تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,402 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,205,750 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,075,003 |
نقد و تحلیل رؤیا در شاهنامه فردوسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 3، شماره 4، بهمن 1390، صفحه 93-112 اصل مقاله (223.79 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حسین منصوریان سرخگریه1؛ بهجت تربتی نژاد* 2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقوله رؤیا به عنوان جزئی از زندگی روحی و معنوی آدمی، ذهن او را همواره به خود مشغول داشته است. این موضوع در شاهنامه نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است. با توجه به اهمیتی که رؤیاها در پیشبرد داستانهای شاهنامه و اهداف متعالی تربیتی و دینی و اخلاقی فردوسی دارد، این پژوهش با رویکرد تحلیلی به طبقهبندی رؤیاهای شاهنامه از نظرساختاری و محتوایی میپردازد و نقش آنها را در روند شکل گیری داستانها مورد توجه قرار میدهد. ابتدا رؤیاها براساس نحوه القا به شخصیتها، به دو گروه مستقیم و غیرمستقیم، تقسیم میشود و سپس از نظر ساختاری در سه حوزه منشأ، چهره و نتیجه خواب مورد بررسی قرار میگیرد. از نظر منشاء رؤیا به ایرانی و انیرانی، در بخش چهره خواب، به صریح و کاملاً نمادین و نیمه نمادین و در بخش نتیجه خواب به اثرهای روانی و رفتاری تقسیم میشوند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فردوسی؛ شاهنامه؛ خواب؛ تحلیل؛ ساختار | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه در همة فرهنگها، ادیان و مذاهب مختلف طبیعت خواب(Sleep) و خوابدیدن(Dreem) و دنیای پر رمز و راز آن، پیوسته توجه بسیاری از انسانها را از خوّاص و عوام به خود جلب نموده و بخش بزرگی از فرهنگ، اساطیر، اعتقادات دینی و ادبیات هر سرزمین را به خود اختصاص داده است و از روزگار کهن تا امروز اندیشههای گونهگون و باورهای متفاوت دربارة خواب و رؤیا، مطرح بوده است نیز در همة حوزهها اعم از فلسفه، عرفان و روانشناسی به مقولة خواب پرداخته شده است و هر یک به تناسب مبانی و مبادی فکری خود آن را تبیین و تفسیر نمودهاند. همواره رؤیاها برای انسان«ابزاری بودهاست تا او بتواند با ژرفترین آرزوهای خویش، با قوانین اخلاقی یا هندسی جهان هستی و نیز باهیجانهای فروخفتة ناخودآگاه خویش ارتباط دهد» (سرلو، 1389: 35 )و آن را «دروازة رازها و پلی که ما را به جهان نهان و بدانچه در فراسوی آزمونها و یافتههای حسی است» (کزَازی، 1376: 79) میدانسته است و همیشه باور بر آن بوده، وقایع بزرگ و تاریخی که در آینده رخ خواهند داد، در رؤیا باز میتابند. انسان برای هر چیزی که نمیتواند از طریق حواس تجربی خود پاسخی بیابد، آن را به ماوراءالطبیعه مربوط میسازد و «از طریق وحی و تخیل و یا عقل به تبیین آن پرداخته است و جلوة فرهنگی این سه منبع دریافت معرفت به صورت ادیان آسمانی و اساطیر و افسانهها و شعر و ادبیات و نیز فلسفه از زمانهای قدیم برای انسان باقی مانده است» (پورنامداران، 1386: 42). بر این اساس رؤیا، یکی از منابع دریافت معرفت، به صورت تخیّل یا وحی میباشد که اعتقاد به وقوع پیوستن آن در فرهنگ ایرانیان سابقة طولانی دارد. شیخ اشراق، 2 در اغلب رسالهها و کتابهای خود، به خواب به عنوان یکی از طرق اطّلاع بر مغیّبات که به سبب پیوند روح یا نفس ناطقة انسانی با نفوس فلکی و جواهر روحانی ممکن میگردد، اشاره میکند و بر تأثیر متخیّله در تبدیل صورتهایی که روح در عالم روحانی میبیند، تأکید میکند «غرض از این همه آن است که جواهر روحانی منقشند به جمله چیزها و نفوس، شاید که بدیشان پیوندد، در بعضی اوقات چنان که در خواب منقّش شود به نقوش کاینات و مطلع شود بر غیب؛ زیرا که مشاغل حواس، کم شده و اگرنه تشویشهای متخیله بودی بر ما سهل بودی اطلاع بر عالم غیبی...» (سهروردی،1355: 3/ 178). رؤیا یعنی همه زندگی روانی به استثنای کوششی برای تمرکز ذهن. و این معنای دنیایی است که در آن ذهن به گونهای عنان گسیخته در سیلان است و محدودیتی برای او نیست، فکر و ذهن در رؤیا بی نیاز از هرگونه تمرکز در نهایت آزادی است. بدین ترتیب رؤیاها راهی برای ارتباط ناخودآگاه با ذهن هوشیار هستند. محقّقان میگویند: خواب دیدن در مورد نگرانیها، روشی است که مغز توسط آن به ما کمک میکند تا برای رؤیارویی احتمالی با آنها تمرین داشته باشیم و « انعکاس تغییر وتحولات درونی ماست که پیوسته در حال غلیان است » (گوتیل، 1381: 11) به عنوان پدیدهای که به طور مستقیم در ارتباط با زندگی روانی است، تلّقی میشود و نیز «رؤیاها برای واضح سازی افکار یا گذشته و یا جلب توجه به یک معضل روانی پایدار و فراموش شده زندگی تشکیل میشوند» (فارادی، 1377: 2) و شخصیتها و تصاویری که روزگاری بخشی از زندگی ما بوده اند در آن تجلّی مییابند. فروید 3 رؤیاها را «شاهراهی به سمت ناهوشیار» میداند؛ زیرا امیال و نیازها و ترسهای فرد در رؤیا ابراز میشود. (فروید، 1388: 35) به عقیدة یونگ رؤیاها، هم ناهشیار شخصی فرد(Individual Unconcious) و هم ناهشیار جمعی( Collective Unconscious) کل بشریت را منعکس میکنند. این بدان معنی است که برخی رؤیاها ممکن است به رابطة فرد با کل بزرگتری چون خانواده بشریت یا نسلهای که در طول زمان وجود داشتهاند، اشاره داشته باشد و این محتویات ناهشیار جمعی کهن الگو(Archetype) نامیده میشوند که آنیما(Anima) 4، آنیموس( Animus)5 و سایهها ( Shadow)6 از جمله مهمترین آنان هستند. یونگ 7 به ناهشیار جمعی با عنوان «عمیقترین سطح روان که تراکم تجربیات موروثی گونة انسان و پیش از انسان را دربر دارد» (شولتز و شولتز، 2001: 100) مینگرد. او رؤیاها را از جهت درمان بیماران خود «کارکرد جبران» نامیده است بدین دلیل که ناخودآگاه آدمیبه خاطر جبران زیان هایی که بدان رسیده است، رؤیا را از خود بروز میدهد و همچنین معتقد است: خواب ها عیناً جریان زیرزمینی و مخفی روحیه را منعکس میکند و به نظر او هیچ چیز در ما نمیتواند بروز کند، مگر آن که قبلاً از وجود ما بوده است. به نظر او «ما در خواب هایی که میبینیم تمام ادوار گذشتة تفکّر بشر را طی میکنیم «... خوابهایی که ما میبینیم ما را به کیفیت باستانی بشر بر میگردانند و به ما در درک آن فرهنگ کمک میکنند» (یونگ، 1386: 24). گذشته از اینکه رؤیاها در بحث دینی، عرفانی، فلسفی، علمی و روان شناسی جایگاه مهمیبه خود اختصاص داده است در ادبیات فارسی؛ بویژه در ادبیات حماسی نقش مهمیدر شکل گیری داستانها به عهده دارد و از آن به عنوان ابزاری مهم در پیشگویی رویدادها بهره بردهاند. اگرچه پژوهشهای گرانبها و متعددی در ابعاد گوناگون به لحاظ ساختاری و محتوایی در شاهنامه صورت پذیرفته است؛ اما با توجه به نگاه روانشناختی فردوسی و مرکزیت بخشیدن به رؤیا و استفاده از آن به عنوان یکی از ابزارهای مهمّ داستان پردازی، توجه چندانی از این منظر به رؤیا نشده است. به همین جهت ضروری به نظر میرسد، ساختار رؤیاهای شاهنامه با رویکرد روانشناختی مورد تحلیل قرار گیرد. از آنجایی که واژة «رؤیا» معادل عربی «خواب» است در این پژوهش تفاوتی بین این دو قائل نشده و هریک به جای دیگری به کار میرود.
