تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,225,435 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,080,040 |
نهادها و شیوههای خط مشیگذاری عشایری در دولت پهلوی اول (1320-1304 هـ .ش) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های تاریخی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 1، شماره 4، بهمن 1388، صفحه 109-130 اصل مقاله (220.88 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نفیسه واعظ* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استادیار علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در این پژوهش تلاش شده است تا نوع وجایگاه نهادهای سیاستگذار برای ایلات وعشایردر دوره پهلوی اول توصیف وتحلیل شود. بر پایه قانون اساسی ایران، در ساختار حقوقی قدرت سه نهاد سلطنت، مجلس شورای ملی و هیأت وزرا از حق قانونی برای سیاستگذاری، از جمله برای ایلات و عشایر برخوردار بودند، اما در ساختار حقیقی قدرت، شان رسمی پادشاه در تصمیم گیری، مؤلفههای فردی رضاشاه، باور داشتهای منفی او در باره بازدارندگی جامعه ایلی و عشیرهای در پروژه نوسازی کشور و صدور فرمانهای متعدد در باره آنان، در حقیقت جایگاه منحصر به فردی در خط مشیگذاری ایلی و عشیرهای به رضا شاه در مقایسه با مجلس و هیأت وزرا بخشیده بود. در این پژوهش، همچنین جایگاه مجلس در فرآیند سیاستگذاری از رهگذر مصوّبات عام وخاص برای ایلات و عشایر نیز تحلیل شده است و بنا بر نتایج این تحقیق، مجلس هشتم با تصویب هشت مصوّبه برای ایلات و عشایر، از همسوترین و پرکارترین مجالس دوره پهلوی درخط مشیگذاری برای ایلات و عشایر بوده است. همچنین هیأت وزیران از طریق تقدیم لوایح و گذراندن "تصویب نامه"، بخشنامه، " اساسنامه " و"آیین نامه " در جریان سیاستگذاری مشارکت مینمود. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که متغیر شخصیت رضا شاه بر سایر نهادهای سیاستگذار اولویت مییافت و عموماً به دلیل مقام پادشاهی و فرمانده کل قوا بودن، سایر نهادهای اصلی و فرعی را تحت شعاع جایگاه فراقانونی و تلقی و اشتیاقهای مدرنیستی خود از مسأله پیچیده و چند وجهی ایلات و عشایر قرار میداد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رضاشاه؛ ایلات و عشایر؛ نهاد سلطنت؛ مجلس شورای ملی؛ هیأت وزرا؛ دولت پهلوی اول | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بیان مسألهفراهم شدن شرایط داخلی و خارجی، همچون: بحران ناکار آمدی و فرو پاشی قدرت در آخرین دهههای حکومت قاجار، و بخصوص در دوره احمدشاه، گسست در جریان نوسازی ایران و اشتیاق و اهتمام به تداوم آن از طریقدولت قوی مدرن و انجام اصلاحات از بالا، عواقبوخامت بار جنگجهانی اول(واعظ، 1388: 131 )، و انعقاد قرارداد 1919 سبب شد که دولت پهلوی اول از تقارن مثبت شرایط داخلی وخارجی فوقالذکر به سود تشکیل یک دولت متمرکز در ایران بهره ببرد، اما در همان سپیده دم قدرت یابی، دولت پهلوی اول با مسأله ایلات و عشایر روبه رو شد، زیرا جامعة عشایری ایران با ستیزههای مداوم ایلی و عشیرهای و تمرکز گریزی، خود سریهای دامنه دار و برقراری نظامی که به ملوک الطوایفی در ایران موسوم شد، موجبات ناامنی در کشور را فراهم کرده بودند. همچنین هویت متکثر جامعه ایلی و عشیرهای، نظم گریزی، حاکمیت شدید عرف و عادت در نظام ایلیاتی، گویش و پوشش متفاوت آنان در تعارض آشکار با سیاست دولت مرکزی قرار گرفت. گذشته از آن، کوچ روی، تولید مبتنی بر اقتصاد شبانکاره ای و شیوه امرار معاش ایلات و عشایر با اهداف دولتی که در صدد استقرار یک سازمان اداری نوین، رشد وگسترش شهرنشینی و توسعه خطوط جادهای بود، در تعارض جدی قرار میگرفت.بنابراین، چاره جویشی برای ایلات و عشایر در اولویت و دستور کار دولت نوین قرار گرفت و سیاست عشایری دولت بر این سه بنیاد پی ریزی شد: 1.سیاست خلع سلاح؛ 2. سیاست سلب قدرت از سران ایلات و عشایر؛ 3.سیاست اسکان که این خط مشی با برنامههایی برای فرهنگ سازی و فرهنگ زدایی تکمیل گردید. نبود پژوهش مستقلی در باره منابع و رویههای سیاست گذاری عشایری دولت پهلوی اول از ضرورتهای اساسی در انجام این نوشتار به شمار میرود و تاکنون این موضوع مورد کم توجهی و گاه بیمهری پژوهشگران داخلی وخارجی قرار گرفته است. در همین راستا، در نوشتار حاضر کوشش شده است تا بر پایة اسناد مراکز اسناد ایران، منابع دست اول، خاطرات سیاستگذاران و آگاهان و نشریات داخلی و خارجی دوره رضا شاه و به روش توصیفی وتحلیلی، جایگاه نهادهای سیاستگذار دوره پهلوی اول در قبال جامعه ایلی و عشیرهای بررسی شود. پرسش اصلی این پژوهش، آن است که نهادهای اصلی سیاستگذار برای ایلات وعشایر در دوره پهلوی اول کدام بوده است؟ دیگر پرسشهای این تحقیق عبارتند از:1.متغیر شخصیت رضا شاه واحتمالا طرح ویژه فکری و برداشتهای وی چه تأثیری بر فرآیند تصمیم گیری درباره ایلا ت وعشایر داشته است؟ 2. چگونه نهادهای اصلی و فرعی سیاستگذار در این دوره، به خط مشیگذاری برای ایلات و عشایر فقرات اساسی بنیاد فرضیه حاضر براین قرار است که سه نهاد عام سلطنت، مجلس شورای ملی و هیأت وزرا از نهادهای اصلی بودند که خطوط اصلی سیاست عشایری را تدوین و تبیین نمودند، ولی به دلیل ماهیت دولت خودکامه پهلوی اول، تجربیات و مؤلفههای فردی رضاشاه، در عمل در سیاستگذاری عشایری نهاد سلطنت، دو نهاد دیگر را تحت شعاع دریافتها و تصمیمات خود قرار داد و هر سه نهاد تحت تأثیر ضرورتها و اشتیاقهای نوسازی آن زمان، قرار داشتند. پیشینة تحقیق در نوشتههای داخلی مثل عرف و عادت در عشایر قشقایی از محمد بهمن بیگی، به شرح عادات این جامعه و بیان اهداف دولت از سیاست عشایری و نقد رفتار مجریان پرداخته شده است. در مقالههای فصلنامه عشایر ذخایر انقلاب عمدتاً به انتقاد و مخالفت با سیاست عشایری با تعصب و بعضا آمیخته به بغض پرداخته شده و درباره منابع و نحوه سیاستگذاری سخنی به میان نیامده است، و در کوچ نشینی در ایران از سکندر امان اللهی که بعدها مورد ارجاع مکرر ماخذ دیگر واقع شد، فهرست برنامههای دولت و کلیاتی از سیاست عشایری با نگاه مردم شناسانه ذکر شده است، سیاست و حکومت و عشایر عزیز کیاوند، نیز بیش از آن که در خصوص روند سیاستگذاری و عملکرد نهادهای اجرایی به تحقیق پرداخته باشد، به توصیف ارکان سیاست عشایری بسنده کرده است. در اثر نقیب زاده با نام دولت مطلقه رضا شاه و