تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,677 |
تعداد مقالات | 13,681 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,752,330 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,550,897 |
درنگی در آثار و منابع مولویپژوهی در جهان عرب | ||
پژوهشهای ادب عرفانی | ||
مقاله 8، دوره 7، شماره 2، اسفند 1392، صفحه 159-186 اصل مقاله (447.97 K) | ||
نویسندگان | ||
نرگس گنجی* 1؛ فاطمه اشراقی2 | ||
1استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهان | ||
2دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهان | ||
چکیده | ||
ادب کهن پارسی و به ویژه شعر عرفانی، مشتمل بر دو ویژگی انسانی عشق به جمال و تأمل در ژرفای انسان و جهان است و این دو ویژگی، توجه ادبپژوهان و مترجمان جهان را به آثار شاعران عارف از جمله جلالالدین مولوی معطوف کرده است. فواید آشنایی پژوهشگران ایرانی با آنچه در زبانها و ملتهای دیگر در زمینه ترجمه و پژوهش ادبیات فارسی میگذرد، روشن است؛ چه این آگاهی به ما امکان میدهد که زبان و فرهنگ خود را از منظر دیگران ببینیم و بر کمال و نقص آن واقفتر آییم. نوشتار حاضر، پژوهشی توصیفی با هدف شناسایی نسبتاً کامل آثار و تألیفات مولویپژوهان در جهان عرب است که به شیوهای نظاممند به بررسی ترجمهها، تألیفها و پژوهشهای منتشر شده در قالب کتاب و مقاله ـ با توجه به سیر زمانی و نوع آثار ـ میپردازد تا نشان دهد که این کوششها از آغاز تاکنون چه مراحلی را پشت سر نهاده، به چه جنبه هایی از شخصیت و آثار مولوی بیشتر توجه کرده و با چه محدودیتهایی روبرو بوده است. نتایج پژوهش، بیانگر شیفتگی دیرین عربیزبانان به آثار مولانا به ویژه داستانهای منظوم مثنوی و وسعت اهتمام آنان به این کتاب است. سیر کلی آثار مولویپژوهان عرب نیز از فزونی ترجمهها و پژوهشهای آنان در دو دهه اخیر حکایت میکند. | ||
کلیدواژهها | ||
مولویپژوهی؛ مولوی پژوهان عرب؛ برگردان عربی آثار مولوی؛ مأخذشناسی | ||
اصل مقاله | ||
1ـ درآمد قرنها از نخستین کوششهای فرهیختگان جهان عرب برای شناختن و شناساندن نوابغ ادبیات کهن فارسی به ملتهای همزبانشان میگذرد. در آغاز، شاهنامه فردوسی، رباعیات خیام و آثار سعدی و حافظ، سپس آثار ادیبان نامدار دیگری از قرون پنجم تا هفتم هجری همچون ناصر خسرو، عطار و مولوی، همت مترجمان و فارسیپژوهان عربیزبان را برانگیخت. داستانهای منظوم عرفانی در مثنوی مولوی و نیز در آثار عطار و نظامی پدیدهای دلاویز برای آنان است زیرا داستان منظوم عرفانی را هنر ایرانیان میدانند و خود را بدان نیازمند مییابند؛ این داستانها حال و هوایی متفاوت از آثار غامض و سنگین عارفان عرب همچون ابن فارض و ابن عربی دارد و آشکارا به سادهسازی و تعمیم آموزههای عرفانی میپردازد از این رو طبیعی است که توجه مترجمان و ادبپژوهان عرب را به خود جلب کند. نوشتار حاضر، پژوهشی است توصیفی که با هدف شناسایی نسبتاً کاملی از آثار و تألیفات مولویپژوهان در جهان عرب، به شیوهای نظاممند به بررسی تألیفات و پژوهشهای منتشرشده ـ با توجه به سیر زمانی و نوع آثار ـ میپردازد. این آثار به دو دسته کلی کتاب و مقاله تقسیم شدهاند و کتابها در سه گروه جای گرفته اند: ترجمه ها و شروح آثار مولوی، پژوهش در زندگی و اندیشههای وی و آثاری که ضمن معرفی ادب کهن پارسی و یا تصوفپژوهی به طور جنبی به مولوی پرداختهاند.
2 ـ چرایی رویکرد عرب ها به مولوی جلالالدین محمد بلخی (672-604 هـ) که در میان فارسیزبانان به «مولوی» و «مولانا» و در میان عرب ها و غربیان به «رومی» مشهور شده است، اندیشمند، شاعر و عارفی است که به سبب ویژگیهای استثنایی و تکرارناپذیر در زندگی و آثارش، در سراسر جهان شیفتگانی دارد که به خواندن، شرح، تفسیر، ترجمه و پژوهش در آثارش روی آورده و میآورند. دانش گسترده و زبان شعری سرکش، تأثیرگذار و هنجارگریز وی از یک سو و رابطه عمیق و پرابهام او با شمس الدین تبریزی، اندیشهها و عواطف بسیاری از فرهیختگان جهان را در شرق و غرب به سویش گسیل داشته و جهان عرب نیز فارغ از این ماجرا نمانده است. عشق در اندیشه مولوی سخت نشاطانگیز، حیاتبخش و طربآفرین است؛ مرگ آغاز حیاتی برین و خدای مرگ و حیات، محبوبی نازنین است: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ (ملک، 2). پیداست که چنین اندیشههایی آن هم هنگامی که در قالب داستانهایی نمادین یا غزل و رباعیات جوشان و روان ریخته شود، برای عربیزبانان که خود و مولوی را فرزندان تمدن مشترک اسلامی میدانند، تا چه مایه شورآفرین خواهد بود. افزون بر این، تکیه این شاعر بر داستانسرایی در شش دفتر مثنویاش در برابر ادب فاخر عربی پدیدهای ناشناخته و شگفتانگیز محسوب میشود؛ از این رو بیشتر کوشش فرزندان زبان ضاد، صرف مثنوی - این گستره شگفت آور نبوغ شعری مولوی- و ترجمه آن شده است.
3 ـ پرسشهای پژوهش - ویژگی اساسی ترجمهها و پژوهشهای عربی در زمینه مولویشناسی چیست و بیشتر به چه بخشهایی از آثار و اندیشههای مولوی توجه و اهتمام داشته است؟ - ترجمههای عربی آثار مولوی و پژوهشهای مولویشناسان عرب از نظر سیر زمانی چه مراحلی را طی کرده است؟
4 ـ اهمیت و ارزش تحقیق این پژوهش افزون بر مأخذشناسی توصیفی منابع معاصر عربی درباره جلالالدین محمد مولوی، به مخاطبان یاری میرساند تا انعکاس شخصیت و آثار وی را در آثار ملتهای عرب بنگرند و این امر میتواند برای پژوهشهای داخل کشور در این باب مفید افتد و زمینه را برای تعامل ادبپژوهان دو زبان فراهم آورد. فراموش نباید کرد که فرهیختگان عرب بیشک در ترجمه و پژوهش آثار گرانسنگ ادب فارسی، با دشواریها و چالشهایی روبرو هستند و برای شناخت و ترویج ادب فارسی به یاری فارسیزبانان نیازمندند.