رؤیا در شاهنامه در شاهنامه که نمونة اعلای ادبیات حماسی ایران است، به خوابهایی برمی خوریم که نیازمند تأمّل و تعمّق بیشتر است، چرا که تعبیر و تفسیر درست و منطقی آن میتواند ما را به سرچشمة نمادها در شاهنامه و علل تغییر رفتار شخص رؤیا بین و نهایةً آبشخور فرهنگ ایرانی رهنمون سازد. گونهگونی رویدادها در شاهنامه ایجاب مینماید که حوادث در رؤیا متنوّع باشد. علاوه بر این رؤیاها کم و بیش نمایانگر وقایع حماسه است و در واقع ابزار دستیابی به حوادثی است که در واقعیّت به وقوع خواهد پیوست. در شاهنامة فردوسی موضوعات گونهگون با ابعاد مختلف طرح شده است که یکی از آنها بعد عاطفی و روانی است و از این منظر، خواب یکی از موضوعاتی است که در مرکز توجه حکیم فردوسی قرار دارد. رؤیا در شاهنامه نوعی نقب به ناخودآگاه فردی است و از این منظر با اسطوره که ناخودآگاه جمعی است شباهت پیدا میکند.نیز رؤیاها در حماسه، نتیجة شنود روانهای بیدار در دل شب است، از سخنان تقدیرگران فلکنشین که در حال گفتگو برای تعیین سرنوشت زمینیان میباشند.
خوابها در داستانهای شاهنامه به عنوان بنمایههای مهمّی در سیر و پیشبرد داستان تأثیرگذارند و از جهت موقعیت در میانه قصهها واقع میشوند و موجب رویدادن وقایع بعدی هستند. رویدادهای خواب یک اتفاق ماوراءالطبیعی است و حضور اشخاص در خواب یک حضور جسمانی نیست و مکان و زمان خوابها نمادین است. نیز خوابهای اهورایی یا رؤیاهای صادقه در شاهنامه، تمهیدی فرا حسّی و متافیزیکی است که قهرمانان را یاری میدهد و از رهگذر ضمیر ناخودآگاه به رخدادهای آینده رهبری میکند و به آنان هشدار میدهد. فردوسی در شاهنامه، ازخوابها به عنوان ابزاری مهم در جهت نیل به اهداف تربیتی و دینی و اخلاقی خود بهره میجوید و در داستانهای خویش به رؤیاها مرکزیت بخشیده و آن را به عنوان یکی از ابزارهای مهم در داستانپردازی خویش به کارگرفته است وبه وسیلة آن اعتقادات ملّی و دینی ایرانیان را اینگونه به تصویرمیکشد، نیز در داستانهای خود بصورتی روانشناختی با مقوله رؤیا برخورد میکند و از همة ظرفیت شخصیتهای داستانی در جذّابتر شدن داستانها استفاده مینماید. دیدگاه فردوسی در مورد خواب، تلفیقی از دیدگاه اسطورهای، فرهنگ ملّی و اسلامی اوست. از نظر او (چنانکه در اغلب ادیان و مذاهب؛ بلکه در فلسفه غرب و شرق ) دریچهای به عالم غیب است و پیامهای آن جز در دل روانهای روشن؛ بخصوص پیامبران، شاهان و شاهزادگان و پهلوانان افکنده نمیشود و حاصل شنود، روانهای پاک از رایزنی ستاره و چرخ و ماه است. چنانکه داستان انوشیروان، آنجا که رؤیای او را استادانه میسراید، گواه این دیدگاه اوست. فردوسی در این ابیات با توجه به اعتقادات دینی خود تأکید میدارد که خوابها را نباید بیهوده شمرد؛ بلکه باید آن را یکی از چهل و شش جزء پیغمبری دانست.