نظام ایلی با دید جامعه شناسی سیاسی نوشته شده، نه تنها به نهادهای سیاستگذار به طور خاص پرداخته نشده که حتی دلایل کافی دال بر اثبات تحقق برنامهریزی عشایری نیز در ساختار یک دولت مطلقه ارائه نشده است. در اثر ارزنده کاوه بیات با نام شورش عشایری فارس بیشتر به واکنش جامعه عشایری به خط مشیگذاری دولت توجه شده است. در آثار محققان خارجی، مثل آن لمبتون در مالک و زارع در ایران پیامدهای سیاست عشایری تحلیل شده است پیر ابرلینگ در"کوچ نشینان قشقایی فارس"با جانبداری شدید به تشریح پیامدهای آن سیاست توجه نشان داده است. و از پرداختن به چگونگی سیاستگذاری غفلت کرده است و در مقاله تاپر به اسم "نمونه ایل شاهسون "و در نوشته استفانی کرونین با نام "رضا شاه و فروپاشی قدرت بختیاری در ایران" نیز هریک از زاویه علاقه و تخصص خود به موضوع ایلات و عشایر پرداختهاند و به موضوع نهادها و فرآیند سیاستگذاری برای ایلات وعشایر بی توجهی کردهاند. در آثار صفی نژاد، هیبت الله غفاری، ایرج افشار به مناسبت حوزه تحقیقی مورد علاقه خود به حیات ایلی و عشیرهای پرداخته و هیچ کدام بخصوص به موضوع جایگاه مجلس و هیأت دولت نپرداختهاند. نهادهای اصلی سیاستگذاری در دوره پهلوی اولسه نهاد سلطنت، مجلس شورای ملی و هیأت وزرا، از منابع اصلی سیاستگذاری به شمار می رفتندند، اما بنا به ضرورت، گاه نهادهای فرعی همچون "کمیسیون اسکان " و "کمیسیون تعویض املاک " در حیطه خاصی، مانند اسکان ایلات وعشایر برای ساماندهی به اوضاع وارد عمل شدند که در سطور زیرشان تصمیمگیری هریک از نهادهای اصلی و فرعی و روند سیاستگذاری برای این جامعه در دوران یک دولت مطلقه مدرن1 بررسی شده است:
1- بررسی جایگاه نهاد سلطنت در فرآیند سیاستگذاری در دوره پهلوی اولعالیترین مقام قوه مجریه در این دوره پادشاه بوده است و طبق اصل 27 قانون اساسی مشروطیت "پادشاه" مستقلاً حق انشای قانون را داشته است.با این یادآوری که در هر زمان عالیترین مقام تصمیم گیرنده میتواند به گونه حداقلی یا حداکثری از حقوقی که قانونگذار برای آن لحاظ نموده، استفاده نماید و نوع و میزان استفاده از آن به خلق و خوی فردی و شرایط محیطی ارتباط مییابد. رضاشاه در دوران سلطنت خود از این حق قانونی برای پیشنهاد لایحه و نوشتن قانون استفاده نکرد. با وجود این، بخصوص در نیمه دوم سلطنت، در عمل یگانه مرکز تصمیمگیری واقعی در کشور بود؛ به طوری که سایر مراکز تصمیمگیری قانونی عمدتاً جنبة تشریفاتی پیدا کرده بودند. مجلس شورای ملی یک بار با تصویب "ریاست عالیه کل قوای دفاعیه و تأمینیه (امنیه) مملکتی" و بار دیگردر 9 آبان 1304 با تصویب قانون "اعلام انقراض قاجار و واگذاری حکومت موقت در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به رضا خان "2، پایههای قانونی برای حاکمیت وی را فراهم کرد و تفویض سلطنت به او در 21 آذر 1304 از سوی مجلس مؤسسان بیش از پیش موقعیت قانونی رضاشاه را مستحکم ساخت. بدینسان، پهلوی اول در ساختار حقوقی قدرت از جایگاه مهمی در جریان تصمیمگیری درباره ایلات و عشایر هم به لحاظ مقام پادشاهی و هم به دلیل فرماندهی کل قوا برخوردار بود و لذا دستورهای رضاشاه به عزل و نصب مقامات لشکری وکشوری در مناطق عشایری، از جایگاه قانونی برخوردار بود. اما باور یا عادت نسبت دادن همة تصمیمات خرد و کلان به شاه (صدر،1381: 80 ) و نه مجموعه نهادهای تصمیمگیرنده حتی به آثار و نوشتههایی محققانه مرتبط با دوره پهلوی اول نیز راه یافته است. برای نمونه، در همان دوره نخستوزیری رضا خان، وقتی شیخ خزعل در رویارویی با نیروهای دولت، مغلوب و مجبور به تسلیم شد، شکست او مستقیماً به بی باکی و درایت رضاخان نسبت داده شد؛ به طوری که حتی وابسته نظامی دولت شوروی نیز "برانداختن قوه و نفوذهای شخصی منتقدین محلی و عشایر و به خصوص برانداختن شیخ خزعل"(بهار، 1379، ج2: 215 ) را یکی از موفقیتهای درخشان و قابل ستایش برشمرده است. اما صرف نظر از این دیدگاه عام در باره مقام پادشاهی، دو موضوع سهم رضاشاه در تصمیمگیری برای ایلات و عشایر را پر رنگ تر میساخت: یکی تجربیاتی که رضاخان دردوره سردارسپهی ونخست وزیری، دراثر کشاکشهای مداوم با ایلات و عشایر آموخت و دیگری برخورداری از پایگاه نظامی که ماهیت تصمیم های او را از پادشاهی با خاستگاه غیر نظامی متفاوت میساخت.
الف)خصوصیات وجایگاه رضاشاه در جریان سیاست گذاریرضاشاه علاوه بر جایگاهی که قانون اساسی برای مشارکت در تصمیمگیریها به او داده بود، به خاطر در این گفتار، برخی از خصوصیات متناقض رضاشاه را که در اغلب موارد بر روند سیاستگذاری برای ایلات و عشایر تأثیر میگذاشت، برمیشماریم: ملک الشعرای بهار، از مخالفان رضاخان ازاو در دورانی که هنوز به پادشاهی نرسیده بود، با این صفات یاد میکند: "فرمانروای حقیقی مملکت؛ حقهباز، دسیسهگر و توطئهچین، دارا بودن حس ضدبیگانه، دوراندیش و پرکار، اعجوبه، مدیر و مقتدر، مغرور و متکبر، خویشتن دار "و در نهایت، با طعن به صفت "دیکتاتور ما(بهار، 1379:ج1، 34، 86، 110، 122، 206، 211، 283، 299 )از رضاخان یاد میکند. و گزارش نویسان انگلیسی وی را "دیکتاتور نظامی ایران "Arfa,1964,vol6: 718)) میخواندند. در دوران پادشاهی، یکی از وزرا یش اورا مردی "با اراده وجرات وباتهور "(سردار اسعد،1372 :196) ویکی دیگر از مسؤولان بلند پایة کشوری از او با صفاتی، چون "با فراست، بلند نظر، متنفر از بیگانگان وحریص "(مستوفی، 1371، ج3: 323)یاد مینماید. از سوی برخی از جراید، خصیصه "آبادگری"(حبل المتین، 1309 :28). و"حاضر و ناظر " 3 بودن رضا شاه در همه امور، بارها وصف وتمجید میشد. صفات ویژه رضاشاه از دید سفرای خارجی نیز پنهان نمانده بود؛ چنانکه، بلوشر، سفیر وقت آلمان در ایران اظهار داشته بود: "از اینکه هنوز در کشورش قافله شتر، کاروانسرا و بازارهای قدیمی وجود دارد غرق شرمساری میشد و دستور داده بود که از این چیزها عکس برداری نکنند"(بلوشر،1363: 204 ) و به اعتبار این برداشت، بلوشر بر خصیصه نو خواهی افراطی رضا شاه تاکید نموده است. رضاشاه در آخرین سال پادشاهی، از سوی سفیر انگلستان در ایران با ویژگیهایی چون " تا حدودی با کفایت... مداخلهگر و القا گر ترس و نخوت به وزیرانش، طماع و وحشی" 4توصیف شده است که اگر بخشی از این اظهارات هم درست باشد، آن ویژگیها که در زیر به آن می پردازیم، برنوع تلقی رضا شاه از مسأله ایلات وعشایر به گاه تصمیم گیری اثر می گذاشت.
