تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,647 |
تعداد مقالات | 13,387 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,130,858 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,066,540 |
رمزگشایی از رفتارهای غیرکلامی در داستان روی ماه خداوند را ببوس | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهشهای ادب عرفانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 5، شماره 2، مرداد 1390، صفحه 65-88 اصل مقاله (342.74 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احمد رضی* 1؛ سمیه حاجتی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مصطفی مستور یکی از نویسندگان موفّق حوزه داستانی معاصر است. از جمله آثار موفّق مستور، داستان «روی ماه خداوند را ببوس» است که مقبولیت زیادی در میان مخاطبان کسب کرده است. در این نوشتار با نگاهی میانرشتهای و با استفاده از نظریههای علوم ارتباطات، رفتارهای غیرکلامی بازتاب یافته در این داستان مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و از نشانههای غیرکلامی مثل ظاهر فیزیکی، اشارات، حرکات، رفتارهای چهرهای و رفتار آوایی شخصیتهای داستان و همچنین از محیط و فضا و مصنوعاتی مانند لباس، خوراک، سیگار و... که ارتباطات را در روایت داستان شکل میدهند، رمزگشایی میشود. بررسی داستانها از منظر ارتباطات غیرکلامی که زنجیرهای از نشانههای گسترده است و پیامهای متنوّعی با توجه به بافت ارتباطی و هدف تعاملگران از آنها دریافت میشود، میتواند به خوانشی تازه از متن منجر شود. این مقاله بر اساس نظریه پل اکمن و والس فریسن در طبقهبندی و تحلیل رفتارها در دو حوزه رمزگذاری وکاربردی بنیان نهاده شده است. نتیجه بررسیها نشان میدهد که ارتباطات غیرکلامی در پیشبرد روایت این داستان، بیشتر نقش مکمّل ارتباطات کلامی را ایفا میکند و در شخصیتپردازی سهم بسزایی داشته و موجب افزایش ظرفیت نمایشی داستان شده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ارتباط غیرکلامی؛ روی ماه خداوند را ببوس؛ داستان؛ مصطفی مستور؛ شخصیتپردازی؛ زبان بدن | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه مصطفی مستور از داستان نویسان معاصر است که داستانهای او در دهة گذشته مورد استقبال فراوان خوانندگان و منتقدان قرار گرفته است. او اولین مجموعة داستانیاش را با عنوان «عشق روی پیاده رو» در سال1377 منتشر کرد. برخی دیگر از آثار داستانی مستور عبارتاند از: «روی ماه خداوند را ببوس» (1379)، «استخوان خوک و دستهای جذامی» (1383)، «من گنجشک نیستم» (1387). او همچنین مجموعههای داستانی چون؛ «من دانای کل هستم»، «حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه» و «چند روایت معتبر» را در کارنامة خود دارد. برخی از آثار مستور در جشنوارههای مختلف ادبی جوایزی دریافت کرده است. یکی از داستانهای موفّق او داستان «روی ماه خداوند را ببوس» است که در سال 1379برگزیدۀ جشنوارۀ قلم زرّین شد و با استقبال زیاد مخاطبان هم اکنون به چاپ سی و سوم رسیده است. موفّقیتهای او حاکی از مقبول واقع شدن جهانی داستانی است که در داستانهایش خلق کرده است. از ویژگیهای داستانهای مستور درگیری شدید ذهنی مخاطب با شخصیتی واحد در چند داستان است. معرفی شخصیتهای مستور در یک داستان به پایان نمیرسند و در سایر داستانها ادامه پیدا میکند، مثلاً شخصیتپردازی دانیال در داستان «استخوان خوک و دستهای جذامی» در شخصیتی با همین نام در داستان «منگنجشک نیستم» ادامه مییابد. این روش در درونمایههای داستانهای او نیز که مفاهیمی چون مرگ، نا امیدی، خستگی از روال عادی زندگی، بیقراری و اضطراب، ترس، عشق، خیانت، جنایت، شک و تردید و... را شامل میشوند، نیز به چشم میخورد. شخصیتهای داستانهای مستور در بافتهای مختلف فلسفی، عاطفی، اجتماعی و.. معرفی میشوند مثلاً در داستان «روی ماه خداوند را ببوس» نویسنده سعی دارد با نگاه فلسفی شخصیتهایش را به مخاطبان بشناساند و از زبان آنان پرسشهای عمیقی را دربارۀ آفرینش و پدیدههای هستی بیان کند. همچنین نویسنده تلاش میکند، برای واقع پذیرکردن شخصیتهای داستانهایش روایت داستان را به امور زندگی روزمره نزدیک کند و از محدودکردن داستان به روایت گفتاری بپرهیزد و داستان را از تک لایه بودن خارج نماید؛ زیرا گاه قدرت شخصیتپردازی داستان نویس با نحوۀ رفتارآدمها در جهان خارج محک زده میشود (!اسکولز،1377 :20). چنین رویکردیسبب میشود تا نویسندگان در روایت داستانهایشان بر رفتار شخصیتها دقیق شوند و با نسبتی مناسب با بافت و موقعیت هر داستان تلفیقی از رفتار کلامی و غیرکلامی را در روایت خود بگنجانند. در تعاریفی که از شخصیت ارائه میشود، نیز بر عنصر رفتار در روایت؛ بویژه نقش آن در برقراری ارتباط غیرکلامی تأکید میشود؛ زیرا شخصیتپردازی، یعنی روایت تمام خصایص قابل مشاهده یک فرد و هر آنچه را که بتوان با دقت از زندگی افراد بیان کرد. اطلاعاتی از قبیل سن، سبک حرفزدن، ادا و اطوار، علایق مربوط به امور اجتماعی، لباس، میزان تحصیلات، شغل، وضعیت اجتماعی و روحی و هنجارهای مورد پذیرش آنان. این خصایص در کنار هم هویت منحصر به فرد شخصیتهای داستانی را شکل میدهند که نویسنده در جهان داستانیاش خلق کرده و ذهن خوانندگان را با آنها درگیر میکند (! مککی،1388: 69). «بسیاری از پژوهشگران بر آن بودهاند که با روشهای پژوهشی خویش بتوانند حجم مؤثّر رفتارهای غیرکلامی را در روابط بین فردی و اجتماعی مشخص کنند. بسیاری از آنان توفیق یافتهاند که میزان نسبی رفتارهای غیرکلامی را در مقابل رفتارهای کلامی تخمین بزنند. یکی از پیشتازان و پیشروان مطالعات غیرکلامی، بیردویسل(Birdwhistell ) مشخص کرده است که تنها 35 درصد از معنی در یک وضعیت خاص با کلام به دیگری منتقل میشود، 65 درصد باقیماندة آن در زمرة غیرکلامی است» (فرهنگی،1373: 272). این نوشتار رفتارهای غیرکلامی را در داستاننویسی معاصر مورد مطالعه قرار میدهد و با بهرهگیری از نظریههای علوم ارتباطات و نگاهی میان رشتهای عناصر شکل دهندۀ ارتباطات غیرکلامی را در یکی از داستانهای مصطفی مستور ردیابی مینماید. در این مقاله تلاش شده است، عناصر و پیامهای ارتباطات غیرکلامی، با تکیه بر نظریة پل اکمن و والس فریسن دربارة رمزگذاری وکاربرد رفتارها، در داستان «روی ماه خداوند را ببوس» نوشتة مصطفی مستور مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد تا مشخص گردد که مصطفی مستور چگونه با استفاده از ابزارهای ارتباط غیرکلامی درکنار عناصر ارتباط کلامی به شکلدهی عناصر داستانی؛ بخصوص شخصیتپردازی پرداخته است. همچنین نشان داده شود که رفتارهای غیرکلامی در جریان روایت داستان چه نقشها وکارکردهایی را ایفا میکنند و روایت ارتباطات غیرکلامی چگونه بخش قابل توجهی از ساختار داستانی «روی ماه خداوند را ببوس» را تشکیل میدهد و در ارتباط دو سویه با مخاطبان داستان و با شخصیتهای درون داستان قرار میگیرد. این تحقیق میتواند به خوانشی تازه از داستان منجر شود و بخشی از زوایای تاریک داستانی این رمان را روشن نماید.
