تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,673 |
تعداد مقالات | 13,658 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,601,019 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,486,976 |
هویت دینی در جامعه ایرانی: مرور نظاممند مطالعات انجام شده (1380-1392) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جامعه شناسی کاربردی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 26، شماره 3، خرداد 1394، صفحه 117-138 اصل مقاله (639.57 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علی قنبری برزیان* ؛ رضا همتی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استادیار، گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هویت دینی یکی از مهمترین ابعاد هویت بوده که نقش تعیین کنندهای در هویت یابی افراد ایفا میکند و تقویت این بعد از هویت میتواند موجبات قوام سایر ابعاد و چالش در این حوزه میتواند زمینهساز بحران در سایر ابعاد هویت شود. این ادعا مخصوصاً در جوامعی که دین رکن اساسی آن جامعه را تشکیل میدهد موضوعیت بیشتری دارد. این مقاله بر آن است تا ضمن مرور نظاممند پژوهشهای انجام شده در بیش از یک دهه گذشته (1380 تا 1392) در حوزه هویت دینی و سنجش آن در جامعه، سیمای کلی هویت دینی را در جامعه ایرانی مورد بررسی، چالشها و روایتهای گوناگون سنجش آن را مورد ارزیابی انتقادی و میزان استحکام سازههای آن را در جامعه ایرانی تحلیل نماید. به لحاظ روشی، پژوهش حاضر مرور نظاممندی است که در آن پژوهشهای منتخب در سطح مشخصات عمومی، اهداف و سؤالات، روششناسی، متغیرها، یافتهها و نتایج، طبقهبندی و ارزیابی شدهاند. به طور کلی، یافتههای نشان میدهد که تقلیلگرایی، اعوجاج مفهومی و نبود پایه نظری و روششناختی منسجم مهمترین نقاط ضعف سنجههای هویت دینی در این پژوهشهاست. به طور کلی نتایج این پژوهشها حاکی از وضعیت مثبت هویت دینی و ارتباط مثبت و همزیستی بین هویت دینی و هویتهای رقیب (هویت ملی و هویت قومیتی) بجز هویت مدرن و جهانی میباشد. همچنین عوامل ایجاد تصویر منفی یا مثبت از دین در اغلب موارد ناشی از عوامل برون دینی است تا عوامل درون دینی. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هویت؛ هویت دینی؛ مرور نظاممند | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسأله شاید بتوان گفت، هویت دینی از مهمترین عناصر ایجادکنندة همگنی و همبستگی اجتماعی در سطح جوامع است که طی فرایندی با ایجاد تعلق خاطر به دین و مذهب در بین افراد جامعه، نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکلگیری هویت جمعی دارد و به عبارتی عملیات تشابهسازی و تمایزبخشی را انجام میدهد. ادیان از آغاز تاکنون، همواره در هویت بخشی مدنی و اجتماعی به بشر، نقش مثبت و مؤثری داشتهاند. «اگر این مدعا پذیرفتنی باشد که ادیان در تمدنسازی تأثیر قابل توجه داشتهاند، مفروض آن این است که در بین عناصر فرهنگساز بشری، دین نقش تعیینکنندهای را بر عهده دارد و به تعبیری، فرهنگ دینی میتواند حیات بخش، توسعه آفرین و تمدنساز باشد» (منصورنژاد، 1383: 14). لذا مذهب، با وجود افزایش و شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در تمام ابعاد خود، همچنان منبع مهمی برای هویت و معنابخشی در جهان متجدد و آشفته به شمار میرود. برخلاف برخی تصورات که مذهب را در نتیجة تداوم روند تجددگرایی، محو شده میپنداشتند، دین به عنوان منبع اولیه معنابخشی و هویت بخشی به بسیاری از مردم دنیا چون مسیحیان، مسلمانان، بوداییان و هندوها مطرح است. برخورداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک، پایبندی و وفاداری به آن، اعتقاد و تمایل به مناسک و آیینهای مذهبی فراگیر در فرایند شکلدهی هویت ملی، بسیار مؤثر است (حاجیانی، 1379). با اینحال امروزه افزایش ارتباطات جهانی و جهانی شدن، موجب ایجاد تغییرات فرهنگی بسیاری در جوامع مختلف شده است. رواج ارزشهای گوناگون، قرارگرفتن در معرض اندیشهها و گرایشهای مختلف، از جمله عوامل تهدیدکنندة تعلق خاطر به هویت دینی به خصوص در میان جوانان است. هویت دینی را میتوان در دو سطح فردی، مترادف با دینداری فردی و جمعی، معادل اجتماع دینی یا امت مطالعه کرد (دوران، 1383: 84). هویت دینی متضمن سطحی از هویت اجتماعی است که با «مای جمعی» یا همان اجتماعی دینی متناظر است و نشاندهنده احساس تعلق به دین و جامعه دینی و همچنین تعهد به دین و جامعه دینی است. هویت دینی در واقع همان آثار و عوارض ناشی از حمل دین بر فرد دیندار است به تعبیر بهتر با پذیرش دین به عنوان اصل اعتقادی و تعهد و احساس تعلق به آن در زندگی و وجوه مختلف حیات فرد مومن تغییرات و نتایج مهمی حاصل میشود که همان هویت دینی است (چیتساز قمی، 1383: 21-43) پس هویت دینی یعنی داشتن اهتمام دینی است به نحوی که نگرش گرایش و کنشهای فرد را متأثر سازد (شجاعیزند، 1384: 36). علیرغم اینکه پژوهشهایی زیادی در متون غربی در حوزه هویت در طول بیش از یک دهه گذشته صورت گرفته، شواهد حاکی از آنست که به طور گسترده از نقش مذهب در شکلدهی به هویت افراد و گروهها غفلت شده است. با این حال، تعداد رو به رشدی از مطالعات، شروع به توجه به نقش دین به عنوان یک عامل مهم کردهاند (آرویک و نیزبت، 2010 و کینگ و بویاتزیس، 2004؛ پیک، 2005). در کشور ما نیز در ادبیات هویت، تاکنون پژوهشهای میدانی متعددی در سطح آکادمیک و نهادهای پژوهشی داخل کشور انجام شده است و با رویکردها و مفاهیم مختلف به این موضوع توجه کردهاند و هر کدام از این تحقیقات روایتی از وضعیت هویتی دینی و دینداری در جامعه ایرانی ارایه دادهاند که ناظر بر جنبههای مختلف هویت دینی و همچنین ارتباط متغیرهای مختلف با هویت دینی و نهایتاً پیامدهای هویت دینی میباشد. گستردگی و پراکندگی تحقیقات در این حوزه و از سوی دیگر ارائه تحلیلهای گاهاً غیر علمی و سطحی از سوی دیگر موجب شده که چشم انداز و تصویر یکپارچهای از وضعیت هویت دینی در جامعه وجود نداشته باشد. بدین منظور انجام مرور نظاممند بر تحقیقات صورت گرفته و ارزیابی روششناسی و یافتههای این پژوهشها میتواند سهم شایانی در ترسیم تصویری جامع در این خصوص داشته باشد. از سوی دیگر این بررسی با مشخص نمودن جغرافیایی تحقیقات مرتبط میتواند نقاط ضعف و قوت این پژوهشها را احصاء نموده و از این مسیر راه را برای پژوهشهای بعدی هموار نماید. با این توضیحات این مقاله بر آن است تا ضمن مرور نظاممند پژوهشهای انجام شده در حوزه هویت دینی و سنجش آن در جامعه بر اساس تحقیقات و پیمایشهای ملی و رسالههای دانشگاهی مرتبط با هویت دینی، پژوهشهای مرتبط با هویت دینی، مطالعات صورت گرفته در باب هویت مذهبی، سیمای کلی هویت دینی را در جامعه ایرانی را بررسی کرده، چالشها و روایتهای گوناگون سنجش و بررسی آن را مورد ارزیابی انتقادی قرار داده و میزان استحکام سازههای آن را در جامعه ایرانی تحلیل نماید. بررسی جهتگیریهای پژوهشهای انجام شده در حوزه هویت دینی، شناسایی ابعاد سنجش هویت دینی در مطالعات صورت گرفته، ارزیابی از وضعیت دینداری و هویت دینی در جامعه ایرانی از جمله اهداف مقاله حاضر میباشد.