ب) مواضع رضاشاه در قبال جامعه عشایری ایران اعتقاد به تشکیل ارتش ثابت ملی که در آن نیازی به حضور نیروهای سیار و سنتی ایلات و عشایر نباشد، از همان سالهای سردار سپهی به اندیشة رضاخان راه یافت. استنباط رضاشاه از مسألهای اطاعتپذیری و اطاعتناپذیری و هم آوایی و غیر هم آوایی جامعه عشایری باسیاست کلان کشور، آن بود که آنان نافرمان و مستحق "سرکوب" هستند؛ چنانکه فرج الله آق اولی وقتی با مباهات از خلع سلاح، گردن زدن، اعدام ایلات و عشایر عرب، بختیاری، بویراحمدی و لرهای پشت کوه و پیش کوه یاد میکند، این سیاست سرکوب را مورد رضایت فراوان "اعلیحضرت رضاشاه کبیر") صفائی،1354: 44 ) دانسته است. رضاشاه بدنه ایل را "دزد و راهزن و شرور و وحشی " و رؤسای آنان را "چپاولگر و یغماگر" و فئودالهای سر سپرده و بازیچه دست قدرتهای بزرگ میدانست. در نتیجه همین تلقیها، رضا شاه خطاب به روسای لرها درآستانه اتمام "راه لرستان "تهدید کرده بود که: «از همین امروز تمام شماها را عفو میکنم، اما بدانید اگر یکی از شماها خیال دزدی و راهزنی نماید، نه فقط او را معدوم خواهم کرد، بلکه امر خواهم داد تمام الوار را مجازات نمایند. باید بدون اینکه قشون در این صفحه باشد، خودتان مراقب باشید» (مسعودی، 1329 :42 ). با این حال، برخی از مجریان سیاست عشایری در دوره رضا شاه ادعا میکنند که وی تلقی خود درباره ایلات و عشایر لر را به دیگرایلات وعشایر عمومیت نمی داد؛ برای مثال حسن مقدم مراغه، اظهار میدارد رضا شاه قائل به تفکیک سیاستگذاری در باره ایلات عشایر مرزی با غیر مرزی بود و اعتقاد داشت که حل پایدار مشکل ایلات مرزی با "تثبیت روابط ایران و همسایگان" امکانپذیر میشود، و رضاشاه به اودر باره ایلات و عشایر مرزی ترک تأکید کرده بود که:«باید بین ما و ترکیه وضعیت و مسائل، برادرانه حل و فصل شود تا هیچگونه ادعایی باقی نماند»(صفائی،1354: 367 ). حسن ارفع نیز ادعای غریب تری را در باره رضاشاه طرح نموده، مبنی بر این که شیوه مرسوم رضا شاه آن بود که به زورمتوسل نشود! ومدعی میشود: «وقتی رضاشاه تصمیم گرفت یک بار برای همیشه به بینظمی دورهای در کردستان خاتمه دهد، ابتدا بر اساس شیوه مرسومش، تلاش کرد تا پیش از آنکه به زور متوسل شود، با تشویق و ترغیب، با صلح و صفا همه چیز را آرام کند»(202 Arfa,1964:). این در حالی است که عموم منابع بر آنند که از نظر رضاشاه، وقتی گاه آن میرسید که با یکی از گروههای متعدد ایلی و عشیرهای در ایران مقابله شود، کلیه نهادها و نیروها را بر ای آن امر متمرکز می ساخت تا با حداکثرسازی فشار راه گریز و مقاومت از آنان سلب شود. این تجربه را رضاخان، در دوره سردار سپهی به دست آورد؛ وقتی که به گفته خاطره نویسان انگلیسی حاضر درایران، با اعزام 1250 پیاده نظام مسلح، 450 سواره نظام و مقادیر زیادی اسلحه «شاهسونها را با نمایش قدرت دستپاچه کرد و آنها با دادن تضمینهایی به دولت وفاداریشان را اثبات کردند»Peter,1991, vol6: 119 )) و متعاقب آن به فرماندهان لشکر شمال غرب دستور خلع سلاح شاهسونها را داد. در مورد سمتیقو نیز همین الگو تکرار و باز آفرینی شد، و رضاخان فرمان داد: «آنقدر نیرو به آذربایجان فرستاده شود، که نه تنها سمتیقو، بلکه تمام دردسرسازان مغلوب شوند127) .(ibid: رویه رضاشاه حاکی از آن بود که حضور در مناطق آشوب زده ایلی برای حل و فصل مسائل ایلات وعشایر سیاست مؤثری است و به همین جهت، در سال1306 برای حل بحران، شخصا به «مریوان و اورامان رفت و فرمانده کرمانشاه را برکنار و به جای او رزمآرا را به عنوان فرمانده منصوب کرد».(Arfa,1964 :168 ) همچنین شایان ذکراست که پهلوی اول در سیاست عشایری از پشتیبانی مؤثر روشنفکران برخوردار بود، زیرا از دید آنان در سالهای پس از جنگ جهانی اول وجود، دولت "قوی و با جرأت که بتواند پاسدار تمامیت ارضی و حافظ وحدت ملی و انتظامبخش"(بهار،1379، ج2: 30 ) باشد، با همه کاستیهایش یک "شر لازم"قلمداد میشد. نکته بعد، آن که بر اساس یک تقسیمبندی "قدرت" به سه نوع "قدرت اجبار"، "قدرت تسلط" و "قدرت ترغیب"(الوانی،1377: 92) تقسیم میشود و بر خلاف نظر حسن ارفع در سطور پیشین و با توجه به موقعیت، رضاشاه عمدتاً با اجبار و به گونه سلطهگرایانه و بندرت به صورت تشویقآمیزی برای ایلات و عشایر سیاستگذاری نمود.
ج) برخی از فرمانهای رضاشاه درباره ایلات و عشایرمهار کردن ایلات و عشایر نافرمان واعمال کنترل برآنان که با پراکندگی قدرت خود برای دولت مرکزی درد سر ساز شده بودند، یکی از "ارکان نظم نوین "(آبراهامیان،1378: 140 ) در دولت پهلوی را تشکیل میداد و دو رکن دیگر این نظم نوین تمرکز دولتی و غیرمذهبی ساختن جامعه بود. بنابراین، به منظور برقراری نظم نوین، سیاستگذاری برای سامان حیات عشایری ضرورت مییافت. از آن جایی که، رضاشاه به مسأله سازبودن ایلات و عشایر در پروژه برقراری نظم نوین باور داشت، در مراحل مختلف با صدور اوامری، منشأ تأثیرگذاری مستقیمی بر سیاست عشایری میشد که در زیر فهرستوار به برخی از آن فرمانها اشاره میشود: - صدور فرمان برای تحقیق در امور لرستان در دی ماه 1306ش؛ - امر به تشکیل کمیسیون مخصوص لرستان در سال 1307ش (اردلان،1372: 255 )؛ - امر به امیراحمدی برای برقراری انتظامات در لرستان؛ - فرستادن شیبانی با اختیار تام در ماجرای شورش ایلات ممسنی در سال 1308 (تقی زاده،1368: 215 )؛ - فرمان به سرداران معمر بختیاری برای میانجیگری در واقعة فارس در سال 1308(صفائی،1354: 265 )؛ - پیشنهاد عفو عمومی به شورشیان جنوب و پذیرش شرایط آنها در سال 1308؛ - فرمان مطیع ساختن بویراحمدیها به وزیر جنگ (تقی زاده،1368: 215 )؛ - اعزام نماینده مخصوص به اسم سعیدی برای آگاهی از وضعیت آموزش لرها (مسعودی،1329: 45 )؛ - صدور فرمان تأسیس مدرسه برای بختیاریها (اطلاعات، 25 دی 1308، 3)؛ - صدور فرمان لشکرکشی به بلوچستان (واعظ،1382: 243)؛ - دستور اصلاح قانون انتخابات و حذف نماینده ایل در مجلس در تیرماه 1311 (حکمت، 1353: 121 )؛ - فرمان مراقبت از طوایف اسکان یافته بختیاری؛ - صدور فرمان تشریک مساعی استانداران، فرمانداران، بخشداران برای اسکان ایلات به ستادارتش(س.ا.م.ا.، س.ش.291003584ش.ف 00050015، 15 )( از این پس سازمان اسناد ملی ایران، سند شماره و شماره فیش...به این صورت خواهد آمد)؛ - صدور فرمان برای اسکان ایلات فارس در جلسه هیأت وزیران. فرمان صدور استانداری امیر شوکت الملوک علم (اعظام قدسی،1379: 791)که سبب شد سیاست عشایری در فارس بر اثر صدور و اجرای این فرمان در مسیر جدیدی هدایت شود. شایان ذکر است که علاوه بر آن، گاهی مجریان سیاست عشایری برای بهبود برنامهریزیها پیشنهادهایی را به "دفتر مخصوص شاهنشاهی" ارسال میکردند، تا از آن طریق رضاشاه را درجریان قرار دهند و "اگر رأی ملوکانه قرار گیرد، به آنها عمل شود"5پس از آن، درصورت لزوم، اعلامیههایی از طرف رضاشاه و از طریق رئیس دفتر یاد شده، اعلامیههایی در خصوص امر مربوطه انتشار مییافت.
