تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,639 |
تعداد مقالات | 13,328 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,887,507 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,950,219 |
بررسی رابطه میان عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت واقعی سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه پژوهش های حسابداری مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 5، شماره 4، دی 1392، صفحه 1-12 اصل مقاله (323.56 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احمد احمدپور* 1؛ مجتبی عدیلی2؛ سید جواد ابراهیمیان3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد حسابداری دانشگاه مازندران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2مربی حسابداری مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی خزر محمودآباد | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3مربی حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد نور | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در این پژوهش رابطه میان عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت واقعی سود از طریق دستکاری فعاﻟﻴﺖهای واقعی مورد بررسی قرار میگیرد. در واقع این پژوهش به دنبال بررسی این موضوع است که آیا بین عدم تقارن اطلاعاتی و معیارهای مدیریت واقعی سود از طریق دستکاری فعاﻟﻴﺖهای واقعی (جریان نقدی غیرعادی، تولید غیرعادی و هزینههای اختیاری غیرعادی) رابطه وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هست. تعداد 110 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شده که طی دوره زمانی 1384تا 1390 مورد بررسی قرار گرفته است. از روش تجزیه و تحلیل پنل و رگرسیون حداقل مربعات ادغامی با بکارگیری نرم افزارهای SPSS و Eviews جهت آزمون فرضیهها و تخمین ضرایب استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین عدم تقارن اطلاعاتی با جریان نقدی غیرعادی و تولید غیرعادی رابطه مستقیم وجود دارد، اما بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینههای اختیاری غیرعادی رابطه معنیداری مشاهده نشده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عدم تقارن اطلاعاتی؛ مدیریت سود مبتنی بر فعاﻟﻴﺖهای واقعی؛ جریان نقدی غیرعادی؛ تولید غیرعادی؛ هزینههای اختیاری غیرعادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برخی از سرمایهگذاران شامل افراد درون سازمانی از جمله مدیران، تحلیلگران و مؤسسههایی که از این افراد اطلاعات دریافت میکنند به اخبار محرمانه دسترسی دارند [9]. هرچه اطلاعات محرمانه بیشتر باشد، دامنه تفاوت قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش سهام بین سرمایهگذاران افزایش مییابد و در نتیجه بازده سرمایهگذارانی که به این گونه اطلاعات دسترسی ندارند، کاهش مییابد [14]. قائمی و وطنپرست [5] در پژوهش خود دریافتند که در بورس اوراق بهادار تهران نیز افزایش عدم تقارن اطلاعاتی بین معاملهگران، دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را وسیعتر میکند. تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، ریشه در جریان عرضه و تقاضای غیرعادی دارد. عرضه و تقاضای غیرعادی در نتیجه وجود اطلاعات محرمانه به وجود میآید. بهطوریکه هنگام وجود اخبار محرمانة بد، عرضه سهام زیاد و قیمت پیشنهادی فروش نیز کاهش مییابد. برعکس، هنگام وجود اخبار محرمانه خوب، تقاضا زیاد و قیمت پیشنهادی خرید نیز افزایش مییابد. چنانچه اطلاعات محرمانه وجود نداشته باشد، آثار اطلاعات عمومی موجود توسط بازارگردانها در قیمت سهام منعکس میشود. یعنی بازارسازها در هنگام دریافت اطلاعات، قیمت را به سطحی مناسب هدایت میکنند و در نتیجه خرید و فروش غیرعادی هم صورت نمیگیرد [2]. عدم تقارن اطلاعات میان مدیریت و افراد برونسازمانی نظیر سرمایهگذاران، یکی