5 ـ کتاب های مولویپژوهی کتابهای عربی مولویپژوهان را میتوان به سه دسته ترجمه آثار و معرفی سیره، افکار و آثار مولوی و مولویشناسی اجمالی ضمن پرداختن به ادب فارسی قدیم یا معرفی نحلههای عرفا تقسیم کرد:
1 ـ 5 ـ ترجمه آثار مولانا جلالالدین بلخی ادبدوستان و پژوهشگران عرب نخستین بار در سال 1872م با «مثنوی معنوی» آشنا شدند. این آشنایی با انتشار کتاب «المنهج القوی لطلاب الشریف المثنوی» توسط یوسف بن احمد القونوی المولوی الرومی، ترکنژاد عربیدان و شیخ خانقاه بشکتاش استانبول مشهور به «زهدی» (1877م/1232ق) صورت پذیرفت. این کتاب که برگردان و شرح شش دفتر مثنوی معنوی است، در چاپخانه بولاق قاهره به طبع رسیده است. به نظر برخی از پژوهشگران با وجود سستیهایی که این اثر در برگردان مثنوی دارد (الرومی، 1966: 61) همچنان یکی از بهترین شروح مثنوی محسوب میشود (صاحب الجواهر، 1958: 148). با این حال، کتاب «المنهج القوی» نتوانست آنگونه که باید بر ادبیات عرب تأثیر نهد و راه را برای پژوهشگران بعد از خود فراهم آورد تا اینکه در اواخر نیمه اول قرن بیستم، با رویکرد آشکار پژوهشگران عرب به فرهنگ و ادب ایران، فصل نوینی از آشنایی جدی عرب زبانان با مولانا و اندیشههای وی آغاز شد که بیگمان ادب و فرهنگ عربی این آشنایی را بیش از پیش مدیون عبدالوهاب عزام (1959-1894 م) است. عزام در سال 1946م کتابی تحت عنوان «فصول من المثنوی» در 199 صفحه از سوی «لجنة التألیف و الترجمة و النشر» در قاهره منتشر ساخت و در آن بخشهایی از مثنوی معنوی را به عربی ترجمه کرد که میتوان به «قصة التاجر و الببغاء» و «قصة الأسد و الوحوش» اشاره کرد. از ویژگیهای این کتاب آن است که وی آن دسته از مقالات خود را که به نوعی با موضوع در ارتباط است، در کتاب خود گنجانده است. تحقیقات عزام، الهامبخش بسیاری از مولویپژوهان در سالهای بعد شد تا آن جا که بسیاری از ایشان خود را وامدار پژوهشهای وی می دانند و پژوهشهای مولویشناسانهاش را نخستین اقدام جدی در این زمینه محسوب می کنند (طلعت، 1975: 204). درباره مقالات این اندیشمند در بخشهای دیگر این نوشتار سخن گفته خواهد شد. دومین ترجمه کامل از مثنوی، حاصل کوشش عبدالعزیز صاحب الجواهر یا جواهری، از نوادگان شیخ محمدحسن صاحب الجواهر و برادر محمدمهدی جواهری شاعر شهیر عراق بوده است. وی که از اوان جوانی شیفته مولانا و آثارش بود به ایران آمد و پس از اقامت در کرمانشاه، شش دفتر مثنوی را به نظم عربی درآورد و شرح و توضیحاتی بر آن افزود. این اثر با نام «جواهر الآثار فی ترجمة مثنوی مولانا خداوندگار محمد جلالالدین البلخی الرومی» در سال 1958م توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد. هر چند برگردان منظوم شش دفتر مثنوی کاری بسیار دشوار و جانکاه بوده لکن تکیه مترجم بر نظمآفرینی، معنا را قربانی لفظ کرده و آن را از بسیاری از جوانب هنری و زیباشناختی تهی ساخته است. از سوی دیگر، انتشار آن در ایران، سبب شده است که در میان عربی زبانان از مقبولیت و شهرت چندانی برخوردار نشود. از جمله مصریانی که پس از عبدالوهاب عزام، پیشاهنگ مولویشناسی در جهان عرب به شمار میروند، میتوان از محمد عبدالسلام کفافی استاد دانشگاه قاهره (متوفی 1972 م) نام برد. کفافی در این باب خود را شاگرد عبدالوهاب عزام میدانست و کار خود را با برگردان مثنوی معنوی تحت عنوان «مثنوی جلال الدین الرومی شاعر الصوفیة الأکبر» در دو مجلد و در سالهای 1966- 1967م آغاز کرد. وی در دیباجه اثر گرانسنگ خود که در بیروت به چاپ رسیده، از پیشینه مولویپژوهی در جهان غرب و عرب و از شروح فارسی، ترکی و عربی مثنوی مباحث ارزشمندی را ارائه میدهد و به طور مبسوط درباره زندگی و آثار مولوی و جایگاه ویژه مثنوی در میان ایرانیان سخن میگوید و او را بزرگترین شاعر صوفی میداند که برخلاف دیگر صوفیان، دعوت به ترک دنیا نمیکند (رک: الرومی، 1966: 67ـ1). گفتنی است که ترجمه منثور کفافی از مثنوی به نوبه خود یکی از بهترین ترجمههای مثنوی است چرا که برگردان منثور این امکان را به مترجم داده است که آزاد از قید تصنع، اندیشه شاعر را به مخاطب عرب منتقل سازد. در سال 1995م، سید محمد جمال الهاشمی پژوهشگر عراقی، حکایات مثنوی را به عربی منظوم برگرداند و با عنوان «حکایات و عبر من المثنوی» از سوی انتشارات دارالحق بیروت در 325 صفحه روانه بازار کرد. از ویژگیهای این کتاب آن است که مترجم کوشیده قافیه را در هر بیت بنا بر نمونه فارسی آن حفظ کند که بیشک این مهم ترجمه را بر وی سخت و دشوار کرده است (www.neelwafurat.com). در سال 1997ـ 1996م، مجموعه مهم دیگری در زمینه مولویپژوهی و برگردان آثارش توسط ابراهیم الدسوقی شتا استاد بخش زبانهای شرقی دانشگاه قاهره به جامعه ادبی عربی اهدا شد. این اثر که برگردان و شرح کامل منثور مثنوی مولاناست، از سوی شورای عالی فرهنگ (المجلس الأعلی للثقافة) در قاهره در شش مجلد به بازار نشر راه یافت. همو در سال 2000م، منتخبی از غزلیات دیوان شمس تبریزی را با نام «مختارات من دیوان شمس الدین تبریزی لمولانا جلال الدین الرومی» به عربی برگردان کرد؛ این کتاب در 458 صفحه و توسط همان ناشر به چاپ رسیده است. از کتاب «قصص المثنوی» تألیف محمد محمدی الاشتهاردی نیز باید نام برد که در سال 1998م از سوی دار المحجة البیضاء در 208 صفحه به چاپ رسیده است. بدینگونه تلاشهای جدی مولویپژوهی در جهان عرب همچنان ادامه یافت تا آنکه عیسی علی العاکوب، استاد زبان و ادبیات عرب و عضو هیأت علمی دانشگاه حلب سوریه که به حق، نقطه عطف مطالعات مولویپژوهی در جهان عرب شناخته میشود، در سال 2001م برای اولین بار به ترجمه کتاب «فیه ما فیه» به عربی همت گمارد. این کتاب 336 صفحهای که انتشارات دار الفکر بیروت آن را تحت عنوان «فیه ما فیه: أحادیث مولانا جلال الدین الرومی شاعر الصوفیة الأکبر» به چاپ رسانده، مشتمل بر مقدمه مترجم و 71 بخش است و با نثری شیوا و ادبی به عربی برگردان شده است. مترجم در مقدمهای که بر کتاب نگاشته است، از سیر زندگی مولوی و آثار منظوم و منثور وی به ویژه کتاب فیه ما فیه که شامل سخنرانیهای وی در باب تربیت اخلاقی- عرفانی و برخاسته از فرهنگی عمیق و جهان شمول است، سخن میگوید (الرومی، 2001: 21-9). العاکوب در برگردان این کتاب هر چند بر اصل فارسی آن تکیه داشته لکن همچنان که خود اشاره میکند از برگردان انگلیسی آرتور آربری، خاورشناس شهیر، در شرح مشکلات ابیات بهره برده است (الرومی، 2001: 22)، وی همچنین در سال 2002م توانست گلچینی شامل 200 شعر از دیوان غزلیات شمس را در 300 صفحه و با عنوان «ید العشق» به همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دمشق منتشر سازد. ترجمه کتاب «المجالس السبعة: آفاق جدیدة و رائعة فی الرمزیة الإسلامیة» از دیگر اقدامات مهم العاکوب به شمار میرود. این کتاب 165 صفحهای که در سال 2004م از سوی انتشارات دار الفکر دمشق به بازار عرضه شده، مشتمل بر مقدمه مترجم و حاوی شرح هفت مجلس است که مولانا جلالالدین بلخی در سالهایی که در بلخ به منبر میرفته، ایراد کرده است و تقریباً تمامی این مجالس به سالهای پیش از آشنایی وی با شمسالدین تبریزی بازمیگردد. مترجم در مقدمه از تاریخ و چگونگی نگارش این کتاب سخن میگوید و درباره ویژگیهای نگارشی آن مانند آغاز کردن هر مجلس با خطبهای عربی و مسجع و بهرهگیری مولانا از قصهها، آیات قرآن، ابیات مثنوی و رباعیات، اطلاعات جامع و کاملی در اختیار خواننده عرب میگذارد. وی این کتاب را کلید فهم مثنوی و بیانگر قدرت بینظیر مولانا در خطابه و تجلیبخش اسلام با ابعاد عرفانی آن میداند (الرومی، 2004: 13ـ7). در همین سال یعنی 2004م، کتابی دیگر از العاکوب عنوان «رباعیات مولانا جلال الدین الرومی» توسط انتشارات دار الفکر دمشق منتشر شد. او در مقدمه این کتاب 520 صفحهای به تعریف واژگانی و اصطلاحی رباعی و پیشینه آن در ادب فارسی و دو گونه رباعی اشاره میکند: یکی رباعی عاشقانه که از سرآمدانش رودکی، فرخی و منوچهری اند و دیگری رباعی صوفیانه که میتوان از عطار و مولانا به