2- مجلس شورای ملیپس از نهضت مشروطه ایران ودر سیاست اعلامی، هشت اصل از (اصلهای 15، 17، 18، 20، 23، 24، 25 و 29 ) اصول قانون اساسی وسه اصل 15، 43 و 45از متمم قانون اساسی بر اینکه مهمترین رکن تصمیمگیری در همه امور کشور بر عهده مجلس شورای ملی است، تأکید داشت، اما در واقع و در سیاست اعمالی، مجلس به اختیارات حداقلی خود در سیاستگذاری در دوره رضاشاه اکتفا کرده بود. بنا به اصل هجدهم، هرگونه "ایجاد قانون" یا "تغییر و تکمیل" یا "فسخ قوانین موجود" از مسؤولیتهای مجلس شورای ملی است. طبق اصل بیستم قانون اساسی "بودجة هر کدام از وزارتخانهها میبایست در نیمه آخر هر سال برای تصویب نهایی به مجلس شورای ملی ارسال گردد"(اکبری،1381: 22 )و بر اساس اصل بیست و نهم قانون اساسی، مجلس حق عزل وزرا را در صورت ناتوانی یا خیانت دارد. از مطالعه مذاکرات نمایندگان مجلس، اسناد، خاطرات و نشریات چنین برمیآید که موضوع ایلات و عشایر در کمیسیونهای مختلف مجلس به مناسبت موضوع بررسی میشد و مشخصاً "کمیسیون اسکان" کار هدایت امور مربوط به اسکان ایلات و عشایر را برعهده داشت، ولی به صراحت از "کمیسیون سیاست عشایری" در منابع ذکری نشده است، و در نهایت، مجلس شورا از طریق تصویب لایحه و طرحهای قانونی در امر خط مشی گذاری کلان برای ایلات و عشایر سهم خود را ایفا میکرد؛ چنانکه چند بار وزرا لوایحی را بخصوص درباره افزایش اعتبار عمران برای سیاست عشایری به مجلس پیشنهاد کردند که به تصویب نمایندگان رسید. همچنین، در باره سایر اختیارات قانونی نمایندگان، در ماده سی و چهارم نظامنامه داخلی مجلس شورای ملی آمده است: «هر نماینده میتواند طرحی را در امری از امور کشور مستقیماً به رئیس مجلس شورا ارائه دهد ولی گزارش طرح وقتی در صحن علنی مجلس طرح خواهد شد که اقلاً 15 نفر از نمایندگان مذاکره درباره آن را تصویب کرده باشند»(همان: 28 ). نمایندگان مجالس دوره پهلوی اول، ازاین حق؛ یعنی ارائه طرح قانونی به رئیس مجلس در باره ایلات وعشایر استفاده نکردند و عمدتاً به تصویب طرحهایی پرداختند که اطمینان داشتند رضا شاه و وزرای او با آنها موافقت اصولی دارند. برای مثال، در تیرماه 1313ش بنا به خواست رضاشاه مبنی بر اصلاح قانون انتخابات و محروم کردن ایلات و عشایر از داشتن نماینده در مجلس، فروغی، نخستوزیر؛ محمود جم، وزیر کشور و علی اکبر داور، وزیر دارائی طرحی به مجلس دادند. در این طرح، به جای اینکه وکلا از سوی ایلی، مثلاایل بختیاری نمایندگی داشته باشند، میبایست از مناطق؛ مثلاً از چهار محال بختیاری برگزیده میشدند، و نمایندگان آن طرح را بسرعت تصویب کردند. به نظر میرسد هدف این طرح، تخفیف قدرت فردی وکلای ایلی واستحاله قدرت ایلی در قدرت ملی بوده است. در هر حال، از دیدگاه این پژوهش، مهمترین قوانینی که مجالس دوره پهلوی اول از 1304سال تا 1320 درباره ایلات و عشایر تصویب نمودند، به شرح زیر قابل تقسیم است: دسته اول، مصوّبات خاص، که مخصوص ایلات و عشایر به تصویب مجالس این دوره رسیده است؛ دسته دوم، مصوّبات عام، که یکی از مواد یا بندهای آنها به ایلات و عشایر آن دوره مربوط بوده است.
الف) مهمترین مصوّبات خاص مجالس دوره پهلوی اول برای ایلات و عشایر
از فهرست مصوّبات ذکر شده استنباطهای زیر به ذهن متبادر میشود: الف) مجلس ششم، یازدهم و دوازدهم هیچ مصوّبهای که خاص ایلات و عشایر باشد، به تصویب نرساندهاند، اما در مجلس ششم(چنانچه در سطور بعد خواهد آمد) مصوّبه عامی در این باره تصویب شد. ب) از سیزده مصوّبه قانونی برای ایلات وعشایر، هشت مصوّبه خاص و یکی از مصوّبات عام، در مجلس هشتم به تصویب رسیده است. بنابراین، مجلس هشتم یکی از پر کارترین مجالس دوره پهلوی برای همراهی با دولت در ساماندهی به اوضاع ایلات وعشایر بوده است. یکی از دلایل آن همگامی، می توانست همزمانی دوره مجلس هشتم، با خاتمه قهرآمیز
بزرگترین مواجهه جویی عشایری با دولت پهلوی اول باشد که لزوم چارهاندیشی از سوی این نهاد سیاستگذار را میطلبید. ج)شش مصوّبه از سیزده مصوّبات خاص مجالس دوره رضاشاهی مربوط به اسکان وعمران ایلات و عشایر لر است که نشان دهنده اهمیت سیاست اسکان و اهمیت تحقق سیاست عشایری در قبال لرها بوده است، زیرا لرها با پروژه عشایری دولت پهلوی اعم از آرام سازی، خلع سلاح، اسکان و سلب قدرت سیاسی و اقتصادی از سر کردگان خود به شدت به مقابله پرداخته بودند. همچنین، یکی از مصوّبات خاص در باره دوست محمد خان، سردار بلوچ، دو مورد آن مربوط به ایلات کرد، یکی درباره رؤسای ایل قشقایی وخوانین شاهسون، شش مصوّبه خاص درباره لرهای لرستان و یکی نیز درباره تعیین تکلیف سود بختیاری از شرکت نفت، بوده است و در هیچ یک از مصوّبات خاص، مستقیماً به ایلات و عشایر ترکمن، عرب و لرهای کهکیلویه و بویر احمد اشاره نشده است. همچنین به نظر میآید، تقدم و تأخر توجه مجلس به هر ایل وعشیرهای، تابع مقتضیات مملکتی و جایگاه و نوع موضع گیری ایلات و عشایر در برابر سیاست عشایری بوده است. برای نمونه، تخصیص اعتبار برای خرید سهم نفت بختیاری ها(واعظ،1328: 267 ) در سال 1315 از سوی مجلس تصادفی نبوده است، زیرا دولت پهلوی پس از ملاحظات فوق الذکر و پس از آن که از همراهی و سکوت سرکردگان این ایل، مثل سردار اسعد برای در هم شکستن مقاومت سایر ایلات و عشایر بهره برد، هنگامی که این ایل تنها ماند، به سرکوب آنها پرداخت تا مصداق آن شوند که اجاقهایی که جداجدا میسوزند، جداجداهم خاموش میشوند.ب) مهمترین مصوّبات عام مجالس دوره پهلوی اول درباره ایلات و عشایر1. قانون سجل احوال، مصوّب 14 خرداد 1304 در مجلس پنجم که در این مصوّبه عام، در موضوع صدور شناسنامه برای ایلات وعشایر در تبصره اول ماده بیست و هشتم آن چنین چاره اندیشی شده بود: مسؤولیت سجل احوال ایلات با رئیس ایل و مباشرت آن با خوانین و کدخدایان ایل خواهد بود 2. قانون خدمت نظام اجباری، مصوّب 16 خرداد 1304 در مجلس پنجم که به موجب آن: «کلیه اتباع ذکور ایران، اعم از سکنه شهرها و قصبات و قراء و مشمولین در خارج از ایران از اول سن بیست و یک سالگی مکلف به خدمت سربازی میباشند، مگر در مواردی که بر طبق این قانون مستثنی شده باشند»(2/دوره پنجم: 217 ) در این مصوّبه عمومی، برای ایلات و عشایر استثنایی قائل نشده و آنان موظف به خدمت نظام وظیفه که در آن زمان "نظام اجباری "نامیده میشد، بودند. 3. اصلاح قانون ممیزی، مصوّب 1307 در مجلس ششم که با توجه به اسکان اجباری برخی از ایلات و عشایر، چند ماده ازآن به نحوه مالیات گیری از ایلات وعشایر اسکان یافته و غیر اسکان یافتهها اختصاص یافته بود (اطلاعات، 18 اردیبهشت 1307: 1 ). 