از مسائل بارز در حوزههای مختلف از جمله بازار سرمایه است. عدم تقارن اطلاعاتی به بیانی ساده حاکی از آن است که همگان به طور یکسان به اطلاعات دسترسی ندارند و مدیریت بنا به موقعیت خود دارای اطلاعات بیشتری نسبت به دیگران است. عدم تقارن اطلاعات عامل اصلی در هدایت مدیران به سمت مدیریت سود است [8]. لو [16] از سرمایهگذاران، اعتباردهندگان، قانونگذاران، مشتریان و رقبا به عنوان قربانیان مدیریت سود یاد میکند. زیرا زمانیکه آنها بر پایه اطلاعات دستکاری شده توسط مدیران اقدام به تصمیمگیری مینمایند، ممکن است تصمیمات نادرستی اتخاذ نمایند. مدیریت سود زمانی رخ میدهد که مدیر برای گزارشگری مالی از قضاوت شخصی خود استفاده میکند و این کار را با هدف گمراه کردن برخی از سهامداران درباره عملکرد واقعی اقتصادی یا برای تأثیر در نتایج قراردادهایی انجام میدهد که به ارقام حسابداری گزارش شده بستگی دارند [20]. بهطور کلی سود دوره جاری را میتوان به دو روش مدیریت کرد. در روش اول، مدیران میتوانند سود را از طریق اقلام تعهدی اختیاری دستکاری نمایند. در روش دوم، مدیران از طریق فعالیتهای واقعی اقدام به دستکاری سود مینمایند. بهویژه آنها میتوانند زمان و میزان فعالیتهای واقعی مثل تولید، فروش، سرمایهگذاری و فعالیتهای تأمین مالی را تغییر دهند تا به هدف سود مورد نظر دست یابند. برای مثال، سود گزارش شده میتواند به طور موقت از طریق تولید اضافی، حذف هزینههای اختیاری و یا به تأخیر انداختن آنها و نیز کاهش قیمتها در پایان سال به منظور انتقال فروش سال مالی آتی به سال جاری افزایش یابد. این دستکاری فعالیتهای واقعی اشاره به مدیریت سود مبتنی بر فعالیتهای واقعی[1] دارد [12]. در پژوهش حاضر، این جنبه از مدیریت سود مورد بررسی قرار گرفته است. برای تبیین رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود مبتنی بر فعالیتهای واقعی، ریشه عدم تقارن اطلاعاتی باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد. منشأ بخش عمدهای از عدم تقارن اطلاعاتی، فرصتهای سرمایهگذاری و رشد شرکتها است و بخشی از آن نیز ریشه در روشهای جمعآوری و گزارش اطلاعات توسط مدیریت دارد. عدم تقارن اطلاعاتی ناشی از فرصتهای رشد و سرمایهگذاری به مدیریت امکان بیشتری برای دستکاری صورتهای مالی میدهد تا بتواند به وسیله مبادلات خودی و همچنین افزودن بر مزایای جبران خدمات، منابع را به خود منتقل کند. البته چنین تلاشهایی هزینه برند؛ زیرا فعالیتهای مدیریت را از بیشینهسازی ارزش شرکت منحرف و باعث ایجاد هزینههای نمایندگی میشود [2]. با توجه به مطالب گفته شده، پژوهش حاضر به دنبال بررسی این موضوع است که آیا بین عدم تقارن اطلاعاتی و معیارهای مدیریت سود مبتنی بر فعالیتهای واقعی (جریان نقدی غیرعادی[2]، تولید غیرعادی[3] و هزینههای اختیاری غیرعادی[4]) رابطه وجود دارد؟ دستکاری فعالیتهای واقعی دستکاری فروش، تولید و هزینههای اختیاری سه روش متداول برای دستکاری فعالیتهای واقعی به منظور افزایش سود هستند و در نتیجه جریان نقدی غیرعادی (حاصل دستکاری فروش)، تولید غیرعادی (حاصل دستکاری تولید) و هزینههای اختیاری غیرعادی (حاصل دستکاری هزینههای اختیاری غیرعادی) به عنوان معیارهای مدیریت سود مبتنی بر فعالیتهای واقعی شناخته میشوند [12،18،24]. سطح غیرعادی این متغیرها از طریق تفاوت بین میزان واقعی و سطح نرمال آنها محاسبه میشود. دستکاری فروش یکی از راههای پیشروی مدیران به منظور بالا نشان دادن سود، دستکاری فروش واحد تجاری است. آنها میتوانند از طریق ارائه تخفیف قیمت و یا در نظرگرفتن دوره اعتبار طولانیتر برای فروش محصولات خود، شاهد افزایش موقت فروش و به دنبال آن افزایش سود شرکت باشند. در واقع مدیران با این روش، فروش و در نتیجه سود سال مالی بعد را به دوره جاری منتقل میکنند. لازم به ذکر است که مشتریان ممکن است انتظار این تخفیف قیمت را در دورههای آتی نیز داشته باشند. بنابراین وقتیکه در