عنوان پیشگامان آن یاد کرد؛ وی آنگاه به رباعیات مولانا میپردازد و اعجاب و شیفتگی خود را به مضمون و قالب شعری وی ابراز میدارد و بر این باور است که مولانا با هر تعبیر خود میکوشد مباحث و مفاهیم جدیدی را پیش روی مخاطب بگشاید و پیام و مضمون کلی رباعیات وی، توجه دادن مردم به پروردگار و تسلیم آنان به آفریننده جمال است (الرومی، 2004: 17-13)؛ وی سپس از 1983 رباعی مولانا، برگردانی منثور به زبان عربی ساده و وفادار به متن به مخاطب پیشکش میکند. مهمترین ویژگی این برگردان آن است که هرچند وزن شعری در برگردان عربی نادیده گرفته شده اما تا حد امکان آرایههای بدیعی و حتی قافیه رعایت شده است. نباید فراموش کرد که نخستین بار و در سال 1998م، محمد عید ابراهیم به ترجمه رباعیات مولانا همت گمارد و برگردان خود را با عنوان «رباعیات مولانا جلال الدین الرومی» در 95 صفحه در قاهره به چاپ رساند. وی در مقدمه کتاب، شمهای از زندگی مولانا را بیان می کند و آنگاه ترجمه رباعیات وی را در قالب شعر آزاد می آورد. این ترجمه برمبنای برگردان انگلیسی کُلمان بارکس آمریکایی و جان ایبل موین، زبانشناس ایرانیالاصل و استاد دانشگاه نیویورک انجام گرفته است (الرومی، 1998: 7)؛ بنابراین میتوان ترجمه با واسطه را از نقاط ضعف این کتاب دانست. گفتنی است که العاکوب که به نوعی سرآمد مولویپژوهی در ادبیات عرب به شمار میرود، تنها به ترجمه آثار و نمونههای شعری مولانا توجه نداشته بلکه رسایل و نامههای وی را تحت عنوان «رسائل مولانا جلال الدین الرومی» برای اولین بار به عربی برگردان کرده است؛ این کتاب که انتشارات دار الفکر دمشق در 568 صفحه در سال 2008م به چاپ رسانده، مشتمل بر 150 نامهای است که مولانا به دیگران نوشته است. در سال 2005م، محمد السعید جمال الدین، پژوهشگر مصری و استاد برجسته ادبیات تطبیقی کتاب «قصائد مختارة من دیوان شمس تبریز لجلال الدین الرومی» را در 267 صفحه از جانب مکتبه الأسرة قاهره روانه بازار کتاب کرد. وی در آغاز و به تفصیل، از شمس تبریزی و سیر زندگی وی و از مولانا جلالالدین و چگونگی آشنایی این دو و روابط عمیقشان با یکدیگر و در نهایت، غیبت ناگهانی شمس سخن میگوید؛ آنگاه به آثار ادبی مولانا به ویژه دیوان شمس و موضوع آن اشاره میکند (رک:جمال الدین، 2005: 43-5). جمالالدین در مقدمه مفصل و 38 صفحهای خود، گزیدهای از دیوان شمس را نیز میآورد. نویسنده از حدود 3229 غزل موجود در دیوان شمس، تنها به 101 نمونه غزل بسنده کرده و نام قصائد بر آنها نهاده است زیرا در عربی معاصر به هر گونه قالب شعری، لفظ قصیده اطلاق میشود و این از سویی با ذوق و دریافت خواننده عربی همخوانی دارد و از سویی با تعریف عربی غزل سازگار است چرا که این اشعار گاه دربرگیرنده معانیای است که با معنی غزل در ادبیات عربی ناموافق است. نویسنده در برگردان اشعار میکوشد به متن وفادار باشد و تا حدودی نیز در این مهم موفق بوده و توانسته است برگردانی منثور از ابیات عرضه دارد و در عین حال در برخی نمونههای شعری، زبان شعر و آهنگین بودن شعر را با آوردن سجع حفظ کند. از دیگر محسنات این کتاب آن است که گزیدههای شعری این مجموعه برای نخستین بار به عربی برگردان شده است و تنها شش گزیده شعری آن ـ بنا به گفته مترجم ـ پیش از وی توسط ابراهیم الدسوقی شتا ترجمه شده است (جمال الدین،2005: 5). در سال 2008م، آفاق للنشر و التوزیع، کتاب «جلال الدین الرومی: المثنوی کتاب العشق و الإسلام» را در 256 صفحه روانه بازار کرد. این کتاب که ترجمه پایاننامه دکتری سید جهرمان صفافی است و در سه فصل تنظیم و توسط مصطفی محمود و طارق أبو الحسن به عربی برگردان شده است، دفتر اول مثنوی مولانا را از لحاظ ساختاری بررسی میکند. از جدیدترین کتابها در زمینه مولویپژوهی، کتاب «مختارات من قصائد مولانا جلال الدین الرومی و غزلیاته» است که در سال 2010م، توسط علاء الدین عبدالعزیز السباعی، استاد دانشگاه الأزهر، از سوی المرکز القومی للترجمة در قاهره در 437 صفحه به چاپ رسیده است. نویسنده در کتاب خود مجموعهای از قصاید و غزلیات مولانا را به عربی برگردان کرده است (www.goodreads.com).
2 ـ 5 ـ معرفی آثار و افکار مولانا جلالالدین بلخی برخی از پژوهشگران عربیزبان با نشر کتابهایی مستقل در باب مولانا، به بررسی زندگی شخصی و ادبی وی پرداخته اند که در این بین میتوان به پژوهشگران زیر اشاره کرد: محمد عبدالسلام کفافی، مولویپژوه عرب، در سال 1971م کتابی تحت عنوان «جلال الدین الرومی، فی حیاته و شعره» نگاشت؛ این کتاب که در پنج فصل و در 492 صفحه تنظیم شده است، مشتمل بر دیباجه، ذکر قصیدهای صوفیانه، فهرست مطالب، مقدمه نگارنده و متن اصلی است. از محسنات این کتاب آن است که نگارنده تنها به برگردان و شرح عربی گلچین آثار مولانا بسنده نمیکند بلکه میکوشد اصل حکایات و اشعار را که به زبان فارسی است در کتابش بگنجاند که این مهم، برای نوآموزان فارسی یا عربیزبان سودمند است. وی در مقدمه کتاب خود ضمن آنکه مولانا را از جمله شاعران برجستهای میداند که در آثارش بر انسانیت بسیار تاکید داشتهاند، بر خوانندگان عرب که برخلاف خاورشناسان اروپایی و مسلمان شرق جهان اسلام مولانا و آثارش را آن گونه که باید نشناختهاند، خرده میگیرد (کفافی، 1971: 19). در سال 1973م، انتشارات المختار الإسلامی قاهره، کتابی را تحت عنوان «مولانا جلال الدین الرومی» به قلم أبو الحسن الندوی منتشر ساخته است که متأسفانه از آن جا که امکان دسترسی به اصل کتاب دسترسی وجود نداشت، از هرگونه اظهار نظر درباره محتوای آن پرهیز می شود. از دیگر اقدامات جدی که در طی این سالها انجام گرفته، کتاب «جلال الدین الرومی» به قلم مصطفی غالب در سال 1982م است. این کتاب 164 صفحهای که از سوی مؤسسه عزالدین بیروت روانه بازار کتاب شده، مقدمه نگارنده و ذکر مصنفات مولوی و نیز چند نمونه از داستانهای مثنوی یعنی «قصة البقال و الببغاء، الأسد و الوحش، مضرة اشتهار المرء و تعظیم الخلق له و قصة الأعرابی و زوجته» را در بر دارد. نگارنده در مقدمه کتاب به زندگی مولانا جلالالدین از آغاز تا انجام و جایگاه ادبی و عرفانی وی در ادبیات فارسی میپردازد؛ آنگاه در در بخش دوم کتاب به آثار منظوم و منثور مولانا اشاره کوتاهی دارد و به معرفی مجالس السبعة، رسائل، فیه ما فیه، رباعیات، دیوان شمس و به ویژه مثنوی معنوی میپردازد (غالب، 1982: 44-5) و سپس چهار حکایت برگزیده از مثنوی را در پایان کتاب خود میآورد. مصطفی غالب در معرفی مثنوی و بیان ویژگیهای آن ـ همچنانکه خود نیز در پاورقی اشاره میکند ـ به کتاب «جلال الدین الرومی فی حیاته و شعره» نوشته محمد عبدالسلام کفافی نظر داشته و شرح عربی سه حکایت کتابش ـ قصة البقال و الببغاء، الأسد و الوحش و قصة الأعرابی و زوجته ـ را عیناً از شرح وی بر مثنوی آورده است. عنایتالله ابلاغ الأفغانی یکی دیگر از پژوهشگران عربینویس در روند مولویشناسی به شمار میرود که در سال 1987م، کتاب «جلال الدین الرومی بین الصوفیة و علماء الکلام» را که در اصل پایاننامه دکتری وی در دانشگاه الأزهر مصر است، در دار المصریة بیروت به چاپ رساند. این کتاب 424 صفحهای که با پیشدرآمدی از یحیی الخشاب آغاز میشود، مشتمل بر پیشینه کوتاهی از زندگینامه مولانا و مولویپژوهی در جهان و ذکر پیشگامان آن در جهان عرب از جمله یوسف القونوی و عبدالوهاب عزام و حاوی هفت باب است (ابلاغ، 1987: 6). در باب اول از احوال شهر بلخ در دو قرن پنجم و ششم هجری، در باب دوم از تصوف اسلامی و سیر تطور آن تا زمان مولوی، در باب سوم از تاثیر محیط و آموزههای پدر مولانا و شمس تبریزی در تکوین شخصیتی وی، در باب چهارم از مهمترین آثار ادبی وی از جمله مثنوی و فیه ما فیه، در باب پنجم از طریقت و مکتب وی در تصوف، در باب ششم از اندیشهها و آراء صوفیانه و در نهایت، در باب هفتم از مهمترین اندیشههای کلامی و فلسفی وی سخن گفته می شود. عیسی علی العاکوب مولویپژوه پرکار عرب در سال 2000م، کتاب «الشمس المنتصرة: دراسة آثار الشاعر الإسلامی الکبیر جلال الدین الرومی» را که برگردان