پدیدة خواب در داستانهای شاهنامة فردوسی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. رؤیاها، در شاهنامه ابزار دستیابی به حوادثی هستند که در واقعیت دیده و شنیده شدهاند و از آنجا که در پندار اساطیری، رؤیا به عنوان پیک ایزدان و حامل پیام مهمی از سوی آنها هستند و اغلب به واقعیت میپیوسته است و از آن به عنوان یکی از ابزارهای مهم پیشگویی استفاده مینمودهاند. در باور شاهنامه «رؤیا پنجرهای است به سوی نادیدهها و ناشنیدهها و سرانجام ناشناختهها» (سرّامی، 1373: 979) و اعتقاد به درستی آن «مرده ریگ اندیشههای اساطیری است. تبانی اختران با یکدیگر گونهای نو از رایزنی خدایان در باب تقدیر زمینیان است» (سرّامی، 1373: 555) شخصیتهایی که در شاهنامه رؤیا میبینند، اغلب شاهان و پهلوانان هستند و خوابهای آنان تلفیقی از فعالیتهای روزانه و محتویات موجود در ضمیر خودآگاه، نیمه خودآگاه (خاطرات در کنار فعل و انفعالات سیستم عصبی و حالات بیولوژیکی بدن در موقع خواب) و ناخودآگاه است. همچنین نوعی رؤیای صادقه محسوب میشد که پیام مهمی به همراه دارد و موجب بروز واکنش از سوی شخص رؤیابین میشوند. برخی از رؤیاهای شاهنامه بصورت نمادین و برخی روشن و مستقیم پیام خود را القا مینمایند و برای دست یافتن به مفهوم آن دسته که نمادیناند، نیاز به رمزگشایی توسط خوابگزاران و موبدان و اخترشناسان است و گروهی دیگر که رؤیاهای صریح میباشند، پیام آنان بدون فرو پیچیدگی در نمادها بیان میشود، این خوابها از نوع رؤیاهای صادقانه هستند و برای وقوف بر حوادث آینده در دل رؤیابین افکنده میشود. از نظر روانی، خوابهایی که شخصیتها در شاهنامه میبینند، بسته به پیامی که از آن دریافت میدارند، به نوعی در آنان ایجاد نگرانی مینماید و همین امر موجب میشود، رؤیابین از خود واکنش مثبت یا منفی بروز دهد تا کنترل شرایط به وجود آمده را به دست گیرد. این امر در بسیاری از موارد موجب کارکردهای مختلف رؤیا می شود و اثرات مختلف روانی و رفتاری بر شخصیتها دارد. بر اساس تعداد شخصیتهای خواب بیننده، مجموعاً به 16 مورد در شاهنامه (نامة باستان ) اشاره شده است. از جمله: 1- رؤیای افراسیاب (ج3: 39) 11- رؤیای کتایون (ج6: 16) 2- رؤیاهای بابک (ج7: 117) 12- رؤیای کیخسرو(ج5: 266) 3- رؤیای بهرام چوبین (ج8: 257 ) 13- رؤیاهای کید (ج7: 13-15) 4- رؤیای پیران ویسه (ج3:107) 14-رؤیای گشتاسب (ج6:25) 5- رؤیای توس (ج4: 106) 15-رؤیای گودرز (ج3: 131) 6- رؤیای جریره ( ج4: 43) 16-رؤیای نوشین روان (ج8: 81) 7- رؤیاهای سام (ج1:101) 8- رؤیای سیاوش (ج3: 96) 9- رؤیای ضحاک (ج1: 39) 10- رؤیای فردوسی (ج6: 45)
نحوة القاء رؤیاها در شاهنامه بطورکلّی؛ رؤیاها در شاهنامه ازجهت نحوة القا پیام به رؤیابین به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم نمود مییابند: الف - القاء مستقیم این گروه، رؤیاهایی هستند که فرد، شخصاً در خواب به مشاهدة تصاویری رمزی میپردازد و از زبان نمادین، پیچیده و چندسویه برخورداراست. در چنین رؤیایی شخص به سبب قرار گرفتن در وضعیتی که با دنیای روزمرّه و عادی بسیار متفاوت است، برای فهمیدن پیام رؤیا نیاز به رمزگشایی و خوابگزاری دارد. مانند: خوابهای نوشینروان، افراسیاب، کید، سیاوش، بابک، سام، ضحاک، جریره، گشتاسب، کتایون و بهرام. ب - القاء غیرمستقیم این دسته، رؤیاهایی هستند که با یک واسطه که اغلب از طریق سروش است و یا به واسطة شخصیتهایی که پیشتر مردهاند( سیاوش و دقیقی )، وقایع رؤیا به شخص خواب بیننده القا میشود، خوابهای گودرز، کیخسرو، توس، پیران و فردوسی از این قبیلاند. این گونه خوابها در واقع آنقدر واضح و مشخص هستند که نیاز به رمزگشایی و خوابگزاری ندارند و پیام رؤیا مستقیماً به شخص رؤیابین داده میشود.
ساختار رؤیاهای شاهنامه صرفنظر از مستقیم یا غیر مستقیم بودن رؤیاها، و نیز تقسیمبندی خوابها از منظر دورههای تاریخی، پهلوانی و اساطیری، خوابهای شاهنامه را میتوان از لحاظ ساختاری مورد مطالعه قرار داد و آنها را در سه حوزة منشاء، چهره و نتیجة خواب تحلیل و بررسی نمود. در این پژوهش خوابهای شاهنامه را در این سه حوزه به گروههای مختلف تقسیم میشود و مورد تحلیل و توصیف قرار میگیرد. الف- منشاء خواب ویژگیهای فطری، شخصیتی و منش اشخاص در چگونگی شکلگیری ناخودآگاه،نیمهآگاه و خودآگاه تأثیر مستقیم دارد و بدون شک، منشاء رؤیا محسوب شده و در نحوة شکلگیری و نمود آنان نقش مهمی ایفا مینماید. به همین جهت به دلیل تمایز سرشت ایرانیان و انیرانیان و انباشتههای ضمیر آنان، منشاء رؤیاهای شاهنامه را از منظر ایرانی و انیرانی بودن میکاویم و به عنوان نمونه به تحلیل برخی از آنها میپردازیم.
1- رؤیاهای ایرانی ناخودآگاه ایرانیان به دلیل ویژگیهای برجستة شخصیتی شاهان و پهلوانان ایرانی انباشته از نیکیها، خجستگیها، پهلوانیها و موبدگونگیهاست و سرزمین ایران که مولد پاکی و روشنی است، بیتردید محل بروز و ظهور نیکیها و نیکفرجامیهاست. « ایران در نمادشناسی باستانی، نماد سپند روشنی، سرزمین روز است و ایرانیان فرزندان روز هستند، آنان همواره با روشنایی و روز در پیوندند» (کزّازی،1376: 169). وجود چنین ناخودآگاهی موجب بروز رؤیاهایی روشن و نوید بخش میشود و با رؤیاهای پر هراس و آشوب و بدیمن نیرانیان متفاوت است. لذا در شاهنامه رؤیاهای ایرانی اغلب، صادقانه، اهورایی و ایزدی است و به همین دلیل از آینده آگاه هستند. به عبارت دیگر اکثر وقایع و تحوّلات زمینی، پیش از آن که در عالم خارج، واقع شوند در عالم رؤیا برای کسانی که به فرا جهان متّصلند، به گونهای آشکار مجسّم میشوند. در بین ایرانیان شاهنامه، به شاهان ایرانی لقب «موبد- شاه» 8 میدهند و با توجّه به این ویژگی، پادشاهان که شخصیتهایی روحانی و پاک نهادند و پهلوانان ایرانی که خود نمونة بارز دینداری و بیآلایشی و جوانمردیاند، رؤیا میبینند. رؤیاهای ایرانی از قبیل رؤیای سام، سیاوش، گودرز، توس، کیخسرو، گشتاسب، فردوسی، بابک، نوشین روان و بهرام چوبین. از میان رؤیاهای ایرانی به عنوان نمونه به تحلیل رؤیای گودرز میپردازیم: - رؤیای گودرز گودرز در میان بزرگان و نام آوران ایرانی از پایگاه شایان توجّهی برخوردار است و بنا به احترام ویژهای که در میان شاهان و پهلوانان دارد، در بسیاری ازموارد حلال مشکلات است. او در عین پهلوانی و رادی، مردی روحانی و یزدان شناس است و نیز به دلیل داشتن فطرت پاک و پالوده، راه رهایی ایرانیان را از رنج و سختی، در دل او میافکنند و رؤیای او گره از کار ایرانیان گشوده و منجر به ظهور منجی ایرانیان و از بین رفتن بیداد و ستم افراسیاب و پیروزی روشنایی بر تیرگیها میشود. او شبی در خواب میبیند، ابری پرآب در حالی که سروش بر آن ابر قرار دارد، از ایران برآمد و به گودرز میگوید: «گوش بگشای، اگر میخواهی از سختیها و از این ترک اژدها فش رهایی یابی، نامداری جوان را که نام او کیخسرو و از نژاد سیاوش است در توران بیاب... وقتی پای او به ایران برسد، هرچه از چرخ بخواهد برآورده میشود... یک لحظه از کینخواهی از افراسیاب درنگ نمیکند... از پهلوانان ایران تنها گیو میتواند نشانی از او بیابد» و اینگونه است که فرزندش گیو را در جستجوی آیندهای روشن برای جهانیان راهی سرزمین تیرگیها مینماید.
