نظریه کیفیت سود برای نخستین بار از سوی تحلیلگران مالی و کارگزاران بورس اوراق بهادار مطرح شد. آنها دریافتند که پیشبینی سودهای آتی بر مبنای نتایج گزارش شده و نیز تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکتها به دلیل نقاط ضعف متعدد در اندازه گیری اطلاعات حسابداری، کار مشکلی است[2].
تحلیلگران مالی در ارزیابی ارزش شرکت، نه تنها باید به کمیت سود، بلکه به کیفیت آن نیز لازم است توجه کنند. منظور از کیفیت سود، زمینه بالقوه رشد سود و میزان احتمال تحقق سودهای آتی است. به عبارت دیگر، ارزش یک سهم بیش از آنکه به سود هر سهم سال جاری شرکت وابسته باشد، به انتظار ما از آینده شرکت، قدرت سود آوری و ضریب اطمینان نسبت به سودهای آتی بستگی دارد. تحلیلگران مالی میکوشند تا چشمانداز سود شرکت را ارزیابی کنند. چشمانداز سود به ترکیب ویژگیهای مطلوب و نامطلوب سود خالص اشاره دارد. برای مثال، شرکتی که دارای عناصر و اقلام با ثبات در صورت سود و زیان خود است، نسبت به شرکت فاقد این اقلام و عناصر، ازکیفیت سود بالاتری برخوردار است. همین امر به تحلیلگران اجازه میدهد سود آتی شرکت را با قابلیت اطمینان بیشتری پیشبینی نمایند[4].
سود گزارش شده، از جمله اطلاعات مالی مهمی است که در هنگام تصمیم گیری از سوی افراد در نظر گرفته می شود. تحلیلگران مالی عموماً سود گزارش شده را به عنوان عامل برجستهای در بررسی ها و قضاوتهای خود مدنظر قرار می دهند. همچنین، سرمایه گذاران برای تصمیمات سرمایه گذاری خود بر اطلاعات مالی مندرج درصورتهای مالی واحدهای اقتصادی، به ویژه سود گزارش شده اتکا می کنند. آنها معتقدند سود ثابت در مقایسه با سود دارای نوسان، پرداخت سود تقسیمی بالاتری را تضمین می کند. از آنجا که نوسانهای سود به عنوان معیار مهم ریسک کلی شرکت قلمداد می شود، لذا شرکتهای دارای سود هموارتر از ریسک کمتری برخوردارند[8]. بنابراین، شرکتهایی که دارای سود همواری هستند، بیشتر مورد علاقه سرمایه گذاران بوده، از نظر آنها محل مناسبتری برای سرمایه گذاری محسوب می شوند. از طرف دیگر، مدیران ممکن است سود حسابداری را دستکاری کنند تا بیشترین منافع را به دست آورند. انگیزه اصلی آنها افزایش پاداش فعلی خود از طریق افزایش سود حسابداری است. بر این اساس، هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیرات مدیریت و دستکاری سود خالص بر پایداری سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.
3- ادبیات و پیشینه تحقیق
مدیران واحدهای اقتصادی ممکن است به قصد دستیابی به منافع بیشتر، اقدام به دستکاری سود حسابداری نمایند. انگیزه اصلی آنها افزایش پاداش فعلی خود از طریق افزایش سود حسابداری است. رفتار فرصت طلبانه مدیران اقتضا می کند در گزارش سود، دخل و تصرف کنند و زمانی که این دخل و تصرف کشف شود، کیفیت سود شرکت مورد سوال قرار گرفته، تحلیلگران مالی مجبور به ارزیابی مجدد اطلاعاتی مالی می شوند. یکی از اهداف دستکاری سود، هموارسازی سود گزارش شده است. هموار سازی سود نوعی عمل آگاهانه است که توسط مدیریت و با استفاده از ابزارهای خاصی در حسابداری برای کاستن از نوسانهای سود انجام میگیرد.
شناخت زودتر از موقع درآمدها، سرمایه ای کردن مخارج جاری به جای هزینه کردن آن و تخصیص هزینه ها به دوره های طولانی تر و در نهایت، زمان بندی فعالیت های مالی(به تاخیر انداختن یک فروش و یا انجام مخارج اختیاری) نمونه هایی از فنون بالقوه مدیریت و هموارسازی سود است که در آن سعی میشود رشد سود به گونهای یکنواخت انجام شود. به علت این انعطاف پذیری، مدیر میتواند به طور سیستماتیک بر سود گزارش شده از سالی به سال دیگر تاثیر گذاشته، آن را هموار نماید. بنابراین، پدیده هموارسازی سود می تواند برتصمیمات سرمایه گذاران تاثیر گذاشته، پیامدهایی را موجب شود که مخصوصاً دربازارهای غیرکارای سرمایه از درجه اهمیت و تاثیر بیشتری برخوردار است[10].
