تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,639 |
تعداد مقالات | 13,327 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,883,951 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,949,308 |
تعیین و اولویتبندی عوامل مؤثر بر زنجیرهتأمینسبز با استفاده از رویکرد تحلیلمسیر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش در مدیریت تولید و عملیات | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 10، دوره 5، شماره 2، مهر 1393، صفحه 178-161 اصل مقاله (763.11 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سیده اسما حسینی* 1؛ سیدجواد ایرانبان2؛ سید جواد میرجهان مرد3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناس ارشد مدیریت تولید، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار دانشکده اقتصاد و مدیریت، گروه مدیریت صنعتی، پردیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی، پردیس بین المللی دانشگاه فردوسی مشهد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امروزه یکی از ابزارهای حفظ محیط زیست، همراه با افزایش عملکرد شرکتها، مدیریتزنجیرهتأمینسبز است. در همین راستا، هدف این پژوهش، شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر زنجیرهتأمین سبز در شرکتهای تولید کننده مواد شیمیایی و مواد شوینده است. روششناسی این پژوهش کمی بوده و با رویکرد پیمایشی، نمونهای شامل 36 شرکت تولیدی با نرم افزار "پی اِل اِس" مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل آماری دادهها در دو مرحله بررسی همبستگی تاوکندال و استفاده از روش آماری تحلیل مسیر انجام شد. با توجه به نتایج پژوهش، فرضیه تأثیر محرکهای داخلی مدیریتزنجیرهتأمینسبز بر فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز، تایید نگردید در حالیکه تأثیر محرکهای خارجی بر محرکهای داخلی و تأثیر محرکهای خارجی بر فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز تأیید شده و این بدان معناست که محرکهای خارجی میتوانند برایگیری مثبت محرکهای داخلی را به سمت و سوی فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز فراهم آورند و شرکتها برای باقی ماندن در عرصه رقابت، ملزم به اجرای این فعالیتها هستند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محرکهای خارجی؛ محرکهای داخلی؛ فعالیتهای عملیاتی؛ مدیریتزنجیرهتأمینسبز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1-مقدمه در دیدگاه مرسوم و گذشته، مدیریتزنجیرهتأمین شامل هدایت تمام بخشهای زنجیرهتأمین بهصورت یکپارچه و هماهنگ با هدف بهبود عملکرد جهت ارتقا بهرهوری و سود بیشتر را شامل میشد و مدیران زنجیرهتأمین بهدنبال تحویل سریعتر کالا و خدمات، کاهش هزینه و افزایش کیفیت بودند اما بهبود عملکرد زیست محیطی زنجیرهتأمین و اهمیت هزینههای اجتماعی و تخریب محیط زیست لحاظ نمیگردید. با فشار مقررات دولتی برای اخذ استانداردهای زیست محیطی از یک طرف و رشد فزاینده تقاضای مشتریان برای عرضه محصولات سبز (بدون اثر مخرب بر محیط زیست) مفهوم زنجیرهتأمین سبز[1] و مدیریت آن را، پایدار ساخت. امروزه مدیران زنجیرهتأمینسبز در شرکتهای پیشرو از طریق ایجاد مطلوبیت و رضایتمندی از منظر زیست محیطی در سراسر زنجیرهتأمین میکوشند تا از لجستیک سبز و بهبود عملکرد محیطی خود، در کل زنجیرهتأمین بهعنوان یک سلاح استراتژیک جهت کسب مزیت رقابتی پایدار سود ببرند (بوک و استولس[2]، 2007). در این میان محرکهای خارجی و داخلی «مدیریتزنجیرهتأمین سبز[3]» و فعالیتهای عملیاتی مدیریت زنجیرهتأمینسبز از جمله عواملی میباشند که میتواند در مدیریت زنجیرهتأمین سبز، مؤثر باشد. امروزه تضمین توسعه پایدار هر کشور وابسته به حفظ و استفاده بهینه از منابع محدود و غیرقابل جایگزین در آن کشور شده و اقدامات گوناگونی برای مواجهه با این مسئله توسط دولتها انجام گرفته است که از جمله آنها اعمال قوانین و اصول سبز مانند استفاده از مواد خام سازگار با محیط زیست در مراکز تولیدی و صنعتی، کاهش استفاده از منابع انرژی فسیلی و نفتی، بازیابی کاغذها و استفاده مجدد ضایعات در شرکتها و سازمانهای بخش دولتی و خصوصی است. تسری مقررات دولتی جهت اخذ استانداردهای زیست محیطی و تقاضای رو به رشد مصرف کنندگان برای عرضه محصولات سبز به زنجیرهتأمین که تمام فعالیتهای مرتبط با جریان کالا از مرحله ماده خام تا تحویل کالا به مصرفکنندگان نهایی، به انضمام جریان اطلاعات در سرتاسر زنجیره را در بر میگیرد، موجب ظهور مفهوم جدید «مدیریتزنجیرهتأمین سبز» یا [4]GSCM شده است که در برگیرنده مراحل چرخه عمر محصول از طراحی تا بازیافت است.