4. قانون محاکمات نظامی، مصوّب 30 تیر 1307درمجلس ششم، که در ماده 214 آن آمده بود: "هر کسی که نظامیان را به الحاق به دشمنان و یاغیان یا قشون متمرد اغوا و تشویق کندو... محرک به خیانت شناخته شده و محکوم به اعدام است" (2/دوره ششم، 220 ). با اینکه در این قانون صراحتاً به ایلات و عشایر اشاره نشده بود، ولی با در نظر گرفتن دو موضوع میتوان آن رادر رده قوانین عام دراین باره دانست: موضوع نخست، با توجه به پایان نیافتن سیاست خلع سلاح ایلات و عشایر تا آن تاریخ، عبارت "یاغیان مسلح" دراین ماده قانونی، به احتمال بسیار قوی بر ایلات و عشایر اطلاق مییابد. دیگر آنکه با عنایت به تقارن سال تصویب قانون با آغاز شورش عشایری فارس، عبارت "دشمن" در ماده 214 این قانون میتوانست در اشاره به ایلات و عشایر فرض شده باشد؛ چه در فرهنگ سیاسی ایران غالبا میان مخالف ودشمن تفکیک چندانی صورت نمیگیرد و مشخصاً در دوره حکومت خودکامه پهلوی اول، برای وانمودسازی خطیر بودن خط مشی های دولت و برای ارعاب مخالفان به عمد مخالفان را دشمن مینامیدند. 5. قانون متحدالشکل نمودن البسه اتباع ایران، مصوّب 6 دی 1307، که در ماده چهارم این قانون اشاره شده بود: «این قانون در شهرها و قصبات از اول فروردین 1308 و خارج از شهرها در حدود امکان عملی شدن آن به شرطی که از اول فروردین 1309 تجاوز نکند به موقع اجرا گذارده خواهد شد»(2/ دوره ششم، 222 ). به این ترتیب، و با اینکه در این قانون به الزام ایلات و عشایر به اجرای سیاست متحد الشکل شدن لباس مستقیما اشارهای نشده بود، اما از استثنایی که برای مردمی که در خارج از شهرها به سر میبردند، قائل شده بود، میتوان چنین استنباط کرد که منظورازآن مردم، ایلات و عشایر بوده است. 6. قانون اجازه ترفیع آقای میرزا عباسخان آریا، مصوّب 24 مرداد 1308در مجلس هفتم. به موجب ماده واحدهای، مجلس شورای ملی به دولت اجازه میداد «به طور استثناء آقای میرزا عباسخان آریا را بدون طی مراتب مقرره در قانون استخدام کشوری از رتبه هفت به رتبه هشت ترفیع بدهند»(2 /دوره هفتم، 220 ). فرد اخیرکسی بود که در مهار شورش گسترده عشایری جنوب، دولت را از مخمصه شورش همزمان بختیاری، قشقایی و بویر احمدی رهانید. شورش عشایری سال 1308 دولت رضا شاه را در آستانه مخاطرهای عظیم(یکرنکیان،1384: 383 ) قرار داده بود و این نحوه تجلیل از سرتیپ آریا، به خصوص پس از ناکامی اشخاصی، چون شیبانی درمقابله باشورشیان، نشان از عمق خشنودی حکومت در ناکام گذاشتن آن شورش داشت. 7. تصویب قانون در کمیسیون عدلیه درباره تصرف اموال، مصوّب سال 1309مجلس هشتم. در این قانون به اموال اشرار مسلح اشاره میشود. که باز هم با توجه به تاریخ مصوّبه و عدم موفقیت کامل دولت در تحقق سیاست خلع سلاح ایلات و عشایر و با توجه به خساراتی که ایلات و عشایر مسلح جنوب طی سالهای 1307 تا 1309 به دولت وارد آورده بودند، چنین استنباط میشود که این قانون در باره ایلات و عشایری بوده که دولت با اقدام به توقیف اموال قصد مجازات آنها را داشته است(اطلاعات،13 آبان 1309: 1). 8 . قانون تجدید نظر شده انتخابات، مصوّب 10 مهر 1313 در مجلس نهم. ماده چهل و پنجم این قانون چگونگی مشارکت ایلات در انتخابات را مطابق خواست دولت به این نحو اصلاح نموده بود که «کسانی که سابقاً به حالت عشایر زندگی میکردند از این به بعد مثل سایر افراد ملت در جزء سکنه محلی که آنجا اقامت دارند در انتخاب نماینده خود شرکت خواهند نمود»(2/ دوره پنجم، 234 ). در تکمیل پروژه ایل زدایی مورد نظر دولت پهلوی، ضمیمهای درباره اصل 45 از سوی نمایندگان، اضافه شد که در آن حوزه های انتخابی در مناطق ایلی و عشیرهای، با ذکر تعداد نمایندگان و مرکز انتخابی معلوم شده بود و بر اساس آن، وکیل نه به عنوان نماینده ایلی خاص، که به عنوان نماینده ای از یک حوزه انتخابی به مجلس راه مییافت. این، در واقع همان طرحی بود که سه وزیر پیش گفته در صفحات قبل، درباره بازنگری قانون انتخابات و بازداشتن ایلات و عشایر از داشتن نماینده ایلی در مجلس، به مجلس ارائه داده بودند. ج) تأملی بر جایگاه مجلس در سیاستگذاری برای ایلات و عشایرذکر قوانین مصوّب مجلس - اعم از خاص و عام که در سطور فوق به آن اشاره شد- نشان دهندة سیاست گفتاری نهاد سیاستگذار بود و با سیاست کرداری در عمل الزاما انطباق نداشت. همچنین مطالعه مذاکرات نمایندگان مجلس و نوع تعامل آنان با وزارتخانههای دولتی مربوطه، بنیاد فکری سیاستگذاران و نحوه نگرش آنها به مسأله ایلات وعشایر را روشن میسازد، چنانکه، وقتی در تیرماه 1312 وزارت مالیه، به قید فوریت از مجلس خواستار تصویب سیصد هزار ریال اعتبار برای مخارج عمران و تخته قاپو کردن عشایر از محل ذخیره مملکتی شد، یکی از نمایندگان مجلس در این باره اظهاراتی به شرح زیر نمود که گوشه ای ازروند تصمیم گیری برای ایلات وعشایر رادرآن دوره آشکار میسازد: روحی یکی از نمایندگان مجلس نهم، در آغاز سخنان خود، تخته قاپو کردن ایلات را یکی از " افکار مقدسه "(2/دوره نهم، 400 ) و "آرزوهایی" محقق شده دانست که در عمل به پیشرفتهایی هم رسیده است و در ادامه سخنانش پیشنهاد داد، برای ایلات بزرگ، مثل قشقایی و شاهسون و بختیاری، شهرهای جدید الاحداثی درهمان مکان خودشان بسازند وآنها را درآنجا متمرکز سازند، زیرا این روش در توسعه تجارت و آبادی مملکت مؤثرخواهدبود. وی همچنین پیشنهاد نمود که ایلات کوچک را نیز در دهات مستقر سازند تا به زراعت بپردازند. این نماینده اعتقاد داشت به هنگام تصمیم گیری باید موقعیت ایلات بزرگ از ایلات کوچک تفکیک شود و به واقعیت تفاوتهای اقتصادی و جغرافیایی توجه گردد و نباید سیاست تعمیم گرایانهای در باره همه آنها در پیش گرفته شود. وزیر مالیه پس از استماع آرا و پیشنهادهای این نماینده، ضمن تأیید سخنان روحی تأکید کرد که « اقدامات خیلی بزرگ در دو سه سال چندین ملیون پول میخواهد و اصلا در عمل هم این کار سرعت خیلی زیاد درش مقتضی نیست و باید به تدریج کرد، باید هر سال در یکجا شروع کرد» (2/ دوره نهم، 401 ). به این ترتیب، اصل پیشنهاد سنجیدة نماینده مجلس را با طرح واقعیتی دیگر(یعنی لزوم دقت و تدریج در خط مشی گذاری برای عشایر )که منافاتی با پیشنهاد روحی هم نداشت، به مجرای دیگری انداخت وسایر نمایندگان نیز به پیشنهاد روحی توجه نکردند. بخش دیگری از نگرش وعملکرد نهاد مجلس و نمایندگان