کتاب آنه ماری شیمل، خاورشناس شهیر آلمانی و پژوهشگر فرهنگهای اسلامی-هندی است، در 816 صفحه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران به چاپ رساند. این اثر که مشتمل بر مقدمهای درباره زندگی مولوی و تاثیر وی بر جهان شرق و غرب است، به تصویرگری در شعر مولانا و صور مجازی در شعر او پرداخته و الهیات را از دیدگاه وی بررسی کرده است. مترجم در مقدمه کتاب، مهمترین سبب ترجمه این کتاب را ضرورت آشنایی عرب ها با ادبیات دیگر زبانها به ویژه زبان فارسی برای افزایش رشد فرهنگی و نیز علاقه وافر خود به شخصیت و آثار مولانا به عنوان بزرگترین شاعر صوفی جهان میداند (شیمل، 2000: 14 و 9). این کتاب در ایران نیز به فارسی ترجمه شده و تحت عنوان «شکوه شمس» انتشار یافته و بارها تجدید چاپ شده است (شیمل، 1375). العاکوب در همین سال کتاب «جلال الدین الرومی و التصوف» را که برگردان کتاب اوا دو ویتره مییروویش (Eva de Vitray Meyerovitch) خاورشناس معاصر و مسلمان فرانسوی است، با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهران به چاپ رساند. این کتاب مصور 234 صفحهای در چهار فصل «الشیخ و حیاته و طریقته و آثاره»، «الطریق الروحی أو التصوف عند جلال الدین الرومی»، «التعلیم الصوفی» و «حضور التصوف» تنظیم شده و با نثری شیوا و ادبی به عربی فصیح ترجمه شده است و خوانندگان عرب را به نیکی با ادبیات اسلامی ـ عرفانی آشنا میکند. مترجم در مقدمهای که بر این کتاب نگاشته از کوشش در برگردان کتاب و تطبیق ابیات مذکور در کتاب با اصل فارسی و ارزش کتاب در شناخت ادبیات اسلامی و دقایق تصوف و شخصیت بینظیر مولوی سخن میگوید؛ آنگاه مولف کتاب را میستاید و او را خاورشناسی معرفی میکند که در پی آشنایی با عرفان اسلامی و شیفتگی شدید به شخصیت مولوی، به اسلام ایمان آورده است (مییروویش، 2000: 11-7). العاکوب فعالیتهای مولویپژوهی خود را در زمینه ترجمه و پژوهش ادامه داد تا اینکه در سال 2006م، کتاب «از بلخ تا قونیه» نوشته بدیعالزمان فروزانفر را از فارسی به عربی برگردان کرد و تحت عنوان «من بلخ إلى قونیة» از سوی انتشارات دار الفکر دمشق در 320 صفحه به چاپ رساند. این کتاب که در ده فصل گرد آمده و به تفصیل به بیان زندگی مولانا از طلوع زندگی وی در بلخ تا غروب وی در قونیه پرداخته است و در فصلهای پایانی از آثار و ادبا و امرای معاصر وی و خانوادهاش سخن می گوید، در آشنایی خواننده عرب با زندگی مولوی نقش بسزایی ایفا میکند. العاکوب افزون بر کتابهای فراوانی که در آنها به پژوهش در زندگی مولانا و برگردان آثار ادبی وی پرداخته، مقالاتی نیز در این باره دارد که به آنها اشاره خواهد شد. در سال 2000م، کتاب «أخبار جلال الدین الرومی: وقفات مع ترجمته فی کتاب رجال الفکر و الدعوة فی الإسلام» در عربستان سعودی به چاپ رسید. نویسنده این کتاب، ابوالفضل محمد بن عبدالله القونوی، این کتاب را در 569 صفحه و چهار فصل تدوین کرده است؛ فصل اول از سبب تألیف کتاب و زندگینامه مولوی و اعتقاد وی به وحدت وجود، فصل دوم از نظریه وحدت وجود و صاحب آن یعنی ابن عربی و اخبار مغولان، فصل سوم از دوستان و نزدیکان مولانا از جمله شمس تبریزی، حسام چلپی و سلطان ولد و فصل چهارم از مثنوی سخن میگوید. در سال 2005م، دار النفائس لبنان کتاب «حدائق الروح: بصائر من وحی کلمات مولانا جلال الدین الرومی» نوشته ماهر سقا أمینی را به چاپ رساند که منتخبی از آراء و اندیشههای صوفیانه مولانا در باب تهذیب نفس و اصلاح آن است. در همین سال، محمد السعید جمالالدین کتابی را با عنوان «رسالة الإلهام بین مدرسة جلال الدین الرومی و علم النفس الحدیث» از سوی انتشارات دار الهادی بیروت روانه بازار کرد.
3ـ5ـ آثار جنبی بایسته است از پژوهشگرانی یاد شود که به طور مستقل به برگردان آثار مولانا یا بررسی افکار و اندیشههای وی نپرداختهاند لکن کوشیدهاند در خلال کتاب خود که عموماً در باب تصوف اسلامی و یا بررسی شاهکارهای ادبیات فارسی است، از مولانا و آثار و افکارش سخن به میان آورند و به ذکر گزیدهای از آثارش بسنده کنند. از این جمله میتوان به پژوهشگران و محققان زیر اشاره کرد: در سال 1947م، أبو العلاء عفیفی کتابی را از رینولد الین نیکلسون (R.A. Nicholson) مولویپژوه شهیر (1945-1868) با عنوان «فی التصوف الإسلامی و تاریخه» به عربی برگردان و در قاهره منتشر کرد. وی در بخشی از این کتاب که به تصوف (=عرفان) اسلامی و پیشینه آن پرداخته، به آراء و اندیشههای عارفانه مولانا جلالالدین بلخی اشاره کرده است. عبدالوهاب عزام مصری در سال 1948م، کتابی را با نام «الأدب الفارسی» در قاهره منتشر ساخت که در آن مختصراً به زندگی مولانا اشاره کرده و برگردان منظوم عربی نینامه را در قالب مثنوی به آن افزوده است. در سال 1951م و در پی برگردان پژوهشهای نیکلسون در باب عرفان و تصوف، نورالدین شریبه در قاهره کتاب دیگری از وی را با عنوان «الصوفیة فی الإسلام» به عربی برگردان کرد که در آن اشاراتی به اندیشههای عرفانی مولانا شده است. محمد الفراتی در سال 1963م، کتاب «روائع من الشعر الفارسی» را در 322 صفحه از سوی انتشارات وزارة الثقافة و الإرشاد القومی در سوریه به چاپ رساند. این کتاب که مشتمل بر گزیدههای شعری سه شاعر شهیر فارسیسرا، مولانا جلالالدین، سعدی شیرازی و حافظ است، به برگردان منظوم منتخباتی از سرودههای مولانا از جمله نینامه در قالب مثنوی و بحر خفیف پرداخته است لکن آنگونه که باید نتوانسته به اصل وفادار باشد و در برگردان بسیاری از واژگان فارسی و جملات دچار لغزشهای فراوان شده است که دلیل آن را میتوان عدم آشنایی مترجم با ادبیات عرفانی و برگردان منظوم اشعار دانست. محمد محمدی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیروت که خدمات وی در شناساندن ادب و فرهنگ ایرانی در جهان عرب قابل انکار نیست، در ضمن آثار و مقالاتی که در مجلات مختلف به چاپ رسانده، به جایگاه مثنوی در جهان عرب پرداخته است که از جمله میتوان به کتاب وی «الأدب الفارسی فی أهم أدواره و أشهر أعلامه» اشاره کرد. این اثر در سال 1967م توسط دانشگاه لبنان به چاپ رسید. وی در این کتاب 343 صفحهای، بابی را به مولانا جلالالدین اختصاص داده و از سرگذشت وی، دیدارش با شمس تبریزی و تحول فکری و درونی وی در پی این دیدار سخن به میان میآورد. اقدامات مولویپژوه عرب، محمد عبدالسلام کفافی، تنها به برگردان آثار مولانا و بررسی افکار و اندیشههای او ختم نشد؛ وی در سال 1972م، کتابی در زمینه ادبیات تطبیقی تحت عنوان «فی الأدب المقارن: دراسات فی نظریة الأدب و الشعر القصصی» در 555 صفحه در بیروت به چاپ رساند و در آن مباحث نظری ادبیات تطبیقی و شعر داستانی را در اروپا و کشورهای اسلامی به ویژه ایران مطرح کرد. وی در فصل شانزدهم کتاب خود با عنوان مثنویهای عرفانی، از چگونگی پیدایش و ظهور مثنوی عارفانه در ادبیات فارسی به عنوان جلودار این گونه شعری و محتوای درونی آن و پیشگامانش از جمله مولانا جلالالدین مولوی سخن به میان میآورد و او را بزرگترین شاعر ادبیات اسلامی ـ عرفانی و از برجستهترین شعرای جهان میداند که جایگاه ویژهای در میان پژوهشگران و خاورشناسان اروپایی یافته است (کفافی، 1972: 485). وی در ادامه از زندگی وی و شیوه آشناییاش با شمس تبریزی و همچنین آثارش از جمله مثنوی و مضمون آن سخن میگوید و در پایان نمونههایی چند از داستانهای مثنوی را از نظر خواننده میگذراند. در سال 1978م، ابراهیم الدسوقی شتا علاوه بر برگردان مثنوی مولانا، کتاب «التصوف عند الفرس» را نیز به رشته تحریر درآورد. این کتاب 65 صفحهای که انتشارات دار المعارف مصر آن را به چاپ رسانده است، از عرفان اسلامی و عوامل موثر در پیدایی و شکلگیری آن، مهمترین جریانات عرفان ایرانی، عرفای شهیر ایرانی از جمله مولانا و تاثیر شمس بر وی و دو کتاب معروف مثنوی و غزلیات شمس و اندیشه غالب بر آن دو و وجد و سماع عارفانه و آراء صوفیانه مولانا سخن به میان میآورد. أبو الوفاء الغنیمی التفتازانی، استاد دانشگاه فلسفه اسلامی قاهره، در سال 1979 م کتابی را