در یک تعریف کلی، میتوان هموارسازی سود را اقدام آگاهانهای دانست که مدیران به منظور کاهش نوسانهای دورهای سود در چارچوب اصول و روشهای متداول حسابداری به آن دست می زنند. هموارسازی سود، هدف مشخصی دارد و آن ایجاد جریان با ثباتی از رشد سود است[15]. فرضیه هموارسازی سود برای نخستین بار از سوی هپ ورث در سال ١٩٥٣ ارائه شد وسپس از سوی گوردن در سال ١٩٦٤ توضیح داده شد. او چهار فرض زیر را پیشنهاد کرد:
١. معیار مدیریت در انتخاب بین روش های حسابداری به حداکثر رساندن مطلوبیت یا رفاه مدیریت است.
٢. مطلوبیت مدیریت با امنیت شغلی، نرخ رشد پاداش وحقوق و نرخ رشد اندازه شرکت افزایش مییابد.
٣. کسب بخشی از اهداف مدیریت به رضایت صاحبان سهام نسبت به عملکرد او بستگی دارد.
٤. برای مدیران رضایت صاحبان سهام نسبت به رشد سود شرکت یا نرخ متوسط بازده حقوق صاحبان سهام و ثبات سود ضروری است تا بتوانند اهداف خود را دنبال کنند[14].
به علت پیوستگی چرخه عملیات تجاری، زمانی که یک واحد تجاری به تدریج درآمدهای جاری خود را شناسایی می کند، اطلاعات بااهمیتی درباره درآمدهای آتی خود دراختیار دارد. هرچه اطلاعات واحد تجاری درباره آینده بیشتر باشد، با توفیق بیشتری می تواند روند سودهای خود را هموار سازد. همچنین، اطلاعات درباره درآمدهای آتی، قبل از آنکه توسط واحد تجاری شناسایی شود، به خوبی در رفتار گزارشگری آن آشکار شده، در تغییرات قیمت جاری سهام اعمال می شود.
فدنبرگ و تیرول (1995) هموار سازی سود را فرایند دستکاری زمان شناسایی درآمدها یا درآمد گزارش شده، میدانند. کوشینگ (1969) معتقد است تغییرات حسابداری از عوامل هموار سازی سود است و مک هاگ (1988) هموار سازی سود را نوعی دستکاری در اطلاعات صورتهای مالی تلقی میکند. بنابراین، هموار سازی سود را میتوان بخشی از مدیریت سود دانست که نوسانهای سال به سال سود را با انتقال سود از سالهای اوج به سالهای نزول تعدیل میکند. با وجود این، به اعتقاد یون و میلر (2002)، وجوه نقد حاصل از عملیات، یکی از عواملی است که در واحد تجاری کمتر میتواند مورد دستکاری مدیریت قرار گیرد و بنابراین، معیار واقعی تری از عملکرد اقتصادی واحد تجاری است. بنابراین، به نظر میرسد که یکی از راههای مطمئن شناسایی و پی بردن به وجود مدیریت سود، مقایسه سود عملیاتی گزارش شده با گردش وجه نقد آن است. اگر سود عملیاتی خوب باشد، ولی گردش وجه نقد منفی باشد، شرکت در حال مدیریت سود است[12].
دیچو و راس(2005) با مقایسه نحوه پایداری سود بر حسب رویکرد ترازنامهای و رویکرد صورت سود و زیانی نشان دادند که پایداری سود تحت تأثیر مقدار و علامت اقلام تعهدی قرار میگیرد[10]. ریچاردسون و همکارانش (2002) در تحقیقات خود مزایای اطلاعات حسابداری در پیش بینی رفتارهای مدیریت سود در شرکتهای ارائه دهنده مجدد صورتهای سود و زیان را بررسی نمودند. آنان به این نتیجه رسیدند که اقلام تعهدی شاخصهای کلیدی دستکاری سود هستند که به گزارش مجدد سود منتهی میشوند. نتایج آنها گویای این مطلب بود که شرکتهایی که با دستکاری در صورتهای مالی، سود بالایی را گزارش میکنند، پس از گزارش مجدد صورتهای مالی با کاهش نسبتاً زیادی در قیمت سهام روبهرو خواهند شد[20].