2- مرور ادبیات و پیشینه نظری پژوهش مدیریتزنجیرهتأمین یک مفهوم نسبتاً جدید است و مدیریتزنجیرهتأمینسبز مفهومی جدیدتر میباشد. ادبیات ساختاریافتهی کمی درمورد مدیریتزنجیرهتأمینسبز وجود دارد، تنها در سالهای اخیر، تعداد محدودی مقالهی مروری جهتدار، در این باره منتشر شده است (کارتر و راجرز[5]، 2007؛ سرینگ و مولر[6]، 2008؛ سری واستاوا[7]، 2007 ). سرینگ و مولر (2008) ادبیات مربوط به زنجیرهتأمینسبز را بررسی کرده و مشاهده نمودند که تنها هشت مقاله مروری طی 13 سال اخیر منتشر گردیده است. اگرچه مقالههای مروری سرینگ و مولر، مقالههایی را که روی خرید و لجستیک معکوس تمرکز داشتند از بررسیهای خود حذف نمودند. در این میان، مقالههای مروری ارائه شده توسط نویسندگانی همچون سری واستاوا (2007) در ابتدا بهروی لجستیک معکوس تمرکز دارند، در حالیکه کارتر و راجرز (2007) بر به هم پیوستن عملکرد، تمرکز دارند. مجله مدیریت عملیات نیز در یک چارچوب مشخص، نقش مدیریت زنجیره تأمین سبز را در مدیریت عملیات بررسی میکند (لینتون و همکاران[8]، 2007). همانطور که والر[9] (1999) در این باره بیان میکند بحثهای مربوط به محیط زیست، بهطور بالقوه همهی جنبههای زنجیره تأمین را تحت تأثیر قرار میدهد. با اینوجود بسیاری از پژوهشهای اولیه مدیریت زنجیرهتأمینسبز گرایش به تمرکز بر فعالیتهای بالادستی، فرایندهای تبدیل یا فعالیتهای پاییندستی گرایش دارند تا اینکه بخواهند یک رویکرد کلی سیستمی که بهوسیله مدیریت زنجیرهی تأمین رواج یافته است را بپذیرند.
جدول(1): پژوهشهای مرتبط
این سلسله پژوهشهای بیان شده، با فلسفه یکپارچگی مدیریتزنجیرهتأمینسبز که بهوسیله بسیاری از افراد بحث شده است، مقابله میکند (بیمون[20]، 1999؛ ون هوک[21]، 1999؛ وا و دان[22]، 1995). جدول شماره (1) تعدادی از مطالعات مهمی را که درباره مدیریتزنجیرهتأمینسبز انجام شده و در رابطه با پژوهش حاضر است، نشان میدهد. گرچه گرایش بیشتر مطالعات اخیر به این است که از منظر جامع و کلیتری به زنجیرهتأمین بپردازند (چین و شیه، 2007؛ رائو، 2002؛ ژو و سارکیس، 2004؛ ژو و همکاران، 2005، 2007)، اما بیشتر تمرکزها بر گواهینامه ایزو 14001 و یا شرکتهای تولیدی در چین، تایوان و جنوب شرقی آسیاست. بسیاری از مطالعات (کارتر و کارتر[23]، 2001؛ کارتر و الرام[24]، 1998؛ زیدیسن و سیفرد[25]، 2001) پیشنهاد میکنند که پژوهشهای زنجیرهتأمین سبز، باید از حالت مطالعات روائی، پژوهش نظری تطبیقی و پژوهش تجربی خارج شود. صرفنظر از تمرکز بهروی یک جنبه محدودتر مدیریتزنجیرهتأمینسبز (مانند خرید یا لجستیک)، ایالات متحده آمریکا چارچوب نمونهگیری برای بسیاری از مطالعات تجربی پیشین را فراهم کرده است. علاوه بر این تعداد کمی از این مطالعات (مانند مطالعات ژو و همکاران (2007)؛ مورفی و همکاران[26] (1995)؛ کارتر و همکاران (2007)) نیز درون بخشی هستند و بیشترین تمرکز را بر یک یا دو حوزه از شرکتهای تولید محور دارند. ترکیب عناصر مدیریتزنجیرهتأمین بهوسیله لامبرت و همکاران[27] (1998) و چاندرا و تامانیان[28] (2005)، بهصورت یک مدل سیستمی مدیریت زنجیرهتأمین پیشنهاد شده که در شکل (1) نشان داده شده است.
شکل (1):منبع: (چاندرا و تامنیان، 2005)
مروری بر ادبیات پژوهش مدیریتزنجیرهتأمینسبز (نمونههای منتخب در جدول (1) هستند) و بررسی مجموعهای از پژوهشهای منتشر شده در رابطه با فعالیتهای حوزه مدیریتزنجیرهتأمینسبز، ما را به سوی توسعه مدل نمایش داده شده در شکل2، سوق میدهد. این مدل بهطور ساده بیان میکند که جامعیت روشهای (عناصر مدیریت زنجیرهتأمین) اتخاذ شده، تابعی از محیط خارجی (دیدگاه سیستم باز به سازمان) و محیط داخلی (مؤلفههای مدیریت) هستند. به عبارت دیگر مجموع ورودیهایی که به سیستم میدهیم (شامل عامل موردنظر، مکانیزم و توابع) منجر به خروجیها (روش ها) میشوند. این خروجیها با در نظر گرفتن روشهای مدیریتزنجیرهتأمینسبز درون کل سیستم (شامل بخشهای بالا دستی، پایین دستی و حمل و نقل) سنجیده میشوند. این مدل پیشنهاد میکند که محتوا و نوع خروجیهای مدیریتزنجیرهتأمینسبز بهوسیله عوامل خارجی و داخلی تحت تأثیر قرار میگیرند. تعدادی از پژوهشهای تجربی محدود پیشین نیز، محرکهای فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز را که به بخشهای بالادستی و پایین دستی مربوط هستند، طبقهبندی میکند ( لانویی و تانگویا[29]، 2000؛ الوود و کیس[30]، 2000). همچنین، ادبیات گستردهتری نیز در مورد محرکهای مدیریت محیطی در سازمانها مطرح شده است (کانینگ و هنمر لوید[31]، 2001؛ هنریکس و سادورسکی[32]، 1999؛ هال[33]، 2000). بوون[34](2001) و دیگران خلاصه مفیدی از مزایای روشهای مدیریتزنجیرهتأمینسبز فراهم کردهاند. مزیتهای مشاهده شده از مدیریت محیط در پژوهشهای نویسندگان دیگری مثل هلت[35] (1998) و رائو (2002) نیز شناسایی شده است. همه مطالعات پیشین، سازههای متفاوتی را برای اندازهگیری یا شناسایی محرکهای داخلی و خارجی مدیریت محیطی یا برخی جنبههای مدیریتزنجیرهتأمینسبز استفاده کردهاند. گرچه، همه این سازهها را میتوان در چهار طبقه خارجی دستهبندی کرد: عوامل قانونی، رقابت، جامعه و زنجیرهتأمین. ادبیات پژوهش همچنین، بیان میکند که انواع متفاوت محرکها، سطوح اهمیت متفاوتی دارند؛ برای مثال، در پژوهشهای پیشین، عوامل قانونی بهعنوان تأثیرگذارترین محرک خارجی، بیشتر از سایر موارد ذکر شده است (چارلز ورث[36]، 1998؛ مورفی و همکاران، 1995). کارتر و الرام[37] (1998) نیز تأکید داشتند که نیاز به فاکتورهای داخلی به اندازه بررسی فاکتورهای محیط خارجی محرک لجستیک سبز، اهمیت و الزام دارد. درون یک سازمان، مواردی همچون ریسک کالا، خدمات و فعالیتهای عملیاتی، ریسک مربوط به درک جامعه از شرکت، وجود فرهنگ سازمانی حامی محیط زیست و تعهد مدیر ارشد به قوانین زیست محیطی از جمله مواردی هستند که ممکن است عملکردهای محیطی سازمان را تغییر دهند. پس با توجه به مسأله پژوهش و ادبیات موضوع و پژوهشهای داخلی و خارجی بیان شده، مدل زیر پیشنهاد میگردد که از پژوهش هلت و قبادیان[38] (2008) اقتباس شده است.