تحت عنوان «مدخل إلی التصوف الإسلامی» از سوی دار الثقافة قاهره به چاپ رساند. این کتاب 287 صفحهای که در هفت فصل تنظیم شده است از منشأ تصوف (= عرفان) در اسلام و چگونگی پیدایی و مراحل شکلگیری و ویژگیهای کلی آن و همچنین مراحل سیر و سلوک و طریق إلی الله و پیشگامان عرفان اسلامی از جمله مولانا سخن میگوید و شعرای ایرانی را پیش قراولان ادبیات عرفانی و مولوی را بزرگترین شاعر عارف ایرانی میداند؛ وی آنگاه به بیان زندگی و اندیشهها و آراء و آثار مولانا از جمله مثنوی به عنوان اثر سترگ وی که به زبانهای مختلف جهان ترجمه شده است، میپردازد؛ وی از مولوی به عنوان عارفی که به فناء فی الله و وحدت وجود باور دارد، نام میبرد و از این جهت او را شبیه به ابن فارض، شاعر صوفی عرب میداند و بر این باور است که آنچه مولانا و ابن فارض را از ابن عربی متمایز ساخته، شیوه نگرش ایشان به مساله وحدت وجود است (الغنیمی التفتازانی، 1979: 232 ـ 231). إسعاد عبدالهاوی قندیل، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه عین شمس، کتاب خود را تحت عنوان «فنون الشعر الفارسی» در سال 1980م از سوی انتشارات دار الأندلس بیروت به طبع رساند. وی در مقدمه این کتاب 396 صفحهای به جایگاه رفیع ادبیات فارسی نزد پژوهشگران و ادبپژوهان و تنوع و گوناگونی قالبهای شعر فارسی اشاره میکند و میافزاید این در حالی است که در شعر عربی جز موشح که در ادبیات اندلس ظهور کرد، شاهد هیچ قالب شعری جدیدی نیستیم تا آنجا که هرگاه دیوان شاعری عرب را میگشاییم به ندرت میتوان غیر از قصیده قالبی دیگر را یافت (قندیل، 1981: الف، ب، ح). وی در این کتاب چهار فصلی، از قالبها و اصطلاحات بدیعی و عروضی شعر فارسی با ذکر نمونههای بسیار به تفصیل سخن میگوید و درباره زبان فارسی و پیشینه آن و شعر فارسی و اولین سرایندگان به این زبان و قالبهای شعری و پیشاهنگانش نکتههای مهمی را مطرح میکند. گفتنی است که وی در باب غزل از پیشینه و ویژگیهای ساختاری آن، گرایش شاعران فارسیسرا به آن و غزلسرایان نامی فارسی از جمله مولانا یاد می کند (قندیل، 1981: 203-200) و سپس گزیدهای از سرگذشت مولانا و آثارش و دو نمونه از غزلیات وی را همراه با برگردان عربی آن میآورد. وی در ذکر نمونههای ترکیببند نیز نمونهای از ترکیببند مولوی را به عنوان نمونه میآورد. در سال 1982م، بدیع محمد جمعه، کتاب «من روائع الأدب الفارسی» را در 359 صفحه توسط دارالنهضة العربیة در بیروت منتشر کرد. نویسنده در این کتاب که مشتمل بر گزیدهای از شاهکارهای منثور و منظوم ادبیات فارسی است، بعد از معرفی کوتاه بزرگان ادب فارسی، گزیدههایی از آثارشان را به زبان فارسی میآورد تا خواننده عربزبان و آشنا با زبان فارسی، با متن اصلی آثار آشنا شود؛ آنگاه به منظور استفاده خوانندگانی که چندان با این زبان آشنایی ندارند، برگردان عربی آنها را میآورد. مؤلف در بخش شاهکارهای منظوم فارسی، از میان آثار مولانا، سه نمونه از اشعار غزلیات شمس را با عنوان «مرد خدا»، «چه تدبیر؟» و «خبری از یار ما» همراه با گزیدههایی از رباعیات مولوی از نظر خواننده میگذراند. در سال 1988م، کتاب «الأعلام الخمسة للشعر الإسلامی» نوشته محمد حسن الأعظمی استاد دانشگاه الأزهر و الصاوی علی شعلان از سوی موسسه عزالدین بیروت به چاپ رسید. نویسندگان در این کتاب 471 صفحهای از پنج شاعر نامی ادب فارسی، اقبال، حافظ، سعدی، مولانا جلالالدین و عطار سخن به میان میآورد و مولانا را شاعر صوفی انسانگرا میداند که برخلاف دیگر صوفیان ترک دنیا نمیگوید. وی با اشاره به سرگذشت مولوی و نحوه آشناییاش با شمس تبریزی، به معرفی مثنوی و جایگاه ویژه آن در میان ایرانیان که از آن با عنوان قرآن پهلوی یاد میکنند، میپردازد و بر آنان که این کتاب را تنها از روی سرگرمی و گذران وقت میخوانند، خرده میگیرد (الأعظمی، 1988: 356-330)؛ آنگاه برگردان داستانهایی را از مثنوی به نثر عربی می آورد. محمد السعید جمال الدین، در سال 1998م کتاب «أعلام الشعر الفارسی فی عصور الازدهار: دراسات و نصوص» را از سوی انتشارات دار الهدایة در 144 صفحه به چاپ رساند. این کتاب به ادبیات فارسی در دوره سلجوقی- مغولی میپردازد و آن را دوره شکوفایی ادب فارسی معرفی میکند و از شش شاعر نامی این دوره یعنی ابو سعید ابو الخیر، ناصر خسرو، عمر خیام، مسعود سعد سلمان، سعدی شیرازی و مولانا جلالالدین سخن میراند (جمال الدین، 1998: 3). نویسنده بعد از آنکه زندگینامه مولانا و آثار و اندیشههای وی را به زبان عربی شرح می دهد، گزیدهای فارسی را از سرگذشت وی از آغاز تا انجام همراه با توضیحاتی که مشتمل بر شرح عربی واژگان فارسی است، ضمیمه پژوهش خود میکند که برای نوآموزان زبان فارسی سودمند است. در این میان لازم است بار دیگر از عیسی علی العاکوب یاد شود. اولین کار جدی وی در این باب، کتابی است تحت عنوان «ید الشعر: خمسة شعراء متصوفة من فارس» که در سال 1998م انتشار یافت. این کتاب در اصل برگردان کتاب کُلِمان بارکس (Coleman Barks) شاعر آمریکایی است که سخت شیفته تصوف ایرانی- اسلامی و به ویژه مولانا بود و مجموعه سخنرانیهای عنایتخان، صوفی شهیر هندی را در باب حافظ، سعدی، مولانا، عطار و سنایی که در سال 1923م در شهر سانفرانسیسکو آمریکا ایراد شده، در کتاب خود همراه با مقدمه و شرح احوال شاعران گرد آورده است. مترجم در مقدمه این کتاب 272 صفحهای که در دمشق به چاپ رسیده است، از تصوف و عرفان و پیشینه آن و ویژگی عرفا سخن به میان میآورد؛ آنگاه به وجه تسمیه کتاب میپردازد و پنج شاعر فارسیسرا را به پنج انگشت دست تشبیه میکند و سپس به شرح حال و بیان آرا، آثار و گزیدههایی از اشعارشان میپردازد (بارکس، 1998: 39-11). متن اصلی کتاب که با عنوان «الشاعر و النبی» نامگذاری شده است و نگارنده سبب این نامگذاری را اشتراک منبع الهام پیامبران و شاعران میداند (بارکس،1998: 52-51)، مشتمل بر معرفی پنج شاعر عارف فارسیسرای از جمله جلال الدین مولوی است که از وی به عنوان شاعری بزرگ که دنیا به خود دیده و از آشنایی وی با شمس و اندوهش از پی هجران او سخن میگوید و سپس نمونهای چند از آثار منظوم و منثور وی می آورد. در سال 2000م، مؤسسه البابطین کویت کتابی را تحت عنوان «مختارات من الشعر الفارسی منقولة إلی العربیة» در 416 صفحه روانه بازار کتاب کرد. این کتاب را عارف الزغلول با همکاری مصطفی عکرمه و عبدالناصر المحمد و با نظارت ویکتور الکک به رشته تحریر درآورده است و از شعرای نامی کلاسیک از جمله مولانا و شعرای معاصر ایرانی و سرودههایشان سخن میگوید. مولفان بعد از ارائه شرح مختصری از زندگی مولانا، گزیدهای از سرودههای وی را در قالب مثنوی، قصیده و قطعه به عربی منظوم برگردانده اند. از دیگر پژوهشگران عرب که در کتاب خود به مولانا اشاره کوتاهی داشته، یوسف حسین بکار استاد دانشگاه یرموک اردن است که در کتابش «نحن و تراث فارس» که از سوی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دمشق در سال 2000م به چاپ رسیده، به تلاشهای دوسویه ایرانیان و عربها در معرفی فرهنگ و میراث ادبی یکدیگر اشاره کرده و از مولانا به عنوان یکی از چهرههای بارز ادب فارسی که از دیرباز مورد توجه پژوهشگران عرب بوده است، یاد میکند. در سال 2006 م، کتاب «الأبعاد الصوفیة فی الإسلام و تاریخ التصوف» نوشته آنه ماری شیمل توسط محمد اسماعیل السید و رضا حامد قطب از سوی انتشارات الجمل بغداد به عربی برگردان شد. این کتاب 520 صفحهای از عرفان (= تصوف) اسلامی و جلوهها و آداب ویژه آن سخن میراند و از جمعی از عارفان و صوفیان نامی اسلامی از جمله مولانا جلالالدین یاد می کند و مولانا را صوفی شهیر اسلامی معرفی میکند که توجه خاورشناسان بسیاری را به سوی خود جلب کرده است تا آن جا که آثار ادبی وی را موضوع پژوهشهای خود قرار دادهاند (شیمل، 2006: 348)؛ همچنین از سرگذشت مولانا از آغاز و آشناییاش با شمس تبریزی و مراسم وجد و سماع عارفانه و جایگاه رفیع مولوی در میان عارفان قونیه و در ادب فارسی و ویژگیهای غالب بر کتاب مثنوی سخن به میان میآورد.