و بدین ترتیب به دلیل سرشت بیآلایش و موبد صفت گودرز محل تجلی رؤیای رهایی ایرانیان از بند پلیدیها میشود و سروش از میان همة ایرانیان پیام خجسته خویش را به او مینمایاند.
2- رؤیاهای انیرانی از جملة انیرانیان، تورانیان هستند. کشور توران در شاهنامه سرزمین تیرگی، شب و نماد اهریمنی است. هر دیو پنداری که روزگاری به سرزمین نور تاخته و بر ایرانیان تیغ و کمان کشیده؛ به گونهای نهانی در نماد تورانیان جای گرفته است. بنابراین رؤیاهایی که شخصیتهای غیر ایرانی و بخصوص تورانی، میبینند چون از همان سرشت و نهاد بد سرچشمه میگیرد، پیوسته حامل پیام جنگ، خونریزی، دشمنی، ددمنشی، شکست و تباهی است و نیز در خوابهای آنان نمادهای هراسناک که در آن نشان از اندوه و قبض در کار است، دیده میشود. رؤیاهای نیرانی شاهنامه شامل رؤیای ضحاک، افراسیاب، پیران ویسه، جریره و کید هندی است. از میان خوابهای نیرانی به عنوان بهترین نمونه به تحلیل رؤیای افراسیاب اشاره میپردازیم: - رؤیای افراسیاب افراسیاب، پادشاه توران، سرشتی اهریمنی دارد. «فرمانروای پلیدی و نابکاری است که به هنگام قدرت و پیروزی بر ضعیفان نمیبخشد؛ امّا در تنگنای ناتوانی و پریشانی دست صلح و دوستی از آستین نیاز به در میآورد» (البرز،1369: 43) از ویژگیهای دیگر شخصیتی او تیز خشمی، خشک مغزی، بیرحمی، سست عهدی و افسونکاری است و بیشتر نبردهای پهلوانی شاهنامه مربوط به دوران سلطنت اوست. او با چنین شخصیتی در خواب میبیند که
بعضا ًدر عالم رؤیا عواقب تلخ و ناگوار رفتار انسان در شکل و شمایل موجودات پر هول و هراس و یا پدیدهای طبیعی وحشتزا خود را مینمایاند، تردیدی نیست رؤیای هر انسان از نوع نگاه او به خود و دیگران سرچشمه میگیرد و اگر تعامل انسان با دیگران در عالم واقع مبنی بر رفتارهای عقلانی و انسانی باشد، بدون شک آنچه در خواب نیز واقع میشود، پیام روشنی از آسودگی خاطر و آرامش روان بشر دارد. طبعاً اگر رفتاری خاستگاه شیطانی داشته باشد، آنچه در عالم رؤیا نمودمی یابد چهرهای ترسآور و هولانگیز است که آرامش روانی انسان را سلب مینماید و افراسیاب میتواند نمونة بارزی از گروه دوم باشد که زشتی و بدخویی در طبع او موکّد است، بنابراین خواب او نیز وحشت را دامن میزند. خوابهای انیرانیان، به دلیل زشتی رفتارشان توام با وحشت و هراس است که فراغت و آرامش را از آنان سلب میکند و افق روشنی فرا روی آنان نیست. اگر چه ممکن است، در خواب بعضی از ایرانیان نیز با فضای خوف و هراس مواجه باشیم؛ امّا کمیت ترس و دلهره در خواب انیرانیان بسیار افزونتر است. ب - چهرة خواب رؤیا به جهت ویژگی تصویری بودن نمادهای خود به رؤیابین این امکان را میدهد که نمادهای نمایانده شدة ضمیر خود را بوضوح در رؤیا به تماشا بنشیند، نیز با استعانت از این تصاویر با سهولت بیشتری به پیامهای ایزدان خود دست یابد. تصاویر زیبای رؤیاها در شاهنامه به بهترین شکل توسط فردوسی تصویرگردانی شده و القای پیام مینمایند. تصاویری که گاه هریک به تنهایی نمایاننده چند نمادند و گاه چندین نماد بیانگر یک مفهوم هستند. برخی از این نمادها، تباری و برخی دیگر جهانیاند. در شاهنامه اسطورهها که خود نمادی از آمال و اندیشههای اقوام ایرانی در طول قرون متمادی هستند رؤیا می بینند و نقل رؤیاهای آنان بعضاً تأثیر پذیرفته از فرهنگ ملّی و اسلامی فردوسی میباشد. رؤیاهای شاهنامه در حوزة چهرة خوابها به سه گروه: رؤیاهای صریح، کاملاً نمادین و نیمه نمادین تقسیم میشوند. 1- رؤیاهای صریح در اینگونه رؤیاها پیامی (وقایع آینده) که به بیننده القا میشود، بدون پوشیدگی و پیچیدگی در نمادها به رؤیابین نموده میشود و اغلب برای دستیابی به مفهوم رؤیا نیاز به خوابگزاری و رمزگشایی نیست. در شاهنامه اینگونه رؤیاها اغلب توسط قهرمانان روشن روان دیده میشود: فردوسی در سرایش رؤیای توس اینچنین میگوید:
ویا در رؤیای انوشیروان دیدگاه او در مورد این قبیل رؤیاها اینگونه است:
در اکثر این رؤیاها، به وسیلة سروش یا موجودی فرازمینی (روح سیاوش) و یا مردی جادو وقایع آینده به قهرمانان نمایانده میشود.
