تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,677 |
تعداد مقالات | 13,683 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,761,834 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,553,307 |
تصحیح انتقادی تَمُرنامۀ هاتفی؛ متنی حماسی متأثر از شاهنامه فردوسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 6، شماره 3، آذر 1393، صفحه 57-74 اصل مقاله (349.67 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حسن بساک* ؛ محمدرضا قاسم زاده شاندیز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مولانا عبدالله هاتفی از شاعران دوره تیموری و اوایل عصر صفوی است که علاوه بر دیوان اشعار و مثنوی شاهنامه حضرت شاه اسماعیل، به تقلید از خمسه نظامی چهار مثنوی سروده است. هاتفی خواهرزاده عبدالرّحمن جامی و از شاگردان وی است و جامی هاتفی را به خمسهسرایی تشویق کرد. «تمُرنامه» معروفترین اثر هاتفی است که به تقلید از شاهنامه فردوسی و اسکندرنامۀ نظامی سروده شده است. این حماسه تاریخی به شرح زندگی تیمور گورکان به خصوص جنگها و نبردهای وی میپردازد. معانی تازه و لطیف، توصیفهای زیبا و بدیع و آرایههای لفظی و معنوی، این مثنوی را در ردیف مهمترین حماسههای تاریخی ادبیّات فارسی قرار داده است. همچنین وجود واژگان کهن و نادر، لغات و اصطلاحات ترکی و مغولی رایج در زبان فارسی، آن را منبعی شایسته توجّه فرهنگنویسان قرار داده است. جنبه تاریخی اثر نیز حائز اهمیت فراوانی است. تصحیح این اثر میتواند فضای جدیدی برای پژوهش های گسترده تر در باب هاتفی و سبک آثار و اوضاع روزگارش فراهم آورد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هاتفی؛ منظومه تمُرنامه؛ نسخه خطّی؛ ادبیّات حماسی؛ عصرتیموری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
- مقدمه، بیان مسأله تحقیق یکی از راههای شناخت پیشینه فرهنگی و وضعیت فکری، علمی، ادبی و زبانی گذشتگان، شناخت آثار مکتوب آنها است. هر یک از دستنوشته های پیشنیان در حکم حلقهای از زنجیرۀ تمدن و فرهنگ ما به شمار می آید. با تصحیح و احیای آثار گذشتگان و بازگرداندن آثاری که به صورت نسخۀ خطی در کنج کتابخانهها مهجور ماندهاند – به نحوی که بر پایه اصول و موازین نقد و تصحیح استوار باشد- میتوان این زنجیره را کاملتر کرد و به شناختی دقیق و قضاوتی صحیحتر درباره پیشینه فرهنگ و ادب ایران رسید. این ضرورت در حوزۀ زبان و ادبیات بیشتر احساس میشود زیرا هر متنی گوشهای از ساختار و تاریخ تطّور زبان و ادبیات ما را نشان میدهد. منظومۀ «تمُرنامه» از نسخههای خطّی دورۀ تیموری است که تا کنون تصحیح انتقادی نشده است بنابر این تصحیح و چاپ آن میتواند ما را با ادبیات و ویژگیهای زبانی این دوره آشناتر سازد. تصحیح این متن، تلاشی برای احیا و بازگرداندن یکی از متون ادبی عصر تیموری به مجموعۀ بزرگ ادب فارسی است و موجب فراهم آوردن زمینه مناسب برای آشنایی بیشتر محقّقان، دانشجویان و دوستداران ادب فارسی، با یکی از شخصیتهای مهم ادبی روزگار تیموری است که تا کنون مورد توجّه قرار نگرفته است.1 منظومه «تمُرنامه» شباهتهایی با منظومههای حماسی مشهور چون «شاهنامه فردوسی» و «اسکندرنامۀ نظامی» دارد و لذا آشنایی با آن میتواند هم زمینه مطالعۀ تأثیر بزرگانی چون فردوسی و نظامی را تا عصر مؤلف فراهم سازد و هم زمینهای برای آشنایی بیشتر با دیگر منظومههای حماسی ادب فارسی باشد؛ بنابراین جای خالی تصحیح انتقادی تمُرنامه به عنوان مهمترین حماسه دورۀ تیموری، نه تنها در مجموعه ادب حماسی بلکه در پهنه ادبیات فارسی محسوس بود. نویسندگان در این مقاله ضمن معرّفی این منظومه حماسی، سراینده و دیگر آثار وی، نسخههای خطّی مورد استفاده در تصحیح و شیوه تصحیح، زیباییهای ادبی و هنری و جایگاه «تمُرنامه» را نیز در ادب فارسی مورد بررسی قرار دادهاند.