دورههای بعد تخفیف قیمت حذف میشود و قیمت به میزان قبلی باز میگردد، ممکن است موجب کاهش فروش شرکت در آن دورهها گردد و در نتیجه سودآوری آتی شرکت با خطر مواجه شود [18]. دستکاری تولید مدیران به منظور بالا نشان دادن سود شرکت خود، میتوانند اقدام به تولید بیش از حد محصولات (تولید اضافی) نمایند. چنانچه سطح تولید افزایش یابد، هزینههای سربار تولید به تعداد محصول بیشتری سرشکن شده، در نتیجه هزینه ثابت هر واحد کالا کاهش مییابد. اگر کاهش هزینه ثابت هر واحد تولید شده با افزایش هزینه نهایی در تولید آن تهاتر نشود، هزینه کل هر واحد محصول کم میشود. در نتیجه، بهای تمام شده کالای فروش رفته پایینتر و حاشیه سود عملیاتی شرکت بهتر نشان داده میشود. با این حال، مدیران زمانی تمایل به تولید بیش از حد دارند که کاهش در هزینههای تولید بیشتر از هزینههای نگهداری موجودی کالا در آن دوره باشد [18]. دستکاری مخارج اختیاری هزینههای اداری، عمومی و فروش جزء مخارج اختیاری درنظرگرفته میشوند، زیرا شامل هزینههایی مانند آموزش پرسنل، نگهداری و مسافرت است که انجام آنها در اختیار مدیران است. مخارج اختیاری مانند پژوهش و توسعه، تبلیغات و مخارج نگهداری، معمولا در دوره وقوع به هزینه منظور میشوند. بنابراین، شرکتها میتوانند با کاهش مخارج اختیاری، هزینههای گزارش شده را کاهش و سود را افزایش دهند. این عمل بهویژه زمانی رخ میدهد که چنین مخارجی موجب کسب درآمد و سود فوری نگردد. اگر مدیران مخارج اختیاری را به منظور کسب اهداف سودآوری کاهش دهند، مجبورند که این مخارج را بهصورت غیرعادی در سطح پایین نشان دهند. مجموع هزینه تبلیغات، اداری، عمومی و فروش به عنوان مخارج اختیاری تعریف میشود [18]. پیشینه پژوهش داخلی رحمانی و بشیریمنش [3] اثر هموارسازی سود بر آگاهی بخشی قیمت سهام را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که قیمت سهام شرکتهایی که بیشتر اقدام به هموارسازی سود نمودهاند از اطلاعات بیشتری درباره میزان سودآوری و جریانهای نقدی آتی برخوردار هستند. مشکی و نوردیده [7] به منظور بررسی تأثیر مدیریت سود بر پایداری سود، 95 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را طی سالهای 84 تا 89 مورد مطالعه قرار دادند. نتایج آنها حاکی از این است که پایداری سود شرکتهای هموارساز بیشتر از پایداری سود شرکتهای غیرهموارساز است. علوی طبری و باکری [4] مدیریت سود به منظور دستیابی به نقاط مبنا را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این پژوهش بیان میکند که مدیران شرکتهای ایرانی تمایل ندارند در زمان مواجهه با عدد بزرگی مانند 9 در دومین رقم سمت چپ سود، با هدف افزایش یک واحدی رقم آن، سود عملیاتی را به سمت بالا گرد کنند؛ در حالی که بررسی این پدیده در ارتباط با سود خالص شرکتها نتایج مربوطتری ارائه میکند. مجتهدزاده و ولیزاده [6] به بررسی تأثیر مدیریت سود واقعی بر عملکرد عملیاتی آتی شرکتها پرداختند. نتایج نشان داد که بین عملکرد عملیاتی آتی و مدیریت سود مبتنی بر فعالیتهای واقعی رابطه معناداری وجود ندارد. رضازاده و آزاد [2] در پژوهش خود به بررسی رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و میزان محافظهکاری در گزارشگری مالی پرداختند. نتایج آزمونهای تجربی با استفاده از اطلاعات مربوط به نمونهای از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1381 تا 1385 حاکی از وجود رابطه مثبت و معنیداری میان عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران و سطح محافظهکاری اعمال شده در صورتهای مالی است. پیشینه پژوهش خارجی لی و فرانسیس [15] با استفاده از نمونهای از شرکتهای آمریکایی بین سالهای 1994 تا 2009 دریافتند که شرکتهایی که از مدیریت سود مبتنی بر فعالیتهای واقعی استفاده کردهاند در سالهای بعد شاهد سقوط در قیمت سهامشان بودهاند. تیلور و ژو [19] در پژوهش خود به بررسی اثرات دستکاری فعالیتهای واقعی بر عملکرد