لافوند و دیگران (2003) در تحقیق خود به بررسی این سؤال پرداختند که آیا مدیریت سود بر تصمیمات سرمایه گذاری شرکتها تاثیر میگذارد؟ در این تحقیق آنها سرمایه گذاری بر روی داراییهای ثابت را در طی سالهای 1980 تا 2000 و نیز اسنادی را که سهامداران براساس آنها و به علت حسابداری نامناسب سرمایه گذاری های مالی یا ارائه گزارشهای نادرست، علیه شرکت اقامه دعوا کرده بودند، مورد بررسی و تحقیق قرار دادند. یافتههای آنها نشان داد در دورهای که گزارشهای نادرست ارائه شده، شرکتها با سرمایه گذاری بالایی روبهرو شده اند و در این دوره سرمایه گذاری بیش از حد مورد انتظار بوده است، ولی در دورههای بعد سرمایه گذاری دچار کاهش شده است[16].
آرچی بالد (1967) در تحقیقات خود به این نکته دست یافت که بخش قابل ملاحظه ای از شرکتها هنگامی دست به مدیریت سود میزنند که سود آوری آنها کاهش مییابد. وایت (1970) نیز به شواهدی دست یافت که نشان میداد همزمان با کاهش سود آوری، تمایل شرکتها به مدیریت سود بیشتر میشود. میچلسون و همکارانش نیز در جامعه آماری مورد بررسی، به این نتیجه دست یافتند که شرکتهایی که دست به مدیریت سود میزنند، متوسط بازده پایین تری دارند[6].
ثقفی و کردستانی (1383) با بررسی 50 شرکت در بین سال های 81-70، از سه تعریف برای اندازه گیری کیفیت سود شرکتها استفاده کردند: رابطه جریان نقدی عملیاتی و سود، قابلیت پیش بینی سود، و پایداری سودهای گزارش شده. بر مبنای تعریف اول، آنها نشان دادند که واکنش بازار به افزایش سود نقدی شرکت ها بر خلاف پیش بینی مثبت است. بر مبنای تعریف دوم از کیفیت سود، واکنش بازار به کاهش سود نقدی شرکت ها مطابق با پیش بینی مثبت و بر مبنای تعریف سوم، بازده غیرعادی (انباشته) سهام با افزایش(کاهش) سود نقدی و سود غیر منتظره افزایش(کاهش) مییابد[1].
مشایخی و دیگران در سال١٣٨٤ نقش اقلام اختیاری در مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کرده و به این نتیجه دست یافتند که مدیران شرکتها به منظور جبران کاهش وجه نقد حاصل از عملیات که بیانگر عملکرد ضعیف واحد تحاری بوده است، اقدام به افزایش سود از طریق افزایش اقلام تعهدی اختیاری کردهاند[5].
نوروش و دیگران در سال ۱۳۸۶ در بررسی ویژگی شرکتهای هموارساز متوجه شدند که شرکتهای هموارساز سود، سن بیشتر، عملکرد ضعیف تر و نسبت بدهی بالاتری نسبت به شرکتهای غیرهموارساز دارند[7].
دموری و دیگران در سال ١٣٨9 تاثیر هموارسازی سود بر ارزش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کردند. نتایج بررسی آنها نشان میدهد که سرمایه گذاران برای شرکتهای هموارساز سود با کیفیت بالاترین ارزش و برای شرکتهای غیر هموارساز سود بدون کیفیت کمترین ارزش را قائل هستند [3].
4- روش تحقیق
این تحقیق براساس هدف از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات همبستگی بوده، هدف اصلی آن تعیین وجود، میزان و نوع رابطه بین متغیرهای مورد آزمون است. جامعه آماری تحقیق، کلیه شرکت های غیرمالی پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران از سال 1384 تا پایان سال 1389 هستند. تعداد نمونه مورد مطالعه در این تحقیق که در مجموع 95 شرکت بودهاند، با استفاده از نمونه گیری حذفی سیستماتیک و با توجه به معیارهای زیرانتخاب شدند:
1) شرکتهای سرمایه گذاری، بانکها و موسسات واسطهگری مالی از نمونه آماری حذف می-شوند. این امر به علت شرایط خاص محیط گزارشگری این شرکتهاست.
2) شرکت در طول دوره تحقیق به صورت مستمر و مداوم عضو بازار بورس بوده باشد و از آن خارج نشده و یا به تابلوی غیر رسمی منتقل نشده باشد.