از جملة این رؤیاها میتوان به رؤیای کیخسرو، گودرز، توس، سام، بهرام، ضحاک و کتایون اشاره نمود. رؤیای کیخسرو از بهترین نمونههای این دست از رؤیاهاست: - رؤیای کیخسرو کیخسرو، ممتاز از همة شهریاران نیکو خصلت اساطیری ایران است. پایان و حاصل کار او براستی، رسیدن به پایگاه انسان کامل است. آنچه در فرجام زندگی پرماجرای کیخسرو اهمیت دارد، «مشی و معاملت عارفانة اوست... اهل پایمردی و مرد راه است، نه آنکه از ناداشت مُراد نمیرانَد... نه همسری گزیده و نه به فرزندی دلشاد بوده است. تنها چیزی که خواسته، پالایش زندگی از عوامل آلودگی است» (حمیدیان، 1383: 323). او از پادشاهان بزرگ و نامبردار کیانی و ثمرة پیوندی بد فرجام میان پدر و مادری ایرانی و تورانی؛ سیاوش و فرنگیس است. زندگی و مرگ این شهریار کیانی استثنایی است. او دارندة فرّة ایزدی است و حمایت ایزد پیوسته برای او راهگشا و چارهساز است. او پهلوانی است در آموخته، بردبار، مهربان، قدردان و یزدانپرست. روح ملکوتی و اندیشة اهورایی کیخسرو، پس از کشتن افراسیاب و شکست تورانیان، آرزوی پرواز به جهان پاکان را در دل او تازه میکند:
پس به آرزوی آرامش، دل به سوی خدای خویش میکند و روی نیاز بر خاک میساید و چشم آمرزش بر آفریدگار خویش میدوزد:
و پس از روزها گوشهگیری و نیایش، شبانگاه از خداوند سفر به مینو را میخواهد و در خوابی زیبا از سوی سروش دعوت میشود:
کیخسرو پس از دیدن این رؤیا خود را برای رفتن آماده میسازد، با جانشین کردن لهراسپ ازعهده مسئولیت ایران به در میآید و پس از شستن سر و تن خود در چشمه، در اوج بزرگیها - همانگونه که در رؤیایش به او مژده داده شده بود – به آسمان عروج میکند:
این خواب از نظر وضوح و روشنی و فضای تقدّس گونه و روحانی بودن آن، قابل توجّه است. و در واقع نوعی خواب اهورایی است که خودخواسته است و با خوابهای معمولی تفاوت دارد. او همان چیزی را در خواب دیده که میخواسته و اراده کرده است. از این جهت خواب او در بین خوابهای دیگر منحصر به فرد است. این خواب در تفاوت آشکار با رؤیاهای دیگر که از نظر چهرة خواب کاملاً نمادین هستند می باشد در یک فضای متفاوت،انسان را به سیر و سلوک سوق میدهد. آنچه که در خواب کیخسرو با آن مواجه می شویم، همان مصداق رؤیای صادقه است که در قرآن نیز بدان اشاره شده است و این نوع از خوابها در نگرش آرمانی بشر ریشه دارد. در این رؤیا به نماد خاصّی بر نمیخوریم و سروش پیام آور عروج کیخسرو به مینوست، خواب کیخسرو به نوعی نوید به آرمانهایی است که افرادی با صفات کیخسرو در آرزوی آن لحظه شماری میکنند و اسباب و لوازم ثروت و قدرت از جمله باره و تاج و تخت، آنها را به خود فریفته نخواهد نمود. 2- رؤیاهای کاملاً نمادین اینگونه رؤیاها کاملاً پوشیده از نماد و در قالب تصاویری نمادگونه بازمیتابد که برای پیبردن به مفهوم آن، گشودن رموز نمادها ضروری مینماید که این وظیفه در گذشته به عهدة خوابگزاران تیز بین و کاردان بوده است. از آنجا که در خوابگزاری نمادهای رؤیا دارای معانی دقیق و مابهازای کاملاً مشخصی در جهان واقعی هستند، شاید بهتر باشد که آنها را «نشانه » بنامیم؛ چرا که نشانه عبارت است از «تصویری ملموس و مرئی که به طور قراردادی برای نمود یک اندیشه یا موجودیتی مادی و اخلاقی در نظر گرفته می شود» (شوالیه،1378 :45). بدین ترتیب هر نشانه یک معنی دارد؛ اما یک نماد استعداد پذیرش معانی متعددی را دارد «در تعبیر رویدادها بهرهگیری از اصطلاح تنها مبتنی بر نوعی توافق قبلی است و در حقیقت، در این شعبه از دانش بشری نماد از توسع معنایی برخوردار شده است» (صرفی،1383: 5). رؤیاهای کاملاً نمادین در شاهنامه از کثرت بالایی برخوردار است. از جملة این رؤیاهای کاملاً نمادین رؤیای کید پادشاه قنّوج، افراسیاب و رؤیای نوشین روان است. در همة این موارد پیام رؤیا توسط خوابگزار گشوده و تعبیر میشود. به عنوان بهترین و گویاترین نمونة این دست رؤیاها، رؤیای کید هندی است. - رؤیای کید کید در ده شب متوالی، خوابهای به هم پیوستهای میبیند که خوابگزاران از تعبیر آن عاجزند. در نهایت دانشمندی یزدانپرست به نام «مهران» آن را تعبیر مینماید و در پایان به او گوشزد میکند که اسکندر با سپاهی به هند خواهد آمد و کید باید با اهدای دختر، فیلسوف، پزشک و جامی که مخصوص اوست، با اسکندر از در آشتی درآید. یکی از رؤیاهای کید که در شب اول دیده شد، به عنوان نمونه، در ادامه مطلب آورده میشود.
در این رؤیا نمادهایی همچون فیل، کاخ بزرگ، سوراخی تنگ، خرطوم فیل به چشم میخورد. ژنده پیل در خوابگزاری قدیم ایرانی نشانة پادشاهی قدرتمند است و کاخ نماد دنیاست «اگر بیند که سرایی معروف را بنیاد کرد به جایگاهی معروف، او از این جهان نیکی یاود و اگر سرای میان سراها بود، نیک تر بود...پس اگر بیند که بر آن سرا یا قصر پادشاهی ستم کرد که او را شناخت یا از دستش بیرون کرد، بیرون شدن او بود اندر جهان و اگر کسی بیند که بر پیلی نشسته بودی و مر همی او را همیراندی چنانکه همیخواستی و سلاح پوشیده داشتی، او پادشاهی عظیم بیاود یا بر مرد پارسی چیره گردد» (فخر رازی، 1385: 301 ، 188). مهران در تعبیر خواب کید؛ خانه را با دری تنگ نماد دنیا و فیل را نماد پادشاه بیدادگر و گذشتن از در را نماد مرگ و به جای ماندن خرطوم فیل را نماد جانشینی پادشاهی سست و ناپارسا به جای او دانسته و این چنین گفته است:
مهران با قرار دادن هریک از اجزای رؤیا در مقابل تعبیر آن به گشودن رموز آن پرداخته و به مفهوم اصلی رؤیا دست یافته مییابد.
3- رؤیاهای نیمه نمادین رؤیاهای نیمهنمادین برای رساندن پیام رؤیا از یک نماد مرکزی و اصلی استفاده مینمایند. در چنین رؤیایی مرکز گرایی خواب مهم و کارگشاست. بدین معنی که با گشودن نمادها به مفهوم کل رؤیا میتوان دست یافت. رؤیاهایی از قبیل رؤیای فردوسی، جریره، توس، پیران ویسه و رؤیای سیاوش از این قبیل رؤیاها میباشند. به عنوان نمونه رؤیای پیران مورد تحلیل قرار میگیرد: - رؤیای پیران پیران ضمن مشاهدة خوابی که سیاوش به او مینمایاند از ولادت کیخسرو مطلع میشود:
نمادهای رؤیای پیران شمع و آفتاب و تیغ میباشد که « هر یک نمادهایی از واقعیتند در این رؤیا شمع نماد نوزاد فرنگیس و آفتاب نماد فرنگیس و تیغی که سیاوش به دست دارد، نماد آغاز کینخواهی کیخسرو از افراسیاب و تورانیان است» (سرّامی،1373: 983). شمع در خوابگزاری ایرانی نشانه نعمت و عزت است که با تولد کیخسرو نعمت و عزّت به جهانیان بخشیده میشود. همچنانکه ابن سیرین میگوید: «شمع دولت وعز و نعمت بود»(تفلیسی،1373: 298) و در توضیح نماد تیغ میتوان گفت که «شمشیر می تواند با قدرت جادویی نیروهای تیرگی را که در مرگهای بدخواهانه تجسّم میشود با پیکاری از میان بردارد» (سرلو،1389: 531) بدین ترتیب شمشیر در این رؤیا نمادی از گرفتن کین سیاوش توسط کیخسرو میتواند باشد. نماد مرکزی این رؤیا شمعی است که از، آفتاب بر میافروزد و پیران خود با تحلیل رؤیای خویش و با توجه به پیام سیاوش به تعبیر آن دست مییابد و همسر خویش را به اتاق فرنگیس میفرستد تا از تولد کیخسرو مطلع شود.