3- فرضیههای تحقیق فرضیه 1: محرکهایخارجی زنجیرهتأمینسبز بر محرکهایداخلی زنجیرهتأمینسبز مؤثرند. فرضیه 2: محرکهایخارجی زنجیرهتأمینسبز بر فعالیتهایعملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز مؤثرند. فرضیه 3: محرکهایداخلی زنجیرهتأمینسبز بر فعالیتهایعملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز مؤثرند.
شکل(2): مدل مفهومی پژوهش (هلت و قبادیان، 2009)
4- روش پژوهش این تحقیق بهلحاظ هدف کاربردی و بهلحاظ روش انجام، تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. با توجه به اطلاعات موجود، تعداد کل شرکتهای تولید کننده مواد شیمیایی و مواد شوینده شهرستان شیراز بر اساس اطلاعات سازمان صنایع و معادن شیراز در سال 1390، حدود 126 شرکت است، بنابراین، جامعه آماری این تحقیق شامل 126 شرکت تولیدکننده مواد شیمیایی و مواد شوینده است که فهرست آن از سازمان صنایع و معادن شهرستان شیراز دریافت شده است. البته، بعد از ایجاد تماس و حذف شرکتهای غیرفعال در فهرست مورد نظر، جامعهای با حجم 90 شرکت تولید کننده مواد شیمیایی و شوینده به دست آمد و مبنای تحلیل قرار گرفت. با توجه به اطلاعات موجود، که هیچ دستهبندی و طبقهبندی خاصی ندارد و فهرست شرکتهای تولید کننده مواد شیمیایی و مواد شوینده که در دسترس است، از روش نمونهگیری تصادفی ساده برای تعیین حجم نمونه مناسب، استفاده شده است. روش نمونهگیری تصادفی ساده بیشترین سطح تعمیمپذیری را در میان روشهای مختلف نمونهگیری دارا است و به همین دلیل بر اعتبار تحقیق میافزاید. معمولاً10 تا 15 درصد جامعه آماری بهعنوان پیشنمونه انتخاب میگردد که در اینجا 15 شرکت (حدود 17 درصد جامعه 90 شرکتی در دسترس) بهعنوان پیشنمونه انتخاب شدند. با توجه به روشنمونهگیری تصادفی مورد استفاده و با توجه به اندازه انحراف معیار حاصل شده برای پیشنمونه (به تعداد 15 شرکت) به مقدار 0786/.، بهوسیله فرمول کوکران حجم نمونه، به مقدار 36 شرکت بهدست آمد. در زیر فرمول نمونهگیری را مشاهده می کنید: فرمول (1): فرمول کوکران و تعیین حجم نمونه
در فرمول مذکور، (N) اندازه جامعه، (n) اندازه نمونه،(e) ضریب خطا، () انحراف معیار پیش نمونه و مقدار متغیر تصادفی نرمال استاندارد یعنی ، به ازای (α) به میزان 5 درصد، برابر با مقدار 96/1 خواهد شد.