پیشینة تحقیق دربارة ارتباطات غیرکلامی در ادب فارسی غیر از چند مقالة پراکنده، سه پایاننامه در مقطع کارشناسی ارشد رشتة علوم ارتباطات با عنوانهای بررسی و تحلیل ارتباطات غیرکلامی در مجموعه داستانهای کلیله و دمنه و بررسی ارتباطات غیرکلامی در شاهنامة فردوسی و تحلیل معانی علائم اندامی ـ کلامی و اندامی ـ غیرکلامی سخنگویان زبان فارسی در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی دفاع شدهاند که در همة پایاننامهها و مقالات به مباحث عمومی ارتباطات غیرکلامی و بازتاب آنها در متون ادبی کلاسیک توجه شده است؛ اما جای خالی بررسی و تحلیل ادبیات داستانی معاصر بر اساس تازهترین نظریههای ارائه شده در این زمینه احساس میشود.
خلاصة داستان یونس ـ شخصیت اصلی ـ دانشجوی دکتری رشتة پژوهشگری اجتماعی است و روی رسالة خود دربارة «تحلیل جامعهشناختی عوامل خودکشی دکتر پارسا» کار میکند. دغدغههای متفاوتی ذهن او را مشغول کرده است. او میخواهد پایاننامهاش را به اتمام برساند تا شرطی را که پدر زنش برای ازدواج او با سایه گذاشته است، به انجام رساند؛ اما دغدغة اصلی او معطوف به باورها و اعتقاداتش است، دور بودن از اعضای خانواده و بخصوص مادر مریضش و همچنین خسته شدن از مشکلات تحصیل در طول مقاطع مختلف دانشگاهی آشفتگیها و سردرگمیهای او را افزایش داده است. مهرداد دوست قدیمیاش در چنین شرایطی از امریکا به ایران برمیگردد. مهرداد که نه سال پیش عاشق جولیا دوست مکاتبهای آمریکاییاش شد و به آمریکا سفر کرد و درآنجا مقیم شد، اکنون که همسرش به سرطان مبتلا شده است، از وجود رنج وگرفتاری در جهان انتقاد دارد. او دربارۀ شک و تردیدهایش دربارة عدالت خدا با یونس حرف میزند، همین سخنان باعث بیشتر شدن تردیدهای یونس در اعتقادات دینیاش میشود. تزلزل ایجاد شده در عقاید یونس رفتارش را با نامزدش سایه که دانشجوی کارشناسی ارشد الهیات است، تحت تأثیر قرار میدهد به طوری که سایه با دیدن تغییرات عمده در رفتار وگفتار یونس تصمیمش دربارة ازدواج با او عوض میشود. یونس در تحقیقات مربوط به پایاننامهاش با دانشجویان دکتر پارسا صحبت میکند، همة آنها نظرشان این است که پارسا در جلسة آخر غمگین بوده است، یونس سرانجام متوجه وجود جریان عشقی پارسا با دانشجویش مهتاب میشود و علّت خودکشی پارسا را عدم درک درست از عشق میداند. از سوی دیگر علیرضا دوست مشترک سایه و یونس که نماد شخصیتی با باورهای راسخ دینی است، به درخواست سایه با یونس دربارة مسائل اعتقادیاش صحبت میکند؛ ولی سخنان علیرضا و مهرداد آشفتگیهای فکری او را تشدید میکند و باعث میشود که یونس از هر دو آنان و حتی از سایه فاصله بگیرد. در بخش پایانی داستان، یونس در پارک با کودکی روبه رو میشود و گریههای کودک او را متأثّر میکند و یونس به کودک کمک میکند تا بادبادکش را هوا کند. این صحنة داستان جنبة نمادین دارد و به نوعی نشانهای از بازگشت یونس به دوران کودکی است و بالا دادن بادبادک توسط یونس، گویی بازگشت دوبارة او به سوی خداست.
