرجندی، عبدالعلی. (1387). معرفت فلاحت. به کوشش ایرج افشار. تهران: میراث مکتوب. 19 ـ بیهقی، ابوالفضل محمد بن حسین. (1388). تاریخ بیهقی. تصحیح محمد جعفر یاحقی و مهدی سیدی. تهران: سخن. 20 ـ خاقانی، افضلالدین بدیل. (1378). دیوان. تصحیح ضیاءالدین سجادی. تهران: زوار. 21 ـ دنیسری، شمسالدین محمد. (1350). نوادرالتبادر لتحفه البهادر. به کوشش محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار. تهران: بنیاد فرهنگ ایران. 22 ـ دهخدا، علیاکبر. (1377). لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران. 23 ـ سمعانی، ابیسعد عبدالکریم. (1400ق). الانساب. حقّق نصوصهُ و علّق علیهِ الشیخ عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی. قاهره: مکتبه ابن تیمیه. 24 ـ سنایی، مجدود بن آدم. (1377). حدیقهالحقیقه و شریعه الطریقه. تصحیح محمدتقی مدرس رضوی. تهران: دانشگاه تهران. 25 - ------------- . (1385). دیوان. تصحیح محمدتقی مدرس رضوی. تهران: دانشگاه تهران. 26 ـ شریفی صحی، محسن و پورخالقی چترودی، مهدخت. (1391). اشعار نویافته از انوری در نسخهایکهن. جستارهای ادبی، شماره 179: ص.ص. 43-19. 27 ـ شفیعی کدکنی، محمدرضا. (1392). زبان شعر در نثر صوفیه. تهران: سخن. 28 - ---------------- . (1374). مفلس کیمیافروش. تهران: سخن. 29 ـ شهمردان بن ابیالخیر. (1362). نزهتنامه علایی. تصحیح فرهنگ جهانپور. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. 30 ـ شهیدی، سید جعفر. (1382). شرح لغات و مشکلات دیوان انوری. تهران: علمی و فرهنگی. 31 ـ عطاملک جوینی. (1378). تاریخ جهانگشا. تصحیح محمد قزوینی. تهران: دنیای کتاب. 32 ـ فراهانی، ابوالحسن. (1340). شرح مشکلات دیوان انوری. تصحیح محمدتقی مدرس رضوی. تهران: دانشگاه تهران. 33ـ قطبالدین عبّادی. (1368). التصفیه فی احوال المتصوفه. تصحیح غلامحسین یوسفی. تهران: علمی. 34 ـ ماهیار، عباس. (1382). ثری تا ثریا. کرج: جام گل. 35 ـ محمد بن منور. (1389). اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابیسعید. تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگاه. 36ـ منتجبالدین بدیع، علی بن احمد. (1384). عتبهالکتبه. تصحیح محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی. تهران: اساطیر. 37 ـ میرافضلی، علی. (1394). جُنگ رباعی. تهران: سخن. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,352 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,153 |