n=35.99≈ 36 در این پژوهش برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه حاضر، پرسشنامهای استاندارد است که سؤالهای آن در پژوهشهای خارجی استفاده شده است و پس از اقتباس از مطالعه هلت و قبادیان (2008) و انجام اصلاحات مورد نیاز برای سنجش فرضیههای پژوهشحاضر، استفاده گردیده است. همچنین، این پرسشنامه در پژوهش وینستر و تن[39] (2000) نیز، استفاده شده است. استفاده مکرر از این پرسشنامه در پژوهشهای پیشین، یکی از دلایل تأیید روایی محتوی ابزار اندازهگیری استفاده شده است. این پرسشنامه شامل چند بخش است که در بخش ابتدایی، سؤالهای عمومی و در بخش دوم سؤالهای مربوط به سنجش فرضیههای مدل آورده شده که خود شامل دو بخش است، بخش اول شامل بیست سؤال مربوط به محرکهای خارجی و داخلی مدیریتزنجیرهتأمینسبز و بخش دوم شامل 21 سؤال مربوط به فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز میباشد. در این پژوهش عوامل مؤثر بر مدیریتزنجیرهتأمینسبز؛ یعنی محرکهای خارجی و داخلی مدیریتزنجیرهتأمینسبز را با استفاده از آزمون فریدمن رتبهبندی میکنیم تا پرفشارترین عوامل را شناسایی کنیم و سپس آرایش رتبهای امتیاز متوسط برای سازههای منحصر به فرد به منظور بررسی محرکهای داخلی و خارجی مدیریتزنجیرهتأمینسبز را نیز نشان دهیم. رتبهبندی عوامل بر اساس آزمون فریدمن با استفاده از نرم افزار "اسپیاساس" امکان پذیر است. مقادیر بارهای عاملی در هر کدام از سؤالهای پرسشنامه به صورت زیر است که در جدول (2) نشان داده شده و بیانگر میزان روایی عاملی سؤالهای این پژوهش است. پژوهش حاضر کمترین مقدار این ضرایب را 3/. در نظر گرفته است؛ با توجه به حداقل مقدار تبیین شده، همه سؤالهای پرسشنامه مقدار مورد نظر را کسب کردهاند و بنابراین ابزار اندازهگیری دارای روایی عاملی است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار" SPSS" و "PLS"[40] استفاده کردهایم. "PLS"، به عنوان یک تکنیک مدلسازی مسیر واریانس محور، استفاده شده است که امکان آزمون همزمان نظریه و ابزار سنجش را فراهم میآورد. این نرمافزار به نرمال بودن فرضیات حساس نیست، بنابراین، الزامی به دادههای نرمال چند متغیری ندارد (اکاس و نگو[41]، 2007). ایننرم افزار از روش حداقل مربعات جزیی برای ارائه مدلهای معادلات ساختاری و جزء اصلی معادلات ساختاری؛ یعنی تحلیل مسیر که در اینجا به کار برده شده است، استفاده میکند. برای آزمون مدل این تحقیق، از تحلیل دادهها به وسیله تحلیل مسیر استفاده شده است. تحلیل مسیر در بهترین صورت از طریق ویژگی عمده آن؛ یعنی نمودار مسیر، پیوندهای علّی احتمالی بین متغیرها را نشان میدهد و شامل سه مرحله اصلی است: اولین مرحله شکلگیری فرضیههاست؛ مرحله دوم شامل انتخاب یا تدوین اندازههایی برای متغیرها (سازههای نظری) است و مرحله سوم در تحلیل مسیر که بر مبنای رگرسیون چندگانه است، مربوط به محاسبه آمارههایی است که قوّت رابطه بین هر زوج متغیر را نشان میدهد که در اینجا برای هر جفت متغیر در تحلیل مسیر، یک ضریب مسیر (ضرایب استاندارد شده رگرسیون که عددی بین 1 و 1- است) بهدست میآید که هرچه قدر این مقدار بیشتر باشد، رابطه بین دو متغیر قویتر است (گال و همکاران[42]، 1386). برای ارزیابی روایی همگرا، متوسط واریانس استخراج شده (AVE) برای هر مقیاس محاسبه گردید. نتایج نشان میدهد که برای همه مقیاسها، مقدار AVE بزرگتر از مقدار 5/. به عنوان الگو است (فورنل و لارکر[43]،1981). پس نتایج از وجود روایی همگرا حمایت میکند. روایی تفریقی با مقایسه AVE با مجذور همبستگیهای درون عاملی آزمون شد. روایی تفریقی نیز در همه موارد تأیید شد. تحلیل پایایی، ضریب آلفای کرونباخ را برای مدل کلی به میزان 83/. تشخیص داد که این مقدار، پایایی مقیاس و ثباتدرونی آیتمها را تقویت میکند. ضمناً مقادیر پایایی جزیی برای متغیر محرکهای خارجی (آلفا=867/.) و محرکهای داخلی (آلفا=729/.) و فعالیتهای عملیاتی (آلفا=798/.) نیز نشاندهنده میزان کافی از هماهنگی درونی است.
5 - یافتههای پروژه با تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه، یافتههای زیر حاصل میگردد که در ادامه شرح داده میشود:
5- 1- ویژگیهای جمعیتشناختی نمونه با توجه به جدول (3)، اکثریت گروه سنی مدیران تولید نمونه مورد بررسی در محدوده سنی 36 تا 40 سال سن هستند و اغلب افراد پاسخگو، دارای سابقه بالای 15 سال و دارای تحصیلاتی با مدرک دیپلم هستند که این موضوع میتواند بیانگر اهمیت تجربه کاری در مدیریت واحدهای تولیدی مورد نظر باشد.
جدول (2): تحلیل عاملی تأییدی
5-2- تعیین میزان همبستگی روابط موجود بین متغیرهای پنهان تکنیکهای آماری که در هر پژوهش مورد استفاده قرار میگیرد بنا به ضرورت پژوهش و در جهت اثبات یا رد فرضیههای پژوهش میباشد. از آنجا که تمامی فرضیههای پژوهش حاضر مشابه هستند و به این دلیل که متغیرها از نوع کیفی رتبهای میباشند از ضریب همبستگی تاوکندال جهت آزمون همبستگی روابط بین متغیرهای پژوهش استفاده شده است که نتایج در جدول (4) آمده است.