3) پایان سال مالی شرکت باید منتهی به پایان اسفند باشد.
4) شرکت در دوره مورد مطالعه تغییر سال مالی نداشته باشد.
5) نماد معاملاتی شرکت فعال و حداقل یک بار در سال معامله شده باشد.
6) اطلاعات مالی شرکت در دوره مورد مطالعه در دسترس باشد.
به منظور تلخیص داده ها، ابتدا متغیرهای مورد نظر با استفاده از داده های جمع آوری شده، در محیط اکسل محاسبه شد و سپس با استفاده از نرم افزار EViews اقدام به آزمون فرضیات گردید. روش استفاده شده در این تحقیق، روش داده های تابلویی است. یکی از مزایای به کارگیری روش فوق در افزایش قدرت آماری ضرایب نسبت به استفاده از تجزیه و تحلیل مجزای داده های آماری به صورت سری زمانی یا مقطعی است. در نتیجه ترکیب مشاهدات سری زمانی و مقطعی و استفاده از اطلاعات به مراتب گسترده تر در روش داده های تلفیقی در مقایسه با روشهای دیگر، ناهمسانی واریانس در مؤسسات محدود شده و همخطی بین متغیرها کاهش یافته است و به واسطه افزایش درجه آزادی، برآوردی کاراتر انجام میشود. استفاده از داده های تلفیقی می تواند به حل مشکل تورش برآوردهای معادلات مقطعی کمک کند. تورش معادلات مزبور عمدتاً به علت لحاظ نکردن بسیاری ازمتغیرهای توضیح دهنده مدل و خطای اندازه گیری متغیرها ایجاد میشود. داده های تلفیقی به واسطه استفاده از دادههای زیاد و در نتیجه به دلیل افزایش درجه آزادی و بررسی متغیرها در طول زمان میتواند به کاهش تورش بینجامد]9[. در این تحقیق پس از انجام آزمون هاسمن و انتخاب روش تأثیرات ثابت، اقدام به برآورد ضرایب مدل با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم یافته برآوردی (EGLS ) گردید.
5- فرضیه های تحقیق
با توجه به مبانی نطری تحقیق و پژوهشهای انجام شده، در این مقاله دو فرضیه اصلی به شرح زیر در نظر گرفته شده است:
فرضیه اول: پایداری سود شرکتهای هموارساز بیشتر از پایداری سود شرکتهای غیر هموارساز است.
فرضیه دوم: با افزایش درجه هموارسازی سود، پایداری سود شرکتها در آینده افزایش مییابد.
6- متغیرهای تحقیق و شیوه اندازه گیری آنها
تحقیقاتی که برپایه الگوهای رگرسیونی هستند، درصدد بررسی تاثیر متغیرها بریکدیگر و تبیین روابط بین آنها هستند. بنابراین، در این گونه تحقیقات، متغیرهای مستقل و وابسته به طور مشخص، قابل تفکیک هستند:
6-1- متغیر مستقل
در این تحقیق یا عدم الگوی هموار برای سودهای گزارش شده در طول دوره تحقیق به عنوان متغیر مستقل تحقیق تلقی شده است. براین اساس، شرکتهای نمونه آماری با استفاده از روش نتیجه به دو گروه هموار ساز و غیرهموارساز تفکیک شده اند. این تقسیم بندی براساس وجود الگوی هموار ساز سود گزارش شده، در مقایسه با جریان وجه نقد و تعهدیهای غیراختیاری انجام شده و عیار استفاده شده برای تقسیم بندی، نسبت واریانس است. برای محاسبه این نسبت، ابتدا با استفاده از مدل تعدیل شده جونز، مجموع وجه نقد عملیاتی و اقلام تعهدی غیراختیاری به دست آمده، حاصل بر واریانس سود تقسیم میشود:
+ وجه نقدعملیاتی) واریانس = نسبت واریانس اقلام (تعهدی غیر اختیاری / واریانس سود
هرچه نسبت فوق بزرگتر باشد( مخرج نسبت به صورت کمتر باشد) شواهد بیشتری از هموارسازی وجود دارد [8]. الگوی فوق برای هر یک از شرکتهای نمونه آماری مورد مطالعه در طول دوره تحقیق محاسبه شدهاست و سپس شرکتهایی که نسبت واریانس فوق برای آنها از میانگین نسبت واریانس کل شرکتها بالاتر باشد، به عنوان شرکتهای هموار ساز و سایر شرکتها به عنوان غیر هموارساز طبقه بندی شدند.