مبانی نظری الف- تعریف هویت و رویکردهای نظری هویت ذاتاً مفهومی پروبلماتیک است و بهجای اینکه یک شرح و توضیح یا پاسخ باشد، در درجه اول یک پرسش است. «من کیستم؟» پرسشی که همواره روشن و واضح نبوده است. هویت هرگز به یک مسأله تبدیل نمیشود بلکه همواره یک مسأله بوده و بهعنوان یک مسأله شروع شده و شکل میگیرد (بنویست، 2004: 9). اما پروبلماتیک هویت اگرچه همواره از مسائل اصلی علوم اجتماعی بوده، تنوع و تکثری که دوران جدید بواسطه تغییر بسترهای زمانی و مکانی به ارمغان آورده ماهیت مسألهمند آن پررنگتر کرده است. امروزه هویت دیگر بهجای داشتن یک مفهوم «همه یا هیچ» سازهای متکثر و متنوع است. این تنوع هویتی بیش از هر چیز ناشی از استفاده از منابع هویتی متعدد و متنوع است هویت واژه است که به دلیل ماهیت میان رشتهای، کاربردهای گستردهای یافته و تعریف مفهومی آن به شدت متأثر از مکاتب و رویکردهای نظری مربوطه میباشد. در ذیل رویکرد مدرن، بیشتر روانشناسان و نظریهپردازان شخصیت، هویت را امری فردی و شخصی تلقی کرده و بر این باورند که هویت به خصیصههای شخصیتی و احساسی فرد مربوط میشود و فرایندهای روانی، نقشی ضروری در ساخت و پرداخت هویت ایفا میکنند. با این حال ایدهها و برداشتهای کاملاً دینامیک در چارچوب نظریههای اجتماعی فرهنگی نشان میدهد که هویت به شکل درونی برساخته شده و به شکل بیرونی در بسترهای مختلف اجتماعی و فرهنگی از نو ساخته شده و از محیطی به محیط دیگر متفاوت است. به عبارت دیگر هویت، ساخته و پرداختۀ ظرف زمان، مکان، فضا و موقعیت اجتماعی فرد است. در برداشت اجتماعی فرهنگی از هویت (کارن یوسکین و کاردلیس، 2005). ادعا میشود که هویت به واسطه دیالکتیک میان فرد و جامعه شکل میگیرد. هویت اجتماعی تجلی یافته در شخصیت، جدا از دنیای اجتماعی افراد دیگر بیمعناست. فرد بیهمتا و متغیر است ولی شخصیت به صورت اجتماعی و به واسطه مراحل مختلف اجتماعی شدن و اندرکنش اجتماعی ساخته میشود. نهایتاً، در رویکرد پسامدرن نیز باور به شکلگیری و تعریف هویت به دور از دخالت هرگونه عامل از قبل موجود طبیعی، روانی و یا اجتماعی وجود دارد. این رویکرد که با نظریه گفتمانی شناخته میشود، عمدتاً متأثر از ادبیات، زبانشناسی و معناشناسی است (گلمحمدی، 1386). به طور کلی برخلاف رویکردهای اولیه به هویت که آن را ثابت و تغییرناپذیر در نظر میگرفتند، هویتهای امروزی به شکل فرایند متحولی از «صیرورت و شدن» در نظر گرفته میشود تا صرفاً «بودن». هویت فردی در طول زمان میتواند در ارتباط با تجربیات شخصی و تغییرات اجتماعی گسترده تغییر کند. نظریه هویت میکوشد تا تلقیهای فردی از خود و ساختار اجتماعی گسترده را که فرد در آن میاندیشد و عمل میکند را بههم پیوند زند. از این رو این رهیافتها در خصوص هویت از منظر تأکیدشان بر ساختار اجتماعی از یک طرف و فرایندها و تعاملاتی که از طریق آن هویتها شکل میگیرند از طرف دیگر متغیراند. رویکرد ساختاری بر مفهوم هویتهای نقشی در تحلیل خودپندارههای فردی، رفتارها و روابط اجتماعی با دیگران تأکید دارد رهیافت دوم فرایندهای جاری ساخت هویت، انتخاب و مذاکره را بررسی میکند. ساخت هویت متضمن خودبازنمایی و مدیریت احساسات زبانی و بصری است (پیک، 2005). از نظر مید[1]«خود» زمانی به طور کامل توسعه مییابد که فرد نگرشها و ارزشهای اجتماع را بپذیرد. اما مهمترین نقش نظری وی طرح نظریه کنش متقابل نمادین میباشد که در آن وی فرایند شکلگیری هویت را تشریح میکند (هنگل، 2005) از دیدگاه مید هر فرد، هویت یا «خویشتن» خود را از طریق سازماندهی نگرشهای فردی دیگران در قالب نگرشهای سازمان یافته اجتماعی و یا گروهی شکل میدهد به بیانی دیگر، تصویری که فرد از خود میسازد و احساسی که نسبت به خود پیدا میکند، بازتاب نگرشی است که دیگران از او دارند (گلمحمدی، 1386: 223). تاجفل[2] در نظریه "هویت اجتماعی" خاطر نشان میکند که افراد بازاندیشانه[3] عمل میکنند و میتوانند خود را به مثابه ابژه ببینند و خود را به شیوههای مختلفی در ارتباط با مقولههای[4] اجتماعی، حوزهها یا گروهها، دستهبندی، طبقهبندی و نامگذاری کنند. این فرایند که شناسایی اجتماعی یا طبقهبندی خود[5] نام دارد به شکلگیری هویت اجتماعی افراد منجر میشود که مبتنی بر آگاهی فرد از تعلق به گروه یا مقوله اجتماعی خاصی است. در این فرایند، بر عضویت فرد در گروه اجتماعی خاص و شباهتهای بین خود و سایر اعضای درون گروه تأکید میشود (کارن یوسکین و کاردلیس، 2005). به طور خلاصه تاجفل ضمن قائل شدن سه جنبه شناختی، ارزشی و احساسی برای عضویت گروهی، هویت اجتماعی را آن بخش از برداشت یک فرد از خود میداند که از آگاهی او نسبت به عضویت در گروههای اجتماعی سرچشمه میگیرد، همراه با اهمیت ارزشی و احساسی منضم به آن عضویت (گلمحمدی، 1386: 223). جنکیز[6] بر این اساس به تعریف ساخت هویت (فردی و جمعی) به مثابه فرایند مستمر و بازتابی میپردازد، ترکیبی از تعریف (درونی) خویشتن و تعاریف (بیرونی) از خود که دیگران ارائه میدهند یا به عبارتی دیالکتیک شناسایی درونی-بیرونی (هنگل، 2005) دیالکتیک درونی- برونی به این معناست که در شکلگیری هویت علاوه بر شناخت افراد از خود، میزان پذیرش این شناخت از سوی دیگران نیز به اندازه خود این شناخت ضروری است و رابطه دو سویه میان هویت و اجتماع را مشخص میکند. به طوریکه هویت از الزامات تعامل اجتماعی و شرط ضروری برای حیات و تعامل اجتماعی است و جدای از سپهر اجتماعی دیگران، اصولاً معنا ندارد. بنابراین هویت چه جمعی و چه فردی، اجتماعی است (جنکینز، 1381: 35-46). نقد مهم بر رویکردهای اجتماعگرایی[7] و تعاملگرایی نمادین، غفلت از کارکرد تضاد و قدرت در ایجاد و حفظ شرایط ساخت هویت است. این ایده در کار کاستلز اهمیت ویژه دارد. کاستلز[8] (1385: ج2: 22) هویت را یک برساختة اجتماعی و منبع معنا برای کنشگران میداند که بهدست آنها از رهگذر فرایند فردیت بخشیدن ساخته میشود. بنابر نظر وی هویتها به شکل کنشها در حال بروز هستند، بنابراین جامعة شبکهای[9] جنبشها را به ایستادگی و حتی پیکربندی طرحهای هویتی برمیانگیزد (وبستر،1390: 213). کاستلز مدعی است برساخت اجتماعی هویت همواره در بستری از روابط قدرت صورت میگیرد و نهادهای مسلط، هویت مشروع را بسط میدهند و از آن طریق سلطه خود را گسترش داده و عقلانی میسازند (هنکل، 2005). او بین سه صورت و منشأ برساختن هویت یعنی هویت مشروعیتبخش[10]، هویت مقاومت[11] و هویت برنامهدار[12]تمایز قائل میشود. تحول هویتها نشان میدهد که هیچ هویتی نمیتواند یک جوهر بهشمار آید و هیچ هویتی بهخودی خود خارج از متن تاریخی خود، ارزش مترقی یا ارتجاعی ندارد (کاستلز، 1385: ج2: 26-27). در اواخر قرن بیستم سؤالات مهمی درباره ماهیت هویت مطرح شد. برخی همچون گیدنز ادعا کردند که شرایط هویتهای باثبات با چندپارگی[13] و از جاکنده شدن[14] نهادهای اجتماعی از بین رفته است. گیدنز معتقد است در نظم پسا سنتی، هویت شخصی پروژهای بازاندیشانه میشود، پروژهای که پیوسته روی آن کار میکنیم (گیدنز، 1378: 111). گیدنز با توجه به ساز و کارهای نوین شکلگیری هویت، در تحلیل هویت، بر شکاف میان فرد و جامعه، کنش و ساختار پل زده و فرآیندهای هویتیابی و هویتسازی در دوران مدرن را با در نظر گرفتن تأثیرات دو سویه افراد و ساختارهای اجتماعی تبیین میکند. از نظر وی هویت شخصی یا خود شناسایی چیزی جز آگاهی و تأمل بر خویشتن نیست که در دوران معاصر به علت تکثر زمینهها، عمل و مراجع، انتخاب سبک زندگی بیش از پیش در خدمت ساخت هویت شخصی قرار گرفته است. از این منظر رویکرد گیدنز تفاوت چندانی با رویکرد پست مدرنیستها به هویت ندارند. در این رویکرد شاهد تغییر از ایدههای قطعیت به ایدههای سیالیت، تغییر هویت و هویتهای چندگانه هستیم. پست مدرنیستها و پساساختارگرایان نیز با حمله به مفاهیم سوژه، هویت و خود بر این باورند که هویت سوبژکتیو یا ذهنی افسانه یا اسطورهای بیش نیست، برساخته زبان و جامعه است، توهمی نتیجه چندین عامل مبتنی بر این که هر شخص حقیقاً یک سوژه واقعی و اساسی است که دارای یک هویت ثابت است (نوذری، 1382).