رمزگذاری وکاربرد رفتارهای غیرکلامی ارتباط فرایندی پویا و مداوم است و بخش قابل توجهی از پیامها در فراگرد میانکنشی؛ یعنی مبادله دو سویه از طریق رفتارها و ارتباطات غیرکلامی منتقل میشود. «ارتباطات غیرکلامی شامل تمامی جنبههای ارتباط میباشد. ارتباط غیرکلامی نه تنها شامل ژستها و حرکت بدن میشود؛ بلکه نحوة ادای کلمات را نیز در بر میگیرد، مثل آهنگ ادای کلمات، وقفهها، بلندی صدا و....»(وود،1379: 284؛ بولتون،1348 :128) این علم امروزه از علوم کارآمد و روز دنیاست. این دستاورد مرهون تلاش گسترده صاحبنظران این حیطه است. دانشمندانی چون مک لوهان، دیتمن، ویلبر شلدن،کورت لوین و... که گامهایی اساسی را در این زمینه برداشتهاند (شرام،1381: 147ـ 259 ؛ ساروخانی، 1384: 34). روایت داستانها در دو بستر کلام و رفتار شکل میگیرد و داستان شبکة درهم تنیدهای از روابط کلامی و غیرکلامی را به نمایش میگذارد. در این میان ارتباطات غیرکلامی میتواند به عنوان محور شناخت و ارزیابی شخصیتهای داستان و ایجاد تعلیق از طریق عکسالعملهای کُند و سریع رفتاری، ایماها و اشارات شخصیتها ذهن خواننده را درگیر کرده و به خواندن ادامة داستان ترغیب کند. در داستان «آنچه را که راوی روایت میکند، بیانی از کنش غیرکلامی شخصیتهاست و آنچه را که به نقل از شخصیتها روایت میکند کنش کلامی آنهاست» (محمدی،1378: 148). پژوهشگران دربارة ماهیت و چگونگی رفتارهای غیرکلامی، نظریههای متنوّعی را ارائه کردهاند. پل اکمن و والس فریسن نیز تحقیقات گستردهای را در زمینة فعالیتهای غیرکلامی انجام دادهاند. هدف آنان شناخت بهتر احساسات، خلق وخوی شخصیتها و رفتار افراد و همچنین درک بهتر هر گونه تعامل میان اشخاص و آگاهی از ماهیت روابط وکیفیت ارتباط در جریان تعامل بوده است (V. Ekman. p. & Friesen. W. 1972: 353 & 1968: 179-216) آنان فعالیتهای غیرکلامی را به شیوههای مختلف طبقهبندی و تحلیل کردهاند. بخشی از تحلیل آنان از طریق رمزگذاری است. رمزگذاری، رابطة عمل با معنی آن است که به سه نوع قراردادی، تصویری و غریزی یا درونی تقسیم میشود: هرعملی میتواند قراردادی باشد؛ یعنی هیچ معنایی در ذات آن نشانه وجود نداشته باشد. مثلاً در فرهنگ ما بنابر عرف، همگی قبول داریم که حرکت دادن سر هنگام شنیدن سخن دیگران، نشاندهندة پاسخ مثبت است، در حالی که این رمزگذاری کاملاً قراردادی است. یکی دیگر از نشانههای غیرکلامی، تصویری است که نشان دهندۀ شیء مورد نظر باشد، مثلاً برای به تصویر کشیدن آنچه دربارهاش صحبت میکنیم، دستهایمان را حرکت میدهیم یا تصاویری در هوا ترسیم میکنیم. نوع سوم رمزگذاری، غریزی یا درونی است. معانی نشانههای این نوع، در خود آنهاست، آنها خود جزئی از مقصود یا منظورند. مثلاً گریه کردن نوعی از رمزگذاری غریزی است، چون نشانهای از احساس است؛ ولی قسمتی از خود احساس هم هست. اکمن و فریسن همچنین بر اساس کاربرد رفتارهای غیرکلامی، آنها را به سه دستة ارتباطی، تعاملی و اطلاعاتی تقسیم کردهاند. رفتار ارتباطی عمداً برای انتقال معنی به کار میرود. رفتار تعاملی عملاً بر رفتار سایر شرکتکنندگان تأثیر میگذارد. کنش اگر عمدی و تأثیرگذار باشد، هم ارتباطی و هم تعاملی است. مثلاً اگر از روی عمد دست خود را برای یک دوست به نشانة سلام و تعارف تکان دهید و او نیز دست خود را تکان دهد، این عمل هم ارتباطی و هم تعاملی است؛ اما رفتار اطلاعاتی رفتارهاییاند که منظور ارتباطی ندارند، با این حال اطلاعاتی را به دریافتکننده میدهند. اگر روزی احساس خوبی نداشته باشید، ممکن است برای اجتناب از دیدن یک دوست یا آشنا راه خود را عوض کنید یا در محلّی مخفی شوید، اگر شخص مقابل این اجتناب را مشاهده کند، رفتار شما علی رغم عدم تمایل به ایجاد ارتباط، آگاهاننده بوده است (! لیتل جان،1384: 189-190). با درنظر داشتن انواع یاد شده، اکنون رفتارهای غیرکلامی بازتاب یافته در داستان «روی ماه خداوند را ببوس» مورد بررسی قرار میگیرد. در این قسمت، پیامهای دریافت شده از ارتباطات غیرکلامی این داستان در چهار قسمت با عنوان رفتارهای چهره، حرکت اندامها، پیرازبان و بومپایی تفسیر میشود. یادآوری میشود که رفتار غیرکلامی میتواند پیامهای متعدد و متنوّعی داشته باشد و ممکن است خوانندگان آثار ادبی تمایل داشته باشند که بر اساس زمینههای ذهنی و تجارب شخصی خود آنها را تفسیر کنند. در این مقاله تلاش شده است تا از رفتارهای غیرکلامی بر اساس بافت و زمینة همین داستان رمزگشایی گردد.
1ـ چهره چهره در جریان ارتباط از توان ارتباطی بالایی برخوردار است و به جهت اینکه اولین عضو بدن است که در جریان تعامل مشاهده میشود و اطلاعات فراوانی را در زمینة حالات افراد منتقل میکند حائز اهمیت است. چهرة آدمی میتواند گویای خصلتهای او باشد. از چروکهای روی پوست افراد میتوان به روحیة خشن یا عصبی، افسرده یا پیری صاحب چهره پی برد. اشکال چهره و پیامهای آنها تنوع بی حدّ و حصری دارند، عمدهترین بخشهای چهره که تحت فرمان مغزند و حالات روحی را انعکاس میدهند فکها، ابروها و چشمهایند. گاهی مجموعة چهره با تمام اعضا به صورت هماهنگ پیامی را منتقل میکند (!کریمی،1387: 17-18). زمانی که یونس از مهرداد دربارة همسرش میپرسد، چهرة او به وضوح درهم میشود.(!مستور، 1379: 7). این نوع رفتار او از نظر رمزگذاری یک رفتار غریزی و درونی است و هر کس دیگری اگر از چیزی که مطابق میلش نیست یا دربارة شخصی که مریض است از وی سؤال شود، حالت چهرهاش تغییر میکند. این رفتار او رفتارکلامی دوستش را برمیانگیزد و از نظر کاربردی ارتباطی و تعاملگراست. چهرة برافروختة سایه هنگام خواندن بخشی از پایاننامهاش(! همان،45) درونی و از نظر رمزگذاری رابطة بین رفتار و پیام غریزی و درونی است و به مفهوم عصبی و هیجانزده شدن سایه است و تعامل را برنمیانگیزد. سفید شدن صورت مثل گچ (!