اکثر تحقیقات مرتبط با اقلام تعهدی برای محاسبه بر مدل تعدیل شده جونز(١٩٩١) تاکید دارند. مدل جونز این قابلیت را دارد تا مدیریت سود را شناسایی کند. در تحقیق حاضر نیز ضمن استفاده از مدل مزبور، مجموع اقلام تعهدی به شرح زیر محاسبه شد:
(1) Accit = OI – CFO
در رابطه فوق، Accit مجموع اقلام تعهدی، CFO وجوه نقد حاصل از عملیات و OI سود عملیاتی است. در مرحله بعد برای محاسبه اقلام تعهدی اختیاری و غیر اختیاری مدل زیر برروی اقلام برازش گردید:
(2)
در مدل فوق :
Et (Accit): پیش بینی اقلام تعهدی شرکتi در دوره t
Sales: فروش شرکت و k دوره زمانی ۳ سال پیش از سال جاری مورد نظر است.
برای محاسبه کسر، لازم است نسبت میانگین اقلام تعهدی سه سال گذشته بر میانگین فروش آن محاسبه شده، سپس نسبت مزبور در فروش سال جاری ضرب شود تا بدین ترتیب رقم حاصل، پیش بینی اقلام تعهدی را در دوره جاری نشان دهد. برای محاسبه اقلام تعهدی اختیاری که شاخص کیفیت سود است و رابطه معکوسی با آن دارد، باید اقلام تعهدی پیش بینی شده که در قسمت فوق نحوه محاسبه آن ذکر شد، از مجموع اقلام تعهدی سال جاری کسر گردد:
(3) DAit = Accit − Et (Accit )
اقلام تعهدی غیراختیاری از تفاضل اقلام تعهدی دو سال متوالی قابل محاسبه است:
(4) NDAit = Et (Accit ) – Acc it −1
پس از مشخص شدن شرکتهای هموارساز و غیر هموارساز با استفاده از معادلات رگرسیونی، میزان و نوع روابط بین متغیرها اندازه گیری شد. مدل اصلی آزمون فرضیات براساس مدل تاکر و زارووین(2006) است که در این مدل روابط بین سودهای آتی و جاری سنجیده و از این طریق، آثار هموارسازی سود بر ثبات آن برازش می شود.
6-2- متغیر وابسته
متغیر وابسته تحقیق پایداری سود در طول دورههای تحقیق است. برای سنجش پایداری سود از یک معادله رگرسیونی تک متغیره استفاده شد که در آن سود دوره جاری تابعی از سود دوره ماقبل تلقی شده است. به عبارتی، در این مدل تداوم سود به عنوان نماینده پایداری سود است. این الگو در سال 2002 توسط دچو و دیچو طراحی و ارائه شده است[11].
(5) EARN i,t = α0 + α1 EARN i,t-1 + ε i,t
که در آن داریم:
EARN i,t : سود دوره جاری قبل از اقلام غیر مترقبه؛
:EARN i,t-1 سود دوره پیشین قبل از اقلام غیر مترقبه؛
ε i,t : با قیمانده مدل رگرسیونی.
این آزمون برای کلیه سالهای دوره تحقیق از طریق دادههای شرکتهای نمونه اجرا میشود و α1 (ضریب متغیر مستقل) درجه پایداری سود در طول دوره تحقیق است.
7- مدل تحقیق و شیوه آزمون فرضیه ها
برای آزمون فرضیه اول از مدل معرفی شده توسط پائیک و همکاران (2007) استفاده شده که از طریق برازش مدل رگرسیونی زیر و تحلیل آمارههای حاصل از آن، آزمون میشود.
(6) E it+1=α0+ α1.Eit+ α2.ISit*Eit+εi,t
در رابطه فوق داریم:
Eit : سود قبل از اقلام غیر مترقبه؛
ISi,t: متغیر موهومی است که اگر شرکت هموارساز باشد، مقدار آن یک ودر غیر این صورت مقدار آن صفر درنظر گرفته میشود .
α1پایداری سود شرکتهای غیرهموارساز و α1+α2 پایداری سود شرکتهای هموارساز را نشان میدهد[19].