ب- هویت دینی همان گونه که در بیان مسأله نیز اشاره شد پژوهشهای صورت گرفته در عرصه هویت، به طور گسترده از نقش مذهب در شکلدهی به هویت افراد و گروهها غفلت ورزیدهاند. این در حالی است که با تأمل در رابطه دین و هویت درمییابیم که میان این دو نسبت وثیقی برقرار است. مذهب اساساً منابع شناختی، ایدئولوژیکی، جامعه شناختی و معنوی را برای هویت بهدست میدهد (فورو و دیگران، 2004). مذهب از گذشته تاکنون عامل به وجود آورندة هویت مشخص برای معتقدان خود و تمایز میان آنها بوده که اعتقادی به آن نداشتهاند. یعنی هویت انسانها با مذهب و دین آنها شناخته میشد. یهودی، مسیحی و مسلمان بودن، هویت فرهنگی انسانهای مختلف را به نمایش میگذاشت. به این ترتیب دین و مذهب کارکردهای اجتماعی مختلفی از قبیل اجتماعی کردن اعضای جامعه، کاهش کشمکش، تحکیم ارزشهای مشترک، یکپارچهسازی جامعه و حفظ ثبات اجتماعی، تنظیم منابع و تقویت نظارت اجتماعی را برعهده داشتهاند (اشرفی، 1377: 9). ادیان جهان به نیازهای مختلف فرد، نظیر حس ثبات در عرصههای اجتماعی، جغرافیایی، هستیشناختی، زمانی و متافیزیکی پاسخ میدهند. نظام معانی مذهبی طیف وسیعی از صورتهای ممکن روابط فرد با خود، دیگران، جهان انسانی، هستی، خدا یا هر آنچه انسان آن را واقعیت یا حقیقت مینامد را تبیین میکند. هیچ منبع فرهنگی معنابخش دیگری به لحاظ تاریخی نتوانسته است با دین در پاسخ به این نیاز انسانی یعنی هویتسازی رقابت کند. در نتیجه دین عمدتاً در مرکز هویت (سئول، 1999) فردی و گروهی قرار دارد. ادیان احساس پیشبینیپذیری نسبت به هستی و حس تداومی را که فرد نیاز دارد تا به تعادل و ثبات روانی برسد، در اختیار فرد قرار میدهند. علاوه بر این اجتماعات مذهبی و نظامهای معانی، منابعی برای حس علاقه (تعلق به دیگری) و تأیید (به عنوان پایهای برای عزت نفس) فرد هستند و فعلیت بخشی و حتی تعالی بخشی خود را تشویق میکنند. در حالی که عضویت در اغلب گروهها به رشد خود اجتماعی فرد کمک میکند، به طور کلی گروههای دینی به ارضای هر دو نیاز هویتی فرد یعنی تحقق خود فردی و اجتماعی یاری میرسانند. دین علاوه بر اینکه از لحاظ کارکردی عامل مهمی در روابط اجتماعی به حساب میآید، موجب دلگرمی، سرزندگی، نشاط و اشتیاق عمومی است (حاجیانی، 1379). گرچه مذهب در پارهایی از بخشهای جهان، اهمیت خود را به منزله عامل مهم همبستگی دست داده اما از آنجا که به تنهایی در ایجاد فرهنگ، آداب و رسوم و سنن بسیاری از کشورها تأثیر شگرف دارد، هنوز عامل مهم ملیت محسوب میشود (عالم، 1377 :155) هویت مذهبی نوع خاصی از شکلگیری هویت است. مخصوصاً هویت مذهبی حس عضویت گروهی به مذهب و اهمیت این عضویت گروهی در ارتباط با خودپنداره است. هویت مذهبی ضروتاً معادل با مذهبی بودن[15] یا دینداری[16] نیست. اگرچه این سه واژه وجوه اشتراک دارند، اما مذهبی بودن و دینداری اشاره به ارزش و اهمیت عضویت گروه مذهبی و همینطور مشارکت در رخدادهای مذهبی دارد اما هویت مذهبی به طور خاص دلالت بر عضویت گروه مذهبی فارغ از فعالیت یا مشارکت مذهبی دارد (آرویک و نیزبت، 2010) همچنین اگرچه مذهب، نهاد مبتنی بر ایمان و دینداری میزان عمل به آیینهای آن نهاد مذهبی است اما «هویت مذهبی»[17] به این راجع است که افراد خود را چگونه به منزله یک فرد مذهبی میفهمند، فردی که ارزشها و باورهای مذهبی و معنوی درون اجتماع ایمانی را میپذیرد. هویت مذهبی یک هویت جمعی است که شامل عضویت در گروههای مذهبی، پذیرش نظامهای اعتقادی آن، تأیید اهمیت ارزشهای مذهبی، تعهد به گروههای مذهبی و کردارهای مرتبط با مذهب است. این تعریف از هویت مذهبی آن را از هویت معنوی[18] که بخشی از هویت شخصی است متمایز میکند (سئول، 2010). همچون سایر گونههای شکلگیری هویت[19]، مثل هویت قومی و فرهنگی، زمینه مذهبی میتواند چشماندازی برای فهم جهان، فرصتهای معاشرت با طیفی گستردهای از افراد از نسلهای مختلف و مجموعهای از اصول اساسی برای زندگی فراهم آورد. این بنیانها میتواند به هویت فرد شکل دهد (کینگ و بویاتزیس، 2004). در حوزه روانشناسی رشد، اریکسون[20] اولین کسی بود که هویت مذهبی را به عنوان هویت من[21] مطرح کرد. هویت من تعریف فرد از خود میباشد و شامل مهمترین مسائلی است که اساساً کیستی ما را مشخص میکند. اریکسون (به نقل از کینگ، 2003) به پتانسیل مذهب در رشد هویت پی برد. وی خاطر کرد که مذهب جنبه مهمی از ماتریس اجتماعی تاریخی است که هویت در آن شکل میگیرد. وی خاطر نشان میکند که مذهب، قدیمیترین و دیرپاترین نهادی است که پایبندی، تعهد و وفاداری به ایدئولوژی را تشویق میکند و بر اساس آن، بحران شکلگیری هویت به طور موفقیتآمیزی حل میشود. از نظر وی، مذهب نه تنها جهانبینی متعالی و فراروندهای را بهدست میدهد که پایههای باورها و هنجارهای رفتاری را در اصول ایدئولوژیکی پیریزی میکند، بلکه سنت مذهبی در اجتماع مومنان به این هنجارهای ایدئولوژیکی تجسم میبخشد. باورهای مذهبی، ارزشها و اخلاقیات مذهبی جوانان را قادر میسازد جهان و جایگاهشان را در آن درک کنند. این ایدئولوژیها به رخدادها و تجربیات معنا و مفهوم میدهد. جیمز مارسیا[22] (1966) اندیشههای اریکسون در خصوص شکلگیری هویت من را بر اساس دو مؤلفه بازیابی و تعهد بسط داد. بازیابی[23] اشاره به دوره کشمکش یا تردید فعالانه در خصوص جنبههایی از هویت است در حالیکه تعهد[24] شامل گزینش مشخص درباره اهداف، ارزشها و باورهاست. این دو جنبه به چهار وضعیت هویتی منجر میشود: هویتیابی سردرگم[25]، هویتیابی زودرس[26] ، هویت دیررس[27] و هویت موفق[28]. مطالعاتی که از دستهبندی هویت شخصی مارسیا استفاده کردند مؤلفههای بازیابی و تعهد را به صورت واکاوی و بازیابی معانی فردی مذهبی و تعهد به کردارها و رفتارهای مذهبی بررسی کردهاند. با این حال ابتناء هویت مذهبی به هویت شخصی در شامل شدن مؤلفههای اصلی مذهب به عنوان سازه اجتماعی موفقیتآمیز نبود. اساساً در نظریه روانشناسی رشد اریکسون وی از اهمیت نقشهای اجتماعی و گروهها در رشد هویت خود در طی نوجوانی بحث میکند. وی هویت را به شکل ارتباط فرد با ارزشها و نگرش به زندگی بر اساس سابقه بیهمتای نقشهای اجتماعی یا گروههای اجتماعی تعریف میکند. با این حال نقش گروهها و بسترها اجتماعی در پژوهشهایی که از رویکرد مارسیا استفاده کردند به طور خاص مورد بررسی قرار نگرفت (سئول، 2010). گرینفلد و مارک[29] (2007 به نقل از سئول، 2010) با نظریه هویت اجتماعی به موضوع هویت مذهبی پرداختند. آنها مدعی شدند که عضویت در گروه اجتماعی میتواند به خودپنداره و هویت فرد شکل دهد. آنها هویت اجتماعی مذهبی را تجربه روانشناختی فردی از گروه اجتماعی مذهبی تعریف میکنند. از نظر آنها تعاملات مکرر با گروههای مذهبی از طریق مشارکت مذهبی رسمی، هویت اجتماعی مذهبی فرد را ارتقا میدهد و به نوبه خود شکلگیری هویت، نقش مثبتی در سلامت روانی افراد دارد. گرینفلد و دیگران (2007) تلاش کردند که تلقی و فهم از هویت مذهبی را با افزودن مؤلفه نظری (برای مثال نظریه هویت اجتماعی) که به ماهیت اجتماعی مذهب و پیچیدگیهای هویت مذهبی ناظر است، ارتقا دهند. اخیرا آشمور[30] و همکارانش (2004 به نقل از سئول، 2010) چارچوب هویت جمعی[31] را به منزله راهی برای فهم هویت مذهبی در برابر سایر نظریههای رقیب (مثل نظریه هویت اجتماعی و خود گروهبندی[32]) ارائه دادند. آنها به دو دلیل چارچوب خود را هویت جمعی نامیدند. اول اینکه به لحاظ نظری همه جنبههای خود، متأثر از جامعه است. افراد تلقیشان از خودشان را در بستر مناسبات اجتماعی بین افراد بهدست میآورند. همه هویتها همچون هویت فردی، ذاتاً اجتماعی هستند. دلیل دوم ترجیح هویت جمعی، اجتناب از اغتشاش معنایی[33] آن با هویت اجتماعی بود. از نظر آشمور و همکارانش، هویتهای فردی و جمعی شامل مؤلفههای شناختی، احساسی و رفتاری است. اما هویتهای فردی و جمعی به واسطه کارکردشان برای افراد از هم متمایز میشوند. بر این اساس تمپلتون و دیگران[34] (2006) هویت مذهبی را به منزله هویت جمعی و هویت معنوی را به منزله هویت فردی مطرح میکنند. هویت معنوی، هویت شخصی است زیرا متضمن ویژگیهای معنوی خاص فرد است تا ویژگیها مشترک با یک گروه و دیگر آنکه هویت معنوی ارتباط مستقیمی با احساس تعلق به گروه مذهبی ندارد. هویت مذهبی، هویت جمعی است زیرا افراد برخوردار از هویت مذهبی بر این باورند که آنها عضوی از یک گروه مذهبی هستند و هویتشان میتواند بر اساس پذیرش نظامهای اعتقادی، پذیرش اهمیت ارزشهای مذهبی، تعهد به گروه مذهبی و کردارهای مرتبط با مذهب تغییر کند. احساس هدف و معنا در زندگی مهمترین فرآورده و محصول هویت مذهبی است. در طی فرایند جامعهپذیری مذهبی افراد از دکتریها و منابع جامعه برای رشد هویتشان و آسایش روانیشان استفاده میکنند (سئول، 2010).