آتی شرکتها پرداختند. این دو دریافتند که مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی منجر به کاهش عملکرد آتی شرکت نمیگردند. ژانگ و کیم [11] به بررسی اثرات عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سهامداران در رابطه با سودآوری از نظر زمان و مقدار پرداختند. طبق نتایج پژوهش، هر میزان سطح مالکیت نهادی افزایش مییابد، عدم تقارن اطلاعات کمتری بین مدیران شرکت و سایر اشخاص مرتبط در بازار وجود خواهد داشت. بنابراین در شرکتهایی که میزان مالکیت بین شرکتی در آنها بیشتر است، قیمت بازار سهام اطلاعات مرتبط با سودآوری آینده شرکت را سریعتر از شرکتهایی که مالکیت بین شرکتی کمتری دارند، در بر میگیرد. رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و دستکاری اقلام تعهدی توسط ریچاردسون [17] مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج پژوهش وی نشان میدهد که بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی رابطه مستقیم وجود دارد. نتایج حاصل از پژوهش کیم [13] حاکی از آن است که در شرکتهای بزرگ که مشکل عدم تقارن اطلاعات کمتر است، سهامداران خارجی بهتر از سهامداران داخلی عمل میکنند که منعکسکننده درجه کارکشته بودن سهامداران هستند. توماس و ژانگ [20] دستکاری فعالیتهای واقعی از طریق تولید اضافی را مورد بررسی قرار دادند. بر طبق نتایج آنها، مدیران بیش از مقدار مورد نیاز برای فروش و سطح نرمال موجودی تولید میکنند که این امر منجر به کاهش بهای تمام شده کالای فروش رفته و در نتیجه افزایش سود میگردد. نتایج پژوهش گراهام و همکاران [10] نشان میدهد که مدیران دستکاری فعالیتهای واقعی را به منظور دستکاری گزارش حسابداری ترجیح میدهند، حتی اگر به عملکرد آتی شرکت آسیب برساند. یافتههای یو [23] حاکی از آن است که شرکتهای با انگیزههای قوی برای مدیریت سود، فعالیتهای واقعی را بیش از سایر شرکتها دستکاری میکنند. همچنین نتایج پژوهش وی نشان میدهد که دستکاری فعالیتهای واقعی ممکن است به ارزش اقتصادی شرکت در بلندمدت آسیب برساند. ژانگ [24] در پژوهش خود دستکاری فعالیتهای واقعی با هدف دستیابی به جریانهای نقدی پیشبینی شده را مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان میدهد، شرکتهایی که دقیقا به پیشبینی جریانهای نقدی دست مییابند ([5]JMC)، به منظور متورم ساختن جریانهای نقدی بیش از سایر شرکتها (NON-JMC) از دستکاری فعالیتهای واقعی استفاده میکنند. فرضیههای پژوهش عدم تقارن اطلاعاتی عامل اصلی در هدایت مدیران به سمت مدیریت سود است. مدیران از دستکاری فعالیتهای واقعی جهت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی تصمیمات خاص (ازجمله پیشبینیهای سود و یا برآورد روند سودهای قبلی برای پیشبینی سودهای آتی) استفاده میکنند. دستکاری فعالیتهای واقعی شامل دستکاری جریان نقدی، تولید و هزینههای اختیاری است. در این پژوهش، دستکاری جریان نقدی، تولید و هزینههای اختیاری بهترتیب بهعنوان جریان نقدی غیرعادی، تولید غیرعادی و هزینههای اختیاری غیرعادی تعریف میشوند. بنابراین، فرضیههای این پژوهش به صورت زیر خواهند بود: فرضیه اول: بین عدم تقارن اطلاعاتی و جریان نقدی غیرعادی رابطه وجود دارد. فرضیه دوم: بین عدم تقارن اطلاعاتی و تولید غیرعادی رابطه وجود دارد. فرضیه سوم: بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینههای اختیاری غیرعادی رابطه وجود دارد. روشهای مورد نظر برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیهها اندازهگیری جریان نقدی غیرعادی مشابه پژوهشات رویکوزوری [18]، ژانگ [24] و یو [23]، از مدل شماره (1) برای تخمین جریان نقدی غیرعادی (ABCFO) استفاده میشود، بهگونهایکه باقیمانده این مدل به عنوان معیار جریان نقدی غیرعادی در نظر گرفته میشود. (1) CFOit / Ait-1 = α0 + α1 (1 / Ait-1) + α2 (Sit / Ait-1) + α3 (ΔSit / Ait-1) + εit A: کل داراییهاCFO جریان نقدی عملیاتی S: فروش ΔS: تغییر فروش اندازهگیری تولید غیرعادی مشابه پژوهشات رویکوزوری [18]، ژانگ [24] و یو [23]، از مدل شماره (2) برای تخمین تولید غیرعادی (ABPROD) استفاده میشود، بهگونهایکه باقی مانده این مدل به عنوان معیار تولید غیرعادی در نظر گرفته میشود. (2) PRODit /Ait-1= α0+α1(1/ Ait-1)+α2(Sit / Ait-1)+α3(ΔSit /Ait-1)+α4(ΔSit-1/Ait-1)+δit PROD: بهای تمام شده کالای فروش رفته به اضافه تغییر در موجودیها اندازهگیری هزینههای اختیاری غیرعادی مشابه پژوهشهای رویکوزوری [18]، ژانگ [24] و یو [23]، از مدل شماره (3) برای تخمین هزینههای اختیاری غیرعادی (ABDISEXP) استفاده میشود، بهگونهای که باقیمانده این مدل به عنوان معیار هزینههای اختیاری غیرعادی در نظر گرفته میشود. (3) DISEXPit / Ait-1 = α0 + α1 (1 / Ait-1) + α2 (Sit-1 / Ait-1) + λit DISEXP: جمع هزینههای پژوهش و توسعه، تبلیغات، اداری، عمومی و فروش تفاوت بین ارقام واقعی و سطوح برآوردی مدلهای فوق به عنوان سطح غیرعادی جریان نقدی، تولید و هزینههای اختیاری تلقی میگردد. اندازهگیری عدم تقارن اطلاعاتی برای سنجش عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران، از مدلی که ونکاتش و چیانگ [21] برای تعیین دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام طراحی کردهاند، استفاده شده است. از این مدل در پژوهشات متعددی استفاده شده است. در ایران نیز احمدپور و رسائیان [1]، رضازاده و آزاد [2] و ... برای اندازهگیری عدم تقارن اطلاعاتی از این مدل بهره گرفتهاند. مدل مذکور به شرح رابطه شماره (4) است: 15SPREAD "> it 15=AP-BPأ—100AP +BPأ·2"> (4) که در آن SPREAD دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، AP میانگین قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکت i در دوره t و BP میانگین قیمت پیشنهادی خرید سهام شرکت i در دوره t است. طبق مدل بالا، هرچه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام عدد بزرگتری باشد، حاکی از عدم تقارن اطلاعاتی بیشتر است. در آزمون فرضیهها، قدرمطلق عدد حاصل از این مدل مورد استفاده قرار میگیرد. روش آزمون فرضیهها برای آزمون فرضیههای پژوهش از مدل رگرسیون خطی چند متغیره استفاده میشود. در این مدلها معیارهای مدیریت سود مبتنی بر فعالیتهای واقعی (جریان نقدی غیرعادی، تولید غیرعادی و هزینههای اختیاری غیرعادی) متغیر وابسته و معیار عدم تقارن اطلاعاتی نیز به عنوان متغیر مستقل اصلی است. به لحاظ کنترل اثر عوامل ریسک، سه متغیر مستقل دیگر که همان عوامل ریسک شناخته شده مدل فاما- فرنچ هستند (بتا، اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به بازار)، وارد مدل رگرسیون شدهاند. برای آزمون فرضیههای اول، دوم و سوم به ترتیب از معادلههای (5)، (6) و (7) استفاده میشود. (5) ABCFOjt= α0 + α1 Betajt + α2 Sizejt + α3 BMjt + α4 SPREADjt +εjt (6) ABPRODjt = α0 + α1 Betajt + α2 Sizejt + α3 BMjt + α4 SPREADjt +εjt (7) ABDISEXPjt = α0 + α1 Betajt + α2 Sizejt + α3 BMjt + α4 SPREADjt +εjt Size: لگاریتم ارزش بازار شرکت j در سال t Beta: کوواریانس بازده سهم شرکت j و پرتفوی بازار تقسیم بر واریانس پرتفوی بازار BM: لگاریتم نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار شرکت j در سال t SPREAD: معیار عدم تقارن اطلاعاتی نمونه پژوهش و نحوه گردآوری دادهها جامعه آماری این پژوهش به شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران محدود میگردد. دوره زمانی انجام این پژوهش از سال 1385 تا 1390 به مدت 7 سال است. انتخاب نمونه از این جامعه با در نظر گرفتن معیارهای زیر انجام میشود: 1- اطلاعات مورد نیاز در رابطه با شرکتها از سال 1385 تا 1390 در دسترس باشد. 2- پایان سال مالی شرکتها پایان اسفند باشد و در سالهای 1385 تا 1390 تغییر نکرده باشد. 3- سهام شرکتها در طول هر یک از سالهای دوره پژوهش معامله شده باشد. 4- جزء