ج- نتیجة خواب در مباحث علمی و روانشناسی به پیامدهای رؤیا توجه چندانی نشده است و فقط به علل رؤیا و نمادهای آن به جهت آشکار نمودن ناخودآگاه که در درمان بیماران نقش بسزایی دارد، اهمیت داده شده است؛ اما فردوسی از همه اجزای رؤیا بهره گرفته و با توجه به اینکه رؤیاها را در مرکز داستانهای خود قرار داده است از آن به عنوان یک ابزار مهم در جهت نیل به اهداف بلند و آرمانی خود بهره میجوید. در این میان با توجه به اینکه رؤیاها پیشگویی کننده هستند و عمدةً در شاهنامه معتقد به درستی آن میباشند، فردوسی حکیم از برخی رؤیاها نتایج قابل تأملی به دست می دهد که حتی از نظر روانشناسی هم قابل توجیه است. از آنجا که «رؤیاها مهمترین انگیزههای رفتار طبیعی و یا غیرطبیعی به شمار میآیند» (فروم، 1388: 34)، اثرات روانی آن بر رفتار اجتناب ناپذیر است، در این میان در شاهنامه رؤیاهای راست (صادقه)که برخی آن را «دری گشوده به سوی اسرار تقدیر» (سرّامی، 1373: 555) میدانند و گروهی آن را «یافتههای روح از عالم غیب»(ابن خلدون،1369: 2/188) و گروهی «خوابهایی از جانب خداوند»(تفلیسی،1373: 6) مینامند، نسبت به بقیه از نظر رفتاری و روانی بیشتر قابل توجه است. این گونه رؤیاها با توجه به پیامهایشان برای رؤیابین در بسیاری از موارد موجب تغییر رفتار یا تغییر«سبک زندگی» در افراد میشوند. بطور کلّی رؤیاهای شاهنامه در وهلة نخست درشاهان و شاهزادگان و پهلوانان؛ بویژه انیرانیان نگرانی و اضطراب ایجاد مینماید و در مراحل بعد با توجه به نوع پیام، منجر به واکنشهای مثبت یا منفی از جانب آنها میشود. در این پژوهش، خوابها به جهت آثار آنها بر شخصیتهای خواب بیننده، در دو بعد آثار روانی و آثار رفتاری تقسیم میشوند.
1- آثار روانی رؤیاها رؤیاها در بعد روانی اثراتی از قبیل: عبرت آموزی، شادی، شوک روانی، امیدواری، انفعال و... بر رؤیابین میگذارند. این اثرات روانی موجب بروز واکنشهای مثبت یا منفی در رفتار شخصیتها میشود. شاهان وشاهزادگان و نیز پهلوانان ایرانی که خود نمونه بارزدینداری و بیآلایشی و جوانمردیاند، از رؤیاهایشان اثرات مثبت میپذیرند و با دریافت پیام رؤیای خود واکنش مثبت نشان میدهند. همانند رؤیای سام، انوشیروان، گودرز، کیخسرو، سیاوش،توس، پیران، بابک و کید. گاه نیز افرادی که دارای نوعی حقارت شدید و امیال سرکوب شده و ناکامی شدید هستند، رؤیا میبینند که بیانگر مکنونات درونی آنهاست و نمادهایی که حاصل همان شخصیت است در رؤیاهایشان نمود مییابد و نسبت به رؤیای خود واکنش منفی نشان میدهند. این واکنش منفی میتواند نگاه شخص رؤیابین را نسبت به اطرافیان بدتر نماید و رفتاری ناپسندتر از گذشته از خود بروز دهد تا بدین وسیله از میزان تنش و اضطراب کم کند که در واقع این رفتار برای شخص حکم نوعی مسکّن موقت روحی را دارد. همانند رؤیای ضحّاک، جریره. در برخی از رؤیاها نیز، شخصیتها به دلیل اعتقادات دینی، خود را به تقدیر میسپارند و واکنش آنان در مقابل رؤیایشان انفعال است تا هر آنچه که در نهانخانة غیب برایشان رقم خورده است، به حقیقت بپیوندد. همانند رؤیای سیاوش، بهرام، فردوسی.
آثار روانی رؤیاها بر شخصیتهای رؤیابین عبرتآموزی: رؤیای سام - امیدواری: رؤیای کتایون - شوک روانی: رؤیای ضحاک - انفعال: رؤیای سیاوش - شادی: رؤیای توس - اندوه و ترس: رؤیای جریره. از میان رؤیاهای فوق رؤیای سام مورد تحلیل قرار میگیرد. - رؤیای سام: سام پهلوانی است، بیدار دل و یزدان پرست و مایة افتخار و سر بلندی شاهان ایرانی. هرجا دشمنی به ایران تاخته است، سام برای دفاع از میهن، علم پیکار بر افراشته. او شبی در خواب میبیند که مردی هندو، سوار بر اسبی تازی مژده فرزند وی را می دهد:
سام پس از بازگونمودن رؤیای خود برای موبدان و سرزنش شدن از جانب آنان به دلیل رفتار ناپسند با فرزندش دوباره در شب بعد در خواب میبیند، از سمت کوه البرز درفشی بلند بر افراشته شده است و جوانی زیبا رو و خوش قامت در جلوی سپاهی در حرکت است و دو موبد دوشادوش او راه می روند، یکی از آن دو موبد پیش آمده و سام را مورد سرزنش قرار داده و رفتار او را زشت می داند نه سپید بودن موهای فرزندش را و میگوید:
خواب سام که با زمینة قبلی صورت گرفته است و از وقایع گذشته سرچشمه میگیرد، در واقع از رفتار غیر معقول او با فرزندش زال ناشی می شود و در رفتار آیندة او و نیز یافتن فرزندش اثر گذار است. سام علی رغم اینکه به هنگام تولّد فرزندش زال از دیدن او بسیار اندوهگین میشود و مهر پدری را نادیده می انگارد؛ امّا به جهت یک رابطة ناپیدا که او را به زال پیوند میدهد، پس از مدتها ضمیر ناخودآگاه او همانند آتشفشان فوران میکند و گمشدة احساسات و عواطف پدری اش را در خواب به جستجو مینشیند، به همین علّت بلا فاصله پس از این خواب به جستجوی زال قیام میکند. او تا قبل از دیدار زال آرامش و سکون ندارد، به عبارت دیگر، سام گمشدة روانی و عاطفی خود را پس از سالها می یابد و از خطرات مرموزی که ناشی از به حاشیه راندن مهر پدری بود نجات می یابد. از آنجایی که رؤیاهای ایرانی نشات گرفته از ضمیر پاک و بی آلایش آنان است، بدون شک نتایج خواب های آنان نیز در رفتارشان تأثیر مستقیم دارد. سام با توجه به پیامی که از خواب خویش دریافت می دارد و وجود نمادهای رؤیای سام که وجود موبد در خواب به همراه فرزند که برای انتقام می آید نشان دهندة شدت و عمق عذاب وجدان از عملکرد خویش است و نیز موبد نماد کیفر می تواند باشد و در واقع آنها را می توان نمایندة خدا دانست که او را دچار عذاب کردهاند.