2- اوضاع اجتماعی و ادبی در عصر تیموری با وجود کثرت جنگها و منازعات داخلی و خارجی، دوران تیموری از بعضی جهات، یکی از ادوار پررونق ادبی به شمار میآید، به نحوی که میتوان آن را آخرین دوره مهم قدیم در ادب فارسی شمرد. از طرف دیگر، این دوره خود مقدّمه آغاز عهدی کاملاً نو شد و سبک جدید عصر صفوی را پایهریزی کرد. مهمترین ویژگیهای ادبی این دوره به قرار زیر است: 2-1. رواج و انتشار شعر و ادبیّات و عمومیّت یافتن آن در این دوره، شعر و اشتغال به شاعری در میان همه طبقات مردم، از دانشمند و عامی و عالم دین و پیشهور و امیر و سلطان دیده میشود. نگاهی به برخی مشاغل شاعران این دوره مؤیّد این نکته است: مولانا مشرقی و مولانا سعدی: کاسهگر؛ مولانا قبولی و میرارغنون: خیمه دوز؛ مولانا قدیمی: نقارهچی؛ مولانا نازین: کیسهدوز؛ مولانا عبدالوهّاب اسفراینی: قاضی. البتّه این رواج بیش از حدّ شعر در بین عامی و عادی و اُمّی تبعات منفی نیز برای شعر داشته است به گونهای که شعر فارسی را از معنی و مضامین بکر و زیبای ادبی تهی میکند و به زبان محاوره نزدیک می سازد. دولتشاه سمرقندی در این باره در تذکره الشعرا میگوید: «در این روزگار قدر این فرقه شکست یافته و متزلزل شدهاند، سبب آن که نااهلان و بی استحقاقان مدّعی این شغل شدهاند. هر جا که گوش کنی زمزمه شاعری است و هر جا نظر کنی لطیفی و ظریفی و ناظری است امّا شعر از شعیر و ردف از ردیف نمیدانند» (دولتشاه، 1337: 13). علل عمده رواج شعر و شاعری را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد: «1- شعردوستی امرا و شاهزادگان تیموری و تشویق ایشان از شعرا. 2- وقوع حوادث و مصائبی که خاطر ایرانیان را سخت آزرده ساخت و دردمندی خاصی که مناسب سرودن شعر است در ایشان پدید آورد. 3- تعدّد دربارهایی که طالب و خریدار آثار شعرا بودند» (یارشاطر، 1334: 60). 2-2. کثرت شعرا امیرعلیشیر نوایی در کتاب مجالس النفایس، شرح حال پانصد و هفتاد و چهار شاعر این دوره را ذکر میکند. سعید نفیسی نیز در جلد اول کتاب تاریخ نظم و نثر در ایران بیش از هزار شاعر را که در قرن نهم میزیستهاند نام برده است (نفیسی، 1363). گذشته از شعرای عادی تقریباً «اغلب اهل فضل و دانش و بیشتر شاهان و شاهزادگان تیموری و بسیاری از رجال دولتی آنان و حتّی عدّهای کثیری از زنان نیز شعر میسرودند» (صفا، 1371: 4/160). 2-3. شعر دوستی و ادب پروری تیموریان شاهان و شاهزادگان تیموری نه تنها اغلب شعردوست و ادبپرور بودند بلکه بسیاری از ایشان خود نیز شعر میسرودند و اشعار بسیاری از شعرا را میخواندند و حفظ میکردند. «تیمور در سوگواری فرزندش، عمر شیخ، این رباعی را مناسب حال میخواند و زار زار میگریست:
«الغبیگ میرزا، پسر شاهرخ که در شمار دانشمندان بزرگ این دوران است شعر فارسی را خوب میگفت و این مطلع مشهور را به نام او نوشتهاند:
سلطان حسین میرزای بایقرا، متخلّص به «حسین» به فارسی و ترکی شعر میگفت و دیوان شعر ترکیاش به طبع رسیده است. باید گفت دوره تیموری، به راستی به دلیل کثرت امیرزادگان فاضل و هنرپرور و شاعرنواز، در ادوار ادبی ایران دوره کمنظیری است. شعردوستی و ادبپروری تیموریان بیشتر به دلیل ثروت و شکوه دستگاه تیموریان، علاقه و اشتغال شخصی شاهزادگان تیموری به هنرهای زیبا مخصوصاً شعر و سرانجام رقابت با سلسلههای معروف پیشین در شاعرنوازی است.
3- معرّفی هاتفی مولانا عبدالله هاتفی خرجردی از شاعران بزرگ اواخر دوره تیموری و اوایل عصر صفوی است. سال تولّد هاتفی، با توجّه به ملاقات وی با شاه اسماعیل صفوی که در سال 916 هـ . ق. و در 94 سالگی شاعر اتّفاق افتاده است، 822 هـ . ق. است. بنا به روایت اغلب تذکرهنویسان هاتفی، خواهرزاده جامی و از شاگردان اوست. پدرش نیز «از خواجگان صاحب جاه خرجرد بوده است» (فخرالزّمانی، 1340: 115 و 112). باید دانست در خراسان قدیم دو مکان با نام خرجرد (خرگرد) وجود داشته است: یکی خرجرد خواف که مدرسه غیاثیّه از آثار باستانی مشهور آن است و اکنون با همین نام به حیات خود ادامه میدهد. دیگری خرجرد جام که زادگاه هاتفی است و امروزه با نام «لنگر» در بیست و چهار کیلومتری غرب تربت جام واقع شده و آرامگاه شاعر و عارف نامی، شاه قاسم انوار، در آن واقع است. هاتفی تحصیلات مقدّماتی را در خرجرد به انجام رساند. پس از آن به هرات رفت و سالها از محضر دایی خود بهرهمند شد و در کنف حمایت و تربیت او روزگار گذرانید. امیرعلیشیر نوایی، وزیر مشهور سلطان حسین بایقرا و از معاصران هاتفی، درباره روزگار جوانی وی این گونه مینویسد: «اگرچه در اوایل از حیثیّت جوانی که شعبهای است از جنون، ناملایمی داشت، حالا اوقاتش مضبوط و مقولاتش مربوط معلوم میشود و به جای ناز، نیاز و در مقابله برودت، سوز و گداز جلوه میدهد» (امیر علیشیر، 1323: 62). او به تدریج از این شرایط دست برداشت و در زادگاه خود «چهار باغی ساخته و در آنجا متوطّن شده و اکثر اوقات در آن را بسته و با مردم کمتر اختلاط میکرد» (سام میرزا، 1354: 163). وی گاهگاه برای زیارت جامی به هرات میرفت. «هر بار که از جام به هرات میآمد، سلطان حسین بایقرا و امیرعلیشیر نوایی که وزیر اعظم و سپهسالار وی بوده، وی را عزّت بسیار مینمودهاند و مظفّر