به هنگام سیاستگذاری را میتوان از میزان اعتباری که برای عملی ساختن سیاست عشایری تصویب می کردند، دریافت. برای نمونه، در صورت ضمیمه قانون بودجه سال 1312 در بخش مخارج غیر ثابت عمومی، در شماره 1 در قسمت شرح میخوانیم: 1. اعتبار عمران و تخت قاپو کردن عشایر و تبدیل املاک (2/دوره نهم، 40743 ): الف- اعتبار عمران و تخته قاپو کردن عشایر 820000؛ ب- اعتبار مصارف مربوطه به تبدیل املاک و علاقه اشخاص با املاک دولتی 180000. در همین صورت، ضمیمه قانون بودجه برای" تشکیلات امنیه "(2/دوره نهم از قسمت صورت ضمیمه بودجه سال 1312، 400)، (وجود امنیهها در بیرون شهرها برای تأمین امنیت ضرورت و اهمیت بیشتری یافته بود)، این اعتبارات منظور شده بود: الف- اعتبار بودجه اختصاصی 22678400؛ ب- اعتبار بودجه 1950نفر، اجرائیات مالیه 3522600 . به این ترتیب، وکلای دوره نهم برای آرام سازی و خلع سلاح ایلات وعشایر که در دوره های قبل مستلزم اختصاص اعتبار بود، اعتباری را لحاظ نکردند وعمده اعتبار را به سیاست معطل مانده اسکان تخصیص دادند، و برای سایر بخشهای سیاست عشایری، مثل مدرسه سازی ودرکل برای "فرهنگ سازی" و"فرهنگ زدایی"(30/135 ) نیز بودجهای در نظر نگرفتند. همچنین، از مطالعه صورت ضمیمه قانون بودجه سال 1313 در قسمت اعتبارات غیر مستمر عمومی چنین بر می آید که: اگرچه اعتبار عمران نسبت به سال قبل(1312) افزایش یافته بود، اما اعتبار هزینه های تبدیل املاک دقیقاً مانند سال قبل در نظر گرفته شده بود. و جایگاه سیاست عشایری از دیدگاه نمایندگان مجلس، در مقایسه با اعتبارات بیشتری که برای دیگر موارد غیرمستمر عمومی تخصیص داده بودند، روشن میشود. برای مثال، بر اساس قانون بودجه سال 1312 ش هزینة اعتبار سیاست عشایری،تنها 50000 ریال از سیاست دفع ملخ بیشتر بوده است! در همین سال، برای سال (1314)(2/ دوره نهم، 29 از قسمت ضمیمه مذاکرات ) میزان اعتبار برای سیاست عشایری در قسمت اعتبارات غیر مستمر عمومی را چنین پیش بینی کردند:
طبق پیش بینی نمایندگان مجلس باید 500000 ریال دیگر، برای سال آینده به اعتبار در نظر گرفته شده برای این برنامه در سال1314 افزود. شایان یاد آوری است اگر با ذهنیتهای امروز که عملکرد پارلمان های مجرّب ومستقل دنیا را در خاطر دارد، به جایگاه نهاد مجلس در جریان تصمیمگیری در دوره پهلوی که هنوز به بلوغ و تجربه کافی نرسیده بود، نگاه شود، نمیتوان روح حاکم بر سیاستگذاری ووضعیت نمایندگان را درک کرد. ذکر مثالی از وضعیت غیر معمول انتخابات در این دوره، شاید بتواند گوشهای از واقعیت را روشن سازد: سیف پور فاطمی در خاطرات خود ادعا نموده است که در انتخابات اصفهان در دوره رضا شاه، به جای او معلم ولیعهد؛ یعنی اوحدی سدهی(سیف پور فاطمی،1378: 906 )، بنا به درخواست ولیعهد به مجلس راه یافته بود. بدینسان، از امثال چنان نمایندگانی جز مهر تأیید زدن بر خواست حکومت، انتظار دیگری نمیرفت. دردآور آن که سوءشهرت مجالس دوره رضا شاهی از دید روزنامه تایمز هم پنهان نمانده وآن مجالس را به دلیل آن که "در تدوین قوانین هیچ گونه دخالت مؤثر" (شیخ الاسلامی، بیتا،295 )نداشتهاند، ناکارآمدونمایندگان آن را فاقد جسارت لازم در رد لوایح دولتی توصیف کرده است.
3. هیأت وزیراناکنون، گاه آن رسیده است تا به کارکردو جایگاه هیأت وزرا به عنوان یکی از ارکان سه گانه سیاستگذاری، در فرآیند تصمیم گیری برای ایلات و عشایر پرداخته شود. اگرچه قانون اساسی شأن قانونگذاری برای هیأت وزیران قائل نشده است، اما این به معنی آن نیست که هیأت وزیران در تصمیمات اساسی کشور مشارکت نداشته است. تقدیم " لوایح " به وسیله وزیر مسؤول یا صدر اعظم به مجلس شورای ملی، براساس اصل 61 متمم قانون اساسی، جایگاه هیأت وزیران را در جریان تصمیمگیری روشن میسازد.گذشته از آن، هیأت وزیران از طریق گذراندن " تصویب نامه "، "اساسنامه " و " آیین نامه " و تقاضای اختیارات تام اقدام به تصمیم گیری و سیاستگذاری مینمود. شایان ذکر است که هیأت وزیران برای اجرای مصوّبات مجلس درباره ایلات و عشایر، با چندین تصویب نامه، چگونگی اجرای سیاست عشایری را برای ارگانهای ذی ربط روشن ساختند، اما هیچ وزیری در این دوره تقاضای اختیارات تام برای بهبود وضعیت ایلات و عشایر ننمود و تلاشهای نگارنده برای یافتن اساسنامه و آیین نامههای از سوی هیأت وزرا که مقررات خاصی را برای اجرای سیاست عشایری تدوین نموده باشد، تا لحظه نگارش این مطالب با توفیق همراه نبوده است. از شواهد امر چنین بر می آید که هیأت وزرا در این قسمت به "قدرت حداقلی "خود در ازای "قدرت حداکثری"رضاشاه در روند سیاستگذاری برای ایلات وعشایر بسنده نمودهاند. با وجود این، هیأت دولت به اتکای همان قدرت حداقلی، هم در سیاستگذاری و هم در اجرا در تعیین خطوط کلی سیاست عشایری مشارکت نمود و وزارتخانه های مختلف، مانند جنگ، داخله، مالیه، دربار، معارف و عدلیه، هر کدام درگیر اجرای قسمتی از سیاست عشایری شدند، که برای رعایت اختصار، تنها به ارائه فهرستی از تصویب نامهها و بخشنامههای دولتی که نگارنده از خلال بررسی اسناد متعدد سازمان اسناد ملی ایران اسخراج نموده، اکتفا میشود.
فهرست برخی از تصویب نامه های دولتی برای ایلات و عشایر
از تصویب نامه های هیأت دولت چنین بر می آید که از نوزده مورد تصویب نامههای دولت، ده مورد مربوط به ایلات لر، اعم از بختیاری، لرهای لرستان و کهگیلویه و بویر احمدی است و یازده تصویبنامه دولت در باره اسکان است و هر دو نشان دهندة اهمیت سیاست اسکان نسبت به سایر بر نامههای دولت و اهمیت این سیاست در قبال لرهاست که باپافشاری بر سر تداوم حیات سنتی ایلی و عشیرهای و ایستادگی در مقابل دولت پهلوی بر پیچیدگیهای سیاست عشایری میافزودند.
ب) فهرست بخشنامه های صادره برای ایلات و عشایر از 1304تا1320
از مطالعه اسناد فوق چنین بر میآید که هیأت دولت تلاش می کرد برخی ازابعاد غامض سیاست عشایری و بعضی از عدم تطابق هایی که بین ایده آلهای سیاستگذاران با واقعیتهای موجود حیات ایلی وعشیره ای بروز نموده بود، با صدور بخشنامهای رفع، یا دست کم روشن سازد. برای نمونه، عشیرهای را با اجبار اسکان می دادند و بالطبع، نوع امرار معاش آن عشیره تغییر میکرد، اما کماکان از آنان" مالیات سرگله "دریافت میکردند و ایلات و عشایر را بیش از پیش عاصی میساختند و بنا به چنان واقعیتی هیأت دولت بخشنامهای صادر میکرد تا اخذ آن نوع مالیات لغوشود، تا شاید اندکی از مقابله جوییهای ایلات و عشایر با دولت تخفیف یابد.