روششناسی هدف از پژوهش حاضر، مرور و بررسی یافتههای برخی از پژوهشهای مهم در حوزه هویت دینی است. برای نیل به این مهم از یکی از شناخته شدهترین روشها برای مرور تحقیقات گذشته، یعنی مرور نظاممند[35] استفاده شده است که نوعی مطالعه و تحلیل ثانویه مطالعات پیشین است. مرور نظاممند در پی استقرار و ترکیب پژوهشها و شواهدی است که بر پرسش خاصی متمرکز است. این کار با توسل به رویهها و فرایندهای سازمان یافته، شفاف، رسمی، واضح و بازیافتپذیر صورت میگیرد. مرور نظاممند صرفاً به بازنگری در پیشینه پژوهش محدود نیست و این مرور و بازنگری برای سطوح، حوزهها و اهداف متفاوتی قابل استفاده است (قاضی طباطبایی و ودادهیر، 1389: 63). اهداف اصلی مرور نظاممند عبارتند از: اثبات نوعی قرابت و انس با بدنه دانش مورد نظر و تصدیق و تثبیت مقبولیت آن؛ نشان دادن مسیر پژوهشهای پیشین و کیفیت ارتباط طرحهای پژوهشی فعلی با آنها؛ تلفیق و تلخیص آنچه در یک حوزه مطالعاتی شناخته شده است؛ یادگیری و آموختن از دیگران و برانگیختن اندیشههای جدید (همان: 59). مراحل کار به شکل اقدام هماهنگ برای شناسایی نظاممند همه پژوهشها، مقالات، پروژههای تحقیقاتی، کتابهای در دسترس، ارزیابی این پژوهشها و سنتز دادههای و یافتههای آنها میباشد. کاربست روشهایی چون مرور نظاممند موجب میشود که فرایند انباشت تجارب که از مقدمات و مقومات تولید علم میباشد با دقت و به نحوی نظاممند صورت گیرد و بدین طریق مسیر آتی تحقیقات مرتبط روشن شود. باید توجه داشت اگرچه این پژوهشها دیدی کلی نسبت به آنچه تا کنون انجام گرفته بهدست میدهد اما محدودیتهایی نیز دارد از جمله این که همواره بر اساس یافتههای تحقیقات پیشین نمیتوان به تبیینی قابل تعمیم دست زد بلکه عموماً میتوان زمینه قضاوت برای یافتههای پژوهشهای پیشین را فراهم کرد. در واقع موضوع پژوهش در این دست پژوهشها، پژوهشهای دیگر هستند و یافتهها و تبیینهای آنها از این منظر مورد توجه قرار میگیرد (کلانتری و همکاران، 1390: 111-131). جامعه آماری این مطالعه شامل پژوهشهایی است که دربازه زمانی 1380 تا 1392 از جوانب و ابعاد مختلف به موضوع «هویت دینی» پرداختهاند. در جریان مطالعه و در مرحله نخست کلید واژههای «هویت دینی»، «هویت اسلامی»، «هویت ایرانی» و «هویت مذهبی» در مرکز پایگاه اطلاعات علمی[36]، بانک اطلاعات نشریات و مجلات ایرانی[37]، پایگاه مجلات تخصصی نور و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران[38] جستجو و برای تکمیل فرایند جستجو، از کتابخانهها و مراکز پژوهشی استفاده شد. در مرحله بعد پس از بررسی اسناد گردآوری شده و تعیین ارتباط با موضوع و اهداف پژوهش، در مجموع 47 سند (طبق جدول 1) انتخاب گردید. اسناد بر اساس 5 مقوله اصلی: 1- مشخصات عمومی، 2- اهداف و پرسشهای تحقیق، 3- روششناسی تحقیق، 4- متغیرهای مورد بررسی و 5- یافتهها و نتایج تلخیص و مورد بازبینی قرار گرفتند.
جدول 1- خلاصه طرحها و پژوهشهای انجام شده در حوزه هویت دینی
یافتههای پژوهش یافتههای توصیفی مطالعات صورت گرفته بین بازه زمانی 1380 تا 1392 قرار دارند. طبقهبندی پژوهشها در سه دوره زمانی نشان میدهد که بیشترین تعداد مطالعات در حوزه هویت دینی، مربوط به بازه زمانی 1386 تا 1390 است به طوری که 39.5 درصد مطالعات صورت گرفته به این بازه زمانی تعلق دارد. بازه زمانی 1392-1391 با 33.3 درصد در رتبه بعدی قرار دارد و در آخر بازه زمانی 1380 تا 1385 جای میگیرد. به لحاظ قالب پژوهشی، بیشترین درصد فراوانی (50.1 درصد) به مقالات پژوهشی تعلق دارد و در مراتب بعدی طرحهای پژوهشی (31.2 درصد) و پایاننامههای دانشگاهی (18.7 درصد) قرار دارند. لازم به ذکر است که در فرایند جستجو، مقالاتی که از پایاننامهها استخراج شده بودند، انتخاب شده و ملاک تحلیل قرار گرفتهاند و از بررسی پایاننامهها اجتناب شده است. جامعه آماری پژوهشهای مورد بررسی، در چهار دسته ملی، جوامع شهری، اجتماع و اسناد و مدارک تقسیمبندی شدهاند. برحسب محاسبات جامعه آماری 43.7 درصد از مطالعات صورت گرفته، در مقیاس اجتماعات کوچک بودهاند و بیشترین درصد را به خود اختصاص داده است. مقیاسهای دیگر به ترتیب در جدول مشخص شده است. نهایتاً روش تحقیق پیمایشی و تکنیک پرسشنامه در جمعآوری و تحلیل دادهها بیشترین فراوانی (89.5 درصد) را در مطالعات مورد بررسی، به خود اختصاص داده است. همچنین 10.5 درصد از روش تحلیل محتوا در مطالعه هویت دینی استفاده نمودهاند.
جدول2- یافتههای توصیفی
متغیرهای مورد بررسی بر اساس موضوعات و مسألهای که مطالعات به آنها پرداختهاند همچنان که جدول 3 نشان میدهد میتوان پنج گروه از پژوهشها را شناسایی نمود. بر اساس این یافتهها میتوان ادعا نمود که بیشترین درصد (38.2 درصد) پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه، هویت دینی را به عنوان متغیر وابسته وارد تحلیلهای خود کرده و تأثیر متغیرهای دیگر را بر روی آن بررسی کردهاند. این در حالی است که کمتر از 15 درصد از پژوهشها، هویت دینی را به عنوان متغیر مستقل بررسی کردهاند. همچنین 29.7 درصد از مطالعات هویت دینی، مطالعه توصیفی بوده و صرفاً نیمرخ دینداری و ابعاد آن را بررسی کردهاند و بررسی عوامل یا پیامدهای دینداری و انواع و ابعاد آن مورد توجه نبوده است. در حدود 10.6 درصد از پژوهشها نیز ضمن ارائه توصیفی از وضعیت هویت دینی تلاش کردهاند ارتباط آن را با سایر ابعاد هویت مثل هویت ملی، هویت قومی و ... مورد بررسی قرار دهند. نهایتاً 6.3 از پژوهشهای صورت گرفته به صورت تحلیل محتوای اسناد مختلف از جمله کتب درسی دوره راهنمایی و دبیرستان بوده است.