همان،56) ناشی از تعجب زیاد از موضوعی همراه با دلهره و نگرانی است؛ سایه با این ارتباط در برابر رفتار کلامی یونس حتی سرش را برنمیگرداند و این شدت ناراحتیاش را میرساند و رابطة بین این عمل و پیام القا شده قراردادی است. 1ـ1ـ چشم از میان اعضای چهره، معمولاً چشم ارتباط بیشتر وگستردهتری با دیگران برقرار میکند. رفتار چشم، بسته به اینکه چه کاربردی دارد و چه نوع رابطهای بین عمل آن با پیام وجود دارد، مورد تحلیلهای متفاوت قرار میگیرد. رفتار چشمی(Oculesics) گویاترین عنصر ارتباطی در ارتباطات غیرکلامی است و نسبت به سایر اعضا از صراحت ویژهای برخوردار است. ارتباط چشمی نشانگر هیجانات افراد دربارة دیگران(چه هیجانات دوستانه و چه هیجانات خصمانه) نیز میباشد. افراد به کسانی که علاقة بیشتری دارند نگاههای طولانیتر و بیشتری میکنند و برعکس این قضیه نیز صادق است (! هارجی و دیگران،1377: 62). به همین طریق نوع نگاه در بافتهای متفاوت ارتباطی از هم متمایز است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره میشود: 1ـ1ـ1ـ نگاه خیره: خیره نگاه کردن دو نفرکه عاشق هم هستند با خیره نگاه کردن کسانی که با هم خصومت و دشمنی دارند و یا با خیره شدن معلم به شاگرد زرنگش با هم تمایز دارند. نگاه خیره میتواند متقابل و یا یک طرفه باشد، همچنین میتواند نگاهی معطوف به فرد، محیط و یا شیء ویژهای در محیط باشد. یونس از روی حواس پرتی در هنگام غذا خوردن با مهرداد در رستوران، به دختر و پسر جوانی که درآنجا هستند خیره میشود (!مستور،1379: 4). او قصد برقراری ارتباط و تعامل با آنان را ندارد و رفتارش کاربرد اطلاعاتی دارد و نشانة این است که در صحبت با دوستش حواسش جمع نیست و دیگر اینکه نسبت به آن دو حسادت میکند. خیره شدن یک طرفه در رفتار وکارهای کسی میتواند از روی علاقه یا نشانة زیر نظرگرفتن رفتار او نیز باشد (!همان،53). ساعتها به کسی یا چیزی زل زدن (!همان،5،56) رفتاری غریزی و با توجه به بافتی که این رفتار در آن شکل میگیرد، نشانة علاقه و به فکر فرو رفتن است. کودک از اینکه نمیتواند بادبادکش را هوا کند گریه میکند. یونس با توجه کامل به چشمان او زل میزند (!همان،110) و این آغاز ارتباط با اوست که بعد به تعامل دو طرفه منجر میشود و نگاهش کاربردی ارتباطی و تعاملی مییابد. در جای دیگر نگاه خیرة یونس در انبوه جمعیت (!همان، 30) برای پیدا کردن دوستش روایت میشود، در این نوع نگاه حالت چهره و نوع ایستادن نیز در ارسال پیام یاریکننده است. یونس از این رفتار خود قصد برقراری تعامل و انتقال پیام را ندارد؛ بلکه رفتار او غیر ارادی، پیام را منتقل میکند وکاربردی اطلاعاتی مییابد. گاه خیره شدن در چیزی مثل آسفالت خیابان (!همان، 35) با فکر کردن همراه است. یونس در تحقیقات خود به مکانهای مختلفی سر میزند. خیره شدن او به ته کشتارگاه یا به بادبادکی که در هوا ست (!همان،40 ،112). حاکی از دقت یا غرق شدن در تفکرات است. 1ـ1ـ2ـ نگاه یک سویه: نگاه یک سویه نگاهی کوتاه و گذراست و همیشه به منظور ایجاد تعامل صورت نمیگیرد. گاهی افراد به علل گوناگون چون عجله داشتن، عدم تمایل به برقراری ارتباط، قدرت و اعتماد به نفس بالا، معذّب وخجالتی بودن، توهین وگستاخی و حتی بدون داشتن قصد و هدفی خاص نگاهی یک سویه دارند. یونس هنگامی که با سایه تلفنی صحبت میکند، نگاهی کوتاه به آگهی تسلیت شخصی میاندازد (!همان،17) نگاه گذرای یونس به چشمهای گریان مهرداد، (!همان،34) علامت همدردی یونس با دوستش و توجه داشتن به اوست، نگاه گذرای زن تعمیرکار به دستان شوهرش(!همان،104) برای این است که از سیاهی آنها میفهمدکه او در آن روز کار کرده است. نگاه یونس به ساعت و نگاه پرویز به چراغ راهنما (!همان، 39،75) از نوع نگاه یک سویه وگذرا به محیط اطرافاند. این نوع نگاه حالت نگاه کردن به چیزی عجیب و شگفت انگیز است و در اکثر مواقع غریزی است و از نظر کاربرد اطّلاعاتی است.«مهرداد محو مرد محکوم به اعدام، شیشة عینکاش را پاک میکند»(همان،30) در جدول شمارة 1بعضی از انواع رفتارهای چشمی در این داستان به همراه پیامهایشان آورده شده است.
جدول شمارة 1: نمونههایی از انواع نگاه در داستان «روی ماه خداوند را ببوس»
2ـ1 ـ گریه: گریه رفتاری است، احساسی و در شرایط عاطفی آشکار میشود. از نظر رمزگذاری رفتاری غریزی محسوب میشود که ریشه در احساس غم، نگرانی یا شوق دارد. گریه کمتر قابل کنترل است و در صورت کنترل به صورت رفتار آوایی بغض و تغییر صدا بروز میکند. در این داستان، مهرداد شخصیتی عاطفی است که زندگیاش فراز و فرودهای زیادی داشته است، و زمانی که بعد از سالها به ایران برمیگردد. هر صحنه یا فردی و یا سخنی او را به یاد گذشته میاندازد و اندوهگین میکند. در فرودگاه وقتی که دوستش را بغل میکند، احساساتی میشود و آرامآرام گریه میکند (!همان،3). گریة او در اینجا ناشی از غمگینی و یادآوری خاطرات مشترک گذشته است و رفتاری درونی و غریزی به شمار میرود؛ اما واکنش دوستش که گلها را به کمرش فشار میدهد (همان) تا او را آرام کند رفتاری قراردادی است؛ زیرا در فرهنگهای سرزمینهای مختلف متفاوت است. البته هر دو رفتار غیرکلامی، کاربردی ارتباطی ـ تعاملی دارند. زمانی که مهرداد از مریضی همسرش صحبت میکند، به گریه میافتد، در این موقع عکسالعمل یونس سکوت است (! همان،7). گریه رفتاری درونی و غریزی است و نهایت غم و اندوه را میرساند؛ اما سکوت در اینجا رفتاری تعاملی است که در برابر گریه بروز کرده است. گریة مرد اعدامی (!همان،30). مفهوم التماس و غم شدید را دارد. او به وسیلة گریه با مردمی که در اطرافش جمع شدهاند. ارتباط بر قرار میکند و رفتاری عمدی و درونی را آشکار مینماید که واکنش مردم در برابر او سریع و تند نیست، بلکه مات و مبهوت و شگفت زده او را نگاه میکنند. گریة پیر مرد، در بخش اعصاب و روان بیمارستان با صدای بلند (!همان،49) از روی ناراحتی است و رفتار پرستاری که در پاسخ رفتارش با لیوان آب به سمتش میآید (همان) جزء رمزگذاری قراردادی است؛ زیرا ممکن است، اشخاص دیگری غیر از پرستار در برابر کنش ارتباطی پیرمرد واکنش دیگری بروز دهند (بیتوجهی، ایستادن و نگاه کردن)گریة شهره شاگرد دکتر پارسا در میان صحبتهایش با یونس فردوس(!همان،92) تعاملی و ارتباطی است و باعث حسّاستر شدن یونس نسبت به سخنان او میشود. در انتهای داستان یونس بچهای را در پارک میبیند که نخ بادبادکش پاره شده وگریه میکند (!همان،110). واکنش یونس نسبت به ارتباط کودک که ناراحت است وگریه میکند، کاربردی تعاملی دارد. گریه در اینجا رفتاری عاطفی و آرام است و بازخوردی که اغلب موارد در برابر گریه توسط شخصیتها نمایان میشود تند و پرهیجان نیست. 3ـ1ـ خنده: اولین مطالعات علمی دربارة خنده در اوایل قرن نوزده انجام شد. دانشمند فرانسوی، گیلام دوچن دوبلون از ابزار تشخیص الکتریکی برای تشخیص بین لبخند واقعی و سایر لبخندها استفاده کرد(!