حسین میرزا و کپک میرزا و میرزا بدیعالزّمان، شاهزادگان تیموری، و نیز ملاّ آصفی، شاعر معروف، با وی نهایت اتّحاد و یگانگی داشتهاند و همیشه تعظیم و تکریم هاتفی نکتهسنج را به جامی آوردهاند» (فخرالزّمانی، 1340: 114). هاتفی اوقات خود را به زراعت و عمارت میگذراند و همیشه بیل در دست، مشغول درخت نشاندن و تخم افشاندن بود و هر سال حاصل زراعت خود را صرف فقرا و مساکین مینمود و از همین راه نیز امرار معاش میکرد: «آوردهاند که آن طوطی شکّرستان بلاغت اصلاً طمع از حکّام نمیکرد» (فخرالزّمانی، 1340: 114). وی در هیچ یک از سرودههای خود مدح پادشاهی را نکرد. در طریقت عرفانی خود به سلسله کبروّیه منسوب بود و در جوار منزل خود خانقاهی ساخته بود و با جمعی از درویشان، لیل و نهار به عبادت پروردگار مشغول بود. وی در سال 927 هـ .ق. در زادگاه خود خرجردِ جام، چشم از جهان فرو بست و در چهار باغ خود مدفون گردید. تاریخ وفات وی را یکی از شاعران معاصرش به نام حبیبالله معرّف که به فصاحت بیان و طلاقت لسان متّصف بوده سروده است. جای تعجّب است که عبدالنّبی فخرالزّمانی ضمن آوردن این ابیات، سال وفات هاتفی را سال 914 هـ . ق. ذکر میکند، البته سهلانگاری کاتبان در این باره محتمل به نظر میرسد:
3-1- مقلّدان هاتفی قاسمی گنابادی از شاعران مثنویسرای قرن دهم و همعصر شاه اسماعیل و شاه تهماسب صفوی است که به تقلید از خمسه نظامی هفت مثنوی سروده که سه مثنوی آن در برابر اسکندرنامه نظامی سروده است: شاهرخنامه، شهنامهماضی، شاهنامه نوّاب عالی. قاسمی از شاگردان (نفیسی، 1363: 1/140) و مقلّدان هاتفی است و در سخن وی تأثیر مستقیم پیروان نظامی به ویژه جامی و هاتفی آشکار است. وی بعد از هاتفی، استاد سلف خویش، سعی کرده وقایع پرآشوب صفویان را به سبک داستان تاریخی و به روش تمُرنامه و شاهنامه هاتفی به سبک نظم درآورد. «قاسمی گنابادی، مثنوی نیمهتمام هاتفی درباره شاه اسماعیل را به پایان رساند» (ریپکا، 1383: 513) و نام آن را شهنامۀ ماضی گذاشت. «قاسمی به تقدّم استادانی چون جامی و هاتفی در سرودن حماسههای تاریخی بدین گونه اشاره کرده است:
عبدی بیگ شیرازی(نویدی) خواجه زینالعابدین علی نویدی از شاعران قرن دهم، متخلّص به نویدی از شاعران مکتب ادبی نظامی است که به تقلید از او خمسهای آفریده است. بیشک وی نیز در سرایش خمسهاش آثار هاتفی را پیش روی داشته و رنگ و بوی تقلید از آثار هاتفی در خمسهاش به مشام میرسد. عبدی بیگ در مجنون و لیلی خود نام شاعرانی را که پیش از او لیلی و مجنون سرودهاند ذکر کرده و هاتفی و امیرخسرو دهلوی را برتر از دیگران میشمارد. عبدی بیگ با یک واسطه شاگرد هاتفی محسوب میشود زیرا وی شاگرد قاسمی گنابادی است. وی در ابتدای مجنون و لیلی درباره هاتفی این گونه میسراید:
میر محمّد اسماعیل خان ابجدی الشّعراء معروف به ابجدی هندی ابجدی از شاعران پارسیگوی شبه قاره است که به تقلید از خمسه نظامی شش مثنوی سروده که پنج تای آن در برابر پنج گنج نظامی است. دوّمین مثنوی وی «انورنامه» در شرح دلاوریهای نواب حاجی محمّد انورالدّین خان بهادر است. شاعر در خلق این اثر حماسی، شاهنامه فردوسی، اسکندرنامه نظامی و تمُرنامه هاتفی را پیش روی داشته و سبک هاتفی در تمُرنامه در این اثر مشهود است. شاعر در پایان انورنامه به این امر اشارهای میکند:
a. 4- آثار هاتفیهاتفی از مشهورترین مقلّدان نظامی در خمسهسرایی است اما تنها به استقبال چهار اثر نظامی رفته است و خمسه او ناتمام است. «هاتفی در آغاز، نیّت و قصد خود برای اقتباس از خمسۀ نظامی را با استاد و دایی خود، جامی، مطرح نموده و از وی اذن و اجازه خواست. جامی پس از طبعآزمایی وی، اجازۀ اقتباس میدهد» (سام میرزا، 1354: 161). آثار هاتفی به جز«تمُرنامه» به شرح زیر است: i. 4-1. لیلی و مجنوناین اثر نخستین سرودۀ هاتفی است.گویند برای سرودن آن دیگر بار به نزد استاد و دایی خود مولانا جامی رفت و استدعای آن نمود که: «افتتاح لیلی و مجنون شما بکنید. مولانا جامی این بیت بگفت: این نامه که خامه کرد بنیاد/توقیع قبول روزیاش باد؛ این دعا در حق او مستجاب شد و به اتمام آن توفیق یافت و الحق بسیار خوب و مرغوب گفته» (سام میرزا، 1354: 161). هاتفی این مثنوی را به شاه قاسم انوار تقدیم نموده و در آغاز کتاب از وی به نیکی یاد کرده و از روضه پاک او مدد خواسته است. این مثنوی به انضمام اوّلین بیت آن که سروده جامی است، 2605 بیت دارد که توسط آقای سعدالله اسداللهیف در مسکو تصحیح و چاپ شده است. لیلی و مجنون هاتفی یک بار به فرانسوی یک بار به زبان ترکی و دوبار به زبان لهستانی ترجمه شده است. ii. 4-2. شیرین و خسروشاعر این داستان را نیز به تشویق و مصلحت عبدالرحمن جامی به نظم درآورده است و آن را به امیر علیشیر نوایی تقدیم کرد. موضوع مثنوی همان عشق و دلدادگی خسرو پرویز و شیرین است که قبل از هاتفی شاعرانی همچون نظامی و امیرخسرو دهلوی در آن باب داد سخن دادهاند. هاتفی در این موضوع نیز مضمونهای تازه و معانی لطیفی خلق کرده و کار او تلقید صرف نیست. تعداد ابیات آن بنا بر تصحیح اسداللهیف 1815 بیت است. iii. 4-3. هفت منظرهاتفی این مثنوی را که داستان بهرام گور است، در برابر هفت پیکر نظامی در بحر