باتوجه به اعتقاد به درستی رؤیا در گذشته (بخصوص اگر روشن روانی همچون سام آن را ببیند) در مقابل چنین خوابی عکس العمل سریع از خود نشان میدهد. گویی در بیداری به او نوید فرزندش را دادهاند، سراسیمه برای یافتن فرزندش، به البرز کوه میرود. هنگام جستجو برای فرزندش، ابتدا از خداوند طلب آمرزش مینماید و در برابر کردارگذشته به اظهار ندامت پرداخته و درصدد جبران مافات بر میآید. به جهت تأثیری که سام از این خواب می پذیرد در نهایت به، در آغوش کشیدن فرزندش و جبران رفتارهای گذشته میانجامد.
بهترین کارکرد رؤیا، در این خواب اظهار ندامت از رفتار ناپسند گذشته و طلب آمرزش از درگاه خداوند میباشد. با توجه به شخصیتی که از سام، بعد از این ماجرا به دست داده می شود، اثر همیشگی و پایدار این رؤیا در رفتار سام مشهود است. دلایل ذکر شده در بالا بهترین علل روانی برای خواب دیدن سام است و با اندکی رمزگشایی میتوان به مفهوم رؤیا دست یافت و پیامهایی که رؤیا حاصل آنهاست کندوکاو نمود. بهترین اثر تربیتی و کارکرد رؤیا، در این خواب متنّبه شدن و اظهار پشیمانی از رفتار ناپسند گذشته است که موجب شد، سالیان طولانی حس پشیمانی و عذاب وجدان در نهاد او انباشته شود تا روزی اینگونه نمود یابد. این خواب از نمونه های شاخص اثر مثبت روانی و تربیتی رؤیا است. 2- آثار رفتاری رؤیاها شخصیتهای خواب بیننده به دلیل اعتقادی که به درست بودن رؤیاهای خود دارند با اثر روانی که از رؤیای خود میپذیرند، رفتارهایی بروز میدهند که به: قتل و خشونت، تغییر رفتار، جنگ، طلب آمرزش، صلح، ازدواج، پیشگیری از خیانت، عروج، پیروزی، خود کشی، پادشاهی و...میانجامد. نتایجی که رؤیاها در رفتار شخصیتها میگذارند مانند: قتل: رؤیای ضحّاک - جنگ: رؤیای بهرام - طلب آمرزش: رؤیای سام - صلح: رؤیای افراسیاب - ازدواج: رؤیای کتایون - پیشگیری از خیانت: رؤیای انوشیروان - ظهور کیخسرو: رؤیای گودرز - عروج: رؤیای کیخسرو - پیروزی: رؤیای توس - خودکشی: رؤیای جریره - پادشاهی: رؤیای بابک - تغییر رفتارهای گذشته: افراسیاب. برای بسط بیشتر موضوع رؤیای ضحّاک مورد بررسی قرار میگیرد. - رؤیای ضحّاک ضحاک در شاهنامه شخصیتی اهریمنی دارد و نماد پلیدی و نامبارکی است حتّی می توان گفت که همة بدیها و ددمنشیها در این نماد نمایان است. او مردی کینهتوز است و با اهریمن پیوندی تنگ دارد، به گفتة اهریمن پدر خود را میکشد تا بر تخت او بنشیند. با بوسههای اهریمن بر شانههایش دو مار میروید که خوراکشان مغز جوانان است.اژدهافش است و هزار سال به پلیدی فرمان می دهد و در زمان پادشاهی او:
این پادشاه با چنین گذشتهای در خواب میبیند که سه مرد جنگی ناگهان در کاخ پادشاهی او پدید میآیند، دو مهتر و یکی کهتر که قامتی بلند و دارای فرّ کیانی بود. طرز کمربستن و راه رفتن او شاه وار...برای جنگیدن با حالتی خشمگین به سوی ضحّاک رفت و گرزة گاو سار را بر سر او کوفت...برگردن او پالهنگ افکند و تا کوه دماوند او را با خود میکشاند و...
پرواضح است که چنین شخصیتی با چنین رفتارها و ناخودآگاهی مملوّ از عقدههای سرکوب شده، واپس زدهها، ترسها، اضطرابها و خشمها، باید رؤیارویی چنین ترسناک داشته باشد و در نهان خود هر لحظه منتظر سرنوشت شومی برای خود باشد. رؤیای ضحّاک اثر روانی شدیدی بر او دارد. در واقع نوعی شوک روحی برای او محسوب می شد که همین مسأله موجب میشود، از خود رفتارهای نامعقول بروز دهد. با شنیدن تعبیر نامیمون خواب خود از موبد:
از شدّت ترس بیهوش شد و از تخت افتاد و برای مدّتی از تاج و تخت روی گردان شد:
رؤیای ضحّاک ریشه در اعمال ناپسند گذشتة او دارد. رؤیایی که در نتیجة آن به قتل و خشونت بیشتر بر میخوریم. تنها از شخصیتی چون ضحّاک چنین عکس العملی انتظار می رود، واکنشی که منجر به ادامة اعمالی قبیح همچون گذشته شده و در نحوه رفتار او نه تنها تغییری ایجاد ننموده؛ بلکه به مراتب بدتر هم شده است. نتیجة خواب ضحاک اقدام نمودن به قتل آبتین و جنگ و خشونت و ظلم و ستم بیشتر بر مردم و بر خانوادة فریدون است.
بیتردید گذشتة ضحّاک علّت روانی دیدن چنین رؤیایی میتواند باشد. البته چنین خوابی چندان هم دور از ذهن نیست. دیدن جوانی که او را به بند میکشد و با گرزة گاوسر بر سر او میکوبد، میتواند رمزی از همان جوانانی باشد که مغز آنان خوراک مارهایش شده است و این خواب او را متوجه گذشتة پر از بیداد و تباهیاش مینماید و با توجه به آن گذشته، آیندهای نامبارک برایش رقم میزند. این خواب و خواب سام به جهت ریشهای که در گذشته دارند، به هم شبیهاند؛ امّا نتیجة خواب و آثار روانی و تربیتی آن در رفتار شخصیتها با یکدیگر متفاوت است. در رؤیای سام با خجستگی و به فال نیک گرفتن رؤیا از طرف سام مواجه هستیم اما در خواب ضحّاک با اضطراب و ترس از آینده و نامبارکی و شومی و در نهایت تباهی او مواجه میشویم.