شرکتهای سرمایهگذاری و واسطهگری مالی نباشد. با درنظر گرفتن این معیارها تعداد 110 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شد. اطلاعات مورد نیاز به وسیله دی وی دیهای اطلاعات مالی شرکتها، متعلق به سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، نرم افزار تدبیرپرداز و رهاورد نوین و همچنین درگاه اینترنتی مدیریت پژوهش و مطالعات اسلامی وابسته به سازمان بورس و اوراق بهادار تهران گردآوری شد. دادههای به دست آمده از منابع فوق، در نرم افزار Excel، محاسبه و سپس از نرم افزارهای Eviews و SPSS برای آزمون فرضیهها استفاده شده است. روش آزمون اعتبار مدلهای پژوهش همانطور که گفته شد، فرضیههای این پژوهش در قالب روابط رگرسیونی مشخصی مدلبندی شده است و بنابراین لازم است که پیش از آزمون این روابط رگرسیونی و تحلیل نتایج آنها، مفروضات بنیادی این روابط که اهمیت بسیار زیادی دارند، مورد بررسی قرار گیرند. یکی از پیشفرضهای مدلهای رگرسیونی، داشتن توزیع نرمال برای باقیماندههای مدل است. در مدلهای برآوردی فرض میشود که باقیماندهها و به تبع آن متغیر وابسته، متغیرهای تصادفیاند. بنابراین توزیع متغیر وابسته از توزیع باقیماندهها پیروی میکند. برای بررسی این پیش فرض از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف استفاده شد. همچنین از آزمون دوربین واتسون برای بررسی ناهمبسته بودن جملات خطا استفاده گردید. به منظور بررسی مناسب بودن الگوی خطی و نداشتن نقاط نامربوط و نیز همسانی واریانسها به ترتیب نمودارهای پراکنش و آزمون آرچ LM مورد استفاده قرار گرفتهاند. نتایج حاصل از آزمونها حاکی از تحقق تمام پیشفرضهای اعتبار مدلهای رگرسیون مورد استفاده است. بررسی ناهمسانی واریانس برای بررسی وجود ناهمسانی واریانس جملات اخلال آزمون آرچ LM در پژوهش انجام شده است. نتایج آزمون ناهمسانی واریانس آرچ LM به شرح نگاره زیر است:
مدل اول: جریان نقدی غیر عادی (ABCFO )
مدل دوم: تولید غیرعادی (ABPROD)
مدل سوم: هزینههای اختیاری غیرعادی (ABDISEXP)
با توجه به اینکه آماره تمام این آزمون در سطح 5 درصد معنادار است، بنابراین فرض همسانی واریانس رد شده و ناهمسانی واریانس جملات اخلال پذیرفته میشود. این موضوع از نقض فرض ناشی میگردد. چنین مشکلی در رگرسیون سبب خواهد شد که نتایج OLS دیگر کاراترین نباشد. برای رفع مشکل مزبور از روش کمترین مجذورات تعمیم یافته (GLS) استفاده میگردد. آزمون معنیدار بودن روش اثرات ثابتبرای آزمون معنیدار بودن روش اثرات ثابت باید از دو آزمون آماره F لیمر و هاسمن [6] استفاده نمود. آزمون مدل اول: جریان نقدی غیر عادی (ABCFO)آزمون آماره F
آزمون مدل دوم: تولید غیرعادی (ABPROD)آزمون آماره F
آزمون هاسمن
آزمون مدل سوم: هزینههای اختیاری غیرعادی (ABDISEXP)آزمون آماره F
آزمون هاسمن
با توجه به نتایج دو آزمون انجام شده (F و هاسمن) برای تمامی مدلها؛ در هر دو آزمون، احتمال به دست آمده کمتر از 5 درصد بوده و بنابراین باید در مدل رگرسیونی مربوطه از روش اثرات ثابت استفاده شود. نتایج آزمون فرضیه اول همانگونه که در نگاره (10) مشاهده میشود R2تعدیل شده در این مدل حاکی از آن است که حدود 29 درصد از تغییرات در جریان نقدی غیرعادی به عنوان یکی از معیارهای مدیریت واقعی سود از طریق دستکاری فعاﻟﻴﺖهای واقعی در نمونه مورد مطالعه در این پژوهش توسط عدم تقارن اطلاعاتی توضیح داده میشود. همانطورکه پیشبینی میشد، ارتباط بین این دو متغیر نیز از نوع مستقیم است و ضریب مثبت معیار عدم تقارن اطلاعاتی در این مدل حاکی از این مطلب است. بنابراین میتوان اذعان داشت که فرضیه اول این پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و جریان نقدی غیرعادی تأیید میشود. از بین متغیرهای کنترلی، اندازه شرکت رابطه منفی و دو متغیر دیگر رابطه مثبت با متغیر وابسته دارند. همچنین مقدار آماره دوربین واتسون (923/1) نشان دهنده نبود خود همبستگی می باشد.