پیس،1388 :82). در خندةحقیقی علاوه بر دهان به طور ناخودآگاه تمام چهره نیز حالت خنده به خود میگیرد. خنده همواره اهداف مختلفی را دنبال میکند، از این رو رمزگشایی از خندة افراد مقداری دشوار است. در این داستان، مهرداد در جواب یونس که میپرسد، از جولیا تعریف کن «لبخند تلخی میزند» (!همان،4). رفتار او اطّلاعاتی است و یونس نیز در ادامه دربارة این حالت او وارد تعامل نمیشود.لبخند محسن خان به سؤال مهرداد (!همان،39) لبخند تلخ است و ادامه پیدا نمیکند و تنها کاربردی اطّلاعاتی دارد. ریسه رفتن دختر جوان در برابر حرفهای پسر در رستوران (!همان،6) کاربردی تعاملی دارد. پیام این رفتاراو خندیدن به چیزی خندهآور و جالب است و واکنشی غریزی نسبت به چیزی خندهآور را القا میکند؛ زیرا خنده نوعی بروز احساسات و هیجانات را با خود دارد. گاه لبخند زدن در برابر سخنان کسی به معنای تأیید و تصدیق سخنان وی است (!همان،17و54) وکنشی قراردادی است که در فرهنگها متنوّع است؛ چون ممکن است در فرهنگی خنده به سخنان کسی نه تنها مطلوب نباشد؛ بلکه رفتاری توهین آمیز نیز به حساب آید. اگر رفتاری بعد از لبخند فرد صورت نگیرد و فقط پیامی مستقیماً و عمدی منتقل شود کاربردی ارتباطی دارد؛ یعنی پیامی منتقل شده، ولی تعاملی شکل نگرفته است. لبخند مهرداد به نوشتة پشت کامیون (!همان،27) و خندیدن با صدای بلند (! همان،34) خنده به چیز جالب خوشایند را نشان میدهد و رفتاری ارتباطی است. در قسمتی از داستان، علیرضا، دوست یونس برای کمک به کار پایاننامهاش جزوههای پارسا را وارسی میکند و با لبخند چیزی به او میگوید (!همان،69) در اینجا رفتار غیرکلامی با رفتار کلامی همراه است و نقش مکمّل آن را ایفا میکند که با کاربردی تعاملی مفهوم شیطنت و سر به سر گذاشتن را ابلاغ میکند. خندة پرویز و خندة دختری که در ماشین اوست (!همان،74) از روی شادی و خوشحالی است. دختر که در ادامة خندة او شروع به خندیدن میکند، رفتارش ارتباطی و تعاملی است. در پایان داستان نیز که یونس در پارک از طریق غیرکلامی با پسرکی وارد تعامل میشود و بعد بادبادک او را هوا میکند و هر دو از روی خشنودی و رضایت به هم لبخند میزنند (!همان،111-112) رابطة بین عمل و مفهوم رفتار آنان درونی و غریزی است. پس مشخص میشود که مفاهیم گوناگون از خنده با توجّه به صورتهای مختلف آن مانند لبخند زدن، نیمخنده، خندیدن، ریشخند و... بسته به شرایطی که در آن بروز میکند استنباط میشود.
2ـ حرکت اندامها (Body Movement) یکی از کانالهای ارتباطی حرکات اندامهای بدن است. بررسی زبان حرکت بدن عبارت است از مطالعة فرایند ارتباطات از طریق جنبش و حرکت اعضای بدن. افراد با ژستهایی که میگیرند، طرز راه رفتن و ایستادن، تغییر حالتهای اعضای بدن و ترکیب حالتها با هم از طریق کانالهای مختلف حرکتی ارتباط بر قرار میکنند، یا فقط پیامی را منتقل میکنند و وارد تعامل نمیشوند (!برکو،1386: 127). در مطالعة حرکت اندامها بر تعبیر و تفسیر حرکتهای به هم پیوستة دست، پا، سر و... تأکید شده است؛ زیرا در برخی از حرکتها و ژستها چندین عضو با هم نقش دارند و مفهومی واحد را (به صورت خودآگاه و ناخودآگاه) منتقل میکنند (! بریسیج،1382 :7 ). برای نمونه رفتار«پیشانی را بر لبة میز گذاشتن» در نمودار شمارة 1 با تفکیک اعضا و حالتها مشخص شده است:
نمودار شمارة 1: گونههای ترکیبی اعضای متحرک یک رفتار در چنین رفتارهایی امکان جداکردن رفتار و اختصاص آن به یک عضو مشکل است و غالباً به صورت پیوسته به عنوان یک رفتار در نظر گرفته میشود. در جدول شمارة2 برخی از این رفتارهای اندامی که در داستان «روی ماه خداوند را ببوس» آمده است، تحلیل میشود.
جدول شمارة 2: تحلیل نمونههایی از حرکتهای اندامی در داستان «روی ماه خداوند را ببوس»
3ـ پیرا زبان(Paralanguage) پیرا زبان ارتباط صوتی بدون استفاده از کلمات است که شامل زمزمهها و نفسنفس زدن و ویژگیهای این اصوات مثل لحن، دانگ و زیرو بم و...میباشد. این نشانههای آوایی میتواند علامت ریشخند، همدلی، حقیر شمردن، پنهانکاری، اقتدار و... باشد(!وود،1379: 230-231). از صدای انسان میتوان اطّلاعات زیادی را دربارة وضع جسمانی، سن، جنسیت و... استنباط کرد. این رفتارها علاوه بر اینکه خود بصورت جداگانه در روند تعاملات حامل پیام هستند، پیام واقعی ارتباطات کلامی نیز از همین طریق به گیرنده منتقل میشود. مثلاً نشانههای آوایی، ارتباطات کلامی را تقویت و یا نقض میکنند. نشانههای آوایی در یک تقسیم بندی به سه دستة تقسیم میشوند: 1ـ مشخص کنندههای آوایی که صداهایی چون هرهر، هقهق و ناله و... را در برمیگیرد.2ـ وابستههای آوایی که شدت، دانگ، لطافت، کلفتی و دیگر مشخصههای صدا را شامل میشود.3ـ تفکیک کنندههای آوایی که اصواتی چون اهوم، هوم و.. هستند.(!ریچموند و مککروسکی، 1388: 240-241) در جدول شمارة 3 پیامها و کاربردهای رفتارهای آوایی این داستان نشان داده شده است. جدول شمارة3: بررسی نمونههایی از پیرازبانها در داستان«روی ماه خداوند را ببوس»
سکوت و مکث: نباید تصور کرد که مردم فقط با صحبت کردن و حرکات خود ارتباط برقرار میکنند؛ بلکه گاه مواردی برای دیدن و حتی شنیدن وجود دارد از جمله سکوت و مکث وجود دارند که حامل ارتباط اند و تأثیر فراوانی در روش ارتباطی مثلاً در کنترل احساسات، فکرکردن در مورد موضوع یا شروع بحث جدید دارد. فرستندة پیام با سکوت و بالا بردن تعلیق بر اهمیت مطلبی که می خواهد بیان کند میافزاید. همچنین سکوت میتواند علامت توافق و رضایت یا فقدان علاقه و... باشدکه در بین فرهنگها از هم متمایز میشود. ساکت ماندن مهرداد در بین سخنانش با یونس و سکوت یونس در برابر او و سکوت علیرضا زمانی که دربارة ایمان به خدا صحبت میکند (!مستور،1379: 5،7،72،84) رفتارهای ارتباطی و تعاملیاند و سکوت آنها نشانة فکر کردن و تأمّل است. سکوت مریض در مقابل پرستار (!همان،49) به مفهوم ترس از اوست و از نوع اطّلاعاتی است؛ زیرا پیر مرد نمیخواهد با پرستار وارد تعامل شود. سکوت علیرضا وقتی که از منصور صحبت میکند (!همان،50) نشانة تأسف و اندوه است و کاربردی ارتباطی دارد. در بخشی از داستان نیز سایه در برابر سؤال یونس سکوت میکند (!همان،70) که رفتاری تعاملی و علامت نگرانی و تردید سایه است.