جدول 3- نقش هویت دینی در پژوهشهای مورد بررسی
بررسی تفضیلی پژوهشها صورت گرفته در خصوص متغیرهای مستقل تأثیرگذار بر هویت دینی یا بررسی هویت دینی به عنوان متغیر وابسته نشان میدهد که از میان متغیرهای مستقل، رسانههای نوین (اینترنت، ماهواره و تلفن همراه) بیشترین سهم را داشتهاند (کوهی و همکاران، 1391؛ قاسمی و همکاران، 1391؛ ایزدی و قاسمی، 1390؛ عباسی قادی، 1386؛ الماسی و همکاران، 1391؛ حسینزاده، 1391؛ باهنر و جعفری، 1391). و بررسی تأثیر جهانی شدن بر هویت دینی در مرتبه بعدی قرار دارد (سفیری و نعمتاللهی، 1391؛ لطف آبادی، 1383؛ نوروزی، 1389). گرایش به گروههای مرجع (پاشا و همکاران، 1391)، سلامت روان (علیجانی، 1385) برنامه های تلویزیون (بختیاری و فرخی، 1391) خانواده (سفیری و غفوری، 1388) سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایههای نمادین (تقیزاده، مریم، 1388؛ گنجی و همکاران، 1389) نیز از جمله متغیرهای مستقل تأثیرگذار بر هویت دینی در این پژوهشها بودند که فراوانی زیادی نداشتند. همانطور که در جدول 3 نیز آمده حدود 10 درصد از پژوهشها هویت دینی را به عنوان متغیر مستقل در پژوهش خود بهکار بردهاند. در این پژوهشها، متغیرهای تأثیرگذاری چون سلامت روان و خوشبینی (حمید و همکاران، 1392)؛ هویت اجتماعی (نیازی، 1386) هویت ملی (سلگی، 1389)؛ شادمانی (داستانی، 1388) و مشارکت سیاسی و اجتماعی (حبیبزاده، 1382) بر روی هویت دینی بررسی شده است.
تحلیل مطالعات صورت گرفته در حوزه هویت دینی حوزههای مطالعاتی در هویت دینی با بررسی مطالعات صورت گرفته میتوان حوزه و قلمرو موضوعی پژوهشها را در چند مورد خلاصه کرد: 1- بررسی ارزشها، نگرشها و جهانبینی افراد نسبت به هویت دینی. 2- مطالعه و سنجش هویت دینی؛ این نکته قابل ذکر است که در برخی از مطالعات انجام شده، هویت دینی نه به صورت تام، بلکه ابعادی از آن مورد سنجش و بررسی قرار گرفته است. 3- بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر هویت دینی (عوامل اجتماعی و فرهنگی) 4- بررسی رابطه بین هویت دینی و متغیرهای دیگر (سرمایه اجتماعی، مشارکت اجتماعی، رسانههای دیجیتال، جهانیشدن، سلامت روان، هویتهای دیگر و ...).
نحوه سنجش هویت دینی در اغلب تحقیقات مورد بررسی هویت دینی با سه مفهوم کلان یعنی دینداری، فرهنگ دینی و تعلق و تعهد دینی به شرح ذیل مورد سنجش قرار گرفته است: الف- دینداری دینداری مؤلفهای است که تقریباً در تمامی مطالعات مورد سنجش قرار گرفته است. دینداری، خود دارای ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای جداگانهای به شرح زیر است:
جدول 4- ابعاد و شاخصهای دینداری
بخش عمده این پژوهشها فقط مفهوم دینداری و ابعاد آن را مورد سنجش قرار دادهاند و در این سنجش هم الگوی نظری استارک و کلاک مورد توجه آنها بوده است. تعداد کمی از این تحقیقات دو مفهوم محوری دینداری و فرهنگ دینی و تعداد کمتری از پژوهش ها هر سه مفهوم فوق را بررسی کردهاند (پژوهشهای وزارت ورزش و جوانان، شجاعیزند، 1384؛ حاجیانی، 1387؛ ابوالحسنی، 1388) در حالی که به نظر میرسد جامعترین سنجش هم همین موارد بوده است.
ب- فرهنگ دینی این مؤلفه با تعلق به فرهنگ دینی همچون پذیرش باورهای مذهبی، پذیرش متون مقدس و رهبران مذهبی، اعتقاد به سودمندی دین و پایبندی عملی به دین، الزام اجتماعی به دین، پذیرش ارزشهای دینی، ارجاع به مذهب در امور زندگی، شناخت دین، نوع نگرش به دین و توجه به نمادهای مذهبی اندازهگیری شده است.
ج- تعهد و تعلق دینی تعهد به اجتماع دینی، مشارکت در فعالیتهای دینی و عضویت در آنها، درگیری ذهنی و نظری در مقولات مذهبی، تساهل و تسامح مذهبی، ترویج عقاید دینی و دفاع از آنها، تعهد و تلاش برای اصلاح جامعه و تأثیر موقعیتهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بر دین، احساس تعلق و عضویت به جامعه دینی و دینی پنداشتن خویش، احساس افتخار یا نفرت نسبت به عضویت در اجتماع دینی، تمایل به پرداختن هزینه و تعهد برای حفظ جامعه دینی، احساس مسؤولیت نسبت به سرنوشت جامعه دینی از جمله شاخصهایی است که برای سنجش تعهد و تعلق دینی در این پژوهشها استفاده شده است.
یافتههای تحلیلی پژوهش نتایج تحقیقات حوزه هویت دینی نشان میدهد که عوامل ایجاد تصویر منفی یا مثبت از دین در اغلب موارد ناشی از عوامل برون دینی (توجه افراطی به دین، استفاده ابزاری از دین، سیاسی کردن دین، عدم پایبندی مبلغان و مراجع دینی به دستورات و آموزههای دینی) است تا عوامل درون دینی. به عبارت دقیق تفسیر انسانها و عوامل انسانی (کارگزاران دینی) است که موجب دلزدگی یا علاقهمندی به دین میشود و خود آموزههای دینی برای جوانان نه تنها آزار دهنده نیست بلکه نقش بسزایی در مسائل وجودی و اخلاقی آنها هم دارد. طبق نظریه بازاندیشی در هویت، بازاندیشی در هویت دینی بهویژه در بسیاری از جوانان مورد مطالعه قابل مشاهده است. در مورد بازاندیشی نکته تأملبرانگیز آن است 40.17 درصد، نوع نگاهشان به دین مثبتتر شده است. این یافته ما را به اندیشه در مورد این مسأله سوق میدهد که پدیده دین و تفسیر از دین و خود هویت دینی دستخوش تغییر و تحول شده است. دادههای تحقیقات حوزه هویت دینی نشان میدهد که مسأله «دین حداقلی» و کوچکسازی دین و «فقهزدایی از دین» و پلورالیسم دینی در میان بخش قابل توجهی از جامعه مشاهده میشود (حاجیانی، 1387؛ ذکایی، 1387؛ طالبان، 1388؛ ابوالحسنی، 1388؛ ایمان و روحانی، 1392) به عبارتی شرایط خاص اجتماعی و عوامل برون دینی میتواند موجب شود از دین، تفسیر و قرائت متغیر و متحولی وجود داشته باشد. این امر، نشان میدهد که چگونه عوامل اقتصادی، سیاسی با عوامل دینی (فرهنگی) رابطه متقابل دارند. لذا قرائتهای دینی و تفاسیر دینی کنشگران اجتماعی متأثر از وضعیت اقتصادی- سیاسی و عملکرد کارگزاران سیاسی- فرهنگی جامعه دچار تحول و دگردیسی میشود. از طرف دیگر میتوان پیامدهای جهانی شدن فرهنگ و هویت را هم در پاسخهای افراد مورد مطالعه مشاهده نمود. به نظر میرسد که در جامعه جهانی کنونی، افراد قرائت و ارزیابی خاص مرتبط با جامعه جدید را مد نظر قرار میدهند. از نکات فوق میتوان نتیجه گرفت که جهان اجتماعی با همه محتویات ارزشیاش (ارزشها، هنجارها، کنشگران و ...) دستخوش تغییر و دگرگونی شده است. یافتههای فوق یادآور نظریه سکولار شدن نیز میباشد حتی اگر جامعه، سکولاریزه نشود و یا نخواهد بشود با این حال برای بخش مهمی از جامعه ما سکولار شدن به معنای «مرگ خدا» و نابودی امر مقدس نیست بلکه معنای «آن دنیایی کردن» کارکرد دین میباشد. در واقع دلیل مخالفت این بخش از جامعه با «دینی کردن جامعه و همه امور» و «کوچک و تخصصی کردن دین»، قائل شدن نقش آخرتی و آن جهانی برای دین است و بدین گونه با هر نوع قرائت سیاسی و اجتماعی از دین مخالفت میورزند چرا که معتقدند اینگونه قرائتها موجب لطمه دیدن جوهر و پیام دین و ابزاری و آلوده شدن دین میشود (ذکایی، 1387؛ ابوالحسنی، 1388؛ ایمان، 1392). به طور کلی با توجه به مطالعات صورت گرفته، ذکر سه نکته در خصوص سنجش هویت دینی اهمیت دارد:
تقلیلگرایی نکته قابل تأمل در بیشتر پژوهشها تقلیل هویت دینی به مفهوم دینداری است به طوریکه این دو مفهوم به جای یکدیگر به کار رفتهاند. اگرچه مفهوم هویت دینی همپوشانی و نزدیکیهایی با مفهوم دینداری دارد اما در واقع فراتر از دینداری است به بیان دیگر هویت دینی مجموعه باورها، ارزشها، نگرشها و در نهایت رفتارهای فردی و اجتماعی افراد در رابطه با امر دینی است، در حالیکه دینداری صرفاً میزان پایبندی نظری و عملی به یک دستگاه دینی است و از این نظر بخش کوچکی از هویت دینی را شامل میشود. کیفیت متمایزی که هویت دینی را از میزان دینداری جدا میسازد میزان علاقه، معناسازی و مشارکت اجتماعی افراد است که براساس پایبندی به یک دین خاص نسبت به آن ابراز میدارند (ذکایی، 1386). هویت دینی عبارت است اتکای فرد به یک نظام یا پایگاه اعتقادی که در جهتگیری فرد در زمینههای مختلف تأثیر میگذارد به عبارت محققان در سنجش و عملیاتی کردن مفهوم هویت دینی و دینداری برداشت متفاوتی دارند و این امر در شاخص سازیهای صورت گرفته روشن است (ابوالحسنی، 1388؛ ایمان و روحانی، 1392؛ حاجیانی، 1389). هویت دینی فرایندی است که افراد یک گروه طی آن با برخورداری از دین و تعالیم مشترک، پایبندی و وفاداری خود را به آن حفظ نموده و با تمایل به انجام مناسک و آیینهای مذهبی فراگیر به شکلدهی و تحکیم آن میپردازند. این نوع هویت را میتوان در پایبندی به جوهر دین و ارزش نمادین مذهبی و فراگیر بودن ارزشها و دلبستگی جمعی و عمومی به شعائر، مناسک نهادها، نمادها دینی و مشارکت و تمایل عملی به ظواهر و آیینهای مذهبی و دینی مشاهده نمود (شریعتی مزینانی، 19:1382). نکته دیگر این است که دینداری نیز دارای ابعاد و مؤلفههای متفاوتی است. در سنجش دینداری در پژوهشهای مورد بررسی، همه ابعاد آن مورد سنجش قرار نگرفتهاند. جدای از این مطلب که برخی از ابعاد دینداری از طریق روشهای کمی و تکنیک پرسشنامه قابل سنجش نیست (نیت، درجه ایمان و ...)، در استفاده از مدلها و الگوهای سنجش هم نوعی تقلیلگرایی صورت گرفته است. مطالعات صورت گرفته بیشتر بر مبنای دو الگوی سنجش دینداری، یعنی الگوی گلاک و استارک (دینداری متشکل از مؤلفههای اعتقادی، تجربی، پیامدی، مناسکی) و الگوی شجاعیزند (دینداری متشکل از مؤلفههای اعتقادات، عبادیات، اخلاقیات، شرعیات) صورت گرفته است.