جدول (3): جدول جمعیت شناختی
جدول (4): میزان همبستگی متغیرها با استفاده از روش تاوکندال
ضریب همبستگی بین محرکهای خارجی و داخلی مدیریتزنجیرهتأمینسبز 75/. بوده است و از آنجایی که درجه معناداری به دست آمده (014/.) کمتر از درصد خطای مشخص (05/.) میباشد؛ در نتیجه این امر حاکی از وجود همبستگی بین دو متغیر است. ضریب همبستگی بین محرکهای خارجی و فعالیتهای عملیاتی مدیریت زنجیرهتأمینسبز 48/. میباشد و از آنجا که درجه معناداری بهدست آمده 043/. است؛ در نتیجه نشاندهنده وجود رابطهای معنادار بین دو متغیر است. همچنین نتایج پژوهش رابطهی معنادار بین محرکهای داخلی و فعالیتهایعملیاتی مدیریت زنجیرهتأمینسبز را تأیید میکند و ضریب همبستگی بین آنها 53/. می باشد. از آنجا که سطح معناداری به دست آمده (038/.) است؛ در نتیجه بین دو متغیر همبستگی وجود دارد. ارزیابی مدل ساختاری پژوهش با توجه به شدت ضرایب مسیر و واریانس تبیین شده (R²) مربوط به متغیرهای وابسته آزمون میشود. فالک و میلر[44] (1992) بیان میکنند که واریانس تبیین شده برای کافی بودن، باید بزرگتر یا مساوی با 1/. باشد و مقادیر کمتر بر سطح پیش بینی کمتر متغیروابستهپنهان، دلالت دارند و اگر متغیری به حداقل مقدار مورد نظر دست نیافت حاکی از آن است که این متغیر به سایر عواملی که این مطالعه آنها را شامل نمیشود، ملزم شده است. با توجه به جدول (5) هر دو متغیر وابسته، مقدار حداقل مورد نظر را کسب نمودهاند.
جدول(5): واریانس تبیین شده مربوط به متغیرهای وابسته
در جدول 6 مسیرهای مربوط به فرضیههای پژوهش، با بررسی مقادیر ضرایب مسیر و مقادیرt-statistic برای تحلیل معناداری مسیرهای پیشبینی شده مشخص شده است. این مقدار برای فرضیه اول و فرضیه دوم با ضرایب مسیر معین، پژوهش گردیده است و نشاندهنده معناداری ضریب مسیر فرضیه اول و دوم است. بر همین اساس فرضیه اول و دوم تأیید میگردند. مقدار t-value برای فرضیه سوم با مقدار ضریب مسیر (ضریب استاندارد رگرسیون) 017/.-، کمتر از آستانه مورد نظر بهدست آمد؛ بنابراین، نتایج از فرضیه سوم یعنی تأثیر محرکهای داخلی بر فعالیتهایعملیاتی زنجیرهتأمینسبز را حمایت میکنند. شکل 3 مدل خروجی نرم افزار "پیالاس" است که شامل متغیرهای آشکار و مکنون و ضرایب مسیر (Reg) و مقادیر P-value است. اعداد بین متغیرهای مکنون یا پنهان (متغیرهای اصلی مدل شامل محرکهایخارجی و داخلی مدیریتزنجیرهتأمینسبز و فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز) و متغیرهای آشکار (ابعاد آن متغیرها مانند قانون به عنوان بعد محرکهای خارجی) نیز نشاندهنده بارهای عاملی هستند. میزان ضخامت بردارها بین متغیرهای مکنون، به مقدار ضریب مسیر؛ یعنی همان ستون ارزش وابسته است و مقادیر بین متغیرهای مکنون و سازهها، نشاندهنده بارهای عاملی است و تفاوت ضخامت بردارهای بین متغیرهای مکنون و شاخصها نیز به اندازه بارهای عاملی وابسته شده است. جدول (7) آرایش رتبهای امتیاز متوسط برای سازههای منحصر به فرد بهمنظور بررسی محرکهایداخلی و خارجی مدیریتزنجیرهتأمینسبز را نشان میدهد. بیشترین نمره فشار مربوط به رقابت است، پس از آن عوامل قانونی، جامعه، محرکهای داخلی و در انتها نیز زنجیرهتأمین میباشد
جدول(6): ضریب مسیر فرضیهها
شکل(3): مدل حاصل از نرم افزار پی اِل اِس
6- جمع بندی و نتیجهگیری هدف از این پژوهش شناسایی و اولویتبندی عوامل اثرگذار بر مدیریتزنجیرهتأمینسبز در شرکتهای تولیدکننده مواد شیمیایی و شوینده بود. در جهت تحقق این هدف، روابط موجود بین متغیرها در قالب سه فرضیه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی فرضیه اول با نتایج حاصل از مطالعهی هلت و قبادیان (2009) مطابقت دارد. تأیید این فرضیه بهاین معناست که محرکهای خارجی مانند عوامل قانونی، رقابت، زنجیرهتأمین و جامعه بر محرکهای داخلی که شامل سازههای ریسک کالا، خدمات و فعالیتهای عملیاتی و فرهنگ سازمانی، تعهد مدیریت ارشد و فشار کارکنان میباشد، تأثیر میگذارند. محرکهای خارجی مؤثر بر شرکتهای تولیدی، میتوانند جهتگیری مثبت کارکنان و مدیران و فرهنگ سازمانی و محصولات (بهعنوان محرکهای داخلی) را به سمت و سوی فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز فراهم آورند و در جهت افزایش توانمندی کلی شرکت و افزایش سودآوری و نیز شهرت شرکت تولیدی مؤثر باشند افزون بر اینکه این تأثیرگذاری و رابطه میتواند در آینده بر هزینه و کیفیت در ابعاد مختلف اثرگذار باشد و رابطه محیط خارجی بر داخل سازمان و قابلیت توسعه سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد. سازمانها نیز ممکن است نسبت به محرکهای مدیریت زنجیرهتأمینسبز بهویژه محرکهایخارجی، بسته به ریسک، اندازه شرکت و ملیت کارکنان سازمان و اینکه این شرایط ممکن است پیشبینهای بهتری برای مدیریت زنجیرهتأمینسبز باشند و ابزارهای هدف بهتری برای محرکهای مدیریتزنجیرهتأمینسبز باشند، واکنشهای مختلفی نشان دهند.