4ـ بومپایی(Territoriality) انسانها به جای تملّک دائمی، معمولاً ادعاهایی قانونی و موقتی بر محدودههای خاص دارند و بدین گونه هدف و مکان مورد استفاده و محدودة مخصوص خود را از دیگران مجزّا میکنند. این رفتار آدمی بخشی از مبحث بومپایی را شامل میشود. آلتمن(1975) سه قلمرو را از هم تفکیک میکند؛1ـ قلمرو اولیه2ـ ثانویه 3ـ عمومی(! فرگاس،1379:202). افراد بسته به اینکه در چه نوع قلمروی هستند، از چینش خاصی در وسایل خود استفاده میکنند و قلمروشان از هم جدا میشود، از این رو چینش اثاث و آنچه که در یک محل قرار میگیرد، نمایشدهندة ارزشها و هنجارهای فرهنگی و شخصی است. قلمرو اولیه شامل خانه و آپارتمان میشود، آپارتمانی که یونس در آن زندگی میکند، وسایلی چون کاناپه، تختخواب، میزعسلی، میز کوچک غذا خوری، تلویزیون، رادیو، تلفن، یخچال و.. دارد (!مستور،1384: 43،68). این اثاث نشان دهندة یک زندگی مجرّدی است؛ زیرا تنها وسایل ضروری و اولیه زندگی را شامل میشود. در خانة دکتر پارسا هم بخشهایی چون اتاقکار، اتاق پذیرایی و.. از هم جداست، اتاق کار هم دارای کتابخانه، میزکامپیوتر، میز مطالعه و... است (!همان:58،60) و این حاکی از نظم و ترتیب و تمول صاحب آن است. قاب عکس پارسا روی دیوار نشانة عشق و علاقة مادر به فرزندش است. قلمرو ثانویه به مکانهایی اطلاق میشود که افراد بعد از خانه وقت قابل توجهی را درآنجا سپری میکنند. مکانهایی چون دفترکار، کلاس درس و حتی وسایل بسیار جزئی چون میز وکشو و صندلی که در تملّک خود دارند. دانشگاه وکلاس درس برای دانشجویان (!همان،90) قلمرو ثانویه محسوب میشود. امّا مکانهای عمومی که در داستان وجود دارند، عبارتاند از: ساختمان دادگستری(!همان، 28) و بخش بایگانی آن با قفسههای پر از پرونده، و پروندة پارسا در زونکن زهوار در رفته (!همان،30)که نشان می دهد، زیاد مورد استفاد قرار گرفته است. میز چوبی و چارپایة چوبی بایگانی (!همان،31) به این مفهوم است که آنجا از بخشهای غیر رسمی دادگستری است و توجه چندانی به اثاث آن نمیشود. مکانهای عمومی دیگری نیز چون فرودگاه، پارک، کشتارگاه، کوچه، بیمارستان، سینما، مطب دکتر، خیابان، پیادهرو و رستوران در جای جای این داستان مطرح میشوند. هر کدام از این مکانهای عمومی که برای مدت کوتاهی توسط شخصیتها اشغال میشود، جزء قلمرو موقتی آنها به حساب میآید. افراد با استفاده از نشانههای سمبلیک شخصی آن مکان عمومی را به تملّک خود در میآورند. ایستادن در یک قسمت فرودگاه یا بیمارستان، نشستن بر روی صندلی در پارک به همراه گذاشتن کیف یا روزنامه روی صندلی به این معنی است که این مکان فعلاً در اختیار من است.حتی گذشتن از یک قسمت خیابان یا پیاده رو یا نشستن بر روی میز یک رستوران همین معنا را دارد.