اعوجاج مفهومی بررسیها، نشان میدهد که هر یک از افراد تلقی و برداشت متفاوتی از دین و هویت دینی دارند. بدیهی است سنجش اعتقاد با اندازهگیری اخلاقیات، متفاوت و هر دو با ارزیابی احساسات یا روش زندگانی متفاوتاند. باید تفاوت نگاه غربیها و متفکران مسلمان و داخلی را به مقوله دین و هویت دینی را هم درنظر گرفت. در برخی از مطالعات، هویت دینی بر مبنای دین اسلام و مذهب شیعه تعریف شده است، اما الگوی سنجش آن مطابق با الگوهای غیربومی و غربی است. اغتشاش مفهومی و همپوشانی مقولهها در طراحی گویهها و سؤالات از دیگر مشکلات است. در واقع، بررسی میزان هویت دینی زمانی دچار مشکل بوده است که در طراحی سؤالات، موضوعات دیگری بهویژه پدیدههای سیاسی و اجتماعی همراه با موضوعات دینی بهطور همزمان مورد سنجش قرار گرفته است. هویت دینی را نیز در دو سطح میتوان مشاهده کرد. اول در سطح فردی و شخصی که تقریباً مترادف با دینداری فردی است اما در سطح دیگر، هویت دینی به صورت جمعی نیز مطرح است و متضمن آن سطح از دینداری است که با «مای» جمعی یا همان اجتماع دینی یا امت، متناظر است (دوران، 1383: 84). در این معنا هویت دینی به معنای تعلق و تعهد به جامعه دینی است. البته هر دو سطح از هویت دینی (شخصی و جمعی)، متضمن میزانی از دینداری است. با توجه به اینکه یکی از ویژگیهای هویت، چند بُعدی بودن آن است هویت دینی نیز مفهومی مرکب و چند بُعدی است و می توان ابعاد زیر را برای ان قائل شد: 1ـ بعد اجتماعی: این بعد با مجموعهای از نشانگرها (اجتماعی و نمادین) سر و کار دارد که مرز گروههای دینی را تعریف میکند و به شخص اجازه میدهد که میان «درون گروه» و «برونگروه» تمایز قایل شود. بُعد اجتماعی با تعریف رسمی و علمی تعلق، ارتباط دارد. مثلاً میتوان به ختنه شدن یا غسل تعمید داده شدن یا مؤمنانه عمل کردن به اصول پنجگانه اسلام یا داشتن سرپناه مشترک در آیینبودا و به علاوه موافقت با پذیرش تکالیفی که برای به رسمیت شناختن اعضا جهت احراز صلاحیت در این یا آن جنبش دینی مورد نیاز است، اشاره کرد (لژه، 1380: 295). درواقع بُعد اجتماعی، احساس تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد افراد به «مای» مسلمان را نشان میدهد. 2ـ بعد تاریخی: بعد تاریخی را میتوان آگاهی و دانش نسبت به پیشینه تاریخی و احساس تعلق خاطر و دلبستگی بدان دانست. این تعریف دربرگیرنده دو بُعد است: الف) دانش تاریخی، به معنای آگاهی از مهمترین حوادث و شخصیتهای تاریخی است. ب) تعلق خاطر تاریخی، به معنای وجود احساسات و عواطف مثبت و منفی نسبت به حوادث، وقایع و شخصیتهای تاریخی است که نتیجه آن، برخورد غرورآمیز و افتخارآمیز با آن یا موفق دانستن فعالیتها و اقدامات شخصیتهای مؤثر و مثبت در تاریخ کشور، یا ناراحتی و سرافکندگی و تحقیر شدن است (معمار، 1378: 27). بُعد تاریخی هویت دینی بر آگاهی مشترک تاریخی افراد جامعه، از گذشته تاریخی و احساس دلبستگی به آن و اهتمام به حفظ و زنده نگهداشتن آن دلالت دارد. 3ـ بعد فرهنگی: این بعد حاوی مجموعهای از عناصر شناختی، نمادین و عملی است که میراث سنتی خاصی را تشکیل میدهد: آموزهها، کتابها، علم و تفاسیر عملی، رفتارها و آیینها و رموز آیینی، تاریخ، اندیشهها و شیوههای اندیشهورزی که ریشه در فعالیتهای اجتماعات دارند، عادات غذاخوردن، لباس پوشیدن، امور جنسی، بهداشت و نظایر آن که با نظام اعتقادات فرد مرتبطاند، هنر و آفریدههای زیباشناختی که به طور علمی توسعه یافته است و با این اعتقادات ارتباط دارد و نظایر آن شامل بُعد فرهنگی هویت میشود (لژه، 1380: 296). در واقع بُعد فرهنگی، نگرش مثبت به میراث فرهنگی مذهبی و اهتمام به حفظ و نگهداری آن را نشان میدهد. در تعریف مفهومی و عملیاتی هویت دینی، پراکندگی و گسستهایی مشاهده میگردد. با توجه به ابعاد مختلف هویت دینی که تشریح شد، این گسست، مخصوصاً در تعاریف عملیاتی مشهودتر است. مطالعات مختلف مؤلفههای متفاوتی را برای سنجش برگزیدهاند و شاخصهایی که برای هریک تعریف کردهاند، با یکدیگر همخوانی و قرابت ندارد. به علاوه گویههای مورد استفاده در تحقیقات یکسان نبوده و از بنیان محکمی پیروی نمیکند و نیز همه ابعاد هویت دینی را پوشش نمیدهد.
نبود پایه نظری و روششناختی منسجم چارچوب نظری منسجم، نقشه راه یک پژوهش را مشخص میسازد و پژوهشگر را راهنمایی میکند تا از مسیر پژوهش منحرف نگردد. در پژوهشهای بررسی شده، نظم و انسجامی در انتخاب نظریهها و تدوین چارچوب نظری مطابق با هویت دینی (اسلامی) مشاهده نمیشود. درضمن همانطور که اشاره شد، تقریباً 90 درصد مطالعات از ابزارها کمی و روش پیمایشی در مطالعه ابعاد مختلف هویت دینی استفاده کردهاند. این روش در سنجش برخی از ابعاد ناتوان است و نیز با توجه به اعوجاج مفهومی و نظری موجود، خلأ مطالعات نظری و اکتشافی احساس میگردد. استفاده از روشهای مختلف کیفی به منظور پر کردن این خلأ میتواند جهتگیریهای پژوهشها را تغییر داده و اصلاح کند. تقریباً اغلب پژوهشها از مدل استارک و کلاک و و الگوی شجاعیزند (1384) برای شاخصسازی سازه هویت دینی استفاده نمودهاند. البته برخی از محققان جامعهشناس از نظریههای دیگری غیر از استارک و کلاک و شجاعیزند استفاده نمودهاند. از جمله حاجیانی از نظریه کنش متقابل و هربرت بلومر و مید، یا ایمان از نظریه شلدون و استرایکر، ذکایی از نظریه کنش متقابل و رحیم ابوالحسنی از نظریه هویت امتی برای سنجش دینداری و هویت دینی بهره بردهاند. پژوهشهایی هم که توسط روانشناسان انجام گرفته، برای سنجش دینداری اغلب از نظریه مارسیا و گلدبرگ استفاده نمودهاند (سلگی، 1389؛ حمید و همکاران، 1392؛ علیجانی، 1385). برخی از پژوهشها نیز همچنان که جدول 2 مشخص است چارچوب نظری مشخصی نداشتهاند و صرفاً به طراحی چند گویه برای هویت دینی اکتفا کردهاند. از سویی در اغلب پژوهشهای بررسی شده به استثنای موارد معدود (حاجیانی،1387؛ ابوالحسنی، 1388؛ ذکایی، 1387؛ پیمایشهای ملی وزارت ورزش و جوانان؛ ایمان، 1392) هویت دینی را معادل با دینداری دانستهاند و تفکیک مفهومی در این زمینه انجام ندادهاند حال آنکه دینداری فقط برخی از شاخصههای هویت دینی را پوشش میدهد.