نتایج آزمون فرضیه دوم همانگونه که در نگاره (11) مشاهده میشود R2تعدیل شده در این مدل حاکی از آن است که حدود 32 درصد از تغییرات در تولید غیرعادی به عنوان یکی از معیارهای مدیریت واقعی سود از طریق دستکاری فعاﻟﻴﺖهای واقعی در نمونه مورد مطالعه در این پژوهش توسط عدم تقارن اطلاعاتی توضیح داده میشود. همانطورکه پیشبینی میشد، ارتباط بین این دو متغیر نیز از نوع مستقیم است و ضریب مثبت معیار عدم تقارن اطلاعاتی در این مدل حاکی از این مطلب است. بنابراین میتوان اذعان داشت که فرضیه دوم این پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و تولید غیرعادی تأیید میشود. از بین متغیرهای کنترلی، اندازه شرکت رابطه منفی و دو متغیر دیگر رابطه مثبت با متغیر وابسته دارند. همچنین مقدار آماره دوربین واتسون (981/1) نشاندهنده نبود خود همبستگی است.
نتایج آزمون فرضیه سوم همانگونه که در نگاره (12) مشاهده میشود، بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینههای اختیاری غیرعادی به عنوان یکی از معیارهای مدیریت واقعی سود از طریق دستکاری فعاﻟﻴﺖهای واقعی در نمونه مورد مطالعه در این پژوهش، رابطه معنیداری دیده نمیشود. بنابراین میتوان اذعان داشت که فرضیه سوم این پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینههای اختیاری غیرعادی تأیید نمیشود. از بین متغیرهای کنترلی، اندازه شرکت رابطه منفی و دو متغیر دیگر رابطه مثبت با متغیر وابسته دارند. همچنین مقدار آماره دوربین واتسون (972/1) نشاندهنده نبود خود همبستگی است.
نتیجه همانطور که گفته شد، عدم تقارن اطلاعات میان مدیریت و افراد برونسازمانی نظیر سرمایهگذاران یکی از مسائل بارز در حوزههای مختلف از جمله بازار سرمایه است. نبود تقارن اطلاعاتی به بیانی ساده حاکی از آن است که همگان به طور یکسان به اطلاعات دسترسی ندارند و مدیریت بنا به موقعیت خود دارای اطلاعات بیشتری نسبت به دیگران است. عدم تقارن اطلاعات عامل اصلی در هدایت مدیران به سمت مدیریت سود است. مدیران از دستکاری فعالیتهای واقعی جهت حصول به سطح مورد انتظار سود استفاده میکنند. دستکاری فعالیتهای واقعی شامل دستکاری جریان نقدی، تولید و هزینههای اختیاری است. در این پژوهش، دستکاری جریان نقدی، تولید و هزینههای اختیاری بهترتیب بهعنوان جریان نقدی غیرعادی، تولید غیرعادی و هزینههای اختیاری غیرعادی تعریف میشوند. در پژوهش حاضر رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت واقعی سود از طریق دستکاری فعاﻟﻴﺖهای واقعی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان میدهد که بین عدم تقارن اطلاعاتی با جریان نقدی غیرعادی و تولید غیرعادی رابطه مستقیم وجود دارد. اما بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینههای اختیاری غیرعادی رابطه معنیداری مشاهده نشده است. ریچاردسون [17] رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و دستکاری اقلام تعهدی را مورد مطالعه قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان میدهد که بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی رابطه مستقیم وجود دارد. یافتههای پژوهش حاضر نیز بیانگر رابطه مستقیم بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت واقعی سود از طریق دستکاری فعاﻟﻴﺖهای واقعی است. بنابراین به عنوان یک نتیجهگیری کلی میتوان بیان نمود که بین عدم تقارن اطلاعاتی و هر دو نوع مدیریت سود رابطه مستقیم وجود دارد. محدودیتهای پژوهش هزینههای اختیاری متشکل از هزینههای اداری، عمومی و فروش و نیز هزینههای پژوهش و توسعه است. با توجه به ادبیات موضوع، مدیریت سود از طریق هزینههای پژوهش و توسعه نیز بسیار متداول است؛ با توجه به اینکه اطلاعات مربوط به هزینه پژوهش و توسعه از صورتهای مالی شرکتهای جامعه آماری قابل استخراج نبود (یا سرمایهای تلقی شده بود و یا مجزا از سایر هزینههای جاری نبود)؛ به ناچار از این معیار صرف نظر شد. پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی 1- بررسی رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و هر دو جنبه مدیریت سود (تعهدی و واقعی) و مقایسه آنها. 2- استفاده از مدلهای دیگری برای محاسبه عدمتقارن اطلاعاتی و مدیریت سود مبتنی بر فعالیتهای واقعی. 3- مطالعه میزان تمایل مدیران شرکتها به استفاده از مدیریت سود مبتنی بر فعالیتهای واقعی در مقایسه با مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- احمدپور، احمد و امیر رساییان. (1385). «رابطه بین معیارهای ریسک و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام»، بررسیهای حسابدار و حسابرسی، ش 46، صص37-60.