سخن پایانی از یافتههای این تحقیق چنین بر میآید که رضاشاه به موجب قانون اساسی از پشتوانه قانونی در سیاستگذاری برخوردار بود و در عمل با مداخله در نحوه انتخابات نمایندگان مجلس و انتخاب مستقیم وزرا، حق تصمیم گیری را عمدتا در انحصار خود در آورده بود و به قدرت فرا قانونی دست یافته بود. از نظر رضاشاه، ایلات و عشایر عناصر شرور وچپاولگری بودند که در پروژه کلان نوسازی ایران، عاملی باز دارنده بودند و به همین جهت، سزاوار خشونت و سرکوب بودند، و با آنکه تصمیم گیری برای ایلات و عشایر طی یک "فرآیند غیر عقلایی " وبیشتر بر پایه سیاست اجبار اتخاذ شد، اما به دلیل موافقت رضا شاه با کلیت سیاست عشایری، این خط مشی گذاری درآن زمان امکان نقد و باز نگری پیدا نکرد. موقعیت رضاشاه به لحاظ جایگاه منحصر به فرد در ساختار حقوقی وحقیقی قدرت، و نقش فردی وی در سیاستگذاری برای ایلات و عشایر به گونهای بود که در برخی از منابع و مآخذ خط مشی گذاری برای ایلات و عشایر، حاصل تراوشهای فکری و تصمیمات فردی رضا شاه، قلمداد میشد و سیاست عشایری دولت و حتی رفتار خشونت آمیز و سرکوبگرایانه مجریان تحت فرمان رضاشاه با سکوت نسبی جامعه روشنفکری آن روزگار روبهرو شد، زیرا در پندار آنان دولت پهلوی همان دولتی بود که میتوانست ساختار قدرت را متمرکز واوضاع اجتماعی را مدرن سازد. کاربرد سیاست اجبار به جای سیاست اقناع از سوی رضاخان شاه، را میتوان با ارائه مصادیقی از فرمانها و عملکرد وی - هم در دوران رضا خانی وهم در دوره رضا شاهی - در دستگیری سران مقتدر ایلات و عشایر، مثل شیخ خزعل، اقبالالسلطنه و کشتن دوست محمدخان بلوچ و سردار اسعد بختیاری و تصویب لایحه سلب مصونیت از سردار عشایر صولتالدوله قشقایی و پسرش که بیشتر با خواست و "نفوذ" شخصی رضاشاه امکان پذیر شد، مثال زد، و به دنبال در پیش گرفتن چنین رویهای از سوی دولت پهلوی اول، ایلات وعشایر ناگزیر از سلطه پذیری شدند. اما، مجلس شورای ملی به عنوان دومین نهاد سیاستگذار، از حقوق قانونی خود- البته به صورت حداقلی - در تنظیم مصوّبات، ارائه لوایح وطرحهای قانونی در جهت سیاستگذاری برای ایلات وعشایر بهره برد.بررسی مصوّبات خاص و عامی که برای جامعه عشایری به تصویب مجالس دوره رضا شاهی رسید، نشان میدهد که واقعیتهایی، چون، دغدغه پایان بخشیدن به پراکندگی قدرت و مشخصا خود سریهای ایلات و عشایر با اسکان و تلاش برای تغییر هویت ایلی و یکپار چه سازی، و اهتمام و عطف توجه به تقویت مبانی ملت سازی در آن دوره، بر نوع تصمیم گیری نمایندگان آن دوره اثر داشته است. نهایت آن که مصوّبات مجلس در باره جامعه عشایری به آنجا ختم شد که در مناطق ایلی و عشیرهای مثل فارس، نماینده ایل نه به عنوان وکیل ایل قشقایی، که در جایگاه نمایندهای از یک حوزه انتخابیه به مجلس راه بیابد. و تصویب بیش از نیمی از مصوّبات مجلس برای سیاست اسکان، نشان از نوعی شتابزدگی و فرم گرایی در سیاستگذاری داشت و اختصاص بیش از دوسوم مصوّبات در مورد لرها، علاوه بر تأثیر عواملی، چون اهمیت جغرافیای لرستان و خصلت تمرد و مرکز گریزی لرها، احتمالا میتوانست ناشی از این موضوع هم باشد که مجلس شورا از نگرش همسویهای در باره ایلات و عشایر بر خوردار نبوده است. کارکرد عموماً تشریفاتی مجلس در این دوره سبب شد که شان مجلس در بسیاری از موارد تا حد تأیید منویات وتصویب تصمیمات دولتی تنزل یابد. همچنین، در فرآیند سیاستگذاری هیأت وزرا به عنوان سومین نهاد اثر گذار، سهم خود در سیاست گذاری برای ایلات وعشایر را با ارائه لوایح، و گذراندن"تصویب نامه"، "اساسنامه"، و آیین نامه "ایفا نمود؛ برنامههایی که از طریق نهادهای اجرایی، مانند وزارت جنگ، داخله و... جامه عمل پوشید. موقعیت ژئو پولتیکی لرستان، سرسختی و قانون گریزی، سنت گرایی شدید و اهمیت ساخت "راه لرستان " در پروژه مدرن سازی ایران آن زمان سبب شد که باز هم بیش از نیمی از تصویب نامهها و بخشنامههای هیأت وزرا به ساماندهی امور ایلات و عشایر لر اختصاص یابد. در نهایت، تهاجم مستقیم سه نهاد سیاستگذار به جامعه عشایری، مانع از باز آفرینی وادامه شرایط پیشین برای آنان شد وبه مقابله جویی ایلات وعشایر در معرض خشونت، برضد سیاستهای نامتوازن دولت پهلوی اول منجرگردید. آرمان و اشتیاق دولت به مدرن سازی که آن را از راه گذشته زدایی میسر میدید و"ایل ترسی " و هراس از تداوم حیات ایلی و عشیرهای به عنوان مظاهر ناپسند زندگی سنتی و نامدرن هرسه نهاد سیاستگذار را به" ایل ستیزی" سوق داد. تعمق درعموم فرمانها، مصوّبات و بخشنامههای صادره در آن دوره و اصرار در چاره جوییهای شتابزده برای مسأله چند وجهی ایلات و عشایر ناشی از چنین واقعیتی است. پی نوشتها 1- درباره سرشت دولت پهلوی اول و همانندیها و غیر همانندیهای آن با دولت مطلقه و دولت مدرن نک:نفیسه واعظ .(1388). سیاست عشایری دولت پهلوی اول، تهران: نشر تاریخ: 58. 2- ماده واحده- مجلس شورای ملی ریاست عالیه کل قوای دفاعیه و تأمینیه (امنیه) مملکتی را مخصوص آقای رضاخان سردار سپه دانسته که با اختیارات تامه در حدود قانون اساسی و قوانین مملکتی انجام وظیفه نمایند و سمت مزبور بدون تصویب مجلس شورای ملی از ایشان سلب نتواند شد. این قانون که مشتمل بر یک ماده بود، در جلسه بیست و پنجم دلو یک هزار و سیصد و سه شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید(رئیس مجلس شورای ملی، موتمنالملک). مجموعه قوانین موضوعه و مصوّبات دوره پنجم: 253 و 254. 3– در نشریه ناهید در وصف این ویژگی رضاشاه آمده است: «همین قدر میگوییم که شاهنشاه ما به واسطه فقدان اسباب و نداشتن و نبودن مردان کار باید در تمام امور جزئی و کلی مملکت شخصاً حاضر و ناظر بوده مراقبت بفرمایید» نک: ناهید، سال هشتم، ش 28 (شنبه 5 آبان ماه 1307)، ص 1. 4- بولارد چنین تصویری را از رضاشاه در ذهن داشت: «با جزئیات هر مسأله که ظاهراً به وزرای امور خارجه، جنگ و مالیه ارتباط دارد، آشناست. در واقع، او خودش به همه کارها میرسد...» شاه در هر ادارة دخالت میکند، وزرا را میزند و به طور کلی، همان طور که مردمش دربارة او میاندیشند:" مثل یک احمق طماع وحشی رفتار میکند"(بولارد، 1362: 25). شایان ذکر است بولارد با آن که به چهارده مورد از خطاهای رضاشاه اشاره میکند، اما عملکرد رضاشاه دربارة ایلات و عشایر را به سکوت برگزار میکند. 5- دفتر مخصوص شاهنشاهی برای دایره انتظامات وزارت کشور «فرمان مطاع مبارک شاهانه» دربارۀ اسکان ایلات فارس را یادآور میشود و اداره انتظامات کشور، پیرو اجرای این فرمان به استاندار فارس تلگراف میزند که «مقصود به صورت مطبوعی انجام گیرد و شکایاتی فراهم نشود». برای آگاهی از نحوه اجرای این فرمان نک: سازمان اسناد ملی ایران، سند شماره 29300697، شماره فیش 00050015، 1003،آرشیو 428 ظ 4 آجا. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- سازمان اسناد ملی ایران شمارههای(291003584ش.ف00050015)، (290002462ش .ف00040224)، ( 240015951ش. ف291.179)، (240017962ش. ف03270012)، (240015989 شماره فیش آن ثبت نشده است)، (240015985ش. ف21202910)، (240015976 ش. ف02910203)، ( 240015968ش.ف02910195 (240015922ش.ف02910150)، ( 240012889ش. ف 02640045 )، (240012901 ش.ف02640057 )، ( 240015811ش.ف02920118 )، ( 240021457شماره فیش ندارد)، ( 293004535 ش.ف00320026 )، ( 240022529ش.ف00390071 )، ( 240021288ش. ف03840034 )، ( 24009042 ش.ف1810018 )، (240014511ش. ف2810058)، ( 24000992ش. ف02020004 )، ( 290004066 ش.ف0006048 )، (291001775ش.ف0006048 )، ( 240012300 ش. ف02550057 )، ( 291003638ش.ف00200001 )، (297004898ش.ف00330090 )، (297004874ش. ف00330066 ).