نتیجه و ارائه پیشنهادات به طور کلی در خصوص وضعیت هویت دینی میتوان پژوهشهای بررسی شده را به دو گروه تقسیمبندی نمود. گروه اول مطالعاتی هستند به بررسی وضعیت هویت دینی میپردازند و گروه دوم مطالعاتی هستند که رابطه بین هویت دینی و سایر متغیرها را تحلیل میکنند. همانطور که قبلاً هم اشاره شد، بیشتر مطالعات انجام شده هویت دینی را به دینداری یا بخشی از ابعاد هویت دینی، تقلیل دادهاند. اما برخی مطالعات وجود دارند که میتوان به آنها تکیه کرد و تحلیلهایی را با توجه به یافتههای آنها، صورت داد (حاجیانی، 1387؛ حاجیانی و فولادی سپهر، 1389؛ سفیری و غفوری، 1388؛ ابوالحسنی، 1388؛ طالبان، 1388؛ ذکایی، 1386). یافتهها نشان میدهد که در بین پاسخگویان دو بعد نگرشی و رفتاری کاملاً بر یکدیگر منطبق نیستند. هر چند نسبت قابل توجهی از افراد خود را مذهبی میدانند، ولی به همان میزان به اعمال و مناسک دینی پایبند نیستند. در مجموع زنان هویت دینی قویتری داشتهاند، و تنها در مناسک مذهبی در حوزه عمومی از مردان عقبتر هستند. در اکثر موارد میزان تحصیلات رابطهای معکوس با هویت دینی دارد. افزایش سن نیز در بیشتر موارد، همزمان با افزایش سطح دینداری پاسخگویان است. به طور کلی این پژوهشها وضعیت هویت دینی را مثبت ارزیابی میکنند (بین 10 تا 15 درصد افراد وضعیت هویت دینی خود را ضعیف ارزیابی کردهاند). مطالعات نشان میدهد که بین هویت دینی و هویتهای رقیب (هویت ملی و هویت قومیتی) همزیستی وجود دارد (حاجیانی، 1387؛ لطفآبادی، 1383؛ ابوالحسنی، 1388). این همزیستی و رابطه مثبت بین هویت دینی و هویت ملی بیشتر است و این دو یکدیگر را تقویت میکنند. اما بین هویت دینی و هویت مدرن و جهانی همزیستی دیده نمیشود و رابطه معنادار منفی بین آنها برقرار است. (همان). همچنین هویت دینی همچنان به عنوان اولین و مهمترین هویتی است که افراد خود را با آن میشناسند و با آن خود را تعریف میکنند. بررسی میزان قوت هویتهای ملی، دینی، جهانی و قومی نشان میدهد هویت دینی در رتبه اول، هویت ملی در رتبه دوم، هویت قومی در رتبه سوم و هویت جهانی در رتبه چهارم قرار دارند (حاجیانی، 1387؛ ابوالحسنی، 1388؛ ذکایی، 1387). نتایج مطالعاتی که به رابطه بین هویت دینی و سایر متغیرها پرداختهاند نشان میدهد که هویت دینی با متغیرهای (مشارکت اجتماعی، سلامت روان، شادکامی، استفاده از رسانههای نوین، جهانی شدن، سرمایه اجتماعی، هویت ملی، هویت قومی، هویت فردی و اجتماعی و هویت جهانی) رابطه معناداری دارد (قنبری، 1389). هویت دینی با مشارکت اجتماع، سرمایه اجتماعی، سلامت روانی، شادکامی، هویت ملی، هویت قومی رابطه معنادار و مثبتی دارد. همچنین هویت دینی با استفاده از رسانههای نوین (اینترنت، ماهواره و تلویزیون)، جهانی شدن و هویت جهانی رابطه منفی دارد. باید توجه داشت که در برخی از مطالعات رابطه بین هویت دینی و هویت فردی و اجتماعی مثبت ارزیابی شده و در برخی مطالعات جهت این رابطه منفی است. با توجه به یافتههای فوق میتوان پیشنهادات زیر را برای پژوهشگران و پژوهشهای بعدی ارائه نمود: 1- انجام فراتحلیلهای آماری در خصوص عوامل مؤثر بر شکلگیری هویت دینی یا پیامدهای آن؛ 2- ایجاد بانک اطلاعاتی پژوهشهای هویت دینی؛ 3- توجه بیشتر به مبانی و رویکردهای نظری در اندازهگیری و سنجش هویت دینی؛ 4- استفاده از سنجههای بومی برای اندازهگیری هویت دینی به منظور تسهیل انجام پژوهشهای بعدی و امکان رصد و پایش تغییرات این موضوع در بازههای زمانی مختلف؛ 5- برگزاری کارگاهها و نشستهای تخصصی توسط صاحبنظران برای استحصال چارچوب مورد توافق برای سنجش هویت دینی؛ 6- ایجاد دبیرخانه دایمی پایش و سنجش دینداری در میان اقشار مختلف جامعه.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع آخوندی، م. (1383). هویت ملی- مذهبی جوانان، قم: نشر بوستان کتاب. ابوالحسنی، ر. (1388). تعیین و سنجش مؤلفههای هویت ایرانی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک. اشرفی، ا. (1377). بیهویتی اجتماعی وگرایش به غرب. بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی (رپ و هوی متال) در تهران. پایانامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس. اَلماسی، م. و همکاران. (1391). بررسی رابطه میزان و نحوه استفاده از اینترنت با هویت دینی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام، رساله کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام. ایزدی، م. و قاسمی، ک. (1390). «تأثیر استفاده از شبکه اطلاعات جهانی بر هویت دینی- ملی دانشآموزان»، کتاب ماه علوم اجتماعی، دوره جدید، ش 38، ص 114-121. ایمان، م. و روحانی، ع. (1392). «هویت اسلامی و هویتهای رقیب (هویت جهانی، ملی و قومی)»، تحقیقات فرهنگی ایران، دوره 6، ش 1، ص 127 - 148. ایمان، م. و کیذقان، ط. (1382). «بررسی عوامل مؤثر بر هویت اجتماعی زنان (مطالعه موردی زنان شهر شیراز)»، علوم انسانی الزهرا، دوره 13-12، ش 44-45، ص 79-107. باهنر، ن. و جعفری، ط. (1391). «تلویزیون و تأثیر آن بر هویت دینی، گروهی و جنسیتی ایرانیان»، مطالعات فرهنگ – ارتباطات، دوره 13، ش17، ص 7 – 44. بختیاری، ح. و فرخی، ح. (1391). «بررسی رابطه برنامههای شبکههای ماهوارهای تلویزیونی و هویت دینی جوانان»، پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، سال بیستم، دوره جدید، ش 1، ص 55-72. پاشا، ا. و فلاحزاده، م. (1391). «بررسی هویت دینی و ملی نوجوانان و جوانان شهر تهران با تأکید بر گروه مرجع»، مطالعات ملی، دوره 13، ش4، ص 131-156. تقیزاده، م. (1388). هویت دینی زنان و عوامل اجتماعی مرتبط با آن، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری. رساله کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی. جنکینز، ر. (1381). هویت اجتماعی، مترجم: تورج یاراحمدی، تهران: شیرازه. چابکی درزایی، ر. (1392). «جایگاه هویت دینی در سیاستهای حوزه جوانان رسانه ملی؛ مورد مطالعه سیاستهای اجرایی سند افق رسانه»، مطالعات جوان و رسانه، شماره یازدهم، ص 89-114. چیتساز قمی، م. (1383). گسست نسلی در ایران: افسانه یا واقعیت، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی. حاجیانی، ا. (1379). «تحلیل جامعهشناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه»، فصلنامه مطالعات ملی، سال دوم، ش 5، ص193 - 228. ــــــ . (1387). «بررسی منابع هویت ایرانی»، مطالعات ملی، دوره 9، ش2، ص 31 - 52. حاجیانی، ا. و فولادی، س. (1389). «بررسی رابطه بین هویت ملی و هویت مذهبی در بین اقوام ایرانی»، پژوهش نامه علوم اجتماعی، سال چهارم، شماره چهارم. ص 33-54. حبیبزاده، ف. (1382). بررسی هویت ملی و دینی جوانان و تأثیر آن بر مشارکت سیاسی و اجتماعی، رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا. حسینزاده، د.؛ عزیزی، غ. و شوقی، ب. (1391). «بررسی عوامل مؤثر در تحکیم هویت دینی دانشآموزان دوره متوسطه»، پژوهشهای اعتقادی کلامی (علوم اسلامی)، دوره 2، ش 6، ص 53-73. حسینزاده، م. (1391). مطالعه تأثیر اینترنت بر هویت دینی دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 91-90، رساله کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور استان تهران، دانشکده علوم اجتماعی. حمید، ن. و همکاران. (1392). «رابطه ساده و چندگانه هویت دینی، سلامت روان و خوشبینی»، روانشناسی و دین، سال ششم، شماره اول، ص 77-90. خادمی نوشآبادی، ج. (1378). تحلیل وضعیت هویت (ملی- مذهبی) دانشآموزان سوم دبیرستان تهران، رساله کارشناسی ارشد پژوهش، دانشگاه شهید بهشتی. داستانی، م. (1388). بررسی رابطه هویت دینی با شادمانی در دانشجویان دانشگاه اصفهان، پایاننامههای کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه اصفهان. درویشی، ل. و احمدی، پ. (1391). «تحلیل محتوای فرهنگی برنامههای دوره متوسطه بر اساس نمادهای ملی و مذهبی»، پژوهش در برنامهریزی درسی، ش 35، ص 15-32. دوران، ب. (1383). گزارش طرح تحقیقاتی، هویت اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی. ذکائی، م. (1386). پیمایش ملی هویت دینی و ملی جوانان ایران، تهران: وزارت ورزش و جوانان. وضعیت و نگرش جوانان ایران.