تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,677 |
تعداد مقالات | 13,681 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,752,299 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,550,892 |
فلسفه و آینه طبیعت: رابطه علّی خود انسان و جهان در اندیشه رورتی | ||
متافیزیک | ||
مقاله 3، دوره 6، شماره 17، شهریور 1393، صفحه 15-28 اصل مقاله (323.08 K) | ||
نویسنده | ||
علی جعفری اسکندری* | ||
مربی فلسفه دانشگاه پیامنور | ||
چکیده | ||
ریچارد مککی رورتی نوپراگماتیست معاصر آمریکایی است. وی با نقد مقولات رایج در فلسفه سنتی ازجمله حقیقت، دانش، منطق و فلسفه معرفتشناسی را سوژهای مدرن تلقی میکند که با جعل ذهن، توسط رنه دکارت ظهور یافته است. رورتی تفکیک ذهنبدن را امری بیسابقه میداند که در فلسفه دکارت خلق شده است؛ سپس مینویسد در خلق این مسئله، دکارت را این تصویر بسیار بزرگ و قوی مساعدت کرده است که ذهن انسان همانند آینه بسیار بزرگی است که جهان را بازنمود و منعکس میکند. به نظر رورتی، این تصویر امری اعتمادناپذیر است. در این مقاله دیدگاه رورتی درخصوص مسئله ذهن و بدن را بررسی میکنیم. فرضیه اصلی مقاله این است که رورتی بههیچوجه دنبال راهحل و استدلال، برای انتخاب یگانهانگاری یا دوگانهانگاری یا هر نظر دیگری نیست؛ بلکه رویکرد فسخگرایانه را بر رویکرد حلگرایانه ترجیح میدهد. وی با گزینش فیزیکالیسم غیرتقلیلگرا و هرمنوتیک، درصدد پُرکردن خلا بهوجودآمده از کنارنهادن معرفتشناسی نیست و رابطه خود انسان و جهان را رابطهای علّی قلمداد میکند. | ||
کلیدواژهها | ||
رفتارگرایی معرفتشناسانه؛ بازنماییگرایی؛ نوپراگماتیسم؛ معرفتشناسی؛ ذهن؛ فیزیکالیسم غیرتقلیلگرا؛ فلسفه تحلیلی؛ فلسفه زبان؛ مطابقت صدق؛ کلگرایی | ||
اصل مقاله | ||
فیلسوف منتقد فسخ مسئله سنتی فلسفه
(شکل1) ( Rorty, 1991: 117). رورتی این مدل را به افلاطونگرایان و مسیحیت نسبت میدهد و بیان میکند که در این مدل تلاش میشود با رهاساختن خود از گناهان و خارجشدن از لفافه توهم ادراکات حسی، با موجودی بزرگتر و بهتر از خود مرتبط شویم؛ یعنی همان خدا. بهعبارت دیگر، میخواهیم در خط تقسیم افلاطونی فراتر رویم و نظارهگر مُثل باشیم و به سعادت در تفسیر مسیحیت برسیم. در این مدل، تحقیق درباره واقعیات تجربی در بهترین وضع فقط، به منظور ساختن نردبانی برای دورشدن از این واقعیات است و باید در انتها به دور انداخته شود. درواقع، هدف گذشتن از جهان حسی و رسیدن به جهان جاودان است. رورتی با بیان اینکه «فیلسوفان همواره دوست داشتهاند از جهان نمودها به طرف جهان واقعی فرار کنند» (Rorty, 1991: 55) عقیده دارد که این مدل «بیانگر یک امید روشن، برای وحدت مجدد با چیزی بزرگتر و بهتر از خویشتن با نگاه از ورای حجاب تصورات یا با رهاساختن خویشتن از ناپاکیهای بهوجودآمده توسط گناه اولیه است» (Rorty, 1991: 118). بنابراین در افلاطونگرایی و مسیحیت، گریز از عالم دنیوی و مادی که عالم تاریکی و ظلمت است همواره توصیه شده است و در آنها رسیدن به عالم واقعی، به ترتیب مترادف با رسیدن به معرفت حقیقی یا اپیستمه و دوری از گناه در مسیحیت است. «بر طبق نظر رورتی، دیویی موافق نیچه است که مفهوم سنتی حقیقت، بهعنوان مطابقت با طبیعت ذاتی واقعیت، پسمانده ایده رضا و تسلیم به اراده خداست» (Davidson, 2000: 66)؛ بنابراین «حقیقت»و «واقعیت» را محکوم به مرگ و ما را بدون آنها موفقتر قلمداد میکند. ازطرفدیگر، خودِ حقیقی یا همان نفس «میتواند چیزی مغایر با سایر جهان باشد» (Rorty, 1991: 117) که دارای سرشتی ذاتی است. در این نگاه سنتی، با تکیه بر خودِ حقیقی قرار است انسان به واقعیت حقیقی و ابدی رسیده و به تعبیری، به عالیترین مرتبه از خط تقسیم افلاطونی برسد. در این مدل، حقیقت و واقعیت ابدی و سرمدی، در خارج از ذهن بشر قرار دارد و انسان فقط میتواند نظارهگر آن باشد. اما همانطورکه قبلاً ذکر شد رورتی مسئله ذهن و تفکیک آن از بدن را مسئلهای مربوط به فلسفه جدید و دکارت قلمداد میکند. وی از کتاب «چرا مسئله ذهن- بدن باستانی نیست؟»
رورتی این مدل را مدل «مابعد- کانتی»(Post- Kantain) میخواند و بیان میکند که اکثر فلاسفه در این دوره، برای مشخصکردن رابطه میان این سه بخش و رابطه آنها با واقعیت فیزیکی تلاش میکردند. بنابراین در اینجا «بعد از اینکه جهان به علم فیزیکی احاله شد، فقط «خود» بهعنوان محافظ فلسفه باقی ماند»
(شکل3) ( Rorty, 1991: 122).