خفیف سروده است. شماره ابیات طبق نسخه خطّی موجود در مدرسه عالی سپهسالار به شماره 2/1153، 2466 بیت است. نسخه موجود در کتابخانه ملّی ملک حدود 2100 بیت است. «جمع نسخههای شناخته شدۀ هفت منظر، 22 نسخه میباشد» (هاتفی، 1977: XLIV). در قرن هفدهم شاعر ترک، لامعی برسوی، این کتاب را به ترکی ترجمه کرد. همچنین در سال 1897 میلادی نویسندهای فرانسوی به نام «دو ویلمورن» کتابی به زبان فرانسه با نام «باغ کامیابیها» منتشر کرد که مشتمل بر هفت داستان از داستانهای منظوم فارسی بود و سه داستان آن از هفت منظر هاتفی انتخاب شده بود. iv. 4-4. شاهنامه هاتفیدر ملاقاتی که شاه اسماعیل صفوی با هاتفی داشته، از وی میخواهد همانگونه که جنگها و دلاوریهای تیمور را به نظم کشیده است، حماسه وی را نیز به نظم درآورد. هاتفی میپذیرد امّا آنگونه که تذکرهنویسان نوشتهاند عمرش کفاف نمیدهد و مثنوی ناتمام میماند. بهنظر میرسد دلیل اصلی ناتمام ماندن مثنوی، مخالفت شاعر با حرکات سیاسی شاه اسماعیل مخصوصاً کینه و دشمنی بیش از حدّ وی با مردم هرات بوده است. این اثر با نامهای اسماعیلنامه، شاهنامه حضرت شاه اسماعیل، فتوحات شاهی و شهنشاه نامه هاتفی نیز شناخته شده است. شاهنامه هاتفی که شامل 1137 بیت است در سال 1387 توسط آقای سیدعلی آل داود تصحیح شد و انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی آن را چاپ نمود (ر.ک. هاتفی، 1387). 4-5. دیوان اشعار هاتفی در انواع قالبهای شعری، شعر سروده است، به خصوص غزل، قصیده، قطعه و رباعی. وی در آغاز «تمُرنامه» چنین میسراید:
صاحب تذکرۀ میخانه مینویسد: «قصاید و غزلیّات و مقطّعاتش با رباعیات او پنج هزار بوده باشد» (فخرالزّمانی، 1340: 119). یک نسخه از دیوان هاتفی تحت شمارۀ 834 در دارالکتب قاهره محفوظ است. اشعار شاعر در بیاضها و جنگها نیز آمده است. 4-6. رساله قافیه در جلد هشتم نسخههای خطّی دانشگاه تهران رسالهایی در علم قافیه به هاتفی نسبت داده شده است (دانشپژوه، 1339: 8/ 278). این رساله در هیچ یک از تذکرههایی که آثار هاتفی را برشمردهاند ذکر نشده است و نمیتوان به طور حتم آن را به مولانا هاتفی نسبت داد.
5- معرّفی تمُرنامه این مثنوی در آثار ادیبان و تذکرهنویسان با نامهای «ظفرنامۀ تیموری»، «اسکندرنامۀ تیموری»، «تیمورنامه»، «ظفرنامۀ منظوم» و «تمُرنامه» خوانده شده است اما همانگونه که خود شاعر ذکر میکند بهترین و زیبندهترین نام آن «تمُرنامه»است:
در اغلب نسخههای خطّی که از اثر مشاهده شد، نام «تمُرنامه» ذکر شده است. هاتفی حماسه تیمور گورکان را «حسبالحکم میرزا بدیعالزمان بن سلطان حسین میرزا بایقرا نظم نموده است» (فخرالزّمانی، 1340: 114) و پس از اتمام کار «آن را به نام سلطان حسین بایقرا، پادشاه معروف تیموری میکند» (صفا، 1369: 361). منبع هاتفی، ظفرنامه شرفالدّین علی یزدی است و شاعر مباهات میکند که منظومه را بر اساس واقعیّات تاریخی و منبعی معتبر به رشتۀ نظم درآورده است نه مشتی افسانه و خرافات و بدین طریق تعریضی به اسکندرنامه نظامی میزند. سال نظم تمُرنامه بنا بر آنچه امیرعلیشیر نوایی در مجالس النفایس ذکر میکند، حدود 896 هـ .ق. است (امیر علیشیر نوایی، 1323: 62). همان طور که گفته شد، تمُرنامه حماسهای است تاریخی که به تقلید از شاهنامۀ فردوسی و اسکندرنامۀ نظامی سروده شده است و تأثیر این دو شاهکار ادب فارسی در آن مشهود است. تعداد ابیات آن بر اساس تصحیح انتقادی که انجام دادیم، 4701 بیت است. منظومه همچون دیگر آثار هاتفی با سپاس و ستایش حضرت باری تعالی آغاز میگردد:
شاعر پس از آن تضرّع به درگاه حضرت حق و مدد گرفتن از او برای توفیق در انجام واجبات و ترک محرّمات و پیروی از هوای نفس، به ستایش سرور کاینات، محمّد مصطفی (ص) میپردازد و معجزات و کرامات او را برمیشمرد:
توصیف معراج رسول اکرم(ص)، منزل بعدی است که در دیگر آثار هاتفی نیز با زبان و بیانی دیگر به چشم میخورد. در این اثر بر خلاف دیگر آثار هاتفی، نعت و منقبت امامان شیعه وجود ندارد و پس از وصف معراج به سبب نظم کتاب و سرگذشت زندگی تیمور از آغاز نوجوانی تا زمان رحلت پرداخته میشود. تمُرنامه هرچند بر اساس ظفرنامۀ منثور شرفالدین علی یزدی به نظم درآمده است امّا تاریخ صرف نیست. هاتفی به خوبی با آثار حماسی قبل از خود بهویژه شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی آشنایی داشته و بارها این دو اثر را خوانده است و به علل توفیق آنها آگاه است. تأثیر این دو کتاب را در جای جای تمُرنامه می توان مشاهده کرد. شاعر در بسیاری موارد، ظفرنامه یزدی را به کنار میگذارد و با استفاده از ذهن خلاّق خود و بهرهگیری از آرایههای ادبی بهویژه تشبیه و اغراق که جانمایۀ خلق یک اثر حماسی است، صحنهها و مناظری بدیع خلق میکند. وی در پایان منظومه، از کرده خویش پشیمان است زیرا در مییابد که به نظم درآوردن زندگی پادشاهی ظالم که همه عمر کاری جز بادهنوشی و خونآشامی و کشتن هموطنان بیگناه وی و ساختن کلّه منارهها نداشته است پاداشی اخروی نخواهد داشت. شاهزادگان تیموری نیز به وعدههای خود عمل نکردند و پاداشی در خور به وی ندادند. به نظر میرسد هاتفی نیز همچون فردوسی در پایان عمر دچار فقر و تنگدستی شده باشد.