4 ـ 5 ـ سیری در مقالات پژوهشی و روند آن در این بخش سعی بر آن است که از پژوهشهایی که در قالب مقاله عرضه شدهاند یاد شود لکن از آنجا که مقالات بسیاری در این باره به چاپ رسیده است، ممکن است به رغم جستجوی گسترده نگارندگان این سطور، مواردی از قلم افتاده باشد؛ و الکمال للّه وحده. در سال 1360ق/1939م، مقاله «جلال الدین الرومی» به قلم محمد خلفالله در 5 صفحه در شماره 151 مجله الثقافة منتشر شد که شاید نخستین مقاله مطبوعاتی جهان عرب در این موضوع باشد.این مقاله به زندگی مولانا جلالالدین بلخی پرداخته و از آراء و اندیشههای اندیشمندان غرب درباره مولانا به صورت موجز سخن رانده است (خلف الله، 1939: 14-10). در سال1361ق/1940م، مقاله «مولانا جلال الدین الرومی فی میزان التاریخ و العقیدة» نوشته عبدالعزیز جنکیزخان الترکستانی در شماره 160 مجله الثقافة در 3 صفحه به چاپ رسید. نویسنده در این مقاله به گونهای میکوشد مولانا را نه فارس بلکه زاده افغانستان و ترکنژادی معرفی کند که زبان فارسی را به عنوان زبان آثار خویش برگزیده است (الترکستانی،1940: 27-25). از جمله پژوهشهای زنجیرهای که در زمینه مولویپژوهی انجام گرفته، پژوهش های عبدالوهاب عزام است. وی به سال 1361ق/1940م، در چندین شماره (169-167و165) مجله الثقافة، مقالاتی را تحت عنوان «مولانا جلال الدین الرومی» منتشر ساخت. وی در این سلسله مقالات از مثنوی مولانا، وجه تسمیه، تاریخ سرایش و محتوای آن و مهارت مولانا در تضمین آیات و احادیث و اشعار عربی و از دیوان شمس تبریزی و وجه تمایزش با مثنوی و باور مولانا به قضا و قدر سخن میگوید (السباعی، 2005: 497). عبدالموجود عبدالحافظ در سال 1367ق/ 1946م، مقالهای را با نام «دراسات تحلیلیة: جلال الدین الرومی» در شماره 795 مجله الرسالة در 3 صفحه به چاپ رساند. وی در این مقاله اشاراتی به زندگی مولانا جلالالدین و اندیشههای عرفانی وی دارد (عبدالحافظ، 1946: 1097- 1095). در سال 1960م، محمد یحیی الهاشمی استاد دانشگاه حلب مقالهای را تحت عنوان «جلال الدین الرومی من خلال خلاصة مثنوی للأستاذ بدیع الزمان فروزانفر» در 8 صفحه در شماره 3 مجله الدراسات الأدبیة به چاپ رساند و در آن گزیدهای از کتاب «خلاصه مثنوی» را که به عربی برگردان کرده بود آورد (الهاشمی، 1960: 366-359). در سال 1383ق/ 1962م، مقاله «صوفی شاعر و شاعر صوفی: لحظات مع صاحب المثنوی» نوشته عامر العقاد در شماره نخست مجله منبر الإسلام به چاپ رسید. نویسنده در این مقاله سه صفحهای از زندگی مولانا جلالالدین و آشناییاش با عطار نیشابوری و کتاب سترگش مثنوی و محتوای آن و گزیدهای از آراء عارفانه وی سخن میگوید (العقاد، 1962: 129-127). حسین علی محفوظ صاحب کتاب شهیر «المتنبی و سعدی» در سال 1385ق/1964م، مقاله «المولوی أکبر صوفیة الإسلام» را در پنج صفحه به رشته تحریر درآورد و در شماره 9 مجله الأقلام به چاپ رساند. این مقاله مانند بسیاری از دیگر مقالات به زندگی مولانا و آشنایی وی با شمس تبریزی و آثار ادبی مولانا و محتوای آنها اشاره میکند (محفوظ، 1964: 87-74). مجله رسالة الإسلام چاپ قاهره نیز در شماره 57 خود در سال 1965م، مقاله «جلال الدین مولوی» را در 7 صفحه به طبع رساند. محمد غنیمی هلال، نویسنده این مقاله از زندگی مولانا و مثنوی و درونمایه آن و معانی عرفانی واژگانش سخن میراند (هلال، 1965: 95-89). در سال 1387ق/1966م، مجله منبر الإسلام در هشتمین شماره خود مقالهای را تحت عنوان «مختارات من کتاب المثنوی لإمام المتصوفة جلال الدین الرومی» منتشر کرد. الصاوی علی شعلان در این مقاله شش صفحهای، بعد از آنکه مختصراً به شرح زندگی مولانا و آشناییاش با شمس تبریزی میپردازد، به مهمترین اثر وی، مثنوی و ویژگیهای بارز آن از جمله اقتباس از قرآن کریم و احادیث نبوی و بهرهگیری از تمثیل در بیان مقصود اشاره میکند و آنگاه به عنوان نمونه حکایت بازرگان و طوطی را می آورد (شعلان، 1966: 63-58). از دیگر مقالات در این زمینه، مقاله «جلال الدین الرومی: أعظم شاعر صوفی عرفه العالم» نوشته لطفی ملحس است. این مقاله 5 صفحهای که در شماره 35 مجله الوعی الإسلامی در سال1387ق/1966م به چاپ رسید، بعد از آن که به طور مختصر به زندگی مولانا میپردازد از آثار ادبی وی از جمله مثنوی معنوی، دیوان شمس تبریزی و کتاب فیه ما فیه نام میبرد و از درونمایه آنها اطلاعات جامعی را در اختیار خواننده قرار میدهد (ملحس، 1966: 72-68). در همین سال، مقاله «مثنوی جلال الدین الرومی شاعر الصوفیة الأکبر» نوشته سعید علی در شماره 30-29 مجله الدراسات الأدبیة انتشار یافت. این مقاله در 3 صفحه به شناساندن کتاب «مثنوی جلال الدین الرومی» از محمد عبدالسلام کفافی پرداخته است (علی، 1966: 163-161). عنایتالله إبلاغ نیز در سال 1393ق/1972م، مقالهای را تحت عنوان «جلال الدین الرومی» در شماره 4 مجله منبر الإسلام در سه صفحه به چاپ رساند. وی در این مقاله از سیر زندگی مولانا و نحوه آشنایی وی با شمس تبریزی سخن به میان میآورد (ابلاغ، 1972: 223-221). مقاله دو صفحهای «فلاسفة العالم: جلال الدین الرومی» به قلم سعد عبدالعزیز که در شماره 57 مجله الجدید در سال 1974م به چاپ رسید، از دیگر مقالات چاپ شده در این باب است (عبدالعزیز، 1974: 59-58) در همین سال أحمد بهجت در شماره 7 مجله منبر الإسلام مقالهای را در 12 صفحه با نام «مثنوی جلال الدین الرومی» به چاپ رساند. وی در این مقاله آشنایی مولانا با شمس تبریزی را به عنوان نقطه آغاز تحول درونی مولانا مطرح میکند و به معرفی مثنوی به عنوان جاودانهترین اثر ادبی ـ اسلامی و درونمایه عرفانی آن میپردازد (بهجت، 1974: 191-180). در سال 1976م، إحسان جعفر مقاله «جلال الدین الرومی الصوفی العاشق» را در شماره 186 مجله الکاتب در 3 صفحه به چاپ رساند. وی در این مقاله بعد از آن که از زندگی مولانا و چگونگی آشنایی وی با شمس تبریزی سخن می گوید، به مثنوی معنوی و محتوای آن و همچنین به اندیشهها و آراء عارفانه مولوی اشاره می کند (جعفر، 1976: 153-150). علاوه بر این، باید از مجله «المنتدی» که از سوی مرکز فرهنگی ایران در مصر و در سال 1978م منتشر شده و مقالاتی را درباره مولوی شامل است (بکار، 2000، 32) و مجله «الفکر و الفن» که در سال 1973م شماره 21 خود را ویژهنامه مولانا ساخته است، نام برد. نبیل عبدالعزیز عید، استاد دانشگاه المستنصریه در سال 1410ق/1989م مقاله «أثر القرآن الکریم فی شعر جلال الدین الرومی من خلال الکتاب الأول من المثنوی» را در 24 صفحه در شماره 17 مجله آداب المستنصریة در بغداد به چاپ رساند وی در این مقاله با ذکر نمونههای بسیار به بررسی تاثیر قرآن بر مثنوی پرداخته است (نبیل، 1989: 204-181). وی پیش از این در سال 1406ق/1985م در شماره 14 مجله مذکور، مقاله «فن الغزل و ما حرف له من تغییر و تطور من خلال شاعر الصوفیة الأکبر جلال الدین الرومی» را در 14 صفحه به چاپ رسانیده بود که در آن بعد از ذکر گزیدهای از زندگی مولانا، از پیدایش غزل و استقلال آن و جایگاه غزل نزد مولانا و نقش موسیقی، نماد و تصویر در دیوان شمس سخن میراند (نبیل، 1985: 160-147). همو در سال 1407ق/1986م در شماره 15 همان مجله، مقاله «الله و الإنسان و العقل و القلب فی دیوان شمس تبریز لشاعر الصوفیة الأکبر جلال الدین الرومی» را در 14 صفحه به چاپ رساند (نبیل، 1986: 316-303). در سال 1994م، مقالهای با عنوان «جلال الدین الرومی» به قلم نَدی علی حَسّون، پژوهشگر و مدرس سوری و دانش آموخته دکتری رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران، در مجله الآداب الأجنبیة در دمشق منتشر شد. وی در این مقاله کوتاه به