5 ـ مصنوعات لباسها، زیورآلات، عینک، سیگار و... نشانههایی هستند که به نسبتهای متفاوت و به وجوه گوناگون در شکلبندی انواع گوناگون ارتباطات اجتماعی مشارکت دارند (!گیرو،1383: 127). افراد با متعلّقاتی که با خود به همراه دارند، اطّلاعات مفیدی را دربارة هویت نژادی، علایق، وابستگیهای خود، جامعه یا گروهی که متعلّق به آن هستند، منتقل میکنند. نوع مصنوعات در برقراری، آغاز و ادامة تعامل در میان افراد جامعه تأثیرگذار است؛ زیرا بازنمودی از موقعیت و طبقة اجتماعی، شخصیت و فرهنگ افراد است و افراد در اولین برخورد خود با دیگران با این مقولات مواجه میشوند. در ادامه به برخی از مصنوعاتی که در داستان نمود بیشتری دارند و به پیامهایی که منتقل میکنند، اشاره میشود. 1ـ5 ـ لباس: برخی از لباسها، نشانها و آرمها جهت تفاخرند، برخی نیز یونیفرم ویژة شغلیاند و ارزشها و عرف رایج و طبقة اقتصادی را منعکس میکنند. اولین ارتباطی که بین یونس و مهرداد در فرودگاه برقرار میشود، از طریق لباسهایی است که مهرداد به تن دارد.کاپشن چرم قهوهای رنگ و شلوار جین آبی که به تن کرده، مرتّب بودن او را نمایان میکند و نشانههای لباس رایج در کشورهای غربی است. لباسی که جولیا در عکس به تن دارد، بلوز سفید با دامن سورمهای است (!همان،6) که او را زنی متین و با وقار نشان میدهد. در راهروی دادگستری چند نفر با لباس زندان پشت در منتظرند (!همان،28) و با این لباسها از دیگران متمایزند که مجرم بودنشان را اعلام میکند. لباس مسئول کشتارگاه (!همان،39) یونیفرم مخصوص کار اوست که بخوبی نشان دهندة شغلش میباشد. لباس علیرضا (شلوار تیره، پیراهن روشن و کاپشن زیتونی) (!همان،44) سادگی و طبقة اقتصادی او را منعکس میکند. سایه وقتی به خانة یونس میآید، چادر مشکی به سر دارد و در خانة خودشان نیز با چادر سفید گلدار توصیف میشود (! همان،52،76،102). این نوع پوشش سایه، نشان دهندة فرهنگ مذهبی خانوادهاش و پایبندی او به ارزشهای مذهبی است. تور سیاهی که مادر دکتر پارسا به سر انداخته (!همان،58) نشانة سوگواری او برای پسرش است. در بخش پایانی داستان که در پارک جریان دارد جیب پارة شلوار پسرک و دکمة پیراهن او(!همان،111) نشان دهندة بازیگوشی و فقر اوست. 2- 5 ـ خوراک: ارتباطات غیرکلامی دارای ابعاد گستردهای است و موارد زیادی را در بر میگیرد. بخشی از آنها که کمتر معطوف به رفتار است، غذاها و نوشیدنیهای مورد استفادة مردم است. آداب مربوط به خوردن در شناخت اشتراکات و افتراقات بین فرهنگها حائز اهمیت است. پیامی که از غذا و هنجارهای خوردن آن منتقل میشود، اغلب پیامهای غیر ارادی است مگر در مهمانیها و مراسم ویژه که نوع، مقدار غذاها، نوشیدنیها، ظرفها و حتی نحوة پذیرایی مفاهیمی چون تعلّق داشتن به طبقة بالا و مرفّه جامعه را ابلاغ میکند (!محسنیان،1378: 245). در این داستان مکانی که غذا بیشتر در آن سرو میشود، رستوران است و ساندویج هم در محل کار یا خانه خورده میشود(!مستور،1379: 13،18،79). حوادث داستان مربوط به قشر در حال تحصیل جامعه است که کمتر وقت آماده کردن غذای خانگی را دارند و حداکثر زمانی که میتوانند برای آماده کردن و خوردن یک غذای خانگی صرف کنند، در حد درست کردن صبحانه یا نوشیدنیهایی چون چای و نسکافه است(!همان،55،64) از این موارد برداشت میشود که شخصیتها مشغلة زیادی دارند؛ اما درکنار پُر مشغله بودن، آداب و هنجارهای خوردن غذا را تا حدّی رعایت میکنند، مثلاً شستن دستها قبل از خوردن غذا، پاک کردن دهان بعد از اتمام غذا، پذیرایی از میهمان، مسواک زدن و... (!همان،4،6،83،53،58،74). اگرچه تقریباً شخصیتها و محتوای داستان نمودی از یک داستان مدرن است که از طبقة عامة مردم فاصله میگیرد و تا حدّی بازتاب دهندة دغدغههای نسل امروز جامعه است؛ ولی در کنار آن به فرهنگ، آداب و سنن مربوط به غذا خوردن پایبندی وجود دارد. 3ـ 5 ـ سیگار: استفاده از اشیاء و پدیدههای عینی در ارتباطات غیرکلامی، ارتباط به وسیلة اشیاء (Objectics) نامیده میشود و دامنة وسیعی را در بر میگیرد. یکی از نمونههای آن در داستانهای معاصر مصرف دخانیات؛ بویژه سیگار است که استعمال آن شایعتر و آشکارتر از انواع دیگر دخانیات است. اگرچه سیگار کشیدن امروزه بسیار رایج است و افراد از هر قشر و طبقهای به آن گرایش دارند، با وجود این دید مثبتی نسبت به سیگار و کسی که سیگار میکشد، وجود ندارد. نوع سیگار، ابزار کشیدن آن، مقدار استفاده، زمان کشیدن و نحوة کشیدن رمزهای مستتری در خود دارند که به صورت پیام به دیگران انتقال داده میشوند (!فرهنگی،1373: 309). سیگار به عنوان یکی از پدیدههای اجتماعی وارد داستانها شده است. در داستان مورد بحث مهرداد شخصیتی است که مدام و در شرایط مختلف در حال سیگار کشیدن است و یا مشغول خریدن سیگار از سیگار فروش کنار خیابان است. یا سیگار روشن میکند یا خاموش میکند (!مستور، 1379: 30،29،26،35،58،60،23). این نشان میدهد که سیگارکشیدن با رفتار او کاملاً عجین شده است. در این رفتار او دو پیام مهم نهفته است: 1ـ مستأصل بودن و اضطراب بیش از حد به خاطر مریضی همسرش و مشکلاتی که دارد. 2ـ تحت تأثیر فرهنگ کشورهای غربی سیگار کشیدن جزء عادات اصلی او شده است. در میان شخصیتهای اصلی داستانی، او تنها فرد سیگاریست. اگرچه به سیگار کشیدن مردی در فرودگاه و مسئول کشتارگاه نیز اشاره میشود(!همان،3،31) که رفتار آنان گذرا و دارای کاربرد اطلاعاتی است؛ ولی رفتار مهرداد ارتباطی است. 4ـ 5 ـ عینک: استفاده از عینک نیز جزء ارتباطات غیرکلامی است که در گروه ارتباطات به وسیلة اشیاء قرار میگیرد. انواع عینکها (طبی، آفتابی، زیبایی و...) و اشکال آنها که وابسته به مدهایی است که از طرف شرکتهای تجاری تولید میشود حامل پیام است. عینک مانند لباس که باعث جلب توجه و تشخّص و محبوبیت میشود و نقش مهمی در قضاوتهای افراد از هم دارد. عینکها بر اساس شکلشان مخصوص قشر خاصی چون دانشمندان، کودکان، خلبانان، پیران و... به حساب میآیند. از میان شخصیتهایی که در داستان با عینک توصیف میشوند، بیشتر از همه دوست یونس، مهرداد مورد توجه نویسنده است که درکنار اشاره به لباسهایش عینک آفتابی هم وجود دارد. در لابه لای داستان مدام به استفادۀ مهرداد از عینک اشاره میشود (!همان،3،6،30،57). این رفتارهای او اطّلاعاتی است و به ایجاد تعامل نمیانجامد، عینک تهاستکانی و ذرّهبینی پیر مرد در بخش عصاب و روان بیمارستان (!همان،48 ) پیری او را بخوبی منعکس میکند و همین نوع عینک درقسمتی از داستان برای نشان دادن فقر ذکرشده است (!همان،103) به عینک آفتابی (!همان،74) با کاربرد اطّلاعاتی اشاره میشود که پیام تموّل را با خود دارد. پسرکی که یونس با او در پارک دوست میشود عینکش، را با نخ به گردنش بسته است و چشمان اشکآلودش از پشت عینک ته استکانیاش توجه یونس را به خود جلب میکند (!همان، 109ـ110). این دو نشانه نیز مانند لباسهای او با کاربردی اطلاعاتی، فقر او را انعکاس میدهد.