(1380). سازمان ملی جوانان. ـــــ . (1381). سازمان ملی جوانان. ــــــ . (1386). سازمان ملی جوانان. سفیری، خ. و غفوری، م. (1388). «بررسی هویت دینی و ملی جوانان شهر تهران با تأکید بر تأثیر خانواده بر آن»، پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، ش 2، ص 1-27. سفیری، خ. و نعمتاللهی، ز. (1391). «جهانی شدن و هویت دینی با تأکید بر تفاوت جنسیتی»، مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، سال 10، ش 3، ص 39-66. سلگی، م. (1389). سنجش ابعاد و مؤلفههای هویت فردی و اجتماعی و تأثیر آنها بر انسجام هویت ملی دانشجویان دانشگاههای تهران، رساله دکتری دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده روانشناسی و علومتربیتی. شجاعیزند، ع. (1384). «مدلی برای سنجش دینداری در ایران»، جامعهشناسی ایران، دوره 6، ش 1، ص 34-66. شریعتی مزینانی، س. (1382). بررسی نگرش (شناختی، عاطفی، رفتاری) جوانان شهر مشهد نسبت به هویت ایرانی اسلامی، معاونت پژوهش و فناوری جهاددانشگاهی، واحد استان خراسان رضوی. صدیق سروستانی، ر. و حاجیانی، ا. (1387). «مطالعة تجربی منابع هویت ایران»، مطالعات ملی، دوره 9، ش2، ص 31-52. طالبان، م. (1388). پیمایش ملی سنجش دینداری در ایران، تهران: ایسپا. عالم، ر. (1377). بنیادهای علم سیاست، چاپ چهارم، تهران: نشر نی. عباسی قادی، م. (1386). «بررسی رابطه استفاده از اینترنت و هویت دینی کاربران»، رسانه، ش69، ص 173-198. علیجانی، م. (1385). «رابطه بین هویت دینی و سلامت روان در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی»، مطالعات روانشناختی، دوره2، ش 2-1، ص89 - 106. علیرضایی، م. (1386). «جایگاه هویت ملی و دینی در کتب درسی دوره متوسطه»، فصلنامۀ نوآوریهای آموزشی، ش 27، سال هفتم، ص 126-136. قاسمی، وحید. و همکاران. (1391). «تعامل در فضای مجازی شبکههای اجتماعی اینترنتی و تأثیر آن بر هویت دینی جوانان»، دو فصلنامه دین و ارتباطات، سال نوزدهم، ش2، ص 5-36. قاضیطباطبایی، م. و ودادهیر، ع. (1389). فراتحلیل در پژوهشهای اجتماعی و رفتاری، تهران: انتشارات جامعهشناسان. قنبری، ع. (1389). هویت ملی و ارزشهای جهانی شده با تأکید بر ایرانیان عرب زبان، پایاننامه دکتری جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. کاستلز، م. (1385). عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ (جلد 1 و 2)، ترجمه: احد علیقلیان، افشین خاکباز، حسن چاوشیان؛ ویراسته: علی پایا، تهران: طرح نو، چاپ پنجم. کلانتری، ح.؛ عزیزی، ج. و زاهد زاهدانی، س. (1388). «هویت دینی و جوانان (نمونه آماری، جوانان شهر شیراز)»، تحقیقات فرهنگی ایران، ش2، ص 125-142. کلانتری، ح. و همکاران. (1390). «آثار و پیامدهای طلاق؛ مرور نظاممند تحقیقات انجام شده در ایران با تأکید بر ملاحظات جنسیتی (1390- 1376)»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره 9، ش3، ص 111-131. کوهی، ک. و حسنی، م. (1391). «رابطه استفاده از رسانههای نوین با ابعاد هویتی در نوجوانان و جوانان 14 تا 29 ساله شهر تبریز»، فصلنامه پژوهشهای ارتباطی (پژوهش و سنجش سابق)، سال 19 ش4، پیاپی 72، ص 109-130. گلمحمدی، ا. (1386). جهانی شدن فرهنگ، هویت، تهران: نشر نی، چاپ سوم. گنجی، م.؛ نعمتالهی، ز. و طاهری، ز. (1389). «رابطه هویت دینی و سرمایه اجتماعی در بین مردم کاشان»، جامعهشناسی کاربردی، سال بیست و یکم، ش4، ص 123-144. گودرزی، م. و همکاران. (1389). «بررسی هویت دینی و ملی جوانان کشتیگیر و فوتبالیست شهر تهران»، المپیک، ش51، ص 21-32. گیدنز، آ. (1378). تجدد و تشخص، ترجمه: ناصر موفقیان، تهران: نشر نی. لژه، د. (1380). «انتقال و شکلگیری هویت اجتماعی- دینی در مدرنیته»، مترجم: سید محمود نجاتی، نامه پژوهش، ش20 و 21، ص 287-309. لطفآبادی، ح. و نوروزی، و. (1383). «بررسی چگونگی نگرش دانشآموزان دبیرستانی و پیش دانشگاهی ایران به جهانی شدن و تأثیر آن بر ارزشها و هویت دینی و ملی آنان»، نوآوریهای آموزشی، دوره3، ش 9، ص 88 تا 119 . مرشدیزاد، ع. و همکاران. (1391). «بازنمایی هویت دینی در سینمای پس از انقلاب اسلامی»، مطالعات فرهنگ – ارتباطات، دوره13، ش18، ص 59 تا 81 . مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران. (1385). فرهنگ سیاسی مردم ایران، تهران: مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران. معمار، ر. (1378). بررسی عوامل مؤثر بر میزان آگاهی و گرایش جوانان به تاریخ عناصر ایران، تهران: اداره کل مطالعات مرکز تحقیقات و سنجش برنامهای صدا و سیما. منصورنژاد، م. (1383). عقل در سه دین بزرگ آسمانی، زرتشت، مسیحیت و اسلام، سیری در تعاریف و سابقه مفهوم عقل و ارتباط آن با ادیان، تهران: نشر جوان پویا مهنا، م. (1391). بررسی راهکارهای تقویت هویت دینی در برنامه درسی دوره ابتدایی از دیدگاه آموزگاران و مدیران مدارس ابتدایی شهرستان لالجین، رساله کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور استان همدان. نوذری، ح. (1382). «نگاهی تحلیلی به رو روند تحول مفهوم هویت در قالبهای سه گانه هویت سنتی، مدرن و پست مدرن»، فصلنامه مطالعات ملی، سال 7، ش2، ص 127-148. نوروزی، م. (1389). مقایسه نگرش نسبت به جهانی-شدن و تأثیر آن بر هویت دینی و ملی دانشآموزان رشتههای مختلف مقطع متوسطه (دختر) شهرستان قائمشهر، رساله کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی نیازی، م. (1386). رابطه میزان دینداری با هویت اجتماعی جوانان، رساله کارشناسی ارشد دانشگاه کاشان. ارزشها و نگرشهای جوانان ایران. (1380). وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ــــــ . (1382). وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ـــــ . (1383). وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. وبستر، ف. (1390). نظریههای جامعه اطلاعات، ترجمه: اسماعیل قدیمی، تهران: انتشارات امیرکبیر. Arweck, E. & Nesbitt, E. (2010) "Young People's Identity Formation in Mixed-Faith Families: Continuity or Discontinuity of Religious Traditions?", Journal of Contemporary Religion, No. 25, P 67-87 Benoist, A.D. (2004) On Identity, Originally appeared in éléments113, Translated by Kathy Ack-erman and Julia Kostova, Accessed by www.alaindebenoist.com/pdf/on_identity.pdf. Furrow, J.L., King, P.E. & White, K. (2004) "Religion and Positive Youth Development: Identity, Meaning, and Prosocial Concerns". Applied Developmental Science, No. 8, P 17–26 Henkel, M. (2005) "Academic Identity and Autonomy in a Changing Policy Environment", Higher Education, No. 49, P 155-176. Karanauskien, D. & Kardelis, K. (2005) The Relationship between Students’ Academic Identity and Academic Achievements, Social Sciences / Socialiniai mokslai. 1, 47: 60- 70. King, P.E. & Boyatzis, C.J. (2004) "Exploring Adolescent Spiritual and Religious Development: Current and Future Theoretical and Empirical Perspectives". Applied Developmental Science, No. 8, P 2-6. King, P.E. (2003) "Religion and Identity: The Role of Ideological, Social, and Spiritual Contexts", Applied Developmental Science, No. 7:3, P 197-204, Marcia, J.E. (1966) "Development and Validation of Ego Identity Status". Journal of Personality and Social Psychology", No. 3(5), P 551- 558. Peek, L. (2005) "Becoming Muslim: The Development of a Religious Identity". Sociology of Religion, Vol. 66, No. 3, p 215-242. Seol, K.O. (2010) Religious identity as mediator between religious socialization from parents, Peers and mentors and psychological well-being and adjustment among Korean American adolscents of the University of Minesota. Phd Thesis Seul, J.R. (1999) "Religion, Identity and Integration Conflict", Psychological Issues, Vol. 36, No. 5, P 556.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 17,347 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,037 |