نتیجه با پژوهش در رؤیاهای شاهنامه به ناخودآگاه پیشینیان خویش در طول هزارههای متمادی و آمال و افکار آنان که محتویات ضمیرناخودآگاه است، پی میبریم. محتوای خوابهای شاهنامه، تلفیقی از خودآگاه، نیمه خودآگاه و نا خودآگاه است که هر یک در جایگاه خود رؤیاهای صادقانه محسوب میشود. چون ضمیر ایرانیان و انیرانیان با یکدیگر متفاوت است، رؤیاهای آنان نیز با یکدیگر متفاوت است. رؤیاهای انیرانیان مملو از نمادهای ترس آور و هراسناک است و پیامدهای ناخوشایندی به همراه دارد و بر عکس رؤیاهای ایرانیان به دلیل دینداری، پاکی و بیآلایشی ایرانیان و گذشتة مملو از مهرورزی و وطنپرستی، اغلب نوید شادی و بهروزی و پیروزی به همراه دارد. در حقیقت رؤیاهای شاهنامه پیک ایزدان هستند و حامل پیام مهمی از مینو برای شخص رؤیابین هستند که به دلیل اعتقاد به درستی رؤیاها در شاهنامه، موجب بروز واکنش از سوی شخصیتها میشود. در شاهنامه برخی از خوابها کاملاً نمادین، برخی نیمه نمادین و برخی دیگر صریح و روشن نمود میباشند و فردوسی در شاهنامه، این کتاب گرانسنگ، به نتیجة خوابها عنایت خاصی نشان داده و اثرات خوابها را در دو بعد روانی و رفتاری مدّ نظر داشته و از آن در جهت پیشبرد اهداف متعالی خود کمال بهره را جستهاست. اگر چه نتایج حاصل از خواب نیز با هم متفاوت است از یک طرف میتواند نوید بخش خجستگی و شادکامی باشد، همانند آن چه که در خواب سام،کتایون، بابک و گودرز واقع شد و از سوی دیگر اسباب تباهی و ذلّت و خواری گردند، همانند خواب ضحّاک. اثرات روانی و رفتاری رؤیا در برخی موارد همانند خواب افراسیاب کوتاه مدت و در برخی دیگر همانند خواب سام دائمی است. شاهان و پهلوانانی که که موبد صفت و یزدان پرست هستند معمولاً از رؤیاهای خود اثرهای مثبت تربیتی دریافت میکنند. همانند سام. نتایجی که رؤیاها بررفتار شخصیتهای شاهنامه میگذارند، در دو وجه کارکرد مثبت ومنفی میباشند. کارکرد مثبت همچون: ازدواج، پیروزی، تغییر رفتار و کارکرد منفی مانند: جنگ، قتل، خودکشی. در رؤیاهای صریح شاهنامه، اغلب موجودی فرا زمینی و روحانی نقش پیک آسمانی را برای رساندن پیام مینویان بازی میکند. همانند رؤیاهای کیخسرو، گودرز، سیاوش و توس.
پینوشتها 1- شیخ شهاب الدین سهروردی (549-587) فیلسوف نامدار ایرانی، ملقب به شیخ اشراق و شیخ مقتول. 2- زیگموند شلومو فروید (1856-1939)روان پزشک اتریشی و پایه گذار رشتة روانکاوی است. 3- عنصر مادینه. تجسم تمامی گرایش های روانی زنانه در روح مرد است. 4- تجسم تمامی گرایش های روانی مردانه در روح زن است. عنصر نرینه. 6- نمایانگر صفات وخصوصیات ناشناخته یا کم شناختهشدهی «من» است و مربوط به خودآگاه می باشد. 7- کارل گوستاو یونگ (1875-1961)روانشناس و متفکر سوئیسی که به روانشناس تحلیلی معروف است. 8- از کزازی، نامة باستان جلد 4،ص4.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- ابنخلدون، عبدالرحمن.(1369). مقدمة ابنخلدون، ترجمة محمد پروین گنابادی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. 2- البرز، پرویز.(1369). شکوه شاهنامه در آینة تربیت و اخلاق پهلوانان، تهران: دانشگاه الزهرا. 3- فخر رازی،محمدبن عمر.(1385). خوابگزاری همراه التعبیر، به اهتمام ایرج افشار، تهران:المعی. 4- پورنامداریان، تقی. (1386). رمز و داستانهای رمزی، تهران: علمی و فرهنگی تهران. 5- تفلیسی، حبیش بن ابراهیم. (1373). تعبیر خواب ابن سیرین و دانیال، تهران: یسنا. 6- حمیدیان، سعید. (1383). درآمدی بر اندیشه و هنر فردوسی، تهران: ناهید. 7- سرّامی، قدمعلی. (1373). از رنگ گل تا رنج خار، تهران: علمی و فرهنگی. 8- سرلو،خوان.ادواردو. (1389). فرهنگ نمادها، ترجمه مهر انگیز اوحدی،تهران: دستان. 9- سهروردی، شهابالدین. (1355). مجموعة مصنّفات شیخ اشراق، تصحیح سید حسن نصر، تهران: انجمن فلسفه. 10- شوالیه، ژان.گربران.الن. (1378). فرهنگ نمادها، ترجمه سودابه فضایلی،تهران: جیحون. 11- صرفی، محمّدرضا. (1383). «خواب و خوابگزاری در شاهنامه »، مجله دانشکدة ادبیات و علوم انسانی مشهد، ش 147، ص1-23. 12- فارادی، آناباک.نیت علی. (1377). «شما رؤیای خود را چگونه تفسیر میکنید؟»نشریه ابرار، (1-2). 13- فروم، اریک. (1388). زبان از یاد رفته، ترجمة ابراهیم امانت، تهران: مروارید. 14- فروید، زیگموند. (1388). تفسیر خواب، ترجمه شیوا رویگریان، تهران: مرکز . 15- کزّازی، میرجلالالدین. (1381). از گونه ای دیگر، تهران: مرکز. 16- ------------------ .(1383). نامة باستان، ج 4، تهران: سمت. 17- ------------------ .(1384). نامة باستان، ج 6، تهران:سمت. 18- ------------------ .(1384). نامة باستان، ج 5، تهران:سمت. 19- ------------------ .(1385). نامة باستان، ج 7، تهران:سمت. 20- ------------------ .(1386). نامة باستان، ج 1، تهران:سمت. 21- ------------------ .(1386). نامة باستان، ج3، تهران: سمت. 22- ----------------- .(1386). نامة باستان، ج 8، تهران:سمت. 23- ---------------- .(1387). رؤیا، حماسه، اسطوره، تهران:نشرمرکز. 24- گوتیل، امیل. (1381). دنیای خواب و خیال، مترجم سیاوش میرزا بیگی، تهران: پیک فرهنگ. 25- یونگ،کارل.گوستاو. (1386). روان شناسی و دین، ترجمه فؤاد رحمانی، تهران:علمی فرهنگی. 26- Schultz, D & Schultz, SE (2001) Theories of personality (7tned). Pacific. cA: Brook / cole. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,181 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 724 |