2- اسناد چاپ شده مجموعه قوانین موضوعه و مصوّبات در چهار دوره اول، دوم، سوم، چهارم، تهران، مطبعه مجلس، بیتا. مجموعه قوانین موضوعه و مصوّبات در دوره پنجم قانونگذاری از 22 دلو1302 تا21 بهمن1304، چاپخانه مجلس، تهران، 1324. مجموعه قوانین موضوعه و مصوّبات دوره ششم از 22 مرداد تا 1307، اداره مطبوعات و اطلاعات، 1333. مجموعه قوانین موضوعه و مصوّبات دوره هفتم قانونگذاری از 14 مهر ماه 1307 تا 14 آبان1309، چاپخانه مجلس، تهران، 1325. مجموعه قوانین موضوعه و مصوّبات دوره هشتم قانونگذاری 25 دی ماه1309 تا25 دی1311، چاپخانه مجلس، 1325. مجموعه قوانین موضوعه و مصوّبات دوره نهم تقنینیه از24 فروردین 1312 تا24 فروردین 1314، اداره مطبوعات و اطلاعات مجلس شورای ملی، 1329.
3- نشریات اطلاعات، 25 دی 1308، 15 ژانویه 1930، ص3.18 اردیبهشت 1307، 28 آوریل 1928، ص1. 16 خرداد1306، 7 ذیحجه 1345، ص2. حبل المتین، سال سی و هشتم (28 مرداد 1309 )، ص28. ناهید سال هشتم (8 دی 1307 )، ص 2. 4- کتابها 1- آبراهامیان، یرواند .(01378)، ایران میان دو انقلاب، مترجمان کاظم فیروزمند، حسن شمس آوری، محسن مدیر شانه چی، تهران: مرکز. 2- اردلان، امان الله .(1372 ). خاطرات حاج عزّ الممالک اردلان؛ زندگی در دوران شش پادشاه، تنظیم و تحشیه باقر عاقلی، تهران: نامک. 3- اعظام قدسی(اعظام الوزاره ) .(1379 ). خاطرات من یا تاریخ صد ساله ایران، ج2. ویراستار: حسن مرسلوند، تهران: کارنگ. 4- اکبری، محمد علی .(1381 ). بررسی برنامه ریزی دولتی در حوزه تأمین اجتماعی، ج1، 1285، تهران: مؤسسه عالی پژوهش تاریخ اجتماعی. 5 – اکبری، محمد علی .(1383 ). دولت و فرهنگ در ایران، تهران: فرهنگ. 6- الوانی، مهدی .(1377 ). تصمیم گیری و تعیین خط مشی دولتی، تهران: سمت. 7- بلوشر، ویپرت .(1363 ). سفرنامه بلوشر (گردش روزگار در ایران )، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی. 8- بولارد، ریدر اسکراین کلارامونت .(1362 ). شترها باید بروند ! به کوشش حسین ابوترابیان، تهران: مرکز. 9- بهار، محمد تقی .(1379 ). تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ( انقراض قاجاریه )، تهران: امیر کبیر. 10- تقی زاده، حسن .(1368 ). زندگی طوفانی، خاطرات سید حسن تقی زاده، به کوشش ایرج افشار، تهران: علمی. 11- جعفری، اکبر .(1382 ). تجدید نظرهای چند گانه در قانون اساسی مشروطه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی. 12- جهانبانی، امان الله .(بی تا ). سرباز ایرانی و مفهوم آب و خاک، به کوشش پرویز جهانبانی، تهران: {بی نا}. 13- حکمت، علی اصغر .(1353). سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی، تهران: وحید. 14- سر دار اسعد، حعفر قلی .(1372 ). خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، تهران: اساطیر. 15- سیف پور فاطمی، نصرالله .(1378 ). آیینه عبرت؛ خاطرات دکتر سیف پور فاطمی، به کوشش علی دهباشی، تهران: سخن. 16- شیخ الاسلامی، جواد .(بی تا ). صعود و سقوط تیمور تاش (به حکایت اسناد محرمانه وزارت خارجه انگلستان ) با مقدمه، تعلیقات، توضیحات و حواشی جواد شیخ الاسلامی، تهران: بی نا. 17- صدر، جواد .(1381 ). نگاهی از درون، خاطرات سیاسی دکتر جواد صدر، به کوشش مرتضی رسولی پور، تهران: علم. 18- صفائی، ابراهیم .(1354 ). رضاشاه کبیر در آیینه خاطرات، تهران: انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر. 19- کرونین، استفانی .(1383 ). رضاشاه و شکل گیری ایران نوین؛ دولت و جامعه در زمان رضاشاه، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران: جامی. 20- متین دفتری، احمد .(1371 ). خاطرات یک نخست وزیر، به کوشش باقر عاقلی، تهران: علمی. 21- مستوفی، عبدالله .(1371 ). شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی دوره قاجاریه، ج3،تهران: زوار. 22- مسعودی، عباس .(1329 ). اطلاعات در یک ربع قرن، تهران: مؤسسه اطلاعات. 23- میلسپو، آرتور .(1370 ). آمریکاییها در تهران (خاطرات دوران جنگ جهانی دوم )، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: البرز. 24- نوری اسفندیاری .(1335 ). رستاخیز ایران، مدارک، مقالات و نگارشهای خارجی 1323 -1299، تهران: چابخانه سازمان برنامه و بودجه. 25- واعظ، نفیسه .(1382 )."انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی "، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، ش24، صص 129 -147 . 26-واعظ، نفیسه .(1388)."اهداف وروند سیاست فرهنگی دولت پهلوی اول برای ایلات و عشایر "، مجله علمی - پژوهشی علوم انسانی، پیاپی 77، سال نوزدهم، دوره جدید، ش 1، صص 135 -163. 27- واعظ، نفیسه .(1388). سیاست عشایری دولت پهلوی اول، تهران: نشر تاریخ، چاپ اول. 28- یکرنکیان، میر حسین .(1384 ). سیری در تاریخ ارتش ایران ازآغاز شهریور 1320، تهران: خجسته. 29- هدایت، مهدیقلی .(1375 ). خاطرات و خطرات توشهای از تاریخ شش پادشاه و گوشهای از دوره زندگی من، تهران: زوار. 30-Burrell, R., M., (1997), Iran Political Diaries 1881 -1965, vol 6, London.
31-Arfa, Hassan., (1964), Under five shahs, Landon.
32-Avery, P., (1991), The Cambridge History of Iran, London. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,206 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 898 |