نتیجهگیری یکی از عوامل موفّقیت داستان «روی ماه خداوند را ببوس» توجه ویژة نویسندة آن به ارتباطات غیرکلامی شخصیتها در کنار روایت ارتباطات کلامی آنان است. مصطفی مستور تلاش کرده است تا با استفادۀ به جا از دو گونة ارتباط کلامی و غیرکلامی بر اثر بخشی داستان بیفزاید. ارتباطات غیرکلامی در این داستان بیشتر نقش مکمّل ارتباط کلامی را دارند؛ گاهی جانشین آنها میشوند وگاه نیز آنها را تکرار یا تأیید میکنند. از میان ارتباطات غیرکلامی، رفتارهای چهره بیشتر از رفتارهایی که مبتنی بر اندام و ظاهر شخصیتهاست مورد توجه بودهاند. با بررسی رفتارهای غیرکلامی در این داستان شخصیتهای اصلی آن را میتوان در سه دسته جای داد: یک دسته که بر بُعد استعلایی تأکید شدیدی دارند و تقیّد دینی را در هر شرایطی حفظ میکنند و تقریباً بدون فراز و فرود فکری در داستان حضور مییابد. دستة دوم کسانی هستند که در کشاکش بین اندیشة بودن و نبودن خدا قرار دارند و مدام از سوی گروه اوّل مورد دعوت قرار میگیرند و دستة سوم که از دغدغههای گروه اوّل فاصله دارند و عشق را تنها بر روی زمین و طبق ذهنیات خود جستجو میکنند. عنوان داستان هم به نوعی تأکید و اثباتی است از سوی نویسنده بر آراء معنویتگرای گروه اوّل، و جهتگیری ذهنی نویسنده را لو میدهد. در نمودار شمارة 2 تحلیل شخصیتهای اصلی با توجه به متن مقاله آمده است.
نمودار شمارۀ 2: طبقهبندی ابعاد شخصیتهای اصلی داستان
عمدهترین رفتارهای غیرکلامی در این داستان به نوعی با شخصیـت اصلی داستان؛ یعنی یونس فردوس گره میخورد. رفتارهای غیرکلامی در این داستان گاه تعاملی، گاه ارتباطی و گاه اطّلاعاتیاند، بیشتر رفتارهای تعاملی در شخصیتهای دستة اوّل و دوم دیده میشوند، در حالی که رفتارهای ارتباطی در هر سه دسته و رفتارهای اطّلاعاتی بیشتر در دستة سوم مشاهده میگردد. پل اکمن و والس فریسن سه نوع رابطه بین رفتارها با پیام آنها قائل شدند که عبارتاند از: قراردادی، تصویری و غریزی. هر سه نوع رابطة رفتاری، در روایتهای این داستان امکان حضور مییابند؛ اما بیش از همه رابطة قراردادی و کمتر از همه رابطة تصویری در روایت داستان به کار گرفته شده است. رابطة تصویری به طور برجسته تنها در ابتدای داستان، در قسمتی که پسر و دختری در رستوران با هم صحبت میکنند و پسر دستهایش را در هوا تکان میدهد و شکلک در میآورد (!همان،6) وجود دارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع 1- اسکولز، رابرت.(1377). عناصر داستان، ترجمة فرزانه طاهری، تهران: مرکز، چاپ اوّل. 2- بریسیج، جوزف.(1382). زبان تن، ترجمة باقر ثنایی و فرشاد بهاری، تهران: بعثت، چاپ اوّل. 3- برکو، ریام و دیگران.(1386). مدیریت ارتباطات، ترجمة سید محمد اعرابی و داود ایزدی، تهران: پژوهشهای فرهنگی، چاپ پنجم. 4- بولتون،رابرت.(1380). مهارتهای ارتباطی، ترجمه منصور شاه ولی، شیراز: دانشگاه شیراز، چاپ اوّل. 5- پیز، آلن.(1386). زبانبدن: راهنمای تعبیر حرکات بدن، ترجمة سعیده زنگنه، تهران: جانان، چاپ پنجم. 6- پیس، آلن و باربارا پیس.(1388). کتاب جامع ارتباطات غیرکلامی(زبان بدن)، ترجمة فریبرز باغبان، تهران: فریبرز باغبان، چاپ دوم. 7- ریچموند، ویرجینیا پی و جیمزسی. مککروسکی.(1388).رفتارهای غیرکلامی در روابط میان فردی (درسنامة ارتباطات غیر کلامی)، ترجمة فاطمه سادات موسوی و ژیلا عبدالهپور، زیر نظر غلامرضا آذری، تهران:دانژه، چاپ دوم. 8- ساروخانی، باقر.(1384). جامعهشناسی ارتباطات، تهران: اطلاعات، چاپ شانزدهم. 9- سامووار، لاریا و دیگران.(1379). ارتباطات بین فرهنگها، ترجمة غلامرضاکیانی و اکبر میر حسنی، تهران: باز، چاپ اوّل. 10- شرام، ویلبر.(1381). زندگی و اندیشة پیشتازان علم ارتباطات،ترجمه غلامرضا آذری و زهرا آذری، تهران: رسا، چاپ اوّل. 11- فرگاس، جوزف.پی.(1379).روانشناسی تعامل اجتماعی:رفتار میان فردی، ترجمة خشایار بیگی و مهرداد فیروز بخت، تهران: ابجد، چاپ دوم. 12- فرهنگی، علی اکبر.(1373). ارتباطات انسانی، ج1، تهران: تایمز، چاپ اوّل. 13- کریمی، نصرت. (1387). برون و درون، تهران: مرکب سپید، چاپ اوّل. 14- گیرو، پییر.(1383). نشانه شناسی، ترجمة محمد نبوی، تهران: آگه، چاپ دوم. 15- لیتلجان، استیفن.(1384). نظریههای ارتباطات، ترجمة سید مرتضی نور بخش و سید اکبر میرحسنی، تهران: جنگل، چاپ اوّل. 16- محسنیان راد، مهدی.(1378). ارتباط شناسی(ارتباطات انسانی میان فردی،گروهی،جمعی)، تهران: سروش، چاپ اول. 17- محمدی، محمد هادی.(1378 ب). روششناسی نقد ادبیات کودکان، تهران: سروش، چاپ اوّل. 18- مستور، مصطفی.(1379). روی ماه خداوند را ببوس، تهران: مرکز، چاپ اوّل. 19- مککی، رابرت.(1388). داستان:ساختار، سبک و اصول فیلمنامه نویسی، ترجمة محمد گذرآبادی، تهران: هرمس، چاپ چهارم. 20- وود، جولیاتی.(1379). ارتباطات میان فردی روانشناسی تعامل اجتماعی، ترجمة مهرداد فیروزبخت، تهران: مهتاب، چاپ اوّل. 21- هارجی، اون و دیگران.(1377). مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی، ترجمة خشایار بیگی و مهرداد فیروز بخت، تهران: رشد، چاپ دوم. 22. Ekman.p.& Friesen,w.(1972)."Hand Movements" Jurnal of Communication 22. 23. -------------------. (1968)."Nonverbal Behavior in Psychotherapy Research", in Research in psychotherapy,vol.3. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,306 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 586 |