مدل دیگری که در تحقیق حاضر به منظور آزمون فرضیه دوم از آن استفاده شده، به بررسی رابطه بین سودهای آتی و جاری می پردازد. اگر هموارسازی سود میزان اطلاعات دهی سود را بهبود بخشد، آنگاه باید رابطه بین سودهای آتی و جاری مثبت باشد. در چنین شرایطی می توان ادعا نمود که هموارسازی سود، ثبات سود را افزایش داده است. برای آزمون فرضیه دوم از مدل تاکر و زارووین به شرح ذیل استفاده شده است:
(7) EPSi,t3 = a0 + a1EPSi,t + a2 ISi,t* EPSi,t +ε i,t
در رابطه فوق EPSi,tسود هرسهم برای سال مالیt و EPSi,t3میانگین سه ساله سود هرسهم است که در این تحقیق معیار سود آتی در نظر گرفته شده است. اگر هموارسازی سود رابطه بین سودهای آتی و جاری را تقویت کند،2 aباید مثبت باشد[21].
8-یافته های تحقیق
8-1- نتایج حاصل از طبقه بندی شرکتها به هموارساز و غیرهموارساز
همان گونه که قبلاً نیز اشاره شد، در این پژوهش برای تقسیم شرکتها به هموارساز و غیرهموارساز از روش نتیجه استفاده شده است. در روش مزبور براساس نتیجه؛ یعنی وجود الگوی هموار سود گزارش شده در مقایسه با جریان وجه نقد و تعهدیهای غیراختیاری ، شرکتها به هموارساز وغیرهموارساز تقسیم می شوند. این الگو برای هر یک از شرکتهای نمونه آماری مورد مطالعه در طول دوره تحقیق محاسبه شد و سپس شرکتهایی که نسبت واریانس فوق برای آنها از میانگین نسبت واریانس کل شرکتها بالاتر باشد؛ به عنوان شرکتهای هموار ساز و سایر شرکت-ها به عنوان غیر هموارساز طبقه بندی شدند. نتایج حاصل از طبقه بندی به روش فوق در نگاره 1 ارائه شده است.
میانگین نسبت واریانس به دست آمده کلیه 95 شرکت موجود در نمونه آماری مورد مطالعه، 623/2 است. شرکتهایی را که نسبت واریانس آنها بالاتر از این رقم بود، به عنوان شرکتهای هموار ساز و سایر شرکتها به عنوان غیر هموارساز طبقه بندی شدند.
نگاره (1) - نتایج حاصل از طبقه بندی شرکتها به هموارساز و غیرهموارساز
معیار طبقه بندی شرکتهای هموار ساز شرکتهای غیرهموارساز کل شرکتها
تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
نسبت واریانس 27 28% 68 72% 95 100%
8-2) نتایج آزمون فرضیات
فرضیه اول تحقیق عنوان می کند که :
• پایداری سود شرکتهای هموارساز بیشتر از پایداری سود شرکتهای غیر هموارساز است.
بر این اساس، فرضیههای آماری برای ضرایب متغیرهای مستقل به شرح ذیل هستند:
α1پایداری سود شرکتهای غیرهموارساز و α1+α2 پایداری سود شرکتهای هموارساز را نشان میدهد[19]. نتایج ارائه شده در نگاره 2 نشان میدهد که سطح معنی داری هر دو متغیر مستقل زیر 05/0 است و بنابراین، ضریب هر دو متغیر به لحاظ آماری معنی دار است. اندازه α1 و α2 بترتیب 981/0 و 645/0 است. در نتیجه، شواهدی برای پذیرش فرضیه H0 مشاهده نشده است و میتوان ادعا نمود که پایداری سود شرکتهای هموارساز بیشتر از پایداری سود شرکتهای غیر هموارساز است. بنابراین، فرضیه اول تحقیق در سطح اطمینان 95% پذیرفته میشود.
همچنین، ضریب تعیین برآورد شده برای این الگو 925/0 است که حاکی از قدرت بالای رگرسیون برازش شده است و نشان می دهد که الگوی رگرسیونی توانسته است 5/92 درصد از تغییرات متغیر وابسته را از طریق تغییرات متغیرهای مستقل تبیین نماید. از سوی دیگر، اندازه آماره دوربین واتسون به عدد 2 نزدیک است. این یافته نشان میدهد که بین خطاهای مدل همبستگی وجود ندارد.