نتیجه پینوشتها
| ||
مراجع | ||
- ژان لاکوست. (1375). فلسفه در قرن بیستم، ترجمه رضا داوری اردکانی، تهران: سمت. - الف.ج. آیر(1384)، زبان، حقیقت و منطق، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران: شفیعی. - کریستیان دولاکامپانی. (1380). تاریخ فلسفه در قرن بیستم، ترجمه باقر پرهام، تهران: آگاه. - ارسطو. (1379). متافیزیک، ترجمه شرف الدین خراسانی، تهران: حکمت. - ارسطو. (1366). درباره نفس، ترجمه علیمراد داودی، تهران: حکمت. - ویلرد ون ارمن کواین. (1374). «دو حکم جزمی تجربهگرایی»، ترجمه منوچهر بدیعی، بیجا: ارغنون، شماره 8/7. - وال، ژان. (137۰). بحث در مابعدالطبیعه، ترجمه یحیی مهدوی و همکاران، تهران: خوارزمی. داودی، علیمراد. (1349). عقل در حکمت مشاء، تهران: دهخدا. - شجاری، مرتضی. ( 1388). انسانشناسی در عرفان و حکمت متعالیه، تبریز: دانشگاه تبریز. - کاپلستون، فردریک. (1388). تاریخ فلسفه، جلد یکم: یونان و روم، ترجمه سیدجلالالدین مجتبوی، تهران: علمی و فرهنگی و سروش، چ۷. - Rorty, R., (1980), Philosophy and the Mirror of Nature, Oxford: Basil Blackwell Ltd .
-Rorty, R., (1991), “Non- reductive physicalism”, in” Objectivity, relativism, and truth”, Cambridge: Cambridge University Press.
-Rorty, R., (1991), Objectivity, relativism, and truth: philosophical papers”, vol. 1, Cambridge University Press. Richard
-Rorty, R., (1999), Philosophy and Social Hope, Penguin books.
-Rorty, R., (1998), Truth and Progress: Philosophical papers, volume 3, Cambridge University Press.
-Rorty, R., (1989), Contingency, Irony, and Solidarity, Cambridge University Press.
-Rickard D., (1995), “Rorty’s Pragmatism and the Linguistic Turn”, in Pragmatism from progressivism to postmodernism, Westport, Connecticut London.
- Rajchman , J., (1985), “Philosophy in America”, in Post- Analytic Philosophy, Columbia University Press.
-Davidson. D., (2000), “Truth Rehabilitated”, in Rorty and His Critics, Blackwell Pulishing.
-Bilgrami, A., (2000), “Is truth a goal of inquiry?: Rorty and Davidson on truth”, in Rorty and His Critics, Blackwell Pulishing.
-Wittgenstein, L., (1961), Tractatus Logico- Philosophicus, trans. By D. F.
-Pears and B. F. McGuinness, London: Routlege and Kegan Paul
- Harman , G., (1967), “Quine on Meaning and Existence”, Review of Metaphysics, XXI
-Ackrill, J. L. and Lindsay, J., (1994), Aristotle Metaphysics, books Z and H, translated with a commentery by David Bostock, Oxford University Press.
-Snell, R. J., (1975), through a glass darkly Bernard lonergan& Richard Rorty on knowing without a GOD’S- Eye view, Marquette university press.
-Descartes, R., (1990), meditation metaphysique, paris: Gallimard.
پایاننامه جعفری اسکندری، علی. (1386). پایاننامه کارشناسیارشد، «نقد ریچارد رورتی از فلسفه تحلیلی (به روایت کواین و دیویدسن)»، دانشگاه تربیت مدرس، به راهنمایی محمود خاتمی. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,745 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 762 |