جدول(7): امتیازات رتبهبندی فریدمن
با توجه به نتایج پژوهش، فرضیه دوم نیز تأیید میگردد. نتایج حاصل از بررسی این فرضیه با نتایج سارکیس و همکاران (2010)، هلت و قبادیان (2009) و ژو و همکاران (2006) مطابقت دارد. تأیید این فرضیه بهاین معناست که محرکهای خارجی مانند عوامل قانونی، رقابت، زنجیرهتأمین و جامعه بر فعالیتهایعملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز، تأثیر میگذارند.عامل رقابت در میان محرکهای خارجی بیشترین اثر را بر فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز دارد. و این به آن معناست که برای بهبود توان رقابتی در حوزه فعالیت شرکتهای تولیدی اجرای مدیریتزنجیرهتأمینسبز مؤثر و مفید خواهد بود. از آنجاکه همهی شرکتهای مورد مطالعه این پژوهش، کوچک و متوسط بودند و با توجه به مطالعات قبلی، شرکتهای کوچک و متوسط کمترین میزان فعالیتهایعملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز را دارند. این نتایج بیان میکند که شرکتهای کوچک و متوسط فشار کمتری را تحمل میکنند و فعالیتهای عملیاتی سبز کمتری را بر عهده میگیرند (هلت و قبادیان، 2009). همچنین این شرکتهای تولیدی بیشترین فشار خارجی ناشی از رقابت و قوانین را تحمل میکنند و هرچه اندازه شرکت بزرگتر می شود سطح فشارهای خارجی بالاتر میرود. و در واقع فشار در جهت فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبزبیشتر میشود و این به آن معناست که شرکتهای بزرگتر برای باقی ماندن در عرصه رقابت و حفظ منافع کوتاهمدت و بلندمدت خود، ملزم به اجرای فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز میباشند و همه مدیران و کارکنان این شرکتها باید آموزشهای لازم در این زمینه ببینند و دستورالعملهای موردنیاز برای اجرای فعالیتهایعملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز تبیین شود. نتایج نشان داد که محرکهایداخلی مدیریتزنجیرهتأمینسبز بر فعالیتهایعملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز تأثیرگذار نیستند و فرضیه سوم تأیید نمیگردد. درحالیکه طبق مطالعات پیشین انتظار میرود محرکهای داخلی تأثیر زیادی بر فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبزداشته باشند (ژو و همکاران، 2006). با این وجود نتایج مطالعهی کارتر و جنینگ (2000) نشان داد که برخی از محرکهایداخلی مدیریتزنجیرهتأمینسبز بر فعالیتهایعملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز بهطور مستقیم تأثیر ندارد اما آنها بهطور غیر مستقیم بر فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز تأثیرگذار بودند. بهدلیل اهمیت نقش محرکهای داخلی و از طرفی عدم تأیید تأثیرگذاری مستقیم آن بر فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز در نمونه مورد بررسی، به شرکتهای تولیدی مورد نظر پیشنهاد میگردد به محرکهای داخلی بهعنوان عواملی اثرگذار و تعیینکننده در عملکرد و فعالیتهایشان بنگرند و کارایی و اثربخشی آن را مورد ارزیابی دقیقتری قراردهند. بهعلاوه باید با استفادهی صحیح از محرکهای داخلی در جهت اجرای فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز به بهرهوری بیشتر در این زمینه دست یابند. برای بهدست آوردن رتبه هر یک از محرکهای داخلی و خارجی مدیریتزنجیرهتأمینسبز و سازههای آنها از آزمون ناپارامتری فریدمن استفاده کردیم و با توجه به جدول اولویتبندی فریدمن، نتایج نشان داد که بیشترین نمره فشار مربوط به رقابت است پس از آن عوامل قانونی، جامعه، محرکهای داخلی و در انتها زنجیرهتأمین دارای بیشترین فشار میباشد که نشاندهنده اهمیت بالای رقابت و سایر عوامل بیانشده در بین شرکتها میباشد. درحالیکه هلت و قبادیان (2009)، بایلیس و همکاران[xlv] (1998)، قبادیان و همکاران (2001)، مین و گیل[xlvi] (1997) در پژوهش هایشان نشان میدهند که بیشترین نمره فشار مربوط به عوامل قانونی است و این موضوع حاکی از این است که عوامل قانونی در رابطه با محیط زیست در کشورهای مختلف متفاوت است.
7- پیشنهادها برای پژوهشهای آینده یک پیشنهاد میتواند بررسی فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز و تأثیر آن بر عملکرد سازمان باشد. بهعلاوه پژوهشگران میتوانند به بررسی اثر فعالیتهایعملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز در کسب مزیت رقابتی بپردازند. بررسی تأثیر محرکهای درونسازمانی مانند تعهد مدیر ارشد، فرهنگسازمانی، فشار کارکنان برای رعایت اصول سبز در سازمان نیز از جمله موضوعات پیشنهادی مرتبط دیگر میباشد که در شرکت های تولیدی دارای اهمیت میباشد. همچنین بررسی نقش مدیریت زنجیرهتأمین در بهکارگیری تکنولوژیهای سازگار با محیط و بررسی عوامل مؤثر در بهکارگیری فعالیتهای عملیاتی مدیریتزنجیرهتأمینسبز از دیگر موضوعات پیشنهادی میباشد. پیشنهاد دیگر میتواند رتبهبندی محرکهای خارجی و داخلی مدیریتزنجیرهتأمینسبز با استفاده از روشهای تصمیمگیری چند معیاره[xlvii] باشد.
8.- محدودیتهای پژوهش و پژوهشگر یکی از محدودیتهای پژوهش گر، محدودیت مربوط به جمعآوری دادهها بود. مسلماً با توجه به فرهنگ حاکم بر کشور و تعاملات محدود دانشگاه و صنعت، نگارنده در جمعآوری دادهها با مشکلات متعددی مواجه شد. از دیگر محدودیتهای پژوهش، می توان بهروز نبودن اطلاعات مدیران شرکتهای تولیدی درمورد موضوع پژوهش را نام برد. از طرف دیگر ماهیت موضوع پژوهش اخلاقی است و پاسخگویی صحیح به پرسشهای پرسشنامه را تحت تأثیر قرار میدهد؛ هرچند پرسشنامهها بینام طراحی شد تا پاسخگویان بتوانند در پاسخ به پرسشها از آزادی بیشتری برخوردار باشند. از محدودیتهای دیگر نیز، عدم تمایل به همراهی و پاسخگویی کافی اغلب مدیران تولید جامعه آماری به دلایل مختلف از جمله ماهیت موضوع پژوهشی و نبود شرایط سبز در برخی از این شرکتهای تولیدی بود که باعث دوباره کاری در انجام توزیع و افزایش هزینههای متحمل پژوهش گردید.