این مثنوی به علّت اشتهار بیش از حد در زمان خود، به نام های متعدّدی خوانده شده خود شاعر نیز در اثرش از آن، با نامهای مختلفی یاد کرده است. نامهای گوناگون کتاب عبارتند از: 5-1. تیمورنامه یکی از رایجترین نامهای این اثر است. به این علّت این اثر را تیمورنامه خواندهاند که در شرح دلاوریها و لشکرکشیهای امیر تیمور گورکانی سروده شده است. بیشتر تاریخ ادبیات نویسان معاصر از این اثر با همین نام یاد کردهاند. از جمله رضازاده شفق (1369: 349)، اِته (1337: 62)، ریپکا (1383: 857) و از مقدّمین: حسن بیگ روملو (روملو، 1357: 227) و محمد مظفّرحسین صبا (1343: 918). 5-2. تمُرنامه تُمر صورت دیگری است از لفظ تیمور که شاعر بنا بر ضرورت وزن شعر، در سراسر اثر از آن استفاده کرده است. وی در یک جا به صراحت اثر خود را تمُرنامه خوانده است:
بر همین اساس بسیاری از تذکرهنویسان از این اثر با همین نام یاد کردهاند. از جمله فخرالزّمانی (1340: 114)، سام میرزا (1354: 163)، امین احمدرازی (رازی، 1378: 2/701)، صفا (1364: 360) و (1371: 4/442) و زرّین کوب (1375: 391). 5-3. ظفرنامۀ تیموری از آنجایی که منبع هاتفی در سرودن این اثر، ظفرنامه شرفالدین علی یزدی است، آن را به این نام میخوانند. شاعر خود در جایی، با اشاره به افسانه بودن اسکندرنامه نظامی و اینکه اثرش را بر اساس واقعیّات تاریخی و نه بر اساس مشتی افسانه و دروغ سروده و منبعی معتبر را به نظم درآورده، از اثرش با نام ظفرنامه یاد میکند:
از جمله کسانی که از این اثر با نام ظفرنامه یاد کردهاند، به این افراد میتوان اشاره نمود: امیرعلیشیر نوایی(1323: 62) و افشار (1332: 360-356). ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که در زبان و ادب فارسی دوازده اثر منثور و منظوم با نام ظفرنامه به رشتۀ تحریر در آمده است که عبارتند از: 1- ظفرنامه ابن سینا 2- ظفرنامه حمدالله مستوفی 3- ظفرنامه نظام الدین شامی4- ظفرنامه شرف الدّین علی یزدی 5- ظفرنامه هاتفی 6- ظفرنامه قدسی 7- ظفرنامه عالمگیری 8- ظفرنامه کابل 9- ظفرنامه رنجیت سنگه 10- ظفرنامه بهرتپور 11- ظفرنامه گوبند سنگه 12- ظفرنامه ناصری. 4-4. اسکندرنامۀ تیموری هاتفی تمُرنامه را در جواب اسکندرنامه نظامی سروده است و به همین دلیل این اثر با این نام نیز شناخته شده است. شاعر در تمُرنامه این گونه میسراید:
به این اعتبار تمُرنامه را اغلب نویسندگان از جمله میرخواند (1339: 7/291) اسکندرنامه تیموری نامیدهاند اما جای تعجب است که تذکرهنویس معروفی همچون لطفعلی آذر بیگدلی، این اثر را «شرف نامه» نامیده است (آذر بیگدلی، 1337: 79).
6- معرّفی نسخههای خطّی تمُرنامه تمُرنامه به علّت شهرت و مقبولیّت بیش از حدّ و توجّه و اهتمامی که پادشاهان تیموری در نشر و ترویج آن از خود نشان دادند، نسخ خطّی فراوانی دارد و تاکنون بیش از 150 نسخه خطی آن شناخته شده است. نویسندگان این مقاله در تصحیح تمرنامه، از پنج نسخه خطّی و یک نسخه چاپ سربی بهره بردهاند. ملاک انتخاب نسخهها داشتن اعتبار علمی و تاریخی و اسنادی اثر بوده است چنان که از چهار نسخه خطّی موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی تنها یک نسخه دارای ارزش و اعتبار تشخیص داده شد2. نسخههای مورد استفاده در تصحیح عبارتند از: 6-1. نسخۀ خطّی شماره 5244، کتابخانه و موزه ملّی ملک (نسخه اساس) با حدود 4600 بیت، تاریخ کتابت 942 هـ .ق. که قدیمیترین نسخه از میان نسخ مورد استفاده بوده است. کاتب آن درویش محمّدبن حاجی ولی شیرازی است. این نسخه با توجّه به تاریخ کتابت آن که از دیگر نسخهها قدیمیتر است و همچنین کامل بودن آن به دلیل ابیات بیشتری که دارد و دقّت خاص در ضبط واژهها و با توجّه به ارزیابی همه نسخهشناسان، نسخه اساس قرار گرفت. در فهرست کتابهای خطّی کتابخانه و موزه ملی ملک، مشخصات نسخه این گونه ذکر شده است: شماره عمومی: 5244؛ عنوان اصلی: تمُرنامه؛ موضوع: ادبیات، شعر؛ نوع خط: نستعلیق ممتاز؛ مولّف، سراینده: مولانا عبدالله هاتفی؛ سال تحریر: 942 هـ . ق. ؛ کاتب: درویش محمّد محمدبن حاجی ولی شیرازی؛ نوع کاغذ: خطایی رنگارنگ؛عدد اوراق 160 برگ، تعداد سطرها: 14 سطر؛ اندازۀ اوراق: طول 21 و عرض13 سانتیمتر (افشارودانش پژوه،1354: 2/ 171). 6-2. نسخۀ خطّی شماره 5936، کتابخانه و موزه ملّی ملک با حدود 4400 بیت، تاریخ کتابت اوایل قرن دهم، کاتب خواجه صالح بن میرک، از کاتبان معروف مکتب هرات. نسخهای است تقریباً کامل امّا نسبت به نسخه اساس اشتباهات بیشتری دارد. یکی از تفاوتهای این نسخه با دیگر نسخ، ضبط کلمه «تمُر» است که در دیگر نسخ به صورت «تیمور» ضبط شده است که با وزن شعر سازگار نیست. در تصحیح از این نسخه به عنوان نسخه «مل2» نام برده شد. 6-3. نسخۀ خطی شماره 15606، کتابخانه و موزه آستان قدس رضوی اهمیت نسخه مذکور از آنجاست که به سال 975 هـ . ق. توسط یکی از خوشنویسان معروف مکتب هرات به نام غلام علی الکاتب الهروی کتابت شده است و جزو نسخ نفیس کتابخانه آستان قدس رضوی است. صحّت ابیات آن نزدیک به نسخه اساس است. تنها اشکال عمدۀ آن افتادگی تعداد قابل توجّهی از ابیات است. در تصحیح از آن به عنوان نسخۀ «رض» نام برده شد. 6-4. نسخۀ خطّی شمارۀ 112 کتابخانۀ دانشکدۀ الهیّات دانشگاه فردوسی مشهد در سال 977 هـ .