اختصار به معرفی شخصیت و آثار مولوی پرداخته است. مقاله «شکوی الشکوی: تأملات فی قصیدة شکوی النای للشاعر جلال الدین الرومی فی ترجمتین حدیثین إلی العربیة» به قلم العاکوب علاوه بر اینکه درباره ضرورت ترجمه و ابزار آن و دشواری ترجمه شعر به ویژه ترجمه شعر به شعر نکات بسیار جالبی را عرضه میدارد، به منظور تبیین دشواری ترجمه و آسیبهایی که ممکن است به اثر شعری وارد شود، به نقد و بررسی ترجمه منثور محمد عبدالسلام کفافی و ترجمه منظوم محمد الفراتی از نینامه مولانا میپردازد (العاکوب، 1999: 49 ـ 45). این مقاله از جمله مقالات راه یافته به همایش «العلاقات الأدبیة و اللغویة العربیة ـ الإیرانیة» است که دانشگاه دمشق در سال 1999م با همکاری اتحاد الکتاب العرب و دانشگاه تهران برگزار کرد و در همان سال، اتحاد الکتاب العرب مجموعه مقالات پذیرش یافته را در 380 صفحه منتشر ساخت. اگر چه فعالیتهای کرسیها و پژوهشگران زبان و ادب فارسی در دانشگاههای عرب پراکنده بوده اما کوشش مستمر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لبنان در چاپ و انتشار مجله «الدراسات الأدبیة» ستودنی است. این مجله که سابقه آن به سال 1959م باز میگردد، با کوشش استاد ادب فارسی و عربی محمد محمدی پایهگذاری شده و به همت فرهیختگانی از جمله احمد لواسانی و ویکتور الکک و تلاش احسان قبول که از سال 2009م سردبیری مجله را به عهده گرفته، تاکنون به فعالیت علمی و ادبی خود ادامه داده و خدمات شایانی را به زبان و ادبیات فارسی و عربی ارائه کرده است (بکار، 2000: 35-34 و رفاهی، 1391: 136). این مجله در ضمن شمارههای خود مقالاتی را درباره مولانا منتشر ساخته و شماره 42-41 خود را در سال 2003م به وی اختصاص داده است؛ از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به مقاله یوسف بکار با عنوان «جلال الدین الرومی فی آثار الدراسین العرب» اشاره کرد که فهرستی را از ترجمه آثار مولوی و آثار چاپ شده وی به زبان عربی تا سال 2000م عرضه کرده است (بکار، 2003: 177). مقالات «جلال الدین الرومی بین ابن عربی و محمد إقبال و ترجماته و دراساته فی اللغة العربیة» از محمد السباعی، «ظاهرة مولانا: خمیرة التغییر الإنسانی» از ویکتور الکک، «الإنسان المثالی فی مثنوی مولانا» نوشته ندی علی حسون و «جلال الدین الرومی فی غزله العربی» از وحید بهمردی، استاد ادبیات عربی دانشگاه آمریکایی بیروت که در حاشیه به اختصار از کتابها و مقالاتی که در کشورهای عربی در شناساندن مولانا چاپ شده است سخن میراند، بخش عمده محتویات این ویژهنامه را شامل میشود که به حق، بیانگر اهتمام فرهیختگان عرب به مولویشناسی است. مقاله «کتاب جلال الدین الرومی و التصوف» نوشته أحمد الحسین از دیگر مقالات انتشار یافته در باب مولویشناسی است که در سال 1424ق/2003م در شماره 91 مجله التراث العربی به چاپ رسیده است. نویسنده در این مقاله 20 صفحهای به بررسی و نقد کتاب «جلال الدین الرومی و التصوف» نوشته شرقشناس آلمانی آنه ماری شیمل و ترجمه عیسی العاکوب میپردازد (الحسین، 2003: 207- 188). از جمله مقالات ندی علی حسون در باب مولویپژوهی، مقالهای با عنوان «أثر اللغة العربیة و آدابها فی مثنوی جلال الدین مولوی» است که در سال 2003م در شماره 7و6 فصلنامه ایران و العرب به چاپ رسیده است. نویسنده در این مقاله به بررسی تاثیر آیات قرآن کریم، حدیث نبوی و امثال و ابیات شاعران عرب بر مثنوی پرداخته است (علی حسون، 2003: 187-169). هبة الله الغلایینی، مترجم و پژوهشگر سوری در سال 1428ق/2007م مقاله «جلال الدین الرومی شاعر الصوفیة الأکبر» را در 14 صفحه در شماره 524 مجله المعرفة ـ فصلنامه وزارت ارشاد ملی کشور سوریه- به چاپ رساند. وی در این مقاله گرانسنگ کوشیده است که تقریبا به تمامی وجوه زندگی و آثار مولانا و ارزش محتوایی آنها و مهمترین ویژگی شعری وی و آشناییاش با شمس بپردازد (الغلایینی، 2007: 323-310). در سال 1428ق/2007م، مجله المعرفة در شماره 523 خود، مقالهای را تحت عنوان «جلال الدین الرومی» به چاپ رساند. علی القیم، نویسنده این مقاله هشت صفحهای، بعد از نیمنگاهی به زندگی مولانا، از درونمایه مثنوی سخن میگوید؛ آنگاه داستان «بازرگان و طوطی» را ذکر می کند و سپس به مجالس مولویه و وجد و سماع عارفانه و چگونگی آن میپردازد (القیم، 2007: 22-15). در سال 1388ش/2009م، اولین همایش بینالمللی ادبیات تطبیقی فارسی و عرب در بیروت برگزار شد و مجموعه مقالات برگزیده آن در شمارههای 69-67 مجله الدراسات الأدبیه به چاپ رسید. یکی از مقالات برگزیده این مجموعه، مقاله «حوزههای پژوهش تطبیقی در مثنوی مولانا» نوشته احسان قبول، استاد اعزامی دانشگاه فردوسی مشهد به دانشگاه لبنان است. وی در این مقاله 26 صفحهای که به زبان فارسی ارائه شده است، با بررسی حوزههای پژوهش تطبیقی در دو مکتب فرانسوی و آمریکایی ادبیات تطبیقی به تعیین و بررسی این حوزهها در کتاب مثنوی مولانا و ارائه مثالهایی برای هر حوزه پرداخته است (قبول،2009؛ 342-317). مقاله «نار العشق فی جلال الدین الرومی» نوشته ألما المحمد، پژوهشگر و مولویشناس سوری که در شماره 23 مجله ثقاتنا للدراسات و البحوث در سال 1431ق/2010م به چاپ رسیده است، از دیگر مقالات در این زمینه محسوب میشود. نویسنده در این مقاله 16صفحه ای شرح نسبتا مفصلی از نینامه مولانا ارائه میدهد (المحمد، 2010؛ 192-177).
6 ـ نتیجه - در زمینه ترجمه آثار مولوی بیشترین رویکرد مولویپژوهان عرب به ترجمه و شرح مثنوی مولوی بوده است. نخستین ترجمه کامل عربی مثنوی در سال 1872م صورت پذیرفته و تاکنون حدود شش برگردان عربی بدون شرح یا مشروح، کامل یا جزئی، از این کتاب گرانسنگ منتشر شده است. مهمترین برگردانهای عربی شناخته شده از دیوان غزلیات شمس، شامل سه گلچین از این غزلیات است که در سال های 2005 و 2002 و 2000م به قلم ابراهیم دسوقی شتا و عیسی علی العاکوب و محمد السعید جمالالدین در قاهره و دمشق منتشر شده اند. بدیهی است که حجم گسترده دیوان شمس و زبان خاص و شورانگیزش آن را تا حد زیادی ترجمهناپذیر ساخته است. چشمگیرترین کوششهای ترجمه نیز از نظر فراگیری آثار متنوع شعر و نثر مولوی به همت العاکوب استاد دانشگاه حلب انجام یافته شده است. به طور کلی باید گفت برگردان عربی آثار مولوی از آغاز تاکنون بیتوقف ادامه یافته است. - کتابهای مولویپژوهان عرب دربارة معرفی شخصیت و آثار مولوی شامل دو دسته است: آثار مشروح که غالباً به شکل تألیف و در موارد محدودی ترجمه آثار خاور شناسان غربی و شرقی است و کتابهایی که ضمن بازشناساندن صوفیان و عارفان مسلمان و ایرانی، به صورت جنبی به معرفی شخصیت و آثار مولوی پرداخته است. - سابقه نخستین مقالات مولویشناسی در جهان عرب بیش از هفتاد سال است. روند کلی نشر مقالات پژوهشی در این زمینه ـ با توجه به رشد و توسعه فزاینده نشریات ادواری در جهان عرب ـ رو به افزایش بوده و نشر بیشترین مقالات عربی مولوی پژوهی طی دو دهه اخیر انجام یافته است. بسیاری از مقالاتی که درباره مولوی و افکار و آثارش به زبان عربی منتشر شده است، تنها به معرفی کوتاهی از وی به عنوان شاعری توانا با افکاری صوفیانه و عشقی بزرگ و الهی و صاحب آثاری پرحجم و بدیع پرداخته است. این پدیده نشان از آن دارد که از نظر مولویپژوهان عرب، بسیاری از همزبانان آنان با شخصیت فکری و ادبی مولوی آشنایی کافی ندارند. البته شماری از پژوهشگران عرب ـ نظیر نبیل عبدالعزیز عید استاد دانشگاه المستنصریه بغداد ـ به پژوهش دقیق در جنبههای مهمی از آثار مولوی همت گماشتهاند. در یک نگاه فراگیر بیشتر آثار عربی مولویپژوهی حاصل جستارهای دانشگاهیان مصری و سوری است.