نگاره (2) - نتایج آماره های الگوی رگرسیونی آزمون فرضیه اول
Method: Pooled EGLS (Cross-section weights)
Cross-sections included: 95
Iterate coefficients after one-step weighting matrix
White cross-section standard errors & covariance (d.f. corrected)
متغیر ضریب متغیر آماره t معنی داری
مقدار ثابت(c ) 453/0 68/4 000/0
Eit 981/0 74/25 016/0
ISit*Eit 645/0 41/5 000/0
خودرگرسیون مرحله اول (1)AR 157/0 07/24 000/0
آماره F 924/13
احتمال آماره F 000/0 ضریب تعیین تعدیل شده 925/0
آماره دوربین-واتسون 089/2
در فرضیه دوم تحقیق، تاثیر هموارسازی سود بر پایداری سودهای آتی بررسی شده است. در این فرضیه سود هر سهم به جای سود خالص شرکت در الگوی رگرسیونی وارد و پیش بینی شده است که وجود الگوی هموار در سود هر سهم، باعث پایداری آن در دوره های آتی می شود. بر اساس فرضیه مزبور:
• با افزایش درجه هموارسازی سود، پایداری سود شرکتها در آینده افزایش می یابد.
اگر هموارسازی سود موجب بهبود میزان اطلاعات دهی سود شده باشد، در آن صورت باید انتظار داشت رابطه بین سودهای آتی و جاری مثبت باشد. در چنین شرایطی میتوان ادعا نمود که هموارسازی سود موجب افزایش ثبات سود شده است. نگاره 3 نشان دهنده نتایج حاصل از برازش الگوی رگرسیونی آزمون فرضیه دوم تحقیق است. شرط پذیرش این مطلب که هموارسازی سود موجب تقویت رابطه بین سودهای آتی و جاری شده، این است که از بزرگتر باشد. در این حالت پایداری سود هر سهم در شرکتهای هموارساز در مقایسه با سایر شرکتها بیشتر خواهد بود[21].
نتایج ارائه شده در نگاره 3 نشان می دهد که سطح معنی داری هر دو متغیر مستقل زیر 05/0 است و بنابراین، ضریب هر دو متغیر به لحاظ آماری معنی دار است. اندازه α1 در الگوی برازش شده 096/0 و α2 نیز 035/0 است. در نتیجه، رابطه برقرار است و شواهدی برای پذیرش فرضیه H0 موجود نیست. بدین ترتیب، پیش بینی فرضیه دوم تحقیق مبنی بر اینکه با افزایش درجه هموارسازی سود، پایداری سود شرکتها در آینده افزایش می یابد، محقق شده است.
نگاره (3) - نتایج آماره های الگوی رگرسیونی آزمون فرضیه دوم
Method: Pooled EGLS (Cross-section weights)
Cross-sections included: 95
Iterate coefficients after one-step weighting matrix
White cross-section standard errors & covariance (d.f. corrected)
متغیر ضریب متغیر آماره t معنی داری
مقدار ثابت(c ) 453/0 72/1 000/0
EPSit 096/0 14/3 000/0
ISit*EPSit 035/0 26/2 003/0
خودرگرسیون مرحله اول (1)AR 124/0 45/11 000/0
آماره F 74/4
احتمال آماره F 000/0 ضریب تعیین تعدیل شده 482/0
آماره دوربین-واتسون 92/1
ضریب تعیین برآورد شده برای این الگو 482/0 است که نشان میدهد الگوی رگرسیونی توانسته است 2/48 درصد از تغییرات متغیر وابسته را از طریق تغییرات متغیرهای مستقل تبیین نماید. سطح معنی داری آماره F نیز حاکی از مطلوبیت الگوی رگرسیونی و خطی بودن روابط بین متغیرهای تحقیق و معنی دار بودن این روابط به لحاظ آماری است. مقدار دوربین واتسون با عدد 92/1، عدم همبستگی بین خطاها را نشان میدهد. لازم است توضیح دهیم که به منظور رفع از خود همبستگی مرتبه اول در جز اخلال مدل و اصلاح آماره دوربین واتسون، از متغیرAR(1) استفاده شده است که نشان دهنده سود هر سهم با وقفه یک ساله است.
آزمون مانایی متغیرهای تحقیق
به منظور اطمینان از نتایج تحقیق و ساختگی نبودن روابط موجود در رگرسیون و معنی دار بودن متغیرها، به انجام آزمون مانایی و محاسبه ریشه واحـد متـغیرهای تحقیق در مـدل EGLSاقدام گردید.