ق. توسط محمّد زرهای، سرلوح کار مکتب هرات کتابت شده است. تعداد اوراق آن 219 برگ 11 سطری است. این نسخه از نظر کتابت، شبیهترین نسخه به اساس است و جزو نسخههای خوب تمُرنامه تلفی می گردد. در تصحیح از آن به عنوان نسخه »ال1» نام برده شد. 6-5. نسخۀ خطّی شماره 113، کتابخانه دانشکده الهیّات دانشگاه فردوسی مشهد به علّت افتادگی صفحه آخر، کاتب و سال کتابت مشخص نیست. این نسخه با خطّ نستعلیق خوش نگارش شده است. نوع کاغذ آن زرافشان و صفحات مجدول به طلا و لاجورد است. در تصحیح از آن به عنوان نسخه «ال2» نام برده شد. 6-6. نسخۀ چاپ سربی، تصحیح ابوهاشم سید یوشع، مَدرس، 1958م ابوهاشم سید یوشع در سال 1958 م، تمُرنامه را تنها بر اساس دو نسخه خطّی در دسترس تصحیح کرد و به چاپ رساند. نسخه اساس مورد استفاده مصحّح به سال 1226 هـ.ق استنساخ شده است. نسخه مذکور چه از نظر وزن و قافیه ابیات و چه از نظر ضبط نادرست کلمات اشکالاتی دارد. به عنوان مثال میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
که ضبط صحیح، یاغیگری است. یا:
که ضبط صحیح سنکوی است.از این نسخه در تصحیح به عنوان نسخه «مَد» نام برده شد.
8. مختصات شعری منظومۀ تمُرنامه در دوره تیموریان با وجود شکستهای پیاپی ایرانیان از حکومتهای ترکان جغتایی و ترکمانان و تطاول ازبکان و امثال این مصائب، سخنی از حماسه ملّی در میان نمیتوانست باشد امّا در مقابل، نظم منظومههایی به شیوه منظومههای حماسی در شرح حال گردنکشان قوم در میان شاعران معمول شد و بدینگونه بود که نظم حماسههای تاریخی در این دوره رواج پیدا کرد. یکی از معروفترین این منظومهها «تمُرنامه»است. هاتفی به جای توسّل به اطلاعات علمی و اصطلاحات فنّی و نظایر این کارها، بیشتر به آوردن مضمونهای تازه و تشبیهات دقیق در اوصاف اشخاص و اعمال آنان و میدانهای جنگ و صَفآرایی های قتال و امثال این امور توجّه داشته است. توصیفهای هاتفی در نوع خود تازگیهایی دارد و از لحاظ زبان و بیان و محتوا و اندیشه بدیع است. آنگاه که به توصیف صحرای داغ کربلا میپردازد، توصیف آنقدر زنده و گویاست که خواننده با تمام وجود آن را حسّ میکند:
توصیفهای او از صحنههای رزم نیز در نوع خود زیبا و بدیع است:
اسم صوت مرکّب از دیگر مواردی است که در تمُرنامه از بسامد بالایی برخوردار است و بیشتر شامل اسم صوت سلاحهای رزم است. برخی از این اسم صوتها همچون چکاچاک، طراقاطرق و فشافاش معمول و متداول است ولی برخی از آنها همچون ها و هاو، طراقاطرم، شپاشاب، ژراژار و ترنگاترنگ نادر و کمیاب است و قبل از هاتفی بسیار کم به کار رفته است.
با توجّه به این که «تمُرنامه» شرح جنگها و دلاوریهای تیمور گورکان از فرمانروایان ترک آسیای میانه است، لغات و اصطلاحات ترکی، به ویژه اصطلاحات نظامی، در آن بسیار به چشم میخورد و آن را منبعی شایسته برای مطالعه و بررسی لغات ترکی رایج در زبان فارسی قرار داده است؛ لغاتی همچون جُرگه، سُورَن، اُشتُرک، اَیاغ، باج، هِراوُل، اُتاغه، جُرُنغار، بُرُنغار و....
وجود لغات نادر و کهن، تمُرنامه را در ردیف آثار مورد توجّه فرهنگنویسان و لغتشناسان قرار داده است؛ لغاتی که مانند آنها را در کمتر اثری از آثار منثور و منظوم ادب فارسی میتوان یافت. در این باره میتوان به واژههای نادری چون تُفَک، کَجیم، غلُو، نیمتَه و یک آویز اشاره نمود که بسیاری از آنها به عنوان تنها شاهد و مثال شعری در فرهنگ لغت دهخدا مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین بهکارگیری لغات در معنایی خاص از دیگر ویژگیهای «تمُرنامه» است که به نمونههایی اشاره میشود: کرکس در معنی تیر:
سرکوب در معنی پشتهای که مقابل قلعه برای تسلّط و فتح قلعه سازند:
عبارتهای نو و خیالانگیز نیز که ساخته ذهن خلاّق هاتفی است و غالباً نمود چندانی در شعر دیگر شاعران ندارد، در تمُرنامه کم و بیش به چشم میخورد؛ نمونههایی از این عبارتها چنین است: شهربند امید، رَف خانه ممکن، پشت پلنگ به نظر آمدن زمین، چون پای شتر بودن فرق مرد جنگجو، تشبیه خردمند به شمع به این دلیل که پر از آب و آتش دهان است، عقابان کین، چون آستین خالی بودن خرطوم و... از دیگر ویژگیهای سبکی تمُرنامه میتوان به صبغۀ محلّی در استعمال لغات و اصطلاحات اشاره کرد: خورد: به معنی کوچک و خُرد که هنوز هم با همین تلفّظ در شرق خراسان و افغانستان استعمال میشود:
لَک: صد هزار
7- صنایع شعری با وجود این که شعر هاتفی در تمُرنامه ساده و روان است امّا وی از آرایههای ادبی غافل نبوده است و تقریباً تمام آرایههای لفظی و معنوی در تمُرنامه به چشم میخورد. گاه در یک بیت شاهد چند آرایه ادبی هستیم. چنان که در این بیت: «کنیم از شکافنده خنجر سبک/سبکسر عدوّ تو را سر سبک» که دارای آرایههای واجآرایی، ایهام، تکرار، عکس، جناس تام و کنایه است. در میان آرایههای ادبی، تشبیه، واجآرایی، اغراق، انواع جناس و لفّ و نشر از بسامد بالایی برخوردار است: - انواع جناس: - جناس تام:
- جناس ناقص:
- جناس زاید:
- جناس مُذیَّل:
- جناس مُطَرّف:
- جناس خط:
- جناس اشتقاق:
- اعنات:
- انواع تکرار: - هم حروفی: (تکرار صامتی در آغاز کلمات شعر)مانند:
هم صدایی: (تکرار مصوّت):
واجآرایی:
- اغراق:
تشبیه:
- لفّ و نشر:
هاتفی در سرودن «تمُرنامه» بیشترین تأثیر را از شاهنامه فردوسی پذیرفته است و گاه بیت یا مصرعی از آن را تضمین کرده است:
یادآوری می گردد اگرچه صنایع شعری در«تمُرنامه»کاربرد دارد اما این اثر از مضامین پیچیده و تعقیدات لفظی و معنوی خالی است.تمثیلهای تمُرنامه نیز در نوع خود تازه و زیبا و خواندنی است:
هاتفی برای مضمونپردازی و تأثیر بیشتر سخنش از عقاید و باورهای خرافی نیز بهره برده است:
اشاره به داستان ایستادن پلنگ در بلندی و حمله کردن به ماه که نشانه غرور آن است. هاتفی در خلال توصیف نبردها و کشورگشاییهای تیمور، اشارههایی نیز به آداب و رسوم مغولان و تیموریان دارد:
که اشاره به آیین مخصوص مغولان در شکار دارد که به آن نَرکه یا جُرگه میگفتند (جوینی، 1387: 60). و یا:
که به تقدس عدد نُه (تُغُز) نزد مغولان و این که از هر چیز، نه عدد به عنوان هدیه و پیشکش میدادند، اشاره دارد. با وجود این که هاتفی عارف مسلک است، در بسیاری موارد برای جنایتها و کشتارهای بیرحمانه تیمور، عذر و توجیهی شرعی میآورد. از نگاه هاتفی، تیمور اجراکننده دستورات و فرمانهای خداوند است و کشتهشوندگان، مغضوبان الهیاند. تیمور شخصیّتی است که برای ترویج و گسترش اسلام لشکرکشی میکند و هدف او از این لشکرکشیها قلع و قمع کافران و بتپرستان است. پس از قتلعام هفتادهزار نفر از مردم بیگناه اصفهان توسط سپاه تیمور، هاتفی این گونه میسراید:
امّا هاتفی در پایان کار از کرده خود پشیمان میشود:
8- جایگاه «تمُرنامه» در ادب فارسی پس از نظم تمُرنامه، فرزندان و نوادگان تیمور، در نشر و ترویج این اثر از خود اهتمام قابل توجّهی نشان دادند. بی دلیل نیست که امروزه بیش از 150 نسخه خطّی این اثر شناخته شده است. توفیق هاتفی در خلق حماسهای تاریخی که آن را در ردیف بهترین حماسههای تاریخی زبان فارسی قرار داده است موجب شد ادیبان و تذکرهنویسان از همان آغاز خلق این اثر، زبان به تمجید و تحسین آن بگشایند؛ چنان که امیرعلیشیر نوایی در مجالس النفایس ضمن ستایش از تمُرنامه مینویسد: «این بیت از وی را که در وصف میدان جنگ است مردم میخوانند:
ساممیرزا از دیگر معاصران هاتفی اینگونه مینویسد: «زُبده شعرا و افصح فُصحا بود و در شعر، خصوصاً مثنوی، گوی مسابقت از امثال و اقران میربود» (سام میرزا، 1354: 160) حسن بیگ روملو که اثر خود، احسنالتّواریخ، را چندی پس از نظم تمُرنامه به رشته تحریر درآورده است در جای جای کتاب، اشعار تمُرنامه را چاشنی نوشتههای خود کرده است. به عنوان مثال در توصیف نبرد شاه اسماعیل صفوی با شیبکخان ازبک، ابیات زیر را از تمُرنامه ذکر میکند:
فخرالزّمانی قزوینی دربارۀ تمُرنامه مینویسد: «الحق که در آن مثنوی شاعری کرده و آنچه لازمه سخنوری است دقیقهای فرو گذاشت ننموده،در این جزو زمان مقبول طبع خاص و عام عراق و خراسان و ترکستان است» (فخرالزّمانی، 1340: 115). امین احمد رازی اعتقاد دارد: «تمُرنامه هاتفی عظیم شهرت دارد» (رازی، 1378: 2/701). هرمان اِته درباره آن مینویسد: «تمُرنامه جهت شاعرانه بارزی دارد و در واقع نماینده داستان تاریخی است و تصنیفات متأخّرتر به مقام آن نمیرسد» (اِته، 1337: 62). پاول هُرن مستشرق آلمانی «تمُرنامه را مهمترین حماسه فارسی پس از شاهنامه فردوسی میداند» (ریپکا، 1383: 857)؛ هر چند این سخن قدری مبالغهآمیز است امّا از عظمت و بزرگی اثر خبر میدهد. بلوشه، مستشرق فرانسوی «منظومه او را به کمال سبک و بلندی شعر میستاید» (مرتضوی، 1358: 571). منوچهر مرتضوی اعتقاد دارد: «تمُرنامه مشهورترین منظومه تاریخی دوره مغول و تیموری محسوب میشود و هاتفی موفّقترین سراینده آن دوره در زمینه حماسههای تاریخی به شمار میرود» (مرتضوی، 1358: 571). منصور رستگار فسایی، هاتفی را از بزرگترین مثنویسرایان قرن نهم و دهم میداند و تمُرنامهاش را جزو بهترین حماسههای تاریخی میداند (رستگار فسایی، 1372: 431).