2- رضازاده، جواد و عبدالله آزاد. (1387). «رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و محافظهکاری در گزارشگری مالی»، بررسیهای حسابداری و حسابرسی، ش 54، صص63-80. 3- رحمانی، علی و نازنین بشیری منش. (1390). «بررسی اثر هموارسازی سود بر آگاهی بخشی قیمت سهام»، پژوهش های حسابداری مالی، ش 9، صص 39-54. 4- علوی طبری، سیدحسین و آمنه باکری. (1390). «مدیریت سود به منظور دستیابی به نقاط مبنا»، پژوهشهای حسابداری مالی، ش 9، صص 1-18. 5- قائمی، محمدحسین و محمدرضا وطن پرست. (1384). «بررسی نقش اطلاعاتی حسابداری در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی»، بررسیهای حسابداریوحسابرسی، ش 41، صص 85-103. 6- مجتهدزاده، ویدا و اعظم ولیزادهلاریجانی. (1389). «رابطه مدیریت سود و بازدهی آتی داراییها و جریانهای نقد عملیاتی آتی»، فصلنامه پژوهشات حسابداری و حسابرسی، ش 6، صص 22-43. 7- مشکی، مهدی و لطیف نوردیده. (1391). «بررسی تاثیر مدیریت سود در پایداری سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران»، پژوهشهای حسابداری مالی، ش 11، صص 105-118. 8- Ambrose, B. and X. Bian. (2009). “Stock Market Information and REIT Earnings Management”. The Pennsylvania State University. 9- Easley, D., and M. O’Hara, (2004), "Information and the Cost of Capital", Journal of Finance, Vol. 59, Pp. 1553-1583. 10- Graham, J., C. Harvey, and S. Rajgopal. (2005). “The economic implications of corporate financial reporting”. Journal of Accounting and Economics, Vol. 40, No. 3, Pp. 3-73. 11- Jiang, L. and J.B.Kim (2000). “Cross-corporate ownership, information asymmetry and the usefulness of accounting performance measures in japan” The International Journal of Accounting, Vol. 35, Pp. 85-98.
12- Kim, J. and B. C. Sohn. (2008). “Real versus Accrual-based Earnings Management and Implied Costs of Equity Capital”. Working Paper. City University of Hong Kong and City University of Hong Kong (CityUHK). 13- Kim, W. (2002). “Do foreign investors perform better than locals? Information asymmetry investore sophistication and Market Liquidity”. Available at URL: http://www.ssrn.com. 14- Lafond, R., and R. Watts. (2008). “The information role of conservatism”. The Accounting Review, Vol. 83, Pp. 443-478. 15 -Li, Lingxiang and B. Francis .(2011). “Firms Real Earnings Management and Subsequent Price Crash Risk”. CAAA Annual conference. 16- Lo, K. (2007). “Earnings management and earnings quality”, Journal of Accounting and Economics, accepted manuscript, October, Vol. 8, Pp. 1-17. 17- Richardson, V. J. (2000). “Information asymmetry and Earnings management”. Review of Quantitative Finance and Accounting.Vol. 15, Pp. 325-247. 18- Roychowdhury, S. (2006). “Earnings Management through Real Activities Manipulation”. Journal of Accounting and Economics, Vol. 42. Pp 116-148 19- Taylor, G. and Randall Xu. (2010). “Consequences of Real Earnings Management on Subsequent Operating Performance”. Research in Accounting Regulation. Vol. 22, No. 2, Pp. 128-132. 20- Thomas, K. J. and H. Zhang. (2002). “Value-relevant properties of smoothed earnings”, Columbia Business School, New York University of Illinois at Chicago, Chicago. Available at URL: http://www.ssrn.com. 21 -Venkatesh, P. C., and R. Chiang, (1986). "Information Asymmetry and the Dealer's Bid-Ask Spread: A Case Study of Earnings and Dividend Announcements", The Journal of Finance, Vol. 41, No. 5, Pp. 1089 -1102. 22- Woodgate, A. (2007). “The impact of earnings management on price momentum.”University of Washington. Available at http://www.ssrn.com 23- Yu, W. (2008). “Accounting-Based Earnings Management and Real Activities Manipulation.” Georgia Institute of Technology. 24- Zhang ,W .(2008). “Real Activities Manipulation to Meet Analysts Cash Flow Forecast”.University of Texas at Dallas. Available at www.ssrn.com | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,434 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,278 |