9- مقایسه با سایر پژوهش های پیشین یکی از مزایای این پژوهش و برتری آن نسبت به سایر پژوهش های حاضر در این حوزه علاوه بر رتبه بندی سازه های محرکهای داخلی و خارجی و فعالیتهای زنجیرهتأمین سبز با آزمون فریدمن، اجرای متدلوژی پژوهش با تکنیک تحلیل مسیر، بر مبنای ضرایب مسیر و واریانس تبیین شده با استفاده از نرم افزار کاربردی و نسبتا جدید "پی ال اس" میباشد که نسبت به سایر نرم افزارهای کاربردی در این حوزه، از انعطاف و قابلیت های خاص بیشتری برخوردار می باشد و متناسب با نمونه های آماری در قلمرو مورد مطالعه می باشد که معمولاً از شرط نرمال بودن برخوردار نمی باشند. از دیگر مزایای این پژوهش و برتری آن نسبت به مدل و پژوهش هلت و قبادیان که مبنای اصلی این کار قرار گرفته علاوه بر متدلوژی متفاوت و جامعه آماری مورد بررسی، پیشنهادات جدید و کاربردی میباشد که بر مبنای علم روز و نتایج پژوهش و مبتنی بر نظام فکری و شرایط خاص صنعت حاضر در ایران، ارائه شده است.
[1] GSC [2] Boks & Stevels [3]GSCM [4] Green Supply Chain Management [5]Carter and Rogers [6]Seuring and Muller [7] Srivastava [8] Linton et. al. [9] Waller [10]Rao [11] zhu & sarkis [12] chein & shih [13]Liu [14]sing tae kim [15] Hu & Hsu [16] Youn [17] Tsireme [19] Hoejmose [20] Beamon [21] van Hoek [22] Wu and Dunn [23] Carter and Carter [24]Carter and Ellram [25] Zsidisin and siferd [26] Murphy & et.al. [27]Lambert et al. [28]Chandra & Tumanyan [29]Lanoie and Tanguay [30] Elwood and Case [31]Canning and Hanmer-Lloyd [32] Henriques and Sadorsky [33]Hall [34]Bowen [35] Holt [36] Charlesworth [37] Carter & Ellram [38]Holt & Ghobadian [39]Wisner and Tan [40] (PLS): Partial least squares [41] O'Cass, A., & Ngo, L [42][42] Gall et.al. [43]Fornell & Larcker [44] Falk & Miller [xlv] Baylis et al. [xlvi][xlvi] Min, H. and Galle, W. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گال، مردیت و دیگران. (1386). روشهایتحقیقکمّیوکیفیدرعلومتربیتیو روانشناسی. مترجمان: احمدرضا نصر و دیگران، جلد دوم، تهران: سمت، با همکاری دانشگاه شهید بهشتی. Baylis, R., Connell, L. & Flynn, A. (1998a). “Company size, environmental regulation and ecological modernisation: further analysis at the level of the firm”. Business Strategy and the Environment, 7(5), 285-96. Beamon, B.M. (1999). “Designing the green supply chain”. Logistics Information Management, 12(4), 332-42. Boks, c., & Stevels, A. (2007. (“Essential Perspectives for Design for Environment,Experiences from The Electronics Industry”. International Journal of Production Research , 45(18), 4021-39. Brown, G . (2006). Speech by the Rt Hon Gordon Brown MP. Chancellor of the Exchequer. New York, NY, April 20. Canning, L. & Hanmer-Lloyd, S. (2001). “Managing the environmental adaptation process in supplier-customer relationships”. Business Strategy and the Environment, 10(4), 225-37. Carter, C.R. & Carter, J.R. (1998). “Inter-organisational determinants of environmental purchasing: initial evidence from the consumer products industries”. Decision Science, 29 ( 3), 659-84. Carter, C.R. & Ellram, L.M. (1998). “Reverse logistics: a review of the literature and framework for future investigation”. Journal of Business Logistics, 19 (1), 85-102. Carter, C.R. & Jenning, M.M. (2002). “Social responsibility and supply chain relationships”. Transportation Research Part E, 38 ( 1), 37-52. Carter, C.R. & Rogers, D.S. (2007). “A framework of sustainable supply chain management: towards new theory”. International Journal of Physical: Distribution & Logistics Management, 38(5), 360-87. Chandra, C. & Tumanyan, A. (2005). “Supply chain system taxonomy: a framework and methodology”. Human Systems Management, 24( 4), 245-58. Charlesworth, K. (1998). A Green and Pleasant Land A Survey of Managers’ Attitudes to, and Experience of, Environmental Management. London: Institute of Managers Chien, M., & Shih, L. (2007). “Supply chain system taxonomy: a framework and methodology”. Human Systems Management , 24(1), 245-58. Chien, M.K. & Shih, L.H. (2007). “An empirical study of the implementation of green supply chain management practices in the electrical and electronics industry and their relationship to organizational performance”. International Journal of Environmental Science & Technology, 4 (3), 383-94. Elwood, H. & Case, S. (2000). “Private sector pioneers, how companies are incorporating environmentally preferable purchasing”. Greener Management International, 29(1), 70-94. Falk, R. F., & Miller, N. B. (1992). A primer for soft modelling. Akron, Ohio, The University of Akron. Fornell, C., & Larcker, D.F.(1981). “Structur alequation models with unobservab levariables and measure menterror, Algebra and statistics”. Journal of Marketing Research, 18(3),328–388. Ghobadian, A., Viney, H. & Holt, D. (2001). “Seeking congruence in implementing corporate environmental strategy”. International Journal of Environmental Technology and Management, 1 (4), 384-401. Hall, J. (2000). “Environmental supply chain dynamics”. Journal of Cleaner Production, 8 (6), 455-71. Henriques, I. & Sadorsky, P. (1999). “The relationship between environmental commitment and managerial perceptions of stakeholder importance”. Academy of Management Journal, 42 (1), 87-99. Hoejmose, S., Brammer, S., & Millington, A. (2012). “Green supply chain management, The role of trust and top management in B2B and B2C markets”. Industrial Marketing Management , 41(4), 609-620. Holt, D., & Ghobadian, A. (2009) . “An empirical study of green supply chain management practices amongst UK manufacturers”. Journal of Manufacturing Technology Management. 