10- نتیجه معروفترین اثر هاتفی «تمُرنامه» است که به تقلید از شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی سروده شده است و آشنایی با آن میتواند هم زمینه مطالعه تأثیر بزرگانی چون فردوسی و نظامی را تا عصر مؤلف در ادبیات فارسی فراهم سازد و هم زمینهای برای آشنایی بیشتر با دیگر منظومههای حماسی ادب فارسی باشد. هاتفی در سرودن «تمُرنامه» بیشترین تأثیر را از شاهنامه فردوسی پذیرفته است و گاه بیت یا مصرعی از آن را تضمین کرده است. وجود واژگان کهن و نادر و لغات و اصطلاحات ترکی و مغولی رایج در زبان فارسی، تمرنامه را منبعی شایسته توجّه فرهنگنویسان قرار داده است. جنبه تاریخی اثر نیز حائز اهمیت بسیاری است. این حماسه تاریخی به شرح زندگی تیمور گورکان به خصوص جنگها و نبردهای وی میپردازد. این مثنوی در آثار ادیبان و تذکرهنویسان با نامهای «ظفرنامه تیموری»، «اسکندرنامه تیموری»، «تیمورنامه»، «ظفرنامه منظوم» و «تمُرنامه» خوانده شده است اما همانگونه که خود شاعر ذکر میکند، بهترین و زیبندهترین نام آن «تمُرنامه» است. با وجود این که شعر هاتفی در تمُرنامه ساده و روان است، امّا وی از صنایع ادبی نیز سود جسته و تقریباً تمام آرایههای لفظی و معنوی را به کار برده است. جای خالی تصحیح تمُرنامه به عنوان مهمترین حماسه دوره تیموری، نه تنها در مجموعه ادب حماسی بلکه در پهنه ادبیات فارسی محسوس بود. و معرفی و تصحیح آن، تلاش برای احیاء و بازگرداندن یکی از متون ادبی دوره تیموری به مجموعه بزرگ و ارزشمند ادب فارسی است و بی تردید، موجب فراهم آوردن زمینه مناسب برای آشنایی بیشتر محقّقان، دانشجویان و دوستداران ادب فارسی، با یکی از شخصیتهای مهم ادبی دوره تیموری است.
پینوشتها 1- نسخه خطی منظومه تمرنامه اثر مولانا عبدالله هاتفی جامی به عنوان پایاننامه کارشناسیارشد در دانشگاه پیام نور مرکز برون مرزی (قزاقستان)، توسط محمدرضا قاسمزاده شاندیز و به راهنمایی دکتر حسن بساک در سال 1389 تصحیح شده است. 2- در انتخاب و ارزشگذاری نسخهها از راهنمایی کارشناسان محترم نسخ خطّی آستان قدس رضوی، آقایان دکتر محمّدرضا محمّدیان، وفادار مرادی و فاضل هاشمی بهرهها بردیم که از همه این عزیزان سپاسگزاریم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع 1- آذربیگدلی، لطفعلی بیگ (1337). آتشکده، تصحیح سیدجعفر شهیدی، تهران: نشر کتاب. 2- ابجدی هندی. (1944). انورنامه، تصحیح محمدحسین محوی، لکهنو: بینا. 3- اته، کارل هرمان.(1337). تاریخ ادبیات فارسی، ترجمه صادق رضازاده شفق، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. 4- افشار، ایرج .(1332)، طفرنامه، مجلّه یغما، سال 6(9)، پاییز، صص356 - 385. 5- -------- و محمد تقی دانش پژوه .(1354). فهرست کتابهای خطی کتابخانه ملی ملک،ج 2، انتشارات کتابخانه ملی ملک، تهران. 6- جوینی، عطاملک.(178). تاریخ جهانگشا به انتخاب دکتر جعفر شعار، تهران: قطره. 7- دانشپژوه، محمّدتقی.(1339). فهرست کتب خطّی کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، تهران: دانشگاه تهران. 8- درودگریان، فرهاد.(1386). تصحیح انتقادی شاهنامه نوّاب عالی، پایاننامه دکتری دانشگاه پیام نور تهران. 9- دولتشاه سمرقندی .(1337). تذکره الشّعرا، تصحیح محمّد عباسی، تهران، نشر بارانی. 10- رازی، امین احمد .(1378). هفت اقلیم، تصحیح محمدرضا طاهری، تهران: سروش. 11- رستگار فسایی، منصور .(1372). انواع شعر فارسی، شیراز: نوید. 12- رضازاده شفق، صادق .(1369). تاریخ ادبیات ایران، تهران: نشر آهنگ. 13- روملو، حسن بیگ.(1357). احسن التّواریخ، تصحیح عبدالحسین نوایی، تهران: بابک. 14- ریپکا، یان.(1383). تاریخ ادبیات ایران، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران: سخن. 15- زرّینکوب، عبدالحسین .(1375). از گذشتهی ادبی ایران، تهران: نشر بین المللی الهدی، چاپ اوّل. 16- سام میرزا اصفوی .(1354). تحفهی سامی، تصحیح حسن وحید دستگردی، تهران: ارمغان. 17- صبا، محمّدمظفّر حسین .(1343). تذکره روز روشن، تصحیح محمدحسین رکن زاده آدمیّت، تهران: نشر کتابخانه رازی. 18- صفا، ذبیح الله .(1369). حماسهسرایی در ایران، تهران: امیرکبیر. 19- --------- .(1371). تاریخ ادبیات ایران، ج4، تهران: نشر فردوس. 20- عبدی بیگ شیرازی .(1966). مجنون و لیلی، تصحیح ابوالفضل رحیم اُف، مسکو: دانش. 21- فخرالزّمانی، عبدالنّبی .(1340). تذکرهی میخانه، به اهتمام احمد گلچین معانی، تهران: نشرسپهر. 22- مرتضوی، منوچهر .(1358). مسایل عصر ایلخانان، تبریز: دانشگاه تبریز. 23- میرخواند،محمد بن برهان الدین خاوند شاه .(1339). تاریخ روضه الصفا، تهران: انتشارات خیام. 24- نفیسی، سعید.(1363). تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران: فروغی. 25- نوایی،امیرعلیشیر. (1323). مجالس النفایس (لطائف نامه)، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران: بانک ملّی. 26- هاتفی، عبدالله.(1977).شیرین و خسرو، به کوشش سعدالله اسدالله یف، مسکو: دانش. 27- ---------.(1387). شاهنامه، تصحیح سیدعلی آل داود، تهران: فرهنگستان زبان وادب فارسی. 28- --------- .(بیتا). تمُرنامه، نسخه خطی شماره 5244 کتابخانه و موزه ملّی ملک، شماره عمومی 5244. 29- یارشاطر، احسان .(1334). شعر فارسی در عهد شاهرخ، تهران: انتشارات دانشگاه تهران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,997 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 961 |