| ||
مراجع | ||
منابع 1- قرآن کریم. 2- إبلاغ، عنایت الله. (1972م). «جلال الدین الرومی»، منبر الإسلام، العدد 4 :223-221. 3- ــــــــــــــ . (1987). جلال الدین الرومی بین الصوفیة وعلماء الکلام، القاهرة: دار المصریة اللبنانیة. 4- الأعظمی، محمد حسن. (1988 م). الأعلام الخمسة للشعر الإسلامی، بیروت: مؤسسة عزالدین. 5- بارکس، کلمان. (1998 م). ید الشعر: خمسةشعراء متصوفة من فارس محاضرات ألقاها عنایت خان، ترجمه عیسی علی العاکوب، دمشق: دار الفکر. 6- بکار، یوسف حسین. (2000 م). نحن و تراث فارس، دمشق: منشورات المستشاریه الثقافیة للجمهوریة الإسلامیة الإیرانیة. 7- ـــــــــــــــــ . (2003 م). «جلال الدین الرومی فی آثار الدارسین العرب»، الدراسات الادبیة، العدد 42-41. 8- بهجت، أحمد. (1974 م). «مثنوی جلال الدین الرومی»، منبر الإسلام، العدد 7: 190-180. 9- الترکستانی، عبدالعزیز جنکیزخان. (1940 م). «مولانا جلال الدین الرومی فی میزان التاریخ و العقیدة» الثقافة، ش 160: 27-25. 10- جعفر، إحسان. (1976 م). «جلال الدین الرومی الصوفی العاشق»، الکاتب، العدد 186: 153-150. 11- جمال الدین، محمد السعید. (1998 م). أعلام الشعر الفارسی فی عصور الازدهار: دراسات و نصوص. بی جا: دار الهدایة. 12- ـــــــــــــــــــــــ . (2008 م). قصائد مختارة من دیوان شمس تبریز لجلال الدین الرومی، القاهرة: مکتبة الأسره. 13- الحسین، أحمد. (2003 م). «کتاب جلال الدین الرومی و التصوف»، التراث العربی، العدد 91: 207-188. 14- خلف الله، محمد. (1939 م). «جلال الدین الرومی»، الثقافة، العدد 151: 14-10. 15- رفاهی، خلیل. (1391). گردش ایام، اصفهان: مانی. 16- الرومی، جلال الدین. (1966 م). مثنوی جلال الدین الرومی شاعر الصوفیة الأکبر، ترجمة و شرح محمد عبدالسلام کفافی، بیروت: المکتبة العصریة. 17- ـــــــــــــــــ . (1998 م). رباعیات مولانا جلال الدین الرومی، ترجمة محمد عید ابراهیم، القاهرة: دار الأحمدی. 18- ـــــــــــــــــ . (2001 م). کتاب فیه ما فیه: أحادیث مولانا جلال الدین الرومی، شاعر س الأکبر، ترجمه عیسی علی العاکوب، دمشق: دار الفکر. 19- ـــــــــــــــــ . (2004 م). رباعیات مولانا جلال الدین الرومی، ترجمة عیسی علی العاکوب، دمشق: دار الفکر. 20- ـــــــــــــــــ . (2004 م). المجالس السبعة: آفاق جدیدةو رائعة فی الرمزیةالإسلامیة، ترجمة عیسی علی العاکوب، دمشق: دار الفکر. 21- السباعی، علاء الدین عبدالعزیز. (2010 م). مختارات من قصائد مولانا جلال الدین الرومی و غزلیاته، القاهرة: المرکز القومی للترجمة. 22- السباعی، محمد السباعی. (2005 م). عبدالوهاب عزام رائدا و مفکرا، القاهرة، الدار المصریة اللبنانیة. 23- شعلان، الصاوی علی. (1966م). «مختارات من کتاب المثنوی لإمام المتصوفة جلال الدین الرومی»، منبر الإسلام، العدد 8: 63-58. 24- شیمل، آنه ماری. (2000 م). الشمس المنتصرة: دراسة آثار الشاعر الإسلامی الکبیر، جلال الدین الرومی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران. 25- ــــــــــــــ . (2006 م). الأبعاد الصوفیة فی الإسلام وتاریخ التصوف، ترجمة محمد اسماعیل السید و رضا حامد قطب، بغداد: منشورات الجمل. 26- ــــــــــــــ . (1375). شکوه شمس، ترجمه حسن لاهوتی، تهران: علمی و فرهنگی. 27- صاحب الجواهر، عبدالعزیز. (1958م). جواهر الآثار فی ترجمة مثنوی مولانا خداوندگار محمد جلال الدین البلخی الرومی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران. 28- طلعت، أبو فرحة. (1975م). أضواء علی الدراسات الفارسیة فی مصر، القاهرة: دار الثقافة للطباعة و النشر. 29- العاکوب، عیسی علی. (1999م). «شکوی الشکوی: تأملات فی قصیدة شکوی النای للشاعر جلال الدین الرومی فی ترجمتین حدیثین إلی العربیة»، أبحاث ندوة: العلاقات الادبیةو اللغویةالعربیة- الإیرانیة: 66-45. دمشق: اتحاد الکتاب العرب. 30- عبدالحافظ، عبدالموجود. (1946 م). «دراسات تحلیلیة: جلال الدین الرومی»، الرسالة، العدد 795: 1097-1095. 31- عبدالعزیز، سعد. (1974 م). «فلاسفة العالم: جلال الدین الرومی»، الجدید، العدد 57: 59-58. 32- العقاد، عامر. (1962 م). «صوفی شاعر و شاعر صوفی: لحظات مع صاحب المثنوی»، منبر الإسلام، العدد 1: 129-127. 33- علی حسّون، ندی. (2003 م). «أثر اللغة العربیة وآدابها فی مثنوی جلال الدین مولوی»، فصلیة العرب و إیران، العدد 7-6: 187-169. 34- علی، سعید. (1966 م). «مثنوی جلال الدین الرومی شاعر الصوفیة الأکبر»، الدراسات الادبیة، ش 30-29: 163-161. 35- غالب، مصطفی. (1982 م). جلال الدین الرومی، بیروت: موسسة عز الدین. 36- الغلایینی، هبة الله. (2007 م). «جلال الدین الرومی شاعر الصوفیة الأکبر»، المعرفة، العدد 524: 323-310. 37- الغنیمی التفتازانی، أبو الوفاء. (1979 م). مدخل إلی التصوف الإسلامی، القاهرة: دار الثقافة للنشر و التوزیع. 38- قبول، احسان، (2009 م). «حوزههای پژوهش تطبیقی در مثنوی مولانا»، الدراسات الادبیة، العدد 69-67: 342-317. 39- قندیل، إسعاد عبدالهاوی. (1981 م). فنون الشعر الفارسی، بیروت: دار الأندلس. 40- القیم، علی. (2007 م). «جلال الدین الرومی»، المعرفة، العدد 523 :22-15. 41- کفافی، محمد عبدالسلام. (1971 م). جلال الدین الرومی: فی حیاته و شعره، بیروت: دار النهضة العربیة. 42- ----------------. (1971 م). فی الأدب المقارن: دراسات فی نظریةالأدب و الشعر القصصی، بیروت: دار النهضة العربیة. 43- مجلة الدراسات الأدبیة . (2003م). بیروت: العدد 42 و 41 44- محفوظ، حسین علی. (1964 م). «المولوی أکبر صوفیة الإسلام»، الأقلام، العدد 9: 78-74. 45- المحمد، ألما. (2010 م). «نار العشق فی جلال الدین الرومی»، ثقافتنا للدراسات و البحوث، العدد 23: 192-177. 46- ملحس، لطفی. (1966 م). «جلال الدین الرومی: أعظم شاعر صوفی عرفه العالم»، الوعی الإسلامی، العدد 35: 72-68. 47- مییروویش، اوا دو ویتره. (2000 م). جلال الدین الرومی و التصوف، ترجمة عیسی علی العاکوب، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. 48- نبیل، عبدالعزیز عید. (1985 م). «فن الغزل و ما حرف له من تغییر و تطور من خلال شاعر الصوفیة الأکبر جلال الدین الرومی»، آداب المستنصریة، العدد 14: 160-147. 48- ـــــــــــــــــ . (1986 م). «الله و الإنسان و العقل و القلب فی دیوان شمس تبریز لشاعر الصوفیة الأکبر جلال الدین الرومی»، آداب المستنصریة، العدد 15: 303-31. 49- ـــــــــــــــــ . (1989 م). «أثر القرآن الکریم فی شعر جلال الدین الرومی من خلال الکتاب الأول من المثنوی»، آدابالمستنصریة، العدد 17: 204-181. 50- الهاشمی، سید محمد جمال. (1995 م). حکایات و عبر من المثنوی، بیروت: دار الحق. 51- الهاشمی، محمد یحیی. (1960 م). «جلال الدین الرومی من خلال خلاصة مثنوی للأستاذ بدیع الزمان فروزانفر»، الدراسات الادبیة، العدد 3: 366-359. 52- هلال، محمد غنیمی. (1965 م). «جلال الدین الرومی»، رسالة الإسلام، العدد 57: 95-89. (24/11/2010)، 53-http:// www.goodreads.com/author/show/5625010 54- http://www.neelwafurat.com/itempage.aspx?id=lbb22251- 20791&search | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,544 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,537 |