20( 7), 933-956. Hu, A. H., & Hsu, C.-W. (2010). “Critical factors for implementing green supply chain management practice An empirical study of electrical and electronics industries in Taiwan”. Management Research Review , 33(6), 586-608. Kim, S. T. (2010). Implementation of Green Supply Chain Management ,Impact on performance outcomes in small- and medium-sized Electronical and electronic firms. Lincoln,University of Nebraska. Lambert, D. M., & Cooper, M. C. (2000, January). “Issues in Supply Chain Management”. Industrial Marketing Management, 29(1), 65-83. Lambert, D.M., Cooper, M.C. and Pagh, J.D. (1998). “Supply chain management, implementation issues and research opportunities”. International Journal of Logistic Management, 9(2), 1-16. Lanoie, P. & Tanguay, G.A. (2000). “Factors leading to green profitability”. Greener Management International, 31(1), 39-50. Linton, J.D., Klassen, R. & Jayaraman, V. (2007). “Sustainable supply chains, an introduction”. Journal of Operations Management, 25(1), 1075-82. Lio, X., Wang, L., Yang, J., Shishime, T., Bao, C., & Ogisu, K. (2010, August). Practices and Opportunities of Green Supply Chain Management in China, the 1st Congress of East Asian Association of Environmental and Natural Resource Economics. Hokkaido University . Japon, Kansai Research Centre, Institute for Global Environmental Strategies (IGES). Min, H. & Galle, W. (1997). “Green purchasing strategies, trends and implications”. International Journal of Purchasing & Materials Management, 33(3), 10-17. Murphy, P.R., Poist, R.F. & Braunschwieg, C.D. (1995).“Role and relevance of logistics to corporate environmentalism, an empirical assessment”. International Journal of Physical Distribution & Logistics Management, 25( 2), 5-19. O'Cass, A., & Ngo, L. (2007a). “Balancing external adaptation and internal effectiveness, Achieving better brand performance”. Journal of Business Research, 60(1),11−20. Rao, P. (2002). “Greening the supply chain, a new initiative in South East Asia”. International Journal of Operations & Production Management , 22(6), 632-655. Seuring, S. & Muller, M. (2008). “From a literature review to a conceptual framework for sustainable supply chain management”. Journal of Cleaner Production, 16(15), 1699-710. Srivastava, S.K. (2007).“Green supply chain management, a state-of-the-art literature review”. International Journal of Management Reviews, 9 (1),53-80. Tsireme, A. I., Nikolaou, E. I., Georgantzis, N., & Tsagarakis, K. P. (2012). “The influence of environmental policy on the decisions of managers to adopt G-SCM practices”. Clean Techn Environ Policy . 14 (5),953-964. Van Hoek, R.I. (1999). “From reversed logistics to green supply chains”. Supply Chain Management, 4(3), 129-34. Waller, D.L. (1999). Operations Management, A Supply Chain Approach. London, International Thomson Press Walton, S.V., Handfield, R.B. & Melnyk, S.A. (1998). ‘‘The green supply chain, integrating suppliers into environmental management process’’. International Journal of Purchasing and Materials Management, 34( 2), 2-11. Wisner, J.D. & Tan, K.C. (2000). “Supply chain management and its impact on purchasing”, Journal of Supply Chain Management, 36( 4), 33-42. Wu, H.-J. & Dunn, S.C. (1995). “Environmentally responsible logistics systems”, International Journal of Physical Distribution & Logistics Management, 25(2), 20-38. Youn, S., Yang, M. G., & Hong, P. (2011). “Strategic supply chain partnership, environmental supply chain management practices, and performance outcomes, an empirical study of Korean firms”. Journal of Cleaner Production , In Press, Corrected Proof,1-10. Zhu, Q. & Sarkis, J. (2006), ‘‘An inter-sectoral comparison of green supply chain management in China, drivers and practices’’, Journal of Cleaner Production, 14 (5), 472-86. Zhu, Q., & Sarkis, J. (2004). “Relationships between operational practices and performance amongst early adopters of green supply chain management practices in Chinese manufacturing enterprises”. Journal of Operations Management , 22(1),265-289. Zhu, Q., Geng, Y., Fujita, T., & Hashimoto, S. (2010). “Green supply chain management in leading manufacturers Case studies in Japanese large companies”. Management Research Review , 33(4), 380-392. Zhu, Q., Sarkis, J. & Kee-hung, L. (2007). “Initiatives and outcomes of green supply chain management implementation by Chinese manufacturers”. Journal of Environmental Management, 85(1), 179-89. Zhu, Q., Sarkis, J., & Geng, Y. (2005). “Green supply chain management in China, pressures,practices and performance”. International Journal of Operations & Production Management , 25(5), 449-468. Zsidisin, G.A. & Siferd, S.P. (2001), “Environmental purchasing, a framework for theory development”, European Journal of Purchasing & Supply Management, March, 7 (1), 61-73. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,752 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,687 |