نگاره (4)- آزمون ریشه واحد برای متغیرها
متغیر روش آزمون
لوین، لین و چو** ایم، پسران و شین فیشر-دیکی فولر فیشر-فیلیپس –پرون
آماره احتمال آماره احتمال آماره احتمال آماره احتمال
EPSit 45/37- 000/0 84/12- 000/0 64/219 000/0 24/352 000/0
ISit*EPSit 53/18- 000/0 89/9- 000/0 65/305 000/0 53/317 000/0
Eit 26/19- 000/0 28/4- 000/0 06/299 000/0 76/312 000/0
ISit*Eit 76/16- 000/0 45/3- 000/0 56/244 000/0 13/324 000/0
آزمون مزبور با استفاده از نرم افزار EViews 6 و روش های آزمون لوین، لین و چو (2002 ) ، آزمون ایم، پسران و شین (2003 )، آزمون ریشه واحد فیشر – دیکی فولر تعمیم یافته و آزمون ریشه واحد فیشر- فلیپس پرون ( مادالا و وو (1999) و چویی (2001) انجام گردید. نتایج حاصل از آزمون مانایی متغیرها در هر چهار روش نشان میدهد
که متغیرهای تحقیق مانا بوده، به همین علت، فرضیه صفر مبنی بر ریشه واحد داشتن متغیرها رد میشود.
9- نتیجه گیری
نتایج حاکی از این است که پایداری سود شرکت-های هموارساز بیش از پایداری سود شرکتهای غیرهموارساز است و در نتیجه، ادعای مطرح شده در فرضیه اول تحقیق پذیرفته میشود. این یافته با نتایج حاصل از تحقیقات ونوس و دیگران(1382) از لحاظ تمایل مدیریت به هموارسازی سود بر اثر وجود فرصتهای ناشی از انعطاف در رویهها و استانداردهای حسابداری، سازگار است. همچنین، این نتایج از این لحاظ که هموارسازی باعث ایجاد واکنش مثبت بازار سرمایه به اعلام سود شرکت میشود، با نتایج تحقیقات سمائی(1382)؛ قائمی و دیگران(1382) مطابقت می کند.
در عین حال، نتایج حاصل از آزمون فرضیههای تحقیق حاکی است شرکتهایی که شواهد هموارسازی سود در آنها وجود داشته است، در مقایسه با سایر شرکتها، سود هر سهم پایدارتری در آینده اعلام نموده اند. در این دسته از شرکتها، هموارسازی سود باعث افزایش پایداری سود هر سهم آتی شده است. این یافته می تواند یکی از نتایج مطلوب هموارسازی سود بر بازده سهام و به تبع آن ثروت سهامداران را تایید نماید.
از آنجایی که پایداری سود یکی از معیارهای کیفیت سود است، لذا براساس نتایج این تحقیق، به نظر میرسد که هموارسازی سود دارای تاثیرات متناقضی بر کیفیت سود است، زیرا که از یک طرف با توجه به شواهد موجود در ادبیات مدیریت سود، هموارسازی اقلام تعهدی را افزایش داده که این امر به نوبه خود باعث کاهش کیفیت سود میشود و از سوی دیگر هموارسازی سود به افزایش پایداری و در نتیجه افزایش قابلیت پیش بینی سود منجر میگردد که این موضوع در نهایت به بهبود کیفیت سود میانجامد.
10- پیشنهادها
الف- پیشنهادها در ارتباط با نتایج تحقیق:
با توجه به نتایج و دستاوردهای تحقیق پیشنهاد میشود که سرمایه گذاران در ارزیابی شرکتهای پذیرفته شده در بورس، علاوه بر بررسی وضعیت سود دهی و بازده حاصل از سهام شرکت، به روند سودهای گزارش شده در گذشته و پایداری آن نیز توجه نمایند.
ب- در ارتباط با تحقیقات آتی:
1- به محققان آتی پیشنهاد می شود که تاثیر سایر متغیرهای حاکم بر محیط گزارشگری شرکتهای سهامی، از قبیل کیفیت حسابرسی، تمرکز یا پراکندگی مالکیت و نوع مالکیت را بر پایداری سود شرکتها بررسی نمایند.
2- توصیه می شود برای ارزیابی مدیران شرکتهای سهامی، معیارها و متغیرهای دیگری غیر از سود گزارش شده و پایداری آن از سوی مجامع عمومی سهامداران بررسی شود، زیرا یکی از انگیزه های عمده مدیران برای هموارسازی این است که سود گزارش شده مبنایی برای سنجش کارآیی و در نتیجه پرداخت پاداش و سایر مزایای شغلی آنهاست. در این راستا، توجه به معیارهایی غیرکمی برای سنجش کارآیی مدیران و استفاده از آن به عنوان یکی از مبانی پرداخت پاداش، می تواند رهگشا باشد.